نوشته اصلی از سوی
Ouroboros
من نمیدانم کجای آنچه گفتم با اینها تضادی داشته؟
همهی قوها سفید هستند > اگر قوی سیاهی وجود داشته باشد همهی قوها سفید نخواهند بود > قوی سیاهی وجود ندارد = همهی قوها سفید هستند. به این میگویند ابطالپذیری، نه اینکه بخشی از فرضیهی مطرح شده را فقط «رد» بکنید. ما شرایطی را تصور میکنیم که در آن تئوری مطرح شده حقیقت نمیداشت، سپس اشتباه بودن تصور مذکور را نشان میدهیم. مثلا اینکه زنانی وجود داشتهاند در گوشه و کنار تاریخ که وضعیت بهتری از مردان همدوران خود داشتهاند میشود نافی تئوری مردسالاری، نه نشان دهندهی ابطالپذیری آن. وانگهی از آنجاکه این تئوری تخیلیست نه علمی، همهی آنچه میتواند به نقض کردن آن بیانجامد را میتوان تحت آن توضیح داد، چنانکه خود شما کشته شدن میلیونی مردها در جنگ را ربط دادید به اعمال سلطه، یا برعهده گرفتن مسئولیت اجتماعی زنان را یک امتیاز برای مردان جلوه دادید، یا نداشتن حقی بر زندگی خود را دلیل کافی جهت تبرئه از اتهام ظالمی ندانستید و .... یعنی هر نقیضی که در تاریخ برای این تئوری بیابیم، یا اصل وجود آنرا انکار میکنید، یا شاخ و برگش را برای جا شدن در آن جدا میکنید و به قول قدیمیها آنها را بهم «میخورانید».
به این قبیل تئوریها میگویند ابطالناپذیر.