توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشتهیِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خبر های علمی و دانشیک روز ایران و جهان
sonixax
10-31-2010, 05:49 PM
ابد، نزدیک است (http://zamaaneh.com/science/2010/10/post_234.html)
6
سحابی «چشم گربه» از دید تلسکوپ فضایی هابل. این نمای زیبا، مثالیست حقیقی از سرنوشت ستارهای همجرم خورشید ما که پیش از مرگاش آرام و لایهلایه گازهای بیرونیاش را به فضا نشر میدهد (دایرههای هممرکز تصویر بالا) و در نهایت در انفجاری مهیب و رقصگونه از میان میرود (الگوی چشممانند تصویر بالا). نقطهی درخشان مرکز این سحابی نیز جرمی فوقچگال موسوم به کوتولهی سفید است که باقیماندهی هستهی ستارهی اولیه بوده و فقط بهواسطهی گرمایش این تابش را از خود گسیل میکند / ناسا/ اسا / STScI
جهانمان حدود ۱۴ میلیارد سال وجود داشته و تا آنجا که میدانیم، میلیاردها سال دیگر هم برقرار خواهد ماند. اما مطابق پژوهشی نوین، فرضیهای پیرامون منشأ جهانمان وجود دارد که خود، پایان زمان را پنج میلیارد سال دیگر عنوان میکند که این، تصادفاً قرین با روزهای مرگ خورشید ما هم هست. این پیشبینی، ریشه در فرضیهای موسوم به «تورم ابدی» (Eternal Inflation) دارد؛ فرضیهای که مدعیست جهانمان، جزئی از یک «ابرجهان» (Multiverse) است؛ ساختاری کبیر و حیرتانگیز که خود از جهانهای فراوان، که هرکدامشان قادر به تولید بینهایت «جهان دختر» هستند؛ ایجاد گشته.
مشکل اینجاست که با این حساب، هرچیزیکه «میتواند» در زمانی و جایی رخ دهد؛ بینهایت دفعهی دیگر هم اتفاق «خواهد افتاد» و همین امر، اندازهگیری احتمالاتی مثلاً همچون شانس فراوانی سیارههای زمینمانند را ظاهراً غیرممکن میکند. «کن اولوم» (Ken Olum) از دانشگاه توفت ماساچوست که در این پژوهش نقشی نداشته، میگوید: «انگارههای معمول احتمال – که مثلاً میگویید اتفاق A یکبار رخ میدهد و اتفاق B چهار بار و نتیجه میشود که شانس وقوع B دو برابر است – در اینجا مؤثر واقع نمیشوند؛ چراکه بهجای دو و چهار، با بینهایت طرفید».
البته تعیین احتمالات در یک ابرجهان، فقط در حد مشکلی برای کیهانشناسان نیست. فیزیکدان نظری، دکتر «رافائل بوسو» (Raphael Bousso) از دانشگاه کالیفرنیا-برکلی با کمک همکاراناش، در مقالهی مرتبط با پژوهش مزبور آورده است: «اگر ناظران فراوانی در سرتاسر جهان، بهشکلی نامحدود قرعه را ببرند؛ در چه شرایطی یکی میتواند همچنان ادعای نامحتمل بودن برد قرعه را بکند؟».
فیزیکدانان این مسأله را با یاری رویکردی ریاضیاتی موسوم به «مقطوعات هندسی» (Geometric Cutoffs) که نشانههایی معدود از ابرجهان را در نظرمیگیرد و برپایهی همین نمونهی محدود، اقدام به تعیین احتمالات میکند؛ این مسأله را مدنظر قرار دادهاند. گروه بوسو در رسالهی جدیدی که نسخهی آنلاین آن در ماه گذشته بر وبسایت arXiv.org، وابسته به دانشگاه کرنل قرار گرفت؛ نتایج حاصل از این تکنیک را غیرعمدی، و فعلاً مشرف بر اوضاع دانستهاند.
وی در اینباره میگوید: «نمیتوانید آنها (مقطوعات هندسی) را صرفاً ابزارهایی ریاضیاتی بدانید که هیچ اثری [در جهان واقع] از خود برجانمینهند. همان مقطوعاتی که منجر به این پیشبینیهای زیبا و احتمالاً دقیق میشوند؛ از پایان زمان هم برایمان میگویند. بهعبارتی دیگر، اگر از مقطوعی بهمنظور محاسبهی احتمالات درگیر در [فرضیهی] تورم ابدی بهره برید؛ همان مقطوع – و بنابراین پایان زمان – رخدادی میشود که وقوعاش محتمل است» ... ادامه (http://zamaaneh.com/science/2010/10/post_234.html)
(http://zamaaneh.com/science/2010/10/post_234.html)
sonixax
11-11-2010, 12:29 AM
بازسازی مهبانگ در مقیاس کوچک (http://www.bbc.co.uk/persian/science/2010/11/101109_l10_kk_mini_bigbang.shtml)
دانشمندان در مرکز تحقیقاتی سرن در سوئیس که روی طرح "برخورد دهنده بزرگ هادرون" کار می کنند، می گویند که "بیگ بنگ" یا "انفجار بزرگ" را در مقیاسی بسیار کوچک بازسازی کرده اند.
بیست سال است که دانشمندان تلاش می کنند با این طرح به راز خلقت پی ببرند. برخورد دهنده بزرگ هادرون، که بزرگترین، گرانقیمت ترین و پیچیده ترین وسیله علمی ساخت بشر است، سال گذشته با مشکلات فنی زیادی مواجه شد.
اما آزمایش تازه نمونه ای کوچکتر است که با موفقیت به پایان رسیده است.
جهان تقریبا چهارده میلیارد سال پیش بر اثر واقعه ای که کیهانشناسان به آن "انفجار بزرگ" می گویند، به وجود آمد.
حالا و با استفاده از برخورد دهنده بزرگ هادورن، شاید بتوان فهمید که جهان در نخستین لحظات پس از خلقت، چه شکلی داشته است.
نتیجه کار برخورد دهنده هادرون، تصویری است از برخورد ریزترین و در عین حال سنگین ترین ذرات بنیادین تشکیل دهنده ماده که می توانند نمونه کوچکی از "انفجار بزرگ" باشد.
بولک ویسلوچ، یکی از محققان مرکز تحقیقاتی سرن می گوید: "این، به معنی آغاز عصری تازه است، عصری تازه برای فیزیک. هرگز در شرایط آزمایشگاهی، این میزان انرژی آزاد نشده بود و هیچ آزمایشگاهی به چنین دمای زیادی نرسیده بود. ما امیدواریم که نتایج و اطلاعات فوق العاده جالبی درباره چگونگی جهان، درست بلافاصله پس از خلقتش، بدست آوریم."
لینک های مرتبط :
http://www.bbc.co.uk/persian/science/2010/11/101109_l50_big_bang.shtml
http://edition.cnn.com/2010/WORLD/europe/11/08/switzerland.nuclear.collider/index.html?hpt=T2
http://richarddawkins.net/articles/544185-large-hadron-collider-lhc-generates-a-mini-big-bang
خدا - هر روز کمرنگ تر از دیروز - دینگ دینگ
sonixax
12-01-2010, 05:22 PM
قیمت600 هزار دلار آمریکا . ماشینی که توسط یک ایرانی ( آرش فربد ) ساخته شده است کارشناسان آن را یک رقیب جدی در طراحی و سرعت برای لامبورگینی میدانند
This car should be published in the Indian automotive market in 2010 and will be presented by General Motors Ultimate. Demand for luxury cars in the Indian market has increased steadily over the years and make this request, Ultimate Motors, a dealer of these cars is the car on the Indian market. The Arash AF-10 has been found that the car with a 7.0-liter LS7 V8 gasoline engine is mounted. The length of the car is 4663mm, width is 2050 mm, while its height is 1145 mm. The heart of AF-10 is a 7.0-liter V8 in the Corvette Z06, tuned to 550bhp, which is connected to a power transmission six-speed Graziano is transferred to the wheels.
Autocar reports that the gearbox six-speed manual are in sequential Zonda F is also available as an option. Triple rear diffuser and front wing separated from the Yamaha OX99-11 supercar inspired so that the output generated huge Arash is a razor features precision handling. The performance data support the fact that the car weighs only 1260 kg. very few pieces on the AF-10 will come from other cars, which explains the price. The wheels are 19 inch front and 20 inches rear. The same company also plans to construct the Arash AF10-S, for example a 850 HP supercharged version of the standard model and a model high-end version of HP in 1200, rumors that it will be sold 1 be 6 million euros.
150151152153154
http://www.autorolling.com/383/arash-af10-supercar-review/
sonixax
12-03-2010, 12:44 AM
ناسا نوع جدیدی از حیات را کشف کرد که در آن باکتری ها با استفاده از ماده سمی آرسنیک زیست می کنند (http://www.bbc.co.uk/news/science-environment-11886943)
ناسا نوع کاملا جدیدی از حیات را کشف نموده است که اساس و ساختار بیولوژیکی آن با تمام موجودات زنده که در حال حاضر در کره زمین زندگی می کنند کاملا متفاوت است. امکان حیات بر روی کره زمین برای هر موجود زنده ای از یک آمیب ساده تا وال وابسته به 6 عنصر کربن، اکسیژن، هیدروژن، فسفر، نیتروژن و سولفور است. اما دانشمندان ناسا باکتری را کشف کرده اند که DNA آن کاملا با موجودات زنده دیگر در کزه زمین بیگانه است. باکتریی های کشف شده در دریاچه کالیفرنیا قادرند با استفاده از ماده سمی آرسنیک DNA، RNA و پروتئین ها و غشاء سلول های خود را تولید کنند. تاثیرات این یافته جدید در مورد شناخت ما از حیات و همچنین احتمال وجود موجودات فرا زمینی بسیار زیاد خواهد بود. تعریف و تنوع حیات بسیار گسترده از آن چیزی است که ما تصور می کنیم.
Dariush Rahazad
12-16-2010, 06:08 PM
گروهی از دانشمندان آمریکایی با ایجاد بافت روده از سلولهای بنیادی در خارج از بدن، موفق شدهاند اولین اندام انسانی را در لوله آزمایش بسازند و گامی بزرگ در تولید اندامهای جایگزین بردارند.
به نقل از نیچر، تاکنون تنها اندام طبیعی که با استفاده از سلولهای بنیادی در آزمایش ساخته شده بود، ریه یک موش بود که ژوئن / تیر گذشته به دست آمد. اکنون دانشمندان بیمارستان اطفال سینسیناتی موفق شدهاند برای اولین بار اندامی انسان را از سلولهای بنیادی و در لوله آزمایش ایجاد کنند.
بافت رودهنتایج این تحقیقات میتواند راهی برای پیوند اعضا بدون خطر رد پیوند و امکان مطالعه بهتر بر روی برخی از بیماریهای بسیار شایع روده را بگشاید.
جیمز ویل که به همراه جیسون اسپنس اولین بافت رودهای انسان را تولید کردهاند، گفت: «این اولین تحقیقی است که نشان میدهد سلولهای بنیادی پرتوان القایی انسان میتوانند در آزمایشگاه به روشی موثر برای تشکیل بافت انسانی با ساختاری سهبعدی و ترکیب سلولی کاملا شبیه به بافت طبیعی تمایز یابند».
در این تحقیق، برای ساخت روده در لوله آزمایش هم از سلولهای بنیادی جنینی و هم از سلولهایی بنیادی استفاده شده که از سلولهای بنیادی پرتوان القایی بزرگسال بدست آمدهاند».
راز موفقیت این آزمایش در این است که این محققان توانستهاند تمام عناصر سازنده لازم برای تمایز سلولهای نابالغ به سلولهای روده را شناسایی کنند. آنها به ترکیبی پایدار از فاکتورهای رشد دست یافتهاند که میتواند محیطی را که در آن روده در سطح جنینی توسعه مییابد، بازسازی کند.
سلولهای بنیادی سپس تا زمانی که به سلولهای بافت روده تبدیل نشده بودند در این ترکیب کشت داده شدند. پس از آن، مرحله تمایز آغاز شد. اولین گام تمایز در لوله آزمایش القای سلولهای نابالغ برای تبدیل شدن به سلولهای آندودرم یا بافت پیشرو برای ساخت دیوارههای داخلی مری، معده و روده بود. در مرحله بعد، سلولهای آندودرم برنامههای لازم برای تبدیل شدن به سلولهای پیشرو را در ایجاد روده دریافت کردند و پس از 28 روز، بافت 3بعدی شبیه به روده جنین تشکیل شد.
آزمایش بر روی حیوانات نشان داده که این روده میتواند با موفقیت در پیوندها استفاده شود.
http://www.digitaljournal.com/article/249004/Op_Ed_California_Lab_Claims_First_Successful_Creat ion_Of_Human_Clones_Using_SCNT
sonixax
12-16-2010, 07:44 PM
کشف کامپیوتر 2000 ساله (http://m-pc1.blogfa.com/post-130.aspx)
185
مکانیزم دستگاه Antikythera (نام اختصاصی این کامپیوتر 2000 ساله (، ساخته شده توسط یونانیان باستان از حدود 150 سال قبل از میلاد، در یک کشتی شکسته ، سال 1901 در شهر روم کشف شد. هنگامی که کارشناسان این دستگاه را شناسایی کردند آن چنان پوسیده بود که هیچ کس به طور کامل درک به اهمیت این وسیله را نداشتند.
در این امر پژوهشگران با استفاده از ابزارهای تصویر برداری پیشرفته یک قرن برای تحقق آنچه که آنها به دنبال ماهیت اصلی آن دستگاه در جهان بودند باعث شد که آنرا بعنوان دستگاه محاسبات اولیه که در دوران قدیم مورد استفاده قرار می گرفت. نما ببرند.
چرخش پذیری و کوک کردن و تطبیق صفحات مدرج آن باعث می شود که در باستان افراد با آن امر دقیق پیشگویی کسوف و خسوف را انجام دهند.
این دستگاه توسط عهد باستان برای پیگیری حرکات آسمانی و پیش بینی ماه گرفتگی و خورشیدگرفتگی مورد استفاده قرار می گرفت
.
Theodor Herzl
12-17-2010, 03:52 AM
http://www.dailymail.co.uk/sciencetech/article-1338818/First-evidence-universes-exist-alongside-discovered.html
اولین نشانههای علمی وجود جهانهای موازی ، جدا از چیزی که ما میدانیم و در آن هستیم.:41:
Dariush Rahazad
12-18-2010, 08:47 PM
یک مطالعه که به تازگی انجام شده است، نشان می دهد: هورمون “اکسی توسین” که بر رفتار هایی مانند اعتماد، همدلی و سخاوت تاثیر می گذارد، بر رفتارهای متضاد آن مانند حسادت و تکبر نیز تاثیر دارد.
http://www.daftarche.com/images/imported/2010/12/18.jpg
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از ساینس دیلی ، محققان با توجه به یافته های این مطالعه اظهار داشتند: این هورمون برانگیزاننده احساسات اجتماعی است، بطوری که زمانی که ارتباط شخص مثبت است هورمون اکسی توسین موجب تقویت رفتارهای مثبت اجتماعی می شود و زمانی که این ارتباط منفی است این هورمون احساسات منفی را تقویت می کند.
مطالعاتی که پیش از این انجام شده نشان می دهد، هورمون اکسی توسین تاثیر مثبتی بر روی احساسات مثبت دارد.
در یک مطالعه افرادی که هورمون اکسی توسین استنشاق کرده بودند، احساسات ایثارگرانه از خود بروز دادند. گمان می رود این هورمون در ایجاد ارتباطات میان افراد نقش مهمی ایفا می کند.
این در حالی است که مطالعات سایر محققان بر روی جوندگان نشان داد که این هورمون با پرخاشگری نیز ارتباط دارد.
محققان در این مطالعه تاثیر این هورمون را بر احساسات اجتماعی منفی بررسی کردند.
این مطالعه که در مجله “روان شناسی بیولوژیکی” منتشر شده است بر روی ۵۶ نفر انجام شد.
در این مطالعه نیمی از افراد در جلسه اول هورمون اکسی توسین استنشاق کردند و در جلسه دوم به آنها دارونما داده شد. به بقیه افراد در جلسه اول داورنما و در جلسه دوم اکسی توسین داده شد.
سپس محققان از شرکت کنندگان خواستند تا یک بازی شانسی را با یک رقابت کننده دیگر که در حقیقت یک رایانه بود انجام دهند.
در این بازی از هر کدام از افراد مورد مطالعه خواسته شد تا از میان سه در، یک در را انتخاب کنند و پولی را که در پشت یکی از درها مخفی شده بود، از آن خود کنند.
این افراد نسبت به رقیب خود برخی اوقات پول کمتر و برخی اوقات پول بیشتری برنده می شدند و به این صورت شرایطی ایجاد می شد که احساس حسادت و غرور را در شخص برمی انگیخت.
نتیجه این مطالعه نشان داد افرادی که “هورمون عشق” را استنشاق کردند، زمانی که رقیب پول بیشتری برنده می شد، حسادت بیشتری از خود بروز می دادند و زمانی که آنها جلو می افتادند، احساس غرور پیدا می کردند.
نتیجه جالب دیگری که از این مطالعه بدست آمد این بود که به محض پایان بازی، تفاوتی در این احساسات میان افراد شرکت کننده دیده نمی شد.
این امر نشان می دهد که احساسات منفی تنها در جریان بازی قوت می گیرد.
اکسی توسین یک نانوپپتید است که در هسته های مجاور بطنی و فوق بصری هیپوتالاموس ساخته می شود. این پپتید در بیشتر نورونهای ارسالی به نواحی مغزی بویژه جایگاههای اتصال دیده شده است و احتمالا هورمون توانمندی برای فعالیت نورو پپتیدهای ایجاد کننده رفتارهای جنسی نیز محسوب می گردد .
البته هورمون های استروئیدی نظیر استروژن و تستوسترون در رانه جنسی نقشی حیاتی ایفا می کنند و بدون آنها شاید هرگز وارد قلمرو پرخطر عشق واقعی نمی شدیم.
اکسی توسین که گاهی « ماده شیمیایی آغوش » نامیده می شود.بیش از همه به نقشی که در ایجاد انقباض حین زایمان و کمک به شیردهی نوزاد دارد شناخته می شود. دانشمندان اکنون بر این باورند که هر دوجنس هنگام آغوش و نوازش این هورمون پرورشی را ترشح می کنند و میزان آن در زمان ارگاسم ( اوج لذت جنسی ) به اوج می رسد.
اکسی توسین نیاز به در آغوش گرفتن را در عشاق بوجود می آورد و سبب می شود که تماس نزدیک با جفت افزایش یابد.
به گفته پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا در سان فرانسیسکو، هورمون اکسی توسین « در ارتباط با توانایی حفظ روابط سالم بین اشخاص و مرز بندی های روان شناختی سالم با افراد دیگر است. » وقتی در هنگام ارگاسم ترشح می شود، به تدریج یک پیوند عاطفی ایجاد می کند. هرچه رابطه جنسی بیشتر شود، این پیوند هم قوی تر می شود.
به این ترتیب دو طرف به هم عادت می کنند. به همین دلیل است که جدا شدن این قدر کار دشواری است. حتی وقتی واقعا دیگر علاقه ای به طرف مقابل ندارید و میدانید که باید اورا ترک کنید، اغلب احساس می کنید که « نمیتوانید ». چرا؟ زیرا به او اعتیاد شیمیایی پیدا کرده اید. ترک اکسی توسین وقتی که شما را به فرد نامناسبی قلاب کرده باشد، میتواند حتی از ترک هروئین هم دشوارتر باشد. در واقع مسکن اکسی کانتین که ساختاری مشابه اکسی توسین دارد، یکی از اعتیاد آور ترین داروها به شمار می آید
Dariush Rahazad
12-18-2010, 08:49 PM
گروهی از دانشمندان انگلیسی در تحقیقات خود کشف کردند که برای آموختن یک واژه خارجی مغز تنها به 15 دقیقه زمان نیاز دارد.
نوروساینتیست های دانشگاه کمبریج دریافتند که وقتی یک زبان خارجی یاد گرفته می شود برای آموختن یک واژه جدید کافی است که آن را 160 مرتبه تکرار کنیم.
نتایح این تحقیقات نشان می دهد که برای آموختن واژه جدید یک زبان خارجی مغز برای تمایز این واژه با لغتهای قدیمی به 15 دقیقه زمان نیاز دارد.
این دانشمندان به منظور دستیابی به این نتایج، آزمایشاتی را بر روی 16 داوطلب انجام دادند. در این آزمایش، سیگنالهای مغزی داوطلبان درحالی که به واژگان آشنا گوش می دادند ثبت شد. سپس از آنها خواسته شد که یک اصطلاح اختراع شده را تکرار کنند.
این محققان در این خصوص توضیح دادند: "در آغاز، مغز باید یک کار سخت را برای تشخیص این واژه اختراعی انجام می داد.
پس از 160 بار تکرار واژه که 15 دقیقه به طول انجامید، این واژه بر روی حافظه ذخیره شد به طوریکه کاملا با واژگان قدیمی قابل تمایز بود."
براساس گزارش تلگراف، نتایج این تحقیقات نشان می دهد که برای یاد گرفتن یک زبان جدید کافیست که به آن خوب گوش داد.
این کشف می تواند در توانبخشی افرادی که سکته مغزی بر روی تواناییهای زبانی آنها اثر گذاشته است کاربرد داشته باشد
vice admin
12-18-2010, 10:47 PM
برای جلوگیری از شلوغی و هرج و مرج در تالار، اخبار و تازه های دانش و فن آوری را در این جستار بیاورید.
Theodor Herzl
12-18-2010, 11:05 PM
معاون ادمین محترم ، قبلا چنین جستاری گشوده شده است. لطفا این را پاک کنید.
http://www.daftarche.com/showthread.php/52-%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86?p=2899#post2899
sonixax
01-08-2011, 01:57 AM
خداناباوران باهوش تر از دین باوران هستند (http://sciencedaily.com/releases/2010/02/100224132655.htm)
ترجمه :
بر اساس مقاله منتشر شده در فصل نامه مجله "سوشال سایکولوجی" (روانشناسی اجتماعی)، افراد باهوش تمایل بیشتری به گرایشات و پدیده های تکاملی بدیع و نوظهور دارند و متعاقباً تمایل آنان به گرایشات و پدیده های تکاملی قدیمی کمتر است. منظور از "پدیده های تکاملی بدیع و نوظهور"، تمایلاتی است که احتمالاً در ساختار بیولوژیکی انسان های اولیه تعریف نشده است و در مقابل منظور از "پدیده های تکاملی قدیمی" تمایلاتی است که در ساختار بیولوژیکی انسان اولیه تعریف شده است. به اعتقاد ساتوشی کانازاوا روانشناس تکاملی در دانشگاه علوم اقتصاد و سیاسی لندن، "منظور از هوش همان قابلیت تفکر و برهان است که اجداد ما با استفاده از آن موفق به حل مشکلات و معماهای جدید می شدند. منظور از مشکلات جدید، معماهایی است که برای حلشان هیچ سرنخی در ساختار بیولوژیکی انسان وجود ندارد. بدین ترتیب افراد باهوش تر توانایی بیشتری از افراد کم هوش تر در درک پدیده ها و موقعیت های جدید دارند که متعاقبا به برخی از این پدیده ها و موقعیت های جدید علاقمند می شوند و آن ها را در سبک زندگی خود می گنجانند." ساتوشی کانازاوا پیش تر در مطالعه ای مجزا پی برد که افراد باهوش تر زمان بیشتری را در شب بیدار می مانند.
وی تصریح کرد "از آنجا که اجداد ما دسترسی به نور مصنوعی نداشتند، صبح ها بسیار زود از خواب برمی خواستند و عصرها اندکی پس از غروب آفتاب می خوابیدند. پدیده شب بیداری، در واقع، پدیده تکاملی جدیدی بشمار می رود.
این روانشناس در مطالعه جدید خود ادعا دارد که بر اساس ساختار تکاملی بیولوژیک، انسان موجودی محتاط و محافظه کار است و تمایل به زندگی اجتماعی دارد. از سویی دیگر، حس لیبرال بودن, یا به عبارتی توانایی بالای تحمل تفکرات و رفتارهای دیگران و همزیستی عاطفی با تعداد زیادی از غربیه ها که ارتباط ژنیتیکی با ما ندارند، پدیده تکاملی جدیدی بشمار می رود. به همین دلیل، کودکانی که امروزه به دنیا می آیند احتمال لیبرال شدنشان بیشتر است.
یافته های بدست آمده از "موسسه ملی مطالعات طولی بزرگسالان" بر ادعاهای کانازوا صحه می گذارد. بر این اساس، میانگین ضریب هوشی افراد بزرگسالی که خود را "خیلی لبیرال" می دانند، بالای 106 واحد است؛ در مقابل میانگین ضریب هوشی افراد بزرگسالی خود را "خیلی محافظه کار" می دانند، 95 واحد است. در رابطه با میزان گرایش افراد به دین نیز نتیجه ای مشابه بدست آمده است. دین در واقع نشات گرفته از گرایش افراد به درک عوامل و علت های دخیل در پدیده های پیش روست، گرایشی که فرد علاقه دارد "اراده خداوند" را در پس پدیده های طبیعی بگنجاند. به اعتقاد کانازاوا "بر اساس ساختار ژنتیکی، انسان اساساً موجودی بدبین است. همین حس بدبینی دورنی بود که به انسان های اولیه در موقعیت هایی که محافظت ازخود، خانواده و قبایلشان در برابر انواع اقسام مخاطرات نیازمند هوشیاری بسیار زیادی بوده کمک شایانی کرده است. این هوشیاری و آگاهی بسیار زیاد را آنان در تمسک به نیروی ماورای طبیعه می جستند. بدین ترتیب، کودکان باهوش به پیروی از این گرایش تکاملی قدیمی، یا به عبارتی اعتقاد به خدا، تمایل کمتری از خود نشان می دهند و متعاقباً خداناباور می شوند."
بر اساس این مطالعه، میانگین ضریب هوشی جوانانی که خود را "کاملاً بی دین" می دانند، بالای 103 واحد است؛ در مقابل میانگین ضریب هوشی جوانانی که خود را "دیندار" می دانند، 97 واحد است.
متن انگلیسی :
More intelligent people are statistically significantly more likely to exhibit social values and religious and political preferences that are novel to the human species in evolutionary history. Specifically, liberalism and atheism, and for men (but not women), preference for sexual exclusivity correlate with higher intelligence, a new study finds.
The study, published in the March 2010 issue of the peer-reviewed scientific journal Social Psychology Quarterly, advances a new theory to explain why people form particular preferences and values. The theory suggests that more intelligent people are more likely than less intelligent people to adopt evolutionarily novel preferences and values, but intelligence does not correlate with preferences and values that are old enough to have been shaped by evolution over millions of years."
"Evolutionarily novel" preferences and values are those that humans are not biologically designed to have and our ancestors probably did not possess. In contrast, those that our ancestors had for millions of years are "evolutionarily familiar."
"General intelligence, the ability to think and reason, endowed our ancestors with advantages in solving evolutionarily novel problems for which they did not have innate solutions," says Satoshi Kanazawa, an evolutionary psychologist at the London School of Economics and Political Science. "As a result, more intelligent people are more likely to recognize and understand such novel entities and situations than less intelligent people, and some of these entities and situations are preferences, values, and lifestyles."
An earlier study by Kanazawa found that more intelligent individuals were more nocturnal, waking up and staying up later than less intelligent individuals. Because our ancestors lacked artificial light, they tended to wake up shortly before dawn and go to sleep shortly after dusk. Being nocturnal is evolutionarily novel.
In the current study, Kanazawa argues that humans are evolutionarily designed to be conservative, caring mostly about their family and friends, and being liberal, caring about an indefinite number of genetically unrelated strangers they never meet or interact with, is evolutionarily novel. So more intelligent children may be more likely to grow up to be liberals.
Data from the National Longitudinal Study of Adolescent Health (Add Health) support Kanazawa's hypothesis. Young adults who subjectively identify themselves as "very liberal" have an average IQ of 106 during adolescence while those who identify themselves as "very conservative" have an average IQ of 95 during adolescence.
Similarly, religion is a byproduct of humans' tendency to perceive agency and intention as causes of events, to see "the hands of God" at work behind otherwise natural phenomena. "Humans are evolutionarily designed to be paranoid, and they believe in God because they are paranoid," says Kanazawa. This innate bias toward paranoia served humans well when self-preservation and protection of their families and clans depended on extreme vigilance to all potential dangers. "So, more intelligent children are more likely to grow up to go against their natural evolutionary tendency to believe in God, and they become atheists."
Young adults who identify themselves as "not at all religious" have an average IQ of 103 during adolescence, while those who identify themselves as "very religious" have an average IQ of 97 during adolescence.
In addition, humans have always been mildly polygynous in evolutionary history. Men in polygynous marriages were not expected to be sexually exclusive to one mate, whereas men in monogamous marriages were. In sharp contrast, whether they are in a monogamous or polygynous marriage, women were always expected to be sexually exclusive to one mate. So being sexually exclusive is evolutionarily novel for men, but not for women. And the theory predicts that more intelligent men are more likely to value sexual exclusivity than less intelligent men, but general intelligence makes no difference for women's value on sexual exclusivity. Kanazawa's analysis of Add Health data supports these sex-specific predictions as well.
