PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : منشور حقوق بشر کوروش کبیر "یاوه بزرگ"؟



atila
11-02-2010, 08:28 PM
و این منشوری که همه دنیا قبول دارن



هفته نامه "اشپیگل" چاپ آلمان در شماره 28 سال 2008 نوشته ای به نام "فرمانروای قلابی صلح" به قلم ماتیاس شولتس Matthias Schulz منتشر کرده است. در این نوشته نویسنده می گوید که کوروش پیام آور صلح و حقوق بشر نبوده است و یکی چون دیگر دیکتاتورهای زمان خویش بوده است و در این راستا منشور حقوق بشر کوروش را یک "سند تبلیغاتی" می خواند.

این نوشته که در هفته نامه معتبر "اشپیگل" چاپ شده است، کم کم دارد توجه همگان را جلب می کند. ایرانیان آلمانی زبان چند واکنش به این نوشته نشان داده اند. تا آنجا که در اینترنت دیدم، واکنش ها تاکنون بیشتر عصبی و غیرمنطقی بوده اند.


در اینجا برگردان نوشته "اشپیگل" را می آورم تا هر کس درک مستقل خود را از نوشته اصلی به دست آورد و چون بسیار مورد های مشابه دیگر تفسیرهای دست چندم به وجود نیاید. خود نیز زمان برای پژوهش بیشتر پیرامون استدلال های این نوشته نیاز دارم؛ هر چند که نوشته از دید من چندان پخته به نظر نمی آید و دارای چند اشکال ساختاری است و به جای کاربرد روش های علمی کمی نیز از فرهنگ پلمیک یاری جسته است. با وجودی که هیچ گونه تعصبی به این گونه مورد ها ندارم، کمی نیز بوی فرهنگ از گونه روزنامه کیهان می آید. اما دارای چند نمونه و استدلال تاریخی است که نیاز به تامل دارد.در تاریخ ایران نکته های مبهم بسیاری وجود دارند که تاکنون کسی به آنها نپرداخته است. این نکته یکی از آنهاست.

دیدگاه های خود را در اینجا بنویسید تا یک تبادل سازنده دیدگاه ها را داشته باشیم.



نویدار



=================================



فرمانروای قلابی صلح


هفته نامه "اشپیگل"، شماره 28/2008


ماتیاس شولتس


در سازمان ملل متحد در نیویورک در ویترینی شیشه ای لوح 2500 ساله به خط میخی نام "منشور باستانی حقوق بشر" وجود دارد که به آن احترام فراوان می گذارند. اکنون آشکار می گردد: این لوح را یک دیکتاتور باستانی نوشته است که مخالفان خود را شکنجه می کرده است.


قرار بود آن چه که محمد رضا شاه پهلوی در نظر داشت، جشن رکوردها گردد. او نخست "انقلاب سفید" (اصلاحات ارضی) را اعلام کرد و خود را "آریامهر" خواند. حال، در سال 1971 نیاز آن را حس کرد که "2500 سال پادشاهی ایران" را جشن بگیرد و این گونه بود که اجرای "بزرگترین نمایش جهان" اعلام گشت.

او دستور داد که پنجاه خیمه باشکوه بر ویرانه های تخت جمشید (پرسپولیس) برپا سازند. 69 نفر از سران کشورها و پادشاهان و در میان انها پادشاه ژاپن به آنجا رفتند. در آنجا 20،000 لیتر شراب نوشیده شد به همراه خوراک بلدرچین، طاووس و خاویار در ظرف طلا. بر روی میزها نیز بطری های شراب "شاتو لافیت" Château Lafite گردانده می شد.

در نقطه اوج جشن شاه به سوی آرامگاه کوروش دوم گام نهاد که در سده ششم پیش از میلاد در یک جنگ درازمدت خونین بیش از پنج میلیون کیلومتر مربع را تسخیر کرده بود.

