Britain is home to a sizable Muslim minority of nearly 2.7 million
به کشورشان گند زده اند!
نمایش نسخه قابل چاپ
Britain is home to a sizable Muslim minority of nearly 2.7 million
به کشورشان گند زده اند!
با پوزش فراوان! بابت ندیدن این پست:))گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Russell
همینکه استاد امیر عزیز به شما قرص های قرمز رو خوروند کفایت میکنه چون در غیر این صورت دوستان همچنان در فضای "اعتدال" به ارائه نقدهای دست به عصا به فمنیسیم و بعد زنان مشغول بودند که از بار کمیک ماجرا کم میکرد:))
راستی آخر سر من نفهمیدم شما در گرفتن معنای sex مشکل دارید یا positive و یا feminist :))شاید هم یک دوره کلاس آموزش رابطه "صفت" و "اسم"
حداقل ما در زبان فارسی میدونیم که وقتی ما جایی"مرد خشمگین" رو میبینیم استنباط میشه که "مرد میتواند خشمگین باشد" نه اینکه "مرد حتما خشمگین است" :))
"مدعی هستند فمینیسم هوادار پورن است"
حرفمو پس میگیرم قطعا بزودی نمونه های خارجی هم خجل میشند:)))
آری، سخنان امیر گرامی برای من بسیار روشنگر بود و از او آموختم، یکی از آن همین بود که باعث آشنایی من با manosphere و قرص قرمزی شدن من بود و از او بسیار سپاسگزارم، خوردن قرص قرمز که البته بهترین است، قابل مقایسه با چیزهایی که فمینیست‌ها به انسان‌ها میخورانند نیست !!گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی undead_knight
من مشکلی با زبان شیرین فارسی و انگلیسی ندارم، جا زدن یک ایده‌یِ و نیم بند و بدون هوادار بعنوان حقیقت اصلی یک جنبش سیاسی و سند این ادعای گزاف که "فمینیسم با پورن مشکلی ندارد و چه بسا حتی هوادار پورن هم است" ست که مشکل دارد !!
باعث خوسحالی‌ست که شوالیه‌یِ ما هم تصمیم گرفته دست خود را رو بازی کند، باور کن این یک پستت چند برابر کل پست‌هایِ ماله کشی شده‌یِ قبلی اخلاقی‌‌تر (کمتر غیراخلاقی) بود!
راستی داستان این قرص قرمز چی هست که در جای دیگر هم ازتون دیدم ( در باره ی رل زنان در فرگشت در پاسخ به من)گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Russell
Matrix ?
مزدک گرامی، قرص قرمز اصطلاحی‌ست که برای تشبیه وضعیت خود، به صحنه‌ای در فیلم ماتریکس ارجاع داده می‌شود، که در آن شخصیت نئو با انتخاب خوردن قرص قرمز ماهیت سیستمی که در آن بوده را میبینید.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد
Redpill - Matrix Wiki - Neo, Trinity, Wachowski Brothers
A Red Pill Message to a Blue Pill World
:e40d::e057:گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Russell
گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد
نوشتار اش را من خواندم, بیچاره هیچ چیز بدی نگفته بود.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Russell
ما از این وضعیت نابرابری و مردستیزی براستی دیگر به ستوه آمده‌ایم, من این روزها هر چه بیشتر و بیشتر به MGTOW میگِرایم: Urban Dictionary: MGTOW
بی ارزش‌بینی و ناسپاسی[1] و دشمنبینی مردان بویژه در غرب به آستانه‌یِ بسیار بدی دارد می‌نزدیکد[2] ...
----
1. ^ nâ+sepâs::Nâsepâs || ناسپاس: حق نشناس Ϣiki-En, ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ ungrateful
2. ^ Nazdikidan || نزدیکیدن: نزدیک کردن to bring close; to come close
شوربختانه، باختر زمین دچار کاهش چپیره ( جمعیت) خودش هم هست.گفت‌آورد:
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
نه اینکه کاهش چپیره بخودی خود چیز بدای باشد، چرا که تنش میان
هومنیان را کاهش میبخشد ولی جای این کاهش را افزایش خرگوش آسای
مسلمین و دیگر واپسماندگان میگیرد و سیج راستین ( خطر واقعی) همانجاست!
آری, یکی از دشمن‌هایِ زنده و راستین همان اسلام است. راست اش چیزیکه گفتید مرا یاد نمونه‌ای در گذشته‌یِ سخنگاهی دیگر انداخت که از زندان افتادن مسلمانان و کمونیست‌ها در رژیمگفتآورد:
نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد
شاهنشاهی سخن رفته بود و اینکه کمونیست‌های زندانی در کنار مسلمانان نماز میخواندند تا حس همبستگی را نگه داشته و در برابر دشمن راستین زمان خود اشان یکسدا بیایستند.
من هنوز نمیدانم چنین رفتاری[1] را سراپا درست بدانم یا نه. فرنودانه[2] ما میدانیم در برابر یک سیج[3] سهمناکتر[4] باید دشواری‌هایِ ریزتر را به کنار نهاده و به آن دشواری بزرگ بپردازیم, ولی درباره‌یِ همین غرب
یا باخترزمین, من نمیبینم دیگر کی باید به وضعیت مردان رسیدگی شود, اگر در غرب امروز نخواهد بشود؟ زیرا اگر بخواهیم جور دیگری بنگریم, همیشه دشمن بزرگتری آنجا هست که همه‌یِ ما باید خواسته‌هایِ
خود امان را همواره فروپیچیده[5] و به ستیز با آن بپردازیم. چرا راهِ دور برویم, برای همین پاریسگویی هم میبینید که چه اندازه خرده میگیرند که در این هیر و ویری[6] چرا پارسیگویی میکنید, باید نمیدانم انقلاب کرد و بهمان کرد و گفتار اینچنینی دیگر.
من با این همه با نگرش به رویکرد خود اتان که رسیدگی همه سویه با برگزیدگی[7] (priority) است, ستیز با این
رفتارهای مردستیزانه و رفتن به سوی برابری راستین را بسیار باارزش و برای مردان در باختر را تا همترازِ همان اسلام میدانم.
----
1. ^ raftâr+idan::Raftâridan || رفتاریدن: رفتار کردن Ϣiki-En to behave sich verhalten
2. ^ farnud+âne::Farnudâne || فرنودانه: منطق‌وار Ϣiki-En logically
3. ^ Sij || سیج: خطر MacKenzie, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ danger; trouble
4. ^ sahm+nâk::Sahmnâk || سهمناک: هولناک; مهیب Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En terrible; ghastly
5. ^ foru+picidan::Forupicidan || فروپیچیدن: سواره کردن; لغو کردن to override
6. ^ Vir || ویر: حافظه; یاد; memory || ویر: ذهن mind
7. ^ bar+gozid+eg+i::Bargozidegi || برگزیدگی: اولویت priority