زمان من بسیار و انگیزهیِ من اندک; ولی کم کم میکوشم به همهیِ نوشتههایِ مانده بپاسخم.گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی سارا
نمایش نسخه قابل چاپ
زمان من بسیار و انگیزهیِ من اندک; ولی کم کم میکوشم به همهیِ نوشتههایِ مانده بپاسخم.گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی سارا
خو آخه فرانسه ازم پرسیدید:(
ای خدااااااااا یک انگ جدید به انگ ها اضافه شد:((
خب نه بخدا می دانم که جایگاهم در این فروم کجاست و از آنجا که خدا ناباورید نمی توانم بگویم:
تیمار غریبان سبب ذکر جمیل ست
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست؟
چون شما با "ذکر جمیل " آشناییتی ندارید!
همینکه من را کتک نزنید سپاسگزار خواهم بود:why:
راستی چرا همه ی شما همه اش دنبال ِ محکوم کردن بنده هستید؟؟
واقعا
E molto gentile da parta tua!
that is very nice of you!
جناب @Mehrbod
بنده نه گدای محبت هستم آنهم از این فروم!! ذره ای از مهربانی ِ همانکس که شما او را قلدر محله خطاب می کنید برایم کفایت می کند! و نه بدنبال جلب توجه و تحسین !! که چه شود؟ عقده ای نیستم:))
اتفاقا یکی از دلایلی تاکنون در این فروم دوام آورده ام این بوده است که تاکنون در عمرم اینقدر خفت ندیده بودم;) تجربه ی خوبی ست !!
خوب است, پوستتان کلفت میشود.
دیگر اینکه من تنها گمانه زدم اندکی خودآزاری داشته باشید که این همه از کوچک کردن
خودتان خوشی میبرید و قلدر محله! آنجا با دست مهر و عطوفتش شما را به زندگی برمیگرداند.
بویژه اینکه گفتید از خودتان هم انگار خوشتان نمیاید:
گفتآورد:
نوشته اصلی از سوی سارا
راستش من در طول زندگیم از وقتی یادم می آید تا الان خیلی مورد توجه و تحسین قرار گرفته ام آنهم به دلایل ِ گوناگون . حالا حالم از همه ی تحسینها بهم میخورد!! من نباید اینی می شدم که الان هستم از آینه ها بیزارم چون آینه ها خیلی هم راستگو نیستند من مایه ی رنج خودم هستم و راست می گویم!
یک نکته ی جال آن است که هرچه از تحسین و تعریف بیشتر فرار کنی بیشتر به سمتت می آید و فقط فریبت می دهد و در آخر بدبختت می کند از تحسین بیزارم!!
چطور دلتان می آید "مهربان" را "قلدر محله " بنامید؟
@Mehrbod
راستی اجازه ندادید که با یک شعر پاسخ همه ی حرفهایتان را بدهم:((
هر چند گاهی سکوت جواب همه ی مسئله هاست!
دکارت هم اینجا بیچاره نمیگرفت در "من مایهیِ رنج خودم هستم" من کیست, خود کدام است و چرا یکی دو تا شد ..؟
ولی خب گرفتاری شما روشن است ناخودآگاه و خودآگاهتان پیوند خوبی با هم ندارند و یکی از دست دیگری ناخوشنود و بهمچنین.
ازینرو بهتر است شما بجای خداشناسی به خودشناسی بپردازید و بکوشید با واکاوی و خودکاوی سارای راستین را بشناسید.
بوارونه, این شمایید سارا که چشمانتان را بر روی واقعیتها میبندید. اگر خدایی باشد
بایستی یخهیِ او را هم گرفته و برای این گندهایی که زیر نام "آفرینش" بالا آورده پاسخگو باشد.