گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
بانو گشسب
مهربد عزیز البته من این قیاس شما رو قبول ندارم و اعتقاد دارم که برای انتقاد به اسلام هم به خود متون و ذات اون نشونه باید رفت نه به پیامدها و موارد پرکتیکال اون.
کدام قیاس؟ من تنها به همانندیِ بامزهیِ گفتههایِ شما با مسلمانان خندیدم (;
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی
بانو گشسب
این مدل انتقاد میشه بسان کسانی که برای نشان دادن شکست کمونیسم به کشورهای کمونیستی اشاره دارند.
همین طور برای فمنیسم. به نظرم شالوده اصلی فمنیسم آنچنان سست و پر خطا نیست. ولی شاخه های جانبی و زائد زیادی پیدا کرده که باید هرس بشه.
آفرین, ما هم گفتیم به همینها پرداختهایم دیگر. نمونهیِ "حق رای و سربازی" را که به همین زودی نفراموشیدید؟
بنیاد فمینیسم از پایه روی یک دروغ بنیاد شده است:
در گذر تاریخ, زنان از مردانِ مردسالار همیشه بیچارهتر بودهاند.
از آنجاییکه این دروغی بیش نیست (با نگاه به فرگشت, آمار, همسنجی زندگی یک مرد میانه با یک زن میانه, بررسی و همسنجی
آمار خودکشی میان زنان و مردان, بررسی سختیهایِ کار مردان دربرابر زنان, etc.) پس ناگزیر "زنگرایی" هم یک دروغ و فریب بزرگ بیشتر نخواهد بود.
اینکه شما این را نمیپذیرید و هی ما را به شاخه و زیرشاخه پیوند میدهید مایهیِ همین شده
که دوستانی مانند داریوش راهِ آسانتر را رفته و به خود همین شاخهها گیر بدهند.
به نگر من, چون مردانْ اندیشمندی و فرنودینی بسیار بیشتری از خود نشان میدهند, پیروزی بیشتری هم
با ما زنگراییستیزها همراه است اگر به همین بنیاد و ریشهیِ فمینیسم بپردازیم, تا به شاخههای آن.
پارسیگر