توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشتهیِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جداییده: ساختارشناسی زبان پارسیک
زبان عربی بهترین و غنی ترین زبان دنیاست!!! هیچ زبونی نمیتونه مثل عربی یه شاهكار ادبی مثل قران رو بسازه!!!!
زبان عربی بلیغ ترین زبان دنیاست. حالا شماها هی فحش بدید بهش:e056: یعنی نزادپرستی كنید. هیچ زبانی تو دنیا نمیتونه كوتاه مثل عربی باشه. چون ضمایر نصب و جر به تمام كلماتش میچسبه و كوتاه و بلیغش میكنه!!!
Mehrbod
02-19-2013, 06:59 PM
زبان عربی بهترین و غنی ترین زبان دنیاست!!!
بهترین زبان جهان که نمیتوانند «گڃ» بگویند و ڃهار واکهی پ ژ گ ڃ هم ندارند؟ :4:
هیچ زبونی نمیتونه مثل عربی یه شاهكار ادبی مثل قران رو بسازه!!!!
اینرا که فردوسی با شاهنامهی خود پیشتر پاسخ کوبنده داده!
زبان عربی بلیغ ترین زبان دنیاست.
آری آن اندازه "بلیغ" که من هتا نمیدانم بلیغ ڃه هست, همان بُرنایی و دیرینگی زبان را میگویید؟
حالا شماها هی فحش بدید بهش:e056: یعنی نزادپرستی كنید.
زبان ≠ نژاد
به این هم اینجا پیشتر پاسخیدهایم: آیا تلاش برای پارسی نویسی نمودی از فاشیسم است؟ (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-14/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%AA%D9%84%D8%A7%D8%B4-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D9%85%D9%88%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F-839/)
هیچ زبانی تو دنیا نمیتونه كوتاه مثل عربی باشه. چون ضمایر نصب و جر به تمام كلماتش میچسبه و كوتاه و بلیغش میكنه!!!
آری تازیک گاه کوتاه میشود, ولی این را به بهای واژهسازی از هیڃ خود بدست میاورد که خواستنی نیست, این پُست را برای آگاهی بیشتر بنگرید.
رونوشت
٭٭٭ همسنجی توانایی زبان پارسی و عربی در واژه سازی.
533
امروز یك جستار سنگین برای شما دوستان دارم:
----------
واژه سازی در عربی، همچنان كه كمابیش میدانیم، با یاری ریخت های زبان سامی ( ابواب) در كاربرد آنها بر روی واژگان ریشه ای این زبان هاست.
برای نمونه ریشه ی " ع ل م " = دانستن
با ریخت های " فاعل = عالم و مفعول = معلوم و .. استعلام و تعلیم و معلّم و مَعلَم و علّام و اعلم و علما و علیم و و .. و همچنین ریخته های كارواژه ای، مانند یعلم، اعلموا، ....در زمانهای گوناگون است.
پس شمار همه ی واژگانی كه میشود در تازی ساخت، فراورده (حاصلضرب) شمار ریشه ها در شمار ریخت هاست.
شمار ریشه ها به گفته ی فریدریش انگلس (كه زمانی می خواست عربی فراگیرد)، نزدیك ۴۰۰۰ است ( كه بیشتر آنها هم در باره ی شتر و بیابان اند و بیشتر هم چم های بسیار نزدیك دارند) . ما می گیریم ۵۰۰۰ و شمار ریخت ها در مرز اندكی است كه ما آنرا بزرگوارانه، ۶۰ می گیریم . پس بالاترین مرز واژه سازی، با ریشه هایی كه هم اكنون در عربی هست، نزدیك سیسد هزار واژه است.
از این گذشته، چسبانیدن و آمایش ( تركیب) دو یا چند ریشه به هم در عربی شدنی نیست. برای نمونه ما از دو كارواژه ی كندن و كردن، میتوانیم واژه ی " كند + ه + كار + ی " = كنده كاری را درست كنیم كه یك واژه است . در جاییكه در عربی ناچار باید از یك ریشه كه ویژه ی "كنده كاری" است ، مانند "منحوت" سود ببرند. از همین رو، یك پارسی زبان، با داشتن دو ریشه ی كندن و كردن، چم سومی را هم پدید میاورد كه نیاز به ریشه ی جداگانه ندارد ولی یك عرب زبان، ناچار باید هر سه ریشه جداگانه را بداند. در سنجه ی كلان تر، یك عرب زبان برای چیرگی سراسری به زبانش، ناچار از دانستن فراتر از ۴۰۰۰ ریشه است ( در كنار هزاران نامواژه ی جدا از همدیگر) و اگر در جهان، چم نوینی پدید آید، ناچار باید برای آن ریشه ی نوینی را از "هیچ" پدید بیاورند. یك پارسی زبان تنها باید اندك شماری از واژه های ریشه ای را بداند و واژه های دیگر، آموده ( تركیب) هایی از این ریشه اند. برای نمونه ، با دانستن "كندن"، "آكندن" را هم كه وارونه ی كندن است (= پركردن) دارد و همچنین "پرا كندن " ، چرا كه پیشوند "پرا" نشانه ی دور كردن از یك جاست. و یا "بركندن" ، كه انجام همین كندن ولی رو بالاست، مانند بركندن درخت از ریشه. و یا پیشوند های نام واژه ای، مانند دل كندن، جان كندن، ... كه همه ی اینها در عربی، یك كارواژه و ریشه ی جدا از هم دارد و هیچ همانندی و همسانی میان این كارواژه های عربی كه همگی در پارسی از ریشه "كندن" آن، به خویشاوند بودنشان پی می بریم، دیده نمیشود، یكی "حفر" است و یكی "ملاء" و دیگری "شتّ" و دیگری "خلع" و ...
***
در زبانهای هندو اروپایی، برای نمونه پارسی یا آلمانی، واژه ها می توانند از به هم چسبیدن واژه ها ، پسوند ها و پیشوند ها پدید بیایند، و هم اینكه ریشه های كارواژه های پارسی، دوگانه است، بزبان دیگر ما هم از ریشه ی كنون ( مانند بین ) و هم ریشه ی گذشته ( مانند دید) می توانیم سود بجوییم.
برای نمونه میتوانیم بگویم: دور + بین + ساز+ ی = دوربینسازی كه یك واژه است، ولی عرب تازه برای خود دوربین میگوید: "مِنْظار" و برای كارخانه : "مصنع"
پس روی هم باید بگوید "مصنع مِنْظار" كه دو واژه اند در پیوند افزودگی ( مضاف و مضاف الیه). و اگر فرتورنگار ( دوربین عكاسی) درست شد، چاره ای ندارند كه همان "كامرا" ی فرنگی را بگیرند و بگویند یا ریشه ی نوینی برای فرتورنگاری (فتوگرافی) درست كنند. پس از پدید آمدن هواپیما، می شد پست و نامه را از راه هوا هم جابجا كنند و در زبان هند و اروپایی، به سادگی به آن گفتند " ایرمیل" (= هواپُست ) ولی عرب باید بگوید " البرید جوّی"، باز دو واژه در پیوند زاب و زابگیر ( صفت و موصوف). <خود ما هم پس از آلودگی عربی، گرفتار زندان های اندیشه و كالبد های زبانی عربی شدیم و بجای همین هواپُست، به شیوه ی عربی گفتیم "پُست هوایی">
براین پایه، از روی شمارش آمایشی ( حساب كمبیناتوریك)، ما میتوانیم ، اگر مرزی برای بهم پیوستن نداشته باشیم، بی شمار واژه بسازیم ، بی اینكه نیاز به فراگیری بیشمار ریشه و پسوند و پیشوند و واژه داشته باشیم.
بر این پایه ، یك پارسی زبان، با یادگیری واژه های كمتر، به زبان خود چیره است و یك عرب با یاد گیری واژه های بسیار بیشتر. در زبان پارسی، روشن بهم چسبانیدن، راه را برای هركس برای ساختن واژه های نو باز كرده ولی در عربی باید ریشه و واژه ی نوین ساخته شود و یك نهاد یگانه این كار را بكند، چون به وارون پارسی، واژه ی برساخته و نو را كسی در نمی یابد. برای نمونه اگر واژه ی تازه ای مانند "داونلود" پیدا شود، عرب در می ماند ولی پارسی میتواند بگوید "فروبار"، چون پارسی-زبان هم "فرو" را میشناسد و هم "بار" را و، اگر هم این واژه را تا كنون ندیده باشد، به آسانی گمان میبرد كه چه میگوییم.
برای همین تراز بیسوادی عرب همواره بیم بالاتر بودن از تراز یك كشور همسان هندواروپایی را دارد و فزون بر این اندیشه اش بسته و گرفتار كالبد ها (قالب ها) است و می بینیم كه براستی از عرب هیچ دستاوردی در اندیشه و هنر و فند و فرنود و .. دیده نشده و نمیشود ( و از خود ما پس از آلودگی زبان و فرهنگ هم همچنین).
AS
زنده یاد دكتر حسابی نیز جستاری در این زمین نوشته است:
توانمندی زبان پارسی در برابرسازی
پیک خورشید - توانمندی زبان پارسی در برابرسازی از نگاه دکتر حسابی (http://peykekhalvat.blogfa.com/post-61.aspx)
بهترین زبان جهان که نمیتوانند «گڃ» بگویند و ڃهار واکهی پ ژ گ ڃ هم ندارند؟ :4:
مگه همین فارسی تمام حرفارو میتونه تلفظ کنه؟؟؟
اینرا که فردوسی با شاهنامهی خود پیشتر پاسخ کوبنده داده!
فردوسی ارزش کارش جداس. اما هیچکدوم از این کارها با قران قابل قیاس نیستن عزیز
زبان ≠ نژاد
زبان عربی با زبان ما سال هاست که برادر شده و اتفاقن خیلی هم پربار و غنی کرده زبانمون رو!!! مشخصه که با یه سری دلایل الکی نمیتونید این رو ثابت کنید. ببینید واستون مثال میارم:e056:شما که میگی تازیک گاه کوتاه میشه تازیک همیشه کوتاهه مثلن جمله های زیر رو نگاه کنید!
خیر الامور خیرها عاقبه ==== فارسیش میشه : بهترین کارها خوش عاقبت ترین ان ها است!!!
کفی بالله شهیدا === فارسیش میشه: خداوند از لحاظ گواه و شاهد بودن کافی است!!!
من یعمل مثقال خیرها. یره === هرکس به اندازه ی ذره ای کار خیر انجام دهد عاقبتش را میبیند!!!
اینم از این:e056: واسه همین هیچ زبونی به کوتاهی عربی نمیشه و خداوند هوشیارانه با این زبان پیام الهی رو منتقل کرده. دقت کنید که تازیک چندتا کلمست ترجمه ی فارسیش چه عبارت و چندتا کلمه میشه
ضمنن همین کلمه ی تازیک که میگید خودش عین روز روشنه دارید توهین میکنید!!!
Mehrbod
02-20-2013, 05:55 PM
مگه همین فارسی تمام حرفارو میتونه تلفظ کنه؟؟؟
ڃرا نمیتوانیم!؟ میکنیم دیگر! :21:
زبان عربی با زبان ما سال هاست که برادر شده و اتفاقن خیلی هم پربار و غنی کرده زبانمون رو!!! مشخصه که با یه سری دلایل الکی نمیتونید این رو ثابت کنید. ببینید واستون مثال میارم:e056:شما که میگی تازیک گاه کوتاه میشه تازیک همیشه کوتاهه مثلن جمله های زیر رو نگاه کنید!
خیر الامور خیرها عاقبه ==== فارسیش میشه : بهترین کارها خوش عاقبت ترین ان ها است!!!
ترزبان شما بیخوده!
خیر الامور خیرها عاقبه = کار نیکْ فرجامِ نیک
کفی بالله شهیدا === فارسیش میشه: خداوند از لحاظ گواه و شاهد بودن کافی است!!!
گواهیِ خدا بَسندد.
من یعمل مثقال خیرها. یره === هرکس به اندازه ی ذره ای کار خیر انجام دهد عاقبتش را میبیند!!!
کارِ نیکْ برداشتِ نیک!
دقت کنید که تازیک چندتا کلمست ترجمه ی فارسیش چه عبارت و چندتا کلمه میشه
نگرش کردیم :4:
ضمنن همین کلمه ی تازیک که میگید خودش عین روز روشنه دارید توهین میکنید!!!
خیر:
تاختن / تازیدن —> تاز+ایک
تازیک نیز میشود زبان مردمی که به ما تاختهاند که هیڃ دروغی در خود ندارد, عربها به ایران تاختند و زبان خودشان را زورڃپاندند دیگر!
کارِ نیکْ برداشتِ نیک!
گواهیِ خدا بَسندد.
خیر الامور خیرها عاقبه = کار نیکْ فرجامِ نیک
:various_040:
باشه به کار خودتون ادامه بدید!!!:various_051:
Mehrbod
02-20-2013, 06:14 PM
:various_040:
باشه به کار خودتون ادامه بدید!!!:various_051:
ڃشم!
در همین راستا: پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-14/%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9%DB%8C%D8%AF%D 9%86-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%D B%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-795/)
ڃشم!
در همین راستا: پارسیکیدن زبانزدهای ایرانی و انیرانی (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-14/%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9%DB%8C%D8%AF%D 9%86-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%D B%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-795/)عزیز مگه داری شعر میگی؟؟؟ اون جملاتی كه گفتم جملات محاوره ای عربا هستن. شما به زبون شعر و ضرب المثلی ترجمش میكنید؟؟؟؟ به فارسی محاوره میشه همونایی كه نوشتم.:e407:
Mehrbod
02-21-2013, 07:18 PM
عزیز مگه داری شعر میگی؟؟؟ اون جملاتی كه گفتم جملات محاوره ای عربا هستن. شما به زبون شعر و ضرب المثلی ترجمش میكنید؟؟؟؟ به فارسی محاوره میشه همونایی كه نوشتم.:e407:
خیر الامور خیرها عاقبه = کار نیکْ فرجامِ نیک دارد.
کارِ نیکْ برداشتِ نیک دارد!
اینهم گفتاریاش... بماند که «زبان مکمول» تازیک هتا کارواژگان بودن و داشتن هم ندارد :21:
گفتآورد از سرور آریا:
Mahsa Arian
خب، همین که گفتید، عربی بدرد دانش و فند نمیخورد شاید بدرد چامه سرایی بخورد. از سوی دیگر "زبان کامل عربی" دارای کارواژه های بودن و داشتن هم نیست و برای همین برخی گزاره ها کوتاه تر شده اند چون " است" ندارند!
("او دست دارد" در عربی میشود : "برای او دست "!)
@Mahsa Arian
زبان های هند و اروپایی ساختار بهتری دارند و از کابد ها (قالب ) ها سود نمیجویند، چرا که کالبد ها چند تایی بیشتر نیستند و گنجایش واژه سازی آنها کم است ولی واژه هارا کوتاه تر میکند. ولی سامانه ی زبان های هندواروپایی، وندی است، پسوند و پیشوند و میانوند و اینها را میتوان پشت سر هم به دلخواه چید و واژه های فراوان نوین پدید آورد ولی واجه ها روشن تر و اندک دراز ترند. برای همین ، اکنون زبان عربی از ساختن واژه های دانشیک ناتوان است و ناچار است برای نمونه برای ترمومتر، از دو واژه سود ببرد و بگوید میزان الحرارة (ترازوی گرما) ولی پارسی میگوید "دماسنج"، به آشانی از چسبانیدن دما و ریشه ی کاری سنجیدن.
برای نمونه، همین معلّم ، از ریشه ی علم، در کالبد مفعّل درست شده و در پارسی از ریشه ی آموختن (آموز) و پسوند پیشه (گر، گار، کار) میشآود گفت آموزگار. ولی عربی در اینجا گنجایشش پایان میپذیرد ولی ما همچنان میتوانیم واژه های فراتری بسازتیم و بگوییم برای نمونه : این کوچه، آموزگارنشین است. برخی بچه ها، آموزگارستیز هستند، هیچ چیه بهتر از آموزگاری نیست...
Aria
Mahsa Arian
زبان پارسی را هم اگر بهش برسند، زیبا تر از عربی میشود:
قل هو الله أحد * الله الصمد * لم یلد ولم یولد * ولم یكن له كفوا أحد
=
بگو اوست خدای یکتا*خدای تنها *نازاد و نازا* بی هیچ همتا .
Aria
https://www.facebook.com/pure.persian/posts/478407805527756
mosafer
03-31-2013, 07:30 PM
به هموندان[1] تازه امان, بانو negin و سروران cool و W.Churchill خوشآمد میگویم :e306:
----
1. ^ Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Member) Member
درسته اختلاف نظر زیاد دارم باهتون و کلا به قول معروف آبمون تو یک جوی نمیره
ولی نمیشه ندید مواردی رو که قابل تقدیر هست
اونهم معانی کلمات بعضا غریب و بیگانه که در پستهاتون قرار میدید
کار جالب و قشنگی هست
Mehrbod
03-31-2013, 07:47 PM
درسته اختلاف نظر زیاد دارم باهتون و کلا به قول معروف آبمون تو یک جوی نمیره
ولی نمیشه ندید مواردی رو که قابل تقدیر هست
اونهم معانی کلمات بعضا غریب و بیگانه که در پستهاتون قرار میدید
کار جالب و قشنگی هست
خواهش میکنم, نیازی هم نیست دو تن در همه چیز ببایست همنگر باشند, زبان پارسی نیز پیوندی به دین
و نژاد ندارد و ... ندارد, زبانی است کارا و زیبا که آموختن درست اش به نگر من بر هر ایرانیای شایسته.
نوشتههای خودتان هم با اندکی کوشش میتواند بسیار پارسیکیدهتر[1] شود (:
—> 98% پارسی
درسته ناسازگاری بسیار دارم باهاتون و رویهمرفته به زبانزد نامی آبمون تو یه جوی نمیره
ولی نمیشه ندید نکتههایی رو که سپاس بجاآوردنی هستند
اونهم معنیهایِ واژگان گاه ناآشنا و بیگانه که در پست هاتون میگذارید
کار گیرا و قشنگی هست
----
1. ^ pârs+ik+idan::Pârsikidan || پارسیکیدن: پارسیک کردن; ترزبان به پارسیک Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Persianize) To persianize
Theodor Herzl
03-31-2013, 10:20 PM
اونهم معانی کلمات بعضا غریب و بیگانه که در پستهاتون قرار میدید
کار جالب و قشنگی هستکار جالبی که هست ، ولی دهان ما را سرویس میکند ۲ خط نوشتههای مهربد را بخوانیم :e105:
Mehrbod
03-31-2013, 10:36 PM
کار جالبی که هست ، ولی دهان ما را سرویس میکند ۲ خط نوشتههای مهربد را بخوانیم :e105:
راستی چرا این اندازه سخته برای برخی؟ یک مشت واژه که این اندازه درگیری ندارند.
Theodor Herzl
03-31-2013, 11:00 PM
راستی چرا این اندازه سخته برای برخی؟ یک مشت واژه که این اندازه درگیری ندارند.آدم ۲۵ سال عادت کرده یک جور پارسی صحبت کند ، یک دفعه این کلمههای عجیب را ببیند مشکل در خواندن ایجاد میکند ، شما علاقه دارید برایتان مهم نیست ، ولی ک*ن گشادی بقیه در طرز درست نوشتن و صحبت کردن پارسی نیز مشکل بزرگی هست:e40e:
Mehrbod
03-31-2013, 11:05 PM
آدم ۲۵ سال عادت کرده یک جور پارسی صحبت کند ، یک دفعه این کلمههای عجیب را ببیند مشکل در خواندن ایجاد میکند ، شما علاقه دارید برایتان مهم نیست ، ولی ک*ن گشادی بقیه در طرز درست نوشتن و صحبت کردن پارسی نیز مشکل بزرگی هست:e40e:
خوب اگر اینجوریه, چرا اندیشیدن برای شما سخت نیست؟ نکند به یک جور ویژهای هم عادت کردهاید بیاندیشید که برای اتان سخت نیست؟
اگر اینجوره که بس مایهیِ نگرانیه و پیشنهاد میکنم با بیشترین توان تا میتوانید کارهای برپاد عادت انجام دهید
تا مغزتان plasticity اش را بازیابد, اگر نه که خوب هر دو از یک جنس هستند و نباید یکی سختترِ یا آسانترِ آنچنانی از دیگری باشد.
جدای اینها من که کاری به دیگران ندارم, دیگران اگر برای اشان نوشتهیِ من باارزش باشد میخوانند, نباشد نمیخوانند! (:
Theodor Herzl
03-31-2013, 11:09 PM
اگر اینجوره که بس مایهیِ نگرانیه و پیشنهاد میکنم با بیشترین توان تا میتوانید کارهای برپاد عادت انجام دهیدآخه باید در پارسی سره نوشتن هم Enthusiasm آدم داشته باشد! من برایم مهم نیست "پارسی سره " آنچنان که تلاش کنم یاد بگیرم!
Mehrbod
03-31-2013, 11:14 PM
آخه باید در پارسی سره نوشتن هم Enthusiasm آدم داشته باشد! من برایم مهم نیست "پارسی سره " آنچنان که تلاش کنم یاد بگیرم!
آفرین من هم میدانستم از آغاز همینه, شما هم میخوای نوشتهیِ مرا دریابی هم نمیخوای پارسیک[1] بیاموزی کسرا جان (چون از یک اندازهای بیشتر پارسیک را ناسودمند میبینی).
