atila
11-01-2010, 08:56 PM
در اعلام روز جهانی کوروش! از سوی سازمان میراث فرهنگی ایران عقده های فاشیستی نهفته است. روز ۷ آبان بنا به اظهارات این سازمان٫ روز جهانی کوروش است! ولی این سوال ایجاد میشود که آیا روز جهانی هیتلر٫ استالین و … نیز در تقویم ایران جای گرفته است یا نه!
مورد دیگر تحریف نوشته های تاریخی است که در سایت سازمان میراث فرهنگی انجام یافته است. عموم میدانند که این سازمان یکی از شاخه های حفاظت تاریخ خودساخته هخامنشیان شیعه است و در واقع هیچ اقدامی در جهت حفظ میراث واقعا تاریخی ملل تحت ستم انجام نمیدهد. این سازمان در مواردی با زدوبندهای مشکوک با ماموران و سازمانهای دیگر٫ اقدامات تخریبی آثار باستانی ملتهای دیگر را نیز قانونی و کم اهمیت جلوه میدهد.
اما٫ در سایت مزبور و در متن شناساندن کوروش! نوشته شده است:
| کوروش پس از تاسیس یک حکومت بزرگ، شامل ممالک متمدن و نیرومند شرق نزدیک و میانه، و تامین حیثیت و افتخاری بزرگ برای خود و اعقاب خویش، در سال 520 قبل از میلاد پس از 70 سال عمر در کمال عزت و نیکنامی درگذشت.
تقریبا” تمام مورخان و سیاحان و خاورشناسان از این مرد به نیکی یاد کرده اند. |
خواندن این متن سراپا دروغ و تزویر٫ تهوع عجیبی در خواننده ایجاد میکند.
بنا به اظهارات روشن و کامل هرودوت٫ کوروش در جنگ با ملکه تورک (ماساژت)٫ و در اوج خفت شکست خورده و کشته شده است. بنا به شهادت هرودوت٫ کوروش بدون اعتنا به نامه ملکه تومروس (تومریس) در جهت عدم دست درازی به سرزمین تورکها٫ اقدام به لشکرکشی میکند. در نخستین حمله پسر ملکه تومروس اسیر میشود. کوروش پس از فهمیدن اینکه پسر تومروس اسیر شده٫ وی را به حضور خود احضار میکند. پسر تومروس شاهزاده بودن خود را اعلام داشته و درخواست میکند بند دستهایش را باز کنند. پس از آزادی دستهایش٫ وی خود را میکشد تا مادرش مجبور نشود برای آزادی وی با دشمن خود سازش کند.
خبر به مادر شاهزاده میرسد و وی خود را آماده جنگی دیگر میکند. دومین حمله سپاهیان کوروش بسیار سهمگین و خونین بود ولی با پیروزی کامل سپاهیان ملکه تومروس به پایان میرسد. بنا به نوشته هرودوت٫ کوروش در این جنگ کشته میشود.
به دستور تومروس٫ جسد کوروش را پبدا کرده و به حضور وی میاورند. او دستور میدهد سر کوروش را از بدن جدا کرده و در جامی پر از خون بیاندازند. تومروس خطاب به سر بریده شده کوروش میگوید: عمری از خونخواری و خونریزی سیر نشدی٫ اینک در تشت خون باش تا سیراب شوی.
این واقعه که در کتاب تواریخ هرودوت نوشته شده است نشانگر این است که کوروش فردی وحشی صفت و خونریز بوده است. حملات وی و کشتار ملل متمدن منطقه در شناسنامه کوروش به ثبت رسیده است. وی حتی برای به قدرت رسیدن خاندان مادری خود را نیز به قتل رسانده است. امپراطوری متمدن ماد که با اتحاد قبایل تورک و اقلیتهای دیگر منطقه تشکیل یافته بود٫ با خیانت وزیر و نیز قساوت قلبی کوروش تسخیر به خاندان کوروش منتقل شده است.
بنا به نوشته های تاریخ نویسان٫ کوروش فرمانده زیرکی بوده است که به بیرحمی و قساوت قلب شهرت داشته است. وزرا و عالمان اسیر شده از امپراطوری ماد بوده اند که تشکیلات اداری و اقتصادی هخامنشیان را راه اندازی و کنترل کرده اند.
هخامنشیان که همان خاندان کوروش میباشند٫ حتی لباس برای پوشیدن و زبان برای محاوره نداشته اند. اینها مشتی وحشی بیابانگرد بوده اند که از طریق غارت شهرنشینان امرار معاش میکرده اند. ولی نسبت کوروش با مادها به وی امکان دست اندازی به امپراطوری متمدن ماد و سپس دیگر تمدنهای منطقه داده است.
در متن منتشر شده در سازمان میراث فرهنگی! جمله تقریبا” تمام مورخان و سیاحان و خاورشناسان از این مرد به نیکی یاد کرده اند. خود نشانگر این است که کورش آنگونه که در نوشته های جعلی معرفی شده است عاقل و متمدن نبوده است و تاریخ نویسان عادل به درنده خوئی وی اشاره کرده اند.
بنائی که امروزه به نام مقبره کورش معرفی میشود نیز یک بنای مذهبی بوده و هیچ ربطی به کوروش ندارد٫ چون جنازه بدون سر کوروش٫ بنا به روایاتی به مقر فرماندهی وی بازنگردانده نشده است.
---------- ارسال جدید اضافه شده در 08:56 pm ---------- ارسال قبلی در 08:52 pm ----------
چندي پيش در وبلاگي ‘ تصوير فردي به نمايش گذاشته شده بود كه براي اظهار بندگي به كوروش سر سلسله هخامنشيان ‘ به پاي مقبره اي كه به نام وي در پاسارگاد منسوب است ‘ افتاده و بر خاك آن سجده مي كرد !
و اين در حالي است كه بنايي كه به نام مقبره كوروش در پاسارگاد مشهور است نمي تواند قبر كوروش هخامنشي باشد !
قبر كوروش كه گفته مي شود در پاسارگاد است ، افسانه اي بيش نمي تواند باشد ؛ زيرا آنچه كه امروز به قبر كوروش مشهور است در كتابهاي تاريخي حمداله مستوفي و ديگر سياحان و مورخان قرون گذشته و در ميان مردم محل به " مقبره مادر سليمان" مشهور بوده كه در دوره پهلوي اول آنرا به نام "مقبره كوروش " به مردم معرفي كردند !
پاسارگاد به چندين دليل نمي تواند مقبره كوروش باشد كه به سه تا از آنها اشاره مي شود
1 ـ كوروش در جنگ با ماساژتها ، يعني با تركان ماقبل ميلاد مسيح ، به دست ملكه توموروس ‘ بانويي كه رهبري و پادشاهي ماساژتها را به عهده داشته كشته مي شود ، محل كشته شدن كوروش طبق روايت هرودوت ، شمال رودخانه آراكس ( آراز = ارس ) بوده ، ولي پير نيا مورخ ايراني بر هرودوت ايراد گرفته و محل كشته شدن وي را نه شمال ارس بلكه شمال رود جيحون مي داند ؛ با توجه به نوشته هاي تاريخي هرودوت و پيرنيا ‘ و تاكتيكهاي قرون گذشته تاريخي و حتي كنوني ‘ اصولا در جنگ، فرمانده كل قوا در پشت و منتها اليه لشگر و مسئول فرمان حمله و تنظيمات قوا ست ؛ وقتي درجنگي فرمانده كل قوا (كوروش ) كشته مي شود ، يعني شكست كامل لشكر مهاجم و نابودي كامل قواي مهاجم كه نتيجه اش جز از بين رفتن روحيه مقاومت سربازاني كه احتمالا از جنگ جان سالم بدر برده اند و پا به فرار گذاشتن كساني كه كشته نشده اند نيست ! در موقعيتي كه كوروش كشته مي شود و سرش از تنش جدا مي شود و به دست ملكه تومروس مي افتد ، كدام سرباز زنده مانده پارس و با كدام روحيه و جرئت مثلا مي رود و جسد بدون سر كوروش را از ميان سربازان فاتح تومروس پيدا ميكند و كشان-كشان از ميان آنها خارج مي كند و با پاسارگاد مي برد ؟!
2 ـ اگر كوروش در شمال ارس كشته شده باشد فاصله اين مكان تا پاسارگاد به بيش از 1500 كيلو متر و اگر در شمال رود جيحون كشته شده باشد به بيش از 2000 كيلومتر مي رسد ،فرض كنيم سرباز پارس با روش و ترفند خاصي كه بر كسي روشن نيست جسد كوروش را از ميان لشگر پيروز تركان ماساژت بيرون آورده باشد، در آن زمان اين فاصله 1500 يا 2000 كيلومتر را همراه باجسد با چه وسيله اي تا پاسارگاد طي كرده كه سربازان پيروز ماساژت نتوانستند وي را تعقيب كنند و سرباز پارس با خيال راحت جسد كوروش را تا پاسارگاد برده و جسد هم متلاشي نشده است ؛ بطور متوسط انسان در يك ساعت مي تواند 6 كيلومتر راه طي كند و اگر فرض كنيم سرباز پارس روزي 10 ساعت راه طي كرده باشد و اگر جنگ در شمال رود ارس اتفاق افتاده باشد حداقل مدت 25 روز و اگر جنگ در شمال رود جيحون اتفاق افتاده باشد حد اقل 33 روز طول مي كشد كه اين سرباز بدون استراحت ‘ جسد را به پاسارگاد ببرد كه در اين مدت جسد كاملا متلاشي مي شده است .
3 ـ كوروش دين زرتشتي داشت و در آيين زرتشت اجساد مردگان را دفن نمي كردند ( زرتشتيان تا چندي پيش هم مردگان خودرا دفن نمي كردند ؛ الان از روش مدرن براي توجيه مسئله استفاده مي شود ) و اجساد مردگان را بر بالاي تپه ها مي گذاشتند تا طعمه پرندگان گوشتخوار و درندگان شود ؛ ( تپه اي در غرب شهر يزد در گذشته مختص مردگان زرتشتيها بوده است ) چرا كه معتقد بودند جسم مرده نجس است و با دفن شدن ، خاك پاك را هم نجس مي كند؛ حال اگر بر فرض محال اين جسد به پاسارگاد هم آورده شده باشد ، جسد كوروش طبق آيين زرتشت نمي توانست دفن شود و مقبره اي هم برايش ساخته نمي شد !
لذا پاسارگاد به هيچوجه نمي تواند مقبره كوروش باشد و اگر مقبره مادر سليمان هم نباشد مكان مقدسي براي مسلمانان محل بوده كه به " مقبره مادر سليمان " مشهور بوده است.
مورد دیگر تحریف نوشته های تاریخی است که در سایت سازمان میراث فرهنگی انجام یافته است. عموم میدانند که این سازمان یکی از شاخه های حفاظت تاریخ خودساخته هخامنشیان شیعه است و در واقع هیچ اقدامی در جهت حفظ میراث واقعا تاریخی ملل تحت ستم انجام نمیدهد. این سازمان در مواردی با زدوبندهای مشکوک با ماموران و سازمانهای دیگر٫ اقدامات تخریبی آثار باستانی ملتهای دیگر را نیز قانونی و کم اهمیت جلوه میدهد.
اما٫ در سایت مزبور و در متن شناساندن کوروش! نوشته شده است:
| کوروش پس از تاسیس یک حکومت بزرگ، شامل ممالک متمدن و نیرومند شرق نزدیک و میانه، و تامین حیثیت و افتخاری بزرگ برای خود و اعقاب خویش، در سال 520 قبل از میلاد پس از 70 سال عمر در کمال عزت و نیکنامی درگذشت.
تقریبا” تمام مورخان و سیاحان و خاورشناسان از این مرد به نیکی یاد کرده اند. |
خواندن این متن سراپا دروغ و تزویر٫ تهوع عجیبی در خواننده ایجاد میکند.
بنا به اظهارات روشن و کامل هرودوت٫ کوروش در جنگ با ملکه تورک (ماساژت)٫ و در اوج خفت شکست خورده و کشته شده است. بنا به شهادت هرودوت٫ کوروش بدون اعتنا به نامه ملکه تومروس (تومریس) در جهت عدم دست درازی به سرزمین تورکها٫ اقدام به لشکرکشی میکند. در نخستین حمله پسر ملکه تومروس اسیر میشود. کوروش پس از فهمیدن اینکه پسر تومروس اسیر شده٫ وی را به حضور خود احضار میکند. پسر تومروس شاهزاده بودن خود را اعلام داشته و درخواست میکند بند دستهایش را باز کنند. پس از آزادی دستهایش٫ وی خود را میکشد تا مادرش مجبور نشود برای آزادی وی با دشمن خود سازش کند.
خبر به مادر شاهزاده میرسد و وی خود را آماده جنگی دیگر میکند. دومین حمله سپاهیان کوروش بسیار سهمگین و خونین بود ولی با پیروزی کامل سپاهیان ملکه تومروس به پایان میرسد. بنا به نوشته هرودوت٫ کوروش در این جنگ کشته میشود.
به دستور تومروس٫ جسد کوروش را پبدا کرده و به حضور وی میاورند. او دستور میدهد سر کوروش را از بدن جدا کرده و در جامی پر از خون بیاندازند. تومروس خطاب به سر بریده شده کوروش میگوید: عمری از خونخواری و خونریزی سیر نشدی٫ اینک در تشت خون باش تا سیراب شوی.
این واقعه که در کتاب تواریخ هرودوت نوشته شده است نشانگر این است که کوروش فردی وحشی صفت و خونریز بوده است. حملات وی و کشتار ملل متمدن منطقه در شناسنامه کوروش به ثبت رسیده است. وی حتی برای به قدرت رسیدن خاندان مادری خود را نیز به قتل رسانده است. امپراطوری متمدن ماد که با اتحاد قبایل تورک و اقلیتهای دیگر منطقه تشکیل یافته بود٫ با خیانت وزیر و نیز قساوت قلبی کوروش تسخیر به خاندان کوروش منتقل شده است.
بنا به نوشته های تاریخ نویسان٫ کوروش فرمانده زیرکی بوده است که به بیرحمی و قساوت قلب شهرت داشته است. وزرا و عالمان اسیر شده از امپراطوری ماد بوده اند که تشکیلات اداری و اقتصادی هخامنشیان را راه اندازی و کنترل کرده اند.
هخامنشیان که همان خاندان کوروش میباشند٫ حتی لباس برای پوشیدن و زبان برای محاوره نداشته اند. اینها مشتی وحشی بیابانگرد بوده اند که از طریق غارت شهرنشینان امرار معاش میکرده اند. ولی نسبت کوروش با مادها به وی امکان دست اندازی به امپراطوری متمدن ماد و سپس دیگر تمدنهای منطقه داده است.
در متن منتشر شده در سازمان میراث فرهنگی! جمله تقریبا” تمام مورخان و سیاحان و خاورشناسان از این مرد به نیکی یاد کرده اند. خود نشانگر این است که کورش آنگونه که در نوشته های جعلی معرفی شده است عاقل و متمدن نبوده است و تاریخ نویسان عادل به درنده خوئی وی اشاره کرده اند.
بنائی که امروزه به نام مقبره کورش معرفی میشود نیز یک بنای مذهبی بوده و هیچ ربطی به کوروش ندارد٫ چون جنازه بدون سر کوروش٫ بنا به روایاتی به مقر فرماندهی وی بازنگردانده نشده است.
---------- ارسال جدید اضافه شده در 08:56 pm ---------- ارسال قبلی در 08:52 pm ----------
چندي پيش در وبلاگي ‘ تصوير فردي به نمايش گذاشته شده بود كه براي اظهار بندگي به كوروش سر سلسله هخامنشيان ‘ به پاي مقبره اي كه به نام وي در پاسارگاد منسوب است ‘ افتاده و بر خاك آن سجده مي كرد !
و اين در حالي است كه بنايي كه به نام مقبره كوروش در پاسارگاد مشهور است نمي تواند قبر كوروش هخامنشي باشد !
قبر كوروش كه گفته مي شود در پاسارگاد است ، افسانه اي بيش نمي تواند باشد ؛ زيرا آنچه كه امروز به قبر كوروش مشهور است در كتابهاي تاريخي حمداله مستوفي و ديگر سياحان و مورخان قرون گذشته و در ميان مردم محل به " مقبره مادر سليمان" مشهور بوده كه در دوره پهلوي اول آنرا به نام "مقبره كوروش " به مردم معرفي كردند !
