PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پدافند از حقوق مردان



برگ ها : 1 2 [3]

Dariush
01-16-2014, 03:07 AM
غیرت؛ فاصله‌ای که بین درستی و نادرستی نیست!

شما مرد هستید؟ خیر اگر بی‌غیرت هستید! در بارهای لاس وگاس باشید یا زیر خیمه‌های شعبِ ابی‌طالب، فرقی نمیکند، قاعده همیشه و همه جا همین است. آنچه تغییر کرده تنها صورت است، ماهیت‌ اما همانی‌ست که هنوز همه بر سرش توافق دارند چنانکه ناموس همچنان تمامِ آبرو و حیثیت یک مرد است که حفظِ آن به تمامِ دارایی‌هایش می‌ارزد و او باید خویش را برای صیانت از آن همیشه خبردار نگه دارد. در تعریف جدیدِ غیرت، آزادی جنسی، پوششی و رفتاریِ ناموس تضمین شده است اما مسئولیتِ مرد برای حفاظت و نگهبانی از او همچنان برقرار است و این چیزی‌ست که هرگز نباید رویش ریسک یا شرطبندی کنید!

اینطور است که شوالیه‌وار برخورد کردن با مردی که به ناموس شما چشم‌چرانی می‌کند، خروشیدن در برابرِ فحشِ ناموسی در موردش، فراهم کردنِ امنیتِ جنسیِ او، دک کردن و از سر راه برداشتنِ شرکای جنسی غیراصلح، نگهبانی از شان و منزلتِ اجتماعی او و خلاصه پاسبانی از او همچون یک سگ گله، همچنان بخشی مردانگیِ شما را می‌سازد و اگر نتوانید از پسِ اینها برآیید، «مردِ خوب» نخواهید بود که هیچ، اساسا مدال «مرد بودن» از شما ستانده شده و به مقامِ یک جانور نرینه‌ تنزل خواهید کرد.

غیرت از مواردی‌ست که مرد از هر طرف برایش هزینه می‌دهد. اگر مرد با غیرتی باشید، باید با نرینه‌های کوچه و خیابان برای حفاظت از ناموس خویش بجنگید و از طرفی هم از سوی روشفنکران و فمنیست‌ها مهر متحجر بودن را بر پیشانی داشته باشید، اگر بی‌غیرت باشید باید تحقیر خانگی و بیرونی را تحمل کرده و خویش را در جایگاه مرد اخته شده تحمل کنید و اگر عاشق دختر همسایه یا همکلاسی خویش شده‌اید، باید به مصاف پدر و برادر غیرتی دختر بروید و اگر ناموس آن خانواده را لکه‌دار کرده باشید( با دختر سکس کرده، بکارتش زائل کرده باشید)، محل زندگی‌تان تبدیل به جهنمی خواهد شد!

این همه‌ی داستان نیست، در تفسیری که جامعه‌ی نئو‌مسلمانِ شبه‌روشنفکرِ کمترمتحجرِ ایرانی از غیرت دارد، مردِ با غیرت کسی‌ست که علاوه بر مواردِ بالا، بتواند زن خویش را از لحاظ مالی و رفاهی تامین کند و این یعنی اگر شما تمامِ شرایطِ بالا را داشته باشید در نظرِ اینان، احتمالا چیزی بیش از یک متحجرِ متعصبِ کله‌خشکِ احمق نخواهید بود (که البته باز نسبت به کسی که همان‌ها را هم ندارد، جلوتر هستید) و فقط در صورتی مردِ باغیرت خواهید بود که علاوه بر انچه در پاراگراف بالا گفته شد، بتوانید کاری کنید زن‌تان هرگز نیاز مالی پیدا نکند و خانه و کاشانه‌ای آبرومندانه و درخور شان‌اش برایش تدارک ببینید.

فمنیست‌ها، باغیرت‌ها را نمودی از مردسالاری می‌بینند و تماما زن‌ستیزانه، البته تا جایی که سود زنان زیر سوال نرود؛ و این یعنی غیرت همان چیزی‌ست که همزمان هم خوب است و هم بد! ما هم می‌گوییم غیرت چیزی نیست جز یک حماقت و بندی و زنجیری که سخت شما را دربندِ مسئولیتی نگاه می‌دارد که هرگز نمی‌توانید بفهمید براستی چرا!

قتل ناموسی با 78 ضربه چاقو! (http://aftabnews.ir/fa/news/166732/%D9%82%D8%AA%D9%84-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-78-%D8%B6%D8%B1%D8%A8%D9%87-%DA%86%D8%A7%D9%82%D9%88)



http://www.youtube.com/watch?v=TAzoE6SxXzU

Mehrbod
01-16-2014, 03:12 AM
ماهیت‌ اما همانی‌ست که هنوز همه بر سرش توافق دارند چنانکه ناموس همچنان تمامِ آبرو و حیثیت یک مرد است

بد نیست بدانیم همچو واژه‌ و فرایافت یکسانی هم انگار در فرهنگ ایرانیان نبوده و ناموس هم وامواژه‌ای‌ ست یونانی:

نامردا خواهرم بود....... - صفحه 51 (http://forum.hammihan.com/thread60153-51.html#post3619913)


این هم در باب کلمه ناموس:

law (Greek: νόμος, nómos; pl. νόμοι, nómoi). It is the origin of the suffix -onomy, as in astronomy, economy, or taxonomy.




پارسیگر

مزدك بامداد
01-16-2014, 10:13 AM
خیر، این احتمالِ این است که در پرتابِ هزار و یک بار سکه، حداقل یکبار شیر یا خط بیاید. مساله‌ی شما با روشهای مختلف حل می‌شود اما در ساده‌ترین حالت اگر همین ترتیب اهمیت داشته باشد (یعنی اینکه هزار بار شیر بیاید و بار 1001 ام خط بیاید) آنگاه ما با یک احتمال بسیار اندک مواجه هستیم:
(0.5 ^ 1000)*(1-0.5) تقسیم بر 2 به توان 1001
اگر ترتیب مهم نباشد،یعنی اینکه از 1001 پرتاب یکبار شیر نیاید، آنگاه احتمال قدری بیشتر است:
c(1001,1) * (1/2 ^ 1000)*(1-1/2
(
آفرین، خب، پس :
در جایی هستید که هزار بار شیر امده است.
اکنون بار هزار و یکم در راه است:
شما روی شیر یا روی شمار داوبندی میکنید؟

MEHDI
01-16-2014, 11:50 AM
آفرین، خب، پس :
در جایی هستید که هزار بار شیر امده است.
اکنون بار هزار و یکم در راه است:
شما روی شیر یا روی شمار داوبندی میکنید؟


از دید ریاضیاتی چون پرتاب سکه یک پیشامد مستقل است، پس صرف نظر از اینکه هزار بار قبل چه آمده همچنان احتمال شیر یا خط آمدنش 1/2 است. ولی از دید عملی، چنین سکه ای بعید است یک سکه سالم باشد. یعنی سکه ای که احتمال شیر و خط آمدنش 1/2 باشد. وقتی هزار بار شیر آمده به احتمال زیاد بار هزار و یکم هم شیر می آید.

undead_knight
01-16-2014, 03:26 PM
خیلی روشن ابتدای امر گفتم که این آمار مربوط به استرالیاست و نمی توان آنرا در مورد دیگر کشور ها هم صادق دانست،آمار مبسوط در همان لینک 200 و چند آماری است.
ببخشید،چطور موقع داوری آماری که من گذاشته بودم اثباتی بر چرند بودنش بود،حالا محدودیت هاش داره خودش رو نشون میده؟!:))شما با این آمار به زعم خودتون اثبات کردید که "زن ها لطیف نیستند"اگر برای بقیه کشورها صادق نیست چرا نگفتید "زن های استرلیایی" لطیف نیستند" !:))
اون لینک رو هم که 200 و خورده ای آمار داره رو بده، فکر کنم مثل این یکی برای تولید خنده و شادی خیلی به درد بخوره:))
نکته:منظورت از 200، 20 نیست!؟یعنی همون ONE IN THREE نیست؟

چه می گویی برای خودت؟اینها را از کجا در آوردی؟
آمار مربوط به صدامات و جراحات:

لینک شماره 4 شما اینه:
NSW Bureau of Crime Statistics and Research - Bureau of Crime Stats And Research New South Wales (http://www.bocsar.nsw.gov.au/bocsar/bocsar_index.html)
Reporting Violence to Police: A survey of victims attending domestic violence services
3323
نکنه اشتباها آمارهایی جز "خشونت خانگی" رو مطالعه کردی!؟:))
در ضمن برای اطلاعات باید بگم که این آمار فقط در مورد یکی از ایالات استرلیا هست و نه حتی کل استرلیا:))


5-
این هم می شود همان آمار یک در سه نفر که بالا گفته شد که برای استرالیاست.
نخیرم این همون نیست،شما کلمه "پلیس" رو حذف کردید،فکر نمیکنید معناش فرق میکنه؟:))

خیر،مزخرف است.ربطی به شدت خشونت ندارد.آستانه ی تحمل پایین زنان،نگاه آنها به زندگی،میزان وفاداری اشان،احتمال یافتن پارتنر بهتر،اینها همه و همه در طلاق تاثیر گذار است.

تفسیر به رای میکنید!؟:))
3324
اتفاقا ربط به شدت خشونت داره،اگر آمارها رو به دقت مطالعه میکردید(تاسف میخورم که انگار من دقیق تر از شما مطالعشون کردم!) متوجه میشدید که دلایل به تفصیل بیان شده و سایر مواردی که بیان کردید هم درصد جداگانه ای دارند.بنابراین تنها توضیحی که باقی میمونه شدت خشونت هست.


آمار آخری منظور همان پیکی بود که کوت گرفتم.
خب این آمار خلاصه امار دانشگاه بریتیش کلمبیا بود:

Sometimes women are accused of being “just as violent” as their batterers. However, spousal homicide rates show that women are killed by their partners at a rate of three times higher than women who kill men, and women who have been separated from their partners are murdered eight times more by ex-husbands than separated men killed by ex-wives.
بعد من نمیدونم چطور آمار دانشگاه بریتیش کلمبیا توسط آماری در یک قاره دیگه نقض و مزخرف نامیده میشه! :))

در مورد آمار بدون پرسش و پاسخ نگاه کن به همین آمار پلیس استرالیا:
در مورد قتل های خانگی که گفتی 4 برابر زنان بیشتر به قتل می رسند:
The Australian Institute of Criminology (2013)7 (http://www.oneinthree.com.au/overview/#7) found that 39% (two in five) victims of domestic homicide and 27% (almost one in three) victims of intimate partner homicide between 2008-2010 were male.
اصلا من اشتباه کردم،بگو سه برابر،منظور من تعداد خیلی بیشتر قربانیان زن بود.


آقا اصلا این ها را بیخیال همان منبع اول را بخوان همه چیز را کامل نوشته.
عجبا!شما آمار میدی بعد میگی بیخیال آمارم شو؟!:)))در ضمن آمار های لینک اول خیلی نتایجی که من از آمارهای دیگت گرفتم رو نقض نمیکنه.


ویرایش:shit،آقا من یک بار دیگر هم خواستم از این لینک عکس بگذارم نشد،خود ات برو به همان لینک اول نمودار ها را در مورد میزان صدمات وارد شده و البته آمار پلیس استرالیا(که آماری بر مبنای پرسش و پاسخ نیست) را ببین.
نمیدونم،چیزی که من میبینم چرا با چیزی که تو میبینی فرق داره! :))

kourosh_bikhoda
01-16-2014, 06:13 PM
کوروش جان سخنان شما و سیر آنها حقیقتا شگفت انگیز است! بگذارید با وجود سخن شما یک گیر به آن بدهیم چراکه بنظر من نگرش شما شایع است و پرداختن به آن ارزشش را دارد.
شما ابتدا گفتید هر مردی به همان اندازه که احتمال دارد متجاوز نباشد احتمال دارد متجاوز باشد (ِیعنی احتمالش 50-50)، بعد از آن که با پاسخ دوستان خودتان هم تا حدی متوجه عجیب و غریب بودن و ابعاد آن گفتید که ترس خانم‌ها [از تجاوز مردان] منطقی‌ست (احتمالا منظورت این بوده که شرط احتیاط لازم است)، استدلالی که مبنایش با استدلال قبلی کاملا متفاوت است.البته لازم به یادآوری ست که عینا همین استدلال هم برای متجاوز بودن زنان قابل انجام است (چرا که اصلا میزان احتمال در سخن شما اهمیت ندارد و میگویید همینکه احتمال آن صفر نیست کافی ست حتی اگر 1 در 10000 باشد)
باشه شما هم گیر بدید.

من در مورد مرد خاصی حرف نمیزنم. در مورد مرد حرف میزنم. میدونید اشکال کار کجاست؟ اینه که شما فکر میکنید احتمال بسیار پایین تجاوز باعث میشه انسان این امر رو بسیار بعید بدونه. حالا از نظر ریاضی براتون توضیح میدم که چرا اینطور نیست.

فرض کنید یک سکه رو دوبار بندازید. پیشامدهای ممکن از قرار زیر هستند: شیر-شیر ، شیر-خط ، خط-شیر ، خط-خط. 4 پیشامد ممکن داریم. فرض کنید خط-خط معادل مرد متجاوزگر باشه. در اینصورت احتمال تجاوز میشه یک چهارم. ولی از کجا معلوم که این پیشامدِ خط-خط در بار چندم از سعی و خطاها پیش میاد؟ میدونید چی میگم؟ یعنی انواع چینش هایی که وجود داره ممکنه به هر ترتیبی بروز کنند.

یعنی اگر احتمال تجاوز یک در میلیون باشه، مشخص نیست این یک در کجای این میلیون بروز پیدا میکنه. در مثال آقای مهربد (4 در 10هزار) ، تعداد چینش ها میشه جایگشت 4 از 10هزار. احتمالن میدونید چه رقم بزرگی میشه. فکر میکنم فکر میکنم معادل 12 رقم داشته باشه این عدد. یعنی این تعداد شکل مختلف میتونه دربرگیرنده اون 4 نفر متجاوز در بین 10هزار نفر مرد باشه. خب سوال اینه که حالا کدومش در واقعیت رخ میده؟ حتمن با من هم نظر هستید که اطلاعی از این نداریم! به همین خاطر هست که من میگم ترس بانوان "منطقی" هست. توجه کنید میگم منطقی. وگرنه سایر مسائلی که شما گفتید رو از قبیل ارزش انسانی و اینها من باهاش مشکلی ندارم گرامی. البته شور و هیجان شما رو نسبت به دفاع از مردان از اون جمله "در چنین رویکردی منطقی‌ست که یک لوله‌یِ اسلحه‌یِ آماده را بسمت هرکسی که میبینیم نشانه رویم و آماده‌یِ شلیک باشیم، حتی اگر آن فرد دوست یا عضوی از خانواده‌یِ ما باشد" کاملن دریافت کردم. ولی خب چرا چنین چیزیو به حرف های من میبندید؟ من دارم در مورد کِیس خاصِ مقابله و جیغ زنانه در توالت زنانه هنگام مواجهه با مردان حرف میزنم. کدام زن ابلهی از دیدن برادر و پدر خودش در توالت مردانه جیغ میکشه؟ :e414:

فقط با یه تیکه دیگه مشکل دارم اونم اینه که "هر فرد چه مرد یا زن در این خطر قرار دارد که قربانی ِ تجاوز جنسی، سرقت، قتل، آدمربایی، کلاهبرداری و... شود". مشخصه پیک های قبلی منو خوب نخوندید. چون من گفتم که اگر زنی به مردی تجاوز کنه، تازه اگه مرده خوشش نیاد :e415: ، از نظر فیزیکی و زور بدنی مرد از پسِ او برمیاد و نیازی به دفع خطر احتمالی هم نیست حتا.

kourosh_bikhoda
01-16-2014, 06:24 PM
پس از این اما، شما در همین پست نادرست نبودنِ سخنِ من در مورد «تمرینِ ما برای اینکه از مرد بودنِ خویش شرمنده نباشیم» را نشان دادید و دیدیم که پیاز داغی که گفتید در سخن من نبود آنچنانکه شما دوستِ لیبرالیست و طرفدارِ آزادی‌ِ ما، به ازای همان احتمالِ بسیار ناچیز متجاوز بودنِ یک مرد، نسبت بدانها پیشداوری می‌ورزید و از ما انتظار دارید که باور کنیم که اینها نه از روی زن‌پرستی‌ست که از روی تحلیل آماری و روشن‌بینیِ بیطرفانه اما رئالیستیک است!
داریوش جان خیلی ببخشیدها ولی چه حرف بیهوده ای میزنید شما! فیلم زیر رو ببینید:

YouTube - کیف قاپی و زورگیری در تهران (http://www.youtube.com/watch?v=zF3va9B8I88)

شما بعد از دیدن این فیلم آیا با خیال راحت از بانک بیرون میاید؟ من که هربار میخوام از بانک بیام بیرون عینک و موبایل و حتا ساعتم رو در کیف میگذارم و خلاصه خودمو آماده درگیری میکنم. یه پرسش ساده تر. آیا شما به دلیل اینکه سرقت خودرو کم هست، حاضر هستید امشب خودروتون رو قفل نکنید و دزدگیرشو فعال نکیند تشریف ببرید منزل بخوابید؟

یک پرسش ساده تر تر دارم ازتون. فرض کنید منزل شما در وسط کوچه دو طرفه ای هست که اگر از سرش وارد بشید مشکلی نیست ولی اگر از ته کوچه تشریف ببرید احتمال اینکه زمین اونجا نشست کنه و خودرو شما رو در خودش فرو ببره یک هزارمه. روزی هم یکبار بیشتر عبور نمیکنید و این یعنی احتمالن 3 سال طول میکشه تا دستکم یکبار درون اون بیفتید. آیا شما مسیر سر رو انتخاب میکنید یا ته رو؟

این‌ها پیشامدهای مستقل هستند، چنانکه پرتاب پشتِ سر همِ یک سکه نیز مستقل است؛ شما اگر 1000 بار سکه‌ای را پرتاب کنید و شیر بیاید، احتمال اینکه دفعه‌ی 1001‌ام باز شیر بیاید همانقدر است که احتمالِ شیر آمدن دفعه‌ی اولِ پرتاب سکه: 0.5 .
ای بابا از شما بعیده! جامعه آماری ما کراندار هست جان دل برادر :e415:

Russell
01-16-2014, 07:54 PM
باشه شما هم گیر بدید.

من در مورد مرد خاصی حرف نمیزنم. در مورد مرد حرف میزنم. میدونید اشکال کار کجاست؟ اینه که شما فکر میکنید احتمال بسیار پایین تجاوز باعث میشه انسان این امر رو بسیار بعید بدونه. حالا از نظر ریاضی براتون توضیح میدم که چرا اینطور نیست.

فرض کنید یک سکه رو دوبار بندازید. پیشامدهای ممکن از قرار زیر هستند: شیر-شیر ، شیر-خط ، خط-شیر ، خط-خط. 4 پیشامد ممکن داریم. فرض کنید خط-خط معادل مرد متجاوزگر باشه. در اینصورت احتمال تجاوز میشه یک چهارم. ولی از کجا معلوم که این پیشامدِ خط-خط در بار چندم از سعی و خطاها پیش میاد؟ میدونید چی میگم؟ یعنی انواع چینش هایی که وجود داره ممکنه به هر ترتیبی بروز کنند.
کوروش جان همینطور سخنت عجیب و عجیبتر میشود.چند نکته‌یِ پیشابدیهی:
1-اگر چنانچه پیشتر گفتی مبنا برای تصمیمگیری درباره‌یِ "یک واقعه" تنها بیشتر بودن احتمال وقوع آن از عدم وقوعش باشد،آنگاه اگر احتمال عدم وقوع اتفاقی بیش از وقوعش باشد (احتمال وقوعش کمتر از 50% باشد) باید فرض را برعدمش بگذاریم.
2-به اتفاقی "بعید" گفته میشود که احتمال وقوعش کم باشد.
3-وقتی از احتمال تجاوز سخن گفته میشود مشخصا از احتمال وقوع آن در 5 دقیقه‌یِ روبرو مد نظر نیست (که احتمال آن در حد غیرقابل تصوری کمتر از این اعدادیست که صحبت میکنیم)، معمولا یا از تعداد وقوع یک اتفاق در یک بازه‌یِ معین سخن گفته میشود (مثلا تعداد تجاوز در یک سال) یا احتمال در طول زندگی یک فرد یا ...، اینها روال معمول هستند نه نکته‌‌ای جدید.

فمینیست‌ها در بیشرمانه‌ترین پروپاگاندای خود پیرامون "فرهنگ تجاوز" که با تحریف تعریف تجاوز و... همراه بوده نتوانسته‌اند عددی بالاتر از 25% را برای اتفاق افتادن تجاوز برای هر زن در بیاورند که باز هم کمتر از 50% است !!
توضیحی دراینباره. (http://www.leaderu.com/real/ri9502/sommers.html)




توجه کنید میگم منطقی. وگرنه سایر مسائلی که شما گفتید رو از قبیل ارزش انسانی و اینها من باهاش مشکلی ندارم گرامی. البته شور و هیجان شما رو نسبت به دفاع از مردان از اون جمله "در چنین رویکردی منطقی‌ست که یک لوله‌یِ اسلحه‌یِ آماده را بسمت هرکسی که میبینیم نشانه رویم و آماده‌یِ شلیک باشیم، حتی اگر آن فرد دوست یا عضوی از خانواده‌یِ ما باشد" کاملن دریافت کردم. ولی خب چرا چنین چیزیو به حرف های من میبندید؟ من دارم در مورد کِیس خاصِ مقابله و جیغ زنانه در توالت زنانه هنگام مواجهه با مردان حرف میزنم. کدام زن ابلهی از دیدن برادر و پدر خودش در توالت مردانه جیغ میکشه؟
من چیزی را بشما نبسته‌ام، فرض من این بود که شما خودتان دچار دوگانگی در استفاده از واژه‌یِ منطقی هستید. اگر معتقدید مبنا بر متجاوز بودن هر فردی وارد توالت زنانه شد (منطقی بودن جیغ زنانه) تنها احتمال وقوع آن است در اینصورت شما نباید حتی مبنا را بر بعید بودن بگذارید، بلکه مبنا 50% است. من البته در اینجا متوجه شدم سخن شما درباره‌یِ وقوع احتمالات پشت هم از کجا آب میخورد:
در مورد وارد شدن مردی به توالت زنانه احتمال هر ورود مستقل است و سخن شما درباره‌یِ اینکه ما باید احتمال حداقل یکبار بوقوع پیوستن یکبار تجاوز در طول عمر فرد را مبنای قضاوت درباره‌یِ احتمال وقوع آن در یک حادثه قرار داده‌اید (احتمال اینکه حداقل یکبار در دستشویی وقتی مردی وارد میشود به او تجاوز شود) سخنی حقیقتا عجیب. در احتمال و آمار سخن همواره از حالت اول است و اعداد موجود بر این مبنا، با این محاسبه‌یِ عجیب شما احتمال وقوع تجاوز در طول زندگی هر فرد میرود بالای صد درصد !!
احتمال وقوع حداقل یکبار تجاوز برای هر فرد=تعداد افرادی که در طول عمرشان یکبار به آنها تجاوز شده/کل جمعیت
احتمال مورد تجاوز قرار گرفتن در یکبار دستشویی رفتن(وقتی مردی وارد دستشویی شده)=تعداد تجاوز اتفاق افتاده در حالی که مردی وارد دستشویی شده/بکل دفعاتی که مردی وارد دستشویی شده.

بنابراین آن روشی که شما گفتید در محاسبه‌یِ احتمال حداقل یکبار رخ دادن در تعداد زیادی امتحان بیربط است (داریوش گرامی در مثال سکه بخوبی تفاوت را توضیح داده) و من ابتدا از طرح چنین مطلبی در بحث جدی آماری متعجب هستم و سپس از اینکه پس از توضیح داریوش گرامی شما چنین نکته‌ای را دوباره مطرح میکنید!!!!