راهکار برونرفت از این برزخ ساده است: یا نکوش نوشتهیِ مرا دریابی, یا بکوش پارسیک بیاموزی! :e450:
راهبرد[2] من برای گسترس پارسیک نیز همینه که تا میتوانم نوشته هایم را باارزش کنم تا کفهیِ ترازو به سود wth, let's put that extra effort into understanding what he says anyways سنگین شود :21:
----
1. ^ pârs+ik::Pârsik || پارسیک: زبان پارسیِ نزدیکتر به پهلویک D4f (http://tinyurl.com/c4obhbo) Persian persisch
2. ^ râh+bord::Râhbord || راهبرد: استراتژی; شگرد Strategy
mosafer
04-01-2013, 07:31 AM
خواهش میکنم, نیازی هم نیست دو تن در همه چیز ببایست همنگر باشند, زبان پارسی نیز پیوندی به دین
و نژاد ندارد و ... ندارد, زبانی است کارا و زیبا که آموختن درست اش به نگر من بر هر ایرانیای شایسته.
نوشتههای خودتان هم با اندکی کوشش میتواند بسیار پارسیکیدهتر[1] شود (:
—> 98% پارسی
----
1. ^ pârs+ik+idan::Pârsikidan || پارسیکیدن: پارسیک کردن; ترزبان به پارسیک Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Persianize) To persianize
از حق نگذریم اینطور خیلی زیباتر هست
من زیاد درگیر الفاظ نیستم و هنرش رو هم ندارم ولی لذت میبرم از خواندن دست نوشته ای که پارسی وار نوشته بشه(گمانم 80درصد دور هست از زبان پارسی اصیل)
Sotude
04-01-2013, 08:56 AM
درود به همه!
سال نوی همگیتان خجسته و نیکو باد!
شرمنده که با دیرکَرد (تاخیر) 12روزه بهتان شادباش می گویم ولی مهربد جان می داند که در دسترس نبودم!!!!!! ;))
""لسان الغیب ستوده : (کـ)نون پاره ای از واژگانی که در این 43 روز ساخته و پرداخته اید، بازگویید باشد که دانسته های دانشیکمان اندکی به روز شود!! ""
در این چهل و چند روز چه واژگانی را (بـ)پیشنهادید؟
زبان عربی بهترین و غنی ترین زبان دنیاست!!! هیچ زبونی نمیتونه مثل عربی یه شاهكار ادبی مثل قران رو بسازه!!!!
زبان عربی بلیغ ترین زبان دنیاست. حالا شماها هی فحش بدید بهش:e056: یعنی نزادپرستی كنید. هیچ زبانی تو دنیا نمیتونه كوتاه مثل عربی باشه. چون ضمایر نصب و جر به تمام كلماتش میچسبه و كوتاه و بلیغش میكنه!!!
مگه همین فارسی تمام حرفارو میتونه تلفظ کنه؟؟؟
فردوسی ارزش کارش جداس. اما هیچکدوم از این کارها با قران قابل قیاس نیستن عزیز
زبان عربی با زبان ما سال هاست که برادر شده و اتفاقن خیلی هم پربار و غنی کرده زبانمون رو!!! مشخصه که با یه سری دلایل الکی نمیتونید این رو ثابت کنید. ببینید واستون مثال میارم:e056:شما که میگی تازیک گاه کوتاه میشه تازیک همیشه کوتاهه مثلن جمله های زیر رو نگاه کنید!
خیر الامور خیرها عاقبه ==== فارسیش میشه : بهترین کارها خوش عاقبت ترین ان ها است!!!
کفی بالله شهیدا === فارسیش میشه: خداوند از لحاظ گواه و شاهد بودن کافی است!!!
من یعمل مثقال خیرها. یره === هرکس به اندازه ی ذره ای کار خیر انجام دهد عاقبتش را میبیند!!!
اینم از این:e056: واسه همین هیچ زبونی به کوتاهی عربی نمیشه و خداوند هوشیارانه با این زبان پیام الهی رو منتقل کرده. دقت کنید که تازیک چندتا کلمست ترجمه ی فارسیش چه عبارت و چندتا کلمه میشه
براستی که زبان عربی فصیح ترین زبان است! چرا که می توان با کمترین کلمات منظور را به بهترین وجه ممکن رساند و به زبان فارسی هم خدمت فراوانی کرده است. هرچند که نمی توان انکار کرد که زبان پارسی لطیف ترین زبان است و بهترین زبان برای شعر اما برای نمونه همین اوزان شعر فارسی هم متاثر از اوزان عربی بوده است!
خیر الامور خیرها عاقبه = کار نیکْ فرجامِ نیک دارد
:105::43::71:
یعنی این ترجمه (بخوانید ترزبان!!) آخر خنده است!! گویا هنوز نمی دانند که در عربی "خیر الامور" یعنی بهترین کارها و نه "کار نیک" و معنای این جمله ی عربی هم میشود : بهترین کارها ، خوش عاقبترین آنهاست که هیچ پیوندی هم با کار نیک فرجام نیک ندارد!!!:)) عجب زبانشناسان برجسته ای وجود داشته اند و ما نمی دانستیم ها:)))
Mehrbod
07-27-2016, 06:52 PM
براستی که زبان عربی فصیح ترین زبان است!
افتضاحترین بیشتر میخورد. یکی از ویژگیهای خوب عربی در کوتاه شدن واژههاست, ولی این
کوتاه کردن هم هزینهبردار است و در پایان به گنگی زبان میانجامد. نمونهوار همینجا هر کس که
نوشتهی ِشما را میخواند گیج میشود که این "فصیح" دیگر چیست و چه صیغهایست؟ هنگامیکه برابرهای
پارسی "فصیح" میشوند «زبانآور» یا «زبانگشا» و سرانجام «روان» که هر کدام از اینجا به خودی خود روشن و گویا هستند.
پارسی زبانگشاترین زبان است.
یا
پارسی روانترین زبان است.
افتضاحترین بیشتر میخورد.
همین سخن گویای همه چیز است! اینکه از حبِ زبان پارسی نیست که پارسیگری راه انداخته اید بلکه از بغضِ عربی آنهم مردمانش همانانی که 1400 سالِ پیش به ایران حمله کردند و از اینرو مفتخر شدند که نژادشان "تازی " خوانده شود و زبانشان تازیک!!براستی که نفرت چشمِ خردِ آدمی را کور می کند!! بطوریکه یکی از قوی ترین و قدیمیترین و کاملترین زبانها را افتضاح ترین زبانها می خواند!! زبانی که هزاران سال است که هست و هویتش را از دست نداده است و کمترین تاثیر را از دیگر زبانها گرفته و انعطاف پذیرترین زبان است و زنده ترین زبان است . زبانی که اینقدر نیرومند است که برای هر واژه ی بیگانه ای برابری دارد حتی برای "فوتبال" !
یکی از ویژگیهای خوب عربی در کوتاه شدن واژههاست, ولی این
کوتاه کردن هم هزینهبردار است و در پایان به گنگی زبان میانجامد. نمونهوار همینجا هر کس که
نوشتهی ِشما را میخواند گیج میشود که این "فصیح" دیگر چیست و چه صیغهایست؟ هنگامیکه برابرهای
پارسی "فصیح" میشوند «زبانآور» یا «زبانگشا» و سرانجام «روان» که هر کدام از اینجا به خودی خود روشن و گویا هستند.
پارسی زبانگشاترین زبان است.
یا
پارسی روانترین زبان است.
سخن بنده روشن بود و با توجه به context دیگران منظور بنده را از فصیح در آن نوشته در می یابند مگر آنانی که دشمنی با اسلام چشمِ خردشان را کور کرده است!!
پ.ن.
حتی اگر کافر بودم و اسلام ستیز بازهم بر فصاحت و بلاغت زبان عربی صحه می گذاشتم همانطور که اگر ایرانی نبودم بازهم زبان پارسی را زیباترین و دلی ترین زبان می دانستم!
sonixax
07-28-2016, 12:55 AM
براستی که زبان عربی فصیح ترین زبان است! چرا که می توان با کمترین کلمات منظور را به بهترین وجه ممکن رساند
زخم شد :)))
اگر کوتاهی و استفاده از شمار کمتر واژه ها در انتقال مفاهیم برتری باشد Toki Pona برترین زبان دنیاست! چرا که کلن با 100 واژه تمام مفاهیم را از بیخ میرساند!
ولی مهمتر از همه ترکیب پذیری و توانایی ساخت واژه های جدید از واژه های قدیمی تر است که عربی در این زمینه بسیار ضعیف است. و درست همین نکته هست که زبان انگلیسی را زبانی برتر از بسیاری از زبانها قرار داده چرا که تقریبن کل زبان انگلیسی از هزار واژه ی ریشه تشکیل شده که با هم ترکیب شده و واژه های تازه تری تشکیل میدهند! طوری که اگر کسی آن هزار واژه رابشناسد تقریبن غیر ممکن است که واژه ی انگلیسی جدیدی ببیند و مفهومش را نفهمد!
مثال :
Television
Tele = از راه دور
Vis = دیدن
ion = عمل (این یون پیسوند است و با یون فیزیک متفاوت است) - Ion | Define Ion at Dictionary.com (http://www.dictionary.com/browse/ion)
=>
دیدن از راه دور!
اعراب ولی همان تلفزیون مینامندش چون زبانشان به خوبی توانایی تولید واژه های تازه را ندارد!
دلیل این قدرت در زبان انگلیسی نه تنها به عنوان یکی از فرگشت یافته ترین زبانهای هندی اروپایی، بلکه به خاطر ریشه هندی اروپایی آن است که پارسی هم از همین خانواده است و درست به همین دلیل این توانایی را بسیار بسیار بهتر و بهینه تر از عربی دارد! چرا که خانواده زبانهایی هندی اروپایی زبانهایی پویا هستند.
برابر های همین واژه در پارسی:
جام جم
دورنما
گیرنده آوا و سیما
پس میبینیم که پارسی بسیار بسیار پویا تر از عریست! و برعکس ادعای شما خلاصه سازی و مختصر گویی گرچه به خودی خود چیز بدی نیست ولی عامل قدرت و برتری یک زبان هیچ مدله نیست! برعکس ساده بودن و پویا بودن است که یک زبان را قدرتمند و کارآمد میکنند!
یعنی عربی به خاطر سخت بودن بیش از حدِ دستور زبان، سختی فجیع در خواندن و نوشتن، گنگ بودن و در کل پیچیدگی بیش از حد یک زبان ناکارآمد و به درد نخور است. و شاید به همین دلیل است که ما دانشمندِ عربِ آدم حسابی کم داریم یا اصلن نداریم!!! ولی دانشمندِ مسلمان زیاد!
چون تمام مسلمانان عربی سخن نمیگویند پس توانایی یادگیری و انتقال مفاهیم را بیشتر داشته اند. و بیشتر دانشمندان مسلمان هم یا عربی سخن نمیگفتند/نمیگویند! یا به زبانی غیر از عربی تسلط داشته اند/دارند یا اصلن از بیخ ربطی به اعراب نداشته اند/ندارند!
باز به همین دلیل است که دانشمند انگلیسی،فرانسوی،آلمانی و حتا ایرانی لزومن نیازی ندارد زبان دیگری را بداند! ولی عرب زبان جماعت اغلب بدون دانستن زبان دوم (معمولن انگلیسی) هیچ پُخی نیست!
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
مثال :
Television
Tele = از راه دور
Vis = دیدن
ion = عمل (این یون پیسوند است و با یون فیزیک متفاوت است) - Ion | Define Ion at Dictionary.com (http://www.dictionary.com/browse/ion)
=>
دیدن از راه دور!
اعراب ولی همان تلفزیون مینامندش چون زبانشان به خوبی توانایی تولید واژه های تازه را ندارد!
دلیل این قدرت در زبان انگلیسی نه تنها به عنوان یکی از فرگشت یافته ترین زبانهای هندی اروپایی، بلکه به خاطر ریشه هندی اروپایی آن است که پارسی هم از همین خانواده است و درست به همین دلیل این توانایی را بسیار بسیار بهتر و بهینه تر از عربی دارد! چرا که خانواده زبانهایی هندی اروپایی زبانهایی پویا هستند.
برابر های همین واژه در پارسی:
جام جم
دورنما
گیرنده آوا و سیما
پس میبینیم که پارسی بسیار بسیار پویا تر از عریست! و برعکس ادعای شما خلاصه سازی و مختصر گویی گرچه به خودی خود چیز بدی نیست ولی عامل قدرت و برتری یک زبان هیچ مدله نیست! برعکس ساده بودن و پویا بودن است که یک زبان را قدرتمند و کارآمد میکنند!
یعنی عربی به خاطر سخت بودن بیش از حدِ دستور زبان، سختی فجیع در خواندن و نوشتن، گنگ بودن و در کل پیچیدگی بیش از حد یک زبان ناکارآمد و به درد نخور است. و شاید به همین دلیل است که ما دانشمندِ عربِ آدم حسابی کم داریم یا اصلن نداریم!!! ولی دانشمندِ مسلمان زیاد!
چون تمام مسلمانان عربی سخن نمیگویند پس توانایی یادگیری و انتقال مفاهیم را بیشتر داشته اند. و بیشتر دانشمندان مسلمان هم یا عربی سخن نمیگفتند/نمیگویند! یا به زبانی غیر از عربی تسلط داشته اند/دارند یا اصلن از بیخ ربطی به اعراب نداشته اند/ندارند!
باز به همین دلیل است که دانشمند انگلیسی،فرانسوی،آلمانی و حتا ایرانی لزومن نیازی ندارد زبان دیگری را بداند! ولی عرب زبان جماعت اغلب بدون دانستن زبان دوم (معمولن انگلیسی) هیچ پُخی نیست!
ببین اینهمه با چشم یا عینک بدبینی خوب نیست زندگی بر شما سخت نمیگذرد؟ ،
بنده هم خواستم دورنمایشگرُ به عربی برگردانم که با جستجو دیدم سه چهار تا واسش آمد،تلفاز ، تلفزیون،، مرناة ،
که مرناة عربیش بود کنون من هم میتوانم یک چیزی بسازم "ظاهر البعید" این کار دارد؟چون خیلی عربی ام خوب نیست ،یکی اگر ماهر باشد میتواند چند جور واژه سازی داشته باشد،همچنین میتواند ساده اش کند با واژه های آغازین همچو »ظا«
خداوندا مرا دیدگاهی باز بخش که آسان زنده باشمُ برپاساز پیوست نماز دار
زخم شد :)))
اگر کوتاهی و استفاده از شمار کمتر واژه ها در انتقال مفاهیم برتری باشد Toki Pona برترین زبان دنیاست! چرا که کلن با 100 واژه تمام مفاهیم را از بیخ میرساند!
ولی مهمتر از همه ترکیب پذیری و توانایی ساخت واژه های جدید از واژه های قدیمی تر است که عربی در این زمینه بسیار ضعیف است. و درست همین نکته هست که زبان انگلیسی را زبانی برتر از بسیاری از زبانها قرار داده چرا که تقریبن کل زبان انگلیسی از هزار واژه ی ریشه تشکیل شده که با هم ترکیب شده و واژه های تازه تری تشکیل میدهند! طوری که اگر کسی آن هزار واژه رابشناسد تقریبن غیر ممکن است که واژه ی انگلیسی جدیدی ببیند و مفهومش را نفهمد!
اتفاقا به همین نکته هم در پست بعدی اشاره کردم ولی گویا شما نخواندید:
زبانی که هزاران سال است که هست و هویتش را از دست نداده است و کمترین تاثیر را از دیگر زبانها گرفته و انعطاف پذیرترین زبان است و زنده ترین زبان است . زبانی که اینقدر نیرومند است که برای هر واژه ی بیگانه ای برابری دارد حتی برای "فوتبال" !
پس میبینیم که پارسی بسیار بسیار پویا تر از عریست! و برعکس ادعای شما خلاصه سازی و مختصر گویی گرچه به خودی خود چیز بدی نیست ولی عامل قدرت و برتری یک زبان هیچ مدله نیست! برعکس ساده بودن و پویا بودن است که یک زبان را قدرتمند و کارآمد میکنند!
زبان عربی بسیار پویاست چرا که اگر پویا نبود تا به امروز باقی نمی ماند و یا دستخوش تغییرات فراوانی می شد و یک چیز دیگری می شد! اما این زبان همچنان به همان فرم و ریخت باقی مانده است برای نمونه همین کتاب قرآن برای هزار و چهارصد سال پیش است و اگر از دید زبان شناسی به آن بنگریم دستور زبان و آرایه های ادبی و... براستی بی نظیرند و در ضمن اعراب امروزی برای درک و فهم آن دچار رنج نمی شوند و براحتی آن را در می یابند اما برای نمونه همین گاتاهای زرتشت آیا ایرانیان امروزی می توانند آن را بخوانند؟ آیا می دانید که زرتشتیان به کودکان خود زبان دینشان را می آموزند که همانا پهلوی است و بسیار با فارسی و یا حتی پارسی سره تفاوت دارد! البته اینهمه تغییر در زبان ایرانیها ربطی به حمله ی اعراب و .. ندارد! برای نمونه همین گاتها زبان اصلیش زبان اوستایی کهن است و قدمت این کتاب به 8 قرن پیش از میلاد می رسد اما همین کتاب در دوران ساسانی بازگردانی شد و ترجمه شد!!!! آنهم به زبان پهلوی! و البته بنا به ادعای زبانشناسان دیلماجان دوره ی ساسانی خوب عمل نکرده اند و ترزبانِ خوبی ارائه نداده اند!
مثال :
Television
Tele = از راه دور
Vis = دیدن
ion = عمل (این یون پیسوند است و با یون فیزیک متفاوت است) - Ion | Define Ion at Dictionary.com (http://www.dictionary.com/browse/ion)
=>
دیدن از راه دور!
اعراب ولی همان تلفزیون مینامندش چون زبانشان به خوبی توانایی تولید واژه های تازه را ندارد!
دلیل این قدرت در زبان انگلیسی نه تنها به عنوان یکی از فرگشت یافته ترین زبانهای هندی اروپایی، بلکه به خاطر ریشه هندی اروپایی آن است که پارسی هم از همین خانواده است و درست به همین دلیل این توانایی را بسیار بسیار بهتر و بهینه تر از عربی دارد! چرا که خانواده زبانهایی هندی اروپایی زبانهایی پویا هستند.
برابر های همین واژه در پارسی:
جام جم
دورنما
گیرنده آوا و سیما
نخست آنکه واژه ی عربی تلویزیون می شود مرناة! و البته در کنار این واژه واژگانی چون تلفزیون و تلفاز و.. را هم استفاده می کنند! اما در برابر، همه ی ایرانیان تنها از "تلویزیون" استفاده می کنند و نه دورنما !
جام جم؟؟؟!!! :)))
سالها دل طلب ِ جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
یعنی منظور حضرت حافظ از "جام جم " تلویزیون بوده؟ بیچاره حافظ تمام عمرش در حسرت تلویزیون بوده و خب چون آنموقع که هنوز آن اختراع نشده بوده یک هفتصد هشتصد سالی حافظ باید برای رسیدن به آرزویش صبر می کرده که عمرش کفاف نداد!!!
دیگر "جام جم" که معنی اش و تکلیفش مشخص است و مخترع آن جمشید از پادشاهان پیشدادی بوده و هیچ ربطی به تلویزیون ندارد!!! آخر چگونه واژه ای که قدمت هزاران ساله دارد را می توان برای وسیله ای که از اختراعش یک قرن هم نمی گذارد به کار برد؟!!!
جام جم - WiKi (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D9%85_%D8%AC%D9%85)
اما در مورد زبان انگلیسی و آن نمونه ای که آوردید بله درست است و البته نه تنها برای زبان انگلیسی بلکه برای دیگر زبانهایی که ریشه ی لاتین دارند چون ایتالیایی و اسپانیولی ! شاید بتوان گفت یکی از دلایل اصلی وجود چنین قابلیتی در زبان های لاتین به دبیره ی آن مربوط گردد که اجازه ی چنین ترکیب هایی را می دهد اما برای نمونه زبان پارسی با وجود آنکه ریشه اش هندو اروپایی است ،دبیره اش به مانند زبان عربی است که یک زبان سامی است پس چنین قابلیتهایی را نمی تواند داشته باشد.
یعنی عربی به خاطر سخت بودن بیش از حدِ دستور زبان، سختی فجیع در خواندن و نوشتن، گنگ بودن و در کل پیچیدگی بیش از حد یک زبان ناکارآمد و به درد نخور است. و شاید به همین دلیل است که ما دانشمندِ عربِ آدم حسابی کم داریم یا اصلن نداریم!!! ولی دانشمندِ مسلمان زیاد!
چون تمام مسلمانان عربی سخن نمیگویند پس توانایی یادگیری و انتقال مفاهیم را بیشتر داشته اند. و بیشتر دانشمندان مسلمان هم یا عربی سخن نمیگفتند/نمیگویند! یا به زبانی غیر از عربی تسلط داشته اند/دارند یا اصلن از بیخ ربطی به اعراب نداشته اند/ندارند!
باز به همین دلیل است که دانشمند انگلیسی،فرانسوی،آلمانی و حتا ایرانی لزومن نیازی ندارد زبان دیگری را بداند! ولی عرب زبان جماعت اغلب بدون دانستن زبان دوم (معمولن انگلیسی) هیچ پُخی نیست!
اما در مورد سختی زبان عربی! آیا هر زبانی که سخت است ناکارامد است ؟ برای نمونه زبان عبری؟ که با توجه به اندک آشناییتی که با آن زبان دارم آن را سختترین زبان می دانم!! دبیره اش وحشتناک گیج کننده است !! اما عربی اینگونه نیست و براستی نسبت به زبان عبری زبان بسیار آسانی است!
اما ببینید اینقدر این زبان عربی و یادگیریش برای دیگران مهم است که در مورد آن چه مقالاتی که نوشته نشده اند و در ژورنالهای معتبر چاپ نشده اند:
Difficulties of Learning Arabic for Non-native Speakers (http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1877042813054487)
و چقدر هم که خواستار دارد:
Demand for Arabic Language Education Rises in United States - Campus Watch (http://www.campus-watch.org/article/id/1493)
اما فرمودید که این زبان عربی توانایی انتقال مفاهیم علمی و فلسفی را ندارد اگر اینطور است می شود بفرمایید چرا دانشمندان غیر عرب اما مسلمان بجای نگارش کتابهایشان به زبان مادریشان از زبان عربی استفاده می کردند؟!!! برای نمونه همان ابن سینا و فارابی و خواجه نصیر الدین طوسی !!! نگویید که مجبور بوده اند و آن زمان زبان رسمی ایران عربی بوده است که خنده دار است! چون این دوستان کتابهای ادبیشان را به پارسی می نوشتند پس اجباری نبوده اما چرا برای نوشتن کتابهای فلسفی و علمی از زبان عربی استفاده می کردند؟ چون بنا به گفته ی خودشان زبان پارسی قابلیت و ظرفیت مفاهیم فلسفی و علمی را نداشته است!
زبان هم شبیه یک موجود زنده می ماند اگر به آن برسیم رشد می کند و شاداب می شود اما اگر نه ، می شود همین که اکنون می بینیم!! تازه دوستان به فکر ِ پرورش زبان و افزایش قابلیتهای آن افتاده اند آنهم البته جرقه اش قبل از انقلاب و در دوره ی پهلوی بود اما بعد از انقلاب بنا به دلایل مضحکی دوباره این امر متوقف شد! اما پرورش و افزایش قابلیتهای زبان چگونه میسر می شود؟ با کمک اهل علم و فلسفه! برای نمونه مرحوم دکتر حسابی یک کارهایی در این زمینه انجام داد که براستی ستودنی است اما کافی نیست! در مقابل علامه طباطبایی همچنان کتابهایش را به عربی می نگاشت!!
این گره فقط به دست اهل فلسفه و علم باز می شود و بس! برای نمونه همین زبان آلمانی که مدام از قابلیتهای فلسفی آن تعریف می شود و چه چه تا قبل از کانت، فلاسفه ی آلمانی به زبان فرانسه کتابهایشان را می نوشتند چون زبان آلمانی را برای انتقال مفاهیم فلسفی ضعیف و ناکارآمد می دانستند اما اکنون چه؟ بهترین زبان برای فلسفه است!
sonixax
07-29-2016, 01:21 AM
بنده هم خواستم دورنمایشگرُ به عربی برگردانم که با جستجو دیدم سه چهار تا واسش آمد،تلفاز ، تلفزیون،، مرناة ،
مرناه و تلفاز برای هر دستگاه گیرنده یا الکترونیکی که میتوانند تصاویر را هم پخش کنند شامل تلویزیون، گوشی های موبایل، صفحه های نمایش کوچک، LCD و ... گفته میشود! و نه تنها به تلویزیون!!
به عبارتی این دو واژه گنگ هستند و به هیچ عنوان پویا بودن زبان را نمیرسانند. به همین روی اعراب عزیز که خیلی خیلی بهتر از شما یا من عربی میدانند هرگز از این واژه ها استفاده نمیکنند چون مخاطق قاط میزند که طرف دارد در مورد چی حرف میزند! پس به همان واژه تلفیزیون بسنده میکنند.
ولی آنچه من نوشتم بی درنگ ذهن شنوده فارسی زبان را به سوی تلویزیون میرد! نه موبایل و پلی استیشن پورتابل و ...
اتفاقا به همین نکته هم در پست بعدی اشاره کردم ولی گویا شما نخواندید:
عربی این خاصیت را ندارد!
اینکه هزاران سال است تغییر چندانی نکرده! یعنی درست ایستا بودن زبان و نه پویا بودن زبان!!!
زبان عربی بسیار پویاست چرا که اگر پویا نبود تا به امروز باقی نمی ماند و یا دستخوش تغییرات فراوانی می شد و یک چیز دیگری می شد! اما این زبان همچنان به همان فرم و ریخت باقی مانده است برای نمونه همین کتاب قرآن برای هزار و چهارصد سال پیش است و اگر از دید زبان شناسی به آن بنگریم دستور زبان و آرایه های ادبی و... براستی بی نظیرند و در ضمن اعراب امروزی برای درک و فهم آن دچار رنج نمی شوند و براحتی آن را در می یابند اما برای نمونه همین گاتاهای زرتشت آیا ایرانیان امروزی می توانند آن را بخوانند؟ آیا می دانید که زرتشتیان به کودکان خود زبان دینشان را می آموزند که همانا پهلوی است و بسیار با فارسی و یا حتی پارسی سره تفاوت دارد! البته اینهمه تغییر در زبان ایرانیها ربطی به حمله ی اعراب و .. ندارد! برای نمونه همین گاتها زبان اصلیش زبان اوستایی کهن است و قدمت این کتاب به 8 قرن پیش از میلاد می رسد اما همین کتاب در دوران ساسانی بازگردانی شد و ترجمه شد!!!! آنهم به زبان پهلوی! و البته بنا به ادعای زبانشناسان دیلماجان دوره ی ساسانی خوب عمل نکرده اند و ترزبانِ خوبی ارائه نداده اند!
بالاتر خودتان از خودتان نقل قول آورده اید که زبان عربی ایستاست :)))
اینکه این همه سال باقی مانده تنها دلیلش شمار بسیار زیاد مردمانیست که پس از حمله اعراب عرب زبان شدند!
اما در مورد زبان انگلیسی و آن نمونه ای که آوردید بله درست است و البته نه تنها برای زبان انگلیسی بلکه برای دیگر زبانهایی که ریشه ی لاتین دارند چون ایتالیایی و اسپانیولی ! شاید بتوان گفت یکی از دلایل اصلی وجود چنین قابلیتی در زبان های لاتین به دبیره ی آن مربوط گردد که اجازه ی چنین ترکیب هایی را می دهد اما برای نمونه زبان پارسی با وجود آنکه ریشه اش هندو اروپایی است ،دبیره اش به مانند زبان عربی است که یک زبان سامی است پس چنین قابلیتهایی را نمی تواند داشته باشد.
پیشتر خودم به ریشه هندی اروپایی داشتن اشاره کرده ام (لاتین هم یک زبان هندی اروپاییست جانم!)
همچنین نقل قولتان از جام جم بی ربط است! امروزه در پارسی جام جم هم چم تلویزیون است.
نخست آنکه واژه ی عربی تلویزیون می شود مرناة! و البته در کنار این واژه واژگانی چون تلفزیون و تلفاز و.. را هم استفاده می کنند! اما در برابر، همه ی ایرانیان تنها از "تلویزیون" استفاده می کنند و نه دورنما !
بالاتر در این مورد توضیح دادم!
بله ایرانیان امروزه از خیلی واژه ها استفاده میکنند! ولی نه به خاطر اینکه اگر واژه دیگری به کار برند مخاطب هنگ میکند! بلکه به خاطر روتین بودن و توی دهان بودن و ...
وگرنه ما واژگان بسیاری برای واژه های بیگانه داریم که استفاده نمیشوند مانند، تارنما، چرخبال، پیامک، رایانه و ... که هیچ کدام در زبان گفتاری ایرانیان استفاده نمیشوند! ولی به مرور زمان جا خواهند افتاد! روزگاری به دادگستری هم میگفتند عدلیه و اگر کسی از واژه دادگستری استفاده میکرد همه به چشم آدم فضایی بهش نگاه میکردند! به جایش اگر امروز کسی بگوید عدلیه همه به چشم غار نشین بهش نگاه میکنند!!!
اما در مورد سختی زبان عربی! آیا هر زبانی که سخت است ناکارامد است ؟ برای نمونه زبان عبری؟ که با توجه به اندک آشناییتی که با آن زبان دارم آن را سختترین زبان می دانم!! دبیره اش وحشتناک گیج کننده است !! اما عربی اینگونه نیست و براستی نسبت به زبان عبری زبان بسیار آسانی است!
اما ببینید اینقدر این زبان عربی و یادگیریش برای دیگران مهم است که در مورد آن چه مقالاتی که نوشته نشده اند و در ژورنالهای معتبر چاپ نشده اند:
بله هر زبان سختی! به خاطر سختی در انتقال به غیر نهایتن ناکارآمد است!
و علاقه زیاد میان برخی به یادگیری عربی!!!!!! دلیل بر کارآمدی و به درد بخور بودن آن نیست! زبان چینی و ژاپنی را هم خیلی ها دوست دارند یاد بگیرند و صدها برابر بیشتر از عربی در باره شان مقاله در ژورناهای معتبر علمی چاپ شده است! که چه ؟ از فردا برویم چینی یا ژاپنی یاد بگیریم که یک فرد دیپلمه در همان کشور توانایی مطالعه روزنامه هایشان را ندارد و هنوز باید کلی دیگر زور بزند تا بتواند درست و حسابی مطالعه کند ؟!
اما فرمودید که این زبان عربی توانایی انتقال مفاهیم علمی و فلسفی را ندارد اگر اینطور است می شود بفرمایید چرا دانشمندان غیر عرب اما مسلمان بجای نگارش کتابهایشان به زبان مادریشان از زبان عربی استفاده می کردند؟!!! برای نمونه همان ابن سینا و فارابی و خواجه نصیر الدین طوسی !!! نگویید که مجبور بوده اند و آن زمان زبان رسمی ایران عربی بوده است که خنده دار است! چون این دوستان کتابهای ادبیشان را به پارسی می نوشتند پس اجباری نبوده اما چرا برای نوشتن کتابهای فلسفی و علمی از زبان عربی استفاده می کردند؟ چون بنا به گفته ی خودشان زبان پارسی قابلیت و ظرفیت مفاهیم فلسفی و علمی را نداشته است!
میشه بفرمایید چرا خود دانشمندان عرب زبان! کتابهای علمیشان به زبانی غیر عربی مینویسند؟ (امروزه ؟)
در آن زمان استفاده از زبان عربی برای مفاهیم علمی نوعی جبر بوده و باید این کار را میکردند! همان ابن سینا توسط غزالی به کفر متهم شد! چرا؟ چون از نظر غزالی نوشته های فلسفی اش با اسلام همخوانی نداشت! چون در نوشته هایش به دنبال برابر یابی پارسی برای واژه های عربی بود،واژه هایی که توسط همان اعراب و زور کردن زبانشان رو به نابودی بودند! چون اگر عربی نمینوشتند به کفر گویی متهم میشدند و همان بلایی به سرشان میامد که امروزه بر سر مردم در مناطق تحت کنترل داعش می آید!!! چرا در شعر و ادبیات پارسی کاری به آنها نداشتند ؟! چون برای حکومت اسلامی آن دوران اهمیتی نداشت وگرنه همانها را هم به عربی مینوشتند و گند زده میشد به آنچه امروزه با افتخار ازش یاد میکنیم! چه خوب که اهمیت نداشت. پس حالا که میدانید چرا آثار علمی و فلسفی این افراد به زبان عربیست بروید تاریخ بخوانید جانم.
Mehrbod
07-29-2016, 11:18 AM
این گفتگوها جدا از اینکه ریشخندآمیز اند بسیار هم بیهوده اند, زیرا برای نمونه عربی
چگونه میتواند "فصیح!" ترین زبان باشد زمانیکه هتّا نمیتواند یک واژه ی
پپسی کولا را همانجور که هست درون بیاورد و ببسی کولا نکند؟ :e405:
یا این فصیحترین زبان به واژه هایی همچون «گاژ», «گچ», «ژاژ»,
«گواژه», «پرچم» و .. که میرسد چرا نیست و نابود میشود ..؟
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
".. ﻗُﻞْ ﻳَﺎ ﺃَﻫْﻞَ ﺍﻟْﻜِﺘَﺎﺏِ ﻟِﻢَ ﺗَﻜْﻔُﺮُﻭﻥَ ﺑِﺂﻳَﺎﺕِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَﺍﻟﻠّﻪُ ﺷَﻬِﻴﺪٌ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﺎ ﺗَﻌْﻤَﻠُﻮﻥَ 98 .."
"..گو ای سزاوارِ نوشتار براچه رومیپوشانید به نشانه های خداوندُ خداوند گواهشده ای بر چه کار می انجامید 98.."
این گفتگوها جدا از اینکه ریشخندآمیز اند بسیار هم بیهوده اند, زیرا برای نمونه عربی
چگونه میتواند "فصیح!" ترین زبان باشد زمانیکه هتّا نمیتواند یک واژه ی
پپسی کولا را همانجور که هست درون بیاورد و ببسی کولا نکند؟ :e405:
یا این فصیحترین زبان به واژه هایی همچون «گاژ», «گچ», «ژاژ»,
«گواژه», «پرچم» و .. که میرسد چرا نیست و نابود میشود ..؟
ببینید یک زبان چون عربی پارس را فارس میخواند من کاری ندارم چرا؟شاید نمیخواهد بر واژه اش افزاید باز همین شما چرا تلویزیون را تلویژن نمیگویید ،همین تلوزیون گویی نشان از ایرانی بودن گوینده دارد،یا اگر کسی بگوید برجم نشان از عربی بودن دارد،یا ترکزبانی گوید گوری بجای قوری که نشان از کمبودش نیست،مگر بخواهد به زبان پارسی سخن گوید آنزمان میشود خرده گرفت که چرا پارسُ فارس میگویی یا پرچمُ درست بجا نمی آوری،نمونه اگر توی پراید چرخِ یا فرمانِ پژو نبوده خرده نمیگیرند ..خداوندا مرا برپاساز پیوست نماز دار
مرناه و تلفاز برای هر دستگاه گیرنده یا الکترونیکی که میتوانند تصاویر را هم پخش کنند شامل تلویزیون، گوشی های موبایل، صفحه های نمایش کوچک، LCD و ... گفته میشود! و نه تنها به تلویزیون!!
به عبارتی این دو واژه گنگ هستند و به هیچ عنوان پویا بودن زبان را نمیرسانند. به همین روی اعراب عزیز که خیلی خیلی بهتر از شما یا من عربی میدانند هرگز از این واژه ها استفاده نمیکنند چون مخاطق قاط میزند که طرف دارد در مورد چی حرف میزند! پس به همان واژه تلفیزیون بسنده میکنند.
ولی آنچه من نوشتم بی درنگ ذهن شنوده فارسی زبان را به سوی تلویزیون میرد! نه موبایل و پلی استیشن پورتابل و ...
آها منظورتان همان جام جم است نه؟! یعنی فارسی زبان تا ""جام جم" را می شنود بی درنگ "تلویزیون" در نظرش می آید نه؟! پس برای نمونه این شعر حافظ هم اگر برای فارسی زبان بخوانیم بی درنگ تلویزیون در ذهنش نقش می بندد!!!!
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
البته تنها حافظ نیست و برای نمونه شاهنامه ی فردوسی و دیگر آثار نظامی گنجه ای و مولانا و.. پر از این واژه ی "جام جم" است و نکته ای که پیشتر هم گفتم و جنابعالی اینگونه پاسخ دادید
همچنین نقل قولتان از جام جم بی ربط است! امروزه در پارسی جام جم هم چم تلویزیون است.
همچنان بر جای خود باقی می ماند! امروزه هم پارسی زبانی که تنها به اندازه اپسیلونی ادبیات پارسی می داند هرگز جام جم را هم چم تی وی نمی گیرد چرا؟ چون این واژه هزاران سال، پیش از اختراع تی وی وجود داشته است و جمشید پادشاه پیشدادی آن را اختراع کرد تا با آن جهان را رصد کند و جام جهان نمای جمشید نام گرفت که به طور کوتاه شده می شود "جام جم" که هیچ ربطی هم به تی وی ندارد! مگر آنکه معتقد باشید که با تی وی آنهم از گونه ی ایرانیش بشود تمام احوالات ِ پیدا و پنهان ِجهان را رصد کرد!! و البته این که این واژه ی "جام جم " چگونه بعنوان تی وی معرفی شد بهتر است از جناب حداد عادل همه کاره ی فرهنگستان و صدا وسیما و یار گرمابه و گلستان معظم له پرسش کنید!!! هر چند که این واژه بی درنگ از طرف کارشناسان زبان رد شد! چرایش را هم که پیشتر گفته ام چون این واژه خودش هم اکنون دارای چم است و قدمتی هزاران ساله دارد و از اینرو نمی توان آنرا برای یک چیز جدید و تازه پدید آمده به کار برد! گمان نمی کردم از پیروان حداد عادل باشید:))
اما برای روشن تر شدن ، برای نمونه "رییس جمهور " یک واژه از بیخ عربی است نه؟ حال بیایند و آن را پارسی اش کنند و بگویند "کوروش کبیر"(!) از این پس به جای واژه ی عربی "رییس جمهور" باید بگوییم "کورش کبیر"!! آیا این پذیرفتنی است؟ آیا منطقی است؟ کوروش کبیر هزاران سال پیش زیست می کرد آنهم در زمانی که هیچ کشوری و حکومتی از گونه ی جمهوری نبوده است و رییس جمهور نداشته است! و دیگر اینکه خود کورش کبیر یک هویت حقیقی است و البته ملی ! حال "جام جم" هم همینطور چرا که آنهم دارای یک هویت حقیقی است و البته ملی!
عربی این خاصیت را ندارد!
سند و رفرنس بیاورید که چرا ندارد!
اینکه هزاران سال است تغییر چندانی نکرده! یعنی درست ایستا بودن زبان و نه پویا بودن زبان!!!
بالاتر خودتان از خودتان نقل قول آورده اید که زبان عربی ایستاست :)))
آیا من چنین سخنی گفتم؟! این بود سخن بنده:
زبانی که هزاران سال است که هست و هویتش را از دست نداده است و کمترین تاثیر را از دیگر زبانها گرفته و انعطاف پذیرترین زبان است و زنده ترین زبان است . زبانی که اینقدر نیرومند است که برای هر واژه ی بیگانه ای برابری دارد حتی برای "فوتبال" !
آیا اینکه گفتم از دید شما هویتش را از دست نداده است به معنای ایستا بودن آنست؟!! عجب نمی دانستم:)) گویا شما پویا بودن را با "دگردیسی" هم چم گرفته اید! و از اینرو سخن مرا اینگونه برداشت کرده اید! خب بهتر است که یک تعریفی اینجا از "پویایی" بشود و اینکه پویایی در علم زبانشناسی یعنی چه؟
در علم جامدات یک تعریفی از پویایی می شود و در علم سیالات یک تعریف دیگر و اگر همان تعریفی که از "پویایی " در علم جامدات وجود دارد را در مورد سیالات بکاربریم در حقیقت ایستار و سکون را در سیالات تعریف کرده ایم!
اینجا هم همین گونه است! پویایی در علم زبانشناسی یعنی آنکه زبان توانایی تولید واژگان جدید را برای مفاهیم و پدیده های جدید داشته باشد! و قابلیتهایش با توجه به شرایط زمانش افزایش یابد برای نمونه اگر در یک شرایط زمانی ویژه در همه جای جهان یک دانش یا دانشهای خاصی پیشرو باشند توانایی سازگاری خویش با مفاهیم آن دانش یا دانشها را داشته باشد و به قول معروف توانایی افزایش ظرفیتهای علمی خود را داشته باشد.
اما در مورد زبان عربی هنوز هم می گویم که هویتش را هزاران سالست که از دست نداده و در همان ریخت و فرم باقی مانده است که این بیانگر پایایی است و نه سکون و اینکه پویا هست به همان دلیلی که در بالا گفتم. در حقیقت زبان به مانند یک موجود زنده می ماند وقتی متولد می شود ضعیف است و ناتوان ولی اگر آن را به درستی پروش دهیم بارور می شود و نیرومند! برای بیشتر روشن شدن پایایی زبان عربی در عین پویایی ،می توان زبان را شبیه یک انسان تصور کنیم وقتی کودک است چهره اش کودکانه است اما وقتی بزرگ شد و از لحاظ جسمی و ذهنی بالغ شد بازهم همان شخص است و کسانی که وی را تنها در کودکی دیده اند بازهم می توانند وی را به یاد آورند!
مهمترین نشانه ی پویایی یک زبان که در بالا گفتم و حالا دوباره هم می گویم همین است : زبان توانایی تولید واژگان جدید را برای مفاهیم و پدیده های جدید داشته باشد!
اینکه شما جام جم را جایگزین پارسی تلویزیون می دانید حال جدا از آنکه آیا ما چنین اجازه ای را داریم که از یک واژه ای که خودش هویت و معنا دارد برای یک پدیده و اختراع جدید استفاده کنیم، وازه ی نویی نیست و هزاران سال قدمت دارد و حتی اگر به جای تی وی هم بکار گرفته شود و پذیرفته شود دلیل بر پویایی زبان پارسی ندارد!! و حتی می تواند بر غیر پویایی آن صحه بگذارد!!
اینکه این همه سال باقی مانده تنها دلیلش شمار بسیار زیاد مردمانیست که پس از حمله اعراب عرب زبان شدند!
ای بابا! چرا شما همه اش می رسید به حمله ی اعراب و اسلام؟! اینها ربطی به علم زبان شناسی و مباحث مربوط به آن ندارد! اما برای نمونه در مورد زبان عبری چه؟ که آنهم به مانند عربی زبان نیرومندی است و البته از دید دستور زبانی و واژگان شباهتهای زیادی با هم دارند و از یک ریشه اند (از زبانهای سامی هستند). در مورد آن چه می خواهید بگویید؟
قوم یهود که کم جمعیت ترین است در دنیا و کمتر از یک قرن هست که صاحب سرزمین (البته آنهم با زور !) شده است!
پیشتر خودم به ریشه هندی اروپایی داشتن اشاره کرده ام (لاتین هم یک زبان هندی اروپاییست جانم!)
خوب شد گفتید که لاتین زبان هندو اروپاییست وگرنه نمی دانستم:)) اما گویا سخن بنده هوش نشد! شما فرمودید که زبان انگلیسی به علت آنکه یک زبان هندو اروپاییست قابلیت ترکیب پذیری و توانایی ساخت واژه های جدید را دارد. و سپس هم فرمودید چون زبان پارسی هندو اروپاییست پس آنهم اینگونه است و.. اما آن نمونه ای که شما از زبان انگلیسی آوردید برای نشان دادن قدرت ترکیب سازی در زبان انگلیسی بیشتر از آنکه به ریشه ی هندو اروپایی بودن آن مربوط باشد به دبیره ی آن مربوط است! که دبیره لاتین هست و اینکه از چپ به راست است و حروف به هم نمی چسبند و جدا جدا و مستقل می توانند باشند و تفکیک کردن واژگان در آن آسانتر و سهلتر است تا زبانهایی چون پارسی یا عربی که دبیره اشان از گونه ی لاتین نیست!
در ضمن مگر بنده اینجا عربی را در مقابل پارسی قرار داده ام و این دو زبان را دارم با هم مقایسه می کنم که مدام عربی و پارسی را در کنارهم قرار می دهید و با هم مقایسه می کنید؟ از همان آغاز بنده تنها به زبان عربی کار داشتم و هیچ مقایسه ای هم با زبان فارسی نکردم!
بله هر زبان سختی! به خاطر سختی در انتقال به غیر نهایتن ناکارآمد است!
و علاقه زیاد میان برخی به یادگیری عربی!!!!!! دلیل بر کارآمدی و به درد بخور بودن آن نیست! زبان چینی و ژاپنی را هم خیلی ها دوست دارند یاد بگیرند و صدها برابر بیشتر از عربی در باره شان مقاله در ژورناهای معتبر علمی چاپ شده است! که چه ؟ از فردا برویم چینی یا ژاپنی یاد بگیریم که یک فرد دیپلمه در همان کشور توانایی مطالعه روزنامه هایشان را ندارد و هنوز باید کلی دیگر زور بزند تا بتواند درست و حسابی مطالعه کند ؟!
زبان عربی و البته عبری به عنوان قدیمترین زبانهای سامی که هنوز زنده اند و از لحاظ تاریخی و تمدنی و باستان شناسی و البته از دید زبان شناختی و کتابهای بسیار بی نظیر و ارزشمندی که به این زبانها نوشته شده ، بسیار بسیار زبانهای مهمی هستند به گونه ای که چینی و ژاپنی در برابر آنها هیچ هستند. و البته زبان پارسی هم به همان دلایل زبان بسیار ارزشمندیست چنانچه امروزه در بزرگترین دانشگاه های دنیا چون پرینستون بر روی شناخت و پژوهش بیشتر بر آن ،چه سرمایه گذاریهای هنگفتی که نمی کنند چون این زبان هم دارای کتابهای بی نظیریست که تنها با دانش کامل در زبان پارسی می توان آنها را به طور کامل درک کرد و فهمید!
میشه بفرمایید چرا خود دانشمندان عرب زبان! کتابهای علمیشان به زبانی غیر عربی مینویسند؟ (امروزه ؟)
به همان دلیل که امروزه دانشمندان فارسی زبان و البته دیگر غیر انگلیسی زبانان کتابهای علمی و مقالات علمیشان را به زبان انگلیسی می نویسند!
در آن زمان استفاده از زبان عربی برای مفاهیم علمی نوعی جبر بوده و باید این کار را میکردند! همان ابن سینا توسط غزالی به کفر متهم شد! چرا؟ چون از نظر غزالی نوشته های فلسفی اش با اسلام همخوانی نداشت! چون در نوشته هایش به دنبال برابر یابی پارسی برای واژه های عربی بود،واژه هایی که توسط همان اعراب و زور کردن زبانشان رو به نابودی بودند! چون اگر عربی نمینوشتند به کفر گویی متهم میشدند و همان بلایی به سرشان میامد که امروزه بر سر مردم در مناطق تحت کنترل داعش می آید!!! چرا در شعر و ادبیات پارسی کاری به آنها نداشتند ؟! چون برای حکومت اسلامی آن دوران اهمیتی نداشت وگرنه همانها را هم به عربی مینوشتند و گند زده میشد به آنچه امروزه با افتخار ازش یاد میکنیم! چه خوب که اهمیت نداشت. پس حالا که میدانید چرا آثار علمی و فلسفی این افراد به زبان عربیست بروید تاریخ بخوانید جانم.
امام محمد غزالی قبل از تحولش چه کسی را به کفر متهم نکرد؟ وی حتی به برادرش احمد غزالی هم رحم نمی کرد و وی را از گزند سخنانش در امان نمی گذاشت! اما در مورد ابن سینا! ابن سینا حتی کتاب عارفانه اش "حی بن یقظان" را هم به عربی نگاشته !!!! اما در مقابل ما کسی چون شهاب الدین سهروردی را داریم که بیشتر آثارش را به پارسی نگاشته و برای نمونه عقل سرخ شهاب الدین سهروردی هم ارز با حی بن یقظان ابن سینا هست اما آن به پارسی اصیل و آن یکی به عربی:) ابن سینا که در حقیقت وی احیا کننده حکمت خسروانی یا همان اشراق هست در آخرین کتابش که تنها مقدمه ی آن امروزه به جا مانده ، سخن از حکمت اشراق می کند که برای خواص است و.. بازهم از زبان عربی بهره گرفته آنهم برای نوشتن در مورد اصیلترین فلسفه ی ایران یعنی اشراق!!! اما در مقابل شهاب الدین سهرودی بطور کامل به پارسی آنهم ناب به بیان اشراق می پردازد! و اصلا به علت همین نوشته هایش وی را متهم به زرتشتی بودن می کنند و حتی کسی چون ملاصدرا که قرن ها بعد از وی هست بر او خرده گرفته و اینکه چرا وی خدا را نور می داند و چرا آرا و نظریاتش به زرتشتیان شبیه تر است تا اسلام و.........
اما در آنموقع چون زبان عربی به مانند زبان انگلیسی در امروزه بوده! یعنی یک زبان بین المللی در بین ملل اسلامی از ایران گرفته تا اسپانیا بوده است از اینرو از ابن سینا و غزالی گرفته تا ولید اسپانیایی و ابن عربی اندلسی همه به زبان عربی می نگاشته اند . درست به مانند امروزه که همه به زبان انگلیسی مقالات و کتبشان را می نویسند تا دیگران در دیگر نقاط جهان بتوانند از آن بهره گیرند! و البته همه ی اینها به پربارتر شدن و قوی تر شدن زبان انگلیسی کمک کرده و سبب شده براستی زبان کاملی در انتقال مفاهیم علمی گردد. اما در همان دوران طلایی جهان اسلام، همین فلاسفه و دانشمندان غیر عرب و یا بهتر است بگویم ایرانی به پر بارتر شدن و قویتر شدن زبان عربی در دانش و فلسفه یاری رساندند!
Mehrbod
08-01-2016, 10:02 PM
زبان عربی توانایی واژهسازی اش بخوبی زبانهایِ هندواروپایی نیست, از چند رو:
١. پوشش نداشتن همهیِ واتها: نبود پ, ژ, گ, چ دردسرآفریناند, هم در وامواژهها, چم در واژهسازی. برای نمونه,
وامواژهیِ «گوگل» در عربی دردسرآفرین است چون هم جوجل میشود, هم غوغل, هم کوکل و هر سه نیز به کار میروند!
٢. در عربیک یک شماری کالبد آهنگین برای واژهسازی بیشتر نیست, برای نمونه مکتب از کتب نام
جایگاه است, هنگامیکه در پارسی که زبانی ونداوند (aggultinative) باشد میشود دبیر+ستان, آموزشگاه و جزآن.
٣ّ. جاهاییکه عربی ناچار از واژهسازی میشود آنرا آموده (ترکیب شده) میآورد, برای نمونه در پارسی
میشود «پُست ِ هوایی» را «هواپست» کوتاهتر, ولی عربی نمیتواند و تنها «پُست ِ هوایی» را پوشش میدهد.
داشتم صندلی داغ مزدك بامداد (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-37.html#post54609) را میخواندم به این سوال رسیدم گفتم حالا که اینجا در موردش دارید بحث میکیند پاسخ مزدك بامداد را بزارم اینجا
پاسختان به کسانی که میگویند:
''زبان عربی کاملترین زبان دنیاست'' چیست؟
یا کسانی که میگویند خیلی زبان خوب و باسوادانه ای است!
همچه سخنی از چند سو کشک است. یکی اینکه باید دید "کامل" به چه میگویند.
برای نمونه آچار پیچ گوشی ابزار کاملی است برای باز کردن پیخ. ولی به درد
نواختن سمفونی پنجم بتهوون نمیخورد. اگر داو این گروه آن باشد که زبان
عربی برای هر زمینه ای از سخنگویی بسنده است و همه فرایافت های جهان
را میرساند، باید گفت که به هیچ روی چنین نیست و هتّا زبان های برتری مانند
آلمانی و انگلیسی هم به این تراز نرسیده و نمیرسند که بتوانند برای هر ریزترین
فرایافت های جهان، یک واژه ی داشته و در آمایش واژه ها نیز فرزام باشند.
برای نمونه در عربی کارواژه ی بودن to be (نه هستن to exist) و داشتن to have
( نه مالک بودن to possess ) نیست! در عربی برابری برای واژه های بیشمار،
مانند هشتپا، دمکراسی، .. در دست نیستند.
اگر کامل بودن را به گویش و واتها میگویند، باید گفت که بسیاری از آواها
و وات ها در عربی نیستند، مانند چ، ژ، پ، گ، و "تس" (z آلمانی یا ц روسی)
و شچ (щ یک وات روسی )
اگر "کامل" به این میگویند که دستور زبانش در برگیرنده ی همه ی ایستار های
دستوری میباشد، بازهم نادرست است، چون برای نمونه زبان آلمانی، مادینه و
نرینه و میانه (خنثی) دارد ولی زبان عربی تنها مادینه و نرینه دارد.
از این گذشته چون زبان عربی دارای توان واژه سازی وندی نیست و تنها، واژه ها
با کالبد های ویژه و مرزمندی مانند " فاعل، مفعول، استفعال، .."، میتوانند ساخته شوند،
همواره نیاز به افزودن ریشه های عربی ( مانند ذهب، قتل، مزح، طلب، خدم، ...) برای
ساختن واژه های نوین است. برای نمونه ، شما باید ۴۰۰۰ ریشه ی عربی را یاد بگیرید
که بتوانید به ان زبان بخوبی و ادبورانه چیره باشید ولی در آلمانی، شاید ١۰۰ کارواژه
برای اینکار بسنده باشد. در خود پارسی هم اگر "کندن" را بدانید و چم پیشوند هارا
هم بدانید، میدانید که آکندن، پراکندن، واکندن برکندن و .. چه چمی دارند ولی در
زبان عربی هرکدام از اینها یک ریشه جداگانه دارد.
----
زبان عربی بدست دانشمندان و اندیشمندان پارسی گو و ایرانی نژاد ، پس از یورش
اسلام به ایران، پرورده شد و زبان فلسفه و دانشهای آنزمان گردید ولی همین
مرزمندی و دشواری یادگیری آن، و از آنجا که زبان، هم پایه اندیشه و هم جامه ی
اندیشه است، از خود از بیخ عربها، هیچ فیلسوف و دانشمند و اندیشمندی که شایان
یادآوری باشد، بر نخواست و به گفته ی ابن خلدون، (در مقدمه ی تاریخ)، بیش از
۹۰% دانشمدان و اندیشمندان و هنرمندان "اسلامی" ایرانی و ایرانی تبار بوده و
زبان مهادین و مادریشان پارسی بوده و عربی را در جایگاه زبان دوم آموخته بودند.
اینها ب.ن. واژه هایی مانند "جبر" را برای رشته های مزدائیک بکار بردند و گرنه جبر
چم دیگری داشت.
--
زبان عربی در زمان عباسیان زبان "باسوادانه" ای بود، آنهم از سر کوشش ایرانیان.
اکنون انگلیسی زبان با سوادانه است و عربی زبان شتردوانی میباشد.
•
پارسیگر
" بسم الله الرحمن الرحیم
.. ﻓَﺒَﻌَﺚَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻏُﺮَﺍﺑًﺎ ﻳَﺒْﺤَﺚُ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻟِﻴُﺮِﻳَﻪُ ﻛَﻴْﻒَ
ﻳُﻮَﺍﺭِﻱ ﺳَﻮْﺀَﺓَ ﺃَﺧِﻴﻪِ ۚ ﻗَﺎﻝَ ﻳَﺎ ﻭَﻳْﻠَﺘَﺎ ﺃَﻋَﺠَﺰْﺕُ ﺃَﻥْ
ﺃَﻛُﻮﻥَ ﻣِﺜْﻞَ ﻫَٰﺬَﺍ ﺍﻟْﻐُﺮَﺍﺏِ ﻓَﺄُﻭَﺍﺭِﻱَ ﺳَﻮْﺀَﺓَ ﺃَﺧِﻲ ۖ
ﻓَﺄَﺻْﺒَﺢَ ﻣِﻦَ ﺍﻟﻨَّﺎﺩِﻣِﻴﻦَ
31 ﺍﻟﻤﺎﺋﺪﺓ..."
" به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
..باز پدیدارید خداوند کلاغیُ میکَند در زمین برامینگردش طوری میپنهاند بدشدهء برادرش گفت ای آخَم آیا درمانده ام که میباشم جورِ این کلاغ باز پنهانید بدشدهء برادر باز دگردید از پشیمانها 31 خوان.."
ببینید غراب کلاغ که پرنده ایست از غرب آمده پس عربی هم از ریشه واژه بهره ها میبرد ،
جورِ فُلک گردنده کشتی چه واژه قشنگی یا سفینه شاید براقایق باشد
یا فارسی میخوام روَم تو عربی افزودهء س در استذهب یا زود میروم ساذهب
در ساده سازی،
جدای این در عربی لِ نیز لَ هم و داریم برای پیشُ برای پسُ نیز __ُ_ داریم،
برای شناسا معرفه ال داریم جورِ الحسن نیکو آقا حسن که اگر ناشناس بود میگوییم حسنً نیکویی حسنی
یکی گیر داده برای کندنُ آکندنُ پراکندن ،،
من زبانشناس نیستم باز برای پاشیدن دانه اگر بکار بریم پراکندنُ ناسودمند هست
مگر بخواهیم رویم تو چاه بیل زنیم گلُ خاکُ گرداگرد پراکنده سازیم
برای آکندن پر کردن هم داریم
یا کندن چند جور داریم کندن برای جستجوی آب در چاه یا کندنِ پوست که دومی خراشیدن میشود
یا کنده کار که رو چوب میکَند با چاهکن میشود هردو را کنده کار گفت؟
خداوندا مرا از خشمگینهای ناباور آسوده دارُ برپاساز پیوست نماز نه کینه توز برادر کش صهیونی
sonixax
08-09-2016, 12:44 AM
آها منظورتان همان جام جم است نه؟! یعنی فارسی زبان تا ""جام جم" را می شنود بی درنگ "تلویزیون" در نظرش می آید نه؟! پس برای نمونه این شعر حافظ هم اگر برای فارسی زبان بخوانیم بی درنگ تلویزیون در ذهنش نقش می بندد!!!!
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
البته تنها حافظ نیست و برای نمونه شاهنامه ی فردوسی و دیگر آثار نظامی گنجه ای و مولانا و.. پر از این واژه ی "جام جم" است و نکته ای که پیشتر هم گفتم و جنابعالی اینگونه پاسخ دادید
فاطی جان! جام جم به تلویزیون هم گفته میشود!
جام جم یعنی جام جهان نما! و درست به همین خاطر است که همچم تلویزیون هم هست!
ما بقی سخنان هم که از بیخ کل کل بیخودی هست و پاسخ دادن وقت کشی!
شما بروید فکر کنید عربی خفن ترین زبان دنیاست! ولی به جایش ما به این حقیقت مینگریم که عرب زبانان به جز تروریست تا کنون دستاوردِ درست و درمان نداشته اند :))
فاطی جان! جام جم به تلویزیون هم گفته میشود!
جام جم یعنی جام جهان نما! و درست به همین خاطر است که همچم تلویزیون هم هست!
ما بقی سخنان هم که از بیخ کل کل بیخودی هست و پاسخ دادن وقت کشی!
شما بروید فکر کنید عربی خفن ترین زبان دنیاست! ولی به جایش ما به این حقیقت مینگریم که عرب زبانان به جز تروریست تا کنون دستاوردِ درست و درمان نداشته اند :))
نخست آنکه اگر نام مادرتان فاطی یا کماندو است دلیلی ندارد که نام دیگر بانوان هم همین باشد! افتاد؟!!
دو، آنکه بیسواد ! توتی وار تکرار کردن یک چیز بر بیسوادیتان بیشتر دلالت دارد! اینهمه نوشتم و روشن کردم چقدر احمقانه و کودنانه است که تلویزیون را جام جم بخوانیم:))))
پس با این حساب شعر حافظ را باید اینگونه بخوانیم:
سالها دل طلب تلویزیون از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد!!
:24::fuuthatshi:
من حال و حوصله ی سرو کله زدن با بیسوادی که هنوز قادر به فهم ساده ترین مسائل زبان شناسی نیست و مدام جاهلانه تکرار می کند تو برو فکر کن عربی خفن ترین زبان دنیاست و.. از این چرندیات را ندارم... اگر نوشته ام فهم می شد که نشده است این نتیجه گیری های احمقانه از آن گرفته نمی شد.
پس دیگر پاسخی به چرندیات بیسوادان نمی دهم و در صورت نقل قول گرفتن، مفتخر نموده و نامشان را به بلک لیستم می افزایم!
در ضمن من بیشتر برای خوانندگان و بازدیدکنندگان این جستار آن نوشته ها را گذاشتم نه برای کسی که هنوز مفاهیم ساده و پیش پا افتاده ی زبانشناسی را نمی داند:)))))
sonixax
08-11-2016, 08:11 PM
نخست آنکه اگر نام مادرتان فاطی یا کماندو است دلیلی ندارد که نام دیگر بانوان هم همین باشد! افتاد؟!!
پس فاطی هم شده توهین! پس شما بیخود میکنید از اسلام دفاع میکنید چون فاطی مقدس ترین نام اسلامیست :))))
دو، آنکه بیسواد ! توتی وار تکرار کردن یک چیز بر بیسوادیتان بیشتر دلالت دارد! اینهمه نوشتم و روشن کردم چقدر احمقانه و کودنانه است که تلویزیون را جام جم بخوانیم:))))
به جای کل کلهای احمقانه با من تنها و تنها دو خط و نه بیشتر کتاب بخوانید :))
پس با این حساب شعر حافظ را باید اینگونه بخوانیم:
سالها دل طلب تلویزیون از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد!!
بله و دقیقن با همین حساب اعراب قبل از اختراع تلویزیون از تلویزیون استفاده میکردند :)))
من حال و حوصله ی سرو کله زدن با بیسوادی که هنوز قادر به فهم ساده ترین مسائل زبان شناسی نیست و مدام جاهلانه تکرار می کند تو برو فکر کن عربی خفن ترین زبان دنیاست و.. از این چرندیات را ندارم... اگر نوشته ام فهم می شد که نشده است این نتیجه گیری های احمقانه از آن گرفته نمی شد.
پس دیگر پاسخی به چرندیات بیسوادان نمی دهم و در صورت نقل قول گرفتن، مفتخر نموده و نامشان را به بلک لیستم می افزایم!
در ضمن من بیشتر برای خوانندگان و بازدیدکنندگان این جستار آن نوشته ها را گذاشتم نه برای کسی که هنوز مفاهیم ساده و پیش پا افتاده ی زبانشناسی را نمی داند:)))))
شنیده اید که گفته اند اینها برای فاطی تمبان نمیشود فاطی جان ؟ با جیغ و داد کردن نمیتوانید گندی که زده اید را لاپوشانی کنید.
Powered by vBulletin® Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.