"منشور باستانی حقوق بشر " مورد ستایش همگان

با بیش از صد میلیون دلار هزینه، ستایش از پادشاه باستانی ایرانیان امری پرهزینه و مورد انتقاد بود. شاه در پاسخ با این انتقادها گلایه وار گفته بود: "یعنی با نان و تربچه از سران کشورها پذیرایی کنم؟"

حتی رهبر مذهبی آیت الله خمینی نیز از تبعیدگاه خود نفرت خود را از این کار ابراز داشت: "جنایت های شاهان ایرانی صفحات تاریخ را سیاه ساخته است." با این وجود شاه معتقد بود که بهتر می داند. او بیان داشت که کوروش انسانی ویژه بوده است با اندیشه انسانی، سرشار از محبت و مهربانی. او نخستین انسانی بوده است که حق "آزادی اندیشه" را بنیان نهاده است. شاه این دید خود را به اطلاع سازمان ملل متحد نیز رسانید. در روز 14 اکتبر که جشن در تخت جمشید در اوج خود بود، خواهر دوقلوی او (اشرف پهلوی) گام به بنای سازمان ملل متحد در نیویورک نهاد. در آنجا او کپی لوح منشور حقوق بشر را به "سیتو اوتانت"، دبیر کل سازمان ملل هدیه داد. او نیز برای این هدیه تشکر کرد و آن را به عنوان "منشور باستانی حقوق بشر" مورد ستایش



قرار داد.

اکنون این دبیر کل سازمان ملل بود که می گفت: پادشاه پارسی این "هوشمندی را در احترام به تمدن های دیگر نشان داد." سپس اوتانت دستور داد این لوح گلی را که بیانیه این کوروش دوم به اصطلاح انسان دوست سال 539 پیش از میلاد را در بر دارد، در یک ویترین شیشه ای در بنای اصلی سازمان ملل به نمایش بگذارند. این لوح هنوز آنجاست، در کنار قدیمی ترین قرارداد صلح جهان.


تعارفات بزرگ، سخنان بزرگ، یاوه بزرگ


به نظر می رسد که سازمان ملل متحد قربانی یک حقه بازی شده است. بر خلاف ادعای شاه، جوزف ویزهوفر (Josef Wiesehofer) شرق شناس پرسابقه از شهر کیل می گوید که این لوح خط میخی بیش از یک "پروپاگاند" (تبلیغ) نیست. او می گوید: "این که نخستین بار کوروش اندیشه های حقوق بشر را طرح کرده است، سخنی پوچ است."

هانس پتر شاودیگ (Hanspeter Schaudig)، آشورشناس از هایدلبرگ نیز در این فرمانروای باستانی، مبارز پیشاهنگ برابری و احترام نمی بیند. زیردستان او باید پاهای او را می بوسیدند.

نزدیک به سی سال این فرمانروا شرق را به جنگ کشید و میلیون ها انسان را در بند مالیاتی خود اسیر ساخت. به دستور او بینی و گوش نافرمایان را می بریدند. محکومان به مرگ را تا سر در خاک می کردند و خورشید کار را به پایان می رساند.

آیا سازمان ملل این دروغ تاریخی ساخته و پرداخته شده توسط شاه را بدون تحقیق پذیرفته است؟


"سازمان ملل یک خطای بزرگ مرتکب شده است."


این کلاوس گالاس (Klaus Gallas) متخصص تاریخ هنر که در شهر وایمار گرم تدارک فستیوال فرهنگی آلمان و ایران ("دیوان غربی-شرقی، تابستان 2009″) است، بود که این بحث را به افکار عمومی کشاند. در تدارک این فستیوال بود که او متوجه ناهمخوانی هایی در این منشور شد. او می گوید: "سازمان ملل یک خطای بزرگ مرتکب شده است."

با وجود درخواست های فراوان "اشپیگل" سازمان ملل حاضر به ابراز نظر در این مورد نیست. "سرویس اطلاعات سازمان ملل" در وین کماکان بیان می دارد که این سنگ نبشته شرقی توسط بسیاری به عنوان "نخستین سند حقوق بشر" پذیرفته شده است.

پیامد های این کار بسیار سنگین است. در این میان حتی در کتاب های درسی مدرسه های آلمان نیز این ایرانی باستانی (کوروش) به عنوان پیشاهنگ سیاست بشردوستی تدریس می شود. در اینتر نت نیز یک ترجمه جعلی پخش شده است که در آن کوروش حتی حداقل دستمزد و حق پناهندگی را نیز تدوین کرده است. "برده داری باید در تمام جهان برچیده شود. هر کشوری می تواند آزادانه تصمیم بگیرد که آیا رهبری مرا می خواهد یا نه." اینها سخنانی هستند که در آنجا گفته شده اند.

