توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشتهیِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خلاصه کتاب + دانلود : اسلامهای متعارض نوشته امیرحسین خنجی
Agnostic
08-18-2012, 01:42 PM
http://irantarikh.com/tarikh/eslaamhaa.pdf
حجم: یک مگابایت
توجه: برای خلاصه نویسی بسیاری از نکات مهم از قلم افتاده لطفا اگر فرصت کافی دارید اصل کتاب را دانلود کرده بخوانید.
چنین بوده که قبایل عرب که همراه فتوحات اسلامی به درون ایران (عراق کنونی) خزیده بودند باورهای سنتی دیرینه خودشان را همراه خودشان آوردند و در آینده سه اسلام متعارض:
1. سنی
2. شیعه
3. خوارج
را بوجود آوردند و چندی بعد اسلام چهارمی توسط ایرانیان بنیانگزاری شد بنام:
معتزله
هرکدام از اسلامهای چهارگانه مذهب نامیده شد (به معنای شیوه ئی از تفکر دینی).
خدایشان الله پیامبرشان محمد کتاب آسمانی شان قرآن بود ولی اسلام هرکدامشان متمایز از سه اسلام دیگر بود و هرکدام ادعا می کرد که اسلام حقیقی همین است که او دارد و اسلام آن دیگران حقیقی نیست و ساخته خودشان است و پیروانش باطلند.
Agnostic
08-18-2012, 01:43 PM
دسته بندیهای قبایلی و دینی عربستان
قبایل عربستان در زمان ظهور اسلام به سه مجموعه بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم شده بودند. قبایل به ترتیب بزرگی:
1. قحطانی ها (قبایل یمنی)
2. عدنانی نزاری (قبایل ربیعه و ایاد)
3. عدنانی مضری (قبایل مضر)
آیین ها و رسوم دینی هرکدام با دیگران متفاوت بود.
به خداخانه در عربستان طاغوت می گفتند که از زبان آرامی سریانی وارد عربی شده بود.
طاغوت دارای بار معنایی مثبت بود و مفهوم تحت اللفظی آن خانه خدا بود که در زبان مضری ها بیت الله نامیده میشد.
طاغوت بعد ها در زبان قرآنی تبدیل به صفت خدایان دروغین و یادآور بت پرستی شد.
طاغوت در هرجا که نوعی چاردیواری بی سقف و بی دروازه بود حرم و هرجا که اطاقکی بود کعبه نامیده میشد.
صفحات4-6
Agnostic
08-19-2012, 12:03 PM
در زمان محمد قبایل یمنی اکثرا به دین مسیحیت گرویده بودند.
قبایل ربیعه دو مجموعه بزرگ داشتند یکی قبایل بنی بکر که به دو شاخه بنی شیبان و بنی حنیفه تقسیم شده بود. و دیگری قبایل عبدالقیس.
سرزمین بنی حنیفه در زمان ساسانی پناهگاه گریختگان بهدینان مزدکی بود، از این رو بنی حنیفه از تعالیم دینی بهدینان تاثیرات بسیار گرفته بود.
خدای بزرگ قبایل ربیعه لقبش الرحمان بود. الرحمان در لهجه یمنی الرحیم گفته میشد. الرحمان و الرحیم دو تلفظ برای یک واژه بود. این دو واژه در لهجه مضری الراحم میشود که هیچگاه رواج نیافت.
مضری ها چند قبیله در سه شاخه تمیم ، قیس و کنانه بودند (که یکی از آنها قریش از شاخه کنانه بود.
این سه دسته بندی بزرگ قبایل که در پست قبل نام بردم در آینده که مسلمان شدند و به غارت کشورهای همسایه مشغول شدند سه اسلام مبتنی بر سنتهای دیرینه خودشان را تشکیل دادند که هر کدامش از بسیاری جهات متمایز از دیگری و متفاوت با دیگری بود و برای همیشه تا امروز در تمایز و تفاوت ماندند.
صفحات6-12
Agnostic
08-19-2012, 12:07 PM
خداخانه قبایل مضری در مکه
خدای بزرگ دسته بندی مضری از دیرباز الله نام داشت.
خدا خانه مرکزی مجموعه قبایل مضری در مکه واقع شده بود و بیت الله نام داشت.
الله خدای بزرگ و برتر بوده سوای دیگر بتها بوده و جایگاهش در آسمان بوده است. این خدایان زمینی نمادی از ذات او و دستیاران او برای اداره امور جهان انسانها بر روی زمین بوده اند.
برای شناخت بت های آنان و پیشینه آنان به متن کتاب مراجعه کنید.
نوشته اند 5 سال پیش از ظهور اسلام قریشان دیوارهای بیت الله را فروریختند تا کعبه بسازند در میان سنگهای پشت حجر الاسود لوحی سنگی یافتند که نوشته بود حجرالاسود را در روز آفرینش آسمان و زمین آفریدم.
بیت الله تا سال 5 پیش از بعثت سقف و درب نداشته است.
گفته میشود که پیامبر که بدنیا می آید عبدالمطلب او را برداشته در بیت الله نزد هبل برد و مراسم شکرگزاری بر درگاه خدا بجا آورد.
مطالبی درباره تاریخچه کعبه هست که توصیه میکنم آن را درکتاب دنبال کنید.
ص17-19
Agnostic
08-20-2012, 08:23 AM
ص19
مراسم حج سالها پیش از اسلام قدمت داشته و مراسم کنونی همین ها است که در زمان بت پرستی انجام میشده بجز اینکه در ذکر و تسبیح فقط از الله نام برده شده و دیگر خبری از بت ها نیست.
Agnostic
08-20-2012, 08:24 AM
ص21
پیدایش یکتاپرستی در عربستان1
در دهه های آخر سده ششم مسیحی مبلغان مسیحی سریانی و آرامی از دست آزار مسیحیان پیرو دیگر مذاهب به عربستان گریخته بودند و به شیوه های گوناگون باورهای تکخدایی و عقاید مسیحیت خودشان را تبلیغ می کردند.
آنها پیرو یک مسیحیت یکتاپرست متاثر از یهودیت بودند و انتظار ظهور پیامبر موعود یهودیان و مسیحیان در آخر زمان را می کشیدند که گویا قرار بود در همان زمانها ظهور کند.
آنها به میان مردم عربستان رفته و بارها و بارها داستانهای دینی و عقایدشان را برای عربها تبلیغ می کردند.
آنها تبلیغ می کردند که به زودی پیامبری خواهد آمد زیرا آخر دنیا شده و باید ناجی آخر الزمان ظهور می کرد.
مبلغان مسیحی آنقدر تبلیغ کرده بودند که عربها آماده ظهور پیامبر شده بودند و بر اثر این تبلیغات افراد متعددی خود را پیامبر خواندند و تبلیغ دین کردند که یکی از آنان محمد بود.
ص22
Agnostic
08-21-2012, 09:00 AM
ص22
پیدایش یکتاپرستی در عربستان2
همزمان با ظهور اسلام در حجاز یک مدعی نبوت در میان قبایل مذحج در یمن ظهور کرد و شورش استقلال طلبانه ضد ایرانی در یمن راه افکند و تا سال یازده هجری سراسر یمن را از اشغال 60 ساله ایرانیان آزاد کرد.
آن مدعی نبوت از قبیله عنس و نامش عیهله بود و می گفت پیامبر خداست و وحی دریافت می کند و تبلیغ توحید می کرد.
در آخرین ماه عمر پیامبر ما مسلمین مدینه به اشاره پیامبر ما به عیهله لقب اهانت آمیز اسود عنسی دادند (یعنی سیاه فبیله عنس) لذا او در تاریخ اسلام به این لقب شناخته میشود.
