PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وبلاگ یک ساندیس خور ذوب شده در ولایت



sonic
11-03-2010, 07:35 AM
نمیدونم شما این وبلاگ رو دیدید یا نه؟
من به تازگی پیداش کردهم!
http://antimajus.blogfa.com
نمیخواستم این تاپیک رو بزنم چون ممکن است این یارو مسلمان ایرانی فکر کنه حالا چقدر مهمه که اومدیم براش تاپیک هم زدیم ولی با این وجود بعضی مطالبش جالب دیدم معرفی کرده وبا کمک دوستان پاسخی محکم به این فرد بدهیم.

Jooyandeh
11-23-2010, 04:51 PM
آقا این ساندیسی‌یه! :71: نمی‌دونین چه ذوقی کرده از این جستار.

باورتون نمی‌شه به این پستش سری بزنید:

تلاشی برای جواب به من!!!
http://antimajus.blogfa.com/post-224.aspx

طفلی! کاشکی یک دوایی، مداوایی، چیزی بود براش.

Anarchy
11-23-2010, 05:10 PM
تو فرهنگ شیعه مظلوم نمایی یکی از ارکان اصلی هست. بهتره ما دیگه بهوونه دستشون ندیم!!!

sonixax
11-23-2010, 05:18 PM
از آنجا که وبلاگ من همواره مانندی خاری در چشم افراد اسلامستیز بوده است

این یارو حالش خرابه :71: همواره خار بوده ! شخصن که تا قبل از این جستار از وجود چنین خاری در چشمم خبر نداشتم :21:

Jooyandeh
11-23-2010, 06:19 PM
آقا این ساندیسی‌یه :71:، یهو ترسید مثکه!
پست را کلاً ‌عوض کرد. :21:
الآن رفته یک مشت شرّ و ور راجع به انجیل در آن پست وبلاگش درج کرده.

(نمی‌دانم چرا این انقدر من برایش مهم هستم ... نمی‌دانم! شاید واقعاً آدم مهمی باشم و خودم را دست‌ِکم می‌گیرم.)

همچنین، نمی‌دانم که ‌مکر و خدعه‌یِ این "هاجر-زادگان" کی تمام خواهد شد!!! :40:

Anarchy
11-23-2010, 06:28 PM
آقا این ساندیسی‌یه :71:، یهو ترسید مثکه!
پست را کلاً ‌عوض کرد. :21:
الآن رفته یک مشت شرّ و ور راجع به انجیل در آن پست وبلاگش درج کرده.

(نمی‌دانم چرا این انقدر من برایش مهم هستم ... نمی‌دانم! شاید واقعاً آدم مهمی باشم و خودم را دست‌ِکم می‌گیرم.)

همچنین، نمی‌دانم که ‌مکر و خدعه‌یِ این "هاجر-زادگان" کی تمام خواهد شد!!! :40:


نه این یه موردو بیچاره نوشته بود پست موقت هست و اینو برمیداره!!!

sonixax
11-23-2010, 06:36 PM
ای بابا یه خاری بعد از مدت ها اون هم بدون اینکه خودمان بدانیم رفته بود توی چشممون ، طرف خودش در آوردش :71: عزیزم خار رو بذار سر جاش داشتیم کلی حال میکردیم :21:

پ.ن : ببینید یارو چه شوتیه که اومده داره مسیحیت رو نقد میکنه ! مسیحیتی که دین خودش رو به صورت ناشیانه ای از روی اون کپی کردند :71: همچین نوشته اناجیل مسیحیت را چه کسانی نوشته اند ، انگار تازینامه ی (قرآن) خودشون مثل شهاب سنگ از آسمون اومده خورده پس کله ممد ، ممد هم برداشته جار جار همه جا خوندتش همین طوری یهو مسلمونها مثل علف هرز سبز شدند :21:

Jooyandeh
11-23-2010, 07:24 PM
این فردِ ساندیسی‌یِ آنتی‌مجوس در این نوشتار جدیدی که در پستش درج کرده نوشته:


شاید لازم به ذکر نباشد، ولی یادآوری میکنم بیانات توهین آمیز زیر در مورد حضرت عیسی(ع) به هیچ وجه جزء عقاید ما در مورد حضرت عیسی(ع) نیست، بنده صرفاً برای شناخته شدن چهرۀ حضرت عیسی مسیح در مسیحیت، این مطالب را درج میکنم.من که شخصاً مطلب توهین‌آمیزی در آن موارد ندیدم. امّا از آن گذشته، همان‌طور که قبلاً ‌هم گفتم، قرآن بارها بر راستی و درستی آن‌چه به‌عنوان متون الهی نزد مسیحیان هستند (= متون کانُن عهدِجدید)، گواهی و شهادت داده است. نه تنها این، بلکه خود را نگهبانی بر این متون دانسته است (المائده ۴۸).

به آنچه نازل كرده‏ام كه مصدِّق آنچه است كه نزدِ شماست (مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَكُمْ)، ايمان بیاوريد؛ و اوّلین کافر به آن نباشيد. (البقرة ۴۱)

اى كسانى كه به شما الْكِتَاب داده شده است‏، به آنچه نازل کردیم، و مصدِّق همان چيزى است كه نزدِ شما است (مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم)، ايمان بياوريد. (النساء ۴۷)

الْكِتَاب را به‌درستی بر تو نازل کرد؛ در حالی‌که مصدّقِ آنچه است که پیش روی‌ آن است؛ و (پیش از این) تورات و إِنجیل را نازل کرده است. (آل‌عمران ۳) (نیز، رک. المائده ۴۸؛ الانعام ۹۲؛ فاطر ۳۱)
توجّه شود که در این آیات، قرآن مسیحیان را که اصلاً حقانیت قرآن را قبول ندارند، فراخوانده تا بر این مبنا که کتابِ قرآن «مصدِّق» کتابِ‌ خودشان هست، مسلمان شوند و به حقانیتِ‌ قرآن ایمان بیاورند.

پس، اگر توهینی به عیسی در این متون فرضاً‌ وجود داشته باشد، این مشکلش تنها متوجّه مسیحیان نمی‌گردد، بلکه قرآن نیز که بر راستی و درستی این متون صریحاً گواهی داده و خود را نگهبانی بر آن‌ها خوانده، با مشکل مواجه خواهد شد.