One intriguing but theoretically predicted finding of the study is that more intelligent people are no more or no less likely to value such evolutionarily familiar entities as marriage, family, children, and friends.
در آخر هم لیست خداناباوران سرشناس قرن بیستم:
پاول دیراک (پدر فیزیک کوانتوم)، برتراند راسل (فلسفه دان برجسته)، ریچارد فاینمن (فیزیدکدان سرشناس)، نوام چامسگی (زبانشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی)، ایزاک آسیموف (نویسنده و مدیر سابق سازمان تیزهوشان منسا)، وینبرگ (برنده جایزه نوبل فیزیک)، استفان هاکینگ (اخترفیزیک دان برجسته و به قول بعضی ها باهوش ترین انسان زنده روی زمین)، ریچارد داکنیز (زیست شناس برجسته و ارنست همینگوی (نویسنده)، توماس ادیسون (آگناستیگ)، چارلی چاپلین (طنزپرداز)
sonixax
02-08-2011, 03:10 AM
تلاش دانشمند ژاپنی برای بازآفرینی ماموت ها (http://www.radiofarda.com/content/f3_mammoth_japan_science/2300420.html)
دانشمندان هميشه روياهايی در سر می پروانند. معمول ترين و عالی ترين آنها يافتن درمان سرطان يا ايدز است.
اما بازآفرينی يا کلون يک ماموت پشم آلود، موجودی که ده هزار سالی است نابود شده است، کاری است پيچيده و دارای موافقان و مخالفان که دانشمندان ژاپنی با همکاری دانشنمدان روسی آن را دنبال می کنند.
به نوشته راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی، پروفسور آکيرا ايريتانی، رئيس موسسه فنآوری پيشرفته در دانشگاه کينکی ژاپن رهبری اين طرح را بر عهده گرفته است. طرحی با پيشينه ای نزديک به ۱۳ سال با نام طرح باز آفرينی ماموت.
ايريتانی می گويد مردم اين دوره وظيفه و مسئوليت دارند جانوران نابود شده را دوباره زنده کنند زيرا بخش هايی از فرهنگ کنونی و پيشرفته ما سبب از ميان بردن محيط زيست اين جانوران شده است.
پارک پلايستوسن، واقع در دهانه رود کوليما، در شمال شرقی سيبری يک منطقه خصوصی حفاظت شده طبيعی است که در ۱۵۰ کيلومتری جنوب اقيانوس منجمد شمالی قرار دارد. اين جانداران پشم آلود زمانی در اين منطقه ساکن بودند که اکنون به عنوان منطقه زيستی بالقوه برای ماموت های آينده در نظر گرفته شده است.
سرگئی زيموف، يکی از متخصصان اين مجموعه محيط زيستی که اداره پارک را بر عهده دارد، هم اکنون با آوردن جانورانی چون گوزن قطبی، اسب وحشی و گاوميش کوهان دار، که روزگاری ساکنان اصلی اين منطقه بودند، سرگرم بازسازی زيستگاه ماموت ها است.
وی می گويد: وظيفه من آماده کردن سامانه اکوسيستم ماموتها و فراهم کردن يک زيستگاه نمونه برای آنها است و تا اينجا موفق شده ام. بنابراين اگر کسانی پيدا شوند که ديوانه وار در پی بازآفرينی ماموتها باشند، ما آمادگی داريم.
بفرماييد اين هم يک بچه ماموت!
ايريتانی در آزمايشگاه خود در ژاپن می گويد نسبت به کاميابی خود در بازآفرينی ماموت در ۵ سال آينده خوشبين است. نقشه او اينست که با درآوردن يک "تخم-ياخته" از يک فيل و جايگزين کردن «دی ان ای» يک ماموت يخ زده اين کار را پيش ببرد. از نظر تئوری به اين صورت جنينی به وجود خواهد آمد که می توان آن را در رحم يک فيل کاشت و پس از ۲۲ ماه منتظر زاده شدن نخستين ماموت بود.
فکر اين که يک نمونه از چنين جانوری پيچيده و اجتماعی را بازآفرينی کنيم و در محيطی تنها و مجزا آن را رها کنيم تا بزرگ شود، عجيب است. اين جانور چه نوع زندگی خواهد داشت و تا چه اندازه با محيط خود نامتجانس خواهد بود؟ از سوی ديگر ديرين شناسان و متخصصان محيط زيست نگرانی های اساسی نسبت به منطق اين کار و مسائل اخلاقی پشت اين طرح ابراز داشته اند. آنها همچنين اين پرسش را مطرح کرده اند که آيا بهتر نيست چنين بودجه ای را به مصرف بهبود شرايط زيستی جانوران در حال انقراض برسانيم؟ به گفته ايريتانی اين طرح توسط دانشگاه کينکی و موسسه های پژوهشی روسی و ژاپنی سرمايه گذاری شده است.
دانيل فيشر، از بخش موزه ديرين شناسی دانشگاه ميشيگان که تاکنون سه ماموت يافته شده در منطقه پيش از يخبندان سيبری را تشريح کرده است، می گويد برای يافتن يک تخم-يافته ای با شرايط خوب و مناسب که به درد کلون کردن بخورد، هنوز بايد در جستجو بود.
دی ان ای به هم ريخته
آدريان ليستر، استاد بخش ديرين شناسی موزه تاريخ طبيعی لندن همين ديدگاه را بازتاب می دهد. او می گويد دی ان ای ماموت به هم ريخته است و در عين حال نگرانی خود را از محيطی که اين جانور پشم آلود خانه خود خواهد خواند ابراز می دارد. وی می افزايد: «زيستگاه ماموت کمابيش نابود شده است واصلاً برای همين هم هست که نسل آن چندين هزار سال پيش منقرض شد. زيرا آن گونه چمنزاری که زيستگاه اين جانور در شمال بود، ديگر وجود خارجی ندارد. بنابراين ناگزير هستيم آن را در محيطی مانند قفس نگاه داريم.»
او گفت در اين صورت ماموتی خواهيم داشت پشم آلود اما با هيکلی استخوانی. وی افزود که ماموت ها مانند فيل ها جانورانی بسيار اجتماعی و با رفتارها و الگوهای ارتباطی پيچيده هستند.
«تصور کنيد چنين جانداری با اين روحيه اجتماعی را بخواهيم تک و تنها بزرگ کنيم. اساساً غيرقابل تصور است. اين جانور چه زندگی نامتجانسی خواهد داشت.»
بازنگری
ناديا لوسکوتوف، رئيس بخش دانشهای بازآفرينی در باغ وحش هنری دورلی اوماها در نبراسکا پيش تر توسط ايريتانی و گروهش استخدام شده بود. پروفسور ايريتانی از او دعوت کرد دستياری او را در دانشگاه کينکی بر عهده گيرد و در سال ۲۰۰۹ سخنرانی هايی درباره زيست شناسی محيط های حفاظت شده ارائه دهد. در اين هنگام بود که وی متوجه شد که ايريتانی می خواهد او تخم-ياخته های فيل را برای پژوهش و آبستنی مصنوعی رحم ماموت جمع آوری کند. ناديا لوسکوتوف احساس کرد نمی خواهد بخشی از اين طرح باشد.
او می گويد: به نظر من هزينه ها و منابع لازم برای چنين طرحی تضمين نشده بود. من بيشتر ترجيح می دادم هر چه سرمايه و منابع و تخصص در اين زمينه هست به مصرف حفاظت جانوران در حال انقراض برسد تا در راه بازآفرينی گونه هايی که از ميان رفته اند.
با وجود بحث و جدل در اطراف اين طرح، ايريتانی قصد دارد تابستان آينده و به سيبری برود تا شايد بتواند بافت های ماموت با کيفيت بهتر پيدا کند.
sonixax
02-14-2011, 09:21 PM
ژول ورن و پیش بینی هایی که به واقعیت پیوست (http://www.radiofarda.com/content/f3_verne_inventions/2306761.html)
سه شنبه يکصد و هشتاد و سومين زادروز ژول ورن بود. اگر اين نويسنده امروز زنده بود می ديد که کمابيش بسياری از اختراعات خيالی او جامه عمل پوشيده است. سایت «نشنال جیوگرافیک» مقاله ای در مورد این اختراعات دارد.
در رمان بيست هزار فرسنگ زير دريا، کاپيتان نمو با زيردريايی غول پيکر ناتيلوس اقيانوس های جهان را می پيمايد.
توصيف ژول ورن از ناتيلوس تفاوت زيادی با زيردريايی های امروزی ندارد.
روزاليند ويليامز، تاريخ شناس فنآوری در آم آی تی ماساچوست می گويد ناتيلوس هم مانند زيردريايی های امروز، با برق کار می کرد.
*
در مقاله ای با نام «در سال ۲۸۸۹» که در سال ۱۸۸۹ به چاپ رسيده، ژول ورن می نويسد: « روزنامه وقايع اتفاقيه زمين به جای اين که چاپ شود، هر روز صبح به سمع مشترکان می رسد و مردم در جريان رويدادهای روز قرار می گيرند.»
به گزارش آسوشيتد پرس نخستين خبر پراکنی به اين صورت نزديک به سی سال پس از مقاله ژول ورن در سال ۱۹۲۰ روی داد. نخستين خبر پراکنی تلويزيونی ۲۸ سال بعد از اين تاريخ يعنی در سال ۱۹۴۸. در سال ۱۹۷۴ نيز ميليونها نفر توانستند استعفای ريچارد نيکسون را از تلويزيون تماشا کنند.
*
ژول ورن در «سفر به کره ماه» پيش بينی يک فضاپيمای مجهز به انرژی نوری را کرده است. در فنآوری امروز نام اين وسيله "بادبادنهای خورشيدی" است.
ويليامز می گويد «او بسياری از رويدادها را پيش بينی کرده بود. زيرا کسی بود که بسيار می خواند و با مردم درباره جهان اطراف خود صحبت می کرد. اين تعجبی ندارد. معجزه نبود. ژول ورن دقت داشت.»
*
ورن همچنين درباره سفينه هايی صحبت کرده که امروزه آنها را سفينه های ماه پيما می ناميم، مانند کپسول های مخروطی سوار شده روی موشک های ناسا. او در «سفر به کره ماه» آنها را «پرتابه» می نامد که مسافران را به کره ماه می برد.
ويليامز می گويد ورن توپ نيرومندی را به تصور می آورد که در شليک آن آنقدر قدرت وجود دارد که آدم را از نيروی جاذبه زمين رها سازد.
ويليامز می گويد ايده های ژول ورن همواره بر پايه واقعيت های ملموس بنا شده بود.
*
ورن مشاهده گر خوبی بود و يکی از نکاتی که به آن توجه کرده بود آگهی تبليغاتی بود. او در «در سال ۲۸۸۹» از آگهی های جوی سخن می گويد. چيزی شبيه نوشته های تبليغاتی روی آسمان.
می نويسد: همه آگهی های عظيم را از فراسوی ابرها ديده اند. چنان بزرگ اند که جمعيت يک شهر يا حتی يک کشور می توانند آنها را ببينند.
روزاليند ويليامز می گويد ژول ورن در زمينه علوم و فنآوری دانشی کسب نکرده بود. بلکه زمينه کار او حقوق بود و در نمايش و تئآتر هم کار کرده بود.
*
در «در سال ۲۸۸۹» ژول ورن از Phonotelephote سخن می راند که چيزی مانند کنفرانس ويدئويی امروز است.
به گزارش سايت Technovelgy.com که يک سايت جمع آوری اطلاعات درباره اختراعات مندرج در داستانهای تخيلی علمی است سخن ژول ورن در اين باره يکی از نخستين ارجاع ها در مورد تلفن های تصويری در ادبيات است.
ويليامز می گويد ژول ورن به باشگاه هايی می رفت که مجله های علمی در دسترس بودند و يادداشت هايی از آنها بر می داشت. به همين دليل برای نمونه می دانست که در دريای شمال يک زيردريايی در دست آزمايش است.
*
موضوع مورد علاقه ژول ورن وسايل نقليه بود. اما وی همچنين به جنگ افزارها نيز توجه داشت و از سلاح هايی سخن می گويد که در آن زمان وجود نداشت. در بيست هزار فرسنگ زير دريا، از تفنگی سخن می گويد که يک شوک الکتريکی قوی می دهد چيزی بسيار شبيه تيزر امروز.
ژول ورن درباره اين وسيله می نويسد:
«گلوله های شليک شده توسط اين توپ گلوله های معمولی نيستند بلکه از شيشه های ريز فولاد اندود ساخته شده اند که ساچمه هايی سربی دارند. آنها بسيار شبيه بطری های ليدن اند– (سلولهای ذخيره الکتريسته ساکن که در سده هجدهم معمول بود) – که الکتريسته با قدرت بسيار بالا در آنها ذخيره شده است. اين گلوله ها با کمترين خرج شليک می شوند و هدف خود را هرچقدر هم نيرومند باشد به زمين می اندازد.»
به گفته ويليامز، ژول ورن با اينهمه به خوبی از ماهيت نظامی و پليسی اين اختراعات آگاه است و درباره استفاده بهينه و خردمندانه آنها توسط جوامع معاصر خود هم شک داشت.
*
ژول ورن در سفر به کره ماه فضاپيمايی را در خيال مجسم می سازد که مانند کپسول های مرکوری ناسا در اقيانوس فرود می آيد.
ويليامز می گويد در سده نوزدهم نويسندگان ديگری هم بودند که تکنولوژی امروز را در نوشته های خود به کار گرفته اند اما امروز ما ژول ورن را فراموش نمی کنيم زيرا او داستان پرداز خوبی هم هست. او بيست سالی در تئآتر کار کرد و شخصيت هايی خلق کرد که ساده و نيکوکار اند. نبوغ ژول ورن، در اينست که داستانهای عميق را با چيزهای مدرن و روز می آميزد و اشتياق بزرگی به دانش و اختراعات از خود نشان می دهد.
sonixax
04-11-2011, 02:32 PM
دگرگونی فعالیت مغز هنگام خواب (http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6497069,00.html)
هنگام خواب ریتم فعالیت مغز کاملا دگرگون میشود. دانشمندان به تازگی دریافتهاند که به چه دلیل انسان هشیاری خود را در خواب از دست میهد. آنها نیز متوجه شدهاند که کمبود خواب هماهنگی بین بخشهای مغز را دچار اختلال میکند.
هشیاری انسان و به ویژه خودهوشیاری او، هر روز صبح از نو شکل میگیرد. هنگام خواب از بین میرود و صبح روز بعد دوباره بین بخشهای مغز ارتباط برقرار میشود. این نتیجهی پژوهشی است در زمینه فعالیتهای مغزی، که پیتر دالبیانکو و پیتر وایا، دو متخصص اعصاب در جدیدترین کتاب خود منتشر کردهاند.
در حالت خواب و بیداری، یعنی در حقیقت در مرحله آخر خواب، ما به تدریج هوشیاری خود را دوباره به دست میآوریم و به وجود خود آگاه میشویم. حال دانشمندان آلمانی در مونیخ رمز چگونگی این روند و اینکه چرا هوشیاری هنگام خواب محو میشود را کشف کردهاند.
به قول یک ضربالمثل قدیمی، خواب مرگ کوچک است. حتما بسیاری تا به حال این موقعیت را تجربه کردهاند که در هوشیاری کامل کتاب میخواندهاند، اما دقایقی بعد به خواب رفته و دیگر متوجه اتفاقاتی که در اطراف رخ میدهد، نبودهاند. تیم پژوهشی موسسه ماکس پلانک در زمینه روانپزشکی به سرپرستی فیلیپ زمان، Phlipp Sämann دریافته که دلیل این اتفاق این است که سیستم فعالیت مغز هنگام خواب و بیداری کاملا با هم متفاوت است.
این دانشمندان با کمک دستگاه امآرآی (رزونانس مغناطیسی) فعالیت مغز ۲۵ داوطلب جوان را هنگام خواب مورد بررسی قرر دادهاند. آنها در مد ت ۲۶ دقیقه خواب ۴ مرحله متفاوت را در خواب مشاهده کردهاند. دانشمندان در جریان پژوهش، بیشتر تمرکز خود را روی دو شبکه عصبی مغز قرار دادند که فعالیتشان به طور فشردهای با هم گره خورده و بخشهای مختلف مغز را با هم مرتبط میکند. این دو شبکه عصبی همچنین مسئول کنترل روند تمرکز در مغز هستند.
250
کاهش ارتباط دو شبکه عصبی هنگام خواب
یکی از این شبکهها به نام DMN (Defult Mode Network) روند تمرکز روی عکسالعمل بدن به محرکهای خارجی را هدایت میکند و دیگری ACN (Anti correlated Network) مسئول دریافت این محرکها و پیامها از محیط اطراف انسان است. این دو شبکه همکاری تنگاتنگی با هم دارند و میزان فعالیتشان به هم وابسته است، به این معنی که وقتی یک شبکه در حال فعالیت زیاد است، فعالیت دیگری کاهش مییابد و بر عکس. اندازهگیری فعالیت این دو شبکه هنگام خواب نشان داده که همکاری تناوبی بین آن دو در مراحل مختلف خواب کاملا تغییر میکند و به طور چشمگیری کاهش مییابد.
اما ارتباط بین این دو شبکه به طور کامل قطع نمیشود، به همین دلیل مغز هنگام خواب همچنان توانایی دریافت پیامهای هشداردهنده را دارد. در حقیقت فعالیت مغز هنگام خواب متوقف نمیشود، بلکه تنها سبک فعالیتش تغییر میکند.
دانشمندان همچنین احتمال میدهند که تنها در صورت برقراری ارتباط فشرده و هماهنگی بالا بین دو شبکهی عصبی مغز، فعالیتهای پیچیدهی بخشهای مختلف مغز شکل میگیرند. اما دریافت پیامهای مهم و سادهتر که منجر به بیداری میشوند، همیشه امکانپذیر است. به گفته این دانشمندان کاهش فعالیت و تغییر نوع ارتباط بخشهای مغزی باهم، عدم هوشیاری هنگام خواب را توضیح میدهد.
تأثیر کمبود خواب روی فعالیتهای مغزی
اما فیلیپ زمان، سرپرست تیم پژوهشی موسسه ماکس پلانک به این نکته مهم اشاره میکند که پژوهش انجام شده تنها محدود به بررسی فعالیت دو شبکه عصبی DMN و ACN بوده است. در صورتی که بخشهای دیگری نیز در مغز وجود دارند که روی فعالیت مغز هنگام خواب و بیداری تأثیرگذار هستند. او تأکید میکند که به طور نمونه برای کشف اینکه حافظه بلند مدت چگونه هنگام خواب کار میکند، بایستی پژوهشهای دیگری انجام شود.
سال گذشته نیز همکاران تیم پژوهشی فیلیپ زمان در مونیخ در جریان پژوهشی دیگر متوجه شدند که ارتباط فشرده دو شبکه عصبی DMN و ACN در صورت کمبود خواب دچار اختلال میشود. بخشهایی از شبکه DMN هستند که با ۳ ساعت کمبود خواب به طور واضح کمتر از حالت عادی هماهنگ عمل میکنند.
این که خواب دقیقا چه تأثیری روی ارگانیسم بدن انسان دارد، سالها است که موضوع پژوهشهای مختلف است. اما نتایج به دست آمده در مورد تأثیر خواب روی تنظیم فعالیتهای بدنی همچنان ناقص است.
kourosh_bikhoda
04-20-2011, 06:40 PM
وبلاگ مهبانگ
http://mehbang.wordpress.com/
sonixax
04-27-2011, 05:37 PM
کشف تازه: مورچهها قایق نجات میسازند (http://www.radiofarda.com/content/f12_ants_build_rescue_raft_by_clinging_together/16795695.html)
اینکه دنیای مورچهها دنیایی شگفتانگیز است موضوع تازهای نیست اما دانشمندان، شگفتی دیگری از زندگی و رفتار این جانداران را کشف کردهاند: گونهای از مورچهها قادرند در صورت خطر غرق شدن، به صورت گروهی، یک قایق نجات بسازند.
گونهای از مورچهها به نام «مورچه آتشی سرخ» با نام علمی Solenopsis invicta، که بومی آمریکای جنوبی است، با احساس خطر بر روی آب، دست به دست هم داده و از گروه خود، قایقی درست میکنند که میتواند وزنهای سنگینی را حمل کند.
آنها قادرند آرایش صفوف خود به صورت قایق نجات را هفتهها ادامه دهند به این امید که طی این مدت دوباره به ساحل نجات برسند.
http://www.youtube.com/watch?v=2bdry7_5qck
مورچههای آتشی سرخ، برای این کار، پاها و آروارههای یکدیگر را محکم نگه میدارند و هوایی که بر سطح زبر اسکلت بیرونی بدنشان ذخیره شده، باعث میشود تا بر اساس یک قانون فیزیکی به نام «قانون کاسی-بَکستِر» خیس نشوند. با استفاده از این قانون، حتی مورچههایی که در کف قایق جا میگیرند هم خیس نمیشوند.
بر اساس این قانون، هر اندازه که سطحی زبرتر باشد، آب، سختتر به سطوح آن برخورد میکند و حبابهایی از هوا در لابلای این زبریها باقی میماند. پرهای اردک نیز به خاطر پستیبلندیهای ریزش، از همین طریق همیشه خشک باقی میماند.
«نِیتان مْلات»، مهندس مکانیک در مؤسسه فناوری جورجیای آمریکا که سرگروه تیم کشفکننده این رفتار مورچهها است میگوید که بر اثر فشار جمع، حبابهای هوای پیرامون هر مورچه به مورچه کناری فشرده میشود و از این طریق همه مجموعه آببندی میشود.
این تیم از پژوهشگران، گزارش آزمایش خود را این هفته در نشریه «گزارشهای آکادمیهای ملی» (Proceedings of the National Academies) منتشر کردند.
آنها در آزمایشهای خود، گروههایی ۵۰۰ تایی تا ۸ هزار تایی از مورچهها را به روی آب ریختند و هر بار آب را به آرامی هم زدند. پس از گذشت زمان کمی، هر گروه به طور خودجوش، دایرههایی قایقمانند را تشکیل داد.
به گفته «نیتان ملات» از این کشف میتوان در دنیای روباتیک استفادههایی کرد. با برنامهریزی برای صدها یا هزارها ربات کوچک که هر کدام قانون مشابه و سادهای از فیزیکی را دنبال کنند میتوان کاری کرد که این رباتها دست در دست هم، به اهداف بزرگتری برسند.
همچنین از شیوه استفاده مورچههای آتشی سرخ از خاصیت حبابهای بدنشان میشود در ساخت پارچهها و اجسام عایق کاملاً آببند نیز استفاده کرد.
sonixax
09-25-2011, 09:20 PM
کشف تازه ای که قوانین شناخته شده فیزیک را نقض می کند (http://www.bbc.co.uk/persian/science/2011/09/110923_l03_neutrinos_light.shtml)
گروهی از محققان از کشفی خبر داده اند که قوانین شناخته شده فیزیک را نقض می کند.
روز جمعه، ۱ مهرماه (۲۳ سپتامبر)، پژوهشگران موسسه اروپایی تحقیقات هسته ای - سرن - در ژنو، سوئیس، که از پیشرفته ترین مراکز تحقیقات فیزیک ذرات بنیادی در جهان است، گفتند که در جریان آزمایش هایی که در این مرکز صورت گرفته کشف شده است که ذرات بنیادی "نوترینو" با سرعتی بیش از سرعت نور حرکت کرده اند.
براساس قوانین رایج فیزیک، سرعت نور یعنی سرعت حرکت ذرات نور در خلاء، که حدود سیصد هزار کیلومتر در ثانیه است، حد سرعت ممکن محسوب می شود و هیچ شکلی از ماده، انرژی و اطلاعات نمی تواند با سرعتی بیش از این حرکت کند.
به این ترتیب، اگر یافته جدید محققان سرن تایید شود، فرضیه نسبیت اینشتین و در نتیجه، نگرش بشر امروز نسبت به جهان هستی و رفتار پدیده های کیهانی به گونه ای اساسی دگرگون خواهد شد.
در حال حاضر، تنها دو آزمایشگاه دیگر در جهان، یکی آزمایشگاه فرمیلب (Fermilab) در نزدیکی شیکاگو در آمریکا و دیگری آزمایشگاهی در ژاپن، امکان آن را دارند تا آزمایشی مشابه آنچه را که در سرن اجرا شد تکرار کنند هر چند فعالیت آزمایشگاه ژاپنی از زمان وقوع زمین لرزه و سونامی در ماه مارس موقتا متوقف شده است.
در مورد کشف جدید، پژوهشگران سرن گفته اند که در این آزمایش، شعاعی از ذرات بنیادی نوترینوس از شتاب دهنده ای در ژنو به سوی آزمایشگاهی در ایتالیا پرتاب شد و اندازه گیری ها نشان داد که سرعت حرکت این ذرات اندکی بیش ار سرعت نور بوده است.
نوترینو ذره ای بنیادی و دارای جرمی اندک اما غیر صفر، فاقد بار الکتریکی و قادر به عبور از تقریبا تمامی اشکال ماده است و در آزمایش مرکز سرن، پرتویی از این ذرات با حرکت در زیر سطح زمین، به آزمایشگاه "گران ساسو" در فاصله بیش از هفتصد کیلومتری رسید.
به گفته پژوهشگران، حتی با منظور کردن ضریب خطا در این آزمایش، فزونی سرعت حرکت این ذرات از سرعت نور قابل قبول بوده است.
آنان گفته اند که با توجه به اهمیتی که چنین کشفی داشته، مدتی را به بررسی آن پرداختند تا اطمینان حاصل کنند در جریان انجام آزمایش و اندازه گیری نتیجه آن، اشتباهی روی نداده است.
چند سال پیش، آزمایشگاه فرمیلب در شیکاگو نیز به کشف مشابهی دست یافت اما به دلیل خطای قابل ملاحظه ای که در اندازه گیری وجود داشت، آن را معتبر ندانست.
در صورتی که این آزمایشگاه در صدد تکرار آزمایش انجام شده در سرن برآید، بی تردید آن را با دقت بیشتری اجرا خواهد کرد.
همچنین، انتظار می رود که فیزیکدانان ژاپنی نیز با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارند، در صدد تکرار این آزمایش برآیند.
یژوهشگران سرن، ضمن ابراز تعجب از چنین کشفی، وعده داده اند که به زودی جزئیات بیشتری را در این زمینه منتشر کنند تا سایر فیزیکدانان نیز بتوانند به تکرار آزمایش و بررسی مستقل این پدیده بپردازند.
یکی از دست اندرکاران این آزمایش گفته است که چنین کشفی چنان غیرمنتظره و نامحتمل است که بدون بررسی های بعدی و تایید نتیجه آن توسط کسان دیگر هرگز نمی توان آن را نهایی تلقی کرد.
sonixax
10-06-2011, 12:27 PM
http://www.apple.com/stevejobs/
281
بسی حالمان گرفته شد :2:
Mehrbod
10-06-2011, 02:26 PM
http://www.apple.com/stevejobs/
281
بسی حالمان گرفته شد :2:
چرا؟ به یاد ندارم استیو جابز حتی در یک کار هم سود شخصی خود را در نگر نگرفته و برای کسی و بشریت کاری انجام داده باشد.
---------- ارسال جدید اضافه شده در 03:26 PM ---------- ارسال قبلی در 03:21 PM ----------
March 5 2008: 1:03 PM EST
Last year the founder of the Stanford Social Innovation Review called Apple one of "America's Least Philanthropic Companies." Jobs had terminated all of Apple's long-standing corporate philanthropy programs within weeks after returning to Apple in 1997, citing the need to cut costs until profitability rebounded. But the programs have never been restored.
http://money.cnn.com/2008/03/02/news/companies/elkind_jobs.fortune/index4.htm
Theodor Herzl
10-06-2011, 03:12 PM
استیو جابز شخص دوست داشتنی بود در بین بقیه رئیسهای کمپانیهای تکنولوژی ، یعنی مردمی بود ، هم بخاطر محصولاتش هم بخاطر ظاهری که داشت ، یک شلوار جین معمولی با یک کتونی و یک پیراهن ساده ، نه مثل بیل گیتس مثلا کت و شلوار ۲۰ هزار دلاری بپوشه ، همین روی ذهن مردم تاثیر میگذاشت ، واقعا دنیای تکنولوژی رو باید به قبل و بعد از او تقسیم کرد ، همچنین جالب هست بدونید که پدر بیولوژیکی استیو مهاجری اهل سوریه بود ، یعنی استیو یک عرب محسوب میشود.
sonixax
10-06-2011, 06:15 PM
چرا؟ به یاد ندارم استیو جابز حتی در یک کار هم سود شخصی خود را در نگر نگرفته و برای کسی و بشریت کاری انجام داده باشد.
مگه حتمن شخصی باید کاری رو مفتی و بدون سود شخصی انجام بده تا خدمت به بشریت محصوب بشه ؟:68:
همین کمپانی اپل و محصولاتش یکی از بزرگترین خدمات به بشریت هست . کمپانی و محصولاتی که استیو جابز از خودش به جا گذاشته دید ما نسبت به تکنولوژی رو تغییر داده . امیدوارم بعد از اون این شرکت همین طوری درست و حسابی باقی بمونه چون مابین سالهای ۸۵ تا ۹۷ که جابز اپل رو ترک کرده بود ، اپل به شدت افت پیدا کرد تا اینکه دوباره برگشت .
