PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چیستان



Mehrbod
06-21-2012, 11:11 PM
دوستان هر چیستانی که دوست دارید (مزداهیکی، ..) را اینجا بگذارید.



پاسخها را درون تَگ spoiler بگذارید:

[spoiler]
پاسخ
..
[spoiler/]

Mehrbod
06-21-2012, 11:21 PM
خدايان هند

آگاهانید ما را یك هندی، كه در یك پرستشكده میهن اش، تندیس سـه خدای در كنار یكدیگر برجایند و آنچنانكه در افسانه ها آمده، آن سه زمانی سخن می راندند. یكی از تندیس ها نماینده خدای راستی، دیگری خدای دروغ و آن دیگر خدای "دیپلماسی" بود.

خدای راستی همه ی پرسش هایی را كه از او می شد به درستی پاسخ می داد، خدای دروغ از پایه و بن دروغگو بود و خدای "دیپلماسی" ویژگی های دو خدای پیشین را یگانه در خود داشت و گزاره هایش یا درست و یا نادرست بودند . زمان های درازی هیچكس نمی دانست كه، كدام تندیس نماینده كدام خدای است، تا اینكه روزی مرد خردمندی این راز را واگشود.

او به پرستشكده رفت و از تندیس نخست ( چپ ) پرسید: ' كیست پهلوی شما ؟ '
او پاسخ داد: 'خدای راستی'.

از دومین ( میانه ) تندیس پرسید: 'تو كیستی؟'
او پاسخ داد: ' خدای "دیپلماسی" '.

و سرانـجام ' تندیس سوم ( راست ) در پاسخ به پرسش ِ كیست پهلوی شما؟ پاسخ داد:
' خدای دروغ. '

كدام تندیس نماینده كدام خداست؟

Mehrbod
06-22-2012, 12:29 AM
اینهم یک چیستان Lateral (http://en.wikipedia.org/wiki/Lateral_thinking)ی:

یک زن سند بی چون و چرایی در داتگاه دارد که همسر او بدست خواهرش کشته است.
داتگر (قاضی) میگوید: این شگفت‌ترین پرونده‌ای است که تاکنون دیده‌ام. اگرچه پرونده‌ی بسیار آشکار و روشنیست، ولی این زن را نمیتوان کیفر داد.

Anarchy
06-22-2012, 06:32 AM
خدايان هند

آگاهانید ما را یك هندی، كه در یك پرستشكده میهن اش، تندیس سـه خدای در كنار یكدیگر برجایند و آنچنانكه در افسانه ها آمده، آن سه زمانی سخن می راندند. یكی از تندیس ها نماینده خدای راستی، دیگری خدای دروغ و آن دیگر خدای "دیپلماسی" بود.

خدای راستی همه ی پرسش هایی را كه از او می شد به درستی پاسخ می داد، خدای دروغ از پایه و بن دروغگو بود و خدای "دیپلماسی" ویژگی های دو خدای پیشین را یگانه در خود داشت و گزاره هایش یا درست و یا نادرست بودند . زمان های درازی هیچكس نمی دانست كه، كدام تندیس نماینده كدام خدای است، تا اینكه روزی مرد خردمندی این راز را واگشود.

او به پرستشكده رفت و از تندیس نخست ( چپ ) پرسید: ' كیست پهلوی شما ؟ '
او پاسخ داد: 'خدای راستی'.

از دومین ( میانه ) تندیس پرسید: 'تو كیستی؟'
او پاسخ داد: ' خدای "دیپلماسی" '.

و سرانـجام ' تندیس سوم ( راست ) در پاسخ به پرسش ِ كیست پهلوی شما؟ پاسخ داد:
' خدای دروغ. '

كدام تندیس نماینده كدام خداست؟


به ترتیب چپ خدای دیپلماسی-میانه خدای دروغ-راست خدای راستی.....
از 6 حالت چینش,خدای راستی نمیتواند چپ یا میانه باشد چون اگر چپ بود که خودش خدای راستی بود و نمیگفت خدای راستی پهلوی من است و اگر میانه بود باز نمیگفت من خدای دیپلماسی هستم...پس خدای راستی باید حتما خدای سمت راست باشد....و اگر خدای سمت راست خدای راستی باشد حرفش هم راست است و خدای میانه خدای دروغ است و خدای چپ هم میشود خدای دیپلماسی:4:

Mehrbod
06-22-2012, 12:57 PM
به ترتیب چپ خدای دیپلماسی-میانه خدای دروغ-راست خدای راستی.....
از 6 حالت چینش,خدای راستی نمیتواند چپ یا میانه باشد چون اگر چپ بود که خودش خدای راستی بود و نمیگفت خدای راستی پهلوی من است و اگر میانه بود باز نمیگفت من خدای دیپلماسی هستم...پس خدای راستی باید حتما خدای سمت راست باشد....و اگر خدای سمت راست خدای راستی باشد حرفش هم راست است و خدای میانه خدای دروغ است و خدای چپ هم میشود خدای دیپلماسی:4:


آفرین!

این همه تندیس خدایان:



538

Mehrbod
06-22-2012, 12:58 PM
كدام جفت در چه هوایی، كجا به گردش می رود؟


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/06/79.jpg

سه جفت زن و شوهر پایان هفته خود را (هر جفت به جایی) به گردش و راهپیمایی می روند:
نخست چهار گزاره زیر را موشكافانه بخوانید:

١- فرزاد و همسرش پایان هفته ای آفتابی دارند.
٢- كاوه به جواهرده نمی رود و نام همسرش نرگس نیست.
۳- مهناز با نم نم باران سر می كند و به لیله كوه نمی رود.
۴- در هوای ابری یك زن و شوهر برای گردش و راهپیمایی به ماسوله می روند.

كنون بگویید كه، كدام جفت در چه هوایی، كجا به گردش می رود؟
--------------
گردشگاه: جواهرده، ماسوله، لیله كوه
زنان: مهناز، ژاله، نرگس
مردان: فرزاد، كاوه، بهرام
هوا: ابری، بارانی، آفتابی

Russell
06-22-2012, 01:42 PM
كدام جفت در چه هوایی، كجا به گردش می رود؟


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/06/79.jpg

سه جفت زن و شوهر پایان هفته خود را (هر جفت به جایی) به گردش و راهپیمایی می روند:
نخست چهار گزاره زیر را موشكافانه بخوانید:

١- فرزاد و همسرش پایان هفته ای آفتابی دارند.
٢- كاوه به جواهرده نمی رود و نام همسرش نرگس نیست.
۳- مهناز با نم نم باران سر می كند و به لیله كوه نمی رود.
۴- در هوای ابری یك زن و شوهر برای گردش و راهپیمایی به ماسوله می روند.

كنون بگویید كه، كدام جفت در چه هوایی، كجا به گردش می رود؟
--------------
گردشگاه: جواهرده، ماسوله، لیله كوه
زنان: مهناز، ژاله، نرگس
مردان: فرزاد، كاوه، بهرام
هوا: ابری، بارانی، آفتابی


فرزاد-نرگش-لیله کوه-آفتابی
کاوه-ژاله-ماسوله-ابری
بهرام-مهناز-جواهرده-بارانی

Mehrbod
06-22-2012, 11:05 PM
فرزاد-نرگش-لیله کوه-آفتابی
کاوه-ژاله-ماسوله-ابری
بهرام-مهناز-جواهرده-بارانی



درست است، آفرین!
یک فرانمود و توضیح هم ولی بد نبود راسل جان.




---------- Post added at 12:00 AM ---------- Previous post was at 12:00 AM ----------


اینهم یک چیستان Lateral (http://en.wikipedia.org/wiki/Lateral_thinking)ی:

یک زن سند بی چون و چرایی در داتگاه دارد که همسر او بدست خواهرش کشته است.
داتگر (قاضی) میگوید: این شگفت‌ترین پرونده‌ای است که تاکنون دیده‌ام. اگرچه پرونده‌ی بسیار آشکار و روشنیست، ولی این زن را نمیتوان کیفر داد.

لَترال نبود؟

---------- Post added at 12:05 AM ---------- Previous post was at 12:00 AM ----------

یک لترال دیگر:

مردی به رستورانی رفته، آلباتروس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B3) سپارش داده، یک لقمه خورده، سپس خودش را میکشد.

sonixax
06-22-2012, 11:18 PM
لَترال نبود؟

اینها یک مقدار زیادی هم بر میگرده به فرهنگ ! و اگر با فرهنگ کشوری که این چیستان درش مطرح شده آشنایی نداشته باشیم نمیشه درست در بارش فکر کرد !
مثلن در مورد اون زن و قاضی !
شاید خواهر اون خانم با قاضی رابطه داشته :4:

Mehrbod
06-22-2012, 11:57 PM
اینها یک مقدار زیادی هم بر میگرده به فرهنگ ! و اگر با فرهنگ کشوری که این چیستان درش مطرح شده آشنایی نداشته باشیم نمیشه درست در بارش فکر کرد !
مثلن در مورد اون زن و قاضی !
شاید خواهر اون خانم با قاضی رابطه داشته :4:

نه همگی با منطق در میایند!

سناریوی دیگه؟

Anarchy
06-23-2012, 07:27 AM
اینهم یک چیستان Lateral (http://en.wikipedia.org/wiki/Lateral_thinking)ی:

یک زن سند بی چون و چرایی در داتگاه دارد که همسر او بدست خواهرش کشته است.
داتگر (قاضی) میگوید: این شگفت‌ترین پرونده‌ای است که تاکنون دیده‌ام. اگرچه پرونده‌ی بسیار آشکار و روشنیست، ولی این زن را نمیتوان کیفر داد.
البته اگه منظورت کشته شده است باشه این فرض ها هم هست:
همسر قاضی به دست خواهر این زن
همسر قاضی به دست خواهر خود قاضی
همسر زن به دست خواهر همسرش
همسر زن به دست خواهر زن

Russell
06-23-2012, 08:45 AM
درست است، آفرین!
یک فرانمود و توضیح هم ولی بد نبود راسل جان.
حالتهای موجود رو برای فرزاد و کاوه و بهرام نوشتم در یک ماتریس بعد با حذف گزینه حل شد :4:

Mehrbod
06-23-2012, 11:31 AM
البته اگه منظورت کشته شده است باشه این فرض ها هم هست:
همسر قاضی به دست خواهر این زن
همسر قاضی به دست خواهر خود قاضی
همسر زن به دست خواهر همسرش
همسر زن به دست خواهر زن


آری جا افتاده بود:

یک زن سند بی چون و چرایی در داتگاه دارد که همسر وی بدست خواهرش کشته شده است.
داتگر (قاضی) میگوید: این شگفت‌ترین پرونده‌ای است که تاکنون دیده‌ام. اگرچه پرونده‌ی بسیار آشکار و روشنیست، ولی این زن را نمیتوان کیفر داد.


