PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پادشکنندگی - Antifragility



Mehrbod
11-19-2012, 07:19 PM
پادشکنندگی[1] - Antifragility

چند گاه درازی است که میخواستم در اینباره جستاری بیاغازم. فلسفه پادشکنندگی که نام آن بِگرایند تاکنون به گوشتان نباید خورده باشد، یکی از برترین و کاربردی‌ترین نگره‌هایی[2] است که من تا به امروز برخورده‌ام.

نگره پادشکنندگی که بدست اندیشمند همدوره «نسیم نیکولاس طالب» آمیونی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%B4%D9%85%D8%A7% D9%84%DB%8C_%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86) نگره‌پردازی[3] شده به نگر من یکی از بهترین و بایاترین[4] ابزارهایی است که برای پیشرفت زندگی خود و همچنین فردای ایران میباید زمینه کارمان سازیم.

این نگره که میتوان آنرا زیرگردآیه‌ی نگره‌های واکافت[5] سیستم (a subset of system analysis) برشمرد، به این پاسخ میدهد که در زندگی:


چه کنیم زمانیکه نمی‌دریابیم/نمی‌فهمیم - What to do when we don't understand

به سخن دیگر، هنگام رویارویی با رویدادهایی که دانشمان کاستی دارد، و یا بسادگی نمیتوانیم از چون و چم رویداد سر دربیاوریم، چه رویکردی را بگزینیم.
واپسین کتاب «نیکولاس طالب» که همین هفته دیگر (27 نوامبر) با همین نام بدست چاپخانه پنگوئن (http://www.penguin.co.uk/nf/Book/BookDisplay/0,,9781846141560,00.html) پخش میشود، از انگشت‌شمار کتابهایی است که من نزدیک به یک سالی است با شور و انگیزه هر چه بیشتر انتظارش را میکشم! :e402:

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/47.jpg

دو کتاب پیشین نیکولاس طالب که درباره همین فرهَــشت (موضوع) هستند، ولی با نگرش از کُنج‌های گوناگون بچینش:


Fooled by Randomness: The Hidden Role of Chance in Life and in the Markets (https://en.wikipedia.org/wiki/Fooled_by_Randomness)
The Black Swan: The Impact of the Highly Improbable (https://en.wikipedia.org/wiki/The_Black_Swan_(Taleb_book))


میباشند که این دو، و بویژه کتاب دوم وی «سیاه‌ قوی قوی سیاه» که او را در تراز جهانی شناساند، هر چه بیشتر و دقیقتر پیرامون پرسمان «چه کنیم زمانیکه نمیدانیم چه میگذرد» نوشته شده‌اند؛ شیوه نگارش هر دو کتاب نیز بسیار گرم و دلنشین بوده و با داستانگویی از زبان[6] چهره‌های جورواجور گیرای آن، به داستان‌های همروندش میپردازد.


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/48.jpg

در باب ستایش نویسنده تنها میتوانم این را بگویم که این دو کتاب و بویژه یکمی، برای من آن اندازه گیرا بوده‌اند که شاید[7] بیش از ده باری هر کدام
را نیوشیده[8] (گوش داده) و هر بار نیز خوشی برده باشم! هر دو کتاب همواره روی iPod من بوده و براستی از خواندن/نیوشیدن آنها سیر نمیشوم.


هرآینه، پادشکنندگی[1] چیست و چرا و چه هنودی[9] (اثری) در زندگی ما دارد.

برای پاسخ به آن میتوانیم از شیوه‌ای سود ببریم که «نسیم» خود در آغاز کتاب آورده و آن نیز پرسیدن این از خود است که:


پادواژه‌ی (antonym، متضاد) شکننده چیست؟

آنچه در پاسخ به پرسش بالا به ذهن بسیاری میاید، اگر پارسی زبان[6] باشید واژه‌ای چون «سِـتَپر[10]» یا عربی آن «محکم» و یا ناشکننده/نشکستنی میباشد.

در اینجا طالب به این لغزش اندیشیک می‌نمارد که اگر همین پرسش را بگونه‌ دیگری بکنیم، برای نمونه:


پادواژه عشق چیست؟

کمتر کسی آنرا «یکسان‌انگاری» یا «بی‌تفاوتی» می‌نامد، بساکه پادواژه‌ی درستی که به ذهن میاید «بیزاری» یا «نفرت»
است. بهمین ریخت، پادواژه (متضاد) «شکننده» نیز «ستبر» یا «ناشکننده» نبوده، که «پاد-شکنندگی[1]» خواهد بود.


با این نگرش ما در دسته‌بندی یک سامانه[11] خواهیم داشت:


شکننده = سیستمی که از کوبه (ضربه) آسیب میبیند: یک لیوان شیشه‌ای شکننده است.

ناشکننده / ستبر = سیستمی که از کوبه آسیب نمیبیند: یک لیوان چوبی شکننده نیست یا شکنندگی بسیار کمتری در برابر شیشیه‌ایه خود دارد.

پادشکننده[12] = سیستمی که نه تنها از کوبش و تکانش نمی‌آسیبد، بساکه این تکانش‌ها و کوبش‌ها آنرا «بهتر» کرده و سودآوری دارند.



http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/49.jpg

در اینجا نخستین پرسشی که به ذهن بیاید شاید[7] این باشد که آیا چنین سیستم‌هایی، سیستم‌هایی که از تنش و تکانش سود ببرند - آیا براستی هستی دارند؟

نسیم در یکی از گفتگو‌های خود میگوید که پیش از برساختن (coining) واژه پاد-شکنندگی[1] آنرا بسختی می‌دریافته، چرا که در نبود واژه‌ای
که بتوان ذهن را پیرامون آن اندیشاند، پنداره‌ها[13] بآسانی از ما میگریزند. خوانندگان شاید با جُـستار کارکرد زبان[6] در اندیشه (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-14/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-739-%D9%86%D9%88/) آشنایی داشته باشند که
درست پیرامون همین بوده و یکی از نمونه‌های برشمردنی زیبا و اندیش‌برانگیز آن این باشد که یونانیان باستان واژه‌ای برای «آبــی» نداشته‌اند،
هنگامیکه بی هیچ شکی توانایی "دیدن" رنگ آبــی را داشته‌‌اند!
از یاد نبریم که آسمان و دریایی که بیشترین[14] جا را گرفته‌اند خود آبی هستند!!

پس با در ذهن داشتن واژه و این نگرش و دسته‌بندی سامانگان، ما کم کم میتوانیم پادشکنندگی[1] را در سیستم‌های
پیرامون خود ببینیم، بویژه در فراگیرترین آنها که همان سامانه‌های[11] زنده و زیستیک مانند[15] کالبد خود ما باشند:

سامانه‌های زیستیک پادشکننده[12] هستند، زیرا تنش و آسیب مرزمند به آنها سود میرساند

همه ما در ترازی نیمه‌خودآگاه از این آگاهیم که تنش یا stress برای کالبد ما و هتا مغز ما خوب است. ورزش کالبد که چیزی بیشتر از تنشزاییِ ماهیچه‌ها نیست
و برزش مغز که همان اندیشیدن و چیستان و شترنگ و .. باشد را همه ما دستکم روزی یکبار میشنویم و به ما گفته میشود که برایمان خوب و خواستنی است.

در انگلیسی زبانزد «Use it or Lose it - کار ببَر یا بِبازش» بزیبایی هر چه بیشتر این پدیده پادشکننگی[1] را در ما و جانداران توضیح میدهد.

پس به سخن دیگر، سامانه‌های[11] پادشکننده[12] مانند[15] کالبد آدمی، نه تنها از تنش و آسیب تا یک مرز ویژه‌ای آسیب ندیده، که از آن سود نیز میبرند.


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/8.png

بالا - کوژ[16] (convex) و پادشکننده: سیستم‌هایی که «ورتندگی - variability» در آنها دست‌بالا را دارد و به سود میانجامد.
پایین - کاو[17] (concave) و شکننده: سیستم‌هایی که «ورتندگی» در آنها دست‌پایین را داشته و سودمندی‌اشان به یک بازه مرزمند کوتاه میشود.


برای به یاد داشتن دگرسانی[18] میان کوژ (خوب) و کاو (بد) میتوان آنرا بریخت زیر ویرید[19]:

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/50.jpg

چپ - لبخند = کوژ
راست - اندوه = کاو



چنین چیزی در سامانه‌های[11] دست‌ساز آدمی و خودکار بسیار کمتر یافت میشود. سامانه‌های افزارواره‌ای (mechanical) درریخت معمول خود شکننده میباشند - هر چه بیشتر
کار بیشتر بکشید می‌فَـرسایند[20] - و در بهترین ریخت خود سـتبر هستند: هر چه کار بکشید فرسوده نمیشوند (یا فرسایش چشمپوشیدنی دارند)، ولی سودی هم از کار بیشتر نمیبرند.


تا دنبال شود ...


----
1. ^ آ ب پ چ ر ژ Pâdšekanandegi|| پادشکنندگی: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Antifragile:_Things_That_Gain_from_Disorder) Antifragility
2. ^ Negare|| نگره: فرضیه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Theory) Theory
3. ^ Negarepardâxtan|| نگرهپرداختن: نگره‌پرداختن; نگره ساختن; نگره دادن To theorize
4. ^ Bâyi|| بایی: +; مثبت Positive
5. ^ Vâkâftan (vâ+kâftan)|| واکافتن: تجزیه و تحلیل ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Analysis_(disambiguation)) To analyze
6. ^ آ ب پ Zâb|| زاب: صفت; فروزه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Attribute), Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-9d46eee923e1461aab3a8f9a0f08acdb-fa.html) Attribute; adjective
7. ^ آ ب Šâyand|| شایند: ممکن ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Possibility) Possible
8. ^ Niyušidan|| نیوشیدن: گوش فرا دادن To listen
9. ^ Hanud|| هنود: اثر, تاثیر Effect
10. ^ Setapr|| ستپر: محکم; ستبر; قطور Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-b5f03fe0ff7048f29a5666852d64d15f-fa.html) Robust
11. ^ آ ب پ چ Sâmâne|| سامانه: سیستم; سامانه; منظومه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/System) System
12. ^ آ ب پ Pâdšekanande|| پادشکننده: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Antifragile:_Things_That_Gain_from_Disorder) Antifragile
13. ^ Pendâre|| پنداره: مفهوم ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Concept) Concept
14. ^ Bayuseš|| بیوسش: چشمداشت Expectation
15. ^ آ ب Mânandeš (mânand+eš)|| مانندش: شبیه‌سازی شده ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Simulation) Simulation
16. ^ Kuž|| کوژ: محدب ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Convex) Convex
17. ^ Kâv|| کاو: مقعر ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Concave) Concave
18. ^ Degarsâni|| دگرسانی: تفاوت Difference
19. ^ Vir|| ویر: حافظه; یاد; Memory
20. ^ Farsudan (far+sudan)|| فرسودن: بسیار سودن; کم کم نابودن کردن/شدن To tire; wear out

Mehrbod
11-19-2012, 07:26 PM
http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/6.png

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/7.png

:e405:

undead_knight
11-19-2012, 07:38 PM
The Black Swan: The Impact of the Highly Improbable

این توی لیست انتظار کتاب های شک گرایانم بود،هنوز وقت نکردم بخونش:)

Ouroboros
11-20-2012, 09:14 AM
موضوعی بسیار جالب به نظر می‌رسد و به راستی من تاکنون هرگز به آن نیاندیشیده بودم، و حتی در خود توان تصور چیز پادشکننده را نمی‌یابم!
در نگاه اول به نگر رویکردی دیالکتیک به جهان تجارت سرمایه‌داری می‌آید.. باید بیشتر درباره‌ی آن خواند..

Mehrbod
11-20-2012, 03:07 PM
این توی لیست انتظار کتاب های شک گرایانم بود،هنوز وقت نکردم بخونش:)

make time!

زمان بساز گرامی!! :e402:




موضوعی بسیار جالب به نظر می‌رسد و به راستی من تاکنون هرگز به آن نیاندیشیده بودم، و حتی در خود توان تصور چیز پادشکننده را نمی‌یابم!
در نگاه اول به نگر رویکردی دیالکتیک به جهان تجارت سرمایه‌داری می‌آید.. باید بیشتر درباره‌ی آن خواند..


آری، نسیم طالب یکی از برگزیدگان بزرگ همدوره ماست که شوربختانه در اِسپاش پارسی‌زبان در گمانمی بدی به سر میبرد. من نمیدانم انیرانی‌ها از ما باهوش‌تر
شده‌اند یا ما بدجور درجا میزنیم، چراکه درسته که ایده‌ها و نگره‌های خوب خودبه‌خود جا نمی‌افتند، ولی این نگره «سیاه‌قوی» شانسی یا هر
جور دیگری در سراسر جهان سروسدا به پا کرده و هتا پایین میتوانید گفتگوهای چندباره نخست وزیر انگلیس «دیوید کامرون» با
نسیم را ببینید که میکوشند این پنداره‌ی پادشکنندگی را در زیرساختارهای همبودین/سیاسی کشورهایشان پی‌ریزی کنند:

YouTube - David Cameron in conversation with Nassim Taleb (http://www.youtube.com/watch?v=QQAVDg4yqUU)


آنگاه همه چیزی که من روی گوگل پارسی درباره «نسیم نیکولاس طالب» یافتم یکی دادن فَـرنام بسیار نابخردانه "پیشگو(=oracle!)" بجای "پیشبین(=forecaster)"
به وی بود، گویا پسرفت زبانی ما را خرفت کرده باشد که دگرسانی میان پیشگویی (prophecy) و پیشبینی (prediction) را هم دیگر نمیدانیم:


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/9.png

دستکم آن اندازه خوشبخت هستیم که عرب‌ها به او میگویند «نیقولا» و ما «نیکولاس»، که میتوانیم برآیه‌های (نتیجه‌های) گوگل را جداسازیم!




و درباره پادشکنندگی هم چنانکه بالا نگارگان را گذاشتم، هیچ برآیه‌ای نیست، مگر همین جُستار که کم کم دارد درون برآیگان میشود!


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/10.png

Mehrbod
11-20-2012, 04:05 PM
سه‌تایی


شکنندهسـِتَپر (محکم)پادشکننده

زیستیک و سامانه‌های بازرگانی
راندمان (Efficiency)
افزونگی (Redundancy)
پَستی‌گِرایی؟ Degeneracy (Functional Redundancy)


دانش/فند‌آوری
پژوهش آماجمند (هدفمند)
پژوهش سودجویانه (Opportunistic)
ور‌رفتن پرتکاپو


سامانه‌های سیاسی
تک ملیتی (nation-state)؛ آژگاهیده (مرکزی شده)

شهر‌شهری (city-state) - آناژگاهیده (بیمرکزی شده)


شناخت
بینشمندی (معرفت)
فندیک (Techne)



دانایی
آکادمیا
دانشوَری (Erudition)



اندیشمندان
پلاتو، ارستو، اِبن‌رشد
ویتگنشتاین، نیچه، پاپر، مندوتوس، هایک
هیچکس


اخلاقیات (ارستویی)
ناتوان
توانگر
سترگ


فـَرگُزیـنی (تصمیم گیری)
ترزالیک (ترزال-استوار)
یافتیک-استوار
یافتیک‌های کوژ


نـاموری (پیشه‌ای)
آکادمیک، مدیریت اجرایی، پـاپ (کلیسا)، اسقف، سیاستمدار
نامه‌بَر، راننده بارکش، راهنمای قطار



پزشکی
درمان افزایشک (دارودهی)




ناموری (رسته)
رسته میانه (طبقه متوسط)
کم‌دستمزد‌ترینها
برگزین‌سالاری (نخبه‌سالاری)، پول خانوادگی (old money)


فلسفه/دانش
خردگرایی (Rationalism)
آروین‌گرایی (Empiricism)
شک‌گرایی، آروین‌گراییِ کاهنده


دارایی
گزینه کوتاه (short option)

گزینه بلند (long option)


شناخت
شناخت بایی (+)
شناخت نایی (-)
هنر


افسانه‌شناسی
Damocles

Hydra


ادبســار (ادبیات)
رایاخوان (E-reader)
کتاب
گفتاری (آیین زبانیک)


سوداگری (business)
صنعت
سوداگری‌های کوچک (Small Business)
هُنروَر


خوراک
کمپانی‌هایی خوراکی

رستوران‌ها


دارایی
بدهی
برابری (http://en.wikipedia.org/wiki/Equity_(finance))
سرمایه‌گذاریِ یارا (Venture Captial)


دارایی
بدهی همگانی
بدهی خودین بی رهایی (with no bailout)



هـام (general)
بزرگ
کوچک ولی کارویژه
کوچک ولی ناکارویژه (not specialized)


دارایی
بانک‌ها
پوشش سرمایه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82_%D8%B3%D8%B1%D9%85% D8%A7%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1 %DB%8C) (برخی)
پوشش سرمایه (برخی)


سوداگری
دشواریِ نمایندگی

مدیریت آیینیک (principal opearted)






راندمان = Efficiency
یافتیک = heuristic
یافتیک-استوار = heuristic-based
یافتیک‌های کوژ = Convex heuristics
ناموَری = شهرت
تَـرزال = model
تَـرزالیک / ترزال‌-استوار = model-based
آروین = تجربه



The Triad http://www.fooledbyrandomness.com/notebook.html

undead_knight
11-20-2012, 05:01 PM
make time!

زمان بساز گرامی!!
فعلا که ژن خودخواه داوکینز و چندتا کتاب راسل رو توی لیستم دارم،کلا نت من رو تنبل میکنه:))

shirin
11-20-2012, 05:55 PM
پاد شکننده یه چیزی هست مثل خاصیت قالی کرمان؟ :D

Ouroboros
11-20-2012, 06:02 PM
پاد شکننده یه چیزی هست مثل خاصیت قالی کرمان؟ :D
منهم دقیقا همینرا از آن فهمیدم. :e00e:

Mehrbod
11-20-2012, 06:58 PM
پاد شکننده یه چیزی هست مثل خاصیت قالی کرمان؟ :D


منهم دقیقا همینرا از آن فهمیدم. :e00e:

یکی یکی باز میکنیم، من بر پاد نویسنده بجای زیر-به-بالا از زبر-به‌-پایین روشنگری کردم.


در نمونه‌های برشمرده داریم:


شکنندهسـِتَپر[1] (محکم)پادشکننده[2]

دانش/فند‌آوری
پژوهش آماجمند
پژوهش سودجویانه (Opportunistic)
ور‌رفتن پرتکاپو یا Aggressive Tinkering



اینها سه رویکرد گوناگون در پژوهش‌های دانشیک هستند. "پژوهش‌های آماجمند" پژوهش‌هایی هستند که آماج[3] ویژه‌ای را دنبال میکنند. برای نمونه پژوهشگاهی که
همه انرژی خود را روی یافت نوش‌داروی چنـگار (سرطان) میگذارد دارد یک پژوهش آماجمند می‌انجامد: یافت نوش‌داروی چنگار

هر آینه، پژوهشگر(انی) که آماج ویژه‌ای را دنبال نمیکند، ولی با چشمان باز به پرگیر[4] (environment) نگریسته و به دنبال هر چیزی میگردد که در آن سودآوری ببیند، دارد یک "پژوهش سودجویانه" می‌انجامد.

یکمی شکننده است، چرا که داته‌های مـاتیک (قانون‌های مادی[5]) اینگونه دستور میدهند. همه گـِرایند‌ها[6] (احتمالها) بر پاد شما هستند که بتوانید دقیقا درمان چنگار را دربیاورید.

رویکرد دوم ناشکننده یا robust است، چرا که شما نیازی نیست «دقیقا» یک چیز ویژه‌ای را راهکاریابی کنید، پژوهشگران ما با
نگرش به هر چیزی که سودآوری داشت و سرانجام گزینش یکی از آنها، رویش انرژی و زمان سرمایه‌گذاریده و برداشت آنرا نیز خواهند کرد.
این رویکرد ناشکننده یا سـِتَپر[1] است، زیرا همواره چیزهای بسیاری برای پژوهش داریم و گِرایند (احتمال) اینکه شما از میان چند هزار دشواری یک دشواری
بیابید که راهکار آن برایتان دستیافتنی و آسان[7] باشد بسیار بسیار بیشتر از یکمی است، ولی سودآوری ویژه‌ای هم از وَرتَـندگی[8] یا variability این دشواری‌های گوناگون پژوهشیک نمیبرید.


سرانجام واپسین رویکرد را داریم که من ترزبان «وررفتن پرتکاپو» برای Aggressive Tinkering را به آن دادم. در این شیوه، شما
بمانند رویکرد دوم یا پژوهش سودجویانه پیش میروید، ولی انرژی خودتان را روی چیزهای گوناگون بسیاری می‌پخشانید[9].
در پژوهش سودجویانه، شما نخست یک چیز یافته و سپس همه انرژی خودتان را روی آن بُردید، در اینجا شما چند چیز
میابید و انرژی خودتان را نیز روی آنها می‌پخشانید -> ورتندگی چیزها (= گوناگونی دشواری‌ها برای پژوهش) برای شما سودآورند؛ شما افزونگی (redundancy) دارید و تنها می‌بسندد یکی از پژوهش‌های شما کار کرده تا کارتان بگیرد.

سرمایه‌گذاران یارا یا Venture Capitalists درست از همین ویژگیِ پژوهش‌های سودجویانه
بهره‌بری نموده و با سرمایه‌گذاری روی چندین پروژه همزمان، با پا گرفتن یکی از آنها سرمایه خود را می‌افزایند.






نمونه‌ای دیگر از سیاهه:

شکنندهسـِتَپر[1] (محکم)پادشکننده[2]

فـَرگُزیـنی (تصمیم گیری)
ترزالیک[10] (ترزال-استوار)
یافتیک-استوار
یافتیک‌های[11] کوژ[12]



در فرایند فرگزینی ما رویکردهایی داریم که بر پایه‌ی ترزال‌هایمان (models) استوار هستند. شما از دشواری (مشکل) خود یک تَرزال (نمونه، مدل) ساخته و سپس برای آن
ترزال راهکار میابید؛ در این پیک کمی به آن پرداخته‌ایم: راهکاریابی - Problem Solving (http://www.daftarche.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D9%88-%D9%81%D9%86%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-22/%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D 8%A8%DB%8C-problem-solving-595/#post12997)


داته‌های یافتیک (Heuristic Rules) ولی چه هستند؟


نقدی بر نظریه داروین - فلسفه و منطق - هم میهن (http://forum.hammihan.com/post3119598-166.html)


دانسته یا قانون‌های یافتیک[11] قانون‌هایی هستند که با هزینه سنگین رایانش میشوند، ولی به فرآیند فرگزینش (تصمیم گیری) بی‌اندازه تندا میدهند.

برای نمونه زمانیکه یک بیمار به اتاق اورژانس برده میشود پزشک با پرسش و انجام چند آزمایش[13] ساده و تطابق آنها با یک برگه دستورکار میتواند در کمترین زمان بفهمد که وضعیت بیمار آیا بحرانی است یا نه:


آیا بیمار تبی بالاتر از X دارد؟
اگر آری، آیا بیمار بیماری Y را هم دارد؟
اگر داشت، پس بحرانی است.





دانش اینکه "اگر «تب بالاتر از X + بیماری Y» با هم بود وضعیت بیماری بحرانی است" را ما یکبار و با هزینه سنگین آزمایش و آمارگیری گسترده بدست میاوریم، ولی پس از دانستن/یافتن آن دیگر به بازرایانی[14] نیازی نبوده و کمابیش همواره درست کار میکند.




نکته در اینجاست که:


تَرزال[10] ≠ فـَربود[15]

Reality ≠ Model

یک تَرزال چیزی بیشتر از یک نمونه ساده و کاسته شده از فَربود (واقعیت) بیرونی نیست. ترزالش فربود نه کار آسانی
است و نه همیشه شدنی.
در بیشتر زمینه‌های دانش شما دست‌بالا میتوانید یک تَرزال پَرسون[16] (precise model) از فربود ترزالیده و سپس روی آن راهکار بیابید.

در اینجا باز هم داته‌های ماتیک (قانون‌های مادی[5]) بر پاد شما هستند:


ترزال ناهمخوانی با فربود دارد.
ترزال بس پیچیده است و پس نمیتوان راهکار رایانید.
ترزال گُـمراهنده است و راهکارِ ترزال[10] پاسخ یک دشواری دیگر است.
...

داته‌های یافتیک[11] در سوی دیگر - این یکی هم در اِسپاش[17] پارسی‌زبان هیچ نامی از آن برده نمیشود - چنانکه بالا
گفتیم از رایانش سنگین بدست میایند ولی در کمابیش همه‌ی زمانها کار میکنند؛ این دسته
از داته‌ها بسختی بدست میایند ولی با یکبار بدست آوردن آنها نیازی به بازرایانش[14] هم نداریم.

نکته‌های که پیرانِ ما در ریخت آروین‌های[18] زندگی خود میگویند بسیار زمانها از گونه یافتیک هستند: «فرزندم در زندگی هرگز خودتو بدهکار کسی نکن»

این یک مهاد[5] یافتیک است که در گذر هزاره‌های دور، از آموزه‌های زرتشت گرفته تا جاهای دیگر از نیاکانمان
زبان[19] به زبان به ما رسیده و چکیده آروین آنهاست که زیر وام رفتن دیگران هرگز برآیند (نتیجه) خوشی دربر ندارد.


پس بمانند دیگر نمونه‌ها، رویکرد شکننده رویکردی است که ترزال-استوار است، چرایی شکنندگی آنرا بالا روشنیدیم.

رویکرد ناشکننده یا سـِتَپر،[1] یافتیک-استوار است. این رویکرد گفتیم از آروینِ سخت‌رایانش بدست آمده ولی همچنان پادشکننده[2]
نیست، چرا که در رویارویی با ورتندگی[8] (variability) نمی‌سودآورد. این یافتیک‌ها[11] تنها از آسیبمندی شما پیشگیری کرده و
نمیگذارند شکننده باشید، ولی سودآوریِ ویژه‌ای ندارند.


رویکرد پادشکننده در اینجا ولی «یافتیک‌های کوژیک[20]» یا همان «یافتیک‌های کوژ[12]» میباشند که
نه تنها شما را ناشکننده نموده که در کنار آن سودآورند: سودِ دست‌بالا، زیانِ دست‌پایین.

شاید[21] یک نمونه از یافتیک کوژ رویکرد «هرگز سختکاری نکن» در زندگی باشد.
این رویکرد نه تنها از خستگی و دلزدگی شما در کار کردن پیشگیری میکند (بخشِ ناشکنندگی) که در بلند-زمان به
تَوان‌مایه‌‌ی هوشیک (intellectual energy) شما نیز می‌افزاید: زمانیکه بخت در خانه‌اتان را زد، شما آن اندازه خسته و درگیر گرفتاری‌هایتان نیستید که سدای در را نشنوید.


----
1. ^ آ ب پ چ Setapr|| ستپر: محکم; ستبر; قطور Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-b5f03fe0ff7048f29a5666852d64d15f-fa.html) Robust
2. ^ آ ب پ Pâdšekanande|| پادشکننده: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Antifragile:_Things_That_Gain_from_Disorder) Antifragile
3. ^ Âmâj|| آماج: هدف Target
4. ^ Pargir|| پرگیر: پیرامون, محیط Environment
5. ^ آ ب پ Mehâd|| مهاد: اصل ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Principle) Principle; law
6. ^ Gerâyand (agar+âyand)|| گرایند: احتمال, اگرآیند Probability
7. ^ Âse|| آسه: مختصه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Axis_(mathematics)) Axis
8. ^ آ ب Vartandegi|| ورتندگی: متغیر بودگی ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Variability) Variability
9. ^ Paxšânidan|| پخشانیدن: پخش کردن; خرامان به راه رفتن و بردن Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-c27616dd6d9946e799489cfe9db8edfd-fa.html) To spread
10. ^ آ ب پ Tarzâl|| ترزال: مدل; نمونه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Conceptual_model), ⚕☉ (http://aramis.obspm.fr/~heydari/dictionary/index.php?formSearchTextfield=modeling&formSubmit=Search&showAll=1) Model
11. ^ آ ب پ چ Yâftik (yâft+ik)|| یافتیک: قانون سرانگشتی ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Heuristic) Heuristic
12. ^ آ ب Kuž|| کوژ: محدب ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Convex) Convex
13. ^ Âmâyeš|| آمایش: ترکیب Combination
14. ^ آ ب Bâzrâyâni|| بازرایانی: باز رایانیدن; دوباره محاسبه کردن Recomputing
15. ^ Farbud|| فربود: فرابود; آنچه فرای ما هست; واقعیت Reality
16. ^ Parsun|| پرسون: باریک; دقیق Precise
17. ^ Espâš|| اسپاش: فضا ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Space), Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-ca4e85084a9e43c5890c2ed96333b89c-fa.html) Space
18. ^ Ârvin|| آروین: تجربه Experience
19. ^ Zâb|| زاب: صفت; فروزه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Attribute), Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-9d46eee923e1461aab3a8f9a0f08acdb-fa.html) Attribute; adjective
20. ^ Kuži (kuž+i)|| کوژی: محدبی ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Convexity) Convexity
21. ^ Šâyand|| شایند: ممکن ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Possibility) Possible

shirin
11-20-2012, 08:53 PM
چیزی که من برداشت کردم به طور خلاصه میگه فرضا اگر در زندگی تنها یه راه تجربه نشده جلو روت باشه این راه شانس موفقیتش کم هست و ممکنه این راه به شکست شما منجر بشه. اگه چندین راه جلوی روت باشه که هر کدوم امتحان خودشو پس داده باشه تو شانس بالایی داری که راه بی خطر رو انتخاب کنی و این راه تنها تو رو محافظت میکنه ولی سود یا لذتی نصیبت نمیکنه ولی از روش اولی مطمئن تر و کم خطر تر هست. ولی اگه تو امکان انتخاب چندین راه رو از تعداد زیادی راه که در پیش رو داری داشته باشی تو از هر کدوم از اون راهها میتونی سودی ببری و شانس موفقیت و کامیابیت بسیار بالاتر میره. درسته مهربد؟

Mehrbod
11-20-2012, 11:16 PM
چیزی که من برداشت کردم به طور خلاصه میگه فرضا اگر در زندگی تنها یه راه تجربه نشده جلو روت باشه این راه شانس موفقیتش کم هست و ممکنه این راه به شکست شما منجر بشه. اگه چندین راه جلوی روت باشه که هر کدوم امتحان خودشو پس داده باشه تو شانس بالایی داری که راه بی خطر رو انتخاب کنی و این راه تنها تو رو محافظت میکنه ولی سود یا لذتی نصیبت نمیکنه ولی از روش اولی مطمئن تر و کم خطر تر هست. ولی اگه تو امکان انتخاب چندین راه رو از تعداد زیادی راه که در پیش رو داری داشته باشی تو از هر کدوم از اون راهها میتونی سودی ببری و شانس موفقیت و کامیابیت بسیار بالاتر میره. درسته مهربد؟


نه، روی هم رفته بخش‌های سرخ نادرستند، بخش‌های آبی هم درستند ولی چیز چندانی به ما نمیگویند.



اگر راهی را نیاروینیده باشیم، شانس پیروزی کم است -> نادرست. Venture Capitalists همگی راه‌هایی را میروند که هیچکس تاکنون نرفته و بسیار هم پیروز هستند.

ممکنه این راه به شکست شما بیانجامه -> مگر راهی هم داریم که "امکان شکست" نداشته باشد شیرین جان؟

ولی سود یا لذتی نصیبت نمیکنه -> !! نه، درباره خوشی بردن سخنی نگفتیم. سود میشود gain، منفعت؛ چیزی که بدست میاید. خوشی = لذت

ولی اگه تو امکان انتخاب چندین راه .. -> سخن درباره "امکان" نیست، درباره "رویکرد" است. روشنه که هر آدمی در زندگی بی‌شمار راه پیش رویش هست (=امکان)، ولی اینکه چه رویکردی در برابر این راه‌ها پیش میگیرد است که مهندی دارد.
رویکرد ما در داشتن افزونگی یا redundnacy است. به سخن دیگر، چند راه را باز نگه داریم، نه اینکه یک راه را بگزینیم.

رویکرد دیگری که امروز بسیار بکار میرود و پذیرفته شده، بهینش (optimization) یا بهتر بگوییم، بیش‌بهینش (over-optimaztion) است که در بازه زمانی کوتاه میتواند بسیار سودمند و کارا به نگر بیاید، ولی در بلند-زمان ناکارآمد باشد.

Mehrbod
11-22-2012, 02:45 PM
شکنندهسـِتَپر[1] (محکم)پادشکننده[2]

شناخت
شناخت بایی[3] (+)
شناخت نایی[4] (-)
هنر



دانایی یا knowledge یکی از مهندترین جستارهای پادشکنندگی[5] است که روی هم رفته در دامنه‌ی «شناخت‌شناسی (Epistsemology) (http://en.wikipedia.org/wiki/Epistemology)» جای میگیرد.

شناخت‌شناسی دانشی است درباره خود دانش و شیوه‌هایی که ما دانسته‌هایمان از جهان را بدست میاوریم.


شناخت بایی (+) در برابر شناخت نایی (-)

شناخت بایی (=مثبت) دانشی است که با هایـِـش (تایید؛ هایِـستن[6] = تایید کردن) و نِـپاهِـش[7] (obversation) و شمارگری رویدادها بدست میاید.

شیوه‌ایی بر این پایه که همه ما با آن آشنایی داریم را میتوان «درهـازِش (استقرا)» نام برد.
فراهازِش[8] شیوه‌ای است فراگیر در شناخت و دانش‌اندوزی، که از یک کاستی مهادین[9] رنج می‌برد که به اندیشمندانی چون «دیوید هیوم» و بس پیش از او نیز برگشته و «دشواریِ فراهازش» یا Problem of induction - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Problem_of_induction) نامیده میشود.

در این شیوه شناخت، ما با نگرش به پدیده‌های طبیعی و بریخت آماریک میتوانیم زاب‌های[10] هام[11] (general attributes) یک سیستم/پدیده را جُـداییده[12] و بـِهامیم (generalize):



1- همه قوها را می‌نِپاهیم[13].
2. رنگ همه‌ی قوها سپید است.
3. فرجامگیری میکنیم (می‌هـامیم) که همه قوها سپید (رنگ قوها=زاب) هستند.


«فراهازِش[8]» درست همان شیوه‌ای است که برای نمونه ما درآورده‌ایم همه الکترونها بار نایی[4] (-) دارند، زیرا همه‌ی الکترونهایی که تاکنون دیده‌ایم بار نایی داشته‌اند (الکترون ≠ پادالکترون).

شناخت بایی[3] (+) هر آینه شکننده است، چرا که یک تنها یک پادنمونه[14] میتواند همه نگرش ما را بدگراند، یا همانگونه که در کتاب «قوی سیاه»ِ نویسنده میخوانیم،
هزاره‌های دراز از هایِـش (تایید) و نپاهش[7] که همه قوها سپید هستند تنها با یافت یک قوی سیاه از هم پاشیده شده و شناخت ما از جهان، یکبار و برای همیشه دگریسته شد.

پس شناخت بایی (+) «شکننده» است، چرا که برای نمونه در «همه قوها سپید هستند»،
با رشد روزافزون دانشمان پیش‌انگاشت‌های ما (در اینجا سپیدی همه قوها) میتوانند بآسانی بفروریزند.

شناخت نایی[4] (-) ولی «سِـتَپر[1]» یا «محکم» است، زیرا با تنها یک نپاهش و فرجامگیریِ آن، ما برای همیشه دیگر میدانیم که همه قوها سپید نیستند. فرجام[15] ما دیگر هرگز نمی‌دگرد.

هرآینه، شناخت نایی پادشکننده[2] نیست، چراکه ورتندگی[16] و بگوییم «گذر زمان» برای ما سودآوری ندارند، ولی در سوی دیگر میتوان «هنر»
را «پادشکننده» پنداشت، چرا که در نبود راهی روشن برای کران‌نمایی[17] (تعریف) هنر، ما نمیتوانیم بسادگی آنرا برچسب ارزشمند یا
بی‌ارزش زده و در گذر زمان نیز کمابیش به ارزش همه‌ی کارهای هنری افزوده میشود: ورتندگی روی بُردار زمان -> سودآوری


نمونه‌ای از سختیِ کراننمایی هنر که خود ما در این انجمن داشتیم: شناخت «هنر» (http://www.daftarche.com/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1-14/%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%C2%AB%D9%87%D9%86%D8%B1%C2%BB-688/)



در همین راستا: فراهاختن[18], فروهاختن[19], آناهاختن[20] (استقرا, قیاس, ؟) (http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-10/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%86-%D8%A2%D9%86%D8%A7%D9%87%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%B1%D8%A7-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D8%B3-%D8%9F-1020-%D9%86%D9%88/)


----
1. ^ آ ب Setapr|| ستپر: محکم; ستبر; قطور Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-b5f03fe0ff7048f29a5666852d64d15f-fa.html) Robust
2. ^ آ ب Pâdšekanande|| پادشکننده: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Antifragile:_Things_That_Gain_from_Disorder) Antifragile
3. ^ آ ب Bâyi|| بایی: +; مثبت Positive
4. ^ آ ب پ Nâyi|| نایی: -; منفی Negative
5. ^ Pâdšekanandegi|| پادشکنندگی: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Antifragile:_Things_That_Gain_from_Disorder) Antifragility
6. ^ Hâyestan|| هایستن: تایید کردن; هایسته کردن To confirm
7. ^ آ ب Nepâheš|| نپاهش: مشاهده; دریافت; نگرش ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Observation), ⚕☉ (http://aramis.obspm.fr/~heydari/dictionary/index.php?formSearchTextfield=%D9%86%D9%BE%D8%A7%D 9%87%D8%B4&formSubmit=Search&showAll=1) Observation
8. ^ آ ب Farâhâzeš|| فراهازش: ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Inductive_reasoning) Induction
9. ^ Mehâd|| مهاد: اصل ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Principle) Principle; law
10. ^ Zâb|| زاب: صفت; فروزه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Attribute), Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-9d46eee923e1461aab3a8f9a0f08acdb-fa.html) Attribute; adjective
11. ^ Hâm|| هام: عام General
12. ^ Jodâyidan|| جداییدن: جدا کردن To separate
13. ^ Nepâhestan (ne+pâhestan)|| نپاهستن: مشاهده کردن ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/observation) To observe
14. ^ Pâdnemune|| پادنمونه: نمونه‌یِ نقض; مثال نقض ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Counterexample) Counterexample
15. ^ Farjâm|| فرجام: پایان; خاتمه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Conclusion), Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-6f2e658ab7004ebaa7d8eff2f253d48b-fa.html) Conclusion; ending
16. ^ Vartandegi|| ورتندگی: متغیر بودگی ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Variability) Variability
17. ^ Karânnemâyi
18. ^ Farâhâxtan (farâ+hâxtan)|| فراهاختن: از نپاهش نگره‌‌پرداختن ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Inductive_reasoning) To induce
19. ^ Foruhâxtan (foru+hâxtan)|| فروهاختن: کاربرد نگره و پیشدیدن; زبر-پایین ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Deductive_reasoning) To deduce
20. ^ Ânâhâxtan (ânâ+hâxtan)|| آناهاختن: اندیشیدن به سناریوهای شدنی با انگاشت همزمان پیشپی‌ها ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Abductive_reasoning) To abduce

Mehrbod
11-23-2012, 04:18 AM
اینهم از آرزوی کوچک ما:


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/11.png

Mehrbod
11-23-2012, 05:07 PM
.

Mehrbod
11-23-2012, 06:21 PM
شکنندهسـِتَپر[1] (محکم)پادشکننده[2]

پزشکی
درمان افزایشیک (دارودهی)






رویکردهای درخوری که با نگرش به پادشکنندگی[3] بدست میایند را میتوان رویارویی با بیماری‌ها، خورد و خوراک، ورزش و بسیاری کارهای شخصی و گاه پیش پا افتاده ولی بی بروبرگرد مَـهندِ[4] دیگر نام برد.

این رویکردها و راهُـبردها[5] گاه میتوانند بر پاد آنچه باشند که از دیگران و کارشناسان شنیده‌ایم و هتا گاه میتوانند پادبینادلانه (counter-intuitive) بنگر آیند.

هر آینه، در راستای خورد و خوراک و با نگرش به فرگشت[6] برای نمونه، میتوان دید که تنَـکارشناسی[7] (physiology) آدمی اینگونه فرگشته که نیاز به انرژی گرفتن یکنواخت نداشته باشد.
به سخن دیگر، سیستم گوارشیک ما پادشکننده[2] است و با اندکی گرسنگی اینجا و آنجا نه تنها نمی‌آسیبد، که این بر تندرستی ما نیاز می‌افزاید.

این را میتوان برآیـندِ فرگشتِ میلیون‌ها سالی دید که آدمی مانند[8] بیشتر جانوران دیگر دسترسی
یکنواخت و همیشگی به خوراک نداشته و گاه خوراک فراوان میافته و گاه روزها با گرسنگی و خوراک کم سر میکرده، گزینش طبیعی
نه تنها خود را به چنین چیزی سازواری[9] (adaptability) داده است که در نبود چنین ریختی، تن ما و سیستم گوارشیک ما در فَرهود[10] دچار آسیب میشوند!

دسترسی به خوراک فراوان و همیشگی با آنچه تن ما از پیرامونمان می‌بَیوسد[11] (expects) می‌دگرد[12] و همچنین غریزه‌های ما
در برگزیدگی دادن به شیرینی‌ها و گرایش به خوردن افزوده و بسیاری فاکتورهای دیگر همه و همه اگرچه در زمان خودشان
غریزه‌هایی بس سودمند و بالا بوده‌اند، ولی امروز مایه‌ی چاقی شده و بار افزوده‌ای بر دستگاه گوارشیک و سرانجام آسیباندن تندرستی ما میباشند.

در اینجا رویکرد خواستنی در رویارویی با تن و دستگاه گوارشی‌ای که چشمداشت اندکی وَرتندگی[13] (variability) در اندازه و
گونه خوراکی که می‌گساریم دارد، همانا کم خوردن، گوناگونیِ خوراکی و نداشتن وعده‌های خوراکی یکنواخت است!

به سخن دیگر، اندکی ورتاندن خوراکمان در گُستراهای[14] (dimensions) «اندازه»، «زمانبندی»، «گونه» و فاکتورهای وابسته دیگر برای تن و دستگاه گوارش ما بسیار سودمند و خواستنی است.



در کنار آن، ما میتوانیم نگرشی هم به شیوه کارکرد تنمان در برخورد با بیماری‌ها داشته[15] باشیم،
آنچه «نسیم» بزیبایی هر چه بیشتر از فرگشت[6] + شکنندگی فرجامگیری نموده و پیشنهاد میکند بکوتاهی این است:


1- در برابر بیماری‌های ناکشنده (=نه چندان خطرناک) کمابیش فراگیر هیچ دارو و درمانی انجام نپذیرد: کاهش ریسک درمانیک به 0

2- در برابر بیماری‌های نه چندان فراگیر ولی کشنده - بیماری‌هایی که در فرگشتِ آدمی نبوده‌اند یا گزینش طبیعی راهکاری برایشان
نیافته - از درمان‌های روتین هم پا را فراتر گذاشته و از نوترین شیوه‌های درمانیک و دارویی سود برده شود: افزایش ریسک درمانیک


چرا در برابر بیماری‌هایی که ما را نمیکشند بسیار بهتر است که بنمونه هیچ دارویی نگساریم؟ چون تن ما در برابر ماده‌های بیرونی و بویژه داروهای دست‌ساز که در طبیعت کمتر یافت میشوند «شکننده» است و همچنین گرایند[16] بالایی میرود که "گزینش طبیعی"
در روند فرگشت[6] خود راهکاری پیشتر یافته و بیماری ما را ناکار نخواهد کرد، ولی ریسک خوردن داروی بیرونی همچنان بجا خواهد ماند.

برای نمونه در سرماخوردگی‌های گوناگون یا دردهای ماهیچه‌ای و ... خوردن هر گونه دارویی (از آسپیرین تا به بالا) و سود بردن از درمان‌های پزشکی با گِرایند (احتمال) بالایی بجای
سودرسانی، آسیبرسان میباشند و این آسیبرسانی‌ها، مانند[8] آسیب‌های کناری (side-effects) پیشبینی[17] ناپذیر نیز بوده و نمیتوان هنود‌های[18] (اثرات) آنان را اندازه‌گیری نمود.


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/61.jpg

II- Take this medical application. The Second Principle of Iatrogenics: it is not linear. I do not believe that we should take risks with near-healthy people and treat them at all; I also believe that we should take a lot, a lot more risks with those deemed in danger. ~Opacity (http://www.fooledbyrandomness.com/notebook.htm)


هر آینه، در بیماری‌هایی که «گزینش طبیعی» برایشان راهکاری نیافته، دست روی دست گذاشتن و سپردن کار درمان به خود تن و یا هتا
سود بردن از روش‌های درمانی "کم‌زیان (=> آنهایی که شانس کمی برای بهبودی می‌آورند)" نابخردانه بوده و بجای آن بایستی با
توان هر چه بیشتر راه‌های گوناگون و پیشرفته و نوتر درمانیک، اگرچه با ریسک‌پذیری بالاتر همراه باشند را آزموده و پیاده‌سازی نمود.


----
1. ^ Setapr|| ستپر: محکم; ستبر; قطور Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-b5f03fe0ff7048f29a5666852d64d15f-fa.html) Robust
2. ^ آ ب Pâdšekanande|| پادشکننده: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Antifragile:_Things_That_Gain_from_Disorder) Antifragile
3. ^ Pâdšekanandegi|| پادشکنندگی: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Antifragile:_Things_That_Gain_from_Disorder) Antifragility
4. ^ Mehand (meh+and)|| مهند: مهم Important; significant
5. ^ Râhbord (râh+bord)|| راهبرد: استراتژی; شگرد Strategy
6. ^ آ ب پ Fargašt (far+gašt)|| فرگشت: تکامل; فرگشتن ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Evolution) Evolution
7. ^ Tankâršenâsi (tan+kâr+šenâs+i)|| تنکارشناسی: فیزیولوژی; شناخت کار تن و اندام ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Physiology) Physiology
8. ^ آ ب Mânandeš (mânand+eš)|| مانندش: شبیه‌سازی شده ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Simulation) Simulation
9. ^ Sâzvâri|| سازواری: وقفپذیری www.thefreedictionary.com (http://www.thefreedictionary.com/Adaptability) Adaptability
10. ^ Farhud|| فرهود: فرهوده; هوده=حق; حقیقت ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Truth) Truth
11. ^ Bayusidan|| بیوسیدن: چشمداشتن, انتظار بردن To expect
12. ^ Degarestan|| دگرستن: تغییر کردن To change
13. ^ Vartandegi|| ورتندگی: متغیر بودگی ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Variability) Variability
14. ^ Gostarâ|| گسترا: بعد; دایمنسیون Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-c27126d569f1418ab245b31f8421ad2a-fa.html), ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Dimension) Dimension
15. ^ Dâte (dât+e)|| داته: قانون Law; rule
16. ^ Gerâyand (agar+âyand)|| گرایند: احتمال, اگرآیند Probability
17. ^ Pišbordin|| پیشبردین: کاربردی, کاربستی, عملی Pragmatic
18. ^ Hanud|| هنود: اثر, تاثیر Effect

Mehrbod
12-12-2012, 06:16 AM
http://www.daftarche.com/images/imported/2012/12/3.png

nirvana
12-12-2012, 06:28 AM
http://www.daftarche.com/images/imported/2012/12/3.png


الان دركتابفروشی ها موجود هست؟

Mehrbod
12-12-2012, 06:41 AM
الان دركتابفروشی ها موجود هست؟

در ایران گمان نمیکنم، روی هم رفته این نویسنده در ایران بسیار گمنام مانده و همچنان که اینجا آورده بودم، در گوگل تنها و تنها سایت دفترچه برای واژه «پادشکننده» لیست شده: پادشکنندگی - Antifragility (http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-10/%D9%BE%D8%A7%D8%AF%D8%B4%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D A%AF%DB%8C-antifragility-764/#post23498)

هنگامیکه واژه antifragile در انگلیسی نزدیک به دویست هزار برآیه برمیگرداند و کمتر از یک سال هم است که از سوی نویسنده شناسانده شده!

Mehrbod
01-05-2013, 08:52 AM
جناب مهربد...
من خیلی خنگ نیستم ولی میشه از شما خواهش كنم مطالبتون رو كمی عامیانه تر توضیح بدین...در واقع اصل مطلب رو درك میكنم ولی در فرعیات دچار سردرگمی میشم....

البته اگه این امکان براتون وجود داره....

درود،
من به پارسی ناب و اندکی فرارفته نوشته بودم که خواندن نوشتار را برای ناآشنای آن اندکی سخت میکند.

ولی فرهشت یا همان موضوع «پادشکنندگی» چیز پیچیده‌ای ندارد و در دسته‌بندی سیستم‌ها و واکافت آنها (system analysis) میرود.

سیستم
تعریف سیستم:

بخش‌های گوناگونی که با همکاری و اندرکنش (interaction) یکدیگر یک چیز بزرگتر (سیستم) را میسازند.


پس تن ما برای نمونه یک سیستم پیچیده است که همه بخش‌های آن، دل و شش و کلیه و ..
با همکاری یکدیگر در راستای یک آماجی (هدفی)، در اینجا زنده نگه داشتن ما پیش میروند.

یک سیستم ساده‌تر را میتوان نمایشگر یا تلویزیون دید، که بخش‌های سازنده
آن (الکترودها، lcd و ..) در راستای آماج آن که نمایش نگاره‌ها و فیلم و .. باشد، همکاری میکنند.

یک سیستم باز ساده‌تر لیوان است که مولکول‌های شیشه‌‌ی آن
با چینش ویژه‌ای که میانشان دارند در راستای آماج آبدانی (نگه‌دارنده آب) برای ما پیش میروند.



دسته‌بندی سیستم‌ها
با دانستن دقیق چیستی سیستم، ما میتوانیم آنها را به سه دسته مهادین بخش کنیم:

شکننده = fragile
ناشکننده - سِتَپر = robust
پادشکننده = antifragile


اکنون لیوان شیشه‌ای یک سیستم شکننده است و شکنندگی آن روشنه، اگر آنرا از روی میز بیاندازید میشکند!

یک لیوان چوبی در این دیدگاه شکننده نیست و از افتادن آسیب ندیده یا آسیبی ریز و چشمپوشیدنی دارد = سِتپر یا ناشکننده

اکنون در اینجا ما پنداره‌ی دیگری به نام سیستم "پادشکننده" را هم داریم، که اگر آنرا به نمونه بالا بگسترانیم،
لیوانی آبخوری‌ای را میتوانید بیانگارید که از افتادن روی زمین نه تنها نمیشکند و نه تنها آسیبی نمیبیند، که سود هم میبرد!
برای نمونه بیانگارید لیوان یا قمقمه‌ای آبخوری داریم که توانایی پالایش (تصیفه) آب را دارد و برای آنکه شارژ شود باید آنرا چند
بار بزمین بیاندازید: این قمقمه پادشکننده است چرا که از افتادن نه تنها نمیآسیبد، که براه شارژ شدن سود هم میبرد.



فرجامیابی
اکنون سیستم‌های دست‌ساز آدمی چنانکه بالا گفتیم، کمابیش در بهترین ریخت خود ناشکننده و در بدترین ریخت بس شکننده هستند.

سیستم‌های دست‌ساز طبیعت ولی وارونه آن بوده و بسوی پادشکنندگی می‌گِرایند. برای نمونه تن (کالبد) آدمی
در بسیاری زمینه‌ها
پادشکننده است و از اندکی ورتش (variation، گوناگونی چیزها) سود میبرد: جنبش برای تن و مغز شما سودمنده و به آن ورزش
و برزش میگوییم، ولی همین جنبش برای خودروی شما سودمند نیست و مایه‌ی سایش (اصطکاک) و کهنه شدن آن است (خودرو = شکننده).


اکنون اینکه این مهاد پادشکنندگی تا کجا گستردنی است و چگونه میتوانیم از آن در زندگی و رویکردگزینی و رویهمرفته
راهکاریابی برای دشواری‌های شخصی و همگانی سود ببریم، دیگر مرزمند به نیروی پنداشت (قوه تخیل) شما است.

Mehrbod
01-06-2013, 06:28 PM
نگاه خودشیفتگی:چیزی که من ندیدمش یعنی احتمالا یا خیلی مهم نیست یا خیلی چیز تکون دهنده ای هست!
ظاهرا از مورد اول بود:
Is bungy jumping bad for your body? (http://health.ninemsn.com/whatsgoodforyou/theshow/694094/is-bungy-jumping-bad-for-your-body)

برای تندرستی هر چیزی که هنگام فرگشتن آدم نبوده به گِرایند بسیار بالاتر خوب نیست.

undead_knight
01-06-2013, 06:59 PM
برای تندرستی هر چیزی که هنگام فرگشتن آدم نبوده به گِرایند بسیار بالاتر خوب نیست.
come on
:))
طرف 20 ساله بانجی جامپینگ کار میکنه سالمه هنوز:)

Mehrbod
01-06-2013, 07:09 PM
come on
:))
طرف 20 ساله بانجی جامپینگ کار میکنه سالمه هنوز:)

کسی 20 سال سیگار کشید هم شاید تندرست بود، اینکه نشد فرنود!

جدای اینها از دست دادن توان مغزی بر خودآگاهی ما آنچنان روشن نیست. کسانی که فلج مغزی میشوند
و توانایی سخنگویی را از دست میدهند دیده میشود که این کار را دیگر بخش‌های مغزش بر خویشکاری گرفته
و کس دوباره بمانند پیش به سخنگویی توانا میشود، بی آنکه احساس کند توانایی مغزی‌ای از دست داده.

به همانندی دیگری، هر چه ما پیرتر و خرفت‌تر میشویم کمتر هم از پیری و خرفتی خودمان می‌آگاهیم.

undead_knight
01-06-2013, 07:56 PM
کسی 20 سال سیگار کشید هم شاید تندرست بود، اینکه نشد فرنود!

جدای اینها از دست دادن توان مغزی بر خودآگاهی ما آنچنان روشن نیست. کسانی که فلج مغزی میشوند
و توانایی سخنگویی را از دست میدهند دیده میشود که این کار را دیگر بخش‌های مغزش بر خویشکاری گرفته
و کس دوباره بمانند پیش به سخنگویی توانا میشود، بی آنکه احساس کند توانایی مغزی‌ای از دست داده.

به همانندی دیگری، هر چه ما پیرتر و خرفت‌تر میشویم کمتر هم از پیری و خرفتی خودمان می‌آگاهیم.

خب برای همون سیگار تحقیقات علمی ای هست که ثابت میکنه خطرناک بودن سیگار رو.(حالا مدتی پیش در مورد انواع دلیل در پزشکی چیزی میخوندم که جالب بود بعدا نقلش میکنم:)
بنابراین نمیشه که همینجوری یک چیز رو بدون تحقیقات علمی کافی زیر سوال ببریم

Mehrbod
01-06-2013, 08:29 PM
خب برای همون سیگار تحقیقات علمی ای هست که ثابت میکنه خطرناک بودن سیگار رو.(حالا مدتی پیش در مورد انواع دلیل در پزشکی چیزی میخوندم که جالب بود بعدا نقلش میکنم:)
بنابراین نمیشه که همینجوری یک چیز رو بدون تحقیقات علمی کافی زیر سوال ببریم

پس اگر 50 سال پیش بود و ما این پژوهش‌های دانشیک را نداشتیم که بگویند سیگار کشیدن بده، سیگار کشیدن ok و بیخطر بود؟ :e405:

undead_knight
01-06-2013, 08:41 PM
پس اگر 50 سال پیش بود و ما این پژوهش‌های دانشیک را نداشتیم که بگویند سیگار کشیدن بده، سیگار کشیدن ok و بیخطر بود؟ :e405:
آرگیومنت فرام ایگنورنس؟ ;)
بین آگاهی زیان بار بودن سیگار و دانش ما یک گپ وجود داشته،بنابراین الان که ما میدونیم سیگار کشیدن بی خطر نیست میتونیم بفهمیم که اون موقع هم سیگار کشیدن بی خطر نبوده.ولی اگر بر اساس فرض اثبات نشده فکر کنیم سیگار کشیدن خطرناکه فقط خوش شانس بودیم:)
حالا نکته اینجاست که امواج وای فای،غذاها،مواد محلول در آب،ذرات معلق در هوا یا حتی عناصر گازی و...اینقدر لیست چیزهایی که ممکنه خطرناک باشند زیاده نمیتونم شمارششون کنم ولی اگر بر اساس این امکان ما کاری رو انجام بدیم و به خاطر خوش شانسی علم هم بعدا اون رو تائید کنه...خب من مخالف این رویه هستم:)

Mehrbod
01-06-2013, 08:52 PM
آرگیومنت فرام ایگنورنس؟ ;)
بین آگاهی زیان بار بودن سیگار و دانش ما یک گپ وجود داشته،بنابراین الان که ما میدونیم سیگار کشیدن بی خطر نیست میتونیم بفهمیم که اون موقع هم سیگار کشیدن بی خطر نبوده.ولی اگر بر اساس فرض اثبات نشده فکر کنیم سیگار کشیدن خطرناکه فقط خوش شانس بودیم:)
حالا نکته اینجاست که امواج وای فای،غذاها،مواد محلول در آب،ذرات معلق در هوا یا حتی عناصر گازی و...اینقدر لیست چیزهایی که ممکنه خطرناک باشند زیاده نمیتونم شمارششون کنم ولی اگر بر اساس این امکان ما کاری رو انجام بدیم و به خاطر خوش شانسی علم هم بعدا اون رو تائید کنه...خب من مخالف این رویه هستم:)


نگرش منطقی و پادشکننده در رویارویی با چیزهای ناشناخته، بویژه برای تندرستی همان است که من گفتم: بی‌کنشی.