البته، دو مورد نخستین از مواردی را که ایشان توهین خوانده‌اند را به اختصار مروری می‌کنیم.

مسیح، سازنده شراب ناب!!! :71:

نسبت دادن چنین کار ناپسندی به نبی خدا، آن هم به فرمان مادرش، جای بسی شگفتی است. این درحالی است که شراب در شریعت موسی، حرام بوده و مسیح، بارها پایبندی خود به این شریعت را اعلام داشته است. با این حال، عهد جدید روایت می کند که عیسی (ع) نه تنها مردم را از به کارگیری شراب، بازنداشته ، بلکه خود، اقدام به ساختن آن نموده است.. برخی از متدینان مسیحی هم، هنگام یاد آوری این معجزه در جهت توجیه آن تلاش می نمودند و می گفتند که آن شراب، مست کننده نبوده است؛ در حالی که انجیل، خلاف آنرا گزارش می کند.
من متوجه نمی‌شوم کجای چنین چیزی توهین‌آمیز است. اتفاقاً یکی از زیباترین بخش‌های انجیل یوحنا همان فرازهای یوحنا ۲ : ۱-۱۲ هستند. می‌توانید آن را از این‌جا مطالعه کنید:

http://www.kalameh.com/Pages/Article...rticleID=850#2 (http://www.kalameh.com/Pages/Article...rticleID=850#2)
(رک. بخش «معجزه در عروسی».)

شراب‌سازی و شراب‌نوشی هم نه در شریعت تورات ممنوع است و نه در بین یهودیان حرام به‌شمار می‌آمده است. اتفاقاً، توصیفات این روایت از عروسی بسیار با یافته‌های باستان‌شناسی موجود سازگار است.

ایشان همچنین، ‌ادعا نموده است که عیسی به مادرش توهین کرده است.


اناجیل، از مسیح چهره ای بدرفتار نسبت به مادرش می سازند. او به گونه ای غیر شایسته با مریم عذرا برخورد می کرد. در جریان معجزه ساخت شراب، هنگامی که مادرش از او خواست که به صاحب مجلس کمک کند، با آهنگی سرزنش آمیز به او گفت: "از من چه می خواهی؟"

در یوحنا ۲ : ۴، عیسی به مادرش می‌گوید: «بانو، مرا با این امر چه‌کار است؟ ساعت من هنوز فرا‌نرسیده.» (ترجمه‌یِ هزاره‌یِ نو) من متوجّه نمی‌شوم کجای این تذکر بی‌احترامی است؛‌ عیسی از این محترمانه‌تر چه بگوید. اتفاقاً، در فراز یوحنا ۱۹ : ۲۶ نیز که بیانی بسیار احساسی و محترمانه دارد،‌ عیسی مادر خود را «بانو» (خانم) خوانده است:

نزدیک صلیب عیسی، مادر او و خواهرِ مادرش، و نیز مریم زن کْلوپاس و مریم مَجْدَلیّه ایستاده بودند. چون عیسی مادرش و آن شاگردی را که دوست می‌داشت در کنار او ایستاده دید، به مادر خود گفت: «بانو، اینک پسرت». سپس به آن شاگرد گفت: «اینک مادرت.» از آن ساعت، آن شاگرد، او را به خانۀ خود برد. (یوحنا ۱۹ : ۲۵-۲۷)
در این فرازها، عیسی که بر بالای صلیب جان می‌دهد، ‌مادر خود را به انجیل‌نگار می‌سپارد.

بقیه مواردی را هم که این آنتی‌مجوس ساندیسی مطرح کرده و بسیار پیرامونشان حرّافی نموده، موارد مشابهی هستند که حوصله پرداختن به آن‌ها را فعلاً‌ نداریم.

---------- ارسال جدید اضافه شده در 01:24 PM ---------- ارسال قبلی در 01:19 PM ----------


ای بابا یه خاری بعد از مدت ها اون هم بدون اینکه خودمان بدانیم رفته بود توی چشممون ، طرف خودش در آوردش :71: عزیزم خار رو بذار سر جاش داشتیم کلی حال میکردیم :21:آره!‌ منم خیلی خورد تو ذوقم. :71:


پ.ن : ببینید یارو چه شوتیه که اومده داره مسیحیت رو نقد میکنه ! مسیحیتی که دین خودش رو به صورت ناشیانه ای از روی اون کپی کردند :71: همچین نوشته اناجیل مسیحیت را چه کسانی نوشته اند ، انگار تازینامه ی (قرآن) خودشون مثل شهاب سنگ از آسمون اومده خورده پس کله ممد ، ممد هم برداشته جار جار همه جا خوندتش همین طوری یهو مسلمونها مثل علف هرز سبز شدند :21:این محمّد از اون اوّل که اوضاعش انقدر بحرانی نبود. مثکه تو غار که می‌رفته، یکبار یکی یهویی سر می‌رسه و اون رو بدجوری می‌چلونه (خیلی با فشار مثکه). انقدر می‌چلونش که این بیچاره هم آخر سر به این روز میفته!!! ... من تو این نوشتار، اشاره‌ی خوبی به این مسأله کردم:

http://nabard.wordpress.com/2010/07/19/nabi-moosaa (http://nabard.wordpress.com/2010/07/19/nabi-moosaa)

Jooyandeh
11-23-2010, 09:40 PM
این آقا در آخر نوشتارشان چنین نوشته‌اند:


البته گاهی مسیحیان ادعا میکنند که قرآن مطالب انجیلشان را تأیید کرده است و آنرا کلام خدا دانسته است!!! ولی در پاسخ به این افراد یادآور میشویم که آن انجیلی که خدا در قرآن تأیید فرموده است، وحی خداوند بر حضرت عیسی(ع) است ولی تمام بخشهای انجیل مسیحیان، چنانکه خودشان هم قبول دارند، نوشته شده توسط افرادی است که سالها بعد از حضرت عیسی اقدام به نوشتن بخشهای مختلف این کتاب کرده اند، پس انجیلی که قرآن تأیید فرموده است، انجیلی نیست که در دست مسیحیان است. هر از گاهی مسیحیان ادعای خنده آوری را مطرح میکنند و میگویند "قرآن در مورد انجیل ما اشتباه کرده است"!!! و گویا خود متوجه اشتباه فاحش خودشان نمیشوند: اگر قرآن در مورد انجیل دچار اشتباه شده باشد، پس تأیید قرآن بر انجیل هم غیرقابل قبول است، زیرا وقتی قرآن این کتاب را به درستی نشناخته است، چگونه ممکن است، تأیید آن بر انجیل قابل قبول باشد؟!این درست است که قرآن «الإنجیل» را کتابِ‌ خدا دانسته است. امّا،‌ موضوع این است که قرآن تنها به این بسنده ننموده، بلکه «الإنجیل» را نزد مسیحیان معاصر قرآن موجود دانسته است و خود را «مصدِّق» (يعنی: گواهی‌دهنده بر راستی و درستی‌یِ)‌ آن دانسته است.

از طرفِ دیگر می‌دانیم که «الإنجیل» که نزد مسیحیان موجود است، در بنیادی‌ترین مسائل (مثلاً در آموزه‌هایی چون الوهیت مسیح، فدا، رستگاری بر پایه‌یِ ایمان یا اعمال) با قرآن اختلافاتِ آشتی‌ناپذیر دارد.

پس، طبیعتاً نتیجه می‌شود که قرآن منبعی را تصدیق نموده که با خودْ اختلافاتِ آشتی‌ناپذیر دارد. این یعنی، قرآن حاوی یک نقطه‌ضعفِ‌ مرگ‌بار برای اسلام است.

برای توضیحاتِ بیشتر، مراجعه به این سه نوشتار را توصیه می‌کنیم:

قرآن و کتب‌ِمقدس اهل‌کتاب – پاسخ به سه اعتراض
http://nabard.wordpress.com/2010/03/04/404

چگونه ممکن است که موردِ‌ نظر قرآن
از «الإِنجِيل» کانن عهدِجدیدِ کتاب‌ِمقدس باشد؟
http://nabard.wordpress.com/2010/03/02/303

آیا خداوند متون تورات و انجیل را از تحریفِ اصطلاحی
مصون نداشته است؟
http://nabard.wordpress.com/2010/03/04/414

ایشان در آخر می‌افزاید: «گویا خود متوجه اشتباه فاحش خودشان نمیشوند: اگر قرآن در مورد انجیل دچار اشتباه شده باشد، پس تأیید قرآن بر انجیل هم غیرقابل قبول است، زیرا وقتی قرآن این کتاب را به درستی نشناخته است، چگونه ممکن است، تأیید آن بر انجیل قابل قبول باشد؟!»

روشن است که این اعتراض، اعتراض بی‌خودی است و در واقع، "پوشالین" است. زیرا، ما هیچ‌کجا نگفتیم که «تأیید قرآن بر انجیل (برای ما) قابل‌قبول است.» اتفاقاً، ما هم گفتیم که قابل‌قبول نیست. البته، افزودیم که: نه‌تنها قابل‌قبول نیست، بلکه سر خودِ اسلام را نیز بر باد داده است.

ایشان در خاتمه می‌افزایند:


البته همین نقدهای آتشین است که برخی مسیحیان را به خشم میاورد، و مجبورشان میکند که به دشمنی با اسلام برخیزند و برای نابود کردن اسلام، با یهودیان و بیدینها و بیخداها دست در دست یکدیگر بگذارند... من نمیدانم این افراد، روز قیامت چه پاسخی میخواهند به خدا بدهند.منظورشان از «همین نقدهای آتشین» ظاهراً این سخنان مفت و پوشالینی است که جنابِ آنتی‌مجوس از خود صادر می‌سازند!

من شخصاً به یاد ندارم که برای نابودی‌یِ اسلام دست در دست کسی گذاشته باشم. در این سایت هم ما کار خاصّی نکرده‌ایم. تنها در گفت‌وگوها شرکت کرده‌ایم. این آقا هم خواست، ما خرسند می‌شویم اگر بیاید در گفت‌وگوها شرکت کند؛ البته، به شرط پرهیز از حملات شخصی به طرف گفت‌وگو و رعایت قوانین سایت و تلاش برای انجام گفت‌وگوهایی خالی از دروغ‌بافی، یاوه‌گویی، مغلطه و هوچی‌گری.

بعد، من در سایت یهودی‌یِ ارتودکسی ندیده‌ام. اگر منظورشان از «یهودی» (که در کنار بی‌دین‌ها و بی‌خداها از آن یاد نموده‌اند) آقای شینبت باشد هم؛ که ما این آقا را از برداران خوب خودمان می‌دانیم. اگر کسی چشم دیدن ندارد، مشکل خودش است و به ما مربوط نیست.

Jooyandeh
11-24-2010, 01:58 AM
جنابِ آنتی‌مجوس ظاهراً مدام نوشته‌اش را ویرایش می‌کند. فکر کنم به‌خاطر پاسخ‌هایی هست که داده‌ایم. ظاهراً چند لینک را به نوشته‌اش اضافه کرده (از نوشتارهای دیگرش). یکی از این‌ها خیلی مطلب جالبی هست که دقیقاً همان سخن من در این نوشتار زیر را تأیید نموده است:

قرآن و کتب‌ِمقدس اهل‌کتاب – پاسخ به سه اعتراض
http://nabard.wordpress.com/2010/03/04/404

در بخشی از این نوشتار،‌ من نوشته‌ام:


آیت‌الله محمدهادی معرفت، از علما و قرآن‌پژوهانِ مطرح شیعه در ایران، در این‌باره، در کتابِ مصونیتِ قرآن از تحریف، چنین می‌نویسد:

بـه اعتقاد ما، در قرآن مطلبى نيست كه دلالت كند بر وقوع تحريف اصطلاحى در تورات و انجيل، يعنى تبديل متن كتاب يا كم و زياد كردن آن، بلكه قرآن مى‌گويد: كتب عهدين دست‌خوش تحريف معنوى شده، آن را به غيرمعناى خودش تفسير كردند و در اخبار اسلامى و سخنان بزرگان اسلام نيز چيزى كه گوياى وقوع تغيير يا تبديل و تحريف در نص عهدين باشد وجود ندارد، البته دليلى هم بر آن نداريم. حضرت امام باقر (ع) مى‌فرمايد: «حروف و الفاظ كتاب را به‌خوبى برپا مى‌داشتند، اما حدود و محتواى آن را تحريف مى‌كردند. لذا، آن را روايت مى‌كردند، ولى مراعات نمى‌كردند.» [كافى، ج ۸، ص ۵۳، حديث ۱۶] (منبع)
شیخ‌الاسلام ابن تیمیه نیز که از بزرگترین علمای اسلام به‌شمار می‌آید، در این رابطه چنین اظهار داشته است:

مباحثه‌گران نخستین، همچون علی الطبری، الزید القاسم بن ابراهیم و حسن بن الأيوب، مفهوم “تحریف المعنی” را برای متون‌مقدس مسیحی، و همچنین یهودی، به‌کار می‌بردند. مباحثه‌گران بعدی، از مکتب اشعریه، همچون الباقلانی، الغزالی و فخرالدین الرازی، کتابِ‌مقدس را متونی که اساساً متن‌شان صحیح هستند، می‌دانستند که توسط مسیحیان و یهودیان به‌شکل ناصحیحی تأویل می‌شوند. [1]

حال، این جنابِ‌آنتی‌مجوس آمده، دقیقاً‌ همین سخن را تأیید نموده است:

منبع: http://antimajus.blogfa.com/post-156.aspx


نظر دانشمندان مسلمان آغاز اسلام، نظر به عدم دسترسی آنان به متن کتاب مقدس، نمیتواند قابل اعتماد باشد. در آن زمان اهل کتاب، کتاب مقدس را در اختیار عموم نمیگذاشتند تا دانشمندان اسلامی درک صحیحی از آنچه در تورات هست داشته باشند. آنان مجبور بودند که مصادره به مطلوب نکنند و بدون داشتن دلیل کافی ادعای تحریف لفظی در تورات را مطرح ننمایند. اما از قرن شانزدهم به بعد کتاب مقدس توسط فرقۀ منحرف پروتستان در بین ملل نشر یافت و مردمان جهان و غیریهودیان و غیرمسیحیان نیز توانستند تورات را بخوانند و تازه فهمیدند که در این کتاب چه خبر است."فرقۀ منحرف پروتستان" <== :71:

بعد، می‌پرسد:


من نمیدانم اشارۀ شبهه افکن، به اینکه دانشمندان اوایل اسلام، تورات را تحریف شده معنوی میدانستند و دانشمندان معاصر آن را تحریف شده لفظی-معنوی میدانند، چیست؟ (محتملاً، منظور از «شبهه‌افکن» من هستم.)

من نمی‌دانم این سؤال پرسیدن دارد؟ من در آن نوشتار، نشان داده‌ام که قرآن نه‌تنها کتاب‌ِمقدس اهل‌کتاب را تصدیق نموده است،‌ بلکه هیچ سخنی از تحریف اصطلاحی متون آن به‌میان نیاورده است. سپس، ‌در تأیید سخنم، به این نکته‌یِ مهم نیز اشاره کرده‌ام که علمای بزرگ قرون نخستین اسلام نیز بر همین موضع ما بوده‌اند.

مسلّماً، در صورتی‌که در قرآن و سنّت غیر از اینی که گفتیم یافت می‌شد،‌ این علمای بزرگ اسلامی، مانندِ طبری و رازی و ...، نمی‌آمدند متون کتاب‌ِمقدس را ‌متونی اساساً سالم بدانند. علمای قرون بعدی نیز (مانندِ‌ ابن‌حزم)، ‌نه تحتِ‌تأثیر قرآن و سنّت، ‌بلکه تحتِ‌تأثیر آن‌چه پس از آشنایی با کتاب‌ِمقدس با آن مواجه شدند،‌ به‌ناچار این موضع راستین قرآنی را تحریف نمودند تا اسلام حفظ شود.

ما در ادامه بخش‌های دیگر این نوشتار جالب ایشان را نیز می‌آوریم:


همانطور که گفتیم برداشت کردن به اینکه قرآن فقط تحریف معنوی را میگوید، چنانکه دانشمندان اسلامی در قرنهای اول اسلامی فکر میکردند، زمانی بود که ما هنوز کتاب مقدس را ندیده بودیم دقیقاً.

آنان تنها تحتِ‌تأثیر موضعِ راستین قرآن و سنّت (که به آن‌ها اعتماد داشتند) چنین موضعی را گرفته بودند. برای همین نیز هست که موضع‌گیری‌یِ آنان می‌تواند به‌درستی شاهدی به نفع حقانیت موضع ما باشد.

ایشان در آخر نوشته‌اند:


درست است که گروهی از دانشمندان مسلمان به عدم تحریف لفظی نظر میدهند ولی دانشمندان مسلمانی که متخصص ادیان هستند، دلایل کافی برای تحریف تورات میاورند. بهتر است به جای بررسی نظر افرادی که تخصصشان در مورد ادیان نیست، نظر افرادی را بنگریم که تخصصشان، نقد ادیان است.این آقا نمی‌فهمد که من در آن نوشتار کاری به حقانیت یا اصالت متن تورات نداشته‌ام تا بروم به «متخصص ادیان» (؟!) رجوع کنم.

بحث من سر موضع قرآن راجع به متون کتاب‌ِمقدس هست. نشان دادم که در قرآن این متون تنها و تنها تصدیق شده‌اند و قرآن برای کسب مشروعیت،‌ و به دست آوردن دل اهل‌کتاب، به آنان متوسل شده است.

ما قبول داریم که مطالبی در کتاب‌ِمقدس هستند که با مطالبی از قرآن متناقض هستند. امّا، این تنها نشان می‌دهد که قرآن بر راستی و درستی متونی گواهی داده است که با خودش متناقض و ناسازگار هستند.

همچنین، بر فرض هم که «متخصصان ادیان» (؟!) توانستند ثابت کنند که تورات و انجیل تحریف شده‌اند، این علاوه بر این‌که اعتبار کتاب‌ِمقدس را به زیر سؤال می‌برد، اعتبار خودِ‌ قرآن را نیز که حقانیت و اعتبار این منابع را تأیید نموده است، به زیر سؤال خواهد برد.

sonic
11-24-2010, 06:29 AM
برای یادگاری من متن پستش رو میزارم تا همچنان خار درچشمان سونیکزاز کافر وجوینده بماند:71:
پست موقت:



از آنجا که وبلاگ من همواره مانندی خاری در چشم افراد اسلامستیز بوده است، امر عجیب و غریبی نیست اگر این افراد که خدایشان آمریکا، قبله اشان کاخ سفید و پیامبرانشان سیاستمداران وقت آمریکا و نمازشان برای قربت به شیطان است، هر از گاهی از دست من جوش بیاورند و سعی کنند برای من دندان نشان بدهند.

در این زمینه بیخدایان و اسلامستیزان نگونبخت، تا زمانی که بخش کامنتهای وبلاگ من باز بود، با نوشتن آنچه لیاقت خودشان است در بخش کامنتها و قرار دادن فحشهایی که به خوبی سوزش فراوانشان را نمایش میداد، سعی در تضعیف من داشتند، ولی خوشبختانه فحاشی آنان گامهای منرا محکمتر کرد. وقتی بخش کامنتها را بستم تا این افراد نتوانند در بخش کامنتها عقده گشائی کنند، ترفند نوینی را یافتند: «قرار دادن فحش و ناسزا با اسم و آدرس من در سایر وبلاگها»!!! این ترفند نیز جالب بود!! ولی وقتی با پیام آگاهی بخش من در ورودی وبلاگ روبرو شد، وبلاگ من را با محبوبیتی بسیار شگفت انگیز روبرو کرد.

یک بار نویسندۀ یکی از این سایتها به نام آرش سعی کرد، در سایت گفتگوی خودشان تاپیکی برای پاسخ به من بگشاید که نتوانست و در واقع قدرت پاسخ به من را نداشت و وقتی سعی کرد به مقالۀ «بیخدا یا مزدور صهیونیسم» پاسخ بدهد، چنان گندی زد که از همانجا بساط پاسخ به من برچیده شد. پاسخ آن نویسنده به من بیشتر حاوی فحش و توهین بود، فردی که ادعای پوچ و درونتهی خردگرایی را میکرد، با فحشهایی که به من حواله کرده بود، به خوبی نشان داد که تمام ادعاهایش پوچ است.

اخیراً نیز یکی دیگر از اینها در سایت گفتگوی جدیدشان اقدام به ایجاد تاپیکی کرده و من را «ساندیس خور باولایت» نامیده است و از دوستانش دعوت کرده است که به من پاسخ «محکمی» بدهند!!! چگونه این افراد نگونبخت میخواهند به من جواب بدهند وقتی هنوز آنقدر عقل و خرد ندارند که بفهمند که ساندیس خور، یک انگ سیاسی است و نه یک انگ مذهبی و وبلاگ من مذهبی است و نه سیاسی!!؟ اینها هنوز حتی عقلشان نمیرسد که هر کس که از اسلام دفاع کند الزاماً اندیشه های سیاسی ندارد.

شماها را من خوب میشناسم، شما اصلا منطق ندارید. فقط بهتان میزنید و وقتی با مدرک روبرو بشوید و سخنانتان با سند رد بشود، به جای اینکه تسلیم حقیقت بشوید، به فحاشی و انگ زدن میپردازید! پس پاسخ(!) بدهید.

از آنجایی که شماها اساساً ارزش اینکه بخواهید مخاطب مستقیم من باشید را ندارید، من فقط این پیغام موقت را دادم که بخوانید، و به زودی آنرا برخواهم داشت.

در ضمن در تاپیکتان اگر خواستید سوزشتان را با فحش نشان بدهید، شاید من هم با منعکس کردن بخشی از فحشهای شماها، میزان فرهنگ و شخصیت شما را به مخاطبینم نشان بدهم. برای پاسخ منطقی به من هم حالا زیاد نمیخواهد زور بزنید، چون اگر منطق داشتید، الان خدایتان آمریکا و اسرائیل نبود!!

Mehrbod
11-24-2010, 10:12 AM
اثبات کمال مطلق بودن خدا(صفات کمالی خدا) (http://antimajus.blogfa.com/)


برای این که مطلب را به زبان ساده عرض کنم، شما را به وجود خویش و جهان اطراف خود توجه میدهم. وقتی به وجود خویش و جهان اطرافمان نگاه می کنیم، می بینیم که ما و تمامی موجوداتی که اطراف ما هستند، همگی موجوداتی فقیر و محتاج هستیم.
هیچ موجودی جز فقر محض چیزی دیگری نیست و هر چه دارد، امانتی است و از جای دیگر به او داده شده است.

چرا و چگونه فقیر و محتاج هستیم؟






هان هم (که مجموعۀ موجودات فقیر است) فقیر محض می باشد، زیرا هیچ گاه مجموعه به جهت مجموعه بودن، چیزی اضافه بر دارایی مجموعۀ افراد ندارد.
وقتی تک تک موجودات جهان فقیر و محتاج محض هستند، پس مجموعۀ جهان نیز فقیر و محتاج محض است، پس حتماً این مجموعه از منبعی غنی، توانگر و بخشنده، موجودیت و کمال های خود را امانت گرفته است و ما آن منبع غنی بخشنده را خدا می نامیم.


سراسر نادرست است. یک مولکول آب از سه اتم H2O درست شده است, ولی چند تریلیون مولکول آب کنار یکدیگر
وِیژگی آب و مایه بودن را پیدا می‌کنند که هیچ مولکول آبی به تنهایی در خود ندارد, پس ادعای آورده شده و برهان آن, نادرست می‌باشند.

kourosh_bikhoda
11-24-2010, 06:32 PM
چگونه این افراد نگونبخت میخواهند به من جواب بدهند وقتی هنوز آنقدر عقل و خرد ندارند که بفهمند که ساندیس خور، یک انگ سیاسی است و نه یک انگ مذهبی و وبلاگ من مذهبی است و نه سیاسی!!؟

حالا دیگه شما برای ما استاندارد میذاری که ساندیس خور رو چی تعریف بکنیم؟ تو که این تاپیک ها رو مو به مو میخونی بدون که همون ها که گفتند جمهوری ایرانی و خط بطلان بر اسلام دوذاری شما کشیدند، این اسم و لقب رو برای شماها انتخاب کردند.

Jooyandeh
11-25-2010, 09:29 PM
می‌گم آنتی‌‌مجوس!

این تاپیک رو دنبال کن:

قرآن خودْ را «مُصَدِّق» کتاب‌‌های-آسمانی‌یِ نزدِ اهل‌کتاب دانسته است!
http://www.daftarche.com/showthread.php/168-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%92-%D8%B1%D8%A7-%C2%AB%D9%85%D9%8F%D8%B5%D9%8E%D8%AF%D9%91%D9%90%D 9%82%C2%BB-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%E2%80%8C%D9%87%D 8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%DB%8 C%D9%90-%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%90-%D8%A7%D9%87%D9%84%E2%80%8C%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A 8-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA!?p=1911#post1911

راستی، گفتی به «متحصص ادیان» رجوع کنم. من هم رفتم به دکتر ساسان توسّلی رجوع کردم. این ویدئوها رو هم ببین. در ۱۰ بخش هستند که به‌تدریج اونها را قرار خواهم داد:

پژوهشی در قرآن (از دکتر ساسان توسّلی)
http://www.daftarche.com/showthread.php/165-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%28%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D9%91%D9%84%DB%8C%29

اوکی؟ :71:

sonixax
11-25-2010, 09:54 PM
هیچ موجودی جز فقر محض چیزی دیگری نیست و هر چه دارد، امانتی است و از جای دیگر به او داده شده است.

هیچ موجودی نیست ، بلکه کسانی که مثل شما فکر میکنند . و اتفاقن کسانی که مثل شما فکر میکنند از نظر روانی افرادی هستند که خود را همیشه پایین تر از دیگران قرار میدهند و برده صفت هستند و درست به همین دلیل است که شماها مدام به دنبال یک سر و سروری برای خودتان میگردید .

Mehrbod
11-27-2010, 04:23 PM
هیچ موجودی نیست ، بلکه کسانی که مثل شما فکر میکنند . و اتفاقن کسانی که مثل شما فکر میکنند از نظر روانی افرادی هستند که خود را همیشه پایین تر از دیگران قرار میدهند و برده صفت هستند و درست به همین دلیل است که شماها مدام به دنبال یک سر و سروری برای خودتان میگردید .

من فکر می‌کنم ایدئولوژی‌هایی که بردگی را تبلیغ می‌کنند رابطه نزدیکی با سکس و جنسیت دارند.

برای نمونه اگر می‌توانستیم در ایران آزادی جنسی داشته باشیم و چیزی مانند این داشتیم: http://russian-mistress.com
این‌ها می‌توانستند نیازهای خود را بدون نیاز به بردگی برای خدا و .. برطرف کنند.

princess
01-22-2011, 04:43 PM
درود، چرا پاسخگویی به آنتی مجوس را ادامه نمی دهید:

سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید (http://antimajus.blogfa.com/post-231.aspx)

به نگر من باید در پاسخ به دیگر سایتهای همگون تلاش شود.
سر بلند باشید:53:

sonixax
01-22-2011, 11:48 PM
درود، چرا پاسخگویی به آنتی مجوس را ادامه نمی دهید:

سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید (http://antimajus.blogfa.com/post-231.aspx)

به نگر من باید در پاسخ به دیگر سایتهای همگون تلاش شود.
سر بلند باشید:53:

با درود ، پرنسس گرامی به دفترچه خوش آمدید .
راستش وقتی آدم هنگام ورود به وبلاگ بسیار آماتور این ذوب شده پا پیغام ها و Message box های بی سر و ته روبرو میشود و بعد از آن نوشتاری بی سروته و کپی از جاهای دیگر را میبیند که یک موضوع خیلی ساده مثل اشتباهات ریاضی در قرآن را قبول نکرده و در اوج بی سوادی و نفهمی و خر فرض کردن مخاطب سعی بر ماستمالی کرده و نتوانسته یک توضیح درست و تعریف علمی ارایه دهد و و وقتی آنجا را ترک میکنی باز همان جعبه مسخره قبلی ظاهر میشود - به این نتیجه میرسی که صرف انرژی برای پاسخگویی به لاطایلاتی از این دست کار بیهوده ای است ، برای همین بگذارید به حال خودش خوش باشد چرا که نوشتارش نه ارزش خواندن دارد و نه ارزش پاسخدهی و هر خواننده ی جویای حقیقتی با مطالعه ی نوشتار ایشان در صورتی که قبلش مطالب مورد اشاره ی ایشان را مطالعه کرده باشد فقط و فقط میخندد و اگر قبلش آن مطالب را مطالعه نکرده باشد حوصله اش برای به پایان رساندن نوشتار ایشان سر میرود و آنجا را ترک میکند و هرگز باز نمیگردد ! به خصوص اگر به بخش آمار وبلاگشان سری بزنید خودتان متوجه این امر میشوید ، البته هنوز ایشان عقلشان نرسیده در آن بخش دست ببرند که یحتمل بعد از خواندن این نوشته آن را هم انگولکی خواهند کرد .

Mehrbod
01-22-2011, 11:52 PM
درود، چرا پاسخگویی به آنتی مجوس را ادامه نمی دهید:

سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید (http://antimajus.blogfa.com/post-231.aspx)

به نگر من باید در پاسخ به دیگر سایتهای همگون تلاش شود.
سر بلند باشید:53:





سفسطه های سکولاریسم(3): ما آزاد و شاد هستیم، ولی شما مقید و غمگین هستید (http://antimajus.blogfa.com/post-231.aspx)




یکی از سفسطه های افراد بیدین این است که ادعا میکنند، خودشان همیشه شاد هستند، زیرا همیشه آزاد و بی قید و بند میباشند، ولی دینداران به خاطر اینکه مقیّد به دین هستند، همواره ناراحت هستند.

در پاسخ به این سفسطه عرض میکنیم که:

اولاً شادی افراد دینگریز و بیدین، یک شادی دروغین است. آنها که اکثراً به خاطر تنبلی و شهوترانی از دین گریخته اند، درست مثل دانش آموزان تنبل هستند که همواره دل به بازگوشی خوش میکنند، به گمان خود خوشحال و شاد هستند و دانش آموزان درسخوان و زرنگ را افراد کندذهنی میدانند که از شادی و آزادی بویی نبرده اند! این در حالی است که با گذشت زمان مشخص خواهد شد که دانش آموزان تنبل بخاطر یک سری شادی و بازگوشی موقّتی، آیندۀ خود را تباه کرده اند و دانش آموزانی که درسخوان و زرنگ بوده اند، آیندۀ خویش را ساخته اند و در آینده وقتی این دانش آموز زرنگ مدیر یک قسمت میشود، آن دانش آموز تنبل باید برایش چای ببرد و سمت آبدارچی او را داشته باشد.


در اینجا تنها به این اشاره شده است که آدم‌های بی‌دین شادی‌اشان دروغین است،
چرا که مانند شادی‌ای است که یک دانش‌آموز تنبل از بازیگوشی خود بدست می‌آورد. اثباتی
هم برای اینکه یک آدم دین‌ناباور براستی مانند یک دانش‌آموز تنبل است نیامده است و تنها یک تشبیه ساده شده است.




داستان افراد دینگریز هم به همین منوال است. آنها از مسئولیتهایی که خدا به دوش بشر گذاشته است فرار میکنند و دل خود را به لذّات زودگذر دنیا خوش میکنند. آنها از آنجایی که اجرای دستورات دینی را دشوار میدانند، چنانکه دانش آموزان تنبل درس خواندن را دشوار میدانند، از دین فرار میکنند و سعی میکنند با انکار کردن دین، خود را از مسئولیت نجات بدهند!! این کار آنها بدون شک غیر منطقی است، زیرا وقتی یک کارمند از سوی مدیرش موظّف به اجرای یک دستور است، اینکه او به خودش تلقین کند که مدیرش چنین دستوری را به او نداده است، باعث نمیشود که واقعاً مدیرش از او انتظار اجرای دستور را نداشته باشد. خداوند برای ما دستوراتی را مشخص کرده است که به واسطۀ آنها به عطش درونی و فطری خود که همانا رسیدن به ذات اقدس خداست، پاسخ بدهیم، حال هر چقدر که ما در اجرای این دستورات تلاش بیشتری بکنیم، به شادی ابدی که همان بهشت است و بالاترین مقام آن قرب الهی میباشد، نزدیکتر میشویم. حال اگر بخواهیم این دستورات را اجرا نکنیم، یعنی همان کاری را بکنیم که افراد فراری از دین انجام میدهند، در واقع عطش درونی خود را بی پاسخ گذاشته ایم و با این کار به روح خود آسیب زده ایم. نتیجۀ این آسیبها این خواهد شد که برای خود یک جهنّم اخروی بسازیم و به غم ابدی برسیم. پس افراد بیدین نباید خیال کنند که آنها به شادی واقعی رسیده اند، بلکه شادی آنها یک شادی موقّت و زودگذر است، و آنها با تسلیم شدن در برابر درخواستهای شیطان هر لحظه از خدا دورتر میشوند و به این شکل به روح خداجوی خود، آسیب بیشتری میرسانند. البته اگر افراد بیدین، در اینکه خدا وجود دارد، یا در اینکه روحشان مایل به رسیدن به خداست، یا در اینکه خداوند دستوراتی را برای پاسخ به احتیاج روحی انسان برای رسیدن به خودش صادر فرموده است، شک و شبهه داشته باشند، ما با دلایل منطقی این امور را اثبات میکنیم.


همه چیزی که از نوشته بالا می‌توان فهمید این است که بهتر است در این جهان
لذت‌های نقد و دست‌یافتنی را سرکوب کنیم تا در جهان دیگر لذت‌های نامحدود و الهی داشته باشیم.

به بیان دیگر، نویسنده این نوشته‌ها خود نیز «لذت بردن» را چیز بدی نمی‌داند
و در حقیقت آن را ستایش هم می‌کند، اما تنها و تنها زمانی که در راه خدا باشد!




ثانیاً اساساً این ادعا که خودشان شاد هستند و ما غمگین هستیم، یک ادعای پوچ و باطل است. این افراد، از آنجایی که دل به شادیهای کوچک خوش کرده اند، قادر به درک شادیهای بزرگتر ما دینداران نیستند. آنها برای اینکه از خود بیخود شوند و به قول خودشان مست گردند، به سراغ شراب و مواد مخدّر میروند، ولی ما دینداران با مناجات با خدا به آن مستی پاکی میرسیم که مثل مانند مستی آنان از دست دادن عقل نیست، بلکه اوج عقلانیت است.

من در اینجا با ایشان سراسر هم‌رای هستم. آدم‌های دیندار در حقیقت از دینداری خود
لذت می‌برند چنانکه به جای آوردن آیین‌های دینی به پاداش ذهنی و لذت بردن می‌انجامند.

اکنون، اینکه لذت بردن از نماز خواندن برای نمونه بهتر از لذت بردن از سکس است دیگر یک سلیقه
شخصی است، چرا که برای نمونه، برای کس دیگری غذا خوردن می‌تواند از هر دوی این‌ها هم لذت‌بخش‌تر باشد.





آنها برای تجربه کردن عشق، به شهوترانی میفتند و دهها نفر از جنس مخالف را تجربه میکنند تا بتوانند به عشق حقیقی برسند و برخی از آنان، چنان به انحراف کشیده میشوند که به سوی همجنسبازی و زنا با حیوانات هم میروند؛ در مقابل ما معشوق حقیقی را یافته ایم و از طریق دین آموخته ایم که چگونه با او عشقبازی کنیم، و همو برای رسیدن به عشق انسان به انسان، عشق در زندگی زناشویی، هم به ما کمک میکند. آنها که زنا و شهوترانی را برای خودشان آزادی میدانند، چه میفهمند زندگی با همسری پاکدامن یعنی چه؟ به راستی شادی آنان چیست؟ خوردن و شهوترانی و برای فراموش کردن غمهای زندگی شرابخواری!! شیطان آنها را از دین دور کرده و دلشان را به این امور خوش نموده است؛ البته من به این امر اهمیّت نمیدهم، هر کس لیاقت کسی را دارد که پیرویش را میکند، ولی نمیدانم چرا این افراد به خودشان دروغ میگویند.


در اینجا همچنان با ارزش‌هایی روبرو هستیم که فرنود و دلیلشان روشن نیست:



نماز خواندن لذت بخش است، سکس لذت بخش است، اما نماز خواندن بهتر است. چرا؟
سکس زن و مرد خوب است اگر هر دو یک تکه کاغذ را امضا کرده باشند، اما بسیار بد
است اگر هر دو یکدیگر را دوست داشته باشند. چرا؟
عشق‌بازی و سکس دو آدم بد است، اما عشق‌‌بازی و سکس الهی خوب است. چرا؟







ثالثاً اساس این سفسطه بر این مبنا قرار گرفته است که آنها فقط لحظات غم مسلمانان، مثلاً هیئتهای عزاداری را نشان میدهند و البته گاهی هم اشکهایی که در مناجات با خدا، میریزیم را به پای غمگینی میگذارند!! این ادعا از بیخ و بن باطل است. هر کس با افرادی که در هیئتها گریه و زاری میکنند، از نزدیک روبرو شده باشد، میداند این افراد معمولاً خیلی سرحال و خوشحال و شوخ هستند، و اساساً تمام گریه و غمشان مربوط به درون هیئت است. اساساً گریه عاملی است که باعث تخلیۀ انسان از غم و غصّه میشود و جالب است که این افراد وقتی به عنوان مثال برای امام حسین گریه میکنند، به طرز عجیبی غمهای خودشان هم از دلشان خارج میشود. در مورد گریه در هنگام دعا و مناجات با خدا نیز، این گریه ها ناشی از غمگین بودن نیست، ای کاش این افراد یک بار در عمرشان، بدون حضور شیطان، با خدا سخن میگفتند تا بفهمند من چه میگویم، این گریه بیشتر به گریۀ شوق میماند تا گریۀ غم. افراد اهل مناجات نیز معمولاً افرادی بسیار گشاده رو و شاد و سرزنده هستند، و از آنجا که درد و دلهایشان را با خدایشان میکنند، مانند افراد بیدین اسیر غمهای دنیا نمیشوند.


چیزهایی که از این بخش فهمیده می‌شود:


عزاداران اصولا آدم‌هایی لذت‌جو هستند که برای تخلیه روانی و اسیر غمهای دنیا نشدن گریه می‌کنند.
شمار مراسم عزاداری در ایران و کشورهای اسلامی با مراسم جشن و شادی یکسان و نزدیک به هم است.



درباره بند نخست که ما سخنی نداریم بیافزاییم، واقعیت است.

دومی نیز هر کس که در ایران زندگی می‌کند خود به نسبت راستی
شمار عزاداری‌ها به جشن‌ها واقف است و نیاز به اثبات چیزی از سوی ما نمی‌رود.





از سوی دیگر، جای سؤال است که چرا این افراد، لحظات شادی و شعف ما را نمیبینند؟ چرا اعیاد اسلامی را نمیبینند؟ چرا فقط زمانی را میبینند که ما برای شهادت یکی از معصومین عزاداری میکنیم و زمانی را نمیبینند که ما برای ولادت یکی از این بزرگواران جشن میگیریم؟ من پاسخ این پرسش را به شما میگویم: آنها نمیخواهند حقیقت را ببینند، آنها میخواهند تنبلی خود را توجیه کنند، به همین خاطر فقط چیزی را میبینند که خودشان میخواهند ببینند و رهبرشان شیطان، به آنها نشان میدهد. این افراد زمانی که میخواهند علیه اسلام شبهه بسازند، هم همین کار را میکنند، حقیقت را نمیبینند و در واقع نمیخواهند حقیقت را ببینند و در نتیجه برداشتهای غلط و باطل خودشان از اسلام را، به اسم اسلام، معرفی میکنند.

خداوند این افراد را، هدایت بفرماید و ما را همنشین این افراد در آخرت قرار ندهد و شیطان را از ما دور گرداند.


شاید از آنرو که جشن‌های اسلامی با عزاداری‌های اسلامی دگرسانی چندانی ندارند. شما در عزاداری با یک مشت زن و مرد
که با پارچه سیاه از هم جدا شده‌اند روبرو هستید که با خون گریه کردن و روی سر و کله خود زدن عزاداری می‌کنند، در مراسم بنابگفته
عید اسلامی هم با همین دو دسته آدم جدا شده روبرو هستید که به سخنرانی احمدی‌نژاد گوش می‌دهند و کیک و شیرینی ارزان و بدردنخور می‌خورند.

این با آنچه در فرهنگ راستین ایرانی ما است سراسر در تضاد است. در تاریخ ما ایرانیان، همواره با مناسبت و رویداد‌های بسیار زیاد
و گوناگونی روبرو هستیم که برای جشن و پایکوبی و بزرگ‌داشت چیزهایی مانند زندگی، تندرستی (سیزده به در), عشق (سپندارمذگان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%BE%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85%D8%B0%D A%AF%D8%A7%D9%86)) کنار گذاشته شده‌اند.


آنچه در فرهنگ ما بوده است و حتی در فرهنگ امروز ما نیز رده‌هایی از آن مانده است، با ارزش شمردن چیزهای مادی و راستین مانند
تندرستی، زیبایی، همبستری، دوست داشتن، توانا بودن، خویشتن‌دار بودن، نیک بودن و چیزهای از این گونه بوده است. این با فلسفه اسلامی که
می‌خواهد از زادروز فلان امام عربی که بعدا هم مظلوم به شهادت می‌رسد عید بسازد همخوانی چندانی ندارد و چنانکه تا امروز هم می‌بینیم، کار نمی‌کند.

princess
05-28-2012, 11:25 AM
واکنش همین ساندیس خور عررررزشی به توهین به مقدسات:http://antimajus.blogfa.com/cat-17.aspx

Kaveh
05-28-2012, 06:03 PM
واکنش همین ساندیس خور عررررزشی به توهین به مقدسات:http://antimajus.blogfa.com/cat-17.aspx

این برادران چهره واقعی خود را بهتر است بیشتر برای مردم ایران آشکار کنند.
تا شاید این ملت متوجه شوند که دارند برای مشتی غیرایرانی رای می دهند و تظاهرات می کنند.

بهتر است توجهی نکنیم به این جور سایتها ارزش فحش هم ندارند.