وی = her

Mehrbod
06-23-2012, 09:40 PM
یک چیستان مزداهیکی:

با شمارگان 8, 8, 3, 3 و کاربرد دلخواه از چهار عملگر +, ÷, ×، - به برآیند (حاصل) 24 برسید.
همه شماره‌ها میبایستی بکار روند (تنها یکبار). کاربرد پرانتز نیز دلخواه است.

sonixax
06-23-2012, 10:39 PM
یک چیستان مزداهیکی:

با شمارگان 8, 8, 3, 3 و کاربرد دلخواه از چهار عملگر +, ÷, ×، - به برآیند (حاصل) 24 برسید.
همه شماره‌ها میبایستی بکار روند (تنها یکبار). کاربرد پرانتز نیز دلخواه است.

مهربد جان من این را چند مدل حل کردم ! ولی به هر حال خرده دار میشود !


(۸ × ۸) ÷ (۳ + ۳) = ۲۴،۳
۸ ÷ (۳-(۸÷۳)) = ۲۴،۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۲


ولی اگر فاکتوریل هم قبول است میشود :

((۸ × ۳!) ÷ ۳) + ۸ = ۲۴

(۸ - ۳)! ÷ (۸ - ۳) = ۲۴

از طریق ریشه سوم هم میشه - چون نوشتنش رو به زبان ریاضی بلد نیستم توضیح میدم .
ریشه سوم عدد ۸ میشه ۲ .
حالا اگر فاکتوریل ۲ ضرب در ۲ رو بگیریم میشه :
۱ × ۲ × ۳ × ۴ = ۲۴

ولی راحت ترین و قابل درک ترین راهش اینه که ۸ رو با ۸ جمع ببندیم و یک جذر (ریشه دوم) ازش بگیریم که میشه برابر ۴ و بعدش ضرب در ۳ + ۳ بکنیم :4:

من این راه ها رو بلد بودم .
راه جدید تر بلدید بگید :4:

Mehrbod
06-23-2012, 11:05 PM
آفرین! راه درست همین است:





۸ ÷ (۳-(۸÷۳)) = ۲۴،۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۲




آن خرده‌اش از گرد شدن خوارزم میاید، مهم نیست:
http://en.wikipedia.org/wiki/Floating_point#Machine_precision_and_backward_erro r_analysis



راههای دیگر هم گیرا بودند :41:

اندکی فرانمود در شیوه رسیدن به پاسخ؟

sonixax
06-23-2012, 11:21 PM
اندکی فرانمود در شیوه رسیدن به پاسخ؟

همین راهی که نوشتید رو دوران دبیرستان یکی از معلمین ریاضی بهمون یاد داده بود :4: و من از همون موقع گیر این خرده ی تهش بودم :21:

فاکتوریل اولی هم اکتشافات گروهی بچه ها بود :4:

فاکتوریلهای دوم و سوم را هم یک جایی خوانده بودم ! درست یادم نیست . فکر کنم توی یکی از این مجله هایی بود که قبل از آزمون آینده سازان بهمون میدادند !

آن آخری که جذر دارد را هم خودمان پیدا کرده بودیم ! ولی نمره اش را نگرفتیم ! چون دیگر دیر شده بود :21:

Russell
06-24-2012, 06:33 AM
اینیکی جوابش رند رند میشود 24

آن خرده ها برای تقسیم هست بجای گرفتن مخرج مشترک کسرها
۸ ÷ (۳-(۸÷۳)) = ۲۴،۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۲

atefeh
06-25-2012, 06:21 AM
چیستان جدید چیه؟

Mehrbod
06-25-2012, 11:39 AM
چیستان جدید چیه؟

با خوش‌آمد به شما،

این دو تا هنوز حل نشدند: این و این

Mehrbod
06-26-2012, 01:43 AM
دست‌دادن



552


بانو و سرکار doe‌ چهار جفت را برای میهمانی به خانه خود میفراخوانند. پس از رسیدن همگی، برخی از آدمها با برخی دیگر دست میدهند. روشن است که هیچکس با جفت خود دست نداده و هیچکس نیز با کسی دو بار دست نمیدهد.

پس از همه اینها، سرکار doe میپرسد که هر کس چند بار با دیگران دست داده است. او از تک تک آدمها پاسخ گوناگونی (متفاوتی) میگیرد.

اکنون بگویید بانو doe چند بار با دیگران دست داده است؟




سرکار و بانو = آقا و خانم
جفت = زوج = couple
فراخواندن = دعوت



پ.ن. پاسخها را در تگ spoiler‌ بگذارید.

Russell
06-26-2012, 08:52 AM
پ.ن. پاسخها را در تگ spoiler‌ بگذارید.

مهربد جان من همچین تگی ندارم در ابزارهام،احتمالن این تگ فقط در سطح خودت در نوار ابزارها هست.
البته الان اینو من دستی نوشتم :4:

atefeh
06-27-2012, 08:12 AM
اینا واقعا چیست آن هستن؟؟؟؟

Mehrbod
06-27-2012, 12:07 PM
اینا واقعا چیست آن هستن؟؟؟؟

آری، سخت بودند؟

یکی هم بالا به نام دست دادن داریم.

Russell
06-27-2012, 12:20 PM
در معمای چیستان آمده "برخی از میهمانان با برخی دیگر دست میدهند"،یعنی فقط مهمانان با مهمانان دست میدهند؟
در آن صورت میزبان با کسی دست نمیدهد.جواب میشود 0.

Mehrbod
06-27-2012, 12:35 PM
در معمای چیستان آمده "برخی از میهمانان با برخی دیگر دست میدهند"،یعنی فقط مهمانان با مهمانان دست میدهند؟
در آن صورت میزبان با کسی دست نمیدهد.جواب میشود 0.

ما میخواهیم بدانیم همسر میزبان چند بار دست داده است.

sonixax
06-27-2012, 12:56 PM
ما میخواهیم بدانیم همسر میزبان چند بار دست داده است.


اگر همسر میزبان دست داده باشد - از آنجایی که ۸ میهمان داریم و هر نفر با دیگری تنها یک بار دست میدهد باید ۸ بار دست داده باشد
اگر خانم doe مبادی آداب باشد! تنها با خانم ها دست داده که میشه ۴ بار و با آقایان روبوسی کرده .
اگر هم مسلمان باشد یحتمل با هیچ کسی دست نداده :21:
:39:

Mehrbod
06-27-2012, 01:49 PM
از آنجایی که ۸ میهمان داریم و هر نفر با دیگری تنها یک بار دست میدهد باید ۸ بار دست داده باشد


هر کس با دیگری چرا تنها یک بار دست میدهد؟ گفتیم که سرکار doe پاسخ‌های گوناگون از هر کس میگیرد.

Russell
06-27-2012, 01:58 PM
سرکار و بانو = آقا و خانم
اینهم نکته جالبیست است،یعنی میگویند سرکار خانم میشود آقای خانم :4:

Russell
06-27-2012, 02:54 PM
چهار بار دست داده
چون 9 حالت برای هر فرد بطور کلی هست (صفر تا 8)،اقای doe هم با 9 نفر صحبت میکند.از آنجایی که یک نفر حتمن 8 بار (10 منهی خود و همسرش دست داده) همسرش مجبور است دست نداده باشد،با ادامه همین منطق به این ترنیب جفت شدن اعداد میرسیم:
8-0،7-1،6-2،5-3،4-4
و از آنجا که ما زوج 4-4 داریم(تکرار یک عدد) بنابراین آقای doe باید خودش در زوج 4 و 4 باشد در نتیجه خانمش 4 بار دست داده.

Mehrbod
06-27-2012, 04:36 PM
چهار بار دست داده
چون 9 حالت برای هر فرد بطور کلی هست (صفر تا 8)،اقای doe هم با 9 نفر صحبت میکند.از آنجایی که یک نفر حتمن 8 بار (10 منهی خود و همسرش دست داده) همسرش مجبور است دست نداده باشد،با ادامه همین منطق به این ترنیب جفت شدن اعداد میرسیم:
8-0،7-1،6-2،5-3،4-4
و از آنجا که ما زوج 4-4 داریم(تکرار یک عدد) بنابراین آقای doe باید خودش در زوج 4 و 4 باشد در نتیجه خانمش 4 بار دست داده.


آفرین پاسخ درست همین است!



این هم برای روشن شدن بیشتر:


557

Mehrbod
08-20-2012, 01:46 PM
اینهم یک چیستان Lateral (http://en.wikipedia.org/wiki/Lateral_thinking)ی:

یک زن سند بی چون و چرایی در دادگاه دارد که همسر وی بدست خواهر اش کشته شده است.
دادرس میگوید: این شگفت‌انگیزترین پرونده‌ای است که تاکنون داشته‌ام, اگرچه پرونده‌ی بسیار آشکار و روشنی است، ولی این زن را نمیتوان به هیچ روی کیفر داد.


پاسخ:

همسر کشته شده خواهرهای دوقلوی بهمچسبیده هستند، پس نمیتوان خواهر را پادافره داد.

Mehrbod
11-25-2012, 10:29 PM
سکه برساخته (جعلی)

شما دوازه سکه دارید و میدانید که یکی از آنها برساخته است. تنها چیزی که سکه برساخته را از راستین‌ها جدا میکند، دگرسانیِ گِـرانی (وزن) نامحسوس آن است.

در کنار آن شما یک ترازویی که بفرجامی (perfectly) همسنگیده را دارید که میتواند دریآورد کدام یک از دو پیمانه سنگین‌تر از دیگریست.

اکنون کمترین شماری که نیاز به سود بردن از ترازو برای درآوردن سکه برساخته دارید، چند بار است؟

تنها از دوازده سکه میتوانید سود ببرید و نه هیچ چیز دیگری؛ هیچ سنگه‌ (وزنه) دیگری یا مداد برای نشانه‌گذاری و .. هم ندارید.

سکه‌ها همگی امروزین هستند و سکه برساخته ناگزیر سبکتر نیست.



راهنمایی: پاسخ درست تنها با واکافت (analysis) بدست میاید.

Anarchy
11-25-2012, 10:40 PM
در صورت خوش شانس بودن 2 بار و در صورت بد شانس بودن 3 بار:e105:

Theodor Herzl
11-25-2012, 11:05 PM
۵ تا فیل چطوری توی یه فولکس جا میشوند؟:e105:

sonixax
11-25-2012, 11:10 PM
۵ تا فیل چطوری توی یه فولکس جا میشوند؟

۲ تا جلو ۳ تا عقب !

sonixax
11-25-2012, 11:10 PM
۲ تا جلو ۳ تا عقب !