حتی شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل در سال 2003 نیز در این دام افتاده است. او در سخنرانی خود در اسلو گفت: "من یک زن ایرانی هستم، از نواده کوروش بزرگ، همان فرمانروایی که بیان داشت که نمی خواهد بر مردمی حکومت کند که او را نمی خواهند."

دانشمندان حیرت زده مانده اند که یک شایعه چگونه خود به خود گسترش می یابد. تا این میزان روشن است که در مرکز این بلوف بزرگ چهره ای ایستاده است که شرق باستان را بیش ار هر



کس دیگری به لرزه درآورد. "نبوغ نظامی" (ویزهوفر) کوروش او را تا هند و به مرزهای مصر رساند. او آفریننده کشوری با ابعاد عظیم نوین بود. در اوج قدرت خویش، او صاحب امپراطوری افسانه ای بود که به ثروت خود می بالید. اگرچه در ابتدا همه چیز بسیار ناچیز آغاز گشت. این مرد جوان که فرزند یک پادشاه کوچک بی اهمیت در پارس در جنوب غربی ایران بود، در سال 599 پیش از میلاد بر تخت سلطنت نشست.


یک عمل گرا با شلاق و شیرینی و نه یک بشردوست


حتی در دوران باستان نیز حماسه های عجیب و غریب پیرامون سلسله های حکومتی ساخته و پرداخته می شدند. یکی از آنها می گوید که کوروش در بیابان بزرگ شد و یک سگ به او شیر می داد. از او هیچ تصویر یا تندیس واقعی وجود ندارد.

غرب بسیار زود اراده نیرومند او را حس کرد. او نخست بر ایلامی ها، ملت همسایه خود چیره شد. سپس در سال 550 پیش از میلاد با ماشین جنگی سریع و سربازان خود در زره های برنز بر مادها حمله برد. پس از آن بر آسیای کوچک پیروز شد که در آن صدها هزار یونانی در جوامع کوچک می زیستند. اشراف زاده های "پرینه" به بردگی گرفته شدند.

سردار جنگی برای استراحت از جنگ، به کاخ خود در پاسارگاد باز می گشت، جایی که گرداگرد از باغ های آبیاری شده "پارادایسوس" (پردیس-مترجم) بود. در کاخ نیز او حرم بزرگی داشت. البته او زمان زیادی در آنجا نماند و به زودی دوباره روانه جبهه شد، این بار در افغانستان. در 71 سالگی بود که کارش در جایی در ازبکستان به پایان رسید. نیزه ای به ران او خورد و او سه روز پس از آن درگذشت.

"ویزهوفر" این پادشاه را "عمل گرا" (پراگماتیست) و زیرک در جنگ و هوشمند در سیاست داخلی می خواند که با "سیاست شلاق و شیرینی" به هدف های خود می رسید. او بشردوست (اومانیست) نبود.

البته برخی از هلنی ها از این سردار پیروز خوششان می آمد. هرودوت و اشولس (که هر دو در سال های بعد می زیستند) این رهبر شرقی را به عنوان بخشنده و مهربان می ستودند. در کتاب مقدس نیز او قدیس نام برده می شود چون او گویا به یهودیان اسیر اجازه داده است که به اسراییل بازگردند.

اما تاریخ شناسان مدرن گزارش های این گونه را به عنوان تملق و چاپلوسی افشا ساخته اند. "ویزهوفر" می گوید: "در دوران باستان یک تصویر درخشان از کوروش ساخته شد." اما در حقیقت او یک حاکم خشن چون دیگران بوده است. ارتش او مناطق مسکونی و مکان های مقدس را غارت می کرد و اشراف شهری را به اسارت می برد.

این که این مرد را بنیان گذار حقوق بشر جا بزنند، تنها می توانست به فکر شاه برسد که خود در سال های 60 دچار دشواری بود. با وجودی که ساواک، پلیس مخفی او، وحشیانه شکنجه می کرد، همه جا در کشور مقاومت شکل می گرفت. گروه های مارکسیستی بمب پرتاب می کردند و ملاها مردم را به مقاومت فرا می خواندند.