Anarchy
10-06-2011, 09:44 PM
چرا؟ به یاد ندارم استیو جابز حتی در یک کار هم سود شخصی خود را در نگر نگرفته و برای کسی و بشریت کاری انجام داده باشد.
---------- ارسال جدید اضافه شده در 03:26 PM ---------- ارسال قبلی در 03:21 PM ----------
March 5 2008: 1:03 PM EST
Last year the founder of the Stanford Social Innovation Review called Apple one of "America's Least Philanthropic Companies." Jobs had terminated all of Apple's long-standing corporate philanthropy programs within weeks after returning to Apple in 1997, citing the need to cut costs until profitability rebounded. But the programs have never been restored.
http://money.cnn.com/2008/03/02/news/companies/elkind_jobs.fortune/index4.htm
جناب مهربد من که واقعا از این حرف شما شگفت زده شدم....دیگه قرار نیست هر جایی هم مسائل رو از دریچه تنگ عقاید خودمون ببینیم...
Mehrbod
10-06-2011, 11:57 PM
جناب مهربد من که واقعا از این حرف شما شگفت زده شدم....دیگه قرار نیست هر جایی هم مسائل رو از دریچه تنگ عقاید خودمون ببینیم...
چرا قرار نیست؟ از سوی دیگر، این دریچه تنگ عقاید من همان «اخلاقیات» هستند و اگر از دید شما، «اخلاقیات» دریچه تنگ عقاید شخصی به شمار میروند گفتگوی دیگری است!
استیو جابز شخص دوست داشتنی بود در بین بقیه رئیسهای کمپانیهای تکنولوژی ، یعنی مردمی بود ، هم بخاطر محصولاتش هم بخاطر ظاهری که داشت ، یک شلوار جین معمولی با یک کتونی و یک پیراهن ساده ، نه مثل بیل گیتس مثلا کت و شلوار ۲۰ هزار دلاری بپوشه ، همین روی ذهن مردم تاثیر میگذاشت ، واقعا دنیای تکنولوژی رو باید به قبل و بعد از او تقسیم کرد ، همچنین جالب هست بدونید که پدر بیولوژیکی استیو مهاجری اهل سوریه بود ، یعنی استیو یک عرب محسوب میشود.
بهترین شاخص ارزیابی شخصیت شما فرم لباس پوشیدن است!؟ همین «بیل گیتس» منفور، بیشتر از هر آدم دیگری که
من میشناسم به سازمانهای خیریهای گوناگون، از کمک به آفریقا و تا جنگ بر علیه ایدز و .. کمک کرده است و اگر نمیدانید، یکی
از بزرگترین Research & Development های جهان را مایکروسافت دارد و آزادترین policy را در استخدام کارمندان خود به خرج میدهد.
برداشت نادرست نشود، «بیل گیتس» فرشته نیست، ولی در همانندی با کسی مانند «استیو جابز»، از جبراییل هم فرشتهتر است!
Bill & Melinda Gates Foundation (http://en.wikipedia.org/wiki/Bill_%26_Melinda_Gates_Foundation)
In 1994, the foundation was formed as the William H. Gates Foundation with an initial stock gift of US$94 million. In 1999, the foundation was renamed the Bill & Melinda Gates Foundation. After a merger with the Gates Learning Foundation in 2000, Gates gave an additional US$126 million.[2][9] During the foundation's following years, funding grew to US$2 billion. On June 15, 2006, Gates announced his plans to transition out of a day-to-day role with Microsoft, effective July 31, 2008,[10] to allow him to devote more time to working with the foundation.
Global Health Program:
The Global Alliance for Vaccines and Immunization
Children's Vaccine Program
University of Washington Department of Global Health
HIV Research: The foundation has donated a grand total of US$287 million to various HIV/AIDS researchers. The money was split between sixteen different research teams across the world, on the condition that they share their findings with one another.[25]
Aeras Global TB Vaccine Foundation
Visceral Leishmaniasis Research
...
مگه حتمن شخصی باید کاری رو مفتی و بدون سود شخصی انجام بده تا خدمت به بشریت محصوب بشه ؟:68:
همین کمپانی اپل و محصولاتش یکی از بزرگترین خدمات به بشریت هست . کمپانی و محصولاتی که استیو جابز از خودش به جا گذاشته دید ما نسبت به تکنولوژی رو تغییر داده . امیدوارم بعد از اون این شرکت همین طوری درست و حسابی باقی بمونه چون مابین سالهای ۸۵ تا ۹۷ که جابز اپل رو ترک کرده بود ، اپل به شدت افت پیدا کرد تا اینکه دوباره برگشت .
خیر، ولی یک کمپانی به بزرگی Apple که بارها دیدهایم چگونه با استثمار کارگران بدبخت چینی و جهان سومی به دنبال سود شخصی خود بوده است و
هرگز هم ندیدهایم به هیچکس مگر خودش سودی رسانده باشد، از دید منطقی و مهمتر از آن اخلاقی، آن اندازه قابل احترام نیست که بخواهیم برای
مرگ بنیانگذار سرد و منفعتپرست آن خودمان را ناراحت کنیم. در حقیقت باید خوشحال بود که همچین آدمی زودتر رفت و جا را برای دیگران باز کرد.
Apple's Chinese workers treated 'inhumanely, like machines'
An investigation into the conditions of Chinese workers has revealed the shocking human cost of producing the must-have Apple iPhones and iPads that are now ubiquitous in the west.
The research, carried out by two NGOs, has revealed disturbing allegations of excessive working hours and draconian workplace rules at two major plants in southern China. It has also uncovered an "anti-suicide" pledge that workers at the two plants have been urged to sign, after a series of employee deaths last year.
...
■ Excessive overtime is routine, despite a legal limit of 36 hours a month. One payslip, seen by the Observer, indicated that the worker had performed 98 hours of overtime in a month.
■ Workers attempting to meet the huge demand for the first iPad were sometimes pressured to take only one day off in 13.
■ In some factories badly performing workers are required to be publicly humiliated in front of colleagues.
■ Crowded workers' dormitories can sleep up to 24 and are subject to strict rules. One worker told the NGO investigators that he was forced to sign a "confession letter" after illicitly using a hairdryer. In the letter he wrote: "It is my fault. I will never blow my hair inside my room. I have done something wrong. I will never do it again."
■ In the wake of a spate of suicides at Foxconn factories last summer, workers were asked to sign a statement promising not to kill themselves and pledging to "treasure their lives".
http://www.guardian.co.uk/technology/2011/apr/30/apple-chinese-workers-treated-inhumanely
کمپانیای که کارگران خود را وادار به گرو گذاری و وثیقه گذاشتن برای خودکشی نکردن میکند!!؟ و ما باید خودمان را برای مرگ بنیانگذار چنین سیستم کثیفی ناراحت کنیم؟
sonixax
10-07-2011, 02:09 AM
استيو جابز بناينگذار اپل است ، شايعه است كه اپل با كارگران فلان كرده ، پ استيو جابز آدم بدي است !
نمونه هاي ديگر :
آلبرت آينشتاين پدر بمب هسته اي است ، بمب بر سر مردم فرود أمد ، پس آينشتاين آدم كش است .
ماركس نظريه پرداز اصلي ماركسيسم و كمونيسم است ، كمونيست ها جنايت كرده اند ، پس ماركس جنايتكار است .
اين مدل توجيهات غير عقلاني و احساسي هستند .
اگر من بر اين باورم كه شركتي كارگران را استثمار ميكند !!!!!!!!!!!!!!!!! نبايد از توليدات آن شركت هم استفاده كنم و آن را تحريم ميكنم . حال آيا شما كه اينچنين به جنگ اين سيب وا مانده رفته ايد و اخلاقيات هم برايتان خيلي مهم است ،اين كار به اين سادگي را انجام داده ايد ؟
Mehrbod
10-07-2011, 09:37 PM
استيو جابز بناينگذار اپل است ، شايعه است كه اپل با كارگران فلان كرده ، پ استيو جابز آدم بدي است !
نمونه هاي ديگر :
آلبرت آينشتاين پدر بمب هسته اي است ، بمب بر سر مردم فرود أمد ، پس آينشتاين آدم كش است .
ماركس نظريه پرداز اصلي ماركسيسم و كمونيسم است ، كمونيست ها جنايت كرده اند ، پس ماركس جنايتكار است .
اين مدل توجيهات غير عقلاني و احساسي هستند .
بسی خندیدم میلاد :21:
پس کارگرانی که از سوی یک کمپانی استثمار میشوند و این قبیل امور هیچ ربطی به مالک کمپانی ندارند. اصلا به صاحب کمپانی چه واقعا؟ :39:
تعریف بنیانگذار هم «ایدهپرداز» نیست برادر، بنیانگذار یک کمپانی هم یک ایدهپرداز فیلسوف نیست. فیلسوف با کسی قرارداد نمیبندد، کمپانی ندارد و بهرهکِشی و استثمار نمیکند!
اینکه «استیو جابز» در استثمار کارگران کمپانی خودش (که اگر نمیدانید، بیشتر از چندی هم از کنارهگیری او نمیگذرد و تا همین چند ماه پیش همه
امور زیر نگر وی بود) بیتقصیر بوده مانند این است که بگوییم خامنهای در کشتن مخالفان خود بیتقصیر است، چرا که با دست خود کسی را نکشته است!!
اگر من بر اين باورم كه شركتي كارگران را استثمار ميكند !!!!!!!!!!!!!!!!! نبايد از توليدات آن شركت هم استفاده كنم و آن را تحريم ميكنم . حال آيا شما كه اينچنين به جنگ اين سيب وا مانده رفته ايد و اخلاقيات هم برايتان خيلي مهم است ،اين كار به اين سادگي را انجام داده ايد ؟
نخست آنکه خود من هم آیپد و هم آیفون دارم و آنها را ابزارهای نه چندانی بدی نمیدانم، خیلی ویژه هم نمیبینم و در بسیاری جاها هم البته بدردنخور هستند.
اما اینکه چگونه میتوان با چنین کمپانیهای استثمارگر بزرگی جنگید دیگر به استراتژی مقابله کردن و .. برمیگردد که از فرهشت این جستار بیرون است،
کوتاه اینکه به به شخصه و در جایگاه خودم، «بویکات» کردن و تحریم را موثر نمیدانم، چراکه خرید کردن یا نکردن یک آدم تنها مانند من که نفوذ چندانی هم روی
دیگران ندارد به جایی نمیرسد، ولی اگر نفوذ و اعتبار بسیار بالایی داشته باشم (پاپ بندیکت) آنگاه تحریم کردن یک ابزار بسیار موثر و خوب به شمار خواهد رفت.
همه اینها اما، در واقعیت امر و اینکه چه کسی استثمارگر است و چرا شایسته احترام نیست دگرش و تفاوتی ایجاد نمیکند.
در آخر اینکه «ریچارد استالمن»، پدر اوپن سورس و بنیانگذار «copyleft» هم در راستای مرگ استیو جابز، در وبلاگ خود نوشت:
6 اکتبر 2011 (استیو جابز)
استیو جابز، سردمدار کامپیوتری و یک دزد خوشنما ساخته شده (cool)، کسی که احمقها را از حقوق خود محروم میکرد، مرد.
نگر من همانگونه است که شهردار شیکاگو «هارولد واشینگتن» درباره شهردار فاسد پیشین خود «دالِی» گفت: «از اینکه او مرده خوشحال نیستم، ولی از اینکه دیگر نیست چرا».
هیچکس شایسته مرگ نیست - نه جابز، نه بیل گیتس و نه کسانی که شرارتهای بزرگتری از اینها انجام دادهاند. ولی همه ما شایسته پایان یافتن تاثیرات بدنهاد و مخربانه جابز در جهان کامپیوتر هستم.
شوربختانه، این تاثیرات همچنان پس از مرگ او ادامه دارند. ما تنها میتوانیم امیدوار باشیم که جانشینان وی، در تلاشهای خود در دنباله روی از میراث او، ناموفقتر باشند.
06 October 2011 (Steve Jobs)
Steve Jobs, the pioneer of the computer as a jail made cool, designed to sever fools from their freedom, has died.
As Chicago Mayor Harold Washington said of the corrupt former Mayor Daley, "I'm not glad he's dead, but I'm glad he's gone." Nobody deserves to have to die - not Jobs, not Mr. Bill, not even people guilty of bigger evils than theirs. But we all deserve the end of Jobs' malign influence on people's computing.
Unfortunately, that influence continues despite his absence. We can only hope his successors, as they attempt to carry on his legacy, will be less effective.
sonixax
10-07-2011, 10:34 PM
بسی خندیدم میلاد
پس کارگرانی که از سوی یک کمپانی استثمار میشوند و این قبیل امور هیچ ربطی به مالک کمپانی ندارند. اصلا به صاحب کمپانی چه واقعا؟
تعریف بنیانگذار هم «ایدهپرداز» نیست برادر، بنیانگذار یک کمپانی هم یک ایدهپرداز فیلسوف نیست. فیلسوف با کسی قرارداد نمیبندد، کمپانی ندارد و بهرهکِشی و استثمار نمیکند!
اینکه «استیو جابز» در استثمار کارگران کمپانی خودش (که اگر نمیدانید، بیشتر از چندی هم از کنارهگیری او نمیگذرد و تا همین چند ماه پیش همه
امور زیر نگر وی بود) بیتقصیر بوده مانند این است که بگوییم خامنهای در کشتن مخالفان خود بیتقصیر است، چرا که با دست خود کسی را نکشته است!!
اگر فکر میکنی که استیو جابز مالک کمپانی اپل بوده !!!! اصلن من با شما بحثی ندارم چون در این صورت از هیئت مدیره و سهام و ... چیزی نمیدانی ! استیو جابز تنها کی از بنیانگذاران اپل بوده نه مالکش ! یعنی خداییش فکر میکنی اپل یک نفر مالک داشته ؟ :21:
در ضمن یک بار نوشتم ، اگر این طوری فکر میکنید - پس آلبریت آینشتان در کشتار مردم ژاپن دخالت داشته .
نخست آنکه خود من هم آیپد و هم آیفون دارم و آنها را ابزارهای نه چندانی بدی نمیدانم، خیلی ویژه هم نمیبینم و در بسیاری جاها هم البته بدردنخور هستند.
اما اینکه چگونه میتوان با چنین کمپانیهای استثمارگر بزرگی جنگید دیگر به استراتژی مقابله کردن و .. برمیگردد که از فرهشت این جستار بیرون است،
کوتاه اینکه به به شخصه و در جایگاه خودم، «بویکات» کردن و تحریم را موثر نمیدانم، چراکه خرید کردن یا نکردن یک آدم تنها مانند من که نفوذ چندانی هم روی
دیگران ندارد به جایی نمیرسد، ولی اگر نفوذ و اعتبار بسیار بالایی داشته باشم (پاپ بندیکت) آنگاه تحریم کردن یک ابزار بسیار موثر و خوب به شمار خواهد رفت.
همه اینها اما، در واقعیت امر و اینکه چه کسی استثمارگر است و چرا شایسته احترام نیست دگرش و تفاوتی ایجاد نمیکند.
پس شما بر خلاف ادعایتان به اخلاقیاتی که مدام ازش دم میزنید پایبند نیستید ! چرا که استفاده ار محصولات شرکتی که کارگران را استثمار میکند غیر اخلاقیست . موضوع خیلی صریح و روشن است و نیازی نیست بیشتر توضیح بدهم .
برای مثال خود من محصولات شرکت رانی را استفاده نمیکنم چرا که برای تولیدشان از کودکان زیر سن بیگاری میکشد . خیلی موضوع روشن است .
در آخر اینکه «ریچارد استالمن»، پدر اوپن سورس و بنیانگذار «copyleft» هم در راستای مرگ استیو جابز، در وبلاگ خود نوشت:
دلیل نمیشود که هر خری هر آنچه نوشت را در بوغ و کرنا کنیم و همه جا جار بزنیم . کسی که پس از مرگ یک انسان که خدمات بیشماری به بشریت کرده در باره اش چنین مینویسد موجو سخیف و ۱۰۰% حسود است .
اگر این مردیکه ی بیشعور اینچنین در باره ی جابز نوشته ، رییس جمهور آمریکا درست برعکسش را گفته ! اینکه چه کسی چه حرفی را زده دلیل بر این نمیشود که حتمن درست گفته .
اگر قرار بود بنده در تمجید از جابز به گفتار افراد روی بیاورم زود تر از اینها هزاران گردن کلفت و آدم حسابی خیلی بهتر از اینها را در باره اش گفته اند و میتوانستم نقل قول کنم .
من میگویم جابز به بشریت خدمت کرده ، شاهدش هم تمام وسایل و کمپانی که از خود به جای گذاشته است - طوری که حتا مخالفینش با اینکه میگویند جابز یک عوضی تمام عیار بوده و کارگران را فلان کرده و هزاران دروغ و شایعه ی دیگر باز هم نمیتوانند حد اقل برای ظاهر سازی هم که شده از تولیدات و محصولات این موجود جانی و روانی و عوضی و انگل روی زمین استفاده نکنند :71:
Mehrbod
10-07-2011, 11:16 PM
اگر فکر میکنی که استیو جابز مالک کمپانی اپل بوده !!!! اصلن من با شما بحثی ندارم چون در این صورت از هیئت مدیره و سهام و ... چیزی نمیدانی ! استیو جابز تنها کی از بنیانگذاران اپل بوده نه مالکش ! یعنی خداییش فکر میکنی اپل یک نفر مالک داشته ؟ :21:
در ضمن یک بار نوشتم ، اگر این طوری فکر میکنید - پس آلبریت آینشتان در کشتار مردم ژاپن دخالت داشته .
فهم آن آن اندازه هم سخت نیست. یک کمپانی با بازرگانی و تجارت سر و کار دارد (پول، استخدام، کار) و پیوندی با ایدئولوژی (فلسفه، انگارش، دانش و علم).
یک کمپانی قرار داد میبندد، نگرهپرداز برای نگرهپردازی با کسی قرار داد نمیبندد.
یک کمپانی کارگر استخدام میکند، نگرهپرداز کمپانی ندارد و کسی را استخدام نمیکند.
در نهایت اینکه اینشتن هم در ساخت بمب اتم نقش داشت ولی نقشی بسیار کم و مهمتر از آن نامستقیم.
پس یک CEO که در راس یک کمپانی قرار دارد و در تصمیمات کمپانی مانند استخدام، کارمزد کارمندان خود و خرید
و فروش کالایهای کمپانی دخالت مستقیم دارد، به هیچ روی برابر نیست با یک دانشمند که روی ایدههای خود کار میکند.
امیدوارم این درس رایگان در فهم تفاوت میان «دانشمند» و «CEO» سودمند بوده باشد.
پس شما بر خلاف ادعایتان به اخلاقیاتی که مدام ازش دم میزنید پایبند نیستید ! چرا که استفاده ار محصولات شرکتی که کارگران را استثمار میکند غیر اخلاقیست . موضوع خیلی صریح و روشن است و نیازی نیست بیشتر توضیح بدهم .
برای مثال خود من محصولات شرکت رانی را استفاده نمیکنم چرا که برای تولیدشان از کودکان زیر سن بیگاری میکشد . خیلی موضوع روشن است .
سفسته تو هم بدی: مانند ایران که در برابر نقض حقوق بشر خود رو به آمریکا میکند میگوید تو هم بدی!
بد بودن و نااخلاقی بودن من در اینجا دو سفسته است، یکی سفسته تو هم بدی که گفتیم و دیگری پرداختن به سخنگو (من) به جای سخن.
شما حتی اگر نشان دهید که من یک آدمکش جانی بسیار بد هستم نیز، در اینکه استیو جابز در
جایگاه CEO یکی از بزرگترین کمپانیهای جهان چه آدم کثیفی بوده دگرشی ایجاد نمیکند: منطق دو دو تا چهارتا.
من میگویم جابز به بشریت خدمت کرده ، شاهدش هم تمام وسایل و کمپانی که از خود به جای گذاشته است - طوری که حتا مخالفینش با اینکه میگویند جابز یک عوضی تمام عیار بوده و کارگران را فلان کرده و هزاران دروغ و شایعه ی دیگر باز هم نمیتوانند حد اقل برای ظاهر سازی هم که شده از تولیدات و محصولات این موجود جانی و روانی و عوضی و انگل روی زمین استفاده نکنند :71:
خوب این دیدگاه کوتهبینانه تو است که فکر میکنی اگر کسی یک ابزار را خرید حتما
پذیرفته که خوب است - چیزی در اندازه همانکه اگر کسی با PHP کار کرد، پس «قلبا» پذیرفته که بهتر است.
من در جایگاه کاری خود و از آنجاییکه در شرکت نیاز به کار مداوم با Apple و برنامهنویسی روی پلتفرم آن داشتهام
به خرید ابزارهای آن روی آوردهام و چنانکه گفتم، ابزارهای آنچنان بدی هم نیستند، ولی چیز ویژهای هم ندارند.
بکارگیری گسترده یک ابزار (Apple, PHP, Windows, ...) ≠ خوب بودن آن ابزار
sonixax
10-07-2011, 11:51 PM
فهم آن آن اندازه هم سخت نیست. یک کمپانی با بازرگانی و تجارت سر و کار دارد (پول، استخدام، کار) و پیوندی با ایدئولوژی (فلسفه، انگارش، دانش و علم).
یک کمپانی قرار داد میبندد، نگرهپرداز برای نگرهپردازی با کسی قرار داد نمیبندد.
یک کمپانی کارگر استخدام میکند، نگرهپرداز کمپانی ندارد و کسی را استخدام نمیکند.
در نهایت اینکه اینشتن هم در ساخت بمب اتم نقش داشت ولی نقشی بسیار کم و مهمتر از آن نامستقیم.
پس یک CEO که در راس یک کمپانی قرار دارد و در تصمیمات کمپانی مانند استخدام، کارمزد کارمندان خود و خرید
و فروش کالایهای کمپانی دخالت مستقیم دارد، به هیچ روی برابر نیست با یک دانشمند که روی ایدههای خود کار میکند.
امیدوارم این درس رایگان در فهم تفاوت میان «دانشمند» و «CEO» سودمند بوده باشد.
پس پیدا شد که فرق سهام دار و هیئت مدیره و کارمند و مالک و رئیس و هزار و یک کوفت دیگر را نمیدانی ! بهتر است در این مورد دیگر بحثی نکنیم .
سفسته تو هم بدی: مانند ایران که در برابر نقض حقوق بشر خود رو به آمریکا میکند میگوید تو هم بدی!
بد بودن و نااخلاقی بودن من در اینجا دو سفسته است، یکی سفسته تو هم بدی که گفتیم و دیگری پرداختن به سخنگو (من) به جای سخن.
شما حتی اگر نشان دهید که من یک آدمکش جانی بسیار بد هستم نیز، در اینکه استیو جابز در
جایگاه CEO یکی از بزرگترین کمپانیهای جهان چه آدم کثیفی بوده دگرشی ایجاد نمیکند: منطق دو دو تا چهارتا.
شاخک های سفسطه گیریت هم که دیگر خوب کار نمیکند ! من نگفتم تو بدی ! گفتم اگر به اخلاقیاتی مدام ازش دم میزنی پایبندی نباید از محصولات این دیو بی شاخ و دم استفاده کنی .
یک مثالی در بین ما بود که میگفتیم طرف میخواد دیفرنت بزنه ، به نظرم شما از اون دسته از افرادی .
چیزی که توضیح دادم یکی از پایه ای ترین و پیش پا افتاده ترین مسایل در اخلاقیات است که گویا شما ازش بی خبرید :3:
اگر یک سری بروی پیش طرفداران محیط زیست دو زاریت میوفتد .
خوب این دیدگاه کوتهبینانه تو است که فکر میکنی اگر کسی یک ابزار را خرید حتما
پذیرفته که خوب است - چیزی در اندازه همانکه اگر کسی با PHP کار کرد، پس «قلبا» پذیرفته که بهتر است.
در آن بحث PHP که نشانت دادیم رسمن پرت و پلا میگفتی و حتا منبعت هم خودش نمیدانست چی گفته باقیش پیشکش :21:
من در جایگاه کاری خود و از آنجاییکه در شرکت نیاز به کار مداوم با Apple و برنامهنویسی روی پلتفرم آن داشتهام
به خرید ابزارهای آن روی آوردهام و چنانکه گفتم، ابزارهای آنچنان بدی هم نیستند، ولی چیز ویژهای هم ندارند.
ما به این میگوییم بهانه !
اینکه شما در شرکتی کار میکرده اید و مجبور بوده اید روی پلتفرم اپل برنامه بنویسید و ... در حقیقت یعنی اینکه شما خودتان در آنچه بالاتر ادعایش را میکنید به همان اندازه ی استفاده تان سهیم بوده اید . یعنی حضرت عالی که مدعی هستید جابز یک آدم پدر سوخته ای بیش نیست با استفاده از محصولات اپل و کار کردن در شرکتی که همه ی دار و ندارش با اپل است دارید به همان اندازه ی استفاده ات و همان حدودن ۱۰۰۰ دلار پولی که برای خرید دیوایس ها داده ای و ... به بزرگتر شدن اپل کمک میکنی - پس به همان اندازه در استثمار آن کارگران بدبخت و بی نوای چینی که برایشان سینه سپر کرده ای سهیمی .
پس اگر واقعن به اخلاقیاتی که چپ و راست ازش دم میزنی پایبندی ، هم میروی در یک شرکتی که آویزون اپل نباشه کار پیدا میکنی و هم بیخیال محصولات اپل میشوی تا در آن استثمار سهیم نباشی .
من بر این باور نیستم که اپل کارگران را استثمار میکند و به عکس میدانم که لینکهایی که پیشتر نوشتی مشتی دروغ بر علیه یکی از برترین های تکنولوژی در جهان است به همین دلیل بنده از محصولات اپل استفاده میکنم - خیلی هم راضی هستم و بر خلاف شما برای اینکه خودم را آدم خفن و دیفرنتی جلوه بدهم نمیگویم چیز ویژه ای هم ندارند ! :3:
البته شاید هم شما هدفت این نباشد که خودت را خفن و دیفرنت جلوه بدهی و ممکن است که اصلن از کارکرد سیستم های اپل سر در نیاورده باشی و برای همین به نظرت چیز ویژه ای ندارند که با توجه به میزان اطلاعات شما تا آنجایی که ما دیده ایم این حدس دوم مزخرف و چرندی بیش نیست .
بکارگیری گسترده یک ابزار (Apple, PHP, Windows, ...) ≠ خوب بودن آن ابزار
باز هم زدی توی همان سخنان بی ارزش و پوچ قبلی که نه تنها نتوانستی اثباتشان کنی ، بلکه دست آخر در آمد که منابعت هم آبدوخیاری و بی ارزش هستند و همان طوری که در همان بحث هم گفت دست پیشی گرفته شدندی که پس نیفتندی :3: حالا برای خفن تر نشان دادن استدلال ۴ تا چارت و عکس و بنچمارک هم از یه جایی میپیچونیم میذاریم - کسی که نمیره بگرده سرچشمه رو پیدا کنه ، کی به کیه !؟ :71:
بکارگیری گسترده از یک ابزار برابر با خوب بودن آن ابزار نیست (البته نه همیشه - در همان داستان PHP نشانت دادیم یک نمونه اش را) ، ولی برابر با مفید بودن آن ابزار در راستای کاربردش است . اگر درکش برایت سخت است مشکل من نیست .
مهربد جان ، هر آنچه را برای اولین بار خواندی فوری باور نکن یک مقداری بیشتر بچرخ و تحقیق کن شاید آن نوشته ی اولیه اشتباه کرده باشد یا شاید معتبر نباشد .
گویا این آدم بهره کش و استثمار کننده و از بیخ عوضی ! از خودش هم بهره کشی میکرده و خودش را هم به استثمار کشیده بوده به خاطر سود شخصی ماهیانه ۱ دلاریش :
http://www.independent.co.uk/life-style/gadgets-and-tech/news/steve-jobs-banks-his-1-salary-loses-500m-1232618.html
دست آخر هم اگر تند نوشتم امیدوارم از من دلخور نشوی ، چون من هم از تندی های شما در بحث ها دلگیر نمیشوم :53:
sonixax
10-08-2011, 12:10 AM
کمپانیای که کارگران خود را وادار به گرو گذاری و وثیقه گذاشتن برای خودکشی نکردن میکند!!؟
راستی ، یک چیزی را یادم رفت بگویم برایت که به این نوشته ی سراسر از روی نا آگاهیت مربوط میشود .
وقتی شخصی برای یک کمپانی کار میکند بیمه ی آن شرکت میشود - اگر در طول مدت کارکردنش در محیط کار برای آن شخص هر اتفاقی بیوفتد بیمه اش خسارتش را میدهد تازه با حقوق .
عده ای هم همیشه پیدا میشوند که سر کار یک بلایی سر خود میاورند تا خسارت بگیرند (حتمن هم میدانی که همه ی خودکشی ها به مرگ منجر نمیشوند) اگر طرف بخواهد برای دریافت خسارت چنین کاری بکند که تکلیف روشن است ، در مواردی هم طرف خودش را قربانی میکند تا از پولی که به جیب میزند یک چیزی به خانواده اش برسد به ثروت خانوادگیش هم ربطی ندارد - من یک موجودی را میشناسم به نام اشکان که خیلی هم وضع مالی توپی دارند ولی از این مدل کارها میکرد .
اگر شما به این مدل افراد میگویید کارگر زحمت کش - ما بهشان میگوییم دزد بی پدر و مادر !