هر چیز ناشناخته‌ای بد است، مگر تا زمانیکه خوبی‌ آن ثابت شود.

نکته‌هایی که آوردی هم سراسر درست هستند. ما نباید بنشینیم تا پژوهشگران برای ما بگویند که گرمایش زمین بد است، نیازی به پژوهش‌های دانشیک
برای اینکه یک "قرص" بد است نمیرود، نیازی به پژوهش برای درآوردن بدی بهمان آلاینده هوا نیست، همه اینها بر پایه‌ی پیش‌انگاشت منطق، بد هستند.

بار اثبات خوب بودن + بد نبودن آنها بر دوش کسانی است که آنها را به کار میگیرند.


پس نه، اگر شما با رویکرد من به 50 سال پیش بروید سیگار نخواهید کشید و آگاهانه در دسته‌ی همان آدمهای "خوش شانس" میروید (:

Russell
01-06-2013, 09:14 PM
اگر اجداد ما اینطور پادشکننده عمل کرده بودند که ما هنوز در غار بودیم با سنگ دنبال شکار بودیم که !!
و البته همه مان باید برویم سریعا محافظه کار سیاسی بشویم !!

Mehrbod
01-06-2013, 09:22 PM
اگر اجداد ما اینطور پادشکننده عمل کرده بودند که ما هنوز در غار بودیم با سنگ دنبال شکار بودیم که !!
و البته همه مان باید برویم سریعا محافظه کار سیاسی بشویم !!

آفرین،
نیاکان ما هم پیوسته با جان خودشان قمار کرده‌اند و تنها قماربازهای خوش‌شانس بجا مانده‌اند. چرا؟ چون آنهایی که بدشانسی آورده‌اند مرده‌اند.

پس ما هم یک سوگیری خوشبین‌گرایانه داریم که فرگشتوار توضیح‌پذیر است، هم اینکه شما ناخودآگاه به یکی از مهادهای پادشکنندگی
اشاره کردی که یک سیستم میتواند در کل پادشکننده باشد، ولی این پادشکنندگی را به بهای شکنندگی بخش‌های درونی خود بدست میاورد.

نمونه، تن آدمی سیستمی پادشکننده است، شما میروید ورزش میکنید و تندرستی‌اتان می‌افزاید، ولی این را به بهای مردن یاخته‌های
ناتوان و ... درونتان بدست میاورید.

ما هم در جایگاه یک نژاد تا به امروز پادشکننده بوده‌ایم، ولی این را به بهای جان دادن نیاکان قماربازمان بدست آورده‌ایم.

از دیدگاهی باز بهتر، ژن ما پادشکننده است، ولی ما که حامل ژن باشیم شکننده‌ایم، ما پیوسته
با بیماری و سختی‌ها کنار میاییم و میمیریم، ولی ژنهایمان پیوسته از خودمان بهتر و پاینده‌تر میشوند.


ولی نباید فراموش کرد که همه این رویکردها در بازه‌های زمانی ویژه‌ای کار میکرده‌اند و خوب بوده‌اند. اگر یک زمانی قماربازی آدمی
برای ستیز با طبیعت و بالا پایین رفتن از کوهستان و .. سودمند بوده، به این چم نیست که این رویکرد قماربازانه تا ابد نیز سودمند میماند.

در جهان امروز پیچیدگی و توان ما آن اندازه فزونی یافته که میتوانیم گویال زمین را بگرمانیم! میتوانیم بمب اتم بسازیم و
میتوانیم ویروس‌هایی طراحی کنیم که همه بشریت را در چند روز نیست و نابود کنند و بسیاری توانستن‌های خطرناک و آسان دیگر.


هر رویکرد بازه‌ی زمانی روشنی دارد، ما هم باید دیر یا زود خودمان را به جهان امروز با رویکردهایی نو و فراخور سازواری بدهیم.

Russell
01-06-2013, 09:37 PM
خوب خطر بمب اتم و اینها درست ولی چطور اینها به منفعل بودن میرسد؟
مسلمانان سلفی هم منفعلترین موجودات روی زمین هستند ولی من خوبی در رفتار آنها نمیبینم.وکلا نمیگیرم چطور منفعل بودن شانس بقای ما را بالا میبرد حالا خوبی و بدی تصمیم بماند.
نکته دیگر اینکه بقا برای زندگیست دیگر.و میشود کسی بپرسد اگر بخواهیم زندگی نکنیم و ماجراجویی و کنجکاوی نکنیم که خوب بقا پیدا کنیم که چه بشود؟

undead_knight
01-06-2013, 09:46 PM
خب من هنوز هم به جز مفهوم کلی در مورد این پاد شکندگی چیزی نخوندم.
ولی اینهایی که گفتی خیلی منو یاد چیزهایی میندازه که که در مورد سرطان زا بودن امواج رادیویی میگن حال ترجمه ندارم اینا رو بخون استدلال پشتش منظور منه:)


All known cancer-inducing agents — including radiation, certain chemicals and a few viruses — act by breaking chemical bonds, producing mutant strands of DNA. Not until the ultraviolet region of the electromagnetic spectrum is reached, beyond visible light, beyond infrared and far, far beyond microwaves, do photons have sufficient energy to break chemical bonds. Microwave photons heat tissue, but they do not come close to the energy needed to break chemical bonds, no matter how intense the radiation. --Dr. Robert L. Park of the American Physical Society (New York Times Oct. 1, 2002)

Ionizing radiation can break the electron bonds that hold molecules like DNA together and is carcinogenic....The photon energy of cellphone EMF is more than 10 million times weaker than the lowest energy ionizing radiation.--Lorne Trottier

Unless one is willing to discard the concept of photons, Planck's law, and the interaction between photons and atoms—and thus the entire body of quantum physics—it is simply not possible for the photons associated with either a power line or a cell phone to cause cancer."-- S. T. Lakshmikumar

Mehrbod
01-06-2013, 09:47 PM
خوب خطر بمب اتم و اینها درست ولی چطور اینها به منفعل بودن میرسد؟
مسلمانان سلفی هم منفعلترین موجودات روی زمین هستند ولی من خوبی در رفتار آنها نمیبینم.وکلا نمیگیرم چطور منفعل بودن شانس بقای ما را بالا میبرد حالا خوبی و بدی تصمیم بماند.
نکته دیگر اینکه بقا برای زندگیست دیگر.و میشود کسی بپرسد اگر بخواهیم زندگی نکنیم و ماجراجویی و کنجکاوی نکنیم که خوب بقا پیدا کنیم که چه بشود؟

من نمیدانم شما باید بگویی چجوری به "منفعل بودن" میرسند راسل جان؟ :e405:

من گفتم جایی که نیازی نیست آدم خردگرا ریسک نمیکند، هتا اگر "آسیب آشکاری" آنجا نباشد. 50 سال پیش بود شما نباید
سیگار میکشیدید، هتا اگر همه داده‌های پژوهشیک زمان میگفتند که سیگار کشیدن خوبه، که اگر بخوانید میبینید همین را هم میگفتند.

امروز هم ما باید با محافظه‌کاری هر چه بیشتر در طبیعت دست ببریم. گرمایش زمین شوخی نیست، ساخت بمب اتم شوخی نیست
و بی مسئولیت‌های ذاتی ما - که گفتیم چگونه این خوش‌باوری ژنتیکی فرگشته و چرا در زمان خودش سودمند بوده - امروز میتواند
مایه‌ی مرگ و نیستی باشد: رویکردهای قماربازانه امروز مرزمند شده و بسیاری زمانها خطرناک، بس خطرناک شده‌اند.

ما ژنتیکی سوگیری‌های فراوان و خوشبینگرایی دروغین (کاذب) نیز داریم: نیاکان قمارباز خوش‌شانس ما ژن‌اشان را به ما رسانده‌اند، ولی هیچ فرنودی بر اینکه ما همچنان همینجور خوش‌شانس بمانیم در کار نیست!

Mehrbod
01-07-2013, 10:31 PM
راستی به گمانم انسان را پادشکننده دانستید، به این علت که با کار و فعالیت مانند ماشین های ساختهء دست خودش فرسوده نمیشود، بلکه قویتر هم میشود.
ولی خب اولا که اگر انسان هم در فشار/شرایط ناسازگار و یا بیش از حد ظرفیتش کار کند فرسوده میشود.
دوما اگر شرایطی باشد که اصولا نیاز به فعالیت نباشد و انسان دچار سکون شود بازهم فرسوده میشود، چنانکه اکنون در جوامع مدرن این خودش یک معضل و منشاء فرسودگی و بیماری انسانها شده.


آفرین هر دو درست هستند.

ولی بیش از گنجایشش را همانجا گفتیم:



پس به سخن دیگر، سامانه‌های پادشکننده مانند کالبد آدمی، نه تنها از تنش و آسیب تا یک مرز ویژه‌ای آسیب ندیده، که از آن سود نیز میبرند.


این مرز ویژه یا همان آستانه (threshold) همواره آنجاست. یک سیستم
پادشکننده از ورتندگی (= تنش) تنها تا یک اندازه‌ای سود میبرد، بیشتر از آن میشکند.

تن آدم نیز همینگونه است، ورزش تا یک آستانه‌ای مایه‌ی سوزاندن چربی‌های پسمانده و مرگاندن یاختگان کمتر
بهین (optimal) و ناتوانتر و .. است، ولی از یک آستانه‌ای که گذشت همان ورزش مایه‌ی ناتوانی است تا توانگیری.






راستی مثلا درمورد یک اتومبیل هم، حتی اگر کار نکند، بازهم فرسودگی هایی پیش میایند. مثلا واشرها و لوله های لاستیکی آن فاسد میشوند، که اینها در جریان کار طبیعی ممکن است بتوانند حتی طول عمر بیشتری هم بکنند نسبت به حالت سکون. یعنی سکون حتی بعضی دستگاهها و مواد بیجان را هم با سرعت بیشتری فرسوده میکند.
یا مثلا باتری اتومبیل به همین شکل فکر میکنم وقتی استفاده نشود زودتر فرسوده میگردد.

باتری خودرویی که اگر به آن دست نزنیم خودبه‌خود می‌فرساید تنها "شکنندگی" بسیار بالایی دارد که در گذر زمان زودتر وامیدهد،
زمانیکه آنرا به کار میگیریم نیز همچنان پادشکننده نیست: باتری خودرو با کار کشیدن از آن افزونتر و پُرگُنجا‌یش‌تر نمیشود.


دریابید پادشکنندگی یک راژمان (râžmân، system) یک ویژگی جادویی نیست که فرامادی بدست امده
باشد، بساکه پادشکنندگی یک سیستم به بهای شکنندگی بخش‌های درونی‌تر آن بدست میاید.

در نمونه‌ی تن آدمی، ما در جایگاه سازواره (organism) پادشکننده هستیم، ولی این پادشکنندگی را به بهای
شکنندگی یاختگان سازنده‌امان بدست میاوریم: یاختگان‌امان میجنگند و میمیرند، ولی ما می‌زیویم (live) و بجا میمانیم.

هر آینه، دیر یا زود همه چیزها در جهان ما میشکنند. پس یک راژمان که در یک گستره‌ی زمانی‌ای
پادشکننده است، اگر گستره زمانی‌اش را بیشتر بگسترانیم میبینیم که سرانجام همان هم خواهد شکست.

پس تن (کالبُد) ما در یک گستره‌ی زمانیِ بگوییم چند دهه‌ای پادشکننده است، ولی در یک گستره‌ی چند سده‌ای دیگر نیست.
به هر روی اگر نیک بنگرید، میبینید که ژن‌های ما باز در اینجا پادشکننده هستند و هزینه‌ی این پادشکنندگی را نیز ما بَرداران ژن (حامل)
میدهیم: ما با بیماری‌ها میستزیم و سرانجام شکسته و پیر شده و میمیریم، ولی ژن‌هایمان بجا مانده و از ما بهتر و فرگشته‌تر میشوند.

Mehrbod
01-07-2013, 10:31 PM
دوست گرامی شكسته شدن و نشدن در مقابل شارژ شدن نیست.
سه گزینه در مقابل یكدیگر نیستند. اگر شارژ شد یعنی نشكسته است.

شارژ شدن در مقابل شارژ نشدن است.
شكسته شدن در مقابل شكسته نشدن است


جناب صالح گمان میکنم وارونه برداشت کردید...مهربد گرامی نگفت شارژ شدن در برابر شکستن یا نشکستن هست....حالت سومی رو در نظر گرفت !!!

ضمنا لیوان مثالی بود برای بررسی سیستم ها و در اون یک مدل لیوان هم نبود و سه مدل مختلف لیوان داشتیم یعنی شیشه ای، چوبی و آبخوری...پس سه حالت ممکن برای سه سیستم مختلف !!




درود،

آنارشی ارجمند پاسخ درست را دادند، ما درباره یک سیستم نمی‌سخنیدیم؛ ما سیستم‌های گوناگونی
داریم که در شرایط یکسان جای میگیرند: شما سه لیوان میسازید، یکی شیشه‌ای، یکی چوبی و یکی نیز
بگوییم با فند نانوتکنولوژی که در هنود زنش (اثر ضربه) باتری درونی‌اش شارژ میشود، آنرا لیوان سیلیکونی (silicone) بنامیم.

برای اندازه‌گیری شکنندگی هر کدام از اینها اکنون ما ساده‌ شده دو پارامون (parameter) داریم:


بازکنش (واکنش) در برابر ورتندگی (= تنش، آسیب، ...)
گستره‌ی زمانی


یک لیوان شیشه‌ای را اگر به جاوَر (حال) خود رها کنیم از لیوان چوبی شاید بیشتر بجا بماند (زیرا
از ماده‌ی inorganic ساخته شده)، ولی در برابر ورتندگی و تَـنش بجایش بتندی آسیبیده و میشکند.

لیوان چوبی گرچه بسیار زودتر در برابر شیشه‌ای خود پوسیده و واکافته (تجزیه) میشود،
ولی بجای آن در برابر زنش‌ها (ضربه‌ها) ناشکننده یا سِتَپر است: بآسانی نمیشکند.

لیوان سوم سیلیکونی انگاشتیک ما ولی درست وارونه یکمی (شیشه‌ای) خواهد بود: اینبار
زنش‌ها و "آسیب‌ها" در فَـرهود آنرا - تا یک آستانه‌‌ای - سودرسانده و شارژ هم میکنند.

Russell
01-08-2013, 01:52 PM
من نمیدانم شما باید بگویی چجوری به "منفعل بودن" میرسند راسل جان؟

من گفتم جایی که نیازی نیست آدم خردگرا ریسک نمیکند، هتا اگر "آسیب آشکاری" آنجا نباشد. 50 سال پیش بود شما نباید
سیگار میکشیدید، هتا اگر همه داده‌های پژوهشیک زمان میگفتند که سیگار کشیدن خوبه، که اگر بخوانید میبینید همین را هم میگفتند.

امروز هم ما باید با محافظه‌کاری هر چه بیشتر در طبیعت دست ببریم. گرمایش زمین شوخی نیست، ساخت بمب اتم شوخی نیست
و بی مسئولیت‌های ذاتی ما - که گفتیم چگونه این خوش‌باوری ژنتیکی فرگشته و چرا در زمان خودش سودمند بوده - امروز میتواند
مایه‌ی مرگ و نیستی باشد: رویکردهای قماربازانه امروز مرزمند شده و بسیاری زمانها خطرناک، بس خطرناک شده‌اند.

ما ژنتیکی سوگیری‌های فراوان و خوشبینگرایی دروغین (کاذب) نیز داریم: نیاکان قمارباز خوش‌شانس ما ژن‌اشان را به ما رسانده‌اند، ولی هیچ فرنودی بر اینکه ما همچنان همینجور خوش‌شانس بمانیم در کار نیست!
نیازی نیست معنیش این است که در حال حاظر سودی برای ما ندارد حالا سود و زیان آینده را نمیدانیم.
مقایسه با بمب اتم و گرمایش زمین هم ربطی ندارد.در گرمایش زمین ما مدلها را داریم همینطور ابزاری هم برای کنترل آب و هوا نداریم آنچنان و همه حیات انسان و تخم مرغها در همین زمین هستند.
اما خوب این چطور به سیگار و بانجی جامپینگ میرسد؟
همانطور که شوالیه گرامی گفت امواج وایرلس هم خوب همینطور هستند.اساسا چیزی که نمیدانیم یعنی نمیدانیم دیگر.میشود مثلا گفت که بازیهای کامپیوتری هم ممکن است خطرناک باشند یا نمیدانم نژادپرستی را اگر انسانها کنار بگزارند و بدون تبعیض با هم ازدواج کنند یک اتفاقات ناشناخته ژنتیکی خواهد افتاد نسل کل بشر منقرض میشود پس چون ما نمیدانیم بهتر است محافظه کار شویم.
مساله اینجاست که همه اینها بسته به احتمال و expected value هستند و از همه مهمتر اینکه چه چیز "با خود" است و چه "بیخود"، نه محافظه کاری.اساسا خود اینکه ما میخواهیم در طبیعت تغییر دهیم و سوالمان فقط اینست که چطور تغییر را انجام دهیم بر پاد این استدلال است.
فراموش نشود که سخن ما درباره تصمیماتی مانند بانجی جامپینگ و سیگار و بازی کامپیوتری و وایرلس و جهانی شدن و... است نه بمب اتم و گرمایش زمین که مشخص است هزینه اش به سود ناموجودش میچربد.

undead_knight
01-08-2013, 11:16 PM
نیازی نیست معنیش این است که در حال حاظر سودی برای ما ندارد حالا سود و زیان آینده را نمیدانیم.
مقایسه با بمب اتم و گرمایش زمین هم ربطی ندارد.در گرمایش زمین ما مدلها را داریم همینطور ابزاری هم برای کنترل آب و هوا نداریم آنچنان و همه حیات انسان و تخم مرغها در همین زمین هستند.
اما خوب این چطور به سیگار و بانجی جامپینگ میرسد؟
همانطور که شوالیه گرامی گفت امواج وایرلس هم خوب همینطور هستند.اساسا چیزی که نمیدانیم یعنی نمیدانیم دیگر.میشود مثلا گفت که بازیهای کامپیوتری هم ممکن است خطرناک باشند یا نمیدانم نژادپرستی را اگر انسانها کنار بگزارند و بدون تبعیض با هم ازدواج کنند یک اتفاقات ناشناخته ژنتیکی خواهد افتاد نسل کل بشر منقرض میشود پس چون ما نمیدانیم بهتر است محافظه کار شویم.
مساله اینجاست که همه اینها بسته به احتمال و expected value هستند و از همه مهمتر اینکه چه چیز "با خود" است و چه "بیخود"، نه محافظه کاری.اساسا خود اینکه ما میخواهیم در طبیعت تغییر دهیم و سوالمان فقط اینست که چطور تغییر را انجام دهیم بر پاد این استدلال است.
فراموش نشود که سخن ما درباره تصمیماتی مانند بانجی جامپینگ و سیگار و بازی کامپیوتری و وایرلس و جهانی شدن و... است نه بمب اتم و گرمایش زمین که مشخص است هزینه اش به سود ناموجودش میچربد.
بلاخره وقت کردم یه جواب کوچولو بدم:)
من گفتم قبلا هم اگر ناآگاهی ما بخواد دلیلی برای این استدلال بشه همون سفسطه توسل به نادانی هست.