این لوح گلی یک خیانت سیاسی فرومایه را جاودانه کرده است


از این رو فرمانروا (شاه) تلاش داشت که خود را به گذشتگان باستانی بچسباند. آن گونه که کوروش در آن زمان پدر ملت بود، "من نیز امروز هستم." شاه ادعا می کند که "تاریخ پادشاهی ما با بیانیه مشهور کوروش آغاز می شود. این یکی از درخشانی ترین سندهایی است که در باره روح آزادی و برابری در تاریخ بشری یافت می شود."

اما حقیقت این است: این لوح گلی یک خیانت سیاسی فرومایه را جاودانه ساخته است. آن زمانی که این نوشته در سال 539 پیش از میلاد تدوین می شد، کوروش درگیر دراماتیک ترین بخش زندگی خود بود. او جرات آن را یافته بود که بر امپراطوری جدید بابل، رقیب نیرومند برای تسلط بر خاورمیانه، حمله برد. گستره این دولت تا فلسطین بود و مرکز آن بابل باشکوه بود با برج 91 متری، که تاج آن بود و مرکز دانش و هنر. افزون بر آن این سرزمین پر از سلاح نیز بود. با این وجود این پارسی جرات حمله را یافت. نیروهای او مسیر دجله را پیمودند و نخست اوپیس (Opis) را تسخیر کرده و تمام اسیران را کشتند. سپس به سوی بابل سرازیر شدند. آنجا نبونید، پادشاه پیر 80 ساله پشت دیوار 18 کیلومتری پیرامون شهر سنگر گرفته بود.

در همین زمان روحانیون خدای مردوک در بابل طرح خیانت به سرزمین خود را می ریزند. آنها که از این که پادشاه شان قدرت روحانیون را محدود ساخته بود، عصبانی بودند، به گونه ای نهانی دروازه های شهر را گشودند و نمایندگان پارسیان دشمن را به شهر راه دادند. نبونید به تبعید فرستاده شد و پسرش کشته شد.

سپس تبانی بر سر تسلیم بدون جنگ شهر صورت گرفت. کوروش آزادی همه هموطنان خود را که در جنگ های پیشین به اسارت گرفته شده بودند را خواستار شد . او همچنین تندیس های خدایان را که دزدیده شده بودند را بازپس گرفت.



این بخش ها بودند که از سوی شاه به گونه ای دیگر به عنوان رد عمومی برده داری بازتفسیر شدند. اما در حقیقت کوروش تنها زنجیرهای هم وطنان خود را گشوده بود.

روحانیون برای این خدمت خیانت کارانه پول و زمین دریافت کردند. در پاسخ آنها کوروش را "کبیر" و "عادل" و در اساس او به عنوان کسی که همه جهان را "از نیاز و دشواری رها می سازد"،



خواندند.

تنها پس از آن که همه چیز روشن گشته بود، کوروش خود وارد شهر شد. او با اسب خویش از میان دروازه درخشان آبی رنگ "ایشتار" گذشت. زیر پای او شاخه های نی گسترده بودند. سرانجام، آن گونه که در سطر 19 نوشته شده است، مردم اجازه یافتند که "پای او را ببوسند."

در این لوح به خط میخی هیچ چیز در باره رفرم های عمومی، اخلاقی یا توصیه های بشردوستانه وجود ندارد. "شاودیگ" محقق آن را "قطعه ای پروپاگاند درخشان" می نامد.

اما این شایعه فرمانروای صلح طلب به برکت روحانیون حقه باز ایجاد شد و اکنون پس از ستایش از سوی سازمان ملل متحد این حباب کماکان بزرگتر می شود.


ملاها نیز در این آیین کوروشی همیاری دارند


تازگی ها ملایان نیز در این آیین کوروشی همراهی می کنند. در ماه زوئن موزه بریتانیا (British Museum) در لندن خبر داد که لوح گران بهای اصلی را به تهران امانت می دهد. این لوح اکنون نماد غرور ملی ایرانیان شده اشت.

"گالاس" فاش ساخت که: "حتی چندی پیش از پارلمان آلمان درخواست شده بود که نمونه این لوح را در یک ویترین شیشه ای در پارلمان به نمایش گذارند. این درخواست البته بازپس گرفته شده است. اما خدشه سازی تاریخ متوقف نشده است. با این ستایش منحوس از سوی سازمان ملل متحد، شایعه ای متولد شده است که کماکان تغذیه جدید می یابد.

