توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشتهیِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صندلی داغ - Ouroboros
Russell
02-20-2013, 04:41 PM
درود بر امیر عزیز :e303:
خوب Ouroboros (http://www.daftarche.com/members/Ouroboros-66/) جان نوبت شماست.
بگمانم خوشامد گویی من اینجا چندان معنا نداشته باشد از آنجا که خودت میزبان هستی،پس یکراست میرویم سر اصل مطلب:
1. چه عنصری را در روابط اجتماعی از باقی مهمتر میدانید؟ توضیح بدهید.
2. در خطکش سیاسی خود را در کجا میبینید؟ راست، چپ، میانه یا...؟
3. در زندگی روزمره آیا مقید به اصول اخلاقی مشخصی هستید یا نخست به نتیجهبخشی اعمال خود توجه میکنید؟
4. آیا در زندگی شما نقطهی دگرگونی برجستهای وجود داشته؟ لحظهای، رخدادی، شخصی ... که زندگی شما به پس و پیش از آن تقسیم بشود؟ اگر بله، بدون ذکر جزئیات، حالات خود و چگونگی آن تغییرات را توصیف بکنید.
5. با استیصال چه میکنید؟ یعنی اگر تمام آنچه ممکن است را برای حل یک مشکل انجام دادهاید اما همچنان عاجز ماندهاید، برای کنار آمدن با عجز منتج چه طریقی را برمیگزینید؟
6. به باور شما کدامیک از شعارهای انقلاب فرانسه مهمتر است، و اگر وادار به گزینش یکی بشوید، کدامیک خواهد بود؟
7. موثرترین شخص در زندگی شما که بوده؟ بدون درج اطلاعات شخصی، کمی پیرامون چگونگی اثرگیری خود توضیح بدهید.
8. آیا تا بحال آرزوی مرگ کسی را کردهاید؟ اگر بله، توضیح بدهید.
9. به نظر شما آیا کیفیت زندگی بشر از منظر زمانی درحال صعود بوده یا سقوط؟
10. کدامیک از این دو را دستاورد مهمتری برای بشر تلقی میکنید: هنر، یا دانش؟
11. آیندهی نزدیک جهان و ایران را از منظری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چگونه میبینید؟
12. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمانهای خود جانتان را به خطر بیاندازید؟
13. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمانهای خود جان دیگران را به خطر بیاندازید؟
14. آیا مذهب و دانش را آشتیپذیر میدانید؟
15. آیا به وجود فضای سیاسی سالم باور دارید یا اساسا برای این عرصه از زندگی اجتماعی اعتباری قائل نیستید؟
16. آیا با نقوش سنتی زن و مرد در جامعه موافق هستید؟
17. کدام ورزش، غذا، سبک موسیقی و ژانر سینمایی را ترجیح میدهید؟
18. نظرتان پیرامون این سه ایدئولوژی چیست: فمینیسم، مارکسیسم، کنسرواتیسم.
19. اگر وادار به برگزیدن یکی از ادیان ابراهیمی بشوید کدام را انتخاب میکنید؟
20. اگر بنا بود در جزیرهای دورافتاده تنها بمانید، و حق انتخاب یک آلبوم موسیقی، یک فیلم و یک کتاب را داشتید، کدامها را برمیگزیدید؟
21. بدترین و بهترین ویژگی خود را چه میدانید؟
22. بدترین و بهترین ویژگی نوع بشر را چه میدانید؟
23. اگر میتوانستید سه چیز را در جهان تغییر بدهید، آن سه چیز چه میبودند؟
24. همنشینی با آدمهای مشابه خودتان را ترجیح میدهید یا با اشخاص متفاوت؟
25. انتظار و امید وجود چه پرسشی(ها) را در این مجموعه داشتید که آنرا نمیبینید، خودتان آن(ها) را مطرح بکنید و پاسخ بدهید.
یادآور میشوم که زمان پاسخ به پرسشهای استاندارد تا یک هفته (تا چهارشنبه بعدی) است و پس از پاسخ کامل به آنهاست که فرصت پرسش و پاسخ کاربران دیگر آغاز میشود.
چرا از اسلام جدا شدید؟؟؟
لطفن دلیل بیارید و مثل اقای داریوش مثال الکی نزنید!!!
Dariush
02-20-2013, 06:33 PM
چرا از اسلام جدا شدید؟؟؟
لطفن دلیل بیارید و مثل اقای داریوش مثال الکی نزنید!!!
بله امیر گرامی یادتان باشد که مثل من مثال الکی نیاورید و دلایلی بیاورید که آنچنان تاثیرگذار باشند که ایشان با خواندنشان، همان دم کافر شود!
viviyan
02-20-2013, 11:02 PM
درود.
چندسالتونه؟
Ouroboros
02-21-2013, 04:48 AM
سپاس از راسل گرامی.
به نظرم «قانون» منع طرح پرسشهای کاربران در مدت سوالات استاندارد را از آنجاکه خیلیها به آن علاقهای ندارند برداریم بهتر است.
فقط ترتیب پاسخ دادن بماند تا بتوانیم به همهی پرسشها بپردازیم.
1. چه عنصری را در روابط اجتماعی از باقی مهمتر میدانید؟ توضیح بدهید.
کنش اقتصادی را.
در جوامع بشری تاکنون شخص با حرفهی خود بازشناخته میشده، و مدرنیته نیز تنها به تشدید ِ تا سرحد رواننژندی این پدیده انجامیده. شما خیلی ساده، و بیکم و کاست، نمایندهی انسانی شغلتان هستید و همه جا با آن بازشناسی میشوید. آرمانها و آرزوها، علایق و سلایق، باورها و تمامی دیگر مشخصههای انسانیتان در مراودات روزمره تحت الشعاع این نگرش قرار میگیرند. ما نه فقط نیازمند تغییری بنیادین در نحوهی تولید، ساختار قدرت و مناسبات اجتماعی هستیم، بلکه به دگرگونی گستردهای در جهانبینی خودمان هم احتیاج داریم. نوع ارتباط خود شخص با حرفهاش، آن قاعدهی نانوشتهی کاپیتالیستی مبنی بر بیزاری و بیگانگی از پیشه، جایگاه اجتماعی شما و از همه مهمتر وابستگی میزان دسترسی شما به منابع ضروری جهت پیشرفت و رشد به سطح درآمدی که دارید و تناسب آن با مخارجی که لازم است و ... هر اقدامی جهت رسیدن به درکی انسانشناختی از زندگی کنونی ما بدون عنایت به کنش اقتصادی میسر نیست، خواه تحلیل مورد نظر پیرامون هنر، علم، صنعت، فرهنگ، دین و سیاست باشد، خواه پیرامون تفریح، جنسیت یا...
2. در خطکش سیاسی خود را در کجا میبینید؟ راست، چپ، میانه یا...؟
منتهی الیه سمت چپ، اما عقاید «ارتجاعی» هم زیاد دارم. برای مثال کُل گفتمان فمینیستی را گیسخندآمیز و مضحک مییابم، با طرفداران محیط زیست و مروجان حقوق حیوانات و «سبزها» هیچ میانهی خوبی ندارم و آنچنان به مارکسیستها بدبینم که ایشان را اساسا بخشی از چپ مترقی باز نمیشناسم. جدای از این استثناها اما خواستار اشتراکی کردن ابزار تولید، برچیدن دولت و برپا کردن کمونهای اختیاری به جای همبودهای سنتی هستم.
3. در زندگی روزمره آیا مقید به اصول اخلاقی مشخصی هستید یا نخست به نتیجهبخشی اعمال خود توجه میکنید؟
فارغ از نتیجه به اصول مطلقی پایبندم و سرپیچی از آنها بجز در مواردی فرضی که نتیجهی پایبندی بسیار مصیبتبار خواهد بود را مجاز نمیدانم. مثلا دروغ گفتن را عملی برآمده از ضعف و پستی میدانم و هرگز حاضر به انجام آن نیستم، مگر آنکه در آلمان نازی باشم و یک یهودی در پستوی خانه پنهان کرده باشم و افسر نازی از من بپرسد آیا یهودی در خانه داری و ... دلیل پایبندی من به این اصول نه باور به نتیجهبخشی آنها در زندگی روزمره، که هراس وسواسی و بیمارگون از تعلیق و نبودنشان است.
با وجود این در بسیاری موارد آنچنانکه میپسندم پایبند نیستم، و نتیجه این میشود که بر دیگران سختگیرترم تا بر خودم. اغلب راهی برای توجیه لغزشها و خطاپوشی برای خود مییابم، اما دیگران را زیر پتک سترگی از تحقیر و ریشخند خرد میکنم. آدمهای زندگی من همواره یک قدم تا «مردن برای همیشه» فاصله دارند و به نحو ظالمانهای اغلب آنها را وادار به بندبازی خطیری میکنم که خود هرگز حاضر به انجامش نیستم.
4. آیا در زندگی شما نقطهی دگرگونی برجستهای وجود داشته؟ لحظهای، رخدادی، شخصی ... که زندگی شما به پس و پیش از آن تقسیم بشود؟ اگر بله، بدون ذکر جزئیات، حالات خود و چگونگی آن تغییرات را توصیف بکنید.
نه، با کمی توضیح. رخدادهای پرشماری بودهاند که من ارزش و اهمیتی بسیار سترگ برایشان قائل بودهام و تا مدتی گمان میکردهام که مهمترین نقاط چرخش در زندگیام محسوب میشوند، اما پس از سپری شدن مدتی و تغییر اهداف، روشها و یا نتایج برآمده از آن وقایع، اندکاندک جایگاه آنها از سوزن پرگار و نقطهی ثقل ِ کل ِ کیستی من بدل به یک برگ هرچند بخاطر ماندنی و تاثیرگذار اما نه آنقدرها تعیینکننده در زندگیام تنزل پیدا کرده. اینست که با اتفاقات مثبت و منفی امروز کمی با تامل و اندیشهی بیشتری برخورد میکنم، و میکوشم هر تغییری را پیچی ابدی که تا پایان عمر اثرات و تلالوی آن محسوس خواهد بود تلقی نکنم. هیچ واقعهای از بلندا آنقدرها مهم نیست.
5. با استیصال چه میکنید؟ یعنی اگر تمام آنچه ممکن است را برای حل یک مشکل انجام دادهاید اما همچنان عاجز ماندهاید، برای کنار آمدن با عجز منتج چه طریقی را برمیگزینید؟
احتمالا انکار؟ نمیدانم چراکه آنقدر باهوش/خوششانس بودهام که تاکنون با چنان شرایطی روبرو نشدهام. اما اگر به راستی، روزی به مشکلی برخوردم که هیچ راهکار و چارهای برای آن نیافتم، و تمام راههای ممکن(از بازآزمایی تا بازنگری و توصیهجویی و پرسشگری و چرخیدن به دور مسئله و ...) به حل آن کمکی نکرد، اگر به راستی با آن معمای نهایی و حلناشدنی ِ آخر، چهره به چهره بشوم و از آن شکست بخورم، یقین دارم که اثری روانضربهای بر من خواهد داشت و کلیت شالودهی شخصیتی مرا برهم خواهد زد. شاید چنین رخدادی همانی باشد که سوال قبلی سراغ آنرا میگرفت؟ در این معنی که من پس از چنین واقعهای دیگر من نخواهم بود.
اما به وجود مشکلی این چنینی شدیدا مشکوکم، در زندگی غیرممکنی وجود ندارد، تنها برخی کارها بسیار بسیار دشوار هستند که خُب اگر همت انجام آنرا نداریم، میتوانیم خودخواسته آنرا رها بکنیم. این مایهی استیصال نیست، و با انتخاب آلترناتیوهای آسانتر قابل حل است.
6. به باور شما کدامیک از شعارهای انقلاب فرانسه مهمتر است، و اگر وادار به گزینش یکی بشوید، کدامیک خواهد بود؟
پیشتر در اینباره صحبت کردهام که در زندگیام برای مدتی این موضوع ِ کلنجاری شخصی بوده، من تربیتی مبتنی بر عدالتخواهی و مساواتطلبی داشتم، بعدها اما از طریق زندگی کردن در جامعهای آزادتر از جامعهی ایران، آنهم در معنایی بسیار سطحی و ابتدایی(آزادتر در زندگی سیاسی و اجتماعی)به ارزش بسیار بالاتر(و نه «والاتر» )آزادی و رها بودن در قیاس با برابری پی بردم. یک تقدم عینی، چنانکه اگر بناست روزی به برابری برسیم، تنها راه رسیدن به آن از آزادی مطلق عبور میکند. با شعار برادری، یعنی تاکید به پیوندهای خونی، قومی، ملی، نژادی، خانوادگی و ... به کلی مخالف هستم.
انواع دیگری از نگاه به این موضوع هم هست که هنوز چنانکه بایسته است زمان، انرژی، انگیزه و علاقهی بسنده برای اندیشیدن به آنها پیدا نکردهام. یکی فروتر رفتن از این شعارها و رسیدن به درکی که در آن با دلزدگی مشغول حداقلی کردن مصائب و بدبختیها هستیم و از دنبال کردن آرمانها و آرزوهای بلند دست برداشتهایم. دیگری فراتر رفتن از اینها و دنبال کردن توامان چنانکه انقلابیون آرمانگرای فرانسوی گمان میکردند میسر است و یافتن راهی برای آشتی دادن آنها..
7. موثرترین شخص در زندگی شما که بوده؟ بدون درج اطلاعات شخصی، کمی پیرامون چگونگی اثرگیری خود توضیح بدهید.
پدرم. تمام زندگی من صرف فاصله گرفتن از او، تلاش برای مثل او شدن، نه به خواستهها و عقاید او گفتن و تبدیل به مردی شدن که او نمیخواسته من باشم شده. همهی کسی که من هستم به رغم او و به خاطر اوست. رابطهای بسیار پرتنش و پرتناقض داشتهایم/داریم، و قطعا موثرترین شخص در زندگی من است، زیرا با آنکه تمام زندگی برای نه گفتن به توقعات او کوشیدهام، آنقدر شبیه او هستم که حتی خودم این شباهت را با انزجار و شگفتی پذیرفتهام.
8. آیا تا بحال آرزوی مرگ کسی را کردهاید؟ اگر بله، توضیح بدهید.
بله. ناظمی در دوران تحصیل در مدارس ایران که موجودی بسیار نفرتانگیز و اسلامزده بود. من چند ماه بیشتر در آن مدرسه نماندم زیرا عجیب از همان اندک دگراندیشی که در من خردسال بدلیل تربیت متفاوت خانوادگی وجود داشت بیزار و هراسان بود و رفتاری بسیار زننده با من داشت، هرچند دانشآموز بسیار خوبی بودم برای او «اخلاق مهمتر از درس بود». یکبار مرا بدلیل بلند بودن موهای سرم جلوی کل مدرسه تحقیر کرد. هربار به یاد او میافتم آرزوی مرگ و چه بسی شکنجهی او را میکنم، و اگر روزی در خیابان او را ببینم قطعا انتقام جسمانی سختی از او خواهم گرفت.
Russell
02-21-2013, 08:25 AM
سپاس از راسل گرامی.
به نظرم «قانون» منع طرح پرسشهای کاربران در مدت سوالات استاندارد را از آنجاکه خیلیها به آن علاقهای ندارند برداریم بهتر است.
فقط ترتیب پاسخ دادن بماند تا بتوانیم به همهی پرسشها بپردازیم.
ابتدا من میخواستم اینجور پستها را منتقل کنم به زبالهدانی ولی بعدش پشیمان شدم،آری من هم بگمان کنم باید بجایش قوانین را تغییر دهیم :e523:
Ouroboros
02-21-2013, 08:34 AM
9. به نظر شما آیا کیفیت زندگی بشر از منظر زمانی درحال صعود بوده یا سقوط؟
صعود، اما با دشواریهای بسیار و دستاندازهای بیشمار.
تمامی پیشرفتهای تکنولوژیک، به برآمدن مشکلات جدید یاری رساندهاند، و به نوعی با برداشتن یک بار، بارهای دیگری بر دوش بشریت گذاشتهاند. دلیل اصلی این موضوع غیرعلمی بودن علم است. دانش به شدت نتیجهگرا شده و دیگر هدف اصلی آن گسترش دامنههای شناخت انسان از عینیت نیست، حداکثری کردن سود اقتصادی در بدترین نمونهها، و پیشرفت تکنولوژیک در بهترین نمونهها، هدف امروزین «علم واقعا موجود» است. اما با وجود تمام این دشواریها زندگی به مراتب آسانتر و دلپذیرتر از دورانهای گذشته به نظر میرسد. چنانکه علاقهای ندارم در دورانی بجز امروز به دنیا میآمدم.
10. کدامیک از این دو را دستاورد مهمتری برای بشر تلقی میکنید: هنر، یا دانش؟
دانش را بزرگترین دستاورد بشر میدانم، اما گمان نمیکنم بدون وجود هنر میسر میبود.
11. آیندهی نزدیک جهان و ایران را از منظری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چگونه میبینید؟
بسیار هیجانانگیز.
من گمان میکنم ما در آستانهی تغییرات بزرگی قرار داریم، هم در جهان و نیز هم در ایران. ساختارهای قدیمی از همه سو به چالش کشیده شدهاند و دفاع از شرایط موجود هر روز سختتر میشود. جهان در سردرگمی سیاسی بسر میبرد که اصلا قابل دوام به نظر میرسد، و ما میبینیم که چطور لیبرالیسم ناتوان از برطرف کردن مشکلات و دشواریهای اخیرا پیشآمده است. یا چطور سران جمهوری اسلامی به جان هم افتادهاند و بحران در راس هرم قدرت هر روز خود را عریانتر میکند، یا چطور مخالفتها از مکانهایی که پیشتر هرگز گمان آن نمیرفت برمیخیزند و ... پس از نظر سیاسی طی یک دههی آینده ما قطعا شاهد تغییراتی بیسابقه خواهیم بود که به نحوی سرنوشتساز آیندهی جهان را دگرگون میکنند.
مهمترین بازیگر عرصهی اجتماعی قطعا علم باقی خواهد ماند، اما مثبت یا منفی بودن وقایعی که در شرف رخ دادن هستند به نظر قابل ارزیابی نمیرسد. پیشرفتهایی هست که در آستانهی رسیدن به آنها قرار داریم و پیامدهایی که خواهند داشت هنوز بر ما هویدا نیست، خطراتی نیز هست که امیدواریها را به چالش میکشند، برای مثال احتمال ناپایداری ژنومیک، پیدایش ابزار آلات کنترل جدید از طریق نانوتکنولوژی و یا هول دادن ویروسها به سوی مطلقا غیرقابل درمان شدن از طریق آزمایشات برآمده از تئوری «خطای فاجعهآمیز (http://jvi.asm.org/content/80/1/20)» و ... بدبختی اینجاست که تا دگرگونیهای سیاسی و بیرونانداختن جنون از عرصهی سیاست پرداختنی جدی به این مسائل میسر نخواهد بود، و تا وقتی سقط جنین و ازدواج همنجسگرایان موضوعات مهمتری از گرمایش زمین و زیستاخلاقشناسی محسوب میشوند امیدی به پیشرفت ِ منهای آسیب نوعی رویاپردازی به نظر میرسد. و قرار گرفتن در پیشگاه چنین خطرات آخرالزمانی، یا چیزی که آنتونی گیدنز زندگی در «جامعهی ریسک» نامیده بود باعث میشود نوع نگاه ما به زندگی و طریقهی برخوردمان با محیط پیرامون تحت تاثیر عناصری قرار بگیرند که پیشتر جز برای اقلیتی بسیار کوچک از شهروندان فاقد موضوعیت محسوب میشدند. این به احیای مجدد حوزههایی از حیات اجتماعی که پیشتر مرده یا نامربوط اعلام شده بودند خواهد انجامید، همچون فلسفه، که پس از صد سال سخنرانی پیرامون الزام «عبور از فلسفه» و «گذر از فلسفیدن» بیش از هر زمان دیگری مربوط به نظر میآید.
برای ایران تغییرات فرهنگی بسیار وسیعی را پیشبینی میکنم، و باور دارم در آستانهی «رنسانس ایرانی» هستیم و به آیندهی ملک بلازده بسیار خوشبینم. برپایهی تجربیات، مشاهدات و مطالعات شخصی به این باور رسیدهام که در صورت فروپاشیدن سد ِ جمهوری اسلامی از برابر مردم، شاهد علنی شدن تغییراتی در جامعه خواهیم بود که طی سه دههی گذشته آرامآرام جای خود را گشودهاند و اقبال فراوانی میان ایرانیان یافتهاند، چنانکه گویی راهی هزار ساله را در یک شب خواهیم پیمود. بطورکلی مردم ایران را بسیار پیشتر از منطقه جغرافیایی که در آن زندگی میکنند مییابم و گمان میکنم ایرانیان هنوز فرصت نکردهاند این پیشتازی اجتماعی را در عرصههای سیاسی علنی بکنند اگرنه امروز به کلی چیزی متفاوت میبودیم. ایران را همچون این تخممرغهای شکلاتی میدانم که با شکافتن پوست رویی(جمهوری اسلامی)، چیزی یکسره متفاوت درون آن خواهیم یافت:
1422
در اروپا دستکم شاهد یک تصمیمگیری فرهنگی مهم خواهیم بود، و آن تکلیف اسلام در آن قاره است. شرایط کنونی هرگز بیش از یکی دو دهه قابل ادامه نیست و همین حالا هم در آستانهی فروپاشی کامل قرار دارد. باید دید آیا فاشیستهای نژادپرست تنها صدای منطق در میهمانی جنونآمیز مالتیکالچریسم خواهند ماند یا چپی نوظهور به دور از این ریاکاریهای ابلهانه و سخیف به «مشکل» مسلمانان در اروپا خواهد پرداخت.
Ouroboros
02-21-2013, 10:48 AM
12. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمانهای خود جانتان را به خطر بیاندازید؟
جانم را نه، اما زندگیام را بله. پیش هم آمده. حاضر نیستم بخاطر هیچ چیز جانم را به خطر بیاندازم، اساسا چیزی ارزشمندتر از جان شخص برای او در این جهان وجود ندارد و هر باوری که این اصل را نقض بکند از دید من به خودیخود از اعتبار ساقط خواهد شد!
13. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمانهای خود جان دیگران را به خطر بیاندازید؟
بستگی به نفع و زیان آن دارد، اما کلا میان کشتن کسان با به کشتن دادن آنها تفاوت عینی قائلم.
14. آیا مذهب و دانش را آشتیپذیر میدانید؟
بصورت تئوریک بله، چنانکه اصحاب دین اقدام به شرح و تعدیل مهملات دینی بورزند و به شرطی که این آشتی با فداکاری و ازخودگذشتگی مذهب همراه باشد نه دانش. اما چنین چشماندازی بیشتر یک رویاست، مذهبیون حاضر به پا پس کشیدن نیستند و هر وجب از میدان نبرد را به معنای واقعی کلمه به قیمت خون و جان انسانهای بیگناه واگذار میکنند. کلیسای کاتولیک هنوز پیرامون معصیت کاندوم در قارهای متلاشی شده با ایدز مهمل بافی میکند و فلان ملای کثیف اسلامگرا در مصر حکم روا بودن تجاوز جنسی به زنان را میدهد.. پس بعید میدانم در آیندهینزدیک، دستکم تا پیدا نشدن شکست قطعی در چشمانداز دینفروشان آشتی میان ایندو میسر باشد.
15. آیا به وجود فضای سیاسی سالم باور دارید یا اساسا برای این عرصه از زندگی اجتماعی اعتباری قائل نیستید؟
هرگز هیچ احترام و اعتبار و اعتمادی به سیاست و سیاسیون نداشتهام و نخواهم داشت، تحت هیچ شرایطی. سیاست فضاییست برای دروغبافی، فریبکاری و سرکوب. در همه جای دنیا سیاستمداران در میان رذلترین آدمهای جامعه هستند و رگههایی از جنونپیشگی (http://en.wikipedia.org/wiki/Psychopathy) دارند. بدبینی سنتی در ایران به سیاست بجا و در میان بهترین خصوصیات مردم ماست.
16. آیا با نقوش سنتی زن و مرد در جامعه موافق هستید؟
در اینباره اخیرا بسیار گفتهام، پس بصورت خلاصه پاسخ میدهم: به هیچ عنوان، آنها را نسبت به حقوق انسانی زن و مرد به شدت ناعادلانه مییابم. در حق زنان ناعادلانه زیرا فعالیت اجتماعی آنها را بیهیچ دلیل درستی بسیار محدود میکند و اجازهی رشد و تطور به مثابهی انسانی بالغ و عاقل به آنها را نمیدهد. شمار بسیار زیادی از فعالیتهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، تفریحی و شخصی برای زنان ممنوع یا دستکم تابو هستند در حالی که دیگر مدتهاست نیازی به مراقبت از زنان دربرابر خطرات احتمالی فعالیت در آن عرصهها از میان رفته.. در حق مردان هم ناعادلانه است زیرا تمام بار بسیار سنگین مسئولیت ادارهی اقتصادی و اجتماعی خانواده را بر دوش آنها قرار میدهد و همه(از جامعه تا خانواده)از ایشان طلبکار هستند. نقوش سنتی تنها یک هدف داشتند : بقا. و در رسیدن به آن هدف موفق هم بودند اگرنه ما امروز اینجا نبودیم. امروز که دیگر برای بقا نیازی به آنها نداریم تحملشان چه برای زنان، و چه برای مردان حتی به مدت یک روز ابلهانه و سخیف است. وضع مردان اما امروز بسیار وخیمتر است، زیرا فمینیسم طی یک قرن اخیر نقش سنتی زن را از همه طرف به چالش کشیده و آنرا نقد کرده، اما نقش سنتی مرد هرگز نقد که نشده هیچ، توسط همین فمینیستها به عنوان موضعی که از قدرت خاصی برخوردار بوده و در کمال آسایش و رهایی و اختیار زندگی میکرده جعل شده. پس بر ماست که به آنها یاد بدهیم تمام حقارتها، سرکوفتها، خستگیها و عذابهایی را که متحمل شدهایم و همچنان میشویم، فقط به این دلیل که مرد به دنیا آمدهایم، و ترس «بزدل» و «مظلومنما» و «نُنُر» خطاب شدن را به جان بخریم.
17. کدام ورزش، غذا، سبک موسیقی و ژانر سینمایی را ترجیح میدهید؟
فوتبال را دوست دارم و لیگ انگلستان را همیشه دنبال کردهام، در اروپا طرفدار چلسی هستم زیرا از همهی آنهای دیگر بیزارم، در خود انگلستان اما تاتنهام را همیشه دوست داشتهام.. هیچ غذایی را دوست ندارم و خوردن همواره برایم کاری نفرتانگیز و یکی از دشوارترین بخشهای زندگی روزمرهام بوده. اگر قرار به انتخاب تنها یک سبک باشد راک را انتخاب میکنم، آنقدر قطعات زیبا و ناشنیده در آن هست که هر علاقمند موسیقی را سالها مشغول بکند. ژانر سینمایی هم که از طرفداران قدیمی سینمای ناب هنری هستم.
18. نظرتان پیرامون این سه ایدئولوژی چیست: فمینیسم، مارکسیسم، کنسرواتیسم.
فمینیسم: جعل تاریخ و ارائهی درکی ذاتا مردستیز از هستی انسانی اشتباهیست نابخشودنی که راه را بر هرگونه آشتی میبندد.
مارکسیسم: خود مارکس شاید برجستهترین متفکر تاریخ سیاست و اقتصاد باشد. نقد او از سرمایهداری بیشتر به شعبدهای متشکل از هوشمندی و دانشمندی و نقادی میماند و هرگز مشابهی در تاریخ بشر نداشته. مطالعهی مارکس هرچند کاریست بسیار خطرناک، به «همه» پیشنهاد میشود. مارکسیسم اما چیزی فراتر از یک مذهب جدید با تمام ایراداتی که به دیگر ادیان وارد میشود نیست.
کنسرواتیسم: آنرا بسیار جالب و شایستهی مطالعهی گستردهای تلقی میکنم. اینکه چرا بخش بسیار بزرگی از مردم در جهان غرب بصورت اختیاری فکر نکردن را برگزیدهاند و پیرامون تمامی مسائل کشورشان احمقانهترین مواضع ممکن را گرفتهاند برایم بسیار جالب است.
19. اگر وادار به برگزیدن یکی از ادیان ابراهیمی بشوید کدام را انتخاب میکنید؟
مسیحیت. توضیح خاصی هم ندارم، با فاصلهای هزار فرسخی بهتر از آن دوتای دیگر است، دستکم در آموزههای عیسی دستور کشتار و تجاوز و سنگسار و ختنه نیست.
20. اگر بنا بود در جزیرهای دورافتاده تنها بمانید، و حق انتخاب یک آلبوم موسیقی، یک فیلم و یک کتاب را داشتید، کدامها را برمیگزیدید؟
آلبوم موسیقی : Rolling Stones - Exile on Main St
فیلم: مهر هفتم - اینگمار برگمان
کتاب: سفر به انتهای شب - فردینان سلین
کتابها و آلبومها و فیلمهای بهتری هم هست، اما اینها را میتوان سالها پیدرپی شنید، تماشا کرد و خواند اما با آنها باقی ماند و ازشان خسته نشد.
Ouroboros
02-21-2013, 11:21 AM
21. بدترین و بهترین ویژگی خود را چه میدانید؟
بدترین و بهترین ویژگیها در من به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند، بدترین آنها زوال نفس و بهترینشان هوشمندیست، و من احساس میکنم آنها عمیقا بهم وابسته هستند. چنانکه اگر بهرهی هوشی بالایی نداشتم و برای تعالی و سعادتمندی کمی زحمت میکشیدم و همه چیز توسط طبیعت و شانس از قبل برایم فراهم نمیشد امروز همت خیلی بیشتری میداشتم و قادر به انجام کارهای بزرگتری میبودم. اینکه در زندگی برای هیچ چیز تلاش نکردهام و هر چیز که خواستهام را بسیار آسان بدست آوردهام به نوعی باعث فاسد شدنم گردیده.
22. بدترین و بهترین ویژگی نوع بشر را چه میدانید؟
بدترین ویژگی نوع بشر قطعا پیشداوریست، که کارکرد فرگشتیک مشخصی داشته اما امروز یکسره بیجا و مخرب است. اینکه گروهی از انسانها به دلیلی بجز آنکه هستند مورد سریسازی و بستهبندی قرار میگیرند و پیرامون کیستی آنها(با استناد به چیزی غیر از کیستی آنها)داوری میشود، «یهودیها فلان جور هستند»، «زنان اینطوری رفتار میکنند»، «همجنسگرایان بهمان خالات را دارند»، «مسلمانان آدمهای بیساری هستند» و ...
بهترین خصیصهی ما نیز اشتیاق به دانستن است، مرد غارنشینی که مشتاق به فهمیدن آتش بود بیشتر عمر کرد و ژنهای خود را بیشتر پراکند تا آنکه از آن روی بازگرداند و بیتفاوت از کنارش گذشت.
23. اگر میتوانستید سه چیز را در جهان تغییر بدهید، آن سه چیز چه میبودند؟
1. سرمایه داری و تمام مصائبی که با آن میآید را با سیستمی مبتنی بر انتخاب متقابل و آزادی در کنشگری عوض میکردم.
2. تمام بیماریها، از جمله پیری و میرایی را از میان برمیداشتم.
3. مرزها را برمیداشتم و دولتها را ساقط میکردم.
24. همنشینی با آدمهای مشابه خودتان را ترجیح میدهید یا با اشخاص متفاوت؟
آدم شبیه و در حد و اندازههای من وجود خارجی ندارد، اگر داشته باشد خیلی مایلم او را ملاقات بکنم. :e409:
اما از شوخی گذشته به همنشینی با آدمهای ( از نظر فکری و علمی ) بالاتر از خودم علاقه و اشتیاق زیادی نشان میدهم و دوست دارم آنها را با پرسشگری دائم به چالش بکشم و با ایشان گفتگوهای جدی داشته باشم، همیشه از این عادت بهره و لذت بردهام. از همنشینی با آدمهای شبیه خودم که بتوانم با آنها شترنگی بزنم و «گپ و گفتی» داشته باشم (مشابه آنچه در این فروم داریم) هم اصلا بدم نمیآید. اما از بخش بسیار بزرگی از آدمهای متفاوت با خودم بیزارم و تحملشان را ندارم، بخش باقی مانده را هم(راهبهای بودایی را مثلا)اصلا نمیفهمم و طبیعتا توانایی مراوده با آنها را نخواهم داشت.
25. انتظار و امید وجود چه پرسشی(ها) را در این مجموعه داشتید که آنرا نمیبینید، خودتان آن(ها) را مطرح بکنید و پاسخ بدهید.
از آنجاکه خودم طراح این سوالها بودهام، بدیهیست که هیچی.
Ouroboros
02-21-2013, 11:40 AM
چرا از اسلام جدا شدید؟؟؟
لطفن دلیل بیارید و مثل اقای داریوش مثال الکی نزنید!!!
جای دیگری باید ترول بکنید محمد جان، من هیچگاه از اسلام «جدا» نشدم چراکه هرگز به آن باور نداشتم. والدینم هر دو کمونیست بودند و با قاطعیت یقین حاصل کردند بچههایشان از هجمهی دستگاه شستشوی مغزی ِ نظام اسلامی در امان است و به جای اراجیف دینی ما را با آموزههای علمی و ادبیات و روحانیت شرقی(ذن و مراقبه و یوگا)بزرگ کردند.
برای آدمی که اندکی بیرون از فضای اسلامزدگی بار آمده استدلالات مومنان برای ترویج کفار به دینشان شبیه جوکهای قومیتیست: تهوعبرانگیز، انحرافآلوده، توهینآمیز و در عین حال خندهدار.
Ouroboros
02-21-2013, 11:41 AM
درود.
چندسالتونه؟
درود،
سن دقیق که مصداق اطلاعات شخصی محسوب میشود، پس بطور تقریبی : نیمهی پایانی دههی سوم زندگی.
Russell
02-21-2013, 12:03 PM
خوب امیر گرامی من که سوال زیا دارم بگمونم دونه دونه اونها که بذهنم میاند رو میپرسم.
1-دیدگاهتان را پیرامون روانشناسی فرگشتی و پدر آن Sociobiology را بیان کرده و توضیح دهید؟ (expand and explain !!)
پ.ن
از انجا این پرسش برایم مطرح شد که قبلا چندجا به آن متلک انداختی و یکجا هم بطور خاص ماژولار بودن ذهن را ریشخند کردی و همچنین گفتی از مکتب گولد هستی و از طرف دیگر برخی استدلالهایت مثلا در باب همین بحث فمینیسم را نمیشود بدون ارجاع ضمنی به این دیدگاه درک کرد.
Soheil
02-21-2013, 01:13 PM
درود به امیر گرامی
منتهی الیه سمت چپ، اما عقاید «ارتجاعی» هم زیاد دارم. برای مثال کُل گفتمان فمینیستی را گیسخندآمیز و مضحک مییابم، با طرفداران محیط زیست و مروجان حقوق حیوانات و «سبزها» هیچ میانهی خوبی ندارم و آنچنان به مارکسیستها بدبینم که ایشان را اساسا بخشی از چپ مترقی باز نمیشناسم. جدای از این استثناها اما خواستار اشتراکی کردن ابزار تولید، برچیدن دولت و برپا کردن کمونهای اختیاری به جای همبودهای سنتی هستم.
چگونه با اعدام کاملا مخالفید ولی -اگر درست برداشت کرده باشم- حمایت از حقوق حیوانات را بیهوده و بی ارزش میدانید؟ این دو با هم تناقض ندارند؟
--------
1- چطور شد که آنارشیست شدید؟!(لازم نیست مفصل بگید، خلاصه)
2- بیشتر طرفدار شخصیت و نظریاتِ کدام فرد/افرادِ هم عصر خودمون هستی؟
3- راجع به اعراب چه حسی داری؟ آیا نفرت ایرانیان از اعراب را قضیه ای جدی میدانی یا نه؟ تا چه اندازه با این ابراز تنفرها موافق یا مخالف هستی؟
4- نظرت راجع به پادشاهان ایران باستان مثل کوروش و داریوش چیه؟ منظور اینکه چه حسی نسبت به اینها داری؟
5- نظرت راجع به صادق هدایت چیه؟
6- از میان شخصیت های زنده ایرانی، نظریات کدام یک را راجع به سیاست بیشتر می پسندی؟ چرا؟
7- اگه مایل بودی راجع به اون دکسترو متورفان که قبلا در امضایت بود هم قدری روشنگری کن که چرا نوشته بودی "رهرو راه دکسترو متورفان" یا یه همچین چیزی!
8- چرا از ویندوز استفاده نمیکنید؟!
فعلا اینها باشد تا ببینم چیز تازه ای به ذهنم میرسه یا نه.:e418:
:e303:
Ouroboros
02-21-2013, 02:27 PM
خوب امیر گرامی من که سوال زیا دارم بگمونم دونه دونه اونها که بذهنم میاند رو میپرسم.
1-دیدگاهتان را پیرامون روانشناسی فرگشتی و پدر آن Sociobiology را بیان کرده و توضیح دهید؟ (expand and explain !!)
پ.ن
از انجا این پرسش برایم مطرح شد که قبلا چندجا به آن متلک انداختی و یکجا هم بطور خاص ماژولار بودن ذهن را ریشخند کردی و همچنین گفتی از مکتب گولد هستی و از طرف دیگر برخی استدلالهایت مثلا در باب همین بحث فمینیسم را نمیشود بدون ارجاع ضمنی به این دیدگاه درک کرد.
بزرگترین مشکل من با روانشناسی تکاملی آزمایشناپذیری تزهاییست که در آن مطرح میشود. ما هیچ راهی برای برسی صحت ادعاهایی که در این رشته میشود نداریم و به قولی کاری فراتر از بهم وصل کردن نقطهها در فضایی یکسر تهی نیست.
یک مشکل دیگری که با این رشته دارم تقدیرباوری ژنتیکیست که در زیستشناسی چیزی فراتر از یک بدفهمی ناجور نیست، اما در روانشناسی تکاملی پیشفرض بسیاری تزها قرار میگیرد و اینطور وانمود میشود که ما طی قرون متمادی به عنوان حاملان فاقد اختیار کنشهایی که به گسترش ژنهایمان انجامیده ظاهر شدهایم. این خیلی ساده حقیقت ندارد، یعنی نوعی تقلیلگرایی بیجاست، قوانین حاکم بر بقای اصلح در طبیعت بسیار ابتدایی و سرمشقوار هستند، به نظر میرسد انسان تحت آنها فرهنگهایی آفریده که هیچ ربط مستقیمی با خاستگاه خود نداشتهاند و خیلی زود از آن جدا شدهاند. این کسانی که ما امروز هستیم تحت تاثیر عناصر بسیار بی شماری قرار داشتهاند، و تلاش جهت جدا کردن ریشههای فرگشتیک آنهم با گمانهزنی صرف بسیار بیهوده به نگر میرسد.
به عبارت سادهتر، فرگشت ما را تا مرحلهی توانایی خلق فرهنگ رسانده و از آن پس تطور ما جنبهای فرهنگی، زبانی و روانی پیدا کرده، و تلاش برای یافتن ریشههای چیزی که احتمالا وجود ندارد بیهوده است.
علاقهی من به گولد بابت روشیست که برای طرح دیدگاههای خود پیش میکشید و خُب با دیدگاههای او پیرامون فرگشت موافقت بیشتری دارم. یک مقالهی خوب برای آشنایی با تفاوت نظری میان دو متفکر این است (http://miguel.newsvine.com/_news/2006/08/07/308415-gould-vs-dawkins-on-evolution)، که از چهار مورد ذکر شده(یکی دو مورد دیگر هم البته هست)من بجز دومی در تمامی موارد دیگر دیدگاه گولد را درستتر مییابم.
Nevermore
02-21-2013, 03:46 PM
از دید شما ارزشمند ترین شغل در جامعه چیست؟
به نظرتان فیلسوفی چون مارکس برای جامعه مفید تره یا دانشمندی چون انیشتین و دیراک؟
میان شخصیت مجازی و حقیقی شما تفاوتی هست و اگر هست کدام را بیشتر می پسندید؟
در پاسخ به پرسشی گفتید که به طور کلی در گزینش اطرافیان بسیار دقیق هستید،با این وجود از اینکه شاید اطرافیان با استاندارد های شما مطابقت نداشته باشند و این رویه به تنها شدن شما بیانجامد نمی ترسید؟
ازدواج را سودمند می دانید یا خیر؟نظرتان در مورد بچه دار شدن چیست؟
نظرتان درباره ی مرگ چیست؟
آخرین سوال هم اینکه آیا حاضرید با دوست دختر خود به نود بیچ بروید یا خیر؟(می توانید به پرسش آخر پاسخ ندهید)
برای آدمی که اندکی بیرون از فضای اسلامزدگی بار آمده استدلالات مومنان برای ترویج کفار به دینشان شبیه جوکهای قومیتیست: تهوعبرانگیز، انحرافآلوده، توهینآمیز و در عین حال خندهدار.
یه سوال دیگه! شما تاحالا شده با یه عالم دینی مباحثه ی منطقی داشته باشی؟؟؟ یه كسی كه واقعن اسلام رو درك كرده باشه و متخصص دین باشه.تا حالا شده؟؟؟
چون استدلال های شما هم واسه ما واقعن خنده داره:e056:
Ouroboros
02-22-2013, 08:23 AM
1- چطور شد که آنارشیست شدید؟!(لازم نیست مفصل بگید، خلاصه)
درود بر شما.
مفهوم «جایگاه» از آغاز برای من جذابیت بسیاری داشت. این جایگاه چیزها در تناسب با یکدیگر در روابط اجتماعی چیست و ارتباط میان آنها چگونه از این جایگاهها الهام و تاثیر میپذیرد. از آنجاکه نتوانستم برای جایگاه دولت بایستگی بسنده و همتراز با زیانهایی که به بار میآورد بیابم، اندکاندک به انکار کامل دلیل وجودی آن رسیدم. در یک کلام آنارشیست هستم زیرا برای اقتدار دولتی مشروعیتی قائل نیستم و «نیاز» به آنرا به شدت بزرگنمایی شده و دروغین میبینم.
2- بیشتر طرفدار شخصیت و نظریاتِ کدام فرد/افرادِ هم عصر خودمون هستی؟
در سیاست نوشتههای مایکل آلبرت را جالب میبینم. لاکلائو، ژیژک و بدیو هر سه دیدگاههای جالبی در نظریهی انتقادی مطرح کردهاند.
3- راجع به اعراب چه حسی داری؟ آیا نفرت ایرانیان از اعراب را قضیه ای جدی میدانی یا نه؟ تا چه اندازه با این ابراز تنفرها موافق یا مخالف هستی؟
آنها که من میشناختم آدمهای جالبی بودهاند، حقارت ملی کمتری نسبت به ایرانیان دارند اما بیشتر در بند اسلام گرفتار هستند.
ابراز تنفر ایرانیها از اعراب هم بیشتر نتیجهی اسلامزدگی نظام مقدس است و جز در بخشی از نوجوانان تحت فشار هورمنهای محرک طرفدار آنچنانی ندارد.
4- نظرت راجع به پادشاهان ایران باستان مثل کوروش و داریوش چیه؟ منظور اینکه چه حسی نسبت به اینها داری؟
اغلب به پیشینیان احساس خاصی ندارم، تاریخ به نوعی روایت داستان مردان مرده است. «نظرم» دربارهی داریوش چندان مثبت نیست، «دماغ او را بریدم و گوش آن را برکندم» در کتیبههای او کمی مایهی دلزدگیست، کورش کارکتر جالبتری به نظر میرسد... درکل ولی با هرگونه امامزاده سازی از شاهان مُرده شدیدا مخالفم.
5- نظرت راجع به صادق هدایت چیه؟
احتمالا بهترین نویسندهی ایران بوده، در نوجوانی برخی آثار او را دوست میداشتم.
6- از میان شخصیت های زنده ایرانی، نظریات کدام یک را راجع به سیاست بیشتر می پسندی؟ چرا؟
هیچکدام. سطج گفتمان سیاسی در ایران چندان حقیر و ترحمبرانگیز است که متفکران و نظریهپردازان سیاست در ایران هنوز باید در نقد «مجاهدین خلق» و سلطنت مطلقهی پهلوی بکوشند و در بند توجیه سکولاریسم برای خدافروشان و دموکراسی برای فقاهت باوران باشند، در چنان محیطی عرصه بر اندیشههای بکر و سازنده چه مایه تنگ خواهدبود و بسیار مانده تا به حد و اندازههای لازم برای نظریهپردازی جدی در عرصههای علوم سیاسی برسیم.
7- اگه مایل بودی راجع به اون دکسترو متورفان که قبلا در امضایت بود هم قدری روشنگری کن که چرا نوشته بودی "رهرو راه دکسترو متورفان" یا یه همچین چیزی!
پیشتر توضیح مختصری دادهام. من مدتی همه جور مادهی مخدر مصرف میکردم، آدمی که شاد نیست باید شادی را بصورت مصنوعی بازسازی بکند. در آن زمان هم جنس مورد علاقهام دکسترومتورفن بود، چون هم پرواز جالبی داشت، هم بعد از پایان زمین نمیخوردی، هم کمی باعث آرام شدن این مغز پرخروش میشد و هم به سادگی در دسترس بود. امروز به کلی احساس شادمانی بیشتری میکنم و ترس از دست دادن آنچه بر آرزوی لذایذی لحظهای و سطحی و شیمایی چیره شده.
Ouroboros
02-22-2013, 08:43 AM
از دید شما ارزشمند ترین شغل در جامعه چیست؟
مشاغلی که اشخاص در آنها فاقد جایگاهی تعیینکننده در سیستم حاکم هستند، اما همچنان به جامعه خدمت میکنند و شرایط کاریشان طی صد سال اخیر کوچکترین بهبودی پیدا نکرده. بطور کلی با ارزشگذاری بر مشاغل مخالفم زیرا برآمده از درکیست سرمایهداری به مفهوم ارزش، اگرنه نقش یک رفتگر در پیشگیری از شیوع بیماریها و خدمت به سلامت در جامعه از منظری عینی هرگز کم ارزشتر از نقش یک پزشک نیست، اما اولی در میان پستترین مشاغلیست که در تمام جوامع وجود دارد و دومی پرستیژی بیاندازه خارج از قاعده برای خود دست و پا کرده.
به نظرتان فیلسوفی چون مارکس برای جامعه مفید تره یا دانشمندی چون انیشتین و دیراک؟
مارکس هرگز فیلسوف نبوده و اگر این توصیف را از خود میشنید حتما شما را مورد لعن و نفرین قرار میداد. او تنها از روشی فلسفی برای توصیف ساز و کار کنشهای اجتماعی بهره برده بود. اما اگر بحث فایدهباوری باشد گمان میکنم دانش، هرچه سختتر باشد، یعنی هرچه آزمایشپذیرتر باشد و از طریق درکی دانشیک اصول بدیهیتری به شناخت ما از محیط پیرامون اضافه بکند فایدهی بیشتری برای جامعه خواهد داشت.
میان شخصیت مجازی و حقیقی شما تفاوتی هست و اگر هست کدام را بیشتر می پسندید؟
بله بسیار شبیه هستیم. بلاغت.
در پاسخ به پرسشی گفتید که به طور کلی در گزینش اطرافیان بسیار دقیق هستید،با این وجود از اینکه شاید اطرافیان با استاندارد های شما مطابقت نداشته باشند و این رویه به تنها شدن شما بیانجامد نمی ترسید؟
راستش هیچگاه تنها نبودهام. همیشه کسانی هستند که آنهمه دردسر را به جان میخرند. دلیل آنرا نمیدانم و دریافتن آنهم چندان برایم مهم نیست. اما در پاسخ به سوال شما خیر، هرگز چنین ترسی نداشتهام و تنهایی را به اندازهی همنشینی با کسان دوست میدارم.
ازدواج را سودمند می دانید یا خیر؟نظرتان در مورد بچه دار شدن چیست؟
سودمند برای چه کسی؟ برای مرد و زن هرگز سودمند نیست زیرا از نخستین گام با ازخودگذشتگی و قربانی کردن منیت مستقل فرد برای رسیدن به تامل بیشتر با طرف مقابل آغاز میشود و ادامه مییابد. برای بچهها اما چرا مفید بوده و هرچند مدل سنتی خانواده چیزیست از بنیان فاسد و مخرب، از آلترناتیوهای فعلا موجود خیلی سرتر است. به بچهدار شدن فکر کردهام با این حال گمان میکنم همهی ما مردان هتروسکشوال قربانی ساعت بیولوژیک زنان خواهیم شد و اگر کسی در زندگیمان باشد که به او علاقه داریم برای نگاه داشتنش سرانجام روزی ناچار خواهیم شد به اشتیاق مادر شدن او تن در بدهیم.
نظرتان درباره ی مرگ چیست؟
از آن میترسم و هیچ کارکرد روحانی برای آن قائل نیستم، اینکه مرگ اگر نبود زندگی معنا نداشت و چشماندازی خوفناکتر از زندگی ابدی نیست و ... را مکانیزمهای دفاعی ذهن آدمی برای کنار آمدن با حقیقت سرد و خیس ِ میرایی میدانم. به گمانم جستاری در اینباره وجود داشت که دیدگاهم را پیرامون این موضوع بیشتر شکافتم.
آخرین سوال هم اینکه آیا حاضرید با دوست دختر خود به نود بیچ بروید یا خیر؟(می توانید به پرسش آخر پاسخ ندهید)
بله. :e523:
Ouroboros
02-22-2013, 08:47 AM
یه سوال دیگه! شما تاحالا شده با یه عالم دینی مباحثه ی منطقی داشته باشی؟؟؟ یه كسی كه واقعن اسلام رو درك كرده باشه و متخصص دین باشه.تا حالا شده؟؟؟
چون استدلال های شما هم واسه ما واقعن خنده داره
شوربختانه فرصتی دست نداده زیرا همواره میترسیدهام به محض آنکه بفهمند کافری هستم که اکنون قصد دارد بچهبازیها و راهزنیهای محمد را به چالش بکشد طبق سنت علوی درجا سرم را از بدن جدا بکنند.
Russell
02-22-2013, 11:24 AM
خوب من برگشتم !!
امیر جان درباره بحث روانشناسی فرگشتی بگمونم باید یک وقت ببزاری من رو قانع کنی فکر نمیکنم حرفی در اینکه این تئوری میتواند از نظر فکچوال غلط باشد وجود داشته باشد ولی همانطور که خودت هم گفتی اتهامات به آن بیشتر فلسفی-سیاسی بنظر میرسد تا نجربی،من حقیقتا نمیفهمم مثلا بحث جبر و اختیار چطور میتونه در قرن 21 علت نادرستی یک نظریه باشه آنهم نظریه درباره روانشناسی و فرگشت انسان که با قبول چنین اتهامی کل روانشناسی و فرگشت که باید تعطیل بشوند من نمیبینم چرا این تعطیلی تا خود فیزیک ذرات بنیادین نباید ادامه یابد.
خوب از این پارازیت من که بگذریم میرسیم به سوالات دیگر:
1-غذای ایرانی کدامها را بیشتر دوست داری؟
2-از کدام بخش تهران/ایران بیشتر خوشت میاید؟
3-قیلسوفان مورد علاقهات از دوران باستان -قرون وسطی-رنسانس-معاصر کدامند؟ (لزومی ندارد یک نفر باشد)
4-جانوران-گیاهان مورد علاقه ات؟
5-نظرت درباره دین مخصوصا از دید فرگشتی چیست؟آیا این سلطه دراز مدت و مرجعیت اخلاقی که برای دین برقرار بوده مانعی در راه برقراری سیستم اخلاقی سکولار خواهد بود؟
6-گمان میکنی که احتمال دارد در طول حیات خود با موجودات هوشمند فرازمینی روبرو شوی? :e10c:
من باز خواهم گشت :4:
..................
قابل توجه دوستان:
پاسخ به پرسشهیِ استاندارد به پایان رسیده و مهلت پرسش و پاسخ دوستان از امیر گرامی تا یکشنبه خواهد بود(البته اگر استقبال ادامه داشته باشد امکان تمدید هم هست)
Ouroboros
02-22-2013, 02:52 PM
1-غذای ایرانی کدامها را بیشتر دوست داری؟
همانطورکه گفتم غذا خوردن را اصلا دوست ندارم.. احتمالا بخاطر اینست که هیچوقت غذای خانگی نخوردهام.. به هر حال از میان آنچه در رستورانها و اینطرف آنطرف خوردهام زرشکپلو را خیلی دوست دارم، یعنی تنها غذاییست که آنرا با اشتیاق میخورم.
2-از کدام بخش تهران/ایران بیشتر خوشت میاید؟
شمیران در تهران را دوست دارم و گاهی دلم برایش تنگ میشود.
3-قیلسوفان مورد علاقهات از دوران باستان -قرون وسطی-رنسانس-معاصر کدامند؟ (لزومی ندارد یک نفر باشد)
پروتاگوراس، زنون، آگوستین، آکویناس، کانت، نیچه، اشتیرنر، هوسرل و ویتگنشتاین را دوست دارم، از هگل و فوکو بسیار تاثیر گرفتهام. اما بر مبنی زمان اگر بخواهم تقسیمبندی بکنم:
باستان : زنون
قرون وسطی: اکویناس
رنسانس: ماکیاولی
معاصر: فوکو
4-جانوران-گیاهان مورد علاقه ات؟
کم و بیش تمام جانداران زنده را دوست دارم و از مطالعه پیرامون چگونگی زیست و تماشای آنها در آزمایشگاه و کتابها و مستندهای تلویزیونی و باغ وحش لذت میبرم. اما حیوانی که بیش از تمام آنهای دیگر دوستش میدارم و با وجود تمام آسیبهایی که به جهان رسانده جانوری بیهمتا و درخور ستایش تلقی میکنم انسان است. ما از تمام حیوانات دیگر تودلبروتر هستیم و همه کارمان بامزه است.
5-نظرت درباره دین مخصوصا از دید فرگشتی چیست؟آیا این سلطه دراز مدت و مرجعیت اخلاقی که برای دین برقرار بوده مانعی در راه برقراری سیستم اخلاقی سکولار خواهد بود؟
نقش مثبت دین که به گمانم بسیار آشکار باشد، چنانکه جوامع سکولار تا همین اواخر یک ناتوانی عینی نسبت به جوامع دیندار داشتهاند، حس تعهد اعضای یک جامعه به یکدیگر اگر سوی مرجعی انتزاعی همچون خدا مورد تاکید قرار گرفته باشد که در صورت گسست تا ابد شما را در دیگی از آتش مذاب خواهد سوزاند قطعا به سود گروهی از انسانهاست که از همبستگی و همکاری منفعتی مستقیم خواهند برد. اما با گسترش فردیت و خردگرایی در جامعه، چنانکه لزوم همکاری در عین حفظ استقلال شخصیت و یاری تنها به بخشی از جامعه که به راستی مفید است و عدم پایبندی به چیزها برپایهی دلایل انتزاعی امروز با رشد و گسترش دانش حقیقی و خصوصا خصومت مذهب و نگاه مذهبی با آن دیگر فرصتی برای خدا و دین نداریم و باید این ستون برجستهی فرهنگی جوامع مانده در مراحل آغازین تمدن را کنار بگذاریم، زیرا قصد و توانایی عزیمت به مراحل بعدی را پیدا کردهایم.
از نظر اخلاقی من گمان نمیکنم مذهب توانایی به چالش کشیدن اخلاقیات سکولار را داشته باشد، خصوصا که خود آن امروز به دست و پا زدن افتاده و میخواهد با خود را مطابق با آن جلوه بدهد و گفتگو را هنوز به بحث وارد نشده از پیش باخته. اسلامگرایان با ضجه و لابه تلاش میکنند جلوه بدهند بردهداری در اسلام حلال و مجاز شمره نشده زیرا تحت اخلاقیات مدرن که بردهداری را نفی میکند کمرشان خُرد شده، یا میکوشند نشان بدهند عایشه موقع خوابیدن به زیر محمد هفده سال و سیصد و شصت و یک روز قمری داشته زیرا طبق اخلاقیات بسیار بسیار متاخری که دستاورد رویکری تماما سکولار به انسان و مفهوم بلوغ است سکس آدم بالای بیست سال با زیر ده سال بیماری روانی/جنسی تلقی میشود و غیراخلاقیست و ... یعنی امروز چه بخواهیم یا نه، این دین است که از زیر صافی بسیار تنگ اخلاقیات عبور میکند و دینمان را پس از سنجش با معیارهای اخلاقی خوب تشخیص میدهیم نه بالعکس.
یک تبصره اینجا هست، و آن کارکرد تمامیت خواه دین در جوامع مدرن است. این کارکرد که در جوامع سنتی باعث هماهنگی اخلاقی میشده و این ویژگی ذاتا مثبتی بوده(زیرا در جهانی که از هر هزار نفر تنها یکی توانایی خواندن و نوشتن دارد بهتر است که همهی افراد جامعه به کد اخلاقی یکسانی پایبند باشند تا دانهدانه درستی/نادرستی عینی کارها را با خرد و تعقل خود بسنجند)امرز اما که دسترسی و توانایی درک علم و دانش یک بچهی دوازده ساله بیشتر از همان افلاطون است، و هرکس به سادگی توانایی تشخیص امر مفید برای جامعه از امر زیانبار را دارد، سرکوب دینی دیگر مدلهای اخلاقی باعث پدید آمدن فضای خالی در جامعه میشود که ما امروز شاهد آن هستیم. در این معنی که شخص «میداند» آنچه دین درحال تبلیغ آنست مشتی اباطیل غیرعملیست، اما وانمود میکند که پایبندی به آنها به نحوی نشان دهندهی تعهد بیشتر نسبت به باقی مردم است. زمانی که این ارزشها و مدلهای اخلاقی بر اثر ناکارآمدی مطلق از اعتبار ساقط شدند، ما برای مدت کوتاهی(یکی دو دهه)با خلا اخلاقی مشابه آنچه در ایران امروز میبینیم روبرو خواهیم شد، چیزی از جنس همانکه ایوان کارامازوف هشدارش را میداد، «همه کس همه چیز را مجاز خواهد دانست». تجربهی جوامع سکولار غربی نشان داده که خیلی زود این فضای خالی با مدلی بسیار منطقیتر، کارآمدتر و تغییرپذیرتر پر میشود که در آن شخص محدودهی مشخصی از آزادیها، امتیازات و مسئولیتها دارد که همگی با هم در تناسب قرار دارند.
6-گمان میکنی که احتمال دارد در طول حیات خود با موجودات هوشمند فرازمینی روبرو شوی?
احتمال خیلی بالایی میدهم که وجود داشته باشند اما اینکه طی دویست/سیصد سال آینده که من زنده هستم خودشان را نشان بدهند بعید نیست اما احتمال بسیار ناچیزی هم دارد. :e414:
Dariush
02-22-2013, 06:40 PM
درود بر شما؛
اگر مجبور به انتخاب یکی باشید، میان ایرانِ دموکرات، یعنی چیزی شبیه به مثلا فرانسهی امروز و یک کشور آنارشی، کدام را برای زیستن انتخاب میکنید؟
فلسفه عدالت از نظر شما چیست؟
آیا تمایل دارید که یک سیستم نامرئی و فراطبیعی (نه لزوما خدا یا چیزی شبیه به آن) برای جزای اعمال انسانها در همین دنیا وجود میداشت(اگر فلسفه خیر و شر را بپذیریم)؟
چقدر به نقد از نگاه تاریخی اعتبار میدهید؟برای مقایسه نیچه (که در این روش شاخص ترین است) اخلاق را از نگاه تاریخی بررسی میکند و آنرا بیثمر و دستوپاگیر میبیند و اسپینوزا همین اخلاق را فارغ از عینیات و به صورت مجرد تحلیل میکند. همچنان که خودتان هم کم و بیش از همین نگاه تاریخی برای نقد سیاست استفاده کرده اید.
فلسفه ادبی یا ادبیات فلسفی؟
از نظر شما فلسفه در ذات خود نفعی برای بشر داشته است؟و فلسفهی امروز در مقایسه با علومی چون فیزیک ، ریاضی ، ژنتیک و بیولوژی، چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟یعنی با توجه به پیشرفتهایی که این علوم داشتهاند به گونه ای که میتوان با اتکاء بر آنها بخشی از هستی را تا حد قابلدریافت و قابل قبولی توصیف کرد، آیا باور دارید که فلسفه همچنان میتواند همان جایگاهی را داشته باشد که مثلا در قرن 19 و 20 داشت؟و اساسا چه حوزهای برای فلسفه تعریف میکنید؟
فارغ از مفاهیم بیولوژیک، وحشت را چگونه تعبیر میکنید؟
رمانتیسم از نگاه شما؟
کدامیک عرصه زلالتری برای بروز و ظهور نبوغ است؟هنر یا علم؟
در تحلیلهای تاریخی، بیشتر به نگاه هگلی توجه دارید یا نیچهای؟(در نگاهتان نقش تودهها و فرهنگها برجستهتر است یا رهبران و پیشروان؟)
پ.ن:اگر حوصله تان نکشید ، هرکدام از پرسشها را که خواستید پاسخ ندهید.به عنوان کسی که پیش از شما در همین موقعیت قرار داشت، به خوبی متوجه شرایط هستم.:e306:
Mehrbod
02-22-2013, 07:12 PM
من بر پاد دیگر دوستان انگار همیشه پرسشهای شخصی و روانشناسیکتر دارم, هر کدام را نپسندیدی رد شو امیر جان, اگر خسته نشدی باز هم پرسش داریم!
١. در شترنگ کدام مهره را از همه بیشتر میدوسی + کدام مهره را از همه توانمندتر میبینی؟
٢. برای راههای پیش روی آدمی, از گزینش میان هومنوارههای (humanoid) هوشمند (artificial intelligence) یا تکینگی کدام راه را بهتر میدانی؟
٣. اگر بیانگاریم خدا و اهریمن هر دو باشندهاند, کدام را گیراتر میبینی؟ بگوییم در همان شترنگ میان خدا و اهریمن
٤. چند رابطهیِ عشقی (براورد) تاکنون داشتهای و رویهمرفته چه امتیازی به آنها میدهی؟
٥. بزرگترین دستاورد یا آموزهیِ روانی/مغزی خودت در زندگی را چه میدانی؟
٦. اگر وادار به گزینش میان دختری با زیباییِ ١٠ از ١٠ و تودوبرو ولی کمابیش نادان و دختری با زیباییِ ٦ ولی خردورز باهوش باشی, کدام را میگزینی؟
٧. اگر بخواهی به زبان دلخواه به خودت یک «لقب» بدهی, خودت را چه مینامی؟
٨. میان هموندان دفترچه سه کاربری که اگر بیرون میتوانستی ببینی کدامها میبودند؟
Soheil
02-22-2013, 08:09 PM
هیچکدام. سطج گفتمان سیاسی در ایران چندان حقیر و ترحمبرانگیز است که متفکران و نظریهپردازان سیاست در ایران هنوز باید در نقد «مجاهدین خلق» و سلطنت مطلقهی پهلوی بکوشند و در بند توجیه سکولاریسم برای خدافروشان و دموکراسی برای فقاهت باوران باشند، در چنان محیطی عرصه بر اندیشههای بکر و سازنده چه مایه تنگ خواهدبود و بسیار مانده تا به حد و اندازههای لازم برای نظریهپردازی جدی در عرصههای علوم سیاسی برسیم.
اخبار مربوط به آنارشیستها رو کم و بیش دنبال می کنم. نظرتون راجع به جایگاه آنارشیسم در بین ایرانیان چیه؟ خود من اخیرا متوجه شدم که دو تا از دوستای نسبتا جدیدم آنارشیست هستند(یا دستکم خیلی متمایل به آن هستند)!!:e523: این برام غیر منتظره و عجیب بود. به نظرت اصلا آنارشیسم در ایران شانسی داره؟!
Ouroboros
02-22-2013, 09:06 PM
درود بر شما؛
درود داریوش گرامی.
اگر مجبور به انتخاب یکی باشید، میان ایرانِ دموکرات، یعنی چیزی شبیه به مثلا فرانسهی امروز و یک کشور آنارشی، کدام را برای زیستن انتخاب میکنید؟
«کشور آنارشیک» نوعی تناقض اسم و صفت است، همچون مثلث ِ چهارگوش. آنارشیسم برخلاف دیگر ایسمها نیمهراه و کمکم حتی در تئوری هم امکانپذیر نیست، و سرتاسر جهان بصورت واحد باید به سمت آن حرکت بکند. ما در مسیر درستی برای رسیدن به آن هدف غایی هستیم، اما تا مقصد راه طولانی مانده. وانگهی به هرحال اگر انقلاب آنارشیستی در جهان رخ بدهد، هرجا که باشد احتمالا خودم را به آن خواهم رساند و به عنوان بخشی مهم از تاریخ بشر در آن مشارکت خواهم کرد. بطور خلاصه در سیاست همچون لنین اصل را بر کنش مستقیم میگذارم تا بر ایدئولوژی، یعنی همینکه گروهی از مردم برپاد نظام مستقر و ظلم آن بپا خواستهاند به خودیخود امریست مثبت و روبه پیش، حتی اگر بطور موقت به سد مستحکمی همچون جمهوری اسلامی بخورد، در بلندا بیگمان به سود آن ملت بوده.
فلسفه عدالت از نظر شما چیست؟
توازن قدرت، امتیاز و حق میان عناصر فعال در یک مجموعه میشود عدالت، عوامل گوناگونی در تاریخ بشر به برهم زدن این توازن بطور دائم یا موقت مشغول بودهاند، مثل سرمایهداری که بطور مداوم به ترویج بیعدالتی، یا برهم زدن توازن در جامعه مشغول بوده، یا دولت، که بزرگترین مرجع نقض مداوم آن در کًُل تاریخ به حساب میآید. در جهان امروز متاسفانه بیشینهی ساز و کارهای جامعه برای تضعیف عدالت به نفع گروههای گوناگون تنظیم شدهاند، و هریک با هدفی به ترویج بیعدلتی، گاهی با نیات آشکار و گاهی با اهداف پنهان مشغول هستند. در تجربهی زندگی روزمره خودم، امروز اگر موفق هستم(که گمان میکنم هستم)، بر پاد جامعه، خانواده، قانون، مذهب و نظام اقتصادی حاکم در وطن، و بعد کشور میزبان چنان شدهام.. باید این سدها را از پیش روی فرد جهت اعتلای هرچه بیشتر او برداشت، و ساختارهای جامعه را هر مدتی یکبار به روز کرد تا از تمامیتخواه شدن آنها یا در اختیار گروه و بخشی خاص از جامعه قرار گرفتنشان پیشگری کرد.
برابری را به جزئی جدانشدنی از عدالت میدانم و هرگونه اقدامی برای رسیدن به هر نوعی از عدالت با نقض برابری را در تضاد میبینم و محکوم به سرنوشتی مشابه فمینیسم، که به تبعیضهای شدیدتر در جهت مخالف منجر شده.
دربارهی این موضوع به خصوص، راستش هرچه بیشتر میگذرد، بیشتر به این باور کذایی اعتقاد پیدا میکنم که هیچ چیز در جهان به مانند «حق طبیعی» وجود خارجی ندارد و ما تنها در کلافی سخت بهم پیچیده از امتیازات پیشفرض تلقی شده سردرگم شدهایم. روزانه چهار هزار کودک بر اثر نداشتن غذای کافی جان خود را از دست میدهند. یعنی هر روز که ما از خواب برمیخیزیم تا هنگامهی شب، چهار هزار انسان احتمالا بیگناه و بیآزار، فقط بدلیل نداشتن غذای کافی جهت زنده ماندن، از بدیهیترین، ابتداییترین و اساسیترین «حق» در جهان، یعنی حق حیات محروم شدهاند. این حقیقت که مدتیست مرا به خود مشغول کرده مایهی پدید آمدن بدبینی شدیدی نسبت به کُل مفهوم حق در نظرم گردیده.
آیا تمایل دارید که یک سیستم نامرئی و فراطبیعی (نه لزوما خدا یا چیزی شبیه به آن) برای جزای اعمال انسانها در همین دنیا وجود میداشت(اگر فلسفه خیر و شر را بپذیریم)؟
بله، مشروط بر آنکه داوری عادلانه میبود، یعنی در جهت بازگرداندن توازن به جامعهی بشری نه فقط مجازات کسانی که از یک کُد اخلاقی یا هنجار اجتماعی تخطی کردهاند.
چقدر به نقد از نگاه تاریخی اعتبار میدهید؟برای مقایسه نیچه (که در این روش شاخص ترین است) اخلاق را از نگاه تاریخی بررسی میکند و آنرا بیثمر و دستوپاگیر میبیند و اسپینوزا همین اخلاق را فارغ از عینیات و به صورت مجرد تحلیل میکند. همچنان که خودتان هم کم و بیش از همین نگاه تاریخی برای نقد سیاست استفاده کرده اید.
راستش گمان میکنم ترجیح ما در روششناسی باید بر مبنی نگاهی عمیقا ایدئولوژیک باشد و برتری عینی برای روش خاصی از سنجشگری نمییابم. بر این مبنی، شخصا تبارشناسی را روشی مرتبط و موجه برای نقد میدانم هرچند گاهی از نتایجی که به بار میآورد متعجب و حتی خندان میشوم.
فلسفه ادبی یا ادبیات فلسفی؟
قطعا ادبیات فلسفی، فلسفهی ادبی چیزی بجز عبارتپردازیهای ملالآور و بیمعنا یا ضدمعنا نیست.
هرچند اگر حق انتخاب بیشتری داشتم میگفتم هیچکدام، زیرا ادبیات به خودیخود ابزار بسیار قدرتمندیست و توانایی ابراز مفاهیم را به نحوی بسیار ژرف و ماندگار و دقیق داراست، و برای تولید معنا یا رسیدن به عمق عینی نیازی به فلسفه ندارد.
از نظر شما فلسفه در ذات خود نفعی برای بشر داشته است؟و فلسفهی امروز در مقایسه با علومی چون فیزیک ، ریاضی ، ژنتیک و بیولوژی، چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟یعنی با توجه به پیشرفتهایی که این علوم داشتهاند به گونه ای که میتوان با اتکاء بر آنها بخشی از هستی را تا حد قابلدریافت و قابل قبولی توصیف کرد، آیا باور دارید که فلسفه همچنان میتواند همان جایگاهی را داشته باشد که مثلا در قرن 19 و 20 داشت؟و اساسا چه حوزهای برای فلسفه تعریف میکنید؟
بله سودهایی داشته، اما در قیاس با ادعاهای مورد برسی آن(خود هستی و کیستی و چگونگی حیات و مفهوم قدمت و ذات و...)بسیار خرد و اندک بودهاند. بیشتر نفع آن در روش بوده تا در متن.
راستش گمان میکنم فلسفه امروز از همیشه درگیرتر است، زیرا ما در زندگی روزمره با پرسشهای فلسفی روبرو هستیم و هرکس فارغ از حرفهای که دارد، به نوعی با آن در ارتباط قرار میگیرد و جایگاه آن در عمل خیلی عمیقتر و موثرتر از همانیست که در قرون قبل داشت. ما در کم و بیش تمام علوم با مسائلی روبرو هستیم که پرسمانهای فلسفی عمیقی برمیانگیزند و برای درک آنها نیاز به آشنایی با آنست. در فیزیک چیزهایی از قبیل تئوری ریسمانها یا جهانهای متعدد نوعی نظریهپردازیهای فلسفی به نگر میآیند، در بیولوژی پرسشها و چالشهای اخلاقی بسیار جدی و مهمی مطرح شده که جز با فلسفه نمیتوان به آنها پاسخ داد و جدا از علما، مردمان عادی هم نوعی نیاز برای دانستن روشهای گوناگون استدلال و سفسطه جهت پیدا کردن حقیقت در جهانی تحت هجمهی تبلیغات دیوانهوار را احساس میکنند. در میان کتب غیرتخیلی پرفروش در آمریکا تقریبا همیشه یکی دو کتاب فلسفی دربارهی منطق و استدلال و شناخت هست که در حالت عادی جایی میان آنهمه کتاب دربارهی تاریخ و قاتلان سریالی و چگونه شوهران خود را عاشق کنیم نداشتند.
فارغ از مفاهیم بیولوژیک، وحشت را چگونه تعبیر میکنید؟
اثری که مشاهده یا درک ناگهانی واقعهای چنان ناگوار که پیشتر شدنی تصور نمیشد بر ما باقی میگذارد.
رمانتیسم از نگاه شما؟
بالاترین حد از شناخت و تجربهی عاطفی نوع بشر تا امروز.
کدامیک عرصه زلالتری برای بروز و ظهور نبوغ است؟هنر یا علم؟
عجب پرسش جالب و چالشبرانگیزی!
راستش گمان میکنم پاسخ درست به یک دلیل علم باشد، زیرا بدلیل گستردگی عرصهها انواع گوناگونتری از نبوغ را میتوان در آن به فعلیت درآورد، حال آنکه نبوغ هنری در هر رشته و شاخهای که باشد، گویی همواره از یک جنس است. اینهم هست که درابن دو شاخه، گونههای متفاوتی از نبوغ در کار هستند، نه فقط متفاوت در قالب، بلکه در تمامی دیگر عرصههای تصورشدنی و قابل برسی..یک محدودیت که نمیتوان گفت، دشواری دیگری که در ابراز نبوغ هنری مییابم بهاییست که هنرمند برای به فعلیت درآوردن نبوغ خود پرداخت میکند، در علم ما کمتر کسی را همچون ون گوگ مییابیم.
در تحلیلهای تاریخی، بیشتر به نگاه هگلی توجه دارید یا نیچهای؟(در نگاهتان نقش تودهها و فرهنگها برجستهتر است یا رهبران و پیشروان؟)
در میان ایندو نگاه هگلی را درستتر مییابم. پیشوایان چیزی فراتر از بازیچههای فرهنگی که تولیدشان کرده و پیادههایی جهت اعتلا/نابودی آن نیستند.
Theodor Herzl
02-22-2013, 09:27 PM
به نظر شما مارکس به دنبال دولتی کردن همه چیز بود یا آنارشیسم؟
آیا فکر میکنید لنین و تروتسکی به نظریه مارکس خیانت کردند با تولید چیزهایی مثل سیستم تک حزبی که مثلا انقلاب را پیش ببرد؟
اختلاف تروتسکی با استالین بر سر چه بود؟ و چرا استالین تروتسکی را کشت؟
Ouroboros
02-22-2013, 09:38 PM
١. در شترنگ کدام مهره را از همه بیشتر میدوسی + کدام مهره را از همه توانمندتر میبینی؟
من میخواهم یک پاسخ بیمهابا بدهم و در جواب هر دو پرسش بگویم اسب. بدیهیست که اسب در میان مهرههای میانهی شترنگ است و قویترین آنها وزیر است، اما اگر بتوانید بازی خوبی از اسب بگیرید، همیشه در یکی از دشوارترین مراحل بازی یعنی گذر از گشایش به میانبازی موفق خواهید بود زیرا حریف به نوعی درحال دست و پنجه نرم کردن با اسبهای شماست. این از هر صد بازی در نودتا حقیقت دارد.
٢. برای راههای پیش روی آدمی, از گزینش میان هومنوارههای (humanoid) هوشمند (artificial intelligence) یا تکینگی کدام راه را بهتر میدانی؟
دومی را. بیولوژی خیلی پیچیدهتر و بدویتر از آنست که قادر به خلق کمالی باشد که ما به دنبال آن هستیم و بیشک شکست خواهد خورد. هوش مصنوعی را اما تا درصد معقولی میتوان پیشبینیپذیر آفرید و با چشم امیدوار نتیجهی کار را تماشا کرد.
٣. اگر بیانگاریم خدا و اهریمن هر دو باشندهاند, کدام را گیراتر میبینی؟ بگوییم در همان شترنگ میان خدا و اهریمن
ابلیس را، نه گفتن به مرجع قدرت، جستجوی استقلال و سر فرو نیاوردن پیش بالاترین نهاد سلطه؟ چه چیز را میتوان دوست نداشت؟
هرچند اندکی هم بستگی دارد به اینکه خدا و اهریمن کدام دین را واقعی فرض کردهایم؟ خدای اسلام و یهودیت به نظر شرورتر از شیطان آنها هستند. خدای مسیحیت اما پدر دلسوز و خطاپوشیست که به پسرکشی/خودکشی(؟) برای نجات بشر اقدام ورزیده، و اگر به راستی وجود میداشت، نمیدانم، شاید نوعی احساس شرم برای نه گفتن به او در خود احساس میکردم و در رودربایستی هم که شده لوسیفر را آنچنان که شایسته است نمیستودم.
٤. چند رابطهیِ عشقی (براورد) تاکنون داشتهای و رویهمرفته چه امتیازی به آنها میدهی؟
2 تا. نمرههای بالایی میدهم چراکه به تراژدی ختم نشدند و اکنون هر دو را با لحظات شاد و نابی که داشتهاند به خاطر میآورم. یکی هم که در حال حاضر شدیدتر از دو تای قبلی جریان دارد و نمیدانم بر سر آن چه خواهد آمد.
٥. بزرگترین دستاورد یا آموزهیِ روانی/مغزی خودت در زندگی را چه میدانی؟
اینکه تا بحال به هیچ موضوع دشواری که با مطالعه و تحقیق بسنده قادر به درک آن نباشم برنخوردهام. اینرا بسیار گرامی میدارم زیرا با برخوردن به سدهای ذهنی در شترنگ آشنایی دارم و آنها را در میان عذابآورترین ناتوانیهای موجود در هستی تلقی میکنم.
٦. اگر وادار به گزینش میان دختری با زیباییِ ١٠ از ١٠ و تودوبرو ولی کمابیش نادان و دختری با زیباییِ ٦ ولی خردورز باهوش باشی, کدام را میگزینی؟
مهربد پرسشهایت به نحو شگفتانگیزی فاقد جزئیات ضروری هستند، گزینش برای چه کاری؟ برای سکس، 10 از 10 را قطعا ترجیح خواهم داد، برای دوستی اما بیشک و درنگ دومی را میگزینم، زیرا هرگز نمیتوانم حماقت را بیش از چند ساعت تحمل کنم و زن خرفت نیز برایم دو چندان بیزاری برانگیز و اعصاب خُردکن است.
٧. اگر بخواهی به زبان دلخواه به خودت یک «لقب» بدهی, خودت را چه مینامی؟
خودستا.
بسیار برازنده و گویاست، کمی شدیدتر از خودخواه، اندکی خفیفتر از خودشیفته.
٨. میان هموندان دفترچه سه کاربری که اگر بیرون میتوانستی ببینی کدامها میبودند؟
سه نفر کم است، دوست دارم شمار بیشتری از کاربران اینجا را بیرون ملاقات بکنم.
شما را، چراکه میخواهم بدانم هنگامی که عربی تکلم میکنید چه شکلی میشوید.
آنارشی را زیرا میخواهم ببینم چگونه آدمیست و با دیگران چه رفتاری دارد، آیا تصورات من دربارهی شخص او درست بوده یا غلط.
راسل را زیرا دوست دارم یک شترنگی با او بزنم و به نحوی جدی دربارهی فرگشت گفتگو بکنیم.
میلاد را زیرا به نظر میرسد کامپنی بسیار خوبی باشد و با او به آدم خوش بگذرد.
آن «ایدئولوژی خردگرایی» را هم دوست دارم ببینم زیرا میان اینهمه کاربری که طی سالها با ایشان به بحث نشستهام، تنها کسی بود که حس کنجکاوی مرا برانگیخت.
Ouroboros
02-22-2013, 09:44 PM
اخبار مربوط به آنارشیستها رو کم و بیش دنبال می کنم. نظرتون راجع به جایگاه آنارشیسم در بین ایرانیان چیه؟ خود من اخیرا متوجه شدم که دو تا از دوستای نسبتا جدیدم آنارشیست هستند(یا دستکم خیلی متمایل به آن هستند)!!این برام غیر منتظره و عجیب بود. به نظرت اصلا آنارشیسم در ایران شانسی داره؟!
شمار آنارشیستها در ایران بیشک زیاد است زیرا بدبینی ذاتی نسبت به دولت در میان مردم ما هست که به اقبال آن یاری فراوانی میرساند. اما آنقدر که بتوانند انقلابی آنارشیستی پی بریزند و پایههای اجتماعی را دگرگون بکنند بسیار بعید میدانم. اساسا حرکت جامعه را صعودی میبینم و آنارشیسم را مرحلهی آخر پیشرفت سیاسی، تا از تمامی دیگر مراحل عبور نکرده باشیم رسیدن به آن کمی آرمانخواهانه به نظر میرسد. من گمان میکنم جوامع بشری اگر با انفجار و تغییر خاصی روبرو نباشند چنین مسیری را طی میکنند: لیبرال دموکراسی > سوسیالیسم متمرکز > سندیکالیسم غیرمتمرکز > آنارشیسم.
بله اندکی مضحک است اما جور دیگری رسیدن به شرایطی بیدولت، پلیس، مالکیت، کشور و زندان را ممکن نمیبینم.
Anarchy
02-22-2013, 09:52 PM
آنارشی را زیرا میخواهم ببینم چگونه آدمیست و با دیگران چه رفتاری دارد، آیا تصورات من دربارهی شخص او درست بوده یا غلط.
امیر جان دنبال این بودم که چه سوالی ازت بپرسم که خودت سوال رو جور کردی:e105:!! البته این سوال باید بمونه برای وقت دیگه ای و نه الان شاید...
در زندگی چه چیزی بوده که آرزوی اون رو داشتی یا داری ولی بهش نرسیدی یا میدونی نمیرسی ؟
Anarchy
02-22-2013, 09:54 PM
یه سوال دیگه هم داشتم، در این دنیای مجازی چه کسی بیشترین تاثیر رو داشته در شکل گیری،تغییر یا اصلاح تفکراتت؟ منظور همین فورم های اینترنتی هست...
Ouroboros
02-23-2013, 08:15 AM
به نظر شما مارکس به دنبال دولتی کردن همه چیز بود یا آنارشیسم؟
درود.
مارکس بیشک به دنبال دولتزدایی بود، وانگهی چند اشتباه بسیار بزرگ در کُل پروژهی خود داشت، اول اینکه گمان میکرد تسخیر قدرت سیاسی واپسین مرحله از انقلاب است و همه چیز با حاکم شدن کارگران به پایان میرسد. از همان روز نخست در عمل خطا بودن این فرض مشخص شد، و قدرت تازه بدست آمده بلادرنگ بدل به یک نومانکلاتور جدید و قدرتمندتر از سابق شد، زیرا مهمترین وجه زندگی اجتماعی را نیز تماما در اختیار داشت. مارکسیستهای بعدی(همچون گرامشی)با مشاهدهی شکست تجربهی اکتبر سرخورده و متحیر تلاش کردند نوعی گذار فرهنگی و اقتصادی را مقدم بر تصاحب قدرت سیاسی بدانند.
اشتباه دیگر او در تحلیل از نظام سرمایهداری و گنجایشهای ذاتی آن بود، خصوصا اینکه دستگاه مذکور توانایی به شراکت فراخواندن کم و بیش همه کس را در خود دارد و به چنان ارتقا کیفی سطح زندگی بطور عمومی میانجامد که در تناسب، زندگی کارگران قرن بیستم در کشورهای پیشرفتهی صنعتی از همان شاهان قرن نوزدهم مجللتر و مرفهتر میشود. مارکس گمان میکرد لندن قرن نوزدهم با آن شرایط به راستی خشمآوری که کارگران و اقشار فرودست متحمل میشدند تازه آغاز بدبختیها برای پرولتاریاست، و اوضاع هر روز از آنهم بدتر خواهد شد. این اشتباه آنقدرکه پوپر تلاش کرد بنماید مهم و کلیدی و بزرگ نبود، یعنی کُل انتقاد مارکس از سرمایهداری بر آن بنا نشده بود، اما همچنان پارهای تعیینکننده از تحلیلی بود که برای پیشبینی آیندهی دستگاه تدارک دیده بود.
یک مورد دیگر هم نگاه هگلی بود که به مفهوم دولت داشت، و گمان میکرد دولت ایدهآلی میتواند وجود داشته باشد که مردم را به سوی آزادی و برابری و عدالت بیشتر رهنمون بکند.
آیا فکر میکنید لنین و تروتسکی به نظریه مارکس خیانت کردند با تولید چیزهایی مثل سیستم تک حزبی که مثلا انقلاب را پیش ببرد؟
هرگز نمیتوان گفت «خیانتی» درکار بوده و من حتی گمان نمیکنم انحرافی وجود داشته. تمام این دیوهایی که در قرن بیستم خودشان را مارکسیست لقب دادند و جنایات باورنکردنی بنام آن مرتکب شدند بخشی جداییناپذیر از تاریخ کمونیسم را تشکیل میدهند و نشاندهندهی اشتباهات آشکاری در محاسبات متفکران آغازین آن هستند. بدیهیست که خیلی از آنها به فرمایش نوشتههای مارکس آنچه کردند را انجام ندادند و احتمالا بخش بزرگی از ارتکاباتشان در تضاد مستقیم با آرمانها و تئوریهای مارکس بوده، وانگهی این معنایی ندارد بجز نادیده گرفتن فاکتورهایی که به این تضادها و خطاها انجامیده. ۹۰٪ کشتارها تحت نام کمونیسم را ناسیونالیستها انجام دادند، مارکس معتقد بود ناسیونالیسم انحرافیست زودگذر در تاریخ شکلگیری جنبش طبقهی کارگر و با پیدایش نخستین جرقههای انقلاب تماما محو خواهد شد!
بطورکلی خیانت و انحراف و «این همان نیست» دفاعیات درستی نیستند، مسلم است که مارکس خواستار و مروج نسلکشی نبود، اما بخشی از نظریههای او این امکان را به کسان میداد تا بتوانند نسلکشی را توجیه بکنند. این ایراد تمام ایدئولوژیها و افکاریست که پیش از هالوکاست پدید آمدهاند و در آنها ابزار لازم برای جلوگیری از سوء استفادههای احتمالی پیشبینی نشده.
اختلاف تروتسکی با استالین بر سر چه بود؟ و چرا استالین تروتسکی را کشت؟
تروتسکی طرفدار «انقلاب مداوم»، یعنی صادر کردن انقلاب به تمام جهان بود و باور داشت نمیتوان کشور کمونیستی مستقلی در جهان کاپیتالیستی ابداع کرد، استالین طرفدار «سوسیالسم محلی» بود و میگفت ابتدا باید روسیه را به مرحلهی صنعتی رساند، از سوسیالیسم عبور داد و سپس به فکر صدور انقلاب بود. اختلافات ایدئولوژیک اما میان ایندو بیشتر بازی سیاسی بودند و مشکل اصلی بر سر تصاحب قدرت در دیکتاتوری جدید بود. استالین در بازی بسیار قهارانهای تروتسکی را از کمیته مرکزی حزب بیرون انداخت و او هم بهتزده و متحیر باقی عمر را به دندان قروچه گذراند. اینجا تصویری که تروتسکیستها میکوشند از «رفیق پاکباخته برای خلق» ارائه بدهند کس و شعری بیش نیست، زیرا همین قهرمان بیبدیل خلق چهار سال پیشتر در جنگ داخلی با سفیدها متحد شده بود و آنارشیستها را تا آخرین نفر کشتار کرده بود، و به خوبی با ماهیت حقیقی نظام در حال استقرار آشنایی داشت.
کشتن او بخشی پایان از ترور تمامی عناصر نامطلوب توسط پلیس استالینی بود، که با قتل عام میلیونها نفر همراه شد، تروتسکی میان ارتشیان و مردم عادی محبوب بود و دیکتاتورهای دیوانه از هیچ چیز بیش از سیاستمداران محبوب نمیترسند.
Ouroboros
02-23-2013, 08:22 AM
در زندگی چه چیزی بوده که آرزوی اون رو داشتی یا داری ولی بهش نرسیدی یا میدونی نمیرسی ؟
چیز خاصی نبوده. اینطورکه شما پرسیدید گمان نمیکنم اصلا چیزی را چنان خواسته باشم! :e056::e108:
چیزها را برای مدتی میخواهم و اگر نشدنی باشد میروم سراغ «بهترین چیز بعدی».
یه سوال دیگه هم داشتم، در این دنیای مجازی چه کسی بیشترین تاثیر رو داشته در شکل گیری،تغییر یا اصلاح تفکراتت؟ منظور همین فورم های اینترنتی هست...
در فرومهای فارسی زبان؟ این ابراز بیمهابای خداناباوری و ضدیت با اسلام قطعا اثر مجاورت با مزدک است، اگرنه دین و خدا و اسلام هیچوقت برایم بطور جدی مطرح و مهم نبودهاند(خصوصا آنقدرکه بخواهم خود را «اسلامستیز» لقب بدهم). پس باید بگویم مزدک.
Anarchy
02-23-2013, 08:25 AM
امیر جان ببخشید سوالات رو پراکنده میپرسم...ذهن آشفته ای دارم این روزها !!
1)بزرگترین ترسی که در زندگی داشتی/داری چیه؟
2)در لحظات سختی که در زندگیت داشتی/داری چه چیزی به تو انرژی میداده/میده و تو رو امیدوار نگه میداشت/میداره؟
Ouroboros
02-23-2013, 03:15 PM
1)بزرگترین ترسی که در زندگی داشتی/داری چیه؟
مُردن. چیزی هراسناکتر از مغاک نیستی را نمیتوان تصور کرد.
2)در لحظات سختی که در زندگیت داشتی/داری چه چیزی به تو انرژی میداده/میده و تو رو امیدوار نگه میداشت/میداره؟
لذت فائق آمدن بر آن مشکل هموراه انگیزهبخشی بالایی داشته و دارد. هرگاه به مسئلهای دشوار برمیخورم یا دشواری جانکاهی سر راهم قرار میگیرد، به لحظات پیروزی و شادکامی منتج از آن میاندیشم.
Mehrbod
02-23-2013, 03:38 PM
امیر جان اگر بخواهی سه پند مهادین و کلی برای زندگی بدهی, چه خواهند بود؟
Theodor Herzl
02-23-2013, 03:40 PM
اینجا تصویری که تروتسکیستها میکوشند از «رفیق پاکباخته برای خلق» ارائه بدهند کس و شعری بیش نیست، زیرا همین قهرمان بیبدیل خلق چهار سال پیشتر در جنگ داخلی با سفیدها متحد شده بود و آنارشیستها را تا آخرین نفر کشتار کرده بود، و به خوبی با ماهیت حقیقی نظام در حال استقرار آشنایی داشت.من اکثر کمونیستهایی که دور و برم بودند همه تروتسکیست بودند تقریبا و چنان از این شخص قدیس ساختند که انگار اگر بعد از لنین او بجای استالین به قدرت میرسید ، روسیه بهشت میشد.
Ouroboros
02-23-2013, 04:17 PM
من اکثر کمونیستهایی که دور و برم بودند همه تروتسکیست بودند تقریبا و چنان از این شخص قدیس ساختند که انگار اگر بعد از لنین او بجای استالین به قدرت میرسید ، روسیه بهشت میشد.
اگر تروتسکی قدرت میگرفت احتمالا کشتارهای سیاسی خیلی کمتر میبودند و اقدام به صادر کردن انقلابیون به آلمان قبل از قدرت گرفتن نازیها میکرد. اما تصویر کردن او به عنوان فرشتهای که بازی را به ابلیسی باخت یکسره برآمده از خیالپردازیهای رقتانگیز ستونهای از هم پاشیدهی چپ سنتیست.
پ.ن: یک نگاهی به این بیاندازید: قیام کرونشتات (http://en.wikipedia.org/wiki/Kronstadt_rebellion)
امیر جان اگر بخواهی سه پند مهادین و کلی برای زندگی بدهی, چه خواهند بود؟
مهربد مرا از پاسخ دادن به این پرسش معاف بدار.
هیچ اعتقادی به پند و الگو و سرمشق و گزینگویه ندارم و اینها را اندیشههای چرخشده برای آدمهایی که قصدشان معاف کردن مغز از کمی کند و کاو در بطن مشکلات است میدانم. :e414:
Theodor Herzl
02-23-2013, 04:43 PM
یک نکته مهم در مورد تروتسکی هم اینکه در روزهای آخرین خود که در مکزیک زندگی میکرد نظر مثبت تری نسبت به صهیونیسم پیدا کرد، و تعدادی از سوسیالیستهای صهیونیست که به اسرائیل رفته بودند به دیدار او در مکزیک رفتند، تروتسکی گفته بود که یهودیها باید از اروپا خارج بشوند و کشور خود را تاسیس کنند ، در این میان صهیونیستهای سوسیالیست از اینکه بزرگترین سوسیالیست انقلابی جهان(که یهودی زاده هم هست) در آن زمان به جنبش آنها نظر مثبتی پیدا کرده بود بسیار خوشحال بودند.
Russell
02-23-2013, 04:57 PM
خوب امیر جان:
1-در کمدی چه سبک و چه کسانی را دوست داری؟
2-نظرت درباره اصلاح طلبان و روشنفکران دینی چیست کارنامه و آینده آنها را در ایران چطور میبینی؟
3-قلیون دوست داری/داشتی؟!!
4-نگرت درباره بازی انگلیسی در شترنگ (هر چه به ذهنت میرسد)
Alice
02-23-2013, 06:27 PM
درود بر شما ؛ نیک آمدید ! :)
:e303:
* آیا ترک ِ سیگار برایتان ساده و آسان بود یا به سختی از آن جدا شدید ؟ جدا از زیانمندیاش ،
در آن دوران سُهش ِ شرمندگی و یا هرگونه حس ِ بدی به خودتان داشتید ؟
* به احترام و ارج گذاری ِ بزرگتر از خود و ریشسپیدان باورمندید ؟ رویهم ، چه افرادی را در زندگیتان
شایستهی ارج و ارزش ِ خود میدانید ؟
* اگر دختر بودید ، چگونه پسری را «لاشی» خطاب میکردید ؟
مردی که همخوابه ها/دلبران بسیاری میداشت به باورتان لاشی و فرومایه بود و در
جایگاه دوستی (یا همبستر شدن) برایش کمترین بها و ارزشی قائل نمیشدید ؟ :)
* تراز خنگی و حماقت مردان بیشتر است یا زنان ؟
* به چهره و خوشرویی ِ نگاره زیرین از 1 تا 10 نمره بدهید ! (تنها به زیبایی)
1425
* دختران کدام مرز و بوم از همه زیباترند ؟
* دیدگاهتان پیرامون «اصغر فرهادی» ؟
* پارسی سَره و پالوده توانمندتر است یا فارسی ِ آغشته به تازیک ؟
* و سرانجام چکیدهی نگاهتان به زندگی تنها در «یک واژه» ؛
سپاسمندم ! :)
Ouroboros
02-23-2013, 06:49 PM
1-در کمدی چه سبک و چه کسانی را دوست داری؟
سورئال و تاریک و امپرویزیونال و ... را بجز «کرینج» را دوست دارم، این آخری را هم بدلیل احساس همدردی که اغلب با قربانی میکنم نمیپسندم اگرنه همچنان وجوه خندهآور در آن را میفهمم.
در میان کمدینها اما انتخابهایم حتی کلیشهای تر از این خواهد بود: از قدیمیترها کروچو مارکس، مو هاوارد، چارلی چاپلین و پیتر سلر را دوست دارم و به تناوب تماشا میکنم، از جدیدترها جرج کارلین، سایمون امستل، ساشا بارون کوهن و جری استیلر را میپسندم.
2-نظرت درباره اصلاح طلبان و روشنفکران دینی چیست کارنامه و آینده آنها را در ایران چطور میبینی؟
خیلی دیر آمدند و پیش از آنکه بتوانند کاری بکنند برچیده شدند، منظورم این نیست که «وقت کافی برای اصلاح مملکت پیدا نکردند»، بلکه آنقدر دیر آمدند که جمهوری اسلامی بالغ شده بود و توانست پیش از «گذشتن کار از کار» جلوی ضرر(=اصلاحات)را بگیرد و همان اندک آزادیهای پدید آمده را نیز محدود بکند. تجربهی خاتمی به نظام آموخت نمیتوان به مردم «اندکی» آزادی داد و دست از توی جیب آنها بیرون کشید و فقط «اندکی» از اوضاع «تنشزدایی» کرد، اگر حکومت یک گام به پس برود، ملت دو گام پیش خواهد آمد و چشیدن طعم اندکی آزادی، اشتها برای مقدار بسیار بیشتری را باز میکند. چشمداشت مردم پیش از خاتمی بیرون رفتن بچههایشان بیترس بازداشت شدن و گوش کردن به نواری بدون سر خر بود، پس از او رسیدن به آزادی بیان و نقد و مذهب و برخورداری از حزب. دستگاه خیلی زود اینرا فهمید و مانع از پیشرفت بیشتر امیدها و آرزوها شد، و تاریخ خونبار قرن بیستم اگر یک چیز را به ما آموخته باشد، اینست که انقلاب نه از دل یاس و فلاکت، که از میان امید و آرزومندی پدید میآید.
روشنفکران دینی به کلی نوع دیگری از جانور هستند، و تنها شانس بقای اسلام شیعی در ایران فردا.
3-قلیون دوست داری/داشتی؟!!
نه هیچگاه به من «نمیساخت» و حالم را خیلی بد میکرد. اکنون هم که شدهام از آن موجوداتی که یک روز ریشخند میکردم و به راستی به سلامتی خود اهمیت میدهم، پس نهی دوبله!
4-نگرت درباره بازی انگلیسی در شترنگ (هر چه به ذهنت میرسد)
در سطوح بالا از نظر تکنیکی حرف زیادی برای گفتن دارید، خصوصا اگر در دفاع مقابل فیل ضعیف هستید و در بازی با اسب قوی، یکی از بهترین آغازها در برابر بازیکنان دینامیک است. بستگی به بازی حریفتان هم دارد، خصوصا اگر بازیکن ضعیفتری باشد که از اعتماد بنفس کاذب رنج میبرد و علاقهی زیادی به حملههای ناگهانی دارد. وانگهی من اینرا اصلا به بازیکنی که علاقمند به مطالعهی دقیق گشایشها نیست پیشنهاد نمیکنم زیرا پتانسیل بسیار بالایی برای پیچیدهتر کردن کار در میانبازی دارد و برای تسلط کامل به آن زمان و انرژی بسیار زیادی لازم است. دهها ویرایش در خود شروع انگلیسی هست، دهها ویرایش به هنگام بیرون رفتن از آن، و هر کدام امتیازات و ضعفهای خاص خودشان را دارند، در مقابل حریف شما نیاز چندانی به آشنایی با موقعیتها ندارد و کافیست هیچ اشتباهی مرتکب نشود و در دامهای شما نیافتد. بطور کلی اگر بازی شما خوب باشد گشایش قوی و موفقیست.
undead_knight
02-23-2013, 10:13 PM
اگر باور به وجود خدا و ابدیت(یا یکی از این دو) رو شرط وجودشون بدونیم حاضری به این باورها تن بدی؟:) (البته هزاران اما و اگر داره ولی فرض میکنیم با درجه بالایی اطمینان وجود داشته باشه)
Mehrbod
02-24-2013, 06:23 AM
١. امیر جان کدام کشور را امروز برای زندگی از همه بهتر میدانی و چرا؟
٢. از میان این ویژگیهایِ خودت, به هر کدام از ١٠٠ چند میدهی:
منظم بودن
خودفریبی
سختکوشی
احساسات
خودشیفتگی
Ouroboros
02-24-2013, 10:33 AM
* آیا ترک ِ سیگار برایتان ساده و آسان بود یا به سختی از آن جدا شدید ؟ جدا از زیانمندیاش ،
در آن دوران سُهش ِ شرمندگی و یا هرگونه حس ِ بدی به خودتان داشتید ؟
نه آنرا به آسانی کنار گذاشتم، اطرافیان هم اغلب متحیر بودند زیرا من سیگاریترین سیگاری بودم که میشناختند.
راستش تماما از یک پرسش شروع شد، کسی از من پرسید چرا سیگار میکشی، و منهم در جواب گفتم زیرا از آن لذت میبرم، او دوباره پرسید اگر به راستی فقط بخاطر لذت است چرا وقتی سیگار برند خودت را نداری هر آشغالی که پیدا بکنی را آتش میکنی؟ من پاسخی برای این نداشتم، و همان دم با واقعیت اعتیادم آشنا شدم. هنگامی که به یقین فهمیدم سیگار چیزی فراتر از یک اعتیاد جسمانی نیست راستش دیگر میلی به سیگاری ماندن نداشتم.
* تراز خنگی و حماقت مردان بیشتر است یا زنان ؟
بطور متوسط زنان. اما نه بخاطر جنسیتشان، بیشتر بدلیل کارکردهای اجتماعی که باهوش بودن برای ایشان را ارزش که هیچ، حتی یک ضدارزش تلقی کرده. در غرب که حصر اجتماعی برای رشد و تحصیل زنان را برداشتهاند شعور عمومی یک زن متوسط به گمان من خیلی بالاتر از همان ِ یک مرد متوسط ایرانیست.
* به چهره و خوشرویی ِ نگاره زیرین از 1 تا 10 نمره بدهید ! (تنها به زیبایی)
7.5
منصفانه نیست این پرسش، شما از این نمره نتیجهگیریهای بسیاری خواهید کرد که احتمالا درست نخواهند بود. :e40b:
* دختران کدام مرز و بوم از همه زیباترند ؟
روسیه.
* به احترام و ارج گذاری ِ بزرگتر از خود و ریشسپیدان باورمندید ؟ رویهم ، چه افرادی را در زندگیتان
شایستهی ارج و ارزش ِ خود میدانید ؟
هرگز، شدیدا هم با گرایش متاخر فرهنگی در غرب جهت جلب احترام برای گروههای اجتماعی فقط بدلیل برخورداری از یکسری ویژگیهای انتزاعی مخالفم. «به زنان احترام بگذارید»، «همجنسگرایان محترم هستند» و ... احترام در قالبهای سنتی و تعاریف کهن روشیست برای تحمیل سلسلهمراتب اجتماعی، که من برای آن ذرهای اعتبار و «احترام» قائل نیستم. اما اگرهم میبودم، تنها کسی را شایستهی برخورداری از آن میدانستم که با رساندن خدمتی برجسته به من، جامعهای که در آن زندگی میکند یا چیزی شبیه به آن، استحقاق مورد احترام قرار گرفتن را بدست آورده باشد.
بزرگترها اغلب آدمهای احمق و خرفتی هستند شدیدا در بند اندیشههای خشک و پوک خودشان، یا مفتخر به تعداد زیاد اشتباهاتی که مرتکب شدهاند.
* اگر دختر بودید ، چگونه پسری را «لاشی» خطاب میکردید ؟
مردی که همخوابه ها/دلبران بسیاری میداشت به باورتان لاشی و فرومایه بود و در
جایگاه دوستی (یا همبستر شدن) برایش کمترین بها و ارزشی قائل نمیشدید ؟ :)
بله. میل به برخورداری از شرکای جنسی متعدد در مردان بیشک ریشههای فرگشتیک دارد، همانطور اشتیاق زنان به مهار و کنترل آن میل. این تردیدهای اخیر دربارهی نقوش طبیعی نر/ماده مایهی بیزاری بینهایتی در منست زیرا بجای گمانهزنی دانشیک از درستنمایی سیاسی برآمده و بیست سال دیگر مایهی ریشخند امروزیان خواهد بود.
وانگهی اگر دختر بودم یکی دو کار را ترک میکرد، نخست دست رد به سینهی مردان زدن است که شوربختانه زنان آنرا به بدترین روش ممکن انجام میدهند(چه در غرب و چه در شرق)و توانستهاند فقط بدلیل زن بودن با این وحشیبازیها قسر در بروند. هیچ دلیلی نیست که نتوانید مثل یک انسان محترم و آدمیزاد رفتار بکنید و اگر کسی برای ابراز علاقه به سمتتان آمد مثل سگ زنجیردریده به پاچهی او دندان نگیرید، خصوصا که از توجه هر اندازه هم ناخواسته باشد زیانی به شما نمیرسد. جرئت جلو آمدن و پیشنهاد دوستی دادن برای بسیاری پسرها کار دشواریست و تنها به این دلیل که شما از قیافه و تیپ او خوشتان نمیآید دلیل کافی نیست که او را «عوضی» و «آشغال» و «کثافت» و Creep و ... بنامید.
یکی دیگر هم که ترک میکردم تلاش مداوم برای کنترل پارتنرم بود. جوامع مدرن همین ویژگی در مردان را تحت عنوان «مردسالاری» و «زنستیزی» و «خرغیرتی» و «بدوی بودن» و «خشکاندیشی» و ... محدود کردهاند و کار درستی هم بوده، هیچ انسانی حق کنترل زندگی خصوصی دیگری را ندارد، فارغ از اینکه چه اندازه او را دوست میدارید. اما طبق معمول به زنان اجازهی گریز از زیر تیغ نقد داده شده و بیشینهی دختران کنترل ِ مداوم همهی جنبههای زندگی یک مرد را(مثل تمام امتیازات دیگری که دارند)حق طبیعی خودشان تلقی میکنند. جدا از دشواریهای اخلاقی که گفتم، این تلاش مذبوحانه بهترین راه ممکن برای راندن هر مردی از یک رابطهی عاطفیست، و بطور ناخودآگاه این سیگنال را ارسال میکند که «من فتح شدهام، تماما متعلق به تو هستم، و دیگر چیزی برای کشف کردن و دریافتن و کاویدن و شیفتگی در خود ندارم». من به راستی نمیدانم این چه خورهایست که به جان دختران میافتد و نمیتوانند از دستکاری موبایل طرف یا بدل شدن به پلیس ِ نگاههای او خودداری بکنند؟ کمتر چیزی تا این حد غیرسکسیست!
* دیدگاهتان پیرامون «اصغر فرهادی» ؟
بخش قابل تاملی از فرهنگ شرقیست، که در عین ادعای برتری و سرآمدی بر تمام دیگر انواع موجود، به نحوی بیمارگونه مستحق و نیازمند تائید بیگانگان است و در صورت گرفتن مهر تائید دچار ذوقزدگی ترحمبرانگیز و شگفتیآوری میشود. در غرب اندکاندک این ویژگی ملل مسلمان را کشف میکنند و پشت هر تحریم و تهدید و تحقیری که به سوی «دولتهای» خاورمیانه میفرستند یک «ملت بزرگ» و «تاریخ پرشکوه» و «دستاوردهای سترگ برای بشریت» میچسبانند.
پارسی سَره و پالوده توانمندتر است یا فارسی ِ آغشته به تازیک
نمیدانم زیرا با اولی چندان که شایستهی داوری باشد آشنایی ندارم. اما به کلی با سره نویسی مخالف هستم، پیشتر هم گفتهام و افزون بر تهی کردن یک زبان از حافظهی تاریخی آن محسوب میشود، دشواریهای انتقال معنا را هم دارد و به مثابهی آموختن یک زبان جدید برای ایرانیان خواهد بود. فارسی کنونی که من آنرا استعمال میکنم گسترهی بزرگتری از مخاطب را پوشش میدهد و زبان هم در پایان روز چیزی فراتر از توانایی انتقال معنا نیست.
من از یک جنبه نیز طرفدار سرهنویسی هستم چراکه واژگان مترادف در زبانمان را افزایش خواهد داد و ما به نوعی نیازمند آنها هستیم.
* و سرانجام چکیدهی نگاهتان به زندگی تنها در «یک واژه» ؛
عشرت.
(در معنای تحتالفظی آن).
:e306:
Ouroboros
02-24-2013, 10:42 AM
اگر باور به وجود خدا و ابدیت(یا یکی از این دو) رو شرط وجودشون بدونیم حاضری به این باورها تن بدی؟:) (البته هزاران اما و اگر داره ولی فرض میکنیم با درجه بالایی اطمینان وجود داشته باشه)
خودمانی عجب ذهن مریضی دارید و پرسشهای انحرافآلودی میپرسید. :e108::e404:
احتمالا نه.
کمی بستگی دارد به این پرسش که کدام «خدا»؟ «الله اکبر» برای مثال اگر منظور باشد نه، زیرا من قادر به برآوردن خواستههای او نخواهم بود و به دوزخ او خواهم رفت و زندگی موقتی در این جهان بهتر از سپری کردن زندگی دائمی در دوزخ و آتش است. اما اگر «پدر مقدس» باشد، یا خدای کمآزارتری شبیه آن، چراکه نه؟ مرگ چنان ورطهی هراسناکیست که هرگز نتوانستهام خریداران دین را بخاطر پذیرش احمقانهترین دروغها هم سرزنش بکنم، تخطئه شاید، اما سرزنش هرگز.
Ouroboros
02-24-2013, 10:54 AM
١. امیر جان کدام کشور را امروز برای زندگی از همه بهتر میدانی و چرا؟
کشورهای اسکاندیناوی، بدلیل استاندارد بالای زندگی، فرهنگهای عمیقا سکولاریزه شده، دموکراسی مستقیم و بهای بالایی که جان آدمی دارد.
منظم بودن
0/100
هرگز نتوانستهام به زندگیام نظم بدهم و حتی توان تلاش برای آنرا هم در خود نمیبینم. کارها آشفته اما با دقت و شاخص درستی بسیار بالایی انجام میدهم.
خودفریبی
20/100
پیرامون چیزهایی که هیچ اهمیت عینی در زندگیام ندارند و دروغ گفتن دربارهی آنها میتواند تصویر ذهنی من از من را به طرزی جدی بهبود ببخشد ابایی از خودفریبی ندارم.
سختکوشی
100/100
مشروط به آنکه کاری به راستی هماندازهی سودی که خواهد داشت دشوار باشد، اگرنه برای خریداری نظر مساعد کسان هرگز پای کاری که بیهوده یا کمسود باشد انرژی و زمان را تلف نخواهم کرد.
احساسات
25/100
آنچناکه دلم میخواهد در برابر آنها مقاوم نیستم.
خودشیفتگی
90/100
ولی این خودشیفتگی نیست اگر به راستی خودی شایستهی ستایش دارید. :e417:
Anarchy
02-24-2013, 01:48 PM
امیر جان، با توجه به شرایط فعلی اجتماعی-سیاسی ایران، پرونده اتمی و تحریم ها، سایه جنگ احتمالی بر سر ایران و تحولات منطقه، شما چه روندی رو برای آینده ایران پیش بینی میکنی؟؟؟ آیا جمهوری اسلامی از این قماری که کرده جون سالم به در خواهد برد به نظرت یا نه؟
Ouroboros
02-24-2013, 05:58 PM
امیر جان، با توجه به شرایط فعلی اجتماعی-سیاسی ایران، پرونده اتمی و تحریم ها، سایه جنگ احتمالی بر سر ایران و تحولات منطقه، شما چه روندی رو برای آینده ایران پیش بینی میکنی؟؟؟ آیا جمهوری اسلامی از این قماری که کرده جون سالم به در خواهد برد به نظرت یا نه؟
راستش آینده را تا اندازهی زیادی غیرقابل پیشبینی میدانم، اما اگر روند کنونی رویدادها ادامه پیدا بکند جمهوری اسلامی با دردسرهای بسیار بزرگی روبرو خواهد بود. «پیروزی» نامی نیست که بتوان به نتایج طبیعی هریک از گزینههای پیش روی نظام داد. من امیدوارم از هر طریق ممکن ماجراجوییهای اتمی جمهوری اسلامی به دسترسی جانور درندهای همچون آخوند به تسلیحات هستهای منجر نشود، این به تنهایی نوشدارویی خواهد بود بر پیکر محتضر ج.ا که لاشهای در سراشیبی گور نشسته را جانی تازه خواهد بخشید.
undead_knight
02-24-2013, 06:47 PM
خودمانی عجب ذهن مریضی دارید و پرسشهای انحرافآلودی میپرسید. :e108::e404:
احتمالا نه.
کمی بستگی دارد به این پرسش که کدام «خدا»؟ «الله اکبر» برای مثال اگر منظور باشد نه، زیرا من قادر به برآوردن خواستههای او نخواهم بود و به دوزخ او خواهم رفت و زندگی موقتی در این جهان بهتر از سپری کردن زندگی دائمی در دوزخ و آتش است. اما اگر «پدر مقدس» باشد، یا خدای کمآزارتری شبیه آن، چراکه نه؟ مرگ چنان ورطهی هراسناکیست که هرگز نتوانستهام خریداران دین را بخاطر پذیرش احمقانهترین دروغها هم سرزنش بکنم، تخطئه شاید، اما سرزنش هرگز.
از این دست پرسش ها که زیاد دارم ولی چون معمولا میدونم چه پاسخی دریافت میکنم دلیلی برای پرسیدن نمیبینم:)
از این هم شاکی هستم وقتت رو جواب دادن به اینها میگیره توی تاپیک هایی که باهات بحث دارم وقت نمیزاری:))
Ouroboros
02-24-2013, 07:12 PM
با اجازه از راسل گرامی من در اینجا بصورت اختیاری و چند ساعتی زودتر از موعد از روی صندلی برمیخیزم، به راستی خسته شدم.
تجربهی جالبی بود برایم و برخی پرسشهای دوستان به راستی چالشبرانگیز بودند.
ممنون.
Russell
02-24-2013, 07:32 PM
سپاس از امیر گرامی و سایر دوستان برای شرکت در این صندلی داغ،این تاپیک دراینجا بسته میشود.دوستان میتوانند اگر داوطلب نشستن روی صندلی هستند یا نطری دارند در جستار گفتگو با هموندان (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-848/) نظرات خود را مطرح کنند.
Anarchy
02-05-2014, 01:53 PM
بنا به درخواست کاربران و موافقت جناب @Ouroboros (http://www.daftarche.com/members/ouroboros-66/) ، جستار صندلی داغ ایشان بازگشایی شد .
:e032:
Russell
02-05-2014, 03:41 PM
امیر گرامی:
نظرت را دربارهیِ دکتر کسینجر بگو!
نظرت اکنون دربارهیِ بچهدار شدن چیست؟
(منظورم ارتباط آن با بهزیستی انسان است، بدون بچه و شاید هم زن آنچنان که جامعه رواج میدهد حقیقا پیر و غمگین و تنها میشوی).
بنظرت ویژگی ساکوپتی قابل یادگیری هم هست؟
Alice
02-05-2014, 05:08 PM
* منبع معرفت و شناخت صحیح را در تجربه گرایی میبینید یا عقلگرایی؟
* نظرتان راجع به جانورانی که در خیابان به خانمها متلک میاندازند و مزاحمت ایجاد میکنند؟
* اگر تنها یک روز به پایان زندگیتان مانده باشد آن روز را چطور سپری خواهید کرد؟
* «شتر سوار دولادولا»! این تاکتیک از مانیفست دختربازی خود را برای من فاش کنید و در مورد آن توضیح بدهید! :)
* نظرتان در مورد این باور من که چندی پیش مطرح کردم: با ظهور ادبیات نمایشی یا بطور خاص صنعت سینما، اقسام ادبیات منثور منقرض شد (نثر داستانی، ادبی و...). دقیقا بلایی که موسیقی در معنای جدید آن سر ادبیات منظوم آورد، زیرا بنیان شعر کلاسیک و سنتی که بر اساس آهنگ و اوزان بود بدست پدیدهای متکاملتر و نوینتر از بین رفت.
* ریش و سبیلهای خویش را چکار کردید؟!
* کمی پیرامون برگمان و دلایل علاقهمندی خود به ایشان، به ویژه دو اثر ماندگار پرسونا و مهر هفتم توضیح بدهید.
* معمولا برای مراواده با دوستان خود کجا پاتوغ میکنید؟ کافه، دربند، سینما و ...؟
* چه تیپ و ظاهری دارید؟ کت و شلوار یا اسپرت و... ؟
* در مورد اباطیلی که امروزه مردم گوش میدهند چه نگری دارید؟ شاهین نجفی و حسین تتلو و یاس و ....!
* یکی را انتخاب بکنید، دوست دارید با یک دختر خوشگل "باهوش" به مدت یک شب بخوابید یا با ده دختر خوشگل "خنگ" پاپتی به مدت ده شب متوالی؟
* به زعم شما «فلسفه» میتواند دلیل یا توجیه مناسبی برای خودکشی باشد؟
* من همیشه گمان میبردم مردان به سیسالگی که میرسند (ژنتیک و هورمونها) دوست دارند تشکیل خانواده بدهند و به یک همسر متعهد بشوند. با نگاهی به شما و رفتارتان به شدت اعتبار و ارزش این عقیده و حتی تمام مردان پخته (!) نزد من ساقط شد! تا کی میخواهید «بازیکن» باشید و بقول شوالیه بکن و در رو؟!
* در حوزهی ادبیات فارسی آثار چه سبک و کسانی را میپسندید؟
* اگر ببینید دوست دخترتان بدون مقدمه، ناگهانی به شما خیانت کرده است چه کار میکنید؟
* میدانستید که شخصیت خستهی Amir_2591 با فاصلهی ناپیدایی بهتر، آلفاتر، فلسفیتر، هنریتر و از همه مهمتر «دوستداشتنی»تر از این Ouroboros لایعقل و هرزه است؟
* زمانی که به سیگار معتاد بودید چه برندی را دود میکردید؟
* بیشتر اهل تئاتر هستید یا سینما؟
* به چه زبانهایی مسلط هستید و میتوانید به راحتی تکلم بکنید؟ (انگلیسی و فرانسوی و فارسی؟)
* در مورد «نهیلیسم» چپگرا و سیاه چه نظری دارید؟ نهلیلیسم نه در معنایی که کامو به تصویر میکشد، بلکه فقط و فقط نهیلیسم منتج به خودکشی!
* چرا در ایدئولوژیتان تنها چیزی که حضور عینی ندارد شعور و مغز دخترهاست؟ چرا هوشمندی خانمها را تا سرحد «جلبک دریایی» پائین میاورید؟
* دیگه چه خبر؟ خوبی؟ ضعیفه خوبه؟ بساط دختربازی براهه؟ :)
و البته پرسش طلایی روانشناسیک: چند خط در مورد تصویر زیر بنویسید، احساسی که از آن میگیرید یا اتفاقی که گمان رخ داده یا هرچیز دیگری. چندین خط بنویسید!
3498
Ouroboros
02-05-2014, 05:20 PM
نظرت را دربارهیِ دکتر کسینجر بگو!
دکتر کسینجر دیگر کیست؟ هنری یا حسنشان؟ :e417:
اگر منظورتان حسن عباسیست که دمش گرم، این و آن یکی پورازغدی دستکم آموختهاند که با نوکری دستگاه سرکوب مهملات مغزفرسای فلسفی را به پول نقد نزدیک بکنند.
نظرت اکنون دربارهیِ بچهدار شدن چیست؟
بچه دار شدن نیازی به ازدواج کردن ندارد، پدیدهی کاکاُلد بسیار بسیار فراگیرتر از آنیست که نخبگان فرهنگساز مایل به دانستن ما هستند، و هرکس که آن بیرون اقدام به این کار کرده میداند که مخزدن و به رختخواب کشیدن ِ زن شوهردار، چند ریشتر آسانتر از همان ِ دختر مجرد یا زن بیوه است. نه فقط آشنایی با آنها آسانتر است، بلکه توقعی هم که از رابطه دارند یک سکس دمدستی بسیار کثیف و مبتذل است و هیچ خبری از «رمانس» و بازی درآوردنهای پیش و پس از سکس که معمولا زنان مرد را به آن وادار میکنند نیست. من اینرا به تمام رفقایم میگویم که اگر به راستی قصد ازدواج دارید بیایید یک بعد از ظهر برویم پاساژ فرشته من به شما نشان بدهم که چند شماره میتوانم از زنان حلقه به انگشت بگیرم، شوهران این زنان اغلب از ثروتمندترین و موفقترین مردان این کشور هستند.. آنوقت اگر هنوز خواستید ازدواج بکنید!
پس شما میتوانید تا دلتان خواست ژنهای خود را با خرج مردان دیگر پخش بکنید. اما اگر خود بچه را میخواهید، یعنی خیلی دوست دارید که خانواده داشته باشید(مورد من این یکی بود)، دیگر بیچارهاید و در شرایطی که پدید آمده با هیچ مقداری از بازی هم نمیتوانید پیمان بتاساز ازدواج را در ذهن زن توجیه بکنید، از فردای آن شما را چیزی کمتر خواهد دید و بعد از آن همهاش سرازیریست. و من شخصا در زندگی دوستانم دیدهام که عذاب دوری از فرزندانتان به عذاب تنهایی نمیارزد. پیری و اینها هم که ترس چندان درستی نیست، شما همانقدر پیر هستید که پیر رفتار میکنید.
بنظرت ویژگی ساکوپتی قابل یادگیری هم هست؟
به هیچ عنوان!
دلیل آن نقد پیشین من به بازی که وعدهی دروغ «آلفا کردن» شما را میدهد نیز همین بود. من شاید به بیش از هزار دختر پیشنهاد دوستی دادهام، اما هنوز هر بار که میخواهم اقدام بکنم دستانم یخ می زند، دلم شور میافتد، آن اظطراب فلجکنندهی لعنتی گریبان مرا میگیرد و فقط نهیب «با صدای بلند»(«آروم بگیر»، یا همچو چیزی)باعث میشود جرئت سخن گفتن پیدا بکنم. بعد از شاید ده سال بازی خیابانی وضع من اینست.
اما ماکیاوولیسم آموختنیست، و خیلی هم خطرناکتر است از جنونپیشگی. جنونپیشه غریزهی خالیست، طبیعت ِ بیتربیت، یک جانور مهیب و دوزخی که بر مبنی علایق لحظهای خود بیهیچ چشمی به آینده رفتار میکند. ماکیاوولیست برنامه دارد، در کمین مینشیند، سود و زیان خود را سبک سنگین میکند، راه فرار پیدا میکند، برای روز مبادا برنامهی زاپاس جور میکند و سرانجام وقتی همه چیز محیا شد نیش میزند. وجدان هم چیزی فراتر از همان نهیب لازم ندارد، در شادخواری و بزم عیش و نوش منتج از انجام هرآنچه که میخواهید، هر آنطورکه میخواهید، یک «آروم بگیر» هم به ندرت ضروری میشود.
Russell
02-05-2014, 05:29 PM
دکتر کسینجر دیگر کیست؟ هنری یا حسنشان؟
اگر منظورتان حسن عباسیست که دمش گرم، این و آن یکی پورازغدی دستکم آموختهاند که با نوکری دستگاه سرکوب مهملات مغزفرسای فلسفی را به پول نقد نزدیک بکنند.
هنری کسینجر منظورم است، این سوالم البته با سوال آخرم بیربط نیست.
Ouroboros
02-05-2014, 05:39 PM
بانو آلیس چقدر پرسش داشتید شما، من اگر برنمیگشتم چه میکردید ؟ :e523::e414:
هنری کسینجر منظورم است، این سوالم البته با سوال آخرم بیربط نیست.
دربارهی او هنوز نظر قطعی ندارم، گاهی به گمانم میآید که دستگاه پیچیدهی قدرت در آمریکا از او به عنوان راه فرار از تنگاهای سیاسی بهرهبرداری کرده و حقیقتا چنان نقش برجستهای نداشته، گاهی هم به نظر میرسد مرد پشت پرده است و همهی سرنخها در دست اوست. اما به هر حال میزان اثرگذاری او هرچه بوده باشد، ماکیاولیست به معنای واقعی کلمه است!
Ouroboros
02-05-2014, 07:27 PM
* منبع معرفت و شناخت صحیح را در تجربه گرایی میبینید یا عقلگرایی؟
تجربهگرایی، تاریخ علم اگر یک چیز را به ما نشان داده باشد آنست که جهان عینی هرگز برای تطابق با «منطق» یا از آنهم متافیزیکیتر تعقل ساخته نشده.
* نظرتان راجع به جانورانی که در خیابان به خانمها متلک میاندازند و مزاحمت ایجاد میکنند؟
خودم یکی از آنها هستم،
فقط زمانی جانور میشوند که بتا/امگا باشند، زن از خودش میپرسد که این «جانور» چه طور به خودش اجازه داده با من حرف بزند یا اصلا مرا نگاه بکند. آگر برای زن خواستنی باشد در خیابان که هیچ، در کنار مستراح زنانه هم پیشنهاد دوستی او رویاییترین تجربهی آن روزتان خواهد بود. انتخاب میان اینست که یا در خیابان متلک بیاندازید، یا جلق بزنید. خوب طبیعیست که متلکپراکنی در خیابان بسیار بهتر است. من حتی در فرانسه هم بازی خیابانی میکردم، آنجا خیلی به ندرت اتفاق میافتد مردی در خیابان به دختری پیشنهاد بدهد، چون انواعی از «مزاحمت خیابانی» حتی جرم قانونیست، گویی خیابان هم بخشی از اندرونی زنان است... و در سفرهایم دریافتهام که بهترین مکان متصور برای دختربازی همین خیابان پیاده است، نه بار، نه پاتوق سواره، نه پارتی و ... شما هم کمتر به مردان برای روشهای پیشنهاد دادن ایراد بگیرید، خودتان(زنان به طور عموم)آنقدر مفعول و ناتوانید که(مگر در موارد استثنایی)هرگز جرئت پیشنهاد دادن پیدا نمیکنید، پس آنکه پیشنهاد داده را اگر به نظرتان بتا آمده با نرمش رد بکنید که آلفای احتمالا حاضر نبیند و بیش از این به دیوار نزدیک نشوید.. همینطور پیش برود در بارورترین سالهای زندگی به جای رفتن به خانهی شوئر، در دفترچه مدیر هم میشوید!
* اگر تنها یک روز به پایان زندگیتان مانده باشد آن روز را چطور سپری خواهید کرد؟
بستگی به روزش دارد، اگر جمعه باشد احتمالا یک بمبی به خودم ببندم و در میان نمازگزاران خود را منهدم بکنم!
اگر پنجشنبه باشد ده تا از زیباترین فواحش در دسترس را استخدام میکنم و Go out in style.
اگر روز میان هفته باشد، اول چند نفرین به بخت بد میفرستم، سپس تا مرز مدهوشی مشروب مینوشم.
(این پاسخها جدی بود!)
* «شتر سوار دولادولا»! این تاکتیک از مانیفست دختربازی خود را برای من فاش کنید و در مورد آن توضیح بدهید! :)
:e40e:
ببخشید من تا برایم شام نخرند اسرار شخصیام را با کسی درمیان نمیگذارم.
* نظرتان در مورد این باور من که چندی پیش مطرح کردم: با ظهور ادبیات نمایشی یا بطور خاص صنعت سینما، اقسام ادبیات منثور منقرض شد (نثر داستانی، ادبی و...). دقیقا بلایی که موسیقی در معنای جدید آن سر ادبیات منظوم آورد، زیرا بنیان شعر کلاسیک و سنتی که بر اساس آهنگ و اوزان بود بدست پدیدهای متکاملتر و نوینتر از بین رفت.
باید بیشتر دربارهاش فکر بکنم، اما هیچکدام از انواع هنر منقرض نشدهاند ، بلکه همهی آنها به ابتذال و عوامپسندی محض یا خواصپسندی مطلق افتادهاند. دلیلش بیش از اینکه ظهور انواع آلترناتیو بیان هنری باشد آکادمیک کردن هنر است.
* ریش و سبیلهای خویش را چکار کردید؟!
خسته شدم و تراشیدم.. اکنون یک تهریشی دارم.
* کمی پیرامون برگمان و دلایل علاقهمندی خود به ایشان، به ویژه دو اثر ماندگار پرسونا و مهر هفتم توضیح بدهید.
سینمای برگمان از این نظر برای من جذاب است که دغدغهی او در بهترین آثارش شکست قهرمان یا «شکستن» قهرمان است. ما به سفری میرویم که در آن روند به پایان رسیدن یک انسان تصویر میشود و به جای آنکه با عواطفی که اغلب با این پدیدهها در جریان هستند مرتبط بشویم(تراژدی)، چیزهایی متفاوت و گاهی حتی متضاد احساس میکنیم. من پای سینمای او با بهترین نمودهای اثر هنری آشنا شدم و به نظرم هنوز کارگردانی به خبرگی او برای درگیر کردن مخاطب پیدا نشده. همینطور شاید به روی هیچ فیلمی بیشتر از مهر هفتم سرمایهگذاری عاطفی نکردهام، یعنی با آن خندیدهام، گریستهام، اندیشیدهام، عاشق شدهام...
* معمولا برای مراواده با دوستان خود کجا پاتوغ میکنید؟ کافه، دربند، سینما و ...؟
برای ارتباط با دوستان؟ خانهی یکی از رفقا. برای ارتباط با دختر؟ یک مقاله در اینباره خواهم نوشت که بهتر است دختر را کجا ببریم.
* چه تیپ و ظاهری دارید؟ کت و شلوار یا اسپرت و... ؟
من همچون مرد بتا لباس میپوشم اما همچون مرد آلفا رفتار میکنم. به این در بازی میگویند «تضاد»، و یکی از بهترین تکنیکهاییست که مرد میتواند در آستین داشته باشد. من یک تصویر ارائه میکنم اما آن تصویر را با چیز دیگری نقض میکنم. انسانها دوست دارند دربارهی دیگران شناختی نیمخطی و بسته در ذهن خود داشته باشند و برهم خوردن این شناختها را با علاقه و کنجکاوی و خشم و ... نظاره میکنند، که همهی اینها عواطف خوبی در سوژه است و به سود ما. مثلا دکتری بگیرید اما با موتور بروید سر کار. کت شلوار بپوشید اما بروید بدنسازی. پنجاه کارمند داشته باشید اما بازوی خود را خالکوبی بکنید.. اما پاسخ دقیقتر به پرسش شما، من اینگونه لباس میپوشم:
3504
* در مورد اباطیلی که امروزه مردم گوش میدهند چه نگری دارید؟ شاهین نجفی و حسین تتلو و یاس و ....!
بیزارم، اما با عذاب گوش میکنم چراکه باید برای ارتباط با آدمهای ده سال از خودتان کوچکتر به روز باشید و بتوانید اشارات قابل فهم برای آنها به فرهنگ روز داشته باشید و ... من حتی برخی از این فجایع تصویری که سریالهای ج.ا باشند را هم گاهی نگاه میکنم شاید بعدا به دردم خورد.
* یکی را انتخاب بکنید، دوست دارید با یک دختر خوشگل "باهوش" به مدت یک شب بخوابید یا با ده دختر خوشگل "خنگ" پاپتی به مدت ده شب متوالی؟
شوخیتان گرفته؟ آن دومی که گفتید یکی از آرزوهای من قبل از مرگ است!
* به زعم شما «فلسفه» میتواند دلیل یا توجیه مناسبی برای خودکشی باشد؟
نه. خودکشی اغلب از سر افسردگی مزمن، بیانگیزگی مطلق یا نیاز به جلب توجه است. فلسفه هم شاید یکی از چیزهایی باشد که قربانی خودکشی برای توجیه خودویرانگری سرهم کرده اما کسی را فریب نمیدهد.
* من همیشه گمان میبردم مردان به سیسالگی که میرسند (ژنتیک و هورمونها) دوست دارند تشکیل خانواده بدهند و به یک همسر متعهد بشوند. با نگاهی به شما و رفتارتان به شدت اعتبار و ارزش این عقیده و حتی تمام مردان پخته (!) نزد من ساقط شد! تا کی میخواهید «بازیکن» باشید و بقول شوالیه بکن و در رو؟!
تصویر رویایی شما از مرد سی ساله خودش گواه ادعای ماست مبنی بر افزایش ارزش مرد در نظر زنان درپی گذر عمر. من ولی هیچوقت «بالغ» و این چرندیات نمیشوم، هر روز دهها دختر زیبا بالغ میشوند و مثل غنچههای باغهای بهشتی می شکفند و منهم هرچه میگذرد بینیام برای بوییدن آنها حریصتر میشود. هر وقت دختران جوان و زیبا و باریکاندام از آمار دادن به من دست برداشتند و دیگر جنس خوب گیرم نیامد، میروم «بالغ» میشوم. فعلا که پارتی به راه است.
* در حوزهی ادبیات فارسی آثار چه سبک و کسانی را میپسندید؟
احتمالا دوستان تعجب بکنند، اما : محمدعلی جمالزاده. صادق چوبک و غلامحسین ساعدی را هم میپسندم.
* اگر ببینید دوست دخترتان بدون مقدمه، ناگهانی به شما خیانت کرده است چه کار میکنید؟
احتمالا او را دعوت به یک گروپسکس با شخص خیانت کرده و یکی دو نفر دیگر بکنم؟
الان من هیچ انتظاری از زنان ندارم، اینست که مایوس هم نمیشوم.
* میدانستید که شخصیت خستهی Amir_2591 با فاصلهی ناپیدایی بهتر، آلفاتر، فلسفیتر، هنریتر و از همه مهمتر «دوستداشتنی»تر از این Ouroboros لایعقل و هرزه است؟
پس شما کارکتر «نابغهی شکنجه شده» را به «خانم باز پر شور» ترجیح میدهید. این بیش از آنکه راجع به من چیزی برای گفتن داشته باشد، گویای احوال شماست. اما نگران نباشید دخترانی که در جهان واقعی با من هستند هنوز هم از همنشینی با آن امیر لذت میبرند، اما اینجا که چشمانداز و هدف حضور چیز دیگریست جذاب به نظر آمدن اهمیتی ندارد، تلاش برای یاری به دوستان از هر طریق ممکن مهمتر است. اما من آن بخش از شخصیت خود را هم اینجا گوشهای در این پستو دارم، و به وقتش بیرون میکشم. :e405:
* زمانی که به سیگار معتاد بودید چه برندی را دود میکردید؟
طی سالها زیاد برند عوض کردم، با مارلبرو شروع کردم، یک مدتی که دستم تنگ بود ژیتان هم میکشیدم، آن سه سال آخر دائم از این کشیدم اما:
3502
* بیشتر اهل تئاتر هستید یا سینما؟
منظورتان اینست که به کدامیک بیشتر میروم؟ تئاتر. اگر منظورتان اینست که کدام را بیشتر میپسندم، سینما.
* به چه زبانهایی مسلط هستید و میتوانید به راحتی تکلم بکنید؟ (انگلیسی و فرانسوی و فارسی؟)
انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی و فارسی.
* در مورد «نهیلیسم» چپگرا و سیاه چه نظری دارید؟ نهلیلیسم نه در معنایی که کامو به تصویر میکشد، بلکه فقط و فقط نهیلیسم منتج به خودکشی!
کلا با آن میانهای ندارم، زندگی بیهدف یا بیمعنا یا پوچ نیست. لذت شیمیایی چیز بسیار واقعی و قابل لمسیست، تکرار آنهم انگیزه کافی برای زنده ماندن است اگر به اندازهی کافی، نه خیلی زیاد و بیزحمت، نه خیلی کم و دشوار از آن بدست بیاورید.
* چرا در ایدئولوژیتان تنها چیزی که حضور عینی ندارد شعور و مغز دخترهاست؟ چرا هوشمندی خانمها را تا سرحد «جلبک دریایی» پائین میاورید؟
ما «ایدئولوژی»هایی نداریم، یکسری تز و تکنیک و گمانه است که از هر ایدئولوژی دیگری در تاریخ تاثیر برجستهتری به زندگی فرد میگذارند، اینست که از تمام آنها قویتر هستند.
شما زنان دوست دارند وانمود بکنید که آگاهی و شناخت و درک موقعیت و ... اثری در اصل ماجرا خواهد گذاشت. مثل اینست که من بگویم من اگر از اثری که زیبایی زن بر مردان دارد(فلج ذهنی موقت)آگاه باشم میتوانم بر آن غلبه بکنم. فرقی نمیکند که شما بدانید یا ندانید، هنوز هم مرد مغرور ِ خودکامهی ِ کاربلد را به مرد خجالتی ِ بلهقربانگوی بیتجربه ترجیح میدهید. دست خودتان نیست. همانطورکه ما دست خودمان نیست.
و البته پرسش طلایی روانشناسیک: چند خط در مورد تصویر زیر بنویسید، احساسی که از آن میگیرید یا اتفاقی که گمان رخ داده یا هرچیز دیگری. چندین خط بنویسید!
من دارم در جنگلی تاریک حرکت میکنم. ناگهان صدای جیغ زنی را از نزدیکی میشنوم و به محل برآمدنش میشتابم. وارد غاری می شوم و با صحنهی تصویر شده روبرو میشوم. دختر منرا هنوز نمیبیند چون در دهانهی غار روشن است و چشمان او به تاریکی عادت کردهاند.. فریاد میزند : «کمککمک، یک مردی مرا اسیر کرده و از دیشب به من بارها تجاوز کرده.. کمکم کنید ... نمیدانید چه بلاهایی بر سرم آورده.. همین الان رفت.. ممکن است برگردد .. تو را به خدا عجله کن..».. و من پاسخ میدهم که : «ششش، آرام بگیر... سوئیچم را جا گذاشته بودم برگشتم آنرا بردارم».
:e412: :e411::e412:
یه نفر
02-06-2014, 01:37 PM
درود. خوبی؟ منم چندتا سوال فلسفی میپرسم.. :-)
1- چه خبر از کجا؟
2- چه چیزی را با چه چیزی عوض میکنی؟
3- چی شد به اینجا رسیدی؟
4- بنظرت «خــر» فحش است یا یک جاندار؟
5- اولین بار که دختر سرپوزی خوردی چجوری بوده؟
6- بنظرت چی میشه که بعضی ها همجنسگرا میشن؟ تربیت؟ جامعه؟ ژنتیک؟ ...
7- چرا ناخن (ناخون) باید بلند بشه تا کوتاهش کنیم؟
8- چجوری میشه تشخیص داد زندگی ارزش نداره و خودکشی کنیم یا ارزش داره و صبر کنیم؟! معیارهای تو چی هست؟
9- روح و جسم آدما بر اساس چه فاکتورهایی فعالیت میکنه؟
10- رابطه «تفکر» و «منطق» چیه؟ بنظرت هر جوابی که بر اثر فکر کردن بوجود میاد، منطقی هست؟! (تاکید میکنم بر اثر فکر کردن!)
11- چه رفتاری یا چه چیزهایی پسرها رو اذیت میکنه؟
12- چه رفتاری یا چیزی دخترها رو اذیت میکنه؟ (میتونی این دوتا سوال رو در یک پاسخ بدی)
13- دوس داشتی مثل دخترها پریود میشدی؟ چرا؟
14- توی زندگیت نسبت به چه چیزهایی استقلال داری؟
15- اصلا استقلال فکری داری؟ یا تفکراتت از ذهن شخصیت های محبوب زندگیت کپی شده؟
16- شنیدم ایتالیا بودی. میلان... :-( ضمن اینکه کوفت بشه، اونجا چطور بود؟ چه چیزی رو توی اجتماع اونها دیدی که بسیار خوشت اومد و چه چیزی دیدی که بدت اومد؟
17- ورزش یا هنر؟
18- تا حالا دزدی کردی؟ چیزی کِش رفتی؟ چیزی خوردی و پولش رو نداده باشی؟
19- بنظرت در حق زنان کوتاهی شده یا ظلم؟
20- نظرت در مورد من چیه؟
Alice
02-06-2014, 02:02 PM
امیر به نظرتان ممکن است پس از مرگ حیاتی باشد و ما معدوم و نابود نشویم؟ شاید همه چیز بازی و فریبی باشد، یا
اصلا روحی و روان مجردی (!) باشد که بعد از مرگ باقی بماند؟! چند درصد احتمال دارد و اصلا آیا همچه چیزی محتمل
است یا نه؟
Ouroboros
02-06-2014, 02:55 PM
1- چه خبر از کجا؟
درود.
سلامتی، از پشت و از پیش! :e057:
2- چه چیزی را با چه چیزی عوض میکنی؟
هیچ چیز، بجز همان بچهی کذایی، هر چه که میخواهم یا میخواستهام را دارم.
3- چی شد به اینجا رسیدی؟
روایت یک عمر زندگی پربار را که نمیتوان حتی در چند جلد کتاب قطور به سادگی گنجاند را میخواهید همینطور مفت و مجانی در چند خط نوشته صاحب بشوید؟
حالا چون میدانیم که ننر هستید و گریه میکنید، و برای آنکه دست خالی نروید: آموختن از موفقیتها. بیشتر مواقع به شما نصیحت میکنند از اشتباهات خودتان و دیگران درس بگیرید، اما برسی و مطالعه و تعمق بر آنچه خودتان یا دیگران با موفقیت انجام دادهاید و تلاش برای تکرار آن راهکار بسیار کارآمدتریست و من در زندگی چنان کردهام.
4- بنظرت «خــر» فحش است یا یک جاندار؟
سطح سوالاتی که ذهن ایشان را درگیر کرده را ببین تو را به جان اسپاگتی.. :e417:
بستگی به بستری دارد که واژه در آن مطرح شده. «یه نفر خر است» کارکرد دشناموار دارد، ولی «یه نفر خر سوار است» دشنام نیست. خود من اگر همینطور کسی فریاد برآورد «خر» آنرا دشنام تلقی میکنم.
5- اولین بار که دختر سرپوزی خوردی چجوری بوده؟
یادم نیست، آنقدر «سرپوزی» خوردهایم که شمارهاش از دستمان در رفته.. بامزهترینش ولی دختری بود که در تبریز شیشکی برایم کشید، یک وقتهایی توهین آنقدر سخیف است که قربانی به جای ناراحت شدن خندهاش میگیرد.. بدترینش دختری بسیار زیبا (۹ از ۱۰) بود که در برابر پیشنهاد دوستی من جواب داد «خاک تو سر من که تو بهم شماره میدی»، یک ماهی طول کشید تا ریکاوری شدم..
6- بنظرت چی میشه که بعضی ها همجنسگرا میشن؟ تربیت؟ جامعه؟ ژنتیک؟ ...
دانش هنوز به قطعیت نرسیده، احتمالا ترکیبی باشد از استعداد ژنتیکی و عوامل محیطی.
7- چرا ناخن (ناخون) باید بلند بشه تا کوتاهش کنیم؟
ناخن بلند و نقاشیشده روی دستان دختر بسیار دلپسند است. لاکهای خیلی جلف زیاد برای من جذاب نیست اما این طرحها که میکشند را خیلی دوست دارم. مرد دارای ناخن بلند یا نوازنده است یا مشنگ.
8- چجوری میشه تشخیص داد زندگی ارزش نداره و خودکشی کنیم یا ارزش داره و صبر کنیم؟! معیارهای تو چی هست؟
ارزش فلسفی صحبت میکنید؟ حوصلهی آنرا ندارم.
ارزش کلی اگر منظورتان است، دلیل زندگی برای من همانا تذلذ است. مغز ما طی فرایندی شناخته شده برای انجام بسیاری رفتارها به ما میزان مشخصی پاداش ملکولی میدهد که تکرار آن انگیزه برای زندگی کردن و خواستار طولانیتر شدن آن بودن میتواند باشد. اگر چیزی اشتیاق شما برای انجام این رفتارها را برنمیانگیزد احتمالا مشکلی دارد مانع از ترشح درست یا پاسخ متناسب بدن شما به این مولکولها میشود. به پزشک مراجعه بکنید به جای حرکات شبهفلسفی و صادق هدایت خواندن.
9- روح و جسم آدما بر اساس چه فاکتورهایی فعالیت میکنه؟
من فرض میگیرم که منظورتان از روح همان روان است. فاکتور اصلی پرهیز از درد و بعد از آن تکرار خوشیست.
10- رابطه «تفکر» و «منطق» چیه؟ بنظرت هر جوابی که بر اثر فکر کردن بوجود میاد، منطقی هست؟! (تاکید میکنم بر اثر فکر کردن!)
منطق تطابق گزارهها با نسخهای به شدت محدود از روشهای استدلالی و شناخت است، تفکر ربط چندانی به آن ندارد و کل خیالاتی که هماکنون در ذهن شما میگذرند هم به نوعی عمل تفکر هستند، منطق محصول اندیشیدن منسجم و نظاممند است اما ارتباطشان از این فراتر نمیرود. بعضیها گمان میکنند اگر ما تفکر را با منطق شبانی بکنیم دنیا بهشت میشود(استوئیک)، من مخالفم و گمان میکنم عواطف اگر مهمتر نباشند و دستکم همانقدر مهم و اصیل و موثر هستند.
11- چه رفتاری یا چه چیزهایی پسرها رو اذیت میکنه؟
تمام «گهتست»های دختر پسرهای بیتجربه و کمتجربه را اذیت میکند. من در جستار «بازی:آموزش» به مرور گهتستها را بیشتر میشکافم و شما اگر میخواهید پسری را کمتر اذیت کنید، از آنها بپرهیزید و اگر میخواهید پسران را بیشتر اذیت بکنید و ترشیفروشی باز بکنید، دانهدانه آنها را حفظ بکنید.
12- چه رفتاری یا چیزی دخترها رو اذیت میکنه؟ (میتونی این دوتا سوال رو در یک پاسخ بدی)
کار را برایشان آسان کردن. زنها از کتاب گشوده و رمز مکشوف و مرد آسان بدست آمده بیزارند. برخلاف مردان که از چالش پرهیز میکنند، هیچ چیز بیشتر از یک چالش برای زن دعوتکننده نیست.
13- دوس داشتی مثل دخترها پریود میشدی؟ چرا؟
آری چون آنوقت میتوانستم ماهی یک هفته بر سر خود بکوبم و پاچهی هرکس را که خواستم بگیرم و گریه بکنم و نمیدانم خلبازی دربیاورم و هیچکس هم تعجب نکند. :e057:
14- توی زندگیت نسبت به چه چیزهایی استقلال داری؟
همه چیز.
من الان در هیچ چیز به هیچکس وابسته نیستم(هبستگی که در آن بهرهجویی متقابل است وجود دارد، اما وابستگی یک سویه نه).
15- اصلا استقلال فکری داری؟ یا تفکراتت از ذهن شخصیت های محبوب زندگیت کپی شده؟
نمیدانم من مطالعه زیاد داشتهام و خیلی وقتها تشخیص اینکه کدام ایده از ذهن خودم تراویده و کدام نظر را از کسی وام گرفتهام دشوار است. اما قطعا افکار بکر زیاد داشتهام و دارم.
16- شنیدم ایتالیا بودی. میلان... :-( ضمن اینکه کوفت بشه، اونجا چطور بود؟ چه چیزی رو توی اجتماع اونها دیدی که بسیار خوشت اومد و چه چیزی دیدی که بدت اومد؟
ایتالیا بودم اما میلان؟ چیز گفتنی نداشت. شهری که من در آن مشغول به کار بودم زیر ۲۰ هزار نفر جمعیت داشت، و زندگی کوتاه من در آن(که بیشتر آنهم در آزمایشگاه گذشت)معیار خوبی برای داوری نیست.
17- ورزش یا هنر؟
اگر منظورتان در نقش مخاطب است، قطعا هنر.
اگر منظورتان در نقش فاعل است، ورزش میکنم بسیار اما با آنکه ویلن سل مینوازم هیچ هنرمند نیستم.
18- تا حالا دزدی کردی؟ چیزی کِش رفتی؟ چیزی خوردی و پولش رو نداده باشی؟
معصومیت دختران را. :e412:
اما گذشته از شوخی نه، تا به حال دزدی نکردهام.
19- بنظرت در حق زنان کوتاهی شده یا ظلم؟
نه. خود را قربانی دیدن وضعیت روانی زن است نه موقعیت عینی او.
20- نظرت در مورد من چیه؟
همانی نیستید که یکبار ترولبازی میکردید الان شما را لو میدهم و نامتان را فاش میکنم به انصار حزب الله؟
Ouroboros
02-06-2014, 02:58 PM
امیر به نظرتان ممکن است پس از مرگ حیاتی باشد و ما معدوم و نابود نشویم؟ شاید همه چیز بازی و فریبی باشد، یا
اصلا روحی و روان مجردی (!) باشد که بعد از مرگ باقی بماند؟! چند درصد احتمال دارد و اصلا آیا همچه چیزی محتمل
است یا نه؟
خیلی بعید میدانم خاصه آنکه ما درپی هزاران سال جستجو و تعمق و امیدواری هیچ سند یا استدلال قابل اتکایی برای آن نداریم. اگر به احتمالات تنها باشد، اعداد بسیار نا امید کننده هستند. بهتر اینست که نقد را بچسبید و از اینکه میتوانید و هست حداکثر بهره را ببرید. من شخصا ولی روی زندگی پس از مرگ هیچ حسابی باز نمیکنم.
Alice
02-06-2014, 03:43 PM
اگر منظورتان در نقش مخاطب است، قطعا هنر.
اگر منظورتان در نقش فاعل است، ورزش میکنم بسیار اما با آنکه ویلن سل مینوازم هیچ هنرمند نیستم.
من هم چندی پیش ساز مینواختم (بطور آماتوری)، اما سریعا پی بردم که آدم باید در برخی چیزها صرفا «مصرفکننده» باشد تا تولیدکننده! :)
---
نظرتان راجع به فیسبوک و شبکههای اجتماعی چیست؟ بدرد بخور هستند یا اینکه صرفا وقت و انرژی آدم را به بطالت میبرند و...!
نظرتان پیرامون بتایی که بسیار سیریش است و با توهین و توسری هم دک نمیشود؟
چرا ما دخترها دم نداریم؟ :)
آیا از نظر تکاملی به طور متوسط نرهای انسان از مادهها زیباترند؟ (لطفا بحث آرایش را پیش نکشید، گفتم بطور متوسط و در حالت عادی)
به نظرتان طی یکی دو سال آینده راه درمان کاملی برای ایدز یافت میشود؟
کمی پیرامون نام کاربری خود و چرایی انتخاب آن توضیح بدهید.
واپسین گاهی که گریستید کی و برای چه چیزی بوده است؟
دوست دارید هر روز دختری زیبارو به شما صد ضربه تازیانه بزند مشروط بر آنکه در پایان روز سیثانیه پای ایشان را با عجز و لابه و گریه ببوسید؟
آرایش ساده و بیتکلف را دوست دارید یا آرایش تند و زنندهی سنگین؟
چرا به یکی از پرسشهای من پاسخ ندید؟!!
از کجا بفهمیم فردی «بازیکن» است یا آلفای حقیقی؟
به نظرتان اگر دو سه روز یکبار سیگار بکشیم برای بدن و سلامتی مضر میباشد؟
به جز مشروبات الکی و... راهی دم دستیتر و سادهتر برای «سرگیجه» و مستی منگی میشناسید؟
این جمله را به ایتالیایی و فرانسوی بازگردانید:
من به دخترها شترسواری و خرسواری و اسبسواری میدهم.
چرا صادق هدایت را شبه فیلسوف خواندید؟
دوست داشتید اینگونه کتک بخورید و در نهایت مرگتان پس از زندگی پر فراز و نشیب سی ساله بدین صورت رقم بخورد:
3511
Russell
02-06-2014, 03:46 PM
نظرت دربارهیِ آیندهیِ اقتصادی ایران چیست؟ چه پتانسیلها و چه مشکلات اصلی دارد؟
اگر بنظرت گزینهها زیاد است و... بهترین و بدترین سناریو را با درصد احتمالشان بگو و البته محتملترین سناریو را بگو.
Philo
02-06-2014, 04:05 PM
1. امیر اگه میخواستی وارد دانشگاه بشی و همچنین می تونستی آزادانه از میان رشته های فیزیک، ریاضی، زیست شناسی، شیمی، مهندسی (هر کدوم)، جامعه شناسی، روانشناسی، تاریخ و فلسفه یکی رو انتخاب کنی کدومو انتخاب می کردی؟ اگه رشته دیگه ای هست که از همه اینا بیشتر میپسندی اونم بگو علاوه بر انتخابی که از بین اینا میکنی. با اینکه محاله فرض کن این رشته ها از نظر آینده شغلی یکسانن.
2. درباره باب اسفنجی شلوار مکعبی چه می اندیشی؟
3. آیا عبدالکریم سروش یک آلفاست؟
Ouroboros
02-07-2014, 08:42 AM
نظرتان راجع به فیسبوک و شبکههای اجتماعی چیست؟ بدرد بخور هستند یا اینکه صرفا وقت و انرژی آدم را به بطالت میبرند و...!
نظرم بسیار منفیست، زمانی که اینترنت محدود به وبلاگنویسی و فرومنویسی و ... بود من پیشرفت فکری آدمهایی که اندیشههایشان دائم در برابر انتقاد عریان و بیپروای کاربران ناشناس و مستعارنویس قرار داشت را مستقیما میدیدم. خود شما که از زمانی که نوشتن در اینجا را آغازیدهاید تا امروز پشرفت مشهودی داشتهاید، چراکه هرچه مینویسید را باید پیشتر سبکسنگین بکنید و بسنجید. شبکههای اجتماعی خصوصا با جوی که اکنون در جهان حاکم شده، که یکسره مبتنی بر شوالیهگری و درستنمایی سیاسی و ترویج دروغهای زیباست، فیسبوک را عملا تبدیل کرده به محلی که افراد میروند تا یک دز بالا یاری روانی از دیگران بگیرند و اصالت رفتارها، اندیشهها و تجربیات خود را ببا لایک و شر تائید بکنند. اتفاقی که میافتد اینست که هیچکس برخلاف جهت موج شنا نمیکند و کوچکترین ذرهای از مخالفت میشود حملهی شخصی. زنان هم به همین دلیل عاشق فیسبوک هستند و زیاد به آن میروند(بیشتر کاربران آنرا تشکیل میدهند و بیشترین زمان را آنجا سپری میکنند)، چون یک عکس از موهای جدید خود میگذارند و دویست لایک میگیرند و احساس خوبی بهشان دست میدهد و Status whoring میکنند.
نظرتان پیرامون بتایی که بسیار سیریش است و با توهین و توسری هم دک نمیشود؟
او احتمالا امگاست. مرد بتا از دیدن طاقچه بالا هراسان میشود و مرد آلفا در مواجه با آن بیتابی نشان میدهد و میرود سراغ دختر بعدی. مرد امگا ولی گمان میکند آنچه را که انجام داده و جواب نگرفته را اگر به اندازهی کافی تکرار بکند بالاخره اتفاقی که میخواهد میافتد.
آیا از نظر تکاملی به طور متوسط نرهای انسان از مادهها زیباترند؟ (لطفا بحث آرایش را پیش نکشید، گفتم بطور متوسط و در حالت عادی)
ما که نمیتوانیم در اینباره نظر بدهیم چراکه سوگیری شخصی داریم و هر زمان توانستیم از غریزهها و رانههای خود جدا بشویم تنها آنزمان قادر خواهیم بود فارغ از پیشداوریها قضاوت بکنیم. اما واضح است که زیباییهای بزرگنمایی شده هم روشی هستند برای جلب نظر ماده و تنها نر به آنها نیاز دارد.
به نظرتان طی یکی دو سال آینده راه درمان کاملی برای ایدز یافت میشود؟
دربارهی بیماریهای عفونی که عناصر قابل فرگشت باعث آنها میشوند چیزی بنام درمان کامل یا قطعی معنی ندارد، چراکه همیشه احتمال برآمدن گونهای جدید و مقاوم در برابر درمانهای موجود هست. هماکنون نیز از ویروس اچآیوی نسخهای فرگشت یافته پیدا کردهاند که دو برابر واگیرتر است و طی یک دهم زمان ویروس کنونی به مرحلهی ایدز صعود میکند، در برابر تمام درمانهای فعلی نیز مقاوم است! پس شاید آن بیماری که بیست سال پیش ایدز مینامیدیم تا دو سال آینده درمان بشود اما همچنان انواعی از آن باقی خواهند ماند که در برابر آن درمان جانسختی نشان میدهند.
کمی پیرامون نام کاربری خود و چرایی انتخاب آن توضیح بدهید.
به نظر من یکی از زیباترین مفاهیم در اسطورهشناسی و باورهای گوناگون است.
واپسین گاهی که گریستید کی و برای چه چیزی بوده است؟
هفتهی پیش، «توپ بازیام» گم شده بود، دختره آنقدر سخن گفت و نالید و ... که گریهام گرفت :e057:
3529
آرایش ساده و بیتکلف را دوست دارید یا آرایش تند و زنندهی سنگین؟
آرایش باید زیباییهای طبیعی زن را تشدید و تقویت بکند، نه آنکه به تنهایی زیباییآفرین تلقی بشود و از اعضایی که بر آنها نشسته قابل تفکیک باشد. پس آرایش ملایم هم نه، آرایش بسیار خفیف. من اگر بتوانم آرایش را روی صورت شما ببینم، بصورت ذهنی دو نمره از زیباییتان خواهم کاست. ولی خب نسبی هم هست، دختری که بسیار زیباست، اگر آرایش غلیظ هم داشته باشد باز زیباست، ولی بر خلاف آنچه خودش گمان میکند «به رغم» آن آرایش زیباست نه به خاطر آن. دختر زشت با آرایش هم چندش است و باید زودتر خود را از معرض انظار عمومی پنهان و شکنجهی روانی دیگران معاف بکند(بنگرید به اتانازی).
چرا به یکی از پرسشهای من پاسخ ندید؟!!
دلم نخواست. :e057:
اینجا کسی موظف به پاسخگویی به سوالات شما نیست.
از کجا بفهمیم فردی «بازیکن» است یا آلفای حقیقی؟
شما نمیتوانید، بازیکن در تعریف یعنی آلفا میان زنان، با آلفا میان مردان تفاوتی برای شما نخواهد داشت. یک زمانی انتخاب جنسی زن را محدود و مشروط میکردند به نظر پدر و برادر و عمو و دایی و ... یک مردی خلاصه، فمینیستها از این به عنوان علائم زنستیزی و سلطه مردان و ... یاد میکنند و همهی انتخاب جنسی را با حذف عناصر دیگر میخواهند. نتیجهی آن همینست که شما ابزار لازم برای تشخیص درون تهی بودن یک مرد یا حقیقتا جایگاه والا و مقاصد خیر و انگیزههای درست داشتن او را ندارید، هرگز تحت فشار لازم برای بدست آوردن این ابزارها نبودهاید و نمیتوانید تفاوت میان غرور ِ به جا و برآمده از جایگاه برجسته در جامعه را با غرور کاذب و برآمده از خواندن نوشتههای امیر را تشخیص بدهید. پدر شما درون تهی بودن بازیکن را از هزار فرسنگی تشخیص میدهد و او را با تیپا از خانه بیرون میاندازد و شما را میدهد به بانکدار کچل و کوتولهای که هفت صبح تا نه شب زحمت میکشد تا آنچه دارد را حفظ بکند، خودتان اما میروید به آغوش فریبندهی مردانی که اخساسات ممنوعه را در شما بیدار میکنند و فردا صبح از خودتان میپرسد «چی شد که اینجوری شد» و «اینهم مثل آنهای دیگر بود» و «همهی مردها خرابن». مرد بازیکن آموخته که برای آلفا شدن در نظر زنان نیازی به طی مراحل پیشرفت در میان مردان نیست و میتواند مستقیما به سراغ خود زنان برود و برای آنها، تنها راه تشخیص کیستی مرد نوع رفتار اوست، اینست که گیتاریست بازندهی حشیشی که هنوز در سی سالگی انگل والدین خود است بخاطر رفتاری که دارد به نظر زنها از دندانپزشک متشخص و مهربان دارای جایگاه بالاتری تشخیص داده میشود.
خود زنان هم اینرا در مرحلهای از خودآگاهی میدانند و همین حالا هم میبینیم که در ایران جریان بامزهای به راه افتاده به نام «تست خواستگاری» یا «تست ازدواج» که در آن زن دست شوهر آینده را میگیرد و میبرد روانشناس و روانپزشک تا ببیند آیا جنس واقعا مرغوب بوده یا دارد کلاه سرش می رود، ولی خب تست اینها کافی نیست فقط یک مرد با تجربه و دلسوز دیگر میتواند جایگاه حقیقی آن مرد در هرم قدرت مردان را به شما بگوید، اینست که به زودی، دوباره شاهد بازگشت دخالت پدران خواهیم بود.
ضمنا فمینیستها هم این را میدانند و عملا میخواهند که با زنان همچون کودکان رفتار بکنیم و مسئول رفتارشان نباشند، و اگر زنی وا داد به بازیکن خبرهی بکن و فردا صبح پشیمان شد، تجاوز بوده. یا اصلا کل بازی نسخهای برای تجاوز به زنان است و...
به نظرتان اگر دو سه روز یکبار سیگار بکشیم برای بدن و سلامتی مضر میباشد؟
بله سم در مقادیر اندک هم سم است.
به جز مشروبات الکی و... راهی دم دستیتر و سادهتر برای «سرگیجه» و مستی منگی میشناسید؟
مورفین؟
چرا صادق هدایت را شبه فیلسوف خواندید؟
صادق هدایت را شبهفیلسوف نخواندم نحوهی برخورد با نوشتههای او را شبهفلسفی و متفاوتنمایی و «اوه من خیلی غمگینم، دنیا پوچ است، آه» میبینم. آن بیچاره نویسندهی بسیار خوبی بوده، شانس او نیست که هر نوجوان ِ تازهبالغی که میخواهد جلب توجه بکند میرود سراغ او. شما هم این عوالم «پوچ» و ... را اگر شوهر بکنید و دلیل وجودی خود را که زاییدن دو شکم پسر کاکل زری باشد برآورید، از دست میدهید.
چرا ما دخترها دم نداریم؟ :)
دوست دارید هر روز دختری زیبارو به شما صد ضربه تازیانه بزند مشروط بر آنکه در پایان روز سیثانیه پای ایشان را با عجز و لابه و گریه ببوسید؟
این جمله را به ایتالیایی و فرانسوی بازگردانید:
من به دخترها شترسواری و خرسواری و اسبسواری میدهم.
دوست داشتید اینگونه کتک بخورید و در نهایت مرگتان پس از زندگی پر فراز و نشیب سی ساله بدین صورت رقم بخورد:
3528
Ouroboros
02-07-2014, 08:57 AM
نظرت دربارهیِ آیندهیِ اقتصادی ایران چیست؟ چه پتانسیلها و چه مشکلات اصلی دارد؟
اگر بنظرت گزینهها زیاد است و... بهترین و بدترین سناریو را با درصد احتمالشان بگو و البته محتملترین سناریو را بگو.
من گمان میکنم اگر ویرانی روزی متوقف بشود، و اگر قصد بازسازی پیدا بکنیم تازه آن زمان عمق و شدت حقیقی خرابیها را خواهیم دانست. اکنون سه چهار سال است که روزانه ده ها واحد تولیدی در کشور تعطیل میشوند و هر روز صدها نفر به آمار بیکاران کشور افزوده میشود. در چنین اقتصادی قدرت خرید وجود ندارد و پیرو آن همهی دیگر ارکان اقتصادی از هم فرومیپاشند. بطور کلی شانس چندانی برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور وجود ندارد چراکه حتی اگر ج.ا هم برود و حکومتی خیرخواهتر سرکار بیاید، اقتصاد ایران انباشته از عناصر فاسد و بسترهای فسادخیزیست که صدها سال پیشینه دارند. همچون کشورهای آسیایی ِ جدا شده از اتحاد جماهیر به ورطهی مافیابازی و تمرکز سرمایه و قدرت خواهد افتاد. ادامهی روند کنونی که آیندهای ندارد و به ورشکستگی نظام مقدس و ناتوانی آنها از باقی نگاه داشتن مزدور آدمکش و راضی نگاه داشتن طبقات زیرین جامعه و سقوط ایشان خواهد انجامید. راستش پیشبینی هرچیزی در این کشور دشوار است و ایرانی جماعت پیشبینی ناپذیر بودن را ویژگی مثبتی تلقی میکند و به آن مفتخر است، اینست که نمیتوان با حتی قطعیت نسبی نظر داد. اما یک مورد آشکار است، حکومتی که به مردم خود باج نمیدهد و شهروندانش جیرهخوار آن نیستند(و یارانه نمیگیرند)، برای مدتی طولانی نمیتواند دیکتاتوری باقی بماند.
Ouroboros
02-07-2014, 09:05 AM
1. امیر اگه میخواستی وارد دانشگاه بشی و همچنین می تونستی آزادانه از میان رشته های فیزیک، ریاضی، زیست شناسی، شیمی، مهندسی (هر کدوم)، جامعه شناسی، روانشناسی، تاریخ و فلسفه یکی رو انتخاب کنی کدومو انتخاب می کردی؟ اگه رشته دیگه ای هست که از همه اینا بیشتر میپسندی اونم بگو علاوه بر انتخابی که از بین اینا میکنی. با اینکه محاله فرض کن این رشته ها از نظر آینده شغلی یکسانن.
روانشناسی، دروغ چرا میخواستم از نو وارد دانشگاه بشوم و آنرا بخوانم، اما دو سه پیشنهاد بسیار نان و آبدار برای کار در همین رشتهی کنونیام(از زیرشاخههای بیولوژی)پیدا کردم و طمع بر من چیره شد. آنالیز رفتار آدمها و تلاش برای پیدا کردن یک ارتباط منطقی میان ایشان همواره سرگرمی و تنها دلیل علاقهی من به روابط اجتماعی بوده، اینست که روانشناسی از آن رشتههاییست که گویی برای آن زاده شده باشم. در نوجوانی دوست داشتم فلسفه بخوانم اما پدرم گفت اگر میخواهی آخرش بروی مسافرکشی همین حالا یک پیکان برایت بخرم خودت و ما را الاف نکن!
2. درباره باب اسفنجی شلوار مکعبی چه می اندیشی؟
علاقهای ندارم. در میان انیمیشنها South Park تماشا میکنم.
3. آیا عبدالکریم سروش یک آلفاست؟
به احتمال بسیار قوی نه. چرا این سوال را میپرسید؟
kourosh_bikhoda
02-07-2014, 11:12 AM
امیرجان آیا میتونید با یک زن شوهر دار هم بستر بشید واقعن؟ اگر بله احساس بدی ندارید؟ اگر خیر دلیلتون چیه؟
ساعت مچی و خودروی مورد علاقه تان چیا هستند؟
تفریح شب جمعتون چیه؟
تصویری که از هر کدام از کاربران زیر در ذهن دارید بیان کنید. منظورم تصویر شخصیتی نیست، بلکه تصویر تیپ و قیافه ظاهریه.
مزدک بامداد sonixax Mehrbod Russell Anarchy
Theodor Herzl undead_knight Dariush Alice iranbanoo Reactor mosafer
یه نفر razi Nevermore Philo kourosh_bikhoda
مزدک بامداد
یه نفر
02-07-2014, 11:20 AM
سس کچاپ مهرام یا دلپزیر؟
:e105:
Russell
02-07-2014, 11:55 AM
خب امیر جان:
چه مادهای رو برای booster مناسب میدونی، اصلا بنظرت استفاده از ماده بکل فایدهای داره یا همش ضرر هست. اگر نه چطور قابل استفاده هست؟ تماما بستگی به فرد داره یا قانون کلی داره؟
در همین راستا تکنیکهایِ ذهنی وجود دارند؟ مثلا دوستان رشنالیست زمانی دنبال روشهایی برای رفع خستگی بود.
تکنیک خاصی برای مطالعه بنظرت تاثیر داره یا از بدو تولد با چنین سوالی مواجه نشدهای؟ :دی
بنظرت ماهی رو تا کی از آب بگیری تازه هست؟ (جدی!)
Ouroboros
02-07-2014, 12:23 PM
امیرجان آیا میتونید با یک زن شوهر دار هم بستر بشید واقعن؟ اگر بله احساس بدی ندارید؟ اگر خیر دلیلتون چیه؟
قبلا همبستر شدهام! هیچ احساس بدی هم نداشتم زیرا مسئولیت اخلاقی را بر دوش خود حس نمیکنم، من به کسی تعهد ندادهام و به پیمانی که نبستهاید خیانت نمیتوان کرد. مسئولیت اخلاقی بر گردن زن است که ازدواج خود را دور میاندازد.
ساعت مچی و خودروی مورد علاقه تان چیا هستند؟
ساعت مچی اینرا دوست دارم و به دست هم میکنم: Fortis صفحه مشکی ِ بند چرمی. یک چیزی شبیه به این:
3533
ماشین هم دوج شارژر مدل ۱۹۶۸ :
3534
تفریح شب جمعتون چیه؟
معمولا با دوستان بسیار صمیمی مینشینم پای میز پوکر. بعضی وقتها هم خانه میمانم. اگر میخواهید تصویر رازآمیخته و جذابی از خود به جا بگذارید شب تعطیل را نباید با دختر یا غریبههای تازهآشنا سپری بکنید، زیرا در این معنیست که آنها اهمیتی ویژه در زندگی شما پیدا کردهاند و شب جمعه کار بهتری برای انجام دادن و کس بهتری برای گذراندن وقت پیش او ندارید. پس خانه تنها ماندن و وبگردی بهتر از هر کار دیگریست، حتی اگر ۴ دختر زیبا برایتان نفری ۵ میسدکال میاندازند که امشب کجایی و بیا برویم بیرون و ... این «شترسوار دولادولا» را دیدهاید؟ اینکه پنجشنبهها من کجا هستم برای اطرافیانم معماییست هزار برابر چالشبرانگیز... و شماری دختران زندگی مرا به مرز بستری شدن در تیمارستان کشانده .. بیشوخی خدمتتان میگویم، برخی حاضرند برای این اطلاعات به شما پول نقد بدهند! :e415:
sonixax
خپل، سفید، با موهای لخت.
Mehrbod
قد و موهای بلند، چشمان درشت و لبان کوچک.
Russell
موهای فرفری، بینی بزرگ با گونههای برجسته.
Anarchy
لبخند گرم و صمیمی با صورت روشن و شفاف.
Theodor Herzl
پوست زیادی روشن، دستان ظریف و صدای نازک.
undead_knight
بسیار لاغر و خجالتی(در نگاه و حالا چهره).
Dariush
فک نیرومند و چشمان برنده، احتمال میدهم کمی خموده باشند.
Alice
۶.۵، ۷ از ۱۰؟ پتانسیل «داف» شدن دارد اگر به جای سر و کله زدن با مردان بصورت آنلاین برود آرایشگاه.
iranbanoo
۴، دست بالا ۵ از ۱۰. به خاطر نوع برخوردش من او را از این فمینیستهای همیشه پریود تصور میکنم که یکی دو نمره خود را پائین میکشند(با کوتاه کردن مو، دست به لوازم آرایش نزدن، بهداشت صورت کم..).
Reactor
بدنسازی کار با چربی بدن بالا، شبیه این پاورلیفتیها.
mosafer
«زیبای اسبق». یا زنی متوسط الحال. زیاد مطمئن نیستم.
razi
نمی شناسم.
Nevermore
من نمیدانم چرا اما احساس میکنم او از این قیافههای مهربان و خنگ دارد که دنیا به تخمشان است. مثل Seth Rogen.
Philo
اخمو و برافروخته. با دستان بزرگ و چانهی نخودی.
kourosh_bikhoda
صورت استخوانی با انگشتهای بلند، لبهای پر و چشمان رنگی.
یه نفر
۷، ۷.۵ شاید حتی ۸ از ۱۰. رفتار او گواه آدمیست که منهای رفتارش همه جا پذیرفته میشود،
بنابراین یا زیباست یا پولدار. یا هیچکدام.. :e412:
مزدک بامداد
اسپاک!
Ouroboros
02-07-2014, 12:25 PM
سس کچاپ مهرام یا دلپزیر؟
خب احتمال پولدار بودن شما منتفی شد. :e418:
هیچکدام، Heinz.
Ouroboros
02-07-2014, 12:38 PM
خب امیر جان:
چه مادهای رو برای booster مناسب میدونی، اصلا بنظرت استفاده از ماده بکل فایدهای داره یا همش ضرر هست. اگر نه چطور قابل استفاده هست؟ تماما بستگی به فرد داره یا قانون کلی داره؟
در همین راستا تکنیکهایِ ذهنی وجود دارند؟ مثلا دوستان رشنالیست زمانی دنبال روشهایی برای رفع خستگی بود.
تکنیک خاصی برای مطالعه بنظرت تاثیر داره یا از بدو تولد با چنین سوالی مواجه نشدهای؟ :دی
راسل جان من هیچ تجربهای در این یک مورد ندارم چون همیشه به دنبال راهی برای آرام کردن ذهن و روانم بودهام نه تشدید قدرت و سرعت و برندگی و ... آن!
من یکی دو سال اصلا برای خفه کردن فریادهای نا آرام مغز خروشان در مقادیر انبوه دکسترومتورفن مصرف میکردم که در دُزهای بالا یک Dumb drug است و ایکیو را موقتا کاهش میدهد.
بعدتر آموختم که پرداختن توجه اضافه به موقعیت اطراف باعث میشود غرق شدن در افکار و سپردن افسار خیال به ذهن نظمستیز دشوارتر بشود.
بنظرت ماهی رو تا کی از آب بگیری تازه هست؟ (جدی!)
ماهی نر = ۴۵
ماهی ماده = ۲۸
Alice
02-07-2014, 12:38 PM
۶.۵، ۷ از ۱۰؟
با این اوصاف بگویید رسما از «انسانیت» بدوریم و خلاص! :e412:
چراکه در چارت زیبایی زنان (در جستار کناری) ردههای پنج و شش (و هفت) بیشتر به زادمان آسترالوپیتکسها شبیهند تا انسان. :e415:
ایرانبانو هم که اگر دست بالا چهار یا پنج باشد یعنی رسما تعطیل، آردیپیتکوس رامیدس! :e406::e412:
یه نفر
02-07-2014, 12:41 PM
اخمو و برافروخته. با دستان بزرگ و چانهی نخودی.
خدایش سوال کوروش خیلی توهمی بوداااا :-) چجور میشه از نوشته های یه نفر، ظاهرش رو تشخیص داد!!
امیر هم مجبور میشه اینجوری در مورد philo نظر بده که نیم ساعت بخندم!! :-))))))))))
البته ناگفته نمونه که من از صدای مردان غریبه پشت تلفن میتوانم تشخیص بدم که مخاطب کچله یا مودار! مدل موهاش چجوریه.. بعضی وقتها هم با تمرکز زیاد حتی میتونم چاق یا لاغر بودنشو تشخیص بدم. معمولا هم درست تشخیص میدم :-))
Russell
02-07-2014, 12:44 PM
ماهی نر = ۴۵
ماهی ماده = ۲۸
اینکه تحتالفظی بود که بجای جدی :e40e:
Ouroboros
02-07-2014, 12:44 PM
با این اوصاف بگویید رسما از «انسانیت» بدوریم و خلاص!
چراکه در چارت زیبایی زنان (در جستار کناری) ردههای پنج و شش (و هفت) بیشتر به زادمان آسترالوپیتکسها شبیهند تا انسان.
ایرانبانو هم که اگر دست بالا چهار یا پنج باشد یعنی رسما تعطیل، آردیپیتکوس رامیدس!
۷ که زیباست، اما زنان درک واقعبینانهای از زیبایی خود ندارند و همه گمان میکنند ۱۰ از ۱۰ هستند، یا حالا اگر نشد ۹ از ۱۰. دختر ۷ از ۸۰٪ زنان زیباتر است.
بالاخره تصویر ذهنی را که نمیشود عوض کرد..
چرا یک راه دارد، شما و دیگر بانوان انجمن چند فرتور برای راسل گرامی بفرستید، من به داوری ایشان ایمان دارم و هرچه او گفت میپذیریم. :e40a:
Ouroboros
02-07-2014, 12:45 PM
اینکه تحتالفظی بود که بجای جدی
چرا؟ من اینطور گمان میکنم.
Russell
02-07-2014, 12:49 PM
چرا؟ من اینطور گمان میکنم.
:e407:
ایراد از گیرنده بود !!
iranbanoo
02-07-2014, 01:37 PM
ایرانبانو هم که اگر دست بالا چهار یا پنج باشد یعنی رسما تعطیل، آردیپیتکوس رامیدس!
تازه اونم دست بالااا:))
ولی زهی خیال باطل که من اهل بازی خوردن نیستم :various_029:
Ouroboros
02-07-2014, 01:38 PM
تازه اونم دست بالااا:))
ولی زهی خیال باطل که من اهل بازی خوردن نیستم
شما سوالی ندارید :e057:
iranbanoo
02-07-2014, 01:48 PM
شما سوالی ندارید
چرا!
ولنتاین نزدیک است.برای محبوبتان چه می خرید؟
و اینکه قبول دارید که خواستن دل و ریزش دست؟
Ouroboros
02-07-2014, 02:04 PM
ولنتاین نزدیک است.برای محبوبتان چه می خرید؟
این محل بزرگترین اختلافها میان بازیکنان است. من در جبههای قرار دارم که هیچ نمیخرند و هدیه دادن را ذاتا بتا می دانند. در تمام زندگی فقط یک بار هدیهی ولنتاین برای کسی گرفتم آنهم یک عروسک بامزهی ترسناک(از یک سوسک یا همچو چیزی)بود. این قبیل روزهای تولد، سالگرد، ولنتاین و ... من معمولا یک عذر موجه برای غیب شدن دارم.
و اینکه قبول دارید که خواستن دل و ریزش دست؟
بله.
Russell
02-07-2014, 02:44 PM
امیر جان در مورد سری سوالات آخرم نمیخواستم شخصی برداشت شود و بیشتر از منظر هدونیستی و روش بهبود کاربستن آن پرسیدم، مخصوصا که میدانم با شیمی و پزشکی و اینها هم آشناییداری. منظورم هم از کمک و بوستر همان روش سر کله زدن با سربالاییهایِ زندگی بود و اینکه استفاده از مادهیِ کمی از کوکائین و هروئین گرفته تا کافئین و نیکوتین و... را بخاطر اعتیادآوری باید کنار گذاشت یا قابل افسارزدن هستند و میشود برای بهینه کردن زندگی از همه یا برخی از آنها بهره برد؟
Ouroboros
02-07-2014, 03:21 PM
امیر جان در مورد سری سوالات آخرم نمیخواستم شخصی برداشت شود و بیشتر از منظر هندونیستی و روش بهبود کاربستن آن پرسیدم، مخصوصا که میدانم با شیمی و پزشکی و اینها هم آشناییداری. منظورم هم از کمک و بوستر همان روش سر کله زدن با فرازهایِ زندگی بود و اینکه استفاده از مادهیِ کمی از کوکائین و هروئین گرفته تا کافئین و نیکوتین و... را بخاطر اعتیادآوری باید کنار گذاشت یا قابل افسارزدن هستند و میشود برای بهینه کردن زندگی از همه یا برخی از آنها بهره برد؟
قطعا میشود از آنها بهرهبرداری کرد، یک تحقیقی میخواندم که گویا افراد باهوش الکل بیشتری مصرف میکنند اما درصد اعتیادشان به آن از همه کمتر است. اما بیش از اینکه هوش موثر باشد به دید من اراده مهم است، زیرا مصرف نکردن اضافی نیازمند توان برای بازایستادن است و هوش یکی از فاکتورهاییست که عاقبت کار را پیش چشمان شما به تصویر میکشد و از بازی با آن پروا میدهد. من اکنون گاهی الاسدی و مورفین مصرف میکنم اما اولی به اعتدال است، دومی به ندرت(دو بار در ماههای اخیر). یکسری موادها اما هستند که من معتقدم مصرف به اندازهی آنها ممکن نیست، متآمفتامین یکی از آنهاست برای مثال. من کسی را ندیدهام که توان مقاومت در برابر کشش آنرا داشته باشد. هروئین و کوکائین هم اغلب شخص را بیش از آنچه میخواسته آلوده میکنند. موادهای کمخطر با وابستگی پائین از دیلر خوب جور بکنید و آنرا متناسب با هدفتان مصرف بکنید به نظر چندان که برخی دوست دارند بنمایند جهان به پایان نمیرسد. ولی حواستان باشد که از یک جایی لذتجویی تبدیل به خودویرانگری میشود.
viviyan
02-07-2014, 04:08 PM
من سوال و جواب ها رو نخووندم. اگر خواستید جواب دهید و اگر نخواستید جواب ندهید.
آیا خودتان میدانید شخصیت مجازی اتان برای دخترها خیلی جذاب هست؟ یعنی دخترها زود جذبتان میشوند. (البته من با احترام برای شما حدس میزنم شخصیت حقیقی اتان با مجازی اتان در میزان جذابیت برای دخترها شباهتی چندان به هم ندارند)
Ouroboros
02-07-2014, 04:22 PM
من سوال و جواب ها رو نخووندم. اگر خواستید جواب دهید و اگر نخواستید جواب ندهید.
آیا خودتان میدانید شخصیت مجازی اتان برای دخترها خیلی جذاب هست؟ یعنی دخترها زود جذبتان میشوند.
این الان سوال بود؟ :e409:
بله میدانم. :e057:
(البته من با احترام برای شما حدس میزنم شخصیت حقیقی اتان با مجازی اتان در میزان جذابیت برای دخترها شباهتی چندان به هم ندارند)
اشتباه حدس میزنید آنلاین و آفلاین من ماشین دخترکشی هستم. :e106:
viviyan
02-07-2014, 04:22 PM
این ها هم اگر کسی نپرسیده:
به نگرتان چرا بیشینه زنهای ایرانی (براساس تجربیات من) در رابطه عشقی/جنسی تمایل به تحقیر شدن (نقش دوم داشتن) دارند؟
مازوخیست یا سادیست هستید؟
خودتان را منحرف جنسی میدانید؟
به نگر من بیشتر مردها گرایشات نامعمول و خجالت آور جنسی دارند، شما چی؟ آنقدر شجاعت دارید که اگر دارید مثلا اعتراف کنید تمایل دارید در رابطه جنسی اتان برای یک بار هم که شده تحقیر شوید (یا مثل همان عکس های بیضه های سلاخی شده) از این قبیل گرایشات نامعمول.
viviyan
02-07-2014, 04:27 PM
این الان سوال بود؟ :e409:
بله میدانم. :e057:
اشتباه حدس میزنید آنلاین و آفلاین من ماشین دخترکشی هستم. :e106:
منظورم این بود که آگاهانه و برای جلب نظر دخترهای مجازی رفتارتان این شکلی هست؟
Ouroboros
02-07-2014, 05:07 PM
به نگرتان چرا بیشینه زنهای ایرانی (براساس تجربیات من) در رابطه عشقی/جنسی تمایل به تحقیر شدن (نقش دوم داشتن) دارند؟
اکثریت مطلق زنان همینطور هستند، چیزی بیش از ۶۰٪ آنها فانتزیهای تجاوز جنسی داشتهاند و یک درصدی حتی از اینهم بالاتر مایل به مفعول بودن در سکس هستند(تازه اینها فقط زنانی هستند که صداقت فکری پذیرفتن اشتیاق باطنی خود را با صدای بلند داشتهاند!). دلیل آنهم واضح است، زن مشتاق به جلب کردن مردان مستقل، قدرتمند، با اراده، حتی تا اندازهای خشن و بسیار سلطهجوست زیرا فاقد توان دفاع جسمانی از خود در برابر متجاوز جنسی احتمالی بوده و تحت فشار بسیار شدید فرگشتیک برای انتخاب مراقب/محافظ بوده. بدبختی بزرگ اما وقتی شروع میشود که میفهمیم ۷۰٪ مردان هم علاقمند به مفعول بودن در رختخواب هستند. ارزش بالای مردان آلفا از همینجاست: به متجاوز قبل از اینکه به تو تجاوز بکند ازدواج کن!
یک توضیح دیگر هم میتواند این باشد که زورمندترین و مقتدرترین عضو گروه برای ۹۰٪ فرگشت ما همان کسی بود که تمام غذا، پوشاک و دیگر وسایل نجات روزمره را کنترل میکرد و جستجوی سلطه و خشونت در مردان میتواند استراتژی زن برای رسیدن به حداکثر متصور منابع و امنیت بوده باشد.
مازوخیست هستید؟
هی برمیگردم به این انجمن پس لابد باید باشم. :e057:
اما پاسخ جدی شما: خیر، از درد بیزارم.
پ.ن:
امان از دست ترولبازیهای تو آلیس!
خودتان را منحرف جنسی میدانید؟
به نگر من بیشتر مردها گرایشات نامعمول و خجالت آور جنسی دارند، شما چی؟ آنقدر شجاعت دارید که اگر دارید مثلا اعتراف کنید تمایل دارید در رابطه جنسی اتان برای یک بار هم که شده تحقیر شوید (یا مثل همان عکس های بیضه های سلاخی شده) از این قبیل گرایشات نامعمول.
من کینکهای خاص خودم را دارم اما منحرف نیستم. این ماجرای تحقیر و مازوخیسم و اینها دیگر چیست؟ دوستپسر اخیرتان این گونه از آب درآمده؟ :e057:
من حتی در بتاترین دوران زندگی خود نیز باز موقع سکس به موی دختر چنگ میانداختم و گلویش را میفشردم و پشتشان را با سیلی سرخ میکردم!
اما فانتزی/عمل جنسی شرمآور اگر میخواهید، هرچند در این انجمن شماری کاربران چهار چشمی منتظر دادهای پیرامون من هستند تا از طریق آن به من حمله بکنند، اما بسیار خب، دو تا برای شما دارم:
یک زمانی در مغزم فرو رفته بود و بدجور به دنبال یافتن یک Midget زیبا برای سکس بودم اما گیرم نیامد. به جای آن یک دختر کوتوله و زیبا پیدا کردم که گویا به ابژهی تمنا به قدر کافی نزدیک بود و از سرم پرید.
یک بار هم با دوستدخترم مست از جایی برمیگشتیم، میان خیابان ناگهان زانو زد و شروع کرد به ساکیدن، من هم مدهوشتر از آن بودم که اعتراضی بکنم، ناگهان زنی در خانهاش چند متر آنطرفتر را گشود و ما را دید، چهرهی شوکهی او اثری عجیب بر من گذاشت.. من در زندگی هرگز چنین احساس تحریک شدگی نکرده بودم و بعد از آنهم از هیچ چیز دیگر نکردم.
منظورم این بود که آگاهانه و برای جلب نظر دخترهای مجازی رفتارتان این شکلی هست؟
۱. اصلا بلد نیستید منظورتان را برسانید. :e057:
۲. راستش نه، این احتمالا از عوارض بازیست که به اینجا تراویده.
viviyan
02-07-2014, 05:41 PM
هی برمیگردم به این انجمن پس لابد باید باشم. :e057:
اما پاسخ جدی شما: خیر، از درد بیزارم.
پ.ن:
امان از دست ترولبازیهای تو آلیس!
سادیست چی؟
ترول بازی های آلیس؟ من در طرح این سوال ها مطلقا تحت تاثیر صحبت های آلیس نیستم.
من کینکهای خاص خودم را دارم اما منحرف نیستم. این ماجرای تحقیر و مازوخیسم و اینها دیگر چیست؟ دوستپسر اخیرتان این گونه از آب درآمده؟ :e057:
کینکهای خاصتان را برای ما میگویید تا ما قضاوت کنیم که منحرف هستید یا نه؟ :دی یکی از دوست پسرهام در واقع :e402:
من حتی در بتاترین دوران زندگی خود نیز باز موقع سکس به موی دختر چنگ میانداختم و گلویش را میفشردم و پشتشان را با سیلی سرخ میکردم!
حدس میزنم میدانید این حرفتان تبلیغ خوبی برایتان هست :e105:
اما فانتزی/عمل جنسی شرمآور اگر میخواهید، هرچند در این انجمن شماری کاربران چهار چشمی منتظر دادهای پیرامون من هستند تا از طریق آن به من حمله بکنند، اما بسیار خب، دو تا برای شما دارم:
یک زمانی در مغزم فرو رفته بود و بدجور به دنبال یافتن یک Midget زیبا برای سکس بودم اما گیرم نیامد. به جای آن یک دختر کوتوله و زیبا پیدا کردم که گویا به ابژهی تمنا به قدر کافی نزدیک بود و از سرم پرید.
یک بار هم با دوستدخترم مست از جایی برمیگشتیم، میان خیابان ناگهان زانو زد و شروع کرد به ساکیدن، من هم مدهوشتر از آن بودم که اعتراضی بکنم، ناگهان زنی در خانهاش چند متر آنطرفتر را گشود و ما را دید، چهرهی شوکهی او اثری عجیب بر من گذاشت.. من در زندگی هرگز چنین احساس تحریک شدگی نکرده بودم و بعد از آنهم از هیچ چیز دیگر نکردم.
دومی هرچند که باز تقلب کردید و به اندازه کافی برای شما شرم آور نبود ولی فانتزی منحرفانه ای هست.
۱. اصلا بلد نیستید منظورتان را برسانید. :e057:
۲. راستش نه، این احتمالا از عوارض بازیست که به اینجا تراویده.
اینجا برق رفت و من دیسکانکت شدم.
سپاس از جواب به سوال اولی. خیلی خوب بود.
Ouroboros
02-07-2014, 06:38 PM
سادیست چی؟
از تماشای آزار دیدن دیگران خیلی لذت میبرم، اما علاقهی زیادی به اعمال کردن آن شخصا و راسا ندارم.
کینکهای خاصتان را برای ما میگویید تا ما قضاوت کنیم که منحرف هستید یا نه؟
قضاوت شما معتبر نیست چون خودتان از همه منحرفترید و آدرسهایی میگیرید که من پسر به عمرم نشنیدهام. :e412:
اما یک چندتایی را میگویم:
۱. اعتیاد شدید به سکس مقعدی، چنانکه اگر ممکن بود اصلا طرف مهبل زن نمیرفتم! .. احتمالا در ارتباط با دخترها زیادی برای این کار اشتیاق نشان میدهم چراکه پدر مرا در میآورند تا بگذارند من به معبودم برسم.. دختر اگر باسن زیبا و خوشترکیبی داشته باشد و آنرا بنمایاند من از خود بیخود میشود و افسار آرامش و نگاه خیره به دوردستها و «با پا پیش کشیدن، با دست پس زدن» و ... همه از سرم میپرد و تنها فکر و خیالم میشود زودتر دریدن لباسهای او. پیش آمده که با دختری زیبا با کونی بهشتی رفتهام سر قرار اما آنقدر بیدست و پا بازی درآوردهام که انگار امگا، و یا آنقدر اشارات جنسی زودهنگام کردهام که دختر ترسیده و فرار کرده.. ضمنا به سینه کمابیش بیاعتنا هستم، اگر سینههای دختر صاف هم باشند چندان برایم مهم نیست.
۲. دوست دارم شریکم را غلغلک بدهم. خیلی لذت میبرم از اینکه زیر دستانم وول بخورد.
۳. من دوست دارم با زنان خواب سکس داشته باشم. اگر شب کنار دختری بخوابم قطعا صبح در حال تکان خوردن بیدار میشود!
...
دومی هرچند که باز تقلب کردید و به اندازه کافی برای شما شرم آور نبود ولی فانتزی منحرفانه ای هست.
دستگیر شدن وسط خیابان با تنبان پائین به اندازهی کافی شرمآور نیست؟ اسپاگتی، دختران این مملکت را دریاب!
ایران نگو، سودوم..:e406:
Philo
02-07-2014, 06:44 PM
امیر هی داری ترسناکتر میشی، تو از آزار دیگران لذت میبری پس این پدافند از "حقوق" مردان و زحمتکشان و ... ات دیگر برای چیست؟ بگذار حقوق همه زیر پا گذاشته شود و از آزار قربانیان حالش را ببر.
Ouroboros
02-07-2014, 06:52 PM
امیر هی داری ترسناکتر میشی، تو از آزار دیگران لذت میبری پس این پدافند از "حقوق" مردان و زحمتکشان و ... ات دیگر برای چیست؟ بگذار حقوق همه زیر پا گذاشته شود و از آزار قربانیان حالش را ببر.
:e404:
امتیاز ترولینگ : ۲ از ۱۰.
منظور آزار جنس مخالف با بنمایههای جنسی بود.
مثلا یکبار رنگ موی دوستدخترم را عوض کردم از خرمایی به شرابی.
یکبار تمام شورتهای یک دختری که شسته بود را در جلوی آنها پاره کردم.
یکبار هم دختری به بهانهی «درس دارم شب امتحانه تورو خدا» میخواست به من سکس ندهد، من خشمگین شدم و تمام دفترهای او را با چسب مایع بهم دوختم... :e528:
Philo
02-07-2014, 07:00 PM
امتیاز ترولینگ : ۲ از ۱۰.
نه من کاملا در جریان کانتکست بحث قرار نگرفته بودم و هیچ قصدی به جز کشف حقیقت نداشتم.
ولی در کل نگاهت به اخلاق چیست، چقدر به اخلاقی زندگی کردن اهمیت میدهی؟
Angela
02-07-2014, 07:14 PM
درود
- اگه در آینده بچه دار بشین حدس می زنید بچه تون چه خصوصیاتی پیدا کنه؟ لوس, مستقل, مهربون...؟
- به چهره تون از یک تا ده چه نمره ای می دین؟
Ouroboros
02-07-2014, 07:35 PM
نه من کاملا در جریان کانتکست بحث قرار نگرفته بودم و هیچ قصدی به جز کشف حقیقت نداشتم.
نمیدانم، از دوستان ترولباز فروم سوال بکنید لابد اینهم یکی از دلایل ترول میتواند باشد.
ولی در کل نگاهت به اخلاق چیست، چقدر به اخلاقی زندگی کردن اهمیت میدهی؟
قبلا هم گفتهام، خودم آنقدرها اهمیت نمیدهم، اما یک کد اخلاقی خیلی بسته دارم که دیگران را موظف به رعایت آن میدانم و اگر کسی از آن تخطی بکند او را کنار میگذارم.
درود
- اگه در آینده بچه دار بشین حدس می زنید بچه تون چه خصوصیاتی پیدا کنه؟ لوس, مستقل, مهربون...؟
درود. اگر دختر باشد او را مهربان و بخشنده و متین بار میآورم، اگر پسر باشد او را مستقل و خودرای و با اراده. ولی اینکه چه میشود دیگر از اختیار من خارج است.
- به چهره تون از یک تا ده چه نمره ای می دین؟
۷.
iranbanoo
02-07-2014, 08:28 PM
من خشمگین شدم و تمام دفترهای او را با چسب مایع بهم دوختم...
اینجوری دل دخترارو به دست میارید؟:e404:
من بودم با چسب چشمای کسی که با وسایلم اینکاراو کنه به هم میدوختم:e417:
Ouroboros
02-07-2014, 09:00 PM
اینجوری دل دخترارو به دست میارید؟:e404:
من بودم با چسب چشمای کسی که با وسایلم اینکاراو کنه به هم میدوختم:e417:
آنوقت چه کسی با اخم آلفای خود برخی اندام شما را به لرزه و برخی دیگر را به غلغک میانداخت؟
iranbanoo
02-07-2014, 09:34 PM
آنوقت چه کسی با اخم آلفای خود برخی اندام شما را به لرزه و برخی دیگر را به غلغک میانداخت؟
بابام:|
_______________
راستی شما تا به حال منت کشی دختری را کرده اید؟
تا به حال عاشق شده اید؟
آخرین شکست عشقیتان کی بوده؟
معمولا سر چه چیز هایی با دختران بهم میزنید؟(یعنی اینکه بهانه هایتان برای پیچاندنشان چیست؟)
viviyan
02-07-2014, 10:18 PM
از تماشای آزار دیدن دیگران خیلی لذت میبرم، اما علاقهی زیادی به اعمال کردن آن شخصا و راسا ندارم.
قضاوت شما معتبر نیست چون خودتان از همه منحرفترید و آدرسهایی میگیرید که من پسر به عمرم نشنیدهام. :e412:
اما یک چندتایی را میگویم:
۱. اعتیاد شدید به سکس مقعدی، چنانکه اگر ممکن بود اصلا طرف مهبل زن نمیرفتم! .. احتمالا در ارتباط با دخترها زیادی برای این کار اشتیاق نشان میدهم چراکه پدر مرا در میآورند تا بگذارند من به معبودم برسم.. دختر اگر باسن زیبا و خوشترکیبی داشته باشد و آنرا بنمایاند من از خود بیخود میشود و افسار آرامش و نگاه خیره به دوردستها و «با پا پیش کشیدن، با دست پس زدن» و ... همه از سرم میپرد و تنها فکر و خیالم میشود زودتر دریدن لباسهای او. پیش آمده که با دختری زیبا با کونی بهشتی رفتهام سر قرار اما آنقدر بیدست و پا بازی درآوردهام که انگار امگا، و یا آنقدر اشارات جنسی زودهنگام کردهام که دختر ترسیده و فرار کرده.. ضمنا به سینه کمابیش بیاعتنا هستم، اگر سینههای دختر صاف هم باشند چندان برایم مهم نیست.
۲. دوست دارم شریکم را غلغلک بدهم. خیلی لذت میبرم از اینکه زیر دستانم وول بخورد.
۳. من دوست دارم با زنان خواب سکس داشته باشم. اگر شب کنار دختری بخوابم قطعا صبح در حال تکان خوردن بیدار میشود!
...
دستگیر شدن وسط خیابان با تنبان پائین به اندازهی کافی شرمآور نیست؟ اسپاگتی، دختران این مملکت را دریاب!
ایران نگو، سودوم..:e406:
شما منحرف نیستید، در واقع خیلی هم اندیشه معصومانه ای دارید :دی
اگر پارتنرتان را در حال سکس با دوستتان ببینید چه میکنید؟ حاضرید بهشان بپیوندید؟
Anarchy
02-07-2014, 10:21 PM
تاپیک بدجوری رنگ و بوی سکسی گرفته ، باید یک تالاری هم تدارک ببینیم برای رفع نیازی های جنسی عزیزان عضو انجمن :e415: !!
سوالی که برام پیش اومده اینه که فکر میکنید ریشه فانتزی های جنسی افراد چی هست و چه مقدار صنعت پورن در فراگیر شدن اونها موثر بوده ؟
ضمنا حالا نظرت در مورد این فانتزی ها بگو : تری سام ، گنگ بنگ ، سوینگ :e105: !!
بقیه فانتزی ها رو در سوالات بعد میپرسم ...
viviyan
02-07-2014, 10:24 PM
تاپیک بدجوری رنگ و بوی سکسی گرفته ، باید یک تالاری هم تدارک ببینیم برای رفع نیازی های جنسی عزیزان عضو انجمن :e415: !!
سوالی که برام پیش اومده اینه که فکر میکنید ریشه فانتزی های جنسی افراد چی هست و چه مقدار صنعت پورن در فراگیر شدن اونها موثر بوده ؟
ضمنا حالا نظرت در مورد این فانتزی ها بگو : تری سام ، گنگ بنگ ، سوینگ :e105: !!
بقیه فانتزی ها رو در سوالات بعد میپرسم ...
امیدوارم منظورت من نباشم. :e056:
sonixax
02-08-2014, 01:16 AM
چجور میشه از نوشته های یه نفر، ظاهرش رو تشخیص داد!!
من رو درست تشخیص داد :e41f: البته خیلی سفید نیستم ولی از خیلی آلمانیها سفید ترم :e421:
sonixax
02-08-2014, 01:22 AM
خوب امیر جان نوبت منه ، فکر میکنم پاسخ برخی پرسشها رو پیشاپیش بدونم :
1 - Ps3 یا قرمه سبزی مامان جان ؟
2 - اگر حق انتخاب آزادانه داشته باشید به جز ایران و کشوری که پیشتر در آن بودید کجا ؟ چرا ؟
3 - تا حالا کتک کاری کرده اید ؟ اگر آری کتک خورده اید یا زده اید ؟
4 - به جز احمد خاتمی از چه جانوری میترسید ؟
5 - به نظرتان اگر 1400 سال پیش اعراب به ایران حمله نمیکردند وضعیت ایرانِ امروز چگونه بود ؟
6 - بالاتر نوشته بودید که دوج شارژر 68 دوست دارید ، نظرتون راجع به موستانگِ شلبی چیست ؟
7 - سه چیز که بیشتر از همه ازشان نفرت دارید را بنویسید ! (اگر جنبه خصوصی ندارند)
8 - اگر قدرتمندترین فرد زمین میبودید نخستین کاری که میکردید چه بود ؟
9 - نظرتان راجع به هر کدام از این کاربران را بنویسید : Russel , کوروش ، آنارشی ، میلاد ، مزدک بامداد ، مهربد ، کسرا ، یه نفر!!! ، ایرانبانو ، شیرین ، آلیس ، ریکتور.
10 - دیگه چه خبر ؟
با سپاس
Theodor Herzl
02-08-2014, 04:01 AM
۱-امیر گرامی آیا میتوانید آدم بکشید؟ اگر مثلا در ایران آزاد فردا خامنهای دست شما بیفتد میتوانید گلوی او را گوش تا گوش ببرید یا یک تیر در مغز او بزنید؟
۲-در مورد لنین با برداشت او از مارکسیسم چه فکر میکنید؟ مخصوصا نظریه vangurdism که یک حزب باید پیشروی انقلاب کارگری باشد ، یعنی سیستم تک حزبی در دورهٔ گذار!
۳- چگونه با یک مشت جانور بی فرهنگ در ایران سر میکنید؟ رانندگانی که قوانین را رعایت نمیکنند ، مردمی که عین گوسفند از خیابان رد میشوند ، حزبالهیها ، و بقیه!
۴- از کی اسلام را کنار گذاشتید؟
۵- آبجو مورد علاقه شما چه هست؟
۶-کدام ماده مخدر را مصرف کردید؟
۷- من شدیدا علاقمند به یادگیری زبان فرانسه هستم ، برای کسی که هیچ از فرانسه نمیداند چه کتابی را برای شروع پیشنهاد میکنید؟
undead_knight
02-08-2014, 05:56 AM
از "بازی" خسته نمیشی!؟
من اون کسایی رو خودشون رو فقط "بازیگر حرفه ای" میدونند درک میکنم ولی کسی که واقعا بعضی چیزها رو "میفهمه" رو نمیتونم درک کنم که انرژی و انگیزه برای بازی،اون هم تقریبا به صورت تمام وقت! داشته باشه.
یه نفر
02-08-2014, 12:34 PM
......مهربد ، کسرا ، یه نفر!!! ، ایرانبانو ، شیرین.....
چرا جلوی اسمم این همه علامت تعجبه؟! :-| :ConflictingEmotions:ConflictingEmotions
Anarchy
02-08-2014, 03:21 PM
امیدوارم منظورت من نباشم. :e056:
منظورت رفع نیاز جنسیه :e404: ؟ من به طور کلی گفتم ، اما امیرم رو که مطمئنم نیازهاش رفع میشه ، حتی ممکنه دچار مسمومیت هم بشه :e415: !!
Ouroboros
02-08-2014, 03:22 PM
بابام:|
؟ (http://www.daftarche.com/showthread.php?t=1421&goto=newpost) :e402:
راستی شما تا به حال منت کشی دختری را کرده اید؟
منتکشی هرگز، اما ناز به اندازه کشیدهام و میکشم. تفاوت آنها هم بار مثبت و منفیست که در خود دارند. مثلا اگر زنی تا خانهی من بیاید و «نه»ی واقعی به سکس با من بگوید، یعنی «نه» با زبان و «نه» با بدن، او را با تیپا از خانه/زندگیام بیرون میکنم. تحمل کردن چنین رفتاری، نادیده گرفتن آن، یا از اینها هم بدتر پذیرفتنش حقارتیست نابخشودنی و همردیف اختگی فیزیکی.
اما اگر زنی بیاید و به عنوان مقاومت آخرین لحظه با زبان و عشوه بگوید «نــــه، نـــکن» و با بدن خودش را محکمتر به من بچسباند و بوسهها را عمیقتر بکند و ... قطعا نازش را آنقدر میکشم که هم فرصت توجیه همخوابگی با یک غریبه را به او داده باشم، هم خودم را «به دست آمدنی»تر کرده باشم و از افراط در بازی پرهیز بکنم، هم اینکه به او اطمینان بدهم هرچه با من بکند او را هرگز لاشی تلقی نخواهم کرد.
تا به حال عاشق شده اید؟
آخرین شکست عشقیتان کی بوده؟
بله سه بار. هیچکدام از آنها به «شکست» منجر نشدند، در هر سه مورد من رابطه را قطع کردم و در هر سه مورد هنوز با دخترها روابط حسنه و دوستانه دارم.
معمولا سر چه چیز هایی با دختران بهم میزنید؟(یعنی اینکه بهانه هایتان برای پیچاندنشان چیست؟)
بهانه آوردن بتاست.
هر دختری یک تاریخ مصرفی دارد، از یکی با یکبار سکس خسته میشوم، با دیگری ممکن است ماهها رابطه داشته باشم ولی باز هم بخواهم. وقتی تاریخ مصرف سر آمد هیچ بهانهای لازم نیست، اگر بخواهم با دختری قطع رابطه بکنم دیگر زنگ نمیزنم و اگر زنگ زد با سردی و بیمیلی با او حرف میزنم، اگر سریش شد و پیغام را نگرفت دیگر جواب او را نمیدهم. مسئله اینست که من از روز اول به نحوی برخورد میکنم که هیچ دختری نمیتواند کوچکترین تصوری مبنی بر ماندن من پیدا بکند.
بعضی بازیکنان یکسری تکنیکهایی دارند که باعث پدید آمدن تصور «تعهد» در زن میشود، مثلا از آیندهی دور با هم صحبت می کنند(«امسال تابستون بریم شمال ویلای محسن، معنی مسافرت رفتن رو بفهمی» مثلا)، این باعث میشود احساس امنیت و امیدواری و آرامشی در دختر بوجود بیاید که بعد کار را آسانتر میکند. من ولی از این تکنیکها خوشم نمیآید، دختر میداند که دقیقا برای چه کاری آمده.
Ouroboros
02-08-2014, 03:27 PM
اگر پارتنرتان را در حال سکس با دوستتان ببینید چه میکنید؟ حاضرید بهشان بپیوندید؟
؟!
نه، تمام بدن و روان و جان زن مایملک شخصی و متعلق به منست،
کوچکترین چالشی بر این مالکیت با قطع ارتباط کامل روبرو خواهد شد، حتی خودارضایی!
آن «دوست» بدبخت و کذایی را هم برای همیشه طرد میکنم.
بعضیها میگویند این رفتار بتاست و نباید اصلا اهمیتی بدهید که زن چه میکند و شما هم بروید بپیوندید به آنها و غیرت در ذات خود نوکری زنان است و ... من از آنها نیستم. زن یا با من و مال من است یا مال دیگران. حق انتخاب کامل هم دارد.
Theodor Herzl
02-08-2014, 03:36 PM
نه، تمام بدن و روان و جان زن مایملک شخصی و متعلق به منست،پس اهل open relationship نیستید؟ من یک دختری بود حدود ۱ سال با هم زندگی کردیم ، دوست دختر حساب نمیشد ولی friend with benefit بود که ما با هم سکس داشتیم ولی جلوی همدیگر رو نیز نمیگرفتیم اگه جای دیگه بار میخورد!:e415:
Ouroboros
02-08-2014, 03:38 PM
تاپیک بدجوری رنگ و بوی سکسی گرفته ، باید یک تالاری هم تدارک ببینیم برای رفع نیازی های جنسی عزیزان عضو انجمن !!
خوب است دیگر، از مزدک سوالات دانشیک میپرسند، از ما سوالات پائینتنهای.. گویا این از من در اینترنت یادگار خواهد ماند. :e404:
سوالی که برام پیش اومده اینه که فکر میکنید ریشه فانتزی های جنسی افراد چی هست و چه مقدار صنعت پورن در فراگیر شدن اونها موثر بوده ؟
فانتزی را نمیدانم اما برای فتیش توضیحی دارم که آنرا با چند روانشناس تکاملی و آنتروپولوژیست درمیان گذاشتهام و آنها برایش اندکی اعتبار قائل شدهاند. بر مبنی آن علایق و سلایق جنسی مختلف پدیدهای هستند در ذات خود مردانه(همانطورکه ویویان گفت)، و برآمده از نیاز بشر به بهرهبرداری از تمام رحمهای موجود در یک جمعیت.
انحرافات جنسی منحصرا، یا دستکم به نحوی بسیار گسترده مردانه هستند چراکه مردان در تاریخ فرگشت خود هرگز توان نادیده گذاشتن یک رحم را نداشتهایم، ولو آنکه میخواهد در بدن زنی چاق، لاغر، کوتاه، بلند و ... قرار گرفته باشد. به سود مرد است که بتواند از همهی رحمهای موجود در یک جمعیت بهرهبرداری بکند، و مردی که نمیتواند (به هر دلیلی) بهترین گزینهی ممکن میان زنان را انتخاب بکند، ناچار است به همان که گیرش میآید رضا بدهد و اینجاست که «فتیشها» و «فانتزیها» وارد میدان می شوند و برای مثال عدهای انحراف زنان چاق را پیدا میکنند که برای مردان عادی یا سطح بالا چندش آور هستند و ...
برای هر مدل زنی که در این جهان وجود دارد یک انحرافی هم هست، زن دارای زخم جراحی، زن دارای انگشت اضافه، زن دارای زبان ترک خورده، زنی که دست یا پای او را بریده اند، زنی که میشلد، زنی که پاهای بزرگی دارد، زنی که پستانهای کوچکی دارد و ... بجز «زن بسیار زشت» برای هر مدل زنی یک فتیش و انحراف وجود دارد، اما دربارهی مردان این گونه نیست. یعنی هیچ زنی را پیدا نمیکنید که بطور فعال و خودانگیخته برود دنبال مردی که پایش را بریدهاند.. یا ممکن است پیدا بکنید اما شاید عدد خام یک زن در برابر یک هزار مرد باشد.
ضمنا حالا نظرت در مورد این فانتزی ها بگو : تری سام
دو دختر یک مرد : تعالی روحانی، حد نهایت آلفا بودگی مرد.
دو مرد یک دختر : سرنوشت غمانگیز مرد بتا و آرزوی مرد امگا!
گنگ بنگ
بیزارم. هر نوع شریک شدن زن با دیگران مذموم است.
سوینگ
اینهم مثل قبلی!
:e408:
Ouroboros
02-08-2014, 04:01 PM
1 - Ps3 یا قرمه سبزی مامان جان ؟
Ps4
میلاد گرامی حقیقتا تصور میکنید من اگر مامان جانم قرمه سبزی درست میکرد این چنین زنستیز میشدم؟ :e412::e528:
2 - اگر حق انتخاب آزادانه داشته باشید به جز ایران و کشوری که پیشتر در آن بودید کجا ؟ چرا ؟
من همیشه از ژاپن و زندگی ژاپنی لذت میبردهام و اگر میشد دلم میخواست دستکم برای مدتی در آنجا زندگی کنم.
3 - تا حالا کتک کاری کرده اید ؟ اگر آری کتک خورده اید یا زده اید ؟
خیلی بیش از آنچه که تصور میکنید. در ایران ماهی یکی دوبار با دیگران دست به گریبان میشوم چراکه هیچکس حریم شما را رعایت نمیکند و پا که از در خانه بیرون میگذارید چنان است که گویی همه قصد نابود کردن شما را دارند. بیشتر دعواهایی که در آنها بودهام سرپایی و درحد یکی دو مشت و سیلی بودهاند، گاهی زدهام و گاهی هم خوردهام. یکی دو بار کار بیخ پیدا کرده و دعوا خیلی جدی شده، یک بار بینی مرا مردک نیمهخلی با ضربهی سر شکست!
4 - به جز احمد خاتمی از چه جانوری میترسید ؟
رتیل.
5 - به نظرتان اگر 1400 سال پیش اعراب به ایران حمله نمیکردند وضعیت ایرانِ امروز چگونه بود ؟
نمیدانم. تاریخ رخ داده و بجز همان که شده هرگز نمیتوانسته جور دیگری باشد. خیال پردازی دربارهی آنهم کار رماننویسان تاریخ است که برای این کار پول میگیرند و به کار ما نمیآید. اما نوع برخورد نادرست و افراطی – تفریط در جایگاه مذهب پیش از اسلام هم در ایران بوده و دربار ساسانی را بیمار کرده بوده. زورمندی آخوند مشکل امروز و دیروز نیست.
6 - بالاتر نوشته بودید که دوج شارژر 68 دوست دارید ، نظرتون راجع به موستانگِ شلبی چیست ؟
خیلی زیباست و صدای موتور آن به موسیقی بهشتی میماند، اما از آنجاکه بیشتر مصرفکنندگانش جوانان سبکسر بودهاند تمیز آنرا پیدا کردن با بودجهی معقول عملا غیرممکن است. من شارژر تمیز یکی در اروپا سراغ داشتم که صاحب آن ۳۵ هزار یورو قیمت زده بود، پولم را هم برای خریدش جمع کرده بودم که تصمیم به بازگشت گرفتم. الان در ایران دو سه نفر هستند که بدنه سالم شارژر را به قیمت خیلی کمتر(۵۰ – ۶۰ میلیون تومان)میدهند ولی بدبختی اینست که در ایران لوازم این ماشینها را نمیتوان پیدا کرد و نوسازی فنی آنها میسر نیست. اینست که ما فعلا به یکی از همین زبالههای پلاستیکی شرق آسیا رضا دادهایم..
7 - سه چیز که بیشتر از همه ازشان نفرت دارید را بنویسید ! (اگر جنبه خصوصی ندارند)
رخوت(انرژی و انگیزه نداشتن)
سر و صدا
شیرینی!
8 - اگر قدرتمندترین فرد زمین میبودید نخستین کاری که میکردید چه بود ؟
قحطی را به هر قیمتی شده ریشهکن میکردم. هیچ توجیه اخلاقی برای مردن روزی ۴۰۰۰ نفر از قحطی وجود ندارد در شرایطی که ما روزانه بیش از سه برابر نیاز کل جمعیت کرهی زمین غذا تولید میکنیم.
9 - نظرتان راجع به هر کدام از این کاربران را بنویسید : Russel , کوروش ، آنارشی ، میلاد ، مزدک بامداد ، مهربد ، کسرا ، یه نفر!!! ، ایرانبانو ، شیرین ، آلیس ، ریکتور.
احتراما ترجیح میدهم به این سوال پاسخ ندهم. :e056:
10 - دیگه چه خبر ؟
سلامتی میلاد گرامی.
:e318:
sonixax
02-08-2014, 04:30 PM
چرا جلوی اسمم این همه علامت تعجبه؟! :-|
به خاطر اینکه پرسیدن نظر امیر در باره شما کلن تعجب بر انگیزه!!!
sonixax
02-08-2014, 04:35 PM
که ما روزانه بیش از سه برابر نیاز کل جمعیت کرهی زمین غذا تولید میکنیم.
و بسیاری از آن را دور میریزیم!
تنها میزان خوراکی که در یک روز در تنها شعبه های McDonald در آلمان دور ریخته میشود میتواند کل گرسنگان آفریقا را سیر کند!
میزان یک سالش باعث میشود گرسنگان آفریق از چربی خون و اوره و نقرس و ... بمیرند!!!!
من هنوز این کار آلمانی ها را درک نمیکنم! مازاد نیاز تولید میکنند - سپس دستور میدهند که آن خوراکی تنها همان روز میتواند در فروشگاه بماند و پس از آن باید دور ریخته شود.
viviyan
02-08-2014, 04:43 PM
منظورت رفع نیاز جنسیه :e404: ؟ من به طور کلی گفتم ، اما امیرم رو که مطمئنم نیازهاش رفع میشه ، حتی ممکنه دچار مسمومیت هم بشه :e415: !!
آره :e40e:
امیر چرا زیر یوزرتان نوشتید متجاوز بالقوه؟ میدانید متجاوزین بالقوه بیشتر افراد محرومیت جنسی کشیده هستند؟
تمام مردانی که من در خیابان دیده ام و به نگرم متجاوز بالقوه رسیده اند مردانی فوق العاده نفرت انگیز و از نظر جاذبه های جنسی برای زنان خیلی منفی بوده اند.
Theodor Herzl
02-08-2014, 04:48 PM
تمام مردانی که من در خیابان دیده ام و به نگرم متجاوز بالقوه رسیده اندخوب است ما هم بگوییم تمام زنانی که دیدیم همه از دم یک جنده بالقوه هستند؟
viviyan
02-08-2014, 04:52 PM
خوب است ما هم بگوییم تمام زنانی که دیدیم همه از دم یک جنده بالقوه هستند؟
نه، اشتباه برداشت کردید. منظورم این بود که تمام مردانی که در خیابان به نگرم متجاوز بالقوه رسیده اند...
Ouroboros
02-08-2014, 05:02 PM
۱-امیر گرامی آیا میتوانید آدم بکشید؟ اگر مثلا در ایران آزاد فردا خامنهای دست شما بیفتد میتوانید گلوی او را گوش تا گوش ببرید یا یک تیر در مغز او بزنید؟
درود بر شما کسرای ارجمند.
بله بیشک میتوانم آدم بکشم اما نه از روی انتقامجویی و ... تنها برای نجات جان خودم.
۲-در مورد لنین با برداشت او از مارکسیسم چه فکر میکنید؟ مخصوصا نظریه vangurdism که یک حزب باید پیشروی انقلاب کارگری باشد ، یعنی سیستم تک حزبی در دورهٔ گذار!
مخالفم. حزب چیزی بجز دستگاهی برای پخش قدرت میان اعضای خود نیست، و در واقع خیلی زود به دولتی درون دولت تبدیل میشود و امکان کنترل آن از دست همه خارج میشود. خاصه آنکه لنین شخصا هیچ اعتقادی به «مکانیزمهای پشگیرنده» نداشت و آنها را بخشی از فریب بورژوازی تحت مناسبات سرمایه داری میدانست و حزبی که از پرولتاریاست نیازی به کنترل شدن ندارد. ما خیلی زود دیدیم که «شبان خلق» در برابر خیزش استالین به قدرت و ترور تمام عناصر انقلابی و تبدیل حزب به بازیچهای برای نمایش عمومی هیچ مقاومت معناداری نشان نداد.
اینرا هم باید بدانیم که لنین گناهی نداشت و هنگامی که قدرت را بدست آورد هیچ تز معناداری برای ادارهی کشور به نحوی سوسیالیستی نداشت، و همچنانکه پوپر به درستی اشاره میکند مارکس دربارهی پس از انقلاب بسیار کم نوشت و آنچه هم که نوشت بیشتر کلیگوییهای بیمعنایی بود از قبیل «از هرکس به اندازهی توانش، به هرکس به اندازهی نیازش» که عملا کاربردی ندارد. «سیاست جدید اقتصادی (http://en.wikipedia.org/wiki/New_Economic_Policy)» لنین هیچ ربطی به نوشتههای مارکس نداشت و نظریهی رهبری حزب در مقام عنصر پیشتاز برای پاسخ به این ایراد ِ به جای منشویکها طراحی شده بود که میگفتند روسیهی عقبماندهی دهقانی-فئودالی که هنوز سرمایهداری ندارد چگونه میخواهد به مرحلهی نهایی آن یعنی سوسیالیسم برسد. لنین در پاسخ این ایده را طرح کرد که حزبی دلسوز خلق را به سمت گذار از مراحل مختلف توسعهی اقتصادی و اجتماعی رهنمون خواهد شد.
هم مفهوم «حزب پیشتاز»، و هم «سیاست اقتصادی جدید» را تاریخ نشان داد که کاریکاتوری مضحک از تجربهی سوسیالیستی بودند و سر از ناکجا آبادهای ناجوری در آوردند، نه خلق توان مهار قدرت سرکوبگر و ماشین کشتار حزب و شخصی که در راس آن قرار گرفته بود را داشت و نه «سرمایهداری دولتی» لنین هرگز به «مرحلهی بعدی» رسید.
این درست است که اندیشهی آزموده شده و شکست خورده در قرن بیستم چیزی بجز همین «سرمایه داری دولتی» لنین به اشکال مختلف نبود، اما سوالی مهمتر اینجا مطرح میشود: چرا برخلاف پیشبینی مارکس که گمان میکرد انگلستان و فرانسه در شرف انقلاب هستند، هیچ خیزش سوسیالیستی موفقی در هیچ کشور سرمایهداری پیشرفتهای رخ نداد؟ تقریبا تمام کشورهای «سوسیالیستی» قرن بیستم(به استثنای آلمان؟)کشورهای عقبماندهی دهقانی-فئودالی بودند.
۳- چگونه با یک مشت جانور بی فرهنگ در ایران سر میکنید؟ رانندگانی که قوانین را رعایت نمیکنند ، مردمی که عین گوسفند از خیابان رد میشوند ، حزبالهیها ، و بقیه!
دوست گرامی اینهم کمی سیاهنمایی و بزرگنماییست. مردم ایران با در نظر گرفتن بلاهایی که طی صد سال اخیر بر سرشان آمده و همچنان میآید خیلی جلوتر از آن چیزی هستند که میباید باشند. جامعهی ایرانی هم انباشته از آدمهای بینظیر و حسابیست که مثل آنها را جای دیگری نمیتوان پیدا کرد. البته همین آدمها کنار هم که قرار میگیرند و در قالب «جمع» موجودات ناجوری میشوند ولی آن برای من چندان آزار دهنده نیست که به نظر میرسد برای دوستان است. ولی خب درگیری و مکافات هم گاهی پیش میآید و سعی میکنم در آن مواقع چیزهای خوب را دائم به خودم یادآوری بکنم!
۴- از کی اسلام را کنار گذاشتید؟
پیشتر به این پرسش پاسخ دادهام. پدر و مادر من هر دو کمونیست، عضو رسمی حزب توده در آن مدت کوتاهی که امکان رسمی بودن داشت و تا به امروز «انقلابیون» مومنی هستند که بچههایشان را با آنچه خود تربیت درست سکولار میدانستند بار آوردند و همیشه حواسشان بود دینی دبستان و قرآن و ... روی ما اثری نگذارد. پدر من کتاب دینی را باز میکرد، از آن میخواند و سپس با صدای بلند برای ما دلیل اشتباه بودن آنرا توضیح میداد.. بساطی بود برای خودش.. هنوز هم هست.. فرض بکنید زندگی با مزدک، ضرب در دو .. من اگر میخواستم با دوستانم بروم تماشای دسته و هیئت باید از خانه فرار میکردم و بعد که میفهمیدند داستان داشتیم..!
ایرادی هم نمیشد به آنها گرفت، رفقایشان را در زندان کشته بودند.. صدای اذان برای ما اگر مزاحمت صوتیست برای آنها یادآور شکنجههای دوستانشان بود.. پدر من ماجرای اعتصابغذای گنجی را با شادمانی دنبال میکرد و از اسارت و عذاب او به نوعی شادمان بود که «این مزدور چپیها را با قمه می زد» و ... ضمنا این بحثها که به تازگی اینجا می شود ما با آنها بزرگ شدیم. گاهی برای «کفرگویی» و جلب توجه من بلند میگفتم «پرنس اولیانف»، به نشانهی یادآوری عقبهی اشرافی لنین و پدرم از کوره در میرفت و ماجرا درست میکرد..
۵- آبجو مورد علاقه شما چه هست؟
Beck's
۶-کدام ماده مخدر را مصرف کردید؟
هروئین
کوکائین
مورفین
الاسدی
حشیش
....
هیچکدام بجز الاسدی به من نمیسازد. کلا من فقط از مصرف توهمزاها لذت میبرم و هیچ نمیدانم که «محرکها» را مردم چرا مصرف میکنند؟ آدم را مضطرب و دلنگران و لرزان و ... میکنند.. به خصوص کوک.
۷- من شدیدا علاقمند به یادگیری زبان فرانسه هستم ، برای کسی که هیچ از فرانسه نمیداند چه کتابی را برای شروع پیشنهاد میکنید؟
به نظر من باید زبان را از مکالمه آغاز کرد و تنها زمانی که توانایی گفتاری و شنیداری به سطح ایدهآل رسید، به سراغ خواندن و نوشتن رفت و هنگامی که خواندن و نوشتن کامل شد، تازه گرامر را آموخت. پس به جای کتاب، من دو متد پیمزلر و میشل توماس را به شما پیشنهاد میکنم و پس از آن سینمای فرانسه.
Ouroboros
02-08-2014, 05:12 PM
از "بازی" خسته نمیشی!؟
من اون کسایی رو خودشون رو فقط "بازیگر حرفه ای" میدونند درک میکنم ولی کسی که واقعا بعضی چیزها رو "میفهمه" رو نمیتونم درک کنم که انرژی و انگیزه برای بازی،اون هم تقریبا به صورت تمام وقت! داشته باشه.
شما از جلق زدن و انزوای مطلق جنسی خسته نمیشوید؟ :e415::e032:
در پاسخ جدی به سوال شما اما باید بگویم که چرا بازی گاهی برایم خسته کننده میشود. اینها همان مواقعی هستند که زیباترین دختر در دسترس را سوا میکنم و رابطهای بلندمدت با او ترتیب میدهم. اما چیزی که خیلی برای من خسته کنندهتر است و هرگز نمیتوانم خود را در آن تصور بکنم رابطهای طولانی و مداوم با یک نفر است. در این دنیا هیچ چیزی بدتر از زن تکراری نیست، حتی زن زشت! اینست که چند ماه درون رابطه، جانم به لب میرسد و گریزان میشوم. یا در یک مورد تبدیل به آدم بدخلق و به شدت Passive-aggressive شدم که هی جنجال و دعوای بیمورد به راه میانداخت.
Ouroboros
02-08-2014, 05:21 PM
پس اهل open relationship نیستید؟ من یک دختری بود حدود ۱ سال با هم زندگی کردیم ، دوست دختر حساب نمیشد ولی friend with benefit بود که ما با هم سکس داشتیم ولی جلوی همدیگر رو نیز نمیگرفتیم اگه جای دیگه بار میخورد!
من همهی روابطم به نوعی «باز» هستند، اما فقط یک سرشان باز است! :e057:
من حق خوابیدن با هرکس که خواستم را برای خودم قائل میشوم اما از زن توقع وفاداری کامل دارم، ولو آنکه یکی از چهار زن ِ حاضر در زندگیام باشد!
اینطور هم نیست که به توافق برسیم و من به او چیزی بگویم، شما به هر زنی بگویید «بیا من بروم با دیگران بخوابم اما تو در خانه بمان» شما را با چوب میراند، بلکه جوری رفتار میکنم که او خودش همیشه شک دارد و من کارم را میکنم اما به روی هم نمیآوریم.
امیر چرا زیر یوزرتان نوشتید متجاوز بالقوه؟ میدانید متجاوزین بالقوه بیشتر افراد محرومیت جنسی کشیده هستند؟
تمام مردانی که من در خیابان دیده ام و به نگرم متجاوز بالقوه رسیده اند مردانی فوق العاده نفرت انگیز و از نظر جاذبه های جنسی برای زنان خیلی منفی بوده اند.
این کنایهای است به ایرانبانو که در بحثی میگفت «تمام مردان بخاطر مرد بودن متجاوز بالقوه هستند» مگر اینکه خلافش ثابت بشود.
حالا آنرا دگرگون میکنم چون الان یکسالیست که آن زیر جا خوش کرده..
اقای امیر واسه دختربازی ماشین چقدر تاثیر داره؟؟؟؟؟
viviyan
02-08-2014, 05:37 PM
آن خاطره ای که گفتید در خیابان دوست دخترتان فلان کرد برایتان در خیابان های ایران بود؟
Russell
02-08-2014, 05:39 PM
پیرامون روشنفکران قبل از انقلاب چه میاندیشی؟ بطور بخصوص جلال آلاحمد (البته اگر او را اصلا روشنفکر میدانی)؟
پس از انقلاب چه متفکران/روشنفکران فارسی زبانی بنظرت شاخص آمدهاند؟(تعداد را بسته به حال و حوصلهات خودت انتخاب کن)
دربارهیِ اگزیستانسیالیسم نظرت چیست؟ بطور خاص سارتر.
و بطور جداگانه نظرت را دربارهیِ نیچه بگو و در این میان بنظرت خوانش درست او چگونه است؟ شعرگونه و... یا تا حدی تحتاللفظی یا...؟
در آخر هم خاطرت باشد خیلی وقت پیش دربارهیِ هیچنز ازت پرسیدم و مختصر گفتی he is full of Crap !!
اما برایم جالب است اکنون با فاصلهیِ بیشتری که از آن دوران گرفتهام آنچه نقطه مثبت یا منفی در او یا افرادی نظیر او میبینی (اگر کسی واقعا باشد) بگویی، بنظر من زندگی او از آغازش با انقلاب جنسیتی 68 تا درگیری دست آخر او با چپ/چپنماها یا هر چه نامش را بگذاریم جنبههای جالبی بنظرم دارد.
این هم برای اینکه سفارش کردی همه سوالات زیر کمی نباشد :e105:
و حالا باقی سوالات زیرشکمی !!
؟!
نه، تمام بدن و روان و جان زن مایملک شخصی و متعلق به منست،
کوچکترین چالشی بر این مالکیت با قطع ارتباط کامل روبرو خواهد شد، حتی خودارضایی!
آن «دوست» بدبخت و کذایی را هم برای همیشه طرد میکنم.
بعضیها میگویند این رفتار بتاست و نباید اصلا اهمیتی بدهید که زن چه میکند و شما هم بروید بپیوندید به آنها و غیرت در ذات خود نوکری زنان است و ... من از آنها نیستم. زن یا با من و مال من است یا مال دیگران. حق انتخاب کامل هم دارد.
حالا این رفتار بالاخره آلفاست یا بتا که بدان نه میگویی؟
Theodor Herzl
02-08-2014, 05:51 PM
هروئین
کوکائین
مورفین
الاسدی
حشیشمن کراک یکبار مصرف کردم آن هم یک ًپک که بسیار بد بود ، مزه پلاستیک میداد و اصلا هم high نکرد من رو! magic mushroom هم چندین بار مصرف کردم که یک ماده توهم زا هست ، یعنی یک چیزهایی میبینید که وجود ندارند ، آیا شما این ماده را مصرف کردید؟ من دوست دارم LSD را نیز امتحان کنم! فرق توهم magic mushroom با LSD میدانید چیست در نوع توهم دیدن! در magic mushrooms کار اصلی که میکند این هست که تمامی رنگها با یکدیگر مخلوط میشود
undead_knight
02-09-2014, 05:09 AM
شما از جلق زدن و انزوای مطلق جنسی خسته نمیشوید؟ :e415::e032:
در پاسخ جدی به سوال شما اما باید بگویم که چرا بازی گاهی برایم خسته کننده میشود. اینها همان مواقعی هستند که زیباترین دختر در دسترس را سوا میکنم و رابطهای بلندمدت با او ترتیب میدهم. اما چیزی که خیلی برای من خسته کنندهتر است و هرگز نمیتوانم خود را در آن تصور بکنم رابطهای طولانی و مداوم با یک نفر است. در این دنیا هیچ چیزی بدتر از زن تکراری نیست، حتی زن زشت! اینست که چند ماه درون رابطه، جانم به لب میرسد و گریزان میشوم. یا در یک مورد تبدیل به آدم بدخلق و به شدت Passive-aggressive شدم که هی جنجال و دعوای بیمورد به راه میانداخت.
متاسفانه آدما نمیزارند توی انزوای مطلق باشم:))
نه نه،اصلا منظور من از بازی، داشتن رابطه های کوتاه مدت نیست،اتفاقا من انحطاط روابط رو به خاطر بلند مدت بودنشون میدونم.
منظورم این بود که آدم بدون بازی هم میتونه روابط کوتاه مدت داشته باشه، بله البته شمار پارتنرهای در دسترس کم میشه ولی همچنان اونقدری هست که نیاز به رابطه بلند مدت نباشه.
من فکر میکنم حداقل الان اونقدرا هم ذوب شده در بازی نیستی و بیشتر به صورت محدود انجامش میدی.
Ouroboros
02-09-2014, 09:20 AM
اقای امیر واسه دختربازی ماشین چقدر تاثیر داره؟؟؟؟؟
هیچ تاثیری ندارد ، اگر پاتوق سواره میروید و میخواهید به جای هوش، منش، کردار، گفتار و «بازی» ماشین شما کارتان را برایتان انجام بدهد خب طبیعیست که ماشین مدل بالا نیاز دارید، بالای دویست میلیون. اما من پاتوق سواره هم رفتهام کالیبر زیبایی دخترها ۶ و کالیبر لاشی بودن آنها ۱۰ است. پاتوق پیاده، خیابان، مراکز خرید و ... ماشین نیاز ندارند و زیباترین دخترها را همینجاها میبینید. کلا موقعیت مالی شما هیچ اهمیتی فراتر از همان لژستیک(وسیلهی رفت و آمد، مکان، خرج یکی دو قرار اول و ...)ندارد.
آن خاطره ای که گفتید در خیابان دوست دخترتان فلان کرد برایتان در خیابان های ایران بود؟
نخیر، در ایران پیش چشم یکی از این پیرزنان چاق و چروک دست دختر را بگیرید شما را به سیخ میکشند!
Alice
02-09-2014, 10:13 AM
از میان هنرهای بصری/تجسمی کدام یک را میپسندید؟ چند اثر محبوبتان را هم ضمیمه کنید.
آیا باکرگی برای شما معیار همسرگزینی میباشد؟ توضیح بدهید.
در نگاه شما چه تیپی برای یک دختر آراسته و زیبا به نظر میرسد؟
در بین برنامههای رادیویی/تلویزیونی و نشریات ایرانی کدام یک را به جد دنبال میکنید؟
لطفا به احترام من و بدون شوخی در مورد «شترسوار دولادولا» کمی روشنگری کنید.
باران دوست دارید؟ چه فصلی از فصول سال را هنرمندانه میدانید؟
در مورد این (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D9%87%D8%A7%D9%85_(%DA%AF%D8%B1%D9%88 %D9%87_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C)) گروه موسیقی چه نظری دارید.
پیرامون پرسشی که گفتید باید بیشتر تامل کنید اندیشه کردید؟ هرگاه وقت و حوصله داشتید آنرا در این جستار برای من تشریح کنید.
برای لذت بیوشیمیایی موسیقی و هر آهنگ طربانگیز دیگری چه توضیح تکاملی در روند فرگشت کپیها وجود دارد؟!
Ouroboros
02-09-2014, 11:57 AM
پیرامون روشنفکران قبل از انقلاب چه میاندیشی؟ بطور بخصوص جلال آلاحمد (البته اگر او را اصلا روشنفکر میدانی)؟
ارزش چندانی برایشان قائل نیستم. رسالت روشنفکری در مرحلهی اول باید نقد عمیقترین دگمهای جامعه باشد نه حمله به بخشی از آنها برای تثبیت برخی دیگر. بر این مبنی کسی در حد کسروی شاید خیلی روشنفکرتر از آلاحمد بوده. بعد هم باید دید اندیشههای اینها چه راهگشای از ملت ایران کرد و مسیری را که با افکارشان روشن کردند به کجا رسید، که باز همین بیراهه است. بعضی از آنها رذل و دروغگو هستند مثل شریعتی، برخی دیگر درون تهی و حتی کمیک مثل فردید.
پس از انقلاب چه متفکران/روشنفکران فارسی زبانی بنظرت شاخص آمدهاند؟(تعداد را بسته به حال و حوصلهات خودت انتخاب کن)
ما اندیشهی بکری تولید نکردهایم اما در مسیر درستی برای این کار قرار گرفتهایم، که همانا آموختن اصولیتر و گستردهتر اندیشههای موجود است. بابک احمدی در این ماجرا نقش خوبی داشته. داریوش آشوری سنت حسنهی مطالعهی مستقیم ترجمههای حرفهای از آثار فلسفی را در ایران بنا نهاد... :e108:
دربارهیِ اگزیستانسیالیسم نظرت چیست؟ بطور خاص سارتر.
نویسندهی خوبی بود ولی دربارهی موضوعاتی صحبت کرد که نمیباید و خودش هم احتمالا در پایان عمر پشیمان شده بود. در فرانسه هم مثل ایران(در واقع شاید این سنت نکوهیده از فرانسه به ایران آمده باشد)از آدم خوشنام و معتبر توقع دارند دربارهی هر چیز یک نظر بدیع و کارشناسی و دقیقی ارائه بدهد. اینست که سارتر یک روز به هوسرل آویزان میشد و آن حرفهای مضحک را دربارهی «بودن و هستن» میزد، یک روز از باند «بادرماینهف» حمایت میکرد و ... چیزی شبیه به شاملو در ایران، ضرب در ده!
و بطور جداگانه نظرت را دربارهیِ نیچه بگو و در این میان بنظرت خوانش درست او چگونه است؟ شعرگونه و... یا تا حدی تحتاللفظی یا...؟
به گمان من نظرات نیچه دربارهی قدرت مایهی شرمندگیست، ولی ما میبینیم که در ایران همین بخش از نظریات او از همه محبوبتر است. آنچه دربارهی آگاهی و شناخت نوشته اما هنوز معتبر و جالب به نظر میرسد. در ایران محبوبیت او احتمالا به اشارهای که به «زرتشت» داشته و زنده شدن دوبارهی تمایلات ناسیونالیستی در جوانان ایرانی مرتبط باشد، اگرنه مقرمط بافیهای یک فیلسوف قرن نوزدهمی چرا باید صدها هزار مجلد فروش بکند انگار کتاب خاطرات زن شاه است؟ خواندن آثار او هم باید شعرگونه باشد یعنی در پی معنای پنهان و ضمنی و استعاری و ... باشید.
در آخر هم خاطرت باشد خیلی وقت پیش دربارهیِ هیچنز ازت پرسیدم و مختصر گفتی he is full of Crap !!
اما برایم جالب است اکنون با فاصلهیِ بیشتری که از آن دوران گرفتهام آنچه نقطه مثبت یا منفی در او یا افرادی نظیر او میبینی (اگر کسی واقعا باشد) بگویی، بنظر من زندگی او از آغازش با انقلاب جنسیتی 68 تا درگیری دست آخر او با چپ/چپنماها یا هر چه نامش را بگذاریم جنبههای جالبی بنظرم دارد.
بله قطعا جنبههای جالبی دارد، اما این «آلفابازیها» در دنیای اندیشه و سخن که خوشبختانه مردانه هستند جایی ندارد و نمیباید هم داشته باشد. کسی مثل هیچنز نه اندیشهی بکری داشت، نه سخن جدیدی آورد و نه به آنچه میگفت اعتقاد چندانی داشت. با اینهمه چنان نخوتی در رفتارش نشان میداد که گویی یک فیلسوف تمام عیار است چون به مادر ترزا حمله کرده و برضد دگماتیسم کلیسا نوشته. باز برمیگردد به همان رسالت روشنفکری و حمله به قویترین حلقهی زنجیر اسارت. بپذیرید یا نه اکنون در «جامعه» ، چه در ایران و چه در غرب مذهب بیآبرو و کماثر و ناتوان است. مهمترین و قدرتمندترین پنجهها به گلوی مردم از جای دیگری هستند. کسانی که شما اجازهی نقدشان را ندارید کسان دیگری هستند. آنهایی که تضاد منافعشان با دین به گسترش و همه گیری دینگریزی انجامیده جای بجز کلیسا و مسجد نشستهاند و ... ولتر به گمانم میگفت برای آنکه بدانید چه کسی بر شما حکومت میکند بگردید ببینید چه کسی را اجازه ندارید نقد بکنید. هیچنز به اسب مرده لگد میزد و طوری رفتار میکرد که انگار به هماوردی پرابهت و قدرت غلبه کرده. در ایران امروز هم اینرا میبینیم.
حالا این رفتار بالاخره آلفاست یا بتا که بدان نه میگویی؟
پاسخ مفصل شما. (http://www.daftarche.com/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%AF-36/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-1415/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-3.html#post61889)
همینکه شما اهمییت میدهید زن به چه کسی داده یا چه کسی او را کرده و ... یعنی زیادتر از اندازه سرمایهگذاری عاطفی کردهاید، یعنی او برایتان زیادی مهم است. اما آنچه برای من بسیار جالب است درک و برخورد مردان بتای هنوز در بند ماتریکس با تفاوت میان کنش و باور است، چنانکه گویی از وجود آن اطلاعی ندارند. برای مثال هنگامی که ما میگوییم «مهرورزی خود را مشروط و اقساطی و کلکسیونی بکنید» مرد بتا میشنود که «زن را دوست نداشته باشید»! حال آنچه ما میگوییم اینست که «نمایش» مهر و علاقهی خود را کنترل بکنید و چنان نباشد که تا فیها خالدون دل و رودهی عواطف شما وسط خیابان ولو باشد، هر قدر میخواهید زن را دوست بدارید به ما چه!
اینهم موقعیت مشابهیست، بیشتر تئوریسینهای منتقد «اهمییت دادن» حرفشان اینست که هرگونه مهم شمردن سرنوشت جنسی زن برآمده از رویاپردازی پیرامون تقدس مهبل و کسپرستی و پایبندی به تصویر «الههی مقدس» از زن است که مرد بتا در ذهن خود برپا ساخته و میپرستد. اینها در نظر نمیگیرند که اهمییت دادن دو بعد درونی و بیرونی دارد، و شما میتوانید اهمیتی ندهید اما «وانمود بکنید» که اهمیت میدهید، یعنی همزمان در ذهن خود بدانید و این دانسته را درونی کرده باشید که «تمام زنان پتانسیل لاشی شدن دارند»، اما در زندگی روزمره طوری رفتار بکنید که انگار از او توقع وفاداری دارید.
در کل به نظر من تقسیم کردن زن با مرد(ان) دیگر حد نهایت متصور ِ امگابودگی و بازندگی مرد است، و اگر کسی از آن لذت میبرد و «فتیش» دارد بهتر است هرچه زودتر چند متر طناب مرغوب تهیه کرده خود را از ارتفاع متناسب حلقآویز بکند.
Ouroboros
02-09-2014, 11:59 AM
من کراک یکبار مصرف کردم آن هم یک ًپک که بسیار بد بود ، مزه پلاستیک میداد و اصلا هم high نکرد من رو! magic mushroom هم چندین بار مصرف کردم که یک ماده توهم زا هست ، یعنی یک چیزهایی میبینید که وجود ندارند ، آیا شما این ماده را مصرف کردید؟ من دوست دارم LSD را نیز امتحان کنم! فرق توهم magic mushroom با LSD میدانید چیست در نوع توهم دیدن! در magic mushrooms کار اصلی که میکند این هست که تمامی رنگها با یکدیگر مخلوط میشود
نه تجربه نکردهام، اما شنیدهام. من تجربهی الاسدی همیشه برایم توام با احساس بیوزنی و درخشنده شدن همه چیز است، انگار که از شیشه درست شده باشند. خیلی هم برایم لذتبخش و زیبا و آرامش آورست.
Ouroboros
02-09-2014, 12:40 PM
از میان هنرهای بصری/تجسمی کدام یک را میپسندید؟ چند اثر محبوبتان را هم ضمیمه کنید.
نقاشی، «برهنه پائین میآید» مارسل دوشان را خیلی میپسندم.
3563
آیا باکرگی برای شما معیار همسرگزینی میباشد؟ توضیح بدهید.
بله قطعا، باکرگی یا دستکم شمار اندک شرکای جنسی زن و سن از دست دادن بکارت برایم بسیار مهم خواهد بود.
ازدواج پیوندیست سنتی و باید تحت اصول و سنن درست خود انجام بگیرد. افزون بر این، مطالعات علمی نیز نشان دادهاند که ارتباط مستقیمی هست میان شمار شرکای جنسی زن و احتمال شکست ازدواج، و نیز سنی که بکارت از دست رفته و افزایش آمار طلاق:
3562
و نیز : UI study examines link between teen sex and divorce rate (http://news-releases.uiowa.edu/2011/june/061411paik_study.html)
همچنین مفهوم «بیوه آلفا» در بازی به ما میآموزاند که زن همهی مردان را با «بذار» آلفای خود مقایسه میکند و هرچه لاشیتر باشد، کالیبر مردی که شما را با او قیاس خواهد کرد بالاتر و در نتیجه وفادار نگاه داشتن او سختتر خواهد شد. پس «لاشی را بکن، باکره را بگیر» استراتژی درست و موفقیست.
در نگاه شما چه تیپی برای یک دختر آراسته و زیبا به نظر میرسد؟
زن هرچه زنانگی بیشتری داشته باشد و نشانگان باروری و بهرهمندی از استروژن بالا در او بیشتر باشند به نظر مردان ایدهآلتر میآید. اما شوربختانه زنان با فرافکنی معیارهای خود به روی مردان، هرچه بیشتر تلاش میکنند شبیه به آنها بشوند! زن ایرانی امروز نمیداند که یک دامن ساده پوشیدن زیر مانتو او را در نظر مردان به مراتب درجات سکسیتر و خواستنیتر و زیباتر میکند تا مدرک کارشناسی ارشد فیزیک هستهای. زن زیبا و آراسته : موی بلند، آرایش خفیف، لباسهای رنگارنگ ِ زنانه، مثل همان دامن و روسریهای گشاد و .. لبان همیشه آراسته به لبخندی فرمانبردار و چشمانی انباشته از شرم و حیا و خندههای نخودی و ساکت که احساس «مراقب» را در مرد تحریک میکند و ... زنان شلوغ، حاضرجواب، جلف و لاشی که شلوار لی میپوشد و موهایش را پسرانه کوتاه می کند یا باید رقت تحمل وجود و خدمات مردان امگای بیمعیاری را دارند که هیچ گزینهی بهتری ندارند و به نظرشان «همه زنان زیبا هستند» را بپذیرند، یا به آبریزگاه موقت جنسی مرد آلفا برای یک شب بودن رضا بدهند. اینها درسهاییست که مادرانتان باید به شما میدادند، اما به جای آن و بدلیل گیر شوهران بتای ملالآور افتادن و ناتوانی از طلاق گرفتن از ایشان بدلیل وابستگی اقتصادی و هراس از تکرار سرنوشتی مشابه برای دخترانشان نصایحی ناکارآمد و اشتباه از قبیل «دستت توی جیب خودت باشد» و «محتاج هیچ مردی نباش» تحویل شما دادهاند. خبر بد برای زنان: مردان همجنسگرا نیستند و نمیخواهند با یک مرد کُسدار بخوابند، زن مستقل، خودرای، مغرور، بیبند و بار، حاضرجواب، باهوش و «اجتماعی»، تنها مردان وابسته، بله قربان گو، بیاراده، بیتجربه، پخمه و درخودمانده را جلب میکند. مردانی که خود چنان ویژگیهایی دارند، به دنبال زنانی میگردند که نماد کمال مطلق زنانگی هستند.
در نظر ما، و باقی مردان دارای حق انتخاب همینست.
پ.ن: باقی سوالات برای فردا خسته شدم. :e40d:
undead_knight
02-09-2014, 02:03 PM
این سوال رو از روی اکراه میپرسم،چون میخواستم سرش باهات بحث بکنم ولی نمیکنم:))
هنوز هم به همه چیزهایی که اینجا (http://www.daftarche.com/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%AF-36/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%AF-1070/#post37653) گفتی باور داری؟!
من فکر میکنم اخیرا یک چرخش ایدولوژیک داشتی، چون مثلا من فکر میکنم دیگه نتنها تقسیم بندی زن محور(یا درست تر بگم،سکس محور) "بازی" رو رد نمیکنی که حتی بهش شدیدا هم باور پیدا کردی.
viviyan
02-09-2014, 03:45 PM
بله قطعا، باکرگی یا دستکم شمار اندک شرکای جنسی زن و سن از دست دادن بکارت برایم بسیار مهم خواهد بود.
ازدواج پیوندیست سنتی و باید تحت اصول و سنن درست خود انجام بگیرد. افزون بر این، مطالعات علمی نیز نشان دادهاند که ارتباط مستقیمی هست میان شمار شرکای جنسی زن و احتمال شکست ازدواج، و نیز سنی که بکارت از دست رفته و افزایش آمار طلاق:
3562
و نیز : UI study examines link between teen sex and divorce rate (http://news-releases.uiowa.edu/2011/june/061411paik_study.html)
همچنین مفهوم «بیوه آلفا» در بازی به ما میآموزاند که زن همهی مردان را با «بذار» آلفای خود مقایسه میکند و هرچه لاشیتر باشد، کالیبر مردی که شما را با او قیاس خواهد کرد بالاتر و در نتیجه وفادار نگاه داشتن او سختتر خواهد شد. پس «لاشی را بکن، باکره را بگیر» استراتژی درست و موفقیست.
زن هرچه زنانگی بیشتری داشته باشد و نشانگان باروری و بهرهمندی از استروژن بالا در او بیشتر باشند به نظر مردان ایدهآلتر میآید. اما شوربختانه زنان با فرافکنی معیارهای خود به روی مردان، هرچه بیشتر تلاش میکنند شبیه به آنها بشوند! زن ایرانی امروز نمیداند که یک دامن ساده پوشیدن زیر مانتو او را در نظر مردان به مراتب درجات سکسیتر و خواستنیتر و زیباتر میکند تا مدرک کارشناسی ارشد فیزیک هستهای. زن زیبا و آراسته : موی بلند، آرایش خفیف، لباسهای رنگارنگ ِ زنانه، مثل همان دامن و روسریهای گشاد و .. لبان همیشه آراسته به لبخندی فرمانبردار و چشمانی انباشته از شرم و حیا و خندههای نخودی و ساکت که احساس «مراقب» را در مرد تحریک میکند و ... زنان شلوغ، حاضرجواب، جلف و لاشی که شلوار لی میپوشد و موهایش را پسرانه کوتاه می کند یا باید رقت تحمل وجود و خدمات مردان امگای بیمعیاری را دارند که هیچ گزینهی بهتری ندارند و به نظرشان «همه زنان زیبا هستند» را بپذیرند، یا به آبریزگاه موقت جنسی مرد آلفا برای یک شب بودن رضا بدهند. اینها درسهاییست که مادرانتان باید به شما میدادند، اما به جای آن و بدلیل گیر شوهران بتای ملالآور افتادن و ناتوانی از طلاق گرفتن از ایشان بدلیل وابستگی اقتصادی و هراس از تکرار سرنوشتی مشابه برای دخترانشان نصایحی ناکارآمد و اشتباه از قبیل «دستت توی جیب خودت باشد» و «محتاج هیچ مردی نباش» تحویل شما دادهاند. خبر بد برای زنان: مردان همجنسگرا نیستند و نمیخواهند با یک مرد کُسدار بخوابند، زن مستقل، خودرای، مغرور، بیبند و بار، حاضرجواب، باهوش و «اجتماعی»، تنها مردان وابسته، بله قربان گو، بیاراده، بیتجربه، پخمه و درخودمانده را جلب میکند. مردانی که خود چنان ویژگیهایی دارند، به دنبال زنانی میگردند که نماد کمال مطلق زنانگی هستند.
در نظر ما، و باقی مردان دارای حق انتخاب همینست.
وای چقدر توهین آمیز :e40b:
نگرتان درباره مولاژهای سکسی/زنانه ای که چینی ها ساخته اند برای مردان چیست؟ احساس میشود اگر نرم افزاری برای حرف زدن هم رویشان نصب شود که هرچند وقت یکبار با عشوه بگویند "نکـــــــــن" برای شما زنهای ایده آلی باشند :e057:
نمیترسید از ابتلا به بیماریهای مقاربتی؟ HPV، سفلیس، سوزاک، هپاتیت و ایدز...
حالا برای اینکه نگند این چرا همه ش سوالات جنسی میپرسه: تحملتان در مقابل شکنجه بالاست؟ در مقابل چه چیزی حاضرید جانتان را فدا کنید یا هزینه بالایی بدهید؟
iranbanoo
02-09-2014, 06:38 PM
امیر گرامی من بیش از هر چیز موفقیت شما در اینکه مخاطبانتان را جذب میکنید قلم و نثر فوق العاده تان میدانم.
فکر میکنید این نثر شما بر آمده از چیست؟دایره لغات قویتان یا قدرت ذهن یک نویسنده که توانسته تمامی افکار خود را
معطوف به مطلب کند و آن را به شیوه ای توانمند به مخاطبش برساند؟
Nevermore
02-09-2014, 07:27 PM
1-خاطره انگیز ترین بازی ای که کردی کدام است؟
2-از میان بازی های استراتژیک کدام را از همه بیش تر دوست می داری؟
3- 5 بازی برتر همه ی دوران ها؟
4-ساکر هم بازی می کنی؟تا به حال شرطی هم فوتبال بازی کرده ای؟
5- رابطه ات با قمار چه طور است؟
6-بهترین کاراکتر بازی های کامپیوتری؟
Persepolis
02-10-2014, 10:44 AM
تق تق تق یا الله :e404:
من هم چندتا سوال تخصصی از جناب Ouroboros (http://www.daftarche.com/members/ouroboros-66/) دارم :e306:
به نظر شما تعهد مرد متاهل و زن متاهل به ازدواج باید چگونه باشد ؟
آیا این درسته که فقط زن متاهل پایبند تعهد ازدواج باشد و مرد هر کاری که خواست بکند و با هر کسی بخوابد و به خودش هم افتخار بکند ؟!
به نظر شما هر زن و دختری قابل جذب شدن از طرف مرد هست ؟
نظر شما در مورد سکس با زنان و اقوام نزدیک مثل عمه خاله زندایی زنعمو و ... چیست ؟
به نظر شما چه اتفاقی می افتد که زن شوهردار تن به سکس با غیر شوهر می دهد ؟
به نظر شما زن های متاهل سکسی تر هستند یا دختران مجرد ؟
به نظر شما جذب دختران مجرد ساده تر هست یا زنان شوهردار ؟
عذر می خوام قصد جسارت نیست اما این جمله صادق هدایت را چطور تفسیر می کنید:
"فاحشه کسی است که در زندگیش از همخوابگی با بزغاله هم نگذشته است!اما قصد دارد با دختر باکره ازدواج کند!"
نظر شما درباره آزادی جنسی بدون قید و شرط چیست ؟
نظر شما در مورد جیمز باند چیست ؟
شما اگر قرار بود فقط یک مکتب برای زندگی کردن انتخاب کنید آن مکتب کدام بود ؟
از نظر احساسی خودتون را چطور می بینید ؟
آیا شما از نوشته های جلال آل احمد خوشتون میاد؟ به چه دلیل.
به نظر شما بهترین کتاب(ها) داریوش آشوری کدام است ؟
سپاس.
Ouroboros
02-10-2014, 11:18 AM
در بین برنامههای رادیویی/تلویزیونی و نشریات ایرانی کدام یک را به جد دنبال میکنید؟
هیچکدام را. گاهی نگاهی به سریالهای روز تلویزیونی یا خلاصهی داستان آنها میاندازم چراکه دوستی جایی به آن اشارهای کرده و من مثل آدم فضاییها به او نگاه کردهام. در میان نشریات غیرایرانی ولی خیلیها را میخوانم :
Le monde diplomatique
Scientific American
New Left Review
Men's Fitness
Flex
....
لطفا به احترام من و بدون شوخی در مورد «شترسوار دولادولا» کمی روشنگری کنید.
نه.
باران دوست دارید؟ چه فصلی از فصول سال را هنرمندانه میدانید؟
بله شیفتهی بارانم. زمستان را دوست دارم و خیابانهای شمیران یک زمانی در زمستان خیلی زیبا میشدند..
الان که همهاش شده برج و بانک!
در مورد این گروه موسیقی چه نظری دارید.
قابل تحمل است، ولی راک باید دربارهی عیش و طرب و زن و می و مواد باشد، نه اشعار نخنمای حافظ و سعدی.
پیرامون پرسشی که گفتید باید بیشتر تامل کنید اندیشه کردید؟ هرگاه وقت و حوصله داشتید آنرا در این جستار برای من تشریح کنید.
راستش نه. بسیار خب. :e303:
برای لذت بیوشیمیایی موسیقی و هر آهنگ طربانگیز دیگری چه توضیح تکاملی در روند فرگشت کپیها وجود دارد؟!
یکی از ایدهها که من بیشتر میپسندم مفید بودن توانایی تشخیص صداهای گوناگون ِ مجزا از هم برای بازشناسی اصوات محیط پیرامون است، که آموختن توانایی شناخت ریتمهای مختلف از هم را ابزار فرگشتیک مفیدی میکند، برای مثال فرض بکنید که شما غرش یک شیر درنده را با احساس ترس بازشناسی میکنید، این فایدهی تکاملی مشخص دارد، هر وقت غرش شیر را شنیدید پا به فرار میگذارید. این غرش اما دارای ویژگیهای صداشناختی مشخصیست: ارتفاع کم و ... حال تصور بکنید که صدای مثلا مادرتان را به عنوان صدایی آرامشبخش آموختهاید، که آنهم مشخصات خاص خودش را دارد(مثلا ارتفاع بالا)، موسیقی روشیست برای برانگیختن این عواطف از طریق تقلید آن صداها. شما هرگاه «غرش» ده ها ویلن را میشنوید که اپرایی هیجانانگیز مینوازند، یا نوای گیتار الکتریکی متالبازی را میشنوید که در شما ایجاد دلهره و ... میکند در واقع دارید همین رانه ها را فریب میدهید.
Ouroboros
02-10-2014, 11:23 AM
هنوز هم به همه چیزهایی که اینجا گفتی باور داری؟!
من فکر میکنم اخیرا یک چرخش ایدولوژیک داشتی، چون مثلا من فکر میکنم دیگه نتنها تقسیم بندی زن محور(یا درست تر بگم،سکس محور) "بازی" رو رد نمیکنی که حتی بهش شدیدا هم باور پیدا کردی.
نه هیچ چرخش ایدئولوژیکی رخ نداده چرخش در زندگی شخصی من بوده، آن زمان که لاف «رفتن به راه خود» و «نه گفتن به زنمحوری» را میزدم در رابطهای خوشبخت و عاشقانه با احتمالا یکی از زیباترین زنانی که در زندگی مخ زدهام غوطه ور و نابینا بودم. وقتی خداحافظی کردم و آمدم ایران، همان ماه اول دوم مشخص شد که اگر قدری در «ارزشها» کوتاهی نکنم به دردسر خواهم افتاد.
Ouroboros
02-10-2014, 11:57 AM
امیر گرامی من بیش از هر چیز موفقیت شما در اینکه مخاطبانتان را جذب میکنید قلم و نثر فوق العاده تان میدانم.
فکر میکنید این نثر شما بر آمده از چیست؟دایره لغات قویتان یا قدرت ذهن یک نویسنده که توانسته تمامی افکار خود را
معطوف به مطلب کند و آن را به شیوه ای توانمند به مخاطبش برساند؟
راز من برخورداری از ژنهای بسیار مرغوب است، شما برای دسترسی به آنها میتوانید در آیندهی نزدیک با بانک اسپرم شخصی که برای زنان بیوه و ترشیده و بیبچه و ... احداث میکنم تماس بگیرید. :e415:
پاسخ ملالآور سوال شما: وسواس روانی به روی آنچه مکتوب میکنید + توانایی تمرکز بالا. دایرهی لغات چندان مطرح نیست چراکه من از چند صد واژهی همیشگی به انحای مختلف، اما به موقع استفاده میکنم.
احاطه و اشراف به موضوعی که از آن صحبت میکنید هم مهم است. یک نکتهی دیگر: نوشتن بسیار موثرتر از خواندن است، شما هرقدر هم آثار مقرمط و پیچیده با واژگان هزار تومان به بالا بخوانید باز موقع نوشتن به مشکل برمیخورید. پس همین فرومنویسی احتمالا بهترین تمرین باشد.
Ouroboros
02-10-2014, 11:59 AM
وای چقدر توهین آمیز :e40b:
ببینید «توهینآمیز» بودن چیزی معیار سنجش درستی یا نادرستی آن نیست، حقیقت میتواند واقعا توهینآمیز باشد.
نگرتان درباره مولاژهای سکسی/زنانه ای که چینی ها ساخته اند برای مردان چیست؟ احساس میشود اگر نرم افزاری برای حرف زدن هم رویشان نصب شود که هرچند وقت یکبار با عشوه بگویند "نکـــــــــن" برای شما زنهای ایده آلی باشند :e057:
اتفاقا یکی داشتم، نرمافزار صدا هم داشت اما جنس بنجل چینی زود خراب شد و به جای «نکن»های عشوهآلود، وسط کار شروع به سردادن جیغهای فمینیستی میکرد که «مردسالاری را ببین» و «مزیت مردی، کمک!»...
مجبور شدم بگذارمش سر آشغال. :e057:
نمیترسید از ابتلا به بیماریهای مقاربتی؟ HPV، سفلیس، سوزاک، هپاتیت و ایدز...
بهای «عشق» سنگین است. اما من همهی جوانب احتیاط را رعایت میکنم و هر شش ماه یکبار تست کامل استیدی میدهم.
حالا برای اینکه نگند این چرا همه ش سوالات جنسی میپرسه: تحملتان در مقابل شکنجه بالاست؟ در مقابل چه چیزی حاضرید جانتان را فدا کنید یا هزینه بالایی بدهید؟
به هیچ عنوان، کمترین میزانی از درد مرا عصبی و منزجر و دیوانه میکند. من گاهی برای یک سردرد ساده میروم بیمارستان: تحملم در برابر درد بسیار اندک است.
پیشتر هم به پرسش دوم پاسخ دادهام، نه به خاطر هیچ چیز حاضر به فدا کردن جانم نیستم.
Anarchy
02-10-2014, 12:06 PM
یک سوالی هم 1-2 سال در ذهن من هست که بپرسم. چرا شما "بررسی" رو مینویسید "برسی" ؟ نکنه کلمه های فارسی هم تشدید دار شدن :e415: ؟
Ouroboros
02-10-2014, 01:55 PM
1-خاطره انگیز ترین بازی ای که کردی کدام است؟
GTA III
من از آغاز طرفدار این بازی بودم و اگر خاطرتان باشد یک و دوی آن بازیهای دو بعدی با گرافیک ضعیف و ... بودند. زمانی که نسخهی سوم بیرون آمد من انتظار چیز مشابهی داشتم، که به نحوی مثبت سورپرایز شدم.
2-از میان بازی های استراتژیک کدام را از همه بیش تر دوست می داری؟
اینهم پرسیدن دارد؟ مشخص است که AOE 2 ..:e402:
3- 5 بازی برتر همه ی دوران ها؟
1. Dark Souls
2. Shadow of the Colossus
3. Diablo II
4. Bioshock
5. Pac-Man
4-ساکر هم بازی می کنی؟تا به حال شرطی هم فوتبال بازی کرده ای؟
منظورتان فوتبال واقعیست؟ کاردیو عضلهسوزی میکند و من برای نگه داشتن زحمات باشگاه تا مستراح هم که میخواهم برود با صندلی چرخدار میروم.. :e409:
فیفا ولی مفصل میزنم، یک زمانی هم شرطی بازی میکردم و میبردم.
5- رابطه ات با قمار چه طور است؟
پوکر بازی میکنم، شرطهای کلان ولی فقط با بردهایم بازی میکنم و تا به حال یک ریال هم نباختهام.
قمار زیاد خوب نیست من از آن فقط برای آشنایی با آدمهای ثروتمند گردنکلفت و «دوستی» با ایشان بهره میبرم.
آدم هرگز نمیتواند دوست و آشنای عیاش ِ مایهدار ِ بیبته دبنگ کم داشته باشد.
6-بهترین کاراکتر بازی های کامپیوتری؟
Dante, DMC 3
Ouroboros
02-10-2014, 02:19 PM
به نظر شما تعهد مرد متاهل و زن متاهل به ازدواج باید چگونه باشد ؟
باید همه جانبه و کامل باشد، اما نیست. خوشگذرانی و عیش و خوشبختی متعلق به انسان مجرد است، کسی که تصمیم به ازدواج گرفته باید بداند که درحال قدم گذاشتن به میدان مین است و نه یک اشتباه، اما مجموعهای بسیار کمتر از آنکه گمان میکند از «یک اشتباه»ها باعث انهدام آن پیوند خواهد شد. اما مردم ترجیح میدهند به ازدواج در قالب چیزی بجز شر واجب بنگرند و این سرآغاز مشکلات بعدیست، دیگر اشتباهاتی که مردان مرتکب میشوند : بتابازی زیاد درآوردن، قطع دوستی، لاسزنی و چشمچرانی، نخواستن سکس با تمام توان تهاجمی ممکن به حداکثر میزان متصور، مطرح نکردن خواستههای عاطفی و جنسی بدلیل تلاش برای پرهیز از مرافعه و مشاجره، گوش دادن به حرف زن و فرمانبرداری به خیال رسیدن به آرامش و ... اشتباهاتی که زنان مرتکب میشوند: ول کردن خودشان، وزن آوردن، این تصور که طرف را فتح کردهاند و نبرد تمام شده، بچهدار نشدن، زیاد بچه دار نشدن، نرسیدن به خواستههای جنسی همسرشان، بچهها را به مرد تحمیل کردن(«اتفاقی» حامله شدن)، تصور اینکه میتوانند شاغل باشند و همزمان همسر و مادر خوبی هم بمانند و ...
آیا این درسته که فقط زن متاهل پایبند تعهد ازدواج باشد و مرد هر کاری که خواست بکند و با هر کسی بخوابد و به خودش هم افتخار بکند ؟!
اخلاقا «درست است» یا چه؟ اخلاقا احتمالا ایراد دارد، اما در عینیت شما با کانت زندگی نمیکنید و خیانت زن به معنی قائل نبودن ذرهای ارزش برای همسرش است، برای مردان اینگونه نیست و یک مرد میتواند عاشقانه همسر خود را بپرستد، اما تا از در اطاق رفت بیرون شلوار خود را پائین بکشد و بدهد منشی مربوطه یک ساکی به قضیب بزند! در عمل هم خیانت زن باعث از هم پاشیدن روان مرد میشود و بسیاری مواقع اگر سرمایهگذاری او به روی زن زیاد بوده باشد دست به خودویرانگری یا حتی آسیب رساندن به دیگران میزند، زیرا میداند که دور انداخته شده و تمام زحماتش بر باد رفته، اما زن پس از البته میزان قابل پیشبینی و درکی از کولی بازی علاقه و اشتیاقش به آن مرد افزون میشود بدلیل Pre-selection : «این مردیست چنان ارزشمند که زنان دیگر هنوز خود را به آغوش او میاندازند». ترک کردن مردان و طلاق زن بدلیل خیانت فقط در فیلمها و رمانها اتفاق میافتد، در واقعیت ماجرا مردان خائن خوشبختترین ازدواجها را دارند و زن و مرد و بچهها همه در محیط امن خانواده زندگی میکنند، چون مرد میل جنسی مازاد خود را که زن چروک ِ گشاد ِ یائسه قادر به ارضا کردنش نیست میبرد بیرون و زن هم میداند که هرچه بشود عشق و علاقه و یا دستکم تعهد این مرد محبوب دل زنان دیگر را خواهد داشت.
تبصره: خیانت با فاحشه یا زن زشتتر باعث ترک کردن شما از سوی همسرتان خواهد شد. خصوصا اگر در منش و رفتار بتا هستید.
به نظر شما هر زن و دختری قابل جذب شدن از طرف مرد هست ؟
اینکه چرت بود، فکر کنم منظورتان این باشد که آیا «هر مردی میتواند هر زنی را بدست بیاورد» که پاسخ منفیست. شما در ایدهآلترین شرایط و با برجستهترین بازی متصور تنها میتوانید یک نمره بالاتر از خودتان را مخ بزنید و به رختخواب بکشید، و دو نمره بالاتر را بگیرید(بله چون تعهد مرد ارزشمندترین داشتهی او برای زن است، و موقع ازدواج گزینههای شما بیشتر میشود). پس اگر در هرم قدرت مردان جایگاه شما ۵ از ۱۰ است، حداکثر زنی که میتوانید شیفتهی خودتان بکنید ۷ خواهد بود، آنهم پس از سالها تلاش و تمرین و شکست. اما با در نظر گرفتن این نکته که مرد همیشه زن پائینتر از خودش گیرش میآید و بتای معمولی هرقدر هم که جایگاه بالایی داشته باشد میرود دو پله پائینتر از خودش دوستدختر پیدا میکند و مرد ۸ زن ۶ گیرش میآید، همان دختر ۷ احتمالا مقصود شما از «هر زنی» و خیلی فراتر از خوشبینانهترین رویاپردازیهایتان خواهد بود.
نظر شما در مورد سکس با زنان و اقوام نزدیک مثل عمه خاله زندایی زنعمو و ... چیست ؟
چندشآور و سخیف، ولی انتخاب خود شخص.
به نظر شما چه اتفاقی می افتد که زن شوهردار تن به سکس با غیر شوهر می دهد ؟
۱. شوهر بتا میشود. من اینرا چند ده بار از نزدیک دیدهام، زنها میگویند «بعد از ازدواج عوض شد» و مردان میشنوند «بعد از ازدواج بد شد»، در حالی که منظور اینست : بعد از ازدواج قابل پیشبینی، ملال آور، فتح شده، فرمانبردار، تکراری و «بتا» شد. بازی یک تناقض درونی دارد که شاید بعدا دربارهی آن نوشتم، و برطبق آن مرد از نظر زمانی دائم بتا میشود و عشق زن را از دست می دهد. از بعد زمانی، زن دائم گسسته میشود و مرد دائم وابسته، اینست که میبینیم آلفاترین مرد پس از پانزده سال در یک زندگی زناشویی «چشم خانم، هرچی شما بگید» شده. ۹۹٪ مشکلات برآمده از اینست.
۲. شوهر آلفا میماند. این تناقض درونیست! اگر زیادی آلفا بمانید و آن اندازه که باید امنیت عاطفی برای زن فراهم نکنید او دچار یک خلاء عاطفی بسیار شدید میشود که تنها یک مرد بتا میتواند آنرا پر بکند. افراط در هر زمینهای بد است، استقلال و غرور و خست عاطفی و تله گذاشتن و بازیهای روانشناختی پیچیده هم اندازه دارند و اگر در استفاده از آنها افراط بشود زن میپرد. قانون طلایی همان ۳ به ۱ است، ۳ عمل آلفا، یک عمل بتا.
به نظر شما زن های متاهل سکسی تر هستند یا دختران مجرد ؟
:e402:
هههه، دختر تنگ ِ زیبای ۲۰ ساله با پوست لطیف و چشمان محجوب و لبهای نرم. زن شوهردار پر از عقده های جورواجور عاطفی و جنسیست و به روح شما ایدز میدهد، بیشترشان هم تنشان از این خطهای چندشآور دارد!
ولی کردن زن شوهردار در حد همان زیبای ۲۰ ساله به اعتماد بنفس شما کمک میکند زیرا ناخودآگاه فکر میکنید «بنگر که شوهر بتای این زن همهی زندگی خود را به پای او ریخته، اما او اینطور جلوی من زانو زده و برای گرفتن شوشول التماس میکند».
به نظر شما جذب دختران مجرد ساده تر هست یا زنان شوهردار ؟
زن شوهردار آسانترین زن دنیاست. به شما میگویم، حتی بازی چندانی برای دلبری از این زنان نیاز نیست، تنها جرئت نزدیک شدن به زنی که حلقه دارد را داشته باشید، به طور نامحدود و آسان هر جور سکس که بخواهید دریافت میکنید. تنها چیزی که برای او مهم است اینست که شما شوهر تکراری ِ ملالآور همیشگی او نیستید، نمیداند که سر چه ساعتی میروید خانه، نمیداند هر دقیقه از زمانی که پیش او نیستید چه میکنید و میتواند اندکی به تخیل سپوخته شدهی خود فضا برای بلندپروازی بدهد.. شما مردی هستید بجز شوهرش که دارد به او توجه نشان میدهد. حتی اگر بیبخارترین مرد دنیا هم باشید در زندگی کسالتبار او باز کالایی آنچنانی و سرگرمی خارقالعادهای هستید.
بتاچهها اغلب اینرا نمیدانند و در اوهام سخیف خود گمان میکنند زنان بیوه از همه اسانتر هستند، چه بامزه.. خبر شوکآور برای مردان نرمپستان: همهی بتاهای دیگر هم مثل شما فکر میکنند، و زنان بیوه به این دلیل «بیشترین» میزان متصور از توجه جنسی را میان زنان دریافت میکنند و خدمات جنسی خود را منحصرا برای آلفاترین مردانی که میتوانند با صورت و بدن روبه پیری خود جلب بکنند نگاه میدارند. از نظر آسانی زنان را از آسانترین به سختترین اینطور طبقهبندی بکنید : زن شوهر دار > دختر مجرد > زن بیوه.
عذر می خوام قصد جسارت نیست اما این جمله صادق هدایت را چطور تفسیر می کنید:
"فاحشه کسی است که در زندگیش از همخوابگی با بزغاله هم نگذشته است!اما قصد دارد با دختر باکره ازدواج کند!"
صادق هدایت بدون کمترین تردیدی مردی بود به شدت بازنده با زنان که حتی احتمالا باکره از دنیا رفت، آثار او انباشته از خیالپردازیهای موهوم دربارهی زنان و بت سازی از ایشان است و نگاهی که به عشق داشت نگاه مضحک مرد امگا بود(داش اکل برای مثال). من اگر میخواستم جواب هوشمندانهای بدهم: «باکره کسی است که حتی در فرانسه هم کس گیرش نیامد و تنها مهبلی که در زندگی دید همان ِ مادرش به وقت دنیا آمدن بود».
:e415::e057:
نظر شما درباره آزادی جنسی بدون قید و شرط چیست ؟
وجود خارجی ندارد و نمیتواند داشته باشد، در غرب هم قید و شرط سکسوالیتهی زن را برداشتهاند و همانهای مرد را محکمتر کردهاند.
نظر شما در مورد جیمز باند چیست ؟
آنرا بسیار میپسندم و به نظرم در تاریخ رمان نظیر ندارد، چراکه نویسنده یک جاسوس ِمامور حکومت و نماد سرسپردگی به نهاد قدرت و نوکر سرکوب را تبدیل به کارکتری یاغی کرده. شما وقتی به جیمز باند میاندیشید یک مهرهی استراتژیک در دستان یک قدرت ارتجاعی و بوروکراتیک(چیزی که یک مامور واقعی سازمان جاسوسی انگلیس هست)در ذهنتان نمیآید بلکه مردی مستقل از قدرت و دارای یک کد اخلاقی مشخص برایتان تداعی می شود.
شما اگر قرار بود فقط یک مکتب برای زندگی کردن انتخاب کنید آن مکتب کدام بود ؟
Hedonism - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Hedonism)
از نظر احساسی خودتون را چطور می بینید ؟
نمیدانم، مهربان، بخشنده... :e404:
تا به حال به این موضوع نیاندیشیدهام...
آیا شما از نوشته های جلال آل احمد خوشتون میاد؟ به چه دلیل.
نه، به نظر من نثری معمولی دارد و بنمایهی چندانی هم در آنها نیست که بتوان آثار او را مستقل از نثر بازخواند.
با اینهمه بیچاره قربانی توجه بیجای نظام مقدس و تلاش رژیم برای «عقبه یابی» در این ملت و مملکت شد و بدنامی محبوب ج.ا بودن به پیشانی او خورد.
به نظر شما بهترین کتاب(ها) داریوش آشوری کدام است ؟
ترجمهی شهریار - ماکیاولی
سپاس.
سپاس از شما. :e306:
Ouroboros
02-10-2014, 02:21 PM
یک سوالی هم 1-2 سال در ذهن من هست که بپرسم. چرا شما "بررسی" رو مینویسید "برسی" ؟ نکنه کلمه های فارسی هم تشدید دار شدن ؟
میبینم که مرض مهربد همه را مبتلی کرده و فراگیر میشود؟ :e415:
عادت است گرامی از روزگار قدیم.
viviyan
02-10-2014, 02:30 PM
امیر شما همزمان هم تنفر و هم تحسین را برمی انگیزانید. آدم ترجیح میدهد آدمی چون شما را ابدا نشناسد، خیلی آزاردهنده هستید :e414:
Theodor Herzl
02-10-2014, 02:32 PM
میبینید امیر گرامی! در اینترنت هم همین است با این نسوان عین حیوان برخورد کنید تحسین برانگیز میشوید برای آنها!:e409:
viviyan
02-10-2014, 02:35 PM
میبینید امیر گرامی! در اینترنت هم همین است با این نسوان عین حیوان برخورد کنید تحسین برانگیز میشوید برای آنها!:e409:
خیلی ها در اینترنت با نسوان عین حیوان برخورد میکنند و در نهایت چیزی جز نفرت نصیبشان نمیشود. امیر به خاطر وجه دیگری از شخصیتشان تحسین برانگیز هستند نه زن ستیز بودنشان.
Persepolis
02-10-2014, 03:44 PM
من اگر میخواستم جواب هوشمندانهای بدهم: «باکره کسی است که حتی در فرانسه هم کس گیرش نیامد و تنها مهبلی که در زندگی دید همان ِ مادرش به وقت دنیا آمدن بود».:e412: باور بفرما بعد از خواندن این جمله تا 15 دقیقه فقط می خندیدم دمتان گرم..
امیر جان از صداقت کلام و اوپن بودنت خوشم میاد..
سپاس از روشنگریتون :e032:
Ouroboros
02-10-2014, 03:46 PM
میبینید امیر گرامی! در اینترنت هم همین است با این نسوان عین حیوان برخورد کنید تحسین برانگیز میشوید برای آنها!:e409:
خیلی ها در اینترنت با نسوان عین حیوان برخورد میکنند و در نهایت چیزی جز نفرت نصیبشان نمیشود. امیر به خاطر وجه دیگری از شخصیتشان تحسین برانگیز هستند نه زن ستیز بودنشان.
هر دوی شما حق دارید، کسری حق دارد چراکه عوضیبازی خیلی بهتر از بتابازیست، اما ویوین حق دارد زیرا عوضیبازی به دلایلی بجز آنچه کسری گمان میکند موثر است.
اول آنکه «عوضی بازی» تنها زمانی پاسخ میدهد که شما «عوضی بامزه» باشید، عوضی خشک و خالی سراپا «عقده» به نظر میرسد و زنان همچون سگ شکاری بوی عقده را از فرسنگها استشمام میکنند و باعث بیزاری بیشترشان میشود. دوم اینکه اتفاقا عوضی بامزه که من باشم، با زنان به مراتب درجات «انسانی»تر از مردانی که نمیتوانند حتی یک گفتگوی ساده با ایشان داشته باشند رفتار میکنم، این بتاچههایی که جرئت مخالفت با زنان را ندارند، با تمام درخواستهای ایشان موافقت میکنند، هرگز در زندگی به زنی «نه» نگفتهاند، نوک پا و آستهآسته در حضور زنان تردد میکنند مبادا که ایشان برنجند، فکر و ذکرشان اینست که بهترین تصویر ممکن را از خودشان ارائه بدهند، لحظهای آرام نمیگیرند و دست از چاپلوسی برنمیدارند. زنان نمیتوانند یک گفتگوی ساده با هیچ مردی داشته باشند چراکه مرد به جای گوش دادن به حرفهای او به دنبال یافتن راهی جهت تضمین هرچه بیشتر نزدیکی عاطفی/جنسی از میان حرفهای اوست. شاید کل مبحث «شیءانگاری» در فمینیسم مربوط به همین باشد؟
در چنین دینامیک بیآبرویی، وقتی مردی از راه میرسد که زن را به خاطر مسخرهبازیهایی که در میآورد و گهتستهایی که میکند و حرکاتی که در میآورد(و تمام زنان تمام مدت به آن مشغول هستند)نگ میزند و تمسخر میکند و با صدای بلند آنها را یادآور میشود، در دم خود را از ۹۹٪ باقی مردان جدا میکند. برای زن «عوضی بامزه» یادآور «برادر کوچکتر»، «دایی باحال» یا «پدر شوخ»طبعیست(و همهی زنان چنان فیگوری در زندگی داشتهاند یا غبطهی آنها که داشتهاند را میخوردهاند)که ابایی از گیسخند زنان بخاطر نظرات اغلب مضحکشان، افکار بیشتر سطحی و حرکات قابل پیشبینی ندارد. من وقتی به دختری میگویم «موهاتو ریختی رو گوشت معلوم نشه چقدر بزرگن؟» مردی که تمام عمر فکر و ذکرش نوک پا راه رفتن دور عواطف زنان بوده مرا «عوضی» و ... میبیند که دارم با او مثل حیوان رفتار میکنم و احترام جایگاه مقدس ایزدبانوی پاک را رعایت نکرده، دختر اما احساس خوبی پیدا میکند با خود میگوید «این چرا با بقیه فرق میکنه؟ چه بامزه.. چه پر رو.. فکر کرده کیه؟.. حالا واقعا کی هست.. اما نه... بذار آدمش میکنم.. چنان بهش سکس بدم به موسموس بیوفته..آره، گوشهای من بزرگن؟ فکر کرده». :e057:
ولی بله، در پایان روز، ارزش عوضیبازی شوخ و شنگ ِ من هزار برابر بیشتر از احترام کاذب از روی چاپلوسی هزاران مرد فمینیست است، و همینطور پاداشی که به آن میدهند!
iranbanoo
02-10-2014, 05:38 PM
راز من برخورداری از ژنهای بسیار مرغوب است، شما برای دسترسی به آنها میتوانید در آیندهی نزدیک با بانک اسپرم شخصی که برای زنان بیوه و ترشیده و بیبچه و ... احداث میکنم تماس بگیرید.
آ!!پس حتما رزومه تان را برایم بفرستید تا در صورت لزوم نگاهی به آن بیندازم:)
Russell
02-10-2014, 07:56 PM
امیر عزیز، گفتی دوستداری در ژاپن زندگی کنی و درجا باعث شدی شاخی بر سرم جوانه بزند !!
چرا؟ برای یک آنارشیست به قول خودت دوستدار هرج و مرج است، چه چیز زندگی ژاپنی برایت دوست داشتنیست؟ من میتوانم بفهمم چگونه میتواند آشنایی یا مطالعهیِ آن جذاب باشد (چون برای من هم هست)، ولی زندگی در آن و به سبک آن؟؟؟!!!!!!! :e40c:
Ouroboros
02-11-2014, 09:08 AM
امیر عزیز، گفتی دوستداری در ژاپن زندگی کنی و درجا باعث شدی شاخی بر سرم جوانه بزند !!
چرا؟ برای یک آنارشیست به قول خودت دوستدار هرج و مرج است، چه چیز زندگی ژاپنی برایت دوست داشتنیست؟ من میتوانم بفهمم چگونه میتواند آشنایی یا مطالعهیِ آن جذاب باشد (چون برای من هم هست)، ولی زندگی در آن و به سبک آن؟؟؟!!!!!!!
من از این علایق متناقض زیاد دارم راسل جان. جامعهی ژاپن برایم مملو از چیزهای خارقالعاده است که ارزش تجربه کردن دست اول را دارند. ضمن اینکه هرج و مرج هم به نظر میرسد که تنها در کنار نظم مستبد جذابیت پیدا میکند و به خودی خود چندان جاذبهای ندارد. ژاپن کنونی ایندو را در کنار هم دارد، یعنی در عین برخورداری از یک ساختار اجتماعی، ولو بسیار متزلزل، به نظر میرسد که تقریبا هرکاری مجاز است.
mosafer
02-11-2014, 01:33 PM
درود :e032:
اما از زن توقع وفاداری کامل دارم، ولو آنکه یکی از چهار زن ِ حاضر در زندگیام باشد!
در این دنیا هیچ چیزی بدتر از زن تکراری نیست،
با این دید ، چند سال میتوانید به زن ِ زندگی خود وفادار بمانید؟
Ouroboros
02-11-2014, 02:15 PM
درود :e032:
با این دید ، چند سال میتوانید به زن ِ زندگی خود وفادار بمانید؟
چند «سال» :e412:
وفاداری عاطفی = تا ابد
وفاداری جنسی = هیچ!
من دریافتهام که خیانت جنسی چندان برای زنان گران نیست، خیانت عاطفیست که مایهی هراس و بیزاری و اندوه آنها میشود. بر این مبنی، اگر روزی خریدار بودم، و زن خوبی مثل شما گیر من آمد(که پیداست به همسر و فرزندان خود علاقه دارید و در همین اینترنت هم دائم درپی یافتن راههایی برای بهتر کردن زندگی ایشان هستید و باید الگوی دختران بازیگوش و پسرباز انجمن باشید)، اگرهم به او خیانت جنسی، که بخشی از طبیعت من و برایم غیرقابل کنترل است بکنم هرگز به او خیانت عاطفی نخواهم کرد، دستکم تا آنجاکه یک انسان میتواند دربارهی آیندهی مختوم خود متعهد و پایبند بشود(من چه میدانم ده سال دیگر چه احساسی خواهم داشت و ...).
زنان اگر میفهمیدند که میان سکس و عشق برای مرد اقیانوس اطلس واقع شده نیمی از مشکلات جهان حل میشد..
Russell
02-11-2014, 02:15 PM
امیر جان خودت سریال The Wire را (که معرفی کردی اینجا) دیدهای؟ اگر آری نمرهات به آن چند است؟ کارکتر مورد علاقهات در آن کدام است؟
در همان ابتدای تاسیس اینجا یکبار یک لیستی بعنوان کتبی که برای مطالعهیِ جدی فلسفه باید خوانده باشید داشتی مینوشتی، بعد گفتی خسته شده بقیهاش باشد بعدا !!
آنرا خیالداری تکمیل کنی؟ :e056:
mosafer
02-11-2014, 02:35 PM
چند «سال» :e412:
وفاداری عاطفی = تا ابد
وفاداری جنسی = هیچ!
من دریافتهام که خیانت جنسی چندان برای زنان گران نیست، خیانت عاطفیست که مایهی هراس و بیزاری و اندوه آنها میشود. بر این مبنی، اگر روزی خریدار بودم، و زن خوبی مثل شما گیر من آمد(که پیداست به همسر و فرزندان خود علاقه دارید و در همین اینترنت هم دائم درپی یافتن راههایی برای بهتر کردن زندگی ایشان هستید و باید الگوی دختران بازیگوش و پسرباز انجمن باشید)، اگرهم به او خیانت جنسی، که بخشی از طبیعت من و برایم غیرقابل کنترل است بکنم هرگز به او خیانت عاطفی نخواهم کرد، دستکم تا آنجاکه یک انسان میتواند دربارهی آیندهی مختوم خود متعهد و پایبند بشود(من چه میدانم ده سال دیگر چه احساسی خواهم داشت و ...).
زنان اگر میفهمیدند که میان سکس و عشق برای مرد اقیانوس اطلس واقع شده نیمی از مشکلات جهان حل میشد..
وفاداری که از آن نام بردم شامل تمام موارد میشد
و اینکه از نظر شما وفاداری عاطفی و جنسی با هم فرق میکند کمی برای زن هضمش سخت، و در باورش نخواهد گنجید
مردی که پیمان زناشوئی بسته، آزادست راحت غیر از او شریک جنسی در نظر بگیرد و منت بر سر ش بگذارد که هنوز به تو وفادارم آن هم از بعد عاطفی
عموما زنها مرد زندگیشان را متعلق به خود میدانند(حتی بین روابط دوستانه) و نمیتوانند رقیب دگری را تحمل کنند چه جنسی چه عاطفی
وقتی زنی بداند همسرش راحت با بقیه تماس جنسی برقرار میکند به یکباره اعتمادش را از دست میدهد
و این خود، باعث اغاز روابط پنهان او نیز میشود و توجیه شما برای او، او را قانع میکند که برای خودش هم نباید مشکلی وجود داشته باشد
البته میتوانید تک تک جملاتم را مردود اعلام کنید ولی اینها نظر شخصی یک زن خوب،مثل من ست :):e405:
+
من همیشه به همسرم میگویم:اگر واقعا نمیتوانی تحمل کنی حس درونت را هر کاری مایلی انجام بده ولی تمام تلاشت را بکن من متوجه نشوم چون از آن به بعد ست که دیگر هیچ اعتمادی به تو نخواهم داشت ،و امان از روزی که زن، به مرد اعتماد نکند
پ.ن
مردان اگر میفهمیدند که میان سکس و عشق برای زن هیچ چیز واقع نشده نیمی از مشکلات جهان حل میشد..
:e032:
Ouroboros
02-11-2014, 02:43 PM
امیر جان خودت سریال The Wire را (که معرفی کردی اینجا) دیدهای؟ اگر آری نمرهات به آن چند است؟ کارکتر مورد علاقهات در آن کدام است؟
در همان ابتدای تاسیس اینجا یکبار یک لیستی بعنوان کتبی که برای مطالعهیِ جدی فلسفه باید خوانده باشید داشتی مینوشتی، بعد گفتی خسته شده بقیهاش باشد بعدا !!
آنرا خیالداری تکمیل کنی؟ :e056:
بله البته. شخصیت بابلز را دوست داشتم و مکنالتی.
راسل جان «بعدا» را که خودت میدانی در مرام یعنی هیچوقت. اکنون من دهها پروژهی نیمهتمام و ... دارم. آنهم یک جایی آن وسطها دفن است. اگر یک زمانی در ایران بازنشستگی مد شد و ما بازنشست شدیم همه را کامل میکنم. :e417:
mosafer
02-11-2014, 07:21 PM
زن شوهردار آسانترین زن دنیاست.
چقدر ایمان دارید به این سخن خود،که چنین با اطمینان عنوان کردید؟
ظاهرا تنها زن شوهر دار این انجمن من هستم و سوالم ابدا بخاطر حساسیت زنانه نیست برایم جالب بود فقط...
Russell
02-14-2014, 12:28 PM
امیر عزیز نظرت بطور کلی دربارهیِ آکادمیا و شیوهیِ مستقر آن، مخصوصا در زمینهیِ پژوهش چیست؟ و بنظرت سیستم مناسب و ایدهآل برای آن چگونه باید باشد؟ آیا راهی هست تا بدون افتادن در دام به جزمیت و مافیا و باند بازی و... به سیستمی که در آن روشمندی و دقت و دسیپلین برقرار است رسید؟
همینطور نظرت را دربارهیِ فلسفهیِ قارهای و فلسفهیِ تحلیلی در همین بافتار بگو.
قضاوتت دربارهیِ برتراند راسل چگونه است؟
Ouroboros
02-14-2014, 01:50 PM
میر عزیز نظرت بطور کلی دربارهیِ آکادمیا و شیوهیِ مستقر آن، مخصوصا در زمینهیِ پژوهش چیست؟ و بنظرت سیستم مناسب و ایدهآل برای آن چگونه باید باشد؟ آیا راهی هست تا بدون افتادن در دام به جزمیت و مافیا و باند بازی و... به سیستمی که در آن روشمندی و دقت و دسیپلین برقرار است رسید؟
خیلی بد است راسل جان. اولین مشکل اینست که کل محیط سلسلهمراتبی و سرکوبگر است. آن خاطرهی کذایی داوکینز دربارهی «رواداری علمی» را شنیدهاید؟ اصلا از این خبرها نیست. دستکم در فرانسه که اینگونه نبود. باندبازی در تمام رشتهها بیداد میکرد. جدای از آن کُد نانوشتهی «درستنمایی سیاسی» در غرب هست که هیچکس حق ندارد کوچکترین تقابلی با روایت مقبول از احوال اقلیتها، مهاجران، زنان و همجنسگرایان بکند. بعد هم سیستم چاپ مقالات بسیار بدویست و برای خیلی معیارها که باید نوشتهها را چک نمیکند، افزون بر آنکه باعث بوجود آمدن نوعی محوریت کاذب برای جعل توانایی شده. وضعیت اقتصادی سیستمهای آموزش دولتی هم چندان جالب نیست و دانشمند جوان نمیتواند کار علمی حرفهای بکند بدون آنکه پشتوانهی محکم مالی داشته باشد، که آن را هم فقط دانشجویان نخبهی محلی دریافت میکنند و بعد از تحصیل هم کار پیدا کردن غیرممکن است، در فرانسه و کشورهای لاتین مثل همین ایران از شما تجربه میخواهند، در آلمان و ... میخواهند از شما کار مجانی بکشند و به اسم انترنی و ... سوارتان بشوند.
این وضعیت قطعا میتواند بهتر بشود، اما من هیچ ایدهای ندارم که چگونه. در آمریکا کنترل مرکزی کم است و دانشگاهها عملا از همه چیز مستقل هستند، اما باز کیفیت آموزشی در حد مستراح است. در فرانسه دانشگاهها دولتی هستند و کنترل مرکزی دقیق و گسترده است، اما همانقدر استعدادسوزی اتفاق میافتد که در کشورهای دیگر. من فکر میکنم آموزش آلترناتیو آنلاین بتواند یک جایگزین خوبی برای سیستم کنونی باشد. خود شرکتها میتوانند شما را بلافاصله پس از دبیرستان استخدام بکنند و بفرستند «دوره»های آموزشی تا فوق تخصص ببینید، چون همین حالا هم نیروی کار متخصص واقعا کاربلد وجود ندارد و آمریکا و فرانسه و ... مهندس و دانشمند از هند و چین و روسیه میآورند. آن بیکارگان تحصیلکرده فقط مدرک آکادمیک دارند اگرنه توان علمی و از آنهم شاید مهمتر عملیشان بسیار اندک است. این هفته یک وضع جالبی پیش آمد، زنی در آمریکا تحقیقی منتشر کرد که ۱۰٪ دانشجویان دانشگاه کارولینای شمالی در خواندن روان یک متن عادی مشکل دارند و توان روخوانی آنها در حد بچههای سوم دبستان است! :e057:
جواب سیستم؟ زیر پای او را کشیدند و تحقیقش را بیاعتبار لقب دادند و شغلش را تهدید کردند. (http://www.cnn.com/2014/01/09/us/ncaa-athletes-unc-response/index.html)
همینطور نظرت را دربارهیِ فلسفهیِ قارهای و فلسفهیِ تحلیلی در همین بافتار بگو.
بخش بزرگی از فلسفهی قارهای مقرمطبافی چندشآورست. آن زمانی که من وقت آزاد زیاد داشتم سعی میکردم آثار فلاسفهی فرانسه را بخوانم، راستش دو سوم آنچه میخواندم هیچ معنی نداشت. لکان و دریدا برای مثال. سردر آوردن از آثار اینها غیرممکن است و هرکس بگوید من لکان را مثلا فهمیدهام دروغ میگوید چون اینها فهمیدنی نیستند. فوکو در این میان استثنای بزرگیست که به یادم میآید، احتمالا بزرگترین فیلسوف معاصر فرانسه. فلسفهی تحلیلی بسیار جالب و هیجانانگیز است ولی. دستکم آن اندازه که من خواندهام مرا مشتاق به مطالعهی بیشتر کرده. از ارادت من به ویتگنشتاین مطلعید، خطی از آثار او نبوده که حاوی اندیشهای بدیع و بینظیر نباشد.
قضاوتت دربارهیِ برتراند راسل چگونه است؟
به نظرم آثار او دربارهی منطق برایم جالب هستند، دربارهی سیاست و دین و ... چیز زیادی برای گفتن نداشته. کلا بدی یا خوبی فلسفهی تحلیلی همینست که اصحاب آن روشنفکر نبودهاند.
Unknown
02-15-2014, 04:33 PM
امیر گرامی، آیا فیلم اتوبوسی به نام هوس را دیده اید؟ اگر بله، کاراکتر استنلی را تا چه میزان آلفا ارزیابی می کنید؟ ممکن است چند نمونه از آلفا ترین کاراکترهای سینمایی را نام ببرید؟
مزدك بامداد
02-15-2014, 04:45 PM
امیر گرامی، آیا فیلم اتوبوسی به نام هوس را دیده اید؟ اگر بله، کاراکتر استنلی را تا چه میزان آلفا ارزیابی می کنید؟ ممکن است چند نمونه از آلفا ترین کاراکترهای سینمایی را نام ببرید؟
You are too late, he will be back when the leaves fall.
Powered by vBulletin® Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.