به استناد به داتش که اساسا نمیشه گفت یک چیز بی خود یا با خود هست:)بلکه با این دید ما میتونیم بگیم که الان و با توجه به آگاهی ما یک چیز ویژگی هایی داره که شاید در آینده هم این ها نقض بشه(که خطاپذیری و نقض پذیری جز ویزگی های خوب و پیشرفت دهنده دانش هستند چون همیشه به دنبال نقص و خطاهای احتمالی هستند.
عقل ما هم که محدودیت های خاص خودشو داره چون متکی به تجربه هست و حتی منطق ما هم به همین تجربه وابسته هست،بنابراین این هم خطا داره.
حالا ما چطور با دو ابزار خطاپذیر میخوایم با خود بودن و بی خود بودن یک چیز رو قبل از داشتن شواهد و مدارک در بیاریم یا پیش فرضمون این باشه که همه چیزهای جدید بی خود یا زیان اور هستند؟:))

نکته اینجاست که حتی چیزی که مدت هاست بی خطر به نظر میاد هم لزوما بی خطر نیست مثلا اکسیژن!احتمالا در مورد رادیکال های آزاد دوستان چیزهایی شنیدند اصلا تنفس با اکسیژن دلیل اصلی ایجاد اونهاست.
یعنی چیزی که حیات ما رو تضمین میکنه به نوعی باعث مرگ ما هم میشه:)
Health Uncovered - If truth be told... (http://uncoveredforyou.com/articlesview.php?article_id=10036)

Mehrbod
01-08-2013, 11:27 PM
نیازی نیست معنیش این است که در حال حاظر سودی برای ما ندارد حالا سود و زیان آینده را نمیدانیم.
مقایسه با بمب اتم و گرمایش زمین هم ربطی ندارد.در گرمایش زمین ما مدلها را داریم همینطور ابزاری هم برای کنترل آب و هوا نداریم آنچنان و همه حیات انسان و تخم مرغها در همین زمین هستند.
اما خوب این چطور به سیگار و بانجی جامپینگ میرسد؟
همانطور که شوالیه گرامی گفت امواج وایرلس هم خوب همینطور هستند.اساسا چیزی که نمیدانیم یعنی نمیدانیم دیگر.میشود مثلا گفت که بازیهای کامپیوتری هم ممکن است خطرناک باشند یا نمیدانم نژادپرستی را اگر انسانها کنار بگزارند و بدون تبعیض با هم ازدواج کنند یک اتفاقات ناشناخته ژنتیکی خواهد افتاد نسل کل بشر منقرض میشود پس چون ما نمیدانیم بهتر است محافظه کار شویم.
مساله اینجاست که همه اینها بسته به احتمال و expected value هستند و از همه مهمتر اینکه چه چیز "با خود" است و چه "بیخود"، نه محافظه کاری.اساسا خود اینکه ما میخواهیم در طبیعت تغییر دهیم و سوالمان فقط اینست که چطور تغییر را انجام دهیم بر پاد این استدلال است.
فراموش نشود که سخن ما درباره تصمیماتی مانند بانجی جامپینگ و سیگار و بازی کامپیوتری و وایرلس و جهانی شدن و... است نه بمب اتم و گرمایش زمین که مشخص است هزینه اش به سود ناموجودش میچربد.


بلاخره وقت کردم یه جواب کوچولو بدم:)
من گفتم قبلا هم اگر ناآگاهی ما بخواد دلیلی برای این استدلال بشه همون سفسطه توسل به نادانی هست.

به استناد به داتش که اساسا نمیشه گفت یک چیز بی خود یا با خود هست:)بلکه با این دید ما میتونیم بگیم که الان و با توجه به آگاهی ما یک چیز ویژگی هایی داره که شاید در آینده هم این ها نقض بشه(که خطاپذیری و نقض پذیری جز ویزگی های خوب و پیشرفت دهنده دانش هستند چون همیشه به دنبال نقص و خطاهای احتمالی هستند.
عقل ما هم که محدودیت های خاص خودشو داره چون متکی به تجربه هست و حتی منطق ما هم به همین تجربه وابسته هست،بنابراین این هم خطا داره.
حالا ما چطور با دو ابزار خطاپذیر میخوایم با خود بودن و بی خود بودن یک چیز رو قبل از داشتن شواهد و مدارک در بیاریم یا پیش فرضمون این باشه که همه چیزهای جدید بی خود یا زیان اور هستند؟:))

نکته اینجاست که حتی چیزی که مدت هاست بی خطر به نظر میاد هم لزوما بی خطر نیست مثلا اکسیژن!احتمالا در مورد رادیکال های آزاد دوستان چیزهایی شنیدند اصلا تنفس با اکسیژن دلیل اصلی ایجاد اونهاست.
یعنی چیزی که حیات ما رو تضمین میکنه به نوعی باعث مرگ ما هم میشه:)
Health Uncovered - If truth be told... (http://uncoveredforyou.com/articlesview.php?article_id=10036)


You two are missing the point

پادشکنندگی و سِـتپری (robustness) گفتیم به بهای شکنندگی بخشهای درونی بدست میایند.

در جایی مانند پریدن با ریسمان و آزمودن واپسین داروی پزشکی و ... ما دو راه داریم:


1- به پژوهشگران زمان بدهیم تا آسیب‌های ناشناخته را پژوهیده و درآورند.

2- بگذاریم دیگران بجای ما آزموده و پیشگام (+ پیشمرگ) شوند.


در هر دو رویکرد کار میکند. این را در زندگی شخصی برای هر چیز نویی که میاید میتوانید بکار ببندید. برای نمونه یک فند پیش
پا افتاده 200 ساله مانند تلفن را هم می‌بایستی زمان میدادید تا نوشه (noise) آن از میان رفته و ببینید براستی بی خطر است یا نه.

50 سال پیش بود نباید سراغ سیگار میرفتید، امروز هم نباید سراغ موبایل و microwave و ... بروید - یا اگر میروید مرزمند و کوتاه - نمونه با موبایل چندان زنگ نزنید
- چون گرچه هیچ داده‌ی دانشیک و پژوهشیک معتبری بر خطرزا بودن اینها در دست نیست، ولی فند‌های نویی هستند و نیاز به زمان دارند.


Absence of Evidence (http://en.wikipedia.org/wiki/Evidence_of_absence) ≠ Evidence of Absensce

نبودِ گواهی ≠ گواهیِ نبود


هر رفتار یا چیز کهن، بویژه آنهاییکه در فرگشت بوده‌اند برای ما خواستنی هستند، هر چیز دیگری که
نبود میشود خطرزا و گُمانیک (مشکوک)، مگر آنکه پاد آن براه زمان و پژوهش و آزمایش [دیگران] ثابت شود.

اینها هم وابسته به زندگی شخصی بود، چیزهای دیگر مانند گرمایش زمین بسیار خطرناک‌تر هستند و ما کوچکترین ایده‌ای
هم درباره خطرزا بودن یا نبودن گرمایش زمین هم براستی نداریم، هر چه میخوانید گمانه‌زنی (speculation) است: نبود داده‌ای
بر اینکه فند نامبرده خطرناک نیست را نمیتواند به اینکه خطرناک نیست ترزبانید (translate into).

Russell
01-09-2013, 01:30 AM
سوال دقیقا همین است که نکته چیست؟
در اینجا بنظر میرسد به عواقب منطقی این سخن دقت نشده و اینکه خود نتیجه اعمال آن (با فرض درستی) در تصمیم ما در خوبی یا بدی آن موثر است.این مساله تا حد زیادی فلسفیست و مساله ارزش و زندگی و اخلاق اینجا در میان است.
اساسا کل سخن محافظه کاری در عرصه سیاسی همین است.فرگشت یافتن ما هم تنها یکسری اطلاعات درباره تطابق بدن ما با محیط شکل گیریش میگوید.یعنی یکسری آزمایش مجانی که طبیعت انجام داده که همه متغییر های آن میتواند عوض شود و میشود دایناسورها هم به چشم بهم زدنی با تمام فرگشت یافتگی خود منقرض شوند.
نبود شواهد هم همیشه شواهد نبود نیستند ولی شواهد بودن هم نیستند و ما بالاخره باید تصمیم بگیریم درباره تک تک مسائل.حالا ما یکسری داده داریم از فرگشت که نیاکان ما در شرایطی جان سالم بدر برده اند.خوب اینرا که از جناب داروین میدانستیم.حالا چه باید بکنیم و چه؟همه مان باید برگردیم به بیابانها افریقا و به شکار مشغول شویم؟چرا که تمام اختراعات بشری دربرابر فرگشت جدید هستند از چرخ گرفته تا ... و همه آنها ممکن است خطرات نهفته ناشناخته داشته باشند پس راه این میشود که ما یا یک چند میلیون سال صبر کنیم تا اثر فرگشتیشان معلوم شود یا بریزیمشان دور؟و اگر قرار است که ریسک را قبول کنیم و تنها سخن از محافظه کاری با تمام قوا نیست سوال اینست که این trade off با چه قرار است بشود و به چه میزان و کل هنر اصلا همین است دیگر وگرنه شوخیست اصلا کل سخن.
دانش ما شاید قطعی نباشد ولی آنچه قطعیست این است که در اینجا فرضها پنهان و ارزشگذاریهای بسیاری انجام شده.
اساسا زندگی خودش یک قمار است و سوال اینست که چطور باید بازی کنیم.و تمام هنر همان اینست که چطور بیشترین سود را بکنیم و سود چیست و کدام ریسک بیخود است و کدام نیست.

undead_knight
01-09-2013, 01:36 PM
[You two are missing the point

sure?!


پادشکنندگی و سِـتپری (robustness) گفتیم به بهای شکنندگی بخشهای درونی بدست میایند.

در جایی مانند پریدن با ریسمان و آزمودن واپسین داروی پزشکی و ... ما دو راه داریم:


1- به پژوهشگران زمان بدهیم تا آسیب‌های ناشناخته را پژوهیده و درآورند.

2- بگذاریم دیگران بجای ما آزموده و پیشگام (+ پیشمرگ) شوند.


معادله زیان و سود اینقدرا هم ساده نیست قبل از اینکه بخشی از زیان یا سود یک چیز مشخص بشه ما در وصعیت نادانی به سر میبریم،در این وضعیت ما نه آگاهی به سود داریم و نه آگاهی به زیان.اگر ما به خاطر این نادانی پیش فرض رو زیان بار بودن یک چیز در نظر بگیریم ممکنه سود احتمالیش رو از دست بدیم و اگر از اون چیز استفاده کنیم زیان احتمالیش رو به جون خریدیم.مسئله اینه که در حالت نادانی برابری سود و زیان 50-50 هست نه کمتر و نه بیشتر.حالا زمانی هم هست که سود یک چیز مشخصه ولی زیان احتمالیش مشخص نیست(لذت بخش هست، راحتی میاره و...)در این وضعیت استفاده نکردن از اون چیز یک سود حتمی رو از ما میگیره در مقابل رفع یک زیان احتمالی و در مقابل استفاده کردن ازش سود حتمی داره ولی زیان بار هم ممکنه باشه.
خب در حالت نادانی مطلق ریسک پذیر بودن و نبودن ارزش یکسانی دارند ولی در حالت دوم صددرصد ریسک پذیری با ازرش تره چون یک چیز اثبات شده یا مشخص رو به یک چیز احتمالی ترجیح میده.

در هر دو رویکرد کار میکند. این را در زندگی شخصی برای هر چیز نویی که میاید میتوانید بکار ببندید. برای نمونه یک فند پیش
پا افتاده 200 ساله مانند تلفن را هم می‌بایستی زمان میدادید تا نوشه (noise) آن از میان رفته و ببینید براستی بی خطر است یا نه.


50 سال پیش بود نباید سراغ سیگار میرفتید، امروز هم نباید سراغ موبایل و microwave و ... بروید - یا اگر میروید مرزمند و کوتاه - نمونه با موبایل چندان زنگ نزنید
- چون گرچه هیچ داده‌ی دانشیک و پژوهشیک معتبری بر خطرزا بودن اینها در دست نیست، ولی فند‌های نویی هستند و نیاز به زمان دارند.
هیچ تضمینی نیست که دانش چه زمانی سود و زیان یک چیز رو پیدا میکنه:)ممکنه 1 سال بشه ممکنه هزار سال:)



Absence of Evidence (http://en.wikipedia.org/wiki/Evidence_of_absence) ≠ Evidence of Absensce

نبودِ گواهی ≠ گواهیِ نبود


هر رفتار یا چیز کهن، بویژه آنهاییکه در فرگشت بوده‌اند برای ما خواستنی هستند، هر چیز دیگری که
نبود میشود خطرزا و گُمانیک (مشکوک)، مگر آنکه پاد آن براه زمان و پژوهش و آزمایش [دیگران] ثابت شود.
نمونه های نقض:
دین(چند هزار ساله)
کشاورزی(چند هزار ساله)
استفاده از اکسیژن(از زمان نیاکان تک سلولی ما!)
همه اینها هم زیان بار هستند بعضی مثل اکسیژن فعلا چاره ای براش نداریم و بعضی مثل کشاورزی باید کنترل شده بشند و بعضی مثل دین هم واقعا کارکردی ندارند.
آیا اتکا به فرگشت یا کهن بودن دلیلی برای زیان بار نبودن اینهاست؟:)
بنابراین چه چیزی کهن باشه و چه چیزی کهن نباشه تا زمانی که دانشی در موردش نیست،ما بهش نادانیم و اگر دانشی بهش داریم یا زیان احتمالی پر رنگ تره یا سود احتمالی.


اینها هم وابسته به زندگی شخصی بود، چیزهای دیگر مانند گرمایش زمین بسیار خطرناک‌تر هستند و ما کوچکترین ایده‌ای
هم درباره خطرزا بودن یا نبودن گرمایش زمین هم براستی نداریم، هر چه میخوانید گمانه‌زنی (speculation) است: نبود داده‌ای
بر اینکه فند نامبرده خطرناک نیست را نمیتواند به اینکه خطرناک نیست ترزبانید (translate into).[/QUOTE]
تقریبا به همون اندازه که در مورد فرگشت توافق وجود داره در مورد زیان بار بودن گرمایش جهانی هم توافق هست.
خطرناک=زیان اثبات شده
بی خطر=سود و زیان اثبات نشده
سود ده=سود اثبات شده بر زیان اثبات شده برتری داره
https://www.ipcc.ch/
در این راستا اینم بد نیست:)


Most deniers' arguments incorporate more than one of the following tactics: Conspiracy, Selectivity, False Experts, Impossible Expectations/Moving Goalposts, and Argument from Metaphor/violations of informal logic. Global warming deniers are big on conspiracy: according to them, an entire community of scientists has some ulterior motive for their climate research, such as an ideology or a desire to keep their funding

Mehrbod
01-09-2013, 06:35 PM
در اینجا بنظر میرسد به عواقب منطقی این سخن دقت نشده و اینکه خود نتیجه اعمال آن (با فرض درستی) در تصمیم ما در خوبی یا بدی آن موثر است.این مساله تا حد زیادی فلسفیست و مساله ارزش و زندگی و اخلاق اینجا در میان است.


کدام سخن؟





اساسا کل سخن محافظه کاری در عرصه سیاسی همین است.فرگشت یافتن ما هم تنها یکسری اطلاعات درباره تطابق بدن ما با محیط شکل گیریش میگوید.یعنی یکسری آزمایش مجانی که طبیعت انجام داده که همه متغییر های آن میتواند عوض شود و میشود دایناسورها هم به چشم بهم زدنی با تمام فرگشت یافتگی خود منقرض شوند.


درست.





نبود شواهد هم همیشه شواهد نبود نیستند ولی شواهد بودن هم نیستند و ما بالاخره باید تصمیم بگیریم درباره تک تک مسائل.


+ فراموش نشود ایندو پیامدهای یکسانی ندارند:



نبودِ گواهی ≠ گواهیِ نبود






حالا ما یکسری داده داریم از فرگشت که نیاکان ما در شرایطی جان سالم بدر برده اند.خوب اینرا که از جناب داروین میدانستیم.حالا چه باید بکنیم و چه؟همه مان باید برگردیم به بیابانها افریقا و به شکار مشغول شویم؟


زندگی با تلفن و گاز بجای موبایل و microwave —> زندگی در ساوانای آفریقا؟ :39:



50 سال پیش بود نباید سراغ سیگار میرفتید، امروز هم نباید سراغ موبایل و microwave و ... بروید - یا اگر میروید مرزمند و کوتاه - نمونه با موبایل چندان زنگ نزنید
- چون گرچه هیچ داده‌ی دانشیک و پژوهشیک معتبری بر خطرزا بودن اینها در دست نیست، ولی فند‌های نویی هستند و نیاز به زمان دارند.






چرا که تمام اختراعات بشری دربرابر فرگشت جدید هستند از چرخ گرفته تا ... و همه آنها ممکن است خطرات نهفته ناشناخته داشته باشند پس راه این میشود که ما یا یک چند میلیون سال صبر کنیم تا اثر فرگشتیشان معلوم شود یا بریزیمشان دور؟و اگر قرار است که ریسک را قبول کنیم و تنها سخن از محافظه کاری با تمام قوا نیست سوال اینست که این trade off با چه قرار است بشود و به چه میزان و کل هنر اصلا همین است دیگر وگرنه شوخیست اصلا کل سخن.
دانش ما شاید قطعی نباشد ولی آنچه قطعیست این است که در اینجا فرضها پنهان و ارزشگذاریهای بسیاری انجام شده.
اساسا زندگی خودش یک قمار است و سوال اینست که چطور باید بازی کنیم.و تمام هنر همان اینست که چطور بیشترین سود را بکنیم و سود چیست و کدام ریسک بیخود است و کدام نیست.

در جایی مانند پریدن با ریسمان و آزمودن واپسین داروی پزشکی و ... ما دو راه داریم:


1- به پژوهشگران زمان بدهیم تا آسیب‌های ناشناخته را پژوهیده و درآورند.

2- بگذاریم دیگران بجای ما آزموده و پیشگام (+ پیشمرگ) شوند.



