شما در همبودی زندگی میکنید که ٦٠% مردم همسوی بردهداری هستند.
یک دختری را پیش روی چشم شما گرفته و میخواهند او را بردهیِ جنسی کنند. چه کنیم, به خواست بیشینگان همراهی کنیم؟ (:
پارسیگر
نمایش نسخه قابل چاپ
بیجاست، خودتان میگویید که گمانه زنی است ولی بازهم سخنان یاوه ای را که هیچگونه
پشتوانه ی فربودینم ندارد، بازگو میکنید. فربود ساده هم این بود که هیتلر و آلمان از
دید ارتشتاری و ساختاوری بالاتر آن بود که شوری هرگز بتواند به تنهایی بر آن چیره شود.
پس یا استالین کودن بوده و یا ان گمانه زن ها و "تاریخ نویس" ها. و چیزی که میدانیم
این است که استالین کودن نبوده!
:e057:بنمایه ی شما:گفتآورد:
البته احتمالا تمام اینها فریب خوردهی رسانههای سرمایهداری بودند و یا خائن بودند به آرمانهای والای عمو استالین و شوروی
یک گویا جاسوس "پیشین" روس که چون از سیاست شوری ناامید و سرخورده شده بود،
یکراست به انگلستان گریخت و از بخت خوب، با هوفمن آلمانی یک ابگوشت خوردند!!
:e105:
Soviet ex-spy Viktor Suvorov (Rezun) also worked on this thesis. He deserted the Soviet
intelligence service and fled to Great Britain because he was disillusioned about the Soviet regime
:qq_12:
•
پارسیگر
بگذراید یک داستانی برایتان بگویم: در زمان شاه یک دوستی داشتم که از شهرک "کیوی"
در نزدیکی شهری بنام خلخال بود که پیشتر در استان آذربایجان خاوری بود، اکنون نمیدانم
شاید خودش استان شده باشد! او یک بار از سرنوشت دردناک یک پسر ۸-۹ ساله ای برای
من گفت که پدر و مادرش مردند، و مردم این شهرک به این بدبخت برای یک لقمه نان ،
هی تجاوز میکردند و تا اینکه در ١۰- یازده سالگی در یک بامداد زمستانی پیکر یخزده اش
را هم که شلوار هم نداشت کنار کوچه یافتند. من چنان از این داستان به درد آمدم که گفتم
که سزای این چنین ملتی که یک ناتوان ترین و نیازمندترین به پشتیبانی را اینگونه رفتار
میکنند، سزاوار این هستند که همگی دچار بدبختی شده و میلیونها از ایشان کشته و آواره
و بیبهره شده، به رنج دیرنده دچار شوند! شگفت اینکه همینجور هم شد. پس همبودی
که ستمگر باشد، باید نابود شود، باید بمب اتم بخورد، باید همگی از دم تیغ بگذرند تا
دیگر هومن، از راه بیداد و ستم برگردند.
•
پارسیگر
چاره دیگری هم مگر دارید ؟
میخواهید اسلحه بردارید 60% جامعه را بکشید خلاص ؟! چه طور است ؟
خوب شما اینچنین فکر میکنید ! کشتن 99 نفر از 100 نفر به خاطر یک نفر اخلاقی نیست .
حالا این شهر واقعن اسمش کیوی بوده ؟!!!! Kiwi !!! یا طور دیگری خوانده میشود ؟
میخواهید 50 - 50 اش کنیم خلاص ؟
چه بخواهید چه نخواهید قبول خواست اکثریت از ارکان دموکراسیست . برای اینکه حق و حقوق دیگران هم زیر پا له نشوند یک سری قوانین وجود دارند .
به طور مثال در لیبرالیسم شما آزادید مشروط بر آنکه به زندگی ، مال ، سلامت و آزادی دیگران آسیب وارد نکنید .
راه حل کشته نشدن دگر اندیشان در جامعه ای که بیش از نیمی از آن موافق کشته شدن دگر اندیش هستند کشتن و سرکوب آن 51% نیست و چنین راهکاری فقط و فقط شرایط را بدتر میکند و باعث و بانی کشته شدن شمار بیشتری میشود (جنگ داخلی) .
٩٠% مردم آلمان خواهان کشتن همهیِ یهودیان هستند.گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی sonixax
چه کنیم, خواستهیِ بیشینگان آلمان را ارج نِهیم؟ (:
پارسیگر
چرا هست،یک مهاد فرامنشی ارزشی بالاتر از جان یک گروه در یک زمان ویژه دارد.
برای نمونه، شکنجه کردن کار فرومنشانه است. هتا اگر جایی بشود با شکنجه کردن یک
تروریست، جای بمبی را که پنهان کرده، یافت و هزار تن را رهانید، نباید دست به اینکار
زد، چرا که این کار، شکنجه کردن را دادوند و روا میسازد و میلیونها تن را بدان دچار
میکند، ولی اگر یکبار این مرگ و میر هم روی دهد و این بمب هم بترکد، ولی شکنجه از
میان برداشته شود، آینده ی کمتر دردناک تری را میتوان چشم امید داشت.
همچنین ، فرامنشی از رفتاری که با ناتوان ترین کس همبود میکنید نمایان است.
•
گیوی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پارسیگر
بدیهی است که دموکراسی، یا حکومت اکثریت، به تنهایی برای مشروعیت کافی نیست، شرط لازم و کافی برای مشروعیت یک حکومت، التزام به حقوق بشر است که خود دموکراتیک بودن را هم در بر می گیرد.
اگر بپذیریم که برای مشروعیت یک حکومت هواداری اکثریت کافی باشد، به نتایج فاجعه باری می رسیم که مهربد دارد به آن ها اشاره می کند. در این صورت حتی دوستان نباید به شوروی و کوبا و کره شمالی و ... و اعمالشان ایرادی بگیرند، چون شواهد نشان می دهد که همگی اکثریت مردمشان را هم با خود به همراه داشته و دارند.
نخست اینکه همه حکومت ها ممکن است تصمیمات نادرست بگیرند، و من فکر نمی کنم نیازی به یادآوری جنگ ها و آدم کشی ها و چاپیدن ها و سرکوب ها و کودتاها و تروریست سازی ها و حمایت از تروریسم و دبل استانداردی و جاسوسی ها و اخیرا نقض حقوق شهروندان جهان با ورود به حریم خصوصیشان (نقض اصل اصیل لیبرالیسم) توسط حکومت های سرمایه داری بی خبر باشد. ثانیا مادورو بیراه هم نگفته، صاحبان این فروشگاه ها از کارکنانشان دزدی نیروی کار می کنند، و نیز کالاهایی می فروشند که همه شان حاصل دسترنج کارگرانی است که به حقشان نرسیده اند و نیروی کارشان دزدیده شده، این یعنی دزدی و همکاری با دیگر دزدان.