:e057:
به گفت شما که نیست به فرنود و گواه و برگه است که ما آوردیم ولی
شما همچنان مارا با یاوه هایی که از شکم در میاورید سرگرم میکنید.
•
پارسیگر
نمایش نسخه قابل چاپ
اینهم بیجاست، هر جا که آدمها هستند، گوناگونی و رنگارنگی و پسند های گوناگون و
ایده های نو هست. در جهان سرمایه هم کسی نمیتواند ایده های خود را برآورده کند،
اگر پول /سرمایه نداشته باشد و باید پس از اینکه یک سرمایه داری را پیدا کرد و به او
پذیراند که این ایده بدرد خور است،آن سرمایه دار آماده میشود که ریسک کند و تازه به
بهره ی کلان تر هم به جیب سرمایه دار میرود. در کمونیسم هم کسی که ایده یخوبی دارد
باید نخست انجمن رایزنی خود و سپس بالاتر را به خوب بودن ایده ی خود خرسند کند
تا سرمایه ی نیازین برای درست کردن ایده اش، روادید بگیرد. پس میبینید که هیچ
دگرسانی میان ایندو نیست و باید نخست سرمایه ی نیازین روادید بگیرد. اگر هم سرمایه
دست خودش باشد و نیاز نباشد که خوبی ایده ی خود را به دیگران نشان دهد، بیم
این میرود که ایده اش چنان که گمان میکرده خوب نیست. اینگونه هر سال سدها
کمپانی در باختر زمین ورشکسته میشوند و ما تنها از ان چند تایی که کارشان گرفته
آگاه میشویم . بودن و نبودن سرمایه برای سرمایه گذاری هم پیوندی به اینکه سامانه ای
سرمایه داری و یا کمو نیستی است ندارد. اینکه نام یک سامانه "سرمایه داری" است،
نمیگویند که آنها برای هر کاری سرمایه نیازین را دارند!
---
پس اینکه میگوییم که در گاه پیروز شدن، برای این است که ان سرمایه ای که دولت
کمونیستی برای رودررویی با امپریالیست ها به هرز میدهد، در راه همین کارها که
فرمودید بکار میرود. وگرنه باید به ویتنام یاری کنیم که از دست بمب های دوستان
شما رها شوند و دیگر پولی برای ساختن رولزرویس تلایی بجای نمی ماند!
•
پارسیگر
مزدک گرامی شما همیشه از شوروی و اینگونه میشد و میبود سخن میگویید میشود از آماج خود بهتر بگویید که دوست دارید چه چیزی در اروپا یا هر جای جهان دگرگون شود؟ اگر کمنیست سر کار بیاید چه چیزی بهتر میشود و چه چیزی بدتر؟ کمنیسم با دین هم سرکار دارد؟ کمنیست مردم را برای کشتن دیگری میکشد یا به زندان میفرستد؟ کمنیست به چم کار نرمال برای همه و پول برای همه است یا اینکه کارگران کار کنند و به جای پول به آنها خانه ی سازمانی بدهند و خوراک؟
آیا چین که کشوری کمنیستی هست را دوستدارید؟ به نگر شما اکنون کدام کشور بهتر از دیگران کار میکند و به آرمان های شما نزدیکتر است؟
شاید اگر از سود کمنیسم و اینکه شوروی چه کرد که به سود مردم بود بگویید دیگران نیز آرمان های شما را ارج نهند!
سپاس
پارسیگر
پایه این نبوده که آلمان به همه ی بدبخت هایی که از کشور های سرمایه داری
جهان سومی ( که در دید شما هیچ پیوندی با سرمایه داری ندارند) از نداری و
بدبختی گریخته اند، بنز و دوست دختر هم بدهد! بزبان دیگر باید پایور کنید که
براستی پناهنده سیاسی هستید و نه انیکه از کشور گل و بلبل سرمایه داری
خودتان از نداری گریخته اید ! اگر بی هیچ سختگیری همه چیز به هر "پناهنده"
بدهند که همه ی جهان سوم قراضه ی سرمایه داری می ایند به آلمان !!
شما گویا سامانه ی همبودین را با نوانخانه ی همه ی جهان حیاط خلوت
امپریالیسم غاتی کرده ا ید!
•
پارسیگر
:e00e:
آرمان کمونیسم ، پایان بهره کشی هومن از هومن است. به زبان دیگر شما این سزامندی را ندارید
که به هر بهانه و بنام هر آزادی، از یکی دیگر بسود خودتان کار بکشید. همچنان که برده داری
و رعیت داری امروزه دیگر ناروا شده، این سامانه نوین بهره کشی از کارگران و چاق شدن
سرمایه داران، از کراواتی گرفته تا آخوند و اقازاده ها، باید به پایان برسد و راه آن هم
جز کمونیسم چیزی دیگر نیست و راه دیگری پیدا نشده است. کمونیسم هم همین است که به
زبان ساده، همه کارخانه ها وابزار فراورش باید در دست همگان باشند. اینکه چه کسی
این "همگان " را نمایندگی میکند، میان گروه های چپ گوناگون و آنارشیست های سوسیالیست
و جز انها ، در ستیز است، یکی میگوید از راه تعاونی ها، و یکی مانند کمونیست ها میگویند
از راه رایزنگاه (شورا) های کارگری و کشاورزی و .. که سرانجام یک رایزنگاه آژگاهی و
بزرگ را هم کمی همانند پارلمان است را پدید میاورند و دولتی که این انجمن آژگاهی رایزنی
برای انجام کار ها بر میگزیند، گردانندگی کشور را، که در ان، سرمایه گذاری برنامه ریزی
شده برای هر چیز و چیزهای گوناگون است، انجام میشود. این که دادیک و پادافره بزهکاران
مانند آدمکشان چیست ، بسته به سامه های آن کشور و کم و بیشی بزه و درخواست مردم است.
همچنان که قانون دادیک پادافرهی در کشور های سرمایه داری هم گوناگون است و هتّا در
استان های خود امریکا هم یکسان نیست. دین در کشور کمونیستی دیگر یک ابزار سیاسی برای
جا زدن خود بنام نماینده ی خدا و امام زمان ویا عیسی ... نمیتواند باشد و یک باور خودینه است
و اگر کسی بخواهد از ان برای بدست اوردن بهره مندی های بیشتر سیاسی کژسود ببرد و بگوید
که نماینده ی امام زمان است، پدرش را در میاورند. یا اگر گفت خدا گفته که سرمایه دار باید آزاد
باشد، آنگاه باز پدرش را در میاورند ولی اگر خواست در خانه اش پـِهـِن گاو را بپرستد کسی
کاری به کارش نخواهد داشت و در این کار آزاد است!
اکنون در پی جنگ سرد و فشار های ارتشتاری و سرایداشتی امپریالیسم و جنگ افروزی های
فرسایشی مانند جنگ کره و ویتنام و نیکاراگوئه و کوبا و ... دیگر اردوگاه کمونیستی هستی
ندارد و چند تای دیگر که مانده اند باید ات ترس، دست به عصا راه بروند ولی همان ها ، مانند
کوبا ، نشان دادند که میتوان کشور نداری هم بود ولی آموزش و پروش و بهداشت و خانه و ..
را رایگان و ارزان نمود و به کسی هم سواری نداد. برای همین کوبا نمونه سرمشق بیشتر
کشور های امریکای لاتین هست و مردم بی بهره ی آنجا ها هم میخواهند مانند کوبا از دست
امپریالیسم و زالو های سرمایه دار در بیایند و برا نمونه در ونزوئلا مردم توانستند تا یک
اندازه ای به این آماج ها برسند و در دیگر کشور ها هم سرانجام چنین خواهد شد و سرمایه داری
در واپسین نگاه هیچ شانسی ندارد به یک فرنود ساده: سرمایه داران هر اندازه هم بارها و بارها
کارگران را شکست دهند، چون باز نیاز به انها و کار انها دارند، نمیتوانند انها را سراسر از
میان ببرند ولی کارگران چون نیازی به سرمایه داران ندارند، یکبار که بتوانند برآنها چیره
شوند، سرمایه هایشان را از دستشان گرفته و به دولت کمونیستی (= خودشان) خواهند داد
و سرمایه داران را نابود خواهند کرد. خوشبختانه از انجا که جهان دارد کم کم یکی میشود و
"دهکده" شده و کم کم جنگها هم جهانی میشوند و بحران ها هم جهانی میشوند و سیاستها
هم جهانی میشوند، واژگشت سرمایه نیز ، امیدوارانه در ترازی جهانی انجام خواهد شد،
که دیگر همه ی سرمایه داران باهم از میان رفته و اینگونه نباشد که مانند داستان سده ی
پیشین، تنها در بخشی از جهان، مانند روسیه چنین بشود و در بخش دیگر جهان اینها .
بتوانند باز خود را بسیج کنند و واژگشت را به ناکامی بکشانند. برای دریافت بهتر،
باید چنگار(سرطان) را تا واپسین یاخته زدود و گرنه بیمار پس از بهبودی کوتاهی دوباره
بدست چنگار میافتد!
•
پارسیگر
:e00e:
آرمان کمونیسم ، پایان بهر کشی هومن از هومن است. به زبان دیگر شما این سزامندی را ندارید
که به هر بهانه و بنام هر آزادی، از یکی دیگر بسود خودتان کار بکشید. همچنان که برده داری
و رعیت داری امروزه دیگر ناروا شده، این سامانه نوین بهره کشی از کارگران و چاق شدن
سرمایه داران، از کراواتی گرفته تا آخوند و اقازاده ها، باید به پایان برسد و راه آن هم
جز کمونیسم چیزی دیگر نیست و راه دیگری پیدا نشده است. کمونیسم هم همین است که به
زبان ساده، همه کارخانه ها وابزار فراورش باید در دست همگان باشند. اینکه چه کسی
این "همگان " را نمایندگی میکند، میان گروه های چپ گوناگون و آنارشیست های سوسیالیست
و جز انها ، در ستیز است، یکی میگوید از راه تعاونی ها، و یکی مانند کمونیست ها میگویند
از راه رایجنگاه (شورا) های کارگری و کشاورزی و .. که سرانجام یک رایزنگاه آژگاهی و
بزرگ را هم کمی همانند پارلمان است را پدید میاورند و دولتی که این انجمن آژگاهی رایزنی
برای انجام کار ها بر میگزیند، گردانندگی کشور را، که در ان، سرمایه گذاری برنامه ریزی
شده برای هر چیز و چیزهای گوناگون است، انجام میشود. این که دادیک و پادافره بزهکاران
مانند آدمکشان چیست ، بسته به سامه های آن کشور و کم و بیشی بزه و درخواست مردم است.
همچنان که قانون دادیک پادافرهی در کشور های سرمایه داری هم گوناگون است و هتّا در
استان های خود امریکا هم یکسان ینست. دین در کسور کمونیستی دیگر یک ابزار سیاسی برای
جا زدن خود بنام نماینده ی خدا و امام زمان وی ا عیسی نمیتواند باشد و یک باور خودینه است
و اگر کسی بخواهد از ان برای بدست اوردن بهره مندی های بیشتر سیاسی کژسود ببرد و بگوید
که نماینده ی امام زمان است، پدرش را در میاورند. یا اگر گفت خدا گفته که سرمایه دار باید آزاد
باشد، آنگاه باز پدرش را در میاورند ولی اگر خواست در خانه اس پـِهـِن گاو را بپرستد کسی
کاری به کارش نخواهد داشت و در این کار آزاد است!
