به قول آغا شاهین نجفی دو تا چیز بده، تاریخ و ترک سیگار! http://www.daftarche.com/images/imported/2013/02/8.png
عجب تعبیر شاعرانه ای! http://www.daftarche.com/images/imported/2014/08/11.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
به قول آغا شاهین نجفی دو تا چیز بده، تاریخ و ترک سیگار! http://www.daftarche.com/images/imported/2013/02/8.png
عجب تعبیر شاعرانه ای! http://www.daftarche.com/images/imported/2014/08/11.jpg
+گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی ;
:e032:
چندهمسری دربارهیِ استراتژی جنسی زنان هست و چگونگی برخوردن طبقات اجتماعی، ربط چندانی به دین ندارد چنانچه در بسیاری از نقاط دنیا همچنان کار کرده و میکند و در آن مردان بطور جمعی همواره حداقل دستریشان به سکس نسبت به زنان کمتر است. پیشنهاد میکنم این مطلب را با دقت بخوانید:
ضد نظریه ی بشردوستانه ی فرهنگ های بدوی و شدیداً مذهبی
درود بر دوستان، میبینم که در غیاب من اینجا پرنده هم پر نمیزند،
اگر این اندازه افتاده نبودم میگفتم لابد ارتباطی میان ایندو هست. :e057:
به به، امیر عزیز. با توجه به افول اینجا باید بگم بیش از بارهای پیش از دیدن برگشتت خوشحال شدم.
نکه حالا نگفتی :e105:گفتآورد:
اگر این اندازه افتاده نبودم میگفتم لابد ارتباطی میان ایندو هست.
ولی علت اصلیترش نبود مهربد است، او در فیسبوک نوشته که گویا آنجا هم برای مدت زیادی دیگر نخواهد. جایش را باید جوانان دیگری چون تو پر کنند دیگر !!
من این روزها به راستی گرفتارم، و در این اوج نهایت گرفتاریها نمیدانم چرا دلم برای نوشتن تنگ شد. واقعا شرایط بدیست وقتی آدم نه آن چنان متفکری منسجم و جدی و برجسته است که قادر به تحریر کتبی دارای ارزش خوانده شدن باشد، نه آنقدر بیمایه است که اصلا خیال این شکرخوریها به ذهنش نرسد.. میانهحالی، اینجا هم گریبانگیر ماست..
بگذریم، خودت چطوری راسل جان؟
هههه، این ایران را بنگرید، اقیانوسیست غنی از آدمهایی با ضریب هوشی اندک و طمع بیپایان، چشمانتظار سواری دادن به امید سوارکار شدن. هریک از شما، اگر تنها اراده بکند و هوش خود را از فلسفه و این چرندیات منحرف ِ این استعداد بیپایانی که در ایران وجود دارد بکند میتواند زندگی نه حالا ایدهآل، اما دستکم مرفهی داشته باشد.
من خوب و گرفتارم، این روزها بطور ناخواسته یک چیزی شبیه «کالت» پیرامون من شکل گرفته، که نمیدانم با آن چه بکنم.
صلوات؟ kek... نه من هرگز مسلمان نخواهم شد، با طبع من سازگار نیست.
سلام داریوش جان.
سوسیستخممرغ عارضهی اصلی زندگی مجردیست.
خب اکنون که من مدت کوتاهی هستم، و دوستان نیز حضور دارند، آن جستار «پراکندهنویسی» را بگشاییم. من حرفهای جدیدی برای گفتن دارم، بعلاوهی اینکه میخواهم بدانم دوستانی که قصد و علاقهی «بحث» دربارهی آنها را داشتند نظرشان چه بوده...