ایا تُپُل یک واژه پارسیک است؟ با تُپُل روسی که نام یک درخت است نزدیکی دارد؟
بینایی چشایی شنوایی بوییایی و ... لامسه؟ :| یکی دیگه از این ایی ها بدین واسه این لامسه دستتان درد نکنه!
سپاس
پارسیگر
نمایش نسخه قابل چاپ
ایا تُپُل یک واژه پارسیک است؟ با تُپُل روسی که نام یک درخت است نزدیکی دارد؟
بینایی چشایی شنوایی بوییایی و ... لامسه؟ :| یکی دیگه از این ایی ها بدین واسه این لامسه دستتان درد نکنه!
سپاس
پارسیگر
آروینستن
آزمودن
بوییدن
چشیدن
شنیدن
بساویدن
دیدن
پارسیگر
با مهر بنمایه یِ واژه ی فرزام را می خواستم؟
درود مزدک جان. دگرسانش میان بررسی و وارسی و بازرسی چیست؟ برگشتن و بازگشتن؟
یا چرا به بازپرس میگویند بازپرس؟ او که برای نخستین بار میپرسد؟
ایا پسوند وا مانند ver در آلمانی است کنش و واکنش که چپه ی هم هستند.
سپاس
پارسیگر
درود - روز كورش را گرامی بداریم
فرمان آزادی كورش بزرگ
منم كوروش شاه جهان شاه بزرگ دادگر شاه بابل شاه سومر و كلده شاه چهارگوشه جهان پسر كمبوجیه شاه بزرگ نوه كوروش شاه بزرگ نبیره چیش پیش شاه بزرگ آنگاه كه بدون جنگ و پیكار به بابل درآمدم همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرا شدند . دربارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم . مردوك خدای بزرگ دلهای مردم بابل به سوی من گردانید . زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم . ارتش بزرگ من به آرامی به بابل درآمد . نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین برسد . نابسامانی . درونی بابل و نیایشگاههای آنجا دل مرا به درد آورد . من برای آرامش كوشیدم . من برده داری را برانداختم . به بدبختی های آنان پایان بخشیدم . فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند . فرمان دادم كه هیچكس مردم شهر را نیآزارد و به دارائی آنان دست یازی نكند . مردوك خدای بزرگ از كار من خشنود شد . او مهربانی اش و فراوانی را ارزانی داشت . ما همگی شادمانه و در آشتی و آرامش پایگاه بلندش را ستودیم . من همه شهرهائی را كه ویران شده بود از نو ساختم . فرمان دادم همه نیایشگاههائی كه بسته شده بود بگشایند . همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم . همه مردمانی را كه پراكنده و آواره شده بودند . به جایگاههای خودی برگردانیدم و خانه های ویران آنان را آباد كردم .همچنین پیكره خدایان سومر و اكد را كه نبونید بی هراس از خدای بزرگ به بابل آورده بود به خشنودی مردوك خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاههای خودشان باز گردانیدم . باشد كه دلها شاد گردد . بشود كه خدایانی كه آنان را به جایگاه نخستین شان بازگرداندم هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگی بلند باشند . چه بسا سخنان پربركت و نیكخواهانه برایم بیابند . و به خدای من مردوك بگویند كوروش شاه پادشاهی است كه تو را گرامی می دارد و پسرش كمبوجیه نیز . من برای همه مردم همبود گاهی آرام فراهم ساختم و آرامش را به همه مردم پیش كش كردم .
سپاس مزدک گرامی،
بندهشی با برگردان مهردادٌ بهار در دست دارم که frazām را به فرجام ترزبانیده که با نگر به نوشتارهای دیگری که در بنمایه ی ارزنده ی شما دیدم چمِ فرجام را از برای این واژه را درخور تر یافتم، نگرتان چیست؟
همچنین می دانم واژه ی بُوَنٌدَکٌ چمی نزدیک به فرزام دارد و اکنون در تاجیکستان واژه ی پُرِّه را بکار می برند.
سپاسمندم
پارسیگر