PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : Übersetzung



sonixax
09-27-2012, 09:00 PM
möchten Sie helfen ?
hier können Sie Übersetzung für Persisch-Deutsch oder Deutsch-Persisch anfordern .


شما میتوانید در اینجا برای ترجمه تکستها از فارسی به آلمانی یا آلمانی به فارسی از دوستان کمک بگیرید :e032:

Rationalist
09-27-2012, 09:06 PM
مگر چند نفر از دوستان دفترچه به زبان آلمانی تسلط دارند؟!:e056:

sonixax
09-27-2012, 09:08 PM
مگر چند نفر از دوستان دفترچه به زبان آلمانی تسلط دارند؟!

بنده اندکی بلدم و دارم بیشتر هم یاد میگیرم تا جایی که بتونم کمک میکنم .

Mehrbod
09-27-2012, 09:18 PM
مگر چند نفر از دوستان دفترچه به زبان آلمانی تسلط دارند؟!:e056:

Ich vertehe Deutsch auch bisschen.

Früher wollte ich das Buch "Also Sprach Zarathustra" von Nietzsche auf Deutsch zu lesen, dafür habe ich es bisschen gelerent gehabt. Ich kann nur sagen, dass es hat sich sehr gelohnt :e402:

Ich habe auch für einen semester in Holland gelebt, die Sprachen sind sehr ähnlich.

sonixax
09-27-2012, 09:24 PM
Ich vertehe Deutsch auch bisschen.

Früher wollte ich das Buch "Also Sprach Zarathustra" von Nietzsche auf Deutsch zu lesen, dafür habe ich es bisschen gelerent gehabt. Ich kann nur sagen, dass es hat sich sehr gelohnt

Ich habe auch für einen semester in Holland gelebt, die Sprachen sind sehr ähnlich.

aber du kannst sehr gut sprechen :e402:
bist du sicher dass du hast Deutsch von einem Buch gelernt ?

Mehrbod
10-02-2012, 01:09 AM
aber du kannst sehr gut sprechen :e402:
bist du sicher dass du hast Deutsch von einem Buch gelernt ?

Naja... Ich spreche ein bißchen .. und das war Vergangenheit, seit dann habe ich schon anderen Bücher gelesen, z.B. "und dann gabs keines mehr (Agatha Christie)" und andere...
Und vergisst du nicht, ich habe ungefähr 8 Monaten in Holland gelebt :)

Außerdem, die Sprachen Englisch, Deutsch und Persisch sind eigentlich wie einander, sind sie nicht?

Insgesamt finde ich Deutsch sehr interessant, aber auf jeden Fall ich lieber Englisch.
Ich mag die Artikeln in Deutsch auch nicht! Es gibt zu viele Artikeln und kein guter Weg, um sie alle zu lernen. Mal ehrlich, wie lernt man sie?

sonixax
10-02-2012, 10:50 PM
Oho
Die Artikeln ! ha ha ha
nur lernen und nicht fragen , die sind Arrtikeln :e105:

Mehrbod
03-21-2013, 03:41 PM
پ.ن: تبریک میگویم که میتوانید چنین گفت زرتشت را به آلمانی بخوانید . خرِ ما که به شدت در گلِ آلمانی فرو مانده و هرچه میکنیم براه نمی‌افتد. عجب سخت است این زبان! نیست؟ یا اینکه من خنگم؟

نه زبانی است بیش از اندازه دستورین! ((:


از این ترزباننده‌هایِ[1] کپی پیستی بگیرید که با گزیدن واژه (یاگزاره) درجا چم[2] اش را برایتان میاورند. من از خواندن «چنین گفت زرتشت» که بی اندازه خوشی
بردم و اینکه آری, با اینکه پارسیک[3] و آلمانی نزدیکی بسیاری دارند, ولی همچنان نکته‌ها‌یِ ریزی در زبان مهادین هست که به پارسیک نمیترزبانند[4], نمونه اینجا:



Als Zarathustra in die Nächste Stadt kam, die an den Wäldern liegt,
fand er daselbst viel Volk versammelt auf dem Markte: denn es
war verheissen worden, das man einen Seiltänzer sehen solle. Und
Zarathustra sprach also zum Volke:


اینها از دم در زمان Präteritum (http://de.wikipedia.org/wiki/Pr%C3%A4teritum) هستند که بی اندازه کوتاه و گوش‌نواز
و چامه‌سرایانه میباشند, همین را بخواهید به آلمانی خیابانی بگویید میشود:


fand er daselbst viel Volk versammelt auf dem Markte.
—>
Daselbst hat er viel Volk versammelt auf dem Markte gefunden.


