سپاس ولی راست کار ما نیست .گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
نمایش نسخه قابل چاپ
سپاس ولی راست کار ما نیست .گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
متنفرم من از ته دل، از اول مهر...
آخیییییی، همتون رفتین مدرسه؟:e402::e412:
ایچکی نیس که!!!:e523:
شهر ارواح...:e01a::e11b::e530::e10c:
راستی راسل کجاست؟ همیشه تو سخنگاه بود!:SpiderpMan:
راسل بیا یه چیزی بگو ضایت کنم بخندیم:ExcitedTroll:
7 تن آنلاین!
مدرستون تموم شد اومدین خونه؟:e105:
امروز ما جشن شکوفه ها بودیم نشد بیایم تو دفترچه :e105:
یادش بخیر...گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Anarchy
به یاد دارم در آن روز؛ بیشتر بچه ها گریه می کردند؛ ولی من نمی دانستم چرا گریه ام نمی گیرد!
تازه از مهربانی خانم معلم و تزیین کلاس هم خوشم آمده بود...:e402:
مثل بچه‌ی آدم خوابیده بودیم که یک رویای بالای هجده سال به سبک فیلم‌های هالیوودی سراغمان
آمد و اینچنین بدخوابمان کرد! از عوارض تماشای اسپارتاکوس بود به گمانم :e207::e404:
جزییاتش رو نمیگی آلیس جان :e415: ؟ مطمئنی بد خواب شدی :e105:؟گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی آلیس
میلاد ، عاشق شدن ناگهانیت رو تبریک میگم :e41f::e032: !
به نگر من صحنه های سکسی اسپارتاکوس اگرچه برای چنین سریالی ضروری و جذاب است،اما تحریک کننده نیست.ما که هر زمان از این رویاها می بینیم بیدار که نمی شویم هیچ،خوابمان هم طولانی تر می شود:e40c:گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی آلیس