اکنون در پی جنگ سرد و فشار های ارتشتاری و سرایداشتی امپریالیسم و جنگ افروزی های
فرسایشی مانند جنگ کره و ویتنام و نیکاراگوئه و کوبا و ... دیگر اردوگاه کمونیستی هستی
ندارد و چند تای دیگر که مانده اند باید ات ترس، دست به عصا راه بروند ولی همان ها ، مانند
کوبا ، نشان دادند که میتوان کشور نداری هم بود ولی آموزش و پروش و بهداشت و خانه و ..
را رایگان و ارزان نمود و به کسی هم سواری نداد. برای همین کوبا نمونه سرمشق بیشتر
کشور های امریکای لاتین هست و مردم بی بهره ی آنجا ها هم میخواهند مانند کوبا از دست
امپریالیسم و زالو های سرمایه دار در بیایند و برا نمونه در ونزوئلا مردم توانستند تا یک
اندازه ای به این آماج ها برسند و در دیگر کشور ها هم سرانجام چنین خواهد شد و سرمایه داری
در واپسین نگاه هیچ شانسی ندارد به یک فرنود ساده: سرمایه داران هر اندازه هم بارها و بارها
کارگران را سکست دهند، چون باز نیاز به انها و کار انها دارند، نمیتوانند انهارا سراسر از
میان ببرند ولی کارگران چون نیازی به سرمایه داران ندارند، یکبار که بتوانند برآنها چیره
شوند، سرمایه هایسان را از دستشان گرفته و به دولت کمونیستی (= خودشان) خواهند داد
و سرمایه داران را نابود خواهند کرد. خوشبختانه از انجا که جهان دارد کم کم یکی میشود و
"دهکده" شده و کم کم جنگها هم جهانی میشوند و بحران ها هم جهانی میشوند و سیاستها
هم جهانی میشوند، واژگشت سرمایه نیز ، امیدوارانه در ترازی جهانی انجام خواهد شد،
که دیگر همه ی سرمایه داران باهم از میان رفته و اینگونه نباشد که مانند داستان سده ی
پیشین، تنها در بخشی از جهان، مانند روسیه چنین بشود و در بخش دیگر جهان اینها .
بتوانند باز خود را بسیج کنند و واژگشت را به ناکامی بکشانند. برای دریافت بهتر،
باید چنگار(سرطان) را تا واپسین یاخته زدود و گرنه بیمار پس از بهبودی کوتاهی دوباره
بدست چنگار میافتد!
•
پارسیگر
پس در کمنیسم کسی نمیتوانند کارخانه داشته باشد و کارگر بکار گیرد و پول هنگفتی از فروشش به جیب بزند؟
یا کسی که با ایده های مانند همبرگر و رستوران های دیگر ولدار نخواهد شد؟ کسانی مانند جاستین بیبر یا سدای درپیت خود پولدار نمیشوند؟
یا اگر میتواند باید پاژ(مالیات) گزافی بپردازد؟ نزدیک به کاری که آمریکا اکنون میکند؟
پیکار میان سازندگان برای داشتن فراورده بهتر بیشتر میشود یا کمتر؟
به گونه ای میتوان گفت کشور ترکیه
از ایران کمنیستی تر است. چون ارمان هایش به ارمان های که شما گفتید نزدیکتر است. کسی به نام دین پول به جیب نمیزند یا کشور ترکمنستان که آپ و الکتریسیته و تلفن یا برخی کلاس های زبان و آموزشگاه و سوخت رایگان یا خیلی ارزان دارند؟ چون ترکمنستان خیلی اینگونه است. به تازگی پیشرفت زیادی هم کرده.
چون کمنیسم از دید واژه چیز خوبی است ولی باورکردن چنین کشوری سخت است. چون در شوروی هم خیلی از مردم از این غمگین بودند.
در پایان به نگر من گرفتن پاژ (مالیات) زیاد از سرمایه داران و دادن آن به مردم کار خوبی است .