حالا ۱۰ تا فیل چه طوری تو یه بنز جا میشند ؟

Mehrbod
01-15-2013, 04:36 PM
دوستان امروز برایتان یک چیستان سخت و خوب دارم (:


پلی به گذشته ! پوششی بنام چادر ! - صفحه 7 (http://forum.hammihan.com/thread57360-7.html#post3489554)


کسی که از خدا بترسد گناه نمیکند
کسی که گناه میکند از خدا نمیترسد
کسی که گناه میکند ترسو میشود به خاطر اینکه میداند گناهکار هست
گناه سبب ترس از خدا نمیشود چون اینجا دوحالت بیشتر تصور نمیشود
گنهکار پشیمان نیست پس در غفلت خود باقی هست
و درحالت غفلت نیز از خدا نمیترسد
گنهکار پشیمان هست پس وعده های خداوند
درباره بخشش گناهان و تبدیل سیئات به حسنات
درباره او سبب میشود که نترسد


حال خودتون بگید عواقب نترسیدن از خدا و احکام او چیست؟!



اکنون بگویید آیا سرانجام گناهکار از خدا میترسد یا نمیترسد؟

sonixax
01-15-2013, 04:42 PM
چی شد ؟
بلاخره گناهکار از خدا میترسد یا نمیترسد ؟

Mehrbod
12-29-2013, 05:28 PM
چیستان سه در

در یک نمایش تلویزیونی, در پایان‌هایِ بازی میزبان به بازیکن سه در را نشان داده و میگوید پشت یکی از این درها ١ میلیون دلار خوابیده و
دو در دیگر پوچ هستند و به او شانس یک گزینش میدهد. بازیکن یکی از درها را میگزیند. میزبان سپس یک دگرگزین دیگر به بازیکن میدهد:
او میان دو در ناگزیده‌یِ دیگر یکی که پوچ است را خود میگشاید, با این سامه که بازیکن پس از پوچ کردن وی, گزینه‌یِ خود اش را دگرانیده و در دیگر را بردارد.

پرسش:

آیا بازیکن بهتر است دگرگزین میزبان را بپذیرد؟ آری یا نه, و چرا؟




پارسیگر

homayoun
12-29-2013, 05:45 PM
آیا براستی گرایندیِ فرازیست آمارگر با دانستن این نکته, از 1/3 به 1/2 می‌افزاید؟ آری یا نه, چرا؟

نه....هم اره
اگر زندانبان براستی اندیشیده پس میدانسته هردوی آنها کام مرگ میروند و الکی یکی را برگزیده
پس آن تن 100% زنده میماند...
ولی اگر زندان بان اندیشه اش از روی خنگا باشد که اینجا به گمانم نبوده...پس وی 100% به کام مرگ میرود
چون آن یکی دیگر به کام مرگ نمیرود پس تنها کسی که زنده میماند او است و آمارگیر میمیرد.


پس با نادرست خواندن دومی... آمارگیر زنده میماند

پارسیگر

homayoun
12-29-2013, 05:54 PM
آیا براستی گرایندی[٦] بُرد بازیکن پس از پوچش در, از 1/3 به 1/2 می‌افزاید؟ آری یا نه, و چرا؟

نه
چون میزبان یک در دیگر را خود میگزیند که میتواند پوچ باشد ...

Mehrbod
12-29-2013, 07:17 PM
نه....هم اره

هم نه هم آره که پاسخ نیست, سرانجام آری یا نه؟




نه
چون میزبان یک در دیگر را خود میگزیند که میتواند پوچ باشد ...

این بخش ویرایش شده بود, بازیکن بهتر است پیشنهاد میزبان را بپذیرد یا نه, چرا؟

homayoun
12-29-2013, 07:25 PM
این بخش ویرایش شده بود, بازیکن بهتر است پیشنهاد میزبان را بپذیرد یا نه, چرا؟

نه...چون از دو پوچ یکی را برگزیده و دیگری را پیشکش کرده...اگرنه میگذاشت آن بدبخت به پوچش برسد

homayoun
12-29-2013, 07:33 PM
پرسش:
آیا گرایندیِ فرازیست آمارگر با دانستن بیشتر, از 1/3 به 1/2 می‌افزاید؟ آری یا نه, چرا؟

ما که درنیافتیم چه شد ولی اگر زندانبان نگریده باشد پس کلک زده و نگفته هردو
پس آن تن 100% آزاد میشود. ولی اگه میخواستی بگی زندانبان تنها درستی را میگوید
پس از آن 2 تن یکی میمیرد و دیگری آمارگر است.
پرسش را کمی بد نوشتی اخه!

پارسیگر

Mehrbod
12-29-2013, 07:54 PM
ما که درنیافتیم چه شد ولی اگر زندانبان نگریده باشد پس کلک زده و نگفته هردو
پس آن تن 100% آزاد میشود. ولی اگه میخواستی بگی زندانبان تنها درستی را میگوید
پس از آن 2 تن یکی میمیرد و دیگری آمارگر است.
پرسش را کمی بد نوشتی اخه!


پس دوباره میگذارم:


چیستان آمارگر

آمارگری به همراه دو تن دیگر در زندان به سر میبرد. او به همراه دیگر زندانی‌ها میداند که دو تای ایشان فردا اعدام شده
و یکیشان آزاد خواهد شد, ولی هیچکدام نمیدانند این دو کدامشان میباشند, زندانبانها ولی همگی میدانند چه کسی زنده میماند چه کسی میمیرد.
آمارگر پیش خود گرایندیِ اینکه فردا کشته شود را 2/3 درآورده است و شبهنگام, زمانیکه
یکی از زندانبانها شام آنها را آورده, از وی میپرسد: «من میدانم که به خود من نخواهی گفت فردا کشته میشوم
یا نه, ولی میدانم یکی از ایندو بیگمان فردا اعدام خواهد شد, پس دستکم به من بگو کدام یک از ایندو فردا میمیرند؟»
زندانبان کمی میاندیشد و سپس یکی از دو زندانی را با انگشت نشان میدهد.
آمارگر شاد شده و خندان میگوید: «آه! پس اکنون گرایندیِ فرازیست من به 1/2 افزایش یافت!»

پرسش:

آیا گرایندیِ فرازیست آمارگر از 1/3 به 1/2 می‌افزاید؟ آری یا نه, چرا؟





پارسیگر

Mehrbod
12-29-2013, 07:58 PM
نه
چون میزبان یک در دیگر را خود میگزیند که میتواند پوچ باشد ...

گفتم که این ویرایش شده بود, پس دوباره:

چیستان سه در

در یک نمایش تلویزیونی, در پایان‌هایِ بازی میزبان به بازیکن سه در را نشان داده و میگوید پشت یکی از این درها ١ میلیون دلار خوابیده و
دو در دیگر پوچ هستند و به او شانس یک گزینش میدهد. بازیکن یکی از درها را میگزیند. میزبان سپس یک دگرگزین دیگر به بازیکن میدهد:
او میان دو در ناگزیده‌یِ دیگر یکی که پوچ است را خود میگشاید, با این سامه که بازیکن پس از پوچ کردن وی, گزینه‌یِ خود اش را دگرانیده و در دیگر را بردارد.

پرسش:

آیا بازیکن بهتر است دگرگزین میزبان را بپذیرد؟ آری یا نه, و چرا؟




پارسیگر

Alice
12-29-2013, 08:04 PM
«آه! پس اکنون گرایندیِ فرازیست[٣] من به 1/2 افزایش یافت!»

من درنمیابم! گرایند زیستن که اکنون کاهش یافته است. چون 1/2 به یک و گرایند فرزام نزدیکتر
است تا برخه 1/3. فردیدم این است که با زدایش (حذف) دیگری گرایند آمارگر برای مردن بیشتر و
برای زیستن کمتر شده است.
آیا لغزشی دارم؟

homayoun
12-29-2013, 08:05 PM
اینکه فردا کشته شود را 1/3 درآورده است

اینکه زنده بماند 1/3 باید باشد! بازهم که نادرست نوشتی!
ولی همان پاسخ پیشینم درست است.
اگر زندانبان یکی را نشان داده و دیگری زنده میماند پس آمارگیر 100% میمیرد!

Alice
12-29-2013, 08:09 PM
باز هم که کسرها را عوض کردید. ای بابا این چه وضعشه؟

Mehrbod
12-29-2013, 08:09 PM
من درنمیابم! گرایند زیستن که اکنون کاهش یافته است. چون 1/2 به یک و گرایند فرزام نزدیکتر
است تا برخه 1/3. فردیدم این است که با زدایش (حذف) دیگری گرایند آمارگر برای مردن بیشتر و
برای زیستن کمتر شده است.
آیا لغزشی دارم؟


اینکه زنده بماند 1/3 باید باشد! بازهم که نادرست نوشتی!
ولی همان پاسخ پیشینم درست است.
اگر زندانبان یکی را نشان داده و دیگری زنده میماند پس آمارگیر 100% میمیرد!

درسته لغزش من بود.

گرایندیِ اینکه آمارگر زنده بماند, از 1/3 به 1/2 افزایش میابد؟

homayoun
12-29-2013, 08:12 PM
آیا بازیکن بهتر است دگرگزین میزبان را بپذیرد؟ آری یا نه, و چرا؟

بازهم همان پاسخ نه است
چون میزبان نامرد ناجوانمرد دیوس گزینش درست او را دریافته و از دو گزینه پوچ دیگر یکی را نشان میدهد
و پوچ دیگر را که میماند به آن تن میدهد

Mehrbod
12-29-2013, 08:13 PM
, بازیکن بهتر است پیشنهاد میزبان را بپذیرد یا نه, چرا؟


نه...چون از دو پوچ یکی را برگزیده و دیگری را پیشکش کرده...اگرنه میگذاشت آن بدبخت به پوچش برسد


چرا از دو پوچ؟ چگونه درآمد هر دو در دیگر پوچ هستند؟

homayoun
12-29-2013, 08:18 PM
چرا از دو پوچ؟ چگونه درآمد هر دو در دیگر پوچ هستند؟

اگر میزبان خواسته باشد نارو بزند پس دیده که پول را برگزیده و میخواهد پوچ را به او بدهد
اگر نه پس شانس وی همان 1/3 میماند

Alice
12-29-2013, 08:24 PM
گرایندیِ اینکه آمارگر زنده بماند, از 1/3 به 1/2 افزایش میابد؟

شما در پیش‌انگاشت پرسمان گفته اید:
آمارگر پیش خود گرایندیِ[١] (http://www.daftarche.com/%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D9%85%DB%8C-3/%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-518/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-5.html#pa26b5e1) اینکه فردا کشته شود را 2/3 درآورده است

سپس افزودید :
یکی از دو زندانی را با انگشت نشان میدهد.
آمارگر شاد شده و خندان میگوید: «آه! پس اکنون گرایندیِ فرازیست[٣] (http://www.daftarche.com/%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D9%85%DB%8C-3/%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-518/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-5.html#pa479bdd) من به 1/2 افزایش یافت!»