اصولن یکی از دلایلی که من رابطه ی خوبی با سوسیالیسم و طرفدارانش ندارم این است که بیش از حد پر توقع هستند .
خیلی حرف است که از تمام محصولات و دستاورد های یک شرکت یا کشور استفاده کنی و بدون آنها زندگیت باز میگردد به دوران غار نشینی و چپ و راست هم پشت سر آن نظام بد بگویی :22:
سوسیالیسم ها نه در شعار ولی در عمل این طوری هستند :
اگر نمیتوانی مثل کسی باشی ، وی را مثل خودت بکن . (دست آخر هم دنیا رو به گند بکش)
بهترین راه برای عملی کردن چنین شعاری چیست ؟ تبلیغات منفی و ترور شخصیتی و ...
Theodor Herzl
10-08-2011, 03:34 AM
من که نمیگویم استیو جابز فرشته بود ، ولی محصولاتی که کمپانی او عرضه کرد انقلابی در عرصه تکنولوژی بود ، ظلم به کارگران کارخانه جنبه خلاقیت او در تولید این محصولات و اداره کردن یک تیمی که بهترین بهترینها هستند زیر سوال نمیبرد.
sonixax
10-08-2011, 12:32 PM
من که نمیگویم استیو جابز فرشته بود ، ولی محصولاتی که کمپانی او عرضه کرد انقلابی در عرصه تکنولوژی بود ، ظلم به کارگران کارخانه جنبه خلاقیت او در تولید این محصولات و اداره کردن یک تیمی که بهترین بهترینها هستند زیر سوال نمیبرد.
دقیقن :53: آن هم ظلمی که اثبات نشده تازه بشود هم چیزی از ارزش های این آدم کم نمیکند .
پیتر سلر هم آدم خوبی نبود ، ولی آیا این بد بودنش ربطی به هنرش داشت ؟!
sonixax
10-08-2011, 01:26 PM
http://www.zoomit.ir/articles/tablet/item/1202-india-to-launch-worlds-cheapest-tablet
هندی ها با معرفی تبلت صفحه لمسی Aakash، بازار تبلت را تکان دادند. Aakash از مرور صفحات وب و پخش ویدیو پشتیبانی می کند و باتری آن نیز سه ساعت دوام می آورد. این تبلت اندرویدی دارای دو پورت USB نیز می باشد. حال سئوال این است که چطور ممکن است که تبلت با این امکانات، 35 دلار قیمت داشته باشد؟ 35 دلار برای یک هاب USB قیمت مناسبی است اما برای یک تبلت لمسی واقعا ارزان است!
Aakash به معنی "آسمان" می باشد. Kapil Siba، وزیر توسعه منابع انسانی هند اعلام کرده که در فاز اول 500 دستگاه از این تبلت برای آزمایش بین دانش آموزان هندی مقیم پایتخت توزیع می شود. او همچنین گفت: دولت قصد دارد 100 هزار دستگاه از این تبلت را خریداری و بین دانش آموزان توزیع کند. Siba امیدوار است که در چند سال آینده تعداد تبلت های توزیع شده بین دانش آموزان هندی به حدود 10 میلیون دستگاه برسد. Siba همچنین گفت:
ثروتنمندان به دنیای دیجیتال دسترسی دارند اما مردم عادی و فقراء از این قاعده مستثنی هستند
تبلت Aakash توسط یک شرکت انگلیسی به نام DataWind و دانشگاه فناوری هند طراحی شده است. یکی از دلایل ارزانی قیمت آن نیز تولید دستگاه در هند و استفاده از نیروی انسانی ارزان قیمت این کشور می باشد.
sonixax
10-14-2011, 11:58 AM
دنیس ریچی، خالق C درگذشت (http://azadrah.net/2011/10/dennis-ritchie-creator-of-c-died/):2:
دنیس ریچی (http://en.wikipedia.org/wiki/Dennis_Ritchie) – Dennis Ritchie – که بیشتر به خاطر ساخت زبان C و همکاریاش در ساخت سیستم عامل یونیکس شناخته میشد، پس از یک دوره طولانی تحمل یک بیماری ناشناس در سن ۷۰ سالگی درگذشت. خبر فوت او توسط دوست و همکار گذشتهی او، راب پایک – Rob Pike – در پیامی (https://plus.google.com/u/2/101960720994009339267/posts/ENuEDDYfvKP?hl=en) در گوگل+ اعلام شد: «من ایمان دارم که هستند کسانی که از عظمت مشارکتهای او قدردانی و بطور شایستهای برای فوت او سوگواری میکنند. او مردی ساکت و مرموز بود، اما همچنین یک دوست، همکار و همیار برای من بود و مسلما دنیا یک ذهن برتر را از دست داد.»
کارهای ریچی با کِن تامپسون – Ken Thompson – در ساخت سیستم عامل یونیکس، آنها را به دریافت جایزهی Turing در سال ۱۹۹۳، مدال IEEE Hamming در سال ۱۹۹۰، مدال ملی فناوری در سال ۱۹۹۹، و جدیدترین آنها، جایزهی ژاپن برای اطلاعات و ارتباطات در سال ۲۰۱۱، رهنمود کرد.
یونیکس از تلاشهای ریچی و همکارانش برای ساخت یک سیستم عامل سادهتر، تمیزتر ساخته شد و بعنوان یک واکنش به «سندرم سیستم بزرگ – big system syndrome» چیزی که آنها در سیستم عاملهای معاصر میدیدند، بود. از روزهای اول در آزمایشگاه Bell در سالهای ۱۹۷۰، یونیکس باورهای مردم را دربارهی آنچه که به عنوان سیستم عامل تعریف شده بود را تغییر داد. یونیکس تنها کد نبود، بلکه یک فرهنگ حول ایدههایی مثل اتصال برنامههای کوچک از طریق pipeها بود. این همان فرهنگ یونیکس بود که باعث شد لینوس ترووالدز لینوکس، سیستم عامل مشابه یونیکس را بسازد. زبان برنامهنویسی C، که یونیکس به وسیلهی آن نوشته شده بود، تبدیل به یک زبان بالفعل برای سیستمها، برنامهها و برنامهنویسی توکار شد و هنوز هم یکی از پرطرفدارترین زبانها در دنیا است؛ ریچی یکبار درباره ساخت این زبان گفت «C دمدمی، ناقص و یک موفقیت بزرگ است.»
همانطور که توسط Tim Bray (http://www.tbray.org/ongoing/When/201x/2011/10/12/DMR) اشاره شده است (ویرایشگر خصوصیات XML)، ریچی همچنین ایدهی معرفی زبانهای جدید بوسیله برنامه «Hello World»، رشتههای بایتی null-terminating، ساخت پروسهها بوسله ایجاد دوبارهی پروسههای موجود، و نوشتن سیستمعاملها در یک زبان برنامهنویسی کامپایل شدهی مستقل از ماشین بود. Bray میگوید «غیر ممکن است – کاملا غیر ممکن است – که در مورد بدهیای که حرفهی من به دنیس ریچی دارد اغراق کرد، من در دنیایی زندگی میکنم که او برای خلقش بیش از سی سال تلاش کرد.»
Mehrbod
10-15-2011, 10:27 PM
من که نمیگویم استیو جابز فرشته بود ، ولی محصولاتی که کمپانی او عرضه کرد انقلابی در عرصه تکنولوژی بود ، ظلم به کارگران کارخانه جنبه خلاقیت او در تولید این محصولات و اداره کردن یک تیمی که بهترین بهترینها هستند زیر سوال نمیبرد.
ولی همچنان اخلاقی نیست. با بزرگ کردن استیو جابز و شیوه مدیریت ظاهرا خلاقانه آن، در واقع شما میگویید که «هدف راه رسیدن را توجیه میکند» که میدانیم نادرست است.
همان کار استیو جابز، که به شما اطمینان میدهم خلاقیت چندانی هم دربر نداشته را کسان دیگری هم دیر یا زود پیادهسازی
میکردند اگرنه، ایده ساختن و کار کردن با ابزارهای کوچک هوشمند و ... را نزدیک به 30 سالی میشود که در فیلمهای گوناگون دیدهایم.
khayyam
04-14-2012, 04:29 AM
385
http://www.radiofarda.com/content/f3_robots_human_brain/24518860.html
«ديميتری ايتسکوف»، کارآفرين روسی، که رهبری يک پروژه تحقيقاتی پيشرفته، موسوم به «آواتار»، را برعهده دارد می گويد: « تا ده سال ديگر می توان ذهن انسان را به روبات انتقال داد و بدين ترتيب رؤيای هميشگی «زندگی جاودان» بشر را جامه عمل پوشاند.»
به نوشته روزنامه انگليسی «دِيلی مِيل»، ايتسکوف ادعا می کند که ۳۰ دانشمند را برای رسيدن به اين هدف استخدام کرده و در حال حاضر نيز به دنبال دانشمندان ديگری است که به پيشبرد پروژه کمک کنند. وی می گويد: «اين پروژه به سوی تجسم بخشيدن به جاودانگی بشر حرکت می کند.»
برنامه مد نظر ديميتری ايتسکوف «پيوند» هوشياری انسان به پيکر روبات در ده سال آينده است. او اميدوار است در مرحله بعد موفق شود ذهن را بدون استفاده از جراحی بارگذاری (آپلود) کند، و اشخاص بتوانند درون روبات به زندگی خود ادامه دهند در حالی که بدن شان مانند غلافی خالی که می توان آن را به دور انداخت، بی استفاده خواهد شد: «پس از انتقال ذهن شخص به قالب جديد «آواتار»، وی خواهد توانست همچنان به عنوان بخشی از جامعه به زندگی خود ادامه دهد، مردم دوست ندارند بميرند.»
نام اين پروژه از يک فيلم سينمايی ساخته شده توسط «جيمز کامرون» گرفته شده، که در زمانی در آينده اتفاق می افتد، جايی که سربازان با استفاده از کنترل ذهن در بدن موجودات دورگه «انسان - موجود فضايی» نفوذ می کنند و عليه ساکنان جهانی دوردست می جنگند.
ايتسکوف در جريان کنفرانس «آينده جهان در سال ۲۰۴۵»، می گويد: «تلاش بعدی دنيای علم ساخت بدنی جديد برای انسان خواهد بود،» وی درباره شيوه عملکرد بدن انسان در آينده توضيح می دهد: «يک رابط مغز به ماشين برای کنترل بدن و يک سيستم حفظ حيات مغز برای اينکه مغز انسان در خارج از بدن اوليه زنده بماند از اجزای پيکرهای ساخت دست بشر در دنيای آينده خواهند بود.»
ايتسکوف پيش بينی می کند که در مرحله اول، بدن های ساخته شده در اختيار «افراد دارای نقص عضو و اشخاص در حال مرگ» قرار خواهد گرفت.
مدير روسی پروژه «آواتار» می افزايد: «فاز سوم ساخت مغز مصنوعی انسان است، محيطی رايانه ای که می توان ذهن بشر را در آن بارگذاری کرد.»
ايتسکوف می گويد تمايل دارد با آژانس پروژه های تحقيقاتی پيشرفته دفاعی، «دارپا»[DARPA]، در ارتش ايالات متحده همکاری کند. «دارپا» هم اکنون در حال پژوهش بر روی پروژه ای است که در آن نيروها با استفاده از ذهن خود روبات های انسان نما را از فاصله دور در جبهه جنگ هدايت نمايند.
بخش پژوهشی فن آوری های پيشرفته «پنتاگون»، بودجه ای هفت ميليون دلاری برای انجام اين پروژه دريافت کرده و مانند پروژه تحت رهبری ديميتری ايتسکوف روسی، آمريکايی ها نيز نام «آواتار» را برای پروژه خود برگزيده اند.
در متن رسمی بودجه سال ۲۰۱۳ «دارپا» آمده است: «برنامه آواتار رابط ها و الگوريتم هايی را طراحی و ارائه خواهد داد که به سربازان اين امکان را می دهد که به شيوه مؤثر با يک ماشين دوپا و نيمه خودمختار ارتباط برقرار کنند و از آن به عنوان جانشين خود در ميدان استفاده نمايند.»
khayyam
04-14-2012, 04:31 AM
http://www.dw.de/dw/article/0,,15854561,00.html
پژوهشگران در تلاش ساختن نوعی ابرکامپیوتر هوشمند هستند که عملکرد آن شبیه مغز انسان است. بسیاری بیمناک آن هستند که رسیدن بشر به چنین دستاوردی ممکن است پیآمدهای منفی زیادی داشته باشد.
در سال ۱۹۹۳ ورنر وینجی (Verner Vinge)، نویسنده داستانهای تخیلی پیشبینی کرد که ظرف ۳۰ سال دیگر یعنی تا سال ۲۰۲۳ "ما از ابزار تکنیکی ساخت هوشی ابرانسانی برخوردار خواهیم بود و کمی بعد از آن، عصر انسان طبیعی به پایان خواهد رسید.
پایگاه اینترنتی اشپیگلآنلاین دوشنبه (۲ آوریل) مقالهای به قلم توماس گروتار (Thomas Grüter) منتشر کرده که در آن نوشته شده است، اگر چه که هنوز این "هوش ابرانسانی" ساخته نشده، اما پژوهشگران زیادی بر آن شدهاند که مغز انسان را در کامپیوتری شبیهسازی کنند.
توماس گروتار، نویسنده کتاب "باهوشتر از ما؟" مینویسد: دست کم ۲ تن از این محققان ادعا کردهاند که تا چند سال دیگر پروژه خود را به پایان خواهند رساند. هر دو از چنان اعتماد به نفسی در گفتار خود برخوردارند که انسان بیدرنگ میپرسد: «آیا آنها نابغهاند یا شارلاتان؟»
هنری مارکرام (Henry Markram)، کارشناس مغز و اعصاب از آفریقای جنوبی و یکی از دانشمندان اروپایی پروژهای برای ساخت مغز مصنوعی را آغاز کردهاند که با بودجه یک میلیارد یورویی اتحادیه اروپا تأمین مالی میشود. این پروژه باید تا سال ۲۰۲۳ به پایان برسد.
اما علاوه بر آنها گروه Cognetive Computing شرکت کامپیوتری "آی. بی. ام" به ریاست دهارمندرا مودها (Dharmendra Modha) نیز اعلام کرده که با همکاری دانشگاههای مختلف آمریکا در حال کار بر روی سیستمی است که از تواناییهای شناختی مشابه تواناییهای انسان برخوردار است.
گروه کاری مودها در سال ۲۰۰۹ اعلام کرد در ساخت "شبیهساز قشر مغز" به پیشرفتهایی دست یافته است.
این گروه اعلام کرده که توانستهاست قشری از مغز را بسازد که فراتر از کورتکس مغز گربه است. اعضای گروه مودها افزودهاند که این دستاورد آنها را به شبیهسازی قشر مغز انسان بسیار نزدیک کرده است. اما برخی عقیده دارند که این گروه در ارائه ارزش دستاوردهای خود اغراق کرده و دستاورد آن چیزی جز شبیهسازی "مدلی بسیار ساده از سلولهای عصبی" نبوده است. هنری مارکرام که رقیب این گروه محسوب میشود در نامهای مودها (Modha) را به فریب اذهان عمومی متهم کرده است.
اما مارکرام نیز بهتازگی در مصاحبهای با مجله علمی ساینس (Science) اعلام کرده در صورتی که گروه کاری او ۱۰ میلیارد یوریی که به پروژه اختصاص داده شده را دریافت کند، ظرف ۱۰ سال دیگر قادر خواهد بود مغز انسان را شبیهسازی کند.
اما بسیاری از همکاران مارکرام گفتههای او در مورد ساخت "مدلی واحد از مغز انسان" را "مضحک" مینامند. افرادی مانند رودنی داگلاس (Rodney Douglas)، پژوهشگر مغز، کوان مارتین (Kevan Martin) و ریچارد هانلوسر (Richard Hahnloser) از دانشگاه زوریخ معتقدند، هدفی که این گروه مدعی است به آن دست مییابد "غیر واضح" است و ارائه میلیونها یورو برای چنین پروژهای عاقلانه نیست.
آیا این روح مصنوعی مانند انسان است؟
فرض را بر این میگذاریم که پروژه ساخت مغز مصنوعی به فرجام برسد. در آن صورت این انسان مصنوعی چه احساسی خواهد داشت؟ اگر دستگاهی همانند مغز انسان تولید شود، این دستگاه باید بتواند خود را مثل یک "شخصیت آگاه" حس کند.
باید از خود بپرسیم، آیا چنین ابزار هوشمندی از حقوقی هم برخوردار خواهد بود؟ آیا خود را مانند یک انسان درک و حس میکند؟ آیا او هم درد میکشد، اهدافی دارد و میخواهد از زندگی خاصی برخوردار باشد؟
مارکرام قصد دارد با شبیهسازی مغز انسان بیماریهای روانی و مغزی مانند آلزایمر ایجاد کند تا شاید راههای درمان این بیماریها روشن شود. اما آیا او به لحاظ اخلاقی مجاز به ایجاد عامدانه بیماری در این انسان مصنوعی خواهد بود؟
آیا این مغز یا انسان مصنوعی از حق تحصیل و آموزش برخوردار نخواهد بود و نباید برای او کمکهای تحصیلی یا اجتماعی در نظر گرفت؟
اگر روزی قادر شویم سیستمی درست همانند مغز انسان بسازیم، میتوانیم ریزپردازها یا چیپهای کامپیوتری را جایگزین قسمتهای معیوب مغزی کنیم. در ادامه این راه روزی به جایی خواهیم رسید که با جایگزین کردن چیپهای متعدد در کامپیوتر، آگاهی کاملی شبیه آگاهی انسان پدید بیاوریم. در این صورت شاید بر مرگ بیولوژیکی فائق بیاییم.
حتی برخی تصور میکنند که میتوان محتویات مغز انسان را به کامپیوتر انتقال داد. با این حال این پرسش و نگرانی وجود دارد که وجه تمایز مغز و انسان مصنوعی با انسان حقیقی چیست؟ و آیا احساس و حقوقش همچنان پا بر جا خواهد ماند.
Agnostic
04-14-2012, 07:11 PM
http://www.dw.de/dw/article/0,,15854561,00.html
پژوهشگران در تلاش ساختن نوعی ابرکامپیوتر هوشمند هستند که عملکرد آن شبیه مغز انسان است. بسیاری بیمناک آن هستند که رسیدن بشر به چنین دستاوردی ممکن است پیآمدهای منفی زیادی داشته باشد.
در سال ۱۹۹۳ ورنر وینجی (Verner Vinge)، نویسنده داستانهای تخیلی پیشبینی کرد که ظرف ۳۰ سال دیگر یعنی تا سال ۲۰۲۳ "ما از ابزار تکنیکی ساخت هوشی ابرانسانی برخوردار خواهیم بود و کمی بعد از آن، عصر انسان طبیعی به پایان خواهد رسید.
پایگاه اینترنتی اشپیگلآنلاین دوشنبه (۲ آوریل) مقالهای به قلم توماس گروتار (Thomas Grüter) منتشر کرده که در آن نوشته شده است، اگر چه که هنوز این "هوش ابرانسانی" ساخته نشده، اما پژوهشگران زیادی بر آن شدهاند که مغز انسان را در کامپیوتری شبیهسازی کنند.
توماس گروتار، نویسنده کتاب "باهوشتر از ما؟" مینویسد: دست کم ۲ تن از این محققان ادعا کردهاند که تا چند سال دیگر پروژه خود را به پایان خواهند رساند. هر دو از چنان اعتماد به نفسی در گفتار خود برخوردارند که انسان بیدرنگ میپرسد: «آیا آنها نابغهاند یا شارلاتان؟»
هنری مارکرام (Henry Markram)، کارشناس مغز و اعصاب از آفریقای جنوبی و یکی از دانشمندان اروپایی پروژهای برای ساخت مغز مصنوعی را آغاز کردهاند که با بودجه یک میلیارد یورویی اتحادیه اروپا تأمین مالی میشود. این پروژه باید تا سال ۲۰۲۳ به پایان برسد.
اما علاوه بر آنها گروه Cognetive Computing شرکت کامپیوتری "آی. بی. ام" به ریاست دهارمندرا مودها (Dharmendra Modha) نیز اعلام کرده که با همکاری دانشگاههای مختلف آمریکا در حال کار بر روی سیستمی است که از تواناییهای شناختی مشابه تواناییهای انسان برخوردار است.
گروه کاری مودها در سال ۲۰۰۹ اعلام کرد در ساخت "شبیهساز قشر مغز" به پیشرفتهایی دست یافته است.
این گروه اعلام کرده که توانستهاست قشری از مغز را بسازد که فراتر از کورتکس مغز گربه است. اعضای گروه مودها افزودهاند که این دستاورد آنها را به شبیهسازی قشر مغز انسان بسیار نزدیک کرده است. اما برخی عقیده دارند که این گروه در ارائه ارزش دستاوردهای خود اغراق کرده و دستاورد آن چیزی جز شبیهسازی "مدلی بسیار ساده از سلولهای عصبی" نبوده است. هنری مارکرام که رقیب این گروه محسوب میشود در نامهای مودها (Modha) را به فریب اذهان عمومی متهم کرده است.
اما مارکرام نیز بهتازگی در مصاحبهای با مجله علمی ساینس (Science) اعلام کرده در صورتی که گروه کاری او ۱۰ میلیارد یوریی که به پروژه اختصاص داده شده را دریافت کند، ظرف ۱۰ سال دیگر قادر خواهد بود مغز انسان را شبیهسازی کند.
اما بسیاری از همکاران مارکرام گفتههای او در مورد ساخت "مدلی واحد از مغز انسان" را "مضحک" مینامند. افرادی مانند رودنی داگلاس (Rodney Douglas)، پژوهشگر مغز، کوان مارتین (Kevan Martin) و ریچارد هانلوسر (Richard Hahnloser) از دانشگاه زوریخ معتقدند، هدفی که این گروه مدعی است به آن دست مییابد "غیر واضح" است و ارائه میلیونها یورو برای چنین پروژهای عاقلانه نیست.
آیا این روح مصنوعی مانند انسان است؟
فرض را بر این میگذاریم که پروژه ساخت مغز مصنوعی به فرجام برسد. در آن صورت این انسان مصنوعی چه احساسی خواهد داشت؟ اگر دستگاهی همانند مغز انسان تولید شود، این دستگاه باید بتواند خود را مثل یک "شخصیت آگاه" حس کند.
باید از خود بپرسیم، آیا چنین ابزار هوشمندی از حقوقی هم برخوردار خواهد بود؟ آیا خود را مانند یک انسان درک و حس میکند؟ آیا او هم درد میکشد، اهدافی دارد و میخواهد از زندگی خاصی برخوردار باشد؟
مارکرام قصد دارد با شبیهسازی مغز انسان بیماریهای روانی و مغزی مانند آلزایمر ایجاد کند تا شاید راههای درمان این بیماریها روشن شود. اما آیا او به لحاظ اخلاقی مجاز به ایجاد عامدانه بیماری در این انسان مصنوعی خواهد بود؟
آیا این مغز یا انسان مصنوعی از حق تحصیل و آموزش برخوردار نخواهد بود و نباید برای او کمکهای تحصیلی یا اجتماعی در نظر گرفت؟
اگر روزی قادر شویم سیستمی درست همانند مغز انسان بسازیم، میتوانیم ریزپردازها یا چیپهای کامپیوتری را جایگزین قسمتهای معیوب مغزی کنیم. در ادامه این راه روزی به جایی خواهیم رسید که با جایگزین کردن چیپهای متعدد در کامپیوتر، آگاهی کاملی شبیه آگاهی انسان پدید بیاوریم. در این صورت شاید بر مرگ بیولوژیکی فائق بیاییم.
حتی برخی تصور میکنند که میتوان محتویات مغز انسان را به کامپیوتر انتقال داد. با این حال این پرسش و نگرانی وجود دارد که وجه تمایز مغز و انسان مصنوعی با انسان حقیقی چیست؟ و آیا احساس و حقوقش همچنان پا بر جا خواهد ماند.
چند مجله دهه 1340 داشتم بخش علمی اش نوشته بود در سال 2020 بین مریخ و ماه و زمین تور میگذارند و تکنولوژی به قدری پیشرفته میشود که سفر به مریخ برای هرنفر مثل سفر به کشور دیگر میشود . همچنین نوشته بود سرطان معالجه میشود و فقر در آفریقا ریشه کن میشود و ... الان 8 سال به 2020 مانده هیچکدام عملی نشده و تا 2020 هم عملی نخواهد شد.
به نظرم اینکه ساخت روبوتهای خیلی باهوش حالا حالا ها مقدور نیست و این هم تخیلی بیش نیست.
khayyam
04-17-2012, 08:41 AM
آزمایش لیبت (http://en.wikipedia.org/wiki/Benjamin_Libet) یکی از جنجالی ترین مسائل در زمینه علم و فلسفه است و با این تحقیقات جدید باز هم مسئله مشکل تر شده
در آزمایش اولیه بنجامين لیبت متوجه شد که 300 میلی ثانیه قبل از این که ما بخواهیم تصمیمی بگیریم یک پتانسیل عملی در مغز شروع می شود ! و این مسئله کل نظریات ما درباره ی اراده ی آزاد رو دگرگون کرد, در آزمایش های اولیه خیلی ها خطا در آزمایش رو مطرح می کردن ولی در تحقیقات جدید دانشمندان توانستند هفت ثانیه زودتر از شرکت کنندگان، تصمیم آگاهانه آنان را پیش بینى کنند.
http://www.dw.de/dw/article/0,,3269176,00.html
اراده آزاد، توهمى جان سخت؟
آیا براستى انسان داراى اراده آزاد است؟ این پرسش یکى از گره هاى ذهنى فیلسوفان و متفکران رشته هاى علوم انسانى از سده هاى گذشته تاکنون بوده است. کارشناسان در زمینه پژوهش هاى مغزى، با روش هاى تجربى و قابل اندازه گیرى، با دیده تردید به اراده آزاد انسان مى نگرند. تحقیقات جدید ادعا مى کنند که پیش از هر تصمیم گیرى، مى توان به کمک مشاهده فعالیت هاى مغزى انتخاب انسان را پیشگویى کرد.
http://www.daftarche.com/images/imported/2012/04/1.jpg
*سلول عصب. آیا اراده آزاد، در نهایت مکانیسم فیزیکی-شیمیایی جبریای در درون عصبها و میان آنهاست؟
آیا براستى ما انسان ها قادر به تصمیم گیرى آزادانه هستیم؟ نتایج تحقیقات جان–دیلان هاینز از انستیتوى ماکس پلانک در بخش علوم شناختى و مغزى در شهر لایپزیگ آلمان نشان مى دهد که حداقل دراین باره تردیدهاى فراوانى وجود دارد. پیش از آنکه ما آگاهانه تصمیمى بگیریم، بخش هاى معینى از مغز که تصمیم گیرى در آن رخ مى دهند، شروع به فعالیت مى کنند و دچار تغییرات قابل اندازه گیرى مى شوند. متخصصان حتا در حین انجام آزمایشات موفق شدند تصمیم و یا انتخاب افراد را چند ثانیه قبل از اعلام نهایى آنان پیشگویى کنند.
فعالیت هاى مغزى و رابطه آن با تصمیم گیرى
دانشمندان اذعان دارند که ضریب پیشگویى آنان در حال حاضر تنها شصت درصد مى باشد. نتایج این آزمایشات که در آخرین شماره نشریه علمى Nature, Neuroscience انتشاریافته است، درباره امکان پیشگویى این توضیح را ارائه مى دهد که زمان کوتاهى پیش از تصمیم گیرى، سوخت و ساز در مغز در بخش مربوط به این تصمیم گیرى مشخص دستخوش تغییر مى شود. به کمک توموگرافى دانشمندان موفق به مشاهده مصرف مقدار اکسیژن در بخش هاى مختلف مغز شدند. با افزایش فعالیت هاى مغزى قسمت مربوطه در مغز نیاز بیشترى به اکسیژن پیدا مى کند. از این طریق دانشمندان قادر به تعیین محل دقیق فعالیت هاى مغزى مى شوند.
http://www.daftarche.com/images/imported/2012/04/2.jpg
* ایمانوئل کانت - فلسفه او بر پایه خودانگیختگی و آزادی انسان است. با تحقیقات جدید خودانگختگی ذهن را چگونه میتوان توضیح داد؟
هاینز در توضیح رابطه میان فعالیت مغزى و امکان تصمیم گیرى مى گوید: "افکار آدمى به صورت کدها و در شکل الگوهاى فعالیتى تعینى مکانى در مغز دارند." یک برنامه کامپیوترى قادر به شناسایى این الگوها و تشخیص تاثیر آن بر تصمیمات ممکن است. اما سوا از تصمیمات، دانشمندان حتا قادر به تشخیص و یا خواندن افکار دیگران تا درجه معینى هستند. براى مثال تصاویر و یا فیلمى که در مغز انسان در جریان است، از طریق بررسى و رمزگشایى فعالیت هاى مغزى قابل شناسایى هستند.
چگونگى آزمایش
افرادى که در این آزمایشات ساده شرکت جستند، مى بایستى با دست چپ و راست دو کلید را روشن و خاموش مى کردند. زمان براى تصمیم گیرى به اختیار افراد بود، اما همزمان حروف الفبا بر روى صحفه کامپیوتر یک به یک ظاهر شده، و افراد کمى پیش از زمان تصمیم گیرى باید مى گفتند که چه حرفى را مشاهده کرده اند.