فقط با یه تیکه دیگه مشکل دارم اونم اینه که "هر فرد چه مرد یا زن در این خطر قرار دارد که قربانی ِ تجاوز جنسی، سرقت، قتل، آدمربایی، کلاهبرداری و... شود". مشخصه پیک های قبلی منو خوب نخوندید. چون من گفتم که اگر زنی به مردی تجاوز کنه، تازه اگه مرده خوشش نیاد ، از نظر فیزیکی و زور بدنی مرد از پسِ او برمیاد و نیازی به دفع خطر احتمالی هم نیست حتا.
این خنده هاست که مردستیزی در ذهن شماست (شمای نوعی)، فرض کنید ما اینجا به تجاوز به زنان بخندیم و تازه بگوییم اگر خوششان نیاید!آری، تحاوز به زن از نظر اخلاقی فاجعه است (چنانچه باید باشد) ولی تجاوز به مردان دستمایه‌یِ خنده :e416:
همچنین، ما خواندیم که شما تجاوز به مردان را بدلیل قدرت بدنی بیشتر آنها ناممکن میدانید ولی برایمان این سخن بسیار عجیب آمد. گشتی در همین تالار زنامرد شما را با نمونه‌های فراوانی از این اتفاق ناممکن آشنا خواهید شد.

Russell
01-16-2014, 08:14 PM
داریوش جان خیلی ببخشیدها ولی چه حرف بیهوده ای میزنید شما! فیلم زیر رو ببینید:

YouTube - کیف قاپی و زورگیری در تهران (http://www.youtube.com/watch?v=zF3va9B8I88)

شما بعد از دیدن این فیلم آیا با خیال راحت از بانک بیرون میاید؟ من که هربار میخوام از بانک بیام بیرون عینک و موبایل و حتا ساعتم رو در کیف میگذارم و خلاصه خودمو آماده درگیری میکنم. یه پرسش ساده تر. آیا شما به دلیل اینکه سرقت خودرو کم هست، حاضر هستید امشب خودروتون رو قفل نکنید و دزدگیرشو فعال نکیند تشریف ببرید منزل بخوابید؟

یک پرسش ساده تر تر دارم ازتون. فرض کنید منزل شما در وسط کوچه دو طرفه ای هست که اگر از سرش وارد بشید مشکلی نیست ولی اگر از ته کوچه تشریف ببرید احتمال اینکه زمین اونجا نشست کنه و خودرو شما رو در خودش فرو ببره یک هزارمه. روزی هم یکبار بیشتر عبور نمیکنید و این یعنی احتمالن 3 سال طول میکشه تا دستکم یکبار درون اون بیفتید. آیا شما مسیر سر رو انتخاب میکنید یا ته رو؟

ای بابا از شما بعیده! جامعه آماری ما کراندار هست جان دل برادر :e415:
شما خودتان خودتان را دارید ابطال میکنید. ابتدا مدعی شده‌اید که مبنا بیشتر بودن احتمال یک واقعه از عدم وقوع آن است، سپس خودتان دارید با ارجاع به عقل سلیم نشان میدهید که این مبنا اشتباه است.
حالا چرا اشتباه است، چرا که در همان خط استدلالی مبنا expected value است که عبارت است از حاصل ضرب احتمال یک واقعه در ارزش آن. این است که در آن گفتمان شما آنچه قفل کردن ماشین را توجیه میکند نه احتمال بالای 50% درصد وقوع آن که ارزش منفی بالای برده شدن ماشینتان به هزینه‌یِ شما برای قفل کردن ماشینتان است.
باز هم در همان گفتمان دزد نامیدن هرکس که به ماشینتان چپ نگاه کرد عملی غیر منطقی و غیراخلاقی و حتی غیر عرفی‌ست ( باز هم در همان گفتمان سودگرایانه،هزینه‌یِ دزد خواندن هر کس به ماشین شما چپ نگاه کرد آنقدر بالاست {اعاده‌یِ حیثیت از طرف} که همان ماشینتان را دزد ببرد بهتر است).

همچنین یادآوری این نکته لازم بنظر میرسد که در مورد تجاوز با توجه به اینکه احتمال وقوع آن اکیدا وابسته به این است که شما به یک بیمار متجاوز بربخورید (در صد اندکی از جامعه و نه مانند مثال سرقت که بخش بزرگی از جامعه قادر به انجام آن است).حالا مبنا را در نحوه‌یِ واکنش خود هر چه قرار دهیم و ارزش‌ها برای ما هر طور باشد "احتمال" وقوع تجاوز عددی بمراتب کوچکتر از به سرقت رفتن خودروی شماست وقتی درش را باز گذاشته‌اید.

جسارتا میگویم ها کوروش گرامی، ولی با توجه به این سخنان بالا و اینکه شما گویا با مدریت هم بطور آکادمیک آشنایی دارید به این گمان میرسم که دوستان ما راگرفته‌اند!!!!!!!!!!!!!!

kourosh_bikhoda
01-16-2014, 08:44 PM
این خنده هاست که مردستیزی در ذهن شماست (شمای نوعی)، فرض کنید ما اینجا به تجاوز به زنان بخندیم و تازه بگوییم اگر خوششان نیاید!آری، تحاوز به زن از نظر اخلاقی فاجعه است (چنانچه باید باشد) ولی تجاوز به مردان دستمایه‌یِ خنده
همچنین، ما خواندیم که شما تجاوز به مردان را بدلیل قدرت بدنی بیشتر آنها ناممکن میدانید ولی برایمان این سخن بسیار عجیب آمد. گشتی در همین تالار زنامرد شما را با نمونه‌های فراوانی از این اتفاق ناممکن آشنا خواهید شد.

کدوم خنده؟ از چی صحبت میکنید شما؟


جسارتا میگویم ها کوروش گرامی، ولی با توجه به این سخنان بالا و اینکه شما گویا با مدریت هم بطور آکادمیک آشنایی دارید به این گمان میرسم که دوستان ما راگرفته‌اند!!!!!!!!!!!!!!

راسل عزیز باور کنید در هر دو پیکتون انقدر خطا و اشتباه میبینم که میتونم چند ده خط براتون بنویسم. ننوشتن منو بی ادبی من ندونید. علتش این هست که انقدر شما بحثو به بیراهه بردید و خطا در استدلالتون هست که برای منی که این بحث ها ارزش زیادی نداره نمیصرفه براش وقت بگذارم. :e303:

Russell
01-16-2014, 08:56 PM
کدوم خنده؟ از چی صحبت میکنید شما؟
از این:



اگر زنی به مردی تجاوز کنه، تازه اگه مرده خوشش نیاد
البته شکلک خنده‌یِ شما در نقل قول نشان داده نمیشود.




راسل عزیز باور کنید در هر دو پیکتون انقدر خطا و اشتباه میبینم که میتونم چند ده خط براتون بنویسم. ننوشتن منو بی ادبی من ندونید. علتش این هست که انقدر شما بحثو به بیراهه بردید و خطا در استدلالتون هست که برای منی که این بحث ها ارزش زیادی نداره نمیصرفه براش وقت بگذارم.
هر جور راحت هستید، بحث ما در اینجا چند جنبه داشته یکی از اونها بحث درباره‌یِ "تصمیمگیری" خردمندانه بوده، بد نیست حداقل جدا از خود بحث تجاوز اگر ایرادی به انتقادات و سخنان من پیرامون مبنای تصمیمگیری، نحوه‌یِ محاسبه‌یِ احتمال و... میبینید (یکی دوتایش را حداقل) به من هم نشان دهید و چرایی آنرا برای من توضیح دهید یا حداقل مرا به مرجعی ارجاع دهید.

Mehrbod
01-16-2014, 10:01 PM
راسل عزیز باور کنید در هر دو پیکتون انقدر خطا و اشتباه میبینم که میتونم چند ده خط براتون بنویسم.

من توضیح‌هایِ راسل در پیک ٥٠٨ را بخوبی نگرفتم, ولی اینکه دریافت شما از آمار و گُزیرش براه آمار (bayesian, minmax, ...) نادرست بوده و بسختی بیراهه میرفتند, برای من روشن بود.

مزدک گرامی هم کوشیدند اینجا با آوردن کژفرنود داوباز (http://en.wikipedia.org/wiki/Gambler%27s_fallacy), برای شما لغزش تان در این پیک را روشنگریده باشند:



تازه اگر خانمی با دونستن این آمار به نخستین مردی که اشتباهی وارد دستشویی شده برخورد کنه و اون مرد تازه با عذرخواهی و خجالت بره بیرون، اون خانم باید در مواجهه های بعدی این احتمال رو قویتر بدونه که قراره بهش تجاوز بشه. چون اولی که پر شد. پس این 4 نفر باید در بین 9999 نفر باشند نه 10000 نفر.


اینها از نخستین آموزه‌هایی هستند که هرکس در آمار و گرایندی میآموزد!

پارسیگر

kourosh_bikhoda
01-16-2014, 10:12 PM
اینها از نخستین آموزه‌هایی[٣] هستند که هرکس در آمار و گرایندی[٤] میآموزد!
باور کنید من قصد مجادله ندارم اصلن.

Mehrbod
01-16-2014, 10:15 PM
باور کنید من قصد مجادله ندارم اصلن.

ما هم به قصد چیزی اینجا نیامده‌ایم, شما بودید آمدید گفتید این گفتمان‌هایِ کس و شعر چیست میکنید, ما هم برایتان
فرنودانه روشن نمودیم آنچه کس و شعر است, باورهای جاافتاده‌یِ مردم از دیوسرشتیِ مردان و دروغهای ِ فمینیسم است.

این هم نخستین بار شما نیست یک چیزی میان گفتگو میپرانید, سپس در برابر پاسخ‌هایِ
دیگری ناگهان کنارکشیده و میگویید "من قصد بهمان چیز را ندارم", یا "شما آدم خوبی برای گفتگو" نیستید :e405:



پارسیگر

kourosh_bikhoda
01-17-2014, 10:10 AM
ین هم نخستین بار شما نیست یک چیزی میان گفتگو میپرانید, سپس در برابر پاسخ‌هایِ
دیگری ناگهان کنارکشیده و میگویید "من قصد بهمان چیز را ندارم", یا "شما آدم خوبی برای گفتگو" نیستید
شما چرا پلیسی برخورد میکنید؟ پس انتظار دارید بگم قصد مجادله دارم؟ منظور من اینه که از نظر من این حرف های شما، داریوش و راسل نادرست هست. ولی اینکه دلیلش رو نمیارم فعلن به این خاطر نیست که میخوام مجادله کنم. همچین میگید نخستین باری نیست که انگار مچ گیری کردید! بیاید پایین بابا با هم بریم:e414:

iranbanoo
01-17-2014, 02:18 PM
می‌ترسم با شما همینطوری سخن بگویم و مرتکب خشونت علیه زنان شوم
داریوش جان یک مررررد از هیچ چیز نمیترسد...
برای همین است که آمار دزدی-قتل-تجاوز و..... همچنان در مردان بالاست....!!!

undead_knight
01-17-2014, 07:21 PM
داریوش جان یک مررررد از هیچ چیز نمیترسد...
برای همین است که آمار دزدی-قتل-تجاوز و..... همچنان در مردان بالاست....!!!
کلیشه های جنسی تا جایی بد هست که بشه زد توی سر بقیه مگرنه مشکلی ندارند.
مثلا انتظار اینکه مرد "غیرتی" باشه بده ولی انتظار اینکه "باهوش" باشه بد نیست،دست خودشونم نیستا مردا کلا باهوشند دیگه:))

نکته اضافی:مگر نمیدونستی مردا ها توسط زن ها مجبور به اینکار میشند یا به خاطر زن ها این کارها رو میکنند، حتی تجاوز هم راهی هست برای اینکه زن هایی که دلشون سکس میخواند به زحمت نیوفتند!
لعنت به زن سالاری:)))))

Dariush
01-17-2014, 07:45 PM
داریوش جان خیلی ببخشیدها ولی چه حرف بیهوده ای میزنید شما! فیلم زیر رو ببینید:

YouTube - کیف قاپی و زورگیری در تهران

شما بعد از دیدن این فیلم آیا با خیال راحت از بانک بیرون میاید؟ من که هربار میخوام از بانک بیام بیرون عینک و موبایل و حتا ساعتم رو در کیف میگذارم و خلاصه خودمو آماده درگیری میکنم. یه پرسش ساده تر. آیا شما به دلیل اینکه سرقت خودرو کم هست، حاضر هستید امشب خودروتون رو قفل نکنید و دزدگیرشو فعال نکیند تشریف ببرید منزل بخوابید؟

یک پرسش ساده تر تر دارم ازتون. فرض کنید منزل شما در وسط کوچه دو طرفه ای هست که اگر از سرش وارد بشید مشکلی نیست ولی اگر از ته کوچه تشریف ببرید احتمال اینکه زمین اونجا نشست کنه و خودرو شما رو در خودش فرو ببره یک هزارمه. روزی هم یکبار بیشتر عبور نمیکنید و این یعنی احتمالن 3 سال طول میکشه تا دستکم یکبار درون اون بیفتید. آیا شما مسیر سر رو انتخاب میکنید یا ته رو؟
اینها به بحث ما کاملا نامربوط است گرامی. دزدی و جیب‌بری و کیف‌قاپی مواردی هستند که زن و مرد مشترکا در آن قربانی هستند و مردان همه‌جا بیشترین قربانیانِ درگیری‌های خیابانی هستند، اما تنها چیزی که از اینها نمی‌توان نتیجه گرفت این است که مکانهایی را بطور اختصاصی برای گروهی خاص از افراد تعریف کنیم که به زعم ما کمتر دزد و متجاوز درشان هست. دزدی یک آسیب اجتماعی است و همچنین تجاوز. در سرزمینی که آمار تجاوز و دزدی بالاست حتم داشته باشید که یکجای کار می‌لنگد، در مورد تجاوز مشخصا این میزان بالای گرسنگی جنسی‌ست که علت اصلی‌ست[توضیحاتِ مبسوط‌تر را در جایی دیگر در این مورد داده بودم که اکنون نمی‌توانم آن پست را بیابم از بس که ترول‌ها در این جستارها فعال هستند]. در ناهنجاری‌های اجتماعی، هرگز نمی‌توان گروهی را منحصرا مسئول دانست؛ اگر مردانِ ما بیشتر تجاوز می‌کنند، بی‌شک تمامِ جامعه نسبت به آن مسئول هستند، زن و مرد تواماً. پس مردان متجاوز نباید اشاره‌ای باشد به گناه و شرارتی ذاتی در مردان، چنانکه میدانیم که مردان می‌توانند متجاوز نباشند و اکثریت مطلقِ آنها متجاوز نیستند؛ اما برای اینکه اینطور شود، باید شرایط فراهم باشد. در جایی که شما را در تنش و فشار نگه دارند و آرامش از شما ستانده شود، اگر شما برای ستاندنِ آن به زور متوسل شوید، آنچنان گناهِ نابخشودنی‌ای نکرده‌اید.

آنچه شما در موردِ کوچه‌ها پرسیدید هم باز بی‌ربط است، شما می‌توانید یک کوچه دیگر یا خیابانی دیگر یا هرجایی که خواستید پارک کنید، هیچ ایرادی هم ندارد، اما همین که چرا که کوچه‌‌ها جسم بی‌جان هستند و آبجکت‌های موضوعی اخلاقی نیستند که کنش ما نسبت به آنها تاثیری در آنها داشته باشد ولی همینکه شما جمعیتی را به این احتمال که 1 درصد از آنها احتمالا متجاوز هستند را از بقیه جدا کنید و رفتار متفاوتی انجام دهید، مشخصا در حال انجام نوعی خاص از تبعیض غیراخلاقی هستید که شامل تحقیر و توهین به کرامتِ انسانی‌ست. وگرنه فردا که خواستید بروید محل کارتان که پنجاه کارمند زن در آن مشغول است، اگر با اعلامیه‌ای مواجه شدید که در آن نوشته بود:
«زن پس مردانِ این شرکت حق تردد در محلِ کارِ زنان را ندارند چون به احتمالِ چند صدمِ درصد متجاوز هستند و زنانِ اینجا خیلی از این بابت نگران هستند.»
نباید احساس توهین به شخصیت خویش را داشته باشید.

Dariush
01-17-2014, 07:47 PM
ای بابا از شما بعیده! جامعه آماری ما کراندار هست جان دل برادر
خیر، جامعه‌ی آماری ما کراندار نیست چرا که شما با یک انسان بیشمار دفعه می‌توانید روبرو شوید و هر انسانی نیز تحت تاثیر عوامل گوناگون می‌تواند روزی متجاوز باشد، روزی اخته‌تر از آغا محمدخان قاجار.

Russell
01-17-2014, 07:52 PM
کلیشه های جنسی تا جایی بد هست که بشه زد توی سر بقیه مگرنه مشکلی ندارند.
مثلا انتظار اینکه مرد "غیرتی" باشه بده ولی انتظار اینکه "باهوش" باشه بد نیست،دست خودشونم نیستا مردا کلا باهوشند دیگه:))

نکته اضافی:مگر نمیدونستی مردا ها توسط زن ها مجبور به اینکار میشند یا به خاطر زن ها این کارها رو میکنند، حتی تجاوز هم راهی هست برای اینکه زن هایی که دلشون سکس میخواند به زحمت نیوفتند!
لعنت به زن سالاری:)))))

یک نکته‌یِ جالب و بی‌ربط: آمار جرم در میان سیاهپوستان آمریکا بسیار بالاتر از سفیدپوستان است!

یک نکته‌یِ بامزه:قبل از پست آندد من دقیقا بهمین فکر میکردم که دوستان فمینیست ما بطرز جالبی قادر هستند مفاهیم را در یک تاپیک بفهمند و در یک تاپیک دیگر با 10 صفحه توضیح هم معنی اینکه مقایسه‌یِ آماری چیست را متوجه نشوند:
زنان در عرصه‌های اجتماعی - برگ 9 (http://www.daftarche.com/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%AF-36/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B1%D8%B5%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8 C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-1049/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-9.html)

جستار جالب دیگری در تحلیل مسائل اجتماعی:
ریزه‏‏ کاری های رانندگی - برگ 6 (http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/%D8%B1%DB%8C%D8%B2%D9%87%E2%80%8F%E2%80%8F-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-1368/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-6.html#post58613)

نکته‌یِ پایانی: اگر ایرادی در فمینیسم دیدی حتما بگو چون اگر دیر بجنبی مجاهدین عزیز چند دقیقه بعد خودت را به همان اتهام دستگیر و اعدام میکنند !!

Dariush
01-17-2014, 07:56 PM
آفرین، خب، پس :
در جایی هستید که هزار بار شیر امده است.
اکنون بار هزار و یکم در راه است:
شما روی شیر یا روی شمار داوبندی میکنید؟


همانطور که دوست‌مان مهدی گرامی گفتند، از نظر تئوری فرقی نیست و چون فرآیند ما مستقل است هرگز احتمال‌ها جا به جا نمی‌شوند اما با مراجعه به عقلِ سلیمِ خویش احتمال می‌دهیم که سکه خراب باشد (احتمالش هم زیاد است) بنابراین روی شمار داوبندی می‌کنیم. در حساب احتمالات ما می‌دانیم فرآیندی چون پرتاب سکه که مستقل است فرآیندی است که با توجه به فضای نمونه‌ی آن و فضای حالت، در صورتی که تعداد آزمایش‌ها را به بینهایت میل دهیم باید به یک احتمال ثابت برسیم، در مورد سکه این احتمال یک‌دوم است، یعنی هرچه آزمایش را با شرایط درست، بیشتر انجام دهیم، باید تعادلِ بیشتری برقرار شود، یعنی اگر 5 بار سکه را انداختیم و 75 درصد شیر آمد و 25 درصد خط، در پرتاب 100 میلیارد بار یک سکه‌ی سالم، تقریبا 50 میلیارد بار باید شیر آمده باشد و 50 میلیارد بار خط (تقریبا).

Dariush
01-17-2014, 08:35 PM
در مورد وارد شدن مردی به توالت زنانه احتمال هر ورود مستقل است و سخن شما درباره‌یِ اینکه ما باید احتمال حداقل یکبار بوقوع پیوستن یکبار تجاوز در طول عمر فرد را مبنای قضاوت درباره‌یِ احتمال وقوع آن در یک حادثه قرار داده‌اید (احتمال اینکه حداقل یکبار در دستشویی وقتی مردی وارد میشود به او تجاوز شود) سخنی حقیقتا عجیب. در احتمال و آمار سخن همواره از حالت اول است و اعداد موجود بر این مبنا، با این محاسبه‌یِ عجیب شما احتمال وقوع تجاوز در طول زندگی هر فرد میرود بالای صد درصد !!
احتمال وقوع حداقل یکبار تجاوز برای هر فرد=تعداد افرادی که در طول عمرشان یکبار به آنها تجاوز شده/کل جمعیت
احتمال مورد تجاوز قرار گرفتن در یکبار دستشویی رفتن(وقتی مردی وارد دستشویی شده)=تعداد تجاوز اتفاق افتاده در حالی که مردی وارد دستشویی شده/بکل دفعاتی که مردی وارد دستشویی شده.

بنابراین آن روشی که شما گفتید در محاسبه‌یِ احتمال حداقل یکبار رخ دادن در تعداد زیادی امتحان بیربط است (داریوش گرامی در مثال سکه بخوبی تفاوت را توضیح داده) و من ابتدا از طرح چنین مطلبی در بحث جدی آماری متعجب هستم و سپس از اینکه پس از توضیح داریوش گرامی شما چنین نکته‌ای را دوباره مطرح میکنید!!!!

یک چیز بامزه این است که وقتی کسانی بر مبنای همین پیش‌زمینه‌های افسانه‌ای، توصیه‌هایی به زنان می‌کنند برای پائین آوردنِ احتمالِ روبرویی با یک متجاوز، می‌شوند متجاوز به آزادی زنان و به زیر سوال بردنِ کرامتِ انسانی‌ِ آنها، اما وقتی اتوبوسی را نگاه می‌دارند که مردی را از قسمتِ زنانه‌اش بیرون برانند، این بیشتر جنبه‌ی احتیاطی‌ست چرا که کرامت انسانی یک زن میزان بیشتری از اهمیت را نسبت به همانِ یک مرد برخوردار است و اگر قرار باشد بین کرامتِ یک مرد و یک زن یکی را برای له کردن انتخاب کنیم، انتخابی وجود ندارد، چون کرامتِ زن قبلا از لیست انتخابها حذف شده. ما هیچ نفهمیدیم که این دوگانگی را دوستان چگونه با خود حل میکنند ولی ما هرچه اندیشیدیم به پاسخی نرسیدیم، چطور است که زن در جامعه به طور پیوسته در معرض تجاوز است اما نمی‌شود به آنها گفت که مثلا ساعتِ 12 شب با فلان لباس در فلان محله نروید، اما مردان را می‌شود از رفت و آمد به مکان‌های زنانه منع کرد:e412:

Dariush
01-17-2014, 08:50 PM
داریوش جان یک مررررد از هیچ چیز نمیترسد...
برای همین است که آمار دزدی-قتل-تجاوز و..... همچنان در مردان بالاست....!!!
ها؟:e415:
درک روابط علت و معلولی اینقدر برایتان سخت است؟ مردان تعدادِ بیشتر دزدان و قاتلان (در این مورد مطمئن نیستم) و متجاوزان را تشکیل می‌دهند به این خاطر که مسئولیت‌های اجتماعی‌شان بیشتر است و دقیقا به همین خاطر بیشتر قربانیانِ این جرائم نیز مرد هستند، البته شوربختانه این فرصت از شما گرفته شده و دیگر نمی‌توانید مثل قبل بگویید که زنان متمدن‌تر و آرام‌تر هستند چرا که کمتر مرتکب جرم می‌شوند، به این خاطر که پژوهش‌های اخیر (که شهریار گرامی تعدادی از آنها را آورد) به روشنی نشان می‌دهند که زنان در هنگام فراهم بودن شرایط همانقدر خشن هستند که مردان و هیچ وابستگی‌ای بین مرد بودن و خشن بودن وجود ندارد. پس شکم خود را صابون نزنید که فردا که زنان عنان‌‌دارانِ جامعه شدند آمار این جرائم پائین آید...

