این براستی دیدگاه من است. من در کارنامه ی مارکس، ستم و گناه نمیبینم.
خود او هم که همواره با تنگدستی و بدبختی و سرگردانی دست بگریبان بود
و هرگز هم در جایی فرمانروایی ننمود. در آموزه های او نیز نادرستی و یا
خواست اینکه کسانی را گمراه نماید نیز برای من دیده نمیشود. مارکس یک
دانشوپژوهشگر دانشهای هومنی و سرایداشتی بود و روشن است که نگره ی
او مانند دیگر نگره های دانشیک، فرگشت فرزامنده* خواند یافت و باریک تر
و همساز تر با سامه های نوین جهانی خواهند گردید. شاخه های فراوانی از
مارکسیسم پدید امده که همه داو رهیافت بهتر به این اموزه را داشتند و دارند،
از تروتسکیسم و مائوئیسم گرفته تا خود سوسیال دمکراسی که فراورده ی از
کار خود او به شمار میرود، از نئو مارکسیسم گرفته تا آموزه ی فرانکفورت و
پسامارکسیسم ...
•
*فرزامنده = کامل شونده
پارسیگر