اغلب شرکت کنندگان در این آزمایشات حدوداً یک ثانیه قبل از اجراى تصمیم خود، اراده کردند که با کدام دست کلید را خاموش و روشن کنند. با اندازه گیرى فعالیت لایه هاى پیشانى مغز، دانشمندان توانستند هفت ثانیه زودتر از شرکت کنندگان، تصمیم آگاهانه آنان را پیش بینى کنند. به نظر پژوهشگران ناحیه ى دیگرى از مغز، در نزدیکى شقیقه ها، نیز در روند تصمیم گیرى ها مشارکت دارد.
پس از اتخاذ تصمیم در قسمت پیشانى مغز اطلاعات براى اجراى به دیگر بخش هاى مغز نیز فرستاده مى شوند.
معناى این پژوهش براى اراده آزاد
گرچه ظریب درستى پیش بینى ها از درصد مطلقى برخوردار نیست، اما بالاتر از حد میانگین است. به نظر متخصصان درصد خطا ناشى از این مسئله است که روند تصمیم گیرى ها، تا پیش از انتخاب قطعى، تا درجه معینى ناآگاهانه صورت مى گیرد. هاینز اضافه مى کند: "ما فکر مى کنیم که بر حسب قاعده تصمیمات مان آگاهانه صورت مى پذیرند، اما تحقیقات نشان مى دهند که این نظر به شدت مورد تردید است."
هاینز خود اعتراف مى کند که این آزمایشها و بررسى ها بطور نهایى مسئله آزادى اراده انسان را حل نکردهاند. فعل وانفعالات مغزى تنها نشان دهنده برنامه ناآگاهانه براى یک تصمیم گیرى آگاهانه هستند. هنوز روشن نیست که یا انسان پس از شروع روند تصمیم گیرى در مغز قادر به تغییر نظر خود است و یا نه. هاینز بر این عقیده است که "دخالت اراده آزاد در تصمیم گیرى بیانى بسیار مبهم است."
بیست سال پیش، بنجامین لیبت، کارشناس کارکردهاى مغز از امریکا توانسته بود، چند دهم ثانیه زودتر از اتخاذ تصمیمى آگاهانه نشانه اى از مغز را دریافت و ثبت کند. در آنزمان این مشاهده سبب دامن زدن به بحث هاى شدیدى پیرامون واقعیت و یا وجود اراده آزاد شد. اطلاعات لیبت درآندوره اندک و بحث انگیز بودند. اختلاف بسیار کوتاه مدت زمانى در اندازگیرى لیبت نیز یکى دیگر از موانع اصلى در بررسى هاى وى بود. اما ظاهراً نتایج بررسى هاى جدید هرگونه شک و تردید در این زمینه را از میان برداشته است.
khayyam
04-17-2012, 09:05 AM
آزمایش لیبت (http://en.wikipedia.org/wiki/Benjamin_Libet) یکی از جنجالی ترین مسائل در زمینه علم و فلسفه است و با این تحقیقات جدید باز هم مسئله مشکل تر شده
در آزمایش اولیه بنجامين لیبت متوجه شد که 300 میلی ثانیه قبل از این که ما بخواهیم تصمیمی بگیریم یک پتانسیل عملی در مغز شروع می شود ! و این مسئله کل نظریات ما درباره ی اراده ی آزاد رو دگرگون کرد, در آزمایش های اولیه خیلی ها خطا در آزمایش رو مطرح می کردن ولی در تحقیقات جدید دانشمندان توانستند هفت ثانیه زودتر از شرکت کنندگان، تصمیم آگاهانه آنان را پیش بینى کنند.
http://www.dw.de/dw/article/0,,3269176,00.html
اراده آزاد، توهمى جان سخت؟
آیا براستى انسان داراى اراده آزاد است؟ این پرسش یکى از گره هاى ذهنى فیلسوفان و متفکران رشته هاى علوم انسانى از سده هاى گذشته تاکنون بوده است. کارشناسان در زمینه پژوهش هاى مغزى، با روش هاى تجربى و قابل اندازه گیرى، با دیده تردید به اراده آزاد انسان مى نگرند. تحقیقات جدید ادعا مى کنند که پیش از هر تصمیم گیرى، مى توان به کمک مشاهده فعالیت هاى مغزى انتخاب انسان را پیشگویى کرد.
http://www.daftarche.com/images/imported/2012/04/1.jpg
*سلول عصب. آیا اراده آزاد، در نهایت مکانیسم فیزیکی-شیمیایی جبریای در درون عصبها و میان آنهاست؟
آیا براستى ما انسان ها قادر به تصمیم گیرى آزادانه هستیم؟ نتایج تحقیقات جان–دیلان هاینز از انستیتوى ماکس پلانک در بخش علوم شناختى و مغزى در شهر لایپزیگ آلمان نشان مى دهد که حداقل دراین باره تردیدهاى فراوانى وجود دارد. پیش از آنکه ما آگاهانه تصمیمى بگیریم، بخش هاى معینى از مغز که تصمیم گیرى در آن رخ مى دهند، شروع به فعالیت مى کنند و دچار تغییرات قابل اندازه گیرى مى شوند. متخصصان حتا در حین انجام آزمایشات موفق شدند تصمیم و یا انتخاب افراد را چند ثانیه قبل از اعلام نهایى آنان پیشگویى کنند.
فعالیت هاى مغزى و رابطه آن با تصمیم گیرى
دانشمندان اذعان دارند که ضریب پیشگویى آنان در حال حاضر تنها شصت درصد مى باشد. نتایج این آزمایشات که در آخرین شماره نشریه علمى Nature, Neuroscience انتشاریافته است، درباره امکان پیشگویى این توضیح را ارائه مى دهد که زمان کوتاهى پیش از تصمیم گیرى، سوخت و ساز در مغز در بخش مربوط به این تصمیم گیرى مشخص دستخوش تغییر مى شود. به کمک توموگرافى دانشمندان موفق به مشاهده مصرف مقدار اکسیژن در بخش هاى مختلف مغز شدند. با افزایش فعالیت هاى مغزى قسمت مربوطه در مغز نیاز بیشترى به اکسیژن پیدا مى کند. از این طریق دانشمندان قادر به تعیین محل دقیق فعالیت هاى مغزى مى شوند.
http://www.daftarche.com/images/imported/2012/04/2.jpg
* ایمانوئل کانت - فلسفه او بر پایه خودانگیختگی و آزادی انسان است. با تحقیقات جدید خودانگختگی ذهن را چگونه میتوان توضیح داد؟
هاینز در توضیح رابطه میان فعالیت مغزى و امکان تصمیم گیرى مى گوید: "افکار آدمى به صورت کدها و در شکل الگوهاى فعالیتى تعینى مکانى در مغز دارند." یک برنامه کامپیوترى قادر به شناسایى این الگوها و تشخیص تاثیر آن بر تصمیمات ممکن است. اما سوا از تصمیمات، دانشمندان حتا قادر به تشخیص و یا خواندن افکار دیگران تا درجه معینى هستند. براى مثال تصاویر و یا فیلمى که در مغز انسان در جریان است، از طریق بررسى و رمزگشایى فعالیت هاى مغزى قابل شناسایى هستند.
چگونگى آزمایش
افرادى که در این آزمایشات ساده شرکت جستند، مى بایستى با دست چپ و راست دو کلید را روشن و خاموش مى کردند. زمان براى تصمیم گیرى به اختیار افراد بود، اما همزمان حروف الفبا بر روى صحفه کامپیوتر یک به یک ظاهر شده، و افراد کمى پیش از زمان تصمیم گیرى باید مى گفتند که چه حرفى را مشاهده کرده اند.
اغلب شرکت کنندگان در این آزمایشات حدوداً یک ثانیه قبل از اجراى تصمیم خود، اراده کردند که با کدام دست کلید را خاموش و روشن کنند. با اندازه گیرى فعالیت لایه هاى پیشانى مغز، دانشمندان توانستند هفت ثانیه زودتر از شرکت کنندگان، تصمیم آگاهانه آنان را پیش بینى کنند. به نظر پژوهشگران ناحیه ى دیگرى از مغز، در نزدیکى شقیقه ها، نیز در روند تصمیم گیرى ها مشارکت دارد.
پس از اتخاذ تصمیم در قسمت پیشانى مغز اطلاعات براى اجراى به دیگر بخش هاى مغز نیز فرستاده مى شوند.
معناى این پژوهش براى اراده آزاد
گرچه ظریب درستى پیش بینى ها از درصد مطلقى برخوردار نیست، اما بالاتر از حد میانگین است. به نظر متخصصان درصد خطا ناشى از این مسئله است که روند تصمیم گیرى ها، تا پیش از انتخاب قطعى، تا درجه معینى ناآگاهانه صورت مى گیرد. هاینز اضافه مى کند: "ما فکر مى کنیم که بر حسب قاعده تصمیمات مان آگاهانه صورت مى پذیرند، اما تحقیقات نشان مى دهند که این نظر به شدت مورد تردید است."
هاینز خود اعتراف مى کند که این آزمایشها و بررسى ها بطور نهایى مسئله آزادى اراده انسان را حل نکردهاند. فعل وانفعالات مغزى تنها نشان دهنده برنامه ناآگاهانه براى یک تصمیم گیرى آگاهانه هستند. هنوز روشن نیست که یا انسان پس از شروع روند تصمیم گیرى در مغز قادر به تغییر نظر خود است و یا نه. هاینز بر این عقیده است که "دخالت اراده آزاد در تصمیم گیرى بیانى بسیار مبهم است."
بیست سال پیش، بنجامین لیبت، کارشناس کارکردهاى مغز از امریکا توانسته بود، چند دهم ثانیه زودتر از اتخاذ تصمیمى آگاهانه نشانه اى از مغز را دریافت و ثبت کند. در آنزمان این مشاهده سبب دامن زدن به بحث هاى شدیدى پیرامون واقعیت و یا وجود اراده آزاد شد. اطلاعات لیبت درآندوره اندک و بحث انگیز بودند. اختلاف بسیار کوتاه مدت زمانى در اندازگیرى لیبت نیز یکى دیگر از موانع اصلى در بررسى هاى وى بود. اما ظاهراً نتایج بررسى هاى جدید هرگونه شک و تردید در این زمینه را از میان برداشته است.
sonixax
09-05-2012, 11:38 AM
وقتی لامپ به تاریخ پیوست | Media Center | DW.DE (http://mediacenter.dw.de/persian/pictures/item/633393/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C_%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%BE_ %D8%A8%D9%87_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D9%BE %DB%8C%D9%88%D8%B3%D8%AA/)
sonixax
12-30-2012, 01:25 PM
یک مهندس ایرانی تبار از ملکه بریتانیا لقب 'سر' گرفت (http://www.iranianuk.com/page.php5?id=20121230112452020)
حسین یاسائی، یک مهندس و مبتکر بریتانیایی ایرانی تبار به دلیل موفقیت هایش در عرصه تکنولوژی از ملکه بریتانیا لقب "سر" گرفت.
http://www.daftarche.com/images/imported/2012/12/92.jpg
آقای یاسائی مدیر اجرایی شرکت ایمجینیشن تکنولوژی (Imagination Technology) است و میلیاردها قطعه از تولیدات شرکت او در فراورده های شرکت های صاحب نامی چون اپل، سونی، و ال جی به کار می روند.
آقای یاسائی در سال ۱۳۵۵ شمسی از ایران به بریتانیا آمده و فارغ التحصیل دانشگاه بیرمنگام است.
او ظرف ۶ سال توانسته شرکت ایمجینیشن تکنولوژی را در بازار سهام FTSE ۲۵۰ لندن عرضه کند.
پردازنده های گرافیکی تولید شرکت آقای یاسائی در آیفون و آیپد و نیز در گوشی های گالاکسی سامسونگ و همینطور در تولیداتی از سونی و ال جی به کار می روند.
سر حسین یاسائی در بیانیه ای گفته همیشه آرزو داشته که با کارهایش تغییری واقعی ایجاد کند و نشان شوالیه از سوی ملکه را به رسمیت شناختن فعالیت های گذشته و مشوقی برای آینده می داند.
آقای یاسائی گفته موفقیت در زندگی به حمایت خانواده، دوستان و همکاران و شرکا بستگی دارد و او در این زمینه بسیار خوش شانس بوده و آنها را در افتخار خود شریک می داند.
بازی های ویدیویی در فهرست ملکه
از دیگر کسانی که در زمینه تکنولوژی از سوی ملکه لقب دریافت کرده اند یان لیوینگستون از چهره های مطرح در تولید بازی های ویدیویی و مارتا لین فاکس بنیانگذار وب سایت لست مینت دات کام Lastminute.com است.
آقای لیوینگستون رییس کمپانی ایدوس Eidos ، شرکتی است که بازی هایی چون تامب رایدر را منتشر کرده و مارتا لین فاکس درحال حاضر از مشاوران تکنولوژی نخست وزیر بریتانیاست.
اوایل سال جاری میلادی آقای لیوینگستون به تدوین گزارشی درباره ضعف های آموزش تکنولوژی کامپیوتری در مدارس بریتانیا کمک کرد.
این گزارش در متقاعد کردن وزیر آموزش بریتانیا به تغییر نحوه آموزش این موضوع در بریتانیا موثر بود.
مارتا لین فاکس نیز که برای دو نخست وزیر حزب کارگر و محافظه کار بریتانیا در نقش مشاور تکنولوژی فعالیت داشته به خاطر خدمات داوطلبانه اش به اقتصاد دیجیتال بریتانیا و همچنین فعالیت های خیریه اش به رسمیت شناخته شده و لقب گرفته است.
ایشون همچنین معروف هستند به "مردی که هوشمندی را به تلفنهای همراه داد" :e00e::e032::e41f:
یه مقاله ای تو نیچر چاپ شده با عنوان تبدیل كد های صفر و یك رایانه ای به كد های چهار حرفی DNA
تا كنون موفق شدند یك عكس یك پایان نامه یك كلیپ سه دقیقه ای و تعدادی از اشعار شكسپیر را تبدیل به رشته ی DNA كنند
با این روش میتوان با تزریق خود یا نسخه ی كلون شده ی آن قطعه درون بدن انسان اطلاعات را برای نسل های بعد به جا گذاشت
تا اونجا كه ترجمه كردم نوشته بود تنها مشكل آن این است كه این قطعات پایدار نیستند و باید برای دائمی كردن این اطلاعات مرتب تحت بررسی باشند كه انگار به صورت عموم دعوت كردند برای ایده دادن و استقبال میكنند
اگر از روش مولكولی آن سر دراوردم همینجا ضمیمه میكنم:)
sonixax
05-16-2013, 03:52 PM
دانشمندان موفق به شبیهسازی سلولهای بنیادی انسان شدند
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/05/19.jpg
گروهی از دانشمندان آمریکایی از تولید سلولهای بنیادی انسان خبر دادند. آنها این دستاورد را گامی رو به جلو در درمان شماری از بیماریهای لاعلاج توصیف کردهاند. بحث بر سر اخلاقی بودن این اقدام بالا گرفته است.
پژوهشگران دانشگاه اورگان در آمریکا روز چهارشنبه (۱۵ مه/۲۵ اردیبهشت) اعلام کردند که برای نخستین بار از طریق فنآوری شبیهسازی موفق به تولید سلولهای بنیادی جنینی انسان شدهاند. به گفته این پژوهشگران در این فرایند روشی به کار گرفته شده که پیشتر در تولید دالی، نخستین گوسفند شبیهسازی شده، مورد استفاده قرار گرفته بود.
از لحاظ عملی سلولهای جدید میتوانند به هر نوعی از سلولهای بدن تبدیل شوند و به این ترتیب جایگزین سلولهای آسیبدیده یا بیمار شوند.
این گروه از دانشمندان آمریکایی به سرپرستی دکتر شکرات میتالیپوف، این موفقیت را گامی به سمت بهبود بیماریهایی نظیر پارکینسون، ام اس، بیماریهای قلبی و آسیب نخاعی توصیف کردهاند.
در این روش آنها با گرفتن هسته سلولهای پوست، آن را در تخمکی که پیشتر کلیه مواد ژنتیکی از آن خارج شده، کاشتند. پس از رشد و نمو سلولهای الحاقی و تشکیل بلاستوسیست (مرحلهای از مراحل جنینی) میتوان به سلولهای بنیادی جنینی دست یافت. این دانشمندان جزئیات تحقیق خود را در نشریه "Cell" منتشر کردهاند.
به نوشته دکتر میتالیپوف سلولهای بنیادی تولید شده قابلیت جایگزینی به جای سلولهای کبدی، عصبی و قلبی را دارا هستند. او اضافه کرده است که خطر پس زدن این سلولها از سوی بدن بیماران بسیار اندک است.
"شبیه سازی انسان، بیاحترامی به کرامت انسانی"
خبر این دستاورد علمی بار دیگر به بحثها در مورد اخلاقی بودن موضوع شبیهسازی انسان را دامن زده است. پژوهشگران دانشگاه اورگان تأکید کردهاند که روش جدید برای شبیهسازی انسان مناسب نیست و گفتهاند که هر چند در سالهای اخیر تلاشهای زیادی در این زمینه صورت گرفته اما دانشمندان حتی در شبیهسازی یک میمون نیز موفق نبودهاند.
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/05/20.jpg
دالی، نخستین گوسفند شبیهسازی شده در سال ۲۰۰۳ درگذشت. او تنها ۶ سال عمر کرد.
آلبرت روپرشت و ینس اسپان، سخنگویان فراکسیون مشترک احزاب دمکرات مسیحی و سوسیال مسیحی آلمان، در بیانیهای با تأکید بر "شأن و کرامت انسان" نوشتهاند: «برای ما احترام به کرامت انسانی بیش از آزادی پژوهش و حصول اطمینان از توانایی رقابت در این عرصه اهمیت دارد.»
بر اساس قوانین آلمان شبیهسازی سلولهای بنیادین جنینی ممنوع است و از این رو آزمایشهای دانشمندان آمریکایی در آلمان قابل اجرا نیست.
رئیس کمیته مرکزی کاتولیکهای آلمان نیز این دستاور نوین پزشکی را نشانی بر امکان شبیهسازی انسان در آینده دانسته و خواستار ممنوعیت شبیهسازی باروری در جهان شده است.
منبع :
دانشمندان موفق به شبیهسازی سلولهای بنیادی انسان شدند (http://www.iranianuk.com/page.php5?id=20130516160118023)
و همان طور که میبینید دین همواره در مقابل پیشرفت و تکنولوژی قرار میگیرد !
Theodor Herzl
06-04-2013, 03:29 PM
نقش اسرائیل در طراحی CPU جدید اینتل.
Israel helped design Intel's new Haswell processor | JPost | Israel News (http://www.jpost.com/Business/Business-News/Israel-helped-design-Intels-new-Haswell-processor-315381)
sonixax
06-21-2013, 12:18 PM
اسکنهای مغزی میتواند عواطف افراد را بخوانند (http://www.iranianuk.com/page.php5?id=20130621103345006)
دانشمندان میگویند در آخرین پیشرفت در زمینه خواندن ذهن توانستهاند از طریق اسکنهای مغزی عواطف شخص سردربیاورند.
به گزارش لایوساینس الگوهای فعالیت عصبی میتواند نشان دهد افراد به چه چیزی فکر میکنند و چه احساسی دارند، البته اگر دانشمندان بتوانند اسکنهای مغزی به دست آمده از طریق تصویربرداری با تشدید مغناطیسی از کارکرد مغز (fMRi) را بخوانند.
پژوهشگران در بررسیهای گذشته نشان دادهاند که فقط با بررسی اسکنهای مغزی میتوانند تعیین کنند فرد به چه شمارهای فکر میکند، پیشبینیکنند که شخص در یک محیط واقعیت مجازی در کجا قرار دارد، و حتی مشخص کنند فرد درباره چه چیزی خیالپردازی میکند.
پژوهشگران آمریکایی در این بررسی جدید در دانشگاه کارنگی ملون به بررسی این موضوع پرداختند که عواطفی مانند خشم، نفرت، حسادت، ترس، شادی، شهوت، غرور، اندوه و شرم نتیجه فعالیت کدام مناطق مغز هستند.
دانشمندان برای این که مطمئن باشند افراد مورد آزمایش میتوانند به طوری قابلاتکا و مکرر این عواطف را در خودشان ایجاد کنند، از 10 هنرپیشه شیوه بازیگری "متد" را از دپارتمان درام یک دانشکده به این بررسی وارد کردند.
کریم کاسم، سرپرست این پژوهش میگوید: "این بازیگران مهارت خوبی در وارد کردن خودشان به حالات عاطفی دارند."
از این بازیگران خواسته شد برای هر یک از این عواطف سناریوهایی بنویسند، تا بتوانند در هنگامی درون ماشین ام آر آی هستند، با اشاره آزمایشگران عاطفه مورد نظر در خودشان ایجاد کنند.
پژوهشگران با بررسی فعالیت مغزی این بازیگران الگوی فعالیت عصبی در هر یک از این حالات عاطفی را یافتند، و این الگوها در میان این افراد مشابه بود.
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/06/37.jpg
شهوت که ندرتا با عواطف دیگر اشتباه گرفته میشد، و الگوی فعالیت عصبی که ایجاد میکرد با الگوی عصبی هیچ کدام از عواطف مثبت یا منفی ارتباط نداشت، و بنابراین ممکن است به رده کاملا متفاوتی از عواطف تعلق داشته باشد.
این پژوهشگران نگران بودند که عواطفی مانند خشم که بوسیله این بازیگران تقلید میشد، ممکن است متفاوت از خشمی باشد که به طور خودانگیخته بوسیله مردم عادی تجربه میشود. آنها برای اطمینان یافتن در این باره ، آزمایش دومی را طراحی کردند که در آن از افراد مشارکتکننده خواسته نمیشد که عواطف را خودشان ایجاد کنند، بلکه در عوض تصاویری به قصد متنفر کردن این افراد به آنها نشان داده میشد.
هنگامی که بازیگران تصاویر تنفربرانگیز را دیدند، مدل کامپیوتری پیشبینی کرد که آنها در 60 درصد موارد تنفر را تجربه میکنند، و تنفر را در 80 درصد موارد در دو پیشبینی اولش قرار داد.
دانشمندان میگویند از اینکه کامپیوتر میتواند با چنین دقتی عواطف را صرفا بر اساس الگوهای فعالیت در یک زیربخش مغز پیشبینی کند، شگفتزده شدند.
ولادیمیر چرکاسکی، برنامهنویش ارشد پژوهشی در بخش روانشناسی این دانشگاه میگوید: "این یافتهها نشان میدهد که الگوهای عصبی عواطف به نواحی خاصی از مغز مانند بادامک (آمیگدال) محدود نیستند، بلکه الگوهای شاخصی در سراسر شماری از نواحی مغز ایجاد میکنند."
به گفته این دانشمندان این اسکنها امکان استفاده از شیوههای جدیدی را برای بررسی عواطف در تحقیقات بدون اتکا به گزارشهای فردی - که در برخی موارد روشی غیرقابلاتکا است- فراهم میکند.
کاسم میگوید: "از این شیوه میتوان برای ارزیابی واکنش عاطفی افراد به تقریبا هر نوعی از محرک برای مثال یک پرچم، یک نشان تجاری یا یک نامزد سیاسی استفااه کرد."
sonixax
07-28-2013, 11:40 PM
ماه کامل، خواب انسان را مختل میکند | دانش و فناوری | DW.DE | 26.07.2013 (http://www.dw.de/%D9%85%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D9%84-%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%86%D8%AF/a-16977419)
نتیجهی تحقیق گروهی از محققان سوئیسی میگوید بسیاری از افراد در شبهایی که ماه کامل (بدر) است، سختتر به خواب میروند و خوابی ناآرام دارند. این اولینبار است که تاثیر چرخه قمری بر خواب انسان آزمایش شده است. محققان سوئیسی میگویند وقتی ماه کامل است، بسیاری از مردم برای خوابیدن با مشکل روبرو میشوند و از خواب خوش در شب خبری نیست. آنها میگویند حتی اگر فرد ماه کامل را نبیند، باز هم بدخوابی در انتظار اوست.
به گزارش خبرگزاری فرانسه نتایج این تحقیق که در نشریهی "کارنت بیولوژی" منتشر شد، میگوید که ساعات خواب بسیاری از افراد هم در شبهایی که ماه کامل است، کاهش پیدا میکند.
گروه تحقیق ۳۳ داوطلب بودند که در دستکم ۲ شب مختلف- شبی که ماه کامل در آسمان بود و شبی که ماه کامل نبود - در آزمایشگاه خوابیده و خواب آنها بدون آنکه خود بدانند ماه کامل است یا خیر ـ تحت بررسی قرار گرفت. تحقیق بر روی خواب این افراد در بازه زمانی ۳ و نیم سال صورت گرفت.
کریستین کاجوچن، روانشناس بیمارستان روانشناسی دانشگاه بازل سوئیس دراینباره به خبرگزاری فرانسه گفت:«وقتی ماه کامل است، افراد گروه تحقیق دستکم ۱۹ دقیقه کمتر خوابیدند و دستکم ۵ دقیقه بیشتر طول کشید تا به خواب روند.»
افرادی که داوطلب برای تحقیق بودند همچنین روز بعد گزارش دادند که خواب آنها در شبی که ماه کامل بود، سبکتر و ناآرام بوده است.
میزان ملاتونین خون این افراد نیز در شبی که ماه کامل بود، افت داشت. ملاتونین هورمونی است که چرخهی خواب و بیداری افراد را تنظیم میکند.
کریستین کاجوچن همچنین افزود:« بهنظر میرسد چرخه قمری تاثیر مستقیمی بر خواب انسان دارد؛ حتا اگر افراد ندانند که ماه در چه شبی کامل است یا ماه کامل را نبینند.»
گروه تحقیق میگوید این اولینبار است که کسی به اهمیت و تاثیر چرخهی قمری بر خواب انسان پی برده است. محققان اعلام کردند تحقیقات بعدی نشان خواهد داد که آیا چرخهی قمری بر رفتار و حالات رفتاری افراد نیز تاثیر دارد یا نه.
meaning
07-28-2013, 11:50 PM
مریم میرزاخانی، برنده جایزه جهانی علوم و رایانه شد
جایزه بنیاد غیرانتفاعی «سیمونز» در سال 2013 میلادی به 13 ریاضیدان، فیزیکدان نظری و محقق علوم رایانه اعطا می شود که در بین آنها نام «مریم میرزاخانی» استاد ایرانی دانشگاه استنفورد نیز دیده می شود.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بنیاد غیرانتفاعی سیمونز در سال 1994 میلادی توسط «جیمز و مارلین سیمونز» با هدف حمایت از پروژه های علمی بنا نهاده شد.
جایزه محققان سیمونز (Simons Investigators) با هدف پیشبرد پژوهش و تحقیقات در حوزه ریاضی و علوم پایه هر ساله به تعدادی از ریاضیدانان، فیزیکدانان و محققان علوم رایانه که دستاوردهای چشمگیری طی سال های اخیر به دست آورده اند، اعطا می شود.
این جایزه که با هدف تقدیر از دستاوردهای قبلی و تشویق به ادامه تحقیقات اعطا می شود، شامل پرداخت سالانه مبلغ 100 هزار دلار به مدت پنج سال است.
در فهرست 13 نفره برندگان جایزه محققان سیمونز 2013 نام «مریم میرزاخانی» دانشمند ایرانی و از اساتید ریاضی دانشگاه استنفورد دیده می شود؛ تحقیقات این محقق بر نظریه Teichmüller و پویایی جریان طبیعی هندسی بر روی ماژول فضایی سطوح ریمان متمرکز است.
«میرزاخانی» از نخبگان المپیادی ایران است که سال 74 علاوه بر دریافت مدال طلا المپیاد جهانی دانش آموزی ریاضی با کسب بالاترین امتیاز به عنوان نفر اول جهان شناخته شد؛ سپس تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف آغاز کرد و مدرک کارشناسی ارشد و دکتری را از دانشگاه هاروارد دریافت کرد.
وی در سال 2005 زمانی که کمتر از 30 سال سن داشته و در دانشگاه پرینستون آمریکا مشغول تدریس بود، از سوی نشریه علمی Popular Science به عنوان یکی از 10 مغز برتر آمریکای شمالی معرفی شد.
برندگان بخش ریاضی
مریم میرزاخانی از دانشگاه استنفورد
نگو بائو چا از دانشگاه شیکاگو
کانان ساوندارارجان از دانشگاه استنفورد
دانیل تاتارو از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی
برندگان بخش علوم رایانه
راجیو آلور از دانشگاه پنسیلوانیا
پیوتر ایندیک از موسسه فناوری ماساچوست (MIT)
سالیل واجان از دانشگاه هاروارد
برندگان بخش فیزیک
ویکتور گالیچکی از دانشگاه مریلند
راندال کامین از دانشگاه پنسیلوانیا
جوئل مور از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی
شی پین از دانشگاه هاروارد
دام تانسون از دانشگاه شیکاگو
سانتیل توداری از موسسه فناوری ماساچوست (MIT)
انتهای پیام
ایسنا - ریاضیدان جوان ایرانی، برنده جایزه جهانی علوم و رایانه شد (http://isna.ir/fa/news/92050603258/%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85)
sonixax
08-12-2013, 02:30 PM
اپل از کاخ سفید حکم گرفت | Khodnevis (https://tech.khodnevis.org/article/52078#.UgjiIm1YVgc)
اگر بر سر حق معنوی و مادی یک تکنولوژی با رقیب خود دعوا داشته باشید، آسانترین کار گرفتن حکم از حکومت است. شرکت اپل در دعوایی که با شرکت سامسونگ داشت همین کار را انجام داده است تا سود سرشار آن قطع نشود.