تا اینجا درست؛ سرانجام در پرسشنامه می‌گویید آیا گرایند زنده ماندن از 1/3 به 1/2 افزایش میابد؟
فردیدم این است که در پیش انگاشت (فرض) پرسمان دچار ستیز (تناقض) شده اید و در پرسش پایانی
پیش انگاشت نخستین را کنار گذاشته اید!

Alice
12-29-2013, 08:37 PM
سریع تکلیف این چیستان را روشن کنید باید بروم کار دارم. زود تند سریع! :e011:

Mehrbod
12-29-2013, 08:39 PM
من درنمیابم! گرایند زیستن که اکنون کاهش یافته است. چون 1/2 به یک و گرایند فرزام نزدیکتر
است تا برخه 1/3. فردیدم این است که با زدایش (حذف) دیگری گرایند آمارگر برای مردن بیشتر و
برای زیستن کمتر شده است.
آیا لغزشی دارم؟


شما در پیش‌انگاشت پرسمان گفته اید:

سپس افزودید :

تا اینجا درست؛ سرانجام در پرسشنامه می‌گویید آیا گرایند زنده ماندن از 1/3 به 1/2 افزایش میابد؟
فردیدم این است که در پیش انگاشت (فرض) پرسمان دچار ستیز (تناقض) شده اید و در پرسش پایانی
پیش انگاشت نخستین را کنار گذاشته اید!

خوب آلیس جان اگر میان دو چیز, در اینجا مرگ و زندگی, گرایندیِ مرگ آمارگر ٢/٣
باشد گرایندیِ فرازیست وی ناچار ١/٣ خواهد بود, که این ١/٣ میتواند به ١/٢ بیافزاید.

چه پادستیزی اینجا میبینی؟

Alice
12-29-2013, 08:53 PM
چه پادستیزی اینجا میبینی؟

آه هیچی! بلغزش "کشته شدن" را برابر با "فرازیست" گرفتم. خب به گمان من آری افزایش میابد.
چون خب از 1/3 به 1/2 افزایش یافته است دیگر! :e415:

Russell
12-29-2013, 09:03 PM
در دومی ما میدانیم که "در اصل" فرآیند انتخاب اعدامیان پیشتر معلوم شده، آن ارزیابی از احتمالات در نمونه‌یِ مسابقه‌یِ تلویزیونی اما درباره‌یِ تصمیم ماست که میدانیم میتواند نتیجه را دگرگون کند چرا که در اصل ممکن است.اگر فرآیند انتخاب اعدامیان در جهان کوانتومی بود یا وابسته به آن بود (مانند مثال گربه‌یِ شرودینگر) آنوقت پاسخ هم متفاوت میبود.

homayoun
12-29-2013, 09:15 PM
آواتار راسل چه جانداری است؟ :e404:
کی میدونه؟

Mehrbod
12-29-2013, 09:41 PM
چون خب از 1/3 به 1/2 افزایش یافته است دیگر!

از دو دیدگاه میتوان اینرا نگریست:

ÂBA
ZMM
MZM
MMZ


 = Âmârgar
M = Marg
Z = Zendegih


از دیدگاهِ آمارگر, زمانیکه زندانبان بگوییم B را نشان میدهد, اسپاش بالا کوچک شده و گرایندیِ فرازیست وی از ١/٣ به ١/٢ می‌افزاید.


میتوان هرآینه از دیدگاهِ زندانبان نیز نگریست. اگر زندانبان بداند که «Â با B کشته خواهند شد, پس B را ناچار نشان خواهد داد»; اگر بداند «Â می‌زیود, آنگاه میتواند دلبخواه‌ A
یا B را» نشان دهد, که B را در اینجا نشان داده. گرایندیِ یکمی ١/٣ است, گرایندیِ دومی, که مایه‌یِ شادیِ آمارگر میشود چرا که زنده میماند, ١/٦.

از این دیدگاه گرایندیِ اینکه آمارگر بزیود, اگر زندانبان B را نشان داده باشد خواهد بود:

http://www.daftarche.com/images/imported/2013/12/10.png

همین فرنود همچنان درست است اگر زندانبان A را بجای B نشان میداد.


کدام دیدگاه درست است؟


پارسیگر

MEHDI
12-29-2013, 10:03 PM
پس دوباره میگذارم:


چیستان آمارگر

آمارگری به همراه دو تن دیگر در زندان به سر میبرد. او به همراه دیگر زندانی‌ها میداند که دو تای ایشان فردا اعدام شده
و یکیشان آزاد خواهد شد, ولی هیچکدام نمیدانند این دو کدامشان میباشند, زندانبانها ولی همگی میدانند چه کسی زنده میماند چه کسی میمیرد.
آمارگر پیش خود گرایندیِ اینکه فردا کشته شود را 2/3 درآورده است و شبهنگام, زمانیکه
یکی از زندانبانها شام آنها را آورده, از وی میپرسد: «من میدانم که به خود من نخواهی گفت فردا کشته میشوم
یا نه, ولی میدانم یکی از ایندو بیگمان فردا اعدام خواهد شد, پس دستکم به من بگو کدام یک از ایندو فردا میمیرند؟»
زندانبان کمی میاندیشد و سپس یکی از دو زندانی را با انگشت نشان میدهد.
آمارگر شاد شده و خندان میگوید: «آه! پس اکنون گرایندیِ فرازیست من به 1/2 افزایش یافت!»

پرسش:
آیا گرایندیِ فرازیست آمارگر از 1/3 به 1/2 می‌افزاید؟ آری یا نه, چرا؟





پارسیگر

نه. چون آمارگر از پیش هم می دانست که دستکم یکی از دو نفر دیگر خواهند مرد. فهمیدن اینکه کدامشان می میرد تفاوتی در شانس زندگی او ندارد. اگر زندانبان می گفت فقط یکی از این دو نفر خواهند مرد آنگاه آمارگر می توانست بگوید شانس زندگی اش به 1/2 افزایش یافته.


گفتم که این ویرایش شده بود, پس دوباره:

چیستان سه در

در یک نمایش تلویزیونی, در پایان‌هایِ بازی میزبان به بازیکن سه در را نشان داده و میگوید پشت یکی از این درها ١ میلیون دلار خوابیده و
دو در دیگر پوچ هستند و به او شانس یک گزینش میدهد. بازیکن یکی از درها را میگزیند. میزبان سپس یک دگرگزین دیگر به بازیکن میدهد:
او میان دو در ناگزیده‌یِ دیگر یکی که پوچ است را خود میگشاید, با این سامه که بازیکن پس از پوچ کردن وی, گزینه‌یِ خود اش را دگرانیده و در دیگر را بردارد.

پرسش:
آیا بازیکن بهتر است دگرگزین میزبان را بپذیرد؟ آری یا نه, و چرا؟



پارسیگر

باید بپذیرد. چون با انتخاب اولش او فقط 1/3 شانس موفقیت دارد و 2/3 شانس شکست. احتمال اینکه او یکی از دو در پوچ را انتخاب کرده باشد بیشتر از این است که در درست را انتخاب کرده باشد پس اگر یکی از دو در پوچ را انتخاب کرده باشد( که احتمالش 2/3 است) با شانسی که مجری برنامه به او داده، او می تواند برنده مسابقه شود چون یک در پوچ را انتخاب کرده مجری هم در دیگر پوچ رابرایش باز می کند و فقط در برنده می ماند و تنها در یک صورت یعنی اگر نخست در برنده را انتخاب کرده باشد( که احتمالش 1/3 است.) با شانسی که مجری به او می دهد شکست می خورد. پس نتیجه می گیریم اگر شانسی که مجری به او می دهد را بپذیرد شانس موفقیتش از 1/3 به 2/3 افزایش می یابد.

homayoun
12-29-2013, 10:23 PM
نه. چون آمارگر از پیش هم می دانست که دستکم یکی از دو نفر دیگر خواهند مرد. فهمیدن اینکه کدامشان می میرد تفاوتی در شانس زندگی او ندارد. اگر زندانبان می گفت فقط یکی از این دو نفر خواهند مرد آنگاه آمارگر می توانست بگوید شانس زندگی اش به 1/2 افزایش یافته.
نه انگاه درمیافت که شانسش به 0 میرسد. چون تنها یکی از آنها میمیرد و دیگری که خواهد مرد خود او است


با شانسی که مجری به او می دهد شکست می خورد. پس نتیجه می گیریم اگر شانسی که مجری به او می دهد را بپذیرد شانس موفقیتش از 1/3 به 2/3 افزایش می یابد.
نه 3 در داریم و آن تن یکی را برگزیده میزبان میگوید به جای این در یک در دیگر را برگزین
و سپس من هم یک پوچ را باز میکنم... خوب 2 پوچ داریم. پس شانس وی نمیدگرد
ولی اگر میزبان بداند پول در کدام یک است شاید بخواهد به او کلک بزند...
پس نباید پیشنهادش را بپذیرد

MEHDI
12-29-2013, 10:37 PM
حق با شماست. نمی دانم چرا تصمیم گرفتم پستم را ویرایش کنم و این بخش را به آن اضافه کنم ولی باور دارم که فهمیدن اینکه کدام یک از دو نفر دیگر فردا اعدام خواهند شد تفاوتی در شانس زندگی آمارگر نخواهد داشت.

در مورد چیستان دومی هم توجه داشته باشیم که ما براساس فرض های خودمان نمی توانیم پاسخ دهیم. شما فرض گرفتید میزبان نیت بدی دارد من فرض می گیرم میزبان نیت خوبی دارد!
باید بر اساس استدلال به آن پاسخ داد و راه حل من راه منطقی و ریاضیاتی است و بر پایه داده های مسئله، پاسخ دادم.

homayoun
12-29-2013, 10:48 PM
در مورد چیستان دومی هم توجه داشته باشیم که ما براساس فرض های خودمان نمی توانیم پاسخ دهیم. شما فرض گرفتید میزبان نیت بدی دارد من فرض می گیرم میزبان نیت خوبی دارد!
باید بر اساس استدلال به آن پاسخ داد و راه حل من راه منطقی و ریاضیاتی است و بر پایه داده های مسئله، پاسخ دادم.

