من یک تعدادی دوست داشتم در زمان دانشجویی میزدند و میرفتن تو فاز قم. سه تایی سیگار کون به کون روشن میکردند و آهنگ غمناک گوش میدادند.
نمایش نسخه قابل چاپ
مشروب آخه خوشمزه هم نیست که آدم همینطوری بخوره. خوبیش مستیشه دیگه. مثل من یه بار رفتم رنگ مو بخرم، فروشنده گفت میخواید رنگ مویی بدم بهت که با رنگ طبیعی فرقی نداشته باشه و کسی متوجه نشه موهاتو رنگ کردی؟ گفتم خب چه کاریه؟ اینهمه پول میدم که موهام رو رنگ کنم که آخر معلوم هم نباشه؟ :e056:
خب همین مستی اگه ادامه دار باشه بدون اینکه خراب بشید بدتون میاد؟ :)
اینکار روش خودشو داره. ما ساعت ها با دوستان و فامیل نشستیم مشروب خوردیم و حال کردیم.
همون ترامادول....
من بیشتر از 3-4 بار خوردم اما مشتری نشدم !! کلا من تا 18-19 سالگی رنگ مشروبم ندیده بودم ... بعدم مغز من فوق العاده مثبت و عافیت اندیش بار اومده ، پس خلاف ملاف تو کار من نیست ... دیگه ضرر مشروبم که مزید بر علت شده که نخوام زیاده روی کنم !! در این حدم بگم که همه مدل مشروبی دم دستم بود یه زمانی و تست کردم اما خوشم نیومد ...
یه نکته دیگه هم اینکه اصولا عادت ندارم با هر جمعی برای هر کاری همراهی کنم ، هر چیم مشروب خور اطرافم بوده آدمایی بوده که قبولشون نداشتم ....
خلاصه پیدا کنید پرتقال فروش را :e404: !!
آنارشی چقدر سخت میگیری. اینکه آدم بدش بیاد یه چیزه، اینکه به خاطر آخر و عاقبتش نخواد یه چیز دیگه.
اگر آدم ها اینقد نتیجه گرا و عافیت اندیش نبودند احتمالا دنیا جای زیباتری بود :e105: