PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نگر شما درباره‌یِ پارسیگویی چیست؟



Mehrbod
01-04-2013, 08:23 PM
گرامی تمامی این خوانش ها را می توان با بکار گیری نشانه های زیر و زبر و پیش و ساکت نشان داد. نمی توان؟

شدنش که میشود، ولی کو، کجا نوشته‌اند؟

SAMKING
01-06-2013, 07:28 PM
زبان ها همه از هم تاثیر گرفتند از فارسی به ترکی وبالعکس و.....این ها طرز فکر فاشیستی است دوست عزیز.
برخی دوستان گمان میکنند که زدودن واژه های بیگانه و تازی از زبان پارسی، یک کار فاشیستی هست!!
پیشتر هم چند تن از اسلامیست ها و پانترک ها این را به من گفته بودند.

اینجا گفتگو میکنیم تا ببینیم چنین هست یا نیست؛ تا در رویارویی های آینده با چنین سخنانی؛ بجای کشتن زمان و رنج بردن از بازگفتِ فرهود های هویدا و آشکار
به آنها نشانی این جستار را بدهیم، باشد که رستگار شوند یا شویم!

khodashenas
01-12-2013, 05:52 PM
هتا دیگه به پیک های من هم سپاس نمیده !
خیلی چیزای جدید از شما بانوی فرهیخته انگار قرار است بیاموزم.
هتا!پیک و.....:e415:

khodashenas
01-12-2013, 06:01 PM
انتقادم به این طرز نوشتن است وچون پاتوق است سعی کردم با زبان طنز باشد.

SAMKING
01-12-2013, 06:09 PM
انتقادم به این طرز نوشتن است وچون پاتوق است سعی کردم با زبان طنز باشد.
حتی: این گونه نوشتن تازیان هست :e308:
هتا: این هم نمونه پارسیش :e032::e420:
پارسی "ح" ندارد چون ما بسان بیابانگردانِ تازی نمیتوانیم این سدا را از ته حلقوممان بیرون بیاوریم، گلو درد میگیریم
"هتا" هم خود واژه ای پارسی بوده

khodashenas
01-12-2013, 06:11 PM
حتی: این گونه نوشتن تازیان هست
زبان ها همه از هم تاثیر گرفتند از فارسی به ترکی وبالعکس و.....این ها طرز فکر فاشیستی است دوست عزیز.

Alice
01-12-2013, 06:15 PM
هتا!پیک و.....


هتا برگرفته از واژه ی "تا" از پارسی است و نگاشتن آن با
وات های تازی (حتی) مکروه است !
--
"پیک" همان "پُست" است ! هرآینه (البته) در روایت است
که "پُست" را ایرانیان ابداع کرده و از کهن پارسی بوده ؛ چون
در باستان نامه ها را به روی "پوست" (= پُست) می نوشتند ؛
ولی در جای گمان همان "پیک" را می گوییم !
--
شما هم همین زبان آلوده را بکار بگیرید ؛ من با زبان فرمند پارسی
بسادگی واژه سازی نوین و دانشیک انجام میدهم و از برای همین
تراز اندیشمندی ام به واروون شما در 1400 سال پیش درجا نمی زند !
+
آری ؛ قرار است چیزهای بسیاری را از من بیاموزید ! (;

SAMKING
01-12-2013, 06:16 PM
زبان ها همه از هم تاثیر گرفتند از فارسی به ترکی وبالعکس و.....این ها طرز فکر فاشیستی است دوست عزیز.
شاید!
ولی
بد≠"طرز فکر فاشیستی"
ولی شاید برای شما اینگونه باشد!

+
تازی≠ترکی!!:e056:

khodashenas
01-12-2013, 07:34 PM
تلاش برای دگرگون سازی مصنوعی هر زبانی مصداق بارز فاشیسم است مثلا فارسی 1000 سال پیش با فارسی امروز فرق میکند ولی عیبی نیست چون روندی تحول خودش را طی نموده با ترکی عجین شده با عربی وانگلیسی و.... هم همینطور وباید گذاشت این روند را به طور طبیعی طی کند ایجاد فرهنگستان های زبان اعم ترکی یا فارسی سرکوب زبان هاست خود شما دوستان برای کوروش لفظ کبیر به کار میبرد برخی کوروش بزرگ کدام یک آهنگ زیباتری دارد خب معلوم است کوروش کبیر پس چرا چون کبیر واژه ای عربیست از انها استفاده نکنیم واقع بین باشید دوست عزیز.

sonixax
01-12-2013, 08:05 PM
زبان ها همه از هم تاثیر گرفتند از فارسی به ترکی وبالعکس و.....این ها طرز فکر فاشیستی است دوست عزیز.

طرز فکر شما هم میشود نوکری ی اجنبی ! (تازیان وحشی)

Mehrbod
01-12-2013, 10:30 PM
اینجا گفتگو میکنیم تا ببینیم چنین هست یا نیست؛ تا در رویارویی های آینده با چنین سخنانی؛ بجای کشتن زمان و رنج بردن از بازگفتِ فرهود های هویدا و آشکار
به آنها نشانی این جستار را بدهیم، باشد که رستگار شوند یا شویم!


پیشتر استاد مزدک در اینباره نوشته‌اند؛ از جُستار « ساختارشناسی زبان پارسیک - صفحه 2 (http://is.gd/LbWzpD) » رونویسم؛ پیوند لینک:


http://is.gd/LbWzpD


رونوشت:

٭٭٭٭٭ هفت فرنود مهادین (دلیل اصلی) ناسازگاران با پاكسازی زبان پارسی

١- زبان، زبان است دیگر چه این، چه آن ، آماج تنها پیوند میان مردم است.
٢- زبان پاك و سره هیچ جای جهان نداریم و داشتن وام واژه یك چیز بهنجار است
۳- نیمی از زبان انگلیسی وام واژه است ولی زبان انگلیسی بسیار كامیاب هم هست.
۴- زبان "فارسی" به انگیزه ی واژه های عربی ، زبانی فاخر است و بی آنها، لخت و برهنه و "الكن" !
۵- زبان پارسی سره خنده دار و ریشخندی است(مسخره است)
۶- زبان چون پویاست، ، پس ولش كنیم كه واژه ها با روند "طبیعی" بیایند و بروند.
۷- زبان در پیشرفت ویا واپس ماندگی گویندگان آن زبان، هنود (تاثیر) ندارد


١- زبان، زبان است دیگر چه این، چه آن ، آماج تنها پیوند میان مردم است:---
پاسخ:---
آماج یك حاجی، رفتن به مكه است. او هم میتواند از هواپیما و هم از شتر برای اینكار بهره بجوید، هر دوی این ابزار، او را به مكّه می رسانند. پس آیا آن دو ابزار یكسان و هم ارزش اند؟ پاسخ، نه می باشد. در باره ی زبان ها هم همین سخن رواست. كارآیی و توانایی رسانه ای و پرمایگی و آسانی و یا سختی ، زیبایی و .. هر زبانی برابر زبان دیگر نیست. پس این گزاره كه " زبان زبان است، چه این و چه آن" یك سفسته بیش نیست، چرا كه ویژگیهای مهند زبانها را به فراموشی میسپارد. مانند اینكه بگوییم كه موش و نهنگ (وال) یكسان هستند چون هر دو بچه میزایند.
-----------
٢- زبان پاك و سره هیچ جای جهان نداریم و داشتن وام واژه یك چیز بهنجار است.
پاسخ:
وام واژه، چنان كه از نامش پیداست، واژه ای بوده كه یك زبان نداشته و ناچار آنرا وام گرفته، آنهم از راه داد و ستد فرهنگی و دانشیك و فندی. مانند تلویزیون، كامیون، سماور، ...
واژه ای كه جای یك واژه همسان را گرفته باشد ( مانند تشكر كه جای سپاس را گرفته و این واژه را بیرون كرده) وام واژه نیست و از راه دادو ستد فرهنگی هم نیامده، بساكه زورواژه است كه با شمشیر آمده و با زبان و كلك چاپلوسان بیگانه پرست گسترش یافته.
از این گذشته، ۷۰% زبان ما واژه های تازی اند، پس این دیگر داد و ستد فرهنگی نبوده، "یورش" بیابانی بوده است.
پس این سخن هم سفسته ی سنجش نابرابر ( قیاس مع الفارق) است.
----------
۳- نیمی از زبان انگلیسی وام واژه است ولی زبان انگلیسی بسیار كامیاب هم هست.---پاسخ:----
زبان انگلیسی یك زبان با ریشه ی میانه ای ژرمنیك و از ریشه ی بنیادین هندواروپایی است. وام واژه های زبان انگلیسی نیز كمابیش از هند و اروپایی ( لاتین) هستند. پس این وام از یك زبان همساز و هم ساختار و نزدیك و همریشه ی انگلیسی گرفته شده و نه از یك زبان سراسر بیگانه و ناهمریشه، مانند زبان سامی عربی كه ناهمساختار باشد و ناساز. اگر ما هم وام واژه از هندی و یا كوردی و سغدی كهن گرفته بودیم ( كه گرفتیم) هیچ باكی نبود چون خار در تن زبان ما نیستند ، بساكه برادران و خواهران زبان پارسی اند.
پس این سخن هم باز سفسته ی سنجش نابرابر بود كه "نابرابری" در آن، همان سامانه و ساختار و ناهمسازی یا همسازی این "وام واژه" هاست.
-----------
۴- زبان "فارسی" به انگیزه ی واژه های عربی ، زبانی فاخر است و بی آنها، لخت و برهنه و "الكن" !---
پاسخ:---
فردوسی با سرودن شاهنامه پاسخی در خور به این سخن بیهوده داده است، با كمترین كاربرد واژه های تازی، بالاترین شاهكار زبان پارسی را آفریده كه سرشار از پنداره و گوهر است. رودكی و بلعمی و دیگران هم نوشته های پارسی كمابیش سره دارند كه گویایی توانایی زبان پارسی بوده. ولی گروهی تازی پرست و شیفتگان به دشمنان پیروزمند ، جامه ی باشكوه خودی زبان پارسی را از تنش درآوردند و جامه ی بیگانه ی تازی را بر او پوشانیدند. ( چرا كه از دید روانی، مردم شكست خورده، دشمن پیروزمند را در روان ناخودآگاه خود برتر از خود دانسته و میكوشند خود را به آنها ببندند، كه این هم همواره بجا نیست.)
آماج ما هم بیرون كردن این جامه ی ناجور و ناروا و بدرد نخور بیگانه است كه ما پس از پوشیدن آن، هیچ دستاورد اندیشه و دانش و فند و .. نداشته ایم كه شایان یادآوری باشد و جز آفتابه به جایی نرسیده ایم، چنان كه میبینید، و پوشانیدن دوباره ی جامه ی خودمان است كه با آن، برترین اندیشه ها از "منشور حقوق بشر" كوروش و خردگرایی زرتشت گرفته تا سوسیالیسم مزدك و اندیشه ی مانی و پند بزرگمهر و دانشگاه گـُندی شاپور و شاهنامه را پدید آورده و هزار سال، همواره یكی از دو كشور نیرومند جهان، در كنار یونان/روم بودیم.
پس اینهم باز سخن بیهوده ی كسانی است كه شیفته ی این جامه ی بیگانه اند و چنان می نمایند كه ما پیش از این وام جامه ی زورچپان، برهنه و بی زبان ( عجمی و الكن!) بوده ایم.
--٢-ب--
با پارسی سازی، حافظ و خیام را از دست میدهیم !؟
یكی دیگر از سفسته های دشمنان پارسی سازی این است كه گویا با پارسی سازی، حافظ و خیام (!) و سعدی و .. را از دست می دهیم چون آنها چند درسدی واژگان تازی بكار برده اند كه یاوه ای بیش نیست. هم اكنون هم برای خواندن سعدی نیاز به واژه نامه است. پارسی سازی ، كنار نهادن واژگان تازی، در گفتار روزانه و در دانش و فرهنگ و نوشتار است و نه ناروا (ممنوع) كردن آن . روشن است كه كسی كه فقه می خواند بخواند، یا چامه های پر از واژگان عربی، میتواند این واژگان را برای كار خودش یاد بگیرد. نه اینكه به وارونه، به انگیزه ی اینگونه كاربرد های اندك مانند فقه و چند تا دیوان، زبان پارسی را از مدرن شدن و زایا شدن بازداریم. در كشور های اروپایی هم ادبسار "كلاسیك" كه واژه های كهن لاتین و .. دارد، جای خودش را نسكخانه ها و موزه ها دارد و كسی را از خواندن آنها بازنداشته اند. روشن است كه اگر اندیشه ی درخشانی در دیوان ها باشد، خود بخود رو میاید و بر سر زبانهاست، هرچند كه واژگان تازی در ان بكار رفته باشد، وگرنه نمی توان مرده را بزور زنده نگه داشت.
-----------
۵- زبان پارسی سره خنده دار و ریشخندی است(مسخره است)-----پاسخ:-----
هر سخن و واژه ی ناآشنا ، خنده دار می نماید ولی مردم دو گروهند، گروه فرهنگیده ( فرهیخته) كه پیش از خنده، كمی هم اندیشه شان را بكار می اندازند كه آیا به واژه های زبان مهادین و خودی ام و زبان نیاكانم بخندم یا نه، و گروهی بی فرهنگ و ناآگاه هرزخند كه برای انها زبان و فرهنگ بی ارزش بوده و یا ارزشی برابر یك "اس ام اس " خنده دار دارد. در گذشته هم گروهی از این بی فرهنگان و تازی پرستان به واژه هایی چون "دادگستری" بجای "عدلیه" و "شهربانی" به جای "نظمیه" و "بازنشسته" به جای "متقاعد"! و "دبستان" بجای "مكتب" و .. اینها می خندیدند. اگر ما به ریشخند اینگونه بی فرهنگان و دشمن پرستان بها میدادیم، هنوز هم نام" تهران"، "دارالخلافه ی طهران" بود و هنوز هم در دبستان ( ببخشید مكتبخانه!) به "دماسنج" میگفتیم " میزان الحرارة"
پس این سخن هم تنها گویای بی فرهنگی یا ناآگاهی گوینده ی آن است.
------------
۶- زبان چون پویاست، ، پس ولش كنیم كه واژه ها با روند "طبیعی" بیایند و بروند.----پاسخ:----
آدمی و سازمانهای همبودین ( اجتماعی) نیز بخشی از "طبیعت" هستند. امروز ما ما با دستكاری ژن ها و .. گندم و گوجه فرنگی بهتری درست میكنیم و یا داروهای كارساز فرامی اوریم (تولید میكنیم) و با ساختن كانال ها، از تنداب های ویرانگر پیشگیری می كنیم و با ساختن آب بند ها، انرژی پدید می اوریم كه همه ی اینها، كاریار بهزیستی ما و در راستای خوشبختی هرچه بیشتر مردمانند. اگر می خواستیم كه در هر جایی به روند "طبیعی" میدان بدهیم، بایستی پزشكان را از كار برداریم كه هر كودكی كه بیمار شد و خودش بهبود نیافت، به گونه ی "طبیعی" بمیرد و هر كه از پس سرماخوردگی اش برنیامد، بگونه ی "طبیعی" بمیرد و دیگر بایستی دست از پنی سیلین ، كه دستبرد در كار "طبیعت" است، بر میداشتیم. زبان پارسی هم یك پدیده ی پویا و جاندار مانند یك كودك است و بر ماست كه از آگاهی ها و ابزار خود سود ببریم كه این زبان "دیمی" نشود و از بیماری ها و كژی ها بركنار بماند. در پی همین اندیشه های خردمندانه بود كه در ایران ( و در بسیاری از كشورهای جهان) فرهنگستان زبان پدید آمد كه پزشك و راهنمایی برای زبان باشد ( اگر بز را باغبان نكنیم !).
خود فرهنگستان كنونی هم درست دارد همین كار پاكسازی را انجام میدهد ولی خب، به جان وام واژه ی فرنگی افتاده كه بیشتر به انگیزه ی "تعهد است تا تخصص" !
از اینرو، این سخن ناسازگاران با پالایش زبان نیز ، برخاسته از ناآگاهی و یا اگر از روی آگاهی است، همان زبانزد " یك بام و دو هواست"
-------------
۷- زبان در پیشرفت ویا واپس ماندگی گویندگان آن زبان، هنود (تاثیر) ندارد
----پاسخ:----زبان بخش بسیار بزرگی از فرهنگ است و پایه ی اندیشه به شمار میرود. زبان و اندیشه در پیوند دوسویه ی دیالكتیكی با هم هستند. واژه ها به اندیشه های پیكر میدهند و باز این اندیشه است كه به پیدایی واژه های نوین می انجامد. مغز آدمی میتواند با آمایش (تركیب) پنداره ها، پنداره های نوینی كه نیازش را برآورده میكنند و یا به انگارش پرو بال می بخشند پدید بیاورد. مغز مانند یك مهراز (معمار) است كه نه تنها از آجر ها سود میجوید كه ساختمانی را بسازد، بساكه آجر های نوینی نیز پدید میاورد. او "اسب و "بال" را با هم آموده و "پگاسوس" ( اسب بالدار) را در ویر خود پدید میاورد و برای آن داستان میبافد و از روی این الگو ، زمانی هم به اندیشه ی ساختن هواپیما می افتد. ژول ورن توانست پنداره ی زیردریایی های نوین اتمی را پیش از پدید آنها در داستان "بیست هزار فرسنگ زیردریا" پدید بیاورد چون مغز و اندیشه ی او به پنداره های زیرساختی فندی و فیزیكی و .. آشنا بود. روشن است كه اگر ژول ورن در عربستان زاده شده و زبان او دارای واژه ها و پنداره هایی مانند پیستون و موتور و فشار آب و پروانه ی چرخشی و نور فسفری و كارواژه های دریانوردی و ناوبری و ده ها و سد ها واژه ی بایسته ی دیگر نبود، شتر چران خوبی از آب در میامد و شاید داستان "لیلی و مجنون" را می نوشت ولی نه "پیرامون جهان در ۸۰ روز" و یا " آبخست رازآمیز".
*
كمابیش همه ی آفریده های فلسفی جهان به زبان های هندواروپایی هستند ( آنهم كه پور سینا و ... به عربی نوشته، برگردان از یونانی و .. بوده و تازه زبان مادری خود پورسینا و خیام و رازی و فارابی و ابوریحان بیرونی و .. همه پارسی كمابیش سره بوده است)
آیا از خود پرسیدیم چرا؟
چرا نمی توان پنداره های سخن نیچه را هتّا با بهترین بازگردان ها، آنچنان دریافت كه با زبان مهادین آن ، آلمانی؟ چون در آن زبان واژه هایی هستند كه نماینگر پنداره های ویژه هستد كه در زبان های دیگر همتا ندارد.
یا در فیزیك كوانتوم، هتّا انگلیسی ها هم واژه هایی مانند
Eigenwert
را از آلمانی گرفته اند و همانگونه بكار میبرند چون برابری گویا در زبان خود نیافتند.*

رایانه ای بنام مغز، از كودكی با روش و سامانه ی زبان مادری خود آشنا میشود و آن " الگوریتم" و "فرنودسار" ( منطق) كه در زبان نهفته است در مغز او جایگزین شده و مانند چوبی كه در كنار نهال نونشانده فرو میكنند كه به رویش او راستا بدهد، راستای و توان اندیشه ی زندگی او را راستا می بخشد. ما ایرانی ها مانند انگلیسی ها "به پایین نمی افتیم"، ما " زمین میخوریم". انگلیسی ها "سرما را میگیرند"، آلمانی ها "خود رابه سرما میدهند" و ما " سرما می خوریم"
اندیشه ی یك كودك عرب، گرفتار همان كالبد های زبان اش هم هست. در زبان عربی ریشه ها در كالبد ها ( قالب) ها ریخته می شوند و كسی نمیتواند كالبدشكنی كرده و یا كالبد تازه ای بسازد. برای نمونه ریشه " ك ت ب" در كالبد كارگیری " مفعول" ریخته می شود و می شود مكتوب. كسی نمیتواند برای نمونه، واژه ی كتمب بسازد چون كالبد "فعمل" ندارند. ب.ن. آنها برای نام جایگاه، یك كالبد دارند، برای نمونه مستراح = جای استراحت، مدرسه = جای درس. دیگر كالبد دیگری در دست نیست. اگر این جای آموزش بزرگ باشد، همان مدرسه است و كوچك هم باشد همچنین. آموزشگاه و آموزشكده و آموزش سرای و .. همه مدرسه اند.
برای هر كار و پنداره ی نوین كه در جهان پدید اید، عرب ناچار از گذاشتن یك چم فراتر بر یك ریشه ی در دسترس، یا یافتن یك ریشه ی نوین است ، چرا كه آمایش (تركیب) در آن زبان روا نیست و جایی ندارد. برای نمونه، واژه ی فروبار (داونلود) كردن، در عربی نیست و بایستی ریشه ای بسازند و یا بر یك ریشه ی كهن، یك چم دیگر بیفزایند. از همین روست كه بسیاری از ریشه های زبان عربی، دارای چندین بارِ پنداره ای هستند كه تنها در بافتار سخن و یا نوشته، میتوان گمان برد كه كدام پنداره در آنجا ، بكار رفته است.

برای نمونه، "كارآگاه"( دتكتیو) یك پیشه و یك پنداره ی نوین است. ما از واژه ی پهلوی كارآگاه (= استاد در كارخود) كه آموده ای از كار و آگاهی است سود جستیم، ولی عرب چون كارواژه ی برای این كار ندارد، برابر های زیر را بكار برده:
رَجُلُ التَّحَرِّی ، أو المَبَاحِث ، مُخْبِرُ تَحَرٍّ(القوامیس

یا ما برای كارواژه های نوین داونلود و آپلود می توانیم به آسانی بگوییم "فروبار" كردن و "فرابار" كردن، ولی عرب گیر میكند چون ریشه ای كه این كار را برساند ندارد و باید یا بسازد و یا یك ریشه ی دیگر را بازهم با این چم نوین، سنگین تر سازد.
نبودن شایند آمایش ( امكان تركیب) در زبان تازی، دست و پای زبان و اندیشه ی انان را بسته و مغز به آمایش پنداره ها خوی نگرفته و انچه را كه ما با یك واژه می نمایانیم، انها در دو یا چند واژه انجام میدهند. برای نمونه، انگلیسی می گوید "ایرمیل" كه ما در پارسی می توانیم بگوییم "هواپست" ولی اندیشه ی عربی تنها میتوان بگوید "پست هوایی" ( افزایش دو واژه به هم ) = البرید جوّی.

پس میبینیم كه در جایی كه زبانهای هند و اروپایی دستكم دو گزینه دارند: هواپُست و پست هوایی، عربی یك گزینه بیشتر ندارد.
یكی دیگر از كاستی های اندیشه ی كالبدی این است كه اگر پنداره ای فرای كالبد ها هم باشد، بایستی آنرا بزور در یك كالبد نزدیك تر چپاند.
برای نمونه، در زبان های هندواروپایی، به "مثلث" میگویند "تری انگل" سه كنج یا سه گوشه ، ( سه گوش). اكنون دو كودك تازه دبستانی ، یكی عربی و یكی هندواروپایی را بینگارید كه هنوز هندسه نخوانده اند و پنداره ی هندسی " مثلث" را
(القوامیس)
نمی شناسند .

كودك عرب به كالبد ها آشناست و می داند كه كالبد "مفعّل" مانند مشبك (شبكه شبكه)، یا مشجر (درخت دار) چه بر می اورد. و ریشه ی ثلث را هم می شناسد (= سه). كودك هندواروپایی هم میداند كه سه، كدام پنداره است و كنج و گوشه هم چیست. پس كودك عرب دو آگاهی دارد، یكی چم ریشه و دیگری كار كالبد; و با شنیدن نام مثلث، میداند كه این یك "چیزی" ست كه "سه تایی" است. كودك هند و اروپایی هم میداند كه چم ریشه ها چیستند. اكنون اگر به ایندو كه هرگز تاكنون یك مثلث هندسی ندیده ایند، هركدام یك برگ بدهیم كه در ان ، نگاره های گوناگون، مانند گیاه سه برگ، نردبان سه پله، و ... و سرنجام یك مثلث هندسی هم در ان باشد، كودك هند و اروپایی با داشتن آگاهی بیشتر كه سه گوشه، چیزی است كه سه تا گوشه دارد، زودتر سراغ ریخت هندسی سه گوش میرود ، در جاییكه كودك عرب كه از واژه ی مثلث تنها میداند یك چیز سه تایی را باید بیابد، گیر میكند چون نمیداند سه تا چی؟ سه تا پله؟ سه تا گوشه، سه تا پایه؟
ب.ن. ما به "تریپود" می گوییم سه پایه (تری = سه + پود = پای). عرب چون مثلث را برای هندسه بكار برده و سه و پا را نمیتواند با هم بیاماید، ناچار است روی به همتاهای دیگر آورده و بر چم یك یا چند واژه ی كهن بیفزاید:
حَمَّالَة ، سِیبَة ، مِحَفَّة ، مَحْمَل ، مَحْمِل ، مِنْصَب ، نَقَّالَة
( القوامیس)


ب.ن. ما به آسانی بجای اكتاپوس همانگونه میگوییم هشت پا (اُكت = هشت + پوس= پا) . عرب در اینجا گیر میكند چون بسادگی نمیتواند هشت را با پا در یك واژه بیاماید. اینست كه میگوید: أُخْطُبُوط !!( القوامیس)

برای نمونه در زبان آلمانی كارواژه ی
umdenken= um + denken ~ rethink
(denken = اندیشیدن )

هست كه به چم دگرگون ساختن اندیشه است و زبان آلوده ی ما توانایی یافتن یك برابر گویای یك واژه ای را برای ان ندارد و شاید بتوان با چشم پوشی، كارواژه ی نزدیك "بازاندیشیدن" را بجای ان نهاد، ولی در عربی همین اندك هم شدنی نیست چون چنین ریشه ای در زبانشان یافت نمیشود و بایستی بگویند "تغییر تفكر "و یا چیزی همانند این و یا یكی از ریشه های دیگرشان را بجای این هم به گاری شكسته ی زبان "كامل" عربی ببندند.
برای نمونه، واژه ی "مراجعه". یك دوجین چم گوناگون دارد:
مُراجَعَة (http://dictionary.sakhr.com/SearchResults.aspx?Lang=A-E&TextBox1=مُراجَعَة)
*(چم = معنی)http://www.daftarche.com/images/imported/2012/06/33.jpg


پس اندیشه ی هندواروپایی كه هم كالبدواره های آزاد را دارد [ مانند ریشه ی كارواژه + نده = كارور(فاعل)، نمونه گوینده = گوی + نده = كسی كه میگوید] و هم توان آمایش را دارد، رایانه نورونی مغز را با توان آمایشی، با راه های پرشمار آمایشیك ( كمبیناتوریك) پرورش میدهد و زبان عربی، اندیشه را در زنجیر كالبد ها در بند میكشد.

شاید گفته شود كه ما در زبان كنونی، هر دوی این " برتری ها" ! را داریم، نه چنین نیست. چون ایندو دو روند در راستاهای ستیزنده هستند، كار كودك ایرانی از عرب هم سخت تر است و میان دو راه گیر كرده: نشسته ام به میان دو دلبر و دو دلم

یك مغز مانند یك رایانه، یك توان شمارگری مرزمند دارد و اگر توان آن در چند شاخه و برای چند گماشتگی (تسك) در راه باشد، هرگز توان ١۰۰% خود را در راستا بكار نمی برد و همین كاهش توان ، برای شمارگری زباله های تازی، به كاهش توان سراسری می انجامد.

میدانیم كه دگرسانی میان یك آدم و یك میمون هم تنها در كمتر از یك درسد ژن های آنهاست و در میان آدم ها هم، كسی كه ١۰۰% توان مغزی را در یك راستا بكار می برد، همواره پیشرو تر از كسی است كه همان مغز را دارد ولی توان آنرا برای چند كار ( تاسك) بخش كرده و نمی تواند در یك راستا، توان ١۰۰% را بكار گیرد.

به گواهی تاریخ هم می بینیم كه عرب در ٢۰۰۰ سال هیچ نوآوری، اندیشه ی نوین، یافته ی نوین، ساخته ی نوین و چیزی كه باری از دوش مردمان و جهانیان بردارد پدید نیاورده و همواره گسارنده ( مصرف كننده) و یا چپاولگر بوده. ایرانیان هم از هزار سال پیش كه الودگی زبانشان آغازید، به جز آفتابه چیزی برای جهانیان، یا دستكم برای خودشان بدست نیاورده اند.

كودك ایرانی كه تازه پای در كلاس هندسه مینهد، با واژه های چون "مثلث متساوی الاضلاع" ! رودرو میشود و گریزان از هندسه و دستور زبان (ماضی التزامی !) و ادبسار یا همان "ادبیات" ( تجزیه و تحلیل ، نكره، معرفه، شبه جمله ! ) و مزداهیك یا همان "ریاضیات" ( مشتق ثانی منحنی هذلولی مماس بر ..) و فلسفه و منطق ( علة العلل، واجب الوجود! قیاس مع الفارق!..) و من پیمان میبندم كه بیشتر خوانندگان هتا دانش آموخته هم هنوز نمیدانند كه "سفسطه ی قیاس مع الفارق " به چه چمی است و از بیخ به چی میگویند!.

این گرفتاری اندیشه در كالبد ها و ریخت ها چنان میان ما بیداد می كرده و می كند كه در گذشته، كسانی بنام "عریضه نویس" ها باید یك نامه ی دیوانی و درخواست ساده را در كالبد های پیش ساخته میریختند كه دیوانیان دستكم یك نگاهی به ان بیندازند.

كوتاه سخن، زمانی كه توان آمایشگری و پردازشگری مغز كاستی می یابد، توان نوآوری و توان انگار و پندار و نوپندار (ایماژیناسیون ، فانتزی، اننوواسیون) از میان می رود. همان توان نوآفرینی و نوآوری، كه پایه ی اندیشه ی های نو، ساخته های نو، فند های نو، دانشهای نو و هنر های نوین است.

این است كه هیچ چیز نوی " به فكرمان " نمیرسد و همواره با پیروی و برگردان ها و ترزبان ها از بیگانه زنده ایم و در "كپی " كردن استاد شده ایم، آنهم پس از سالها دیركرد.از روس و كره و اینجا و آنجا، چیز هایی می خریم و یا می دزدیم و نامش را می گذاریم "فنّاوری شگفت انگیز دانشمندان متعهد كشور"

*

از سوی دیگر، همانگونه كه گفتیم، فرنودسار ( منطق) و ساختار درونی زبان هم یك كارگزار ( فاكتور، عامل) دیگر است كه با پیشرفت و نوآوری و اندیشه پروری سروكار دارد. برای نمونه، ما در پارسی كارواژه ی "پرسیدن" را داریم، همچنین كارواژه ی "بازپرسیدن" و درمغز خود میدانیم كه" بازپرسیدن"، یك جوری از "پرسیدن" است و اگر هم تا كنون واژه ی "بازپرسی" و یا "همه پرسی" را ندانسته باشیم، بازهم مغز ما به آسانی "همه" را با "پرسیدن" می آماید ( تركیب می كند) و كمابیش در می یابیم كه این یك جور پرسیدن است از همه، یا اینكه همه چیزی را میپرسند و سرانجام به آن چم میرسیم، ولی زبان تازی برای هركدام از اینها، یك ریشه نیاز دارد كه هیچگونه پیوند واژگانی هم باهم ندارند ، یكی هست سؤال، یا استسفار ! یكی هست اِسْتَقْصَى و دیگری میشود ااِسْتَطْلَعَ رَأْیَ الجُمْهُورِ!!(= همه پرسی).( القوامیس)

پس در اینجا یك مغز كه با زبان هندواروپای پرورش یافته، میان واژگان كه چم های نزدیك دارند، از بخش های خود همان واژه، پیوند میان واژگان را برپا میسازد و همواره یك شبكه ی واژگانی كه به هم پیوسته اند( لینك شده اند) در ویر او آماده است. او می تواند در گاه نیاز به تندی یك سازه ی دیگر را پدید بیاورد و یا دگرگون كند. برای نمونه، كارواژه ی "هرزپـُـرسی" را بسازد. شما هم تا كنون این واژه را نشنیده اید چون من همین اكنون ساختم!! ، ولی بیدرنگ میدانید كه این به چم پرسش بیهوده و پوچ است !!

ولی آلودگی با روش اندیشه و زبان عرب، بسیاری از مارا هم از اینكار بازداشته و مغزمان را كند كرده است و اینكه اكنون اینجور نوآوری ها افزایش یافته، بیشتر در پی كوشش های سره گویان و پارسی دوستان است و گرنه هنوز بیشترینه ی مردم گرفتار این زندانند .

در پی آلودگی هرچه بیشتر به واژه های و اندیشار تازی، اكنون ما بیشتر كارواژه ها را در دو یا چند بخش، با "كردن " بكار می بریم: تخریب كردن ! (آنهم در جاییكه تخریب خودش همان "خراب كردن" است) !، تشویق كردن، تقاضا كردن، توزیع كردن، تاسیس كردن، .. كار بجایی رسیده كه بجای "گریستن" پارسی هم میگوییم "گریه كردن" ! نوشته ها و گفته های ما پر از "كردن" و "به عمل آوردن" است! كارواژه ای را كه همچون زبان های نیالوده ی هندواروپایی دیگر، یكپارچه میتوانستیم بگوییم، مانند پرسیدن ( اسك در انگلیسی) میگوییم پرسش كردن، سؤال كردن ! اینگونه بازهم، بار و رنج شمارگری رایانه ی مغزی خودمان را افزایش داده و كارآیی انرا میكاهیم.

درازنوشت و كوتاه سخن :

* زبان تازی، گرفتار كالبد هاست و اندیشه را نیز ناگزیر در همان مرز گرفتار كرده.

* سازه های زبان تازی، گویایی سازه های زبان های هندواروپایی را ندارند

* واژگان تازی به انگیزه نبودن نوآوری هركدام با چند چم بار شده اند كه زبان را گنگ كرده.

* زبان تازی جای آمایش پنداره ها را در واژگان ندارد و توان آمایشگری اندیشه را از میان میبرد.

* زبان تازی، توان نوآوری و كالبد شكنی را از میان میبرد.

*آلودگی زبان تازی، مغز مارا از كاركرد ١۰۰% در یك راستا بازداشته

* آلودگی زبان تازی، توان پیوندسازی میان واژگان/كارواژگان را از ما گرفته.

( تا جاییكه یك فرهنگستانی ما هم نمیدانست كه فرسایش با سایش درپیوند است!)

* آلودگی زبان تازی، فروزه های روشن گویی و كوتاه گویی زبان پارسی را كاسته(= تقلیل داده است!!!)

Aria


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/06/34.jpg



رونوشت از ‫هفت خوان اسپندیاد. | Facebook‬ (http://www.facebook.com/note.php?note_id=313658335324850)

undead_knight
01-12-2013, 10:32 PM
من هنوز که هنوز با برخی جنبه های پارسی سازی مخالف نیستم ولی برای انتقاد باید واژگان مناسب رو به کار برد:

Fascism views direct action including political violence and war, as a means to achieve national rejuvenation, spirit and vitality.[
بنابراین تا زمانی که از اینجور متودها استفاده نشه نمیشه گفت روش فاشیستیه:)

به هر حال تا زمانی که اجبار و زور نباشه گسترش پارسی نویسی اشکال نداره،مثل هر دیدگاه دیگه ای:)

Nocturne
01-12-2013, 11:46 PM
به نگر من سره نویسی را نمیتوان با فاشیسم پیوند داد ولی به نگر من تا اندازه ای نالازم یا خارج از اولویت است، اولویتی که بسیار در حال حاضر ضروری است استفاده از الفبای لاتین برای نوشتار است، منظور اینکه بله سره نویسی فرهنگ ایرانیان را پالایش میکند و آنها را از زبان عربی دورتر ولی تنها پیوند قدرتمندی که میبینم بین زبان پارسی و عربی امروزه وجود دارد الفبایی است که استفاده میکنیم، برخی از دلایلی که مزدک آورده هم زیاد دلایل محکم و متقاعد کننده ای نیستند به نگر من، برای نمونه یورش فرانسوی ها به انگلیس باعث شده بسیار کلمات فرانسوی وارد زبان انگلیسی شود یا الگویی که مشاهده میکنم این است که بسیار از واژگانی که از فرهنگ دیگری وارد آن زبان شده که نمونه اش در فرهنگ انگلیسی نبوده از آن واژه ی بیگانه استفاده میشود، فارق از اینکه آن کلمه مربوط به چه زبانی است و به زبان انگلیسی سازگار است یا خیر.

دیگر انکه من به اینکه این کار واقعا تاثیر شگرفی بر جامعه داشته باشد شدیدا شک دارم، چون تاثیری که رسانه هایی مانند تلوزیون میتواند بر روی فرهنگ داشته باشد تلاش فرهنگ دوستان ایرانی را محو میکند، من به این اعتقاد دارم که کارها اگر بر اساس اولویت های لازم انجام نشوند تاثیر خود را از دست خواهند داد، البته بنده هم خیلی دوست میداشتم که میتوانستم با تلاش کمی سره نویسی کنم ولی سواد کافی برای این کار را ندارم و معمولی نوشتنم هم بیشتر از روی بی حوصلگی است، چکیده ی کلام من این است که شاید در هزار سال پیش با حمله ی عرب ها سعی در تغییر زبان و بازیابی آن به چیزی که قبلا بوده تاثیر خیلی شگرفی بر جامعه میگذاشته، ولی با وضعیت کنونی فکر میکنم الویت های مهمتری برای کمک به پیشرفت جامعه وجود دارد که خیلی از اوقات نادیده گرفته میشود.

Mehrbod
01-13-2013, 12:25 AM
به نگر من سره نویسی را نمیتوان با فاشیسم پیوند داد ولی به نگر من تا اندازه ای نالازم یا خارج از اولویت است، اولویتی که بسیار در حال حاضر ضروری است استفاده از الفبای لاتین برای نوشتار است، منظور اینکه بله سره نویسی فرهنگ ایرانیان را پالایش میکند و آنها را از زبان عربی دورتر ولی تنها پیوند قدرتمندی که میبینم بین زبان پارسی و عربی امروزه وجود دارد الفبایی است که استفاده میکنیم، برخی از دلایلی که مزدک آورده هم زیاد دلایل محکم و متقاعد کننده ای نیستند به نگر من، برای نمونه یورش فرانسوی ها به انگلیس باعث شده بسیار کلمات فرانسوی وارد زبان انگلیسی شود یا الگویی که مشاهده میکنم این است که بسیار از واژگانی که از فرهنگ دیگری وارد آن زبان شده که نمونه اش در فرهنگ انگلیسی نبوده از آن واژه ی بیگانه استفاده میشود، فارق از اینکه آن کلمه مربوط به چه زبانی است و به زبان انگلیسی سازگار است یا خیر.

دیگر انگه من به اینکه این کار واقعا تاثیر شگرفی بر جامعه داشته باشد شدیدا شک دارم، چون تاثیری که رسانه هایی مانند تلوزیون میتواند بر روی فرهنگ داشته باشد تلاش فرهنگ دوستان ایرانی را محو میکند، من به این اعتقاد دارم که کارها اگر بر اساس اولویت های لازم انجام نشوند تاثیر خود را از دست خواهند داد، البته بنده هم خیلی دوست میداشتم که میتوانستم با تلاش کمی سره نویسی کنم ولی سواد کافی برای این کار را ندارم و معمولی نوشتنم هم بیشتر از روی بی حوصلگی است، چکیده ی کلام من این است که شاید در هزار سال پیش با حمله ی عرب ها سعی در تغییر زبان و بازیابی آن به چیزی که قبلا بوده تاثیر خیلی شگرفی بر جامعه میگذاشته، ولی با وضعیت کنونی فکر میکنم الویت های مهمتری برای کمک به پیشرفت جامعه وجود دارد که خیلی از اوقات نادیده گرفته میشود.


برای انجام هر کاری همیشه زمان بده و یک کاستی‌هایی هست و چند چیزی کم هستند،
دگرسانی میان «کننده» و «گوینده» در همین کردن و خودداری از سخن گفتن است، چنانکه زبانزد زیبا میگوید: دو سد گفته چون نیم من کردار نیست.


Cenânke mibinid mâ ham dabireye darxore Pârsik darim ham negâreši sarâsar zibâo daryâftani.
Digar be šomâo digar Irâniyân ast ke hamrâhi konand yâ be nâlidane inke zamân xub nisto kâr dârimo bargozidegi (priority) nadârado etc. bepardâzand.

محمد
01-13-2013, 04:10 PM
به نظر من تلاش برای پارسی نویسی از مشخصه های بارز عرب ستیزیه!!! میتونم بگم یه نوع عرب ستیزی پنهانه که شاید خودپارسی گوها انکارش کنن!!! اما فرهنگ ما با زبان عربی اخت شده و حتی برای احیای فرهنگ ایرانی ها هم این کار کار غلطیه!!!


هتا برگرفته از واژه ی "تا" از پارسی است و نگاشتن آن با
وات های تازی (حتی) مکروه است !

میگم اینارو از خودت میسازی ها
تو عمرم جایی ندیدم احدی حتی رو هتا بنویسه:e415:وات های تازی دیگه چیه؟؟؟:e415:

khodashenas
01-13-2013, 04:34 PM
منم تازه این طور خطی دیدم کلا دانش این خانم چه در فیزیک وزبان شناسی و... قابل ستایش است:e056:

بهمنیار
01-13-2013, 06:10 PM
منم تازه این طور خطی دیدم کلا دانش این خانم چه در فیزیک وزبان شناسی و... قابل ستایش است:e056:


:e032:

عالی فهمیدی امیدوارم تفاوت یک زن مسلمان با کسی که از اسلام دور شده را دریافته باشید
:e414:
اگر ایشان مسلمان مانده بود اکنون تنها دعای کمیل را حفظ بود و آن که چگونه پایش را در دستشویی بگذارد. گمان کنم برای شما خانمی مانند ایشان باید یک کم ترسناک به نگر برسد.

Alice
01-13-2013, 07:32 PM
میگم اینارو از خودت میسازی ها
تو عمرم جایی ندیدم احدی حتی رو هتا بنویسه وات های تازی دیگه چیه؟؟؟:e415:


منم تازه این طور خطی دیدم کلا دانش این خانم چه در فیزیک وزبان شناسی و... قابل ستایش است:e056:

شما مسلمانان دارید از ما ماتریالیست ها و دوستداران دانش مچ گیری میکنید ؟
:)))
خب پس همانگونه که در جستار دیگری درس فیزیک و فرگشت را به کاربر "محمد"
آموختیم ، در اینجا هم ناگزیریم اندکی درباب واج شناسی که یکی از شاخه های
مهادین زبانشناسی را در بر میگیرد گفتمان می کنیم !
«وات» نماینده ی دو واژه ی "واج" و "حرف" است ! و این دو با یکدیگر دگرسانند ؛
واج ها همان آواهای زبانی هستند که از واجگاه* (دهان) آنان را خوانش میکنیم !
ولی "حرف" ها نشانه های نوشتاری اند و بس ؛ برای نمونه واج /س/ در زبان ما
نماینده ی سه حرف /س/ ، /ص/ ، /ث/ است ! و یا واج نخست در واژه ی "ورامین"
و واج دوم در واژه ی "خوب" تنها نماینده ی یک حرف /و/ در زبان هستند !
در زبان پارسی واج /ح/ نداریم ، همانگونه که عرب ها واج /گ/ ندارند ؛ و ما /ح/ و
/ه/ را به یک ریخت واگویش (تلفظ) می کنیم !

بزرگی می فرماید :
هشت حرف است که اندر فارسی ناید همی
تا نیاموزی نباشی اندرین معنی معاف
بشنو اکنون تا کدام است آن حروف و یاد بگیر
ثا و حا و صاد و ضاد و طا و ظا و عین و قاف
----

پس زمانیکه میگوییم /ح/ یک وات تازی است یعنی در زبان پارسی چنین حرف و واجی
باشنده نیست ! واژه ی "حتی" با واج (حرف) /ح/ آغاز شده و با حرف "الف مقصوره" (مانند
کبری صغری و...) پایان می یابد ؛ هر دو حرف نیز از زبان تازیان است و در پارسی همچین
چیزی را نداریم ؛
پس اگر من "حتی" را "هتا" می نویسم چیز عجیبی نیست و از کالبدها و ساختارهای
زبان پارسی کمک می گیرم و چیز جدیدی از روی هوا نمی سازم !
---
*واجگاه همان دستگاه واگویش آواها می باشد که لب ها و دندان ها و نای و لثه و ...
را در برمی گیرد ؛ هر واجی یک نام ویژه در دستگاه واجگاهیک دارد ؛ برای نمونه واج
/د/ یک واج زبانی-دندانی نامیده می شود !

(امیدوارم دیگر این بار برای پاسخگویی به من به سراغ دوستان فیزیکدان (!) و استادان
ادبورتان نروید و نگویید بهمان کس خندید و این جور چیزهای کودکانه)

:)))

Nocturne
01-13-2013, 09:06 PM
به نظر من تلاش برای پارسی نویسی از مشخصه های بارز عرب ستیزیه!!! میتونم بگم یه نوع عرب ستیزی پنهانه که شاید خودپارسی گوها انکارش کنن!!! اما فرهنگ ما با زبان عربی اخت شده و حتی برای احیای فرهنگ ایرانی ها هم این کار کار غلطیه!!!

میگم اینارو از خودت میسازی ها
تو عمرم جایی ندیدم احدی حتی رو هتا بنویسه:e415:وات های تازی دیگه چیه؟؟؟:e415:
من هم تا به حال واژه هایی مانند "بایا" که مهربد در نوشتارش به کار برده بود به گوشم نخورده بود ولی وقتی دیکشنری معین را نگاه کردم دیدم مشکل از بیسوادی خودم بوده و نه از کسی که آن را به کار میبرد.

Mehrbod
01-13-2013, 11:16 PM
من هم تا به حال واژه هایی مانند "بایا" که مهربد در نوشتارش به کار برده بود به گوشم نخورده بود ولی وقتی دیکشنری معین را نگاه کردم دیدم مشکل از بیسوادی خودم بوده و نه از کسی که آن را به کار میبرد.

جدای اینها نیازی هم نیست در واژه‌نامه یا جایی واژگان پیشتر آگاشته (=ثبت) شده باشند. زبان پارسیک
کالبد‌های استاندارد فراوانی دارد که هرکس میتواند با جای دادن واژه در این کالبدها دست به واژه‌زایی بزند:


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/12/17.jpg


جدای اینها، هتا اگر یک واژه در کالبد استاندارد نمیرفت هم باز ببایست نباید از کاربردش خودداری کرد،
برای نمونه برای پسوند "ity-" استاد آریا برابر "تاد" را پیشنهاد کرده‌اند و در واژگان زیر آنرا کاربرده‌ایم:




quantity = چنتاد
quantitative = چنتادین
quality = هوتاد
qualitative = هوتادین



در جای دیگر به گاه نیاز میشود این پسوند نوی زیبا را بکار گرفت:


گُسترا = Dimension
گُستراتاد = Dimensionality


در کنار آن باز میشود پیوسته در جایگاه پیشنهاد واژگان و گاه دستور زبان را دگراند. نمونه خوب
آن کارواژه "سخنیدن" که یکی از هموندان این انجمن نخستین بار پیش کشید و اکنون فراگیرتر شده.

یا نمونه‌ی دیگر واژه‌ی «خودکار» که یک بازرگان ایرانی نخستین بار برای خودکار بیک پیشنهاد
کرد و بسیار هم خوب جاافتاد، هرچند دیرتر واژه بهتر "خودنویس" را یافتیم و کم کم جایگزین نمودیم.

محمد
01-14-2013, 03:17 PM
من هم تا به حال واژه هایی مانند "بایا" که مهربد در نوشتارش به کار برده بود به گوشم نخورده بود ولی وقتی دیکشنری معین را نگاه کردم دیدم مشکل از بیسوادی خودم بوده و نه از کسی که آن را به کار میبرد.

میدونم عزیز. من هم میدونم ایشون سواد بالایی داره.از همون اولین پستی که توی تاپیک اثبات خدا نوشت فهمیدم. اما راهش رو اشتباه انتخاب کرده
امیدوارم به خودش بیاد!


بزرگی می فرماید :
هشت حرف است که اندر فارسی ناید همی
تا نیاموزی نباشی اندرین معنی معاف
بشنو اکنون تا کدام است آن حروف و یاد بگیر
ثا و حا و صاد و ضاد و طا و ظا و عین و قاف
یعنی هر لغتی که اینارو داشت فارسی نیست؟؟؟:e40a:

Alice
01-14-2013, 11:03 PM
یعنی هر لغتی که اینارو داشت فارسی نیست؟؟؟

روی هم رفته آری ؛ یا تورکی است یا تازی و ... !
هرآینه مزدک میگفت هر واژه ای هم که "همزه" داشت باز
پارسی نیست که خودم چندان با این گفتار همسو نیستم !
ولی خب ، چون الفبای عربی 28 حرف است (اگر الف را حرف
به شمار نیاوریم) در مدرسه های آنجا همزه (ء) را نخست به
دانش آموزان میاموزند ؛ پس چون در الفبای آنان یک همزه هم
هست و در الفبای ما نیست میتوان گفت کمابیش هر واژه ای
که همزه هم داشت عربی است !

Mehrbod
01-15-2013, 12:08 AM
میدونم عزیز. من هم میدونم ایشون سواد بالایی داره.از همون اولین پستی که توی تاپیک اثبات خدا نوشت فهمیدم. اما راهش رو اشتباه انتخاب کرده
امیدوارم به خودش بیاد!



بزرگی می فرماید :
هشت حرف است که اندر فارسی ناید همی
تا نیاموزی نباشی اندرین معنی معاف
بشنو اکنون تا کدام است آن حروف و یاد بگیر
ثا و حا و صاد و ضاد و طا و ظا و عین و قاف


یعنی هر لغتی که اینارو داشت فارسی نیست؟؟؟:e40a:


روی هم رفته آری ؛ یا تورکی است یا تازی و ... !
هرآینه مزدک میگفت هر واژه ای هم که "همزه" داشت باز
پارسی نیست که خودم چندان با این گفتار همسو نیستم !
ولی خب ، چون الفبای عربی 28 حرف است (اگر الف را حرف
به شمار نیاوریم) در مدرسه های آنجا همزه (ء) را نخست به
دانش آموزان میاموزند ؛ پس چون در الفبای آنان یک همزه هم
هست و در الفبای ما نیست میتوان گفت کمابیش هر واژه ای
که همزه هم داشت عربی است !

جدای این نیاکان اسلام‌زده ما هم اندکی فروگذاری اینجا و آنجا کرده‌اند و برخی واژگان را با این واته‌های تازیک نوشته‌اند، مانند:



صد —> سد؛ سددرسد واژه پارسی است و چهره‌ی درست آنرا در "سده" داریم.
طهران —> تهران؛ یک زمانی بیکار بودند نام شهرهای ایران را هم با اینها مینوشتند.
طپش —> تپش (از تپیدن)؛ همان تپش دل را گویند. همچنین واژه "طب" هم نادرسته و همان "تپ" میباشد که با از همین ریشه گرفته شده.
ارسطو —> ارستو؛ نام یونانی است، پیوندی به تازیان ندارد!
طوفان —> توفان؛ به گرایند بالا پاریس است و توفان باید نوشت.
حتی —> هتا / هاتا؛ خوانش درست آن "هاتا" است، ولی در گذر زمان واژگان می‌سایند و پس "هتّا" درست است.
صدا —> سدا؛ واژه پارسی است، نباید "صدا" نوشت!
...


در کنارش، واته "ث" خود پارسی است و همان سدای th در انگلیسی را دارد.
در زبان پارسیک کهن آنرا میخواندند و در نامهای "تهمورث" و کیومرث" همچنان داریم‌اش.

azadah
01-23-2013, 11:10 AM
سالها دل طلب جام جم از ما می كرد
آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می كرد .

در جائی از كتاب خدمات متقابل . مطلبی از آقای تقی زاده نقل شده كه وی زبان عربی را غنی . پرمایه . و وسیع می داند . و زبان پارسی را وام دار آن . و مدعی است زبان پارسی به اعتبار و پشتوانه زبان عرب بارور شده و سكه فصاحت خورده . این گفته مورد قبول من واقع نشد .

چرا كه می دانیم غنای زبان هر قوم ریشه در فرهنگ و تمدن آن قوم دارد . و مربوط است به ذوق و سلیقه و ذائقه لفظی و كیفیت بیولوژیكی و توان تكلم در ادای كلام . اصولا مناطق جغرافیائی مختلف بر ساختار حنجره و لهجه افراد اثر می گذارد . به همین دلیل یك ایرانی ساكن در اصفهان نمی تواند واژه والاضالین را هرگز به درستی یك عرب ساكن در مدینه تلفظ نماید .اصطلاحات . استعارات . تشبیهات و مفاهیم ادبی نیزدر هرقوم متفاوت است و توسط ادیبان سخنوران و حتی خود مردم به تدریج ساخته و پرداخته و رایج می شود . چنانكه همین امروز هم ادبستان زبان پارسی به اقتضای نیاز روز واژه جدید ابداع می كند . مثل فرآیند . راه كار . ساختار . بازخورد و گاه مردم عوام خودشان واژه ای را خلق می كنند مثل خالی بندی . بد بیاری و از این قبیل .

در زبان پارسی واژه ها با ظرافت و لطافت بهم پیوند می خورند و گاه تشبیه و استعاره نیز به كمك می آید . نمونه این هنرنمائی را در اشعار فردوسی می بینیم .به لرزید دشت و بتوفید كوه - ز سم سواران هردو گروه و درجائی دیگرنیامدش پرمغز گفتار اوی - سرش تیز تر شد به پیكار اویدر اینجا سرش تیز تر شد یك اصطلاح تركیبی است به معنای مصمم و راسخ تر آمده كه نه تنها مفهوم را به خوبی رسانده . بلكه جمله را روان تر . رسا تر وتلفظ آن را راحت تر كرده است . نرمی شیرینی و انعطاف پذیری زبان فارسی از همین ویژگی ها مایه می گیرد . در حالیكه زبان عربی خشك و خشن است و با ساختار حنجره ایرانی سازگاری ندارد . از آقای تقی زاده باید پرسید. اگر زبان عربی نمی آمد . آیا زبان آریائی عقیم می ماند و سكه فصاحت نمی خورد ؟ آیا زبان انگلیسی كه با عربی تركیب نشد از فصاحت برخوردار نگردید ؟

آقای تقی زاده نمی داند و یا نمی خواهد بداند كه اگر زبان عربی صاحب قانون و قاعده صرف و نحو شد . بخاطر آن است كه دانشمندان ایرانی مثل سیبویه فارسی و ابن مقفع در تنظیم آن سهم داشتند .واقعیت این است كه هجوم سیل آسای واژگان عرب نه تنها مایه باروی نگردیده كه بنیاد زبان فارسی را تخریب و معیوب كرده .

سئوال این است كه اگربه ادعای ایشان سعدی و حافظ و ناصرخسرو پدیده هائی متاثراز زبان عرب هستند . چرا این بزرگان در منطقه عرب نشین حجاز رشد نكردند ؟آیا قبل از آمدن اسلام ما كتابخانه و دانشكده جندی شاپور نداشتیم ؟ برزویه طبیب و بزرگمهر حكیم نداشتیم ؟ مهندس و معمار و موسیقی دان نداشتیم ؟ ابداع قنات و اختراع آسیاب بادی و صنایع فلزی و هنر سفالگری و قالی بافی در تخصص ایرانیان نبوده ؟آیا هیچ كتاب یونانی و هندی در ایران قبل از اسلام ترجمه نشده ؟ آیا هزاران جلد كتاب كه به دستور عمر سوزانده شد از عربستان آورده بودند ؟

شاید به نظر ایشان نسخه تاریخ حماسی ایران باستان هم كه به زیور اشعار فردوسی بزرگ آراسته شد و كتاب كلیله و دمنه كه با همت برزویه طبیب به پهلوی برگردانده شد . آثار ادبی تازیان بوده باشد . اگر اعراب اقیانوس بیكران علم را داشتند چرا برای خودشان بر نداشتند . شما سرتاسر عربستان بگردید . چه قبل و چه بعد از اسلام و یك دانشمند مهندس یا معمار نشان دهید . یك اثر باستانی در ردیف تخت جمشید یا تیسفون نشان دهید كه ارزش هنری داشته باشد . یك مورد از هنر دستی و یا صنعت نشان دهید كه ساخته دست عربان باشد . قوم عرب اگر مدنیت می داشت باید نشانه های بارز آن در سرزمین حجاز پدید می آمد . آنچه از شواهد و قرائن بر می آید این قوم جز قتل و غارت و تخریب و چپاول هنری نداشته . وآنچه از سازندگی در ایران پس از اسلام می بینید همه از هوش و ذكاوت و ذوق و هنر ذات ایرانی مایه می گیرد . و نه چیز دیگر .

مگر نه اینست كه بوعلی سینا و ذكریای رازی زائیده و پرورش یافته ایران زمین بودند ؟ مگر نه اینكه این بزرگان خرد گرا بودند ؟ مگر نه اینكه از جانب علمای دین تكفیر شدند . چرا شهرت و افتخار آنان را به حساب عرب و اسلام بگذاریم ؟ آقای تقی زاده در اینگفتار خود می‏گویند اسلام به ایران روح‏ تازه بخشید ،این روح تازه را در فرهنگ تبعیض و تحقیر آمیز آن باید دید. شاید واژه های ضد انسانی از قبیل ملحد . محارب . معاند . مفسد . منافق . مشرک . مرتد . کافر . زندیق . دهری . طاغی . یاغی . باقی . فاسق . فاجر . مهدورالدم . محارب با خدا . مفسد فی الارض . نشانه هائی باشد از روح تازه ای كه در تن ملتهای مظلوم و مغلوب می دمیدند . برچسب های توهین آمیزی كه چون دشنه بر پشت حقوق بشر كورش فرو می رود و هم وجدان هر انسان آزاده را می آزارد . معذالك ناچاریم به رعایت قداست حساب اسلام و پیامبرش را از مدنیت عرب جدا كنیم .

آیا وقت آن نرسیده كه از خود بپرسیم امثال تقی زاده ها با تحقیر نیاكان و افشاندن خار در چشم ایران باستان چه هدفی دنبال می كنند وچه سودی می برند ؟ بركشیدن اجنبی تا اوج قله عزت و نشاندن نیاكان در حضیض ذلت نشانه علوطبع است یا خودباختگی ؟ فرهنگ و تمدن ملی را زیر سئوال بردن و برآن تاختن چه افتخاری می آفریند ؟ این ناسپاسی را چگونه توجیه كنیم ؟ خوش خدمتی به اجنبی یا خودزنی ملی ؟

ممكن است دوستی بگوید . خودت واژه عربی بكار می بری و وامداری پارسی را انكارمیكنی؟ و یا انبوهی لغت عربی را مثال بیآورد و بگوید اینها نشانه ضعف زبان پارسی است . در پاسخ باید عرض كنم چنین نیست . چنان است كه خانه كامل و آبرومندی با مصالح مرغوب داشته باشی . و در معرض تخریب سیل بنیان كن قرار گیرد . نیمه آن ویران شود و نیمه دیگر را با مصالح نامناسب و آنچه سیل آورده ترمیم و بازسازی نمائی . وقتی مهاجمان به كشوری تاختند و آن را زیرسلطه گرفتند . سیل واژگان بیگاتنه سرازیر می شود . و ملت مغلوب چاره ای جز پذیرش ندارد . فرهنگ مهاجم چون موریانه تار و پود فرهنگ مغلوب را می گسلد . تا جائی كه مردم ناچار شوند زبان بیگانه را بپذیرند و زبان خویش از یاد ببرند . وبرما نیز چنین رفت .

واژه های عربی وامی نبود كه با رضا و رغبت گرفته باشیم . بلكه تهاجم فرهنگی بیگانه بود كه با زور شمشیر برما تحمیل شد . اما بزرگمردی از خطه ایران زمین قامت برافراشت و از زبان مظلوم فارسی دلیرانه دفاع كرد . چنانكه خود گوید .بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده كردم بدین پارسی بنا كردم از نظم كاخی بلند كه از باد و باران نبیند گزندمشهور است كه از حسنین هیكل روزنامه نگار و روشنفكر مصری پر سیدند . شما كه قبل از آمدن اسلام قبطی بودید و زبان عبری و یا فنیقی داشتید . چه شد كه به یكباره زبان شما عربی شد . و جوابی كه او می دهد تامل بر انگیز است : وی می گوید ما شخصیتی چون فردوسی نداشتیم .

ششصد سال سلطه مداوم تازیان سبب شد واژه های عربی در گستره زبان فارسی ریشه بدواند چندان كه امروز دیگر رهائی از آن ناممكن می نماید .خوشبختانه فرهنگ و تمدن و زبان ما آنچنان نیست كه از آن گریزان باشیم . و این نه به معنای خودشیفتگی كه بیان واقعیت است . ما هیچ نیازی به لاف و گزاف نداریم . زیرا اسناد نقش بسته بر سنگ نوشته ها و آثار باستانی موجود گویای این ادعاست .

اینكه عده ای بخواهند زبان پارسی یادگار نیاكان ر ا خوار و خفیف كنند و ما را به دریوزگی فرهنگ بیگانه به تعظیم و كرنش وادارند تحمل نخواهیم كرد . هركس كه ارزشهای ملی را تحقیر كند آبروئی بدست نخواهد آورد . نه بیگانه برایش كف می زند و نه ایرانی به سینه اش مدال می چسباند . بلكه به منزله آفتی است كه ازخوان نعمت این سرزمین می خورد و سم كشنده خود را در شریان فرهنگش تزریق می كند . نمك می خورد و نمكدان می شكند . گرچه در منطق اخلاق خودستائی نكوهش شده . اما خودشناسی و خودباوری و عزت نفس نشانه فضیلت و فرزانگی است .

Ouroboros
01-24-2013, 02:37 AM
ششصد سال سلطه مداوم تازیان سبب شد واژه های عربی در گستره زبان فارسی ریشه بدواند چندان كه امروز دیگر رهائی از آن ناممكن می نماید .
از سقوط ساسانیان تا برآمدن سامانیان دویست و اندی سال بیشتر نیست، سلطه‌ی مداوم تازیان چطور ششصد ساله شده؟

Mehrbod
01-24-2013, 05:03 AM
از سقوط ساسانیان تا برآمدن سامانیان دویست و اندی سال بیشتر نیست، سلطه‌ی مداوم تازیان چطور ششصد ساله شده؟

امیر جان شما هم پیوسته (مداوم) در این انجمن هموند بوده‌ای، ولی ساعت همه زمانهایی که بوده‌ای را با هم جمع بزنیم یک شماره‌ی دیگر میشود و بیشتر گسسته مینماید تا پیوسته!

فرهنگ و زبان تازیان فرهنگ و زبان ما را فروپیچیده (overridden)، جوریکه امروز که هیچ عامل بیگانه‌ای دیگر
بر ایران فرمانگری نمیکند، ما همچنان ولی اسلامی مانده‌ایم: ویروس اسلام و زبان تازیک خودش را در پیکر ما نهادینه کرده.

azadah
01-24-2013, 03:29 PM
از سقوط ساسانیان تا برآمدن سامانیان دویست و اندی سال بیشتر نیست، سلطه‌ی مداوم تازیان چطور ششصد ساله شده؟


درود

ششصد سال از خلفای راشدین شروع می شود و خلفای اموی و عباسی را نیز در بر می گیرد . تا كشته شدن آخرین خلیفه بدست هولاكوخان مغول . گرچه سلطه فرهنگی و زبان عربی هرگز نقطه پایانی نداشته و همچنان سایه سنگین آن را بر روح و روان خود احساس می كنیم .

Newton
01-24-2013, 09:04 PM
به نام استالین
من معتقدم زبان وادبیات کشور باید انگلیسی بشود
زبان فارسی خوبه ولی چون متکلمش کمه به درد امروز نمیخوره وچون ما تولید علم نداریم
پس چه اسراری به حفظ این زبان است
از همه بدتر خط عربی است
من که می نویسم خودم دست خطم را نمیتوانم بخوانم

undead_knight
01-24-2013, 09:24 PM
به نام استالین
من معتقدم زبان وادبیات کشور باید انگلیسی بشود
زبان فارسی خوبه ولی چون متکلمش کمه به درد امروز نمیخوره وچون ما تولید علم نداریم
پس چه اسراری به حفظ این زبان است
از همه بدتر خط عربی است
من که می نویسم خودم دست خطم را نمیتوانم بخوانم
زبان دوم و سوم و... به درد همین موقع ها میخوره دیگه:)
هیچ زبانی کامل نیست،هر زبان از لحاظ کارکرد یا زیبایی شناختی ویزگی هایی داره که ممکنه در زبان های دیگه موجود نباشه،خط هم باز چیزی نیست که کاملا به زبان وابسته باشه و قابل تغییره.
به این انتقادات مهربود پاسخ بده البته بهتر هست هم کامل تره هم دقیق تر:)

sonixax
01-24-2013, 09:34 PM
به نام استالین
من معتقدم زبان وادبیات کشور باید انگلیسی بشود
زبان فارسی خوبه ولی چون متکلمش کمه به درد امروز نمیخوره وچون ما تولید علم نداریم
پس چه اسراری به حفظ این زبان است
از همه بدتر خط عربی است
من که می نویسم خودم دست خطم را نمیتوانم بخوانم

من با دبیره لاتین بدون حروف یونیکد موافقم . سودهای بسیاری داره که مهم ترینش توانایی گسترش زبانِ بسیار ساده ی فارسیست .

Ouroboros
01-24-2013, 10:00 PM
درود

ششصد سال از خلفای راشدین شروع می شود و خلفای اموی و عباسی را نیز در بر می گیرد . تا كشته شدن آخرین خلیفه بدست هولاكوخان مغول . گرچه سلطه فرهنگی و زبان عربی هرگز نقطه پایانی نداشته و همچنان سایه سنگین آن را بر روح و روان خود احساس می كنیم .
سلام.
یعنی نویسنده‌ی مقاله ادعا می‌کند تا زمان کشته شدن خلیفه‌ی بغداد به دست هولاکو سلطه‌ی اعراب بر ایران پایدار، و «مداوم» بوده؟ :e107:

folaani
01-25-2013, 08:03 AM
میگم ولی زبان عربی از بعضی جهات فکر میکنم خیلی قوی باشه.
شاید قویتر از تمام زبانهای دنیا!
مثلا بعضی کلماتی که در زبان فارسی هم استفاده میشن، در عین مختصر بودن بار معنایی و اطلاعات زیادی دارن که فرضا بخوای با فارسی دقیقا همون معنا و اطلاعات رو منتقل کنی باید چند کلمه بنویسی.
البته الان مورد دقیقی یادم نیست، ولی گاهی برخورد کردم و این فکر به ذهنم رسیده که یادم مونده.
حالا اگر موردی یادم اومد میگم.

بعدم میدونید این اصطلاحات چون عربی هستن یجوریی از بقیهء متن تفکیک میشن و حالت فنی تری پیدا میکنن و دریافت معنا و بار اطلاعاتی اونا ساده تر میشه. هرچند نیاز به آشنایی با زبان عربی هم هست و اینکه حداقل معنی اون کلمه رو بدونی.

حالا این شاید مثال خوبی نباشه، ولی بعنوان نمونه بررسی کنیم: کان لم یکن

الان این رو آدم توی هر متنی ببینه سریع میفهمه که یک اصطلاح هست و جزء ساختار و معنای جملهء اصلی نیست.
بعدش بنظر من از نظر بار معنا و اطلاعاتی که داره کاملا روشن و غنی است. چون معناش فکر کنم اینه: گویی که نبوده است!
یعنی شما هرجا به این اصطلاح برخورد کنی میفهمی که داره میگه اگر فلان شرایط باشه فلان چیز اینطور میشه که میتونن فرض کنن که اصلا چنین قضیه ای نبوده!

حالا شما یک جایگزین فارسی برای این مطرح کنید ببینیم چی میشه.

Newton
01-25-2013, 09:40 PM
به نام استالین
با پیشرفت علم وشدت ان به نظر من باید هر چه سریعتر برای عقب نیفتادن از قافله علم دنیا باید زبان انگلیسی و خط و الفبا واوای انگلیسی را به کودکان و ایندگان اموخت
زبان عربی که عملا مسخره وناقص و خوشایند نیست
به اهورا مزدا من وقتی عربی به گوشم میرسه سر درد میگیرم
ولی زبان فارسی اهنگین و ساده وروان است
ولی گسترده نیست و متکلم ان کم است
حتی در خود ایران شاید بیش از ده میلیون متکلم نداشته باشد
ولی انسان صدای شجریان وبنان را میشنود روحش به پرواز در میاید
اهنگی که در زبان فارسیست خود نوعی شعر است
ولی زبان انگلیسی چون جهانی و علمیست چاره ایی جز پذیرش ان نیست

Soheil
01-25-2013, 09:55 PM
برخی دوستان گمان میکنند که زدودن واژه های بیگانه و تازی از زبان پارسی، یک کار فاشیستی هست!!
پیشتر هم چند تن از اسلامیست ها و پانترک ها این را به من گفته بودند.

اینجا گفتگو میکنیم تا ببینیم چنین هست یا نیست؛ تا در رویارویی های آینده با چنین سخنانی؛ بجای کشتن زمان و رنج بردن از بازگفتِ فرهود های هویدا و آشکار
به آنها نشانی این جستار را بدهیم، باشد که رستگار شوند یا شویم!

اینکه پارسی نویسی لزوما یک کار فاشیستی است، که حرفی نادرست است. ولی اینکه درست یا غلط باشه بحثش جداست. اما جدا از این قبول دارید که تقریبا همه ایرانیانی که اصرار بر پارسی نویسی دارند به نوعی عرب ستیز هستند؟ آن معدودی هم که اینگونه نیستند در برابر عرب ستیزی بقیه سکوت پیشه میکنند. با این اوصاف چگونه میتوان با گروهی که شاید 99 درصدشان به نوعی نژاد پرستند هم صدا شد؟ :e418:

SAMKING
01-25-2013, 10:28 PM
اما جدا از این قبول دارید که تقریبا همه ایرانیانی که اصرار بر پارسی نویسی دارند به نوعی عرب ستیز هستند؟
بله برخی اینگونه‌اند! ولی شاید بتوان این ستیز را در برابرِ عرب‌پرستیِ حکومت ریشه‌یابی کرد.
حکومت که عرب‌پرست نباشد، بیشتر اینها هم دست از عرب ستیزی بر‌میدارند.

آن معدودی هم که اینگونه نیستند در برابر عرب ستیزی بقیه سکوت پیشه میکنند.
خود من همیشه تلاشم بر این بوده تا جایی که گمان می‌کنم عرب‌ستیزی شده، در برابر ستیزکنندگان خاموش نباشم. همه خاموشی پیشه نمیکنند.

با این اوصاف چگونه میتوان با گروهی که شاید 99 درصدشان به نوعی نژاد پرستند هم صدا شد؟
خوب میشود اینگونه نگریست که:
گروهی نژاد‌پرستند ( یا شاید برخی از آنها ).
این گروه کارِ سودمندی را انجام میدهند که آن کار نژاد‌پرستانه نیست ( پارسی‌نویسی ).
==»
چرا نمیتوانیم در آن کارِ درست با آنها هم‌سدا شویم؟
و چرا نتوانیم آن کار سودمند را هم‌سدا با آنها انجام دهیم؛ ولی مانند آنها، نژاد‌پرست نباشیم؟

Soheil
01-25-2013, 11:15 PM
بله برخی اینگونه‌اند! ولی شاید بتوان این ستیز را در برابرِ عرب‌پرستیِ حکومت ریشه‌یابی کرد.
حکومت که عرب‌پرست نباشد، بیشتر اینها هم دست از عرب ستیزی بر‌میدارند.

خیر. برخی نه، خیلی بیشتر از اینها هستند. در واقع در ایران، پارسی نویسی عملا با نژادپرستی و هتا طرز فکر فاشیستی عجین شده است.:e421: شاید کمتر کسی شبیه آن دلایلی که مزدک گفته را هتا شنیده باشد، بلکه اینها بخاطر نفرت از اعراب است که پارسی نویسی میکنند. اتفاقا من از آن روز میترسم که این حکومت برود و اینها بخواهند با مخالفین خود مانند ج. ا. رفتار بکنند.:e04b:


خوب میشود اینگونه نگریست که:
گروهی نژاد‌پرستند ( یا شاید برخی از آنها ).
این گروه کارِ سودمندی را انجام میدهند که آن کار نژاد‌پرستانه نیست ( پارسی‌نویسی ).
==»
چرا نمیتوانیم در آن کارِ درست با آنها هم‌سدا شویم؟
و چرا نتوانیم آن کار سودمند را هم‌سدا با آنها انجام دهیم، ولی مانند آنها؛ نژاد‌پرست نباشیم؟

دلایلش را شاید بخوبی توضیح دادن نتوان! :) ولی شاید بیشتر میل شخصیِ خودمه. وجود این افراد آدم رو از از این چیزها متنفر میکنه. مثل همون کاری که ج. ا. با اسلام کرد و با کارهای خود باعث شد مردمی که اسلامزده بودند از اسلام، زده شوند.

مساله اینجاست که اگر این طرز فکرها رو هم نادیده بگیریم، باز از نظر من، پارسی نویسی اونقدر اولویت نداره و تازه اصلا در درست بودن این کار هم شک جدی وجود داره. وجود این افراد باز هم وضع رو بدتر میکنه.


پ.ن. : منتظر جواب پست بعدیت نباش! ممکن است دورتر پاسخ بدهم. :e318:

بهمنیار
01-26-2013, 02:41 PM
درود بر همگان

خوب من می خواستم پرسشی پیش بکشم در یک تاپیک جدا ولی دیدم که شاید پاسخ این پرسش روشن گر باشد و به این تاپیک نیز شاید کمی کمک کند.

من با دیدن کتاب هایی پیش از شورش 57 دیدم که خط ما فاصله ای بیشتری از تازی داشته است. برای نمونه در برخی کتاب ها الف مقصوره یا ی نیست عیسی عیسا نوشته می شده است. یا عبدالله به همین صورت که اکنون عبداله یا رحمت اله یا .... نوشته می شود.

پیشتر Iaasic اسحقاق برگردان می شد اکنون ایزاک برگردان می شود. خواننده ی نا آشنا ایزاک را اسحاق نخواهد دید. و مسلمانان می توانند بر آن مانور دهند که این یک نام اسلامی است.

به نگر شما چرا پس از شورش 57 نام ها این گونه دگرگون گشته و چرا نامی مانند ایزاک اسحاق خوانده نمی شود در حالی که کریست عیسا برگردان می شود.

Mehrbod
01-26-2013, 02:47 PM
درود بر همگان خوب من می خواستم پرسشی پیش بکشم در یک تاپیک جدا ولی دیدم که شاید پاسخ این پرسش روشن گر باشد و به این تاپیک نیز شاید کمی کمک کند من با دیدن کتاب هایی پیش از شورش 57 دیدم که خط ما فاصله ای بیشتری از تازی داشته است. برای نمونه در برخی کتاب ها الف مقصوره یا ی نیست عیسی عیسا نوشته می شده است. یا عبدالله به همین صورت که اکنون عبداله یا رحمت اله یا .... نوشته می شود. پیشتر Iaasic اسحقاق برگردان می شد اکنون ایزاک برگردان می شود. خواننده ی نا آشنا ایزاک را اسحاق نخواهد دید. و مسلمانان می توانند بر آن مانور دهند که این یک نام اسلامی است. به نگر شما چرا پس از شورش 57 نام ها این گونه دگرگون گشته و چرا نامی مانند ایزاک اسحاق خوانده نمی شود در حالی که کریست عیسا برگردان می شود.

چرا ندارد، مگر تاکنون روال ویژه‌ای دنبال میکرده‌اند که اکنون بکنند؟ گاهی زور اسلام میچربیده "طهران" بوده، گاهی نه و "تهران".

همه این واژگان را باید بشیوه درستشان نوشت و خواند و این لایه‌ی بیخود تازیک را دور انداخت:


Aristotélēs = اریستوتلاس، نه ارسطو!
Plato = پلاتو، نه افلاطون!
Issac = ایزاک، آیزال، نه اسحاق!


اگر و تنها اگر واژه از تازیک بود باید بهمان شیوه‌ی خودشان نوشت، دستکم تا زمانیکه روی این دبیره‌ی کنونی هستیم.

Mehrbod
01-26-2013, 03:11 PM
به نام استالین
با پیشرفت علم وشدت ان به نظر من باید هر چه سریعتر برای عقب نیفتادن از قافله علم دنیا باید زبان انگلیسی و خط و الفبا واوای انگلیسی را به کودکان و ایندگان اموخت
زبان عربی که عملا مسخره وناقص و خوشایند نیست
به اهورا مزدا من وقتی عربی به گوشم میرسه سر درد میگیرم
ولی زبان فارسی اهنگین و ساده وروان است
ولی گسترده نیست و متکلم ان کم است
حتی در خود ایران شاید بیش از ده میلیون متکلم نداشته باشد
ولی انسان صدای شجریان وبنان را میشنود روحش به پرواز در میاید
اهنگی که در زبان فارسیست خود نوعی شعر است
ولی زبان انگلیسی چون جهانی و علمیست چاره ایی جز پذیرش ان نیست

پارسیک و انگلیسی از یک خانواده و همریشه هستند و میتوان بی هیچ دگرسانی چندانی همه واژگان انگلیسی را درون کرد:



Koneš = Action = عمل
Bâzkoneš = Reaction = عکس العمل
Tarâkoneš = Transaction = نقل و انتقال
Tarâkonešik = Transactional = نقل و انتقالی!
Andarkoneš = Interaction = فعل و انفعال!
Andarkonešik = Interactional = فعل و انفعالی!!


برابرهای پارسیک و انگلیسی را میتوان دید که چه اندازه به یکدیگر نزدیک هستند، این واژگان تازیک هستند که دردسرساز و بی سر و ته‌اند!

Mehrbod
01-26-2013, 03:13 PM
میگم ولی زبان عربی از بعضی جهات فکر میکنم خیلی قوی باشه.
شاید قویتر از تمام زبانهای دنیا!
مثلا بعضی کلماتی که در زبان فارسی هم استفاده میشن، در عین مختصر بودن بار معنایی و اطلاعات زیادی دارن که فرضا بخوای با فارسی دقیقا همون معنا و اطلاعات رو منتقل کنی باید چند کلمه بنویسی.
البته الان مورد دقیقی یادم نیست، ولی گاهی برخورد کردم و این فکر به ذهنم رسیده که یادم مونده.
حالا اگر موردی یادم اومد میگم.
...
حالا شما یک جایگزین فارسی برای این مطرح کنید ببینیم چی میشه.

Aria:
زبان های هند و اروپایی ساختار بهتری دارند و از کابد ها (قالب ) ها سود نمیجویند، چرا که کالبد ها چند تایی بیشتر نیستند و گنجایش واژه سازی آنها کم است ولی واژه هارا کوتاه تر میکند. ولی سامانه ی زبان های هندواروپایی، وندی است، پسوند و پیشوند و میانوند و اینها را میتوان پشت سر هم به دلخواه چید و واژه های فراوان نوین پدید آورد ولی واجه ها روشن تر و اندک دراز ترند. برای همین ، اکنون زبان عربی از ساختن واژه های دانشیک ناتوان است و ناچار است برای نمونه برای ترمومتر، از دو واژه سود ببرد و بگوید میزان الحرارة (ترازوی گرما) ولی پارسی میگوید "دماسنج"، به آشانی از چسبانیدن دما و ریشه ی کاری سنجیدن.
برای نمونه، همین معلّم ، از ریشه ی علم، در کالبد مفعّل درست شده و در پارسی از ریشه ی آموختن (آموز) و پسوند پیشه (گر، گار، کار) میشآود گفت آموزگار. ولی عربی در اینجا گنجایشش پایان میپذیرد ولی ما همچنان میتوانیم واژه های فراتری بسازتیم و بگوییم برای نمونه : این کوچه، آموزگارنشین است. برخی بچه ها، آموزگارستیز هستند، هیچ چیه بهتر از آموزگاری نیست...



Aria:
خب، همین که گفتید، عربی بدرد دانش و فند نمیخورد شاید بدرد چامه سرایی بخورد. از سوی دیگر "زبان کامل عربی" دارای کارواژه های بودن و داشتن هم نیست و برای همین برخی گزاره ها کوتاه تر شده اند چون " است" ندارند!
("او دست دارد" در عربی میشود : "برای او دست "!)


Aria:
زبان پارسی را هم اگر بهش برسند، زیبا تر از عربی میشود:

قل هو الله أحد * الله الصمد * لم یلد ولم یولد * ولم یكن له كفوا أحد
=

بگو اوست خدای یکتا*خدای تنها *نازاد و نازا* بی هیچ همتا .

بهمنیار
01-26-2013, 03:57 PM
چرا ندارد، مگر تاکنون روال ویژه‌ای دنبال میکرده‌اند که اکنون بکنند؟ گاهی زور اسلام میچربیده "طهران" بوده، گاهی نه و "تهران".


همه این واژگان را باید بشیوه درستشان نوشت و خواند و این لایه‌ی بیخود تازیک را دور انداخت:


Aristotélēs = اریستوتلاس، نه ارسطو!
Plato = پلاتو، نه افلاطون!
Issac = ایزاک، آیزال، نه اسحاق!



اگر و تنها اگر واژه از تازیک بود باید بهمان شیوه‌ی خودشان نوشت، دستکم تا زمانیکه روی این دبیره‌ی کنونی هستیم.


درود بر مهربد بزرگوار
خوب من خواستم که تنها این را از دید زبان ندیده باشم.
ببیید زمانی که خدا این اندازه فاشیست می شود که شما را ناچار می کند برده یک قبیله بوده و همان سید که خود را ترکه ی پیامبر تازی دانسته و احترام می خواهد. یک زبان را بر دیگر زبان ها برتر می داند باید پاسخ داد.


در نتیجه زمانی که روبروی یک فاشیست می ایستی و با هر ابزاری که توانستید به پدافند می پردازی شما دیگر فاشیست نیستید.


از نگر من، باید فلسطین را هم پلستین بنویسم با همین دبیره کنونی

azadah
01-27-2013, 06:53 PM
درود


شستن غبار فراموشی از چهره واژگان پارسی و به كار گیری آنان در نثر امروز به مراتب بهتر كه از واژه های بیگانه بهره برگرفتن . و زیر بار محنت و تحقیر بیگانه پرستان ماندن .

كهن جامه خویش پیراستن
به از جامه عاریت خواستن

undead_knight
01-27-2013, 07:05 PM
من با دیدن کتاب هایی پیش از شورش 57 دیدم که خط ما فاصله ای بیشتری از تازی داشته است. برای نمونه در برخی کتاب ها الف مقصوره یا ی نیست عیسی عیسا نوشته می شده است. یا عبدالله به همین صورت که اکنون عبداله یا رحمت اله یا .... نوشته می شود.
پارازیت:این استفاده شورش به جای انقلاب کفر من رو در میاره،اول به این خاطر که شورش معادل پارسی خوبی برای انقلاب نیست(برای طغیان بهتره) و اینکه استفاده از شورش یک جورهایی کلماتی مثل انقلاب رو تطهیر میکنه:)


درود


شستن غبار فراموشی از چهره واژگان پارسی و به كار گیری آنان در نثر امروز به مراتب بهتر كه از واژه های بیگانه بهره برگرفتن . و زیر بار محنت و تحقیر بیگانه پرستان ماندن .

كهن جامه خویش پیراستن
به از جامه عاریت خواستن

خب نظراتی در این مورد هست که وام گرفتن از واژگانی که هم خانواده با زبان ما باشند مثل انگلیسی اشکالی نداره،چرا بیگانه بودن به خودی خود بد هست؟

Soheil
01-28-2013, 02:10 PM
کلا با اون طرز فکری که مرزهای کشور رو خیلی پررنگ می بینه زیاد موافق نیستم. به کلمه بیگانه هم آلرژی دارم چون یه بار منفی داره. انگار همه خارجیها دشمن ما هستند. باید گفت اگر ج. ا. به هیچ کدوم از خواسته هاش نرسیده -متاسفانه- این یک طرز فکر رو خوب بین مردم جا انداخته. هتا عده زیادی از مخالفان هم غرب ستیز هستند.

کمترین انتظار از ج. ا. این بود که موجبات آشتی عرب و ایرانی را فراهم کند اما متاسفانه درست برعکس، همواره به نفرت بین دو طرف دامن زده است(مثلا با سخنرانیهای تحقیر آمیز درباره اعراب، رفتار تبعیض آمیز با اعراب ایران یا از آنطرف عدم حفاظت از آثار بجا مانده از ایران باستان و ...). وگرنه این را امروز جزو معدود دستاوردهای جمهوری اسلامی (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87%D 8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-417/) ثبت میکردیم.:e40c:

این مطلب رو کلی گفتم ولی بخشی از آن در مورد نظرات شما هم بود، آزاده گرامی. خب من فکر میکنم شما خودتون رو در معرض اطلاعات قرار نمیدید. پیشنهاد میکنم کمی دیدتون رو بازتر کنید.

Mehrbod
01-28-2013, 02:36 PM
کلا با اون طرز فکری که مرزهای کشور رو خیلی پررنگ می بینه زیاد موافق نیستم. به کلمه بیگانه هم آلرژی دارم چون یه بار منفی داره. انگار همه خارجیها دشمن ما هستند. باید گفت اگر ج. ا. به هیچ کدوم از خواسته هاش نرسیده -متاسفانه- این یک طرز فکر رو خوب بین مردم جا انداخته. هتا عده زیادی از مخالفان هم غرب ستیز هستند.

کمترین انتظار از ج. ا. این بود که موجبات آشتی عرب و ایرانی را فراهم کند اما متاسفانه درست برعکس، همواره به نفرت بین دو طرف دامن زده است(مثلا با سخنرانیهای تحقیر آمیز درباره اعراب، رفتار تبعیض آمیز با اعراب ایران یا از آنطرف عدم حفاظت از آثار بجا مانده از ایران باستان و ...). وگرنه این را امروز جزو معدود دستاوردهای جمهوری اسلامی (http://www.daftarche.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-12/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87%D 8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-417/) ثبت میکردیم.:e40c:

این مطلب رو کلی گفتم ولی بخشی از آن در مورد نظرات شما هم بود، آزاده گرامی. خب من فکر میکنم شما خودتون رو در معرض اطلاعات قرار نمیدید. پیشنهاد میکنم کمی دیدتون رو بازتر کنید.

سخن دوستمان آن اندازه هم بیراه نیست، بگوییم برای نمونه، آیا شما بیبک جان در زندگی خواستید کاری بکنید، از هر کسی که از راه رسید "کمک" میخواهید؟
آیا از همه نزدیکان و دوستان و خویشاوندانتان برای رسیدن به آماجتان کمک میخواهید؟

اگر پاسختان نه بود و چیزی به نام "فراتنی" و "خودسالاری" دارید، اینکه میکوشید در زندگی "خودتان" هم کارهایی بکنید و چیزهای بدست بیاورید، پس همین را هم میتوانید برای زبان و فرهنگ ببینید.
درسته که ما نمیخواهیم در فرهنگ و زبانمان خشک‌اندیش (متعصب) باشیم، ولی همینجور هم نمیخواهیم از هر کس و ناکسی هم که رسید یک چیزی وام بگیریم!

زمانیکه شما بجای "داته" میگویید "قانون"، در فَرهود (حقیقت) اینگونه برداشت میشود که در ایران چیزی به نام "داته" نبوده و
ایرانی بی‌داته (=بیقانون) داشته‌ایم که نیاز به وامگیری واژه، آنهم قانون داشته‌ایم که خودش تازیکیده (عربیزه) canon یونانی باشد!

این تنها بخش ابرخویشی (غرور) کار بود، از دید فرنودین هم گرفتن واژه "قانون" هنگامیکه نیمی از زبان ما را آمایش‌های "دات" فراگرفته‌اند نادرست است:



داتور = داور = قاضی
داتگستر = قاضی
داتگستری = قضاوت خانه
داتگر = دادگر = عادل
داتسرا = ؟
داتخواه = شاکی
...
داته = قانون
داتیک = قانونی
ناداتیک = ناقانونی



چرا باید براستی همه این واژگان را داشته باشیم، ولی به "داته" که رسیدیم بگوییم "قانون" و زبانمان را گُنگ و اندیشیدنمان را سخت کنیم؟

Ouroboros
01-28-2013, 04:16 PM
چرا باید براستی همه این واژگان را داشته باشیم، ولی به "داته" که رسیدیم بگوییم "قانون" و زبانمان را گُنگ و اندیشیدنمان را سخت کنیم؟
اما ما اینهمه را نداریم، شما دوست دارید که داشته باشیم، هزار و چهارصد سال است که نداشته‌ایم و بجای آن واژگان جدیدی را استفاده کرده‌ایم، تک‌تک آنها تاریخچه‌ای غنی و بلند دارند و زبان در نهایت چیزی بجز همین تاریخچه نیست.

Soheil
01-28-2013, 04:36 PM
سخن دوستمان آن اندازه هم بیراه نیست، بگوییم برای نمونه، آیا شما بیبک جان در زندگی خواستید کاری بکنید، از هر کسی که از راه رسید "کمک" میخواهید؟
آیا از همه نزدیکان و دوستان و خویشاوندانتان برای رسیدن به آماجتان کمک میخواهید؟

اگر پاسختان نه بود و چیزی به نام "فراتنی" و "خودسالاری" دارید، اینکه میکوشید در زندگی "خودتان" هم کارهایی بکنید و چیزهای بدست بیاورید، پس همین را هم میتوانید برای زبان و فرهنگ ببینید.
درسته که ما نمیخواهیم در فرهنگ و زبانمان خشک‌اندیش (متعصب) باشیم، ولی همینجور هم نمیخواهیم از هر کس و ناکسی هم که رسید یک چیزی وام بگیریم!

زمانیکه شما بجای "داته" میگویید "قانون"، در فَرهود (حقیقت) اینگونه برداشت میشود که در ایران چیزی به نام "داته" نبوده و
ایرانی بی‌داته (=بیقانون) داشته‌ایم که نیاز به وامگیری واژه، آنهم قانون داشته‌ایم که خودش تازیکیده (عربیزه) canon یونانی باشد!

این تنها بخش ابرخویشی (غرور) کار بود، از دید فرنودین هم گرفتن واژه "قانون" هنگامیکه نیمی از زبان ما را آمایش‌های "دات" فراگرفته‌اند نادرست است:

داتور = داور = قاضی
داتگستر = قاضی
داتگستری = قضاوت خانه
داتگر = دادگر = عادل
داتسرا = ؟
داتخواه = شاکی
...
داته = قانون
داتیک = قانونی
ناداتیک = ناقانونی



چرا باید براستی همه این واژگان را داشته باشیم، ولی به "داته" که رسیدیم بگوییم "قانون" و زبانمان را گُنگ و اندیشیدنمان را سخت کنیم؟

ببخشید جواب شما نه اینکه کاملا بی ربط باشه ولی شاید برداشت اشتباهی کردید از پست من!!؟:e40f: آخه من درباره واژه های بیگانه(غیر فارسی) حرفی رو نزدم. بلکه گفتم با این مشکل دارم که همیشه مردم رو به هموطن و بیگانه تقسیم کنیم و دید منفی و غیردوستانه نسبت به بیگانگان وجود داشته باشه.

اونجا که گفتم: "به کلمه بیگانه آلرژی دارم"، منظور این بود که به استفاده از این کلمه در نوشته ها یجورایی مشکل دارم. چون معمولا بار منفی داره این کلمه.

Mehrbod
01-28-2013, 04:38 PM
اما ما اینهمه را نداریم، شما دوست دارید که داشته باشیم، هزار و چهارصد سال است که نداشته‌ایم و بجای آن واژگان جدیدی را استفاده کرده‌ایم، تک‌تک آنها تاریخچه‌ای غنی و بلند دارند و زبان در نهایت چیزی بجز همین تاریخچه نیست.

امیر جان چیزهایی میگویی‌ها!

ویکی - نتایج جستجو | لغت نامه دهخدا (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2K%2fYp9iv)




دات . [ ت َ ] (اِ) در فرس هخامنشی و اوستا به معنی قانون است و همین کلمه است که در فارسی «داد» گردیده است . (فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 57).

سپنت دات . [ س ِ پ َ ت ُ دا ] (اِخ ) مغی که نامش اسفندیار بود. رجوع به اسپندیاد و اسپندیار و اسفندیار و ایران باستان ص 530، 531، 482، 483، 535...

دات پیرای . (اِخ ) ابن شاپوربن مهریار (دستور) نویسنده ٔ نسخه ای از وچر کرت دینیک به سال 609 یزدگردی در کرمان (خرده اوستا گزارش پورداود ص 8...


اوستا با دیرینگی‌اش که به نزدیک 3000 سال پیش میرسد تاریخچه نیست!؟

Mehrbod
01-28-2013, 04:49 PM
ببخشید جواب شما نه اینکه کاملا بی ربط باشه ولی شاید برداشت اشتباهی کردید از پست من!!؟:e40f: آخه من درباره واژه های بیگانه(فارسی و غیر فارسی) حرفی رو نزدم. بلکه گفتم با این مشکل دارم که همیشه مردم رو به هموطن و بیگانه تقسیم کنیم و دید منفی و غیردوستانه نسبت به بیگانگان وجود داشته باشه.

اونجا که گفتم: "به کلمه بیگانه آلرژی دارم"، منظور این بود که به استفاده از این کلمه در نوشته ها یجورایی مشکل دارم. چون معمولا بار منفی داره این کلمه.

خب درست میگویید پیش از ایرانی بودن همگی آدم هستیم، ولی همچنانکه پیشتر گفته‌ایم، تا زمانیکه
فاکتور «نزدیکی فیزیکی» در بهزیوی (زفاه) ما تاثیر دارد ما ایرانی و انیرانی (ناایرانی) خواهیم داشت.

در کنار آن، فرهنگ‌ها میبالند و در هم‌آوردی (رقابت) با یکدیگر هستند، این همآوردی یک ویژگی خواستنی است تا زمانیکه درست و
بجا دنبال شود، چه در زندگی شخصی که ما نمیخواهیم "یکسان" و "یکجا" با دیگران باشیم و میخواهیم از آنها پیشی بگیریم، در زمینه‌های
فرهنگ و زبان و دانش هم باید چیزی بنام «میهن‌دوستی» و نه میهنپرستی داشته باشیم تا این هم‌آوردی در راستای درست پیش برود.

در اینکه برخی میهن‌پرستی بیجا میکنند هیچ شکی نمیرود، در اینکه برخی خوربرپرستی (غرب‌پرستی) میکنند نیز سخنی نمیرود.

هر آینه، راهکارهایی که برای آدمی میدهیم برای آدمی است، نمیتوان به مردم گفت که میهن خودتان را بفراموشید و همه چیز را دور
بریزید چون همه‌اش آت و آشغال است (چیزی در مایه‌های سخنی که امیر گفت) و بجایش بروید فرهنگ غربی را جایگزین کنید تا در زندگی کامروا شوید!

مانند این میماند که شما به دوست‌تان که آدم نداری است یک آدم پولدار نشان دهید و بگویید ببین؟ یاد بگیر،
فرهنگ و شخصیت خودتو دور بریز، هر کاری که این میکنه موبه‌مو بکن که شخصیتت بس بیخوده و زندگیت پوچ و به درد نخور!


این دقیقا همان چیزی است که دوستان امیر و راسل از ما میخواهند! (:

Ouroboros
01-28-2013, 05:20 PM
امیر جان چیزهایی میگویی‌ها!

ویکی - نتایج جستجو | لغت نامه دهخدا (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2K%2fYp9iv)



اوستا با دیرینگی‌اش که به نزدیک 3000 سال پیش میرسد تاریخچه نیست!؟
منظور تاریخچه‌ی استعمال زبان است. پارسی سره صدها سال است که بی‌استفاده بوده، در حافظه‌ی من و شما وجود ندارد و خودتان هم به زور زیرنویس از آن استفاده می‌کنید، توضیح بدهید وصل کردن دال‌ها به هم و دور کردن هرچه بیشتر آنها از مدلول چگونه بناست از پیچیدگی زبان ما بکاهد؟ من باید دات را اول به قانون ترجمه بکنم سپس به خود چیز، چرا این بهتر از قانونی‌ست که بلادرنگ آنرا به خود چیز وصل می‌کنم؟

viviyan
01-28-2013, 06:38 PM
به نظر من اگر در جامعه ای بدون مرز و بدون خشک اندیشی زندگی میکردیم به زور پارسی نویسی نمود نژادپرستی بود ولی اکنون که در جامعه ای هستیم سرشار از خشک اندیشی های نژادی و حتی چیزی شبیه پارسی ستیزی (آنهم تقریبا از طرف تمام اقوام و نژادهای ایرانی)، مایی که زبانمان پارسیست باید تلاش کنیم پارسی صحبت کنیم تا در جایی مثلا پان ترکها، کردها و ... به ما نگویند زبانمان لهجه سی و چندم عربیست. شاید بگوییم این پارسی گویی و پارسی نویسی بدتر به اختلافات دامن میزند ولی من بنابر آروین هایم (:دی) متوجه شدم آنگاه که منِ نوعی در مقابل اینگونه رفتارها، پذیرنده (منفعل) باشم، آن نژادپرستان کوتاه که نمی آیند هیچ؛ بدتر حمله میکنند.

Mehrbod
01-28-2013, 06:57 PM
منظور تاریخچه‌ی استعمال زبان است. پارسی سره صدها سال است که بی‌استفاده بوده، در حافظه‌ی من و شما وجود ندارد و خودتان هم به زور زیرنویس از آن استفاده می‌کنید، توضیح بدهید وصل کردن دال‌ها به هم و دور کردن هرچه بیشتر آنها از مدلول چگونه بناست از پیچیدگی زبان ما بکاهد؟ من باید دات را اول به قانون ترجمه بکنم سپس به خود چیز، چرا این بهتر از قانونی‌ست که بلادرنگ آنرا به خود چیز وصل می‌کنم؟

نمیدانم مغز شما چجوری کار میکند امیر جان، ولی داشتن یک بنواژه و بُردن آن در کالبُد‌های استاندارد برای من بس ساده‌تره، تا داشتن دو واژه از دو ریشه گوناگون و ناروالمند:


گستریدن —> گستر
گستره
گسترا
گسترش
...


یا

بهمین ریخت:


داتیدن —> دات = to legalize
داته / دات = قانون = law
داتا = ؟
داتِش = قانونمند کردن = legalization
داتانیدن = به قانون واداشتن!



در کنار آن، دستاویز اینکه روان نبوده و به کار نرفته و اینا هم نابخردانه است، مانند اینه که شما یک گنجی در زمین خاک کرده
باشید و ده سال دیگر به آن بنیازید، سپس بگویید ما که ده سال بی این سپری کردیم، چه کاریه؟ بگذار در خاک بماند (:

Ouroboros
01-29-2013, 03:48 AM
نمیدانم مغز شما چجوری کار میکند امیر جان، ولی داشتن یک بنواژه و بُردن آن در کالبُد‌های استاندارد برای من بس ساده‌تره، تا داشتن دو واژه از دو ریشه گوناگون و ناروالمند:

گستریدن —> گستر
گستره
گسترا
گسترش
...


یا

بهمین ریخت:

داتیدن —> دات = to legalize
داته / دات = قانون = law
داتا = ؟
داتِش = قانونمند کردن = legalization
داتانیدن = به قانون واداشتن!



در کنار آن، دستاویز اینکه روان نبوده و به کار نرفته و اینا هم نابخردانه است، مانند اینه که شما یک گنجی در زمین خاک کرده
باشید و ده سال دیگر به آن بنیازید، سپس بگویید ما که ده سال بی این سپری کردیم، چه کاریه؟ بگذار در خاک بماند (:
بله همه‌ی جوانب دیگر برابر، «کالبدهای استاندارد» برتر هستند. اما همه‌ی جوانب دیگر برابر نیستند، ما زبانی داریم که با آن زندگی کرده‌ایم، خوانده‌ایم، نوشته‌ایم، آموخته‌ایم و ... شما می‌گویید 80% آنرا دور بریزیم و با چیزی جدید جانشین بکنیم که نیازمند آموختن است، آسان است و قشنگ است و ارزشمند است و ... ردگم‌کنی و خودفریبی‌ست، تک‌تک کاربران اینجا می‌خوانند «
داتیدن —> دات = to legalize» و در ذهن خود معنی می‌کنند «قانونی کردن».

Mehrbod
01-29-2013, 07:42 AM
بله همه‌ی جوانب دیگر برابر، «کالبدهای استاندارد» برتر هستند. اما همه‌ی جوانب دیگر برابر نیستند، ما زبانی داریم که با آن زندگی کرده‌ایم، خوانده‌ایم، نوشته‌ایم، آموخته‌ایم و ... شما می‌گویید 80% آنرا دور بریزیم و با چیزی جدید جانشین بکنیم که نیازمند آموختن است، آسان است و قشنگ است و ارزشمند است و ... ردگم‌کنی و خودفریبی‌ست، تک‌تک کاربران اینجا می‌خوانند «
داتیدن —> دات = to legalize» و در ذهن خود معنی می‌کنند «قانونی کردن».

خب چنانکه میگویند، نابرده رنج گنج فراهم نمیگردد.

آیا شما روی qwerty هم تایپ میکنید امیر جان؟


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/01/12.gif

این یک نمونه زنده و خوب از شیوه‌ی نادرستی که بسیار بسیار فراگیره، ولی زمانیکه تاریخچه آنرا مینگرید میبینید شیوه چینش کلید‌ها در فَرهود
بگونه‌ای بوده‌اند که هنگام تایپ شما را «کُند» کنند، زیرا تایپ ماشین‌های کهنه‌ی آن زمان اگر با هر دو دست یک کلید را می‌فشردید گیر میکرده‌اند!



این یک نمونه از کوششی است که چینش تخته‌کلید را فرنودیـنسته و می‌آساند:


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/01/13.gif

Dvorak Simplified Keyboard - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Dvorak_Simplified_Keyboard)


که بدست Dvorak برای برداشتن این مرزمندی‌ها طراحی شد، ولی بسختی پس از این همه سال دارد کم کم
فراگیر میشود، هنگامیکه دگرسانی تایپ روی این دو برای میتوانم به شما بگوییم به 90% آسانتی و احساس بهتر میرسد!

پس اکنون باید چه کنیم، آیا چون یک شیوه نادرستی بزور به ما چپانده شده با همان خوشنود باشیم،
یا اینکه از یک جایی سرانجام آغازیده و زندگی را بر خودمان بیاسانیم و کار را از راه درستش بیانجامیم؟


برخی در این راه خسته میشوند، از کوشش و واداشتن دیگران به انجام کارِ درست کم کم بی‌انگیزه میشوند و میگویند "گور باباشون"، هتا
سرور Dvorak که بالا گفتیم نیز در زندگی یک گفت‌آوری دارد در همین راستا:


I'm tired of trying to do something worthwhile for the human race, they simply don't want to change!

~August Dvorak


ترزبان:


من از کوشش بر انجام کاری درخور برای نژاد بشر خسته‌ام، اینها بسادگی نمیخواهند بـدِگـرند!

August Dvorak



ولی من هربار این را میخوانم بیشتر انگیزه میگیرم، زیرا با اینکه در زمان Dvorak مردم‌ بسختی از layout پیشنهادی او بهره گرفتند، ولی تنها چند سال
دیرتر و امروزه برای کسانی چون من و آرام آرام بسیاری دیگر، وی در جایگاه یک فرشته‌ای درآمده که با نیک‌اندیشی خود زندگی‌امان را آسانیده و مایه‌ی آن شده
که با هر بار تایپیدن پیش خودمان سپاسگزارش باشیم، که اگر کسانی مانند Dvorak نباشند که لغزش‌های نابخردانه‌ی ما را درست کنند، ما، بشریت هرگز به راه درست نخواهیم برگشت.

undead_knight
01-29-2013, 08:03 AM
بله همه‌ی جوانب دیگر برابر، «کالبدهای استاندارد» برتر هستند. اما همه‌ی جوانب دیگر برابر نیستند، ما زبانی داریم که با آن زندگی کرده‌ایم، خوانده‌ایم، نوشته‌ایم، آموخته‌ایم و ... شما می‌گویید 80% آنرا دور بریزیم و با چیزی جدید جانشین بکنیم که نیازمند آموختن است، آسان است و قشنگ است و ارزشمند است و ... ردگم‌کنی و خودفریبی‌ست، تک‌تک کاربران اینجا می‌خوانند «
داتیدن —> دات = to legalize» و در ذهن خود معنی می‌کنند «قانونی کردن».
این فرایند مثل یادگیری یک زبان جدید هست!(که به زبان مادری ما شباهت های زیادی داره)برای نمونه خیلی ها انگلیسی رو به این شکل یاد میگیرند:

word==>ورد==>واژه
واژه==> word==>ورد

در مقابل متودی هست برای فکر کردن با یک زبان(که بعید میدونم حداقل در مورد پارسی به صورت گسترده به کار گرفته شده باشه)یعنی به جای مراحل پردازشی مستقیما با زبانی که قراره یاد بگیریم فکر کنیم ابتدا زمان گیر هست ولی بعدا سرعت به طرز چشمگیری زیاد میکنه.

مسئله اینجاست که این زبان جدید(پارسی)مطمئنا در طول یک نسل یا دو نسل قابل آموزش نیست،چون در نهایت مثل هر زبان بیگانه دیگه ای(هرچند مشابهت هاش زیاد باشه)بخش قابل توجهی از جمعیت ازش استفاده نمیکنند به این دلیل که زبان در درجه اول باید ارتباط رو ساده تر بکنه ولی در یک پروسه که چند نسل رو در بر بگیره شاید بشه به بخش قابل توجهی از جمعیت آموزشش داد.

Mehrbod
01-29-2013, 08:10 AM
این فرایند مثل یادگیری یک زبان جدید هست!(که به زبان مادری ما شباهت های زیادی داره)برای نمونه خیلی ها انگلیسی رو به این شکل یاد میگیرند:

word==>ورد==>واژه
واژه==> word==>ورد

در مقابل متودی هست برای فکر کردن با یک زبان(که بعید میدونم حداقل در مورد پارسی به صورت گسترده به کار گرفته شده باشه)یعنی به جای مراحل پردازشی مستقیما با زبانی که قراره یاد بگیریم فکر کنیم ابتدا زمان گیر هست ولی بعدا سرعت به طرز چشمگیری زیاد میکنه.


آندد جان توان پردازشی مغز بسیار بالاتر از اینهاست، نکته در اینه که مردم دریابند برای درست سخن گفتن و "دانشیک" سخن گفتن نیاز به ابزار دیگری دارند.

کلیدواژه در "نیاز" ئه، تا زمانیکه بگوییم "با همینی که هست میگذرانیم، چه کاریه" بجایی نمیرسیم، ولی زمانیکه دریافتید نه،
با این کارتان راه نمیافتد خودکاروار مغز توان پردازشیک نهفته‌اش را نمایانده و کار یادگیری در زمانی بسیار کمتر از اینها شدنی میشود.

من پارسیک را تنها بیشتر برای کارهای دانشیک پیشنهاد میکنم که بیشترین نزدیکی را هم با انگلیسی دارد.

چنانکه در همین انجمن نیز میبینیم، دوستان روز به روز از واژگان پارسیک و دانشیک‌تری بهره میگیرند،
بجای "نقل و انتقالی" بسادگی میگویند «تراکُنش»، بجای "از لحاظ انسانیت" میگویند «انسان‌شناسانه» و ..

Sotude
02-11-2013, 04:10 AM
زین پس به جای کارواژه های تازی "مشورت کردن، نظرخواهی کردن، نظرخواستن" بگوییم "راییدن Raayidan".
این کارواژه -که برساخته (جعلی) است- از واژه ی پارسی میانه ی "رای Raay = نظرخواهی، مشورت" ساخته شده است.

ساخت نمونه گزاره هایی با این کارواژه (و نامواژه) :
1- شمارش آراء از هم اکنون آغاز شده است. --> شمارش رای ها Raayha از هم اکنون آغازیده شده (است).
2- لطفا فرم های نظرسنجی را پرکنید. --> به مِهر، برگه های "C....... B .........A" را بــِپـُـرید Beporid (پر کنید).
برگزینش (ترجیح، اولویت) A (نخست) = رایــِش Raayesh
برگزینش (ترجیح، اولویت) B (دوم) =رای خواهی Raaykhwaahi
برگزینش (ترجیح، اولویت) C (سوم) =رای سنجی Raaysanji
3- حوزه های رای گیری در سراسر کشور مهیاست --> پایگاه های رایــِـش در سراسر کشور آماده اند.

راییدن | لغت نامه دهخدا (http://loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-178e0998a03d4f4fbab4e95838f346e8-fa.html)

Pazhuhande
02-17-2013, 09:11 AM
شدنش که میشود، ولی کو، کجا نوشته‌اند؟
خُب این‌که دیگران این‌ کار را نکرده‌اند دلیل نمی‌شود که ما هم نکنیم؟
مثلا بیا همان قطعه‌‌یِ حورِ عین را به همین صورت بازنویسی کنیم:

گویند: بهشت و حورِ عْین خواهد بود / وانجا مِی و جام و انگبین خواهد بود
گَر ما مِی و معشـــوق گزیدیم چه باک؟ / چون عاقبتِ کارْ چنین خواهد بود (آیا باز هم در روخوانیِ بیت با مشکل روبرویی؟)

من بر آن ام که یک جستار درباره‌ی دبیره‌ی کنونیِ پارسی بنویسم. آیا همکاری می‌کنی؟ و آیا تا پیش از این در این انجمن در این باره بحثی درنگرفته‌بود؟

Mehrbod
02-17-2013, 12:43 PM
خُب این‌که دیگران این‌ کار را نکرده‌اند دلیل نمی‌شود که ما هم نکنیم؟
مثلا بیا همان قطعه‌‌یِ حورِ عین را به همین صورت بازنویسی کنیم:

گویند: بهشت و حورِ عْین خواهد بود / وانجا مِی و جام و انگبین خواهد بود
گَر ما مِی و معشـــوق گزیدیم چه باک؟ / چون عاقبتِ کارْ چنین خواهد بود (آیا باز هم در روخوانیِ بیت با مشکل روبرویی؟)

من بر آن ام که یک جستار درباره‌ی دبیره‌ی کنونیِ پارسی بنویسم. آیا همکاری می‌کنی؟ و آیا تا پیش از این در این انجمن در این باره بحثی درنگرفته‌بود؟

پژوهنده ارجمند, من پوزش میخواهم, ولی آیا براستی برای ڃنین ڃیز پیش پا اُفتاده‌ای هم من باید روشنگری کنم!؟

ِشما نمیتوانید دگرسانی آشکار میان ایندو را ببینید؟

برای آنکه واکاوی‌اتان ساده‌تر شود, این فاکتورها میان دو دبیره را بهمسنجید:


شمارِ کلید‌هایِ نیازمند فشردن برایِ نوشتنِ یک گزاره با همه‌‌یِ سداها رویِ هر دو دبیره + shift فراموش نشود!

دگرسانی میان بایاییِ سداگذاریِ «پارسیِ جهانیک» و دلبخواهیِ «پارسی/تازی» کنونی و پیامدهای (=consequences) آن در فرجامِ پایانیِ کار: همین نمونه‌یِ خیام که میشود ولی نمینویسند (من برای خوِشگل‌تر کردنِ نوِشته واژگان را کژ ننوشته‌ام!)
...

محمد
02-21-2013, 07:01 PM
لطفن جبهه گیری نكنید و منطقی به این تاپیك نگاه كنید!!! یكی از مدیرای اینجا به عرب ها میگه تازی!!! معنی تازی رو هم به صراحت تمام تازنده یعنی حمله كننده تعریف میكنه و این ذهنیت وحشی بودن رو متبادر میكنه!! استدلالش هم اینه كه چون عربا به ایران حمله كردن تازی هستن!!! من هم به ایشون گفتم عزیز عربا هزارسال پیش حمله كردن شما هنوز به عربای الانم میگی تازی؟؟؟؟. میگه فرقی نداره جواب های هوی هستش وقتی اونا میگن ما عجم یعنی لال و گنگ هستیم ما هم میگیم تازی!!!! معنی عجم هرچی باشه شما با توجه به بیاناتتون شما نزادپرست هستی و دشمن اعراب هستی كه اونارو وحشی و تازنده خطاب میكنید و برای این توهینتون مغالطه هم میكنید!!! جناب عزیز عجم معنیش گنگ میشه! لال به عربی میشه ابكم. عربا وقتی میدیدن زبان ایرانیا رو نمیفهمن بهشون عجم گفتن! افراد لال هم عجم هستن چون زبونشون گنگه!!! پس شما مغالطه كردی و معنی عجم رو واسه خودتون الكی لال گفتید!!! لال یعنی ابكم به عربی!!!! كه اشتباهن ایرانیا فكر میكنن یعنی لال! عجم فقط گنگ میشه!!!!

folaani
04-25-2013, 09:10 AM
بعضی ها هم نشسته اند در جهت پاکیزه کردن زبان از واژه های غیر پارسی ، خود را ج.....ر می دهند تا 4 تا کلام پارسی صحبت کنند :-)
آره این مورد واسه منم جالبه.
واقعا این طرز صحبت کردن که چی حالا فکر میکنن چی میشه آیا شانسی هم برای فراگیر شدن داره؟
من بعکس فکر میکنم خیلی از کلمات و اصطلاحات و حتی قواعد عربی که توی فارسی جاگیر شدن میتونن تازه مفید هم باشن. البته باید در این مورد یخورده آموزش و اطلاع از قواعد و معنی اونا هم باشه.
بنظر من عربی از بعضی جهات از فارسی واقعا قوی تره و کلمات و اصطلاحات و قواعد خاصی از اون که در فارسی نشت کردن میتونن مفید هم باشن و زبان رو که صرفا ابزاری باید باشه برای ما، غنی تر کنن.
البته باید از ورود افراطی و سرخود واژه ها و اصطلاحات و اینها جلوگیری کرد چون میتونن اثر مخرب داشته باشن.
ولی اونایی که به مرور وارد شدن و خوب کار میکنن و خوب جا افتادن بنظرم مشکلی ندارن خیلی هاشون (نه لزوما همشون).
بعضیا رو میشه اصطلاحات تخصصی فرض کرد. مثلا اصطلاحاتی که در حقوق و اینها استفاده میشن. هرچند میشه معادل های فارسی برای اونا رو هم بررسی کرد دید که آیا بهتر هستن و اونقدری مفید هستن که هزینهء سویچ کردن به اونا بصرفه یا نه.

مثلا شما فرض کن بجای اصطلاح «کان لم یکن» چه جایگزین فارسی میشه گذاشت؟
یا همین «فرض» کن، «اصطلاح»، «مثلا» و غیره (خود این غیره هم عربیه بنظرم!!)
آخه اینا رو جایگزین کنیم که چی بشه؟
یا مثلا میگیم مستندات! خب این حداقل جمعش عربیه، خود کلمه هم فکر کنم عربی باشه. ولی بهرحال کلمهء خوبیه بنظر من. تایپ کردنش هم راحته و یه سره تایپ میشه و نیاز به فاصلهء مجازی و این حرفا نداره.

هرچند شاید این ترکیبی بودن زبان ما کار رو در بعضی زمینه های خاص مثل مترجم های خودکار دشوار کنه.
بهرحال فکر نمیکنم تغییرات ااساسی در این زمینه ممکن باشن یا صرف بکنن.

تازه این کلمات فارسی جدید که اینا استفاده میکنن خودشون هم واقعا مشکوک میزنن خیلی هاشون تاحد قابل توجهی شبیه کلمات انگلیسی با معنای مشابه هستن! مثلا اسپاش با Space. و چند مورد متعدد دیگه.
من یک بار در این مورد سوال کردم اما کی جواب روشنی نداد.

نمیدونم چقدر هم وقت و انرژی صرف میکنن بعضیا زیرنویس و رفرنس هم میذارن برای فهم معنی اینا.
آقا جدا چطوری اونا رو درست میکنید؟ چقدر وقت و زحمت میبره؟

Alice
04-25-2013, 09:44 AM
یا همین «فرض» کن، «اصطلاح»، «مثلا» و غیره

فرض = انگار ، پندار

فرض کن اینجوری بشه ==> بپندار اینگونه شود ؛

اصطلاح = سخنواره ، زبانزد (در عربی به چم «یگانه شدن» است که در فارسی چم آن دگریسته)

"غیره" هم عربی‌ست ؛

مستند = جایگزین چندین پنداره (concept) در زبان نشسته آن را کم‌مایه کرده ؛
تَزده ، گواه ، برگه‌مند ، پَروَهان

حرف من مستند است ==> سخن من برگه‌مند است ؛

Mehrbod
04-25-2013, 10:45 AM
تازه این کلمات فارسی جدید که اینا استفاده میکنن خودشون هم واقعا مشکوک میزنن خیلی هاشون تاحد قابل توجهی شبیه کلمات انگلیسی با معنای مشابه هستن! مثلا اسپاش با Space. و چند مورد متعدد دیگه.
من یک بار در این مورد سوال کردم اما کی جواب روشنی نداد.

چرا یک بار هم همین ناله‌ها را جای دیگر کردید, من پاسخ دادم (:

پیرایش[1] زبان فارسی؟ (http://forum.hammihan.com/thread48978.html)





نمیدونم چقدر هم وقت و انرژی صرف میکنن بعضیا زیرنویس و رفرنس هم میذارن برای فهم معنی اینا.
آقا جدا چطوری اونا رو درست میکنید؟ چقدر وقت و زحمت میبره؟

:24:

انرژی‌ای برابر با ٠ میبرد.

هنگام پست زدن, نرم‌افزاری که نوشته‌ام خودکاروار نوشته‌یِ مرا واکاوفته و واژگانِ پارسیک را لنگرپیوند[2] میزند; نام برنامه PN² میباشد: PârsikNemâye PeyNevis





----
1. ^ pi+râstan::Pirâstan || پیراستن: اصلاح کردن; پادراستن ϢDict-Pâ (http://fa.wiktionary.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%86), Dehxodâ (http://loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-142dab21d2324826ba0ec97d4dfffb97-fa.html) to trim off versäubern
2. ^ Langarpeyvand || لنگرپیوند: پیوند لنگری; پیوند درونی در نوشتار anchor-link

folaani
04-25-2013, 11:49 AM
چرا یک بار هم همین ناله‌ها را جای دیگر کردید, من پاسخ دادم (:

پیرایش[1] زبان فارسی؟ (http://forum.hammihan.com/thread48978.html)


اوه راست میگی یادم رفته بود.
ولی خب این واژه ها غریب هستند و فکر نمیکنم با استفاده توسط چند نفر اتفاق خاصی بیفته.
چرا اینقدر اصرار دارید؟
خب همون واژه های استاندارد رو استفاده کنیم.



:24:

انرژی‌ای برابر با ٠ میبرد.

هنگام پست زدن, نرم‌افزاری که نوشته‌ام خودکاروار نوشته‌یِ مرا واکاوفته و واژگانِ پارسیک را لنگرپیوند[2] میزند; نام برنامه PN² میباشد: PârsikNemâye PeyNevis

چرا میخندی حالا؟ اونم اونطور که افتادی زمین و اینا.
بی معنی! :e415:

خب این نرم افزار که گفتی دسکتاپه یا وبی؟ کجاست؟ منتشرش کردی دیگران هم استفاده کنن؟

folaani
04-25-2013, 11:52 AM
می‌ترولّند

وای یعنی میخوای بگی Troll هم اون زمونا توی ریشهء زبان پارسی بوده؟

راستی این پارسی میگن عربها اسم گذاشتن روش از پارس کردن سگ!
درست نیست؟

mosafer
04-25-2013, 12:24 PM
یعنی چی آدمو مجبور میکنید 4 صفحه بخونه وآخرش افشا نمیکنید؟:e40c:




هنگام پست زدن, نرم‌افزاری که نوشته‌ام خودکاروار نوشته‌یِ مرا واکاوفته و واژگانِ پارسیک را لنگرپیوند[2] میزند; نام برنامه PN² میباشد: PârsikNemâye PeyNevis




تمامش رو یا فقط قسمتهای آبی ؟

Mehrbod
04-25-2013, 01:37 PM
چرا یک بار هم همین ناله‌ها را جای دیگر کردید, من پاسخ دادم (:


اوه راست میگی یادم رفته بود.


خرسندم که خودت هم به ناله کردن ات آگاهی (:




ولی خب این واژه ها غریب هستند و فکر نمیکنم با استفاده توسط چند نفر اتفاق خاصی بیفته.
چرا اینقدر اصرار دارید؟
خب همون واژه های استاندارد رو استفاده کنیم.


‫هفت خوان اسپندیاد. | Facebook‬ (http://www.facebook.com/notes/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%8A%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87/%D9%87%D9%81%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D8%AF/313658335324850)





چرا میخندی حالا؟ اونم اونطور که افتادی زمین و اینا.
بی معنی! :e415:


به بامزگیِ اینکه کسی خود اش برنامه‌ریز است و چنین چیزِ ساده‌ای را نمیگیرد خندیدم ((:





خب این نرم افزار که گفتی دسکتاپه یا وبی؟ کجاست؟ منتشرش کردی دیگران هم استفاده کنن؟

شوربختانه خیر, تنها برای راه انداختنِ کار خود ام نوشتم و بُردن آن برای کاربر هام[1] زمانبتر است.





----
1. ^ Hâm || هام: عام general

Mehrbod
04-25-2013, 01:40 PM
وای یعنی میخوای بگی Troll هم اون زمونا توی ریشهء زبان پارسی بوده؟


خیر, troll یک وامواژه[1] است و ما میتوانیم بسادگی آنرا در دستور زبان پارسیک بیاوریم, همانجور که چتیدن را ساخته‌ایم.





راستی این پارسی میگن عربها اسم گذاشتن روش از پارس کردن سگ!
درست نیست؟

باز هم نه, سگ از دیرباز نزد ایرانیان جایگاهی والا داشته و هیچ آکی[2] نیست که آوای سگان را پارس کردن بنامیم. واق واق هم در کنار اش داریم.





----
1. ^ vâm+vâže::Vâmvâže || وامواژه: Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Loanword), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87) loanword
2. ^ Âk || آک: عیب Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-61488e3d5aca401fb1569ecb285979da-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Fault), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%DA%A9) fault

Mehrbod
04-25-2013, 02:08 PM
تمامش رو یا فقط قسمتهای آبی ؟

همه‌یِ واژگان آستانه‌یِ کاربرد دارند, بنمونه نرم‌افزار درباره‌یِ وند‌هایِ پیش[1], ئش[2], ی[3], ین[4], آ[5], وا[6], در[7] و ... نیز آگاه[8] است, ولی کاربرد
اینها را نشان نمیدهد مگر آنکه من آستانه‌یِ کاربرد را پایین بگیرم که نمونه‌وار در همین پست این کار را میکنم و میبینید که همه‌یِ واژگان را برچسب میزند.

در انجمن‌هایِ گوناگونی که من هستم[9] نیز هر در کدام یک آستانه‌یِ جداگانه‌ای دارم, در دفترچه از همه‌یِ بالاتر است و از همینرو تنها واژگان براستی سخت برچسب میخورند; کاربران اینجا را باهوشتر گرفته‌ام!






----
1. ^ Piš || پیش: در اِسْپاشْ روبرو, در زمان پشت‌و‌رو Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Pre) pre
2. ^ Eš || ئش: پسوند نامساز Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B4) ation
3. ^ I || ی: پسوند نامساز, در گذشته ih Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C) ity
4. ^ In || ین: پسوند زابساز Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%86)
5. ^ Â || آ: میانوند Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2)
6. ^ Vâ || وا: پیشوند, گشودگی, از بیرون به درون Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-9a06bcd90f2749d2b8b41c3ead35320b-fa.html), en.wiktionary.org (http://en.wiktionary.org/wiki/de-) de
7. ^ Dar || در: درون; اندر; گاه بجای "بدر" نیاز بکار میرود Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/In), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1) in
8. ^ âgâh+idan::Âgâhidan || آگاهیدن: آگاه شدن to be informed
9. ^ hast+idan::Hastidan || هستیدن: هستی داشتن; هستنده بودن to exist

یه نفر
04-25-2013, 02:34 PM
نیگاه چطوری موضوع رو به بیراهه کشیدن!!! کاش منم 2تا دوست داشتم و طرفداریم میکردند.... :-(

Alice
04-25-2013, 05:09 PM
ولی خب این واژه ها غریب هستند و فکر نمیکنم با استفاده توسط چند نفر اتفاق خاصی بیفته.

اگر اینگونه که می‌گفتید بود ، پس امروزه همچنان باید
به رنگین کمان می‌گفتیم قوس و قزح ؛ یا به دماسنج
میگفتیم میزان‌الحرارة ! ((:

sonixax
04-25-2013, 05:21 PM
اگر اینگونه که می‌گفتید بود ، پس امروزه همچنان باید
به رنگین کمان می‌گفتیم قوس و قزح ؛ یا به دماسنج
میگفتیم میزان‌الحرارة ! ((:

دادگستری = عدلیه
کلانتری = نظمیه
شکایت کردن = عارض شدن
داوری کردن = حکمیت کردن
نوازنده = مطرب
خیابان = شارع
کودک = طفل
سرباز = عسکر

و خیلی واژه های دیگه !

بعد فلانی جان یک جایی شما به واژه ای مثل اسپاش گیر داده بودید که به نظرتون پارسی نمیاد !

زبان پارسی از خانواده زبانهای هندی اروپایی هستش ، یعنی چیز عجیبی نیستش که ما در این زبانها واژه های شبیه به هم یا حتا مشترک داشته باشیم .

Indo-European languages - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Indo-European_languages)

1805

Mehrbod
04-25-2013, 06:55 PM
بعد فلانی جان یک جایی شما به واژه ای مثل اسپاش گیر داده بودید که به نظرتون پارسی نمیاد !

http://www.daftarche.com/images/imported/2013/04/103.jpg

A CONCISE PAHLAVI DICTIONARY, p. 76

folaani
04-25-2013, 08:53 PM
بابا ما که حالا چیزی نگفتیم.
خدا رو شکر که بازم منو به طرفداری از تئوری توطئه متهم نکردید :e105:

Alice
04-25-2013, 09:01 PM
بابا ما که حالا چیزی نگفتیم.
خدا رو شکر که بازم منو به طرفداری از تئوری توطئه متهم نکردید

ستمدیده‌نمایی نکنید ؛ بگویید آک و کاستی اینگونه نوشتن چیست تا
با فرنود خرسندتان کنیم ! :e405:

آک = عیب
فرنود = منطق

Mehrbod
04-25-2013, 09:28 PM
ستمدیده‌نمایی نکنید ؛ بگویید آک و کاستی اینگونه نوشتن چیست تا
با فرنود خرسندتان کنیم ! :e405:

آک = عیب
فرنود = منطق


آکی ندارد, برخی مغزشان گنجایش یادگیری این چیزها را ندارد, با همان گاری شکسته میسپرانند (:

folaani
04-26-2013, 08:56 AM
ستمدیده‌نمایی نکنید ؛ بگویید آک و کاستی اینگونه نوشتن چیست تا
با فرنود خرسندتان کنیم ! :e405:

آک = عیب
فرنود = منطق
خب این کار زحمت و هزینه افزوده ای داره، پس باید یه فایده ای هم داشته باشه که از این زحمت و هزینه بیشتر باشه.
اون فواید چی هستن؟

ضمنا بنده فقط کنجکاو بودم و سوال کردم و نظر خودم رو گفتم. دنبال منطق و توجیه کافی بودم، چون راستش تاحالا بقدر کافی قانع نشدم. واقعا نمیدونم چرا بعضیا روی این کار اینقدر اصرار دارن.

اگر هم میگید زحمت و هزینه اش چیست، باید بگویم خب مثلا همین احتیاج به زیرنویس کردن که شما گذاشته اید، و زحمت و کندی بیشتر دریافت معنی برای مخاطب ناآشنا (که اکثر مردم ناآشنا هستند)؛ و شاید حتی برای خودتان هم نوشتن جملات به این شکل مقداری وقت و انرژی بیشتر طلب کند چون بهرحال چیزی نیست که از کودکی تاحالا آموخته ایم و چیزی هم نیست که در جامعه هنوز متداول شده و جا افتاده باشد؛ بنابراین مدام بین معانی و درست و نادرست و فارسی و عربی و تشخیص و رعایت اینها مغز باید پردازش انجام دهد و باید دقت و تمرکز بیشتری داشت به هنگام خواندن و بخصوص نوشتن.

حال ما بجای آک بگوییم عیب چه میشود؟
و اگر بجای عیب بگوییم آک چه میشود؟

folaani
04-26-2013, 09:07 AM
آکی ندارد, برخی مغزشان گنجایش یادگیری این چیزها را ندارد, با همان گاری شکسته میسپرانند (:
بنده مسائل علمی بسیار پیچیده و حجیمی را مطالعه کرده و یاد گرفتم ام که اینها درمقابلش چیزی نیست.
در تخصص خودم هم بقدر کافی برجسته هستم، که خودتان در تالار رایانه شاهد بودید در بحث کوتاهی که با هم داشتیم.

اما انسان زیرک نمیخواهد حتی ذره ای وقت و انرژی را هدر بدهد؛ بنابراین کارهای بیهوده را هرچند که کوچک باشند انجام نمیدهد.
چرا حتی کمی از ذهنم را با چیزهایی که کاربرد بهینه ای ندارند پر کنم؟ بجایش چیزهایی را که کاربرد مهمتری دارند در آن جا میدهم.
اتفاقا تازگی تصمیم دارم برم یک کتاب آموزش زبان ترکی بخرم و مطالعه کنم و ترکی یاد بگیرم؛ چون در ایران خیلی کاربرد دارد.
ولی برای لغات پارسی شما اینقدر کاربرد و ارزش نمیبینم.

شاید یکجور خودنمایی و قصد وانمود کردن متمایز بودن از دیگران دارند بعضی ها با این کارها!

مشکل زبان پارسی هم فقط عربی نیست.
انگلیسی و مسائل تخصصی هم خودش دنیایی از برخورد و ضعف دارد.
بنده چون یک انسان واقعگرا و عملگرا و کاربردنظر هستم، اگر بگویند کلا زبان پارسی را دور بیاندازیم و زبان انگلیسی را جایگزین آن کنیم شاید بیشتر مفید ببینم!!
بنظر بنده اصلا بهتر است کل دنیا یک زبان داشته باشند.
واقعا چقدر وقت و انرژی ارزشمند روی مسائل زبانی تلف میشود و چقدر محدودیت ایجاد میگردد.

هرچند شاید هم بنده اشتباه میکنم.
شاید این تفاوتهای بشریت در مجموع مفید باشد. نمیدانم! بهرحال بنده روی اینطور چیزها هیچ احساس و اصراری ندارم. دنبال قدرت و بدون محدودیت بودن هستم. دنبال استفادهء تا حداکثر بهینه از منابع.

Mehrbod
04-26-2013, 10:32 AM
خب این کار زحمت و هزینه افزوده ای داره، پس باید یه فایده ای هم داشته باشه که از این زحمت و هزینه بیشتر باشه.
اون فواید چی هستن؟

ضمنا بنده فقط کنجکاو بودم و سوال کردم و نظر خودم رو گفتم. دنبال منطق و توجیه کافی بودم، چون راستش تاحالا بقدر کافی قانع نشدم. واقعا نمیدونم چرا بعضیا روی این کار اینقدر اصرار دارن.

اگر هم میگید زحمت و هزینه اش چیست، باید بگویم خب مثلا همین احتیاج به زیرنویس کردن که شما گذاشته اید، و زحمت و کندی بیشتر دریافت معنی برای مخاطب ناآشنا (که اکثر مردم ناآشنا هستند)؛ و شاید حتی برای خودتان هم نوشتن جملات به این شکل مقداری وقت و انرژی بیشتر طلب کند چون بهرحال چیزی نیست که از کودکی تاحالا آموخته ایم و چیزی هم نیست که در جامعه هنوز متداول شده و جا افتاده باشد؛ بنابراین مدام بین معانی و درست و نادرست و فارسی و عربی و تشخیص و رعایت اینها مغز باید پردازش انجام دهد و باید دقت و تمرکز بیشتری داشت به هنگام خواندن و بخصوص نوشتن.

حال ما بجای آک بگوییم عیب چه میشود؟
و اگر بجای عیب بگوییم آک چه میشود؟

‫هفت خوان اسپندیاد. | Facebook‬ (http://is.gd/Fkc2uC)

folaani
04-26-2013, 10:41 AM
والا این فیلترشکن ما فیسبوک باز نمیکنه چون با HTTPS مشکل داره.
البته یدونه دیگه دارم که باز میکنه، ولی اون به خوبی این یکی نیست و دردسرهای خودش رو داره.
باشه حالا اینو باز میکنم میخونم ببینم چی نوشته.

Mehrbod
04-26-2013, 10:44 AM
بنده مسائل علمی بسیار پیچیده و حجیمی را مطالعه کرده و یاد گرفتم ام که اینها درمقابلش چیزی نیست.
در تخصص خودم هم بقدر کافی برجسته هستم، که خودتان در تالار رایانه شاهد بودید در بحث کوتاهی که با هم داشتیم.

اما انسان زیرک نمیخواهد حتی ذره ای وقت و انرژی را هدر بدهد؛ بنابراین کارهای بیهوده را هرچند که کوچک باشند انجام نمیدهد.
چرا حتی کمی از ذهنم را با چیزهایی که کاربرد بهینه ای ندارند پر کنم؟ بجایش چیزهایی را که کاربرد مهمتری دارند در آن جا میدهم.
اتفاقا تازگی تصمیم دارم برم یک کتاب آموزش زبان ترکی بخرم و مطالعه کنم و ترکی یاد بگیرم؛ چون در ایران خیلی کاربرد دارد.
ولی برای لغات پارسی شما اینقدر کاربرد و ارزش نمیبینم.

شاید یکجور خودنمایی و قصد وانمود کردن متمایز بودن از دیگران دارند بعضی ها با این کارها!

مشکل زبان پارسی هم فقط عربی نیست.
انگلیسی و مسائل تخصصی هم خودش دنیایی از برخورد و ضعف دارد.
بنده چون یک انسان واقعگرا و عملگرا و کاربردنظر هستم، اگر بگویند کلا زبان پارسی را دور بیاندازیم و زبان انگلیسی را جایگزین آن کنیم شاید بیشتر مفید ببینم!!
بنظر بنده اصلا بهتر است کل دنیا یک زبان داشته باشند.
واقعا چقدر وقت و انرژی ارزشمند روی مسائل زبانی تلف میشود و چقدر محدودیت ایجاد میگردد.

هرچند شاید هم بنده اشتباه میکنم.
شاید این تفاوتهای بشریت در مجموع مفید باشد. نمیدانم! بهرحال بنده روی اینطور چیزها هیچ احساس و اصراری ندارم. دنبال قدرت و بدون محدودیت بودن هستم. دنبال استفادهء تا حداکثر بهینه از منابع.

بسیار ساده است, شاید شما هم مانند من به زبان‌هایِ C, C++, PHP و Python و بسیاری دیگر آشنایی داشته باشید.

زبان پارسیک نیز مانند همین زبانهای برنامه‌ریزی‌ای به اندیشه‌یِ شما راستا و شاخ و برگ میدهد, اگرنه چنانکه در زبانِ برنامه‌ریزها میگویند: You can write Fortran in any language.

این هم بازگویی تکنیکی‌ترِ آن که شاید تنها خودِ شما که سررشته از رایانه دارید دریابید:

کارکرد زبان در اندیشه (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-14/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-739/)


کارکرد زبان در انگیزش اندیشه

نکته مهندی[1] که در بالا ما به آن پرداختیم نامرزمند شدن اندیشه از سوی زبان بود، ولی آیا چون دو زبان اندیشه‌یِ گویندگان خود را مرزمند نمیسازند، کارایی یکسانی نیز در فرجام[2] خواهند داشت؟

برای سادگی, بجای بررسیِ زبان‌های زنده میتوانیم به زبان‌های ساختگی یا همان برنامه‌ریزیِ رایانه‌‌ای بپردازیم که ساختاری بسیار ساده‌تر از زبان‌های زنده داشته و کارکرد آنها در اندیشه بساویدنی‌تر است.

زبان‌های برنامه‌ریزی در رایانه را به زبان‌های تراز-بالا (high-level) و تراز-پایین بخش میکنند. زبان‌های تراز-بالا
زبان‌هایی هستند که به گویش ما هومنان[3] نزدیکتر میباشند، هر چه ترازِ زبان پایینتر میرود نیز به زبان ماشین و اسمبلی نزدیک شده و سرانجام 0 و 1 تنها میرسیم.

تراز-بالاترین زبان‌های برنامه‌ریزی هنگام نگارش این نوشتار دو زبان Ruby (http://en.wikipedia.org/wiki/Ruby_(programming_language)) و Python (http://en.wikipedia.org/wiki/Python_(programming_language)) میباشند.

نکته‌یِ شایان یادکرد درباره این دو زبان این میباشند که هر دو همتراز یکدیگر بوده و برای انجام کارهایِ همانندی[4]
نیز ساخته شده‌اند و برنامه‌‌ریزهای دو زبان میتوانند برنامه‌های خود را بی هیچ دشواری‌ چندانی به دیگری بترزبانند[5].

هرآینه، کسانیکه به هر دو زبان توانا هستند از ویژگی‌هایِ پنهان ولی مهادین[6] دو زبان نیز آگاهند[7] که همان کارکرد زبان در شیوه اندیشه و راهکاریابی باشد.

دگرسانی[8] فلسفه‌یِ میان دو زبان که از خواسته‌هایِ سازندگان آغازین آنها برخاسته را میتوان اینچنین کوتاهید (Python Vs. Ruby (http://c2.com/cgi/wiki?PythonVsRuby))

#PythonRuby


1.
باید تنها یک راه - و برگزینانه[9] تنها یک راه - آشکار برای رسیدن به پاسخ باشد.
باید چندین راه گوناگون برای رسیدن به پاسخ باشد.


2.
آشکارگویی (explicitness) همیشه برتر از پوشیده‌گویی است.
پوشیده‌گویی پذیرفتنی‌تر و خواستنی‌تر است.



3.
کُد باید تَنِک (http://fa.wiktionary.org/wiki/%D8%AA%D9%86%DA%A9) و جدا جدا باشد.
کُد میتواند بی‌اندازه تودرتو و درهم ولی بجایش همفشرده[10] باشد.

4.
بایستی شیء را دستکاری کرد.
بایستی به شیء گفت چه کند.



این دگرسانی‌های ریز در فلسفه ولی به ساختار سراسر دگرسانی در زبان میترزبانند و هنگام کار و اندیشه
روی این دو زبان میتوان بآسانی دریافت و سُهید[11] که چگونه در فرایند اندیشیدن به راه‌هایِ از پیش گزیده‌ شده میگراییم.

نمونه‌وار، اگر روی زبان Python بدنبال راهکار باشیم, همواره کمابیش بدنبال راهِ آشکار و درست آن میگردیم.
همچنین هنگام کد نوشتن وادار به آشکارگویی و جدا جدا و خوانانویسی هستیم، هنگامیکه در Ruby میتوانیم
و به این سو می‌انگیزیم که گاه چرخ را از نو ساخته و همان کار را با کُدی همفشرده‌تر و پوشیده‌گویانه‌تر بیانجامیم.







----
1. ^ meh+and+i::Mehandi || مهندی: اهمیت Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Importance), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%DB%8C) importance
2. ^ Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Conclusion), www.loghatnaameh.org (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-6f2e658ab7004ebaa7d8eff2f253d48b-fa.html) conclusion; ending
3. ^ hu+man::Human || هومن: آدم; هو+منش همچون دُژ+منش (دشمن), کسیکه کارکتر و منش والای دارد. human
4. ^ Hamânandidan || همانندیدن: همانندی کردن; تشبیه کردن to make similar
5. ^ tar+zabânidan::Tarzabânidan <— Tarzabândan || ترزبانیدن: ترجمه کردن to translate
6. ^ meh+âd+in::Mehâdin || مهادین: اصلی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Principal), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Main) principal; main
7. ^ âgâh+idan::Âgâhidan || آگاهیدن: آگاه شدن Dehxodâ (http://loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-caa0f28336574d728299ad2f971d47ed-fa.html) to be informed
8. ^ digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari (http://dictionary.obspm.fr/index.php?formSearchTextfield=difference&formSubmit=Search&showAll=1) difference
9. ^ bar+gozin+âne::Bargozinâne || برگزینانه: ترجیحأ preferably
10. ^ ham+fešordan::Hamfešordan || همفشردن: Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Compress) to compress
11. ^ Sohidan || سهیدن: حس کردن MacKenzie to sense

Alice
04-26-2013, 10:54 AM
والا این فیلترشکن ما فیسبوک باز نمیکنه چون با HTTPS مشکل داره.

نه لینک دادن کار درستی نیست و خوانندگان کمابیش هرگز شکیبایی
پرداختن به پیوندها ، کپی‌ پیست‌ها و این چیزها را ندارند !
چکیده‌ای از پاسخ شما :
یک اینکه کار فرهنگی و بهسازی نیازمند شکیب و پایداری‌ست ؛ یک
شبه نمی‌توان ره سد ساله را پیمود و هیچ پیشرفتی بی‌رنجش پدید
نمیاید ؛
زبان تکیه‌گاه اندیشه است ، همانگونه که نبود ِ زبان فرآیند اندیشیدن
را ناشایند میکند و ما را به شناخت و دریافت درستی از جهان پیرامون
نمی‌رساند ، زبان کارامد و پویا هم یاور اندیشه و فرنود است و فرآیند
اندیشیدن را ساده میسازد ؛ دشواری واژه‌ی «عیب» در این است که
خود ریشه‌ی عربی‌ست و همانند دیگر واژگان تازی ، سازمان‌ها و
ساختارهای خود را به زبان پارسی زورچپان میکند که با سامانه‌ی زبان
پارسی و واژه‌سازی وندی جور نمیاید ! (ساختارهایی همانند عیب ،
معایب ، معیوب ، عیوب و ...)
پس "یکی" از سودهای بکارگیری از واژه‌ی «آک» ، پاکسازی زبان از سازه‌های
زبان سامی‌ست که این به واژه‌سازی کمک شایانی می‌کند و برای واژه‌ی
«عیب» واروونه است ، نه تنها یاور نیست بساکه زیان‌آور نیز میباشد ! :))

Mehrbod
04-26-2013, 11:10 AM
حال ما بجای آک بگوییم عیب چه میشود؟
و اگر بجای عیب بگوییم آک چه میشود؟


دشواری واژه‌ی «عیب» در این است که
خود ریشه‌ی عربی‌ست و همانند دیگر واژگان تازی ، سازمان‌ها و
ساختارهای خود را به زبان پارسی زورچپان میکند که با سامانه‌ی زبان
پارسی و واژه‌سازی وندی جور نمیاید ! (ساختارهایی همانند عیب ،
معایب ، معیوب ، عیوب و ...)
پس "یکی" از سودهای بکارگیری از واژه‌ی «آک» ، پاکسازی زبان از سازه‌های
زبان سامی‌ست که این به واژه‌سازی کمک شایانی می‌کند و برای واژه‌ی
«عیب» واروونه است ، نه تنها یاور نیست بساکه زیان‌آور نیز میباشد ! :))

نه تنها با کاربرد «آک[1]» از سرازیر شدن واژگان بی سروتهی مانند معیوب, عیوب, اعیاب! عیوبات!! پیشگیری میکنیم, که میتوانیم بآسانی از آن کارواژه[2] نیز بسازیم.

این هم چند چامه‌یِ[3] زیبا که چامه‌سر‌ای ایرانی بهمینسان از ما در کارواژه‌سازی پیشدستی کرده و برساخته[4] و سروده:

آموزش واژه با چکامه (شعر) ، نمونه (مثال) و برزش (تمرین) - زبان و دانش های مردمیک (https://sites.google.com/site/zabanvaadab/amwzsh-wazhgan-parsy/amwzsh-wazhh-ba-chkamh-w-nmwnh)


خانه‌یِ نو جامه‌یِ نو گرنداری آک نیست

شاد زی گر در سرایتِ آدم ناپاک نیست


مخور اندوه اگر آکید[5] چیزی

که این گیتی نمی‌ارزد پشیزی







----
1. ^ Âk || آک: عیب Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-61488e3d5aca401fb1569ecb285979da-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Fault), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%DA%A9) fault
2. ^ kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-187959ae963442489c83280c99ce08f3-fa.html) verb
3. ^ Câme || چامه: شعر Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-d9180c2628794aa6ab1827c11d2912df-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Poem), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D8%A7%D9%85%D9%87) poem
4. ^ bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-bc596160d7394ba3bb76ea9d15c1bc4a-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Coin) to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
5. ^ âk+idan::Âkidan || آکیدن: عیبدار شدن to be damaged

iranbanoo
04-26-2013, 01:23 PM
نه تنها با کاربرد «آک[1]» از سرازیر شدن واژگان بی سروتهی مانند معیوب, عیوب, اعیاب! عیوبات!! پیشگیری میکنیم, که میتوانیم بآسانی از آن کارواژه[2] نیز بسازیم.
چرا باید پیشگیری کنیم؟
البته من خیلی وقت پیش قصد داشتم کمی در مورد پارسی نویسی شما سوالاتی بپرسم.اینکه هدف اصلی از این کار چیست؟
چرا اینقدر حساسیت؟میتوان به مرور و کم کم برخی واژگان را تغییر داد و به کل واژگان دیگر را از ریشه نزد!
مثلا من میبینم که خیلی وقت است دیگر از ((تشکر)) به آن صورت استفاده نمیشود و معمولا ((سپاس)) جایگزینش شده.و فکر میکنم علتش این بوده که به مرور فراگیر شده.
سوال بعدی اینکه چرا اصولا انقدر با واژگان عربی مخالف باید بود؟
به هر سو ادبیات عرب هم به نوبه ی خود ویژگی های مثبتی هم دارد و حتما میتوان با آن تعامل کرد.
اتفاقا از نظر من زبان عربی زبان فصیحیست.کمی زمخت میزند اما با این حال ناکار آمد نیست و میتوان رویش حساب کرد.
اگر مخالفت شما از بایت مسائل فرهنگیست که کمی برایم جالب است؟آیا شما قصدتان این است که با ریشه کنی زبان عرب از هجوم بسیاری از موارد فرهنگی هم جلوگیری کنید؟که در این صورت باید ارتباط این دو را بررسی کرد!!

folaani
04-26-2013, 01:35 PM
بنده مقالهء «هفت خوان اسپندیاد» را مطالعه کردم.

ایرادهایی به آن دارم:


١- زبان، زبان است دیگر چه این، چه آن ، آماج تنها پیوند میان مردم است:---

پاسخ:---

آماج یك حاجی، رفتن به مكه است. او هم میتواند از هواپیما و هم از شتر برای اینكار بهره بجوید، هر دوی این ابزار، او را به مكّه می رسانند. پس آیا آن دو ابزار یكسان و هم ارزش اند؟ پاسخ، نه می باشد. در باره ی زبان ها هم همین سخن رواست. كارآیی و توانایی رسانه ای و پرمایگی و آسانی و یا سختی ، زیبایی و .. هر زبانی برابر زبان دیگر نیست. پس این گزاره كه " زبان زبان است، چه این و چه آن" یك سفسته بیش نیست، چرا كه ویژگیهای مهند زبانها را به فراموشی میسپارد. مانند اینكه بگوییم كه موش و نهنگ (وال) یكسان هستند چون هر دو بچه میزایند.
خود استدلال درسته، اما ثابت نشده که اختلاف میان پارسی خالص و همین پارسی معمولی که داریم در این حد زیاده یا حتی اصلا پارسی خالص بهتره. این خودش استدلال و اثبات جداگانه میخواد.


واژه ای كه جای یك واژه همسان را گرفته باشد ( مانند تشكر كه جای سپاس را گرفته و این واژه را بیرون كرده) وام واژه نیست و از راه دادو ستد فرهنگی هم نیامده، بساكه زورواژه است كه با شمشیر آمده و با زبان و كلك چاپلوسان بیگانه پرست گسترش یافته.

از این گذشته، ۷۰% زبان ما واژه های تازی اند، پس این دیگر داد و ستد فرهنگی نبوده، "یورش" بیابانی بوده است.
ما کاری نداریم چطوری اومده. اصلا به گذشته کار نداریم. چون به خودی خودش اینا الان چیزی رو تغییر نمیده/تعیین نمیکنه.
چیزی که باید بررسی کنیم اینه که آیا الان با اینها مشکل جدی داریم و چرا، و اینکه دردسر و هزینهء عوض کردن اینها میارزه و چرا.


زبان انگلیسی یك زبان با ریشه ی میانه ای ژرمنیك و از ریشه ی بنیادین هندواروپایی است. وام واژه های زبان انگلیسی نیز كمابیش از هند و اروپایی ( لاتین) هستند. پس این وام از یك زبان همساز و هم ساختار و نزدیك و همریشه ی انگلیسی گرفته شده و نه از یك زبان سراسر بیگانه و ناهمریشه، مانند زبان سامی عربی كه ناهمساختار باشد و ناساز. اگر ما هم وام واژه از هندی و یا كوردی و سغدی كهن گرفته بودیم ( كه گرفتیم) هیچ باكی نبود چون خار در تن زبان ما نیستند ، بساكه برادران و خواهران زبان پارسی اند.
بنظر منکه چندان با معنی نمیاد.
یه مشکل عملی رو ذکر و ثابت کن، نه اینکه بگی اینا هم نژاد ما نبودن و خونشون با خون ما سازگاری نداره!
اگر این بقول شما ناسازگاری مشکل جدی ای ایجاد میکنه الان، پس شما باید بتونی نمونش رو نشون بدی و ثابت کنی.


آماج ما هم بیرون كردن این جامه ی ناجور و ناروا و بدرد نخور بیگانه است كه ما پس از پوشیدن آن، هیچ دستاورد اندیشه و دانش و فند و .. نداشته ایم كه شایان یادآوری باشد و جز آفتابه به جایی نرسیده ایم، چنان كه میبینید، و پوشانیدن دوباره ی جامه ی خودمان است كه با آن، برترین اندیشه ها از "منشور حقوق بشر" كوروش و خردگرایی زرتشت گرفته تا سوسیالیسم مزدك و اندیشه ی مانی و پند بزرگمهر و دانشگاه گـُندی شاپور و شاهنامه را پدید آورده و هزار سال، همواره یكی از دو كشور نیرومند جهان، در كنار یونان/روم بودیم.
منکه فکر نمیکنم اینا ربط مهمی به زبان داشته باشه.
شما هم دلیل و سند بقدر کافی روشن و محکمی بیار برای این ادعا، نه صرفا یک تقارن تاریخی. در اون تاریخ و حوادث خیلی چیزهای دیگر هم بوده که شاید دلیل اونا بودن، نه زبان، و الانش هم همینطور ممکنه دلایل متعدد دیگری داشته باشه.
زبان آخرین چیزیه که من بهش فکر میکنم در این زمینه.



آدمی و سازمانهای همبودین ( اجتماعی) نیز بخشی از "طبیعت" هستند. امروز ما ما با دستكاری ژن ها و .. گندم و گوجه فرنگی بهتری درست میكنیم و یا داروهای كارساز فرامی اوریم (تولید میكنیم) و با ساختن كانال ها، از تنداب های ویرانگر پیشگیری می كنیم و با ساختن آب بند ها، انرژی پدید می اوریم كه همه ی اینها، كاریار بهزیستی ما و در راستای خوشبختی هرچه بیشتر مردمانند. اگر می خواستیم كه در هر جایی به روند "طبیعی" میدان بدهیم، بایستی پزشكان را از كار برداریم كه هر كودكی كه بیمار شد و خودش بهبود نیافت، به گونه ی "طبیعی" بمیرد و هر كه از پس سرماخوردگی اش برنیامد، بگونه ی "طبیعی" بمیرد و دیگر بایستی دست از پنی سیلین ، كه دستبرد در كار "طبیعت" است، بر میداشتیم. زبان پارسی هم یك پدیده ی پویا و جاندار مانند یك كودك است و بر ماست كه از آگاهی ها و ابزار خود سود ببریم كه این زبان "دیمی" نشود و از بیماری ها و كژی ها بركنار بماند. در پی همین اندیشه های خردمندانه بود كه در ایران ( و در بسیاری از كشورهای جهان) فرهنگستان زبان پدید آمد كه پزشك و راهنمایی برای زبان باشد ( اگر بز را باغبان نكنیم !).
درسته ولی زیاد هم نباید افراط و انگولک کرد هرچیزی رو.
بنظر من باید بذاریم چیزها تاجاییکه ممکنه بصورت طبیعی پیش برن، و فقط در جاهایی که مشکل جدی (داره) بوجود میاد دخالت و دستکاری کنیم.
چون روش طبیعی هم کم هزینه تره و هم خیلی کارها رو میتونه خودش به درستی و بصورت متعادل انجام بده.

همونطور که انسان با دستکاری بیش از حد طبیعت و ساده و قابل کنترل فرض کردن اون افراط کرده و از این جز صدمه و مشکلات بزرگتر چیزی حاصل نشده.


شاید گفته شود كه ما در زبان كنونی، هر دوی این " برتری ها" ! را داریم، نه چنین نیست. چون ایندو دو روند در راستاهای ستیزنده هستند، كار كودك ایرانی از عرب هم سخت تر است و میان دو راه گیر كرده: نشسته ام به میان دو دلبر و دو دلم
والا منکه اینقدر مشکل نمیبینم. چون ما یکسری چیزها رو از قبل یاد گرفتیم و حفظ شدیم. مثلا واژه های عربی و بعضی از قواعد و ترکیبات اونا رو که در زبان فارسی کم و بیش نفوذ کردن. ولی در عین حال تاحالا مشکل خاصی در یادگیری و درک واژه های نو و بر اساس قواعد فارسی مثل «بالگرد» احساس نکردم.
حرف منم عمدتا اینه که حداقل این واژه های عادی که الان هست اونقدری هم مشکلی نداره که حالا بخوایم به زور اونا رو عوض کنیم.
با اینکه از حالا بهتر کار بشه و واژه های جدیدی که برحسب نیاز ساخته میشن زیاد مشکلی ندارم. هرچند با اینکه مثلا همون هلی کوپتر رو بجای بالگرد بکار ببریم هم بنده شخصا مشکلی ندارم و درک نمیکنم چرا حتما باید یک واژهء فارسی بجاش بذاریم! خب هلی کوپتر یک اختراع خارجیهاست و ما میتونیم این رو بعنوان اسم قبول کنیم. مثل اسم اشخاص و کشورها. آیا میایم برای اسم اشخاص و کشورها هم معادل سازی کنیم؟ چرا؟


كودك ایرانی كه تازه پای در كلاس هندسه مینهد، با واژه های چون "مثلث متساوی الاضلاع" ! رودرو میشود و گریزان از هندسه و دستور زبان (ماضی التزامی !) و ادبسار یا همان "ادبیات" ( تجزیه و تحلیل ، نكره، معرفه، شبه جمله ! ) و مزداهیك یا همان "ریاضیات" ( مشتق ثانی منحنی هذلولی مماس بر ..) و فلسفه و منطق ( علة العلل، واجب الوجود! قیاس مع الفارق!..) و من پیمان میبندم كه بیشتر خوانندگان هتا دانش آموخته هم هنوز نمیدانند كه "سفسطه ی قیاس مع الفارق " به چه چمی است و از بیخ به چی میگویند!.
بنظر بنده یادگیری و درک اینا راحته و مشکل جدی ای ایجاد نمیکنه.
و این بیشتر نقص سیستم آموزشی و کار دبیر هست که اینها رو اول برای شاگران روشن کنه و جا بندازه.
درمورد «قیاس مع الفارق» هم حق با شماست و اتفاقا خود بنده چند بار دنبال معنیش بودم که یادم رفت و الان گفتید یادم اومد؛ ولی همچنان درش مشکل خاصی نمیبینم، چون با یک بار فهمیدنش مشکل حل میشه و از اون به بعد اصطلاح مناسبی رو در اختیار دارم.
بنظر بنده واژه ها حتی اگر فارسی باشن، بخصوص اصطلاحات تخصصی، اغلب نیاز به تحقیق و یادگیری دارن (یا اینکه معلم آموزش بده). چون حتی اگر بتونی چیزی از معنیش حدس بزنی، نمیتونی دقیق و مطمئن باشی از نظر تخصصی و Context فنیش، و کار اصولی اینه که بری و معنی و توضیحش رو در منابع تخصصی نگاه کنی.


این گرفتاری اندیشه در كالبد ها و ریخت ها چنان میان ما بیداد می كرده و می كند كه در گذشته، كسانی بنام "عریضه نویس" ها باید یك نامه ی دیوانی و درخواست ساده را در كالبد های پیش ساخته میریختند كه دیوانیان دستكم یك نگاهی به ان بیندازند.
خب این درسته. اما زبان قانونی از زبان مردم چرا اینقدر متفاوته؟
این مسئله البته تاجاییکه میدونم حتی در کشورهای دیگر و انگلیسی زبانها هم هست. فقط بحث واژه نیست؛ بلکه حقوق بخاطر نیازی که به دقت و عدم ابهام داره، یک دستور زبان خاصی داره برای خودش. خارجیها هم مثلا اصطلاحات یونانی یا حتی ریشه های دیگه دارن در متون قانونی.


از سوی دیگر، همانگونه كه گفتیم، فرنودسار ( منطق) و ساختار درونی زبان هم یك كارگزار ( فاكتور، عامل) دیگر است كه با پیشرفت و نوآوری و اندیشه پروری سروكار دارد. برای نمونه، ما در پارسی كارواژه ی "پرسیدن" را داریم، همچنین كارواژه ی "بازپرسیدن" و درمغز خود میدانیم كه" بازپرسیدن"، یك جوری از "پرسیدن" است و اگر هم تا كنون واژه ی "بازپرسی" و یا "همه پرسی" را ندانسته باشیم، بازهم مغز ما به آسانی "همه" را با "پرسیدن" می آماید ( تركیب می كند) و كمابیش در می یابیم كه این یك جور پرسیدن است از همه، یا اینكه همه چیزی را میپرسند و سرانجام به آن چم میرسیم، ولی زبان تازی برای هركدام از اینها، یك ریشه نیاز دارد كه هیچگونه پیوند واژگانی هم باهم ندارند ، یكی هست سؤال، یا استسفار ! یكی هست اِسْتَقْصَى و دیگری میشود ااِسْتَطْلَعَ رَأْیَ الجُمْهُورِ!!(= همه پرسی).( القوامیس)

پس در اینجا یك مغز كه با زبان هندواروپای پرورش یافته، میان واژگان كه چم های نزدیك دارند، از بخش های خود همان واژه، پیوند میان واژگان را برپا میسازد و همواره یك شبكه ی واژگانی كه به هم پیوسته اند( لینك شده اند) در ویر او آماده است. او می تواند در گاه نیاز به تندی یك سازه ی دیگر را پدید بیاورد و یا دگرگون كند. برای نمونه، كارواژه ی "هرزپـُـرسی" را بسازد. شما هم تا كنون این واژه را نشنیده اید چون من همین اكنون ساختم!! ، ولی بیدرنگ میدانید كه این به چم پرسش بیهوده و پوچ است !!

ولی آلودگی با روش اندیشه و زبان عرب، بسیاری از مارا هم از اینكار بازداشته و مغزمان را كند كرده است و اینكه اكنون اینجور نوآوری ها افزایش یافته، بیشتر در پی كوشش های سره گویان و پارسی دوستان است و گرنه هنوز بیشترینه ی مردم گرفتار این زندانند .

تاجاییکه میدونم زبان چینی ها خیلی سنگین و عجیب و غریبه.
بنظرم درمقایسه با زبانهای هند و اروپایی از این نظرها که شما ذکر کردید بدوی بحساب بیاد.
ولی میبینیم که اینا کارهای پیشرفت و صنعت و اقتصادشون واقعا بد نیست.
راستی زبان ژاپنی و کره ای و اینا چطوریه؟


در پی آلودگی هرچه بیشتر به واژه های و اندیشار تازی، اكنون ما بیشتر كارواژه ها را در دو یا چند بخش، با "كردن " بكار می بریم: تخریب كردن ! (آنهم در جاییكه تخریب خودش همان "خراب كردن" است) !، تشویق كردن، تقاضا كردن، توزیع كردن، تاسیس كردن، .. كار بجایی رسیده كه بجای "گریستن" پارسی هم میگوییم "گریه كردن" ! نوشته ها و گفته های ما پر از "كردن" و "به عمل آوردن" است! كارواژه ای را كه همچون زبان های نیالوده ی هندواروپایی دیگر، یكپارچه میتوانستیم بگوییم، مانند پرسیدن ( اسك در انگلیسی) میگوییم پرسش كردن، سؤال كردن ! اینگونه بازهم، بار و رنج شمارگری رایانه ی مغزی خودمان را افزایش داده و كارآیی انرا میكاهیم.
اینطور که شما میگید هم بله بعضا استفاده میشه، اما بنظرم تخریب و تشویق و گریستن اینها به تنهایی هم بقدر کافی درک و استفاده شدن و میشن.

Mehrbod
04-26-2013, 01:42 PM
چرا باید پیشگیری کنیم؟
البته من خیلی وقت پیش قصد داشتم کمی در مورد پارسی نویسی شما سوالاتی بپرسم.اینکه هدف اصلی از این کار چیست؟
چرا اینقدر حساسیت؟میتوان به مرور و کم کم برخی واژگان را تغییر داد و به کل واژگان دیگر را از ریشه نزد!
مثلا من میبینم که خیلی وقت است دیگر از ((تشکر)) به آن صورت استفاده نمیشود و معمولا ((سپاس)) جایگزینش شده.و فکر میکنم علتش این بوده که به مرور فراگیر شده.
سوال بعدی اینکه چرا اصولا انقدر با واژگان عربی مخالف باید بود؟
به هر سو ادبیات عرب هم به نوبه ی خود ویژگی های مثبتی هم دارد و حتما میتوان با آن تعامل کرد.
اتفاقا از نظر من زبان عربی زبان فصیحیست.کمی زمخت میزند اما با این حال ناکار آمد نیست و میتوان رویش حساب کرد.
اگر مخالفت شما از بایت مسائل فرهنگیست که کمی برایم جالب است؟آیا شما قصدتان این است که با ریشه کنی زبان عرب از هجوم بسیاری از موارد فرهنگی هم جلوگیری کنید؟که در این صورت باید ارتباط این دو را بررسی کرد!!

بانو برای من ملّیت! ریشه‌یِ واژگان ارزشی نزدیک به ٠ دارد, آنچه مهندی[1] دارد ساختار و گویایی زبان خودمان است.

زبان پارسیک و تازیک[2] از دو ساختار بسیار دگرسان[3] درست شده‌اند, یکی ساختاری وندوند و گسسته دارد, دیگری ساختاری کالبدین و آهنگین (قالبی و وزنی).

برای همین دو واژه‌یِ «سپاس» و "تشکر" که میگویید, این دو هنودِ[4] بسیار ژرف‌تر از آنی که بیاندیشید در اندیشه‌یِ شما میدهند.
در پارسیک و در ساختار وندوندین آن ما یک ریشه‌یِ «سپاس» داریم و میتوانیم با چسباندن وند‌هایِ دیگر به آن واژگان نو برسازیم[5]:


سپاس
سپاسگزار
سپاسمند
سپاسدار[6] = قدردان
سپاسگو
...


و از آن بآسانی کارواژه[7] برسازیم:


سپاس+یدن = سپاسیدن = سپاسگزاری کردن


آنچهم به دو چهره‌یِ گذرا[8] و ناگذرا[9]:


سپاساندن = به تشکر واداشتن[10]!



هنگامیکه با آوردن "شکر" ما این واژگان را بر پایه‌یِ «دستور زبانِ» تازیک نیز می‌درونآوریم:


شکر = سپاس
تشکر = سپاس!
متشکر = سپاسگزار!



زبان تازیک چندینه بستن خود را هم زور میکند:


تشکرات = سپاسها!



چیزیکه ما در پارسیِ امروزین داریم همان پارسیک نیست, یک زبان آمیخته[11] از پارسیک و تازیک است که هر دو دستور زبان را در خود دارد و کارایی آن را بیاندازه پایین کشیده (بخوان: به زبان ریده).

با داشتن دستور زبان چندگانه, هر واژه به چهره‌هایِ گوناگون نیز کاربرده میشود, یکی میگوید "متشکر ام" (شُکر بر آهنگِ مُتفَعّل + ام), یکی میگوید «سپاسگزار ام (سپاس+ گزاردن {بجا آوردن} + آم)».

پس رویهمرفته ما میتوانیم از تازیک یا هر زمان دیگری به گاهِ نیاز[12] وامواژه[13] بگیریم, ولی هر وامواژه‌ای باید در دستور زبان پارسیک گواشته[14] شود,
نه اینکه دستور زبانِ وامواژه را هم به زبان بدرونآوریم. نمونه‌یِ امروزین, ما وامواژه‌یِ troll را داریم و با ریشه‌یِ آن میتوانیم در دستور زبان خودمان اینها را برسازیم:


ترولیدن[15] = to troll
ترول+گر = Urban Dictionary: troller (http://www.urbandictionary.com/define.php?term=troller)
ترولگرایی = Urban Dictionary: trollism (http://www.urbandictionary.com/define.php?term=trollism)
ترول+ها = trolls
ترول-پذیر, ترولیدنی = Urban Dictionary: trollable (http://www.urbandictionary.com/define.php?term=trollable)
ترولنده = trolling
...






----
1. ^ meh+and+i::Mehandi || مهندی: اهمیت Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Importance), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%DB%8C) importance
2. ^ tâz+ik::Tâzik || تازیک: عربی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Arabic), Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-5adf1939e20f406a955b159b6c213ec3-fa.html), en.wiktionary.org (http://en.wiktionary.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%A9) arabic
3. ^ digar+sân::Digarsân <— Degarsân || دیگرسان: متفاوت Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Different) different
4. ^ Hanud || هنود: اثر, تاثیر effect
5. ^ bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-bc596160d7394ba3bb76ea9d15c1bc4a-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Coin) to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
6. ^ sepâs+dâštan::Sepâsdâštan || سپاسداشتن: قدرشناسی کردن Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-36ba3641a7bd42f1b9f49a11f9a7abfe-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Appreciate) to appreciate
7. ^ kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-187959ae963442489c83280c99ce08f3-fa.html) verb
8. ^ gozar+â::Gozarâ || گذرا: متعدی; موقتی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Transitive), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B0%D8%B1%D8%A7) transitive
9. ^ nâ+gozar+â::Nâgozarâ || ناگذرا: لازم; ردنشدنی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Intransitive) intransitive
10. ^ vâ+dâštan::Vâdâštan || واداشتن: مجبور کردن; ناگزیر کردن کسی را بر کاری Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-869f6b9b8d374e97a21ac1ac0fdaf95d-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Induce), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Persuade) induce; persuade; force into
11. ^ Âmixtan || آمیختن: مخلوط کردن to mix mischen || آمیختن: یکی کردن to merge
12. ^ yâz+idan::Yâzidan || یازیدن: قصد کردن Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Intend), ϢDict-Pâ (http://fa.wiktionary.org/wiki/%DB%8C%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%86), Dehxodâ (http://loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-c8eb3e41e8af42b680ab16cdaa0d06bd-fa.html) to intend
13. ^ vâm+vâže::Vâmvâže || وامواژه: Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Loanword), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87) loanword
14. ^ Govâštan || گواشتن: هضم کردن Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-0f87c7e0b897432da8fc1b904e5c182d-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Digest) to digest
15. ^ troll+idan::Trollidan || ترولیدن: ترول کردن Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Troll), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%84_(%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA %D8%B1%D9%86%D8%AA)) to troll

folaani
04-26-2013, 01:56 PM
بسیار ساده است, شاید شما هم مانند من به زبان‌هایِ C, C++, PHP و Python و بسیاری دیگر آشنایی داشته باشید.

...


خب یه چیزایی راجع به زبانهای برنامه نویسی گفتی که بنده بارها قبلا مشابهش رو خوندم.
ولی نمیدونم واقعا ربطش به زبان چیه و چقدر مهمه.
مثلا من که الانم زبانم فارسی آمیخته با عربی است، فکر نمیکنم مشکلی در یادگیری علم و فناوری داشته باشم. اصلا منابع هم اکثرا انگلیسی هست و زیاد با فارسی کاری نداریم که بخواد تاثیر زیادی داشته باشه.
همین زبانهای برنامه نویسی رو هم میتونم یاد بگیرم و استفاده کنم.
حالا فارسی کجای کار مشکل ایجاد میکنه؟

ضمنا تاجاییکه بنده دانش و تجربه دارم، در هر زبانی میشه از مدل خیلی بد تا مدل خیلی خوب برنامه نوشت. جای نوسان زیادی در همهء زبانها هست. بیشتر از اونکه سینتاکس زبان ما رو مجبور به برنامه نوشتن به شکل خاصی بکنه، تجربه و دانش و بینش خود برنامه نویس و ارادهء خودشه که تعیین کننده است. در پایتون هم شما میتونی براحتی برنامه بنویسی که حال آدم از ساختار و نظم و اصولش بهم بخوره و حداقل شباهت رو با فلسفه و هدف پایتون داشته باشه.
همینطور حتی در زبانهایی مثل سی و سی++ هم میشه با استفاده از فریمورک ها و کار منظم و اصولی خود برنامه نویس، به سطح خیلی بالاتری از ساختار اصولی و نظم و خوانایی رسید و مقدار زیادی از پایین بودن سطح زبان رو پوشش داد.

Mehrbod
04-26-2013, 02:03 PM
خب یه چیزایی راجع به زبانهای برنامه نویسی گفتی که بنده بارها قبلا مشابهش رو خوندم.
ولی نمیدونم واقعا ربطش به زبان چیه و چقدر مهمه.
مثلا من که الانم زبانم فارسی آمیخته با عربی است، فکر نمیکنم مشکلی در یادگیری علم و فناوری داشته باشم. اصلا منابع هم اکثرا انگلیسی هست و زیاد با فارسی کاری نداریم که بخواد تاثیر زیادی داشته باشه.
همین زبانهای برنامه نویسی رو هم میتونم یاد بگیرم و استفاده کنم.
حالا فارسی کجای کار مشکل ایجاد میکنه؟

ضمنا تاجاییکه بنده دانش و تجربه دارم، در هر زبانی میشه از مدل خیلی بد تا مدل خیلی خوب برنامه نوشت. جای نوسان زیادی در همهء زبانها هست. بیشتر از اونکه سینتاکس زبان ما رو مجبور به برنامه نوشتن به شکل خاصی بکنه، تجربه و دانش و بینش خود برنامه نویس و ارادهء خودشه که تعیین کننده است. در پایتون هم شما میتونی براحتی برنامه بنویسی که حال آدم از ساختار و نظم و اصولش بهم بخوره و حداقل شباهت رو با فلسفه و هدف پایتون داشته باشه.
همینطور حتی در زبانهایی مثل سی و سی++ هم میشه با استفاده از فریمورک ها و کار منظم و اصولی خود برنامه نویس، به سطح خیلی بالاتری از ساختار اصولی و نظم و خوانایی رسید و مقدار زیادی از پایین بودن سطح زبان رو پوشش داد.

کسی شما را به چیزی وادار نکرده, میتوانید بروید به جای پارسیک انگلیسی بیاموزید و اصلا پارسیک را به زباله‌دان بیاندازید; برای من مهندی‌ای[1] دربر ندارد, انگلیسیِ من هتا از پارسیک ام هم بهتره! ((:

دگرسانی[2] میان Python (پارسیک) و FORTRAN (تازیک[3]) هم برای من آشکاره, اگر نمیگیری دیگر براستی گناهِ من نیست, اگرنه اینکه میشود هر برنامه‌ای را در هر زبانی نوشت خود میشود همان: you can
program fortran in any language که انگار داستانِ این را هم نگرفتی! :4:


و آه, راستی:
آمیزش[4] پارسیک و تازیک = Mixing FORTRAN and Python :21:






----
1. ^ meh+and+i::Mehandi || مهندی: اهمیت Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Importance), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%DB%8C) importance
2. ^ digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari (http://dictionary.obspm.fr/index.php?formSearchTextfield=difference&formSubmit=Search&showAll=1) difference
3. ^ tâz+ik::Tâzik || تازیک: عربی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Arabic), Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-5adf1939e20f406a955b159b6c213ec3-fa.html), en.wiktionary.org (http://en.wiktionary.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%A9) arabic
4. ^ Âmixtan || آمیختن: مخلوط کردن to mix mischen || آمیختن: یکی کردن to merge

iranbanoo
04-26-2013, 02:24 PM
اما من توجه به جنبه ی فرهنگی آن را می ستایم:
تا چندی پیش در انتهای هر نوشته-نامه-فکس- و...در ادارت مینوشتند:---و من الله توفیق---!!
اما حالا با یک تحول فرهنگی گویا متحول شده و هر آن نامه یا فکسی که در یافت کنیم و چنین عبارت مزخرفی را در انتهایش ببینیم کلی به نویسنده میخندیم و شاید طعنه ای چیزی هم به او بزنیم:))
بنا براین ملیت نظرم نبود.شاید چیزی در راستار نوشتار شما در باره ی کارکرد اندیشه و زبان که در هم میهن خواندم.
اینکه استفاده بردن از یکسری واژگان بی انکه خود بدانیم چه قدر در نوع نگرش و اندیشه ی ما تاثیر میگذارد.

خوب جدای از این مسائل اما فکر میکنم دستور زبان عرب هم چندان خالی از نکات مثبت نیست:
همان واژه ی شکر:
تشکر=سپاس
شاکر=سپاسگزار
مشکور=سپاسیده(؟)
این قالب ها میانبر هاییست برای قابل فهم کردن واژگان.
گرچه ایراد هایی هم دارد.مثل :محدود کردن گستره ی واژگان.کمااینکه وقتی نوشتار شما و آلیس را خوب نگاه میکنم میبینم شما دچار این محدودیت ها نیستید و از ابزارهای متنوعی برای بیان اندیشه هایتان بهره میبرید.
و در مقابل ایرادی که هست و بسیاری از خوانندگان نوشتارهای شما بیان میکنند این است که در فهم سریع نوشتارهای شما دچار مشکل می شوند.که البته شاید بخشی از آن به خاطر این است که به گوش ما نا آشنا بیاید اما دایره ی واژگان بزرگتر است و استفاده از بسیاری از میانبر ها و قالب های( آسان کن) مانند همین قالب های عربیک چندان بد نیستند.

folaani
04-26-2013, 02:40 PM
program fortran in any language که انگار داستانِ این را هم نگرفتی!
ببین عزیزم آخه بنظر من اصلا این قیاس زبان برنامه نویسی و زبان انسانی قابل فهم نیست که دقیقا یعنی چی، ربطش چطوریه و چقدره.
شاید اصلا بیشتر مغلطه باشه تا واقعیت.

الان من با زبان فارسی میخوام چکار کنم آخه. فرمول ریاضی رو با فرمول ریاضی مینویسن. برنامه نویسی رو هم با زبان برنامه نویسی. حالا شما میخواد زبانت چینی باشه، عربی باشه، فارسی و عربی آمیخته باشه، به کار و تخصص شما زیاد ربطی پیدا نمیکنه.
مگر اینکه بگی مثلا فلسفه شاید.
تازه اونم میشه خب توضیح داد و پانوشت گذاشت و رفع ابهام کرد و حتی اصطلاحات و واژه های مورد نیاز رو برحسب نیاز تعریف کرد.
این چه ربطی داره به اینکه گیر بدیم به دوتا واژه و ترکیب عربی که توی فارسی هست و بخوایم اونا رو ریشه کن کنیم!

کاربرد زبان انسانی واسه من اینه برم مغازه بگم شیرکاکائو بده، این قیمتش چنده، و با مردم صحبت کنم و اینها. در اینها هم مشکل خاصی نمیبینم. بقدر کافی همین فارسی هم قوی و غنی هست. حالا چه واژه عربی باشه و چه فارسی، آدم میشناسه و میتونه بگه و مردم هم متوجه بشن. البته بعضی وقتا طرف کمبود سواد داره که خب این رو فکر نمیکنم با ابداع واژه های جدید فارسی بشه کامل حل کرد. حداقل در مدت عمر ما که فکر نمیکنم به دردی بخوره!!

من اگر بخوایم یک کتاب تخصصی کامپیوتر و برنامه نویسی هم بنویسم به زبان فارسی، بازم مشکل خاصی نمیبینم. البته ترجیح میدم خیلی از اسمها و اصطلاحات رو از همون انگلیسی هاشون استفاده کنم و نه برگردان اونا به فارسی. هم بخاطر اینکه بنظر بنده فهم و درک اونا دشوارتره و هم اینکه در کاربردهای واقعی انگلیسی کارایی بیشتری داره (بخصوص که با منابع و محیطهای تخصصی و انگلیسی بیشتر سروکار داریم) و هم این برگردانها هم لزوما زیاد دقیق و صحیح نیستن.
اتفاقا سر دقیق نبودن این برگردانها تازگی با مدیر ارشد سایت برنامه نویس بحث داشتم؛ در اینجا میتونی ببینی: آیتم اشتباه در دوره های برنامه نویسی (امنیت) (http://barnamenevis.org/showthread.php?394685)
احتمال و آمار اشتباه و ضعف در برگردان اصطلاحات تخصصی بالاست.
برگردان اونا هم نیاز به تخصص گسترده و دقیقی داره هم در فیلد تخصصی مورد نظر و هم در هر دو زبان مبداء و مقصد. کار سخت و حساسیه بیشتر از اونچه که بنظر میاد.
بخاطر همین من ترجیح میدم خیلی جاها از کلمهء اصلی انگلیسی استفاده کنم.

folaani
04-26-2013, 02:51 PM
زبان انسانی که واسه برنامه نویسی نیست.
میخوام به طرف بگم فردا ساعت 3 میدان شهدا باش.
خب الان مثلا از چندتا کلمهء عربی استفاده کردم چی شد؟

برنامه نویسی یه چیز دیگس.
ترکیبات و منطقی پیچیده داره و همه جاش با هم پیوند داره. دیتا از اینجا میره اونجا از اونجا میره ده جای دیگه ده جور پردازش میشه و خلاصه ارتباطات پیچیده و گسترده ای هست که باید بشه همه رو همزمان پیگیری و مدیریت کرد. یک جایی هم کوچکترین اشتباهی بکنی کامپیوتر که عقل و هوش و آگاهی نداره نمیفهمه و یا خطا میده یا اشتباه انجام میده.

ولی زبان و صحبت های عادی که اینطوری نیست.
صحبت ها و جملات ما که الگوریتم های گسترده و پیچیده و برنامه نیستن.
خیلی محدودتر و ساده تر هستن و محدوده های مستقل و کوچک خودشون رو دارن.
بعد تازه یه جایی هم اشتباه کنی طرف اغلب خودش میفهمه و منظور رو درست میگیره یا اگر ابهام داشته باشه خب میتونه همون موقع یا بعدا بپرسه. آدم هوشمنده، کامپیوتر بدون عقل و شعور نیست که!

حالا باز بگی در فلسفه و یا متون حقوقی و قانونی به مشکل میخوریم، خب یه چیزی. ولی اونم اکثرا با راههای دیگه میشه رفع ابهام و حل کرد بنظرم. یکیش همین اصطلاحات عربی!! حالا اصطلاح فارسی هم بخواید خاص اون مورد خب میشه ساخت. ولی واقعا با کلماتی مثل «ساعت» و «عقل» و «شاهد» و «شهود» و امثالهم چه مشکلی هست؟

sonixax
04-26-2013, 03:42 PM
زبان انسانی که واسه برنامه نویسی نیست.
میخوام به طرف بگم فردا ساعت 3 میدان شهدا باش.
خب الان مثلا از چندتا کلمهء عربی استفاده کردم چی شد؟

استفاده نکردن از کلمات عربی در درک بهتر زبان بهتون کمک میکنه گرامی . همینکه شما زبان خود را خوب و درست بشناسید در یادگیری زبانهای دیگر یک سر و گردن از همه جلوتر هستید .

بعد ما فقط کمالت عربی رو استفاده میکنیم و تازه اون هم اشتباه ! مثلن :

استغمال دخانیات ممنوع .

این جمله هر سه تا کلمه اش عربیست ولی هیچ عربی نمیفهمه شما چی گفتید !!

مساله بعدی اینه که در زبان عربی هر حرفی صدای خودش رو داره و با همون صدا تلفظ میشه ولی در این زبانی که ما به آن حرف میزنیم شما تمام اینها : صدا ، ثدا ، سدا را میخوانید سدا .

اینکه زبان ما پارسیست و پارسی یک زبان هندو اروپایی است خودش باعث میشود در صورتی که آشنایی درست و کافی با آن داشته باشید در درک باقی زبانها هندو اروپایی بهتر عمل کنید . و فکر نمیکنم نیازی به توضیح باشه که زبانهای هندو اروپایی مهم ترین زبانهای دنیا هستند .

همین وجود داشتن کلمات عربی باعث میشه که بچه ها در دوران تحصیل نتونند زبان خودشون رو درست یاد بگیرند ! در دروسی مثل زبان فارسی که هدف آموزش این زبان است از ماضی برای تعریف گذشته ، از مستقبل برای آینده ، از مضارع برای حال یا آینده ، از واژه خاص برای گرداندن انواع فعل (که خود گرداندن را صرف کردن میگویند) ، برای تعریف جایگاه های افراد از اول شخص مفرد ، دوم شخص مفرد و ... ، برای فعل هایی که به مفعول نیاز دارند از متعدی ، برای آنهایی که لازم ندارند از لازم ، خود فعل که من هم گفته ام برای کارواژه و مفعول برای کارگیر و چمیدونم معین و امر و ...

فقط همین یک تکه که در دستور زبانمان برای آموزش گرامر باید به جای فارسی از عربی استفاده کنیم را در نظر بگیرید ! خودتان میفهمید چرا میانگین (قدیمها میگفتند معدل) نمرات دانش آموزان و درکشان در رابطه با درسی زبان مادریشان ! انقدر پایین و افتضاح است .

من با مهربد که انقدر سفت و سخت گرفته موافق نیستم ، ولی با جایگزین کردن کلمات های عربی با کلمه هایی که دست کم تمام ایرانیان مفهوم آنها را میدانند با واژه های عربی برای شروع موافقم .

به نظر من اینکه به یکباره بیاییم و این همه واژه های جدید رو بکنیم توی مخ مخاطب طرف نه تنها خوشش نمیاد بلکه بدش هم میاد . ولی در عین حال موافقم که این مزخرفات عربی رو از زبانمان بیندازیم بیرون . کوچکترین دلیلی وجود ندارد که ما به گذشته بگوییم ماضی !!!

تعداد کلمه های عربی که برابر پارسی آن را همه ایرانیان یا دست کم اکثر ایرانیان میدانند هم کم نیست . بنگرید به فایل پیوست شده .

Mehrbod
04-26-2013, 06:20 PM
من با مهربد که انقدر سفت و سخت گرفته موافق نیستم ، ولی با جایگزین کردن کلمات های عربی با کلمه هایی که دست کم تمام ایرانیان مفهوم آنها را میدانند با واژه های عربی برای شروع موافقم .

چه کنم, آتاویِ[1] بالایی دارم (:





----
1. ^ â+tâv+i::Âtâvi || آتاوی: استعداد Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-0eb88eb4c8b641e68a85807335f8ca4d-fa.html) aptness

Mehrbod
04-26-2013, 06:35 PM
اما من توجه به جنبه ی فرهنگی آن را می ستایم:
تا چندی پیش در انتهای هر نوشته-نامه-فکس- و...در ادارت مینوشتند:---و من الله توفیق---!!
اما حالا با یک تحول فرهنگی گویا متحول شده و هر آن نامه یا فکسی که در یافت کنیم و چنین عبارت مزخرفی را در انتهایش ببینیم کلی به نویسنده میخندیم و شاید طعنه ای چیزی هم به او بزنیم:))
بنا براین ملیت نظرم نبود.شاید چیزی در راستار نوشتار شما در باره ی کارکرد اندیشه و زبان که در هم میهن خواندم.
اینکه استفاده بردن از یکسری واژگان بی انکه خود بدانیم چه قدر در نوع نگرش و اندیشه ی ما تاثیر میگذارد.


:e303:






خوب جدای از این مسائل اما فکر میکنم دستور زبان عرب هم چندان خالی از نکات مثبت نیست:
همان واژه ی شکر:
تشکر=سپاس
شاکر=سپاسگزار
مشکور=سپاسیده(؟)


من مشکور تاکنون نشنیده بودم, ولی مشکور از دهخدا میشود: پسندیده, ستوده: مشکور | لغت نامه دهخدا (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-51225b56b7d14fa19d6c2f4e42126edd-fa.html)

سپاسیده نیز پس درست است; هتا درست‌تر از دهخدا (:





این قالب ها میانبر هاییست برای قابل فهم کردن واژگان.


نه زیان بیشتری میرسانند تا سود. کالبد‌ها[1] کارایی چندانی ندارند و میانبری هم نیستند و مایه‌یِ رخداد همپوشانی میان واژگان میشوند.
ما هماکنون نیز این دشواری را تا اندازه‌ای در خود پارسیک با برخی کارواژگانِ[2], بنمونه:


زیستن —> زی


که بُنِ کنون آن چنانکه میبینید 'زی' میشود, اکنون اگر بخواهیم چهره‌یِ ناگذرای[3] کارواژه را بسازیم:


پرید —> پر —> پراندن
زیستن —> زی —> زیاندن


یک همپوشانی با کارواژه‌یِ دیگر «زیان» که «زیاندن / زیانیدن» باشد خواهیم داشت که ناخواستنی است.
با این همه شمار این همپوشانی به خودی خود اندک است و پذیرفتنی, بویژه اینکه نیاگان[4] ما در همین نمونه از چهره‌یِ دگرسته‌ای[5] نیز برای «زیستن» سود برده‌اند:



زیستن —> زیو[6] —> زیواندن[7]







گرچه ایراد هایی هم دارد.مثل :محدود کردن گستره ی واژگان.
و در مقابل ایرادی که هست و بسیاری از خوانندگان نوشتارهای شما بیان میکنند این است که در فهم سریع نوشتارهای شما دچار مشکل می شوند.که البته شاید بخشی از آن به خاطر این است که به گوش ما نا آشنا بیاید اما دایره ی واژگان بزرگتر است و استفاده از بسیاری از میانبر ها و قالب های( آسان کن) مانند همین قالب های عربیک چندان بد نیستند.

کالبد‌هایِ تازیک[8] را باید دورریخت, اگر برنامه‌ریز ِ رایانه بودید اینجا به شما میگفتم «بمهر ساختار زبان را hack نکنید ((:».
هک[9] در برنامه‌ریزی به کثیف کاری‌ای میگویند که شما گاه انجام میدهید تا کارتان راه بیافتد, ولی هر برنامه‌ریزِ درخوری
میداند که بلند-زمان[10] هر هکی پیامد‌هایِ ناگوار[11] و ناشناخته‌ای دارد و باید در زودترین زمانیکه شدنی بود آنرا از سر وا کرد.

در هیچیک از دیگر زبان‌هایِ هندواروپایی نیز ما نمیبینم که با ریشه‌یِ واژه بازی کنند, تنها به آن
وند‌هایِ گوناگون میچسبانند, برخی از این وند‌ها زمانیکه پرکاربرد بودند خودبه‌خود بریخت نیمه-کالبد نیز درمیایند:


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/03/70.jpg

پس اگر من هماکنون به شما بگویم یک کارواژه‌ای[2] داریم به نام «اوباشتن[12] —> اوبار», شما فردید[13] من در واژه‌یِ اوبارپذیر را بخوبی میگیرید, بی اینکه هرگژ این واژه را پیشتر شنیده باشید!


پ.ن.
هتا واژگان بسیار پیش پا افتاده‌ای مانند آسمان نیز بهمین شیوه برساخته[14] شده‌اند: آس+مان = آسمان:

٭٭٭ آسمان

یکی از واژگان زیبای پارسیک «آسمان» است که از دو بخش آس+مان ساخته شده است.

واژه‌یِ «آس» در پارسیک کهن به چم[15] گرد و سنگ بوده است و همچنان نشانه‌هایی از آنرا در واژه‌هایی همچون "آسیاب" و "خراس" میتوان یافت:

خراس | لغت نامه دهخدا (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-6eade5f0038547f5b4f4b6af88980e8e-fa.html)


... آسیای بزرگی را گویند که آنرا با چارپاگردانند نه با آب ...


پسوند مان نیز از «مــانِــسْتـَن» میاید که همان مانند بودن باشد, پس رویهمرفته آسمان میشود سنگْ مانندِ بزرگی که پرگیر[16] ما را فراگرفته:


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/04/102.jpg

نگرش نیاگان[4] ما به آسمان



از پسوند «مان» در واژگان امروز نیز بسیار بهریده‌ایم[17]:


گـُـفتمان
پُــرسمان[18]
دودمان
کهرمان[19]
زادمان[20]
گزیدمان[21]
...








کمااینکه وقتی نوشتار شما و آلیس را خوب نگاه میکنم میبینم شما دچار این محدودیت ها نیستید و از ابزارهای متنوعی برای بیان اندیشه هایتان بهره میبرید.


ایشان هم آتاو[22] هستند!







----
1. ^ Kâlbod || کالبد: قالب Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-210ed04b28e047809911bb6dfae41cd2-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Template) template || کالبد: تن جاندار Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-210ed04b28e047809911bb6dfae41cd2-fa.html) body körper
2. ^ آ ب kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-187959ae963442489c83280c99ce08f3-fa.html) verb
3. ^ nâ+gozar+â::Nâgozarâ || ناگذرا: لازم; ردنشدنی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Intransitive) intransitive
4. ^ آ ب Niyâg || نیاگ: جد Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-a4df885ca91547e7ae9cdb60961e9e3d-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Ancestor) ancestor
5. ^ Digarestan <— Degarestan || دیگرستن: تغییر کردن Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Change) to change
6. ^ Zistan <— Zividan
7. ^ Zivânidan <— Zivândan || زیوانیدن: زنده کرده; چهره‌یِ گذرایِ «زیستن/زیویدن» Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Resuscitate), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Vitalize) to resuscitate; to vitalize
8. ^ tâz+ik::Tâzik || تازیک: عربی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Arabic), Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-5adf1939e20f406a955b159b6c213ec3-fa.html), en.wiktionary.org (http://en.wiktionary.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%A9) arabic
9. ^ Hakidan || هکیدن: تمیز دادن to distinguish
10. ^ Boland-Zamân || بلند-زمان: مدت طولانی long-term
11. ^ Govâštan || گواشتن: هضم کردن Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-0f87c7e0b897432da8fc1b904e5c182d-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Digest) to digest
12. ^ u+bâštan::Ubâštan || اوباشتن: بلع کردن; بلعیدن; فروبردن Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-e22f2dbd31974e46b26edf2f2fa2d3c2-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Swallow), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Devour) to ingurgitate; to swallow; to devour
13. ^ far+did::Fardid || فردید: منظور Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Purpose), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Intention), Ϣiki-Pâ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF) purpose; intention
14. ^ bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-bc596160d7394ba3bb76ea9d15c1bc4a-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Coin) to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
15. ^ Cam || چم: معنی; چرایی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Meaning), MacKenzie meaning
16. ^ par+gir::Pargir || پرگیر: پیرامون, محیط environment
17. ^ Bahridan || بهریدن: بهره جستن; استفاده کردن Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Use) to utilize; to use
18. ^ pors+mân::Porsmân || پرسمان: مساله Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-6157c555a1c645b39a6f8935aacdf993-fa.html), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Problem) problem
19. ^ kahr+mân::Kahrmân <— Kahremân || کهرمان: قهرمان Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Hero) hero
20. ^ zâd+mân::Zâdmân || زادمان: نسل Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Generation) generation
21. ^ gozid+mân::Gozidmân || گزیدمان: انتخابات Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Election) election
22. ^ â+tâv::Âtâv || آتاو: مستعد Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Apt), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Talented), Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-0eb88eb4c8b641e68a85807335f8ca4d-fa.html) apt; talented

Mehrbod
04-26-2013, 06:45 PM
ببین عزیزم آخه بنظر من اصلا این قیاس زبان برنامه نویسی و زبان انسانی قابل فهم نیست که دقیقا یعنی چی، ربطش چطوریه و چقدره.
شاید اصلا بیشتر مغلطه باشه تا واقعیت.

الان من با زبان فارسی میخوام چکار کنم آخه. فرمول ریاضی رو با فرمول ریاضی مینویسن. برنامه نویسی رو هم با زبان برنامه نویسی. حالا شما میخواد زبانت چینی باشه، عربی باشه، فارسی و عربی آمیخته باشه، به کار و تخصص شما زیاد ربطی پیدا نمیکنه.
مگر اینکه بگی مثلا فلسفه شاید.
تازه اونم میشه خب توضیح داد و پانوشت گذاشت و رفع ابهام کرد و حتی اصطلاحات و واژه های مورد نیاز رو برحسب نیاز تعریف کرد.
این چه ربطی داره به اینکه گیر بدیم به دوتا واژه و ترکیب عربی که توی فارسی هست و بخوایم اونا رو ریشه کن کنیم!

کاربرد زبان انسانی واسه من اینه برم مغازه بگم شیرکاکائو بده، این قیمتش چنده، و با مردم صحبت کنم و اینها. در اینها هم مشکل خاصی نمیبینم. بقدر کافی همین فارسی هم قوی و غنی هست. حالا چه واژه عربی باشه و چه فارسی، آدم میشناسه و میتونه بگه و مردم هم متوجه بشن. البته بعضی وقتا طرف کمبود سواد داره که خب این رو فکر نمیکنم با ابداع واژه های جدید فارسی بشه کامل حل کرد. حداقل در مدت عمر ما که فکر نمیکنم به دردی بخوره!!



پیش‌پی‌های[1] ما ساده هستند:


زبان و اندیشه با یکدیگر پیوند دارند.
زبان و اندیشه با یکدیگر می‌اندرکنند[2].


اگر اینها را میپذیرید, پس این سخنان که چرا زبان امان را بهتر کنیم یا چرا پارسیک (Python) از تازیک[3] (VB) بهتر است بیمعنی میباشند:

یکی از کارکرد‌هایِ زبان (یکی از کارکرد‌هایِ مهادین[4] آن) در گفتگو با دیگران است, همان خواربارفروشی رفتن, ولی همه‌یِ کارکرد آن گفتگو نیست.







من اگر بخوایم یک کتاب تخصصی کامپیوتر و برنامه نویسی هم بنویسم به زبان فارسی، بازم مشکل خاصی نمیبینم. البته ترجیح میدم خیلی از اسمها و اصطلاحات رو از همون انگلیسی هاشون استفاده کنم و نه برگردان اونا به فارسی. هم بخاطر اینکه بنظر بنده فهم و درک اونا دشوارتره و هم اینکه در کاربردهای واقعی انگلیسی کارایی بیشتری داره (بخصوص که با منابع و محیطهای تخصصی و انگلیسی بیشتر سروکار داریم) و هم این برگردانها هم لزوما زیاد دقیق و صحیح نیستن.
اتفاقا سر دقیق نبودن این برگردانها تازگی با مدیر ارشد سایت برنامه نویس بحث داشتم؛ در اینجا میتونی ببینی: آیتم اشتباه در دوره های برنامه نویسی (امنیت)
احتمال و آمار اشتباه و ضعف در برگردان اصطلاحات تخصصی بالاست.
برگردان اونا هم نیاز به تخصص گسترده و دقیقی داره هم در فیلد تخصصی مورد نظر و هم در هر دو زبان مبداء و مقصد. کار سخت و حساسیه بیشتر از اونچه که بنظر میاد.
بخاطر همین من ترجیح میدم خیلی جاها از کلمهء اصلی انگلیسی استفاده کنم.


زبان انگلیسی زبانی است بسیار توانا و هتا زیبا و چنانکه گفتم هتا انگلیسیِ من بهتر از پارسیک ام میباشد, ولی
من (و بسیاری استادان دیگر که گاه تا ٧ زبان هم میدانند, مانند مزدک) همچنان پارسیک را میپسندم و از آن یک سر و گردن بالاتر است.

"پارسی"ِ کنونی در همانندی[5] با انگلیسی هرآینه زبانی است شلم شوربایی و به درد همان لای جرز میخورد! (:





----
1. ^ piš+pey::Pišpey || پیشپی: فرض Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Premise) premise
2. ^ andar+kardan::Andarkardan || اندرکردن: تعامل داشتن/کردن Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Interaction) to interact
3. ^ tâz+ik::Tâzik || تازیک: عربی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Arabic), Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-5adf1939e20f406a955b159b6c213ec3-fa.html), en.wiktionary.org (http://en.wiktionary.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%A9) arabic
4. ^ meh+âd+in::Mehâdin || مهادین: اصلی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Principal), Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Main) principal; main
5. ^ Hamânandidan || همانندیدن: همانندی کردن; تشبیه کردن to make similar

Alice
04-26-2013, 08:52 PM
من خودم بسته به جایی که در آن می‌نویسم یا کسی
که با وی همسخن هستم ، اندی واژگان عربی را کم و
بیش بکار می‌بندم ؛ اینگونه بهتر است چون هم خوانندگان
را با سره‌گویی فرزام نمیازاریم و هم اینکه داد کسانی مانند
فُلانی و امثالهم برنمی‌خیزد !

سامان
09-28-2013, 09:06 PM
ترجیح میدهم مطلب سختی را با ادبیات جلال آل احمد بخوانم و متوجه شوم، تا اینکه مطلب ساده ای را به زبان پارسیک بخوانم و چیزی از آن نفهمم!

خودم!

Mehrbod
09-29-2013, 04:29 AM
ترجیح میدهم مطلب سختی را با ادبیات جلال آل احمد بخوانم و متوجه شوم، تا اینکه مطلب ساده ای را به زبان پارسیک بخوانم و چیزی از آن نفهمم!

خودم!

ساده یا آسان؟

سامان
09-29-2013, 07:16 AM
ساده یا آسان؟

با توجه به مفهوم گفته، ساده و آسان یک چیز را میرسانند. یعنی مطلبی که پیچیدگی ندارد.

Mehrbod
09-29-2013, 02:15 PM
با توجه به مفهوم گفته، ساده و آسان یک چیز را میرسانند. یعنی مطلبی که پیچیدگی ندارد.

خب دگرسانی همین است, ما پارسیک سخن میگوییم تا بدانیم دگرسانی میان ساده و پیچیده, دشوار و آسان و چیزهای همانند چیست, زیرا نمونه‌وار:


فرایند خواندن کاری‌ست آسان, ولی بسیار پیچیده.
بیدار ماندن پس از ٢٤ ساعت هم کاری‌ست ساده, ولی بسیار دشوار.



پارسیک هم بسیار ساده است, ولی برای مغز خوگرفته به تازیک دشوار (شما).
برخی نوشته‌های چرند به "پارسی" هم بسیار پیچیده هستند, ولی دریافت‌ اشان آسان.


پارسیگر

سامان
09-29-2013, 02:36 PM
خب دگرسانی همین است, ما پارسیک سخن میگوییم تا بدانیم دگرسانی میان ساده و پیچیده, دشوار و آسان و چیزهای همانند چیست, زیرا نمونه‌وار:

فرایند خواندن کاری‌ست آسان, ولی بسیار پیچیده.
بیدار ماندن پس از ٢٤ ساعت هم کاری‌ست ساده, ولی بسیار دشوار.



پارسیک هم بسیار ساده است, ولی برای مغز خوگرفته به تازیک دشوار (شما).
برخی نوشته‌های چرند به "پارسی" هم بسیار پیچیده هستند, ولی دریافت‌ اشان آسان.


پارسیگر
ابتدا میبایست با من ارتباط برقرار کنید دیگر؟!
بعد میبایست با زبان من مرا قانع کنید یا نه؟
بجایش مفهوم را رها نموده اید و به معنی لغات گیر میدهید؟!
اگر بخواهیم به این گیرها بپردازیم که باید به همه ی پستهای این فاروم گیر داد.

این اختلاف من و شما بنیادین است. من صحبت از قابل فهم بودن میکنم و شما به کلمات میپردازید. هرچند این پرادختنتان هم به این علت است که در اصل سخن نمیتوانید ایرادی ببینید و به جای آن به ملا لغتی شدن روی می آورید (سفسطه).

اینکه بکار بردن اسپاش به جای فضا ربطی به کاربرد درست لغات در جای خود ندارد هم سفسطه ی دیگری است.

دوست داشتید این نوشته ها را به جستار مناسبتری منتقل کنید تا ادامه دهیم.

Mehrbod
09-29-2013, 02:52 PM
من اینجا تنها به خواننده‌یِ سومکس نمایاندم که شما نمیدانید درباره‌یِ چه سخن میگویید, زیرا اگر میدانستید
نمیامدید میان "مطلب سختی از جلال الدین" و "مطلب ساده‌ای به پارسیک" دست به همسنجی بزنید!!



اینکه بکار بردن اسپاش به جای فضا ربطی به کاربرد درست لغات در جای خود ندارد هم سفسطه ی دیگری است.

جایگزینی واژگان هم سودمند است, ولی همه‌یِ پارسیگویی که «اسپاش» بجای "فضا" گفتن نیست, تازه اینجا باز هم پیوند دارد, چون
نمونه‌وار در "پارسی" میبینیم پُرگاه "دلیل" را بجای "علت/انگیزه" به کار میبرند بی اینکه لغزش خود را دریابند, یا مانند شما
"سخت و ساده" را در یک تراز میبینند, هنگامیکه من در انگلیسی همچون لغزش‌هایی سال به سال هم نمیبینم.

پارسیگر

سامان
09-29-2013, 03:35 PM
من اینجا تنها به خواننده‌یِ سومکس نمایاندم که شما نمیدانید درباره‌یِ چه سخن میگویید, زیرا اگر میدانستید
نمیامدید میان "مطلب سختی از جلال الدین" و "مطلب ساده‌ای به پارسیک" دست به همسنجی بزنید!!
خوب اشتباه شما كه بر اساس آن احساس مسئولیت نمودید نادانی مرا به كاربر دیگری نشان دهید این است كه طبق پیش فرضتان چون در قسمت اول گفته ی من سخت آمده پس در قسمت دوم آن میبایست آسان بیاید كه مخالف سخت است. در حالیكه من اصلا چنین قصدی نداشتم تا از این ظرافت ادبی استفاده كنم! من ساده را آگاهانه به كار بردم چون كاربرد آن درست تر از آسان بود در آنجا. نه در جایی آمده كه گزین گویه باید دارای توازن ادبی منفی بین دو قسمت یك نوشته باشد، نه در فارسی گفتن اینكه مطلبی ساده است، غلط میباشد!
در پارسیك هم فكر نكنم جلال آل احمد به جلال الدین تبدیل شود مگر آنكه شما بخاطر عقل كل دانستن خودتان، بخواهید جلال را هم مسخره بفرمایید.


جایگزینی واژگان هم سودمند است, ولی همه‌یِ پارسیگویی که «اسپاش» بجای "فضا" گفتن نیست, تازه اینجا باز هم پیوند دارد, چون
نمونه‌وار در "پارسی" میبینیم پُرگاه "دلیل" را بجای "علت/انگیزه" به کار میبرند بی اینکه لغزش خود را دریابند, یا مانند شما
"سخت و ساده" را در یک تراز میبینند,
آنچه از پارسیك گفتن شما دیده ایم تا بحال، استفاده از نرم افزار جهت جایگزینی لغات عربی با لغات دیگری است كه بعضی از آنها فارسی هستند و برخی دیگر هم مهربدی شده ی لغات آلمانی و انگلیسی هستند. نه استفاده از دستور زبان مناسب یا حتی جایگزینی هوشمندانه و با ظرافت لغات اصیل فارسی.

(معترفم كه فعالیت شما در این زمینه بسیار مفیدتر از اینی است كه در بالا نوشته ام، تنها میخواهم نشان بدهم خود را عقل كل دانستن و دیگران را ناچیز دیدن هم بسیار ساده است و هم احساس خوشایندی را به طرف مقابلتان نمیدهد.)



هنگامیکه من در انگلیسی همچون لغزش‌هایی سال به سال هم نمیبینم.

پارسیگر
در انگلیسی احتمالا سال به سال هم نمیبینید كه do به جای fuck به كار رود، ولی در فارسی روزانه بارها این اتفاق می افتد. خوب این به سادگی ناشی از تفاوت زبانهاست و این قیاس اشتباه شما ناشی از دیدتان مبنی بر این است كه زبان فارسی را میبایست به انگلیسی و آلمانی نزدیك كرد.

Mehrbod
09-29-2013, 03:55 PM
خوب اشتباه شما كه بر اساس آن احساس مسئولیت نمودید نادانی مرا به كاربر دیگری نشان دهید این است كه طبق پیش فرضتان چون در قسمت اول گفته ی من سخت آمده پس در قسمت دوم آن میبایست آسان بیاید كه مخالف سخت است. در حالیكه من اصلا چنین قصدی نداشتم تا از این ظرافت ادبی استفاده كنم! من ساده را آگاهانه به كار بردم چون كاربرد آن درست تر از آسان بود در آنجا. نه در جایی آمده كه گزین گویه باید دارای توازن ادبی منفی بین دو قسمت یك نوشته باشد، نه در فارسی گفتن اینكه مطلبی ساده است، غلط میباشد!


روشن است که از دید منطق (فرنود) کار شما نادرست است, دو چیز را در یک ویژگی همسان میتوان همسنجید, همانجور که نمیشود زیبایی و هوش
دو تن را سنجید و گفت کدام بهتر است (دو چیز ناهمسان!), همانجور نیز نمیتوان از روی سختی و سادگی دو چیز فرجام گرفت کدام بهتر میباشد.






در پارسیك هم فكر نكنم جلال آل احمد به جلال الدین تبدیل شود مگر آنكه شما بخاطر عقل كل دانستن خودتان، بخواهید جلال را هم مسخره بفرمایید.


نه با پوزش ندیدم. بجای او میشد نام هر کسی را آورد, دگرسانی‌ای در سخن نمیداد.






آنچه از پارسیك گفتن شما دیده ایم تا بحال، استفاده از نرم افزار جهت جایگزینی لغات عربی با لغات دیگری است كه بعضی از آنها فارسی هستند و برخی دیگر هم مهربدی شده ی لغات آلمانی و انگلیسی هستند. نه استفاده از دستور زبان مناسب یا حتی جایگزینی هوشمندانه و با ظرافت لغات اصیل فارسی.


واژگان اینجا همه یا بازبرد خورده‌اند که از کجا آمده‌اند (مانند کاریگ, از مکنزی) یا از دیگر استادان زبان گرفته شده‌اند و شاید چند تا از میان هزاران واژه هم برساخته‌یِ خود من باشند.

نگرش شما هم خوب است, میتوانید دستی بدهید و واژگان زیباتر و بهتری بیابید, زیرا پارسیک زبانی است آزاد و پرگاهیده و از آنِ هیچکسِ تنها نیست.






در انگلیسی احتمالا سال به سال هم نمیبینید كه do به جای fuck به كار رود، ولی در فارسی روزانه بارها این اتفاق می افتد. خوب این به سادگی ناشی از تفاوت زبانهاست و این قیاس اشتباه شما ناشی از دیدتان مبنی بر این است كه زبان فارسی را میبایست به انگلیسی و آلمانی نزدیك كرد.

چرا پیشآمدانه در انگلیسی هم do بجای "گاییدن" به کار میرود .

من اینجا که بیشتر هموندان مانند شما فرهیخته هستند لغزش‌هایِ خنده‌داری میبینم که بیرون از اینجا, جاییکه
مردم زبان روزانه اشان انگلیسی است نمیبینم. پس یا مردم انگلیس زبان از ما باهوش‌ترند, یا زبان ما ناکارآمد است!

درباره‌یِ همین دلیل (دلالت) هم برای اینکه بگیرید چرا پارسیک شما را "باهوش" میکند, بیانگارید کسی به شما میگوید:
— دلیل اینکه اینجا خوابیده‌اید چیست؟

این سخن سراپا بیخودی است, ولی "پارسی"‌زبان امروزین لغزش خود را نمی‌دریابد, هنگامیکه برابر پارسیک "دلیل" اینها هستند:


دلیل = انگیزه (انگیختن)
دلیل = شَوَند (شدن) = cause
دلیل = نمایانگر, نشانگر = indicator
دلیل = آوند
...


پس شما هرگز, هرگز نمیبینید کسی بیاید بگوید:

— نمایانگر اینکه اینجا خوابیده‌اید چیست؟

:21:



چرا؟ زیرا واژگان پارسیک ساختارین و دستورین و گویا میباشند, نمایانگر را بسختی میتوان بجای چیز دیگری به کار بُرد و دچار چنین لغزشی شد!


پارسیگر

سامان
09-29-2013, 04:31 PM
روشن است که از دید منطق (فرنود) کار شما نادرست است, دو چیز را در یک ویژگی همسان میتوان همسنجید, همانجور که نمیشود زیبایی و هوش
دو تن را سنجید و گفت کدام بهتر است (دو چیز ناهمسان!), همانجور نیز نمیتوان از روی سختی و سادگی دو چیز فرجام گرفت کدام بهتر میباشد.
به نظر من این اشتباه است. تنها منطقی كه میتواند در این رابطه كاربرد داشته باشد این است كه طرف چه قصدی از به كار بردن كلمات دارد و آیا با استفاده از كلماتش توانسته منظور خود را به دیگری منتقل كند یا خیر. در مورد گفته ی من هم، هم من میخواسته ام از كلمه ی ساده (به مفهوم پیچیده نبودن) استفاده كنم و هم شما متوجه منظور من شده اید. در فارسی من هم از سخت میتوان هم معنای دشواری را گرفت، هم محكم بودن، هم پیچیدگی و ...
اینكه از مثلا كلمه ی سخت با چه مفهومی در متن میتوان استفاده كرد هم باز ربطی به نادانی فرد ندارد مگر اینكه از جای دیگر به نادانی او پی برده باشیم و استفاده ی نامناسب از یك لغت را قرینه ی دیگری بر نادانی او به شمار بیاوریم.



نگرش شما هم خوب است, میتوانید دستی بدهید و واژگان زیباتر و بهتری بیابید, زیرا پارسیک زبانی است آزاد و پرگاهیده و از آنِ هیچکسِ تنها نیست.
من نه این كار را مفید میدانم و نه نتیجه بخش. نهایتا باعث بوجود آمدن جمعی جدابافته میشود كه فاصله شان از مردم عادی بیشتر شده و تنها برای هم مینویسند. اگرچه با این تلاش شما موافق نیستم ولی لازم نمیدانم كه انرژیم را صرف مخالفت با آن بكنم.
نوشتن آن گزین گویه هم تنها تلنگری بود به شما و هم فكرانتان كه اندكی هم به اطرافتان بنگرید.
اگر میدانستم این تلنگر اینگونه برایتان بر خورنده است، آن را نمینوشتم.






چرا پیشآمدانه در انگلیسی هم do بجای "گاییدن" به کار میرود .
من اینجا که بیشتر هموندان مانند شما فرهیخته هستند لغزش‌هایِ خنده‌داری میبینم که بیرون از اینجا, جاییکه
مردم زبان روزانه اشان انگلیسی است نمیبینم. پس یا مردم انگلیس زبان از ما باهوش‌ترند, یا زبان ما ناکارآمد است!

نگفتم هیچوقت به كار نمیرود، ولی سال به سال هم با آن احتمالا مواجه نمیشوید. در مقایسه با فارسی كه هر روز با آن مواجه میشوید! همانگونه كه با كاربرد easy و simple به جای هم در انگلیسی گاها مواجه میشویم كه در چارچوب context میتوانیم بفهمیم چرا به جای هم استفاده شده اند.



درباره‌یِ همین دلیل (دلالت) هم برای اینکه بگیرید چرا پارسیک شما را "باهوش" میکند, بیانگارید کسی به شما میگوید:
— دلیل اینکه اینجا خوابیده‌اید چیست؟

این سخن سراپا بیخودی است, ولی "پارسی"‌زبان امروزین لغزش خود را نمی‌دریابد, هنگامیکه برابر پارسیک "دلیل" اینها هستند:

دلیل = انگیزه (انگیختن)
دلیل = شَوَند (شدن) = cause
دلیل = نمایانگر, نشانگر = indicator
دلیل = آوند
...


پس شما هرگز, هرگز نمیبینید کسی بیاید بگوید:

— نمایانگر اینکه اینجا خوابیده‌اید چیست؟

:21:



چرا؟ زیرا واژگان پارسیک ساختارین و دستورین و گویا میباشند, نمایانگر را بسختی میتوان بجای چیز دیگری به کار بُرد و دچار چنین لغزشی شد!

پارسیگر
من معتقدم زبان در درجه ی اول برای برقراری ارتباط ساخته شده. بقیه ی پیشرفتهای بوجود آمده در زبان و ادبیات پیرایه هایی هستن كه بار هنری ادبیات رو افزایش دادن و بشر رو قادر ساختن تا احساسات و افكار پیچیده تری رو به نحو زیباتر و كارآمدتری به دیگران منتقل كنن.
وقتی زبان از حالتی خارج بشه كه قابل فهم برای دیگران نباشه در واقع دلیل وجودیش رو از دست میده. مردم هم همیشه دوست دارن در برقراری ارتباطات راههای ساده تری رو به كار ببرن.

sonixax
09-29-2013, 05:08 PM
پارسی دانی و پارسی گویی به كل چیز مزخرف و بدیست به دلایل زیر :

١- باعث میشود دستور زبان را بهتر درك كنی !
٢- باعث میشود سایر زبانهای همخانواده را بهتر بیاموزی !
٣- باعث حذف زبان قرآن و پیامبر و باقی آت و آشغالهای اسلامی از فرهنگ و زبان بیش از پیش میشود!
٤- یادگیری زبان را برای باقی ملل آشنا به زبانهای هندی اروپایی راحت تر میكند !
٥- باعث پیوند ما با فرهنگ و تاریخمان میشود !
٦- یك پله بالاترش تغییر الفبا به لاتین باعث سادگی و خوانایی بیشتر زبان میشود و كفار یاد میگیرند و وا مصیبتا !
٧- اصلن بارسی زبان كهتر است باید همه عربی سخن بگوییم !

سامان
09-29-2013, 05:24 PM
پارسی دانی و پارسی گویی به كل چیز مزخرف و بدیست به دلایل زیر :

هرچند طنز است اما طنز هم میبایست عاری از سفسطه و اطلاعات غلط باشد.


١- باعث میشود دستور زبان را بهتر درك كنی !
فارسی دانی یا فارسی گویی كه دستور زبان هم جزو اونه ربطی به جایگزینی صرفا لغات عربی در زبان فارسی رایج ما نداره. سفسطه.


٢- باعث میشود سایر زبانهای همخانواده را بهتر بیاموزی !
عجیبه. كاربرد پارسیك به جای پارسی یا فارسی، یا اسپاش بجای فضا هیچ كمكی به بهتر یاد گرفتن هیچ زبانی نمیكنه. برعكس كار مردم رو دوبرابر سخت میكنه چون اول باید پارسیك رو یاد بگیرن!


٣- باعث حذف زبان قرآن و پیامبر و باقی آت و آشغالهای اسلامی از فرهنگ و زبان بیش از پیش میشود!
ربط دادن عقاید دینی به موضوعی كه فراتر از دینه. سفسطه.


٤- یادگیری زبان را برای باقی ملل آشنا به زبانهای هندی اروپایی راحت تر میكند !
اگر ثابت بشه اینطوری یادگیری فارسی راحت تر میشه (البته اگه!)، ارزشش رو نداره كه در مقابل بخوایم زحمت یادگیری پارسیك رو به دوش مردم ایران تحمیل كنیم.


٥- باعث پیوند ما با فرهنگ و تاریخمان میشود !
تاریخ و فرهنگ واقعی یا عهد عتیق؟ مستند یا خیالی؟


٦- یك پله بالاترش تغییر الفبا به لاتین باعث سادگی و خوانایی بیشتر زبان میشود و كفار یاد میگیرند و وا مصیبتا !
میخوام كفار صد سال سیاه یاد نگیرن تا اینكه بخوایم مثل تركیه ای بشیم كه كلا نسل امروزشون ارتباطشون رو با تاریخشون از دست داده!


٧- اصلن بارسی زبان كهتر است باید همه عربی سخن بگوییم !
عربی هم زبانی است برای خودش. میگویند توانایی ادبی بیشتری هم از فارسی دارد. شما كه ضد نژاد پرستی و طرفدار جهان وطنی و از اینطور حرفها هستید جرا با عربی اینگونه مخالفید؟
هم من و هم بسیاری دیگر متوجهند این پارسیكی كه راه افتاده بیشترش بخاطر تنفر از اعرابه كه خود این تنفر از اعراب بخاطر تنفر از اسلامه كه خود این تنفر از اسلام بخاطر تنفر از آخوندها و كارهاشون تو ایرانه. سفسطه در سفسطه در سفسطه!

Mehrbod
09-29-2013, 06:44 PM
سامان

من می‌پیشنهم شما همان پارسیک‌ستیز بمانید, اگرنه ١٠٠% همگی هوادار پارسیک خواهند بود و گفتگو‌ها به خاموشی میگرایند! (:



پارسیگر

mosafer
09-29-2013, 06:58 PM
پارسی نوشتن برا ی متون ادبی واقعا لذت بخش هست
ولی متاسفانه خیلی کم هستند کسانی که چنین مطلب بنویسند
پسرم از نوشته هایی که من پارسی مینویسم غلط املایی میگیرد

سامان
09-29-2013, 07:09 PM
@سامان (http://www.daftarche.com/member.php?u=149)

من می‌پیشنهم شما همان پارسیک‌ستیز بمانید, اگرنه ١٠٠% همگی هوادار پارسیک خواهند بود و گفتگو‌ها به خاموشی میگرایند! (:



پارسیگر
نخست اینکه این همه ای که شما میفرمایید طبیعیه که همسو و همنگر هستن تو خیلی موارد، تو فارومهای اسلامی حکومتی هم اگه برین همه از اسلام و از همدیگه حمایت میکنن.

دوم اینکه من کلا آدم خیلی ستیزه جویی نیستم و عقیده دارم ستیز رو باید جایی بکار برد که امید به موفقیت زیاد باشه وگرنه اتلاف وقت و سرمایه و انرژی و بی ارزش کردن ستیز هست. اینه که در خیلی جاها که موافق نباشم یا سکوت میکنم یا به تذکر کوچکی بسنده میکنم.

ودر آخر اینکه من بارها شده برای روشن تر شدن خودم و اینکه متوجه بشم عقیده ای تا چه حد قابل دفاعه، بارها در فارومهای مختلف خودم رو به ظاهر طرفدار چیزی نشون دادم ولی متاسفانه از اونجا که خیلی ها فرق بین نبرد اندیشه و هتاکی و توهین رو نمیدونن و من هم دوست ندارم توهین بشنوم و ساکت بمونم و توهین کردن متقابل رو هم نمیپسندم، تصمیم گرفته ام حتی المقدور حتی اگه واقعا با چیزی مخالفم، این مخالفت رو ابراز نکنم.

Mehrbod
09-29-2013, 07:40 PM
نخست اینکه این همه ای که شما میفرمایید طبیعیه که همسو و همنگر هستن تو خیلی موارد، تو فارومهای اسلامی حکومتی هم اگه برین همه از اسلام و از همدیگه حمایت میکنن.

دوم اینکه من کلا آدم خیلی ستیزه جویی نیستم و عقیده دارم ستیز رو باید جایی بکار برد که امید به موفقیت زیاد باشه وگرنه اتلاف وقت و سرمایه و انرژی و بی ارزش کردن ستیز هست. اینه که در خیلی جاها که موافق نباشم یا سکوت میکنم یا به تذکر کوچکی بسنده میکنم.

ودر آخر اینکه من بارها شده برای روشن تر شدن خودم و اینکه متوجه بشم عقیده ای تا چه حد قابل دفاعه، بارها در فارومهای مختلف خودم رو به ظاهر طرفدار چیزی نشون دادم ولی متاسفانه از اونجا که خیلی ها فرق بین نبرد اندیشه و هتاکی و توهین رو نمیدونن و من هم دوست ندارم توهین بشنوم و ساکت بمونم و توهین کردن متقابل رو هم نمیپسندم، تصمیم گرفته ام حتی المقدور حتی اگه واقعا با چیزی مخالفم، این مخالفت رو ابراز نکنم.

hmm اینها که پیوندی بایسته به پرسمان پارسیک ندارند, از دیدگاه خودِ من در جایی چون اندرتار — یا جهانتار, یا رایاتار, یا همان اینترنت (; — که آشکاردن باور خود هیچ هزینه و
پیامد جانی و ... در بر ندارد, کار شما نااخلاقی است. یعنی اگر چیزی را نادرست میبینید, باید بگویید. اگر خاموشی گزیده و چیزی نگویید که هرگز چیزی درست نمیشود!

درباره‌یِ خود پارسیک هم این سخنان در همین سخنگاه و در نوشتار بسیار زیبایی از مزدك بامداد, به نام «هفت خان اسپندیار» پیشتر یک به یک و بزیبایی پاسخ درخور گرفته‌اند: ساختارشناسی زبان پارسیک - برگ 5 (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8%B1-14/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D 8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%DA%A9-56/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-5.html#post10621)

پارسیگر

مزدك بامداد
09-29-2013, 09:45 PM
فرهنگستان زبان وردیدن، از ریشه باستانی ورت (ورتیدن)، را بجای واریانس برگزیده است و از این فعل مشتقات وردش(variation)، وردا(variant)، هم‌وردا(covariant)، ناوردا(invariant)، پادوردا(contravariance) را برساخته است.

------------------------------------------------------------------



پدرسوخته ها چیزی در عربی نیافته اند!

sonixax
09-30-2013, 12:55 AM
هرچند طنز است اما طنز هم میبایست عاری از سفسطه و اطلاعات غلط باشد.

سفسطه را تا نوعش را مشخص نکنید خودش میشود اتهام سفسطه ! کاری که شما دو بار انجام دادید . و اما در مورد اطلاعات غلط !!!!


فارسی دانی یا فارسی گویی كه دستور زبان هم جزو اونه ربطی به جایگزینی صرفا لغات عربی در زبان فارسی رایج ما نداره. سفسطه.
دستور زبان ما جایگزینی واژه ها به هم نمیریزد ! ولی همین واژه ها هستند که دستور زبان را به ما میاموزانند .
به طور مثال هیچ نیازی نیست که به جای گذشته از ماضی ، گذشته دور از ماضی بعید ، به جای اکنون از مضارع ، به جای آینده از مستقبل و ... استفاده کنیم .
همین مثال کوچک به خوبی پوچ بودن حرف شما و نیاز به پارسی گویی را در زمینه درک دستور زبان نشان میدهد .


عجیبه. كاربرد پارسیك به جای پارسی یا فارسی، یا اسپاش بجای فضا هیچ كمكی به بهتر یاد گرفتن هیچ زبانی نمیكنه. برعكس كار مردم رو دوبرابر سخت میكنه چون اول باید پارسیك رو یاد بگیرن!

این بر میگردد به دانش بسیار اندک و ناقص شما از زبانهای دیگر ، زبان پارسی از خانواده زبانهای هندی-اروپاییست و با این زبانها واژه های مشترک بسیاری دارد . در صورتی که ما از واژه های پارسی استفاده کنیم به دلیل زیاد بودن این واژه ها آموزش زبان دیگر برایمان ساده تر میشود .
به طور مثال :
پارسی : دختر
آلمانی : Tochter (توختر)
انگلیسی : Doughter

یا :

پارسی : خاکی
آلمانی : Khaki
انگلیسی : Khaki

یا :

پارسی : اسپاش
انگلیسی : Space
فرانسه : Espace

و مثالهای بیشمارِ دیگر .
و تا اینجا یکی از دو ادعای شما در مورد پارسی گویی پوچ میشود میرود رد کارش ، میرسیم به مورد دوم در مورد سخت شدن کار مردم !

تا همین صد سال پیش به جای دادگستری میگفتیم عدلیه ، تا همین ده سال پیش به جای یارانه میگفتیم سوبسیت ! تا همین 5 سال پیش به جای پیامک میگفتیم SMS و نمونه های بسیاری دیگر که میبینیم جایگزینیشان نه تنها کار را سخت تر نکرده و جامعه ایرانی برای یاد گیریشان پدرش در نیامده بلکه به راحتی آن را قبول کرده و اکنون از آنها استفاده هم میکند .
و به این ترتیب این ادعای شما هم پوچ میشود میرود رد کارش .


ربط دادن عقاید دینی به موضوعی كه فراتر از دینه. سفسطه.

از آنجایی که مخاطب من شما نبودید و بسیاری از مخالفین پارسی گویی افراد مذهبی هستند که درست همان استدلال را میکنند برای مخالفتشان با پارسی گویی نه تنها این سخن بی ربط نیست بلکه کاملن به جا و درست هم هست و باز شما به خاطر اطلاعت اشتباهتان انگ سفسطه زدید .


اگر ثابت بشه اینطوری یادگیری فارسی راحت تر میشه (البته اگه!)، ارزشش رو نداره كه در مقابل بخوایم زحمت یادگیری پارسیك رو به دوش مردم ایران تحمیل كنیم.

پیشتر به شما نشان دادم که پارسیگویی برای ایرانی جماعت هیچ زحمتی ندارد ! در ضمن یادگیری زبان پارسی برای سایر مردم دنیا سودهای فراوانی برای ایران و ایرانی دارد ، مانند :
آشنایی بیشتر با فرهنگ و تاریخ ایرانی => پیشرفت صنعت توریسم و درآمد زایی برای کشور
ارج و احترام ملل دیگر در نتیجه آشنایی به فرهنگ کشور (مانند چین و هند و ...)
و ...



تاریخ و فرهنگ واقعی یا عهد عتیق؟ مستند یا خیالی؟

تاریخ و فرهنگ ایران خلاصه نمیشود به این 1400 سالِ پس از حمله تازیانِ بیابانگرد . و درست به وارون بیشتر فرهنگ و تاریخ ایران را ایران قبل از اسلام تشکیل میدهد . و عدم آشنایی با تاریخ و فرهنگ راستین کشور گندِ اسلامگرایان است .



میخوام كفار صد سال سیاه یاد نگیرن تا اینكه بخوایم مثل تركیه ای بشیم كه كلا نسل امروزشون ارتباطشون رو با تاریخشون از دست داده!

اتفاقن ترکها ارتباطشون با تاریخشون به هیچ عنوان از دست نرفته ولی به وارون ایرانی جماعت است که با تاریخش ارتباطی نداری . چند نفر از مردم ایران تا قبل از دوران پهلوی کوروش کبیر را میشناختند ؟!
چه میزان از مردمِ ایران امروزه از تاریخ کشور آگاهی دارند ؟! تازه دست گُل حذف تاریخ را از کتب درسی را هم که اضافه کنیم => پوچ بودن ادعای شما .

سوای اینها لاتین شدن دبیره سودهای بسیار دیگری دارد در تمامی زمینه از جمله دانش و هنر (ریاضیات چپ به راست است ، موسیقی چپ به راست است ، دنیای امروز برپایه کامپیوتر هاست و زبان کامپیوترها چه دو دویی و چه غیر آن لاتین و چپ به راست است و ...) سوای اینها در ایران امروز هر کسی که موبایل داشته باشد پارسی به لاتین (پینگیلیش) را بلد است .
و در اینجا باز هم یکی دیگ از ادعا های مهمل شما پوچ میشود میرود رد کارش .



عربی هم زبانی است برای خودش.

مگر هر زبانی که برای خودش زبان است را باید بیاوریم با زبان خودمان قاطی کنیم ؟!


میگویند توانایی ادبی بیشتری هم از فارسی دارد.

خوب بیخود میگویند ! عربی به دلیل پیچیدگی بیش از حدش توانایی انتقال بسیاری از مفاهیم را ندارد ، به وارون پارسی به دلیل سادگی و انعطاف پذیری زیادش توانایی انتقال تقریبن همه مفاهیم را دارد .
اگر واژه های عربی در زبان ما نبود مجبور نبودیم بسیاری از دروس دانشگاهی را به انگلسی تدریس کنیم .



شما كه ضد نژاد پرستی و طرفدار جهان وطنی و از اینطور حرفها هستید جرا با عربی اینگونه مخالفید؟

نخست اینکه من جهان وطنی نیستم ! جایی هم چنین مزخرفی را ادعا نکرده ام که شما به من میچسبانید یعنی در همینجا شما یک دروغ به چه گندگی را با بیشرمی تمام به من بسته اید .
دوم اینکه مگر زبان عربی نژاد است که مخالفت با ورودش به زبان خودمان نژادپرستی معنا شود ؟! بهتر است شما یک دور دیگر معنای نژاد پرستی را در واژه نامه های گوناگون از نو بخوانید .



هم من و هم بسیاری دیگر متوجهند این پارسیكی كه راه افتاده بیشترش بخاطر تنفر از اعرابه كه خود این تنفر از اعراب بخاطر تنفر از اسلامه كه خود این تنفر از اسلام بخاطر تنفر از آخوندها و كارهاشون تو ایرانه.

هم شما و هم آن بسیار دیگر که مثل شما فکر میکنند (که البته معلوم شده بسیارِ بسیار هم نیستید) دوزاریتان در این باره نیوفتاده . برگردان دبیره به لاتین و روی آوردن به پارسی که با زبانهای سطح بالای جهان همخانواده است هیچ ربطی به عرب ستیزی ندارد بلکه تمامن سود است برای جامعه ایرانی و پیشرفت ایران .



سفسطه در سفسطه در سفسطه!

پیشنهاد میکنم دست کم یک دور هم که شده بروید و فهرست سفسطه ها (http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-10/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%B3%D9%81%D8%B3%D8%B7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A 7-%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%84%D8%B7%D8%A7%D8%AA-20/) را مطالعه بفرمایید تا همین طوری الکی برای خودتان از واژه سفسطه استفاده نکنید !!!!

سامان
09-30-2013, 07:51 AM
سفسطه را تا نوعش را مشخص نکنید خودش میشود اتهام سفسطه ! کاری که شما دو بار انجام دادید . و اما در مورد اطلاعات غلط !!!!
سفسطه سخن نادرستی است كه به ظاهر درست نمایانده میشود تا به جای سخن درست به خورد دیگران داده شود. برای تشخیص نادرست بودن سخن نیازی به دانستن دسته بندی های سفسطه نیست. دسته بندی سفسطه ها برای نظم بندی فكری افراد است تا بهتر بتوانند نادرستی ها را تشخیص دهند. بنابراین اینكه اگر فردی فهرست انواع سفسطه ها را نداند یا از حفظ نباشد، لابد قادر به تشخیص نادرستی سخنی نمیباشد، خود یك سفسطه ی بزرگ میباشد!


دستور زبان ما جایگزینی واژه ها به هم نمیریزد ! ولی همین واژه ها هستند که دستور زبان را به ما میاموزانند .
به طور مثال هیچ نیازی نیست که به جای گذشته از ماضی ، گذشته دور از ماضی بعید ، به جای اکنون از مضارع ، به جای آینده از مستقبل و ... استفاده کنیم .
همین مثال کوچک به خوبی پوچ بودن حرف شما و نیاز به پارسی گویی را در زمینه درک دستور زبان نشان میدهد .
مستقبل و آینده هردو یك مفهوم را دارند. در ایران هم آینده كاربرد بسیار بیشتری دارد تا مستقبل. همینطور است گذشته در مقابل ماضی. بنابراین با جایگزینی لغتی به جای لغت دیگر شما هیچ كمكی به درك مفهوم كلمه نكرده اید. تنها شكل آن را عوض نموده اید. دستور زبان اما نیاز به درك مفهومی و ساختاری دارد و تغییر شكل ظاهری لغات هیچ تاثیری بر درك و یاد گرفتن آن ندارد. حضور اساتید ادبیات بسیار معتبر ایرانی كه به یقین دستور زبان را بهتر از من و شما میدانند و پارسیك هم نمینویسند، دلیل خوبی است برای اینكه مشخص شود دانستن دستور زبان فارسی و پارسیك نوشتن هیچ ارتباطی با هم ندارند. مگر اینكه مدعی شوید دستور زبان پارسیك با فارسی رایج ما تفاوت بنیادین دارد كه آن بحث دیگری را به میان میكشد!
لازم نیست درمورد چیزی كه نمیدانیم اظهار نظر كنیم تا بعد برای دانا نشان دادن خود مجبور به حمله ی شخصی به فرد دیگری شده و درك دستوری وی را به زیر سوال ببریم :e415:


این بر میگردد به دانش بسیار اندک و ناقص شما از زبانهای دیگر ، زبان پارسی از خانواده زبانهای هندی-اروپاییست و با این زبانها واژه های مشترک بسیاری دارد . در صورتی که ما از واژه های پارسی استفاده کنیم به دلیل زیاد بودن این واژه ها آموزش زبان دیگر برایمان ساده تر میشود .
به طور مثال :
پارسی : دختر
آلمانی : Tochter (توختر)
انگلیسی : Doughter

یا :

پارسی : خاکی
آلمانی : Khaki
انگلیسی : Khaki

یا :

پارسی : اسپاش
انگلیسی : Space
فرانسه : Espace

و مثالهای بیشمارِ دیگر .
و تا اینجا یکی از دو ادعای شما در مورد پارسی گویی پوچ میشود میرود رد کارش ، میرسیم به مورد دوم در مورد سخت شدن کار مردم !
مثالهایتان بیشمار نیست. این یك سفسطه!
مثالهایی كه زده اید قیاس مع الفارغند. این 2 سفسطه!
دختر و خاكی در فارسی رایج ما مورد استفاده قرار میگیرند و نیازی به پارسیكی شدن! ندارند. اسپاش هم كلمه ی جدید الاختراعی است كه شما میخواهید وارد فارسی كنید و در فارسی سابقه ی وجودی نداشته! اسپاش (http://www.vajehyab.com/?q=%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D8%B4)
همین ریشه های مشترك در بین بسیاری از زبانهای دیگر از جمله مثلا عربی و آلمانی هم ممكن است وجود داشته باشد. این علت مناسبی نیست تا رسم الخط این زبانها را به هم تبدیل كنیم یا واژه های قدیمی رایج را با واژه های ساخته شده از روی زبانهای دیگر جایگزین كنیم. این هم سفسطه ی سوم!


تا همین صد سال پیش به جای دادگستری میگفتیم عدلیه ، تا همین ده سال پیش به جای یارانه میگفتیم سوبسیت ! تا همین 5 سال پیش به جای پیامک میگفتیم SMS و نمونه های بسیاری دیگر که میبینیم جایگزینیشان نه تنها کار را سخت تر نکرده و جامعه ایرانی برای یاد گیریشان پدرش در نیامده بلکه به راحتی آن را قبول کرده و اکنون از آنها استفاده هم میکند .
و به این ترتیب این ادعای شما هم پوچ میشود میرود رد کارش .
كاری را كه خودتان در پارسیك انجام میدهید را با كاری كه فرهنگستان زبان و ادب پارسی انجام میدهد اصلا مقایسه نكنید. فرهنگستان تشكیل شده از گروهی ادیب و دانشمند شناخته شده كه در زمینه ی جایگزینی لغات، دانش و تجربه دارند. با تعدادی اعضا و مدیران یك سایت كه نه هویت مشخصی دارند نه كسی از سطح سواد و تجربه ی آنها خبر دارد، تفاوت ماهوی دارند. ضمن اینكه آنها عرب ستیز هم نیستند ولی به نظر من عرب پرست هم نیستند!
تازه در موفقیت فرهنگستان (علیرغم در اختیار داشتن همه ی اختیارات دولتی و رسانه ای)، در این زمینه از ماموریتش جای بحث بسیار است. فرهنگستان سالهاست كه میخواهد رایانه را جایگزین كامپیوتر كند و هنوز بیشتر ایرانیان از كامپیوتر استفاده میكنند! یا همین اس ام اس، بر خلاف آنچه شما میفرمایید پیامك در بین ایرانیان رایج نشده است، بلكه این روزها مردم و بویژه جوانان به پیامك میگویند اس!
عوامل موثر دیگری برای رایج شدن یا نشدن یك واژه ی جایگزین وجود دارند. بگذریم كه من تصور نمیكنم فعالیت تیم پارسیك در حال حاضر توجهی به رایج شدن واژه های جایگزین داشته باشد.



از آنجایی که مخاطب من شما نبودید و بسیاری از مخالفین پارسی گویی افراد مذهبی هستند که درست همان استدلال را میکنند برای مخالفتشان با پارسی گویی نه تنها این سخن بی ربط نیست بلکه کاملن به جا و درست هم هست و باز شما به خاطر اطلاعت اشتباهتان انگ سفسطه زدید .
وقتی میگویید مخاطب شما من نبوده ام، من به ناچار باید قبول كنم. ولی در جایی كه تنها من و مهربد بحث میكنیم، قبول آن دشوار است!



پیشتر به شما نشان دادم که پارسیگویی برای ایرانی جماعت هیچ زحمتی ندارد ! در ضمن یادگیری زبان پارسی برای سایر مردم دنیا سودهای فراوانی برای ایران و ایرانی دارد ، مانند :
آشنایی بیشتر با فرهنگ و تاریخ ایرانی => پیشرفت صنعت توریسم و درآمد زایی برای کشور
ارج و احترام ملل دیگر در نتیجه آشنایی به فرهنگ کشور (مانند چین و هند و ...)
و ...
آشنایی بیشتر با فرهنگ و تاریخ ایرانی لزومی به دگرگونی زبان رایج ندارد. بلكه از طریق معرفی درست و كافی این فرهنگ و تاریخ به مردم میسر میشود. شما فكر میكنید آشنایی مردم با فردوسی و شاهنامه از طریق مطالعه ی شاهنامه توسط مردم انجام شده؟ به شما قول میدهم بیش از 90 درصد مردم ایران شاهنامه را نخوانده اند و اصولا توانایی خواندن چنین كتابی را نداشته اند. ولی همین افراد به خوبی با رستم و سهراب و افراسیاب و ... و داستانهای شاهنامه، از طریق شنیدن این داستانها، یا خواندن كتابهایی كه این داستانها را به زبان ساده شرح داده اند، آشنا میباشند و به خوبی هم تحت تاثیر حس ملی گرایی كه این داستانهای حماسی القا میكنند، قرار دارند.
توریستها هم برای آمدن به ایران اصلا متوجه این نخواهند شد كه زبان این كشور پارسیكی شده یا همان فارسی-عربی سابق است! توریستها برای رفتن به كشوری نیازمند امنیت و تسهیلات میباشند. شما رسم الخط را فرنگی كنید ولی آبجو خوردن آزاد نباشد، تعداد توریستهایی كه به ایران خواهند آمد تفاوتی نخواهد كرد. ضمن اینكه توریستی كه به ایران می آید به بروشورها و كتابهایی كه به زبان خودش در كشور خودش وجود دارد مراجعه خواهد كرد. موثرتر از از رسم الخط، گسترش شناساندن ایران به خارجی ها از طریق ارائه ی مطالب متعدد به زبان خودشان است.




تاریخ و فرهنگ ایران خلاصه نمیشود به این 1400 سالِ پس از حمله تازیانِ بیابانگرد . و درست به وارون بیشتر فرهنگ و تاریخ ایران را ایران قبل از اسلام تشکیل میدهد . و عدم آشنایی با تاریخ و فرهنگ راستین کشور گندِ اسلامگرایان است .
اینكه سالهای بیشتری از تاریخ ایران در قبل از اسلام سپری شده یا بعد از آن، چندان مهم نیست. مهم این است كه غالب مستندات تاریخی كشورمان مربوط به بعد از اسلام است و تاریخ قبل از اسلاممان در هاله ای از افسانه پیچیده شده. واقعیت این است كه مردم ایرانی هویتی ایرانی-اسلامی دارند.
شما اگر بخواهید همین تاریخ و فرهنگ قبل از اسلام را به این ملت بشناسانید هم از طریق نوشتارهای عجیب و غریب پارسیك موفق نخواهید شد!




اتفاقن ترکها ارتباطشون با تاریخشون به هیچ عنوان از دست نرفته ولی به وارون ایرانی جماعت است که با تاریخش ارتباطی نداری . چند نفر از مردم ایران تا قبل از دوران پهلوی کوروش کبیر را میشناختند ؟!
چه میزان از مردمِ ایران امروزه از تاریخ کشور آگاهی دارند ؟! تازه دست گُل حذف تاریخ را از کتب درسی را هم که اضافه کنیم => پوچ بودن ادعای شما .
البته تركها در آلمان فراوانند و شما حتما موقعیت برخورد با آنها را به وفور داشته اید. من هم به نوبه ی خود و بخاطر شرایط زندگی ام با تركهای زیادی بوده ام. بهترین دوستان من تركیه ای هستند. با تركیه ای ها هم خانه بوده ام و زیسته ام. قبل ها كه چت میكردم بیشتر دوست داشتم كه با تركیه ای ها چت كنم! بنابراین شناخت نسبتا خوبی از تركها دارم.

تركها بخاطر اینكه نمیتوانند رسم الخط عربی-فارسی را بخوانند، نمیتوانند با فرهنگ گذشته ی خود ارتباط چندانی برقرار كنند. این ربطی به شناخت ما از تركها ندارد و یك نتیجه گیری منطقی است. به اماكن قدیمی تركیه كه بروید، در هرجا نقاشی های حاوی نوشته یا خوش نویسی هایی میبینید كه در آنها از رسم الخط و حتی زبان عربی یا فارسی استفاده شده.
طبیعی است كه فرد تركی كه نمیتواند این نوشته ها را بخواند نمیتواند رابطه ی حسی واقعی با این مظاهر هنری تاریخ كشورش برقرار كند. اینها فرهنگ یك كشورند كه با تغییر رسم الخط تركها از آن محروم شده اند.

چنانچه رسم الخط فارسی هم عوض شود، از آنجا كه قسمت عمده ی فرهنگ تاریخی ما نوشتاری و ادبی است، این گسیختگی فرهنگی بسیار بیشتر در ایران نمود خواهد یافت و این با آنچه كه شما در پی دستیابی به آن هستید در تناقض است.

سوای اینها لاتین شدن دبیره سودهای بسیار دیگری دارد در تمامی زمینه از جمله دانش و هنر (ریاضیات چپ به راست است ، موسیقی چپ به راست است ، دنیای امروز برپایه کامپیوتر هاست و زبان کامپیوترها چه دو دویی و چه غیر آن لاتین و چپ به راست است و ...) سوای اینها در ایران امروز هر کسی که موبایل داشته باشد پارسی به لاتین (پینگیلیش) را بلد است .
و در اینجا باز هم یکی دیگ از ادعا های مهمل شما پوچ میشود میرود رد کارش .
عدد نویسی هم بخاطر توجه به همین جنبه های دانشی در ایران از چپ به راست تعیین شد. ولی من تصور نمیكنم از چپ به راست نوشتن خیلی دلیل مناسبی برای تغییر رسم الخط باشد. ما توانسته ایم اینگونه تطابق ها را برای رسم الخط كشورمان بوجود بیاوریم. ایران تنها كشوری نیست كه از راست به چپ مینویسد و غربیها هم پذیرفته اند تا تكنولوژیشان را طوری تنظیم بكنند تا با این نوع زبانهای نوشتاری سازگاری داشته باشند.
ایرانی ها اكثرا با الفبای لاتین آشنا هستند و در كاربردشان از این حروف مشكلی ندارند كه حالا بخواهیم این مشكل نداشته را جوری حل كنیم كه دهها و صدها مشكل دیگر حاصل آن شود!




مگر هر زبانی که برای خودش زبان است را باید بیاوریم با زبان خودمان قاطی کنیم ؟!
مگر ما قاطی كرده ایم؟ قاطی شده است دیگر! حالا باید بیاییم یكسری لغات دیگر را قاطی آن كنیم كه بشود قاطی پاتی؟!



خوب بیخود میگویند ! عربی به دلیل پیچیدگی بیش از حدش توانایی انتقال بسیاری از مفاهیم را ندارد ، به وارون پارسی به دلیل سادگی و انعطاف پذیری زیادش توانایی انتقال تقریبن همه مفاهیم را دارد .
اگر واژه های عربی در زبان ما نبود مجبور نبودیم بسیاری از دروس دانشگاهی را به انگلسی تدریس کنیم .
زبان شناسان زیادی این ادعای شما را قبول ندارند.
یعنی میفرمایید با رواج پارسیك ما به انگلیسی بی نیاز خواهیم شد؟؟!




نخست اینکه من جهان وطنی نیستم ! جایی هم چنین مزخرفی را ادعا نکرده ام که شما به من میچسبانید یعنی در همینجا شما یک دروغ به چه گندگی را با بیشرمی تمام به من بسته اید .
دوم اینکه مگر زبان عربی نژاد است که مخالفت با ورودش به زبان خودمان نژادپرستی معنا شود ؟! بهتر است شما یک دور دیگر معنای نژاد پرستی را در واژه نامه های گوناگون از نو بخوانید .
نمیبایست به شما چنین حملات شخصی را انجام میدادم و بابت آن پوزش میطلبم.
ولی عربی علاوه بر زبان بودن، مشخصه ی نژادی هم هست. پس بله میتوان تنفر از عربی را در زمره ی نژاد پرستی قرار داد.



هم شما و هم آن بسیار دیگر که مثل شما فکر میکنند (که البته معلوم شده بسیارِ بسیار هم نیستید) دوزاریتان در این باره نیوفتاده . برگردان دبیره به لاتین و روی آوردن به پارسی که با زبانهای سطح بالای جهان همخانواده است هیچ ربطی به عرب ستیزی ندارد بلکه تمامن سود است برای جامعه ایرانی و پیشرفت ایران .
سفسطه. صحبت سر جایگزینی واژه های عربی بود نه تغییر رسم الخط!




پیشنهاد میکنم دست کم یک دور هم که شده بروید و فهرست سفسطه ها (http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-10/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%B3%D9%81%D8%B3%D8%B7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A 7-%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%84%D8%B7%D8%A7%D8%AA-20/) را مطالعه بفرمایید تا همین طوری الکی برای خودتان از واژه سفسطه استفاده نکنید !!!!
شما هم مانند من و بقیه برای دقت در گفتارتان قطعا نیازمند مراجعه به منابع و مراجع هستید. ولی نیازمند از بر كردن آنها نیستیم. مطمئن باشید در این زمینه بارها به منابع و مراجع مراجعه كرده ام و به همین خاطر به سادگی میتوانم سفسطه ی سخن دیگران را دریابم.

sonixax
09-30-2013, 03:46 PM
سفسطه سخن نادرستی است كه به ظاهر درست نمایانده میشود تا به جای سخن درست به خورد دیگران داده شود. برای تشخیص نادرست بودن سخن نیازی به دانستن دسته بندی های سفسطه نیست. دسته بندی سفسطه ها برای نظم بندی فكری افراد است تا بهتر بتوانند نادرستی ها را تشخیص دهند. بنابراین اینكه اگر فردی فهرست انواع سفسطه ها را نداند یا از حفظ نباشد، لابد قادر به تشخیص نادرستی سخنی نمیباشد، خود یك سفسطه ی بزرگ میباشد!

کماکان وقتی همین طوری یلخی و الکی بگویید سخنی سفسطه است انگ سفسطه زده اید خود نوعی سفسطه است :

اتهام مغالطه: مغالطه‌آمیز معرفی کردن سخنی که مغالطه‌آمیز نیست، بدون ارائه دلیل برای آن.




مستقبل و آینده هردو یك مفهوم را دارند. در ایران هم آینده كاربرد بسیار بیشتری دارد تا مستقبل. همینطور است گذشته در مقابل ماضی. بنابراین با جایگزینی لغتی به جای لغت دیگر شما هیچ كمكی به درك مفهوم كلمه نكرده اید. تنها شكل آن را عوض نموده اید.

بله مثلن اگر به شما بگویم :

Früher شما هیچ مشکلی در درکش ندارید :)))))


دستور زبان اما نیاز به درك مفهومی و ساختاری دارد و تغییر شكل ظاهری لغات هیچ تاثیری بر درك و یاد گرفتن آن ندارد. حضور اساتید ادبیات بسیار معتبر ایرانی كه به یقین دستور زبان را بهتر از من و شما میدانند و پارسیك هم نمینویسند، دلیل خوبی است برای اینكه مشخص شود دانستن دستور زبان فارسی و پارسیك نوشتن هیچ ارتباطی با هم ندارند. مگر اینكه مدعی شوید دستور زبان پارسیك با فارسی رایج ما تفاوت بنیادین دارد كه آن بحث دیگری را به میان میكشد!

اینکه برخی از ادبیات دانهای ایرانی به خاطر تعصبات مذهبی و یا ترس حکومتی و ... کماکان از واژه های عربی استفاده میکنند مزخرف ترین دلیلیست که میشود آورد تا درستی سخن خود را اثبات کنیم !



لازم نیست درمورد چیزی كه نمیدانیم اظهار نظر كنیم تا بعد برای دانا نشان دادن خود مجبور به حمله ی شخصی به فرد دیگری شده و درك دستوری وی را به زیر سوال ببریم

دقیقن همین پیشنهاد را به شما میکنم ! لازم نیست وقتی فهم نمیکنید که درک بسیاری از واژه های عربی رایج در زبان ما برای مردم دشوار و سخت است و همان واژه ها را در دروان تحصیلی به خورد مردم میدهند برای آموزش دستور زبانمان !!! نتیجه را میتوانید در کارنامه های محصلین ببینید :))



مثالهایتان بیشمار نیست. این یك سفسطه!
مثالهایی كه زده اید قیاس مع الفارغند. این 2 سفسطه!
دختر و خاكی در فارسی رایج ما مورد استفاده قرار میگیرند و نیازی به پارسیكی شدن! ندارند. اسپاش هم كلمه ی جدید الاختراعی است كه شما میخواهید وارد فارسی كنید و در فارسی سابقه ی وجودی نداشته! اسپاش
همین ریشه های مشترك در بین بسیاری از زبانهای دیگر از جمله مثلا عربی و آلمانی هم ممكن است وجود داشته باشد. این علت مناسبی نیست تا رسم الخط این زبانها را به هم تبدیل كنیم یا واژه های قدیمی رایج را با واژه های ساخته شده از روی زبانهای دیگر جایگزین كنیم. این هم سفسطه ی سوم!

اگر شما تا به این حد نادانید که توقع دارید من اکثر واژه های مشترک را برای شما اینجا باورم هیچ بحثی با شما باقی نمیماند .
در ضمن اسپاش واژه ای جدید نیست . رجوعتان میدهم به حرفی که بالاتر زدید ! وقتی در مورد چیزی اطلاع ندارید لازم نیست در باره اش اظهار نظر کنید .



كاری را كه خودتان در پارسیك انجام میدهید را با كاری كه فرهنگستان زبان و ادب پارسی انجام میدهد اصلا مقایسه نكنید.

فرهنگستانی که وابسته به حکومت و تحت دستورات حکومت کار میکند دو زار نمی ارزد . بیخودی از این مثالها نزنید .



ضمن اینكه آنها عرب ستیز هم نیستند ولی به نظر من عرب پرست هم نیستند!

اتفاقن آنها عرب پرست هستند ! خود شما هم خواسته یا ناخواسته عرب پرست هستید چرا که هر مخالفتی ولی مخالفت با سخن گفتن به عربی برای مردم ایران را برابر با عرب ستیزی میدانید .



بگذریم كه من تصور نمیكنم فعالیت تیم پارسیك در حال حاضر توجهی به رایج شدن واژه های جایگزین داشته باشد.

مشاهده و تصور شما دو زار ارزش ندارد گرامی ! میزان اطلاعات و دانش شما از ادعایی که بالاتر آوردید معلوم است .



وقتی میگویید مخاطب شما من نبوده ام، من به ناچار باید قبول كنم. ولی در جایی كه تنها من و مهربد بحث میكنیم، قبول آن دشوار است!

من اگر با شما بحث میکردم شما را خطاب میکردم . در اینجا هم فقط شما و مهربد بحث نمیکنید و دچار توهم شده اید !!!! این جُستار تا به اینجا 12 صفحه است که بسیاری از کاربران در آن گفتگو کرده اند .



آشنایی بیشتر با فرهنگ و تاریخ ایرانی لزومی به دگرگونی زبان رایج ندارد.

اتفاقن دقیقن لازمه این مهم است . اگر سلطه زبان عربی بر ایران باقی میماند همین زبان رایج امروزه وجود نداشت ! قطعن بودند کسانی که مانند شما در آن دوران فکر میکردند و در جهت ایران ستیزی و عرب پرستی به مخالفت با این دگرگونی بلند شده اند ولی همینکه ما امروزه به جای عربی فارسی صحبت میکنیم مشخص میکند که تا چه مقدر موفق بوده اند :))



توریستها هم برای آمدن به ایران اصلا متوجه این نخواهند شد كه زبان این كشور پارسیكی شده یا همان فارسی-عربی سابق است! توریستها برای رفتن به كشوری نیازمند امنیت و تسهیلات میباشند. شما رسم الخط را فرنگی كنید ولی آبجو خوردن آزاد نباشد، تعداد توریستهایی كه به ایران خواهند آمد تفاوتی نخواهد كرد. ضمن اینكه توریستی كه به ایران می آید به بروشورها و كتابهایی كه به زبان خودش در كشور خودش وجود دارد مراجعه خواهد كرد. موثرتر از از رسم الخط، گسترش شناساندن ایران به خارجی ها از طریق ارائه ی مطالب متعدد به زبان خودشان است.

خوب پیداست که دوزاری شما خیلی کج است :))



اینكه سالهای بیشتری از تاریخ ایران در قبل از اسلام سپری شده یا بعد از آن، چندان مهم نیست. مهم این است كه غالب مستندات تاریخی كشورمان مربوط به بعد از اسلام است و تاریخ قبل از اسلاممان در هاله ای از افسانه پیچیده شده. واقعیت این است كه مردم ایرانی هویتی ایرانی-اسلامی دارند.
شما اگر بخواهید همین تاریخ و فرهنگ قبل از اسلام را به این ملت بشناسانید هم از طریق نوشتارهای عجیب و غریب پارسیك موفق نخواهید شد!

حدسم درست بود ;)



تركها بخاطر اینكه نمیتوانند رسم الخط عربی-فارسی را بخوانند، نمیتوانند با فرهنگ گذشته ی خود ارتباط چندانی برقرار كنند.

این سخن مهمل و چرند است . دبیره کوچکترین ربطی به ارتباط با گذشته ندارد . و همان طور که میبینیم ترکها بسیار کمتر از ما دچار دگرگونی فرهنگی شده اند . و البته شما کمتر ترکی را پیدا میکنید که از گذشته کشورش خبر نداشته باشد .



چنانچه رسم الخط فارسی هم عوض شود، از آنجا كه قسمت عمده ی فرهنگ تاریخی ما نوشتاری و ادبی است، این گسیختگی فرهنگی بسیار بیشتر در ایران نمود خواهد یافت و این با آنچه كه شما در پی دستیابی به آن هستید در تناقض است.

تمام این نوشتار را میشود با دبیره لاتین بازنویسی کرد بدون اینکه کوچکترین تغییری در محتوا و معنیشان ایجاد شود . آن چیزی هم که ارزش تاریخی دارد دست من و شما نمیدهند که برویم بگیریم دستمان مطالعه کنیم و بخواهیم باهاش ارتباط برقرار کنیم !!!!! تازه همین الانش که دبیره (و نه رسم الخط) عربیست چه میزان جامعه با فرهنگ پیشین خودش رابطه برقرار کرده ؟!
اوج این رابطه که شما مدعیش هستید گرفتن فال از کتاب حافظ است !



عدد نویسی هم بخاطر توجه به همین جنبه های دانشی در ایران از چپ به راست تعیین شد. ولی من تصور نمیكنم از چپ به راست نوشتن خیلی دلیل مناسبی برای تغییر رسم الخط باشد. ما توانسته ایم اینگونه تطابق ها را برای رسم الخط كشورمان بوجود بیاوریم. ایران تنها كشوری نیست كه از راست به چپ مینویسد و غربیها هم پذیرفته اند تا تكنولوژیشان را طوری تنظیم بكنند تا با این نوع زبانهای نوشتاری سازگاری داشته باشند.
ایرانی ها اكثرا با الفبای لاتین آشنا هستند و در كاربردشان از این حروف مشكلی ندارند كه حالا بخواهیم این مشكل نداشته را جوری حل كنیم كه دهها و صدها مشكل دیگر حاصل آن شود!

دقیقن همین آشنایی اکثریت ایرانیان با لاتین بهترین دلیل است برای تغییر دبیره .
و البته وقتی شما میگویید غربی ها پذیرفته اند که تکنولوژیهایشان رو طوری تنظیم کنند ! یعتی پذیرفته اید که ما توانایی تولید تکنولوژی خودمان را نداریم . البته اگر شما دانش کافی از برنامه ریزی کامپیوتر داشتید میدانستید که زبانهای راست به چپ بزرگترین مشکل در این زمینه هستند و به نوعی حل بشو هم نیستند چون پایه و اساس کار چپ به راست است . یا باید همه چیز برای این زبانها از نو ساخته شود یا جوامعی مثل ایران این دبیره مزخرف را دور بریزد و دست از تعصب و عرب پرستی بر دارد و با آنچه در جهان در جریان است سازگار شود .

در باقی کشورهایی که شیوه نگارشیشان راست به چپ است یه تمامی علوم به زبان انگلیسی تدریس میشوند یا یک دبیره دیگر در کنار دبیره مرسوم برای مسایل علمی و دانشیک دارند . مانند ژاپن که بیش از یک دبیره برای نگارش دارند و البته همزمان بخش بسیار بزرگی از علوم را به زبان انگلیسی در آنجا تدریس میکنند .
دانش انگلیسی ایرانیان هم که اغلب فراتر از دانش انگلیسی حسن خان روحانی ی دکترا گرفته از بریتانیا نمیرود !!!



مگر ما قاطی كرده ایم؟ قاطی شده است دیگر! حالا باید بیاییم یكسری لغات دیگر را قاطی آن كنیم كه بشود قاطی پاتی؟!

بله قاطی کرده ایم و این پالایش نه اکنون بلکه از صد و اندی سال پیش آغاز شده و افرادی مانند شما هم خوشبختانه نمیتوانند جلویش را بگیرند ، هر چند که با سر کار آمد جمهوری اسلامی روندش بسیار کند شد ولی با همه اینها باز هم بسیار خوش بینانه است که ما امروزه از واژه های مسخره ای مانند عدلیه و نظمیه و دارالفنون و ابن فلان و احشام و احتشام و مستشار و حق الشرب و قشون و ملبوس و بلدهٔ طیبه و بلدیه و کوفت و درد و زهر مار استفاده نمیکنیم .



زبان شناسان زیادی این ادعای شما را قبول ندارند.
یعنی میفرمایید با رواج پارسیك ما به انگلیسی بی نیاز خواهیم شد؟؟!

من جایی نگفتم نیاز ما به انگلیسی برطرف خواهد شد . ولی قطعن کمتر خواهد شد .
و به عکس زبانشناسان زیادی این حرف من را قبول دارند - منتها زبانشاناسان در استخدام جمهوری اسلامی نیستند .
در همین کشور آلمان بسیاری از واژه ها را اضافه کردند و یا منسوخ کردند یا در دبیره تغییر ایجاد کردند تا هم کار را برای ارتباط با خارجیان راحت تر کنند و هم توانایی استفاده از زبان آلمانی را در دانشگاه ها و یا نرم افزارهایشان بیشتر کنند . به طور مثال به جای ß از SS استفاده میکنند .
ولی با همه اینها هنوز هم در بسیاری از جاها مانند دانشگاه های مهندسی مجبور به استفاده از انگلیسی هستند ولی وابستگیشان به هیچ عنوان به اندازه ایران نیست . تازه بماند که انگلیسی دانی ایرانیان کجا و انگلیسی دانی اینها کجا !



ولی عربی علاوه بر زبان بودن، مشخصه ی نژادی هم هست. پس بله میتوان تنفر از عربی را در زمره ی نژاد پرستی قرار داد.

زبان عربی کوچکترین ربطی به نژاد عربی ندارد . با این استدلال شما بد آمد از هر زبانی را میتوان نژادپرستی برداشت کرد و نتیجه = تمام مردم دنیا نژادپرستند حتا شما ! و شما در اینجا بر ضد پارسیان و ایرانی ستیز هستید :))



سفسطه. صحبت سر جایگزینی واژه های عربی بود نه تغییر رسم الخط!

در همان نخستین پیکم صحبت بر سر دبیره هم بود !


٦- یك پله بالاترش تغییر الفبا به لاتین باعث سادگی و خوانایی بیشتر زبان میشود و كفار یاد میگیرند و وا مصیبتا !

برای همینه که میگم اول مطالعه کنید و بعد سخن بگویید !



مطمئن باشید در این زمینه بارها به منابع و مراجع مراجعه كرده ام و به همین خاطر به سادگی میتوانم سفسطه ی سخن دیگران را دریابم.

پس باید دست کم بدانید اتهام سفسطه چیست !!! ولی نمیدانید .

Mehrbod
09-30-2013, 04:05 PM
اسپاش هم كلمه ی جدید الاختراعی است كه شما میخواهید وارد فارسی كنید و در فارسی سابقه ی وجودی نداشته! اسپاش



در ضمن اسپاش واژه ای جدید نیست . رجوعتان میدهم به حرفی که بالاتر زدید ! وقتی در مورد چیزی اطلاع ندارید لازم نیست در باره اش اظهار نظر کنید .


درسته, اسپاش یک واژه‌یِ بسیار پیشینه‌دار است:


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/04/103.jpg

A CONCISE PAHLAVI DICTIONARY, p. 76

یکبار دیگر, در نرم‌افزار pn2 کنونی (که برچسب میزند), بنمایه‌یِ هر واژه آمده, اسپاش را هم بنگرید, زده «مکنزی (خود برگرفته از اوستا)» که از برجسته‌ترین بنمایه‌هایِ زبان پارسیک است.


پارسیگر

سامان
09-30-2013, 04:26 PM
خوب جناب میلاد خان،
این نوشته ی آخرتان كه كلا سفسطه ی حمله به شخص بود و ارزش جواب دادن ندارد.
به سلامت

sonixax
09-30-2013, 04:29 PM
خوب جناب میلاد خان،
این نوشته ی آخرتان كه كلا سفسطه ی حمله به شخص بود و ارزش جواب دادن ندارد.
به سلامت

خوش باشید

سامان
09-30-2013, 04:34 PM
درسته, اسپاش یک واژه‌یِ بسیار پیشینه‌دار است:


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/04/103.jpg

A CONCISE PAHLAVI DICTIONARY, p. 76

یکبار دیگر, در نرم‌افزار pn2 کنونی (که برچسب میزند), بنمایه‌یِ هر واژه آمده, اسپاش را هم بنگرید, زده «مکنزی (خود برگرفته از اوستا)» که از برجسته‌ترین بنمایه‌هایِ زبان پارسیک است.


پارسیگر
جالبه!
در آدرسی كه من دادم نه در دهخدا نه در معین نه در عمید و نه در ویكی واژه، اسپاش وجود ندارد.
در لینك دهخدای شما اسپاش آمده است!

لینك شما فیلتر است و لینك من نه!

واژه ها هم دستخوش بازی سیاسی شده اند؟
و چه كسی بازی میكند؟
یا لغتنامه ی شما این را از خود اضافه كرده یا لغتنامه ی ما از عمد این را برداشته!!!!!!!

سامان
09-30-2013, 04:49 PM
جالبتر اینكه وقتی در گوگل اسپاش را جستجو میكنم به جز همان لینك شما، لینك معتبر دیگری این واژه را نشان نمیدهد.

Mehrbod
09-30-2013, 04:57 PM
جالبه!
در آدرسی كه من دادم نه در دهخدا نه در معین نه در عمید و نه در ویكی واژه، اسپاش وجود ندارد.
در لینك دهخدای شما اسپاش آمده است!

لینك شما فیلتر است و لینك من نه!

واژه ها هم دستخوش بازی سیاسی شده اند؟
و چه كسی بازی میكند؟
یا لغتنامه ی شما این را از خود اضافه كرده یا لغتنامه ی ما از عمد این را برداشته!!!!!!!

به شما بنمایه‌ دادیم دیگر, مکنزی برگ ٧٦:

http://www.rabbinics.org/pahlavi/MacKenzie-PahlDict.pdf

sonixax
09-30-2013, 05:09 PM
جالبتر اینكه وقتی در گوگل اسپاش را جستجو میكنم به جز همان لینك شما، لینك معتبر دیگری این واژه را نشان نمیدهد.

این به خاطر تهاجم زبانهای بیگانه به پارسیست
وگرنه مگر میشود برای تعریف فضا در ایران باستان واژه ای نباشد ؟ مثلن میخواستند بگویند یك فضای خالی در فلان جا هست چه میگفتند ؟
توجه داشته باشید كه من مخالف اضافه شدن واژه های جدید به زبان نیستم ، مخالف جایگزین شدنشان با واژه های از قبل موجود هستم .

سامان
09-30-2013, 05:21 PM
به شما بنمایه‌ دادیم دیگر, مکنزی برگ ٧٦:

http://www.rabbinics.org/pahlavi/MacKenzie-PahlDict.pdf
چه اشكالی دارد منبع فارسی هم آن را تایید كند؟
چرا دهخدای شما كه فیلتر است اسپاش را دارد، دهخدای ما + معین و عمید ما این لغت را ندارند؟
چرا جستجو در گوگل منبع معتبری به فارسی برای این لغت نمی یابد؟

مزدك بامداد
10-01-2013, 08:40 AM
فرهنگستان تشكیل شده از گروهی ادیب و دانشمند شناخته شده كه در زمینه ی جایگزینی لغات، دانش و تجربه دارند. با تعدادی اعضا و مدیران یك سایت كه نه هویت مشخصی دارند نه كسی از سطح سواد و تجربه ی آنها خبر دارد، تفاوت ماهوی دارند. ضمن اینكه آنها عرب ستیز هم نیستند ولی به نظر من عرب پرست هم نیستند!
فرهنگستان پیش از جمهوری اسلامی ، نه تنها واژگان لاتین، بساکه واژگان تازی را هم پارسی میکرد، م
انند یونورسیته به دانشگاه و میزان الحراره به دما سنج، ولی فرهنگستان کنونی تنها به واژه های فرنگی
پرداخته است. اگر به گفته ی شما فرهنگستانی ها باسواد و ادب شناس هستند، پس چرا دو جور گوناگون
کار میکرده اند؟ یا کار پیشتری ها نادرست بود و یا کار کنونی ها ( یا هرو شاید؟؟) پس در جمهوری اسلامی
که شعارش " تعهد بالاتر از تخصص" است. میتوان بسادگی دید که اگر هم اینها باسواد باشند و سهمیه ای
نباشند، بازهم نه از روی سوادشان، بساکه از روی وابستگی شان به رژیم برگزیده شده اند و کارشان هم نه
از روی سواد کارشناسی و بیسویانه شان، بساکه از روی پادویی شان برای رژیم است. همان حداد عادل هم
که خویشاوند رهبر است که سرپرست آنجا شده و گرنه سواد ادبی چندانی ندارد. از سوی دیگر دستور زبان
پارسی، کار سختی نیست که کسی جز فرهنگستانی ها نتواند یاد بگیرد و بنمایه های زبان پارسی هم اکنون
با سپاس از رسانه ها و بویژه اندرتار، در دسترس همگان هستند، از فرهنگ های پهلوی کهن و اوستایی و ...
گرفته تا دهخدا و عمید و اینها که اینها هم باز از همان ها مایه گرفته اند. پس آنگاه که بنمایه در دست است
و دستور زبان هم دانسته است و همه ی آگاهی ها هم در دست است، جایگزینی واژه ها و واژه سازی
نمیتواند مانند فقه و آیات قرانی، تنها در دست از مابهتران باشد، بویژه که انیها ، همنان که گفتم، کار
کارشناسی نمیکنند، کار فرمایشی میکنند. پس اینجا ما ناچاریم که کاری را که فرهنگستان باید میکرد
و به انگیزه ی ایدئولوجیک نمیکند، خودمان به پیش ببریم. از آنجا که بنمایه های ما روشن و در درسترس
است و کارمان از دید دستور زبان پارسی نیز قانونی است، و زبان پارسی هم تیول و وقف هیچ کس ،
بویژه اسلامیست ها نیست، چنین سرزنش و بهانه ای که شما در سخن خود دارید، بر ما روا نیست.

پارسیگر

google
10-01-2013, 09:32 AM
نظرتون چیه بعضی از اشعار معروف سعدی و حافظ رو به پارسی برگردونیم؟
یا مثلا چند حکایت رو کامل بازنویسی کنیم به پارسی؟
من دست به کار شدم. ولی خیلی سخت بود
بخصوص حافظ که هر کلمه ای که بکار برده محاله بشه مترادفش رو قرار داد.. انگار اون کلمه فقط برای همون بیته
ولی سعدی رو تونستم کمی پارسی کنم

مزدك بامداد
10-01-2013, 09:41 AM
نظرتون چیه بعضی از اشعار معروف سعدی و حافظ رو به پارسی برگردونیم؟
یا مثلا چند حکایت رو کامل بازنویسی کنیم به پارسی؟
من دست به کار شدم. ولی خیلی سخت بود
بخصوص حافظ که هر کلمه ای که بکار برده محاله بشه مترادفش رو قرار داد.. انگار اون کلمه فقط برای همون بیته
ولی سعدی رو تونستم کمی پارسی کنم
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=579134032121799&set=a.112819492086591.6696.111111592257381&type=1&theater



چند روز پیش شنیدم که گلستان سعدی به پارسی سره
برگردانده شد، با همه ی چامه ها بگونه ی چامه و ...

سامان
10-01-2013, 07:51 PM
فرهنگستان پیش از جمهوری اسلامی ، نه تنها واژگان لاتین، بساکه واژگان تازی را هم پارسی میکرد، م
انند یونورسیته به دانشگاه و میزان الحراره به دما سنج، ولی فرهنگستان کنونی تنها به واژه های فرنگی
پرداخته است. اگر به گفته ی شما فرهنگستانی ها باسواد و ادب شناس هستند، پس چرا دو جور گوناگون
کار میکرده اند؟ یا کار پیشتری ها نادرست بود و یا کار کنونی ها ( یا هرو شاید؟؟) پس در جمهوری اسلامی
که شعارش " تعهد بالاتر از تخصص" است. میتوان بسادگی دید که اگر هم اینها باسواد باشند و سهمیه ای
نباشند، بازهم نه از روی سوادشان، بساکه از روی وابستگی شان به رژیم برگزیده شده اند و کارشان هم نه
از روی سواد کارشناسی و بیسویانه شان، بساکه از روی پادویی شان برای رژیم است. همان حداد عادل هم
که خویشاوند رهبر است که سرپرست آنجا شده و گرنه سواد ادبی چندانی ندارد. از سوی دیگر دستور زبان
پارسی، کار سختی نیست که کسی جز فرهنگستانی ها نتواند یاد بگیرد و بنمایه های زبان پارسی هم اکنون
با سپاس از رسانه ها و بویژه اندرتار، در دسترس همگان هستند، از فرهنگ های پهلوی کهن و اوستایی و ...
گرفته تا دهخدا و عمید و اینها که اینها هم باز از همان ها مایه گرفته اند. پس آنگاه که بنمایه در دست است
و دستور زبان هم دانسته است و همه ی آگاهی ها هم در دست است، جایگزینی واژه ها و واژه سازی
نمیتواند مانند فقه و آیات قرانی، تنها در دست از مابهتران باشد، بویژه که انیها ، همنان که گفتم، کار
کارشناسی نمیکنند، کار فرمایشی میکنند. پس اینجا ما ناچاریم که کاری را که فرهنگستان باید میکرد
و به انگیزه ی ایدئولوجیک نمیکند، خودمان به پیش ببریم. از آنجا که بنمایه های ما روشن و در درسترس
است و کارمان از دید دستور زبان پارسی نیز قانونی است، و زبان پارسی هم تیول و وقف هیچ کس ،
بویژه اسلامیست ها نیست، چنین سرزنش و بهانه ای که شما در سخن خود دارید، بر ما روا نیست.

پارسیگر
نوشته ی من در پاسخ به میلاد خان بود که یارانه و پیامک را به عنوان شاهد برای تایید سخن خود آورده بودند و خواستم تذکر داده باشم هر دوی این کلمات را فرهنگستان زبان و ادب فارسی وضع نموده است و بین فرهنگستان و فعالیتهای پارسیکی افراد در این سایت تفاوت وجود دارد. فرهنگستان هویت حقوقی و افراد عضو مشخصی دارد که همگان میتوانند سابقه ی آنها را بیابند و اگر شکایتی از آنها داشته باشند قابل پیگیری است، حال آنکه چنین چیزی درباره ی این سایت صادق نیست.
قصد طرفداری از حداد عادل در بین نبود. در همان جا هم گفتم که فرهنگستان با وجود داشتن این همه امکانات و اختیارات دولتی در ماموریت خود چندان موفق نبوده است.
اما این باعث نمیشود اعضای فرهنگستان را عرب پرست بدانیم، چرا که در این صورت واژه های جایگزین لغات فرنگی را از لغات دارای ریشه ی عربی هم انتخاب میکرد حال آنکه این لغات را تماما از لغات فارسی انتخاب میکند.
بحثی در این نیست که شما هم حق دارید یا دوست دارید در این زمینه فعالیت کنید.
این نکته هم غیر قابل انکار است که فرهنگستان پس از انقلاب فعالیت خود را تنها معطوف جایگزینی لغات فرنگی کرده است، ولی این هم به نظر من قابل درک است.
آمیختگی فارسی امروزین و عربی چنان است که اگر بخواهیم لغات عربی یا با ریشه ی عربی را از فارسی پالایش کنیم، مانند این میماند که بخواهیم زبان جدیدی در ایران رایج کنیم. این نه امر ساده ایست و نه دلخواست بسیاری. از جمله تعداد زیادی از اساتید ادبیات ایران.
من با چندتایی از اعضای پیوسته و وابسته ی فرهنگستان از طریق آثارشان آشنایم و یکی از آنها هم قبلا در دوره ی کارشناسی استادم بوده است. اینهایی که من میشناسم نه علاقه ای به اعراب دارند، نه ریشو هستند نه مجیزگوی حکومت. خیلی هم احساسات ملی گرایانه دارند. نظر فنی شان این است که لزومی به پالایش لغات عربی از فارسی نیست به دلایل خودشان. منتها حکومت چون دینی است و متون دینی هم به عربی است در واقع با اینها در این خصوص همسو است و احیانا اجازه نمیدهد پان فارسیست! ها هم عضو فرهنگستان شوند.
نظر شخصی خودم این است که فرهنگستان میباید در خصوص لغات عربی هم نرم نرم کار کند و فعلا تلاش نماید تا برخی از لغات عربی که معادل های نسبتا مشهور فارسی دارند را به تدریج از رده خارج نماید تا بتوان پیش تر رفت.

سامان
10-01-2013, 07:59 PM
صندلی داغ - مزدك بامداد - برگ 14 (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-14.html#post48155)
این پست را ببینید و به ادبیات نوشتاری و آواتار نویسنده هم توجه بفرمایید تا متوجه فاجعه شوید.

Aria Farbud
10-01-2013, 08:19 PM
صندلی داغ - مزدك بامداد - برگ 14 (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-14.html#post48155)
این پست را ببینید و به ادبیات نوشتاری و آواتار نویسنده هم توجه بفرمایید تا متوجه فاجعه شوید.


:e057: مگه اون پیک رو برای شما نوشتم که "متوجه فاجعـــــــــــــــــه" شدید؟
:e415: خب از نشان آواتار من چه می دانید که "متوجه فاجعه" شدید؟

سامان
10-01-2013, 08:31 PM
حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان - WiKi (http://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B2%D8%A8_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%B3%D9%88 %D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA_%DA%A9% D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%A2%D9%84%D 9%85%D8%A7%D9%86)

sonixax
10-01-2013, 08:36 PM
خب از نشان آواتار من چه می دانید که "متوجه فاجعه" شدید؟

بالا بردن سمبل های نازیسم (یا حتا سمبل مربوط به شوش باستان که بسیار شبیه به آن است) فعلن و مادامی که سرور در کشور آلمان است ممنوع است .
با سپاس

Aria Farbud
10-01-2013, 08:47 PM
حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان - WiKi (http://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B2%D8%A8_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%B3%D9%88 %D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA_%DA%A9% D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%A2%D9%84%D 9%85%D8%A7%D9%86)

بیراهه رفتید

نسخه قابل چاپ (http://ketabamoon.blogsky.com/print/post-165/)


پردیس اهورا (http://7poa.com/post/201.htm)

Aria Farbud
10-01-2013, 08:54 PM
بالا بردن سمبل های نازیسم (یا حتا سمبل مربوط به شوش باستان که بسیار شبیه به آن است) فعلن و مادامی که سرور در کشور آلمان است ممنوع است .
با سپاس
:e00e:

سامان
10-01-2013, 08:56 PM
بیراهه رفتید

نسخه قابل چاپ (http://ketabamoon.blogsky.com/print/post-165/)


پردیس اهورا (http://7poa.com/post/201.htm)
ممنون که نشان دادید نژاد پرستی مورد نظرتان نبوده.
آن نشان را همگان به عنوان نشان نازیسم میشناسند. فارغ از اینکه سایت 7poa چقدر معتبر است و ادعاهایش چقدر واقعی.
منظور من هم اصلا حمله به شخص شما نبود و برای من هم مهم نیست آواتار شما مخالف قوانین اینجا هست یا خیر. منظورم چیز دیگری بود که خوشبختانه نشان دادید شما شامل این منظور نمیشوید.

Aria Farbud
10-01-2013, 09:29 PM
ممنون که نشان دادید نژاد پرستی مورد نظرتان نبوده.
آن نشان را همگان به عنوان نشان نازیسم میشناسند. فارغ از اینکه سایت 7poa چقدر معتبر است و ادعاهایش چقدر واقعی.
منظور من هم اصلا حمله به شخص شما نبود و برای من هم مهم نیست آواتار شما مخالف قوانین اینجا هست یا خیر. منظورم چیز دیگری بود که خوشبختانه نشان دادید شما شامل این منظور نمیشوید.

درباره ی پارسی گویی اینکه با هر کس با نگاه به تراز دانشی اش سخن می گویند




گویشاز ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد



گویش به شکل‌هایی از یک زبان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86) گفته می‌شود که تفاوت‌هایی آوایی یا دستوری دارند اما استفاده‌کنندگان دو گویش متفاوت هم‌چنان بتوانند نسبتاً آسان درک مطلب کنند.
اگر وجه ممیزهٔ بین دو زبان‌گونه‌ی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%D9%8 6%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7) یک زبان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86) عمدتاً در سطح واژگان و تا حدودی در سطح ساختار (نحو (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%AD%D9%88)) باشد، این دو گونه؛ دو گویش متفاوت از یک زبانند.
گویش بر چهار دسته است:


گویشی که به مکان جغرافیایی وابسته‌است مانند گویش بوشهری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%B4_%D8%A8%D9%88%D8%B4%D9%87% D8%B1%DB%8C)، مازندرانی و... برای زبان فارسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C) و به آن گویش جغرافیایی گویند
گویشی که مربوط به طبقهٔ اجتماعی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C) خاصی است مانند گویش بازاریان و واعظان و... که به آن گویش اجتماعی گفته می‌شود
گویشی که مربوط به ادوار گذشته‌است مانند گویش زمان قاجار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1) در زبان فارسی که به آن گویش تاریخی می‌گویند.
گویشی که به آن گویش معیار گویند

sonixax
10-01-2013, 09:39 PM
ممنون که نشان دادید نژاد پرستی مورد نظرتان نبوده.
آن نشان را همگان به عنوان نشان نازیسم میشناسند. فارغ از اینکه سایت 7poa چقدر معتبر است و ادعاهایش چقدر واقعی.
منظور من هم اصلا حمله به شخص شما نبود و برای من هم مهم نیست آواتار شما مخالف قوانین اینجا هست یا خیر. منظورم چیز دیگری بود که خوشبختانه نشان دادید شما شامل این منظور نمیشوید.

داستان این صلیب (چلیپا) شکسته خیلی خیلی قدیمی تر از هیتلر و حتا وجود تمدن آلمانیست ، ولی به دلیل حساسیتی که دولت آلمان روی این نماد داره فعلن و مادامی که سرور در آلمان است بالا بردنش ممنوع است ولو با هدف ترویج نازیسم نباشد و اشاره به تمدن های باستانی هند و ایران داشته باشد :

صلیب شکسته - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8_%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA% D9%87)
ایران ویژ (http://iran-vij.persianblog.ir/page/29)
چلیپای ایرانی - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8_%D8%A2%D8%B1%DB%8C%D8%A7% DB%8C%DB%8C)

مزدك بامداد
10-02-2013, 09:35 AM
صندلی داغ - مزدك بامداد - برگ 14 (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-14.html#post48155)
این پست را ببینید و به ادبیات نوشتاری و آواتار نویسنده هم توجه بفرمایید تا متوجه فاجعه شوید.
این کار شما یک جور کژفرنود ( سفسته) است: کژفرنود [همراهی با بدکاران].( bad company fallacy)
آماج شما این بوده با این کار نادرست تان نشان دهید که پارسی گویی با فاشیسم و نژاد پرستی در پیوند است،
آنهم چون آواتار یکی از کاربران که پارسی نوشته ، همانند نازی هاست!! شاید خودش این کاربر هم نژاد پرست
باشد یا نباشد ولی واگیر دادن آن به پارسی گویی، یک ترفند ارزان است. آدم نباید از هر ابزار و هر روشی برای
پیشبرد آماج خود سود بجوید، چرا که اگر ابزارش نادرست باشد، گلوله اش به خودش میخورد!


پارسیگر

سامان
10-02-2013, 10:15 AM
این کار شما یک جور کژفرنود ( سفسته) است: کژفرنود [همراهی با بدکاران].( bad company fallacy)
آماج شما این بوده با این کار نادرست تان نشان دهید که پارسی گویی با فاشیسم و نژاد پرستی در پیوند است،
آنهم چون آواتار یکی از کاربران که پارسی نوشته ، همانند نازی هاست!! شاید خودش این کاربر هم نژاد پرست
باشد یا نباشد ولی واگیر دادن آن به پارسی گویی، یک ترفند ارزان است. آدم نباید از هر ابزار و هر روشی برای
پیشبرد آماج خود سود بجوید، چرا که اگر ابزارش نادرست باشد، گلوله اش به خودش میخورد!


پارسیگر
میشد اینطور نتیجه بگیرید که هشداری است برای اینکه بگویم این خطر هم هست که نژاد پرستان هم ممکن است خود را در زیر چتر اینگونه حرکات پنهان کنند.

مزدك بامداد
10-02-2013, 10:35 AM
میشد اینطور نتیجه بگیرید که هشداری است برای اینکه بگویم این خطر هم هست که نژاد پرستان هم ممکن است خود را در زیر چتر اینگونه حرکات پنهان کنند.

نه، نژاد پرستان یا هر پلیدان دیگر میتوانند خود را در زیر هر چیز خوب دیگر هم پنهان کنند.
هتّا همین اسلامیست ها مانند احمدی نژاد هم دم از ایران و اسلام ایرانی زدند.
پس این کار درستی نیست که چشمه را به انگیزه ی اینکه یک پلید از ان مینوشد، پلید نشان دهیم.

سامان
10-02-2013, 11:12 AM
نه، نژاد پرستان یا هر پلیدان دیگر میتوانند خود را در زیر هر چیز خوب دیگر هم پنهان کنند.
هتّا همین اسلامیست ها مانند احمدی نژاد هم دم از ایران و اسلام ایرانی زدند.
پس این کار درستی نیست که چشمه را به انگیزه ی اینکه یک پلید از ان مینوشد، پلید نشان دهیم.

عرض کردم که قصد پلید نشان دادن چشمه نبود وگرنه شهامت این را داشتم که از ابتدا این قصد را آشکارکنم.
و مگر شما احمدی نژاد را رسوا نمیکنید که خود را زیر پوشش ایران و اسلام ایرانی پنهان میکرد؟ اینجا چرا نمیبایست از این روش استفاده کرد؟

مزدك بامداد
10-02-2013, 11:19 AM
عرض کردم که قصد پلید نشان دادن چشمه نبود وگرنه شهامت این را داشتم که از ابتدا این قصد را آشکارکنم.
و مگر شما احمدی نژاد را رسوا نمیکنید که خود را زیر پوشش ایران و اسلام ایرانی پنهان میکرد؟ اینجا چرا نمیبایست از این روش استفاده کرد؟
اینهم باز کژفرنود جابجایی سخن است.
من به روشنی تنها احمدی نژاد را رسوا
کردم و نه اینکه ایرانی گری را بکوبم که
چون احمدی هم از ان آویزان است !
ولی شما به وارونه، در جستار" پارسی گویی"
با اوردن نمونه کاربر گویا نژادپرست،
در پی کوبیدن پارسی گویی بودید.
(که درپیک های پیشین هم کوبیده بودید)
من گرچه دیروزی هستم ولی کودن نیستم !


پارسیگر

سامان
10-02-2013, 11:42 AM
اینهم باز کژفرنود جابجایی سخن است.
من به روشنی تنها احمدی نژاد را رسوا
کردم و نه اینکه ایرانی گری را بکوبم که
چون احمدی هم از ان آویزان است !
ولی شما به وارونه، در جستار" پارسی گویی"
با اوردن نمونه کاربر گویا نژادپرست،
در پی کوبیدن پارسی گویی بودید.
(که درپیک های پیشین هم کوبیده بودید)
من گرچه دیروزی هستم ولی کودن نیستم !



پارسیگرافراد دانشمند و باهوش هم اشتباه میکنند. شما هم اشتباه میفرمایید در این زمینه.
موافق نبودن من با فعالیت پارسیکی شما در این سایت به معنی کوبیدن و از میدان به در کردن آن نیست.
دلایل موافق نبودنم هم دلبستگی به عربی یا تنفر از فارسی یا دینداری و ... نیست که بخاطر آن بخواهم از هر روشی برای کوبیدن فعالیت شما استفاده کنم.
هرکه با روش شما موافق نبود که لزوما دشمن شما نیست. حتما هم نباید سکوت پیشه کند.
در نوشته ی قبلی هم عرض کردم که برداشت شما با هدف سخن من یکسو نبوده.
شما میفرمایید من قصد داشته ام بگویم پارسیک باعث ایجاد نژاد پرستی میشود در حالیکه من برایتان توضیح دادم قصدم این بوده خطر پنهان شدن نژاد پرستی زیر چتر پارسیک را خاطر نشان کنم.
بین این دو به وضوح فرق هست. اما شما اصرار دارید بگویید نیت مرا بهتر از خودم متوجه میشوید. شما میتوانستید از این قرینه که من خطاب به آن کاربر از اینکه منظور ایشان نژاد پرستی نبوده، ابراز خوشحالی نموده ام، پی به نیت راستین من ببرید، ولی متاسفانه به این قرینه هم توجه ننموده اید و همچنان بر حرف خود پافشاری میکنید.

شما میتوانید هم ایرانی بودن را بکوبید و هم احمدی نژاد را. یا تنها احمدی نژاد را بکوبید. کوبیدن نژاد پرستی هم لزوما نباید با کوبیدن پارسیک (من بین پارسیک شما و پارسی گویی تفاوت قائلم، بنابراین سفسطه ی مصادره به مطلوب نفرمایید لطفا)، همراه باشد. به سادگی توضیح دادم که قصدم هشدار دادن بوده، کوبیدن با هشدار دادن متفاوت است.

این شما نیستید که برای پیشبرد حرفتان به هر روشی متوسل میشوید؟

مزدك بامداد
10-02-2013, 12:07 PM
افراد دانشمند و باهوش هم اشتباه میکنند. شما هم اشتباه میفرمایید در این زمینه.
موافق نبودن من با فعالیت پارسیکی شما در این سایت به معنی کوبیدن و از میدان به در کردن آن نیست.
دلایل موافق نبودنم هم دلبستگی به عربی یا تنفر از فارسی یا دینداری و ... نیست که بخاطر آن بخواهم از هر روشی برای کوبیدن فعالیت شما استفاده کنم.
هرکه با روش شما موافق نبود که لزوما دشمن شما نیست. حتما هم نباید سکوت پیشه کند.
در نوشته ی قبلی هم عرض کردم که برداشت شما با هدف سخن من یکسو نبوده.
شما میفرمایید من قصد داشته ام بگویم پارسیک باعث ایجاد نژاد پرستی میشود در حالیکه من برایتان توضیح دادم قصدم این بوده خطر پنهان شدن نژاد پرستی زیر چتر پارسیک را خاطر نشان کنم.
بین این دو به وضوح فرق هست. اما شما اصرار دارید بگویید نیت مرا بهتر از خودم متوجه میشوید. شما میتوانستید از این قرینه که من خطاب به آن کاربر از اینکه منظور ایشان نژاد پرستی نبوده، ابراز خوشحالی نموده ام، پی به نیت راستین من ببرید، ولی متاسفانه به این قرینه هم توجه ننموده اید و همچنان بر حرف خود پافشاری میکنید.

شما میتوانید هم ایرانی بودن را بکوبید و هم احمدی نژاد را. یا تنها احمدی نژاد را بکوبید. کوبیدن نژاد پرستی هم لزوما نباید با کوبیدن پارسیک (من بین پارسیک شما و پارسی گویی تفاوت قائلم، بنابراین سفسطه ی مصادره به مطلوب نفرمایید لطفا)، همراه باشد. به سادگی توضیح دادم که قصدم هشدار دادن بوده، کوبیدن با هشدار دادن متفاوت است.

این شما نیستید که برای پیشبرد حرفتان به هر روشی متوسل میشوید؟

این پایین پیک شما هست و در این پیک،
شما کوشیدید نوشتار پارسی را از راه آواتار
آن کاربر ، به نازیسم پیوند بزنید و به "فاجعه" برسید.
این جستار هم که در باره ی پارسی گویی است
و نه رسوا ساختن نژادپرستان!



صندلی داغ - مزدك بامداد - برگ 14 (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-14.html#post48155)
این پست را ببینید و به ادبیات نوشتاری و آواتار نویسنده هم توجه بفرمایید تا متوجه فاجعه شوید.

سامان
10-02-2013, 12:22 PM
این پایین پیک شما هست و در این پیک،
شما کوشیدید نوشتار پارسی را از راه آواتار
آن کاربر ، به نازیسم پیوند بزنید و به "فاجعه" برسید.
این جستار هم که در باره ی پارسی گویی است
و نه رسوا ساختن نژادپرستان!
من ایرادی در نوشته ام نمیبینم که بخواهد برداشت شما را صحیح جلوه دهد. یک نژاد پرست برای اینکه بتواند خود را زیر پوشش پارسیک نویسی شما پنهان کند طبیعی است که بخواهد ادبیات نوشتاری اش را مشابه شما سازد. ولی آواتارش او را لو میدهد.

مزدك بامداد
10-02-2013, 12:48 PM
من ایرادی در نوشته ام نمیبینم که بخواهد برداشت شما را صحیح جلوه دهد. یک نژاد پرست برای اینکه بتواند خود را زیر پوشش پارسیک نویسی شما پنهان کند طبیعی است که بخواهد ادبیات نوشتاری اش را مشابه شما سازد. ولی آواتارش او را لو میدهد.
چرا،
1- میدانیم که این تالار گفتگو میان سازگاران و ناسازگاران با پارسی گویی است.
2- شما از دسته ی ناسازگاران هستید.
3- پیش از این پیک، فرنود هایی بر پاد پارسی گویی آورید
=>پس این پیک هم خود در همین راستا، یک "فرنود" دیگر
شما بر پاد پارسی گویی ( و نه نژاد پرستی) به شمار میرود.

به بهانه ی اینکه یکی که گویا بگواهی آواتارش
( که بد شناختید) نژادپرست است ( که گفت نیست) ،
پارسی گویی کرده و پس این راه پارسی گویی به
"فاجعه" (ترفند بزرگ نمایی دراماتیک ) می انجامد.
بزبان دیگر، شما مارا شانتاژ میکنید که از پارسی گویی
دست برداید، چرا که شاید نژاد پرستان در اینجا پنهان شوند !
درست مانند اینکه من بگویم که از فارسی عرب زده
دست بردارید تا اسلامیست ها در ان پنهان نشوند !
پس سخن شما در این بستر، چیزی جز آنچه که
گفتیم بدست نمیدهد. پس همه ی ایرنگ ها (اشتباهات)
را شما انجام داده اید و ما پیام شما را بدرستی دریافت نمودیم !



پارسیگر

سامان
10-02-2013, 01:28 PM
چرا،
1- میدانیم که این تالار گفتگو میان سازگاران و ناسازگاران با پارسی گویی است.
2- شما از دسته ی ناسازگاران هستید.
3- پیش از این پیک، فرنود هایی بر پاد پارسی گویی آورید
=>پس این پیک هم خود در همین راستا، یک "فرنود" دیگر
شما بر پاد پارسی گویی ( و نه نژاد پرستی) به شمار میرود.

به بهانه ی اینکه یکی که گویا بگواهی آواتارش
( که بد شناختید) نژادپرست است ( که گفت نیست) ،
پارسی گویی کرده و پس این راه پارسی گویی به
"فاجعه" (ترفند بزرگ نمایی دراماتیک ) می انجامد.
بزبان دیگر، شما مارا شانتاژ میکنید که از پارسی گویی
دست برداید، چرا که شاید نژاد پرستان در اینجا پنهان شوند !
درست مانند اینکه من بگویم که از فارسی عرب زده
دست بردارید تا اسلامیست ها در ان پنهان نشوند !
پس سخن شما در این بستر، چیزی جز آنچه که
گفتیم بدست نمیدهد. پس همه ی ایرنگ ها (اشتباهات)
را شما انجام داده اید و ما پیام شما را بدرستی دریافت نمودیم !




پارسیگر
نخست اینکه پارسی گویی همان پارسیک گویی شما نیست. سعدی هم پارسی گو است ولی پارسیک گو نیست. بنابراین عدم موافقت یا به قول شما ناسازگاری من با نوع پارسی گویی شما به معنی ناسازگاری من با پارسی گویی نیست. سعی شما بر تکرار این اتهام، تنها تکرار اتهام است و چیزی را به من نمی چسباند.
بنابراین، ۱ و ۲ و ۳ شما نتیجه گیری نادرست بر مبنای فرض نادرست میباشند.

ایشان از آواتاری استفاده می کردند که در همه جای جهان به عنوان سمبل نازیسم شناخته میشود. از من هم انتظار نداشته باشید با دیدن این سمبل قضاوت شاق داشته باشم. تنها پس از توضیحات ایشان بود که مشخص شد ایشان این نشان را در معنای غیر رایج خود به کار برده اند. کما اینکه مدیریت هم بر اساس قوانین ناچار شد به ایشان تذکر بدهد تا آواتار خود را عوض کند.
اگر ایشان توضیحی در خصوص آواتار خود نمیداد، آواتارشان همچنان به عنوان مظهر نژاد پرستی به حساب می آمد. جمله ی معترضه ی من هم قبل توضیح ایشان نوشته شد. نمیدانم چه چیز این مسئله برای شما حساسیت برانگیز است؟

من هم در جایی نگفتم از پارسیکتان دست بردارید. مگر شما وقتی احمدی نژاد را افشا میکنید به این معنی است که از مردم میخواهید دست از ایرانی بودنشان بردارند؟

چه اصراری دارید نیت من را بهتر از من میدانید؟

مزدك بامداد
10-02-2013, 01:55 PM
نخست اینکه پارسی گویی همان پارسیک گویی شما نیست. سعدی هم پارسی گو است ولی پارسیک گو نیست. بنابراین عدم موافقت یا به قول شما ناسازگاری من با نوع پارسی گویی شما به معنی ناسازگاری من با پارسی گویی نیست. سعی شما بر تکرار این اتهام، تنها تکرار اتهام است و چیزی را به من نمی چسباند.
بنابراین، ۱ و ۲ و ۳ شما نتیجه گیری نادرست بر مبنای فرض نادرست میباشند.

ایشان از آواتاری استفاده می کردند که در همه جای جهان به عنوان سمبل نازیسم شناخته میشود. از من هم انتظار نداشته باشید با دیدن این سمبل قضاوت شاق داشته باشم. تنها پس از توضیحات ایشان بود که مشخص شد ایشان این نشان را در معنای غیر رایج خود به کار برده اند. کما اینکه مدیریت هم بر اساس قوانین ناچار شد به ایشان تذکر بدهد تا آواتار خود را عوض کند.
اگر ایشان توضیحی در خصوص آواتار خود نمیداد، آواتارشان همچنان به عنوان مظهر نژاد پرستی به حساب می آمد. جمله ی معترضه ی من هم قبل توضیح ایشان نوشته شد. نمیدانم چه چیز این مسئله برای شما حساسیت برانگیز است؟

من هم در جایی نگفتم از پارسیکتان دست بردارید. مگر شما وقتی احمدی نژاد را افشا میکنید به این معنی است که از مردم میخواهید دست از ایرانی بودنشان بردارند؟

چه اصراری دارید نیت من را بهتر از من میدانید؟
ما و دیگر هموندان میدانیم که انیجا سخن بر سر همان "پارسیک گویی" است،
با کژفرنود پیچاندن این نام که چیزی دگرگون نمیشود! همان که گفتید به "ادبیات
نوشتاری" ایشان نگاه کنیم نیز در همین راستا بوده ، نه در راستای سعدی !

ما که به شما خورده نگفتیم که چرا گول این نشانه را خورده یا زود داوری کردید! نه !
ما این را به شما خورده گرفتیم که از ابزار شانتاژ و کژفرنود "همراهی با بدان" سود بردید!
چون در گمان خود یکی از این بدان را پیدا کرده بودید که بدرد فرنودآوری شما میخورد و چنان
هم گویا کودن بود که آواتارش او را لو میداد!!

زمان هم که احمدی را رسوا میکنیم، برای این است که بگوییم که ببینید که ایران و ایرانی گری
چه اندازه میان مردم پسندیده شده که انگل اسلامیستی مانند احمدی هم بدان روی آورده
برای دلجویی یا فریب یا ... این را هر خواننده ای بروشنی هوش میکند!
اکنون هم ، به مانند احمدی، شاید نژاد پرستان هم بیایند و از این پسندیده بودن، کژبهره ببرند
ولی این پیوندی با بدی خود پارسی(ک!) گویی ندارد و نمیشد آنرا در پی فرنود های دیگرتان بیاورید.
لغزش شما اینجا بود!




پارسیگر

Aria Farbud
10-02-2013, 02:56 PM
به سامان
پیش داوری نادانسته هم اندازه دارد، همه که همچون شما نمی اندیشند،نخست شما بودید انگ نژادپرستی زدید از روی ناآگاهی تان، تنها با دیدن یک نشان !
اگر من آنگولایی نوشته بودم آنگولایی زبان نژادپرستان می شد (از دید شما)؟
هیتلر گیاه خوار بود گیاه خواران نژاد پرستند؟

مزدك بامداد
10-02-2013, 05:01 PM
پیش داوری نادانسته هم اندازه دارد، همه که همچون شما نمی اندیشند،نخست شما بودید انگ نژادپرستی زدید از روی ناآگاهی تان، تنها با دیدن یک نشان !
هرآینه شما هم در این میان بی گناه نیستید و باید میدانستید
که نشانه ی چلیپای شکسته در نزد بیشینگان همانان نشانه ی
نازی های آلمان میباشد. پس سرکار سامان در اینجا درخور سرزنش
نیست و شما هم نباید از این یک رهگذر* گلایه‌مند باشید.


*رهگذر = case/ مورد
پارسیگر

Aria Farbud
10-02-2013, 07:55 PM
[QUOTE=مزدك بامداد;48267]هرآینه شما هم در این میان بی گناه نیستید و باید میدانستید
که نشانه ی چلیپای شکسته در نزد بیشینگان همانان نشانه ی
نازی های آلمان میباشد. پس سرکار سامان در اینجا درخور سرزنش
نیست و شما هم نباید از این یک رهگذر* گلایه‌مند باشید.

جستار درباره ی پارسی گویی است و این برای من پذیرفته نیست جای پرداختن به جستار نادانسته به باورهای یک تن بپردازند

سامان
10-02-2013, 08:16 PM
جستار درباره ی پارسی گویی است و این برای من پذیرفته نیست جای پرداختن به جستار نادانسته به باورهای یک تن بپردازند
گرامی،
شخص شما از نظر من اصلا در این بحث جایگاهی ندارید. شما فرموده اید كه نژادپرست نیستید و بدین گونه اصلا در چارچوب بحث ما جای نمیگیرید. اگر تایید مینمودید كه نژاد پرستید آنگاه به شخص شما هم میپرداختم. بنابراین وقتی شما در چارچوب بحث ما جای نمیگیرید، دیگر پرداختن به باورهای شما اصلا موضوعیتی ندارد كه آن را به خودتان میگیرید.

سامان
10-02-2013, 09:47 PM
ما و دیگر هموندان میدانیم که انیجا سخن بر سر همان "پارسیک گویی" است،
با کژفرنود پیچاندن این نام که چیزی دگرگون نمیشود! همان که گفتید به "ادبیات
نوشتاری" ایشان نگاه کنیم نیز در همین راستا بوده ، نه در راستای سعدی !

ما که به شما خورده نگفتیم که چرا گول این نشانه را خورده یا زود داوری کردید! نه !
ما این را به شما خورده گرفتیم که از ابزار شانتاژ و کژفرنود "همراهی با بدان" سود بردید!
چون در گمان خود یکی از این بدان را پیدا کرده بودید که بدرد فرنودآوری شما میخورد و چنان
هم گویا کودن بود که آواتارش او را لو میداد!!

زمان هم که احمدی را رسوا میکنیم، برای این است که بگوییم که ببینید که ایران و ایرانی گری
چه اندازه میان مردم پسندیده شده که انگل اسلامیستی مانند احمدی هم بدان روی آورده
برای دلجویی یا فریب یا ... این را هر خواننده ای بروشنی هوش میکند!
اکنون هم ، به مانند احمدی، شاید نژاد پرستان هم بیایند و از این پسندیده بودن، کژبهره ببرند
ولی این پیوندی با بدی خود پارسی(ک!) گویی ندارد و نمیشد آنرا در پی فرنود های دیگرتان بیاورید.
لغزش شما اینجا بود!




پارسیگر
من از شما و هیچ فرد دیگری در اینجا واهمه ای ندارم که بخواهم منظور خود را جور دیگری نشان دهم. چنانچه روزی بخواهم به رابطه ی بین بزرگ کردن و تکیه ی بیش از حد بر وجهه های ناسیونالیستی (از جمله پاکسازی زبان از لغات بیگانه) و گسترش نژاد پرستی بپردازم، به وضوح بیان خوام نمود که شما مجبور به اشتباه خوانی نیتم نشوید.

Aria Farbud
10-02-2013, 10:00 PM
گرامی،
شخص شما از نظر من اصلا در این بحث جایگاهی ندارید. شما فرموده اید كه نژادپرست نیستید و بدین گونه اصلا در چارچوب بحث ما جای نمیگیرید. اگر تایید مینمودید كه نژاد پرستید آنگاه به شخص شما هم میپرداختم. بنابراین وقتی شما در چارچوب بحث ما جای نمیگیرید، دیگر پرداختن به باورهای شما اصلا موضوعیتی ندارد كه آن را به خودتان میگیرید.

اگر نژادپرست هم باشم باز هم روا نبود در این جستار به باور من بپردازید، اگر نگری در راستای جستار دارید بفرمایید...

سامان
10-02-2013, 10:06 PM
اگر نژادپرست هم باشم باز هم روا نبود در این جستار به باور من بپردازید، اگر نگری در راستای جستار دارید بفرمایید...

اگر نژاد پرست بودید، آنگاه رابطه ی نژاد پرستان و پارسیک شامل حال شما هم میشد و قطعا من به نژاد پرستی شما که همین جستار جایش است، میپرداختم.

Aria Farbud
10-02-2013, 10:16 PM
اگر نژاد پرست بودید، آنگاه رابطه ی نژاد پرستان و پارسیک شامل حال شما هم میشد و قطعا من به نژاد پرستی شما که همین جستار جایش است، میپرداختم.
گمان را بر این بگیرید من نژادپرستم چه خرده ای بر پارسیگویی رواست؟

سامان
10-02-2013, 10:38 PM
گمان را بر این بگیرید من نژادپرستم چه خرده ای بر پارسیگویی رواست؟
دیشب هم هشدار چنین فاجعه ای را دادم. نژاد پرستان نازیست با پوشش پالایش زبان پارسی شروع به رخنه در جوامع روشن فکری نموده اند. کسانی که واقعا دل در گرو میهن دارند میبایست مراقب باشند چه کسانی با چه نیاتی از پارسیک کردن زبان فارسی دفاع میکنند. وجود این افراد در بین طرفداران پالایش زبان فارسی لطمه ی جبران ناپذیری به این جنبش میزند. سلب اعتماد به نیت خیر این جنبش اولین و اصلی ترین این لطمات است و ...!!
برای فرض نژاد پرست بودن شما همین جواب کافی است؟!

Aria Farbud
10-02-2013, 10:49 PM
دیشب هم هشدار چنین فاجعه ای را دادم. نژاد پرستان نازیست با پوشش پالایش زبان پارسی شروع به رخنه در جوامع روشن فکری نموده اند. کسانی که واقعا دل در گرو میهن دارند میبایست مراقب باشند چه کسانی با چه نیاتی از پارسیک کردن زبان فارسی دفاع میکنند. وجود این افراد در بین طرفداران پالایش زبان فارسی لطمه ی جبران ناپذیری به این جنبش میزند. سلب اعتماد به نیت خیر این جنبش اولین و اصلی ترین این لطمات است و ...!!
برای فرض نژاد پرست بودن شما همین جواب کافی است؟!

خوب پیشنهادتان در این باره چیست؟
در هر زمینه ای اندیشه های گوناگونی به آن راه می یابند.

سامان
10-02-2013, 10:59 PM
خوب پیشنهادتان در این باره چیست؟
در هر زمینه ای اندیشه های گوناگونی به آن راه می یابند.
حالا شما واقعا نژاد پرست هستید یا خیر؟

مزدك بامداد
10-02-2013, 11:26 PM
حالا شما واقعا نژاد پرست هستید یا خیر؟
:e057::e057::e057::e057:

Aria Farbud
10-03-2013, 09:56 AM
حالا شما واقعا نژاد پرست هستید یا خیر؟

برای اینکه پارسی گویی برچسب نژادپرستی و و و نخورد چه پیشنهادی دارید؟
"پارسی گویی برای من ابزاری است کارآمد برای اندیشه جدا از اینکه چه هستم"

سامان
10-03-2013, 02:56 PM
برای اینکه پارسی گویی برچسب نژادپرستی و و و نخورد چه پیشنهادی دارید؟
"پارسی گویی برای من ابزاری است کارآمد برای اندیشه جدا از اینکه چه هستم"به نظر میرسد شما هم نژاد پرستی را بد میدانید.
شما وقتی به جمعی در موردی هشدار میدهید، فهم هشدار و عکس العمل مقابل آن دیگر به عهده ی خود آن جمع است. مگر این که شما جزو هواداران آن جمع باشید. وگرنه چنانچه اصرار بیشتری بکنید، عکس العمل آن جمع منفی خواهد شد. همینجا هم در مقابل این هشدار من عکس العمل شماها کاملا منفی بوده، چون من از هواداران پارسیک نیستم.
ولی به نظر من در قدم اول باید هویت افراد مشخص باشد تا بتوان گذشته و سابقه ی آنها را بررسی کرد.

Aria Farbud
10-03-2013, 03:06 PM
به نظر میرسد شما هم نژاد پرستی را بد میدانید.
شما وقتی به جمعی در موردی هشدار میدهید، فهم هشدار و عکس العمل مقابل آن دیگر به عهده ی خود آن جمع است. مگر این که شما جزو هواداران آن جمع باشید. وگرنه چنانچه اصرار بیشتری بکنید، عکس العمل آن جمع منفی خواهد شد. همینجا هم در مقابل این هشدار من عکس العمل شماها کاملا منفی بوده، چون من از هواداران پارسیک نیستم.
ولی به نظر من در قدم اول باید هویت افراد مشخص باشد تا بتوان گذشته و سابقه ی آنها را بررسی کرد.

آفرین به پیشنهادتان، هم اکنون در ایران این جوراندیشه را خوب می پسندند، درآمدش هم خوب است، فردیدم اداره ی هسته ی گزینش است.

سامان
10-03-2013, 03:23 PM
آفرین به پیشنهادتان، هم اکنون در ایران این جوراندیشه را خوب می پسندند، درآمدش هم خوب است، فردیدم اداره ی هسته ی گزینش است.
ربطی به ایران ندارد. همه جای دنیا همین است. اینکه در ایران از چیزی استفاده میکنند تا افراد را تحت کنترل و فشار بگذارند دلیل بر بد بودن آن چیز نیست. بالاخره شما که جنبشی را میخواهید به راه بیندازید باید هزینه اش را هم بپردازید. اینکه نمیشود شما در منزلتان بنشینید و با فیلتر شکن بطور ناشناس بیایید ادعای عوض کردن زبان را داشته باشید و انتظار داشته باشید کسی وقعی به شما بگذارد! تازه ادعایتان آنقدر زیاد باشد که همه را به جز خوتان ابله و نادان بدانید!
حالا کسی که در ایران است این بهانه را می آورد که میگیرند و داغ و درفشم میگذارند. آنهایی که خارج هستند هم حاضر نیستند اندکی خطر کنند!

Aria Farbud
10-03-2013, 03:53 PM
ربطی به ایران ندارد. همه جای دنیا همین است. اینکه در ایران از چیزی استفاده میکنند تا افراد را تحت کنترل و فشار بگذارند دلیل بر بد بودن آن چیز نیست. بالاخره شما که جنبشی را میخواهید به راه بیندازید باید هزینه اش را هم بپردازید. اینکه نمیشود شما در منزلتان بنشینید و با فیلتر شکن بطور ناشناس بیایید ادعای عوض کردن زبان را داشته باشید و انتظار داشته باشید کسی وقعی به شما بگذارد! تازه ادعایتان آنقدر زیاد باشد که همه را به جز خوتان ابله و نادان بدانید!
حالا کسی که در ایران است این بهانه را می آورد که میگیرند و داغ و درفشم میگذارند. آنهایی که خارج هستند هم حاضر نیستند اندکی خطر کنند!


واکاوی باورها بر سر ریش و نماز و روزه و... چه سودی داشته جز خشک اندیشی و دروغ پراکنی ؟
کی گفتم جنبشی می خواهم راه بندازم و اینکه من ناشناس آمدم جه پیوندی به جستار دارد؟
چه کسی داویده میخواهد زبان را "عوض" کند؟ سخن از پیرایش زبان بوده نه "عوض" کردنش.
تا کنون که شما بوده اید که پیشداوری نمودید کسی شما را کودن نخوانده.
خودم پارسیک را نخست از برای نیاز خودم می آموزم دست کم در میان دوستانم می دانم چه می کنم.
هم اکنون درون و برون کشور استادانی هستند که در این راه زندگی می کنند و کارشان ستودنی است



ربطی به ایران ندارد. همه جای دنیا همین است. اینکه در ایران از چیزی استفاده میکنند تا افراد را تحت کنترل و فشار بگذارند دلیل بر بد بودن آن چیز نیست.

ربطی به ایران ندارد. همه جای دنیا همین است. اینکه در ایران از چیزی استفاده میکنند تا افراد را تحت کنترل و فشار بگذارند دلیل بر بد بودن آن چیز نیست.

سامان
10-03-2013, 04:05 PM
واکاوی باورها بر سر ریش و نماز و روزه و... چه سودی داشته جز خشک اندیشی و دروغ پراکنی ؟
کی گفتم جنبشی می خواهم راه بندازم و اینکه من ناشناس آمدم جه پیوندی به جستار دارد؟
چه کسی داویده میخواهد زبان را "عوض" کند؟ سخن از پیرایش زبان بوده نه "عوض" کردنش.
تا کنون که شما بوده اید که پیشداوری نمودید کسی شما را کودن نخوانده.
خودم پارسیک را نخست از برای نیاز خودم می آموزم دست کم در میان دوستانم می دانم چه می کنم.
هم اکنون درون و برون کشور استادانی هستند که در این راه زندگی می کنند و کارشان ستودنی است
بحث بحث میاره دیگه. نمیشه که وقتی جوابتون رو میدم و جوابی براش ندارین بزنید صحرای کربلا که اینا ربطی به جستار نداره. خوب اگه خیلی نگران جستار هستین سوال و جوابهاتون رو هم در چارچوب جستار انجام بدین.
من هم بحثی با شمایی که نه دنبال عوض کردن زبان هستید نه میخواین جنبشی راه بندازین و فقط دنبال پارسیک بازی تو جمع دوستانه ی خودتون هستین ندارم.

Aria Farbud
10-03-2013, 04:19 PM
بحث بحث میاره دیگه. نمیشه که وقتی جوابتون رو میدم و جوابی براش ندارین بزنید صحرای کربلا که اینا ربطی به جستار نداره. خوب اگه خیلی نگران جستار هستین سوال و جوابهاتون رو هم در چارچوب جستار انجام بدین.
من هم بحثی با شمایی که نه دنبال عوض کردن زبان هستید نه میخواین جنبشی راه بندازین و فقط دنبال پارسیک بازی تو جمع دوستانه ی خودتون هستین ندارم.

1.شما سخن را به بیرون از جستار بردید
2.شما پاسخی به پرسش ها ندادید
3.بیشتر بگردید شاید پیداش کردید!

folaani
10-14-2013, 09:40 AM
آقا بنظر من با همون زبان متداول صحبت کنید بهتره ها.
منکه حال ندارم نوشته های شما رو تبدیل کنم!
بنظر بنده بهتره فقط جاهایی که واسه دقت و قطعیت واجبه از کلمات جدید خودتون استفاده کنید.
بهرحال اول باید دیگران نوشته های شما رو بخونن و براشون صرف بکنه که بعدش بخواد در عمل چیزی صورت بگیره.
بخصوص در بحثهایی که بحثهای سیاسی و علمیه که هدف اصلی ازش گسترش فرهنگ و زبان فارسی نیست.
Pragmatist باشید!

homayoun
10-14-2013, 12:02 PM
فیلوسفیا بدون تر زبانی و زیبا گویی چیز دلچسب و شیرینی نیست. مزدائیک(mathematik) هم همینگونه است. پس برید اینگونه سخن گفتن را یاد بگیرید. نگرش من این است که هومنی باید خیلی نادان باشد که نو (new)را با واژه ای مانند (جدید) بخواند. ما هتی در گویش این واژه ی ازاردهنده هم دشواری داریم. ان را جئیید و تجدید را تژدید میگوییم. پس رهایید این واژگان تازی که برای افریکاست! زبان ما از خون اریاییست!

--------
تاپیکی درباره ی دبیره ی پارسی یا لاتین نیافتم! پس این را اینجا میگوییم . من دیشب ازمایشی کردم. چند گزاره را با دبیره ی پارسیک خودمان نوشتم .سپس هم با دبیره ی لاتین. زمان ان را هم گرفتم... چند بار هم این آزمایش را کردم با گزاره های گوناگون. در پایان تندای نوشتن با دبیره ی پارسیک نزدیک به 2 برابر دبیره ی لاتین است. اگه لاتین را بهم چسبیده بنویسیم بازهم پارسیک 1.5 برابر است. من میاندیشم چون دبیره ی کنونی از پهلوی امده اینگونه است. نگرشم این است که دبیره ی پهلوی در نوشتار و خوانش آن تند تر است. نگرش دوستان چیست؟

-----
دوستان خواهش و را به گونه ای ننویسید که آن را Va خوانیم.

پارسیگر

homayoun
10-14-2013, 12:21 PM
تاپیکی درباره ی دبیره ی پارسی یا لاتین نیافتم! پس این را اینجا میگوییم . من دیشب ازمایشی کردم. چند گزاره را با دبیره ی پارسیک خودمان نوشتم .سپس هم با دبیره ی لاتین. زمان ان را هم گرفتم... چند بار هم این آزمایش را کردم با گزاره های گوناگون. در پایان تندای نوشتن با دبیره ی پارسیک نزدیک به 2 برابر دبیره ی لاتین است. اگه لاتین را بهم چسبیده بنویسیم بازهم پارسیک 1.5 برابر است. من میاندیشم چون دبیره ی کنونی از پهلوی امده اینگونه است. نگرشم این است که دبیره ی پهلوی در نوشتار و خوانش آن تند تر است. نگرش دوستان چیست؟

مزدك بامداد
10-14-2013, 04:22 PM
منکه حال ندارم نوشته
ما هم برای آدم های بیحال و بیخیال نمی نویسیم !



sonixax
10-14-2013, 09:57 PM
منکه حال ندارم نوشته های شما رو تبدیل کنم!

من هم حال ندارم ولی به شدت علاقه دارم و چون علاقه دارم حالش را پیدا میکنم .
هر چند که پارسی گویی نمیکنم ولی دوست دارم در باره اش بیاموزم .

folaani
10-15-2013, 06:09 AM
حداقل در بعضی چیزها، فارسی سازی و فارسی گویی چندان جالب و کارا نیست و حتی شدنی نیست.
مثلا توی رشتهء خودم که رایانه و برنامه نویسیه.
اینقدر اصطلاحات هست، اینقدر ترکیب میاد، اینقدر تغییر و افزوده ها زیاد و سریع هستن، که فرصت ترجمه و جا انداختن درست و حسابی اینا نیست. بخصوص که کسی که میخواد لغت سازی کنه باید تخصص خوبی در علوم رایانه و اینها هم داشته باشه. نباید این مسئله ساده گرفته بشه. حداقل باید یک تیم باشن که توش چندتا خبره کامپیوتر هم باشه. یا اینکه اصلا بیان در همین پابلیک و اینترنت و اینها با چند نفر و یا عموم مشورت کنن. بنده تاحالا چند مورد ترجمه های اشتباه یا مشکل دار دیدم که مسائلی رو هم ایجاد کردن. مثلا یک جا یک آدمی که مثلا خودش رو متخصص و برنامه نویس هم میدونه (واقعا هم هست)، بنا بر ترجمهء فارسیش دربارهء فلان اصطلاح تخصصی نظر داشت و میگفت فلان طوره، که بعدا با توضیح و سند بهش ثابت کردم کاملا غلطه و ترجمهء فارسی هم به دردی نمیخوره!
ما خدایی اینقدر وقت نداریم که حالا بخوایم اینا رو معادل سازی کنیم، بعد خودمون هم استفاده کنیم و جا بیفته برای خودمون و دیگران.
چون علم و فناوری بخش عمدش از اونور میاد و بخش اعظمش هم زبان انگلیسی است، بهینه ترین راه از نظر تخصصی اینه که با خود انگلیسی کار کنیم تاحد ممکن. فارسی تنها در حد ضرورت.
تبدیل بعضی اصطلاحات هم بنظر میاد واقعا دشواره. مثلا سر معنای همون اصطلاحی که با طرف بحث کردم، هیچکس نتونست یک معادل فارسی خوب براش پیدا کنه، و از بنده خواستن اگر چیزی بنظرم میرسه بگم، که بنده هم هرچی فکر کردم بنظرم نرسید (خب تخصص در زبان فارسی هم ندارم).

مزدك بامداد
10-15-2013, 08:33 AM
اینقدر اصطلاحات هست، اینقدر ترکیب میاد، اینقدر تغییر و افزوده ها زیاد و سریع هستن، که فرصت ترجمه و جا انداختن درست و حسابی اینا نیست
:e00e:
ما هم گفتیم که ما باید یک فرهنگستان کارآمد و پارسی دوست راستین داشته باشیم که زبان مان از دست نرود. زبان پارسی خودش این توان را دارد ولی یتیم افتاده !



homayoun
10-15-2013, 12:30 PM
ما خدایی اینقدر وقت نداریم که حالا بخوایم اینا رو معادل سازی کنیم، بعد خودمون هم استفاده کنیم و جا بیفته برای خودمون و دیگران.
چون علم و فناوری بخش عمدش از اونور میاد و بخش اعظمش هم زبان انگلیسی است، بهینه ترین راه از نظر تخصصی اینه که با خود انگلیسی کار کنیم تاحد ممکن. فارسی تنها در حد ضرورت.

واژگان انگلیسی را کشور های دیگر که انگلیسی زبان هم نیستند به کار میبرند. بدبختی ما از واژگان تازی است که ما را گیج و گمراه میکند. واژگان زشتی مانند مخرج مشترک مختلف الجهت مشتق ماورا محور اثر خارجی متمرکز تابع متواضی الاضلاع عمود قائم الزاویه قاعده تعیین جهت اینهاست که باید پاک شود. نه چیزی مانند انتگرال ....

Mehrbod
10-15-2013, 01:44 PM
واژگان انگلیسی را کشور های دیگر که انگلیسی زبان هم نیستند به کار میبرند. بدبختی ما از واژگان تازی است که ما را گیج و گمراه میکند. واژگان زشتی مانند مخرج مشترک مختلف الجهت مشتق ماورا محور اثر خارجی متمرکز تابع متواضی الاضلاع عمود قائم الزاویه قاعده تعیین جهت اینهاست که باید پاک شود. نه چیزی مانند انتگرال ....

واژه‌هایِ انگلیسی برگزیدگی کمتری دارند, ولی آنها هم در گذر زمان باید کم کم پارسیک شوند, نمونه‌وار, کدام اینها آسانتر و دریافتنی‌تر است:


کانورجنت یا همگِرا؟
واگِرا یا دایورجنت؟
پارالل یا همروند؟
مثلث یا تریانگل یا سه‌گوش؟
...


پارسیگر

homayoun
10-15-2013, 04:03 PM
واژه‌هایِ انگلیسی برگزیدگی کمتری دارند, ولی آنها هم در گذر زمان باید کم کم پارسیک شوند, نمونه‌وار, کدام اینها آسانتر و دریافتنی‌تر است:

کانورجنت یا همگِرا؟
واگِرا یا دایورجنت؟
پارالل یا همروند؟
مثلث یا تریانگل یا سه‌گوش؟
...


پارسیگر

منم همین را میگم. چیز هایی که کشور های دیگه مانند آلمان انگلیسی بگن ما هم همانرو میگیم! اگه اونا آلمانی گن ما هم پارسیک میگیم!

همه اینای که گفتی پارسیک بهتره.... ولی نمادهایی مانند lim یا sin به انگلیسی بهتره. یکی از فرنودهای مهادین دیوانه شدن دانش آموزان در مزدائیک یا یک درس ازاد دهنده به نام مطالعات اجتماعی در یک دبیرستان همین واژگان تازیست. ولی چه باید کرد؟

اگر روزی استاد دانشگاه شدید همه را به پارسی برگردانید و بگویید اگر کسی به تازی بنویسد نمره نمیگیرد... یا میتوان نسک ها را به پارسیک ناب برگرداند.... خود به خود همه چی دست میشود.

پارسیگر

Mehrbod
10-15-2013, 05:35 PM
منم همین را میگم. چیز هایی که کشور های دیگه مانند آلمان انگلیسی بگن ما هم همانرو میگیم! اگه اونا آلمانی گن ما هم پارسیک میگیم!

همه اینای که گفتی پارسیک بهتره.... ولی نمادهایی مانند lim یا sin به انگلیسی بهتره. یکی از فرنودهای مهادین دیوانه شدن دانش آموزان در مزدائیک یا یک درس ازاد دهنده به نام مطالعات اجتماعی در یک دبیرستان همین واژگان تازیست. ولی چه باید کرد؟


همین کاری که امروز میکنیم, کار خود امان.

نماد هم پیوندی به زبان ندارد, در همه جای جهان مزدائیک را یکجور مینویسند, ولی خب چیزهایی هست که باز بهتر است ترزبانیده شوند, مانند جایگزینی "میل کردن" با «نَمیدن».


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/10/88.jpg



همجهت = همسو
دوطرفه = دوسویه
...





اگر روزی استاد دانشگاه شدید همه را به پارسی برگردانید و بگویید اگر کسی به تازی بنویسد نمره نمیگیرد... یا میتوان نسک ها را به پارسیک ناب برگرداند.... خود به خود همه چی دست میشود.

پارسیگر


زوری که نیست!

کسیکه میخواهد چیزی بیاموزد و به اندیشه بها میدهد, خودبه‌خود به پارسیک روی میاورد, زیرا فرایند‌هایِ انگارش و پندارش را برای وی می‌آسانند.


پارسیگر

Nevermore
10-15-2013, 06:39 PM
برای نمونه در علم مکانیک سیالات ما واژه ی داریم به نام "لِزجت" که بی اندازه واژه ی بی ریخت و زمختی است.
اما برابر بسیار زیبای پارسی آنرا داریم که "گران روی" است.خود همین واژه به خوبی چم دانشیک اش را نشان می دهد.
یا "گشتاور" که دانشجو بی برو برگرد تنها با شنیدن این واژه می تواند دریابد که فردید چیست.
روی هم رفته در علم مکانیک تلاش خوبی برای پارسیگویی شده.نمونه:
تنش،کُرنش(که بی اندازه واژه ی زیبایی است)،کشش،خمش،پیچش،خزش،سخت و...

homayoun
10-15-2013, 06:44 PM
اگر روزی استاد دانشگاه شدید همه را به پارسی برگردانید و بگویید اگر کسی به تازی بنویسد نمره نمیگیرد... یا میتوان نسک ها را به پارسیک ناب برگرداند.... خود به خود همه چی دست میشود.

پارسیگر

زوری که نیست!

کسیکه میخواهد چیزی بیاموزد و به اندیشه بها میدهد, خودبه‌خود به پارسیک[4] روی میاورد, زیرا فرایند‌هایِ انگارش و پندارش را برای وی می‌آسانند.

هاها ... این را بگویید...ولی این کار را نکنید... شوخی توش بود.. منو خودم همه جزوه هارو به پارسی برمیگردونم. پارسیکردن نسک ها کار خوبیه!

مزدك بامداد
10-15-2013, 06:47 PM
روی هم رفته در علم مکانیک تلاش خوبی برای پارسیگویی شده.نمونه:
تنش،کُرنش(که بی اندازه واژه ی زیبایی است)،کشش،خمش،پیچش،خزش،سخت
چون خود عرب ها مانده اند که چه درست کنند و فرهنگستانی های عرب زده ی ما هم
که از روی آنها نگاه میکنند، ناچار به پارسی روی آورده اند از ترس انگلیسی و "هجمه ی
فرهنگی غرب"!! تازگی شنیدم که variation را " وردش" کرده اند ( برگرفته از پهلوی "ورتیدن"


پارسیگر

homayoun
10-15-2013, 06:48 PM
برای نمونه در علم مکانیک سیالات ما واژه ی داریم به نام "لِزجت" که بی اندازه واژه ی بی ریخت و زمختی است.
اما برابر بسیار زیبای پارسی آنرا داریم که "گران روی" است.خود همین واژه به خوبی چم دانشیک اش را نشان می دهد.
یا "گشتاور" که دانشجو بی برو برگرد تنها با شنیدن این واژه می تواند دریابد که فردید چیست.
روی هم رفته در علم مکانیک تلاش خوبی برای پارسیگویی شده.نمونه:
تنش،کُرنش(که بی اندازه واژه ی زیبایی است)،کشش،خمش،پیچش،خزش،سخت

اره درسته من خودم رشتم مکانیکه ... استاتیک مریام و دینامیک مریام هم خوندم... خدارا سپاس که اینگونه شده!

من نمیدانم کدام دیوانه ای نمیزاد این چرت و پرت ها رو درست کنیم. آخه نژاد آریایی را چه به زبان آفریکایی!
من که تا در توانم هست برای پارسیک کردن زبانمان میکوشم و میجنگم.

Nevermore
10-15-2013, 06:55 PM
چون خود عرب ها مانده اند که چه درست کنند و فرهنگستانی های عرب زده ی ما هم
که از روی آنها نگاه میکنند، ناچار به پارسی روی آورده اند از ترس انگلیسی و "هجمه ی
فرهنگی غرب"!! تازگی شنیدم که variation را " وردش" کرده اند ( برگرفته از پهلوی "ورتیدن"


پارسیگر

البته مزدک جان به گمانم ترزبان این واژه ها به دهه ها پیش بازگردد،آنزمان که فرهنگستان درست و درمان بود.اکنون هم کوشش ها را مترجمان شخصی می کنند نه فرهنگستان قلابی ای که حداد قاتل بر سر آن است.

مزدك بامداد
10-15-2013, 07:13 PM
آخه نژاد آریایی را چه به زبان آفریکایی!
زبان آفریکایی اگر کارآمد باشد که گرفتاری ندارد. نژاد آریایی (!) که چایی چینی را هم مینوشد!



homayoun
10-15-2013, 07:24 PM
زبان آفریکایی اگر کارآمد باشد که گرفتاری ندارد. نژاد آریایی (!) که چایی چینی را هم مینوشد!





میشه رک و پوست کنده منظور خودتون را بگید؟ من اینو میخوام بگم که ما ایرانی ها که اینچنان با زبان و فرهنگ تازی ها دگرسانی داریم..چرا باید زبان خودمون رو با زبان اونا الوده سازیم؟ اگر کارآمد باشد...خوب نیست دیگه...

چای جینی نوشیدن به نگرش شما گناه دارد؟

m@hdi
12-01-2013, 11:36 AM
من کلا از پارسیگویی خوشم نمیاد و در خوندن متن های پارسی مشکل دارم اما بشدت از عربیگویی بدم میاد یعنی از کسانی که میخوان تا آنجایی که ممکنه از عربی برای سخن گفتن استفاده کنن. در مراسم افتتاح پل صدر یکی از اعضای شورای شهر تهران که آخوند بود گفت این طرح در تاریخ بلدیه بی سابقه هست! آخه الان ما در 100 سال پیش که زندگی نمیکنیم! کلمه شهرداری هم یک کلمه جا افتاده هست پس تو که میتونی بگی شهرداری چرا میگی بلدیه؟! واقعا بعضیا به اینکه اعراب 1400 سال پیش درمون گذاشتن هم افتخار میکنن!

Spehr
12-08-2013, 05:03 PM
درود
اینکه همش می گویند عربی زبان فصیح و شیوا و... است به نگرم آن اندازه هم درست نیست.
بسیاری جاها عربی بسیار زشت و نژند و دست و پا چلفتی است.
مثلاً شما در پارسی می گویی: شما چند سالته؟
در عربی از واژه سنّ بهره می برند. سن هم چم دندان دارد هم چم سال. درگذشته برای اینکه پی ببرند ستور و اسب و یابو چند سالشونه دندانهاشو می شمردند!!!
در حقیقت وقتی شما از کسی می پرسی سنت چقدره یک جورهایی داری ناسزا می گویی!!!
ولی ما در پارسی هم برای دندان واژه داریم هم سال!

یا یک چیز دیگر اینکه مثلاً واژه تقلید از قلاده آمده است. یعنی وقتی یکی داره از یکی دیگری تقلید می کنه در اصل می خواهد بگوید که خود را برای دیگری به قلاده بسته است!!!!
در صورتیکه ما در پارسی برای جانوران واژه پالهنگ را داریم.
برای تقلید می توانیم بگوییم پیروی.
و برای هومن می توانیم بگوییم گردنبند ، سینه ریز و...

گرچه از این دست نمونه ها بازهم هست.

پارسیگر

Mehrbod
12-08-2013, 05:35 PM
درود
اینکه همش می گویند عربی زبان فصیح و شیوا و... است به نگرم آن اندازه هم درست نیست.
بسیاری جاها عربی بسیار زشت و نژند و دست و پا چلفتی است.
مثلاً شما در پارسی می گویی: شما چند سالته؟
در عربی از واژه سنّ بهره می برند. سن هم چم دندان دارد هم چم سال. درگذشته برای اینکه پی ببرند ستور و اسب و یابو چند سالشونه دندانهاشو می شمردند!!!
در حقیقت وقتی شما از کسی می پرسی سنت چقدره یک جورهایی داری ناسزا می گویی!!!
ولی ما در پارسی هم برای دندان واژه داریم هم سال!
...

هر چند نباید فراموشید که اینها وابسته به فرهنگ و زیستبومی که زبان در آن فرگشته هم میباشند. برای
ما ایرانیان شاید همانندیِ سالمان به شُمارِ دندان‌هایِ اسب زیبا نیاید, ولی برای عرب‌ها چیز زشتی دربر ندارد.


پارسیگر

homayoun
12-08-2013, 06:45 PM
هر چند نباید فراموشید که اینها وابسته به فرهنگ و زیستبومی[١] که زبان در آن فرگشته[٢] هم میباشند. برای
ما ایرانیان شاید همانندیِ[٣] سالمان به شُمارِ دندان‌هایِ اسب زیبا نیاید, ولی برای عرب‌ها چیز زشتی دربر ندارد.

چیزی که میسهد این است که زبان تازی یا عربی بهترین زبان جهان هم که باشد
زبان ما بی آن بسیار بهتر است.
دشمنی ما هم با زبان عربی نیست. این باور ها را کنار بگذاریم بهتر است.
واژگان بیگانه از فرانسه تا عربی و انگلیسی باید پاک شود.
برای نمونه خیلی خنده دار است که در زبان پختو یا همان پشتو
به مداد میگویند پنسل! یا پرابلم !
پس نه تنها عربی ,همه ی واژگان بیگانه که زیادی هستند بروند بهتر است.
تاجایی که به زبان آسیب نزنند.
واژگانی مانند شهید اسلام مسلم قیچی چاقو
میتواند بماند. ما همین جدید و اسم و قبل و بعد را ورداریم دیگران پیشکشمان.
در برخی کانال های دورنما مانند من و تو هنوز واژگانی مانند قدیمالاایام
دیده میشود! به راستی که مایه ی ننگ است!

پارسی