من هردو را بررسی کردم و در یکی بدتر شد و در یکی همان ماند.
پس در هردو فرم یارو نباید بپذیرد :e415:

ویرایش: شانس پول داشتن هر در 1/3 است.
ان تن یکی را برگزیده که شانسش 1/3 است.
میزبان میگوید من یک پوچ را نشان میدهم و دیگری هرچه باشد برای تو است!
خوب چون پوچ کردن و بازکردن همزمان است هیچ دگرسانی ندارد.
شانس در دیگر هم 1/3 است.
پس نه شانسش 1/2 نمیشود مگر میزبان به مهر یکی را پوچ کند و بگوید اکنون دوباره برگزین!
چون هنگامی که یکی را باز کند دگرسانی ندارد که دیگری که پوچ است نشان دهد!
همه درها را هم بازکند همان است!
بسیار پرسش ساده ای است ! هردو پرسش!

پارسیگر

MEHDI
12-29-2013, 10:53 PM
من هردو را بررسی کردم و در یکی بدتر شد و در یکی همان ماند.
پس در هردو فرم یارو نباید بپذیرد :e415:

من چند بار بررسی کردم و مطمئن هستم که باید شانسی که میزبان به او می دهد را بپذیرد. پیشنهاد می کنم یکبار دیگر چیستان را با دقت بخوانید و شرایط توضیح داده شده در آن را روی کاغذ بیاورید و توضیح مرا هم یکبار دیگر بخوانید.

MEHDI
12-29-2013, 11:10 PM
در دومی ما میدانیم که "در اصل" فرآیند انتخاب اعدامیان پیشتر معلوم شده، آن ارزیابی از احتمالات در نمونه‌یِ مسابقه‌یِ تلویزیونی اما درباره‌یِ تصمیم ماست که میدانیم میتواند نتیجه را دگرگون کند چرا که در اصل ممکن است.اگر فرآیند انتخاب اعدامیان در جهان کوانتومی بود یا وابسته به آن بود (مانند مثال گربه‌یِ شرودینگر) آنوقت پاسخ هم متفاوت میبود.

برای شخص و گروهی که مطمئن نیست که علم احتمال معنادار است چرا که برای تصمیم گیری باید بداند چقدر باید ریسک کند و پیامدهایش چیست. درست است که قدرت تصمیم گیری در مورد مرگ و زندگی دست آمارگر نیست ولی دانستن اینکه چقدر شانس زندگی دارد می تواند تصمیمش را عوض کند. مثلا این آمارگر اگر بداند 1/3 شانس زندگی دارد تصمیم می گیرد همان شب تلاش کند حقه ای بزند و از زندان فرار کند چرا که فکر می کند به ریسکش می ارزد ولی اگر بداند 1/2 شانس زندگی دارد تصمیم می گیرد ریسک فرار را به جان نخرد چون احتمال گیر افتادنش زیاد است.

Mehrbod
12-29-2013, 11:32 PM
ولی اگر بداند 1/2 شانس زندگی دارد تصمیم می گیرد ریسک فرار را به جان نخرد چون احتمال گیر افتادنش زیاد است.

در آغاز و در پایان, هر دوجا ولی چه گرایندی‌ای برای زنده ماندن دارد مهدی جان؟

پارسیگر

MEHDI
12-29-2013, 11:38 PM
در آغاز و در پایان, هر دوجا ولی چه گرایندی‌ای برای زنده ماندن دارد مهدی جان؟

پارسیگر

من گفتم شانس زنده ماندنش تغییری نمی کند یعنی همچنان 1/3.

MEHDI
12-29-2013, 11:57 PM
سکه برساخته (جعلی)

شما دوازه سکه دارید و میدانید که یکی از آنها برساخته است. تنها چیزی که سکه برساخته را از راستین‌ها جدا میکند، دگرسانیِ گِـرانی (وزن) نامحسوس آن است.

در کنار آن شما یک ترازویی که بفرجامی (perfectly) همسنگیده را دارید که میتواند دریآورد کدام یک از دو پیمانه سنگین‌تر از دیگریست.

اکنون کمترین شماری که نیاز به سود بردن از ترازو برای درآوردن سکه برساخته دارید، چند بار است؟

تنها از دوازده سکه میتوانید سود ببرید و نه هیچ چیز دیگری؛ هیچ سنگه‌ (وزنه) دیگری یا مداد برای نشانه‌گذاری و .. هم ندارید.

سکه‌ها همگی امروزین هستند و سکه برساخته ناگزیر سبکتر نیست.



راهنمایی: پاسخ درست تنها با واکافت (analysis) بدست میاید.


این موقع شب همین به مغزم می رسد. مطمئن نیستم:

مرحله 1: 3 تا سکه در دو طرف کفه می گذاریم اگر دو کفه برابر بود یعنی سکه برساخته بین این 6 سکه نیست. اگر دو کفه برابر نبود پس سکه برساخته بین همین 6 سکه است.

مرحله 2: حالا که گزینه هایمان را به 6 سکه محدود کردیم از 6 سکه ای که مطمئن هستیم بین شان سکه برساخته است 2 تا سکه در دو طرف کفه ترازو می گذاریم
الف. اگر دو کفه برابر بود می فهمیم که از آن 2 سکه ای که استفاده نکردیم یکی سکه برساخته است. در این حالت:

مرحله 3:
یکی از آن 2 سکه باقی مانده را که می دانیم سکه برساخته بین شان است را با یکی از 10 سکه ای که می دانیم سالم است روی کفه ترازو می گذاریم اگر 2 کفه برابر بود تنها سکه ای که باقی مانده سکه برساخته است. اگر 2 کفه برابر هم نبود که سکه برساخته را شناسایی کرده ایم.

ب. اگر 2 کفه برابر نبود می فهمیم یکی از این 4 سکه روی دو کفه، برساخته است.

مرحله3:
دو سکه از یک کفه ترازو را بر می داریم و با 2 سکه ای که می دانیم سالم است و از قبل شناسایی کرده ایم روی کفه می گذاریم اگر دو کفه برابر بود که
مرحله 4: پس دو سکه باقی مانده را برمی داریم و مرحله 3.الف را تکرار می کنیم.اگر دو کفه برابر نبود که باز هم دو سکه ای را که یکی شان برساخته است شناسایی کرده ایم و مرحله 3.الف را تکرار می کنیم و پاسخ را می یابیم.پس حداکثر با 4 مرحله به پاسخ می رسیم.

Mehrbod
12-30-2013, 12:02 AM
شما فرض گرفتید میزبان نیت بدی دارد من فرض می گیرم میزبان نیت خوبی دارد!


ولی اگر میزبان بداند پول در کدام یک است شاید بخواهد به او کلک بزند...

نیکخواهی یا بدخواهی اینجا یک چیستان دیگر میشود.

اگر میزبان ٩٠% زمانها نیکخواه باشد, پس پذیرش دگرگزین ٩٠% زمانها برابر خواهد بود با بُرد و وارونه.

اینجور بنگرید که میزبان همیشه این دگرگزین را میدهد.

پارسیگر

Mehrbod
12-30-2013, 12:11 AM
ویرایش: شانس پول داشتن هر در 1/3 است.
ان تن یکی را برگزیده که شانسش 1/3 است.
میزبان میگوید من یک پوچ را نشان میدهم و دیگری هرچه باشد برای تو است!
خوب چون پوچ کردن و بازکردن همزمان است هیچ دگرسانی ندارد.
شانس در دیگر هم 1/3 است.
پس نه شانسش 1/2 نمیشود مگر میزبان به مهر یکی را پوچ کند و بگوید اکنون دوباره برگزین!
چون هنگامی که یکی را باز کند دگرسانی ندارد که دیگری که پوچ است نشان دهد!
همه درها را هم بازکند همان است!
بسیار پرسش ساده ای است ! هردو پرسش!

پارسیگر

?bist du sicher

همچنین پاسخ دیگری را من هنوز نگرفتم, سرانجام ١/٣ به ١/٢ میافزاید؟

homayoun
12-30-2013, 12:26 AM
?bist du sicher

همچنین پاسخ دیگری را من هنوز نگرفتم, سرانجام ١/٣ به ١/٢ میافزاید؟

یا! ایش بین زیشا!
نه همان 1/3 میماند... نوشتم در ویرایش انجا که
دگرسانی ندارد...

Mehrbod
12-30-2013, 12:45 AM
چیستان آمارگر

آمارگری به همراه دو تن دیگر در زندان به سر میبرد. او به همراه دیگر زندانی‌ها میداند که دو تای ایشان فردا اعدام شده
و یکیشان آزاد خواهد شد, ولی هیچکدام نمیدانند این دو کدامشان میباشند, زندانبانها ولی همگی میدانند چه کسی زنده میماند چه کسی میمیرد.
آمارگر پیش خود گرایندیِ اینکه فردا کشته شود را 2/3 درآورده است و شبهنگام, زمانیکه
یکی از زندانبانها شام آنها را آورده, از وی میپرسد: «من میدانم که به خود من نخواهی گفت فردا کشته میشوم
یا نه, ولی میدانم یکی از ایندو بیگمان فردا اعدام خواهد شد, پس دستکم به من بگو کدام یک از ایندو فردا میمیرند؟»
زندانبان کمی میاندیشد و سپس یکی از دو زندانی را با انگشت نشان میدهد.
آمارگر شاد شده و خندان میگوید: «آه! پس اکنون گرایندیِ فرازیست من به 1/2 افزایش یافت!»

پرسش:

آیا گرایندیِ فرازیست آمارگر از 1/3 به 1/2 می‌افزاید؟ آری یا نه, چرا؟







چیستان سه در

در یک نمایش تلویزیونی, در پایان‌هایِ بازی میزبان به بازیکن سه در را نشان داده و میگوید پشت یکی از این درها ١ میلیون دلار خوابیده و
دو در دیگر پوچ هستند و به او شانس یک گزینش میدهد. بازیکن یکی از درها را میگزیند. میزبان سپس یک دگرگزین دیگر به بازیکن میدهد:
او میان دو در ناگزیده‌یِ دیگر یکی که پوچ است را خود میگشاید, با این سامه که بازیکن پس از پوچ کردن وی, گزینه‌یِ خود اش را دگرانیده و در دیگر را بردارد.

پرسش:

آیا بازیکن بهتر است دگرگزین میزبان را بپذیرد؟ آری یا نه, و چرا؟




این دو چیستان هر دو از یک جنس میباشند, با یک دگرسانیِ باریک و آنهم نا/داشتن توانایی گزینش و دگرانش است.

