نه نمیدونم چند ساعته بیدارم دیگه :21:
کاش اینجور بود نیروانا جان، یک چیزی تو مایهیهای 3 ساعت خواب، 8 ساعت بیداری، دو ساعت خواب، 5 ساعت بیداری، 1 ساعت خواب شده ... :e405:
نمایش نسخه قابل چاپ
من اصلا بی خوابی رو تاب نمیارم:)کلا خواب درزندگی من عنصرمهمیه طوری که گاهی بخاطر خواب از باقی لذتهای زندگی میگذرم:)))دیشب خوب نخوابیدم الان میخوابم تادوسه ساعت دیگر تاجبران بشود که نمیشود:))
دارم به این سخن ماکیاولی می اندیشم درکتاب شهریار که شهریار لازم نیست که صفات خوب داشته باشد همین که تظاهربه داشتنشان کندکافیست واینکه بیش ازهرچیزی ظاهرا متدین باشد:-|
نه اگر به اندازه من بیخیوابی بکشی، یاد میگیری در بیداری هم خواب ببینی .. همینجور که من دارم اینهارو مینویسم خواب هم دارم میبینم :4:
چیز چندانی برای اندیشیدن نداره .. اینجور که برمیاد نویسنده گرام امروز میزیست یک همچین چیزی مینوشت:
نه به صرف دیدن Mehrbod در لیست آنلاینها که من نیستم .. اینجا همیشه یک سیستمی یکجایی روشنه شاید باز بمونه دفترچه نیروانا جان.
آنارشی از خودت شرم کن!!
هرچند اینجارم فکر نکنم بخونه دیگه :e403:
نه به زمانی که همه پیکها را سپاس میزد، نه به الان که میاد یک نگاه از بالا میاندازه میره (: