به سبیل عمو استالین اگر راهی به ذهنم میرسد که آنرا هم بیشتر برایتان توضیح بدهم دریغ نمیکردم !!
نمایش نسخه قابل چاپ
هر گزارهای که نکوهشگر کنشگر را مینکوهد میتواند به نکوهش کنش کاسته شود (= مِهاد پایوریدهیِ فرنودین):
سیگارکش کار بدی میکند —> سیگارکشی بد است.
پس اینجا ما میتوانیم در دنباله بپرسیم که:
چرا فرنودآور بجایِ اینکه کنش را بنکوهد, کنشگر را مینکوهد؟
که پاسخ به آن روشن است:
نکوهشگر با نکوهش کنشگر بجای کنش, خود را به جایگاه والاتر(ِ فرامنشیک) میبرد.
که ما اینجا نمایاندیم این بالا رفتن دُرُست (= فرنودین) نیست, زیرا نکوهشگر خود
همان کار بساکه بدتر اش را انجامیده و سزامندی بالاروی و داوری دیگران را ندارد.
ولی با پاسخ "آری" شما اکنون روشن گشت که نه, گویا قاضی مرتضوی هم میتواند به جایگاه والای داوری برود :e405:
پارسیگر
بیجاست.
:e00e:گفتآورد:
درستی گزارهیِ اول (اگر درست است) برای همه باید درست باشد.
همانگونه که گفتید، گزاره ی نخست پیوندی به گوینده ندارد و ما هم همین را
گفتیم، سخن بر سر کنش "گفتن گزاره ی ٢، که ۳هم دُم آنست" می باشد.
گفتیم که کسی که خود کار شماره یک را انجام داده، چه گزاره ی یک را
خودش گفته باشد و چه کس دیگری، سزامندی گفتن برآیند را ندارد.
پس گرفتاری بر سر "گفتن" فرجام گیری است که خودبخود، گوینده را
در جایگاهی بالاتر از راسل جای میدهد و این نارواست!
پس یک سوزن به خود، یک جوالدوز به دیگران!
understood?
•
پارسیگر
همانگونه که گفتیم ، سنجه ی فرنودسار، آروین است
اگر فردا آروین شد که شتر میتواند از سوراخ سوزن
بگذرد باید فرنودسار یونان را از نو بنویسند ! چرا
که فرنودسار از آروین بدست آمده و مغز در فرگشت،
با آروین خرد افزوده و همگی در کاریاری بهزیستی
و فرازیست هستند. خودآماج و یا برای سرگرمی نیست!
پس این پرسش لودگی آمیز هم چیزی در نادرستی
سخن شما دگرگون نمیسازد، چون هنوز آماج هستی
و پیدایش دانش ها و چیزها را درنیافته اید!
•
پارسیگر
اگر خوشمان نیامد باور عامه و ضرب المثل بر منطق برتری دارد، فهمیدیم، آنهم چه جورش !!
در پایان لازم به ذکر است که، این مغالطه توسط طرف مقابل (طرفداران سرمایهداری) هم گاهی انجام میشود که ما چه بالا باشیم و چه پایین دیده شویم آنرا نادرست میدانیم و توسل به آنرا عملی شایستهیِ شماتت.
شب میلاد و رفقا بخیر.
این همه درگیری سر یک سفسطه آشکار نوبره! :))
قیاس مع الفارقی که اینجا میکنید و انگار تیکه های راسل عزیز رو هم نمیگیرید، برابر گرفتن استانداردهای دادگاه و منطقه.
بنابراین حتی اگر بیگناهی معیاری برای قضاوت باشه(که خیلی سخت میشه مطمئن بود کسی هیچ "گناهی" نکرده) دلیلی نمیشه همین معیار برای منطق هم صدق بکنه.
مثلا ما در دادگاه با شهادت یا نظر هیات منصفه میتونیم رای به چیزی بدیم ولی سر این مسئله که "ماست سفید است" میشه چنین کاری کرد!؟ :))