یک ضرب المثل شرقی می گوید: "یک نادان سنگی را در چاه می اندازد که ده عاقل نمی توانند آن را بیرون آورند."

* * *

این نوشته را به انگلیسی یا آلمانی بخوانید.

مراجع:


(1): http://www.spiegel.de/spiegel/0,1518,564395,00.html (http://www.spiegel.de/spiegel/0,1518,564395,00.html)


(2): http://www.spiegel.de/international/...566027,00.html (http://www.spiegel.de/international/...566027,00.html)

---------- ارسال جدید اضافه شده در 08:28 PM ---------- ارسال قبلی در 08:11 PM ----------

و این همهمه مردم جهان که منشور قلابی را قبول دارن یکی از خودشون یعنی یه فارسه تمام عیاره

واکنش تند لاریجانی در اصفهان به سخنان احمدی نژاد و مشائی (http://noorportal.net/News/ShowNews.aspx?ID=25670)
http://www.daftarche.com/images/imported/2010/11/3.jpg به گزارش خبرنگار اعزامی مهر به اصفهان، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی که عصر یکشنبه در سفری چند ساعته عازم اصفهان شده است در جمع مردم اصفهان در محل مسجد جامع این شهر طی سخنانی از اظهارات رئیس دفتر رئیس جمهور انتقاد کرد و گفت: امروز در کشور حرف هایی زده می شود که حرف های اصلی مردم نیست چرا ذهن را به سمت دیگر می بریم و روزها وقت مردم و رسانه ها برای مکتب ایرانی گرفته می شود؟!
وی گفت: این حرف بیهوده ای است می توانیم بگوییم مکتب عرفانی - فلسفی ایران اما مکتب ایران یا آمریکا معنا ندارد. چرا این حرفها را می زنید؟
لاریجانی خطاب به رئیس دفتر رئیس جمهور اظهار داشت: اگر قصدتان ترویج تفکر ناسیونالیسم است اولا این حرفها به شما نمی آید چرا این حرفها را می زنید اگر مفهوم تفکر اسلامی ایران است همان بهتر است گفته شود مکتب اسلامی یعنی مکتب شیعی و تفکری که امام (ره) آن را مبنا قرار داد.
وی تاکید کرد: دوران مسئله ناسیونالیسم گذشته است و برای این زمان نیست. طرح این مسئله چه نقطه قوتی برای ماست اگر امروز ایران در منطقه نفوذ دارد به واسطه اسلام است. اگر در رژیم گذشته یک عده ای حرف ها را می زدند برای مقاصد دیگری بود. بیان حرف های متشابه با آن زمان برای چیست؟
رئیس مجلس همچنین برجسته کردن شخصیت کوروش را اشتباه خواند و گفت: من با برخی تلاشهایی که پادشاهان ایرانی انجام داده اند و بیان تلاشهای آنها مخالف نیستم اما چرا برای برجستگی آنها تلاش می شود؟
نماینده قم در خانه ملت افزود: من مخالف این هستم که درباره برخی شخصیت های تاریخی گذشته منفی صحبت کنیم. کوروش و شاه عباس همه شخصیت هایی هستند که در زمانه خود اقداماتی انجام دادند. نه باید خیلی منفی صحبت کرد نه آن را برجسته کرد. مقصودشان از این برجستگی چیست؟
وی ادامه داد: ما که در مکتب خود حضرت رسول اکرم (ص) را داریم. امام علی (ع) را داریم که اینان حکومت کردند. ما چرا اینها را بیان نمی کنیم؟ چطور یک مرتبه از کوروش صحبت می کنیم. من نمی گویم منفی صحبت کنید می گویم چرا این را برجسته می کنید؟
لاریجانی گفت: اگر مقصود ترویج تفکر ناسیونالیسم است که متعلق به این زمان نیست چه بهره ای از آن می برید؟ اگر نگاه ما به شرایط بین الملل دقیق باشد این حرف را نمی زنیم امروز تامل روی مردمسالاری دینی است؛ فکر ما را بارور می کند و ایران را توانمند می سازد نه این حرفها. اگر هم مقصود دیگری دارید مقصودتان را روشن بگویید.