پاسارگاد به چندين دليل نمي تواند مقبره كوروش باشد كه به سه تا از آنها اشاره مي شود
1 ـ كوروش در جنگ با ماساژتها ، يعني با تركان ماقبل ميلاد مسيح ، به دست ملكه توموروس ‘ بانويي كه رهبري و پادشاهي ماساژتها را به عهده داشته كشته مي شود ، محل كشته شدن كوروش طبق روايت هرودوت ، شمال رودخانه آراكس ( آراز = ارس ) بوده ، ولي پير نيا مورخ ايراني بر هرودوت ايراد گرفته و محل كشته شدن وي را نه شمال ارس بلكه شمال رود جيحون مي داند ؛ با توجه به نوشته هاي تاريخي هرودوت و پيرنيا ‘ و تاكتيكهاي قرون گذشته تاريخي و حتي كنوني ‘ اصولا در جنگ، فرمانده كل قوا در پشت و منتها اليه لشگر و مسئول فرمان حمله و تنظيمات قوا ست ؛ وقتي درجنگي فرمانده كل قوا (كوروش ) كشته مي شود ، يعني شكست كامل لشكر مهاجم و نابودي كامل قواي مهاجم كه نتيجه اش جز از بين رفتن روحيه مقاومت سربازاني كه احتمالا از جنگ جان سالم بدر برده اند و پا به فرار گذاشتن كساني كه كشته نشده اند نيست ! در موقعيتي كه كوروش كشته مي شود و سرش از تنش جدا مي شود و به دست ملكه تومروس مي افتد ، كدام سرباز زنده مانده پارس و با كدام روحيه و جرئت مثلا مي رود و جسد بدون سر كوروش را از ميان سربازان فاتح تومروس پيدا ميكند و كشان-كشان از ميان آنها خارج مي كند و با پاسارگاد مي برد ؟!
2 ـ اگر كوروش در شمال ارس كشته شده باشد فاصله اين مكان تا پاسارگاد به بيش از 1500 كيلو متر و اگر در شمال رود جيحون كشته شده باشد به بيش از 2000 كيلومتر مي رسد ،فرض كنيم سرباز پارس با روش و ترفند خاصي كه بر كسي روشن نيست جسد كوروش را از ميان لشگر پيروز تركان ماساژت بيرون آورده باشد، در آن زمان اين فاصله 1500 يا 2000 كيلومتر را همراه باجسد با چه وسيله اي تا پاسارگاد طي كرده كه سربازان پيروز ماساژت نتوانستند وي را تعقيب كنند و سرباز پارس با خيال راحت جسد كوروش را تا پاسارگاد برده و جسد هم متلاشي نشده است ؛ بطور متوسط انسان در يك ساعت مي تواند 6 كيلومتر راه طي كند و اگر فرض كنيم سرباز پارس روزي 10 ساعت راه طي كرده باشد و اگر جنگ در شمال رود ارس اتفاق افتاده باشد حداقل مدت 25 روز و اگر جنگ در شمال رود جيحون اتفاق افتاده باشد حد اقل 33 روز طول مي كشد كه اين سرباز بدون استراحت ‘ جسد را به پاسارگاد ببرد كه در اين مدت جسد كاملا متلاشي مي شده است .
3 ـ كوروش دين زرتشتي داشت و در آيين زرتشت اجساد مردگان را دفن نمي كردند ( زرتشتيان تا چندي پيش هم مردگان خودرا دفن نمي كردند ؛ الان از روش مدرن براي توجيه مسئله استفاده مي شود ) و اجساد مردگان را بر بالاي تپه ها مي گذاشتند تا طعمه پرندگان گوشتخوار و درندگان شود ؛ ( تپه اي در غرب شهر يزد در گذشته مختص مردگان زرتشتيها بوده است ) چرا كه معتقد بودند جسم مرده نجس است و با دفن شدن ، خاك پاك را هم نجس مي كند؛ حال اگر بر فرض محال اين جسد به پاسارگاد هم آورده شده باشد ، جسد كوروش طبق آيين زرتشت نمي توانست دفن شود و مقبره اي هم برايش ساخته نمي شد !
لذا پاسارگاد به هيچوجه نمي تواند مقبره كوروش باشد و اگر مقبره مادر سليمان هم نباشد مكان مقدسي براي مسلمانان محل بوده كه به " مقبره مادر سليمان " مشهور بوده است.