Nevermore
01-17-2014, 11:50 PM
ببخشید،چطور موقع داوری آماری که من گذاشته بودم اثباتی بر چرند بودنش بود،حالا محدودیت هاش داره خودش رو نشون میده؟!:))شما با این آمار به زعم خودتون اثبات کردید که "زن ها لطیف نیستند"اگر برای بقیه کشورها صادق نیست چرا نگفتید "زن های استرلیایی" لطیف نیستند" !:))
اون لینک رو هم که 200 و خورده ای آمار داره رو بده، فکر کنم مثل این یکی برای تولید خنده و شادی خیلی به درد بخوره:))
نکته:منظورت از 200، 20 نیست!؟یعنی همون ONE IN THREE نیست؟

گویا شما بروشنی یادتان می رود که اساس بحث از چه شروع شده و آنقدر در این تاپیک و آن تاپیک ترول می کنید که همه چیز را با هم قاطی کرده اید؛ شما آمدی اظهار فضل کردی که بله آمارها بر اساس تکنیک CTS و پرسش و پاسخ است که برایتان مثال نقض اش را آوردیم،از طرفی باز هم ادعا کردی که زنان 70 تا 10 برابر بیش از مردان آسیب می بینند که باز هم ادعایتان را با مثال نقض پوچ کردیم،حال بفرمایید ما کجا سخن از تعمیم این آمار به کل جهان گفتیم؟


لینک شماره 4 شما اینه:
NSW Bureau of Crime Statistics and Research - Bureau of Crime Stats And Research New South Wales (http://www.bocsar.nsw.gov.au/bocsar/bocsar_index.html)
Reporting Violence to Police: A survey of victims attending domestic violence services
3323
نکنه اشتباها آمارهایی جز "خشونت خانگی" رو مطالعه کردی!؟:))
در ضمن برای اطلاعات باید بگم که این آمار فقط در مورد یکی از ایالات استرلیا هست و نه حتی کل استرلیا:))

همین است دیگر،من خدمت شما عرض کردم که برای خواندن آمار کلی به همان صفحه ای که گذاشتم مراجعه کنید،منبع آن آمار این پیج است:
http://www.lawlink.nsw.gov.au/lawlink/bocsar/ll_bocsar.nsf/vwFiles/cjb89.pdf/$file/cjb89.pdf

آن نمودار های مربوط به جراحات وارده که مهربد هم گذاشت همینجاست.




نخیرم این همون نیست،شما کلمه "پلیس" رو حذف کردید،فکر نمیکنید معناش فرق میکنه؟:))

تفسیر به رای میکنید!؟:))
3324
اتفاقا ربط به شدت خشونت داره،اگر آمارها رو به دقت مطالعه میکردید(تاسف میخورم که انگار من دقیق تر از شما مطالعشون کردم!) متوجه میشدید که دلایل به تفصیل بیان شده و سایر مواردی که بیان کردید هم درصد جداگانه ای دارند.بنابراین تنها توضیحی که باقی میمونه شدت خشونت هست.

باز هم مزخرف است،چراکه شما ابتدا باید بگویید "شدت خشونت" یعنی چه؟اگر منظور میزان جراحات وارده است که نشان دادیم اینگونه نیست،وگر نه چیزی که(به قول مزدک گرامی) شما هوش نمی کنید آستانه ی تحمل متفاوت دو جنس است جانم،یعنی ممکن است شما یک مقدار خشونت بر علیه هر دو جنس به کار ببرید،یکی برود طلاق بگیرد و دیگری برایش مهم نباشد و در خانه بنشیند.


خب این آمار خلاصه امار دانشگاه بریتیش کلمبیا بود:
بعد من نمیدونم چطور آمار دانشگاه بریتیش کلمبیا توسط آماری در یک قاره دیگه نقض و مزخرف نامیده میشه! :))

اصلا من اشتباه کردم،بگو سه برابر،منظور من تعداد خیلی بیشتر قربانیان زن بود.

می شود به من بگویید چگونه از آمار one in three و two in five قربانیان مرد نتیجه گرفتید زنان سه برابر بیشتر قربانی می شوند؟ریاضیات جدید ابداع شده جانم؟

kourosh_bikhoda
01-18-2014, 09:01 AM
اینها به بحث ما کاملا نامربوط است گرامی. دزدی و جیب‌بری و کیف‌قاپی مواردی هستند که زن و مرد مشترکا در آن قربانی هستند و مردان همه‌جا بیشترین قربانیانِ درگیری‌های خیابانی هستند، اما تنها چیزی که از اینها نمی‌توان نتیجه گرفت این است که مکانهایی را بطور اختصاصی برای گروهی خاص از افراد تعریف کنیم که به زعم ما کمتر دزد و متجاوز درشان هست. دزدی یک آسیب اجتماعی است و همچنین تجاوز. در سرزمینی که آمار تجاوز و دزدی بالاست حتم داشته باشید که یکجای کار می‌لنگد، در مورد تجاوز مشخصا این میزان بالای گرسنگی جنسی‌ست که علت اصلی‌ست[توضیحاتِ مبسوط‌تر را در جایی دیگر در این مورد داده بودم که اکنون نمی‌توانم آن پست را بیابم از بس که ترول‌ها در این جستارها فعال هستند]. در ناهنجاری‌های اجتماعی، هرگز نمی‌توان گروهی را منحصرا مسئول دانست؛ اگر مردانِ ما بیشتر تجاوز می‌کنند، بی‌شک تمامِ جامعه نسبت به آن مسئول هستند، زن و مرد تواماً. پس مردان متجاوز نباید اشاره‌ای باشد به گناه و شرارتی ذاتی در مردان، چنانکه میدانیم که مردان می‌توانند متجاوز نباشند و اکثریت مطلقِ آنها متجاوز نیستند؛ اما برای اینکه اینطور شود، باید شرایط فراهم باشد. در جایی که شما را در تنش و فشار نگه دارند و آرامش از شما ستانده شود، اگر شما برای ستاندنِ آن به زور متوسل شوید، آنچنان گناهِ نابخشودنی‌ای نکرده‌اید.
داریوش عزیز اصلن بحث جنسیت نیست در سخنان من. هر دو مشترک باشند خب باشند! بالاخره عده ای قربانی هستند و عده ای مهاجم دیگه. پرسش من از شما روشن بود و پاسخش هم بدون توضیح یک کلمه ای یا دست بالا یک جمله ایست. به مثال گیر ندید لطفن.


آنچه شما در موردِ کوچه‌ها پرسیدید هم باز بی‌ربط است، شما می‌توانید یک کوچه دیگر یا خیابانی دیگر یا هرجایی که خواستید پارک کنید، هیچ ایرادی هم ندارد، اما همین که چرا که کوچه‌‌ها جسم بی‌جان هستند و آبجکت‌های موضوعی اخلاقی نیستند که کنش ما نسبت به آنها تاثیری در آنها داشته باشد ولی همینکه شما جمعیتی را به این احتمال که 1 درصد از آنها احتمالا متجاوز هستند را از بقیه جدا کنید و رفتار متفاوتی انجام دهید، مشخصا در حال انجام نوعی خاص از تبعیض غیراخلاقی هستید که شامل تحقیر و توهین به کرامتِ انسانی‌ست. وگرنه فردا که خواستید بروید محل کارتان که پنجاه کارمند زن در آن مشغول است، اگر با اعلامیه‌ای مواجه شدید که در آن نوشته بود:
«زن پس مردانِ این شرکت حق تردد در محلِ کارِ زنان را ندارند چون به احتمالِ چند صدمِ درصد متجاوز هستند و زنانِ اینجا خیلی از این بابت نگران هستند.»
نباید احساس توهین به شخصیت خویش را داشته باشید.
باز که شما به مثال گیر دادید. داریوش گرامی در مثل مناقشه نیست. گفتم که شما برای رفتن به منزل باید از این دو مسیر تشریف ببرید. ماشینتونو که سر کوچه قرار نمیدید وقتی پارکنیگ دارید در منزل؟ اصلن فرض کنید مجبورید که حتمن ماشین رو به درب منزل ببرید.

ببینید برای بار چندم، من با کرامت انسانی و این حرف ها مشکلی ندارم. تمام حرفی که من از اول بحثتم در این باره آوردم این بود که از نظر من هیچ اشکالی نداره که اگر مردی وارد توالت زنانه بشه با جیغ و اعتراض مواجه بشه. دلیلش هم این بود که حتمن احساس خطر میکنند.

البته من فکر نمیکنم اگر یک مرد خوشتیپ کراواتی ادکلن زده هم وارد توالت زنانه بشه زنی ازش بترسه و بیرونش کنه. به نظر من از ظاهر افراد میشه تا حد زیادی به باطنشون پی برد. همونطور که اگر منم داخل دستشویی مردانه باشم و ببینم یک زن کولی یا از این مدل زنهای پایین وارد اونجا شده سعی میکنم بیرونش کنم.


3333


خیر، جامعه‌ی آماری ما کراندار نیست چرا که شما با یک انسان بیشمار دفعه می‌توانید روبرو شوید و هر انسانی نیز تحت تاثیر عوامل گوناگون می‌تواند روزی متجاوز باشد، روزی اخته‌تر از آغا محمدخان قاجار.

خب چنین چیزی در مثال ما وجود نداشت. اینجوری بررسی یک کیس خیلی پیچیده میشه. دیگه از آمار تاریخی نمیشه برای پیش بینی آینده استفاده کرد. چرا که همه بالقوه متجاوز میشن! از کجا معلوم که طرف چی مصرف کرده، چی دیده، چند وقت شاید سکس نداشته، شاید الان از زندان آزاد شده و غیره. ضمنن حتمن قبول دارید که عده ای هستند که همیشه غیرمتجاوزند. این تعداد رو فرض کنید 9994 تا از 10 هزارتا هستند به همین خاطر از بین 10هزار نفر 4 نفر رو متجاوز گرفتیم.

undead_knight
01-18-2014, 06:23 PM
مثل اینکه فقط من نیستم که از آلزایمر حاد رنج میبرم!

گویا شما بروشنی یادتان می رود که اساس بحث از چه شروع شده و آنقدر در این تاپیک و آن تاپیک ترول می کنید که همه چیز را با هم قاطی کرده اید؛ شما آمدی اظهار فضل کردی که بله آمارها بر اساس تکنیک CTS و پرسش و پاسخ است که برایتان مثال نقض اش را آوردیم،از طرفی باز هم ادعا کردی که زنان 70 تا 10 برابر بیش از مردان آسیب می بینند که باز هم ادعایتان را با مثال نقض پوچ کردیم،حال بفرمایید ما کجا سخن از تعمیم این آمار به کل جهان گفتیم؟
3337
:e140:
آقای آنتی ترول فکر میکنید چون توی فیسبوک نوشتید میتونید از زیرش در برید!؟:))
در ضمن وقتی میخواید چیزی رو رد کنید باید بگید دقیقا چه چیزهایی رو و با چه شواهدی رد میکنید مگرنه اینکه کل یک پست رو نقل قول بگیرید و بنویسید "مزخرف است" نیاز به هوش و هنر زیادی نداره،از ترول های آماتور هم برمیاد:))
شما خودت به این پستت برو و با نگاه منصفانه ببین خودت میفهمی"این آمار آخری هم مزخرف است (http://www.daftarche.com/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%AF-36/%D9%BE%D8%AF%D8%A7%D9%81%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-968/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-48.html#post58140)" یعنی چی؟!

آن نمودار های مربوط به جراحات وارده که مهربد هم گذاشت همینجاست.
همین است دیگر،من خدمت شما عرض کردم که برای خواندن آمار کلی به همان صفحه ای که گذاشتم مراجعه کنید،منبع آن آمار این پیج است:
http://www.lawlink.nsw.gov.au/lawlink/bocsar/ll_bocsar.nsf/vwFiles/cjb89.pdf/$file/cjb89.pdf
هر دم از این باغ بری میرسد!وای شهریار جان اگه بدونی من چقد عاشق آماراتونم،این یکی یخورده بی ربطه ولی یادته یه جا پستی در مورد خشن تر بودن لز ها گذاشته بودی!؟:))

almost all female victims were assaulted
by males (95.2%). Very few females
were assaulted by other females (1.5%)
or by a combination of males and
females (3.3%)
The data differ greatly
for partner relationships when male
victims are considered. Seventy per
cent of male victims were assaulted by
females, 15.8 per cent were assaulted by
males and females and 14.1 per cent
were assaulted by other males. The
relatively large proportion of male-male
partner assaults highlights the extent of
domestic violence in same-sex couples,
p8
الان دیگه کاملا برای من محرز شده که اینها رو نمیخونید چون فقط مایه آبرو ریزی بیشتر میشه براتون:))
3338
ارتباط نوع رابطه قربانیان و جنسیتشون،باز هم درصد زیادی از قربانیان همسر سابق،همسر فعلی یا دوست سابق/فعلی زن هستند.
جنسیت قربانیان باز هم آمارهای قبلی شما(عجیبه،نه؟!) رو تائید میکنه،شمار بیشتری از قربانیان زن هستند:2,260 مرد و 6,454 زن.
3339
در این امار خشونت خانگی به دو دسته تقسیم شده و همینطور که میبینی باز هم قربانیان زن در خشون پارتنرها خیلی بیشترند.
ادعای من در مورد خشونت پارتنرها علیه هم بود و نه سایر انواع خشونت خانوادگی(که توش ممکنه حمله کنندگان و قربانیان هر دو مرد باشند)


باز هم مزخرف است،چراکه شما ابتدا باید بگویید "شدت خشونت" یعنی چه؟اگر منظور میزان جراحات وارده است که نشان دادیم اینگونه نیست،وگر نه چیزی که(به قول مزدک گرامی) شما هوش نمی کنید آستانه ی تحمل متفاوت دو جنس است جانم،یعنی ممکن است شما یک مقدار خشونت بر علیه هر دو جنس به کار ببرید،یکی برود طلاق بگیرد و دیگری برایش مهم نباشد و در خانه بنشیند.

نخیر شما انگار هوش نمیکنید:))هنوز شما در نقض"وارد شدن صدمات بیشتر به زنان در خشونت پارتنر" موندید.
در ضمن اگر دقت کنید،همه قتل های خانوادگی عمدی نیستند،شماری از قتل ها فقط نتیجه شدت کتک هستند و اینجاست که باز آمار بیشتر مقتولین زن خودنمایی میکنه.
در هر حال هرچند خودم هم فکر میکنم آمار 7 برابر بیشتر صدمه دیدن خیلی بزرگنمایی شده ولی همچنان تفاوت صدمه دیدن بسیار بالاست.
Domestic Violence Statistics  | Commission on Domestic Violence (http://www.americanbar.org/groups/domestic_violence/resources/statistics.html#physical)
The Facts About Violence Against Women | Canadianwomen.org (http://canadianwomen.org/facts-about-violence)

می شود به من بگویید چگونه از آمار one in three و two in five قربانیان مرد نتیجه گرفتید زنان سه برابر بیشتر قربانی می شوند؟ریاضیات جدید ابداع شده

3340
استفاده از آمار یاد بگیرید نه اینکه حفظ کنید!:))
زنان در خشونت پارتنر علیه پارتنر حدود سه برابر بیشتر قربانی میشند.
حالا اینها به کنار جالبه بدونید در آمریکا (http://www.vawnet.org/special-collections/DVHomicide.php)یکی از مهمترین دلیل کشته شدن زن ها "پارتنرهاشون" هستند.حدود یک سوم از همه زنانی که کشته میشند به دست پارتنرهاشون(سابق یا فعلی) کشته میشند.حالا اگر این آمار رو به آشنایان هم تسری بدیم حدود دو سوم زنان توسط آشنایانشون کشته میشند!این در حالی هست که تنها سه درصد از مردان کشته شده توسط پارتنرهاشون کشته شدند.

undead_knight
01-18-2014, 07:01 PM
ها؟:e415:
درک روابط علت و معلولی اینقدر برایتان سخت است؟ مردان تعدادِ بیشتر دزدان و قاتلان (در این مورد مطمئن نیستم) و متجاوزان را تشکیل می‌دهند به این خاطر که مسئولیت‌های اجتماعی‌شان بیشتر است و دقیقا به همین خاطر بیشتر قربانیانِ این جرائم نیز مرد هستند، البته شوربختانه این فرصت از شما گرفته شده و دیگر نمی‌توانید مثل قبل بگویید که زنان متمدن‌تر و آرام‌تر هستند چرا که کمتر مرتکب جرم می‌شوند، به این خاطر که پژوهش‌های اخیر (که شهریار گرامی تعدادی از آنها را آورد) به روشنی نشان می‌دهند که زنان در هنگام فراهم بودن شرایط همانقدر خشن هستند که مردان و هیچ وابستگی‌ای بین مرد بودن و خشن بودن وجود ندارد. پس شکم خود را صابون نزنید که فردا که زنان عنان‌‌دارانِ جامعه شدند آمار این جرائم پائین آید...
مردان در همه این موارد به قول انگلیسی ها مونوپولی دارند!:))
Criminal Offenders Statistics - Article - Criminal-Records.org (http://www.criminal-records.org/articles/criminal_offenders_stats.html#1)
یعنی شاید در مورد درصد قربانی بودن مردان اختلافاتی باشه ولی مردان تقریبا در همه جرم های خشن عاملین اصلی هستند.
داریوش جان حرف منو تائید کردیا:))تجاوز هم به خاطر مسئولیت اجتماعیه؟اینکه زنان برای رسیدن به سکس زحمت نکشند! :))

a recent study shows (http://en.wikipedia.org/wiki/Weasel_word) ؟!گاو شهریار گرامی هم زیر این ادعا زائیده! و به یکی دو مورد مجبور شده بسنده بکنه.کدوم پژوهش ها؟!

حالا شما بفرمائید نشون بدید که جرائم خشن و مخصوصا اونهایی که توسط ادم های عادی و نه جنایت کاران حرفه ای انجام میشند(که ربط چندانی به مسئولیت های اجتماعی! ندارند) چطور اثبات کننده این نیستند که مردان خشن تر نیستند؟
البته من ادعا نمیکنم مردان از دید ژنتیکی لزوما خیلی خشن تر از زنان هستند و عوامل فرهنگی رو هم در نظر میگیرم.
تلاش هایی که برای اثبات ادعاتون ممکنه بکنید از همین الان جالب و سرگرم کننده به نظر میاد:))))

Dariush
01-18-2014, 09:07 PM
استفان لینِ 17 ساله به این خاطر که حاضر نشد با دختری 15 ساله قرار بگذارد، از سوی او به دروغ به تجاوز متهم شد و تا حد مرگ کتک خورد(به آمارهای مربوط به شکایت‌های دروغین تجاوز دقت کنید):

3341

undead_knight
01-19-2014, 12:58 AM
استفان لینِ 17 ساله به این خاطر که حاضر نشد با دختری 15 ساله قرار بگذارد، از سوی او به دروغ به تجاوز متهم شد و تا حد مرگ کتک خورد(به آمارهای مربوط به شکایت‌های دروغین تجاوز دقت کنید):
3341
http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/65.jpg
چیزی که من مدت ها قبل در مورد پژوهش های پزشکی یاد گرفتم و فکر میکنم در مورد هر پژوهش دیگه ای صادق باشه اینه که اگر پژوهشی نتایج و آمارهاش در یک دوره طولانی مدت تکرار نمیشه به احتمال زیاد پژوهش نقص های زیادی داشته و سایر پژوهشگران نتونستند به همون نتایج برسند.خودتون به تاریخ پژوهش ها نگاه کنید و نتیجه بگیرید.
حتی آمار اف بی آی که اینجا احتمالا هدفمند سانسور شده 8 درصد تجاوزها رو اثبات نشده میدونه(که ما با ارفاق این رو همون "دروغین" در نظر میگیریم)

خب چون خیلی وقته با آمارهای کوچولو! کار کردید بزارید سری به یه امار بزرگ بزنیم! :))
http://www.cps.gov.uk/publications/research/perverting_course_of_justice_march_2013.pdf
پژوهشی که اخیرا توسط سازمان پیگرد سلطنتی بریتانیا انجام شده(و به خاطر موردی شروع شده که در سال 2010 زنی به شوهرش اتهام تجاوز زده بود)حقایق بسیار جالبی رو نشون میده.

This report is the product of the firs t ever study, by the Crown Prosecution Service, of the number and nature of cases in volving allegedly false allegations of rape or domestic violence, or both. This is in many ways a trailblazing report, the first time we have clear evidence about the prosecution of this important issue. The report outlines the key findings of that review and the steps that we plan to take in response


Keir Starmer, the head of the CPS, said that the "mere fact that someone did not pursue a complaint or retracted it, is not of itself evidence that it was false" and that it is a "misplaced belief" that false accusations of rape are commonplace.[3] He added that the report also showed that a significant number of false allegations of rape (and domestic violence) "involved young, often vulnerable people
از 5,651 مورد شکایت تجاوز فقط 35 مورد یعنی 6 درصد، نادرست تشخیص داده شدند و از 111,891 مورد شکایت خشونت خانگی فقط 6 مورد یعنی 005% نادرست بودند.(به امار نچندان حدید اف بی آی خیلی نزدیکه،نه!؟) حتی جالبه که در همین جاهایی که شکایت "نادرست" تشخیص شده باز هم مواردی بوده که شخص قربانی چیزی جز مورد شکایتش شده بوده.
این آمار یک موسسه فمنیستی نیست،این آمار یک موسسه قضایی-پلیسی هست;)

پژوهش آقای کانین(اولین آمار شما) فقط 109 شکایت رو اون هم در یک منطقه کوچیک مورد مطالعه قرار داده بوده و جالب تر از همه اینکه انتقادی که به اطلاعاتش وارده:

Kanin, Lisak writes, took his data from a police department whose investigation procedures are condemned by the U.S. Justice Department and the International Association of Chiefs of Police. These procedures include the almost universa
واحد پلیسی که روش پیگرد و تحقیقاتش از سوی عالی ترین سازمان های پلیسی و قضایی آمریکا مردود تلقی شده!

البته اگر آمارهایی با نمونه آماری کوچیک تر و البته همچنان بزرگتر از آمارهای خودتون! :)) میخواید که نشون میده شکایات دروغین حتی گاهی کمتر از 6 درصد هم هستند به صفحه ویکی پدیا مراجعه کنید:
False accusation of rape - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/False_accusation_of_rape#cite_note-KLR-11)

در مورد انلیون پراجکت هم که نمیتونستید بیشتر از این در اشتباه باشید!:))حتی اگر آمارهای قدیمی و مشکل دار شما رو هم در نظر بگیریم هیچ چیزی در مورد تجاوزهای گزارش نشده گفته نشده،شده؟!:))

خب همچنان به پژوهش های نادرست، غیر اصولی و البته کوچیک! اعتماد میکنید یا میخواید حقیقت رو با آغوش باز بپذیرید!؟:))

Dariush
01-19-2014, 03:19 PM
3353


پیرامون شکایاتِ نادرستِ تجاوز از سوی زنان، پژوهش‌ها بسیار نادر هستند و به سختی می‌توان پژوهشی قابل اتکاء در این مورد یافت. نکته‌ای حیاتی در مورد ِ پژوهش‌هایی که در این زمینه بدانها استناد می‌شود این است که به لحاظِ پروپاگاندای فمنیستی، حساسیتی ویژه در این مورد بوجود آمده، چنانکه کار تقریبا به آنجا رسیده که زنی موردِ عملِ تجاوز، کافی‌ست مردی را اشاره کند تا به عنوان متجاوز دستگیر شود. در برخی از این پرونده‌ها، به جای آنکه زنِ مربوطه ثابت کند که مردِ متهم به او تجاوز کرده، مظنون باید ثابت کند که متحاوز نبوده.

آری؛ در پژوهش‌ها آمده که تنها 6 درصد از شکایات تجاوز دروغین بوده. اما وقاحتِ فمنیستی زمانی عیان می‌شود که بخشی مهم از واقعیت پشت این پیراهن عثمان پنهان می‌شود؛ بخش مهم اینجاست که در این آمار تنها پرونده‌هایی که ثابت شده اتهامِ وارده دروغین بوده آمده؛ یعنی پرونده‌هایی که شواهد برای دروغ یا اشتباه بودنِ ادعا آنقد شفاف و قاطع بوده که قابل انکار نبوده. آنچه اما در این آمار نیست، تعداد پرونده‌های بی‌سرانجام است. پرونده‌های بی‌سرانجام :

Not proceed : پرونده‌هایی که شاکی یا مدعی، نمی‌تواند متشاکی را شناسایی کند یا از ادامه‌ی پرونده صرف نظر می‌کند یا سناریوهای متناقض ارائه می‌دهد و... این پرونده‌ها به یک رای قضایی واحد نرسیده‌اند:

Case did not proceed: This classification was applied if the report of a sexual assault

did not result in a referral for prosecution or disciplinary action because of insuf-
ficient evidence or because the victim withdrew from the process or was unable
to identify the perpetrator or because the victim mislabeled the incident (e.g.,
gave a truthful account of the incident, but the incident did not meet the legal

elements of the crime of sexual assault).


Insufficient information for classification : این هم که از نامش مشخص است پرونده‌هایی را شامل می‌شود که آنقدر داده در موردشان اندک است هتا قابل کلاس‌بندی کردن هم نیست :

Insufficient information to assign a category: This classification was applied if a

report lacked basic information (e.g., neither the victim nor the perpetrator was
identified, and there was insufficient information to assign a category).




اما از میانِ آمارهای مربوط به این دسته‌ها حقایقی که بیرون میزند از قرار زیر است :
ثابت شده که 5.9 درصد از پرونده‌ها ادعا و شکایت دروغین بوده‌اند.
پرونده‌های Not proceed شامل 44.9 درصد از پرونده‌ها می‌شود.
پرونده‌ها Insufficient Information یا همان Unclassified شامل 13.9 درصد از پرونده‌ها می‌شود.
و پرونده‌هایی که به اثبات جرم منجر شده‌اند شامل 35.3 درصد از پرونده‌ها می‌شود.
source (http://www.icdv.idaho.gov/conference/handouts/False-Allegations.pdf)

یعنی 58.9 درصد از پرونده‌ها بی‌سرانجام هستند و نزدیک 6 درصد از پرونده‌ها هم ثابت شده که دروغین هستند و تنها 35.3 درصد از پرونده‌ها به سرانجام و اثبات جرم رسیده‌اند! اگر قرار بود ما نیز همچون فمنیست‌ها، بی‌شرمانه از پنهان‌سازی حقیقت بهره بگیریم باید اینطور می‌گفتیم: تنها 35.3 درصد از پرونده‌های تجاوز راست بوده‌اند!!!

اما یک تحقیق دیگر نیز هست که در آن با استفاده از آزمایش دی ان ای، 25 درصد از مظنونینی که در آستانه‌ی مجرم شناخته شدن بودند نجات یافتند:


Every year since 1989, in about 25 percent of the sexual assault cases referred to the FBI where results could be obtained (primarily by State and local law enforcement), the primary suspect has been excluded by forensic DNA testing. Specifically, FBI officials report that out of roughly 10,000 sexual assault cases since 1989, about 2,000 tests have been inconclusive (usually insufficient high molecular weight DNA to do testing), about 2,000 tests have excluded the primary suspect, and about 6,000 have "matched" or included the primary suspect.1 The fact that these percentages have remained constant for 7 years, and that the National Institute of Justice's informal survey of private laboratories reveals a strikingly similar 26-percent exclusion rate, strongly suggests that postarrest and postconviction DNA exonerations are tied to some strong, underlying systemic problems that generate erroneous accusations and convictions.

البته این پژوهش (https://www.ncjrs.gov/txtfiles/dnaevid.txt) تنها برای نشان دادنِ درستی آزمایش DNA برای اثبات جرمِ Rape بوده نه برای نجات قربانیانِ اتهاماتِ دروغینِ تجاوز. خوبی این پژوهش این است که هم تمامِ پرونده‌های موردِ مطالعه را با جزئیات ذکر کرده و هم اینکه نتایجِ آن توسط تقریبا تمام ایالات تایید شده و هم اینکه، همانطور که در نقلِ قولِ بالا می‌بینید 7 سال را شامل می‌شود. نکته‌ی مهم در این تحقیق این است که این 25 درصد تنها در مورد پرونده‌هایی‌ست که آزمایش DNA می‌توانست پرونده را به پاسخی برساند، پرونده‌هایی که در دامنه‌ی آزمایش DNA نبودند، یا قربانیانی که از آزمایشِ DNA سر باز می‌زدند و... را شامل نمی‌شود.

به یاد داشته باشید که در این قوانین شما اگر با زنی در حالِ مستی سکس کرده باشید و فردا او از شما شکایت کند که به او تجاوز کرده‌اید و به اشاراتِ او مبنی بر عدمِ رضایت توجه نکرده‌اید، به سادگی مرتکب تجاوز شده‌اید و محکوم خواهید شد...

یک نکته‌ی دیگر در اینجا این است که زنان قربانی تجاوز حمایت‌های بی‌نظیری را دریافت می‌کنند، مثلا دولت انگلیس برای زنانی که بدانها تجاوز شده باشد 11 هزار پوند جایزه می‌دهد!!! مردانی که قربانی اتهام دروغیِ تجاوز شده باشند باید مثل همیشه دست به خایه بمانند! این را مقایسه کنید با داستانِ سارا ریدی (http://www.theguardian.com/world/2012/dec/15/sara-reedy-rape-victim-wins-police-payout) . او به اشتباه مجرم شناخته شد که داستان دروغین در مورد تجاوز به خود ساخته و پولهایی که ادعا میکرد از او دزدیده شده را خودش با این داستان دروغین ، پنهان ساخته؛ او 1.5 میلیون دلار برنده شد! اما وقتی مردی 9 سال به اتهامی دروغین به زندان می‌رود (http://seattletimes.com/html/localnews/2017892532_apwaraperecant.html)هتا حق شکایت از او گرفته می‌شود، چرا، به این دلیل:




The Cowlitz County prosecutor says she won't charge a Longview woman who admitted she lied when she said her father raped her - sending him to prison for more than nine years.Prosecutor Sue Baur says charging Cassandra Kennedy might discourage girls from reporting sexual assaults

.

Nevermore
01-19-2014, 06:54 PM
مثل اینکه فقط من نیستم که از آلزایمر حاد رنج میبرم!

3337
:e140:
آقای آنتی ترول فکر میکنید چون توی فیسبوک نوشتید میتونید از زیرش در برید!؟:))
در ضمن وقتی میخواید چیزی رو رد کنید باید بگید دقیقا چه چیزهایی رو و با چه شواهدی رد میکنید مگرنه اینکه کل یک پست رو نقل قول بگیرید و بنویسید "مزخرف است" نیاز به هوش و هنر زیادی نداره،از ترول های آماتور هم برمیاد:))
شما خودت به این پستت برو و با نگاه منصفانه ببین خودت میفهمی"این آمار آخری هم مزخرف است (http://www.daftarche.com/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%AF-36/%D9%BE%D8%AF%D8%A7%D9%81%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-968/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-48.html#post58140)" یعنی چی؟!

نخست اینکه باید بگویم این تاکتیک ات براستی دیگر چندش آور شده که از این شاخه به آن شاخه می پری و وقتی برای هر موضوع پاسخ درخور می گیری به موضوع دیگر می روی و می گردی در منابع مطالبی را می یابی که دخلی به بحث ما ندارد تا مگر اینکه از این رهگذر بتوانی حواس خواننده و البته مخاطب را از اینکه سرچشمه ی بحث چه بوده پرت کنی.

1- در مورد منبعی که من در فیس بوک گذاشته ام سخنت درست است اما من دیرتر و در پیک بعدی منبع اصلی را گذاشتم.
2-در مورد ادعاهایت دقیقا توضیح دادم،گفتی این آمار ها بر اساس cts است و البته ادعا کردی که زنان 7 تا 10 برابر(!) بیشتر آسیب می بینند،برای اینکه از زیر بار ادعای مزخرفت ات فرار کنی خود را به ندیدن می زنی.


هر دم از این باغ بری میرسد!وای شهریار جان اگه بدونی من چقد عاشق آماراتونم،این یکی یخورده بی ربطه ولی یادته یه جا پستی در مورد خشن تر بودن لز ها گذاشته بودی!؟:))
p8
الان دیگه کاملا برای من محرز شده که اینها رو نمیخونید چون فقط مایه آبرو ریزی بیشتر میشه براتون:))
3338
ارتباط نوع رابطه قربانیان و جنسیتشون،باز هم درصد زیادی از قربانیان همسر سابق،همسر فعلی یا دوست سابق/فعلی زن هستند.
جنسیت قربانیان باز هم آمارهای قبلی شما(عجیبه،نه؟!) رو تائید میکنه،شمار بیشتری از قربانیان زن هستند:2,260 مرد و 6,454 زن.
3339
در این امار خشونت خانگی به دو دسته تقسیم شده و همینطور که میبینی باز هم قربانیان زن در خشون پارتنرها خیلی بیشترند.
[B]ادعای من در مورد خشونت پارتنرها علیه هم بود و نه سایر انواع خشونت خانوادگی(که توش ممکنه حمله کنندگان و قربانیان هر دو مرد باشند)


با همین آمار هم که پیش رویم باز سخن شما که زنان 7 تا 10 برابر بیشتر آسیب می بینند باز هم پوچ می شود وطبق معمول در ردیف سخنان مزخرف قرار می گیرد.

نخیر شما انگار هوش نمیکنید:))هنوز شما در نقض"وارد شدن صدمات بیشتر به زنان در خشونت پارتنر" موندید.
در ضمن اگر دقت کنید،همه قتل های خانوادگی عمدی نیستند،شماری از قتل ها فقط نتیجه شدت کتک هستند و اینجاست که باز آمار بیشتر مقتولین زن خودنمایی میکنه.
در هر حال هرچند خودم هم فکر میکنم آمار 7 برابر بیشتر صدمه دیدن خیلی بزرگنمایی شده ولی همچنان تفاوت صدمه دیدن بسیار بالاست.
Domestic Violence Statistics | Commission on Domestic Violence (http://www.americanbar.org/groups/domestic_violence/resources/statistics.html#physical)
The Facts About Violence Against Women | Canadianwomen.org (http://canadianwomen.org/facts-about-violence)

3340
استفاده از آمار یاد بگیرید نه اینکه حفظ کنید!:))
زنان در خشونت پارتنر علیه پارتنر حدود سه برابر بیشتر قربانی میشند.
حالا اینها به کنار جالبه بدونید در آمریکا (http://www.vawnet.org/special-collections/DVHomicide.php)یکی از مهمترین دلیل کشته شدن زن ها "پارتنرهاشون" هستند.حدود یک سوم از همه زنانی که کشته میشند به دست پارتنرهاشون(سابق یا فعلی) کشته میشند.حالا اگر این آمار رو به آشنایان هم تسری بدیم حدود دو سوم زنان توسط آشنایانشون کشته میشند!این در حالی هست که تنها سه درصد از مردان کشته شده توسط پارتنرهاشون کشته شدند.

این دروغ گویی دیگر واقعا وقاحت آور است:
شما آمدی ادعا کردی:


2-اگر هفته ای یک مرد کشته شده باشه در عوض هفته ای 4 زن در خشونت های خانگی کشته شدند:))

دقیقا هم گفتید خشونت خانگی،سخنی از پارتنر و این حرفا نزدید،نشانتان دادیم که اینگونه نیست،بعد آمدید گفتید حالا 4 برابر نه 3 برابر(گویی مسخره بازی است من هم می گویم سه برابر نه دو برابر یا 10 برابر) به روشنی آمار را تحریف کرده اید و باز هم که نشانتان می دهیم آمار قتل خانگی مردان 39 درسد است بعنی آمار قتل زنان در حدود 1.5 برابر است ول کن نیستید و همچنان بر طبل جهالت خود می کوبید.در مورد همان آمار پارتنر ها هم که بررسی کنیم می شود 2.6 برابر نه 4 برابر.


پ.ن1:آمدم پاسخ این حرف ات را بدهم:

شهریار گرامی هم زیر این ادعا زائیده! و به یکی دو مورد مجبور شده بسنده بکنه
گفتم الان پاسخ دهم می روی باز درباره ی گنگ و گنگ بنگ و اینها فغان سر می دهی،این بود که بیخیال شدم.

پ.ن2: من به شدت در رفع فیلتر دچار مشکل شده ام و اگر دیر به دیر پاسخ ات را دادم نگران نباش،دست کم من مانند دوستان فمینیست عادت ندارم ماه به ماه پاسخ دهم تا هم شور گفتگو بخوابد و هم امیدی واهی پیدا شود جهت از میدان در رفتن حریف.

Dariush
01-19-2014, 08:50 PM
مردان در همه این موارد به قول انگلیسی ها مونوپولی دارند!:))
من به شخصه پلی‌گامی ، چه از نوع پلی‌جنی و چه از نوع پلی‌اندری‌اش را به بقیه ترجیح می‌دهم:))


یعنی شاید در مورد درصد قربانی بودن مردان اختلافاتی باشه ولی مردان تقریبا در همه جرم های خشن عاملین اصلی هستند.
خب؟ چه کسی کسی تکذیب کرد؟


داریوش جان حرف منو تائید کردیا:))تجاوز هم به خاطر مسئولیت اجتماعیه؟اینکه زنان برای رسیدن به سکس زحمت نکشند! :))
اگر از انسانهایی که در تنش و فشار روانی و جسمی هستند انتظار رفتار به هنجار را داشته باشید جای شگفتی دارد.



a recent study shows ؟!گاو شهریار گرامی هم زیر این ادعا زائیده! و به یکی دو مورد مجبور شده بسنده بکنه.کدوم پژوهش ها؟!
رفرنس‌های شهریار را پیدا نکردم، اما فعلا این را داشته باش است:
http://www.cdc.gov/violenceprevention/pdf/nisvs_report2010-a.pdf




حالا شما بفرمائید نشون بدید که جرائم خشن و مخصوصا اونهایی که توسط ادم های عادی و نه جنایت کاران حرفه ای انجام میشند(که ربط چندانی به مسئولیت های اجتماعی! ندارند) چطور اثبات کننده این نیستند که مردان خشن تر نیستند؟
مطمئنی من باید این ادعای تو را اثبات کنم که مردان از زنان خشن‌تر هستند فقط به این خاطر که بیشتر مرتکب خشونت می‌شوند؟!

homayoun
01-19-2014, 08:56 PM
همونطور که اگر منم داخل دستشویی مردانه باشم و ببینم یک زن کولی یا از این مدل زنهای پایین وارد اونجا شده سعی میکنم بیرونش کنم.

چگونه؟؟ ؟؟؟
پیرزن بدبخت پرتش میکنی بیرون؟

Mehrbod
01-20-2014, 03:35 AM
من چند پرسش از دوستان دوسوی این گفتمان دارم, undead_knight, iranbanoo, Alice در اینور,
Russell, Nevermore و Dariush در سوی دیگر,

پیش از هر چیز میاندیشم همگی روی این نکته همداستان هستیم:


آمار تبهکاری و خشونت میان مردان بیشتر (گاه بسیار بیشتر) از زنان است.


اکنون پرسش مِهادین:


A- آیا مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند؟


اگر میپذیرید مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, چه رویکردهایی را پذیرفتنی میدانید:


١- دگراندن قانونها: به زنان و سخن ایشان [در دادگاه‌ها, etc.] کمی بَهایِ بیشتری داده شود.
٢- در همبود و نگرش همبودین, به زنان جایگاه بالاتری داده شود.
٣- ؟



پارسیگر

Alice
01-20-2014, 07:44 AM
من نظرم کمی عوض شده است! :e406: بحث قبلی را که ظاهرا (!) نیمه کاره رها کردم و اینجا چون
اسمم را خواندید پاسخ می‌دهم تا دوستان در پاتوغ به ما حمله نکنند. :e523:
---
فکر نمی‌کنم ژنتیکی بودن/نبودن موضوعیت داشته باشد، ما همچنان تحت همان فرهنگ دگم‌پرور
سنتی این بار به شکلی نوین کمر خم کرده‌ایم! به فرض که ژنتیکی هم در کار نبود؛ مردان همواره
بای دیفالت خشن‌تر از زنان تربیت می‌شوند، در عبارت «مردان خشن» نقش مم‌ها انکارناپذیر است.
برای نمونه: اصولاً خشونت جنسی در ایران ریشه در کمبود یا فقدان آزادی جنسی دارد. محدودیت
قطعا عوارضی دارد و من هیچ راهکاری برای آن نمیابم، جز اینکه ناگزیر بندها را شل‌تر نمود. جائی
دوستمان @Ouroboros (http://www.daftarche.com/member.php?u=66) ادعا می‌کرد که نخستین مبدعان حجاب زنان بوده‌اند و کارکرد آن هم بالاتر
بردن «نرخ» و بهای بیشتر بوده است؛ این تعریف بخش وسیعی از خشونت‌ها و تزاحمات جنسی
که همگی بطور عینی در کوچه و خیابان شاهد آن هستیم را توجیه می‌کند.
بنابراین نه! گزینه‌های شما که مردان را سرکوب کنیم و به زنان موقیعیت بالاتری بدهیم و... کارایی
ندارد، نگرگاه من اینست که خشونت و تبهکاری در یک بستر فرهنگی تشکیل می‌شود؛ در این رهگذر
نشو نمای نادرست مردان در جامعه و بطور کلی مم‌های خشونت نقش اساسی و پررنگی دارد، نباید
از آن غافل شوید.

Russell
01-20-2014, 11:40 AM
من چند پرسش از دوستان دوسوی این گفتمان دارم, @undead_knight, @iranbanoo, @Alice در اینور,
@Russell, @Nevermore و @Dariush در سوی دیگر,

پیش از هر چیز میاندیشم[١] همگی روی این نکته همداستان هستیم:

آمار تبهکاری و خشونت میان مردان بیشتر (گاه بسیار بیشتر) از زنان است.

اکنون پرسش مِهادین[٢]:

A- آیا مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند؟

اگر میپذیرید مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, چه رویکردهایی را پذیرفتنی میدانید:

١- دگراندن[٣] قانونها: به زنان و سخن ایشان [در دادگاه‌ها, etc.] کمی بَهایِ[٤] بیشتری داده شود.
٢- در همبود[٥] و نگرش همبودین[٦], به زنان جایگاه بالاتری داده شود.
٣- ؟
این را بگمانم امیر گرامی در همان صفحات اول همین تاپیک بخوبی توضیح داد و تمام کرد؛ دلیل مشاهده‌یِ خشونت بیشتر در مردان یک بحث است، اینکه ما با یک اپیدمی خشونت در مردان روبرو هستیم و چه میدانم سخن گفتن از "فرهنگ تجاوز" و چنین چرندیاتی بحثی دیگر. دست‌بردن در بیطرفی سیستم قضایی هم با چنین پشتوانه‌هایی بسیار ابلهانه است(جنانچه نتایجش را در دستکاری‌هایِ فمیستی درباره‌یِ تجاوز در غرب میبینیم). آنچه ما از آن سخن میگوییم مشکلی فرهنگی-سیاسی‌ست که با "تبعیض مثبت" (حتی اگر د جهت اشتباه هم صورت نگیرد) و اینها هم گمان نکنم کار چندانی بتوان درباره‌اش کرد.

Dariush
01-20-2014, 03:29 PM
من چند پرسش از دوستان دوسوی این گفتمان دارم, @undead_knight (http://www.daftarche.com/member.php?u=307), @iranbanoo (http://www.daftarche.com/member.php?u=313), @Alice (http://www.daftarche.com/member.php?u=286) در اینور,
@Russell (http://www.daftarche.com/member.php?u=48), @Nevermore (http://www.daftarche.com/member.php?u=251) و @Dariush (http://www.daftarche.com/member.php?u=299) در سوی دیگر,

پیش از هر چیز میاندیشم همگی روی این نکته همداستان هستیم:

آمار تبهکاری و خشونت میان مردان بیشتر (گاه بسیار بیشتر) از زنان است.


اکنون پرسش مِهادین:

A- آیا مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند؟


اگر میپذیرید مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, چه رویکردهایی را پذیرفتنی میدانید:

١- دگراندن قانونها: به زنان و سخن ایشان [در دادگاه‌ها, etc.] کمی بَهایِ بیشتری داده شود.
٢- در همبود و نگرش همبودین, به زنان جایگاه بالاتری داده شود.
٣- ؟



پارسیگر

پرسش خوبی‌ست مهربد گرامی؛ اما یک ایراد در آن هست و آن اینکه بالاتر بودنِ آمار جرم‌های خشن در میانِ مردان الزاما بدین معنا نیست که مردها خشن‌تر هستند چنانکه توجه به راهکارهای پیشنهادی‌تان نشان از پیش‌فرض گرفتن درستی این استدلال دارد. هرگز جایی اثبات نشده که عنصری ذاتی در مردان آنها را خشن‌تر از زنان می‌کند و تنها به این خاطر که مردان بیشتر مرتکبِ خشونت می‌شوند نمی‌توان اثبات کرد که مردان خشن‌تر هستند. از آنطرف نمونه‌های نقض هم بسیار هستند، مثلا در خانواده‌ی مادری من زنان بسیار خشن‌تر از مردان هستند! کتک‌هایی که من از دستِ من مادرم خوردم هرگز از پدرم نخوردم:e415:

زنان هرگز همچون مردان قربانی فضای تنش‌آلودِ جنسی، سرکوبِ سیاسی، دشواری‌های اقتصادی، چالش‌های اجتماعی، آسیب‌های روحی و رانی و ... نبوده‌اند؛ زنان در ارضای نیاز جنسی خویش (در حالت کلی) دست‌شان بسیار بازتر از مردان است، بار اقتصادی‌شان بر دوشِ مردان است، خانه‌ی امن برایشان کافی‌ست و نیازی به جامعه‌ی امن آنچنان حس نمی‌کنند، در کارخانه بد و بیراه‌های سرکارگر و حقوق نگرفته‌ی چند‌ماهه و خطر قطع شدنِ دست‌اشان زیر دستگاه و سر و صداهای ناشی از روشن بودنِ دستگاه‌های کارخانه که خواب‌اش را به دیازپام و والیوم وابسته کرده‌اند و در نهایت حس کرختی‌زا و کشنده‌ی بی‌ارزش بودن و تحقیر شدن را تحمل نمی‌کنند، وقتی آلارمِ جنگ نواخته می‌شود از تصور گلوله و تانک و بمباران به خود نمی‌لرزند، فشار خون‌شان با قیمت روزِ دلار و سکه و ملک وابستگی مستقیم ندارد و ... . در واقع می‌شود گفت بیش از 80 درصد از چالش‌های زنان در همان فضای خانه و کاشانه و مربوط به اهلِ خانواده است که این به خودی خود هزاران بار قابل تحمل‌تر از چالش‌های بیرونی‌ست؛ چرا که پسر و دختر و همسر من هر چه هم که باشند، شب اگر بر من پرخاش کنند و بر من پنجه بکشند، فردا نمی‌گذارند نهارنخورده و گرسنه بمانم و علارغمِ تمامِ جنگ و جدل‌های خانگی، همگی از هم در برابر بیگانگان حمایت و پشتیبانی خواهند کرد. در حالیکه مردان باید در بیرون با دندان‌های تیز و پنجه‌های برآهیخته‌ی گرگ‌هایی بجنگند که منتظرند تا با کمترین خطا، از سرمایه‌اش تا ماهیچه‌اش و از ناموس‌اش تا لباسِ بر تن‌اش را از چنگش درآورند.

مردان را از روز اول برای همچین فضایی بار می‌آورند، به آنها می‌آموزند نباید از کسی انتظار رحم و دلسوزی داشته باشند، تنها باید بر خویش اتکا کنند، جوابِ سیلی را با مشت بدهند، احساس خویش را پشت غرور و مردانگی خویش پنهان کنند، تنِ خویش را برای کار سخت و روانِ خویش را برای رنج و درد آماده نگه دارند و زبانِ خویش را بیاموزند که زیر فشار و درد، آه برنیاورد و... . پسر که زاده می‌شود اولین اسباب‌بازی‌اش تفنگ است و نشانِ پلیس در حالیکه جنس مخالف‌اش با عروسک باربی‌ای در دست دارد لِی لِی بازی می‌کند، قهرمان‌اش علی اصغر و علی اکبر و حسین فهمیده است، همزمان که قهرمانِ خواهرش زهرا است و زینب، بزرگتر که می‌شود ضرب خطکشِ معلم بر دست و سیلی ناظم بر صورت به او راه و رسمِ آتوریتی را برای اولین می‌آموزند، از نوجوانی که می‌گذرد، فحش دادن به سروانِ عقده‌ای و رذل را در حین کلاغ‌پر و بشین‌پاشو یاد می‌گیرد، پس از همه‌ی اینها تازه می‌افتد به دست سرمایه‌دار و کارخانه‌دار و پلیس و وزارت اطلاعات و ... .

تمامِ اینها نشان از حضور فشارها و تنش‌هایی دارند که بسیار بیشتر از همانهای زنان است. با تمامِ اینها به نظر شما جای شگفتی‌ست اگر مردان بیشتر از کوره به در روند و بیشتر خشونت بورزند؟با تمامِ اینها نتیجه‌ی پژوهشی قابل اتکا و مستند دیده نمی‌شود که با مشاهداتِ ما مبنی بر عدمِ وجودِ فاصله‌ی قابل توجه در میزانِ خشونت‌های خانگی مغایزت داشته باشد.

راهکار در این مورد اما هرچه هست، بیشتر باید معطوف به کاهش بار روانی، جسمی و ذهنیِ جامعه از روی مردان و بالانس کردنِ آن بر روی هر دو جنس باشد. در مورد راهکار سخن بسیار است، اما فعلا بیش از هر چیز ما نیازمند آسیب شناسی‌هایی جامع و واقع‌بینانه و بدون سوگیری هستیم.

undead_knight
01-20-2014, 08:50 PM
نخست اینکه باید بگویم این تاکتیک ات براستی دیگر چندش آور شده که از این شاخه به آن شاخه می پری و وقتی برای هر موضوع پاسخ درخور می گیری به موضوع دیگر می روی و می گردی در منابع مطالبی را می یابی که دخلی به بحث ما ندارد تا مگر اینکه از این رهگذر بتوانی حواس خواننده و البته مخاطب را از اینکه سرچشمه ی بحث چه بوده پرت کنی.
پ.ن2: من به شدت در رفع فیلتر دچار مشکل شده ام و اگر دیر به دیر پاسخ ات را دادم نگران نباش،دست کم من مانند دوستان فمینیست عادت ندارم ماه به ماه پاسخ دهم تا هم شور گفتگو بخوابد و هم امیدی واهی پیدا شود جهت از میدان در رفتن حریف.
:e523:
you are getting delusional
http://www.daftarche.com/clear.gif
شهریار عزیز متاسفانه من یه کوچولو خودشیفته هستم و به خودبزرگ بینی به شدت آلرژی دارم،ترجیه میدم این اخرین پستم باشه که با جواب دادن به پست های شما احساس با اهمیت و ارزش بودن بهتون دست بده.
You're never too old to learn something stupid ;)

Nevermore
01-20-2014, 09:44 PM
:e523:
you are getting delusional
http://www.daftarche.com/clear.gif
شهریار عزیز متاسفانه من یه کوچولو خودشیفته هستم و به خودبزرگ بینی به شدت آلرژی دارم،ترجیه میدم این اخرین پستم باشه که با جواب دادن به پست های شما احساس با اهمیت و ارزش بودن بهتون دست بده.
You're never too old to learn something stupid ;)

delicate flower has grown thorns:))

Mehrbod
01-21-2014, 12:18 AM
چنانکه توجه به راهکارهای پیشنهادی‌تان نشان از پیش‌فرض گرفتن درستی این استدلال دارد. هرگز جایی اثبات نشده که عنصری ذاتی در مردان آنها را خشن‌تر از زنان می‌کند

راهکارها در گروی پذیرش خشن‌تر بودن مردان بودند داریوش جان.





از آنطرف نمونه‌های نقض هم بسیار هستند، مثلا در خانواده‌ی مادری من زنان بسیار خشن‌تر از مردان هستند! کتک‌هایی که من از دستِ من مادرم خوردم هرگز از پدرم نخوردم

بهمچنین! :e00e:



هر آینه برای من گیراست بدانم از این بازی‌هایِ آمار چه میشود فرجامید. من در دنباله‌یِ سخن بالا باید بگویم
خودم به اینکه مردان کمی خشن‌تر هستند می‌باورم و آنرا فرگشت‌وار درست میابم, ولی خب این در راستایِ همان سخنانی میرود که در این جُستار زده بودیم: چراییِ نژادپرستی - برگ 2 (http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/%DA%86%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%90-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D B%8C-877/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-2.html)

اگر بگوییم برای نمونه فردا دانشیک و پژوهشیک آمد و اثبات هم شد مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, اکنون راهکار دوستان چه خواهد بود؟
آیا بر سر هر دگرش اندک و نااندکی که آماروار در دسته ونژاد و گروه و جنسی یافت میشد, ما رفتارها و هنجار‌هایِ همبودین امان را نیز باید بفراخور بدگرانیم؟

آیا چون برای نمونه آمار تبهکاری در «سیاهپوست‌ها» هم بروشنی بالاتر است, باید با سیاهپوستها "جور دیگری" رفتار نمود, که این دسته
از دوستان میگویند چون آمار تبهکاری میان «مردان» بیشتر است, پس بایستی مردان را از دستشویی زنانه بیرون انداخت یا دستکم به آنها "بد" و "گُمان‌مند" نگاه کرد؟

نگر تو چیست آرَش جان؟ و iranbanoo؟


پارسیگر

iranbanoo
01-22-2014, 09:28 PM
پیش از هر چیز میاندیشم[١] همگی روی این نکته همداستان هستیم:

آمار تبهکاری و خشونت میان مردان بیشتر (گاه بسیار بیشتر) از زنان است.

اکنون پرسش مِهادین[٢]:

A- آیا مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند؟

اگر میپذیرید مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, چه رویکردهایی را پذیرفتنی میدانید:

١- دگراندن[٣] قانونها: به زنان و سخن ایشان [در دادگاه‌ها, etc.] کمی بَهایِ[٤] بیشتری داده شود.
٢- در همبود[٥] و نگرش همبودین[٦], به زنان جایگاه بالاتری داده شود.
٣- ؟
من سوال شما را کامل متوجه نشدم!
آیا شما میان تمامی انواع جرم تنها فاکتور خشونت را در زنان و مردان بررسی میکنید و تنها بر این مبنا است که آن دو سوال حقوقی انتهایی را مطرح نموده اید؟
ضمن اینکه من اینطور حس کردم که دو سوال مطرح شده انتهایی بیشتر جنبه ی طنز و کنایه دارد تا یک راهکار حقوقی!!

من خود به شخصه وقتی پای حقوق به میان آید نگاهم را از جنس فراتر میبرم و زن یا مرد بودن را فاکتور درستی برای تبیین قوانین حقوقی نمیدانم.یعنی جرم را بدون در نظر گرفتن مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و انگیزه هایی که افراد را به ارتکاب جرمک وامیدارد و همچنین جرم در گروه ها و طبقه های مختلف اجتماعی و نوعش تنها به جنس محدود نیست.
با این وجود اگر جرم را به طور کلی بخواهیم بررسی کنیم از نظر من زنان کمتر از مردان بزهکار نیستند.به شرطی که موقعتی برابر و مساوی داشته باشند.
مثلا فکر میکنم زنان در ارتکاب به جرم هایی مانند دزدی و کش رفتن از فروشگاه ها به اندازه ی مردان مرتکب جرم میشوند.ولی جرم هایی مانند سرقت از اتومبیل و خشونت ها و زد و خورد های خیابانی و یا خشونت در فوتبال یا از این دست جرم ها بیشتر مردانه هستند و زنان کمتر مرتکب چنین جرم هایی میشوند.
علتش را اگر بخواهم از نظر خودم بگویم احتمالا باید راههای شناختن و دسترسی بیشتر مردان نسبت به زنان باشد.
یعنی اگر زنان هم به همین اندازه به این راهکارها آشنایی داشتند و دسترسیشان به اندازه مردان میبود برابر با مردان میبودند.
ضمن اینکه ترس از قانون در زنان بیش از مردان دیده میشود.این مسئله هم باز میگردد به همان تربیت هایی که از سن کم در خانواده و اجتماع در مورد زنان و مردان وجود داشته.شاید یک دختر بچه با فریاد زدن والدینش تنبیه شود و دیگر کار اشتباهی نکند اما پسر بچه ها چون شاید سرسخت تر با آنان برخورد شود(به قول خودتان کتک هم بخورند) دیگر انتهای تنبیه را ببینند و در برابر قانون هم همچنان یاغیانه تر رفتار کنند.

Nevermore
01-22-2014, 10:55 PM
من چند پرسش از دوستان دوسوی این گفتمان دارم, @undead_knight (http://www.daftarche.com/member.php?u=307), @iranbanoo (http://www.daftarche.com/member.php?u=313), @Alice (http://www.daftarche.com/member.php?u=286) در اینور,
@Russell (http://www.daftarche.com/member.php?u=48), @Nevermore (http://www.daftarche.com/member.php?u=251) و @Dariush (http://www.daftarche.com/member.php?u=299) در سوی دیگر,

پیش از هر چیز میاندیشم همگی روی این نکته همداستان هستیم:

آمار تبهکاری و خشونت میان مردان بیشتر (گاه بسیار بیشتر) از زنان است.


اکنون پرسش مِهادین:

A- آیا مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند؟


اگر میپذیرید مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, چه رویکردهایی را پذیرفتنی میدانید:

١- دگراندن قانونها: به زنان و سخن ایشان [در دادگاه‌ها, etc.] کمی بَهایِ بیشتری داده شود.
٢- در همبود و نگرش همبودین, به زنان جایگاه بالاتری داده شود.
٣- ؟



پارسیگر
مهربد جان،اگرچه داریوش و راسل به خوبی توضیح دادند اما توجه به چند نکته به نظرم مهم است:

یکم اینکه این پرسش شما درست نیست،شما آمده اید آمار تبهکاری مردان را که عمدتا بر علیه خودشان(منظورم جنس نر است) به کار می برند را آورده اید سپس می خواهید از آن نتیجه بگیرید که در ارتباط با زنان چه ساز و کاری را در پیش بگیریم؟پر واضح است که یک مرد اگر قادر به اعمال خشونت است در جامعه دلیل دارد و شما و همه ی دوستان دلایل آنرا به خوبی می دانید،لزوما دلیلی ندارد چنین مردی بر علیه خانواده و یا زن و پارتنر خود هم خشونت به کار ببرد.

آن دومی که دیگر کاملا بی ربط بود،برای اینکه مردان بیشتر تبهکارند به زنان جایگاه والاتری بدهیم؟خوب از این سو مردان هم بیشتر دانشمند اند پس بیاییم به همین دلیل جایگاه والاتری به مردان بدهیم؟:e40a:

به نگرم اینجا دو راه بیشتر نداریم،یا اینکه به طور علمی ثابت کنیم که مردان براستی ژنتیکی خشن تر اند و از نگر فرگشتیک بررسی کنیم که آیا به کار بردن خشونت علیه پارتنر می تواند توجیهی داشته باشد و ...
ویا اینکه با توجه به آمار ببینیم که آیا براستی این مردانی که بیشتر قادر به اعمال خشونت اند(؟) این توانایی را بر علیه دوست دختر/پارتنر/همسر/دختر خود به کار می برند یا خیر؟

Nevermore
01-27-2014, 09:43 AM
Women are more violent, says study (http://www.independent.co.uk/news/uk/home-news/women-are-more-violent-says-study-622388.html)
The study, which challenges the long-standing view that women are overwhelmingly the victims of aggression, is based on an analysis of 34,000 men and women by a British academic. Women lash out more frequently than their husbands or boyfriends, concludes John Archer, professor of psychology at the University of Central Lancashire and president of the International Society for Research on Aggression
.
.
.
"It's a complex argument but we do get more women aggressing against male partners than men against female partners," said Dr George. "The view is that women are acting in self-defence but that is not true - 50 per cent of those who initiate aggression are women. This sends a dangerous message to men because we are saying they are not going to get any legal redress so their option instead is to hit back."

Nevermore
02-07-2014, 09:01 AM
6 اُم فوریه روز "International Day of Zero Tolerance to Female Genital Mutilation (http://en.wikipedia.org/wiki/International_Day_of_Zero_Tolerance_to_Female_Geni tal_Mutilation)" یک بار دیگر به ما ثابت می کند که جان مردان در مقایسه با زنان پشیزی نمی ارزد.جایی که اکثر مردان قربانی ِ ختنه می شوند و برای کسی هم مهم نیست که چه بلایی بر سر ایشان می آید،اما برای زنانی که تعداد قربانی های ختنه در آنها قابل قیاس با مردان نیست روز جهانی نام گذاری می شود.:e403:

Ouroboros
02-07-2014, 11:47 AM
من چند پرسش از دوستان دوسوی این گفتمان دارم, @undead_knight (http://www.daftarche.com/member.php?u=307), @iranbanoo (http://www.daftarche.com/member.php?u=313), @Alice (http://www.daftarche.com/member.php?u=286) در اینور,
@Russell (http://www.daftarche.com/member.php?u=48), @Nevermore (http://www.daftarche.com/member.php?u=251) و @Dariush (http://www.daftarche.com/member.php?u=299) در سوی دیگر,

پیش از هر چیز میاندیشم همگی روی این نکته همداستان هستیم:

آمار تبهکاری و خشونت میان مردان بیشتر (گاه بسیار بیشتر) از زنان است.


اکنون پرسش مِهادین:

A- آیا مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند؟


اگر میپذیرید مردان ژنتیکی خشن‌تر هستند, چه رویکردهایی را پذیرفتنی میدانید:

١- دگراندن قانونها: به زنان و سخن ایشان [در دادگاه‌ها, etc.] کمی بَهایِ بیشتری داده شود.
٢- در همبود و نگرش همبودین, به زنان جایگاه بالاتری داده شود.
٣- ؟



پارسیگر

من به تجربه دریافته‌ام که مقصود زنان از طرح مبحث خشونت در قالبی جنسیتی در واقع همان خشونتی‌ست که مفعول آن زن است نه خشونت بطور عام.

بزرگترین محرک همه‌ی انواع خشونت در مردان پاداشی‌ست که زنان به مردان خشن می‌دهند. هیچ راهکار یا سیاستی بدون نشانه گرفتن این بخش از روانشناسی زن اثرگذار نخواهد بود. فرهنگ مستقر به جای برسی و چاره‌جویی برای این مشکل آنرا یکسره نادیده می‌گیرد، و هرگونه اشاره‌ای به آنرا زن‌ستیزی یا تلاش برای توجیه خشونت برپاد زنان و ... تلقی می‌کند، آن بخشهایی از جامعه‌ی کنونی هم که با زنان خشونت‌پرست سر و کار دارند و عملا از منظری عینی-آماری توان انکار وجود این رانه در زنان را ندارند، از روشهایی که در تناسب و تطابق با گفتمان فمینیستی موجود است برای توضیح آن بهره می‌برند و مثلا عاشق ماندن و پایبند بودن و دفاع زن از شوهر کتک‌زن ِ تحقیرکن خود را در قالب «سندروم استکهلم» و ... توضیح می‌دهند و انبوه مشاهدات تجربی که گواه به تلاش فعالانه‌ی زن برای ارتباط با این قبیل مردان است را نادیده می‌گیرند. تنها شاخه از دانش بشری که ملاحظات درست‌نمایی سیاسی را محور واکاوی‌های خود قرار نمی‌دهد روانشناسی تکوینی‌ست، که آنهم از بلوغ بسنده برای قرار گرفتن در مقام چالشی عینی برای فرهنگ مستقر برخوردار نیست و عمال فمینیسم در تخریب آن لحظه‌ای فروگذار نیستند.

بهترین استراتژی متصور برای زنی که قادر به دفاع جسمانی از خود در برابر مردان متعرض و متجاوز نیست، استخراج تعهد و اخذ پایبندی از خود این مردان است. پس بله در بخش بزرگی از تاریخ فرگشت ما، مردان تحت فشاری مستقیم برای خشن‌تر شدن بوده‌اند، اما نسبت به یکدیگر!

در ارتباط با زنان خشونت مردان همواره عملی ناپسند و شایسته‌ی مجازات بوده و در بخشی بسیار بزرگ از تاریخ مستند، بالاترین انواع آن(همچون تجاوز جنسی)هم‌ردیف قتل نفس مجازات شده است. اینست که در کلاسهای جلوگیری از تجاوز و دفاع از خود به زنان می‌آموزند هنگامی که شخصی به قصد تجاوز به شما حمله ور شد تا می‌توانید مقاومت بکنید و عجز و لابه و التماس و داد و فریاد و چنگ و دندان بکار بگیرید، زیرا مشاهده شده که مردان متجاوز پس از مقاومت و تقلا و تلاش قربانی را رها می‌کنند. این پرهیز از اعمال خشونت به زنان چنان شدید است که ما برای دفاع از خودمان در برابر زنی خشن و بیمار که از جواز کُس خود برای اعمال خشونت جسمانی ناموجه بر ما سوء استفاده می‌کند نیازمند خودآموزی و مبارزه با «بتای درون»مان هستیم. سیلی یک زن را با سیلی متقابل پاسخ دادن مردانگی می‌طلبد که شاید از هر صد مرد یکی داشته باشد!

پس نوک پیکان آن مدل از خشونت مردان که می‌توان خاستگاهی فرگشتیکی برای آن متصور بود، دیگر مردان هستند و زنان یا در میانه‌ی آتش گیر می‌افتند، یا قربانی همان دینامیک جنسی می‌شوند که برای حداکثری کردن بهای خدمات جنسی آنها تنظیم شده. اما تمام رقابت جنسی میان مردان، تمام آلفاپرستی زنان که بطور مداوم مردان خشن‌تر و خشن‌تر را پاداش جنسی می‌دهد و تمام بی‌تفاوتی دستگاه فرهنگی مستقر به این پدیده‌ها، با دگمهای گسترده‌ی فرهنگی که مرد را موظف به امکان ابراز و اعمال میزانی کنترل شده از خشونت می‌کنند تشدید می‌شود.

نگرش حقوقی به موضوع باید به ترتیب اولویت و ضرورت انجام بگیرد و بر این مبنی، مهمترین رکن به رسمیت شناختن قربانیان مذکر خشونت، قائل شدن اهمیت و اولویتی برابر برای ایشان و نیز ترتیب دادن راهکارهایی عملی و عینی برای مقابله با آن و دفاع از مردان(به خصوص پسربچه‌ها)از آنست. پس از این، بازشناسی تمام وجوه آلفاپرستی در زنان و پاسخ متناسب دادن به آنست(بازی، یعنی آلفا بودن بدون آلفا بودن، یا آلفا بودن بدون عوارضی که دارد مثل خشونت جسمانی)، من گمان می‌کنم که بازی بهترین روش متصور برای دادن آنچه زن به راستی می‌طلبد به او بدون نقض حقوق انسانی‌اش و یا آسیب دیدن جامعه از گسترش ژن/میم‌های حقیقتا خشن و مخرب ِ آلفاست.

اما این تنها یک جنبه از ماجراست: مثلا در موضوع تجاوز جنسی و ارتباط با آن با محرومیت، هرچند حجاب نیز به مانند دیگر انواع والایش سکسوالیته‌ی زن روشی برای محدود کردن دسترسی مرد به کالا و مشروط کردن این دسترسی به آنچه زن و جامعه‌ی زن محور از او نیاز دارد و به همان تعبیر پیشین، بالاتر بردن نرخ است، این پدیده و پدیده‌های مشابه آن، توام با فشاری مداوم و مصنوعی به «همه‌»ی مردان است. به عبارت ساده‌تر، زنان و فرهنگی که برای بهره‌برداری حداکثری ایشان از خدمات مرد گزینش شده، اجازه گریختن از زیر چرخ دنده‌های این ماشین را به هیچ مردی نمی‌دهد، مرد بازنده(مردی که قادر نبوده رابطه‌ی جنسی زنی را خریداری بکند)، بلا انقطاع از بابت این بازندگی شرم داده می‌شود، تحقیر می‌شود و جایگاه نازل او در جامعه و آنچه را که دارد از دست می‌دهد به او یادآوری می‌کنند.

فقط تشویق نمی‌تواند برای خودکشی مرد بر بارگاه زنانگی بسنده باشد، توبیخ نیز لازم است. همانقدرکه مرد از منظر طبیعی بی‌ارزش است، از منظر تمدنی ارزشمند و مرتبط و ضروری‌ست و بدون نیروی تولید او اساسا تمدن بشری بی‌معنا می‌بود، در نتیجه همانقدرکه جامعه نمی‌تواند هدر رفتن رحمی جوان و بارور و ارزشمند را تقبل بکند و زنی را که از برآوردن وظیفه‌ی طبیعی خود ناتوان است در قالب «ترشیده» و «نازا» و ... شرم می‌دهد، مردی را هم که در برآوردن وظیفه‌ی خود در جهت فراهم آوردن وسایل آرامش و آسایش یک زن ناموفق است در قالب «مرد عزب» و «خواجه» و ... تحقیر می‌کند.

پس مهمترین راهکار برای مقابله با خشونت جنسی، یا آن بخشی از خشونت مردانه که متوجه زنان است، به رسمیت شاختن چیزی بنام «مرد بازنده» و احترام به ناتوانی او و رها کردنش در ازلت محقر و دوزخ بی‌سکسی و تنهایی که توسط زنان به آن محکوم شده است. جامعه‌ی زن‌محور باید سرانجام بتواند خود را از فشار مداوم به «تمام» مردان رهانیده، و به روشی موثرتر که در آن فقط مردان دارای پتانسیل و توانایی کافی تحت فشار قرار می‌گیرند تغییر بدهد.

زیرا فارغ از اینکه چقدر زنان در سطح نازلی از زیبایی و کیفیات اخلاقی و ... به سر می‌برند(همچون برخی جوامع کنونی برای مثال، که ۴۰٪ زنان با چاقی مفرط دست و پنجه نرم می‌کنند)، فارغ از اینکه ارزشهای تک‌همسری با چه شدتی در جامعه اجرا می‌شود و فارغ از اینکه چقدر دروغهای زیبا و دلفریب پیرامون «زنان مهربان» و «جنس بهتر» سرهم می‌کنند همواره ده درصد کف جامعه‌ی مردان به نحوی بی‌رحمانه غربال می‌شوند(چنانکه در سرتاسر تاریخ شده‌اند)و هرگز در رقابت جنسی موفق به تضمین خدمات جنسی یک زن نمی‌شوند.

پس تحقیر مداوم و تلاش برای تداوم استخراج منابع از این مردان بدون هیچ خدمت جنسی در مقابل، تلاش برای در بازی نگاه داشتن آنها، تلاش برای با دروغ و دغل بهره‌برداری کردن اقتصادی و غیراقتصادی از ایشان و بستن راه‌های آلترناتیو برای ارضای جنسی این بازندگان(همچون جنده بازی یا پورن)، نسخه‌ای برای تشدید آخرالزمانی ِ خشونت جنسی خواهد بود. ارتباط مستقیمی هست میان افزایش تولید پورن و کاهش آمار تجاوز جنسی که فمینیستها از شنیدن آن به لرزه می‌افتند، زیرا در دستگاه علیل فکری ایشان تجاوز جنسی نه عملی از سر فلاکت و محرومیت و حقارت جنسی، که برآمده از «اقتدار» و نمایشی‌ست برای تحقیر زن!

البته زنان به ترویج دروغ «جنس بهتر» برای خفظ و تداوم و گسترش قدرت اجتماعی خود نیاز دارند، بدون این دروغ هیچ مردی حاضر نخواهد بود مازاد کار خود را با زن مشترک بشود، و وانمود می‌کنند که اگر مردی فارغ از هر آنچه که کرده و فارغ از اینکه هر چه زنان گفته‌اند در یک مرد می‌پسندند را برای خود محیا کرده، اما همچنان در تمام زندگی از عشق، محبت، سکس و هم‌نشینی با جنس مخالف محروم شده تقصیر خودش است و باید بابت آن شرمنده باشد. دستگاه اگر اجازه بدهد که مردی با فراغ بال و خیال آسوده از زیر بار مسئولیت زنان شانه خالی بکند، گروهی بسیار بزرگ از مردان(شاید حتی مثل ژاپن اکثریتی از ایشان!)، کف دستی پای پورن را به دنبال کردن کس در بارها و پریدن از این پا به آن پا برای خوشامد زن ترجیح بدهند و موقعیت اجتماعی-اقتصادی زن به خطر بیافتد.

اینست که خشونت جنسی در دو مرحله، یکی از بالای ِ بالا(توسط مردان آلفا)، و دیگری از پائین ِ پائین(توسط مردان امگا)، با تشویق زنان هر سو ادامه پیدا می‌کند اما در این میان، مرد بتایی که هیچ نقشی در آن نداشته و نمی‌تواند داشته باشد بابت آن شرم داده می‌شود و یکی یکی حقوق اجتماعی و قانونی خود را به نام آن از دست می‌دهد.

جدای از تمام این مباحث، اسطوره‌زدایی از گفتمان با تکذیب یاوه‌های فمینیستی که چیزی فراتر از دیونمایی مردان و قربانی‌نمایی زنان نیستند در اولویت نخست برای فعالان حقوق مردان قرار دارد، اساطیری همچون خشونت خانگی و نقش زنان در آن به عنوان آغازگران زنجیره‌ی خشونت، خشونت شدیدتر و گسترده‌تری که زوج‌های لزبین با آن روبرو هستند، سهم پنجاه درصدی مردان در میان قربانیان در تک‌تک تحقیقات مستقلی که انجام گرفته و این حقیقت که اکثر قربانیان همه‌ی انواع خشونت، از جیب‌بری و باج‌گیری تا تجاوز جنسی و قتل مردان هستند و ... آب یخی‌ست بر تن نحیف ایدئولوگ ِ منطق‌گریز و حقیقت‌ستیز ِ «فمینیست»، که ما از ریختن آن بر سر ایشان همواره لذت برده‌ایم و پس از این نیز خواهیم برد.

یه نفر
02-07-2014, 05:06 PM
مردان قربانی ِ ختنه

مثلا چه شده اید؟! چه تاثیری در زندگیتان گذاشته است؟!

Ouroboros
02-07-2014, 05:11 PM
مثلا چه شده اید؟! چه تاثیری در زندگیتان گذاشته است؟!
تاثیر در زندگی شما گذاشته است. :e415:
چه بسی اگر دوست‌پسرتان هنوز نوک التش را داشت از سکس لذت به مراتب بیشتری می‌برد و آنرا آنچنانکه طبیعت منظور داشته تجربه می‌کرد، بهتان فرصت نمی‌داد که عصر جمعه به ایجاد مزاحمت برای ما بپردازید.

یه نفر
02-07-2014, 05:38 PM
تاثیر در زندگی شما گذاشته است.
چه بسی اگر دوست‌پسرتان هنوز نوک التش را داشت از سکس لذت به مراتب بیشتری می‌برد و آنرا آنچنانکه طبیعت منظور داشته تجربه می‌کرد، بهتان فرصت نمی‌داد که عصر جمعه به ایجاد مزاحمت برای ما بپردازید.
بیخود است! اوج لذت سکس به ارضا شدنش هست. هر دو نفر (ختنه شده و ختنه نشده) به اوج میرسند. از هرکدام بپرسی میگویند عالی بود! پس ربطی به ختنه نداره..!
چنان میگویند قربانی شده ایم انگار چه شده است! یک رفتار صحیح پزشکی ست که به اثبات هم رسیده

Ouroboros
02-07-2014, 06:11 PM
بیخود است! اوج لذت سکس به ارضا شدنش هست. هر دو نفر (ختنه شده و ختنه نشده) به اوج میرسند. از هرکدام بپرسی میگویند عالی بود! پس ربطی به ختنه نداره..!
چنان میگویند قربانی شده ایم انگار چه شده است! یک رفتار صحیح پزشکی ست که به اثبات هم رسیده

1. پوست نوک آلت مرد حساس‌ترین نقطه‌ی آنست، و بیش از ۴۰ هزار عصب حساس به لمس را شامل می‌شود که در ختنه تماما یا بخشی از آن برکنده می‌شود. سکس مرد ختنه‌شده کوچکترین شباهتی به سکس مرد ختنه‌نشده ندارد(منبع (http://xrl.us/ForeskinSexualFunctions)).
2. ختنه که اغلب بدون بی‌هوشی، بدون بی‌حسی و بدون تجهیزات پزشکی انجام می‌شود، بسیار خطرناک است به نحوی که آسیبهای جبران‌ناپذیری از از دست دادن کامل کیر گرفته تا بی‌حس شدن نوک یا تمام آن، انزال دردناک، عفونتهای مرگبار و ... را شامل می‌شود. در ایالات متحده سالی بیش از ۱۰۰ نوزاد بر اثر ختنه جان می‌دهند(منبع (http://www.circumstitions.com/death.html)).
3. ختنه‌ای که بدلایل غیرپزشکی انجام می‌شود تجاوز آشکاری‌ست به حق مرد بر بدن خویش، «بدن من، انتخاب من» تا زمانی شعار زنان است که تنها شامل خودشان باشد. اگر هم ختنه فواید پزشکی داشت(که ندارد)، باز انجام یا عدم انجام آن باید انتخاب خود فرد باشد.

Theodor Herzl
02-07-2014, 06:35 PM
البته از نظر من آلت ختنه شده زیبا تر است:e404:

sonixax
02-08-2014, 12:59 AM
بیخود است! اوج لذت سکس به ارضا شدنش هست. هر دو نفر (ختنه شده و ختنه نشده) به اوج میرسند. از هرکدام بپرسی میگویند عالی بود! پس ربطی به ختنه نداره..!
چنان میگویند قربانی شده ایم انگار چه شده است! یک رفتار صحیح پزشکی ست که به اثبات هم رسیده

خوب شما هم بروید ختنه کنید!!!

Dariush
03-30-2014, 04:25 PM
نمودهایی از مردسالاری جاری در در ایران:

3873

تلفاتِ جاده‌ای در ایران:
سال 92، تعدادِ تلفاتِ مرد 12007 نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 3531 نفر بوده. تعدادِ مصدومین : 197410 مرد و 76415 زن.
سال 91، تعدادِ تلفاتِ مرد 14988نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 4101 نفر بوده. تعدادِ مصدومین : 232049 مرد و 86753 زن.
سال 90، تعدادِ تلفاتِ مرد 15624 نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 4444نفر بوده.

قربانیانِ نزاع‌ها در ده ماه سالِ نود و دو : 363168 نفر مرد و 157989 نفر زن.

مرگِ ناشی از گازگرفتگی :
در ده ماهِ سالِ 92 : 398 نفر مرد و 166 نفر زن.
در سال 91: 490 نفر مرد و 207 نفر زن.
در سالِ 90 : 712 نفر مرد و 253 نفر زن.

مرگِ ناشی از برق‌گرفتگی:
در سالِ 92: 51 نفر زن و 601 نفر مرد.
در سالِ 91 : 68 نفر زن و 621 نفر مرد.
در سالِ 90 : 81 نفر زن و 646 نفر مرد.

از سالِ 82 تا 91، هشت هزار و هشتصد و شصت و شش مرد توسط سلاح‌های سرد کشته شده‌اند در حالی که این آمار در مورد زنان هزار و هفتصد و چهل شش نفر بوده.

در نه ماهِ اول سال نود 156 زن در اثر سوءمصرفِ موادِ مخدر جانِ خود را از دست داده‌اند در حالیکه این آمار در موردِ مردان 2554 نفر بوده.

آمارها از سایت پزشکی قانونی جمهوری اسلامی ایران.

iranbanoo
03-30-2014, 07:54 PM
تلفاتِ جاده‌ای در ایران:
سال 92، تعدادِ تلفاتِ مرد 12007 نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 3531 نفر بوده. تعدادِ مصدومین : 197410 مرد و 76415 زن.
سال 91، تعدادِ تلفاتِ مرد 14988نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 4101 نفر بوده. تعدادِ مصدومین : 232049 مرد و 86753 زن.
سال 90، تعدادِ تلفاتِ مرد 15624 نفر بوده در حالی که تلفاتِ زن 4444نفر بوده.
این آمار نشون میده که مردا خوش گذرون ترن.سیر و سفرشونم بیشتر از زناست

میتونید جیغ بزنید:))

undead_knight
03-31-2014, 08:45 PM
این آمار نشون میده که مردا خوش گذرون ترن.سیر و سفرشونم بیشتر از زناست

میتونید جیغ بزنید:))
گویا شانس و طبیعت هم مرد ستیز! هستند:))

البته فکر میکنم اینجا یکی جدی جدی همچین حرفی رو زده بود:))))

Mehrbod
04-01-2014, 12:38 AM
گویا شانس و طبیعت هم مرد ستیز! هستند:))

البته فکر میکنم اینجا یکی جدی جدی همچین حرفی رو زده بود:))))

آری, من بودم.
برای نمونه در میان جانوران, شانس در فرگشت به برتری آدمها نیانجامیده؟
چرا نمیتواند این شانس در برتری یک جنس به جنس دیگر بیانجامد؟


این چیزهای پیش پا افتاده‌یِ فرگشتیگ را دیگر آدم میبیوسد پس از این همه سال
یاد گرفته باشی آرَش جان, در فرگشت ما نه بباید یکسنجی داریم, نه همسنگی.


پارسیگر

undead_knight
04-01-2014, 01:13 AM
آری, من بودم.
برای نمونه در میان جانوران, شانس در فرگشت به برتری آدمها نیانجامیده؟
چرا نمیتواند این شانس در برتری یک جنس به جنس دیگر بیانجامد؟
این چیزهای پیش پا افتاده‌یِ فرگشتیگ را دیگر آدم میبیوسد پس از این همه سال
یاد گرفته باشی آرَش جان, در فرگشت ما نه بباید یکسنجی داریم, نه همسنگی.
پارسیگر
گفتم که گوینده پیدا بشه:))

مرد ستیز یا زن ستیز نیاز به یک عامل هوشمند یا سیستمی داره که توسط عامل هوشمند ایجاد شده باشه.
چطور "طبیعت" میتونه با چیزی که جزئی از خودش هست "ستیز" داشته باشه؟!
البته باید مشخص بکنم اینجا منظور از ستیز چیه:


Misogyny /mɪˈsɒdʒɪni/ is the hatred or dislike of women or girls
اینجا واژه موردنظر رو ما از این واژه ها گرفتیم، طبیعت نمیتونه زن ستیز باشه چون نمیتونه از زن ها متنفر باشه یا دوسشون نداشته باشه!چون طبیعت یک موجود هوشمند نیست
مطمئنا اینجا منظور ستیز به معنای عام نیست،همونطور که هیچکس نمیگه طبیعت آدم ستیزه(همه عوامل مرگ و میر ما طبیعی هستند) نمیتونیم بگیم طبیعت مرد یا زن ستیزه

Mehrbod
04-01-2014, 01:22 AM
گفتم که گوینده پیدا بشه:))

مرد ستیز یا زن ستیز نیاز به یک عامل هوشمند یا سیستمی داره که توسط عامل هوشمند ایجاد شده باشه.
چطور "طبیعت" میتونه با چیزی که جزئی از خودش هست "ستیز" داشته باشه؟!
البته باید مشخص بکنم اینجا منظور از ستیز چیه:


Misogyny /mɪˈsɒdʒɪni/ is the hatred or dislike of women or girls
اینجا واژه موردنظر رو ما از این واژه ها گرفتیم، طبیعت نمیتونه زن ستیز باشه چون نمیتونه از زن ها متنفر باشه یا دوسشون نداشته باشه!چون طبیعت یک موجود هوشمند نیست
مطمئنا اینجا منظور ستیز به معنای عام نیست،همونطور که هیچکس نمیگه طبیعت آدم ستیزه(همه عوامل مرگ و میر ما طبیعی هستند) نمیتونیم بگیم طبیعت مرد یا زن ستیزه

سخن ات از اینکه در طبیعت شانس نمیتواند به برتری یک جنس بیانجامد به اینکه
طبیعت نمیتواند زن‌ستیز؟ باشد (ما درباره‌یِ اندک مردستیزی طبیعت در اینجا سخن گفته بودیم) فرگشت؟

بگذار کمی به دانش ات (یا نداشتِ دانش ات) بخندیم. در گونه‌ای تارتن به نام بیوه‌یِ سیاه, ماده پس از جفت‌گیری نر را میخورد:

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/04/4.jpg

شوالیه‌یِ ولی نامرده اینجا نرستیزی نمیبیند, چون طبیعت که آخر "ستیزیدن" نمیداند; انگار که نمونه‌وار طبیعت هوش میدانسته که هومنِ هوشمند آفریده.




پارسیگر

sonixax
04-01-2014, 02:31 AM
بگذار کمی به دانش ات (یا نداشتِ دانش ات) بخندیم. در گونه‌ای تارتن[٢] به نام بیوه‌یِ سیاه, ماده پس از جفت‌گیری نر را میخورد:

+ مانتیس (آخوندک) :
3879

آخوندک، حشره ی سنگدل! | شگفتیها (http://www.shegeftiha.com/1592-%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%83%D8%8C-%D8%AD%D8%B4%D8%B1%D9%87-%D9%8A-%D8%B3%D9%86%DA%AF%D8%AF%D9%84/)


در حین جفت گیری، حشره نر روی حشره ماده ،که از نر بزرگتر است، می پرد. هر گونه اشتباه از جانب حشره نر به معنای خورده شدن او توسط حشره ماده می باشد! حتی اگر پرش، موفقیت آمیز باشد، باز ممکن است حشره ماده چرخیده و شروع به خوردن سر مرد بیچاره کند!!نکته جالب و البته عجیب اینکه حشره دعاخوان بعد و حتی در حین آمیزش به بلعیدن شریک خود ادامه میدهد. قسمتهای باقی مانده از بدن نر برای ادامه جفت گیری کافی می باشد! ویلیام براون، زیست شناس تکاملی از دانشگاه نیویورک در فردونیا، می گوید” اگر شما یک جفت را با یکدیگر رها کنید و مدت کوتاهی برگردید، تنها بالهای حشره نر را پیدا می کنید.”


من وارد این بحث نمیشم فقط محض اطلاع گفتم :دی

undead_knight
04-01-2014, 03:39 PM
سخن ات از اینکه در طبیعت شانس نمیتواند به برتری یک جنس بیانجامد به اینکه
طبیعت نمیتواند زن‌ستیز؟ باشد (ما درباره‌یِ اندک مردستیزی طبیعت در اینجا سخن گفته بودیم) فرگشت؟

بگذار کمی به دانش ات (یا نداشتِ دانش ات) بخندیم. در گونه‌ای تارتن به نام بیوه‌یِ سیاه, ماده پس از جفت‌گیری نر را میخورد:

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/04/4.jpg

شوالیه‌یِ ولی نامرده اینجا نرستیزی نمیبیند, چون طبیعت که آخر "ستیزیدن" نمیداند; انگار که نمونه‌وار طبیعت هوش میدانسته که هومنِ هوشمند آفریده.
پارسیگر
مهربد جان برات مثال زدم که اشتباه برداشت نکنی،ستیز در معنای خیلی عامش رو نباید اینجا به کار برد،ماده و پادماده هم ستیز دارند و در صورت برخورد هم دیگه رو نابود میکنند،ولی "انگیزه" یا "احساس" ندارند.
در مرد ستیزی، زن ستیزی، انسان ستیزی یک سیستم یا یک گروه یا یک آدم داشتن انگیزه یا احساس مهمه.
ستیز=بیزار بودن(در اینجا) واژه های مورد نظر در انگلیسی هم به بیزار بودن اشاره میکنند،من هم با همین تعبیر میگم،طبیعت نمیتونه بیزار! از چیزی باشه.

Mehrbod
04-01-2014, 05:32 PM
مهربد جان برات مثال زدم که اشتباه برداشت نکنی،ستیز در معنای خیلی عامش رو نباید اینجا به کار برد،ماده و پادماده هم ستیز دارند و در صورت برخورد هم دیگه رو نابود میکنند،ولی "انگیزه" یا "احساس" ندارند.


چه بامزه, خب مگر ما از انگیزه یا احساس طبیعت در مردستیزی گفته بودیم؟ (= کژفرنود پهلوان پنبه)

ما گفتیم طبیعت مردستیزی دارد, درست همانجوریکه در آخوندک یا تارتن ِ بیوه‌یِ سیاه طبیعت نرستیزی دارد. رویهمرفته
جنس نرینه در طبیعت دورانداختنی و جایگزین‌پذیر است (از روی بخت و شانس), جنس مادینه ولی نه. این تا اندازه‌ای در پستانداران وارونیده یا
دگریسته, برای نمونه در گربه‌سانان میبینیم شیر نرینه جایگاه والاتر و بهتری یافته یا در هومنی زنْ مرد را پس از جفت‌گیری نمیخورد, چون در روند فرگشت ما
بودِ مرد بهره‌یِ بیشتری در بهینش زادآوری میرسانیده تا نبود او و هتّا ابزار «دلباختگی» نیز فرگشته که روی هم زن و هم مرد کارگر است.

با این همه این هم برابری در آدمی فرزام نیست و جنس مادینه همچنان بیشترین برتری را داشته و دارد و گسترش فندآوری نیز به آن دامن میزند (تا زمانیکه
به جایی برسد که مرد برای زادآوری از زن بی‌نیاز شود {که پیش از رسیدن به اینجا گرایندیِ بالا میرود جهانی که ما میشناخته‌ایم نابود شده و این گفتگو‌ها بیهوده شده باشند.})

پارسیگر

undead_knight
04-01-2014, 05:40 PM
چه بامزه, خب مگر ما از انگیزه یا احساس طبیعت در مردستیزی گفته بودیم؟ (= کژفرنود پهلوان پنبه)

ما گفتیم طبیعت مردستیزی دارد, درست همانجوریکه در آخوندک یا تارتن ِ بیوه‌یِ سیاه طبیعت نرستیزی دارد. رویهمرفته
جنس نرینه در طبیعت دورانداختنی و جایگزین‌پذیر است (از روی بخت و شانس), جنس مادینه ولی نه. این تا اندازه‌ای در پستانداران وارونیده یا دگریسته,
برای نمونه در گربه‌سانان میبینیم شیر نرینه جایگاه والاتر و بهتری یافته یا در هومنی زنْ مرد را پس از جفت‌گیری نمیخورد, چون در روند فرگشت ما
بودِ مرد بهره‌یِ بیشتری در بهینش زادآوری میرسانیده تا نبود او و هتّا ابزار نیز هم فرگشته که روی هم زن و هم مرد کارگر است.

با این همه این هم برابری در آدمی فرزام نیست و جنس مادینه همچنان بیشترین برتری را داشته و دارد و گسترش فندآوری نیز به آن دامن میزند (تا زمانیکه
به جایی برسد که مرد برای زادآوری از زن بی‌نیاز شود {که پیش از رسیدن به اینجا گرایندیِ بالا میرود جهانی که ما میشناخته‌ایم نابود شده و این گفتگو‌ها بیهوده شده باشند.})

پارسیگر
:)
pointless arguments or as you say...vicious circles

Theodor Herzl
04-23-2014, 02:56 PM
:e00e:



http://www.youtube.com/watch?v=vLpzzaeNaKI

Mehrbod
04-23-2014, 04:54 PM
:e00e:


برای من انگیزه‌بخشه بهترین‌ها و ابرهوشمندترین‌هایِ youtube مانند TheAmazingAtheist و Thunderf00t این اندازه پادفمینیسم هستند.

سپس که ولی Dariush میاید چند تا از اینها را برای undead_knight فهرست میکند, میشنود
که همه‌یِ فمینیست‌ها اینجور نیستند و نمیشود از این فرجامید فمینیسم بده; چه گیرا و بامزه, انگار ما این را نمیدانستیم (;

بدبختانه ولی همین youtube هم هتّا در ایران فیلتره و برای ما که ولی بیرون از ایران هستیم و روزانه به چشم امان پتیاره بازی‌هایِ
این فمینیست‌هایِ پُررو و دهن دریده را میبینیم, کمی پذیرفتن اینکه همه‌یِ فمینیست‌ها (بویژه اگر زن بودند) پتیاره نیستند, براستی سخته.



پارسیگر

undead_knight
04-24-2014, 10:52 AM
برای من انگیزه‌بخشه بهترین‌ها و ابرهوشمندترین‌هایِ youtube مانند TheAmazingAtheist و Thunderf00t این اندازه پادفمینیسم هستند.
مهربد اصلا اینها رو که میبینم به خودشیفته بودنت شک میکنم شاید هم باید خودم رو در یک دسته بندی شدیدتر از خودشیفتگی قرار بدم:))

سپس که ولی @Dariush (http://www.daftarche.com/member.php?u=299) میاید چند تا از اینها را برای @undead_knight (http://www.daftarche.com/member.php?u=307) فهرست میکند, میشنود
که همه‌یِ فمینیست‌ها اینجور نیستند و نمیشود از این فرجامید فمینیسم بده; چه گیرا و بامزه, انگار ما این را نمیدانستیم (;

نه نمیدانستید.


بدبختانه ولی همین youtube هم هتّا در ایران فیلتره و برای ما که ولی بیرون از ایران هستیم و روزانه به چشم امان پتیاره بازی‌هایِ
این فمینیست‌هایِ پُررو و دهن دریده را میبینیم, کمی پذیرفتن اینکه همه‌یِ فمینیست‌ها (بویژه اگر زن بودند) پتیاره نیستند, براستی سخته.
پارسیگر
والا اگر هم فیلتر نبود،انگیسی بودنش به تنهایی یک مانع خیلی بزرگ برای داشتن مخاطب فارسی زبان داخلی هست،مگرنه فیسبوک با وجود فیتر بودن کاربران داخلی زیادی داره.
پتیاره رو شفاف تر معنی کن.(تعریفی که دادی گنگه)
پررو و دهن دریده بودن اتفاقا از دید من یک تعریفه:e418:

Mehrbod
04-24-2014, 11:56 AM
مهربد اصلا اینها رو که میبینم به خودشیفته بودنت شک میکنم شاید هم باید خودم رو در یک دسته بندی شدیدتر از خودشیفتگی قرار بدم:))


خب گرفتاری تو اینه که خودشیفتگی‌ ات بی پایه و بنیاد است, آرشْ جان.

من خودشیفتگی‌ ام پایه‌منده, ولی هیچ خودفریبی‌ای در کارم نیست. از من باهوشتر هم در این
در جهان برای نمونه هست; چیزیکه تو نه در اندرتار به این پهناوری دیده بودی, نه پیرامون ات:





٩- باهوشتر از خودت کسی را از نزدیک میشناسی؟


9-باهوش با معیار خودم نه،حتی توی نت!(البته این به این معنا نیست که خودم رو باهوش تر میدونم) که از این بابت که شاید یه نفر در یک زمینه باهوش تر باشه ولی به طور کلی کسی رو باهوش تر از خودم ندیدم.







نه نمیدانستید.


خودشیفتگی + دگرخُرد‌-انگاری






پررو و دهن دریده بودن اتفاقا از دید من یک تعریفه:e418:

از دید خواهران زن‌گرای (femin+ist≈) هم همینجور! (;



پارسیگر

undead_knight
04-24-2014, 12:30 PM
خب گرفتاری تو اینه که خودشیفتگی‌ ات بی پایه و بنیاد است, آرشْ جان.

من خودشیفتگی‌ ام پایه‌منده, ولی هیچ خودفریبی‌ای در کارم نیست. از من باهوشتر هم در این
در جهان برای نمونه هست; چیزیکه تو نه در اندرتار به این پهناوری دیده بودی, نه پیرامون ات:
i'm quite sure it's profoundly unreasonable
but

The American Psychiatric Association (http://en.wikipedia.org/wiki/American_Psychiatric_Association) has the classification Narcissistic personality disorder (http://en.wikipedia.org/wiki/Narcissistic_personality_disorder) in its Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (http://en.wikipedia.org/wiki/Diagnostic_and_Statistical_Manual_of_Mental_Disord ers) (DSM).
come on, it's not supposed to be fully viewed as a logical position :))

خودشیفتگی + دگرخُرد‌-انگاری

they are truly tiny creatures dear :))


از دید خواهران زن‌گرای (femin+ist≈) هم همینجور! (;
واقعا فکر نکردی فمنیست ها بلاخره باید اشتراکاتی هم داشته باشند؟!:)))

Anarchy
06-06-2014, 07:41 AM
پسری که به خاطر خانواده اش تن فروشی می کرد | خانه امن (http://www.khanehamn.org/archives/9234)



http://www.daftarche.com/images/imported/2014/06/12.jpg (http://www.khanehamn.org/wp-content/uploads/2014/06/13910406000171_PhotoL.jpg)
عکس: farsnews (https://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&source=images&cd=&cad=rja&uact=8&docid=SIYXDDW7mRLyIM&tbnid=KC1_r0rxmNWEpM:&ved=0CAQQjB0&url=http%3A%2F%2Fwww.farsnews.com%2Fnewstext.php%3 Fnn%3D13910405000765&ei=WMKQU7arNbHRsQTU5oCwDA&bvm=bv.68445247,d.cWc&psig=AFQjCNEDebzDCXoeKLEpq20VOZDkZ8tbhw&ust=1402082214468856)
پریسا صفرپور فارغ التحصیل رسانه و هنر

«سلام، خواستم ببینم فقط درباره خانم ها و خشونت علیه زنان مطلب می نویسید؟» پیامش کوتاه است اما وقتی یک مرد جوان آن را می پرسد یعنی پشتش اندازه یک کتاب داستان وجود دارد. پاسخ می دهم اگر حرفی برای گفتن دارد با کمال میل می شنوم. دو روز جوابی دریافت نمی کنم اما خواهرش برایم می نویسد. « برادرم به خاطر ما تن فروشی می کرد و طی یک سال اخیر هم چند بار دست به خودکشی زده است.» اطمینان می دهم برای اینکه توسط آشنا و دوست شناخته نشود تغییراتی در صحبت هایش بدهم و حرف هایش می تواند روی جامعه تاثیر گذار باشد و شاید حتی خودش هم آرام تر شود.

بالاخره مصاحبه از طریق چت را می پذیرد.

از بیست و سه سالگی که ماه های آخر خدمت (سربازی) بودم تن فروش شدم

. یعنی مثل زنانی که کنار خیابان می ایستند؟ نه به آن شکل ولی برای پول با زن ها و مردها خوابیده ام بی آنکه لذت ببرم.

منظورت چیست لذت نمی بردی؟ قطعا من به عنوان یک مرد لذت جنسی داشتم اما روحم هنوز بیمار است. دائم به مشاور و روانشناس مراجعه می کنم. عذاب وجدان داشتم و از همه بدتر اینکه من از کودکی بین دوست و آشنا به ساده دلی و کم رویی شهرت داشتم و این روی کیفیت و کمیت رابطه جنسی ام تأثیر داشت.

دوست داری از یک جایی که مسبب اصلی این موضوع بوده برایمان بگویی؟ پدرم یک خیاط آبرومند بود. تا دوازده سالگی خواهر و برادری نداشتم. اما درعرض سه سال یک برادر و دو خواهربرادر دوقلو به جمع ما آمدند. یکی دوسال بعد قند خون پدرم آنقدرغیر قابل کنترل شد که چشم چپش را از دست داد. یعنی خیاطی تعطیل. بعد هم دربان یک شرکت خصوصی شد. هیچ وقت فقیر نبودیم. مادرهم در خانه خیاطی می کرد و اهل مجله خواندن و روزنامه ورق زدن بود. پدرم هم عاشق سینمای دهه چهل و پنجاه هالیوود؛ برای من رفیق شفیقی محسوب می شد که خدا نصیب همه کند. دانش آموز خوبی نبودم اما عاشق ورزش و مدلینگ و خوش پوشیدن و خوش گشتن بودم که کمرویی ام به علاِقه مندی هایم جور در نمی آمد. وقتی در بیست سالگی به زور دیپلم گرفتم بالطبع در کنکور هم قبول نشدم. ماه های آخر سربازی حدود بیست و سه ساله بودم که تلفنی به من اطلاع دادند پدر به کمای قندی رفته است. یکی دوماه به کما رفت و وقتی به هوش آمد قدرت تکلم اش را از دست داد، مثل کسی که سکته کرده است.

و شما هنوز سرباز بودید؟ بله متاسفانه و همین باعث شد من که می دیدم خانواده متوسطم رو به فقر و بدهی می روند دچار اضطراب شوم.

هنوز دوران خدمت را می گذراندی که به فکر این کار افتادی؟ من به فکرش نیفتادم، اتفاقی بود. با یکی از هم خدمتی ها رفتیم گردش، ظهر پنجشنبه بود و تا شنبه صبح مرخصی داشتیم.رفیقم می خواست روحیه من عوض شود. در رستوران دو خانم مسن اما خوش پوش سر حرف را به خاطر دیر رسیدن غذا باز کردند و این شد که بیشتر آشنا شدیم و ما را سوار ماشین کردند. رفیقم به شوخی وقتی می خواستند ما را یک جایی پیاده کنند در جواب درخواست های زیر لفظی خانم ها گفت ما پول می گیریم خدمات می رسانیم و خانم ها قبول کردند.

یعنی تو آمادگی اش را داشتی؟ من یک پسر بیست و دوسه ساله بودم که تجربه جنسی جدی نداشتم و در بحران روحی به سر می بردم. آمادگی هم خواب شدن بله، ولی پول گرفتن و این کاره شدن نه.

پس شروع قضیه تفریحی بود؟ متاسفانه بله، دوستی ما با خانم ها ادامه پیدا کرد و آنها دوستان دیگرشان را دعوت کردند و اولین بار یک خانم پیر، یک چک پانصد هزارتومانی به من داد.

فقط برای یک هم خوابگی؟ نه فقط هم خوابگی. چون روزهای آخر خدمتم بود برایم جشن گرفتند و دو روز در نقش های راننده، همراه، همدم و آشپز برایشان کار کردم. دو نفر بودند که خانم پیر پول داد.

عکس العملت چه بود؟ سه چهارماه خرجی خانواده ام در آن روزهای سختی و‌ بیماری و گرفتاری را یک دفعه می دهند دستم، چه حالی باید می شدم؟ تعارف کردم ولی گفت من می دانم وقتی برگردی شهر و دیارت پول لازم هستی.

و با یک دیپلم دست و پا شکسته که کار هم بلد نبودی در شهر و دیارت شغلی جورنشد!؟ آنقدر پول لازم بودیم و خواهر و برادرها خرجشان بالا بود که رفتم در یک پیتزا فروشی با موتور کار گرفتم. به خاطر خوش پوشی و بالاخره یک ذره قیافه ای که داشتم مدام از طرف صاحب کار و همکاران مسخره می شدم. از جیگرتو بخورم و بچه خوشگل به من می گفتند تا تو چرا هنرپیشه فیلم پورن نشدی…

همین سبب شد که آنجا نمانی ؟ اگر پول به اندازه خرج خانه در می آمد تحمل می‌کردم و می ماندم. متاسفانه بچه ها هنوز کودک و نوجوان بودند و مراقبت های جدی می خواستند. هزینه های سرسام آوری داشتند که به مغز من هم خطور نمی کرد. مگر دوره زمانه کامپیوتر و موبایل می شد به آنها بگویم ندارم اگر هم می گفتم آنها درک نمی کردند. من برخلاف مادرم معتقد بودم باید در ناز و نعمت بزرگ شوند و این سن برای اینکه قناعت یاد بگیرند مناسب نیست. یعنی راستش را بخواهید کارمان از قناعت کردن گذشته بود. رسما ندار شده بودیم. مادرم هم با روماتیسم و بالا پایین کردن پدرم و بچه داری دیگر به خیاطی نمی رسید. ما خانواده روشنی هستیم، به حدی که پدرم در نوجوانی به من گفت خودارضایی چیست و چگونه باید با آن کنار بیایم ومادرم از اینکه باید روابطم با دوست دخترم چگونه باشد حرف زده بود. خوب و تمیز و سلامت بودیم. سفره ابالفضل و ختم انعام و ماهواره را با هم داشتیم. از اینکه بیماری بگیرم می ترسیدم، به همین دلیل اضطرابم موقع بودن با زنان بدتر شد.

نمی توانستی از کاندوم استفاده کنی؟ ببینید مشتری های من معمولا زنان چهل تا هفتاد ساله و اکثرا مهربان بودند. پنجاه درصدشان وقتی می‌دیدند نگرانم می‌گفتند برو راحت باش حالا یا با پول یا بی پول. پنجاه درصد دیگر هم خدمات رسانی می خواستند، کاندوم را که از شروط اولیه من بود قبول نمی‌کردند و پولی نصیبم نمی شد. دوماه اول که اینطوری گذشت اکثر مشتری هایم را از دست دادم. برای همین مجبور شدم شرایط آنها را بپذیرم نه اینکه خودم شرط بگذارم.

بالاخره وضع مالی ات خوب شد؟ در این کار خوب شدن نداریم. در آوردن و خرج کردن است. می بایست جنتلمن می بودم. هم زمان خرج خودم و بچه‌ها و خانه می‌شد و روزگار می گذشت. دنبال تست بازیگری و مدلینگ و این چیزها هم بودم. به مادرم گفتم یک مارک معروف کت و شلوار و چرم، من را برای کارهای مدلینگ داخلی انتخاب کرده است. پولی که در می آوردم از نظر او حلال بود و به من افتخارمی کرد. عذاب وجدان به خاطر مادرم اضطراب و افسردگی مرا بدتر می‌کرد و اولین مورد تجاوز تیر خلاص بود.

تجاوز؟ اگر اذیت نمی شوی درباره اش حرف بزن . وقتی به یکی از خانه ها که با دو زن قرار داشتم رفتم با سه مرد روبه رو شدم.

یعنی به دام افتادی؟ نه اینکه آن خانم ها برای من دام چیده باشند ولی خیال می کردند من با مرد هم می خوابم. وقتی مقاومت کردم به من با شوخی و خنده و سپس زور تجاوز کردند. از آن شب دیگر نابود شدم.

و همچنان به این کار ادامه دادی؟ یک مدت ولش کردم. دو- سه ماه. اما متأسفانه زد و پدرم فوت شد. بدهی کفن و دفن و آبروداری مرا به چند خانه دیگر سوق داد که متاسفانه بین مشتری‌ها یپچیده بود من با مرد هم می خوابم. این شد که به خاطر پول اجازه دادم شکنجه ام کنند. کم کم پای مواد مخدر هم به میان آمد و وحشت و افسردگی و اضطرابم بیشتر.

خواهرت کی مطلع شد؟ او یک سالی می شود که فهمیده و از من افسرده تر است. متاسفانه دنیای کوچکی است چون یک مادر و دختر از طرف یک مشتری به من معرفی شدند که دختر خانم هم دانشگاهی خواهرم بود. من او را نمی شناختم. کار که تمام شد، پولم را گرفتم و رفتم ولی او مرا با خواهرم چندبار دیده بود. خواهرم به روانشناس مان گفته است از اینکه به خاطر ما برادرم زجر کشیده عذاب وجدان دارم. هردوی ما زیر نظر پزشک هستیم و من داروهای قوی آرام بخش مصرف می کنم. اما صادقانه بگویم از اینکه بچه ها اینقدر موفق و تحصیل کرده و چشم و دل سیرشده اند خوشحالم و از خدا برای خودم تنها شفا می خواهم.

یعنی اگر باز هم به بیست و سه سالگی برگردی این کار را می کنی؟ اگر به بیست و سه سالگی برگردم که شرایط زندگی ما همین باشد بله مجبورم، ولی اگر به کودکی و نوجوانی برگردم درس می خوانم و تابستان ها کارهای متفرقه مثل مکانیکی، نجاری و جوشکاری یاد می گیرم تا وقتی در بیست و سه سالگی پدرم از کار افتاده شد یک جوردیگری زندگی را به دوش بگیرم.

در میان حرف هایت احترام به زنانی که با آن‌ها بودی مشهود است. چرا؟ نود درصد آن‌ها زنانی بودند که مشکلات خودشان را داشتند. شاید مالی نبود ولی گرفتار بودند. خیلی هایشان برای من دل می سوزاندند. خیلی‌ها تلاش کردند برای من کار پیدا کنند که متأسفانه خودم قابلیت نداشتم. حتی دو نفرشان سی و نه ساله و پنجاه و چندساله به من پیشنهاد ازدواج دادند. یک بار هم یک خانم هفتاد ساله را معرفی کردند که بسیار ثروتمند بود از من خواست نوکرش باشم و چهارماه بی هم خوابگی و تن فروشی روزگارم خیلی خوب بود، ولی پسرهایش که جای دیگری زندگی می‌کردند مرا انداختند بیرون مبادا مادرشان وسوسه شود و پولی چیزی به نامم بکند.

بعد از اینکه خواهرت فهمید کارت را رها کردی؟ بله و حسابی چند ماه درمانده و بی پول بودیم و آن زمان بود که اقدام به خودکشی کردم. خوشبختانه دیگر از آن مرحله رد شده ام. حماقت است. خودکشی آنهم در وضعیت خانوادگی ما! خودخواه شده بودم انگار. همین که هیچ‌ کس جز خواهرم نفهمیده خدا را شکر می‌کنم. هرچند شرمنده خواهرم هستم، مرا درک می‌کند ولی به هر حال…

حالا روزگار را چطور می گذرانی؟ پدربزرگ مادری ام تازگی فوت کرده است و به مادرم اندازه رهن یک مغازه ارث می رسد. دنبال کار منشی گری و فروشندگی یا نگهبانی در مغازه ها و شرکت ها می گردم تا خدا چه بخواهد. متأسفانه آنقدر تحصیل کرده برای کار هست که من در میان آنان گم شده ام. خواهرم هم در کنار درسش کار ترجمه متون انجام می دهد. اضطراب و افسردگی ام جدی است. وحشت ایدز و هپاتیت مرا می کشد اگرچه صدبار آزمایش خون داده‌ام و مریضی خاصی ندارم. شانس آورده ام.

و حرف آخر؟ خیال نکنید فقط زن ها کمک می خواهند. ما مردهای جوان ایرانی به خاطرمسئولیت هایی که روی دوشمان است خیلی گرفتاریم، اگر چه قوانین ضد زن به نظر می رسند ولی بیچاره شدن آدم ها زن و مرد نمی شناسد. اگر گرگ نباشیم خورده می شویم. این حرفی است که یکی از زنان به من زد و گفت اینقدر بره نباش. دیگر اینکه یک مثال خارجی است که به نظرم اینطوری است، کفشم را بپوش تا بفهمی راه رفتن من خنده ندارد…

undead_knight
06-06-2014, 08:11 AM
بابا فاحشگی که مشکل نیست،همونطور که یه کارگر بدنش رو میفروشه یه فاحشه هم باز تن فروشی میکنه،شکل ماجرا فرق داره اصلش فرقی نداره.

Anarchy
06-06-2014, 08:16 AM
بابا فاحشگی که مشکل نیست،همونطور که یه کارگر بدنش رو میفروشه یه فاحشه هم باز تن فروشی میکنه،شکل ماجرا فرق داره اصلش فرقی نداره.

حتما این تفسیرت رو به گوش اون پسر میرسونم :e40e: !!

undead_knight
06-06-2014, 08:40 AM
حتما این تفسیرت رو به گوش اون پسر میرسونم :e40e: !!
این تفسیری هست که برای زنان میشه،دلیلی نمیبینم نشه به مردان تعمیمش داد:e402:

Anarchy
06-06-2014, 08:44 AM
این تفسیری هست که برای زنان میشه،دلیلی نمیبینم نشه به مردان تعمیمش داد:e402:

به نظر نمیرسید در درک مطالب انقدر پرت باشی آندد جان :e409: !! اینجا مگه بحث بر سر اخلاقی بودن یا نبودن فاحشگی بود :e406: ؟

undead_knight
06-06-2014, 08:49 AM
به نظر نمیرسید در درک مطالب انقدر پرت باشی آندد جان :e409: !! اینجا مگه بحث بر سر اخلاقی بودن یا نبودن فاحشگی بود :e406: ؟
اتفاقا تو در جریان بحث نیستی.
سر "اخلاقی" بودن نبود،این استدلال برای این هست که نشون داده بشه یک فاحشه وضعیت "بد"ی نداره حداقل در مقایسه با یک کارگر،که بخوایم به اینجور داستانی پر آب چشم! توجه کنیم.

Ouroboros
06-06-2014, 08:50 AM
این تفسیری هست که برای زنان میشه،دلیلی نمیبینم نشه به مردان تعمیمش داد

چه برای مردان و چه برای زنان احمقانه است و برآمده از بلاهت لیبرال‌دموکرات در فهم تمام زوایای یک مفهوم، که آن مفهوم اینجا «حق انتخاب» باشد. آدمی که بدلیل «موقعیت شغلی» خود و احساسی که درباره‌ی آن می‌کند وادار به خودکشی شده یعنی در موقعیتی ذاتا غیراخلاقی قرار دارد که جامعه‌ی موظف است نسبت به آن وارد عمل بشود. شما نمی‌فهمید که جامعه و فرد نسبت به یکدیگر مسئولیتهای متقابل دارند چون با پاره کردن قرارداد اجتماعی خودتان از زیر بار تمام مسئولیت‌ها گریخته‌اید و تصور می‌کنید صحبت از مسئولیت اجتماعی کردن به دوباره زنده شدن «سلطه» می‌انجامد، اگرنه همچنانکه فرد وظیفه دارد در صورت بروز خطری وجودی برای جامعه‌ی خود جان بدهد و جان بگیرد، جامعه هم وظیفه دارد در صورت قرار گرفتن آن فرد در خطری وجودی وارد عمل بشود.

پس مهم نیست امگای «سکس مثبت» و فلان فاحشه‌ی بی‌ارزش درباره‌ی اصل فاحشگی نظرشان چیست، همینطور اهمیتی ندارد که فمینیسم چه می‌گوید، اینها هیچکدام سخنگوی شرافت انسانی نیستند و آدمی که برخلاف شما می‌تواند مستقل از خرد جمعی بیاندیشد مشکلی در دیدن رسوایی موقعیت چه این «کارگر جنسی» و چه آن «کارگر غیرجنسی» ندارد.

Anarchy
06-06-2014, 08:54 AM
اتفاقا تو در جریان بحث نیستی.
سر "اخلاقی" بودن نبود،این استدلال برای این هست که نشون داده بشه یک فاحشه وضعیت "بد"ی نداره حداقل در مقایسه با یک کارگر،که بخوایم به اینجور داستانی پر آب چشم! توجه کنیم.

بحث با مطلب من شروع شده ، بعد خودم در جریان نیستم :e415: !!

خب آندد جان بازم پرتی دیگه ، چون اینجا ما کاری به کارگر و مارگر و این مقایسه ها نداشتیم یا اونو نفی نکردیم :e412: !! اینم داستان نبود و انعکاس وضعیت بخشی از جامعه به نام "مردان" بود در مقابل پروپاگاندای فمینیستی رایج ...

حالا شما چرا انقدر به پدافند از حقوق مردان حساسی عزیزم :e105: ؟

undead_knight
06-06-2014, 08:57 AM
چه برای مردان و چه برای زنان احمقانه است و برآمده از بلاهت لیبرال‌دموکرات در فهم تمام زوایای یک مفهوم، که آن مفهوم اینجا «حق انتخاب» باشد. آدمی که بدلیل «موقعیت شغلی» خود و احساسی که درباره‌ی آن می‌کند وادار به خودکشی شده یعنی در موقعیتی ذاتا غیراخلاقی قرار دارد که جامعه‌ی موظف است نسبت به آن وارد عمل بشود. شما نمی‌فهمید که جامعه و فرد نسبت به یکدیگر مسئولیتهای متقابل دارند چون با پاره کردن قرارداد اجتماعی خودتان از زیر بار تمام مسئولیت‌ها گریخته‌اید و تصور می‌کنید صحبت از مسئولیت اجتماعی کردن به دوباره زنده شدن «سلطه» می‌انجامد، اگرنه همچنانکه فرد وظیفه دارد در صورت بروز خطری وجودی برای جامعه‌ی خود جان بدهد و جان بگیرد، جامعه هم وظیفه دارد در صورت قرار گرفتن آن فرد در خطری وجودی وارد عمل بشود.
پس مهم نیست امگای «سکس مثبت» و فلان فاحشه‌ی بی‌ارزش درباره‌ی اصل فاحشگی نظرشان چیست، همینطور اهمیتی ندارد که فمینیسم چه می‌گوید، اینها هیچکدام سخنگوی شرافت انسانی نیستند و آدمی که برخلاف شما می‌تواند مستقل از خرد جمعی بیاندیشد مشکلی در دیدن رسوایی موقعیت چه این «کارگر جنسی» و چه آن «کارگر غیرجنسی» ندارد.
هوم جالب بود و تا یه حدی باهاش موافقم ولی نمیفهمم که چطور اون جرف رو نقض میکنه.
آیا وضعیت یک کارگر جنسی وخیم تر از کارگر عادیه؟اگر نیست بنابراین ویژه نمایی کارگر جنسی بیمورده،اگر هست هم استدلالت نامربوط بود،من نگفتم شخص ر ورها کنیم گفتم موقعیتش نسبت به سایر کارگران ویژه نیست.

Anarchy
06-06-2014, 09:25 AM
آیا وضعیت یک کارگر جنسی وخیم تر از کارگر عادیه؟اگر نیست بنابراین ویژه نمایی کارگر جنسی بیمورده،اگر هست هم استدلالت نامربوط بود،من نگفتم شخص ر ورها کنیم گفتم موقعیتش نسبت به سایر کارگران ویژه نیست.

همچنان در عجبم از این مقایسه خود گفته و خود خندیده ات آندجان :e40d: !! از حقوق کارگران غیر جنسی هم اینجا پدافند شده ولی به نظر میرسه مشکل تو اینه که چرا کارگر جنسی مرد که بهش ظلم شده هم یافت شده تا رقیب احساسی کیس های مشابه زنانه اش بشه :e415: ...

undead_knight
06-06-2014, 09:42 AM
همچنان در عجبم از این مقایسه خود گفته و خود خندیده ات آندجان :e40d: !! از حقوق کارگران غیر جنسی هم اینجا پدافند شده ولی به نظر میرسه مشکل تو اینه که چرا کارگر جنسی مرد که بهش ظلم شده هم یافت شده تا رقیب احساسی کیس های مشابه زنانه اش بشه :e415: ...
نه من دارم از این مسئله یک اسلحه میسازم واسه جنگ های آینده:)) اتفاقا نه وجودش چیز عجیب غریبیه و نه از اینکه معادلی برای این زنان بین مردان باشه ناراحت میشم.

به جز تجاوز(که البته برای فاحشه های زن هم رخ میده) چه ظلمی به این مرد شده که به خاطر "مردانگی"ش و فعالیت در یک شغل جنسی بوده؟

Anarchy
06-06-2014, 09:47 AM
نه من دارم از این مسئله یک اسلحه میسازم واسه جنگ های آینده:))

کورخوندی عزیزم ، ما اینجا هیچ گزکی دست شما ندادیم که بخوای بعدا استفاده کنی :e415: !! اینجا فقط انعکاس مشکلات مردان از هر نوعش هست ...




اتفاقا نه وجودش چیز عجیب غریبیه و نه از اینکه معادلی برای این زنان بین مردان باشه ناراحت میشم.

پس چرا فوری آمپرت زد بالا و آسمون ریسمون بافتی و بحث انحرافی کارگر آوردی وسط :e405: ؟؟




به جز تجاوز(که البته برای فاحشه های زن هم رخ میده) چه ظلمی به این مرد شده که به خاطر "مردانگی"ش و فعالیت در یک شغل جنسی بوده؟

آندد جان شما بر اساس فرض های خودت بحث میکنی یا من ؟ مگه من گفتم مردانگی باعث مشکلاتش شده ؟ هدف این بود که بگیم این پروپاگاندا و فرضیات تخمی فمینیستی همیشه هم صادق نیست :e420: ...

Ouroboros
06-06-2014, 09:49 AM
هوم جالب بود و تا یه حدی باهاش موافقم ولی نمیفهمم که چطور اون جرف رو نقض میکنه.
آیا وضعیت یک کارگر جنسی وخیم تر از کارگر عادیه؟ا.


به جز تجاوز(که البته برای فاحشه های زن هم رخ میده) چه ظلمی به این مرد شده که به خاطر "مردانگی"ش و فعالیت در یک شغل جنسی بوده؟

اوه بنگرید، باز دوباره چند سوال دیگر! :e411:

قطعا وخیم‌تر است که طرف اقدام به خودکشی کرده! حداقل در این مورد که نگاه جامعه به آن وخیم‌تر است: برای کارگر بدحال همدردی، برای فاحشه‌ی مونث تحقیر یا همدردی بسته به تعلقات ایدئولوژیک افراد/جامعه، برای فاحشه‌ی مذکر یک homicidal rage دیگر مردان که به موقعیت او حسودی می‌کنند و یک احساس چندش ناخودآگاه در زنانی که از جایگاه نازل او بیزارند. حالا ماجرای این مرد که چون در راستای تائید اوهام فمینیستی بوده اینچنین مخاطب پیدا کرده، اگرنه چند درصد مردان زیبایی فاحشگی برای زنان را دارند؟ اینست که هیچکس با او همدردی نمی‌کند(از جمله و بخصوص خود من!).

بحرانی‌ترین و غیرعادلانه‌ترین شکل فاحشگی اما که همان ِ مرد دگرجنسگرای جوان و زیبا برای پیرمردان همجنسگرای زشت و کیری‌ست و به شدت با پارادایم فمینیستی در تضاد است هیچ پوشش خبری شایسته‌ای دریافت نمی‌کند و طبق معمول ضریب نفوذ اجتماعی آن صفر مطلق است.

ماجراهای مربوط به تحمیل جنسی هم توجه و عنایت ویژه دریافت می‌کنند چون سکس بناست لذت‌بخش‌ترین فعالیت جسمانی انسان باشد، و هنوز هژمونی گفتمان سرمایه‌سالار در فضای فرهنگی جهان چندان چیره نشده که بهره برداری کاپیتالیستی از آن مُد شده باشد. بیست سالی فرصت بدهید، ازدیاد جمعیت مردان شل و ولی که نمی‌توانند حتی جسد یک ماده انسان را جذب بکنند + بت‌واره شدن پول تا سرحد پیشی گرفتن از سکس در مقام ابژه‌ی تمایل بشری فاحشگی را هم پذیرفتنی خواهد کرد.

پ.ن: پروردگارا، یک عبارت تحقیرآمیزتر از «کس» برای نامیدن زنان پیدا کردم! «ماده»! می‌بینید که بحث با شما کاملا هم بی‌فایده نیست..

undead_knight
06-06-2014, 09:57 AM
پ.ن: پروردگارا، یک عبارت تحقیرآمیزتر از «کس» برای نامیدن زنان پیدا کردم! «ماده»! می‌بینید که بحث با شما کاملا هم بی‌فایده نیست..
rediscovering old wisdom؟:))
برای تحقیر زنان هیچ نیازی به استفاده از چیزی جز خودشون و بدنشون و طبیعتشون نیست،ولی مردان رو باید با صفات زنانه تحقیر کنی;)

sonixax
06-06-2014, 05:47 PM
یکی باید برای دوستان روشن کنه اختیار در سکس و سکس آزاد با دریافت پول در قبال سکس فرق داره!

شاید یک خانمی/آقایی بخواد با هر کسی که سر راهش سبز شد بخوابه! مادامی که پولی رد و بدل نشده عمل غیر اخلاقی نیست.
به محض اینکه حرف پول زده میشه یعنی یکی از طرفین یک مشکلی داره!!!!
البته من هنوز نمیدونم مشکل اونهایی که هیچ زنی حاضر نیست باهاشون بخوابه رو چه طوری باید حل کرد!!!

undead_knight
09-05-2014, 08:35 AM
یکی باید برای دوستان روشن کنه اختیار در سکس و سکس آزاد با دریافت پول در قبال سکس فرق داره!

شاید یک خانمی/آقایی بخواد با هر کسی که سر راهش سبز شد بخوابه! مادامی که پولی رد و بدل نشده عمل غیر اخلاقی نیست.
به محض اینکه حرف پول زده میشه یعنی یکی از طرفین یک مشکلی داره!!!!
البته من هنوز نمیدونم مشکل اونهایی که هیچ زنی حاضر نیست باهاشون بخوابه رو چه طوری باید حل کرد!!!
چرا مشکل داره؟

کافر_مقدس
09-06-2014, 03:53 AM
یکی باید برای دوستان روشن کنه اختیار در سکس و سکس آزاد با دریافت پول در قبال سکس فرق داره!

شاید یک خانمی/آقایی بخواد با هر کسی که سر راهش سبز شد بخوابه! مادامی که پولی رد و بدل نشده عمل غیر اخلاقی نیست.به محض اینکه حرف پول زده میشه یعنی یکی از طرفین یک مشکلی داره!!!!البته من هنوز نمیدونم مشکل اونهایی که هیچ زنی حاضر نیست باهاشون بخوابه رو چه طوری باید حل کرد!!!

مشکل دارد؟! چه مشکلی دارد؟

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/09/1.png

sonixax
09-07-2014, 12:08 AM
چرا مشکل داره؟


مشکل دارد؟! چه مشکلی دارد؟

میگذاشتید 1000 سال دیگر میپرسیدید!!!
به هر روی،سکس یک مساله اختیاریست - به محض اینکه بحث خرید و فروش سکس پیش کشیده میشه دیگه بحث اختیار به کنار گذاشته میشه و جبر میاد وسط! هیچ بنی بشری مادامی که مجبور نباشد نه سکس را میخرد و نه میفروشد. از آنجایی که به واسطه همین جبر یکی از اصولتی ترین آزادیهای فردی هر شخص (داشتن رابطه دلبخواهی و آزادانه با هر شخص) نقض میشه. مساله خرید و فروش سکس هم بعد غیر اخلاقی پیدا میکنه.

در هر شکل یکی از طرفین داره از سمت دیگه به خاطر جبری که بر سرش هست سوء استفاده میکنه. یا فرد فروشنده نیازمند پوله طوری که مجبوره سکس بفروشه! یا فرد خریدار نیازمند سکسه و حتا الاغ هم حاضر نیست باهاش بخوابه برای همین میخرتش! یا هردو به شکل همزمان.

البته این فمنیستهای دوزاری که با فروش سکس مبارزه میکنند استدلالشون فقط "یا" اول است!!!

ولی با همه اینها همیشه نمیشه تمام مسایل اخلاقی رو پیاده کرد و جامعه سالمی هم داشت! گاهی ایگنور کردن برخی مسایل اخلاقی از جمله همین خرید و فروش سکس برای حفظ سلامت جامعه لازمه.
هر چند اگر روزی روزگاری به مرحله ای برسیم که در جوامع بشری کسی نیاز مالی نداشته باشد احتمالن فقط باید نگران آنهایی بود که زمانی سکس میخریدند!

A3pik
09-07-2014, 02:19 PM
میگذاشتید 1000 سال دیگر میپرسیدید!!!
به هر روی،سکس یک مساله اختیاریست - به محض اینکه بحث خرید و فروش سکس پیش کشیده میشه دیگه بحث اختیار به کنار گذاشته میشه و جبر میاد وسط! هیچ بنی بشری مادامی که مجبور نباشد نه سکس را میخرد و نه میفروشد. از آنجایی که به واسطه همین جبر یکی از اصولتی ترین آزادیهای فردی هر شخص (داشتن رابطه دلبخواهی و آزادانه با هر شخص) نقض میشه. مساله خرید و فروش سکس هم بعد غیر اخلاقی پیدا میکنه.

در هر شکل یکی از طرفین داره از سمت دیگه به خاطر جبری که بر سرش هست سوء استفاده میکنه. یا فرد فروشنده نیازمند پوله طوری که مجبوره سکس بفروشه! یا فرد خریدار نیازمند سکسه و حتا الاغ هم حاضر نیست باهاش بخوابه برای همین میخرتش! یا هردو به شکل همزمان.

البته این فمنیستهای دوزاری که با فروش سکس مبارزه میکنند استدلالشون فقط "یا" اول است!!!

ولی با همه اینها همیشه نمیشه تمام مسایل اخلاقی رو پیاده کرد و جامعه سالمی هم داشت! گاهی ایگنور کردن برخی مسایل اخلاقی از جمله همین خرید و فروش سکس برای حفظ سلامت جامعه لازمه.
هر چند اگر روزی روزگاری به مرحله ای برسیم که در جوامع بشری کسی نیاز مالی نداشته باشد احتمالن فقط باید نگران آنهایی بود که زمانی سکس میخریدند!

90 درصد مردم هیچ علاقه ای به کارشون ندارند از دکتر و مهندس بگیر تا آبدارچی و فقط به خاطر نیاز به پول کار میکنند با این استدلال شما تمام اینها به جبر کار میکنند و این کار غیر اخلاقیه!!

sonixax
09-07-2014, 04:29 PM
90 درصد مردم هیچ علاقه ای به کارشون ندارند از دکتر و مهندس بگیر تا آبدارچی و فقط به خاطر نیاز به پول کار میکنند با این استدلال شما تمام اینها به جبر کار میکنند و این کار غیر اخلاقیه!!

این استدلال شما قیاس مع الفارق هستش.
شما میگی 90% من میگم 100% مردم دوست دارند لم بدند پول یامفت بیاد! ولی این نیاز به پول داشتن کار کردن رو غیر اخلاقی نمیکنه. شاید اصل اجبار برای کار کردن غیر اخلاقی باشه ولی کار کردن برای پول در آوردن خیر!
سکس و حق انتخاب آزادانه شریک جنسی یک مساله شخصی و از اصولی ترین آزادی های فردی هر شخصی هستش وقتی به هر شکلی این آزادی سلب بشه بعد غیر اخلاقی پیدا میکنه.
قیاس شما به این دلیل مع الفارق هستش که اومدید تلاش برای پول در آوردن و نا رضایتی از کار رو مساوی قرار دادید با سلب اختیارات فردی به خاطر پول در آوردن!!!!!
ولی اگر شخصی آزادیهای فردیش نقض بشه برای کار کردن (مثل بیگاری یا بردگی) قطعن این مسایل غیر اخلاقی هستند و اون شخص هم مجبوره برای زنده ماندن و تهیه خوراک و اندکی پول تن به بردگی یا بیگاری بده!!!!!! و به بردگی و بیگاری گرفتن افراد کماکان یک مساله غیر اخلاقی هستش.

undead_knight
09-07-2014, 04:53 PM
میگذاشتید 1000 سال دیگر میپرسیدید!!!
به هر روی،سکس یک مساله اختیاریست - به محض اینکه بحث خرید و فروش سکس پیش کشیده میشه دیگه بحث اختیار به کنار گذاشته میشه و جبر میاد وسط! هیچ بنی بشری مادامی که مجبور نباشد نه سکس را میخرد و نه میفروشد. از آنجایی که به واسطه همین جبر یکی از اصولتی ترین آزادیهای فردی هر شخص (داشتن رابطه دلبخواهی و آزادانه با هر شخص) نقض میشه. مساله خرید و فروش سکس هم بعد غیر اخلاقی پیدا میکنه.

در هر شکل یکی از طرفین داره از سمت دیگه به خاطر جبری که بر سرش هست سوء استفاده میکنه. یا فرد فروشنده نیازمند پوله طوری که مجبوره سکس بفروشه! یا فرد خریدار نیازمند سکسه و حتا الاغ هم حاضر نیست باهاش بخوابه برای همین میخرتش! یا هردو به شکل همزمان.

البته این فمنیستهای دوزاری که با فروش سکس مبارزه میکنند استدلالشون فقط "یا" اول است!!!

ولی با همه اینها همیشه نمیشه تمام مسایل اخلاقی رو پیاده کرد و جامعه سالمی هم داشت! گاهی ایگنور کردن برخی مسایل اخلاقی از جمله همین خرید و فروش سکس برای حفظ سلامت جامعه لازمه.
هر چند اگر روزی روزگاری به مرحله ای برسیم که در جوامع بشری کسی نیاز مالی نداشته باشد احتمالن فقط باید نگران آنهایی بود که زمانی سکس میخریدند!
:e40a:
میلاد عزیز با این روحیه تجارت ستیز! چطور اینقدر طرفدار کاپیتالیسم هستی واسه من تعجب داره:))
فروش سکس چه فرقی با فروش خیلی چیزهای دیگه ضروی یا مهم دیگه داره؟!

A3pik
09-07-2014, 07:14 PM
این استدلال شما قیاس مع الفارق هستش.
شما میگی 90% من میگم 100% مردم دوست دارند لم بدند پول یامفت بیاد! ولی این نیاز به پول داشتن کار کردن رو غیر اخلاقی نمیکنه. شاید اصل اجبار برای کار کردن غیر اخلاقی باشه ولی کار کردن برای پول در آوردن خیر!
سکس و حق انتخاب آزادانه شریک جنسی یک مساله شخصی و از اصولی ترین آزادی های فردی هر شخصی هستش وقتی به هر شکلی این آزادی سلب بشه بعد غیر اخلاقی پیدا میکنه.
قیاس شما به این دلیل مع الفارق هستش که اومدید تلاش برای پول در آوردن و نا رضایتی از کار رو مساوی قرار دادید با سلب اختیارات فردی به خاطر پول در آوردن!!!!!
ولی اگر شخصی آزادیهای فردیش نقض بشه برای کار کردن (مثل بیگاری یا بردگی) قطعن این مسایل غیر اخلاقی هستند و اون شخص هم مجبوره برای زنده ماندن و تهیه خوراک و اندکی پول تن به بردگی یا بیگاری بده!!!!!! و به بردگی و بیگاری گرفتن افراد کماکان یک مساله غیر اخلاقی هستش.

میشه دقیقا "اختیارات فردی" رو تعریف کنی که شامل چی میشه؟
نوع پوشش و لباس هم جزء اختیارات فردی هست ولی شما نمیتونی به عنوان یه مدیر دولتی با شلوارک بری سر کار و یا نوشیدن الکل هم جزء ازادی فردی حساب میشه ولی خلبان هواپیما نمیتونه موقع پرواز الکل بخوره
شخص مورد نظر هم میتونه امروز در قبال سکس پول بگیره و فردا بره انتخاب شخصی انجام بده و پول نگیره که آزادی فردی هم داشته باشه!

sonixax
09-07-2014, 07:16 PM
میلاد عزیز با این روحیه تجارت ستیز! چطور اینقدر طرفدار کاپیتالیسم هستی واسه من تعجب داره:))
فروش سکس چه فرقی با فروش خیلی چیزهای دیگه ضروی یا مهم دیگه داره؟!

این دو هیچ ربطی به هم ندارند!!!! در سرمایه داری ترین کشور دنیا به جز یک ایالت روسپی گری غیر قانونیه : Prostitution in the United States - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Prostitution_in_the_United_States)
فروش آزادیهای فردی چه فرقی با فروش چیز های دیگه داره ؟ پس از فردا بریم برده داری و خرید و فروش برده!!!!!
به هر شکل از یک طرف (خریدار/فروشنده) داره در این رابطه سوء استفاده میشه به خاطر جبری که داره و فکر نمیکنم کسی در دنیا پیدا بشه که بگه سوء استفاده کردن از مشکلات دیگران عمل اخلاقی هستش!!!!

sonixax
09-07-2014, 07:23 PM
میشه دقیقا "اختیارات فردی" رو تعریف کنی که شامل چی میشه؟
نوع پوشش و لباس هم جزء اختیارات فردی هست ولی شما نمیتونی به عنوان یه مدیر دولتی با شلوارک بری سر کار و یا نوشیدن الکل هم جزء ازادی فردی حساب میشه ولی خلبان هواپیما نمیتونه موقع پرواز الکل بخوره
شخص مورد نظر هم میتونه امروز در قبال سکس پول بگیره و فردا بره انتخاب شخصی انجام بده و پول نگیره که آزادی فردی هم داشته باشه!

دوست عزیز یک لطفی کنید مطلب رو بخونید بعد پاسخ بدید!!!!
پیشتر هم نخوانده فوری دست به کیبورد شده بودید که نتیجه شده بود آن قیاس مع الفارقی که کردید ! اکنون هم دارید همون اشتباه رو تکرار میکنید.
مشخصن محدوده آزادیها/اختیارات فردی تا جایی هستش که موجب آسیب رسانی به دیگران نشه! پس باز شما اینجا یک قیاس مع الفارق انجام دادید یعنی :
حق انتخاب آزادانه شریک جنسی = نوشیدن الکل توسط خلبان!!!!
پیشنهاد میکنم قبل از دست به کیبورد شدن به آنچه میخواهید بنویسید فکر کنید تا نوشیدن الکل توسط خلبان رو = با سکس قرار ندید!!!!!
همچنین حضور در یک اداره دولتی یعنی حضور در ملکی که متعلق به فرد نیست! پس باید قوانین اونجا رو رعایت کنه. پس باز مقایسه آلت مبارک (مایملک شخصی) با ساختمان دولتی (ملک عمومی) قیاس مع الفارق هستش!

undead_knight
09-07-2014, 08:24 PM
این دو هیچ ربطی به هم ندارند!!!! در سرمایه داری ترین کشور دنیا به جز یک ایالت روسپی گری غیر قانونیه : Prostitution in the United States - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Prostitution_in_the_United_States)
فروش آزادیهای فردی چه فرقی با فروش چیز های دیگه داره ؟ پس از فردا بریم برده داری و خرید و فروش برده!!!!!
به هر شکل از یک طرف (خریدار/فروشنده) داره در این رابطه سوء استفاده میشه به خاطر جبری که داره و فکر نمیکنم کسی در دنیا پیدا بشه که بگه سوء استفاده کردن از مشکلات دیگران عمل اخلاقی هستش!!!!
چرا ربط به هم دارند،تنها نیروی پیش برنده امریکا کاپیتالیسم نیست بلکه چیزهایی مثل مذهب و سنت و...هم روش تاثیر دارند.
ببین
آب آشامیدنی جز نیازهای ماست،ولی تقریبا همه جا پولیه.
غذا جز نیازهای ماست، ولی تقریبا پولیه.
اکسیژن جز نیازهای ماست،تقریبا همه جا رایگان هست!
سکس هم جز نیازهای ماست(و البته از سه نیاز قبلی ضرورتش کمتره) بدون قبلی ها میمیریم ولی بدون سکس نمیمیریم،ما حتی خود ارضایی هم داریم که تقریبا مثل سکس نیاز رو برطرف میکنه.

خب آیا فروش آب و غذا غیراخلاقی نیست!؟آیا فروشندگان آب و غذا نیازمند پول نیستند یا خریدارانش "به شدت"نیازمند نیستند؟!
در عوض ارضای یک نیاز جسمی/روانی که شخص تا حدی میتونه خودش برطرفش بکنه نه شخص بدون برطرف شدنش میمیره چطور غیر اخلاقی هست؟!

البته اینکه به خاطر سیستم سرمایه دارانه و برای گذران زندگی کسی وادار به کاری بشه چیزی غیراخلاقی هست ولی نه فروش خدمت جنسی مثلا خیلی بدتر از فروش خدمت بدنی باشه.

sonixax
09-08-2014, 01:10 AM
چرا ربط به هم دارند،تنها نیروی پیش برنده امریکا کاپیتالیسم نیست بلکه چیزهایی مثل مذهب و سنت و...هم روش تاثیر دارند.

شما فرمودید من که از کاپیتالیسم دفاع میکنم چرا همچین چیزی رو مطرح میکنم! من هم به شما نمونه نشون دادم که کاپیتالیست تر از ما هم این مساله رو توی قوانینشون دارند.
مذهب و سنت و ... هم در قوانین آمریکا تاثیری شگرفی ندارند.



آب آشامیدنی جز نیازهای ماست،ولی تقریبا همه جا پولیه.
غذا جز نیازهای ماست، ولی تقریبا پولیه.
اکسیژن جز نیازهای ماست،تقریبا همه جا رایگان هست!


سکس هم جز نیازهای ماست(و البته از سه نیاز قبلی ضرورتش کمتره) بدون قبلی ها میمیریم ولی بدون سکس نمیمیریم،ما حتی خود ارضایی هم داریم که تقریبا مثل سکس نیاز رو برطرف میکنه.

قیاس مع الفارق تر از این نمیشد ؟!


خب آیا فروش آب و غذا غیراخلاقی نیست!؟آیا فروشندگان آب و غذا نیازمند پول نیستند یا خریدارانش "به شدت"نیازمند نیستند؟!

همون طور که بالاتر هم گفتم قیاست مع الفارقه!
آیا برای تولید سکس کسی به مزرعه میرود، ساعتها جان میکند تا محصولی اولیه و خام تولید شود و بعدش محصول در کارخانه یا بخش بسته بندی پروسس بشه، توسط بخش حمل و نقل و با هزینه های سرسام آور به نزدیک ترین فروشگاه بیاد و سکس بسته بندی تحویل داده میشه ؟!
بله اگر آب و غذا برای تولید و به دست اومدنشون نیازی به این همه کار و زحمت نبود فورشش غیر اخلاقی بود! مثل اینکه کسی بخواد به شما هوا بفروشه!!!!!
یک مقداری در مثال زدن هایتان دقت کنید جانم!


در عوض ارضای یک نیاز جسمی/روانی که شخص تا حدی میتونه خودش برطرفش بکنه نه شخص بدون برطرف شدنش میمیره چطور غیر اخلاقی هست؟!
تا اینجا که نشان دادیم قیاس شما در این مورد مع الفارق و بی ربط بوده!
فروش سکس هم همون طوری که بالاتر هم گفتم به خاطر اینکه سلب آزادی میکنه از یکی از طرفین غیر اخلاقیه.


البته اینکه به خاطر سیستم سرمایه دارانه و برای گذران زندگی کسی وادار به کاری بشه چیزی غیراخلاقی هست ولی نه فروش خدمت جنسی مثلا خیلی بدتر از فروش خدمت بدنی باشه.

جالبه شما خودت رو فمینیست میدونی بعد از روسپیگری هم دفاع میکنی!!!!
به هر حال به دلایلی که بالاتر گفتم روسپی گری کار اخلاقی نیست، تازه شاید اسم روسپی گری هم درست نباشه و واژه سکس فروشی واژه بهتری باشه.

Russell
09-15-2014, 05:55 PM
California Debates 'Yes Means Yes' Sex Assault Law - ABC News
California bill defines what it means to say to sex - The Washington Post (http://www.washingtonpost.com/news/morning-mix/wp/2014/08/29/california-bill-defines-what-it-means-to-say-yes-to-sex/?tid=hp_mm)

فمینیست‌ها موفق به تصویب این قانون شدند و از این به بعد رسما بار اثبات بی‌گناهی بر گردن متهم است.

sonixax
09-15-2014, 09:01 PM
فمینیست‌ها موفق به تصویب این قانون شدند و از این به بعد رسما بار اثبات بی‌گناهی بر گردن متهم است.

تصویب این مدل قانونها منجر به جنایاتی مثل قتل و ... میشه. نهایتن در خودشان فرو میرود!!!