رئیس مجلس تصریح کرد: گفته می شود کتیبه کوروش مهمترین سند حقوق بشری است. بله در کتیبه کوروش نکات خوب وجود دارد اما نگاه کنید آن برای ما مهم تر است یا کلام امام علی(ع). امام علی (ع) در نامه به عامل خود در آذربایجان می گوید: "مبادا بپنداری که امتی که به تو سپرده شده است یک شکار است و آن را به چنگ آورده ای، اینطور نیست این امانتی است که بر گردن تو گذاشته شده است و ما فوق تو از تو رعایت و نگهداری حفظ حقوق مردم را می خواهد تو را نرسد که به استبداد در میان مردم رفتار کنی."
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به نامه امام علی (ع) به مالک اشتر گفت: حضرت علی (ع) در این نامه می فرماید در قلب خود استشمام مهربانی و محبت لطف به مردم را آشنا کن. مبادا مانند یک درنده که دریدن و خوردن را فرصت می شمارد رفتار کنی که مردم تو یا مسلمانانند که برادر دینی تو هستند یا غیر مسلمانند که مانند تو انسان هستند.
لاریجانی تاکید کرد: این نظام حقوق بشر است.
رئیس قوه مقننه ادامه داد: امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند بزرگترین حقوق متقابل حق حکومت بر مردم و حق مردم بر حکومت است. فریضه الهی است که بر همه حقوقی مقرر فرموده است. این حقوق مایه التزام روابط مردم و عزت این مردم قرار داده است. مردم هرگز روی شایستگی نخواهند دید مگر حکومتشان صالح باشد و حکومت ها صالح نخواهند بود مگر بر توده مردم استوار باشند. هرگاه توده ملت به حقوق حکومت وفادار باشند و حکومت حقوق مردم را ادا کند آن وقت است که حق در اجتماع محترم و حاکم خواهد شد. آن وقت است که ارکان دین برپا خواهد خواست و آنگاه است که نشانه ها بدون هیچ گونه انحرافی ظاهر خواهد شد. آن وقت است که سنت ها در مجرای خود قرار خواهد گرفت و دشمن از طمع به این اجتماع محکم استوار مایوس خواهد شد.
لاریجانی افزود: امام علی (ع) مجددا در جای دیگری می فرماید ای مردم حقی من بر شما دارم و حقی شما بر من دارید. اما حق شما بر من خیرخواهی درباره شماست و تنظیم فراوان نمودن بیت المال برای تامین معیشت سالم برای شما و تصدی بر تعلیم شما که از جهل نجات یابید و تادیب شما که علم شما را بسازد اما حق من بر شما وفا به بیعتی است که با من کردید و خیرخواهی در حضور و غیاب و پاسخ مثبت در آن هنگام که شما را بخوانم و اطاعت از من وقتی به شما دستوری بدهم.
وی تاکید کرد: اگر می خواهیم منشور حقوق بشر بنویسیم باید از کلام امام علی آن را بگیریم.
رئیس مجلس افزود: مرحوم علامه جعفری سالها پیش کتابی در خصوص حقوق بشر از نگاه امام علی (ع) نوشتند. اینها را باید مبنا قرار دهیم. درست است در سند کوروش نکاتی در این زمینه هست اما شما به یک دریای وسیع تر وصل هستید.
وی خطاب به مردم اصفهان گفت: شما که در اصفهان پایه گذار مکتب تشیع هستید دسترسی فراوان به منابع دارید و باید از آنها استفاده کرد. توجه داشته باشید که راه ما این است. اتفاقا امروز دنیای اسلام به این نیاز دارد.
لاریجانی گفت: باز این روزها درباره اینکه مجلس در راس امور نیست صحبت هایی شده و بیان شده که امام (ره)، زمانی این را فرمودند که ریاست جمهوری شرایط امروز را نداشته و مملکت جنبه پارلمانی داشته است. این حرف واقعی نیست. وقتی کشوری پارلمانی باشد رئیس جمهور هم باید از درون پارلمان بیرون آید اما اگر رئیس جمهور را مردم انتخاب کردند، مجلس را هم مردم انتخاب کردند یعنی دو رکن وجود دارد که هر دو محترم هستند.
