ما از این شانس ها نداریم. استادمان یک دختر چادری سبیلوئه. :e40e:
نمایش نسخه قابل چاپ
تازه خدا رو شکر کن دنبال تحلیل چرایی این مسئله و انگیزه های موجود در کودکی نرفتم:))))
خب من در لحظه توصیف کردم نه در کل:))
من میتونم کلی کاربر رو بریزم اینجا ولی بعید میدونم حتی جدی و باشعور! هاشون زیاد بتونند جو پاچه گیرانه! اینجا رو تحمل کنند:)))
من در حال سر و کله زدن با یک امگای مجنون هستم، خندم که تموم شد متن پیامکها رو براتون ارسال میکنم تا به آموزش بازیتون یاری کرده باشم. :e415: