قرار نیست خبر از آینده برای خودتان ببرید.:e032:
هیچ جمله مهم تری با تجربه الان شما وجود ندارد که بتواند برای جوانی تان سودمند و راهگشا باشد و کمک کند که شما به شادکامی و سربلندی بیشتر دست یابید؟ اشتباهی در رویکرد و نگرش شما به مسائل؟
نمایش نسخه قابل چاپ
این را باید از دوست دانشمند و مزدائیگر ما pulsar
بپرسید.تنها چیزی که من میتوانم بگویم این
است که شما دو چیز باید داشته باشید:
* کنجکاوی و دیسیپلین نیازین برای یافتن رازهای جهان
* هوشمندی برای دریافت این دانش آبستره
•
پارسیگر
من از هرگونه موزیک ( که بتوان نامش را چنین نهاد) خوشم میاید. از موزیک نوین هم بدم نمیآید.
از برخی اپرا ها و اپرت ها هم خوشم میاید، برای نمونه از "وردی" . از موزیکال های نوین و
موزیک فیلم و .. هم به همچنین. چند نمونه از چیزهایی که خوشم میاید، اینجا میگذارم.
http://www.youtube.com/watch?v=pB3OkFdzaV4
http://www.youtube.com/watch?v=enewfWmA5Q8
http://www.youtube.com/watch?v=0tw3g88JtWA
http://www.youtube.com/watch?v=KUXGVfmrEN4
http://www.youtube.com/watch?v=Y29EWY-PInc
http://www.youtube.com/watch?v=fSW2gaZwmdM
http://www.youtube.com/watch?v=DCyuq-ofnPc
http://www.youtube.com/watch?v=_5AUy9vTGpQ
http://www.youtube.com/watch?v=Y-rFT-uHm4w
نگرتان دربارهیِ مالکیت معنوی/copyright بَر نرمافزارها و نسکها و ... چیست؟ آیا فروش و بستن
چنین "نرمکالاها"یی را بسزا میدانید؟ چه رویکردی را دربرابر اینها در آیندهیِ نزدیک و همچنین دور درست میدانید؟
پارسیگر
اگر پروانه بدهید من هم چند پرسش داشته باشم.
1- شما آئین و بزرگداشت مردمان کدام کشور را نسبت به درگذشته گان می پسندید ؟
2-از آنجا که هیچ اعتقادی به روح و زندگی پس از مرگ ندارید ، به هنگام رفتن به گورستان و خاک یکی از وابستگان خود ، چه احساسی پیدا می کنید ؟
3-بیانگارید که من یک کودک خردسال هستم و به تازگی پدر و مادرم را از دست داده ام.بی پرداختن به بهشت و... چگونه به من دل داری می دهید ؟
4-از دید خودم ، انسان های خداناباور و ماده گرا ، اندکی خُشک! هستند ، برای نمونه در پرداخت شما در پرسش های آغازین به "عشق" دگرسانی آشکار میان باور شما و انگار بیشینه مردم ، آشکار است و موید گفته ماست.اکنون بفرمایید که چگونه می توان نگرش دانشیک و رمانتیک را یکجا گرد آورد ؟!
5-باور برخی انسانها به یک نیروی برترِ انگارین (در جایگاه خدا) را چگونه تفسیر می کنید ؟ خدای آنها هیچ نماینده و خواسته ای ندارد.آیا تاکنون حسرت داشتن آرامشِ افیونیِ بی زیان این دست از انسانها را داشته اید ؟ (به ویژه به هنگام پیری )
سپاس مزدک گرامی :e306:. من دانشمند و یا مزدائیگر نیستم.
بسان شما"فمن یعمل" از آن آگاهی دارم وتنها یک دوستار مزدائیک هستم
چرا که بر پایه ی فرنود است و در آن بیشتر می توان به دل استواری رسید.
چند نوشته ای هم که در وبگاه هوپا و "گاهنامه ی شمار" درباره ی مزدائیک
داشتم، نتیجه ی فضای پرشور و دانشیکی بود که کاربرانی مانند هرمزپگاه بزرگ،
با دلسوزی و پشتکار در هوپا فراهم آورده بودند. یاد باد آن روزگاران یاد باد!
دریغ که با سانسور، کاربران با سوادی چون شما را دلسرد کردند و درِ میخانه ی هوپا را بستند.
(در هوپا دلمان برای "بیخود است بیسواد!" گفتنتان تنگ شده.:e405:)
همیشه از شما آموخته ام و همیشه الهام بخش بودید.
هرچند که با برخی از دیدگاههایتان همسو نیستم ولی بسیار دوستتان دارم.
کاش روزی شما را به شام دعوت می کردم و مادرم از این خوراکیهایی که اینجا گذاشتید،
برایتان می پخت. بعد از شام و پذیرایی، شترنگ بازی می کردیم و همزمان با هم گفتگو
می کردیم،از حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی می گفتیم، ازچامه هایی که سروده اید،
از کتابهایی که نوشته اید، از نوشته هایتان در همستگان،از دورانی که در تبریز و جلفا بودید،
از دوران کودکیتان در ارومیه، درباره تبار آذریتان (؟) و درباره ی هر آنچه که اینجا نتوانستید بگویید.
پس از پایان بازی (که با وجود بازی هوشمندانه، شه مات شده بودید:e057:)
با لبخند و فشردن دست و نگاه در چشم هم و روبوسی، هدیه ای که آماده کرده بودم،
تقدیم می کردم و یک یادگاری از شما می گرفتم. سپس شما را تا خانه اتان همراهی می کردم.
گردانندگان گرامی ، من دیروز اینجا پیام گذاشتم و چند پرسش از مزدک بامداد داشتم ، چرا پیک من پاک شده ؟ چرا در زباله دانی هم نیست ؟
سپاس از نگر نیک شما دوست مهربان و آشنای دیرین.
ایکاش که روزگار بهتری بود و چنین سخنی که گفتید
به فربود میپیوست، دریغ که جهان، جهان گرفتاری و
رنج و جنگ و ترس و .. است و نمیتوان به همه ی
آرزو های نیک و خوشی های هومنی ، به دوستی ها
و مهربانی ها ، به همسخنی ها و بازی ها پرداخت
وگرنه منهم دوست داشتم که با شما لاف شترنگ بزنم
و همنشین و همگفتار و همراه باشم. پاینده باشید!
•
فایل پیوست 2905
پارسیگر
پرسش سختی است و روش دادگرانه به دید من این است که کپی رایت برای نسک باید
تا زمان زندگی ان نویسنده و پدید آورنده باشد که او بتواند زندگی اش را با آن بچرخاند.
اکنون دیگر برخی چپاولگران ، با ترفند و کژبرداشت از این رهگذر، دیگر شورش را
درآورده اند و شما نمیتوانید هتّا یک فرتور را در جایی بگذارید بی اینکه همواره در
بیم باشید که یکی بیاید و شمارا دادگاهی نماید. بویژه ، آنگاه که شما چیزی را که
از ان دیگران است، به فروش نمیرسانید ، مانند موزیک یا فیلیمی که فروبار میکنید
و خودتان میگسارید ( و به دیگری نمیفروشید)، نباید دچار گرفتاری شوید و باید در
اینجا راهی پیدا شود که بسته به شمار فروبارها، کمپانی های اینترنتی و رسانه ای
یک بخشی از درآمد خود را به این سازنده ی مهادین ، بسپارند و بدینگونه بار را
از دوش گسارنده پایانی ، دستکم از این راه، بردارند. برخی روند ها بسیار ناجور و
نادادگرانه است، برای نمونه بهمان دانشمند ، نسکی ارزشمند مینویسد که پول چندانی
برایش در بر ندارد ولی نویسنده ی هری پاتر به میلیونها دلار پول که براستی نمی تواند
ارزش فربودین کار او باشد، دست پیدا میکند، چرا که این بخت را داشته که سرمایه -
گذاران هالیوودی به سراغش آمده و ساختاوری فیلم سازی او را در چرخ و دنده ی
خود جای داده است. در بیخ باید برای چیزی بنام کالای سرگرمی چاره ای دیگر اندیشید
که بهره وری مردم از انرا آسانتر، و درآمد های گاه کیهانی ساختاوری سرگرمی را
با گامهایی مانند افزایش باژ، مرزمند کردن زمان کپی رایت فیلم و موزیک، برای
نمونه تا یک سال, و نسک تا زمان زندگی یا تا یک مرز همفزود (مجموع) درآمد،
برای نمونه تا ۵ میلیون دلار برای یک نسک، و.. بسود گسارندگان دگرگون نمود .
•
پارسیگر