سامسونگ و اپل بر سر یک ابتکار ارتباطی در گوشیهای هوشمند که متعلق به سامسونگ است مذاکراتی را آغاز کرده بودند که در نهایت به سرانجام مطلوب نرسیده بود و به حکم کمیسیون تجارت بینالمللی آمریکا (http://www.latimes.com/business/technology/la-fi-tn-white-house-overrules-trade-ban-on-apple-iphones-ipads-20130803,0,6108292.story) واردات گوشیهای قدیمی آیفون به ایالات متحده ممنوع میشد.
گوشیهای قدیمی اپل توسط شرکتهای اپراتور موبایل همراه با قرارداد به قیمت پایین عرضه میشوند که محبوبیت زیادی دارند اما قیمت پایین آن موجب شده بود اپل حاضر به دادن سهم ۱۸ دلاری روی هر گوشی به سامسونگ برای استفاده از پتنت آن نباشد.
مشکل را با شیوهای غیر تکنولوژیک حل کردند. کاخ سفید بعد از ۲۵ سال یک بار دیگر در تصمیم کمیسیون تجارت بینالمللی آمریکا مداخله کرد و تصمیم را لغو کرد.
تصمیمی که با استقبال اپل و نکوهش سامسونگ مواجه شد. رفتار فراقانونی کاخ سفید در جهت حمایت از تولیدات یک شرکت آمریکایی میتواند موجب تضعیف حضور گوشیهای هوشمند آسیایی شود.
undead_knight
08-14-2013, 04:49 AM
با این پژوهش یک قدم دیگه به فهم NDE نزدیک شدیم:)
در لحظه مرگ فعالیت مغز افزایش پیدا میکند (http://www.bbc.co.uk/persian/science/2013/08/130813_me_near_death_experience_rats.shtml)
دانشمندان دریافتهاند بعد از مرگ، فعالیت مغز موشهای صحرایی به مدت ۳۰ ثانیه افزایش پیدا میکند. این یافته ممکن است تجربه بعد از مرگ را در کسانی که با احیا قلبی-ریوی (CPR) به زندگی بازگشتهاند، توضیح دهد.
این تحقیق که نتایج آن در نشریه "پیشرفتهای آکادمی ملی علوم آمریکا" منتشر شده اولین تحقیقی است که بشکلی سازمان یافته فعالیت مغز را در لحظه مرگ بررسی کرده است.
موضوعات مرتبط
بهداشت و درمان
برای این پژوهش، دانشمندان با جراحی الکترودهایی را در سطح مغز ۹ موش صحرایی قرار دادند، سپس موشها را بیهوش کردند و با تزریق کلرید پتاسیم قلب آنها را از کار انداختند.
پژوهشگران انتظار داشتند که پس از توقف ضربان قلب و تنفس، فعالیت مغز اندک زمانی باقی بماند اما چیزی که آنها را شگقتزده کرد این بود که فعالیت مغز موشها، منسجم و یکپارچه، در ۳۰ ثانیه اول بعد از مرگ افزایش پیدا کرد.
جورج مسحور استاد بیهوشی دانشگاه میشیگان میگوید: "در واقع، فعالیت الکتریکی مغز -که نشانه هوشیاری و فعال بودن ذهن خودآگاه است- لحظاتی پس از مرگ بیشتر از زمان هوشیاری و بیداری بود، این نشان می دهد در اولین مراحل بعد از مرگ، مغز کاملا توانایی فعالیت الکتریکی سازمان یافته را حفظ میکند."
آنچه از فعالیت مغز ثبت شد افزایش امواج گاما بود که به معنی افزایش هوشیاری است. این امواج با فعالیتهایی مثل حافظه و قوه تشخیص مرتبط هستند، فعالیتهایی مثل بیاد آوردن چهره یک فرد یا تشخیص یک چهره خاص در میان جمع.
تجربه پس از مرگ از سالها پیش در انسان بررسی شده است.
کسانی که بعد از ایست قلبی به زندگی برگشتهاند از حرکت در تونلی نورانی یا تونلی که در انتهای آن نوری بوده سخن گفتهاند
عده ای از کسانی که برای لحظاتی ضربان قلب و تنفسشان متوقف شده (تعریف بالینی مرگ) اما با احیا قلبی ریوی به زندگی بازگشته اند از تجربه خود سخن گفتهاند: احساس حرکت در تونلی که در انتهای آن نوری دیده می شود، احساس بیرون آمدن از جسم و نگریستن به بدن خود و آنچه در اطراف آن میگذرد از بیرون، رویارویی با عزیزان و افرادی که مورد علاقه متوفی بودهاند و یا مرور سریع زندگی فرد.
بعد از این تجربه زندگی بعضی از آنها کاملا متحول شده است.
اما برخی از دانشمندان این تجربه را نوعی توهم می دانند که بدلیل کاهش اکسیژن و قند (گلوکز) در مغز اتفاق میافتد و آن را تجربه واقعی ذهن خودآگاه به شمار نمیآورند.
ییمو بورییگین، محقق ارشد این پژوهش میگوید: "این تحقیق به ما میگوید که کاهش اکسیژن و قند (گلوکز) در مغز در زمان ایست قلبی، می تواند باعث فعالیت مغز شود؛ آنهم به شکلی که مشخصه فعالیت مغز در زمان هوشیاری است."
"پیش از این همه تصور می کردند که پس از ایست قلبی، مغز به دلیل کاهش اکسیژن و قند از کار میافتد."
اما شاید این تحقیق نشان دهد فعالیتهای پیچیده مغز با وجود کمبود اکسیژن کم هم ممکن است ادامه یابد.
با این حال برخی دانشمندان درباره اینکه این تحقیق نکته ای را در مورد لحظه پس از مرگ در انسان روشن کند، ابراز تردید کردهاند.
آنها می گویند تنها یک پنجم افرادی که از ایست قلبی به زندگی بازگشتهاند تجربیاتی مثل حرکت در تونل یا بیرون آمدن از جسم را تجربه کردهاند در صورتیکه در این تحقیق تمام موشها افزایش فعالیت مغزی نشان دادند.
برخی دیگر نیز استدلال میکنند در انسانهایی که دچار ایست قلبی شدهاند افزایش فعالیت امواج مغزی دیده نشده است.
ییمو بورییگین می گوید دلیل این موضوع شاید این باشد که پس از ایست قلبی فعالیت الکتریکی مغز ضعیف است بنابراین نمی توان آن را از روی جمجمه ثبت کرد در حالیکه در این تحقیق الکترودها با جراحی مستقیما روی سطح مغز نصب شده بودند.
دانشمندان میگویند انجام آزمایش برای اینکه مشخص شود لحظاتی پس از مرگ در ذهن انسان چه میگذرد بسیار دشوار است و فقط موارد بسیاری نادری امکان آن فراهم میشود.
با این حال این تحقیق شاید به درک بهتری از آنچه در این لحظات در مغز میگذرد کمک کند هر چند دانشمندان بسیاری هم درباره اینکه از این تحقیق بتواند نتیجهای قابل اعتنا در باره انسان بدست دهد تردید کردهاند.
undead_knight
08-19-2013, 09:19 AM
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/08/1.jpeg
Examining in the Gulf of Alaska | Alaska Dispatch (http://www.alaskadispatch.com/article/mythbusting-place-where-two-oceans-meet-gulf-alaska)
خیلی به روز نیست البته ولی هم توضیح علمیش خوبه و هم اینکه دهن مسلمونا رو میبنده:
“They do eventually mix, but you do come across these really strong gradients at these specific moments in time,”
یعنی برخلاف ادعای مسلمونها ایه قرآن چرت میگه و اینها با هم قاطی میشند:))
ویرایش:با دفترچه قاط زده بود عکسش عوض شده بود،عوضش کردم:))
Anarchy
08-19-2013, 12:15 PM
دانش و فن - BBC فارسی - فیسبوک رضایت از زندگی را کم میکند (http://www.bbc.co.uk/persian/science/2013/08/130815_me_facebook_makes_you_miserable.shtml)
وقتی عکسهای دوستانتان را در فیسبوک میبینید که به نقاط خوش آب و هوای دنیا رفتهاند و در هتلهای لوکس اقامت کردهاند چه حسی به شما دست می دهد؟ وقتی لحظه به لحظه مطلع میشوید دوستتان که در تدارک عروسی خود است چه خریدی کرده یا کجا رفته چه احساسی به شما دست میدهد؟
پژوهشگران دانشگاه میشیگان میگویند تحقیقات آنها نشان میدهد صرف وقت در فیسبوک شادی و رضایت از زندگی را کم میکند و به اصطلاح 'حال آدم بدتر میشود'.
پژوهشگران دانشگاه میشیگان برای این تحقیق ۸۲ دانش آموز پیشدانشگاهی را مدت دو هفته زیر نظر گرفتند. محققان در این دو هفته روزی پنج بار به صورت آنلاین با این افراد تماس میگرفتند و از آنها سوالاتی میپرسیدند؛ از قبیل اینکه "در این لحظه حالتان چطور است یا چه احساسی دارید؟ یا از آخرین دفعهای که ما با شما تماس گرفتیم چند بار به فیسبوک سرزدهاید."
در پایان دو هفته معلوم شد هر چه این افراد بیشتر در فیسبوک وقت گذراندهاند رضایتشان از زندگی کمتر شده است.
به نظر پژوهشگران فرقی نمیکند تعداد دوستانتان در فیسبوک چند نفر باشند یا چقدر دوستان خوبی باشند؛ حتی فرقی نمیکند به چه دلیلی به فیسبوک سر زده اید، نتیجه یکشان است، فیسبوک حالتان را بهتر نمیکند.
اِتِن کروس روانشناس اجتماعی که هدایت این تحقیق را بر عهده داشته میگوید : "ما توانستیم لحظه به لحظه در طول روز نشان دهیم، خلق افراد بر اساس وقتی که در فیسبوک میگذرانند، بالا و پایین میشود."
"ما بسیاری از جوانب شخصیتی و رفتاری را در نظر گرفتیم مثل دفعات استفاده از فیس بوک."
"اما هیچکدام از عواملی که بررسی کردیم تاثیری روی نتایج نداشتند. هر چه استفاده از فیسبوک بیشتر بود خلق افراد بدتر میشد."
"در ظاهر فیسبوک منبع پرارزشی برای برآورده کردن نیاز اساسی بشر به ارتباطات اجتماعی است."
"اما ما متوجه شدیم استفاده از فیس بوک بجای خوشی، ناخوشی می آورد."
جان جونایدز یکی از پژوهشگران این تحقیق معتقد است نتایج آن اهمیت بسیاری دارد "چون به ریشه تاثیر شبکههای اجتماعی بر زندگی افراد بر میگردد."
پژوهشگران هنوز نمیدانند دلیل این موضوع چیست. اتن کروس میگوید: "چیزی که نمیدانیم این است که کدام جنبه فیس بوک به این نتایج مربوط هستند."
با این حال نتایج تحقیقات در این مورد ضد و نقیض بوده است.
کاتالینا توما پژهشگر علوم ارتباطات دانشگاه ویسکانسین اخیرا در تحقیق خود به این نتیجه رسید که فیسبوک کمک میکند عزت نفس کاربران بیشتر شود.
خانم توما می گوید : "راستش فیس بوک چنان فضای عظیمی است و در آن فعالیتهای بسیار متنوعی انجام میشود که صحبت از استفاده از فیسبوک، بیش از حد ساده کردن مسئله است. فیسبوک یک چیز نیست بلکه چیزهای بسیار بسیار زیادی است."
البته در تحقیقات دیگری هم که اخیرا انجام شده، به آثار منفی فیسبوک اشاره شده است. حدود چهار ماه پیش دانشمندان دانشگاه اکسفورد به این نتیجه رسیدند که زوجهایی که از فیسبوک برای ارتباط استفاده میکنند رابطه شان آسیب میبیند.
اخیرا نیز تحقیقی دیگر منتشر شد که نشان میداد نگاه کردن به پروفایل خود در فیسبوک احساس بهتری نسبت به خود ایجاد میکند، هرچند تحقیقات دیگر به این نتیجه رسیدند که دیدن پروفایل و فعالیتهای دیگران حسادت برانگیز است و حال آدم را خوش نمیکند.
اما به هر حال آنچه روشن است این است که ارتباط فیسبوکی با ارتباط رو در رو تفاوت دارد. تصاویر و استیتوس ها و... همه ممکن است ویرایش و پیرایش و رتوش شده باشند.
برخلاف رابطه رو در رو، برای یک جواب هوشمندانه در فیسبوک می توان وقت گذاشت و همانطور که تحقیقات دیگر نشان دادهاند بهترین وجوه خود را عرضه کرد.
با این حال برخی پژوهشها هم میگویند از فعالیت فیسبوکی افراد می توان به شخصیت، خلق و خو ، جنسیت و علایق آنها پی برد: "شما همانی هستید که لایک می کنید."
sonixax
08-28-2013, 04:19 PM
دانشمندان می گویند ممکن است حیات در اطراف کوتوله های سرخ پیشرفته تر و قدیمی تر از زمین باشد!
ما فاصله های زیادی را برای یافتن سیارات مشابه زمین جست و جو کرده ایم در حال حاضر ما زمین دیگری در حیات خلوت خودمان یافته ایم
"کورتنی درسینگ، از مرکز هاروارد اسمیتسونین برای علوم اخترفیزیک (CFA) گفت:شش درصد از ستاره های کوتوله های قرمز قابل سکونت هستند و سیاراتی مانند زمین دارند.کوتوله های قرمز شایع ترین ستاره ها در کهکشان ما هستند و سیارات آنها 75 درصد بیشتر از زمین به ستاره خود نزدیک ترند نزدیک ترین سیاره شبیه زمین در فاصله 13 سال نوری از ما قرار دارد.
ستاره کوتوله قرمز سردتر و کم نورتر از و دارای یک سوم نور خورشید ماست.تیم CFA از کاتالوگ کپلر 158000 کوتوله سرخ را شناسایی کرد و تخمین زده می شود سرد تر از آنی هستند که قبلا تصور می شد.
مکانیابی سیاراتی شبیه زمین نیاز به اختصاص یک تلسکوپ کوچک و یک شبکه دید گسترده بر پایه تلسکوپ های غول پیکر دارد.تلسکوپ غول پیکر ماژالان و تلسکوپ فضایی جیمز به ما می گویند ستاره های کوتوله قرمز بسیار بیشتر از خورشید عمر می کنند این کشف این امکان را برای تشکیل سیارات با اتمسفر و فرآیند های شیمیایی بیشتر ی کند و ممکن است زندگی در یک سیاره بزرگتر اطراف کوتوله سرخ تکامل یافته تر از زمین باشید.
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/08/106.jpg (http://2.bp.blogspot.com/-sZIhM81tCc0/Uh2speMnFLI/AAAAAAAAGLQ/ysizuuqKi98/s1600/6a00d8341bf7f753ef01901f09d4c7970b.jpg)
مجله علمی: دانشمندان می گویند ممکن است حیات در اطراف کوتوله های سرخ پیشرفته تر و قدیمی تر از زمین باشد! (http://science-weblog.blogspot.co.uk/2013/08/blog-post_3979.html#.Uh4UPD9YVgc)
sonixax
08-29-2013, 01:57 PM
BBC News - Earth life 'may have come from Mars' (http://www.bbc.co.uk/news/science-environment-23872765)
Life may have started on Mars before arriving on Earth, a major scientific conference has heard.
New research supports an idea that the Red Planet was a better place to kick-start biology billions of years ago than the early Earth was.
The evidence is based on how the first molecules necessary for life were assembled.
Details of the theory were outlined by Prof Steven Benner at the Goldschmidt Meeting (http://goldschmidt.info/2013/) in Florence, Italy.
Scientists have long wondered how atoms first came together to make up the three crucial molecular components of living organisms: RNA, DNA and proteins.
The molecules that combined to form genetic material are far more complex than the primordial "pre-biotic" soup of organic (carbon-based) chemicals thought to have existed on the Earth more than three billion years ago, and RNA (ribonucleic acid) is thought to have been the first of them to appear.
Simply adding energy such as heat or light to the more basic organic molecules in the "soup" does not generate RNA. Instead, it generates tar.
RNA needs to be coaxed into shape by "templating" atoms at the crystalline surfaces of minerals.
The minerals most effective at templating RNA would have dissolved in the oceans of the early Earth, but would have been more abundant on Mars, according to Prof Benner.
Red or dead This could suggest that life started on the Red Planet before being transported to Earth on meteorites, argues Prof Benner, of the Westheimer Institute of Science and Technology in Gainesville, US.
The idea that life originated on Mars and was then transported to our planet has been mooted before. But Prof Benner's ideas add another twist to the theory of a Martian origin for the terrestrial biosphere.
Here in Florence, Prof Benner presented results that suggest minerals containing the elements boron and molybdenum are key in assembling atoms into life-forming molecules.
The researcher points out that boron minerals help carbohydrate rings to form from pre-biotic chemicals, and then molybdenum takes that intermediate molecule and rearranges it to form ribose, and hence RNA.
This raises problems for how life began on Earth, since the early Earth is thought to have been unsuitable for the formation of the necessary boron and molybdenum minerals.
It is thought that the boron minerals needed to form RNA from pre-biotic soups were not available on early Earth in sufficient quantity, and the molybdenum minerals were not available in the correct chemical form.
Prof Benner explained: "It’s only when molybdenum becomes highly oxidised that it is able to influence how early life formed.
"This form of molybdenum couldn’t have been available on Earth at the time life first began, because three billion years ago, the surface of the Earth had very little oxygen, but Mars did.
"It’s yet another piece of evidence which makes it more likely life came to Earth on a Martian meteorite, rather than starting on this planet."
Early Mars is also thought to have had a drier environment, and this is also crucial to its favourable location for life's origins.
"What’s quite clear is that boron, as an element, is quite scarce in Earth’s crust," Prof Benner told BBC News, “but Mars has been drier than Earth and more oxidising, so if Earth is not suitable for the chemistry, Mars might be.
"The evidence seems to be building that we are actually all Martians; that life started on Mars and came to Earth on a rock," he commented.
"It’s lucky that we ended up here, nevertheless - as certainly Earth has been the better of the two planets for sustaining life. If our hypothetical Martian ancestors had remained on Mars, there may not have been a story to tell."
تحقیقات جدید تائید کننده این نظریه هست که بیلیونها سال پیش از لحاظ زیست شناسی مریخ شرایط بهتری نسبت به زمین اولیه داشته است. چگونگی پدید آمدن مولکولهای حیات یعنی دی ان ای- آر ان ای و پرو تئین از اتمهای اولیه مدتهاست که ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده.اخیرا در کنفرانسی در فلورانس این نظریه مطرح شد که مواد معدنی شامل دو عنصر بر و مولیبدن نقش عمده ای در این خصوص داشته اند.این پژوهشگران معتقدند که بر باعث به هم پیوستن اتمها به هم و تشکیل هیدروکربنهای حلقوی شده و سپس مولیبدن این مولکولهای واسطه را به ریبوز و در نهایت آر ان ای تبدیل کرده. بنابراین برای پدید آمدن مولکولهای اولیه حیات به عناصر بر و مولیبدن نیاز بوده که شرایط زمین اولیه برای وجود این دوعنصر مناسب نبوده. در حالی که بیلیونها سال پیش سیاره مریخ دارای محیط خشک و مناسب برای وجود دو عنصر بر و مولیبدن بوده.نتایج این تحقیقات این نظریه را مطرح می کند که منشا پیدایش حیات برروی زمین سیاره مریخ بوده و همه ما درحقیقت مریخی هستیم.
sonixax
09-19-2013, 09:43 PM
خطا در مقدار ثابت گرانش نیوتن | Big Bang (http://bigbangpage.com/?p=5080)
دانشمندان به تازگی مقدار جدیدی را برای ثابت جهانی نیوتن G گزارش دادهاند که تفاوت فاحشی با مقدار قبلی آن دارد.
به گزارش انجمن فیزیک ایران، G ثابت گرانش نیوتن، یکی از ثابتهای بنیادینِ طبیعت است که نیروی گرانش بین دو جسم جرمدار را تعیین میکند. اگر چه این ثابت اولین بار حدود 200 سال پیش توسط نویل ماسکلاین(Nevil Maskelyne) اندازهگیری شد، اما تعیین ِمقدار دقیق آن همواره یکی از اهداف فیزیکدانانِ تجربی بوده است: گزارشهای اخیر نشان میدهد که مقدار G بیش از 400 میلیونیوم متفاوت است، یعنی 20 برابر بزرگتر از خطای موجود در هر اندازهگیری است.
برای فهم بهتر این مغایرت، تری کویین (Terry Quinn) به همراه همکارانش در دفتر بینالمللی وزنها و اندازهگیریها در فرانسه، به دنبال خطاهای سیستماتیک موجود در آزمایش، ابزار اندازهگیری و آزمایش را مجدد سرهمبندی کردند و نتایج بدست آمده را با وسیلهای که دوازده سال پیش برای اندازهگیری G استفاده شده بود مقایسه کردند.
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/09/79.jpg (http://bigbangpage.com/wp-content/uploads/2013/09/PhysRevLett.jpg)
گرانش ضعیفترین نیروی شناخته شده است، و اندازهگیری اثرات آن بر روی اجسام در مقیاس آزمایشگاهی واقعا دشوار است. برای تعیین مقدار G، محققان از ابزاری به نام ترازوی چرخشی استفاده میکنند که در آن به چیدمانی از چند جرم معلق، گشتاوری ناشی از نیروهای گرانش وارد میشود. اگرچه، یکی از مشکلات موجود در این آزمایش تغییرات دما است، که باعث انبساط یا انقباض مولفههای مشخصی در ترازو میشود. با وجودی که انحرافات اندازهگیری شده بسیار کوچک هستند-درحدود یک صدم درجه-اما افتوخیزها میتوانند اثر قابلملاحظهای بر روی نتایج داشته باشند.
در این آزمایش جدید، کویین و همکارانش از یک ترازوی چرخشی با روبانی معلق استفاده کردند که امکان اندازهگیری G را از دو طریق ممکن میسازد: با استفاده از انحراف زاویهای و نیز از طریق نیروی الکتروستاتیکی لازم برای خنثی کردن اثرات نیروی گرانش. همانطور که در Physical Review Letters گزارش شده، مقدار جدیدِ G که توسط این محققان بدست آمده برابر با 10 -11 m3/(kg s2) 6.67545(18) X است. کویین و همکارانش علت این اختلاف زیاد در مقدار G را نمیدانند، اما گمان میکنند این اختلاف ناشی از خطاهای ناشناخته آزمایشگاهی باشد.
منبع: Physics - An Uncertain Big G (http://physics.aps.org/synopsis-for/10.1103/PhysRevLett.111.101102)
نویسنده خبر: سیده اسما حسینی
google
09-20-2013, 11:39 AM
ایرانیان بر این باورند گفتگو با آمریکا همه مشکلاتشان را حل میکند!
:e330::e330:
sonixax
09-22-2013, 01:52 AM
موجودات کوچک درک کندتری از زمان دارند
(http://ir.voanews.com/content/slowmotion-smallcreatures/1751678.html)
یافته های یک پژوهش علمی حاکی است که حیوانات و موجودات کوچکی که متابولیسم بالا دارند، جهان را با دور و سرعت آهسته تجربه می کنند.
براساس یافته های یک گروه از پژوهشگران «کالج ترینیتی دابلین» در دانشگاه ادینبورگ و دانشگاه سنت اندروز، قدرت «حیوانات» برای درک زمان به سرعت زندگی آن ها بستگی خواهد داشت.
کوین هیلی، دانشجوی دکترای دانشکده علوم طبیعی «کالج ترینیتی دابلین» می گوید «نتایج تحقیقات ما مهر تاییدی بر اهمیت درک زمان در حیوانات است. توانایی آن ها در درک زمان در مقیاس های بسیار کوچک سنجیده می شود و سرعت زمان برای آنان در مقایسه با سرعت زمان حیات و مرگ موجودات سریعی همچون حیوانات مهاجم، بسیار کمتر است».
این تحقیق با آزمایش روی چندین حیوان و با استفاده از پدیده ای انجام شد که بر اساس آن حداکثر سرعت پرتوهای نوری که فرد می تواند پیش از دیدن منبع نور ببیند، سنجیده شد. این اصل را هر روز می توان به هنگام تماشای تلویزیون، صفحه کامپیوتر و پرده نمایش سینما تجربه کرد. در مقام نمونه، سگ ها چشم هایی دارند که سرعت بازبینی پرتوهای نور در آن ها از انسان ها بالاتر است.
نویسندگان این مقاله تحقیقی می گویند یک نمونه این پدیده مگس ها و توانایی آن ها برای فرار از ضربه مگس کش است. در این تحقیق نشان داده شده است که مگس ها «حرکت را در مقیاس زمانی حس می کنند که از سرعت زمانی چشم ما کندتر است و همین امر به آن ها فرصت بیشتری می دهد تا بتوانند فرار کنند.»
پژوهشگران درک مگس از زمان را با صحنه ای از فیلم «ماتریکس» مقایسه می کنند که در آن بازیگر اصلی موفق می شود تا درک خود از زمان را در حدی کند و آهسته کند تا از هجوم گلوله ها فرار کند.
پروفسور جرمی راکستون، استاد دانشگاه سنت اندروز در اسکاتلند و یکی از دست اندرکاران این پروژه پژوهشی با انتشار بیانیه ای گفته است «داشتن چشم هایی که اطلاعات جدید را با فرکانش های بسیار بالاتر از چشم هایمان به مغز ارسال می کنند زمانی ارزش دارد که مغز بتواند این اطلاعات را با همان سرعت تجریه و تحلیل کند. با این وجود، این تحقیق توانایی مغز کوچکترین حیوانات جهان را اثبات می کند. شاید مگس متفکر برجسته ای نباشد اما می تواند سریع و در مدت زمان اندکی تصمیم بگیرد».
از سویی دیگر، سرعت دویدن نوعی گونه ببر بسیار بیشتر از سرعتی است که چشم های او بتواند با او هماهنگ شود و به دلیل سرعت بسیار زیاد، ببر بینایی چشم هایش را از دست می دهد و برای ارزیابی مجدد موقعیت شکار خود به ناچار باید هر چند وقت یک بار توقف کند. در انسان ها نیز به نوعی همین گونه است و قهرمان های ورزشی رشته های مختلف در طی رقابت ها ناچار هستند تا سرعت توانایی چشم خود را برای دنبال کردن توپ افزایش بدهند.
اندرو جسکون، استاد دانشکده علوم طبیعی «کالج ترینیتی دابلین» می گوید «نتایج تحقیقات ما حاکی است که درک زمان در حیوانات ابعادی دارد که تا به حال مورد مطالعه قرار نگرفته و پژوهش در مورد آن ها ما را به فهم ارتباط نظام سرعت و زمان در این موجودات نزدیک تر خواهد کرد».
یافته های این پروژه تحقیقاتی در نشریه بین المللی «رفتار حیوان» منتشر شده است.
MEHDI
10-27-2013, 11:50 AM
2776
Talkative Marmoset Monkeys Take Turns – News Watch (http://newswatch.nationalgeographic.com/2013/10/18/talkative-marmoset-monkeys-take-turns/?utm_source=Facebook&utm_medium=Social&utm_content=link_fb20131027ngnw-marmose&utm_campaign=Content)
MEHDI
10-29-2013, 01:56 PM
2790
A Venom First: Toxin-Spewing Crustacean – News Watch (http://newswatch.nationalgeographic.com/2013/10/23/crustacean-speleonectes-tulumensis-venom-science/?utm_source=Facebook&utm_medium=Social&utm_content=link_fb20131029ngnw-venomscie&utm_campaign=Content)
Alice
11-12-2013, 04:20 PM
2933
دانشمندان دریافتند سحابی Boomerang سردترین جرم شناختهشده در کیهان است.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این سحابی در واقع، سردتر از پسفروزش ضعیف بیگبنگ است که دمای پسزمینه طبیعی فضا به شمار میآید.
منجمان با استفاده از آرایه آلاما این شیء را با هدف آگاهی بیشتر از ویژگیهای انجمادی آن و همچنین تعیین شکل واقعیاش بررسی کردند. این سحابی دارای ظاهری عجیب و روحمانند است.
این سحابی در تلسکوپهای زمینمحور کج به نظر میرسید و مشاهدات بعدی توسط تلسکوپ فضایی هابل نیز یک ساختار پاپیون-کراوات مانند را برای آن گزارش کرد.
دادههای جدید آلاما نشان میدهد تصویر هابل فقط بخشی از ماجرا را نقل میکند و گوشههای دوقلوی مشاهدهشده در این تصویر شاید حقه نوری در طولموجهای مرئی باشد.
به گفته راگوندرا ساهایی، محقق و دانشمند لابراتوار پیشرانش جت ناسا واقع در کالیفرنیا، این شیء فوقسرد بینهایت فریبدهنده است و آنچه از زمین مانند گوشه دوگانه یا شکل «بومرنگ» به نظر میرسد، در واقع، ساختاری بسیار وسیعتر است که به سرعت در هوا بسط مییابد.