در چیستان آمارگر:


پاسخ‌هایِ Russell و MEHDI و homayoun درست بودند, پاسخ Alice نادرست.


در چیستان «سه در»:


پاسخ‌هایِ MEHDI, Russell درست بودند, پاسخ Homayoun نادرست.


من پاسخ هر دو را در همان چیستان آمارگر یک کُد کوتاه کردم, به این شیوه که در آن به آمارگر شانس
اینکه بتواند جایِ خود را براه بگوییم «برون‌افکنی اختری!» یا همچو چیزی جابه‌جا کند, داده میشود:



from random import randint as rand

def simul():
p = [0, 0, 0] # prisoners
#Â, B, A

while sum(p) < 2:
p[rand(0,len(p)-1)] = 1 # marg (= marked for death)

before_stats.append(p[0])

# Âmârgar miporsad, Zendânbân mipâsoxad:
pâsox = None
while not pâsox:
r = rand(1,2) # miyâne A o B
if p[r]: # mimirad
pâsox = r

p.pop(pâsox)

after_stats.append(p[0]) # pas as pâsoxe Zendânbân
change_stats.append(p[1]) # jâbejâyih

if __name__ == '__main__':
before_stats = []; after_stats = []; change_stats = []
t = 10000
for i in range(t):
simul()

print("Gerâyndaih, pišo pas az pâsoxe Zendânbân yeksân ast?", "Âri" if before_stats == after_stats else "Xeyr")
print('Gerâyandihe marg:', '%.02f%%' % (sum(before_stats) / t * 100))
print('Gerâyandihe marg, agar âmârgar mitavânest begunei pas az pâsoxe Zendânbân, jâbejâ šavad:', '%.02f%%' % (sum(change_stats) / t * 100))




برونشد:

>>>
Gerâyndaih, pišo pas az pâsoxe Zendânbân yeksân ast? Âri
Gerâyandihe marg: 66.47%
Gerâyandihe marg, agar âmârgar mitavânest begunei pas az pâsoxe Zendânbân, jâbejâ šavad: 33.53%


چنانکه میتوان دید, برای آمارگر گرایندیِ فرازیست ١/٣ میماند, ولی اگر میتوانست پس از پاسخِ زندانبان جایِ خود را یکجوری با A بدگراند, شانس فرازیست خود را
دوبرابر یا ٢/٣ میکرد. همین را در چیستان «سه در» نیز داریم. نکته در هر دوی این چیستانها کارکرد «آگاهی‌ست». در چیستان آمارگر, آمارگر
با دانش به اینکه چه کسی میمیرد نمیتواند سرنوشت خویش را بدگراند, ولی در چیستان سه در, بازیکن میتواند با گزینش در دیگر, شانس بُرد
خود را دوبرابر کند, هر دو از اینرو که میزبان یا زندانبان, با نادیده گرفتن خود ایشان و دادن یک تکه "آگاهیِ نایکراست" به آنها, اسپاش گزینه‌ها را کوچک کرده‌اند.






پ.ن.
در اینجا راسل یک گام پیش‌رفته و پاسخ را در جهان اگر بَخته (predestined) نبود و وابسته به نگاه نپاهشگر نیز داده بود.



پارسیگر

homayoun
12-30-2013, 12:57 AM
نه مهربد من گفتم تو شاید نخواندی

من چندگام جلوتر هم رفتم که شاید زندانبان میخواهد نارو بزند.
از 3 تن 2 تن میمیرند اگر از 2 تن دیگر یکی باشد امارگیر 100% میمیرد.

بسیار ساده است..مگر پرسش را دگریده باشی

MEHDI
12-30-2013, 09:43 AM
من هم با اجازه mehrbod یک چیستان عملی در اینجا می نویسم. این چیستان را سال ها پیش خوانده بودم شاید برای بعضی ها تکراری باشد:

سه بطری را به طور ایستاده روی میز یا زمین صاف قرار دهید، طوری که هر یک از آن ها راس یک مثلث متساوی الاضلاع را تشکیل بدهد. فاصله بطری ها از یکدیگر باید کمی بیش از طول یک کارد غذاخوری باشد.
حال با استفاده از سه کاردی که در اختیار دارید یک سطح صاف را بر روی بطری ها تشکیل دهید به طوری که هیچ یک از کاردها با زمین تماس نداشته باشد و بتوان بر روی سطح ایجاد شده لیوان پر از آبی قرار داد.
لطفا وقتی چیستان را حل کردید از آن عکس بگیرید و اینجا قرار دهید.

homayoun
12-30-2013, 11:33 AM
اگر شما در یک زندان با 10 تن هم باشید و از انها 6 تن فردا میروند که میرند
و از زندان بان بپرسیم به من که نمیگویی میمیرم یا نه ولی از این 10 تن
5 تن که میمیرند به من نشان بده و او نشان دهد. بازهم شانس
آن تن برای زنده ماندن 4/10 و شانس مرگ 6/10 است.
مگر اینکه آن مردم بی سامه ی نبودن و نگفت به آن تن خوانده شوند.

نادرستی شما این بود. چگونه چیستانی که خود ساخته اید را نمیتوانید دریابید؟

پارسیگر

Mehrbod
12-30-2013, 05:48 PM
من هم با اجازه mehrbod یک چیستان عملی در اینجا می نویسم. این چیستان را سال ها پیش خوانده بودم شاید برای بعضی ها تکراری باشد:

سه بطری را به طور ایستاده روی میز یا زمین صاف قرار دهید، طوری که هر یک از آن ها راس یک مثلث متساوی الاضلاع را تشکیل بدهد. فاصله بطری ها از یکدیگر باید کمی بیش از طول یک کارد غذاخوری باشد.
حال با استفاده از سه کاردی که در اختیار دارید یک سطح صاف را بر روی بطری ها تشکیل دهید به طوری که هیچ یک از کاردها با زمین تماس نداشته باشد و بتوان بر روی سطح ایجاد شده لیوان پر از آبی قرار داد.
لطفا وقتی چیستان را حل کردید از آن عکس بگیرید و اینجا قرار دهید.

:e00e:
من این چیستان را شوربختانه پیشتر یکمین بار در این بخش از stargate دیده‌ام: Trio - Stargate Wiki (http://stargate.wikia.com/wiki/Trio)

ولی ترفند گیرایی است, گرچه در سریال فرجام خوبی نداشت! (:

MEHDI
12-30-2013, 07:26 PM
:e00e: من این چیستان را شوربختانه پیشتر یکمین بار در این بخش از stargate دیده‌ام: Trio - Stargate Wiki (http://stargate.wikia.com/wiki/Trio) ولی ترفند گیرایی است, گرچه در سریال فرجام خوبی نداشت! (: در سریال چه شد؟ خب شما با 4 بطری و 4 کارد حل کن. 4 بطری هر یک راس های یک مربع هستند و فاصله بین هر دو بطری کمی بیشتر از یک کارد است. شما با کمک 4 کارد، سطحی را درست کن که یک لیوان پرآب را بتوانید روی این سطح قرار دهید.

Russell
12-31-2013, 06:31 PM
Mehrbod
بعد از آن بحث درباره‌یِ احتمال در مسابقه‌یِ تلویزیونی با سه در خاطرم آمد که اینرا بگویم؛ احتمال برنده شدن از 0.33 به 0.5 افزایش نمی‌یابد بلکه میشود 0.66 . پس از باز شدن انتخاب جدید به وسط دیگر ما از گزینه‌هایی با احتمال وقوع یکسان صحبت نمیکنیم.در واقع با تغییر انتخاب بعد از پوچ شدن درب خالی شرکت کننده روی غلط بودن انتخاب اول خود شرط میبندد، احتمال برد انتخاب اول او 1/3 بوده بنابراین شانس غلط بودن آن میشود 1-1/3=2/3
برای واضحتر شدن موضوع اگر برخی دوستان هنز شک دارند میشود همان مسابقه را با 1000 در تصور کرد. شرکت کننده ابتدا یک در را انتخاب میکند، سپس مجری از 999 در باقی مانده 998 در را پوچ میکند.مشخص است که اینجا احتمال بین دو در باقی مانده 50-50 نیست بلکه از آنجا که احتمال انتخاب درست اول 1/1000 است احتمال اینکه با تغییر گزینه به در درست رسید اکنون 999/1000 است.

Mehrbod
01-03-2014, 11:36 PM
این موقع شب همین به مغزم می رسد. مطمئن نیستم:

مرحله 1: 3 تا سکه در دو طرف کفه می گذاریم اگر دو کفه برابر بود یعنی سکه برساخته بین این 6 سکه نیست. اگر دو کفه برابر نبود پس سکه برساخته بین همین 6 سکه است.

مرحله 2: حالا که گزینه هایمان را به 6 سکه محدود کردیم از 6 سکه ای که مطمئن هستیم بین شان سکه برساخته است 2 تا سکه در دو طرف کفه ترازو می گذاریم
الف. اگر دو کفه برابر بود می فهمیم که از آن 2 سکه ای که استفاده نکردیم یکی سکه برساخته است. در این حالت:

مرحله 3:
یکی از آن 2 سکه باقی مانده را که می دانیم سکه برساخته بین شان است را با یکی از 10 سکه ای که می دانیم سالم است روی کفه ترازو می گذاریم اگر 2 کفه برابر بود تنها سکه ای که باقی مانده سکه برساخته است. اگر 2 کفه برابر هم نبود که سکه برساخته را شناسایی کرده ایم.

ب. اگر 2 کفه برابر نبود می فهمیم یکی از این 4 سکه روی دو کفه، برساخته است.

مرحله3:
دو سکه از یک کفه ترازو را بر می داریم و با 2 سکه ای که می دانیم سالم است و از قبل شناسایی کرده ایم روی کفه می گذاریم اگر دو کفه برابر بود که
مرحله 4: پس دو سکه باقی مانده را برمی داریم و مرحله 3.الف را تکرار می کنیم.اگر دو کفه برابر نبود که باز هم دو سکه ای را که یکی شان برساخته است شناسایی کرده ایم و مرحله 3.الف را تکرار می کنیم و پاسخ را می یابیم.پس حداکثر با 4 مرحله به پاسخ می رسیم.




در صورت خوش شانس بودن 2 بار و در صورت بد شانس بودن 3 بار:e105:

این را باز کن آنارشی جان.

Mehrbod
01-03-2014, 11:37 PM
در سریال چه شد؟

خود اتان ببینید, سریال خوبیه (;

Anarchy
01-04-2014, 12:00 AM
این را باز کن آنارشی جان.

2 سکه از 12 دوازده سکه رو کنار میذاریم ، روی هر کفه ترازو 5 سکه میگذاریم... اگر وزن دو طرف برابر بوده ، یعنی یکی از دو سکه کنار گذاشته شده سنگین تر هست که با قرار دادن دو سکه در دو طرف ترازو ، سکه سنگین تر پیدا خواهد شد (حالت خوش شانسی) !!

حالا اگر یکی از دسته های پنج سکه ای سنگین تر بود ، از اون پنج سکه ای که سنگین تر بود باز یکی رو کنار میگذاریم و دو سکه رو هر طرف قرار میدیم !! اگر وزن دو طرف برابر بود یعنی سکه کنار گذاشته شده سکه مورد نظر هست (باز هم حالت خوش شانسی)

باز اگر یکی از دسته های دو سکه ای سنگین تر بود ، دو سکه مورد نظر رو دو طرف قرار میدیم و سکه سنگین تر پیدا میشه (حالت بد شانسی) !!

پس در نهایت در بهترین حالت با 2 بار امتحان کردن و در بدترین حالت با 3 بار امتحان کردن ، اون سکه سنگین تر پیدا میشه...

MEHDI
01-04-2014, 12:09 AM
2
سکه از 12 دوازده سکه رو کنار میذاریم ، روی هر کفه ترازو 5 سکه میگذاریم... اگر وزن دو طرف برابر بوده ، یعنی یکی از دو سکه کنار گذاشته شده سنگین تر هست که با قرار دادن دو سکه در دو طرف ترازو ، سکه سنگین تر پیدا خواهد شد (حالت خوش شانسی) !!

نگفته سکه متمایز، سنگین تره یا سبک تر. پس با قرار دادن دوسکه در دو طرف ترازو سکه متمایز مشخص نمیشه.

Anarchy
01-04-2014, 12:24 AM
2

نگفته سکه متمایز، سنگین تره یا سبک تر. پس با قرار دادن دوسکه در دو طرف ترازو سکه متمایز مشخص نمیشه.

من اینو خیلی وقت پیش حواب دادم. فکر کردم میگه سکه مورد نظر سنگین تر هست :e407: ، گند زدم پس :e404: !!

Fiona
01-04-2014, 03:43 AM
روش اسپاگتی بختکی!! :e409::e105:

خوش شانس باشیم 2 بار است و بد شانس باشیم بی خیالش!!!

مرحله یک: 2 سکه را کنار گذاشته و 10 سکه باقی مانده را در دو سوی ترازو می گذاریم. اگر برابر بودند، یکی از آن دو سکه اول بر ساخته است.
مرحله دو: یکی از آن دو سکه را با یکی از آن 10 سکه مرحله یک که می دانیم راستین اند می سنجیم. اگر برابر بود که آن دیگری بر ساخته است و اگر نه خودش.


روش نا اسپاگتی بختکی!!
بدشانس باشیم 4 بار و خوش شانس باشیم 3 بار...

مرحله یک: 4 سکه را کنار گذاشته...8 سکه دیگر در دو سوی ترازو (4-4)
A)) برابر باشند: یکی از آن 4 سکه کنارگذاشته شده بر ساخته اند...و 8 سکه مرحله یک راستین...
مرحله دو: از آن 4 سکه دو سکه را با 2 سکه از 8 سکه راستین مرحله یک می سنجیم. برابر--->2 سکه دیگر یکی برساخته...
مرحله سوم: یکی از آن دو سکه با یک سکه از 8 سکه راستین مرحله یک می سنجیم. برابر---> سکه دیگری برساخته....

B)) برابر نباشند: پس آن 4 سکه کنار گذاشته شده راستین...
مرحله دو: این 4 سکه را جایگزین یک سوی ترازو در مرحله یک می کنیم. برابر--->4 سکه ای که از کفه ترازو در مرحله یک برداشتیم یکی در میان آنها برساخته است...با این روش 8 سکه راستین را شناسایی کردیم.
مرحله سوم: از این 4 سکه دو سکه را با 2 سکه از 8 سکه دیگر که می دانیم راستین اند، می سنجیم. برابر---> 2 سکه دیگر یکی برساخته...
مرحله چهارم: یکی از آن دو سکه با یک سکه از 8 سکه راستین می سنجیم. برابر--->سکه دیگری بر ساخته....


چی گفتم؟!!:e107::e404:

Mehrbod
01-11-2014, 11:33 PM
این موقع شب همین به مغزم می رسد. مطمئن نیستم:

مرحله 1: 3 تا سکه در دو طرف کفه می گذاریم اگر دو کفه برابر بود یعنی سکه برساخته بین این 6 سکه نیست. اگر دو کفه برابر نبود پس سکه برساخته بین همین 6 سکه است.

مرحله 2: حالا که گزینه هایمان را به 6 سکه محدود کردیم از 6 سکه ای که مطمئن هستیم بین شان سکه برساخته است 2 تا سکه در دو طرف کفه ترازو می گذاریم
الف. اگر دو کفه برابر بود می فهمیم که از آن 2 سکه ای که استفاده نکردیم یکی سکه برساخته است. در این حالت:

مرحله 3:
یکی از آن 2 سکه باقی مانده را که می دانیم سکه برساخته بین شان است را با یکی از 10 سکه ای که می دانیم سالم است روی کفه ترازو می گذاریم اگر 2 کفه برابر بود تنها سکه ای که باقی مانده سکه برساخته است. اگر 2 کفه برابر هم نبود که سکه برساخته را شناسایی کرده ایم.

ب. اگر 2 کفه برابر نبود می فهمیم یکی از این 4 سکه روی دو کفه، برساخته است.

مرحله3:
دو سکه از یک کفه ترازو را بر می داریم و با 2 سکه ای که می دانیم سالم است و از قبل شناسایی کرده ایم روی کفه می گذاریم اگر دو کفه برابر بود که
مرحله 4: پس دو سکه باقی مانده را برمی داریم و مرحله 3.الف را تکرار می کنیم.اگر دو کفه برابر نبود که باز هم دو سکه ای را که یکی شان برساخته است شناسایی کرده ایم و مرحله 3.الف را تکرار می کنیم و پاسخ را می یابیم.پس حداکثر با 4 مرحله به پاسخ می رسیم.


روش اسپاگتی بختکی!! :e409::e105:

خوش شانس باشیم 2 بار است و بد شانس باشیم بی خیالش!!!

مرحله یک: 2 سکه را کنار گذاشته و 10 سکه باقی مانده را در دو سوی ترازو می گذاریم. اگر برابر بودند، یکی از آن دو سکه اول بر ساخته است.
مرحله دو: یکی از آن دو سکه را با یکی از آن 10 سکه مرحله یک که می دانیم راستین اند می سنجیم. اگر برابر بود که آن دیگری بر ساخته است و اگر نه خودش.


روش نا اسپاگتی بختکی!!
بدشانس باشیم 4 بار و خوش شانس باشیم 3 بار...

مرحله یک: 4 سکه را کنار گذاشته...8 سکه دیگر در دو سوی ترازو (4-4)
A)) برابر باشند: یکی از آن 4 سکه کنارگذاشته شده بر ساخته اند...و 8 سکه مرحله یک راستین...
مرحله دو: از آن 4 سکه دو سکه را با 2 سکه از 8 سکه راستین مرحله یک می سنجیم. برابر--->2 سکه دیگر یکی برساخته...
مرحله سوم: یکی از آن دو سکه با یک سکه از 8 سکه راستین مرحله یک می سنجیم. برابر---> سکه دیگری برساخته....

B)) برابر نباشند: پس آن 4 سکه کنار گذاشته شده راستین...
مرحله دو: این 4 سکه را جایگزین یک سوی ترازو در مرحله یک می کنیم. برابر--->4 سکه ای که از کفه ترازو در مرحله یک برداشتیم یکی در میان آنها برساخته است...با این روش 8 سکه راستین را شناسایی کردیم.
مرحله سوم: از این 4 سکه دو سکه را با 2 سکه از 8 سکه دیگر که می دانیم راستین اند، می سنجیم. برابر---> 2 سکه دیگر یکی برساخته...
مرحله چهارم: یکی از آن دو سکه با یک سکه از 8 سکه راستین می سنجیم. برابر--->سکه دیگری بر ساخته....


چی گفتم؟!!:e107::e404:


میاندیشم این پاسخ درست باشد, در ٣ گام:


http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/34.jpg

Mehrbod
01-14-2014, 01:13 AM
چند تا چیستانِ آسان:

١- زن و شوهریی دارند بتندی در خیابان میرانند. خودرود ایستاده و شوهر از ماشین بیرون میپرد. زمانیکه برمیگردد همسرش مرده و یک بیگانه در خودرو است.

٢- چه واژه‌ای همیشه نادرست نوشته میشود؟

٣- چی از آنِ شماست, ولی دیگران بیشتر از خود شما آنرا بکار میبرند؟

sonixax
01-14-2014, 04:25 AM
چند تا چیستانِ آسان:

١- زن و شوهریی دارند بتندی در خیابان میرانند. خودرود ایستاده و شوهر از ماشین بیرون میپرد. زمانیکه برمیگردد همسرش مرده و یک بیگانه در خودرو است.

٢- چه واژه‌ای همیشه نادرست نوشته میشود؟

٣- چی از آنِ شماست, ولی دیگران بیشتر از خود شما آنرا بکار میبرند؟

1 - اصلن نفهمیدم چی میخواد بپرسه!
2 - نادرست
3 - نام

مزدك بامداد
01-14-2014, 12:58 PM
١- زن و شوهریی دارند بتندی در خیابان میرانند. خودرود ایستاده و شوهر از ماشین بیرون میپرد. زمانیکه برمیگردد همسرش مرده و یک بیگانه در خودرو است.
پاسخ با فانتزی من:
---------
زن, آبستن + بیمار است، مرد به تندی میراند که به یک پزشک یا تلفن برسد.
مرد میپرد تا تلفن کند یا اینکه راه بندان است. زمانی که بر میگردد،
همسرش بچه را زاییده ولی به انگیزه ی نداشتن پرستار، مرده است.
نوزاد اینجا همان بیگانه است چون هنوز برای پدر آشنا نیست.
-----------
پس از اینهم چیستان هایی بگویید که دل آدم را به درد نیاورد!



پارسیگر

مزدك بامداد
01-14-2014, 01:04 PM
کاروانی در سده ی بیستم، میانه بیابان بی اب و گیاهی، لاشه ی لخت
مردی را می بینند که یک چوب کبریت شکسته در دست گرفته است.
رویدادی را که به این فرجام انجامیده است، با نگرش به فرنودسار و شدنی ها ، بازگو کنید.