ص23
Agnostic
08-21-2012, 09:02 AM
ص23
پیدایش یکتاپرستی در عربستان3
مسیحیان تبلیغ می کردند که پیامبر آینده از تبار ابراهیم است.
قبایل عدنانی ربیعه و مضر و ایاد در اساطیر عربی از تبار ابراهیم بودند. در نتیجه آنان امید داشتند در میانشان پیامبر موعود ظهور کند.
قبایل ایاد تا سده ششم میلادی همگی مسیحی شده بودند و مبلغانشان در عربستان می گشتند و دین مسیح را تبلیغ می کردند.
نامدار ترینشان قس ابن ساعده بود که پیامبر قبل از مبعث بارها سخنان و موعظه های او را گوش کرده بود.
از گزارشات بازمانده بر می آید که قس بن ساعده پیرو مسیحیت یکتاپرست آریوسی و مبلغ یکتاپرستیبوده و وعده ظهور نزدیک پیامبر عربی را می داده و برای خودش نوعی رسالت آسمانی قائل بوده.
23
Agnostic
08-21-2012, 09:04 AM
ص23
پیدایش یکتاپرستی در عربستان4
برخی از قبایل ربیعه نیز تا نیمه های سده ششم میلادی به دین مسیح درآمده و مسیحی آریوسی با مایه های مسیحیت یعقوبی بودند.
سرزمین بنی حنیفه محل پناه مزدکیان فراری ایران بود لذا اعراب آنجا علاوه بر مسیحیت با افکار اشتراکی و عدالت اجتماعی بهدینان مزدکی آشنا شده اثر پذیری داشتند.
در آستانه ظهور اسلام [قبل از ادعای پیامبری محمد؟] مردی از قبیله بنی حنیفه به نام ثمامه بن حبیب در سرزمین یمامه ادعای پیامبری رحمان را داشت و بنی بکر را به یکتا پرستی دعوت می کرد و خودش را رسول الرحمان می نامید.
شاید ثمامه بن حبیب نخستین کس در عربستان بود که به هدف ایجاد وحدت دینی سراسری در عربستان کوشید که به هر سه خدای بزرگ قبایل عربستان (الله،الرحمان،الرحیم) صفت مشترک بدهد، زیرا در گزارشی میخوانیم که او بعدها در نامه ای به محمد خودش را رسول الله نامیده و محمد را نیز رسول الله نامیده است. نبی الله نیز صفت دیگر او بوده است.
مسلمین مدینه در آخرین روزهای عمر پیامبر اسلام به اشاره پیامبر لقب اهانت آمیز مسیلمة الکذاب (یعنی مسلمانک دروغ گو) به ثمامه بنحبیب دادند لذا در تاریخ اسلام به مسلمه کذاب معروف است.
ص25
Agnostic
08-22-2012, 07:51 AM
ص25
نامهای غیرخودی روی قریش!
محمد نامی بوده که در میان قبایل تمیمی رواج داشته ولی در قریش سابقه نداشته .
عباس نیز نام تمیمی بوده و در میان قریش سابقه نداشته.
علی در بنی حنیفه رواج داشته ولی در قریش رواج نداشت.
عمران نامی مسیحی است که در قریش رواج نداشته و نام پدر امام علی است.
ص26
ص26
پیدایش یکتاپرستی در عربستان5
در آستانه ظهور اسلام در عربستان چندین نفر معروف بودند که ادعای نبوت داشتند و همچنین یکتا پرستانی که در کتب سیره از ایشان به عنوان حنیف یاد می کنند. به صفحات26 الی29 کتاب مراجعه کنید.
قلمس بن امیه- مدعی پیامبری- یکتاپرست
خالد بن سنان – مدعی وحی و پیامبری – پیامبر اسلام با او آشنایی داشته.
امیه بن ابی صلت- مبلغ یکتاپرست – دوست پیامبر اسلام
طلیحه – مدعی وحی و پیامبری
حنفا:
زید بن عمرو بن نفیل از قریش مکه- دوست پیامبر و پسر عموی عمر بن خطاب
ابو کبشه وجز بن عامر دوست محمد
ورقه ابن نوفل – پسر عموی خدیجه- مسیحی
معروف ترین مبلغ مسیحی لقمان حکیم بود که در قرآن هم نامش آمده.
ص29
Agnostic
08-22-2012, 07:54 AM
ص29
پیدایش یکتاپرستی در عربستان6
مبلغان مسیحی مشهور در عربستان همگی متاثر از مسیحیت یکتاپرست آریوسی با مایه های از مسیحیت زهدگرای یعقوبی بودند. پیروان این دو مذهب مسیحی در سراسر عربستان پراکنده شده بودند (از دست دیگر مسیحیان فرار کرده بودند)
مذاهب مسیحی:
1) آریوسی : ریشه در باورهای یکتپرستانه یهودی داشته و عیسی را پیامبر خدا میدانست. این همان عقیده است که داستانهایش در قرآن کریم بازتاب یافته.
2) یعقوبی: مایه هایش از مانویت گرفته بود و بسیار زهد گرا بود مسیح را برآمده از روح خدا می دانست ولی خدا نمی شمرد و مریم را زنی پاک با قدسیت و عصمت اکتسابی میشمرد. عقاید این مذهب نیز در قرآن پذیرفته شده.
3) مسیحیت نسطوری عیسی را پسر خدا و برای مادرش مقامی چون زن خدا قائل بودند. مسیحیت نسطوری مایه های اصلیش را از بازمانده های باورهای دینی کهن مصر فرعونی گرفته بود که سپس به عنوان میراث فکری به بطلمی های حاکم بر مصر رسیده بود. قرآن به شدت نسطوریان را کوبیده است.
4) مسحیت چهارم هیچ گاه به میان اعراب راه نیافت این مسیحیت ملکانی سلطنتی بود و ریشه در باورهای میترایی و بت پرستی رومی و یونانی داشت که همین مذهب در اروپا رواج یافت.
هرکدام از این مذاهب مسیحی دیگری را تکفیر می کرده و با هم جنگهای خونین می کردند.
بیشترین فعالان تبلیغی عربستان آریوسی ها بودندکه سه مذهب دیگر در کشتارشان اتفاق داشتند. لذا آنان به عربستان امن پناه برده بودند.
ص30
Agnostic
08-22-2012, 07:55 AM
ص31
پیدایش اسلام 1
خدای بزرگ قبایل مضری الله و خدای بزرگ قبایل ربیعه الرحمان بود.
الرحمان در تلفظ قبیال یمنی الرحیم گفته میشد. گفتیم که ثمامه بن حبیب در قبیله بنی حنیفه از بنی بکر ربیعه مدعی نبوت. او خدش را رسول الرحمان می نامید.
پیامبر به هدف وحدت عربستان در نخستین روزهای دعوتش رحمان و رحیم را به رسمیت شناخت و برای آنها درجه همتای الله قرار داد. این وحدت در جمله بسم الله الحمن الرحیم که شعار بنیادین اسلام بود نمود یافته.
مضری ها از دیرباز با قبایل ربیعه اختلاف داشتند قریشیان مکه از اینکه محمد آنان را به پرستش رحمان فرا می خواند با او مخالفت کردند و می گفتند محمد پیرو پیامبر بنی حنیفه است. یا می گفتند محمد رحمان مردم یمامه را می پرستد.
در قرآن آیاتی آمد که الله و رحمان را یکی دانست ولی در 10 سال پیروانی نیافت تا اینکه به یثرب نزد قبایل اوس و خزرج هجرت کرد. سپس پیامبر سیاست گسترش اسلام با جنگ و غنیمت گیری را اتخاذ کرد.
ص35
Agnostic
08-24-2012, 08:41 AM
ص35
پیدایش اسلام 2
روزی که محمد رسول الله مرد عموم قبایل نیمه جنوبی حجاز مسلمان بودند ولی قبایل شمالی حجاز و همه قبایل درونی عربستان به طور عمده دین خودشان را داشتند و برخی نیز دارای مدعیان نبوت از خودشانبودند که مسیلمه کذاب و سجاح تمیمی و طلیحه اسدی از آن جمله بود.
ابوبکر جانشین محمد شده تصمیم به گسترش اسلام در کل عربستان شد و جنگهای بسیار خونین و خشن معروف به رده را به دست خالد بن ولید و عکرمه پسر ابوجهل براه افکند.
ظرف یکسال و نیم تا نیمه سال 12 هجری سراسر عربستان مطیع اسلام شدند، مسیلمه را خالد بن ولید کشت،
طلیحه از خالد شکست یافت و به بیابانها جنوب شام گریخت،
سجاح که پیرزالی بود در گرد و غبار رخدادهای توفانی بعدی گم شد؛
اسود عنسی – پیامبر یمنی- پیش از اینها در اواخر سال 11 هجری در کودتای ایرانیان به کمک یهودیان حمیری ار میان برداشته شد.
در پایان سال 12 ابوبکر برآن شد تا توجه قبایل عرب را به جنگ و غنیمت گیری خارج از مرزهای عربستان کند تا به امید آن دین اسلام را حفظ کند.
ص36
Agnostic
08-24-2012, 08:44 AM
ص37
پیدایش اسلام 3
ابوبکر مرد و عمر جانشینش شد.
طلیحه اسدی (مدعی نبوت در قبایل بنی اسد و بنی فزاره) که بعد از شکست به بیابان شام گرخیته بود به خاطر آنکه قبیله اش از غنیمت گیری عقب نمانند نزد عمر رفت و اسلام آورد و قبیله اش همراه او مسلمان شدند و به سوی قادسیه رفتند.
طلیحه اگر چه بخاطر شرکت در لشکرکشیها مسلمان شد ولی هیچ گاه در میان پیروان پیشین خودش ادعای غیب دانی و ارتباط با آسمان را کنار ننهاد ، چنانکه در جنگ نهاوند به خواست پیروانش در زیر عبایش خوابید و حی گرفت و پیروانش به آن وحی عمل کرده نتیجه مطلوب هم گرفتند.
ص37
ص37
پیدایش اسلام4
پس از چند پیروزی در جنگها و غارت ایران ثروت عظیمی نصیب قبایل شده و آنها رقابت دیرینه و دینهای پیشین را از یاد برده همه شان به صلاح دانستند که در اطاعت مدینه باشند و مسلمانی را تنها دین خودشان بدانند.
به جز قبایل حجاز – یعنی مدینه و مکه و طائف- بقیه قبایل عربستان در میان سالهای 13 تا 17 هجری که بسوی شام و عراق براه افتادند بتدریج مسلمان شدند. آنها هرچه از دین و آداب و رسوم دینی میدانستند همانها بود که خودشان پیشتر ها داشتند، و به جهان و جامعه به همانگونه می نگریستند که پیشتر ها می نگریستند.
ولی از سال 33 هجری اعراب که ثروتمند شده بودند برسر تقسیم غنایم و نفوذ ، اختلاف پیدا کردند و رقابت های سنتی به میان قبیله های خزیده به عراق برگشت و این اختلاف در سال 35 به شورش علیه عثمان و قتل او انجامید. اینک دورانی در تاریخ اسلام آغاز شد که در تالیفات اولیه اهل تاریخ اسلام با نام دوران فتنه از آن یاد شده است.
ص39
Agnostic
08-24-2012, 08:45 AM
ص39
پیدایش خوارج
باشروع درگیری بین معاویه و علی در حقیقت خاندان بنی هاشم و بنی امیه 150 سال بود که برسر قدرت با هم رقابت داشتند.
اینک زمانی است که عناصری از بنی حنیفه و عناصری از بنی تمیم به صورت یک دسته بندی نوین عقیدتی پا به عرصه اجتماعی مسلمین نهادند و گرایشی که خوارج نامیده شد را پایه گذاشتند تا در آینده به شکل یک اسلام دوم نوپدید در کنار اسلام حجازی ظهور کند.
بنیادهای اسلام خوارج مایه و ریشه در باورهای دینی پیشین بنی حنیفه و قبایلی از بنی تمیم داشت که پیشترها پیامبر خودشان – مسیلمه و سجاح – را داشتند.
نهضت خوارج از زمان شورش علیه عثمان شروع شد.
ص39
ص39
پیدایش تشیع
قبایل یمنی اینک به درون عراق خزیده بودند و در منطقه کوفه جاگیر شده بودند. آنان از نظر سنتی دارای شاهان و کاهنان قبیله ای بودند که مقامشان موروثی و انتصابی بود و از پدر به پسر یا از برادر به برادر میرسید.
قبایل حمیر با پیشینه نوعی دین یهودی و قبایل مسیحی نجران نیز در کوفه ساکن شدند.
حمیری ها و نجرانی ها نیز از نظر سنتی دارای رهبران موروثی و انتصابی بودند و بنابر باورهای دیرینه آنها تنها کسانی که از تبار مقدسان سنتی بودند حق رهبری دینی و سیاسی داشتند.
قبایل یمنی مذحج و حمیر که در منطقه کوفه ساکن شده بودند در آینده موضوع انتصابی و موروثی بودن مقام رهبری در اسلام را مطرح کردند و در آینده اسلام سومی را ساختند که اهل تشیع نامیده شد و با اسلام خوارج و اسلام حجازی در تقابل و تعارض قرار گرفت.
ص40
اهل سنت
قبایل حجاز (مکه و مدینه و طائف) که اسلام در میان آنها پدید آمده و بر مبنای باورها و سنتهای دیرنه آنها شکل گرفته بود نیز همان اسلامی را داشتند که در قرآن و سنت پیامبر بیان و تعریف شده بود. اینها در آینده اهل سنت نامیده شدند و اسلامشان سوای اسلام خوارج و شیعه بود.
ص41
معتزله
اسلام دیگری از پایان سده نخست هجری به بعد در عراق شکل گرفت که اسلام ایرانیان مولا شده بود.
ایرانیانی که پدرانشان توسط اعراب ربوده و برده (غلام) شده بودند نتوانستند که بسیاری از عقاید و افکار دینی عرب را – حتی بسیاری از قرآن و سنت را- از نظر عقلی هضم کنند ( با عقل در تضاد بود) لذا به تلاش افتادند تا اسلام را بنابر آنچه از دین قومی خودشان به ارث برده بودند تفسیر و تبیین کنند.
در این راه بود که جریان معتزله به عنوان اسلام چهارم پا به عرصه ظهور نهاد که با دیگر اسلامها تفاوت اساسی داشت و با آنها در تضاد افتاد.
Agnostic
08-24-2012, 08:52 AM
بررسی اسلام خوارج
بررسی اسلام خوارج 1
واژه خوارج در اصطلاح سیاسی اجتماعی دو سده اول هجری به معنای شورشی بود، یعنی خروج کرده بر ضد سلطه سیاسی روز.
خوارج ابتدا در جنگ جمل بر ضد طلحه و زبیر و سپس پس از ماجرای حکمیت در جنگ صفین علیه علی موضع گرفتند.
خوارج در ابتدا اصلا علیه علی شمشیر نکشیدند و فقط از او جدا شدند تا در نهروان خلیفه تجمع اعتراضی برگزار کنند تا بقیه سران قبایل عرب را مجاب کنند که از حمایت علی دست برداشته شورا تشکیل دهند و خلیفه جدید انتخاب کنند.
ولی علی به نهروان لشکر کشید و 4000 خوارج را کشت و در آن زمان از قول پیامبرحدیث ها ساختند تا کشتار مردم نهروان را توجیه کنند چرا که بیشینه مقتولان نهروان در پاکدامنی و دینداری معروف بودند.
ص45
ص45
بررسی اسلام خوارج 2
علی صفت مارقین را بر خوارج نهاد و معنایش «از دین به در رفتگان» بود ولی چون که عموم خوارج از پارسایان خوش نام و عبادت گزاران نامدارو حافظان قرآن بودند این صفت اهانت آمیز در میان عربها جانیفتاد و آنها همچنان با صفت خوارج شناخته شدند که معنایش شورشی بود.
علی هزاران خوارج را قتل عام کرد تا اینکه علی بوسیله شیعیان خودش کشته شد.
ابن ملجم شیعه بود و برای آنکه او را با خوارج نسبت دهند گفته اند زنی از خوارج به نام قتام اورا فریب داد و وادار به قتل علی کرد.
ص46
Agnostic
08-24-2012, 08:54 AM
ص46
بررسی اسلام خوارج 3
علی پس از کشتار نهروان گفت من چشم فتنه را درآوردم و کسی جز من جرات چنین کاری نداشت.
ولی کشتار نهروان یک چرخابه بسیار مهیبی از فتنه ایجاد کرد و نه تنها خوارج را تضعیف نکرد بلکه آنان را نیرومندتر و مصمم تر کرد.
تا علی زنده بود آنها برایش مشکلات بسیار پدید آوردند و نگذاشتند که براحتی خلافت کند.
آنان همین بلا را سر امویان نیز آوردند.
ص46
Agnostic
08-24-2012, 08:55 AM
ص46
درباره خوارج 1
خوارج بطور عمده از بنی حنیفه و قبایلی از بنی تمیم بودند که روز گاری پیامبران خودشان – مسیلمه و سجاح – را داشتند.
آنان از دین قبلی شان شعارهای مساوات طلبانه و مبارزه فداکارانه را به اسلام آورده بودند.
مرکز فعالیتشان بصره بود چون قبایل بنی تمیم و بنی بکر در بصره بودند.
در طی دوران اموی ده ها هزار تن از خوارج توسط بنی امیه به قتل رسیدند که در بینشان زنان نیز بودند.
یکی از جنبه های عقیدتی دین قبلی خوارج مساوات بین زن و مرد در حقوق و اختیارات و عدالت اجتماعی بر مبنای اقتصاد اشتراکی بود.
در دین مسیلمه فقط تک همسری مورد پذیرش بود و خوارج نیز چنین می کردند.
کنیز و صیغه و متعه نیز نزد خوارج رسمی زشت و ناپسند بود.
زنان در سپاه خوارج حضور فعال داشتند همچنین زنان قاضی و فقیه میشدند.
آنان به مساوات کامل بین عرب و غیر عرب عقیده داشتند.
آنان رهبری مسلمین را انتخابی می دانستند نه انتصابی. انتخاب از میان چند کاندیدا بوده.
شیعه و سنی رهبری را امتیاز خاص قریش و بنی هاشم میدانستند در حالیکه خوارج همه را شایسته رهبری میدانستند و ایرانیان را هم به رهبری انتخاب می کردند.
آنان حتی میگفتند ممکن است جامعه مسلمین در وضعی از امنیت قرار گیرد که توسط شورا اداره شود و به تک رهبر نیازی نباشد!
امام (رهبر) خوارج هیچ تقدسی نداشت و کاملا از لحاظ حقوقی با مردم برابر بود [مقایسه کنید با تقدس خامنه ای و خمینی در حال حاضر و تقدس امامان شیعه.]
امامت نزد خوارج بصورت رئیس شورای رهبری بوده که کاملا با شیعه و سنی تفاوت داشت.
جالب است بدانید خوارج بر خلاف سنت محمد رسول الله و برخلاف سنی ها و شیعه ها با برده داری مخالف بودند و هرگز زنان و بچه ها را در حمله به شهر ها از خانه ها نمی ربودند .
ص51
Agnostic
08-24-2012, 08:57 AM
ص51
درباره خوارج 2
خوارج نزد سایر قبایل عرب عراق و شام چندان محبوب نبودند ولی در میان قبایل بنی بکر و بنی تمیم در عراق و در میان ایرانیان بسیار محبوب بودند.
آنا در جاهایی حکومت کوتاه مدت داشتند: (خوزستان، کرمان، خراسان، حضرموت، یمن، موصل، نصیبین و دیار بکر).
همچنین در جاهایی حاکمیت دراز مدت داشتند: (عمان، شرق عربستان، بخشی از شمال آفریقا، کردستان، بخشی از سیستان، بخشی از آذربایجان).
خوارج با غیر مسلمانان رفتاری پسندیده داشتند و می گفتند مسلمین وظیفه دارند که امنیت و آرامش را برایشان تامین کنند و با رفتارهای نیکو خودشان را الگو سازند تا غیرمسلمانان به دین اسلام رغبت کنند.
ایرانیان نیز از دوست داران خوارج بودند.
خوارج به خودشان لقب شرات داده بودند یعنی سوداگران با الله. یعنی جانشان را در راه دین میدادند و رضای خدا را می خریدند.
ص53
Agnostic
08-24-2012, 09:00 AM
ص54
درباره خوارج 3
خوارج مخالف حکم سنگسار بودند چون اسلامی نبوده و واضع حکم سنگسار عمر بوده.
برخلاف شیعیان نیز عقیده داشتند تقیه (دروغ) در هیچ موردی جائز نیست بلکه مسلمین باید در همه حال عقیده اش را ابراز کنند.
خوارج درباره قرآن عقیده داشتند در زمان عثمان قرآن تحریف شده و مثلا سوره یوسف را وحی خدا نمیدانستند.
برخلاف شیعه و سنی و همچون معتزله معتقد به مخلوق بودن قرآن بودند.
برخلاف شیعه و سنی و همچون معتزله معتقد به آزادی اراده (اختیار) عقیده داشتند و جبری نبودند.
آنان شجاع و شهادت طلب بودند.
از نیمه های دهه 60 هجری به بعد خوارج از نظر شدت عمل با مسلمین یا مسامحه با آنان به سه فرقه تقسیم شدند:
1. ازارقه(تندروترین)
2. اباضیه (مداراگرترین)
3. نجدات
ص56
Agnostic
08-24-2012, 09:05 AM
ص57
مشابهت امروزی با خوارج
بعدها قرمطیان پدید آمدند که خود را شیعه میپنداشتند ولی رسم و رسوم خوارج را در پیش گرفتند.
امروزه عقاید مجاهدین خلق و همچنین افکار و عقاید شریعتی بیش از اینکه به عقاید و رسوم شیعه نزدیک باشد به عقاید و رسوم خوارج نزدیک است.
همچنین امروزه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه در چند مورد شبیه خوارج است تا شیعه.
Agnostic
08-28-2012, 09:01 AM
اسلام تشیع
Agnostic
08-28-2012, 09:04 AM
اسلام اهل تشیع1
قبایل یمنی اصول تشیع را اختراع کردند. بنیادهای تشیع بر باورهای پیش از اسلام مردم یمن نهاده شده بود و تمایز میان انسانها یکی از پایه های آن را تشکیل میداد.
عقیده به ضرورت وجود یک کاست مشخص حکومتگر و موروثی و منصوب آسمان بودن مقام رهبری و معصوم مطلق بودن رهبر دینی سیاسی، اساس و بنیاد فکری این جریان بود.
یمنی ها از دیرباز کاهنانی داشتند که موروثی بودند و عقیده داشتند که با آسمان در ارتباطند و خبرهای غیبی را دانسته و قدرت مافوق بشری دارند.
نیاپرستی (پرستش مردگان تقدس یافته) از سنتهای دیرین آنها بود. آنها مردگانی مقدس در زیارتگاه ها داشتند که شفیع آنان پیش خدا بودند و برطرف کننده دردها بودند.
اینها باورهای مختص قبایل یمنی بود و دیگر قبایل عربستان چنین عقایدی نداشتند.
ص60
Agnostic
08-28-2012, 09:05 AM
ص61
اسلام اهل تشیع2
عیهله کسی بود که در زمان محمد رسول الله در قبایل مذحج یمن ظهور کرد و ادعای پیامبری کرد و پیروان بیشمار یافت ولی در سال 11هجری ترور شد.
بخش عمده قبایل یمنی که در فتوحات ایران و عراق شرکت کردند از پیروان پیشین این مدعی نبوت بودند سپس بسیاری از سرانشان تبدیل به قهرمانان سپاه اسلام شدند.
آنها اکثرا ساکن کوفه بودند.
Agnostic
08-28-2012, 09:07 AM
ص62
اسلام اهل تشیع3
از زمان عثمان این یمنیها ضرورت تداوم رهبری دینی در خاندان پیامبر را مطرح کردند. چون پیامبر برادر و پسر نداشت آنها علی را که داماد و پسر عموی پیامبر بود را شایسته امامت معرفی کردند و طبق عقاید پیش از اسلامشان این امر را آسمانی و فرمان خدا اعلام کردند.
نخستین نظریه پرداز این باور یک تازه مسلمان یمنی از قبیله حمیر بود که خودش را عبدالله ابن سبا می نامید.
او عقیده داشت پیامبران همگی وصی داشته اند و علی هم وصی پیامبر است و هرکس جای علی نشسته خطاکار بوده است.
عقیده به وصی و وصایت و مهدی چون ریشه ژرف در فرهنگ سنتی قبایل یمنی داشت در آینده بن مایه نظریه قبایل یمنی (شیعه) شد.
ص63
Agnostic
08-30-2012, 04:10 PM
ص63
اسلام اهل تشیع4
بعد از اینکه علی کشته شد فرقه ای به نام سبائیه پدید آمد که می گفتند علی نمرده و نخواهد مرد تا جهان را پر از عدل و داد کند.
مهدی واژه ای یمنی و معادل نبی در گویش مضری بود عقاید سبائیه نطفه عقیده مهدویت شد.
Agnostic
08-30-2012, 04:12 PM
ص64
اسلام اهل تشیع5
شیعیان اولیه عربهای نژادپرست بودند و دشمن سر سخت فرهنگ و تمدن و مردم ایران بودند.
این نفرت از ایرانی به اشغال یمن توسط ایرانیان در زمان ساسانیان بازمی گشت.
تاسیس شهر قم
در دهه هشتاد گروهی از قبایل یمنی مذحج کوفه اهالی ایرانی ساکن روستاهای منطقه قم فعلی را از خانه اخراج کرده اموالشان را مصادره کرده آنجا را قم نامیدند.
سرنوشت عقاید ساکنین یمن
یمن در طول تاریخ بدست حاکمان با عقاید مختلف شیعی وسنی و خوارج و معتزله ها افتاد و براثر تبلیغات آنان عقاید اولیه خود را از دست دادند ولی یمنی های مهاجر به ایران و عراق عقاید پیش از اسلام خود را در قالب مذهب شیعه بنیان نهادند و ادامه دادند.
سه قیام اولیه شیعیان
شیعیان ضد امویان بودند و سه قیام کردند که هر سه به سبب خیانت سران شیعیان کوفه شکست خورد:
1. قیام کربلا
2. جنبش مختار ثقفی. علت شکست مختار رویگردانی شیعیان کوفه بود چرا که او ایرانیان را مرتبه و امتیاز مساوی با عرب داده بود
3. قیام زید پسر زین العابدین
مختار پسر علی بن ابیطالب یعنی ابن الحنفیه را امام مهدی اعلام کرد و احادیثی برا اثبات حقانیتش ساختند که بعدها با دستکاری کوچکی وارد کتب حدیث شیعیان امامیه شد.
ص68
Agnostic
08-30-2012, 04:15 PM
ص68
شروع جعل حدیث و خرافات توسط یمنی ها
یمنی های کوفه داستانها و افسانه های خرافی بسیاری را وارد اسلام شیعه کرده بودند. زمان قیام مختار ثقفی ساخت حدیث جعلی و خرافات با تایید مختار افزایش یافت.
مختار که به تقدس نیاز داشت تخت چوبین کهنه ای تهیه کرد و گفت تابوت سکینه است از زمان حضرت موسی دست به دست گشته تا به علی و فرزند علی رسیده و حاوی معجزات آسمانی است.
شیعیان یمنی کوفه این را باور کردند و تابوت را مورد تقدس نهادند و متولی برایش گذاشتند و از آن چوب کرامات و برکات می طلبیدند.
بقایای خاندان کاهنان دین پیش از اسلام یمن اینک به خدمت تشیع درآمده بودند و داستانها و احادیث می ساختند.
هر شب جمع بزرگی از شیعیان به خانه این بازماندگان کاهنان غیبگو می رفتند و داستانهای شیرینی درباره معجزات امام علی میشنیدند و راویان آنها را به گفته های یکی از اصحاب علی و یا پیامبر نسبت میدادند که مثلا به چشم دیده یا شنیده.
این داستانها در کتاب بحارالانوار مجلسی گرد آوری شده.
ص70
Agnostic
08-30-2012, 04:17 PM
ص71
ایرانیان موالی و تشیع
ایرانیانی که برده شده بودند و سپس آزاد شده بودند باید زیر یوق عرب باقی میماندند لذا اعراب به آنان موالی می گفتند. آنان در جنبش مختار شرکت کردند و علیه دیگر اعراب می جنگیدند و عمر را لعنت میکردند چون او را مسبب اشغال و بدبختی ایرانیان می دانستند و شیعیان عرب با وجود اینکه هرچه داشتند از عمر داشتند نا آگاهانه این شعار را دنبال می کردند و چنین شد که لعنت به عمر وارد تشیع شد.
مهم است بدانید پس از جنبش مختار ایرانیان پیرو کس دیگری از خاندان علی نشدند و مستقلا با اعراب جنگیدند و هیچگاه اجازه ندادند که نوادگان علی (امامان شیعه) در برابر خلفای عباسی سربلند کنند.
Agnostic
09-03-2012, 08:40 AM
ص75
وقتی بی نامان را نامدار می کنند.
عربهای یمنی با قبیال مضری (قریش و..) ضدیت داشتند لذا مخالف اطرافیان نامدار پیامبر بودند و قهرمانانشان را از یمنیهای زمان پیامبر که همگی از بی ریشگان مدینه و مکه بودند – از قبیل عمار یاسر و مقداد بن اسود و ...- ساختند و چندان آنها را بالا بردند که جای اصحاب پیامبر از قبیل ابوبکر و عمر و طلحه و زبیر و سعدابی وقاص و ... را گرفتند و با داستانسازی به آنها تقدس دادند.
حدیثی کە شیعیان ساختند و میگوید پس از پیامبر همۀ اصحابش دست ازاسلام کشیدند و کافر شدند بە جز سه تن یا پنج تن ناظر بر همین عقیدۀ ضدیتِ سنتی با قبایل مضری است.
درمیان همۀ مضریها از اصحاب پیامبر فقط علی بە سببی کە گفتیم (یعنی بە آن سبب کە وصی و میراث بِر پیامبر و منصوب الله برای امامت بود) و فرزندانش نزد یمنیهای کوفه حسابش از مضریها جدا بود.
Agnostic
09-03-2012, 08:42 AM
ص75
سلمان فارسی
سلمان فارسی یک مسیحی مقیم خوزستان و دشمن ایرانیان بود و در زمان عمر و عثمان ایرانیان را از مدائن و اطرافش بیرون کرد و آنجا را و به اعراب یمنی داد . به پاس این خدمت محبوب یمنی ها شد و نزد شیعیان تقدس پیدا کرد.
جالب است بدانید سلمان کارگزار عمر و عثمان بود و قبل از خلافت علی مرده بود ولی یمنی تبارها احادیثی ساخته اند که او را در زمان خلافت علی همراه او و یکی از راویان معجزات او می دانند!
Agnostic
09-03-2012, 08:45 AM
ص76
عناصر یمنی و مسیحی موجود در تشیع
واژه حجت یک واژه یمنی مترادف با آیه در لهجه حجازی است. (حجت الله = علی)
زن نزد یمنیها (مثل حجازی ها ) بی ارزش و کالای جنسی بود که این عقیده به شیعه راه یافت و نکاح متعه یا صیغه تنها در تشیه جعفری روا دانسته شده و چنین چیزی در سایر مذاهب اسلام نیست.
شعیانی که قبلا مسیحی بودند بخشی ایرانی و عراقی و بخشی عربستانی بودند.
آرامی های عراق مسیحی بودند و رهبران موروثی داشتند به علت شباهت جذب شیعه شدند. آنها پیش از اسلام مسیح را مقدس میدانستند و بعد از اسلام همان تقدس را برای علی و فرزندانش قائل شدند. امام قائم و ظهور قائم نیز شباهت به باورهای مسیحی دارد.
مسیحیان شیعه شده برای حضرت مریم احترام و تقدس بالایی قائل بودند و همان را به فاطمه دادند. تقدس فاطمه از یمنی ها نیست بلکه از باورهای مسیحیان مسلمان شده وارد تشیع شد.
مسیحیان برای دیموزی که در نینوا شهید شده بود عزاداری میکردند بعد که مسلمان شیعه شدند امام حسین جای دیموزی را گرفت. جالب است بدانید شهادت حسین در نینوا توسط مسیحیان وارد تشیع شده و نینوا همان کربلا نیست!
نینوا دشت پر گل و گیاه شرق دجله بوده ولی کربلا بیابان خشک غرب فرات است!
خدا دانستن علی یا اینکه شیعیان می گویند علی همه صفات خدا را دارد جز یکی از طریق مسیحیان وارد تشیع شده است.
بسیاری از نظریه پردازان بزرگ شیعه جعفری از خاندانهای سابقا مسیحی بودند. نام برخی از آنها در همین کتاب و درهمین صفحه هست.
ص80
Agnostic
09-03-2012, 08:48 AM
ص80
شیعه زیدیه
شیعه دیگری منسوب به زید پسر امام زین العابدین است که باورهایش شبیه سنیان و معتزلیان است و خرافات تشیع به آن راه نیافته است.
ص81
همه امام زمان بودند!
هر وقت امامی می مرد پیروانش می گفتند او نمرده غائب شده و مهدی است و دوباره ظهور می کند ( امام صادق و کاظم و...)
اشتراکات نظری تشیه جعفری با دیگر مذاهب اسلام:
به صفحات82-83 مراجعه کنید.
******************************************
مهدویت و نظریات امامت
مهدویت در شیعه توسط قبایل مسیحی و یمنی وارد شد و در طی 4 قرن به آن تکامل و شاخ و برگ دادند و ضد و نقیض گویی نیز در آن هست.
نظریات و احادیثی درباره امامت و مهدویت در کتاب نوشته شده ص86-100 را مطالعه کنید.
Agnostic
09-03-2012, 08:50 AM
ص83
روایت غدیر خم جعلی است
اینرا نیز ناگفته نگذارم کە در زمان مختار ثقفی وتا نیمه های سدۀ دوم هجری هنوز کسی از شعیانِ کوفه داستان انتصاب علی در غدیرخم رانشنیده وبازنگفته بود.
دهها داستان دربارۀ کرامات ومعجزاتِ امام علی از آن زمان بازمانده است کە اکنون همه را میتوان درمتون اساسی شیعیانِ امامی دید، ولی در هیچکدام ازروایتهای آنزمان هیچ اشاره ئی بە غدیِر خم و انتصاب علی بە امامت نرفته است.
در روایات قیام زید هم خبری از غدیر خم نیست.
قیام نفس زکیه 145 هجری: در نامه های نفس زکیه و خلیفه عباسی استدلالات بسیار برای حقانیت علی و فرزندانش نوشته ولی هیچ خبری از غدیر خم نیست.
موضوع انتصاب علی در غدیِر خُم را بعدها نظریه پردازانِ بزرگِ اهل تشیع جعفری در انداختند،و روز ۱۸ ذوالحجه کە روز کشته شدنِ عثمان و بە خلافت رسیدنِ علی بود را بە روز انتصاب علی بە فرمانِ الله و توسط پیامبر در منزلگاهی بە نام غدیِر خم تبدیل کردند و احادیث و روایتهای بسیاری درباره اش آوردند.
شمار بسیاری از آیات قرآن را نیز با آن انتصاب آسمانی ربطِ مستقیم دادندکەدربرخی از تفاسیر معتبر اهل تشیع موجود است.
ص84
Agnostic
09-03-2012, 08:51 AM
اسلام اهل سنت
ص101
اسلام اهل سنت 1
اسلام اهل سنت در زمان امویان بوجود آمد. به این اسلام در آغاز مرجئه یعنی ارجاع کنندگان نامیده میشدند چون بر خلاف خوارج و طبق باورهای مردم مکه و مدینه و طائف عقیده داشتند قضاوت نهایی درباره خطا کاران فقط خداست و هر که را خواهد ببخشد و هر که را خواهد کیفر می دهد.
برخلاف خوارج مرجئه می کوشیدند حمایت مسلمین از حاکمان وقت را جلب کنند تا ثبات و امنیت در جامعه تداوم یابد.
آنان می گفتند مسلمانی که گناه کبیره کرده کافر و فاسق نیست بلکه کار یا عبادتی ممکن است بکند که مورد بخشایش الله شود و به بهشت برود.
مرجئه می گفتند خوب و بد هر کس را خدا تعین کرده و فقط خدا می داند چه کسی خوب است و چه کسی بد است .
مرجئه ها مثل شیعیان جبری بودند ولی خوارج و معتزله و زیدیه ها اختیار گرا بودند.
مرجئه ها عقیده داشتند هر که خلیفه مسلمین شود خواست خدا بوده و او بهترین انسان است و اهل بهشت است.
مهمترین جنبه فکری مرجئه خنثی کردن تبلیغات خوارج و ایجاد وحدت بین مسلمین وتوجیه وضع موجود و تسلیم در برابر آن بوده است.
ص107
Agnostic
09-07-2012, 01:27 PM
اسلام اهل سنت2– (امامان شیعه و خاندانشان با امویان بیعت می کردند)
اساسی ترین جنبۀ عقاید مُرجئه توجیهِ وضع موجود و تسلیم دربرابِرآن بود. ریشه های فکری آﻧﻬا بەآغاز خلافتِ معاویه برمیگردد کە خلافتش توسط امام حسن وب رادرانش پذیرفته شد و بنی هاشم همگی با او بیعت کردند.
بیشینۀ اصحاب پیامبر ۔یعنی قریش و انصار۔در آنزمان همین گرایش فکری را داشتند.
بعدها کە یزید بە خلافت نشست ابن الحنفیه (پسِرامام علی) و برادرانش عمر و عبیدالله، و عموزادگانشان عبدالله و عُبَیدالله (فرزندانعباس) با یزیدبیعت کرده ازمخالفت با او خودداری ورزیدند ، با حسین همراهی نکردند، و پس ازفاجعۀکربلا کە بخشی ازمردم مدینه قیام موسوم «حَرّه» را بر ضد یزید بە راه افکندند آﻧﻬا از مدینه رفتند تا در قیام مردم مدینه بر ضد یزید شرکت نکنند؛ و حتی امویانِ مدینه را مورد حمایت قرار دادند.
نیزعلی ابن حسین (زین العابدین ) و ابن الحنفیه و همۀ بازماندگان خانداﻧﻬای اصحاب پیامبر در سال ۷۳ با عبدالملک مروان بیعت کردند.
محمدابن علی(امام باقر)نیز شیوۀ امام حسن و محمدابن الحنفیه وعلی ابن حسین رابا خلفای اموی دنبال کرد ، و این راهی بود کە فرزندان اصحاب پیامبر از قریش و انصار دنبال کردند.
منظور آنکە تفکِر مُرجئی یک جریان فکری بودکەدرمیان عموم قبایل حجاز شامل مکه ومدینه و طائف و نیزدر بسیاری ازقبایل عرب عراق و شام وایران جریان داشت.
ص 108
Agnostic
09-07-2012, 01:31 PM
ص108
اسلام اهل سنت 3
از نیمه سده دوم هجری (زمان عباسیون) نام اهل السنت جای مرجئه را گرفت. یعنی کسانی که مذهبشان بر مبنای عقاید و باورهای پیامبر و اصحاب پیامبر است.
سازندگان اولیه این جریان عمدتا از قبایل مکه و مدینه و طائف بودند. کلیت تعالیم دینی اهل سنت همان عقایدی بود که به سنتهای دیرنه مردم مکه و مدینه و طائف تعلق داشت.
اساس این عقیده برتر دانستن قبلیه قریش و پس از آن انصار (مردم مدینه ) بود.
اهل سنت مانند شیعیان و برعکس خوارج و معتزله برای زنان حق و احترامی قائل نبودند و زن را کالا می دانستند. (برای اطلاعات بیشتر به ص 109 کتاب مراجعه کنید)
آنان مانند شیعیان و برعکس خوارج و معتزله غیر عرب را نیز شهروند درجه دو می دانستند و نوعی نژاد پرستی داشتند. (اطلاعات بیشتر ص 110)
ص110
Agnostic
09-07-2012, 01:34 PM
ص110
اسلام اهل سنت 4
آنان تمامی معجزات منسوب به پیامبر از جمله شق القمر را قبول دارند و درباره صفات خدا عقایدی دارند که از قرآن گرفته شده و در صفحات 110-120 نوشته شده است.
به بازجویی مرده در قبر اعتقاد دارند.
معتزله می گوید ماده فنا نمی شود و از شکلی به شکل دیگر در می آید سنی ها با این مخالفند.
شکنجه جهنم را سنیان ابدی می دانند ولی معتزله ها می گویند پایان دارد.
سنی ها عقیده دارند زمین مسطح است و کروی نیست و معتزله ها می گفتند زمین کروی است و سنی ها این حرف را خلاف شرع می دانستند.
سنی ها، زرتشت و مانی را کافر و کذاب و دروغگو می دانند.
عقیده دارند امام باید از قریش باشد و موالی و عجم نباید امام شود.
سنی ها علی را امام اول نمی دانند ولی در جنگ با معاویه و خوارج علی را برحق می دانند.
سنی ها [برخلاف شیعیان] گوشتی که مسیحیان و یهودیان عرضه کنند را حلال می دانند.
اهل سنت در نظریه امامت همانطورکه قبایل مکه و مدینه و طائف در قبل از اسلام رئیس انتخاب می کردند، امام (خلیفه) انتخاب می کردند (روش انتخاب ابوبکرو عمر و ...)
اهل سنت اطاعت از امام وقت (خلیفه) را واجب می دانستند حتی اگر با زور به قدرت رسیده باشد و عادل نباشد و ظالم باشد.
توجه: مطالب جالب در این 18 صفحه وجود دارد که فقط چند تا را ذکر کردیم شما را به مطالعه کامل کتاب جلب می نماییم.
ص128
Agnostic
09-07-2012, 01:34 PM
اسلام معتزله
ص 130
اسلام معتزله 1
تازیان مسلمان در خلال چند دهه حمله به ایران جهت صدور اسلام، به چپاول و غارت ایران مشغول بودند و زنان و بچه های ایرانی را از خانه ها بیرون کشیده به عنوان کنیز و غلام (برده) با خود به بصره و کوفه می بردند.
برده ها پس از آزادی مولای اعراب میشدند [مولا یک لغت دوطرفه در سنت برده داری اعراب است. است برده آزاد شده مولای برده دار و برده دار مولای برده آزاد شده میشد. مولای متقیان هم به همین معنا است. یعنی مسلمانان برده آزاد شده علی هستند.]
چون هوش ایرانیان از اعراب بالاتر بود برخی از آن برده ها و فرندان و نوادگانشان استاد قرآن و علوم روز شدند.
در زمان حجاج ثقفی اصلاحاتی شد و برخی ایرانیان مولا شده به فعالیت های علمی پرداختند.
حسن بصری و محمد بن سیرین از بزرگترین اسلام شناسان بصره شدند.
سپس عمرو ابن عبید و واصل ابن عطا و چند تن دیگر از ایرانیان موالی تفسیری از اسلام بر پایه باورهای زرتشتی و مزدکی ارائه دادند.
ص131
Agnostic
09-10-2012, 09:55 AM
ص131
اسلام معتزله 2
در اواخر سده نخست هجری ایرانیان دو زبانه (سنهویه و پسرانش) جریانی فکری را شکل دادند. این جریان برپایه آزادی اراده انسان است.
سپس غیلان بن غیلان و جعد بن درهم قدریه را پایه ریزی کردند که می گفت اعمال انسان را خدا مقدر نکرده بلکه خود انسان اختیار دارد و معنای درست این مذهب اختیاریه است.
قدریه میگفتند خدا اراده به انسان داده و او در تصمیم گیری و عمل آزاد گذاشته تا خودش تصمیم بگیرد.
غیلان می گفت همه مسلمین حقوق برابر دارند از جمله در امور سیاسی لذا امامت و حکومت منحصر به قریش نیست و امام کسی است که مسلمانان با اجماع خویش او را انتخاب و به خلافت برسانند. (شبیه عقیده خوارج).
جعد و غیلان درصدد بودند که خداشناسی ایرانی را وارد اسلام کنند، همان خداشناسی که معتزله دنبال کردند.