چیز دشواری در اینجا داریم؟

Mehrbod
01-09-2013, 07:22 PM
معادله زیان و سود اینقدرا هم ساده نیست قبل از اینکه بخشی از زیان یا سود یک چیز مشخص بشه ما در وصعیت نادانی به سر میبریم،در این وضعیت ما نه آگاهی به سود داریم و نه آگاهی به زیان.اگر ما به خاطر این نادانی پیش فرض رو زیان بار بودن یک چیز در نظر بگیریم ممکنه سود احتمالیش رو از دست بدیم و اگر از اون چیز استفاده کنیم زیان احتمالیش رو به جون خریدیم.مسئله اینه که در حالت نادانی برابری سود و زیان 50-50 هست نه کمتر و نه بیشتر.حالا زمانی هم هست که سود یک چیز مشخصه ولی زیان احتمالیش مشخص نیست(لذت بخش هست، راحتی میاره و...)در این وضعیت استفاده نکردن از اون چیز یک سود حتمی رو از ما میگیره در مقابل رفع یک زیان احتمالی و در مقابل استفاده کردن ازش سود حتمی داره ولی زیان بار هم ممکنه باشه.
خب در حالت نادانی مطلق ریسک پذیر بودن و نبودن ارزش یکسانی دارند ولی در حالت دوم صددرصد ریسک پذیری با ازرش تره چون یک چیز اثبات شده یا مشخص رو به یک چیز احتمالی ترجیح میده.

هیچ تضمینی نیست که دانش چه زمانی سود و زیان یک چیز رو پیدا میکنه:)ممکنه 1 سال بشه ممکنه هزار سال:)

نمونه های نقض:
دین(چند هزار ساله)
کشاورزی(چند هزار ساله)
استفاده از اکسیژن(از زمان نیاکان تک سلولی ما!)


آفرین، نکته از دست رفته همینه، شما داری ورتنده (variable) را که X باشد پیشبینی میکنی، ما داریم پرداخت (payoff) ورتنده که پردازه‌ی آن یا f(x) باشد را می‌بررسیم.

برای آنکه دگرسانی ژرف میان ایندو را - که شوربختانه کمتر میدانند را - بگیرید، ورتند‌ه‌ی ما میتواند هر چیزی باشد
بگوییم X شدت ریشتریِ زمین‌لرزه‌ای که در تهران تا 30 سال آینده رخ میدهد، f(x) ولی شمار کسانی است که از آن خواهند مرد.

برای ما درآوردن اینکه X چه ریشتری خواهد داشت سخت تا ناشدنی است، ولی رایانش برآیند یا پرداخت آن
بسیار آسان، ما میتوانیم با گرایند بسیار خوبی بگوییم که اگر 7 ریشتر بود چند آدم در زمین لرزه کشته میشوند —> f(x)

کار شما در بررسی سود و زیان آنجور که در بالا آمد مانند این میماند که بنشینیم با ابزارهای نپاهشیک و رایانشیک
در بیاوریم که زمین لرزه‌ی نامبرده اگر آمد گِرایند چند ریشتر بودن را داراست، سپس خودمان را برای آن ریشتر آماده کنیم.

رویکرد ما میگوید نیازی نیست از آغاز شما چیزی را پیشبینی یا بررسی کنید، تنها f(x) را بنگرید و خودتان را در جایگاهی ببرید که از شکنندگی دور باشد.
پس به سخن دیگر، نیازی نیست زمین لرزه را با این رویکرد از آغاز پیشبینی کنیم! بجایش انرژی‌امان را روی ساخت زیرساختارهای پادلرزه میبریم.

یا نمونه شخصی‌تر، نیازی نیست سودرسانی یا زیانمندی یک دارو [ی سرماخوردگی] را پیشبینی کنیم، زمانیکه میتوانیم بسادگی آنرا نگُـساریم:

چرا نیازی نیست؟ چون برآیه‌های (outcome) ما یکی از این دو بیشتر نیستند:


1. داروی سرماخوردگی سودمند و کم زیان است و ما زودتر از سرماخوردگی رها میشویم: آنچه داروسازها میخواهند بباوریم.

2. داروی سرماخوردگی زیانمند و کم سود است و ما گرچه سرما نمیخوریم، ولی دچار هنودهای کناری (side-effects) میشویم: آنچه در واقعیت هست.


اکنون شما میخواهید اینجا برایانید که سود و زیان چیستند و دارو را بخوریم یا نه، ولی نیازی به رایانش آن نیست، زمانیکه
سود در بهترین ریخت خود ناچیز است (یک سرماخوردگی کمتر) و زیان در بدترین ریخت اش مرگ‌آور: هنودهای
کناری (side-effects) میتوانند شما را امروز بکشند، میتوانند مایه‌ی کشتن شما تا 20 سال آینده باشند، راهی برای دانستنش نیست.

به سخن دیگر، تن ما در برابر دارو شکننده است و سود آن همیشه دستِ‌پایین را دارد، پس تا زمانیکه نیازی نیست سراغ آن نمیرویم.


این را بگسترانیم به microwave: بیشترین سودی که شما از پختن در microwave در برابر یک گاز امروزین بدست میاورید چیست؟ چند
دقیقه زمان کمتری میگذرانید، بیشترین زیانی که شما از پختن در microwave میتوانید برتابید چیست؟ دچار چَنگار (سرطان) و مرگ زودهنگام میشوید.

چه زمانی میتوانیم از microwave با دل‌استواری بیشتری بهره ببریم؟ گاهی که به آن زمان بسنده برای نشان دادن پیامدهای پنهان و آشکار
خود داده باشیم؛ به سخن بهتر، بزرگترین آشکارنده همان "زمان" است. به یک فند (technology) زمان بسنده بدهید، دیر یا زود همه هنودهای-کناری خود را می‌نمایاند.



در جایی مانند پریدن با ریسمان و آزمودن واپسین داروی پزشکی و ... ما دو راه داریم:


1- به پژوهشگران زمان بدهیم تا آسیب‌های ناشناخته را پژوهیده و درآورند.

2- بگذاریم دیگران بجای ما آزموده و پیشگام (+ پیشمرگ) شوند.




از همینرو نیز چیزهای کهن (آتش) کمابیش همیشه بهتر از نوی خود هستند، زیرا این بازه‌ی زمانی را گذرانده و از آزمون سربلند بیرون
آمده‌اند و هتا اگر خوب هم نباشند، ما میدانیم کجا خوب نیستند، ولی چیزهای نو (microwave) هنوز تنشان به «زمان» نخورده و ناشناخته‌اند.





همه اینها هم زیان بار هستند بعضی مثل اکسیژن فعلا چاره ای براش نداریم و بعضی مثل کشاورزی باید کنترل شده بشند و بعضی مثل دین هم واقعا کارکردی ندارند.


زیانمندی اینها در برابر سودمندی‌اشان ناچیزه: گذر زمان این را نشان داده.

پس نیازی نیست از اینها فرار کنیم، برای نمونه در دستیابی به همان امُردادگی (جاودانگی (گفتگوی دانشیک) (http://www.daftarche.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D9%88-%D9%81%D9%86%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-22/%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%AF%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C%DA%A9-690/)) ما نیازی نداریم اکسیژن را با یک چیز دیگر جایگزینیم، تنها میبسنند که آسیب‌هایی که به تن ما میزند را هر چند دهه یکبار بِـبازسازیم.





آیا اتکا به فرگشت یا کهن بودن دلیلی برای زیان بار نبودن اینهاست؟:)


نه، چون کسی سخن از زیانآور نبودن اینها نزد!





بنابراین چه چیزی کهن باشه و چه چیزی کهن نباشه تا زمانی که دانشی در موردش نیست،ما بهش نادانیم و اگر دانشی بهش داریم یا زیان احتمالی پر رنگ تره یا سود احتمالی.


باز هم نه:


سود کم + زیان فراوان ≠ زیان کم + سود فراوان


داروی سرماخوردگی یکمی است، اکسیژن دومی.






sure?!

سوال دقیقا همین است که نکته چیست؟

نکته در شناخت «شکنندگی» سیستم است، بجای رایانش سود و زیان (تاثیرات دارو در تن یا X)
ما دورنمای زیانمندی یا سودمندی را در نگر میگیریم: سرما خوردن/نخوردن

Russell
01-09-2013, 07:56 PM
در جایی مانند پریدن با ریسمان و آزمودن واپسین داروی پزشکی و ... ما دو راه داریم:

1- به پژوهشگران زمان بدهیم تا آسیب‌های ناشناخته را پژوهیده و درآورند.

2- بگذاریم دیگران بجای ما آزموده و پیشگام (+ پیشمرگ) شوند.


چیز دشواری در اینجا داریم؟
این دو راه برای حداقل کردن شکنندگی ارائه شده در این حرف چندانی نیست.اما سوال در عمل این نیست و ما تا اینجا داریم یک چیزی بنام پادشکنندگی داریم میخواهیم بدانیم چطور میشود به آن رسید.
اما سوال دنیای واقعی اینست که چه کنیم؟یعنی بالاخره بپریم با طناب یا نپریم یا از تلفن همراه استفاده بکنیم یا نکنیم یا چه مقدار استفاده کنیم؟
در کل سخن اینست که اینکه چه باید بکنیم یا نکنیم بااینکه عملی که این تئوری میگوید پادشکننده است چطور بهم میرسند؟



زندگی با تلفن و گاز بجای موبایل و microwave —> زندگی در ساوانای آفریقا؟
من منطق پادشکنندگی را فقط تعمیم دادم.گفته شد که تنها چیزهای فرگشتی امتحان خود را پس داده اند و ما تنها و تنها باید بر این مبنا ریسک را حداقل کنیم،من هم نتیجه گرفتم که اینطور باشد بهترین و کم خطرترین راه زندگی در آفریقاست.
اساسا این بردن اینگونه استدلالها به حداکثر خود بسیار سودمند است و در شفاف سازی هر سخنی و نشان دادن درون مایه آن کمک میکند. در اینجا بسیاری سوال اخلاقی وجود دارد مثلا اینکه دیگران را بفرستیم برای ما مینها را پاک کنند اخلاقیست؟اگر همه قرار به پادشکننده عمل کنند (قرار است این آرمان پادشکنندگی باشد) نتیجه منطقیش این میشود که همه در جای خود باستند و همه پدیده های جدید را دست نخورده باقی بگذارند و درجا بمانند منتظر اینکه یکی بیاید اینها را امتحان کند.
در واقع سوالات اخلاقی بسیاری هست که خود این پادشکنندگی باید جایگاه خودش را توجیه و مشخص کند در دنیای واقعی.
پریدن با طناب پادشکننده است یا نه؟ شاید!
اینکه پردین با طناب خوب است یا نه؟؟؟؟

Russell
01-09-2013, 08:23 PM
آفرین، نکته از دست رفته همینه، شما داری ورتنده (variable) را که X باشد پیشبینی میکنی، ما داریم پرداخت (payoff) ورتنده که پردازه‌ی آن یا f(x) باشد را می‌بررسیم.

برای آنکه دگرسانی ژرف میان ایندو را - که شوربختانه کمتر میدانند را - بگیرید، ورتند‌ه‌ی ما میتواند هر چیزی باشد
بگوییم X شدت ریشتریِ زمین‌لرزه‌ای که در تهران تا 30 سال آینده رخ میدهد، f(x) ولی شمار کسانی است که از آن خواهند مرد.

برای ما درآوردن اینکه X چه ریشتری خواهد داشت سخت تا ناشدنی است، ولی رایانش برآیند یا پرداخت آن
بسیار آسان، ما میتوانیم با گرایند بسیار خوبی بگوییم که اگر 7 ریشتر بود چند آدم در زمین لرزه کشته میشوند —> f(x)

کار شما در بررسی سود و زیان آنجور که در بالا آمد مانند این میماند که بنشینیم با ابزارهای نپاهشیک و رایانشیک
در بیاوریم که زمین لرزه‌ی نامبرده اگر آمد گِرایند چند ریشتر بودن را داراست، سپس خودمان را برای آن ریشتر آماده کنیم.

رویکرد ما میگوید نیازی نیست از آغاز شما چیزی را پیشبینی یا بررسی کنید، تنها f(x) را بنگرید و خودتان را در جایگاهی ببرید که از شکنندگی دور باشد.
پس به سخن دیگر، نیازی نیست زمین لرزه را با این رویکرد از آغاز پیشبینی کنیم! بجایش انرژی‌امان را روی ساخت زیرساختارهای پادلرزه میبریم.

یا نمونه شخصی‌تر، نیازی نیست سودرسانی یا زیانمندی یک دارو [ی سرماخوردگی] را پیشبینی کنیم، زمانیکه میتوانیم بسادگی آنرا نگُـساریم:

چرا نیازی نیست؟ چون برآیه‌های (outcome) ما یکی از این دو بیشتر نیستند:

1. داروی سرماخوردگی سودمند و کم زیان است و ما زودتر از سرماخوردگی رها میشویم: آنچه داروسازها میخواهند بباوریم.

2. داروی سرماخوردگی زیانمند و کم سود است و ما گرچه سرما نمیخوریم، ولی دچار هنودهای کناری (side-effects) میشویم: آنچه در واقعیت هست.

اکنون شما میخواهید اینجا برایانید که سود و زیان چیستند و دارو را بخوریم یا نه، ولی نیازی به رایانش آن نیست، زمانیکه
سود در بهترین ریخت خود ناچیز است (یک سرماخوردگی کمتر) و زیان در بدترین ریخت اش مرگ‌آور: هنودهای
کناری (side-effects) میتوانند شما را امروز بکشند، میتوانند مایه‌ی کشتن شما تا 20 سال آینده باشند، راهی برای دانستنش نیست.

به سخن دیگر، تن ما در برابر دارو شکننده است و سود آن همیشه دستِ‌پایین را دارد، پس تا زمانیکه نیازی نیست سراغ آن نمیرویم.


این را بگسترانیم به microwave: بیشترین سودی که شما از پختن در microwave در برابر یک گاز امروزین بدست میاورید چیست؟ چند
دقیقه زمان کمتری میگذرانید، بیشترین زیانی که شما از پختن در microwave میتوانید برتابید چیست؟ دچار چَنگار (سرطان) و مرگ زودهنگام میشوید.

چه زمانی میتوانیم از microwave با دل‌استواری بیشتری بهره ببریم؟ گاهی که به آن زمان بسنده برای نشان دادن پیامدهای پنهان و آشکار
خود داده باشیم؛ به سخن بهتر، بزرگترین آشکارنده همان "زمان" است. به یک فند (technology) زمان بسنده بدهید، دیر یا زود همه هنودهای-کناری خود را می‌نمایاند.
خوب این پست خیلی روشنگر بود.
این که بجای expected value خود پاداشها را مقایسه کنیم جالب است ولی در اینجا مساله اینکه ما یک جان بیشتر نداریم و ناپیوستگی آن همچنان به قوت خود باقیست.مثلا تصور کنیم ما در یک تونل در عمق زمین هستیم و سوال اینست که آیا برویم به سطح زمیم یا نه.در سطح زمین خطر برخورد شهاب سنگ بما وجود دارد(هزینه بسیار زیاد) در روی زمین میتوانیم لذت ببریم(سود بسیار کم در مقایسه هزینه) اینجا فارق از میزان احتمال نتیجه این میشود که باید مانند یک فرد دچار فوبیا عمل کنیم در حمله موارد چون هزینه مرگ همیشه بر زندگی میچربد اینطور نیست؟

Mehrbod
01-09-2013, 09:55 PM
من منطق پادشکنندگی را فقط تعمیم دادم.گفته شد که تنها چیزهای فرگشتی امتحان خود را پس داده اند و ما تنها و تنها باید بر این مبنا ریسک را حداقل کنیم،من هم نتیجه گرفتم که اینطور باشد بهترین و کم خطرترین راه زندگی در آفریقاست.


کجا گفته شود تنها چیزهای فرگشتیک آزموده شد‌ه‌اند؟ گفتیم در درازنای زمان، چیزهایی که در فرگشت بوده‌اند آزموده شده‌اند،
چیزهای نوی امروزین را تنها پژوهنده در پژوهشگاه کوشیده مانندسازی کند و نیاز به گذر زمان برای پایستگی و شناخت آن میرود.

ما هیچ راهی برای شتاباندن فرایند نداریم، فربود (=واقعیت) را میشود مانند‌سازی کرد، ولی نمیشود
فربودسازی کرد: هر چیز تنها در فربود + گذر زمان کارایی راستین و کاستی‌‌های پنهان خود را میاشکارد.





اساسا این بردن اینگونه استدلالها به حداکثر خود بسیار سودمند است و در شفاف سازی هر سخنی و نشان دادن درون مایه آن کمک میکند. در اینجا بسیاری سوال اخلاقی وجود دارد مثلا اینکه دیگران را بفرستیم برای ما مینها را پاک کنند اخلاقیست؟


اگر مردم دوست دارند با جان خودشان بازی کنند و با microwave خوراک بپزند، به من و شما چه؟ در چنین جایی
که میدانیم گستردگی آسیب از شخص فراتر نمیرود، بار اخلاقی ما تنها آگاهاندن مردم به ریسکی است که میپذیرند.

در جایی که گستردگی آسیب فراگیر دارد (گرمایش زمین، بمب اتم، مهندسی ژنتیک، ...) نیاز به رویکردهای سخت‌گیرانه‌تری میرود.




اگر همه قرار به پادشکننده عمل کنند (قرار است این آرمان پادشکنندگی باشد) نتیجه منطقیش این میشود که همه در جای خود باستند و همه پدیده های جدید را دست نخورده باقی بگذارند و درجا بمانند منتظر اینکه یکی بیاید اینها را امتحان کند.


باز هم که برگشتیم خانه یکم؟



1- به پژوهشگران زمان بدهیم تا آسیب‌های ناشناخته را پژوهیده و درآورند.

2- بگذاریم دیگران بجای ما آزموده و پیشگام (+ پیشمرگ) شوند.


من اینجا بیخود که دو تا راهکار ندادم، چون میدانستم این گفتگو "منفعل شدگی" که دوست داری پیش میاید «یک» را هم نوشتم.

در کنار آن آری، شما میتوانید بگذارید دیگران با آگاهی خودشان پیشگام و پیشمرگ شوند. این رویکرد در اقتصاد برای
نمونه سراسر اخلاقی است و به آن Entrepreneurship یا «کارآفرینی» میگویند. شما روی یک فند نو که به
گِرایند بالا شکست میخورد سرمایه‌گذاری میکنید (= ریسک)، ولی اگر گرایند کم زد و کار کرد برداشت بالایی نیز میکنید.

نکته در اینجا در کوژیِ (convexity) کارآفرینی در برابر کاویِ (concavity یا negative convexity) دارودرمانی است: در یکمی شما ریسک مرزمند
میکنید (سرمایه آغازین) ولی پرداخت بیمرز دارید، در دومی شما سود مرزمند میکنید (سرما نمیخورید)، ولی دُژپرداخت بیمرز (مرگ) دارید.






خوب این پست خیلی روشنگر بود.
این که بجای expected value خود پاداشها را مقایسه کنیم جالب است ولی در اینجا مساله اینکه ما یک جان بیشتر نداریم و ناپیوستگی آن همچنان به قوت خود باقیست.مثلا تصور کنیم ما در یک تونل در عمق زمین هستیم و سوال اینست که آیا برویم به سطح زمیم یا نه.در سطح زمین خطر برخورد شهاب سنگ بما وجود دارد(هزینه بسیار زیاد) در روی زمین میتوانیم لذت ببریم(سود بسیار کم در مقایسه هزینه) اینجا فارق از میزان احتمال نتیجه این میشود که باید مانند یک فرد دچار فوبیا عمل کنیم در حمله موارد چون هزینه مرگ همیشه بر زندگی میچربد اینطور نیست؟

آری ولی زندگی در ژرفنای تونل برای فرار از برخورد شهابسنگ‌ها میتواند زندگی شما را کوتاه کند: خوراک بدتر، زندگی سخت‌تر،
امید کمتر، خوشی کاسته‌تر، ...