سحابی «بومرنگ» پنج هزار سال نوری از صور فلکی قنطروس فاصله دارد و نمونه نسبتا جوانی از یک سحابی سیارهای به شمار میآید.
سحابیهای سیارهای بر خلاف نامشان، فازهای پایان زندگی ستارگانی مانند خورشید هستند که لایههای خارجیترشان به سمت بیرون تمایل دارد و آنچه در مرکزشان باقی میماند، ستارگان کوتوله سفیدی هستند، که تشعشع فوقبنفش شدیدی را ایجاد میکنند.
این تشعشع موجب میشود گاز سحابی بدرخشد و نور را در رنگهای درخشان از خود ساطع کند.
«بومرنگ» یک سحابی ماقبلسیارهای و نماینده مرحلهای است که در آن عمر ستاره ماقبل فاز سحابی سیارهای است. در این فاز ستاره مرکزی هنوز به اندازه کافی برای ساطعکردن تشعشع مافوقبنفش اولیه و با هدف تولید درخشش داغ نیست. در چنین مرحلهای سحابی توسط نور ستارهای منعکسشده از گردهای غبارهای آن مشاهده میشود.
بررسیها نشان میدهد جریان گاز از این ستاره خاص به سرعت در حال گسترش است و طی این فرایند خود را سرد میکند.
محققان توانستند دمای گاز را در این سحابی با استفاده رصد چگونگی جذب تشعشع پسزمینه میکروموج کیهانی اندازهگیری کنند. این تشعشع دارای دمای بسیار منسجم 2.8 درجه کلوین است.
این منجمان توانستند ساختاری را که در تصویر هابل مشاهده میشود، فقط در نواحی درونیتر سحابی کشف کنند. افزون بر این، آنها ابر طولانیتری از گاز سرد را در اطراف این جرم کیهانی کشف کردند.
دانشمندان همچنین مسیر متراکمی از دانههای غبار به اندازه میلیمتری احاطهکننده ستاره را کشف کردند که توضیح میدهد چرا این ابر بیرونیتر دارای شکلی مانند شیشهساعت در نور مرئی است.
دانههای غبار نقابی را تشکیل دادهاند که بخشی از ستاره مرکزی را میپوشاند و به نور آن امکان نفوذکردن (فقط در مسیرهای باریک و مخالف) را به درون ابر میدهد و ظاهر شیشه ساعتمانند آن را نیز خلق میکنند.
این موضوع امکان درک چگونگی مرگ ستارگان و تبدیلشدن به سحابیهای سیارهای را فراهم میکند.
علاوه بر این، با استفاده از آلاما، دانشمندان توانستند حقایق جدیدی را در خصوص مرگ ستارهای خورشیدمانند دریافتند.
تحقیق جدید همچنین نشان داد حاشیههای بیرونیتر سحابی در حال گرمشدن هستند؛ گرچه آنها اندکی سردتر از پسزمینه میکروموج کیهانی هستند.
این فرایند گرمشدن میتواند به دلیل اثر فتوالکترکی باشد؛ اثری که نخستین بار توسط انشتین ارائه شد و بر اساس آن، نور توسط ماده جامد جذب میشود و سپس الکترونها را بازمنتشر میکند.
Aria Farbud
11-12-2013, 05:46 PM
جانورانی که برای تندرست ماندن باید اَنِ خود را بخورند (http://www.dayyerzist.blogfa.com/post-81.aspx) در میان جانوران ، گروهی از آنها گیاهان را می خورند كه خوددو گروه اند :
الف:گیاهخواران كه تنها از گیاهان به بنامِ بنمایه ی خوراکی خود بهره می برند.
ب: همه چیزخواران كه افزون بر خوراک جانوری از خوراک گیاهی نیز بهره می برد،مانند ما مردمان و مرغ
گیاهخواران چگونه کارمایه یِ خود را از گیاهان بدست می آورند؟
سلولز یكی از مهندترین بنمایه های کارمایه در گیاهان می باشد در رویی که این جانوارن آنزیم واگشاینده ی سلولز ندارد و به تنهایی نمی توانند سلولز را واگشاید و از کارمایه یِ باشنده در آن بهره گیرد. در تنِ این گروه از جانوران ،تك یاخته هایی هستند كه با گزینش زندگیِ همزیستی با این جانوران ، با بهره از آنزیم های باشنده به شكستن سلولز یاری می رسانند، سرانجام جانور نیز از این بنمایه یِ کارمایه بهره می برد.جانورانی كه تنها از گیاهان بهره می برند به دو گروه نشخواركننده و نشخوار نكننده بخش می شوند.معده نشخواركنندگان 4 بخش جداگانه دارد كه سیرابی نخستین و مهندترین بخش از معده می باشد و با بودن تک یاخته های همزیست در واگشایی سلولز کارا هستند.این انباره كه گنجایش آن تا 180 لیتر هم می رسد جایی است برای گرد آمدن این جاندارانِ ریز.یكی از ویژگی های سیرابی بازگرداندن خوراک به دهان برای نشخوار كردن و جویدن آنها می باشد. بز،گاو،گوسفند و گوزن از نشخوار كنندگان هستند.
ولی گروهی دیگر مانند اسب،فیل،جوندگان وخرگوش ها ی جنگلی و رام سیرابی ندارند و کارِ واگشاییِ سلولز در كیسه ی بزرگی با نام سكوم(روده یِ كور) انجام می گیرد كه تک یاخته های همزیست در آن پناه گرفته اند.برای اینكه سكوم دورتر از معده(سكوم در پیوندگاه روده كوچك به بزرگ است) جای دارد،برگرداندن درونه (محتویات) ی آن(همانند نشخواركنندگان) برای این گروه از جانوران ناشدنی است. در این میان موش و خرگوش راه دیگری برای گوارش و گیرش این بنمایه ی کارمایه دارند كه می توان كارآیی آن را در اندازه ی نشخواركنندگان دانست.
این جانوران اَنِ خود را می خورند تا بدین گونه خوراک دوباره درون لوله ی گوارش شود.در این هنگام جانور خوراکِ برآمده از کنش تك یاخته ها در سكوم را می گیرد از همین روی اگر این گروه را از خوردن اَنِ شان بازداریم تندرست نخواهند ماند.
از آن روی که اَنِ شان در دور دوم فشرده تر می شود،دیگر گوارش نمی یابد و تنها ماده هایِ گرفتنی درون خون راه می یابند. همچنین بسیاری از جوندگان بیابانی از این راه (با خوردن اَنِ نخست شان)آبِ درون تنِ شان را نگه می دارند.
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/24.jpg
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/25.jpg
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/26.jpg
پارسیگر
sonixax
11-25-2013, 10:38 PM
اریک اشمیت: تا ۱۰ سال آینده خبری از فیلترینگ نخواهد بود | امنیت در فضای مجازی | DW.DE | 25.11.2013 (http://www.dw.de/%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%AA%D8%A7-%DB%B1%DB%B0-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D8%AF/a-17249901)
اریک اشمیت٬ مدیر اجرایی گوگل، میگوید در ۱۰ سال آینده روزگار فیلترینگ سپری خواهد شد و این پدیده به تاریخ خواهد پیوست. به گفته او، توانمندسازی کاربران با تکنیکهای رمزگذاری٬ جایی برای سانسور آنلاین باقی نمیگذارد.
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/11/70.jpg
(http://www.dw.de/%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%AA%D8%A7-%DB%B1%DB%B0-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D8%AF/a-17249901#)
اریک اشمیت٬ از چهرههای برجسته دنیای فنآوری اطلاعات و ارتباطات که نقش چشمگیری در تکامل و توسعه کمپانی گوگل داشته٬ میگوید حفاظت از ترافیک اینترنت با کدهایی که شکستن آنها برای دولتها امکانپذیر نیست٬ امکان سانسور ارتباطات آنلاین را در یک دهه آینده از بین خواهد برد.
به گزارش خبرگزاری بلومبرگ٬ مدیر اجرایی گوگل نوید فرا رسیدن زمانی را میدهد که کاربران اینترنت از طریق شبکههای خصوصی حفاظتشده با متدهای نوین رمزگذاری (Encryption) به سادگی قادر به برقراری ارتباطات و سازماندهی اجتماعی خواهند بود٬ بدون آن که دولتها بتوانند ارتباطات معمول آنها را مختل کنند.
آقای اشمیت عصر وداع با فیلترینگ و سانسور آنلاین را "عصر شبکه" مینامد و میگوید در چنین عصری دادهها با فرمولهای ریاضی بهگونهای رمزگذاری میشوند که رمزگشایی از آن تنها با یک کلید دیجیتال خاص ممکن خواهد بود که هرگز در دسترس دولتها قرار نخواهد گرفت.
جابجایی قدرت به سود کاربران در سراسر جهان
«همهچیز را رمزگذاری کنید؛ این کلید مقابله با دولتهای سانسورچی و سرکوبگر است.» این سخنان اریک اشمیت در دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا در حالی بیان میشود که با افشاگریهای ادوارد اسنودن پیرامون تلاشهای گسترده آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) برای جاسوسی ارتباطات دیجیتال٬ نگرانیهای بیسابقهای نسبت به تعرض به حریم خصوصی کاربران اینترنت و سرویسهای آنلاین در سراسر جهان پدید آمده است.
بیشتر بخوانید: هشدار مخترع وب نسبت به افزایش فیلترینگ و جاسوسی آنلاین (http://dw.de/p/1AMoe)
اریک اشمیت وعده داده کمپانیهای بزرگی نظیر گوگل٬ فیسبوک و یاهو٬ تا سال ۲۰۳۰ مکانیزمهای امنیتی خود را بهگونهای ارتقا خواهند داد که در یک جابجایی چشمگیر قدرت٬ معادلات به سود کاربران در سراسر جهان تغییر کند. او میگوید، تقویت سیستمهای امنیتی این کمپانیها مدتی است آغاز شده و با قدرت ادامه خواهد یافت.
تلاش گوگل برای تسهیل دسترسی آزادانه کاربران به اطلاعات
کمپانی گوگل چندی است که تلاشهای گستردهای را برای کمک به کاربرانی آغاز کرده است که در کشورهایی نظیر ایران٬ چین٬ عربستان٬ کوبا و ... با فیلترینگ شدید و گسترده اینترنت مواجهاند. اواخر ماه اکتبر٬ گوگل برای اولین بار از توسعه افزونهای به نام یوپراکسی (uProxy) خبر داد. یوپراکسی به کاربرانی که به اینترنت آزاد دسترسی دارند٬ این امکان را میدهد که اینترنت آزاد خود را در اختیار دوستان خود در کشورهای "دشمن اینترنت" قرار دهند؛ گریز از سد فیلترینگ با تکنیکی اجتماعی و با بهرهگیری از تونلهای امن.
در کنار این اقدامات بیسابقه٬ آنطور که اریک اشمیت میگوید٬ گوگل قصد دارد از کاربران اینترنت در برابر هکرها و نفوذگران آنلاین هم بیش از پیش حراست کند. آقای اشمیت در این سخنرانی با اشاره به تلاشهای گسترده دولتها برای سانسور و رهگیری ارتباطات آنلاین گفته است: «ابتدا آنها راه دسترسی شما را مسدود میکنند٬ سپس به حریم خصوصیتان نفوذ میکنند٬ اما در پایان این شما هستید که برندهاید.»
مطالب بیشتر در صفحه ویژه امنیت در فضای مجازی (http://www.dw.de/%D8%AF%D9%88%DB%8C%DA%86%D9%87-%D9%88%D9%84%D9%87-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B6%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2%DB%8C/s-13744)
اریک اشمیت وعده عصری نوین را میدهد که در آن با جابجایی بیسابقه قدرت٬ کاربران با حمایت کمپانیهای مستقل٬ دستبالا را خواهند داشت و دولتها در موضع فرودست قرار خواهند گرفت. اینکه تا چه اندازه این وعدهها امکان تحقق خواهد یافت٬ موضوعی است که آینده به آن پاسخ خواهد داد٬ اما او مطمئن به نظر میرسد و میگوید: «تردیدی نداشته باشید که بازنده این بازی سانسورچیها خواهند بود.»
khayyam
01-07-2014, 09:47 PM
تجریبات تلخ ارثی میشود (http://www.bbc.co.uk/persian/science/2013/12/131202_me_transgenerational_inheritance.shtml?ocid =socialflow_facebook_persian)
دانشمندان معتقدند تجربیات ترسناک یا ناگوار زندگی بر دیانای تاثیر میگذارند و این تاثیر میتواند به نسلهای بعدی منتقل شود.
در تحقیق متفاوتی که در دانشکده پزشکی اِموری در ویرجینیای آمریکا انجام گرفته و در نشریه نیچر منتشر شده، محققان بوی شکوفه گیلاس را با یک شوک الکتریکی خفیف همراه کردند و موشهای آزمایشگاهی را در معرض این تجربه توامان قرار دادند.
پس از مدتی، موشها هر وقت بوی شکوفه گیلاس را استشمام میکردند علائم ترس از خود نشان میدادند.
اما فرزندان و نوههای این موشها که از بدو تولد از پدر یا مادر جدا شده بودند نیز، با استشمام بوی شکوفه گیلاس دچار همین ترس میشدند بدون آنکه تجربه پدر ومادرهای خود را داشته باشند.
پروفسور کری رِسلر استاد روانپزشکی دانشکده پزشکی اموری میگوید: "من فکر میکنم شواهد روز افزونی از مطالعات مختلف بدست آمده که نشان میدهد آنچه از پدر و مادر به ارث میبریم بسیار پیچیده است؛ گامتها (اسپرم و تخمک) تا جایی که ممکن است اطلاعات نسل قبلی را در خود ذخیره میکنند."
"مهمترین تفسیر این تحقیق -اگر در تمام پستانداران صدق کند- این است که خصلتهای خاصی بر اثر تجربههای ترسناک والدین به نسلهای بعدی منتقل میشود."
نتایج این تحقیق موجب شده یکی از نظریههای بی اعتبار شده دوباره مطرح شود.
در قرن هجدهم ژان باپتیست لامارک (۱۸۲۹ - ۱۷۴۴)، طبیعیدان فرانسوی نظریه "توارث خصوصیات اکتسابی" را مطرح کرد.
بر اساس این نظریه ویژگیهای جسمانی که در طول زندگی شکل میگیرند میتوانند به نسلهای بعد منتقل شوند. از این رو لامارک درازی گردن زرافه را نتیجه کشیدن گردن برای رسیدن به سرشاخههای بلند درختان می دانست که به نسلهای بعد منتقل شده است.
اما نظریه تکامل انواع که چارلز داروین سی سال بعد از مرگ لامارک در کتاب معروف "منشا انواع" مطرح کرد و کشف قوانین ژنتیک که گرهگور مندل اصول آن را شش سال به چاپ رساند، باعث شد نظریه لامارک مردود تلقی و کنار گذاشته شود.
اما تحقیق اخیر دوباره نظریه لامارک را مطرح کرده که محیط میتواند مستقیما بر دیانای تاثیر بگذارد.
پروفسور رِسلر میگوید تاثیر محیط، توالی ژنهایی را که حامل رمز گیرندههای بو هستند تغییر نمیدهد بلکه نحوه تنظیم ژن است که تغییر میکند.
"شواهدی وجود دارد که تاثیرات کلی تغدیه، تغییرات هورمونی و ضربههای روحی هم ممکن است به نسل بعدی منتقل شوند."
به نظر پروفسور مارکوس پمبری متخصص ژنتیک کودکان در دانشگاه کالج لندن میگوید اهمیت تحقیق در این است که نشان میدهد خاطره تجربههای ترسناک به نسل بعدی منتقل میشود.
"من فکر می کنم بدون نگاه فرا نسلی نمیتوانیم افزایش بیماریهای روانی-عصبی یا بیماریهایی مثل چاقی، دیابت، و اختلالات متابولیک را بخوبی درک کنیم.
به گفته پروفسور پمبری این تحقیق ارتباط نزدیکی با فوبیا (ترسهای بیمارگونه)، اضطراب و اختلال تنشزای پس از آسیب روحی (post-traumatic stress disorder) دارد.
undead_knight
01-08-2014, 06:25 PM
نکته که ای که من در این تحقیق مشکل میبینم و انگار بهش توجه نشده شرایط محیط پیرامونی رشد جنین هست که به چیزهایی جز ژنتیک هم مربوطه.
در واقع این یک مسئله شناخته شده هست که مثلا شرایط بدن مادر و حتی فشارهای روانی روی جنین تاثیر میزارند(اونم توی انسان) ولی تاثیر روی ژنتیک یک ادعای خیلی خیلی بزرگه!
برای دقیق بودن این آزمایش فقط باید اسپرم و تخمک رو از مادر و پدر میگرفتند و بعد اونها رو درشرایط آزمایشگاهی پرورش میدادند تا تاثیرش روی ژنتیک مشخص بشه.
MEHDI
01-11-2014, 03:15 PM
3278
How do porcupines make love? Very gently!
Actually, the truth is stranger than the joke…
More pricks than kicks
How do porcupines make love? Wendy Cooper discovered the answer while poking around the basement of the Australian National University library in Canberra about five years ago. Cooper is a parasitologist. She studies parasites, not porcupines. She also, in the course of her work, studies scientific journals. That was how she acquired her professional knowledge of porcupines' prickly procreation procedures.
Cooper found two studies written (one with co-authors) by Albert Shadle, of the University of Buffalo, New York, in 1946. Shadle was chairman of Buffalo's biology department from 1919 to 1953. One paper is called The Sex Reactions of Porcupines (erethizon d. dorsatum) Before and After Copulation. The other is Copulation in the Porcupine.
Wendy Cooper digested the information and published a summary, carefully worded to make sense both to porcupine specialists and to laypersons. From the outset, she is direct: "How do porcupines make love? You would probably think the answer is 'very carefully', but you would probably be wrong."
The porcupines in the study were part of a colony that Shadle kept at the University of Buffalo. The colony consisted of five females (Maudie, Nightie, Prickles, Snooks and Skeezix) and three males (Old Dad, Pinkie and Johnnie).
Come mating season, the scientists would place a male into a cage that already contained a female. Cooper described the subsequent action. First came courtship: "When the male encountered the female porcupine, he smelled her all over, then reared up on his hind legs ... If she was prepared for mating, she also reared up and faced the male, belly-to-belly. In this position, most males then sprayed the female with a strong stream of urine, soaking her from head to foot. She would 1) object vocally, 2) strike with her front paws, as though boxing, 3) threaten or try to bite, or 4) shake off the urine and run away. If ready for mating, the female did not object strongly to this shower."
Then the porcupines did the business: "The male made sexual contact from behind the female. The spines of both animals were relaxed and lay flat. His thrusts were of the 'usual nature' and were produced by flexing and straightening the knees. Males did not grasp the female in any way. Mating continued until the male was exhausted ... If males refused to co-operate, the female approached a nearby male and acted out the male role in coition with the uninvolved male."
This research project was potentially hazardous for the porcupines - and for the scientists. But a report written by Shadle late in his life offers perspective.
"The penetration of porcupine quills into the human body is never a pleasant sensation," Shadle wrote. "But 20 years of experience in working with a porcupine colony, and continued handling of these spiny animals, have convinced the author that description of the discomfort of being quilled is often very much exaggerated."
More pricks than kicks | Education | The Guardian (http://www.theguardian.com/education/2006/oct/24/highereducation.research)
sonixax
01-13-2014, 03:31 AM
کامپیوتر همهکاره اندروید | Khodnevis (https://tech.khodnevis.org/article/54656#.UtNPhLRIXpw)
یکی دارد جلوی مایکروسافت قد علم میکند!
3308
کامپیوتر همه کارهای که توسط اندروید طراحی شده، مایکروسافت را بهتزده کرده است.
به گزارش زد-دی نت (http://www.zdnet.com/six-reasons-why-android-pcs-can-be-disruptive-7000024845/)، این کامپیوتر جدید دارای دو طراحی متفاوت برای مصارف خانگی و کاربرد تجاری است.مدل خانگی کامپیوتر اندرویدی را Lenovo و مدل تجاری آن را HP خواهد ساخت.
باید دید آمیختن تجربیات اندروید در کاربرد اپلیکیشنها و نیز تجربیات HP و Lenovo در بخشهای سختافزاری کامپیوتر چه نتیجهای به بار خواهد آورد. اما در هر صورت، رایانه اندروید ارزش توجه دارد و صرفنظر کردن از آن بهترین گزینه پیش رو نیست. شش دلیل اصلی برای این بذل توجه عبارتند از:
۱- قیمت: قیمت پایه کامپیوتر همه کاره اندروید ۴۵۰ دلار است. این قیمت برای یک کامپیوتر با مانیتور ۱۹/۵ اینچی که کلی اپلیکیشن برای بازی بچهها روی آن ریخته شده، قیمت بدی به نظر نمیرسد.
۲- کاربرد تجاری: یکی از اهداف HP در ارایه کامپیوتر اندروید، تامین نیاز نهادهای کوچک اقتصادی و تجاری است که دلیلی برای صرف هزینه خیلی زیاد و خرید یک کامپیوتر سوپر قدرتمند نمیبینند.
۳- اندروید همه جا هست: خوشمان بیاید یا نه، اندروید به مانند ویندوز همه جا هست. تفاوت در این است که اندروید با پیشینه و تجربه موبایل میآید.
۴- موبایل در حال پیش بردن صنعت کامپیوتر است: یک یا دو سال پیش، ایده کامپیوتر رومیزی اندروید ممکن بود کمی مضحک به نظر برسد. امروزه صنعت موبایل در حال تامین منابع و اطلاعات کامپیوترهای رومیزی است.در واقع میتوان گفت کامپیوترهای دسکتاپ دارند از ابزار موبایل فرمان میگیرند.
۵- مشکل امنیتی وجود ندارد: گویا اندروید تمهیدات امنیتی لازم برای سیستم عامل کامپیوترهای دسکتاپ را درنظر گرفته است.
۶- نیاز ویژه سازندگان کامپیوتر به اندروید: از نظر سازندگان کامپیوترهای خانگی، زمان آن رسیده که یکی جلوی مایکروسافت بایستد! این گزینه میتواند اندروید باشد.
sonixax
01-14-2014, 04:36 PM
مدیر ۳۳ ساله شرکت کفن و دفن سوئیسی Algordanza آقای Rinaldo Willy می گوید: « شرکت ترحیم ما کارش با بقیه متفاوت است. ما آدم های مرده را تبدیل به الماس می کنیم.» کاری که به نسبت اندازه الماسی که درخواست می شود بین ۵ الی ۲۲ هزار دلار هزینه دارد.
هر سال حدود ۸۵۰ نفر (مرحوم) وارد سیستم تبدیل به خاکستر می شوند و بعد از مدتی به الماس تغییر جسم می یابند.
از طرفی، کمبودِ زمین قبرستان، بر قیمت قبرها به طور سرسام آور می افزاید و در کنارِ آن افزایش افرادی که مذهب مشخصی ندارند به ایده تبدیل به یک سنگ زیبا و غیرقابل خراب شدن فرصت رشد می دهد.
شرکت نامبرده شده، خاکستر به جا مانده از بدن افراد فوت شده که با حرارت بالا سوزانده می شود را تحویل می گیرد.
آنها با افزودن مواد شیمیای مخصوص، کربن درون خاکستر را جدا می کنند. کربن فوق در حرارت بسیار بالا تبدیل به سنگ مرمر می شود. در مرحله آخر سنگ مرمر در بین دستگاهی که آن را فشرده می سازد به طور مکانیکی تبدیل به الماس می گردد.
بیشتر مشتریان، الماسِ آبی را ترجیح می دهند. عملاً فرق زیادی بین الماس مصنوعی و طبیعی از نظر زیبایی و دوام وجود ندارد. انگشترها و یا جواهراتی که در ترکیب با الماس موردِ نظر درست می شوند می توانند توسط فامیل مورد استفاده قرار بگیرد.
برای ساخته شدن الماس فقط ۲ گرم کربن کافی است. برای پرهیز از گم شدن الماس، معمولاً فامیل متوفی، تقاضای تعداد بیشتری الماس می کنند.
ژاپنی ها که اکثریت شان، بدن مرده ها را به خاکستر تبدیل می کنند هم از مشتریان اصلی این شرکت سوئیسی هستند و هم ساخته شدنِ چندین الماس از خاکستر یک فرد را درخواست می کنند.
آدم ها به دلائل مختلف به الماس تغییر جسم می دهند. بعضی ها توسط خانواده درجه اول مبدل به الماس می شوند. بعضی ها که به دلیل بیماری سخت می دانند به زودی خواهند مرد تقاضای الماس شدن را بر می گزینند. تعدادی نیز چون تنها، مجرد و بی فامیل هستند از ترس اینکه قبرشان مورد فراموشی و بی توجهی قرار بگیرد تبدیل به جسم ماندگاری چون الماس می شوند.
http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/51.jpg (http://marderooz.s3.amazonaws.com/wp-content/uploads/2014/01/%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%B3-4.jpg)http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/52.jpghttp://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/53.jpg (http://marderooz.s3.amazonaws.com/wp-content/uploads/2014/01/%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%B3.jpg)
این هم لینک سایتشون اگر خواستید پس از مرگ انگشتری چیزی بشید : Algordanza Memorial Diamonds International Website: (http://www.algordanza.com/home/)
Anarchy
10-24-2014, 08:18 PM
http://www.daftarche.com/images/imported/2014/10/29.jpg (http://gdb.rferl.org/151578B1-23C6-472F-90B5-7665315678FA_cx8_cy8_cw77_mw1024_s_n_r1.jpg)
تصویر بازسازی شده ماهیهای باستانی
دانشمندان میگویند انسانها عمل جنسی را از نوعی ماهی سخت پوست دوران کهن به ارث بردهاند.به گزارش خبرگزاری رویترز، دانشمندان پس از بررسی سنگوارههای برجای مانده از نوعی ماهی سخت پوست - که ۳۸۵ میلیون سال پیش در اسکاتلندِ امروزی میزیست - به این نتیجه رسیدند که در یکی از انواع این ماهی، با نام «میکروبراکیوس دیکی»، اندام جنسی نرها به بافتی استخوانی به شکل حرف لاتین «L» درآمد که وظیفهاش انتقال اسپرم به مادهها بود. در مادهها نیز، اندامی به وجود آمد که به هنگام جفتگیری قابلیت قفل شدن با برابرِ نرینه خود را داشت.
به گفته «جان لانگ»، دیرینه شناس از دانشگاه فلیندرس استرالیا، - که سرپرستی این پژوهش را بر عهده داشت - «ماهیهای پلاکودِرم زمانی زیرشاخهای بُن بست در میان جانوران دیگر قلمداد میشدند و تصور بر این بود که این گونه بخصوص هیچ خویشاوندی ندارد. اما پژوهشهای جدید نشان میدهد که تکاملِ خود ما - به عنوان انسانهای امروزی - با پلاکودرمها آغاز شده و ما بسیاری از ویژگیهای خود را از آنها به ارث بردهایم، از جمله آروارهها، دندانها و اندامهای جُفتیمان - که همگی نخست در این گروه از ماهیان به وجود آمدند.»وی در ادامه افزود که یافتههای جدید همچنین نشان میدهند که «این نوع ماهی ماقبل تاریخ عمل جنسی را هم برای ما به یادگار گذاشتهاست.»مَت فریدمن، دیرینه-زیستشناس از دانشگاه آکسفورد بریتانیا، که در این تحقیق نقشی نداشته، یافتههای پژوهش یادشده را «بسیار با اهمیت» توصیف کرد، وی در ادامه افزود که بر اساس این نتایج میتوان اطلاعات بسیار بیشتری از سنگوارههای موجودات قدیمی به دست آورد.
لانگ، که گزارش تحقیق اخیرش در نشریه «نِیچِر» مورخ یکشنبه ۲۷ مهر ماه به چاپ رسید، یک سال پیشتر در کشور استونی به استخوانی برخورد که کشف جدیدش را رقم زد. بررسیهای بیشترِ همین استخوان به این پژوهشگر کمک کرد که تواناییهای جفتگیری در میان ماهیهای کهن را کشف کند.در مرحله بعد گروهی از دانشمندان از کشورهای استرالیا، استونی، بریتانیا، سوئد و چین گنجینه سنگوارههای موجود در موزههای مختلف در سرتاسر جهان را مورد آزمایش قرار دادند.
در پی این بررسیها بود که تیم تحقیقی به نخستین مورد باروریِ داخلی و جفتگیری به عنوان روشِ تولیدمثل در سنگوارههای قدیمی برخوردند.در بخشی از گزارش مربوط به این کشف جدید آمده که این ماهیهای قدیمی گاهی در حالی که بازوهای خود را در یکدیگر قلاب میکردند به جفتگیری میپرداختند، صحنهای که به گفته لانگ شبیه رقص محلی آمریکایی است که در آن دو نفر بازو در بازوی یکدیگر انداخته و پایکوبی میکنند: «البته این وضعیت خاص به نرها کمک میکرد که با جابجا کردن اندام جنسیشان آن را در موقعیت بهتری برای جفتگیری قرار دهند.»
