از هر دیدگاه بنگریم داریوش از آن منشهایِ گیرا و دوستداشتنی
دارد که همه, مرد و زن دلباخته اش میشوند و کاریزمایی دارد همتراز ِ امیر.
من بجایش در برهم زدن چشمداشتهایِ دیگران از خود ام دستی توانا دارم (:
نمایش نسخه قابل چاپ
@Alice جان
امتحان چی شد بالاخره :e404: ؟ امیدی به 10 هست یا نه ؟
دوستان روش پارسی روان و ساده نویسی من چگونه است؟
این را بیشتر دوست دارید یا اینکه نزدیکتر به مهربد و مزدک بنویسم؟
این راستکیه ؟!
گفتآورد:
برگرفته از متن دفاعیات خسرو گلسرخی در دادگاه
ان الحیاه عقیده والجهاد. سخنم را با گفتهای از مولا حسین، شهید بزرگ خلقهای خاورمیانه آغاز میکنم. من که یک مارکسیست لنینیست هستم، برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم.
از اسلام سخنم را آغاز کردم. اسلام حقیقی در ایران همواره دین خود را به جنبشهای رهاییبخش ایران پرداخته است. سید عبداله بهبهانیها، شیخ محمد خیابانیها، نمودار صادق این جنبشها هستند. و امروز نیز اسلام حقیقی دین خود را به جنبشهای آزادیبخش ملی ایران ادا میکند. هنگامی که مارکس می گوید: «در یک جامعه طبقاتی، ثروت در سویی انباشته میشود و فقر و گرسنگی و فلاکت در سوی دیگر، در حالی که مولد ثروت طبقه محروم است» و مولا علی میگوید: «قصری بر پا نمیشود، مگر آنکه هزاران نفر فقیر گردند»، نزدیکیهای بسیاری وجود دارد. چنین است که میتوان در تاریخ، از مولا علی به عنوان نخستین سوسیالیست جهان نام برد و نیز از سلمان فارسیها و ابوذر غفاریها. زندگی مولا حسین نمودار زندگی اکنونی ماست که جان بر کف، برای خلقهای محروم میهن خود در این دادگاه محاکمه میشویم. او در اقلیت بود و یزید، بارگاه، قشون، حکومت، قدرت داشت. او ایستاد و شهید شد. هر چند یزید گوشهای از تاریخ را اشغال کرد، ولی آنچه که در تداوم تاریخ تکرار شد، راه مولا حسین و پایداری او بود، نه حکومت یزید. آنچه را که خلقها تکرار کردند و میکنند، راه مولا حسین است. بدین گونه است که در یک جامعه مارکسیستی، اسلام حقیقی به عنوان یک روبنا قابل توجیه است و ما نیز چنین اسلامی را، اسلام حسینی را و اسلام مولا علی را تأیید میکنیم.
بد نبود، تقریبا قابل قبول بود! :e105: اتفاقا از قضای اومده مراقبمون هم خوب بود و توی نقشش غرق نشده بود، دم به راهم از کلاس میرفت بیرون و فرصت رایزنی و استشاره برامون فراهم میشد.
با اینکه خوب بود اما خب طبق معمول آخر برگه بیوگرافیم رو تحویل استاد دادم که کار از محکمکاری هیچ عیبی نمیکنه! :)
مطمئن باشید من دگرآزاری ندارم و چون شرایط دانشجوهائی مثل خودم رو درک میکنم، بدون شک اگر مراقب باشم فقط نقش تشریفاتی دارم. چون دلیلی نمیبینم بچه ها رو اذیت کنم؛ اگر هم استاد میشدم به همه بچهها 10 میدادم، کار هیچکسی رو لنگ نمیذاشتم. مطمئن باشید.