گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
Philo
جناب مهربد
اینکه آن جهان وطنان ول معطلند و هیچی نیستند و فرهنگ دوست نیستند و ... که همه اش پرداختن به شخص به جای مدعاست.
اینجا پاتوق شبنشینی است و دوستمان @Dariush هم پرسمان فرنودین که نکردند, گفتند:
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی dariush
به گمانم تنها ایشان توانستهاند همزمان هر دو را پیوند دهند وگرنه ما از دیگر کمونیستها هرچه دیدیم غیر این بوده...
اگر آروین شخصی ایشان سنجه بود, پس ولمعطل خواندن میهنستیزانِ من هم سنجه است! (;
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
Philo
اینکه جهان وطنان مدعی اند همه باید انگلیسی سخن بگویند یا به سبک غربی ها (که چندان هم منظور از این غربی ها مشخص نیست) زندگی کنند هم که پهلوان پنبه است. هیچ پیوند ضروری میان جهان وطنی و لزوم انگلیسی (یا هر زبان خاص دیگری) سخن گفتن وجود ندارد.
سرمایه داری و بهره کشی و ستم و رنج حاصل از آن یک پدیده جهانی است، از این رو مبارزه با آن نیز باید جهانی باشد و بی کمک دیگر مردم جهان ممکن نیست، و چه بهتر که ما به جای تاکید روی تفاوت هایمان با مردم دیگر جوامع، روی شباهت ها و انسانیتمان تمرکز کنیم و متحد و برادرانه به جنگ بهره کشان برویم.
خوب دشواری نخست شما همینجاست که هیچ زیانی در "تکسانی" و "تکزبانی" و "تکاندیشی" و بوارونه, سودی در ورتش میان اینها نمیبینید.
سپس اینکه دوست مان @darisuh و همینجور @Russell — که مانند همیشه تیکهای انداخت که تنها خودش میگیرد! ((: — که بشیوهیِ
بامزهای از مزدائیک هم سردر میاورند, ولی نمیتوانند لغزش خودشان را ببینند که دیگر گناه من و همزمان میهندوستانِ پادبهرهکش نمیشود!
پیش از همسنجی میان دو چیز, بایستی دامنهیِ آنها را همواره روشن ساخت, برای نمونه:
«زبان» در دامنهیِ اندیشه* میرود.
«فرهنگ» در دامنهیِ رفتار و برخورد (attitude) میرود.
«بهرهکشی» در دامنهیِ آرتائیک میرود.
نون کسیکه نمیتواند این دامنهها را از هم بازشناسد, روشن است دچار این لغزشها هم میشود که نمونهوار بیاندیشد منیکه اینجا با بهرهکشی میستیزم, ناچار باید میهنستیز/فرهنگستیز هم باشم (یا دستکم خود ام را
همچون راسل بی میهن و بی ریشه بیانگارم), که خوب چنانکه میبینید, این لغزشی خندهآور بیش نیست (comparing apples and oranges) , مگر آنکه هر آینه به شما مزدائیک 'لیبرالیستیک' آموزانیده باشند :4:
پ.ن.
* به این بیاندیشید که زبان جنسیتی اروپایی به شما پندارهیِ "برادری" را داده, هنگامیکه زبان پارسیک پندارهیِ "همبستگی" را میدهد.
یعنی من با شما میتوانم در ستیز با بهرهکشی همراه و همبسته باشم, ولی ببایست مرد یا هتا برادر راستین یا پندارین شما نباشم.
پارسیگر