(http://www.radiofarda.com/content/f8-sex--comes-from-ancient-fish/26650426.html)
iranbanoo
08-14-2015, 09:43 PM
فضانورد آمریکایی گفت:
موجودات فضایی مانع جنگ هستهای میان آمریکا و شوروی شدند
http://www.jamnews.ir/detail/News/539687
kourosh_bikhoda
08-05-2016, 05:43 PM
من فکر نمیکردم طرفداران زمین تخت یا flat-earther ها در ایران هم نفوذ کرده باشند. ولی انگار اوضاع خیلی خیته. فقط استدلال ها رو دقت کنید :e409:
آیا میشود درباره کروی بودن زمین و اندازه آن شک کرد؟
سه شنبه ۳ آذر ۱۳۹۴
باسمه تعالی
تصور عموم این است که علوم جدید صدها سال است که نه تنها توانسته حکم نهایی در مورد کروی بودن زمین و اندازه آن را صادر کند و به تمام سئوالات بشر در این زمینه پاسخ دهد، بلکه دانشمندان فیزیک آنقدر مسئله برای حل کردن پیدا نمیکنند که دیگر باید فکر خود را به نحوه شکل گیری و حرکت کهکشانها مشغول کنند و با نظریه پردازی درباره ابر ریسمانها (String Theory) و Bing Bang در چگونگی شروع و شکل گیری عالم وجود بحث کنند. هرچند اصل نظریه پردازی درباره شروع خلقت کار ناپسندی نیست، اما فرصت طلبی مجامع علمی غربی و به تبع آن محققین فیزیک نظری در ارائه تصویری اغراق آمیز از آنچه که واقعا میشود به عنوان دانسته های بشر فرض کرد، را نیز نباید از نظر دور داشت. قبلا هم در چند مقاله سعی کرده ام که بعضی از مطالبی را که علوم روز جوابی برای آن ندارند، را مطرح کنم و آنها را با برچسب “محدودیت علم بشر” مشخص کرده ام و قصد دارم این سری مقالات را انشاءالله ادامه دهم تا بشود تصویر روشنتری از آنچه که واقعا میشود جزء دانسته های بشر به حساب آورد، داشته باشیم.
در اینجا نمیخواهم ادعا کنم که طرفدار نظریه صاف بودن زمین هستم. اما واقعیت این است که سئوالات بسیاری وجود دارد که روایت علوم جدید از هندسه زمین و منظومه شمسی از پاسخ دادن به آنها عاجز است و تنها کاری که محققین فیزیک در این باره میتوانند بکنند، این است که روی خود را برگردانند و اصلا به روی خود نیاورند که چنین چیزی را شنیده اند. همین سئوالات بیجواب باعث شده است که افرادی در روایت موجود علمی شک کنند و با ارائه نظریه های دیگر به دنبال پیدا کردن مدلی باشند که بتواند جوابی برای آن سئوالات داشته باشد. عنوانی عمومی که اینگونه نظریه پردازان دگراندیش را با آن خطاب میکنند، flat-earther است که تا حدودی تمسخرآمیز نیز هست.
در بین آنها افراد مختلفی را میتوانید بیابید. کسانی هستند که از بعد فلسفی و یا مذهبی نمیتوانند گرد بودن زمین را باور کنند. دیگرانی هم هستند که افرادی شکاک هستند که هیچ چیزی از روایتهای تمدن موجود را نمیتوانند باور کنند و هرآنچه که موسسات علمی صاحب نام دنیا میگویند را دروغ و تبلیغات میدانند. البته آنچه که موجب تحریک این افراد شکاک شده، حجم عظیم دروغهایی است که به عنوان یافته های علمی جهت مصرف عموم پخش میشود و در ادامه بحث به بخشی از آنها خواهیم پرداخت. اما افراد محققی هم هستند که واقعا سعی دارند نظریه های کاملتری ارائه کنند که بتواند پاسخی برای سئوالات بیجواب داشته باشد. بنابراین همه آنها را نمیشود به یک چوب راند و نسبت به اظهاراتشان بیتفاوت بود و یا با تمسخر آنرا پاسخ داد.
بحث را از اینجا شروع کنیم که چقدر روی اعتبار روایات موجود علمی میشود واقعا حساب کرد
اساسا علم تجربی توان حکم دادن درباره حقیقت اشیاء را ندارد و فقط میتواند نتایج مشاهدات و اندازه گیری های خود را گزارش کند. به علاوه روشها و ابزارهای اندازه گیری موجود در دست بشر به اندازه کافی پیشرفته نیست که در صحت آن نشود تردید کرد. بارها در سالهای اخیر شاهد مواردی بودم که نتایج تحقیقات علمی با بررسی و دقت بیشتر بی اعتبار معرفی شده است. مثلا چندی پیش یک گروه تحقیقاتی اعلام کرد که توانسته در آزمایشگاه سرعت نوترینوها را در شرایط خاصی به بیش از 300 هزار کیلومتر بر ثانیه برساند. بعدا معلوم شد که دستگاههای اندازه گیری آنها کالیبره نبوده است.
مطلب فوق به این معنی است که حتی به فرض اینکه همه مشاهدات گزارش شده توسط سازمانهای علمی مطرح صادقانه باشد، فقط میتوانیم برای تحلیل آن نظریه پردازی کرده و مدل هایی را بسازیم که بتواند در عرصه عملی کاربرد داشته باشد. اما اینکه بخواهیم ادعا کنیم که مدل های ساخته ذهن ما همان حقیقتی است که در جهان خارج وجود دارد، کار راحتی نیست. مثلا اگر مشاهده میکنیم که ماهواره ای را به مدار زمین فرستادیم و همه چیز مطابق مدل کاربردی ما قابل پیش بینی بود، میتوانیم آن مدل را از جنبه کاربردی معتبر بدانیم و فقط احتمال اینکه چنین مدلی درست مطابق حقیقت خارجی باشد را بدهیم. اما نمیتوانیم چنین حکم کنیم که “این است و جز این نیست”. شاید برآیند چند پدیده پیچیده با هم این باشد که حقیقت خارجی را به شکل خاصی مشاهده کنیم.
قرآن در این زمینه چه حکم میکند؟
با ابزار علم تجربی میشود پدیده ها را مشاهده کرد. اما برای اینکه از روی مشاهدات بتوانیم در مورد حقیقت پدیده ها نظر بدهیم، به ابزار منطق و فلسفه و به تعبیری متافیزیک نیاز داریم. فلسفه نیز بدون وحی توان صدور حکم نهایی در مورد حقیقت اشیاء را ندارد. بسیاری از بحثهای فلسفی با فرض قبول مقدماتی شروع میشود که اگر در آن مقدمات شک کنیم، همه نتایج بحث بی اعتبار خواهد بود. بنابراین در حین چنین بحثهایی باید همیشه آنچه را که در قرآن به عنوان وحی الهی گفته شده، در نظر داشته باشیم. قرآن در سوره نباء آیه 20 چنین میفرماید:
وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا
قرآن در تشریح قیامت میفرماید که با وقوع قیامت، کوهها حرکت خواهد کرد و تنها در آن موقع است که خواهید یافت که از همان اول کوهها در جایی که فرض میکردید نبودند و مشاهده کوهها در آنجایی که بودند، از اول سرابی بیش نبود. برداشت من از این آیه این است که ما باید در نتیجه گیری نهایی از مشاهدات تجربی خود عجله نکنیم و اعتبار مدلهایی که توسعه میدهیم را فقط در محدوده ای که در کاربردهای عملی بشود آنرا بکار برد، بدانیم. شناخت حقیقت اشیاء کار ساده ای نیست. خود قرآن در آیه 185 سوره اعراف انسان را به نظریه پردازی در شناخت حقیقت اشیاء و به تعبیر قرآن ملکوت آنها تشویق کرده است و راه را برای اینکه انسان به آن پی ببرد را باز دانسته است. همانطور که در جای دیگر (انعام 75) ابراهیم را از کسانی دانسته که به ملکوت اشیاء پی برده اند.
أَوَلَمْ یَنظُرُوا فِی مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّـهُ مِن شَیْءٍ
بنابراین نباید به محض اینکه یک تئوری توانست برای چند سئوال پاسخی ارائه کند، حکم نهایی را صادر کنیم و ادعا کنیم که هیچ تئوری دیگری نمیتوان ارائه کرد که به همان اندازه در تحلیل پدیده ها توانا باشد. هر مدلی را که قبول کنیم، میتواند بخشی از پدیده ها را تحلیل کند و چند سئوال دیگر را بیجواب بگذارد. فرض کروی بودن زمین و محاسبه ای که از اندازه آن داریم، از این قاعده مستثنی نیست. در ادامه مقاله چند مورد از این سئوالات را خواهم آورد. به علاوه همیشه این امکان وجود دارد که بشود مدلهای دیگری را توسعه داد که در آن درست به همان جوابهای مدل موجود برسیم و مدل جدید بتواند به آن سئوالات بیجواب نیز پاسخ دهد.
اما آنچه که مسئله را سخت میکند این است که بسیاری از مشاهدات گزارش شده علمی دروغ و تبلیغات است و هیچکدام آنرا بدون راستی آزمایی نمیشود قبول کرد.
چه سئوالاتی را مدل مطرح کروی بودن زمین قادر به پاسخ دادن نیست؟
اول: صاف بودن افق
چندی پیش عکسی از قله دماوند دیدم که از فراز کوه کرکس گرفته شده بود. بین این دو قله حدود 280 کیلومتر فاصله است. ارتفاع دماوند از سطح دریا 5671 متر و ارتفاع کرکس حدود 3900 متر است. ظاهرا برای بعضی این سئوال پیش آمده بود که چطور ممکن است با توجه به کروی بودن زمین، قله دماوند از فراز کرکس قابل رویت باشد و این وبلاگ سعی کرده بود که پاسخی برای آن ارائه کند. با یک محاسبه مثلثاتی ساده چنین محاسبه کرده بود که برآمدگی زمین بر اساس مدل کروی بودن موجود زمین باید حدود 1500 متر باشد که این رقم از ارتفاع هر دو قله کمتر است و بنابراین مانعی در رویت بین این دو نخواهد بود.
R(1-cos ø/2 ) = 6370 ( 1- cos 1.25 ) ≈ 1500 meters
اما چیزی که جوابی برای آن ارائه نکرده بود این بود که اگر واقعا 1500 متر برآمدگی بین این دو قله باشد، باید در عکس زیر این برآمدگی قابل مشاهده باشد. اما چنانکه عکس نشان میدهد تمام مسافت 280 کیلومتر بین این دو قله کاملا صاف به نظر می آید.
دماوند از قله کرکس
اگر تا کنون تجربه شخصی از مشاهده افق در فاصله دور داشته باشید، آنرا مشابه عکس های افق ذیل مشاهده کرده اید.
صاف بودن افق
شخصا این را تجربه کرده ام که وقتی با هواپیما از بندرعباس در جنوب ایران پرواز کنیم، وقتی هواپیما اوج بگیرد، در هوای صاف میتوان قله دماوند را دید. در حالیکه مطابق نظریه موجود کروی بودن زمین باید برآمدگی زمین بین بندرعباس و قله دماوند حدود 23 کیلومتر باشد. اما از دید ناظر در هواپیما تمام این مسافت صاف دیده میشود. مطابق شکل زیر اگر بخواهیم حداکثر فاصله ای را که از هواپیما در ارتفاع 10 کیلومتری بشود قله ای به ارتفاع 6 کیلومتری را دید، باید خط مستقیم بین این دو را بر انحنای زمین مماس کنیم. در این صورت حداکثر فاصله دید نمیتواند بیش از 600 کیلومتر باشد. در بین محاسبات حداکثر فاصله افق در کاربردهای دریایی که گشتم چنین نوشته بود که جو زمین مانند یک عدسی باعث انحنای نور میشود و بنابراین فواصلی دورتر از خط واقعی افق را میتوانیم ببینیم. برای همین توصیه کرده بود که در کاربردهای عملی تعیین حداکثر فاصله دید، شعاع زمین را 20 درصد بیشتر حساب کنیم. با احتساب این مقدار افزوده حداکثر فاصله ای که از هواپیما بشود قله دماوند را دید، بیشتر از 700 کیلومتر نخواهد بود. به علاوه باید فقط نوک قله را بتوانیم ببینیم و بقیه قله پشت برآمدگی زمین مخفی شده باشد. اما اگر دفعه بعد سوار هواپیما شدید، لطفا با دقت ملاحظه کنید که نه فقط نوک قله، بلکه تمام دامنه قله را میتوانید از فواصلی مانند یزد و کرمان ببینید و به علاوه بین خود و قله هیچ برآمدگی زمین احساس نمیکنید.
earth-horizon-distance
محاسبات چنین نشان میدهد که آدم با قد معمولی که در سطح دریا بایستد، باید به علت انحنای زمین بتواند تا حدود 4 مایل را ببیند. اگر از توان دید معمولی برخوردار باشید، خواهید یافت که در هوای صاف و در سطح دریا ساحل روبروی خود را از حداقل حدود 100 کیلومتر خواهید دید. با یک جستجوی ساده نیز میتوانید عکس های فراوانی از ساحل مقابل با فاصله 100 تا 200 کیلومتر که در دریای مدیترانه و یا دریاچه های بزرگ آمریکا، توسط آدم ایستاده در ساحل گرفته شده است بیابید.
هر چند میشود احتمال داد که جو زمین عامل انحنای نور باشد، بطوریکه برآمدگی زمین بین دو نقطه دور از هم قابل حس نباشد، هنوز تحلیل و محاسبه درستی در این زمینه وجود ندارد. به غیر از مسئله برآمدگی زمین، نکته دیگر این است که کل خط افق در دید ناظر از فاصله دور بصورت خط مستقیم دیده میشود. یعنی وقتی هواپیما هم سوار شوید و به افق نگاه کنید، احتمالا فاصله دو حد انتهایی در افق روبرو باید بین 1000 تا 2000 کیلومتر باشد. اما کل مسیر را به شکل خط صاف خواهید دید.
همین مطلب باعث تردید بعضی از مردم درباره کروی بودن زمین شده است و بنابراین عکس هایی که به عنوان عکس های گرفته شده از ایستگاه فضایی پخش میشوند، کمی در انحنای خود اغراق میکنند تا چنین شبهه ای را از ذهن مردم پاک کنند. این اغراق در انحنا باعث میشود که کسانی که به جزئیات دقت میکنند، بیشتر به این سازمان های فضایی بدبین بشوند. عکس ذیل مربوط به رکورد پرش از بالون است که به تازگی شکسته شد. لنز دوربین Gopro چنان انحنای زمین را اغراق آمیز نشان داده که نمیتواند طبیعی باشد.
رکورد پرش از بالون
دوم: تغییرات طلوع و غروب خورشید در نواحی نزدیک قطب شمال
مردم قوم inuit ساکن مناطق نزدیک فطب شمال، چند سالی است که تغییراتی را در محیط زیست خود احساس کرده و آنرا گزارش کرده اند. بعضی خواستند آنرا به پدیده گرمایش زمین مرتبط کنند، اما آنچه که این قوم گزارش میکنند، چیز دیگری است. آنها ادعا میکنند که چند ده سال پیش در نزدیکی زمستان طول روز به حدی بود که حدود یک ساعت برای شکار وقت داشتند. اما الان آنها 2 ساعت برای شکار وقت دارند. به علاوه خورشید در وسط روز خیلی بالاتر می آید و بنابراین گرمای بیشتری دارد. محل طلوع و غروب خورشید نیز از دید آنها تغییر کرده است. همه این تغییرات در مدت زمان کمی رخ داده که افراد میانسال آنها چنین تغییراتی را بخوبی حس میکنند. بر اساس مدل رسمی کروی بودن زمین دو نوع حرکت برای محور زمین فرض میشود. دوران اول Axial precession نام دارد.
earth_precession
صفحه ای که از زمین و خورشید میگذرد را فرض کنید. بعد اگر محوری عمود بر این صفحه که از مرکز زمین بگذرد، تصور کنیم، محوری از قطبین زمین میگذرد، نسبت به آن محور عمودی یک حرکت دورانی دارد که هر 26000 سال یک دور کامل میزند. به زاویه بین محوری که از قطبین میگذرد و آن محور عمودی هم Axial tilt میگویند. بعضی ها معتقدند که زاویه مذکور که الان حدود 23.44 درجه حساب میشود، از حدود 22 تا 24.5 درجه در حال تغییر است و این تغییر 44000 سال طول میکشد. دیگرانی هم هستند که معتقدند که این زاویه از 24 درجه تا منهای 24 درجه بطور آونگی تغییر میکند و وقتی به صفر برسد، فصول سال دیگر وجود نخواهد داشت و قسمت عمده ای از موجودات خشکی از بین میروند. بنابراین تغییرات ناشی از دو حرکت مذکور، آنقدر کند است که نمیتواند عامل تغییرات جاری در فطب شمال باشد. مشاهدات این اقوام هم چیزی نیست که براحتی بشود آن را چشم پوشی کرد. چون مسئله طول روز در زمستان برای یک قوم که از طریق شکار زندگی میکنند، چیزی نیست که بتوان آنرا به عدم دقت در اندازه گیری نسبت داد.
سوم: نور ماه
سئوال دیگری که بعضی از این دگراندیشان مطرح میکنند، درباره ماهیت نور ماه است. شخصا جوابی برای آن نیافتم و اگر شما جوابی قانع کننده سراغ دارید، بفرمائید تا این بحث غنی تر شود و همه دوستان استفاده کنند.
تئوری مطرح درباره ماهیت نور مهتاب این است که نور خورشید به ماه برخورد میکند و بازتاب آن به زمین میرسد و در شب زمین را تا حدودی روشن میکند. این فرضیه در نگاه اول شاید جوابی برای ماهیت نور مهتاب ارائه کند، اما سئوالات بسیار دیگری را نیز بوجود می آورد. ماه با قطری حدود 3474 کیلومتر، علاوه بر اینکه خیلی از زمین کوچکتر است، در فاصله ای حدود 300 تا 400 هزار کیلومتری زمین قرار دارد. در شبهای مهتابی نور خورشید باید از اطراف زمین عبور کند و به ماه برسد و بعد از بازتاب از جسمی کوچک، مسافت 300 تا 400 هزار کیلومتری را برگردد و زمین را نورانی کند. بنابراین تئوری رسمی باید بتواند نشان دهد که چطور یک جسم خاکی کوچک به اندازه ماه میتواند این همه نور را بازتاب دهد و به زمین برساند. به علاوه بحث های زیادی در تفاوت ماهیت نور ماه با نور خورشید وجود دارد. یعنی تئوری رسمی باید بتواند به این سئوال پاسخ دهد که اگر منشاء اصلی نوری که از ماه به زمین میرسد، خورشید باشد، چرا فقط یک طیف خاص آن بازتاب دارد. اما شخصا تا بحال جواب این سئوالات را ندیده ام.
آنچه که ما مشاهده کرده ایم همزمانی نورانی بودن ماه تمام و شبهای مهتابی است. در هنگام خسوف ماه هم آنچه مشاهده میکنیم این است که هم نور مهتاب قطع میشود و هم ماه تاریک میشود. اما این مشاهدات برای اینکه نتیجه بگیریم که منشاء نور مهتاب حتما بازتاب نور از ماه است، کافی نیست. ممکن است هنگام خسوف، عامل دیگری باعث شود که همزمان نور خورشید نه به ماه برسد و نه به صورت مهتاب به زمین بتابد.
مفسرین قرآن در تفسیر آیه 5 سوره یونس هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ چنین تفسیر کرده اند که ضیاء یعنی تولید نور از خود. نور داشتن ماه هم به معنی این است که منشاء نور ماه از خود او نیست. بلکه عامل دیگری است که آنرا نورانی میکند. اما شخصا نفهمیدم چطور از مدل رسمی منظومه شمسی و یا از تفاسیر قرآنی همه نتیجه گرفته اند که منشاء نور مهتاب، بازتاب نور از ماه است. احتمال اینکه منشاء نور مهتاب، مانند شفق قطبی که حاصل برخورد بادهای خورشیدی به میدان مغناطیسی زمین است در اصل خود خورشید باشد، قابل بررسی است.
چهارم: سرعت بادهای روی زمین
اشکال دیگری که این دگراندیشان مطرح میکنند، عدم پاسخگویی تئوری رسمی گرد بودن زمین و چرخش روزانه آن بدور خود، درباره رفتار جو زمین و حرکت بادها است. تئوری رسمی میگوید که زمین از غرب به طرف شرق در حال گردش است و سرعت چرخش زمین در ناحیه استوا حدود 1600 کیلومتر بر ساعت است. یعنی 30 درصد سرعت آن از سرعت صوت بیشتر است. همین عامل باعث میشود که هوا در ناحیه استوا در نزدیکی زمین از دید ساکنان زمین، از شرق به طرف غرب حرکت کند و در نیمکره شمالی بادی در جهت عقربه های ساعت و در نیمکره جنوبی بادی در خلاف عقربه ساعت ایجاد کند. جریان های آبی اقیانوسها هم همین الگو را دنبال میکنند. اما سئوال این است که اگر زمین با 1.3 برابر سرعت صوت در استوا دارد میچرخد، قاعدتا باید بادهای شدیدتری را شاهد بودیم.
پنجم: بشر هیچ راهی برای راستی آزمایی نظریه های درباره هسته زمین ندارد
حداکثر عمقی که توانسته اند حفر چاه کنند، 12 کیلومتر ادعا شده است و هیچ تکنولوژی برای حفر عمیقتر وجود ندارد. بگذریم از این مطلب که در فیلم های هالیوودی مانند The Core, 2003 چنین وانمود میکنند که بشر توان ساخت وسایلی که به عمق زمین برود را دارد. اما واقعا چقدر میتوان برای تئوریهایی که درباره هسته زمین و منشاء میدان مغناطیسی وجود دارد، ارزش قائل شد؟ آنچه که این دگراندیشان طرفدار صاف بودن زمین ادعا میکنند این است که اگر آنها جواب قانع کننده ای برای ماهیت هسته زمین ندارند، جوابهای فیزیکدانان رسمی هم ارزشی بیشتر از خرافات ندارد.
ششم: جواب این سئوال احتمالا ساده باشد، اما حداقل من نمیدانم. اگر شما میدانید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید
فرض کنید 24 ساعت را دقیقا زمانی تعریف کنیم که برای چرخش یک دور زمین به دور خود لازم است. اگر مثلا ساعت 12 ظهر مستقیما رو به خورشید باشیم، پس از گذر نصف سال، وقتی که زمین درست به آنطرف مدار بیضوی خود به دور خورشید رسید، در همان ساعت باید 12 ظهر زمانی باشد که پشت ما به خورشید باشد. اگر این مقدار تغییر در تعریف طول روز لحاظ شده است، به چه صورت انجام شده است؟ در مورد ماه میدانیم که زمان لازم برای گردش ماه به دور زمین 27.3 روز است. اما به علت حرکت زمین، برای اینکه ما ماه را در جای سابق خود ببینیم، بیش از 29 روز زمان لازم است. اما شخصا جایی ندیده ام که 12 ساعت تغییر در نصف سال را در محاسبه 24 ساعت حساب کنند.
هفتم: دستیابی به قطب جنوب
دستیابی به قطب جنوب برای توریستها غیر مجاز است و سیستم کنترل قوی برای دور نگه داشتن آنها وجود دارد. اگر بخواهید با هواپیما از جنوب آرژانتین به جنوب استرالیا بروید، اجازه پرواز از روی قطب جنوب را نخواهید داشت. دلیل آن هم سرد بودن شدید آن عنوان میشود. کسانی که به دنبال این بوده اند که این مسیر را برای راستی آزمایی با پرواز بروند، نقل میکنند که راهی جز سفر به آمریکای شمالی و از آنجا به استرالیا نمیشود پیدا کرد. همین مطلب آنها را به این باور رسانده است که شاید اساسا چیزی به نام قطب جنوب وجود نداشته باشد.
طرفداران صاف بودن زمین چه تئوریهایی دارند؟
برخلاف تصور عموم فرض کروی بودن زمین اولین چیزی است که به ذهن بشر می آید. چون هرکس که به ماه و خورشید نگاه کند، کروی بودن آنها را میتواند به چشم ببیند. بنابراین میتواند درباره زمین هم قیاس کند که زمین هم باید کروی باشد. در مقاله دیگری درباره واحدهای اندازه گیری نوشته بودم که احتمال این وجود دارد که واحدهای اندازه گیری موجود از دوره های قدیم به ارث رسیده باشد و بیش از 10 هزار سال سابقه داشته باشد. این واحدهای اندازه گیری همه بر اساس روایت موجود از هندسه و ابعاد زمین و منظومه شمسی تعریف شده است.
بعضی از دگراندیشانی که با عنوان طرفداران صاف بودن زمین شناخته میشوند، این مدل را برای بخش شناخته شده زمین ارائه میکنند.
flat_earth-2
یعنی بخش شناخته شده زمین نزدیک به قطب شمال است و آن ناحیه ای که به عنوان قطب جنوب نامیده میشود، در واقع سرزمینهای یخ زده ای و تاریکی است که هنوز کشف نشده است. احتمال دیگری که این افراد مطرح میکنند این است که ممکن است زمین کروی باشد، اما اندازه و شعاع آن غیر از ابعادی باشد که در حال حاضر تصور میکنیم. بخشی از آن شناخته شده و بخش دیگر که یخزده است، هنوز کشف نشده است. برای تمام پدیده های شناخته شده میشود تئوریهای دیگری مطرح کرد که به اندازه تئوریهای موجود بتواند پاسخگو باشد.
مثلا میشود فرض کرد که نیرویی به نام جاذبه زمین وجود ندارد و آنچه که از جاذبه احساس میکنیم، حاصل حرکت زمین در فضا در راستای قطب شمال و یا یک نیروی گریز از مرکز باشد. برای نحوه حرکت خورشید و ماه هم میشود نظریه های دیگری مطرح کرد. بهر حال اگر قصد نداشته باشید که در برخورد با این نظریات با تمسخر و پوزخند برخورد کنید و واقعا بخواهید که عالمانه آنها رابررسی کنید و تا دلیلی محکم و قانع کننده نیابید، آنها را رد نکنید، قول میدهم که مسیری صعب و پر زحمت را تجربه خواهید کرد.
حتی اگر تمام آنچه که به عنوان مشاهدات ماهواره ها و سفینه های فضایی منتشر شده را باور کنیم، هنوز حکم نهایی صادر کردن ساده نیست. چون همیشه احتمال دارد که چند پدیده پیچیده با هم باعث شود که آنچه که ما مشاهده میکنیم، غیر از آن چیزی باشد که در عالم واقع وجود دارد. اما نکته ای که بحث را پیچیده تر میکند این است که اساسا بسیاری از آنچه که ما به عنوان مشاهدات قابل استناد میشناسیم، فقط تبلیغات و دروغ و بزرگنمایی است و تک تک موارد را باید مستقلانه راستی آزمایی کنیم. در مقاله ای مستقل در این باره بیشتر بحث خواهم کرد.
نظر قرآن درباره صاف و یا کروی بودن زمین چیست؟
همانطور که در بعضی مقالات قبلی نوشته ام، قرآن در بیان حقایق علمی از مدلهای ذهنی بشری استفاده نکرده است و همین نکته وحیانی بودن آن را ثابت میکند. از قرآن نمیشود نتیجه گرفت که طرفدار نظریه صاف بودن زمین است و یا کروی بودن آن. هرچند مخالفان قرآن تلاش زیادی میکنند که با اثبات اینکه قرآن به صاف بودن زمین قائل است، بی اعتباری آنرا ثابت کنند، اما از آنچه که به عنوان سند می آورند، چنین برداشتی نمیشود کرد. در سوره غاشیه آیه 20 میفرماید:
وَإِلَى الْأَرْضِ كَیْفَ سُطِحَتْ
برداشت من از این آیه این است که میفرماید آیا از نحوه صاف کردن زمین و یا احساسی که ساکنان زمین از صاف بودن آن دارند، پی به توانایی رب جلیل نمی برید؟ در اینکه زمین از دید ساکنان آن، مسطح دیده میشود و عکسها و اطلاعاتی که در بالا آوردیم، چنین امری را به خوبی نشان میدهد، شکی نیست. با فرض اینکه زمین کروی است و شعاع آن هم همین چیزی است که معروف است، صاف دیده شدن زمین از دید ساکنان روی آن، به دلیل انحنای نور توسط جو و یا هر دلیل دیگر، توانایی پروردگار را بیشتر گوشزد میکند. آیه فوق هم در واقع توجه مخاطب را به کیفیت احساس صاف بودن زمین معطوف میکند.
اگر به فرض محال قرآن حکم نهایی را درباره صاف بودن زمین و غیر کروی بودن آن صادر کرده بود، باز هم با تکیه بر مشاهدات بشری نمیشد، نتیجه گرفت که قرآن اشتباه گفته است. چون اگر زمینی که کروی است، در اثر تاثیر یک پدیده دیگر بتواند صافتر از آنچه که واقعا هست دیده شود، احتمال آنرا باید داد که زمینی که واقعا صاف است، در اثر پدیده دیگری از دید ما کروی دیده شود. همانطور که دگراندیشان طرفدار نظریه صاف بودن زمین نشان داده اند، امکان ارائه تئوریهایی که تا حدودی بتواند نحوه کارکرد پدیده های مشاهده شده را، حتی با فرض اینکه زمین واقعا صاف است، توجیه کند همیشه وجود دارد.
آیا میشود درباره کروی بودن زمین و اندازه آن شک کرد؟ - زادالمسافرزادالمسافر (http://shakeri.net/2207/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86)
Powered by vBulletin® Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.