شاید, ولی تا آنجاییکه من میدانم (و سرور آریا هایستهاند) ما هرگز از خود امان دبیرهای نداشتهایم و پس چندان اینکه با بهمان دبیره چه جور مینوشتهاند
به کار نمیاید.
با نگرش به خود زبان ولی, به دید من روشنه که پارسیک تاکید چندانی روی جدایی وندها نداشته و بساکه بوارونه, همواره به سوی بهم چسبدگی و کوتاهش
آنها فرگشته. برای نمونه در همسنجی میان آلمانی و انگلیسی و پارسیک, آلمانی بیشترین و سختترین تاکید روی جدایی را دارد و گفتهیِ «نسکِ اهرمن» در
این سه این چنین در میاید:
Das Buch des Teufels The book of Devil Nask-e Ahrman
در فرگشتیکیِ آن که سخنی نمیرود, در خوب یا بد بودن آن میرود. زبان "فارسی" که عربزده و آشفته باشد سنجهیِ خوبی برای ما نیست, نگرش
ما باید به پهلویک و آنچه زبان امان در روزهای شکوفایی اش بوده, همراه با نگرش به امروزیان و فرگشتی که زبانهایِ همخانوادهیِ ما داشتهاند, باشد.
در این دیدگاه, هیچکدام از زبانهایِ همخانواده, چه فرانسه, چه آلمانی, چه انگلیسی و .. این پسوندها را دور
نریختهاند و یک کاسه نکردهاند و تازه آنها هیچکدام پسوند i ناشناس (نکره) هم ندارند که مایهیِ گُنگی و آشفتگی بخواهد بشود!
UniPers به هر روی یک استانداردی دارد و آنچه UniPers: A New Alphabet for Persian آورده, آسپتروف همان ئ است. ما
میتوانیم ورتشهایی از پارسی جهانی یا UniPers داشته باشیم و برای نمونه, همان پیشنهاد شما در کاربرد آپستروف هنگام کوتاهش و چسبانش ast و ... را داشته باشیم.
به دید من راهِ آسانتر همیشه بهتر است, مگر آنکه این آسانی بهایِ سنگینی دربر داشته باشد. روشنه, برای من هم گفتن "کتابی" هم برای
زاب و هم نام آسانتر از "کتابین" و "کتابی (یک کتاب)" است, ولی این آسانی هزینهی سنگینی دارد و خواستنی نیست.
در دست دیگر, چسباندن پسوندهایِ دارندگی و ... به واژهها هم بسیار آسانتر است, هم هزینهیِ نزدیک به صفر و چشمپوشیدنی دارد.
پارسیگر