در
مزداهیک[6], این ابزار والای اندیشیک مینگرم, همهیِ مزداهیکدانان اش را مرد میابم.
در رایانه و ابزارِ کار روزانهام مینگرم, زنان؟ heh, شوخی خوبی است: هزار و یک زنِ لیسانسهیِ رایانه داریم و دریغ از اندکی دانش راستین و
پیشبردین[7] در ایشان.
در فلسفه مینگرم, این بی کموکاست خوشیآورترین دستآورد
هومنی[8], زن؟ I don't think so.
در زبانشناسی
میکندوکاوم[9], سخن کوتاه, هر زبانشناسی در هر زبانی که میشناسم مرد است.
در
گیتیگ[10] مینگرم, در کنار انبوهی از مردان, آری یک چندتایی هم زن ایستادهاند.
در
فرنودسار[11] مینگرم, چیزیکه بیشتر از همه زنان به آن مینیازند و افسوس, هتا یک زن نمیبینم!