بیجاست،
نخست اینکه بار پایوری چیزهایی که بیرون از هنجار آروینی هستند،
بدوش داوگران آن است و دیگران نباید وارون آنرا پایور کنند.
من نباید پایور کنم که شلوار من ، از آنِ خود من است ولی اگر
کسی بگوید که شلوار من ، از آنِ او ست باید خودش پایور کند و
تا زمانی که پایور نکرده، شلوار مرا از پای من بیرون نمی آورند
که به او بدهند.
دوم اینکه:
چیزی که نشانه هستی ندارد، در جایگاه نبود است!
عدم آثار وجود = حکم عدم
چیزی که روی ماده کارگر نیست، در زندگی ما نیز هم جایی ندارد
و برابر با نیستی است. چرا که همچنان که میدانیم، هستی ، با
نشانه های هستی پایور میشود و این نشانه ها برای ما همگی
مادی هستند و هتّا همان قران شما کوشیده است که نشانه های
مادی الله را نشان دهد، مانند پرواز برخی مرغان در آسمان، بی بال زدن !
ولی بدبختی تان اینجاست که دانش نشان داده است که همگی این پدیده ها
که گویا نشانه های هستی خدا هستند، سازوکاری مادی دارند و دیگر هیچ
پدیده ای در جهان نمانده که بتوان از آن بنام نشانه ی هستی خدا کژسود جست!
•
پارسیگر