آری این بایکوت نشانهای از نشانههایِ تکثرگرایی در جنبش فمینیستی امروز هست !!
نمایش نسخه قابل چاپ
هاها, سرانجام شد من یکبار کارکرد درست سفستهیِ «تو همچنین» را نشان بدهم:
چون شما پیشتر به این روش نادرست فرنودهاید, پس اشکالی ندارد شوالیه هم به همان روش بفرناید.
من در همین جُستار هم بخوانید چند باری به @Dariush و دیگران گفته ام که فمینیست بد ≠ فمینسم بد.
با این همه, ما در جای دیگر به شالوده و بنیاد خود فمینیسم هم پرداختهایم و همین شوالیه هنوز که هنوزه نتوانسته نمونهوار بگوید اگر فمینیسم دنبال برابری است,
چرا نام جنبش اش را مادینگرایی (مادینهگرایی, ≈زنگرایی = femin+ism) گذاشته و چرا برای نمونه, برابریخواه (egalitarian) خود اشان را ننامیدهاند؟
رویکرد درست ولی همینیست که شما گفتید, پرداختن به پایه و بُنیادِ هومنستیزِ زنگرایی.
پارسیگر
اگر منظور از "اثبات"، صدور مجوز از سمت لولوی محترم هست خب بگمانم قبل از اینکه عزیزان بتوانند پیشگریانه من رو سانسور کنند حرف زدم و یکم دیر شده، ولی شما هنوز هم میتونی بنا به سنت فمینیستی برای سانسور من تلاش کنی و حقت محفوظه !!
برای فهمیدن اینکه چطور ایشون شدند آنتیفمینیست، میتونید دربارهیِ مشابه هیچنز بخونید که چطور اگر دو کلام خارج از خط تعیین شدهیِ عزیزان بزنید، مهم نیست چقدر کس لیسی یا شوالیهگری کرده باشید، شما یک سکسیست ِ آنتیفمینیست هستید lol
On being an Atheist AND a Feminist
فکر نمی کنید که نامگذاری جنبش به اینصورت به دلیل عدم توازن در قدرت آن هم به مقدار زیاد مابین دو طرف دعواست.
گویی می خوان در به تصویر کشیدنش اغراق کنند تا به هدف برابری برسند. مثل پرنده ای در مسابقات پرش طول
که از ابتدا مربی به او گوشزد می کند که نقطه فرود رو بیشتر از آنچه که میتوانی دور درنظر بگیر.
سپاس.
پس اکنون میبینید که زنگرایی از همان آغاز جنبش جنس زن را توسریخورده
و بیچاره انگاشته (= پیشانگاشتِ فمینیسم) و دنبال برابریِ یکسویه است: زنان با مردان برابر شوند (مردان جایشان خوبه).
شاید بگویید خب برابری برابری است, میخواهد فرایند رسیدن به آن یکسویه باشد یا دوسویه, این سخنیست
درست و فرنودین ولی تنها و تنها (iff) تا زمانیکه زنان براستی جنس کِهتر و بیچاره بوده باشند (پیشانگاشت پابرجا باشد).
به زبان دیگر, پیشانگاشت (ما زنان توسری خوردهایم) آنجا پیشاپیش ثابت شده در نگر گرفته شده و اگر
زنان توسری خوردهتر از مردان نبوده باشند (سوی دیگر داستان که فمینیستها از بیخ و بن
انکار میکنند), آنگاه کوشش برای رسیدن به برابری, به نابرابری و برتریجویی خواهد انجامید.
نیک بنگرید جز این هم نیست. نمونهیِ ساده: به زنان حق رای داده شده, ولی سربازی زوری به آنان داده نشده:
زن میتواند با رای خود و پادرمیانی در سیاستهای داخلیْ کشور را به جنگ بیندازد, ولی این مرد است که ناچار و بزور باید برود در همان جنگ از جانِ خود اش مایه بگذارد.
پارسیگر
اینجا سخن شما در جایی اشکال داره: چرا که اول دست به انتقادات بنیادین میرنید و از اسم جنیش گلایه دارید
ولی جایی به سرانجام و یا بهتر بگم به نقطه امروزین جنبش نشانه میروید.
برای هیچ فمینیستی به عنوان هدایت کننده و متولی جنبش شرایط کنونی رضایت بخش نیست
و همچنین شرایط حال همگی حاصل از تلاش این جنبش محسوب نمیشه
بلکه نشانه ای از رشد نا متقارن جنبش در کنار عدم بازنگری به برخی از قوانین و هنجارهای اجتماعی ست.
این مسئله را نباید به گردن جنبش انداخت.
این نوشتار از هیچنز آمده بود: Why Women Aren't Funny | Vanity Fair
:e00e:
If I am correct about this, which I am, then the explanation for the superior funniness of men is much the same as for the inferior funniness of women. Men have to pretend, to themselves as well as to women, that they are not the servants and supplicants. Women, cunning minxes that they are, have to affect not to be the potentates.
چند تا از این فرهیختگان در ایران میخواهیم.