خب پس شما از راستی های بسیار راست هستید
که یک خورده استخوان هم برای کارگر نمی اندازند!!
•
نمایش نسخه قابل چاپ
آها. یادم نبود. شهرک اشرف رو هم به لیستتون اضافه کنید.
قرارگاه اشرف - WiKi
دوستان نظرشان راجع به این مثال برای توضیح پیشرفتهتر بودن کشورهای کاپیتالیستی چیست؟
« سه نفر در جزیرهای دورافتاده به دام میافتند. نفر دوم زمین میخورد و توان ماهیگیری را از دست میدهد. نفر اول نیمی از صید روزانهی خود را با او تقسیم میکند. اما نفر سوم همهی صید خود را نگاه میدارد و چیزی را با کسی تقسیم نمیکند. در پایان روز نفر سوم ماهیهای بیشتری از نفر اول و دوم خواهد داشت ».
اکنون آیا درست است که بگوییم مارکسیستها تقسیم ماهی را وظیفهی اخلاقی و یا نفع جمعی میدانند و میخواهند نفر سوم را وادار به این کار بکنند؟ و اگر بله، پس واداشتن او به ماهیگری چه تفاوتی در ماهیت خود با بردهداری خواهد داشت؟
در اشرف همه به یک اندازه کار میکنند. هر کسی هر کاری که بلده. کفاش کار سلمانی رو راه میندازه و برعکس. کسیم بهش بد نمیگذره.
فقط فکر میکنند بیرون از اشرف دنیا جهنم هست و همه در حال سوختنند.
بله نفع جمعی چیز بیخود و یاوه ایه. تئوریِ "نفع اجتماع برابر با نفع شخصیت ها است" خیلی غریب تر از تئوری "نفع شخصیت ها همان نفع افراد است" است! البته شکی در لزوم وجود کنترل بر اون نیست. در هر دو حالت کنترل نیازه. پس میدونیم که این قضیه رو باید کنار گذاشت.
در رابطه با مثال شما باید بگم که از نظر من هرکسی مجاز و آزاده هرچقدر نیاز و علاقه داره کار کنه، به همون نسبت هم عایدی داشته باشه. نه اینکه عایدی ها رو بدون توجه به مقدار، علاقه و شدت کار/تخصص تقسیم کنیم به بهای اینکه جامعه بی طبقه و عادلی ایجاد کرده باشیم. اینجا عدالت دیگه ای از دست رفته که در نظر گرفته نشده.
کمونیسم که صدقه و بنگاه نیکوکاری نیست، گرفتن سزامندی خود است.
اگر شما مالیت بالا میدهدید برای این است که درآمد بالایی
از کار دیگران دارید ( به گمان خودتان از کار خودتان است)
و از همان باژ برای اینکه بهره دهان شورش نکنند، به گونه ی
کاریاری ها همبودین، مانند بهداست و پول بیکاری و اینها
به همان ها بخشی پرداخت میشود، چون اینها از تاریخ چشمشان
ترسیده است. بسنده است که این کاریاری ها و این سامانه به هم
بریزد تا کمونیست ها دوباره رو بیایند، درست مانند یونان...
----
ما هم میگوییم که فرنود های شما نادرست هستند که اینجا داریم
گفت و ستیز میکنیم و گرنه میرفتیم Zwiebelrostbraten با هم میخوردیم !
•
پارسیگر
این نمونه هیچ پیوندی به گره مهادین میان سرمایه داری و هنبازگرایی
که همان بهره کشی هومن از هومن است، ندارد و بیشتر همانند یک
نیکوکاری هومنی است! این نیکوکاری همه جا کمابیش یافت میشود.
داستان شما آنگاه به ستیز سرمایه و کار پیوند می یافت که برای نمونه،
یکی از سه تن، با گفتن این که پروانه ی رسمی ماهی گیری را او
به تنها دارد، دو تن دیگر را به ماهی گیری فرستاده و خود لم میداد و
بهر خود را از شکار آنها، با داشتن این برگه ی کاغذ، میگرفت !
•
پارسیگر