این همچنین یکی از گرفتاری‌هایی است که آلمانی‌ها امروز دارند, یعنی بنمونه در انگلیسی زمان preterite که کوتاهتر است
بسیار بیشتر نیز به کار میرود, ولی در آلمانیِ امروزین این را در زبان گفتاری کمابیش از دست داده‌اند و تنها در نوشتاری! میبیند:

I went there (انگلیسی گفتاری, کوتاه و خوب)
ich bin dort gegangen (آلمانی گفتاری, دراز و بدریخت)




هر آینه ترزبان[4] واژه‌به‌واژه گزاره‌یِ نیچه در بالا میشود:


fand er daselbst viel Volk versammelt auf dem Markte.
yâft u anâjâ besyâr mardom gerdâmade dar bazâre

bâzâre ≠ bâzâr
bâzâre = ân bâzâr


باید به همان آلمانی خواند, ببینید که چه اندازه کوتاه و گزیده گزاره‌ها از پی هم میایند:


Als Zarathustra in die Nächste Stadt kam, die an den Wäldern liegt,
fand er daselbst viel Volk versammelt auf dem Markte: denn es
war verheissen worden, das man einen Seiltänzer sehen solle. Und
Zarathustra sprach also zum Volke



هرچند اینجور که خودتان انگار گفته بودید «داریوش آشوری» آنرا بزیابیی به پارسی ترزبانیده[4] (که از همان فرنامِ «چنین گفت زرتشت» روشنه بسیار کارش
را خوب انجام داده), با این همه به شما که نیچه را دوست دارید ١٠٠% پیشنهاد میکنم یکبار از نو روی آلمانی نیز بخوانید اش داریوش جان, که براستی خواندنی است.



----
1. ^ Tarzabânande || ترزباننده: مترجم Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Translator) Translator
2. ^ Cam || چم: معنی; چرایی Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Meaning) Meaning
3. ^ Pârsik (pârs+ik) || پارسیک: زبان پارسیِ نزدیکتر به پهلویک D4f (http://tinyurl.com/c4obhbo) Persian persisch
4. ^ آ ب پ Tarzabânidan || ترزبانیدن: ترجمه کردن To translate

homayoun
07-03-2013, 05:10 PM
ich liebe deutschsprache

es ist miene liebsprache noch persischsprache.

hoplich , Ich werde sprechen es sehr bequem und gut.

sonixax
07-03-2013, 09:04 PM
hoplich , Ich werde sprechen es sehr bequem und gut.

Ich hoffe es Auch aber ich glaube niemanns kann !

Mehrbod
09-26-2013, 08:00 PM
خب تا مزدك بامداد گرامی اینجا هستند من چند پرسشی بکنم:

مزدک جان این واژگان را من در "چنین گفت زرتشت" بهشان برخورده بودم و میخواستم برابر پارسیک اشان را داشته باشم:


Trübsal = رنج؟
Schicksal = سرنوشت؟


همتای این پسوند sal- را ما در پارسیک داریم؟

سپس اینکه این وندها چه همتایی در پارسیک دارند:


پیشوند er: همچون ersetzen, er, errathen, erbarmen
پیشوند ent: همچون entzücken (خوشی بردن؟), ولی entfernen.


همچنین پیشوند کارواژه‌ساز ver- آیا همان ا- است؟ چون بیشتر زمانها انگار میشود آنرا انداخت و چم کارواژه هم ندگرساند:


verspotten
spotten


دگرسانیِ ویژه‌ای میان پسوند‌هایِ نامساز heit- و keit- هست؟


همتای این پیشوند bemit- شگفت‌انگیزی که من در آلمانی دیدم را چگونه میتوانیم بیاوریم:


bemitleiden
bemitseufzen: بر+اندمیدن؟



پارسیگر

مزدك بامداد
10-03-2013, 01:42 PM
viele Artikeln und kein guter Weg, um sie alle zu lernen. Mal ehrlich, wie lernt man sie?
Man muss die Wörter zusammen mit den Artikel auswendif lernen. also man muss nicht lernen " Buch = book ", sondern " Book = Das Buch " sonst bekommt man später Schwierigkeiten. Es sind auch ein paaar Regeln:
1- alle Wörter mit der Endung " -ung" sind feminin, wie "dieErfahrung", ..
2- Ending " -keit/-heit" sind feminin
3- Ending "-er" ist maskulin
4- Viele Wörter mit Anfang "Ge-" sind neutral, wie "das Gespräch" z.B.
5- Viele Wörter die die mit "-e" enden sind oft feminin, wie "die Ehre", ..

مزدك بامداد
10-03-2013, 01:58 PM
همچنین پیشوند کارواژه‌ساز ver- آیا همان ا- است؟ چون بیشتر زمانها انگار میشود آنرا انداخت و چم[2] کارواژه[3] هم ندگرساند[4]:
verspotten
spotten
روشنگری این سخت است ولی میتوان گفت که پرگاه همان پسوند "-ان" در ته کارواژه هاست .
همان جایگاه لازم و متعدی ( گذرا..)
برای نمونه اجاره دادن و اجاره کردن، یکی
mieten و دیگری vermieten است.
نمونه ی دیگر سوزاندن و سوختن، brennen -verbrennen
یا سخن گفتن و سخن دادن ( قول دادن)
spreche - versprechen
ولی اندک گاهی هم همانگونه که گفتید، چم وارونه میدهد، مانند پند دادن و پند بد دادن (خیانت کردن)
raten - verraten
دیدن و اشتباه دیدن
sehen، versehen

مزدك بامداد
10-03-2013, 02:32 PM
مزدک جان این واژگان را من در "چنین گفت زرتشت" بهشان برخورده بودم و میخواستم برابر پارسیک[1] اشان را داشته باشم:
Trübsal = رنج؟
Schicksal = سرنوشت؟
همتای این پسوند sal- را ما در پارسیک داریم؟
این "زال" در کهن همان ig و +s پیوندی +al ، پسوندی است که برابر "- ایک بودی"،
برای نمونه همین trüb برابر گل آلود، مات تاریک و تار است، و
trubsal = تار-یک-ال = تاریکال = تاریک بودی = برابر اندوهگساری ،
اندوه، ، دلتنگی و تیره روانی (از غم) میباشد= تیره و تار بودن، دلتنگی
schicken = فرستادن،
geschick - Schicksal = فرستیکال = فرستیک بودی = سرنوشت از دید آلمان
ها چیزی است از سوی بالا یا خدا یا آسمان فرستاده میشود.
یک ورتش دیگر این همان sel است، مانند Rätsel = گمانیکال = گمانیک بودنی = چیستان
از raten گمان بردن
2520

مزدك بامداد
10-03-2013, 02:47 PM
دگرسانیِ[5] ویژه‌ای میان پسوند‌هایِ نامساز heit- و keit- هست؟
آری، یکی زمانی است که واژه پیشین (پرگاه) تک بخشی باشد مانند
Krank-heit
Bös-heit
Frech-heit
Dumm-heit
و دیگری (پرگاه) زمان که واژه ی پیشین چند بخشی باشد مانند:
Schnell-ig-keit
Sauber-keit
Freund-lich-keit
Bös-haft-ig-keit = bösheit!


ولی ریشه ی ایندو گویا یکی بوده

مزدك بامداد
10-03-2013, 02:58 PM
همتای این پیشوند bemit- شگفت‌انگیزی که من در آلمانی دیدم را چگونه میتوانیم بیاوریم:
bemitleiden
bemitseufzen: بر+اندمیدن[6]
این در فربود دو پیشوند است، یکی
be که کارواژه را نیازمند به کارگیر یکراست میکند و دیگری mit که همان "با" است.

نمونه
Leid = رنج، درد
leiden درد کشیدن
mit-leiden = بهمراهی درد کشیدن
be - mit-leiden = کسی یا چیزی "را" هم دردی کردن
ich leide mit = من هم ( بهمراه) درد میکشم
Ich bemitleide sie = من اورا باهم درد میکشم = من دلم براش میسوزه
-----

ich spreche mit ihm = من با او سخن میگویم
Ich bespreche dieses Problem mit ihm = من این پرسمان را با او مطرح میکنم

sonixax
10-03-2013, 03:43 PM
یکی از مسایلی که باعث سختی در یادگیری آلمانی شده استثاء های بسیارش هست . طوری که حتا یک استاد زبان آلمانی دلیل خیلی از این موارد رو نمیدونه و میگه همینی که هست .

البته راه هایی برای ساده شدن در یادگیری هست ، یکی از اونها نکته ای هست که مزدک گرامی بهش اشاره کردند یعنی همواره واژه ها را با آرتیکلشان یاد بگیرید و نه به تنهایی . فرض را بر این بگذارید که آرتیکل و واژه هر دو یک واژه هستند و نه دو چیز جدا از هم که دیگری میتواند بسته به موقعیت تغییر کند .

نکته بعدی یادگیری پرپوزیتسیون ها هستش ، در زبان آلمانی جمله ها به 4 شکل هستند :

Dativ = حالت مفعولی باواسطه
Akkusativ = حالت مفعولی
Genetiv = حالت مضاف الیه
Nominativ = فاعلی

اگر شما در جمله ای پرپوزیتسیون Mit را دیدید جمله شما باید شکل داتیو پیدا کند . این بدان معناست که آرتیکل شما پس از Mit با شکل داتیو باید در بیاید . یعنی به این شکل :

Der Bus
wie komme ich mit dem bus zu hause ?

پرپوزیتسیونها برای آکوزاتیو اینها هستند :

durch, bis, für, ohne, entlang, gegen, um

برای داتیو :
bei, mit, seit, aus, zu, nach, von

از اینها هم میتونید در هر دو حالت استفاده کنید :

hinter, an, neben, auf, unter, zwischen, vor, in, über

شکل گنتیو و نومیناتیو پرپوزیتسون ندارند و برای استفاده شون باید به جمله تون نگاه کنید .

یک فهرستی هم از افعال هست که توضیح میده کدامشان داتیو هستند ، به غیر از افعال اون فهرست باقی همگی آکوزاتیو هستند که در اولین فرصت اسکن میکنم براتون میذارم .

اما اگر واژه ای شنیدید که آرتیکلش رو بلد نبودید باید چه کنید ؟!

خوب کلید کار اینجاست ، تمام واژه های وارداتی به زبان آلمانی آرتیکل DAS دارند مگر معادل آن واژه در زبان آلمانی وجود داشته باشه .
به طور مثال واژه Shippers وارداتی به زبان آلمانیست پس آرتیکلش میشود DAS
ولی واژه Computer با اینکه وارداتی هست چون معادل آلمانیش پیش از ورود این این واژه وجود داشته (Rechner) پس آرتیکل آلمانیش را میگیرد و میشود Der Computer .

نه در همه موارد ولی در موارد زیادی واژه هایی که با حرف E تمام میشوند آرتیکل Die میگیرند . همچنین در بسیاری موارد (و نه همه موارد) واژه هایی که با حروف ER تمام میشوند آرتیکل DER میگیرند .

مزدك بامداد
10-03-2013, 03:50 PM
پیشوند ent: همچون entzücken (خوشی بردن؟), ولی entfernen.
این ent چم واشدگی و گشودگی و دور شدگی دارد. مانند همان de- لاتین
برای نمونه بستن و رها کردن از بند:
binden، entbinden
کشیدن/ در هم کشیده/ منقبض شدن در برابر از هم وا کشیده شدن
zücken = pull، draw
entzücken = to delight
تنش یافتن در برابر گشوده شدن تنش:
spannen، entspannen
هشدار دادن و گشوده شدن و از میان رفتن هشدار:
warnen، entwarnen

مزدك بامداد
10-03-2013, 03:51 PM
یعنی همواره واژه ها را با آرتیکلشان یاد بگیرید و نه به تنهایی . فرض را بر این بگذارید که آرتیکل و واژه هر دو یک واژه هستند و نه دو چیز جدا از هم
genau!:e00e:

Theodor Herzl
10-03-2013, 11:12 PM
فکر کنید مزدک با این پارسی‌ که هر خط آن نیم ساعت طول می‌کشد بخوانیم که تازه زبان مادری ما هست شروع به تدریس آلمانی کند:e404: ، ۱ سال طول می‌کشد بگوییم سلام به آلمانی‌

مزدك بامداد
10-04-2013, 12:09 AM
فکر کنید مزدک با این پارسی‌ که هر خط آن نیم ساعت طول می‌کشد بخوانیم که تازه زبان مادری ما هست شروع به تدریس آلمانی کند:e404: ، ۱ سال طول می‌کشد بگوییم سلام به آلمانی‌
من اینجا در پی یاد دادن زبان آلمانی که نیستم(Gott bewahre)
نه، من چند پرسش دوست ویژه ام مهربد را پاسخ دادم.
( یا دستکم کوشیدم پاسخ بدهم) .! کسی هم که میخواهد
زبان آلمانی یاد بگیرد، با زبان "فارسی" کنونی به تراز
برجسته ی چیرگی به این زبان هرگز نخواهد رسید

Mehrbod
10-04-2013, 04:09 AM
من اینجا در پی یاد دادن زبان آلمانی که نیستم(Gott bewahre)
نه، من چند پرسش دوست ویژه ام مهربد را پاسخ دادم.
( یا دستکم کوشیدم پاسخ بدهم) .! کسی هم که میخواهد
زبان آلمانی یاد بگیرد، با زبان "فارسی" کنونی به تراز
برجسته ی چیرگی به این زبان هرگز نخواهد رسید




خیر, من پیش از اینکه اینجا بپرسم کمی جستجو هم کردم مزدک جان, ولی پاسخ‌هایی که دادید را تنها یک زبانشناس چیره به هر دو زبان
پارسیک[1] و آلمانی میتوانست بدهد که گمان نمیکنم
روی زمین به این آسانی‌ها بتوان پیدا کرد! بویژه روشنگری درباره‌یِ پسوند -زال و همتای پارسیک آن که براستی شاهکار بود و
مایه ‌یِ این شد ازین پس با انگیزه‌یِ بیشتری خوانده و واژه‌ها را بکوشم ریشه‌یابی کنم و همچنین جای واژه‌ها و دسته‌بندی اشان را در ویر[2] ام بهتر کنم (هنوز همه چیز آشفته است).







----
1. ^ pârs+ik+idan::Pârsikidan || پارسیکیدن: پارسیک کردن; ترزبان به پارسیک Ϣiki-En (http://en.wikipedia.org/wiki/Persianize) to persianize
2. ^ Vir || ویر: حافظه; یاد; memory || ویر: ذهن mind

Mehrbod
10-06-2013, 07:48 PM
مزدك بامداد, Ich habe versucht, einer Ihrer Schriften in Deutsch übersetzen. Wenn Sie die Zeit haben, bitte korrigieren Sie meine — sicherlich viele :4: - Fehler!

— übersetzt aus صندلی داغ - مزدك بامداد - برگ 13 (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-13.html#post47845)



***


Das Leben ist ein Zufall, dass die materielle Welt kann um sich selbst erkennen zu versuchen. Warum die Welt versucht sich selbst zu erkennen? Weil Teil der Materie ist beteiligt und das ist nichts anderes als die Energie und beteilgt Bewegung.

