درود بر داریوش نازنین
داریوش جان از نظر من بین آنارشی و شهریار و میلاد یک نفر باید مسئولیت آنرا قبول کند.منکه میگویم شهریار اگر دوست دارد همین الان این دوره را حداقل راه بیاندازد.
نمایش نسخه قابل چاپ
در مورد ایرانیان البته داریوش گرامی . در مورد یک آلمانی مهاجرات به آمریکا یا انگلیس چندان سخت و پر هزینه نیست .
:e41f::e00e:
هستیم داریوش جان . نفسی می آید و میرود . یک نون و بوقلمونی هم هست که بریزیم به حندق بلا .
در مورد مسابقه هم که همه کاره خودتان هستید ما چی کاره بیدیم ؟ :دی
دوستان به درود تا زمانی که بتوانم بازگردم و در خدمت تان باشم.
دوستان گرامی مهربد و مزدک هم امیدوارم از من چیزی به دل نگرفته باشند. گفتگو کردن گاهی اینچنین تند و آتشین بودن هم میطلبد.
:e417::e306:
پاتوق شب نشینمیان شده سالن بوکس دو جبهه سرمایه داری و کمونیسم !
دوستان یکی زحمت انتقال این پستها را بکشد :e032:
من با آموزش تنها زمانیکه نیازین باشد همنگرم. مدرسهها و ... مانند مکتبخانهها کم کم باید برچیده شوند و همهیِ آموزش
به کودکان در این بکوتاهد که «بیاموزند چگونه بیاموزند» و دیگر آموزشها به همان آموزش فرهنگ و رفتار بسته شود.
من خودم هم در همهیِ زندگی هیچ آموزشگاهی چه زبان, چه رایانه و ... نرفته ام بجز همان مدرسهیِ (آنهم تا جاییکه توانستهام پیچاندهام) زوری — ولی خندهدار است کارآموزی کردهام — دانشگاه را هم بخشی برای دل
خوش مادرم و بخشی از روی وابستگی به پول رفتم, که آنهم دیرتر در نخستین دستیافتی که توانستم هزینههای زندگیم را جور کنم بیهوده یافته و ول کردم, زیرا زندگی کوتاه و زمان باارزش و گرانبهای مرا دورمیریخت.
این روشهایِ آموزشیک بسیار کهنه و ناکارآمد هستند, بویژه اینکه تنشزای (stressor) بیرونی ندارند. دانش تنها زمانی ارزش دارد که در کُنش به کار بیاید یا از روی نیازِ راستین (نه برساخته, مانند پاس کردن آزمون) باشد.
نمونهوار من یک مشت آت و آشغال در دانشگاه از مزدائیک ازویر بودم که چون هیچ سودی و بازنمودی در زندگی روزانه نداشتند, امروز هتّا ١٠% هم به یاد نمیاورم اشان, بجایش در راستای کار کنشیک و برنامهریزی رایانه نیاز به مزدائیک دیگری پیدا کرده بودم که اینها را براه خودآموختگی
دریافتم و بسیار ارزشمند بودند; که همینها را هم تنها تا زمانی در ویر و یادم نگه میدارم که کاربردی در اندیشه یا زندگی دارند, در نخستین
زمانیکه نداشتند به فراموشی خواهم سپرد, زیرا تنها چیزیکه باید بدانید این است که چگونه اگر نیازید دوباره در کوتاهترین زمان بازیادآورید اشان.
پارسیگر
براستی برخی مطالب ناکار آمد و گاه مضحک هست ولی روال جامعه بعضی کارها را مجبور می کند انجام دهی
اگر قرار بر این باشد که همه چون شما فکر کنند براستی چند درصد از کودکان موفق می شوند؟به نظر من نیمی از کمتر آنها
یکی از دوستانم میگفت با همسرم چندین سال زندگی کردم بدون عقد نامه و ثبت در شناسنامه ولی مجبور شدم زمانی که برای فرزندانم شناسنامه بگیرم عقدمان را ،قانونی ثبت کنم
گاهی مجبوری کاری انجام دهی که عرف جامعه ست حال درست یا اشتباهش برای هر کس متفاوت ست.
یک سوال پزشکی:
معمولا قد فرزندان به سمت اقوام پدری کشیده می شود
مادر و خواهر و برادرزادههای همسرم(دختر) کمی قدشان کوتاه هست(حدود 150تا155) دوست ندارم دخترم مانند آنها قدش کوتاه باشد راهی هست که عوارضی هم نداشته باشد؟
موفق در چه میشوند؟ در یافتن کار و بردگی برای یک سرمایهدار بهرهکش؟ اگر این, آری.
دانشگاههایِ کنونی ولی شدهاند نمایشگاه سرمایهداران, که مانند زمانیکه شما میروید نمایشگاه خودرو, اینها هم میروند از دانشگاهها و فارغ التحصیلهایِ
برگزیده — که برای گرفتن چشم همینها دارند جان میکنّنند — با هزار منّت نیروی کار دستچین نموده و از آنها در شرکتها و کارخانههایشان بهرهمیکشند.
برای نمونه «بیل گیتس» کسی است که خودش دانشگاه را ول کرده و بجایش خانوادهیِ پولدار و همچنین هوش بسنده داشته و توانسته بزرگترین سرمایهدار جهان
شود, خود ولی بشیوهیِ بامزهای از کسانی است که به دانشگاه بسیار مهندی میدهد و میرود برای جوانان و فرزندان دیگران از خوبیهایِ درس خواندن و مدرک گرفتن سخنرانی میکند! :e405:
تنها فرهیختگان و بزرگانی چون «نسیم نیکولاس طالب» را میابید که این سامانههایِ ناکارآمد و هومنستیز را میکوبند و پیروی خودآموختهگرایی هستند.
پس اگر سنجهیِ شما از کامیابی و موفقیت گشودن پرسمانها و رسیدگی به بدبختیهایِ دشوار و پُرشمار هومنی باشد مسافر جان, آنگاه ما به همین خودآموختگان و فرهیختگان
روان-آزاد که نوکر سرمایه نیستند و زمان و هوش ارزشمند اشان را برای پاس نمودن و گرفتن مدرک, آنهم برای گرفتن چشمِ بهمان بهرهکشِ کارفرما دور نمیریزند, مینیازیم و بس.
پارسیگر