سپاس
پارسیگر
نه نبوده ! ما تنها پاسخ رویا پردازی مهربد را دادیم .
البته بسیاری از همین پناهندگان از کمونیسم گریخته اند :))
حداقل شرایط زندگی حق مسلم هر انسانیست ! نگه داشتن مردم در سگدونی های نظیر آنچه بالاتر هست به بهانه آنکه ببینیم راستی راستی پناهنده سیاسی هستی یا نه تنها و تنها نشان از ذات راستین سوسیالیسم دارد .
فرنود و برگه آوردید ؟ :e330::e105:
فقط نق زدید که آمریکا پول داشت ما نداشتیم (دروغ یکم) ، سرمایه دارها آسیب ندیده بودند ما اصلن نیست شده بودیم (دروغ دوم) ، آمریکا همه دنیایی که متحدش شدند را ساخت (دروغ سوم - که تازه همانجا هم گفتیم یک هیچ به نفع آمریکا) ، ما آدم کشتیم و جنایت کردیم به خاطر سه دروغ پیشین (دروغ چهارم) .
اینجا نه تنها این شما بودید که یاوه سر هم کردید بلکه دست هرچه آخوند است را از پشت بستید :))
خوب است که من هم هلند هم هتّا آلمان زیستهام! :e402:
سخن شما در اینکه آلمان بهشت نیست هم درسته دوستِ من, ولی در همسنجی با آمریکا از پردیس هم آنورتر میرود.
اگرنه ب.ن. زمانیکه من هلند بودم از خودکشی پسر پناهندهیِ ایرانی هم خواندم (از روی فشارهایی که به وی آورده بودند) و همینجور با شیوهیِ پاژ فراوانی که
میگرفتند و فشارهایی که به برخی میاورد آشنا بودم و دزدیهایِ رواگدار میان کوچگران (از دولت پول بیکاری گرفته, جای دیگر سیاه کار میکنند و ...) هم دست یکم آشنایی یافته
بودم, و اینها بدرستی کاستیها و کژیهایی میباشند که هنوز نیاز به کار فراوان میدارند و در فرهود هم جز این بود باید شگفتزده میشدیم, زیرا نمونهوار خود آلمان یک چیزی است
میان هنبازگرایی و سرمایهداری و برای همین تنها از سرمایهداری پلید و اَبَر هومنستیزانهیِ آمریکا که اگر نان نداشته باشید از گرسنگی میمیرید و اگر بیمار شوید و بیمه نداشته
باشید شما را کنار جوی ول میکنند (someone else's problem!) تا جان دهید (در آلمان بی بروبرگرد, هر که میخواهید باشید, بیمه داشته باشید یا نداشته باشید, شما زیر پوشش درمانی خواهید رفت ), بسیار بسیار بهتر
و هومندوستانهتر است و همهیِ اینها را وامدار همین فشارهایی که به بهرهکشان و سرمایهداران میآورند, میباشند.
دربارهیِ کمپهایِ پناهندگان هم دست یکم آنها را از نزدیک دیده ام (براه یک دوست افغان) و آن اندازه که سیاهنمایی کردید نیستند و شهر به
شهر دگرسان از هم هستند; روشنه برای من که از دوزخ ابدژرف سرمایهداریِ ناب ایران آمده ام, جاییکه پول نداشته باشید باید در سیاهترین و ژرفترین تباهی شایند, در
اوج بدبختی و نداری جان بدهی و هیچکس هم چیزی دربارهیِ شما هرگز ندانسته و نخواهد دانست, کمپ پناهندگان هلند بدرستی یک پناهگاه (haven) پذیرفتنی به شمار میرفت
و تازه ابدی هم نبود, زمانیکه پروندهیِ پناهندگی شما پذیرفته میشد به شما خانه و کاشانهیِ رایگان هم میدادند و سزامندیِ کمابیش برابر با دیگر شهروندان پیدا میکردید.
پارسیگر