Alle Bemühungen von uns Menschen sind auf die Freigabe beteiligten Energie gerichtet, ebenfalls, dass die ganze entropischen Prozess wird zu einer solchen gerichted, und also die Maximierung der Entropie.

Zum Beispiel essen wir und der Energie in Kohlenwasserstoffen freigeben, wir haben sogar gelernt, wie der Energie in Atom Teilchen loslassen, und unsere Belohnung, dass die Natur uns gibt, ist gleich das Gefühl der geistigen Genuss, das motiviert uns immer mehr an dieser Richtung zu versuchen.

Das wohlergehen von uns Menschen wird optimiern, wenn jeder kann an dieser Richtung mit der effizienteste Weg, und am wenigsten Störung (wie Unglueck, Streblichkeit, Krankheiten, Leiden, Schmerzen, usw.) vorwärts gehen.

In die Zukunft, werden wir biotechniche Gesellschaften entwickelt haben, die mit Hilfe von Robotern und Rechner und andere Geräte, die noch nicht erstellt sind, um tieferen Energieressourcen und die aufgenommene Energie von Elementarteilchen zu erreichen.
Wesen? mit Bewusstsein und Wahrnehmung, sind ein großes Glück für die materielle Welt, so dass kann sie sich von den Fesseln der Körper zu lösen.

Unbedingt, aus ein statistischer Gesichtspunkt kann man sagen, dass auch in anderen Teilen der Welt, der Prozess der Entropie hat anderen Wesen vergleichbar mit uns, intelligenter oder weniger intelligent, geschaffen hat/gehabt?, dass sie auch mit uns in der gleichen Weise konkurrieren, und es ist nicht klar, welchem Stamm oder Arten, findet die Geheimness der Materie und Freigeben von Energie früher und lässt andere hinter sich.

Genau wie die Ureinwohner Amerikas und Europas in zweir Orten in der Welt, unbewusst voneinander, waren in einem Wettbewerb in den Prozess der kulturellen und wissenschaftlichen Evolution und die europa hat in diesem Match gewonnen und durch die Schaffung von Langstreceken Schiffe hat in der Amerika gelandet und die Zivilisation der Native Americans, von Azteken und Inkas und Mayas bis Apaches des Feldes, beendet hat.

in der Zukunft werden wir entweder in anderen Planaten zu landen, oder sie werden hier landen! wer weiß? es ist abhängig davon, ob wir die früheren amerikanischen Ureinwohner eine langsame Evolution haben, oder durch die verwendung unserer Vernunft und vereinen unsere Welt in ein globales Land, können wir an eine beschleunigende Evolution erreichen.

So die welt hat uns den Sinn des Lebens auch gegeben und das ist der Versuch nach leben und überleben der optimale Gen und alle unsere menschlichen und moralische Werte und etc. stammt aus diesem Leben und diesem Zweck.

Wir müssen in Richtung zur Verringerung der Schmerzen und Leiden und die Erhöhung von Glück und Freude, nicht nur für uns, sondern in einen umfassenderen Blick für ein lebendiges Wesen, nämlich die Menschheit Gesellschaft und noch weiter als die, für alle Lebensunterhalt die zusammen ein lebendes System bilden zu stellen. Das ist der gleiche Wunsch, dass in allen Religionen hat wie ein Himmel reflektiert worden und jeder Stamm in seiner eigenen kulturellen und intellektuellen Ebene hat ein Bild geschaffen hat, wie die indischen/ buddhistischen Himmel, den das Nirvana und Freiheit ist in Nicht-Existenz und Gelassenheit ist perfekt, oder der Himmel der Wüste Kulturen, die grünen Bäume und schöne Mädchen und Jungen und kaltes Wasser hat, oder der Himmel der alten Weisen Philosophen, die den Namen der Utopie erhalten hat.

Aber bis zu diesem Zeitpunkt, dass wir denn richtigen Weg für diesen Zweck finden, in dem Labyrinth von Versuch und Irrtum, werden wir uns vor Schmerzen und Leiden und Katastrophen und Elend wie Krieg und Zerstörung, Folter und Qual und Ausbeutung und Krankheiten und das Wachstum der Wüsten und ökologischen Störungen und Khomeini und Khalkhali, konfrontiert haben, und viel mal Fehler machen bis wir den richtigen Weg in diesem Labyrinth finden oder unsere Position um anderen Lebewesen, die besser als uns denken zu geben und in der Tiefe der Geschichte, vergessen werden.

Ich für mich mit all dem Wissen und gedanken dass ich hatte, bevorzugt den Weg, den Sie sehen, das ein sehr einsamer Weg ist. Aber ich bevorzuge die Einsamkeit mit der Vermischung mit einer Herde von Idioten. Ich könnte das hier die Unvernünfter? sein, aber was zählt, wir sind alle nur Staub in dem Wind.

Theodor Herzl
10-06-2013, 10:24 PM
Ich bin ein Buch:megusta:

مزدك بامداد
10-07-2013, 12:23 AM
Ich bin ein Buch:megusta:
Sicherlich ein ungelesenes Buch!

مزدك بامداد
10-07-2013, 10:35 AM
bitte korrigieren Sie meine — sicherlich viele - Fehler!
— übersetzt aus صندلی داغ - مزدك بامداد - برگ 13
سرخها، بهسازی
و آبیها، پیشنهاد بهینسازی

2594

Mehrbod
10-10-2013, 12:47 AM
— übersetzt aus صندلی داغ - مزدك بامداد - برگ 13 (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-13.html#post47845)



***


Das Leben ist ein Zufall, dass die materielle Welt versucht sich selbst zu erkennen. Warum versucht die Welt sich selbst zu erkennen? Weil ein Teil der Materie als Masse gefangen ist und das ist nichts anderes als die gesperrte Energie und Bewegung.

Alle Bemühungen von uns Menschen sind auf die Freigabe der gefangenen Energie gerichtet. Ebenfalls, ist der ganze entropische Prozess in dieser Richtung, nämlich die Maximierung der Entropie.

Zum Beispiel essen wir, um die Energie in Kohlenwasserstoffen freizugeben, wir haben sogar gelernt, die Energie in den Atom-Teilchen zu befreien, und unsere Belohnung, die die Natur uns gibt, ist das geistige Gefühl des Genusses, das uns motiviert immer mehr an dieser Richtung zu streben.

Das Wohlergehen von uns Menschen wird optimiert, wenn ein Jeder in dieser Richtung, in der effizientesten Art und Weise, mit der geringsten Störung (wie Unglücke, Massensterben, Krankheiten, Leiden, Schmerzen, usw.) vorwärts gehen kann.

In der Zukunft, werden wir biotechniche Gesellschaften entwickelt haben, die mit Hilfe von Robotern und Rechnern und anderen Geräten, die noch nicht erfunden sind, um noch tiefere Energieressourcen und die gebundene Energie in den Elementarteilchen selbst zu erreichen.
Wesen mit Bewusstsein und Wahrnehmung, sind eine große Gelegenheit für die materielle Welt, damit sie sich von den Fesseln der Körper lösen kann.

Sicherlich, kann mann aus einem statistische Gesichtspunkt sagen, dass auch in anderen Teilen des Universums, der Prozess der Entropie anderen Wesen vergleichbar mit uns, mehr oder weniger intelligent, hervorgebracht hat, die sie auch mit uns in der gleichen Weise konkurrieren. Es ist nicht klar, welche Stämme oder Arten, die Geheimness der Materie und der Befreiung von Energie früher heraus findet und andere hinter sich lässt.

Genau wie die Ureinwohner Amerikas und Europas in zwei Orten in der Welt, ohne Kenntnis voneinander, in einem Wettbewerb in den Prozess der kulturellen und wissenschaftlichen Evolution waren und die Europa hat dieses Wettbewerb gewonnen und durch die Schaffung von Langstreceken-Schiffe hat in Amerika gelandet und die Zivilisation der Ureinwohner Amerikas, von Azteken und Inkas und Mayas bis Apachen der Prärie, beendet hat.

In der Zukunft werden wir entweder in anderen Planaten landen, oder sie werden hier landen! wer weiß? Es ist abhängig davon, ob wir, wie die früheren amerikanischen Ureinwohner eine langsame Evolution haben, oder durch die Verwendung unserer Vernunft und das Vereinen unserer Welt in einem globalen Land, eine beschleunigende Evolution erreichen können.

So hat die Welt uns den Sinn des Lebens auch gegeben und das ist das Streben nach optimale Leben und Überleben des Gens und alle unsere menschlichen und moralische Werte und etc. stammen aus diesem Wert des Lebens und aus diesem Zweck.

Wir müssen in Richtung zur Verringerung der Schmerzen und Leiden und die Erhöhung von Glück und Freude schreiten, nicht nur für uns, sondern auch in einem umfassenderen Blick, für ein lebendiges Wesen, nämlich die menschliche Gesellschaft und noch weiter als die, für alle Lebewesen die zusammen ein lebendiges System darstellen, sorgen. Das ist der gleiche Wunsch, dass in allen Religionen wie ein Himmel reflektiert worden ist und jeder Stamm in seiner eigenen kulturellen und intellektuellen Ebene hat ein Bild davon geschaffen, wie die indischen/buddhistischen Himmel, indem das Nirvana und Freiheit in Nicht-Existenz und die volkommene Ruhe ist, oder der Himmel der Wüstenkulturen, der grüne Bäume und schön Mädchen und Jungen und kaltes Wasser hat, oder der Himmel der alten Weisen und Philosophen, der den Namen der "Utopia" erhalten hat.

Aber bis zu diesem Zeitpunkt, wo wir den richtigen Weg für diesen Zweck finden, werden wir in dem Labyrinth von Versuch und Irrtum, mit Schmerzen und Leiden und Katastrophen und Elend wie Krieg und Zerstörung, Folter und Qual und Ausbeutung und Krankheiten und Wachstum der Wüsten und ökologischen Störungen und Khomeini und Khalkhali, konfrontiert sein, und viel Male Fehler machen bis wir den richtigen Weg in diesem Labyrinth finden oder unsere Stelle an anderen Lebewesen, die besser als uns denken abgeben und in der Tiefe der Geschichte, vergessen werden.

