آنرا امشب براه میاندازم.
نمایش نسخه قابل چاپ
پیشنهاد میکنم برای آنکه شخصی که روی صندلی داغ نشسته است ، زیر سیل پرسشها غرق نشود و همچنین برای آنکه قدری از دلهره نشستن روی این صندلی کاسته شود، محدودیتی بگذاریم مبنی بر اینکه هریک از هموندان بتواند حداکثر 5 سوال بپرسد . البته میتوان روی حدش بحث کرد.
لزومی ندارد چون گاهی کاربری از دیگری چندین سوال دارد که به ذهن من و شما نرسیده و ... همینطور هیچ اجباری برای پاسخ دادن به پرسش کاربران نیست و خصومتی هم بوجود نمیآید اگر شما سوالی را بیجواب بگذارید. تمام دوستان هم بجز مهربد تا بحال زودتر از زمان مقرر شده پاسخها را فرستادهاند و ....
چیزی که به نظر من میرسد اینست که جستارها را پس از یک ماه دوباره باز بکنیم و همینطور باز بگذاریم، چون بنظر میرسد دوستان حوصله/میل/علاقهی گشودن تاپیکهای جدید دربارهی مسائل مختلفی که در گفتگوها مطرح میشوند را ندارند و اینطرف و آنطرف به پرسیدن آنها مشغول میشوند.
خُب من دو پیشنهاد دارم: یکی آنکه جستارها را یک ماه پس از بسته شدن باز بکنیم و تا ابد باز بگذاریم. در این روش طی ده روزی که شخص روی صندلی نشسته همچنان مجاب به پاسخگویی به موقع میماند بیآنکه بعدها کاربران فرصت پرسیدن سوالات از او را از دست بدهند.
دومین راه نیز اینست که یک هفته به هر کاربر برای پاسخ دادن به پرسشهای استاندارد وقت بدهیم، سپس جستار را همیشه گشوده بگذاریم برای سوالات کاربران.
بنظر من بازه زمانی موجود خوب است،حالا کمی بیشتر شود مثلا زمان پرسش دیگر کاربران بشود یک هفته خوب است ولی حتما باید دارای مرز باشد،اگر نباشد لوس میشود و صندلی داغ و به صندلی یخ تبدیل میشود.
اما از اونجا که تعداد کاربران اینجا محدود هست و سوال زیاد میشه کسی چندبار روس صندلی بنشینه و هر سری پرسشهای استاندارد هم عوض بشه یا نباشه اصلا و در همون صفحه یک بخش جدید درست بشه مثلا بشه صندلی داغ-امیر-شماره-2.
چه شد ؟ کسی نمیخواهد روی صندلی بنشیند؟
فرم جدید صندلی داغ چه شد؟
دیگر در اختیار راسل است و او خود باید فکری به حال آن بکند.. تا جایی که خاطرم هست بروی این نکته توافق داشتیم که یک ماهی پس از پایان مصاحبه با هرکس جستار او را بگشاییم تا کاربران جدید و سوالات پاسخداده نشده و ... مطرح بشوند، فکری هم باید به حال سوالات استاندارد کرد، چندان که باید دلچسب نیستند و اندکی هم تکراری شدهاند.. البته همانطورکه گفتم دیگر گیس و قیچی دست راسل است.