جعد و غیلان به سبب عقایدشان سر انجام توسط خلیفه اموی اعدام شدند.
ص134
Agnostic
09-10-2012, 09:57 AM
ص134
اسلام معتزله 3
قدریه خیلی زود در میان ایرانیان موالی طرفدار پیدا کرد و خیلی زود قدریه به معتزله تکامل پیدا کرد.
بنیانگزاران مکتب اعتزالی دو موالی ایرانی بصره به نامهای واصل بن عطا و عمرو بن عبید بودند.
ریشه ها و مایه های مکتب فکری که این دو بنیان نهادند از تعالیم دین ایرانی (زرتشت و مزدک) گرفته شده بود و شاخ و بالش را باورهای اسلامی تشکیل میداد.
اساس این مکتب بر آزادی ارده انسان به آنگونه که در دین مزدایسنا زرتشت توضیح داده شده بود و با قرآن و اسلام عرب همخوانی نداشت ولی رهبرانش می کوشیدند آن را با قرآن سازگاری دهند.
معتزله جریان فکری اشان را توحید و عدل و خودشان را اهل التوحید و اهل العدل می نامیدند ولی مخالفانشان آنان را معتزله می نامیدند و این نام بر نام اصلی جریان غالب شد.
اهل سنت در مخالفت با معتزله احادیثی از قول پیامبر بر ضد معتزله جعل کردند که می گفت مسلمانانی با عقاید زرتشتی خواهند آمد که گمراه کننده مردم هستند.
همچنین شیعیان نیز از دشمنان معتزله بودند.
ص137
Agnostic
09-10-2012, 09:58 AM
ص138
اسلام معتزله 4
مطالب بسیاری درباره باورهایشان و اختلاف عقاید معتزله با دیگر مذاهب اسلامی هست که دعوت میکنم حتما کل کتاب را مطالعه فرمایید.
چند نمونه:
1) داستانهای معجزات را باور نداشتند مثلا دو نیم شدن ماه را باور نداشتند.
2) در رابطه با علم مطلق یا نسبی خدا با شیعه و سنی اختلاف داشتند
3) بدی و شر را آفریده خدا نمی دانستند ولی شیعه و سنی بدی و شر را آفریده خدا می دانند.
4) توحید و عدل نزد معتزله از سنن دین زرتشت آمده است.
5) معتزله می گفتند حسن و قبح را عقل بشر بطور فطری درک می کند.لذا مثلا برده داری را که اسلام حلال میشمرد از لحاظ اخلاقی عملی زشت می دانستند.
در حالیکه شیعه و سنی می گفتند هر عملی حتی اگر وجدان انسان آن را زشت بداند ولی خدا حلال بداند جایز است لذا شیعه و سنی به برده داری و شکنجه و غارتگری و تبعیض می پرداختند و می پردازند.
6) معتزلیان قرآن را مخلوق می دانستند ولی شیعیان و سنی ها آن را قدیم (ازلی و ابدی) میدانستند.
آنان می گفتند قرآن حادث است و قدیم نیست. یعنی قرآن به تدریج نازل شده و آیاتی از قرآن درباره مسائل و سوالات پیش آمده نازل شده است.
حتی برخی از دانشمندان معتزله قرآن را سخن پیامبر میدانستند (امروز اکبر گنجی و دکتر سروش نیز بر این باورند.)
7) برخی از معتزلیان متوجه ضد و نقیض در قرآن شده بودند.
8) جن و جادوگری را قبول نداشتند.
9) زمین را کروی می دانستند ولی شیعه و سنی زمین را مسطح می دانستند [قرآن هم زمین را مسطح می داند].
10) معتزله ماده را ابدی میدانستند ومی گفتند از شکلی به شکل دیگری در می آید [ این را علم فیزیک امروزی ثابت کرده] ولی شیعیان و سنی ها خلاف این عقیده را دارند.
11) رهبری مسلمین را انتخابی از هر قوم و نژاد می دانستند ولی شیعه و سنی آن را خاص قبیله قریش می دانستند.
12) مخالف برده داری بودند ولی شیعه و سنی برده دار بودند.
13) نکیر و منکر را باور نداشتند.
14) بسیاری از کتب معتزله توسط سلجوقیان و غزنویان بطور سیستماتیک نابود شده است.
15) نخستین کسان در اسلام بودند که ضرورت فهم هرمنوتیک از متن را مطرح کردند.
16) معتزله مسلمان بودند ولی باورهای برخاسته از سنن قبیله گی عرب را که زیربنای دیگر مذاهب اسلامی بود را خرد پذیر نمی دانستند وباور نمی کردند.
17) شیعیان و سنی ها دشمن سر سخت معتزله بودند.
ص166
Agnostic
09-10-2012, 10:03 AM
ص167
سخن آخر
دعوت می کنم سخن آخر را که 20 صفحه است در کتاب دنبال کنید.
برخی مطالب این فصل:
1) رقابت شیعه و سنی برای کوبیدن و تبلیغ کردن علیه مخالفانشان با جعل حدیث های فراوان.
2) جاعلان سنی سعی میکردند احادیث را بگونه ای جعل کنند که با قرآن در تضاد نباشد ولی شیعیانی که حدیث جعل می کردند احادیث در تعارض با قرآن نیز می گفتند.
3) مذاهب گوناگون حاصل پیش باورهای متعارض و برداشتها و تفسیرهای متعارض از قرآن است.
4) از سده دوم زندیق ها از میان ایرانیها شکل گرفتند. که جنبش فکری تندروانه در نقد اسلام بود.
ابن راوندی (احمد بن یحیا) و محمد بن زکریا رازی دو فیلسوف بزرگ زندیق بودند.
5) اکنون در جهان دوقدرت مسلمان علیه هم هستند:
شیعیان امامی (ساخته لبنانیها و صفوی ها) و در طرف دیگر سنیان حنبلی (وهابی) ساخته ابن تیمیه شامی و عبدالوهاب نجدی.
6) شاید قرائت رحمانی از اسلام که اکنون توسط نواندیشان دینی مطرح میشود را بتوان دنباله معتزلی ها دانست.
7) وهابی ها می گویند شیعیان امام زمان را جای خدا نشانده اند و مشرک هستند.(شیعیان صفات خدا را به امام زمان داده اند مثلا می گویند: هو علی کل شی قدیر)
8) شیعیان سنی ها را کافر میدانند چون سنی ها واسطه و شفیع بین انسان و خدا را قبول ندارند و می گویند انسان مستقیم با خدا می تواند راز و نیاز کند.
سنی ها می گویند شیعه ها امامان مرده را بت خود کرده اند.
9) مسلمانان چنان در طول تاریخ همدیگر را بر اساس باورهای مذهبی قتل عام کرده اند که هرکه بشنود باور نکند!
10) زکریای رازی دین را باعث تفرقه و درد و رنج مردم جهان می دانست.
11) باطنی ها در اواخر قرن 4 هجری درخراسان و گرگان و سپس در کل ایران گسترش یافتند. آنان خردگرایانی بی مذهب و علم گرا و عدالت گرا و عمدتا بورژوا بودند. آنان خود را اخوان الصفا مینامیدند. سنی ها به اینان ملحد می گفتند.
پایان
ص186
Agnostic
09-10-2012, 10:38 AM
PDF خلاصه کتاب: (پیوست/اتچمنت)
خواهشمندم مدیران گرامی پی دی اف خلاصه کتاب را به پست اول انتقال دهند
توجه فایل پیوست قبلی اصلاح شده و دوباره آپلود شده است.
Powered by vBulletin® Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.