Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2962
Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2962
Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2962
Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2962
Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2962
Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2962 طنز و جوک امام نقی
خبرنگاری از امام پرسید آیا شما در حوادث یازده سپتامبر نقش داشتید؟ حضرت با لبخند ملیحی جواب داد: نمیدونم، آیا شما در حوادث یازده سپتامبر نقش داشتید؟ خبرنگار گفت: شما جواب منو ندادین! امام با لبخند ملیحی گفت شما هم جواب منو ندادین! خبرنگار پرسید: آیا شما سوال های خود منو به عنوان جواب به من برمیگردونین؟ امام نقی با لبخندی ملیح گفت نمیدونم؛ آیا شما جواب های منو به صورت سوال درمیارین و به خودم برمی گردونین؟
ابو چماق خفقانی نقل می کند که امام نقی (ع) همه ساله به شدت انتخابات امریکا را تحریم فرموده و شرکت در آن را منوط به ازادی همه ی زندانیان از گوانتانامو و اسلام آوردن تمام اعضای کنگره می دانستند، اما دقایقی قبل در ییلاقات کوهستان های راکی به طور مخفیانه رایشان را به صندوق می انداختند تا باب گفت و گو در جهت تامین ارز مورد نیاز جهت ابتیاع آب انگور نقوی بسته نشود. http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/3.gif
امام نقی (ع) و تاکتیک های تحریم انتخابات
11-09-2012, 11:40 AM
کافر_مقدس
ابولاشی نقل میکند که امام نقی(ع) از شدت تنگدستی قسمتی از دیوار خانه خود را بصورت ضریح درآورده بود و اصحاب را جمع کرد و گفت, پولی که در زمان مرگم میخواهید بریزید، الان ثلثش را بریزید تا بصورت لایو هم من را ببینید و هم از پشت ضریح برایتان شکلک درآورم . http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/4.gif
خلاقیت امام نقی بخش تنگدستی صفحه چندم
11-09-2012, 11:46 AM
کافر_مقدس
امام نقی در کاروان راهیان نور بودند که نقرئیل به امام وارد شد و وحی آورد که «ای نقی جانشین خود را مشخص کن!»
امام دستور دادند اتوبوس هایی که جلوتر هستند برگردند و آنها که عقب هستند خود را برسانند.
حضرت همه را جمع کردند سپس بروی یکی از اتوبوسها رفته و رسالت خود را انجام دادند. متاسفانه تنها تعداد معدودی از آن جمعیت، زنده به سامرا بازگشتند و بیشتر آنها در جاده تلف شدند. اتوبوس امام هم دچار سانحه شد و امام نیر تلف شدند. عسگری کوچولو به شدت از ناحیه شوشول آسیب دیدند ولی سوسن، شمقدر و عفیر زنده ماندند.
بعدها هریک از آنها ادعا کردند که نقی آنها را به جانشینی خود منصوب کرده است و هر کدام برای خود فرقه هایی تشکیل دادند.
پاره پاره شدن اسلام بعد از نقی/ شیخ جقینی/ ص 69
11-09-2012, 11:51 AM
کافر_مقدس
بر اثر تحریمهای گسترده عباسیون، امت نقوی دچار فقر و فلاکت شدیدی شده بودند. جمعی از مردم امام نقی را با لباس مبدل در کوچهای گیر آورده، خشتک مبارک ایشان را گرفتند ول نمیکردند و میگفتند: یانقی! از شدت گرسنگی در آستانه هلاکت هستیم، چیزی به ما ده. حضرت دست در تنبان مبارک خود کرده، دو امانت گرانبهای خویش را به آنها تحویل دادند و فرمودند: فعلاً اینها را نیمرو کنید و بخورید، تا فردا خدا کریم است.http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/5.gif
11-13-2012, 01:05 AM
کافر_مقدس
امام نقی بعد از اختراع ماشین زمان توانست زمان را به قبل از واقعه عاشورا بازگرداند و با یاری رساندن به جدش حسین توانست شکست سختی بر یزیدیان وارد کند و سر یزید و یارانش را بریده و حسین را به تخت خلافت بنشاند.
ولی وقتی با ماشین زمان به دوران خود بازگشت متوجه شد که مردم به جای اینکه برای حسین عزاداری کنند، برای یزید و یارانش عزاداری میکنند.
از همه بدتر اینکه دیگر از خمس و زکات و مال مفت اهدایی شیعیان ابله هم خبری نبود!
یکی از مهمترین اوقات سال برای حضرت، ظهر عاشورا بود. به همین دلیل ایشان و اهل بیتشان برای کسب ثواب بیشتر از یک ماه قبل تمرینات بدنسازی سنگینی را انجام میدادند و با یک برنامهریزی دقیق، حساب شده عمل میکردند. به اینصورت که ایشان و تیم همراهشان (عسگری-عفیر-شمقدر-سوسن- لایشه و قنبر) هر کدام یک هیئت را نشان کرده و پس از دریافت غذا به سرعت نور با استفاده از آپشن طی الارض به بیت بازگشته قابلمهها را خالی نموده و هیئتهایشان را عوض میکردند و به این روش از هر هیئت چندین بار غذا میگرفتند.
نقل است که همیشه نه ماه بعد از دههی محرم جمعیت سامرا افزایش چشمگیری پیدا میکرد. امام نقی هم شبهای محرم همیشه با عبای D&G و موهای فشن در هیئت حضور مییافت و در حالی که رو به جمعیت نسوان ایستاده بود و ابرو بالا میانداخت آنچنان زنجیر میزد که خون به سقف مسجد شتک میکرد. http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/3.gif
11-16-2012, 05:05 PM
کافر_مقدس
فردی از امام نقی (ع) پرسید: در قرعآن آمده که خدا جهان را در شش روز خلق کرد. فلسفهی این شش روز چیست؟ چرا پنج یا هفت روز نه؟
امام فرمود: خُب احمق! روزهای مفید کاری در هفته شش روز است دیگه! مگه تو خودت جمعه میری سر کار که خدا بره؟!
یک کافر از امام نقی پرسید: الله در قرآن میگوید که خودش به گوش و چشم کافران قفل زده و به همین دلیل است که آنها ایمان نمیآورند! حالا که خود الله نمیخواهد ما ایمان بیاوریم پس گناه ما چیست یا نقی؟!
امام سر در گریبان فرو برده و مشغول تفکر شد…
سالهای سال فکر کردند…
و هنوز که هنوز است همانطور سر در جیب تفکر فرو برده و پس از قرنها مردم که فکر کردند امام نقی یک مجسمه است به دور ایشان یک میدان ساختند و نامش را گذاشتند میدان مرد متفکر. غافل از اینکه امام نقی از شدت شرم نمیتوانست سر بلند کند و به چشمان مرد کافر نگاه کند و قرنها پیش در همان حال در گذشته بود ! http://www.daftarche.com/images/imported/2012/04/10.gif
امام در شب ناقورا نماز خواند و همچنان که در محراب بود فرمود : عسگری بابا ، چراغ ها رو خاموش کن هر کسی می خواهد برود . فردا همگی کشته خواهیم شد ! عسگری خاموش کن دیگه ،عسگری ؟؟
امام برگشت دید مسجد خالی عسگری هم نیست ،در همان زمان خشتک بر دهان با پرچم سفید به سوی عباسیان روان شد ((اندر بی معرفتی اهل سامرا و عسگری بابا ))
البته در روایتی دیگر نقل است كه امام ، عسگرك را دستور دادند كه یواشكی درب مسجد را قفل كند تا كسی نتواند فرار كند !
11-23-2012, 10:18 PM
کافر_مقدس
شب جمعه ابولاشی به خانه امام وارد شد و با دو دست بر سر و صورت خود میزد و با فریادِ خاک بر سرمان شد ، خاک بر سرمان شد ، امام را صدا زد . امام با مو های ژولیده و کمر خمیده از اتاق سوسن خارج شد و فرمود : چه شده است ای ملعون که شب جمعه اینچنین بر ما وارد می شوی؟
ابولاشی گفت: خلیفه عباسی میگوید یا بیعت کنید یا حمله می کنیم ، چه خاکی بر سرمان بریزیم؟
امام که حال حرف زدن نداشت ، به آهستگی فرمود: بیعت کنید تا بره پی کارش ... و با عجله به اتاق سوسن برگشت!
امام نقی و سیرت حَسَنی
********************************************
روزی حسنین بر امام نقی(ع) وارد شدن و پرسیدند: یا ابن التق، در مقایسه دو تاکتیکِ متفاوت با ظالمان، جنگِ حسین بهتر بود یا صلحِ حسن؟
نقی(ع) در جواب فرمود: نه جنگِ حسین و نه صلحِ حسن. چیزی فی مابین این دو؛ تاکتیکی مثلِ اسهالِ زین العابدین که نه جنگ کرد و نه صلح!