نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
ین چیزهای خندهداری که از دگرش[1] ساختار همبودین[2] و ... به هم میبافند کوچکترین دگرسانیای[3] در این
فرهود[4] ساده و خام که برخی از آدمها دارند از برخی دیگر آدمها بهرهمیکشند, نمیدهد.
تنها دگرسانیای که این پیچیدگی ساختار همبودین میدهد سختتر شدن فرایند ریشهیابیِ بهرهکشی و بهرهدهی است: کسیکه ١٠ سال کار کرده (بهرهداده) و پول
اش را یکجا گردآورده و اکنون یک رستوران اجاره کرد (بهرهمیدهد) و دو تا کارگر کارگماشته[5] (بهرهمیکشد) و اجاره خانه میدهد (بهرهمیدهد) و ...
در گذشته اینها سادهتر بودند: یکی خاور (مالک) بود, رعیت برایش کار میکرد و اینچنین میبهرهکشید.
پس در کُنش, ما امروزه تنها یک کلاف از بهرهکشی و بهرهدهی همزمان داریم که هر کس
بیشتر پول در میاورد, همان کسی است که بیشتر از آنکه بهرهمیدهد, بهرهمیکشد: قانون جنگل.