ولی داشتن تونل‌هایی که اگر برخورد شهابسنگ بزمین نزدیک بود در آنها برویم یک رویکرد سِتَپر (robust) است: ما نمیتوانیم
زمان دیق برخورد شهابسنگ را پیشبینی میکنیم، ولی میتوانیم خودمان را برای آن از چند روز پیش آماده کنیم و به تونل‌ها پناه ببریم.






در واقع سوالات اخلاقی بسیاری هست که خود این پادشکنندگی باید جایگاه خودش را توجیه و مشخص کند در دنیای واقعی.
پریدن با طناب پادشکننده است یا نه؟ شاید!
اینکه پردین با طناب خوب است یا نه؟؟؟؟



این دو راه برای حداقل کردن شکنندگی ارائه شده در این حرف چندانی نیست.اما سوال در عمل این نیست و ما تا اینجا داریم یک چیزی بنام پادشکنندگی داریم میخواهیم بدانیم چطور میشود به آن رسید.
در کل سخن اینست که اینکه چه باید بکنیم یا نکنیم بااینکه عملی که این تئوری میگوید پادشکننده است چطور بهم میرسند؟



رویکردها سه دسته هستند:


شکننده
ناشکننده یا سِتَپر (robust)
پادشکننده


در جاییکه ما سراسر شکنندگی داریم مانند دارودرمانی و تن (جسم)، رویکرد پادشکننده نداریم، ولی میتوانیم
از شکننده‌سازی بیشتر خودمان با نگساردن (= مصرف نکردن) دارو پیشگیری کنیم: به ستپری نزدیک شویم.





اما سوال دنیای واقعی اینست که چه کنیم؟یعنی بالاخره بپریم با طناب یا نپریم یا از تلفن همراه استفاده بکنیم یا نکنیم یا چه مقدار استفاده کنیم؟


سود پریدن اندک است (خوشی)، زیان آن میتواند بالا باشد: نمی‌پریم مگر آنکه از ناآسیب‌زایی آن دل‌استوار باشیم.
سود microwave کردن اندک است، زیان آن میتواند بالا باشد: microwave نمیکنیم (یا کم میکنیم) تا زمانیکه دل‌استوار شویم.
سود همراه (mobile) اندک است، زیان آن میتواند بالا باشد: با همراه کمتر می‌سخنیم یا بسادگی headset (برگزینانه سیمی) بکار میبریم.


هر آینه، زمانیکه سودمندی یک چیز بر زیانمندی آن چربید آنگاه در رویکردمان پرخاشگر (aggressive) میشویم.

اگر کس دچار بیماری سخت و کشنده شد، دیگر آسیبِ کنار-هنودها (side-effects) آنچنان مهندی ندارند زمانیکه بیمار اگر کاری نکرد
خواهد مرد؛ در اینجا کَـس نه تنها بهتر است ریسک کند، که بهتر است بزرگ هم ریسک کند: از واپسین فند و دستاوردهای پزشکی برای درمان سود جوید:



دارودرمانی (http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-10/%D9%BE%D8%A7%D8%AF%D8%B4%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D A%AF%DB%8C-antifragility-764/#post23549)



http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/61.jpg

II- Take this medical application. The Second Principle of Iatrogenics: it is not linear. I do not believe that we should take risks with near-healthy people and treat them at all; I also believe that we should take a lot, a lot more risks with those deemed in danger. ~Opacity (http://www.fooledbyrandomness.com/notebook.htm)


هر آینه، در بیماری‌هایی که «گزینش طبیعی» برایشان راهکاری نیافته، دست روی دست گذاشتن و سپردن کار درمان به خود تن و یا هتا
سود بردن از روش‌های درمانی "کم‌زیان (=> آنهایی که شانس کمی برای بهبودی می‌آورند)" نابخردانه بوده و بجای آن بایستی با
توان هر چه بیشتر راه‌های گوناگون و پیشرفته و نوتر درمانیک، اگرچه با ریسک‌پذیری بالاتر همراه باشند را آزموده و پیاده‌سازی نمود.

Russell
01-09-2013, 11:10 PM
کجا گفته شود تنها چیزهای فرگشتیک آزموده شد‌ه‌اند؟ گفتیم در درازنای زمان، چیزهایی که در فرگشت بوده‌اند آزموده شده‌اند،
چیزهای نوی امروزین را تنها پژوهنده در پژوهشگاه کوشیده مانندسازی کند و نیاز به گذر زمان برای پایستگی و شناخت آن میرود.

ما هیچ راهی برای شتاباندن فرایند نداریم، فربود (=واقعیت) را میشود مانند‌سازی کرد، ولی نمیشود
فربودسازی کرد: هر چیز تنها در فربود + گذر زمان کارایی راستین و کاستی‌‌های پنهان خود را میاشکارد.
Fair enough




اگر مردم دوست دارند با جان خودشان بازی کنند و با microwave خوراک بپزند، به من و شما چه؟ در چنین جایی
که میدانیم گستردگی آسیب از شخص فراتر نمیرود، بار اخلاقی ما تنها آگاهاندن مردم به ریسکی است که میپذیرند.

در جایی که گستردگی آسیب فراگیر دارد (گرمایش زمین، بمب اتم، مهندسی ژنتیک، ...) نیاز به رویکردهای سخت‌گیرانه‌تری میرود.



من اینجا بیخود که دو تا راهکار ندادم، چون میدانستم این گفتگو "منفعل شدگی" که دوست داری پیش میاید «یک» را هم نوشتم.

در کنار آن آری، شما میتوانید بگذارید دیگران با آگاهی خودشان پیشگام و پیشمرگ شوند. این رویکرد در اقتصاد برای
نمونه سراسر اخلاقی است و به آن Entrepreneurship یا «کارآفرینی» میگویند. شما روی یک فند نو که به
گِرایند بالا شکست میخورد سرمایه‌گذاری میکنید (= ریسک)، ولی اگر گرایند کم زد و کار کرد برداشت بالایی نیز میکنید.

نکته در اینجا در کوژیِ (convexity) کارآفرینی در برابر کاویِ (concavity یا negative convexity) دارودرمانی است: در یکمی شما ریسک مرزمند
میکنید (سرمایه آغازین) ولی پرداخت بیمرز دارید، در دومی شما سود مرزمند میکنید (سرما نمیخورید)، ولی دُژپرداخت بیمرز (مرگ) دارید.
نه دیگر نشد دیگر!
در اینجا یک در واقع اساسا گزینه از پیش منتفیست بر اساس تعریف و حکم وجودش فقط برای خوشگلیست!!
ما داریم از نابودی دیگران برای تمیز شدن جلوی راه پای خودمان سود میبریم.مانند داستان مکپانی های سیگار یا اسلحه سازیست که میگویند ما رویش نوشته ایم بد است یا اسلحه ضامن دارد خود همدیگر را نکشند و بعد برنامه آینده مثلا یک کمپانی اسلحه سازی در گرو جنگ و کشتار پیش روست.
آن قمار در اقتصاد هم که خوب میتواند اخلاقی نباشد،خودت مهربد جان هزار گیر به افتصاد داری و حتی از کمونیسم حرف میزدی و تشبیه سیستم به رولت روسی آنوقت اینجا قمار بقیه و باختشان و نفع ما میشود اخلاقی چون در اقتصاد هم هست؟
من اینجا نمیخواهم وارد بحث اخلاق بشوم چندان وشاید اصلا با برخی از این چیزها مشکل هم نداشته باشم خودم ولی مساله اساسی اینجاست که اینجا بقای خودمان تمام ارزش را دارد و این پیش فرض است از همان فرضهای نهفته است.این میشود که پاک کردن راه ما با مرگ دیگران خیلی هم اساسا چیز خوبی میشود و اگر اینجا فقط قرار باشد پادشکنندگی ملاک باشد باید تازه تشویق هم کنیم دیگران را به باز کردن راه برای ما.




آری ولی زندگی در ژرفای تونل برای فرار از برخورد شهابسنگ‌ها میتوانید زندگی شما را کوتاه کند: خوراک بدتر، زندگی سخت‌تر،
امید کمتر، خوشی کاسته‌تر، ...

ولی داشتن تونل‌هایی که اگر برخورد شهابسنگ بزمین نزدیک بود در آنها برویم یک رویکرد سِتَپر (robust) است: ما نمیتوانیم
زمان دیق برخورد شهابسنگ را پیشبینی میکنیم، ولی میتوانیم خودمان را برای آن از چند روز پیش آماده کنیم و به تونل‌ها پناه ببریم.
چطور قطعا زندگی ما را کوتاه میکند؟
کل نکته را رها کرده ای اینجا مهربد جان مناقشه عجیب و غریبی سر مثل میکنی.خوب فرض کنیم ما میخواهیم برویم دیدار یک دوستی در یک قاره دیگر با هواپیما.
در اینجا ضرر سقوط هواپیما و مرگ ما میشود بیکران،دیدار دوستمان میشود سود کوچک در مقایسه(امیدوارم اینجا نگویی دوستمان را نبینیم عمرمان کم میشود و اینجور اینجا سودمان مرزمند و کوچک نیست).کل نکته اینجا ضرر بسیار بزرگ مرگ است که به ناگهان هنگام ارزش دهی به منهی بینهایت میرود و کلا معضل بزرگی همیشه بوده در محاسبه expected value مختص اینجا هم نیست ولی اینجا اگر قرار است سود و زیان را فارق از شانس اتفاقشان در نظر بگیریم مانند مثال زلزله که زدی همین میشود که گفتیم یعنی باید مانند یک فرد مبتلا به فوبیا رفتار کنیم.




سود پریدن اندک است (خوشی)، زیان آن میتواند بالا باشد: نمی‌پریم مگر آنکه از ناآسیب‌زایی آن دل‌استوار باشیم.
سود microwave کردن اندک است، زیان آن میتواند بالا باشد: microwave نمیکنیم (یا کم میکنیم) تا زمانیکه دل‌استوار شویم.
سود همراه (mobile) اندک است، زیان آن میتواند بالا باشد: با همراه کمتر می‌سخنیم یا بسادگی headset (برگزینانه سیمی) بکار میبریم.


هر آینه، زمانیکه سودمندی یک چیز بر زیانمندی آن چربید آنگاه در رویکردمان پرخاشگر (aggressive) میشویم.

اگر کس دچار بیماری سخت و کشنده شد، دیگر آسیبِ کنار-هنودها (side-effects) آنچنان مهندی ندارد زمانیکه بیمار اگر کاری نکرد
خواهد مرد؛ در اینجا کَـس نه تنها بهتر است ریسک کند، که بهتر است بزرگ هم ریسک کند: از واپسین فند و دستاوردهای پزشکی برای درمان سود جوید:



دارودرمانی


تصویر کوچک شده روی این نوار کلیک کنید تا تصویر را در اندازه اصلی (932x284 پیکسل) ببینید .


II- Take this medical application. The Second Principle of Iatrogenics: it is not linear. I do not believe that we should take risks with near-healthy people and treat them at all; I also believe that we should take a lot, a lot more risks with those deemed in danger. ~Opacity

هر آینه، در بیماری‌هایی که «گزینش طبیعی» برایشان راهکاری نیافته، دست روی دست گذاشتن و سپردن کار درمان به خود تن و یا هتا
سود بردن از روش‌های درمانی "کم‌زیان (=> آنهایی که شانس کمی برای بهبودی می‌آورند)" نابخردانه بوده و بجای آن بایستی با
توان هر چه بیشتر راه‌های گوناگون و پیشرفته و نوتر درمانیک، اگرچه با ریسک‌پذیری بالاتر همراه باشند را آزموده و پیاده‌سازی نمود.
اری یک نکته خوب دیگر اینجا همین زمان است.البته همین دشواری زمان در جای دیگر هم مطرح است که من فراموش کردم در پست قبلی بیاورم و ان اینکه اساسا ارزش سود امروز بیش از همان مقدار سود فرداست چرا که احتمالش هست ما فردا نباشیم و این خودش در خلاف این استراتژی منفعل بودن بنظر میرسد

Mehrbod
01-11-2013, 02:02 AM
Fair enough


:e00e:







نه دیگر نشد دیگر!
در اینجا یک در واقع اساسا گزینه از پیش منتفیست بر اساس تعریف و حکم وجودش فقط برای خوشگلیست!!
ما داریم از نابودی دیگران برای تمیز شدن جلوی راه پای خودمان سود میبریم.مانند داستان مکپانی های سیگار یا اسلحه سازیست که میگویند ما رویش نوشته ایم بد است یا اسلحه ضامن دارد خود همدیگر را نکشند و بعد برنامه آینده مثلا یک کمپانی اسلحه سازی در گرو جنگ و کشتار پیش روست.
آن قمار در اقتصاد هم که خوب میتواند اخلاقی نباشد،خودت مهربد جان هزار گیر به افتصاد داری و حتی از کمونیسم حرف میزدی و تشبیه سیستم به رولت روسی آنوقت اینجا قمار بقیه و باختشان و نفع ما میشود اخلاقی چون در اقتصاد هم هست؟
من اینجا نمیخواهم وارد بحث اخلاق بشوم چندان وشاید اصلا با برخی از این چیزها مشکل هم نداشته باشم خودم ولی مساله اساسی اینجاست که اینجا بقای خودمان تمام ارزش را دارد و این پیش فرض است از همان فرضهای نهفته است.این میشود که پاک کردن راه ما با مرگ دیگران خیلی هم اساسا چیز خوبی میشود و اگر اینجا فقط قرار باشد پادشکنندگی ملاک باشد باید تازه تشویق هم کنیم دیگران را به باز کردن راه برای ما.


گفتمان اخلاقیات همانجور که گفتی چیز کوچکی نیست. کتاب پادشکننده را هم اگر بخوانید، از 7
فَرگرد (یا 7 کتاب بگفت نویسنده) ساخته شده و واپسین بخش به اخلاقیات پادشکنندگی میپردازد.

هر آینه، هوادار کمونیسم بودن و نبودن من که مایه‌ی این نیست بنشینم تا کمونیسم پا بگیرد تا سپس به اخلاقیات بپردازم! در همین
سرمایه‌داری هم میتوان آنرا اخلاقی‌تر کرد.

جدای اینها، سرمایه‌گذاری با پول خود هیچ پیوندی نه به کمونیسم دارد نه کس دیگری، شما میخواهید با پولتان روی یک چیزی سرمایه‌گذاری
یا اصلا بگوییم قمار کنید، این چه پیوندی به دیگران دارد که باید و نباید بخواهند برایش تعریف کنند؟

به هر روی، نگرش درست نسیم نیکولاس طالب از اخلاقیات پادشکنندگی را من در این میتوانم بکوتاهم:


هر کس که دستِ‌بالا را دارد، دستِ‌پایین را هم باید داشته باشد.


همین و بس.
ولی یعنی چه کسی که دستِ‌بالا را دارد دست‌پایین را هم باید داشته باشد؟ نسیم از نمونه‌های
روشنگرانه‌ی بسیار زیبا و خوبی برمشرده و از دگرسانی ساختار جهان کهن در برابر امروزین میگوید.

برای نمونه، در گذشته اگر شما یک پادشاه بودید تنها چیزهای خوبِ پادشاهی را نداشتید، چیزهای بد آن را هم داشتید.

اگر میخواستید کشور را درگیرجنگ کنید از شخص شاه (در ایران خودمان هم) نیز چشمداشت این میرفت که در نوک ارتش ایستاده و سردمدار باشد، ولی
در جهان امروز شما میتوانید "بوش" بوده و از روی سوفای گرم و نرم کاخ سپیدتان جنگ را رهبری کنید: پادشکنندگی "بوش" به بهای شکنندگی سربازان.

اخلاقیات پادشکنندگی بروشنی بهمین میپردازد که در جهان امروز ما کسانی را دارید که با
بیشرمی و بیاخلاقی هر چه بیشتر خودشان را به بهای شکنندگی دیگران در جایگاه پادشکنندگی برده‌اند.

یکی از نمونه‌های گویای دیگر آن بانکداران آمریکا هستند. سیستم بانکداری امریکا را نمیدانم آشنایی دارید یا نه، ولی ساده شده دو بخش دارد:


بانکدارها اگر بانک سود کند برای خودشان امتیاز (bonus) برمیدارند.
بانکدارها اگر دچار ورشکستگی شوند - مانند global crisis ای که داشتیم - دولت هزینه‌ی آن را از جیب خراجده‌ان (tax-payers) داده و به آن bail-out میگویند.


در اینجا چه کسی دستِ‌بالا را داشت؟ بانکدار
چه کسی دست‌پایین را داشت؟ مردم

نکته‌ای که نسیم می‌نِمارد (اشاره میکند) همین است که چرا دولت بگوییم نمیاید نانوا یا رستوران‌داری
را که ورشکست شده را bail-out نموده و نجات دهد، ولی بانک را bail-out میکند؟

در کنار آن، اگر یک سیستمی بیراهه رفت، آیا نباید تاوان آنرا نیز بدهد (negative-reinforcement)؟

به سخن دیگر، بانکداری آمریکا مانند گره‌ای چنگارین (غده‌ای سرطانی) است که دولت از کَــرِنت (جراحی) آن میترسد، زیرا شمار بسیاری آدم بیکار خواهند شد،
پس بجایش با دارودهی و آرامبخش دادن میکوشد اقتصاد بیمار را بخاموشاند و در این میان، این بانکدارها هستند که از جایگاه پادشکننده نااخلاقی خود خوشی میبرند.






چطور قطعا زندگی ما را کوتاه میکند؟
کل نکته را رها کرده ای اینجا مهربد جان مناقشه عجیب و غریبی سر مثل میکنی.خوب فرض کنیم ما میخواهیم برویم دیدار یک دوستی در یک قاره دیگر با هواپیما.
در اینجا ضرر سقوط هواپیما و مرگ ما میشود بیکران،دیدار دوستمان میشود سود کوچک در مقایسه(امیدوارم اینجا نگویی دوستمان را نبینیم عمرمان کم میشود و اینجور اینجا سودمان مرزمند و کوچک نیست).کل نکته اینجا ضرر بسیار بزرگ مرگ است که به ناگهان هنگام ارزش دهی به منهی بینهایت میرود و کلا معضل بزرگی همیشه بوده در محاسبه expected value مختص اینجا هم نیست ولی اینجا اگر قرار است سود و زیان را فارق از شانس اتفاقشان در نظر بگیریم مانند مثال زلزله که زدی همین میشود که گفتیم یعنی باید مانند یک فرد مبتلا به فوبیا رفتار کنیم.



خوب اگر هواپیما یک فند نو بود شما پرواز نمیکردی دیگر!
در فرهود هر چه دیرتر هم شما بیاغازید به پرواز با هواپیما به سِتَپری (robustness) اتان افزوده میشود، چرا؟

زیرا هر بار که یک هواپیمای امروزین فرومیافتد جعبه سیاه آنرا در آورده و میکوشند ببینند فرنود فروافتادن چه بوده و
پس در دستورکار برای دیگر هواپیماها میبرند تا این رویداد دوباره رخ ندهد —> از کنش بر ایرنگ (error) به ستپری روزافزون هواپیماها میرسیم.