Ich bevorzuge für mich, mit all dem Wissen und Gedanken dass ich hab, den Weg, den Sie nun sehen, der ein sehr einsamer Weg ist. Aber ich ziehe die Einsamkeit, der Vermischung mit einer Herde von Idioten vor. Ich selbst könnte hier der Idiot sein, aber was heißt das schon? Wir sind alle bloß Staub im Wind.

Mehrbod
10-10-2013, 12:53 AM
سرخها، بهسازی
و آبیها، پیشنهاد بهینسازی





Ist das besser? :e058: :4:

صندلی داغ - مزدك بامداد - برگ 14 (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-14.html#post48115)



Evolution=gut?


Von Grund auf, die Werte des guten und schlechten nur mit dem Leben und diese Evolution für uns entstanden sind. Die Natur oder die Welt für sich nichts als "gut" und "schlecht" hat. Es ist wir, daß was für unser Leben und Überleben nützlich ist, und was erfüllt unsere biologischen Bedürfnisse, und an uns Genuss (die ist nichts anderes als eine geistige Gedanken) erbracht, als gut erkennen.

Zum Beispiel eine schöne Freundin finden Sie gut, weil Ihre Gene im Gehirn dieser Gedanke erschaffen hat, daß zieht Sie zu Ihrem und somit das Überleben Ihres Nachkomme garantiert wird. Deshalb jedes Phänomen daß gegenteil von der Erfüllung unserer Bedürfnisse steht und unserem Leben schadet, nennen wir "schlecht" und Böse, sonst noch keine Böse weder Gott sowieso gibt es. Wir nennen Erdbeben schlecht weil es uns tötet, aber das Erdbeben vom Schütteln der Erdkruste auskommt; es gar nichts weiß, ob andere Menschen oben drauf sind!


***

Erfolgt von hier aus: صندلی داغ - مزدك بامداد - برگ 15 (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-15.html#post48227)


Wie du gesagt hast, und wir sagten, die Gene sind nicht per se intelligent, sie haben die Intelligenz für dem Tier sie schon erstellte, geschaffen, damit es besser funktionieren kann. Wie sie die scharfen Augen des Adlers geschaffen haben, damit er den Maus aus großer Entfernung zu sehen kann. Folglich, die Gene uns durch "Versuch und Irrtum", blindlich, auch erschaffen haben. Deswegen hat es Millionen Jahre gedauert daß Anthropoidea zu Homo-sapiens bekommen. Trotzdem, haben wir noch nicht den Gipel des Denkens erreichen, sondern gibt es Millione Anthropoidea die noch zu Wallfahr der Schrein von Bižan — !!!! :))) — gehen.

Deswegen die Religionen und anderen falschen Ideologien sind wie die Sackgasse des Labyrinths, die aus diesem Versuch und Irrtum sein, daß die Leute, nachdem sie einen Fehler machen, geben sie den auf und nach anderen Ideologien laufen. Wie früher die Menschen, Polytheismus und Paganismus und Idolatrie usw. gehabt und langsam Ihre Unbrauchbarkeit klar geworden und dazu neigte mann sich zu noch "moderneren" Religionen.

Gegenwärtig die Abrahamitische Religionen usw. sind alt geworden und seine Unbrauchbarkeit wurde erkannt, und höchstwahrscheinlich in der Nähe ersetzt werden. Lass uns nicht vergessen daß in der Evolution, ein Tausend Jahre nur ein Blick ist.

Deshalb kann Jeder durch die Anwendung seiner Intelligenz, ein besseres Weg, z.B. außer Religionen und Ihre Blutungen, für ein noch besseres und weniger schädlich Überleben, heraus finden. Beispielsweise, die Menschen in Europa wie Schweden, besser als die Menschen in Blangladesch leben, wohlan, kann mann doch dazu gehen und erforschen warum ist das so und warum zum Teufel :) sollten wir nicht wie sie leben?

Doch ist es klar, wann Menschen nicht Ihre Intelligenz verwenden, wie die gleichen Appen werden sie in Mülltonne der Geschichte beenden.

homayoun
10-10-2013, 02:37 PM
Ich hoffe es Auch aber ich glaube niemanns kann !
warum? wenn ich lebe in deutschland, ich kann es sprechen wie es mein ist mutersprache..

یه پرسش هم از دوستان داشتم !
ایا ist از است امده؟ ود nicht از نیست امده؟ در برخی سروده های پارسی میگویند است نیست...که من باور دارم است نیست همان نیست خودمان که در المانی میشود ist nicht مرا در این دانسته بیگمان کنید. سپاس! پرسشی دیگر که ایا als و aus هردو با از پارسی همریشه اند؟ (بهتر از من besser als mich) و (من از ایران میایم ich komme aus dem Iran ) چرا زبان پارسی با المانی اینچنین نزدیک است؟ یا با روسی؟ چرا ز پهلوی مانند s نوشته میشود؟ که در المانی بیشتر سدای ز میدهد؟

مزدك بامداد
10-12-2013, 04:05 PM
warum? wenn ich lebe in deutschland, ich kann es sprechen wie es mein ist mutersprache..

