مثلا بحث آزاد در مورد وجود خدا میشه توی کلاس؟ یعنی اصلا کسی جرات میکنه در این مورد بحث بکنه و عمومی از بیخدایی دفاع کنه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
ولی بیشتر دروس با فلسفهی پارینه سنگی/اسلامی مرتبط است! همان علت تامه و علت فاعلی و
علت صوری و علت زهرمار! :)
من کلاس بچههای فلسفه نرفتهام ولی اندیشهی اسلامی و... برای ما که اینطور نبود. پسرها گاهی
کلاس را به چالش میکشند ولی من ندیدم آزادانه و بیپروا روی موضع بیخدایی پافشاری کنند!
من هم جرات ندارم... یکی دوباری این کار را کردم و استاد نام من را صدا کرد و گفت «شما» خانم فلانی
پس از کلاس بمانید و به اتاق اساتید بیایید کارتان دارم. من نزدیک بود «سکته» کنم و قلبم به شدت
میتپید! ولی خوشبختانه کمی چرت و پرت گفت و ما را سنگ روی یخ نمود و رفت! همکلاسیها هم
دوساعت من را میزدند که مگر خل و چل هستی و بحث ضد دینی میکنی و با جان خودت بازی میکنی؟
:e408:
بستگی به دانشگاه هم داره ولی عموما دانشگاه های معتبر ایران دانشگاه ها
در تصرف دانشجو هاست برای همین دولت هر هفته یک برنامه ای داره برای این
دانشگاه ها .
ولی بله به هر حال ملاحظه میشه تا حدودی در کلاس ولی رشته فلسفه غرب
بحث های دیگری دارد و لزوما به خدا پیغمبر اونطور که منظور شماست ربطی پیدا
نمی کند زیاد و بحث محور مابعدالطبیعه خواهد بود .
اما مثلا انجمن فلسفه حکمت ایران که قبل از انقلاب هم بود بعد از انقلاب
فلسفه غرب را اصلا حذف کردند !
و تقریبا یک محفل برای فلسفه اسلامی شده است .
:e415:
آدم را مجبور میکنید تمام مکنونات خود را اینجا بریزد!
منظورم این بود که بیشتر خوشم میاید دوستپسرم تن و بدنم را ببوسد، و من تمایل چندانی
به این کار برای او ندارم! (این بود مصداق بوسیده شدن و نه بوس کردن!!!)
شما هم نگران نباشید اینجا مقصود از ماچ و بوسه «روبوسی» برای آشتی و صلح بود و نه
تخیلپردازیهای شوالیه مبنی بر بوسههای فرانسوی و... ! :)
:e407:
در کلاس های غیر رشته فلسفه بستگی به شجاعت+رواداری استاد مربوطه دارد. و استادایی که این دو تا فضیلت رو دارن کم نیستن.
ولی در مورد کلاس های رشته فلسفه غرب شکی نیست که برهان های وجود خدا و مسائل مربوط به آنها (مثل معنا) مورد بحث و نقد قرار می گیرند، چون نمی شود فلسفه غرب درس داد و هیوم و کانت درس نداد.
همینجوری بیخود و بیجهت خوشحالم :e057::e032:
عوارض کُس خُلیه ؟!
رشته فلسفه مخصوصن در مقطع لیسانس بیشتر شبیه الهیات شده. مقدار زیادی متون و صرف و نهو و منطق واحدها رو پر کرده.
کمی در درس فلسفه غرب و متافیزیک و شاخه های فلسفه مثل فلسفه غلم و هنر و اینها به بعضی مسائیل گریز میزنند که البته شاگرد باید زرنگ باشه که مطلب رو بگیره. در کل کارشناسی فلسفه در ایران با الهیات و فقه زیاد فرقی نداره. یک آخوند دانشگاهی تحویل میده.