رفقای شترنگ باز چطورند؟
نمایش نسخه قابل چاپ
رفقای شترنگ باز چطورند؟
داریوش جان چه خبرها؟
اینجا که بنظر میرسد تنها خودمان هستیم (حداقل مینویسیم)، اگر حال و حوصله داری تعریف کن چرا دیگر زنخوار فعال نیستی؟ آقا آمدهاند در ماهواره به هم تبریک میگویند که در لیست رتبههایِ برتر کنکور تعداد مردان کمتر از دختران شده. بیا ما هم تبریک بگوییم !!
چه شده؟ دلتان برای باخت تنگ شده؟ :)))))
امشب آنقدر خستهام که نمیتوانم منچ هم بازی بکنم راسل جان، اگر فردا شب همین موقع تشریف داشتید، حتما مفتخر خواهم شد.
در ضمن بهتر است به خلوتی اینجا تا مدتی عادت داشته باشید. البته روزهای بهتر چندان فاصلهای با ما ندارند.
خبر اینکه ترک سیگار برای همیشه خیلی سخت است!
راستاش راسل جان موضوع این است که کمی درگیر مسائل مهمتری هستم. زندگی شخصی، مسائل فلسفیتر و پایهایتر و بیپولی آنقدر مرا درگیر کردهاند که دیگر به قول معروف متوجه بوی چُسِ خودم را هم متوجه نمیشوم (این ضربالمثلِ رشتی را احتمالا کوروش میشناسد: مرداکِ چُس اونرِ بو نوکونه!). اما این هم هست که من قدری میخواهم به این گفتمان از یک منظر دورتر بنگرم. بعدا حتما بیشتر توضیح خواهم داد.
داستانِ تبریک گفتنها چیست؟ مردم عقلشان را خوردهاند؟! این احمقها اصلا میدانند نسبتِ مشارکتِ پسرها و دخترها در کنکور چند به چند است؟
واقعا که!!!
بهتر میشود اقا، مطمئنم من! حالا بعدا به شما توضیح خواهم که چرا...
آری، خبر تایید میشود !!
اتفاقا اینرا الان داشتم نگاهی به بخش فارسی صدایی برای مردان میانداختم که تازه راه افتاده و بسیار باعث خوشحالیست، در آن مطلبی میخواندم که به هرم مازلو اشاره کرده بود و من هر بار که آنرا میسنجم به این نتیجه میرسم که چه اندازه مطلب را درست گرفته. اینست که از این نظر کاملا درکت میکنم، من خودم هم درگیر همین مسائلم.
وعدههایِ آیندهات زیاد شدهها داریوش جان، شدیدا مشتاق آمدن بعدا هستم، از حال که کلا من خیری ندیدهام :D
عجب اتفاق فرخندهای! به من انگیزهای دوباره داد. نمیدانی برای مطلب نوشتن آنجا چه باید کرد؟ خیلی خوب است اگر بتوانیم مطالبی که در اینجا جمعآوری کردهایم را جایی مثلِ آنجا قرار دهیم تا بیننده بیشتری داشته باشد.
:e108:
آری، خودم هم خیلی شرمندهام! از آن ترجمهی مغالطات که دیگر زبانزد شده و آن مقالهای که در موردِ ویتگنشتاین قول داده بودم (حدود 20 صفحهاش را نوشتهام البته) تا قولهای ریز و درشتی که شمارش دیگر از دستم در رفته! من همهی امیدم به این است که تا 11 ماهِ دیگر برنامهام جواب بدهد تا بتوانم به یک زندگی پایدار برسم تا شاید بعضی از قولهایی که اینجا دادهام را عملی بکنم.
آری اتفاقا در این فکر بودم که ببینم چگونه میشود همکاری داشت. مقالات جناب مهراسپند که بسیار نثر خوبی دارد و برای استفاده در صفحهیِ فیس بوک خوب هستند و البته مطالب دوستان هم میتواند در آنجا خوانندهیِ بیشتری داشته باشد.
نمیدانم ولی چرا ایمیلی نگذاشتهاند. تنها راه تماسی که من دیدم در اینجا بود.
من کلمهیِ "کلا" را گذاشتم تا سوئ تفاهم نشود وگرنه تا همینجا هم زحماتت قابل ستایش بوده دایوش جان و آنکس باید شرمنده باشد ما هستیم.
من برایشان یک پیام فرستادم و این جا را هم معرفی کردم، ببینم چه جوابی خواهند داد.
راسل جان بسیار بسیار خسته هستم و دیگر مثل گذشته نمیتوانم شبزندهداری بکنم. فعلا شما را بدرود میگویم تا فردا.
پیروز باشید. :e303:
دوستان من هم شرمندم که انقدر کم انرژی شدم ... اصلا توان ذهنی من به حداقل خودش در این چند ساله رسیده :e403: !!