یه پرسش هم از دوستان داشتم !
ایا ist از است امده؟ ود nicht از نیست امده؟ در برخی سروده های پارسی میگویند است نیست...که من باور دارم است نیست همان نیست خودمان که در المانی میشود ist nicht مرا در این دانسته بیگمان کنید. سپاس! پرسشی دیگر که ایا als و aus هردو با از پارسی همریشه اند؟ (بهتر از من besser als mich) و (من از ایران میایم ich komme aus dem Iran ) چرا زبان پارسی با المانی اینچنین نزدیک است؟ یا با روسی؟ چرا ز پهلوی مانند s نوشته میشود؟ که در المانی بیشتر سدای ز میدهد؟
نه، بساکه ریشه ی هردو زبان یکی است. برای نمونه ریشه ی aus و "از" یکی است نه اینکه آلمانی از پارسی آمده باشد یا وارونه.

homayoun
10-12-2013, 04:17 PM
شکی ندارم که المانی از پارسی کنونی نیامده! ولی ایا اگر زبان اوستایی یا پهلوی نبود بازهم زبان المانی اینگونه بود؟

پرسش دیگرم این است که چرا زبان المانی اینچنان با دبیره ی خود سازگار است؟ که در هیچ زبان دیگه ای اینگونه ندیدم....مگر ترکی استانبولی که دبیره ی ان از پارسی به لاتین رفته.... دبیره ی کنونی ما هم با زبانمان سازگاری دارد چون رو row روَد ravad در این جا (و) به زیبایی کار خود را میکند ولی با دبیره ی لاتین نه....
به تازگی دبیره ی پهلوی را نیز اموخته ام با نسک نامه ی پهلوانی ... در این دبیره ز با چیزی مانند s نوشته میشود که در المانی هم S سدای ز میدهد.... پس شاید دبیره ی لاتین هم از پهلوی گرفته شده؟
این پرسش من هم بی پاسخ ماند

ایا ist از است امده؟ ود nicht از نیست امده؟ در برخی سروده های پارسی میگویند است نیست...که من باور دارم است نیست همان نیست خودمان که در المانی میشود ist nicht مرا در این دانسته بیگمان کنید

مزدك بامداد
10-12-2013, 04:22 PM
Von Grund auf, die Werte des guten und schlechten nur mit dem Leben und diese Evolution für uns entstanden sind. Die Natur oder die Welt für sich nichts als "gut" und "schlecht" hat. Es ist wir, daß was für unser Leben und Überleben nützlich ist, und was erfüllt unsere biologischen Bedürfnisse, und an uns Genuss (die ist nichts anderes als eine geistige Gedanken) erbracht, als gut erkennen.
Zum Beispiel eine schöne Freundin finden Sie gut, weil Ihre Gene im Gehirn dieser Gedanke erschaffen hat, daß zieht Sie zu Ihrem und somit das Überleben Ihres Nachkomme garantiert wird. Deshalb jedes Phänomen daß gegenteil von der Erfüllung unserer Bedürfnisse steht und unserem Leben schadet, nennen wir "schlecht" und Böse, sonst noch keine Böse weder Gott sowieso gibt es. Wir nennen Erdbeben schlecht weil es uns tötet, aber das Erdbeben vom Schütteln der Erdkruste auskommt; es gar nichts weiß, ob andere Menschen oben drauf sind!

کارواژه را همواره در جایگاه دوم در یک گزاره ی نورمال بیاورید. در یک گزاره ی افزوده، کارواژه در پایان است: نمونه:
Ich bin mit ihm gegangen, damiter sich nicht allein fühlt.
-----------
Von Grund auf, sind die Werte des Guten und Schlechten nur mit dem Leben und die Evolution für uns entstanden . Die Natur oder die Welt hat für sich nicht die Begriffe "gut" und "schlecht" . Es sind wir, die was für unser Leben und Überleben nützlich ist, und was unsere biologischen Bedürfnisse erfüllt, und an uns Genuss (was nichts anderes als ein geistiges Empfinden ist) bringt, als gut anerkennen.

Zum Beispiel eine schöne Freundin finden Sie gut, weil Ihre Gene im Gehirn, diesen Gedanke erschaffen hat, daß Sie zu ihr zieht und somit das Überleben Ihres Nachkommens garantiert wird. Deshalb nennen wir jedes Phänomen daß im gegensatz zu der Erfüllung unserer Bedürfnisse steht und unserem Leben schadet, nennen wir "schlecht" und Böse, sonst gibt es sowieso weder keine Böse weder Gott sowieso gibt es. Wir nennen Erdbeben schlecht weil es uns tötet, aber Jedoch entsteht das Erdbeben vom Schütteln der Erdkruste auskommt; die gar nichts weiß, ob andere Menschen oben drauf sind!