جدای اینها، از هر سرچشمه آماریک‌ی که بنگرید میبینید که ریسک پرواز با هواپیما در جهانِ امروز بسیار کمتر
از خودروسواری نیز میباشد، پس ترس‌زایی بیجا نمیخواهد؛ نکته فراموشیده نشود، در جهانِ امروز، نه جهان دیروز.

ما اینجا میخواهیم تا زمانیکه نیازی نیست خودمان را شکننده[تر] نکنیم، اگر خورشید و آب و هوا و خوشیِ گامیدن در پارک برای شما مهندی ندارد،
خوب میتوانید همه عمرتان را برای یک گِرایند (احتمال) ریز برخورد شهابنگ در تونل سپری کنید و به ستپری‌اتان بیافزایید، میتوانید هم نکنید!



کاهش (reduction) ≠ کمینش (minimization)







اری یک نکته خوب دیگر اینجا همین زمان است.البته همین دشواری زمان در جای دیگر هم مطرح است که من فراموش کردم در پست قبلی بیاورم و ان اینکه اساسا ارزش سود امروز بیش از همان مقدار سود فرداست چرا که احتمالش هست ما فردا نباشیم و این خودش در خلاف این استراتژی منفعل بودن بنظر میرسد

من نگرفتم، گرایند اینکه فردا نباشیم کمتره، پس ارزش سود امروز بیشتره پس چه؟

منفعل شدن هیچ پیوندی به نگره‌ی پادشکنندگی ندارد، بر پادِ آن، در پادشکنندگی شما
تشویق به ریسک‌هایی میشوید که جای دیگر میگویند نکنید، در جای دیگر هم از کاهش
ریسک‌هایی میخوانید که دیگران میگویند بکنید. دگرسانی تنها در ریسک‌هایی است که میپذیرید.

Russell
02-02-2013, 08:29 PM
دیدید من پر بیراه هم نگفتم،ببینید چی پیدا کردم :4:
Debate - Hitchens, Harris, Dennett vs Boteach, D'Souza, Taleb. (https://www.youtube.com/watch?v=-hnqo4_X7PE)من اینرو داشتم اصلا دقت نکرده بودم !!
در این ویدئو نسیم از دیدگاه پاد شکننده از دین دفاع میکند میگوید اخلاق دین جایگزین ناپذیر است و دین استاد پادشکنندگیست و دین یک جهتی چیزی داشته که مانده،همینطور گیر میدهد به خرد و دانش و میگوید خرد نسبیست !!

Mehrbod
02-03-2013, 06:34 PM
دیدید من پر بیراه هم نگفتم،ببینید چی پیدا کردم :4:
Debate - Hitchens, Harris, Dennett vs Boteach, D'Souza, Taleb. (https://www.youtube.com/watch?v=-hnqo4_X7PE)من اینرو داشتم اصلا دقت نکرده بودم !!
در این ویدئو نسیم از دیدگاه پاد شکننده از دین دفاع میکند میگوید اخلاق دین جایگزین ناپذیر است و دین استاد پادشکنندگیست و دین یک جهتی چیزی داشته که مانده،همینطور گیر میدهد به خرد و دانش و میگوید خرد نسبیست !!

بخش نسیم را نیوشیدم، چیز نادرستی نگفته بود.

من هم از این شیوه‌ی نگرش روشنگری خردگرایی خام (naïve rationalism) که ما همه چیز را میدانیم و همه چیز را میتوانیم و بهتره کنترل کنیم خوشم نمیاید و بیزارم.

دیگران درباره باورِ خدا سخن میگویند، انگار که بود و نبود باور به خدا کوچکترین دگرسانی‌ای در زندگی ما میدهد،
نسیم درباره فرایند فرگـُزینش (تصمیمگیری) هنگامی که جهان را نمیتوانیم دریابیم میگوید؛ بار یکم نیست سخنرانی‌ای رفته که نباید میرفته!

Russell
02-03-2013, 07:04 PM
بخش نسیم را نیوشیدم، چیز نادرستی نگفته بود.

من هم از این شیوه‌ی نگرش روشنگری خردگرایی خام (naïve rationalism) که ما همه چیز را میدانیم و همه چیز را میتوانیم و بهتره کنترل کنیم خوشم نمیاید و بیزارم.

دیگران درباره باورِ خدا سخن میگویند، انگار که بود و نبود باور به خدا کوچکترین دگرسانی‌ای در زندگی ما میدهد،
نسیم درباره فرایند فرگـُزینش (تصمیمگیری) هنگامی که جهان را نمیتوانیم دریابیم میگوید؛ بار یکم نیست سخنرانی‌ای رفته که نباید میرفته!
آری من هم قوی سیاه را خواندم در آن اینگونه سخن نگفته بود در اینجا هم با همه سخنانش مشکل ندارم با بخشی که نقل کردم مشکل دارم،مساله اینست که روشن و شفاف میگوید دین فرگشته و خوب است (هر کس چندبار سخن میگوید شاید همه اش را نشنیده باشی) نباید به دین ایراد بگیریم (حتی در حد دن دنت که ملایمترین منتقد است میگوید اخلاق باید سکولار باشد فقط) چون اخلاق مردم بباد میرود چیزی نداریم جایش بگذاریم.تا آنجا که من مطلبش را خواندم هر جا حال میکند فرگشت را میآورد که اینها هرچند خردپذیر و اخلاقی بنظر نرسند (مانند دین که خودش هم گویا مسیحیست) خوب هستند هر جا هم حال نمیکند مانند داستان پزشکی که پزشکان با همه تمرین و خطا در قرون گذشته پیشرفت کردند به پزشکان میپرد که چرا با اطمینان درمان میکنند و دخالت میکنند (توجه نمیکند اگر پزشکان این تعداد اشتباه را نکرده بودند پزشکی هم در همان 200 سال قبل مانده بود).ماشالاسپاگتی متخصص همه چیز هم هست از پزشکی و علوم سیاسی و جرم شناسی گرفته تا فیزیک و زیست شناسی و...

Mehrbod
02-03-2013, 07:18 PM
آری من هم قوی سیاه را خواندم در آن اینگونه سخن نگفته بود در اینجا هم با همه سخنانش مشکل ندارم با بخشی که نقل کردم مشکل دارم،مساله اینست که روشن و شفاف میگوید دین فرگشته و خوب است (هر کس چندبار سخن میگوید شاید همه اش را نشنیده باشی) نباید به دین ایراد بگیریم (حتی در حد دن دنت که ملایمترین منتقد است میگوید اخلاق باید سکولار باشد فقط) چون اخلاق مردم بباد میرود چیزی نداریم جایش بگذاریم.تا آنجا که من مطلبش را خواندم هر جا حال میکند فرگشت را میآورد که اینها هرچند خردپذیر و اخلاقی بنظر نرسند (مانند دین که خودش هم گویا مسیحیست) خوب هستند هر جا هم حال نمیکند مانند داستان پزشکی که پزشکان با همه تمرین و خطا در قرون گذشته پیشرفت کردند به پزشکان میپرد که چرا با اطمینان درمان میکنند و دخالت میکنند (توجه نمیکند اگر پزشکان این تعداد اشتباه را نکرده بودند پزشکی هم در همان 200 سال قبل مانده بود).ماشالاسپاگتی متخصص همه چیز هم هست از پزشکی و علوم سیاسی و جرم شناسی گرفته تا فیزیک و زیست شناسی و...

بخش پزشک‌ها را میاندیشم وارونه گرفتیا راسل جان، نسیم کار پزشکهایی که آروینیک (تجربی) پیش میرفتن
را برستوده بود و میگفت اینها راه درستو میرفتند، پزشک‌هایی که روی "نگره‌ها" پیش میرفتند را نکوهیده بود.

جدای اینها نسیم در یک جهان دیگری است، من سخرانی دیگران را سرسری رد کردم، اینها درباره اخلاقیات و نمیدانم باور به خدا چه نقشی در زندگی
دارد می‌سخنیدند، نسیم درباره فرگـُـزینش و اینکه دین در جایگاه همان یافتیک‌ها (heuristic) چه کارکردی دارد، مانند یافتیک‌های زرتشت —> وام نگیرید، دروغ نگویید، ...

اگر فردید من را بگیری، نسیم می‌نگرد که چه چیز + ای میشود از داستان بیرون کشید، دیگران ولی
+ و - را می‌واکاوند و فرجامیابی که آری دین x است و بهمان، پس بده، اگر نه خودش هم جای جای همین پادشکننده میگوید
که مسیحی است ولی آموزه‌های مسیحیت را دلبخواه و با کلک دنبال میکند (چون باورمند راستین نیست)، روزه دینی را میگیرد چون روزه گرفتن خوبه و اینها.

جدای این ولی سخنش درباره خردگرایی خام (naïve rationalism) نخستین بار چشم و گوش منم باز کرد،
بیشتر اندیشمندهای امروز در همین مایه‌ها نگره —> جهان میباشند، رویکرد نسیم از جهان —> نگره است. برای دین هم همینجور.

برای همین هم گفتم نباید نسیم اینجور سخنرانی‌ها برود، این نمیگیرد دیگران چه میگویند، دیگران نمیگیرند این چه میگوید ((:

Mehrbod
02-08-2013, 07:20 PM
این نوشته دیرتر ویراسته و دریافتنی میشود (:


از رودخانه‌ای که میانگین یک متر ژرفه رد مشو!

چندبار تاکنون از آتلانیک - با یک پرواز ٧ ساعته - رد شده‌اید و ١، ٢، ٣ یا ٦ ساعت دیر رسیده‌اید؟ یا هتا شاید[1] از روی ناآرامی آزاردهنده‌ی چندتایی آتشفشان چند روز دیرتر؟
اکنون چندبار تاکنون ١، ٢، ٣ یا ٦ ساعت زودتر رسیده‌اید؟
بروشنی میتوانیم ببینیم که در برخی پرگیرها[2] ناقطعیت هنودی[3] یکراهه دارد: به زمانِ رسیدنِ بیوسیده[4] می‌افزاید.

این بسادگی از روی یک هنودِ کوژ[5] برمیخیزد.


هنودهای نابرشمرده
در بررسی ایرنگِ[6] ترزال[7] پرسش این نیست که یک ترزال پرسون[8] است یا نه و یا آیا با فربود[9] همخوانی[10] دارد؛ بساکه باید درآورد ایرنگ‌های ترزال هنایش‌های سامان‌ بالاتر گزاره‌ای (higher order terms) ندارند که به سوگیری به یک راستا بیانجامد. در اینجا ما میتوانیم ببینیم که ناقطعیت درباره جهان، در بیوسش[11] به دیرتر رسیدن خواهد انجامید.


گرایندهای[12] خُرد

بیانگارید که کسی به شما میگوید که گرایند یک رویداد ٠ است. ولی شما به رایانش او اعتماد نمیکنید. زیرا گرایند نمیتواند کمتر از ٠ باشد، هتا در آکسفورد، بیوسش گرایند شما میبایستی بالاتر باشد، دستکم بالاتر از نرخ ایرنگ[6] بیوسیده[4] در رایانش چنین گرایندی.
ایرنگ ترزال[7] در گرایندهای خرد براه[13] نامتناسبی می‌افزاید (و همینجور در گرایند‌های کران میکاهد). این هنود[3] تنها در گرایندهایی که در نزدیکی همسایگی ٥. میباشند خنثی است.


کریا‌ی[14] کوژ[5] و «نابرابری Jensen»

من یک کریا‌ی کوژ را اینجور می‌کران‌نمایم که یک «برآمده‌ی دوم بایی[15]» داشته[16] باشد، ولی این ساختار مزداهیکین[17] بخوبی در کار نمی‌ترزباند[18] (چراکه دوبار-دگرسانیک‌تاد میخواهد). پس، پیشبُردینانه‌تر، کوژی[19] روی یک بازه از Δx، نابرابری زیر را می‌خوشناید[20]:

½[ f(x + Δx) + f(x − Δx)] > f(x)


یا هماگانه‌تر، یک آمایش[21] رژگین[22] از کریا‌های تیل‌های[23] روی آسه‌ی[24] سِتانیک[25] (x) بالاتر از کریا‌ی آمایش‌های رژگین میباشد.

یک کریا کاو[26] وارونه‌ی آن میباشد. براه[13] نابرابری Jensen، اگر ما برای کریا از "اوپراتور بیوسش[11]" سود ببریم، آنگاه بیوسش میانگین بالاتر از میانگین بیوسش‌ها خواهد بود:

EΣf(ωiXi)) > ΣωiE f(Xi))


برای نمونه، یک تاس معمولی (٦ رویه) را در نگر بگیرید و بیانگارید که پرداخت برابر است با شماره‌ای که تاس فرومی‌آید. پرداخت بیوسیده[4] (میانگین) میشود: http://www.daftarche.com/images/imported/2013/02/1.png

اکنون چارگوش پرداخت را میگیریم: http://www.daftarche.com/images/imported/2013/02/4.png

هنگامیکه، http://www.daftarche.com/images/imported/2013/02/3.png

پس، از آنجاییکه چارگوشیدن[27] یک کریا‌ی[14] کوژ[5] است، میانگین چارگوش پرداخت بالاتر از چارگوش میانگین پرداخت خواهد بود.


----
1. ^ Šâyand|| شایند: ممکن ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Possibility) Possible
2. ^ Pargir|| پرگیر: پیرامون, محیط Environment
3. ^ آ ب Hanud|| هنود: اثر, تاثیر Effect
4. ^ آ ب پ Bayusidan|| بیوسیدن: چشمداشتن, انتظار بردن To expect
5. ^ آ ب پ Kuž|| کوژ: محدب ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Convex) Convex
6. ^ آ ب Irang|| ایرنگ: خطا; لغزش Error
7. ^ آ ب Tarzâl|| ترزال: مدل; نمونه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Conceptual_model), ⚕☉ (http://aramis.obspm.fr/~heydari/dictionary/index.php?formSearchTextfield=modeling&formSubmit=Search&showAll=1) Model
8. ^ Parsun|| پرسون: باریک; دقیق Precise
9. ^ Farbud|| فربود: فرابود; آنچه فرای ما هست; واقعیت Reality
10. ^ Hamxvânidan (ham+xvânidan)|| همخوانیدن: همخوانی داشتن; مطابقت کردن To match
11. ^ آ ب Bayuseš|| بیوسش: چشمداشت Expectation
12. ^ Gerâyand (agar+âyand)|| گرایند: احتمال, اگرآیند Probability
13. ^ آ ب Barâye (bar+âye)|| برایه: خروجی Outcome
14. ^ آ ب Karyâ|| کریا: تابع; پردازه ⚕☉ (http://aramis.obspm.fr/~heydari/dictionary/index.php?formSearchTextfield=function&formSubmit=Search&showAll=1), ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Function_(mathematics)) Function
15. ^ Bâyi|| بایی: +; مثبت Positive
16. ^ Dâte (dât+e)|| داته: قانون Law; rule
17. ^ Mazdâhikin|| مزداهیکین: ریاضیاتی Mathematical
18. ^ Tarzabânidan|| ترزبانیدن: ترجمه کردن To translate
19. ^ Kuži (kuž+i)|| کوژی: محدبی ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Convexity) Convexity
20. ^ Xušnudan|| خوشنودن: راضی کردن To satisfy
21. ^ Âmâyeš|| آمایش: ترکیب Combination
22. ^ Ražgin|| رژگین: خطی; رژگون ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Linear) Linear
23. ^ Til|| تیل: نقطه; تیله ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Point_(geometry)) Point
24. ^ Âse|| آسه: مختصه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Axis_(mathematics)) Axis
25. ^ Setânik|| ستانیک: افقی; برگرفته از ستان, به زمین و رو به آسمان خوابیدن Dehxodâ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-7c1b610a96774c40acbcea59679806d2-fa.html) Horizontal
26. ^ Kâv|| کاو: مقعر ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Concave) Concave
27. ^ Cârgušidan (câr+gušidan)|| چارگوشیدن: جذر گرفتن ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Squaring) To square

Mehrbod
03-17-2013, 03:20 PM
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/03/9.png

آسه‌ی[1] ستانیک[2] نمایانگر برایه‌ها[3] است، آسه‌ی ستونیک[4] نمایانگر گرایند[5] آنها (= بسامد[6] اشان).


ستپری[7]
بالا چپ ستپری را داریم: برآیه‌های بایی[8] و نایی[9] کوچک.

شکننده (گونه یکم)
در بالا راست ما شکننده گونه یکم را داریم که در طبیعت بسیار بسیار کمیاب است.
میتواند هم برآیه‌های بایی بزرگ و هم نایی بزرگ برایمان دربر داشته باشد؛ کمیابی آن از نبود یکسنجی[10] در پدیده‌های طبیعی میاید.

شکننده (گونه دوم)
زیان (کاوی[11] یا concavity) دستِ بالا را دارد. سوی چپ (زیان) بیشتر زمانها نادیده گرفته یا پنهان و ناشناخته‌ است، مانند کنار-هنودهای[12] (side-effect) های یک دارو.
سوی راست سودمندی نرم (mild) دارو را داریم.

پادشکننده[13]
سود (کوژی[14] یا convexity) دستِ‌بالا را دارد، زیان دست‌پایین.


----
1. ^ Âse|| آسه: مختصه ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Axis_(mathematics)) Axis
2. ^ Setânik|| ستانیک: افقی; برگرفته از ستان, به زمین و رو به آسمان خوابیدن www.loghatnaameh.org (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-7c1b610a96774c40acbcea59679806d2-fa.html) Horizontal
3. ^ Barâye (bar+âye)|| برایه: خروجی Outcome
4. ^ Sotunik|| ستونیک: عمودی; ستون Vertical
5. ^ Gerâyand (agar+âyand)|| گرایند: احتمال, اگرآیند Probability
6. ^ Basâmad (bas+âmad)|| بسامد: بسیار آمدن ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Frequency) Frequency
7. ^ Setapri|| ستپری: استحکام; قطوری Robustness
8. ^ Bâyi|| بایی: +; مثبت Positive
9. ^ Nâyi|| نایی: -; منفی Negative
10. ^ Yeksanji (yek+sanj+i)|| یکسنجی: داشتن تقارن ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Symmetry) Symmetry
11. ^ Kâv|| کاو: مقعر ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Concave) Concave
12. ^ Kenâr-Hanud (kenâr+hanud)|| کنار-هنود: اثر جانبی ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Side_effect) Side-effect
13. ^ Pâdšekanande|| پادشکننده: دربرابر شکننده; چیزیکه از زنش سود میبرد ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Antifragile:_Things_That_Gain_from_Disorder) Antifragile
14. ^ Kuži (kuž+i)|| کوژی: محدبی ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Convexity) Convexity

Mehrbod
03-12-2020, 06:43 PM
5216

تنها در گذر چند سال کسیکه هیچکس او را نمیشناخت یکی از سرشناس ترین چهره‌های روز شد.

اگر نسیم را دنبال کنید شمار هواداران او روزبه‌روز دارند بیشتر میشوند.