نماینده قم یادآور شد: اینکه امام (ره) فرمودند مجلس در راس امور است برای این است که قوه مجریه قوه مهمی است. قدرت زیادی دارد و مردم وکلایی انتخاب می کنند که از آن نگهبانی کند. مبادا دولت از مسیر درست منحرف شود و مبادا به حقوق ملت تجاوز شود.
لاریجانی گفت: اتفاقا در قانون اساسی قبلی اختیارات رئیس جمهور در برخی بندها بیشتر از امروز بود. همان زمان هم رئیس جمهور اصل بود و قوه مجریه قوه مستقل بود و امروز هم اینگونه است.
رئیس مجلس ادامه داد: امام (ره) به درستی فرمودند که مجلس در راس امور است زیرا نگهبانی می کند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب قوه مقننه ریل گذار است که قوه مجریه روی این ریل حرکت می کند. گاهی تصور می شود که اگر ما در مجلس قوانینی تنظیم کنیم دست و پای دستگاه های اجرایی را می بندیم. اینطور نیست. ما دنبال روان سازی هستیم. ما دنبال این هستیم که قوه مجریه پرش کند. کمکش کنیم و اصلا دنبال سنگ اندازی نیستیم اما یک نکته وجود دارد. همیشه قید گذاشتن به معنای نقص نیست. ما مسلمانیم. خدا برای ما احکام شرع گذاشته است. اینها همه قید است اما اینها قیودی هستند که مانند یک ریل ما را به سعادت می رساند.
وی افزود: قید گذاشتن به معنای سقوط نیست. گاهی این قیدها انسان را به سمت کمال رهنمون می کند.
لاریجانی گفت: آنچه مهم است این است که در کشور ما وقتی رهبر معظم انقلاب در راس قوا هستند همه باید برادری پیشه کنند. با هم سازگار و رفیق باشند. امروز اگر می خواهید کشورمان پیشرفت کند سه قوه باید دست به دست هم دهند. مسائل فرعی از این دست مسائل مردم نیست. مردم از ما حفظ میراث انقلاب و شهدا و توجه به معیشتشان را می خواهند. اینکه شغل برای مردم ایجاد شود. تورم مهار شود. این مسائل اصلی کشور است. مردم می خواهند در مقابل اجانب ایستادگی شود. اینها چیزهایی است که مردم از ما می خواهند.
وی تاکید کرد: من عاجزانه از مدیران کشور می خواهم به پند پیر انقلاب و رهبر معظم انقلاب گوش دهند. ایشان فرمودند به مسائل اصلی بپردازید. اینها مسائل فرعی است. وقت برای نظریه پردازی هست. این نظریات خیلی پایه های قوی ندارند. اگر ما هم خیلی فرصت نمی کنیم درباره این چیزها صحبت کنیم فکر می کنیم که به مصلحت نیست. کار اصلی کشور در اموری دیگر است.
رئیس مجلس مجددا یادآور شد: متواضعانه از مدیران کشور می خواهیم که راهی را که رهبر معظم انقلاب مشخص کردند مبنا قرار داده و روی اصول و منهج اصلی تمرکز کنند که این راه نجات است

Reactor
11-02-2010, 09:59 PM
و این منشوری که همه دنیا قبول دارن

...

پس با این حساب حق تحصیلی به زبان مادری هم میشه "یاوه بزرگ" دیگه؟
راستی چرا این دری وری ها رو فارسی مینویسی؟ مگه عشق تورکی نداری؟ خوب تورکی بنویس که هیچکس هم نفهمه چی نوشتی! همینجوری تاپیکو باز کنیم بخندیم بعد تاپیکو ببندیم.. آهان نه اینجوری خنده ش بیشتره
:21:

sonixax
11-02-2010, 10:02 PM
پس با این حساب حق تحصیلی به زبان مادری هم میشه "یاوه بزرگ" دیگه؟
راستی چرا این دری وری ها رو فارسی مینویسی؟ مگه عشق تورکی نداری؟ خوب تورکی بنویس که هیچکس هم نفهمه چی نوشتی! همینجوری تاپیکو باز کنیم بخندیم بعد تاپیکو ببندیم.. آهان نه اینجوری خنده ش بیشتره
:21:

نوشتن به زبانی غیر از فارسی خلاف قوانین است :53: