نه بانو بهبود نگشت
بیماری های من خرکی هستن یا نمیگیرم یا اگر می گیرم تا پای قبر می بره منو
شاید فقط مهربد دسترسی داره به تغییر نام....
نمایش نسخه قابل چاپ
نه کاربر فیلو، اینجا نیاز به داغ شدن و شلوغ شدن دارد. اینکه در یک جای سرد و تاریک بنشینیم برای خودمان بفلسفیم که خوشیای ندارد.
شما هم بجای این همه ژرف اندیشی بهتر است که کمی روی اندیشی نموده و به داغ شدن اینجا کمک کنی، اگر نه که دلسردی مایهی از میان رفتن همیشگی اینجا خواهد شد.
من نمیدانم چگونه، ولی من هم همین امروز برگشتم و دیدم که درست همزمان با برگشت آلیس شده!
از همه دوستان سپاس که اینجا را همچنان داغ و زنده نگه داشتهاند.
شوربختانه من همچنان کمی درگیر هستم + یک شکست عشقی داشتم و اندکی افسردگی هم آنجا هست، ولی در کنار آن خوشنودم که دوباره به اینجا دسترسی دارم.
به به !
ببینید کی برگشته دوباره :e11b:
جات خالی بود مهربد جان حسابی
منم درگیر مشکلات عشقی ام، البته حل شد و یه جورایی الان درگیر شکست عشقی ام :e402:
چقد تهران نسبت به بقیه شهرای ایران خوبه، هم خود شهرش و هم فرهنگ مردمش... هرچی امکانات هم هست که مال اونجاست.
این هم شیوهایست برای رویارویی با داستان!
بد نیست دوستان بگویند خودشان هنگام شکست عشقی چه میکنند یا کردهاند.
پ.ن. این مورد ما سر دراز دارد و نمیخواهد پایان یابد. این یکی آزاردهندهترین بخش داستان برای من است. اگر رویکرد روشن باشد و بدانیم
همه چیز پایان یافته میتوانیم سر زندگی خودمان برگشته و یک کاری بکنیم، ولی اینکه نمیدانیم همه چی آیا پایان یافته یا نه مایهی سردرد است.