پارسیگر

pulsar
01-15-2014, 01:52 PM
کاروانی در سده ی بیستم، میانه بیابان بی اب و گیاهی، لاشه ی لُخت
مردی را می بینند که یک چوب کبریت شکسته در دست گرفته است.


https://www.youtube.com/watch?v=kr4WxEQHiCE

مزدك بامداد
01-15-2014, 02:11 PM
کاروانی در سده ی بیستم، میانه بیابان بی اب و گیاهی، لاشه ی لخت[١]
مردی را می بینند که یک چوب کبریت شکسته در دست گرفته است.
+
هیچگونه راه و رد پایی هم در نزدیک آن نیست!

homayoun
01-16-2014, 12:14 PM
کاروانی در سده ی بیستم، میانه بیابان بی اب و گیاهی، لاشه ی لخت[١]
مردی را می بینند که یک چوب کبریت شکسته در دست گرفته است.

گروهی میخواستند او را به زور بکنند,گفته خودم را آتش میزنم؟ سپس رها شده و همانجا مرده؟

sonixax
01-16-2014, 03:49 PM
کاروانی در سده ی بیستم، میانه بیابان بی اب و گیاهی، لاشه ی لخت[١]
مردی را می بینند که یک چوب کبریت شکسته در دست گرفته است.
رویدادی را که به این فرجام[٢] انجامیده است، با نگرش به فرنودسار[٣] و شدنی ها ، بازگو کنید.

مردک بیچاره به خاطر فرار از سرما میخواسته لباسهای خود را بسوزاند تا کمی برایش گرما و نور بیاورد تا هم گرم شود و هم بتواند در تاریکی شب راهش را پیدا کند ولی تنها کبریتی که داشته شکسته و لباسهای از تن درآورده اش را هم طوفان بیابان با خود برده.

مزدك بامداد
01-16-2014, 04:07 PM
گروهی میخواستند او را به زور بکنند,گفته خودم را آتش میزنم؟ سپس رها شده و همانجا مرده؟
:e40d:
برهنه بودن همواره با کردوکار جنسی سروکار ندارد
تازه ، کسی نمیتواند با کبریت تنها خودش را آتش
بزند، بنزین و دم و دستگاه نیاز است!
+
->

هیچگونه راه و رد پایی هم در نزدیک آن نیست!

مزدك بامداد
01-16-2014, 04:15 PM
مردک بیچاره به خاطر فرار از سرما میخواسته لباسهای خود را بسوزاند تا کمی برایش گرما و نور بیاورد تا هم گرم شود و هم بتواند در تاریکی شب راهش را پیدا کند ولی تنها کبریتی که داشته شکسته و لباسهای از تن درآورده اش را هم طوفان بیابان با خود برده.
:e303:
بد نبود ولی پاسخ چیستان این نیست.
Nicht schlecht, aber es fehlt an Logik:
او سراپا برهنه بوده و هتا کفش و زیرجامه هم نداشته.
خب کسی که از سرما میخواهد چیزی را آتش بزند، نخست
از یک دو بخش جامه هایش آغاز میکند و اگر آتش گرفت
و هنوز سردش بود، تا بیخ شاید همه را بسوزاند، نه انیکه
در آن سرما ١۰۰% برهنه شود و سپس دست بکار آتش؟!
تازه کفش ها، برای نمونه سوختنی هم نیستند.
چوب کبریت هم شکسته بوده، چنانکه گفتیم، نه سوخته!
دیگر اینکه اگر چوب کبریت شکسته و آتش درست نشده،
دستکم میتوانست برخی جامه هایش را باز بپوشد
نه اینکه دست روی دست بگذارد که توفان جامه هارا ببرد.
( ما جایی نگفتیم که یارو کودن هم بوده)

Also, fantasiere und überlege mal weiter, Du Teufelchen!
Hilfestellung:
Die Bemerkung von @pulsar (http://www.daftarche.com/member.php?u=449), war ein Teil der Geschichte!

homayoun
01-16-2014, 04:20 PM
مردک بیچاره به خاطر فرار از سرما میخواسته لباسهای خود را بسوزاند تا کمی برایش گرما و نور بیاورد تا هم گرم شود و هم بتواند در تاریکی شب راهش را پیدا کند ولی تنها کبریتی که داشته شکسته و لباسهای از تن درآورده اش را هم طوفان بیابان با خود برده.

تو خودت بودی اینکار را میکردی؟

توی آفریکا که مردم جامه به تن نمیکنند و لخت مادرزاد هستد.
یارو گم شده یه چوب کبریت هم پیدا کرده بوده. همونجا به هر سببی از گرسنگی یا .. مرده دیگه
شاید برده بوده
شاید بهش یه چوب کبریت دادن بره واسه آزمون زندگی لخت و با یه چوب کبریت زندگی کنه ولی نتونسته
و همونجا مرده دیگه...
خوب 100000راه هست برای چنین چیزی :e107:

مزدك بامداد
01-16-2014, 04:23 PM
توی آفریکا که مردم جامه به تن نمیکنند و لخت مادرزاد هستد.
ما جایی نگفتیم که آفریکا بوده، گفتیم بیابانی بوده
شاید بیابان حضرموت ! در آبخستگون عربستان بوده!

پارسیگر

sonixax
01-16-2014, 04:23 PM
تو خودت بودی اینکار را میکردی؟

توی آفریکا که مردم جامه به تن نمیکنند و لخت مادرزاد هستد.
یارو گم شده یه چوب کبریت هم پیدا کرده بوده. همونجا به هر سببی از گرسنگی یا .. مرده دیگه
شاید برده بوده
شاید بهش یه چوب کبریت دادن بره واسه آزمون زندگی لخت و با یه چوب کبریت زندگی کنه ولی نتونسته
و همونجا مرده دیگه...
خوب 100000راه هست برای چنین چیزی

شبهای بیابان خیلی سرد است.

homayoun
01-16-2014, 04:37 PM
شبهای بیابان خیلی سرد است.
درسته ولی شما نخست بلوز خودرا میسوزانید نه که هرچی دارید درآرید !

sonixax
01-16-2014, 04:43 PM
درسته ولی شما نخست بلوز خودرا میسوزانید نه که هرچی دارید درآرید !

فانتزی بود دیگه!!!

مزدك بامداد
01-16-2014, 04:47 PM
درسته ولی شما نخست بلوز خودرا میسوزانید نه که هرچی دارید درآرید !
نه، نخست باید شورت را سوزانید، چون نخی و آتش گیر تر است.
از آموزه های کمپ های فرازیست!
:e140:

homayoun
01-16-2014, 04:57 PM
نه، نخست باید شورت را سوزانید، چون نخی و آتش گیر تر است.
از آموزه های کمپ های فرازیست!

okay,nun,koennen Sie es mir sagen? :D
was hat er gemacht?

مزدك بامداد
01-16-2014, 05:14 PM
okay,nun,koennen Sie es mir sagen? :D
was hat er gemacht?
Nicht so eilig!
Lassen wir die Leute mal überlegen !

let them think!

مزدك بامداد
01-17-2014, 12:38 PM
کاروانی در سده ی بیستم، میانه بیابان بی اب و گیاهی، لاشه ی لخت
مردی را می بینند که یک چوب کبریت شکسته در دست گرفته است.
رویدادی را که به این فرجام انجامیده است، با نگرش به فرنودسار و شدنی ها ، بازگو کنید.

پارسیگر
پاسخ چیستان در چهره ی نگاره:
3329
c = چ
x = خ
â = آ

Anarchy
01-17-2014, 03:15 PM
خیلی دیگه تخیلی بود مزدک گرامی :e105: !!

مزدك بامداد
01-17-2014, 03:48 PM
خیلی دیگه تخیلی بود مزدک گرامی
ولی شدنی !

pulsar
01-17-2014, 05:07 PM
http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/63.jpg



افلاتون : سُقرات حاصل ضربِ دو شماره یِ پرهامیِ بزرگتر از 1 و کوچکتر از 100 را به من گفته.
اریستو : به من نیز جمع آن دو شماره را گفته.


افلاتون : نمی توانم آن دو شماره را بیابم.


اریستو : می دانستم که نمی توانی.
افلاتون : می دانستی؟ پس بدان که آن دو شماره را یافتم.
اریستو : پس من نیز آن دو شماره را یافتم.

Theodor Herzl
01-17-2014, 06:44 PM
چیستان: ۵ تا فیل چجوری توی یک فلوکس قورباقه‌ای مینشینند؟:troll:

Anarchy
01-17-2014, 08:07 PM
چیستان: ۵ تا فیل چجوری توی یک فلوکس قورباقه‌ای مینشینند؟:troll:

عاغا تکراریه که :e404: ، 2 تا جلو 3 تا عقب :e105: !!

Dariush
01-17-2014, 09:49 PM
یک آگهی تبلیغاتی هر روز به خانه‌تان می‌آید در این مورد که فلان شرکت می‌تواند بورس را پیش‌بینی کند و برای اینکه شما را متقاعد کند 7 بار بورس هفته‌ی آینده را پیش‌بینی می‌کند و از قضا پیش بینی‌‌هایش درست هم از آب درمی‌آیند. شما از طریق این شرکت سرمایه‌گذاری میکنید و از شانس بد شما همان دفعه‌ی اول پیش‌بینیِ او نادرست از آب درمی‌آید و تمامِ سرمایه‌هایتان بر باد می‌رود، جه اتفاقی افتاده؟

sonixax
01-17-2014, 09:50 PM
عاغا تکراریه که ، 2 تا جلو 3 تا عقب !!
خوب حالا ده تا چه طوری توی یه بنز جا میشند ؟ :e415:

Russell
01-17-2014, 10:00 PM
یک آگهی تبلیغاتی هر روز به خانه‌تان می‌آید در این مورد که فلان شرکت می‌تواند بورس را پیش‌بینی کند و برای اینکه شما را متقاعد کند 7 بار بورس هفته‌ی آینده را پیش‌بینی می‌کند و از قضا پیش بینی‌‌هایش درست هم از آب درمی‌آیند. شما از طریق این شرکت سرمایه‌گذاری میکنید و از شانس بد شما همان دفعه‌ی اول پیش‌بینیِ او نادرست از آب درمی‌آید و تمامِ سرمایه‌هایتان بر باد می‌رود، جه اتفاقی افتاده؟
شرکت نتایجی را بطور رندم و بطور گسترده برای همه میفرستاده. گویا این روش شیوه‌یِ موجودی از کلاه برداری ست.

Dariush
01-17-2014, 10:14 PM
شرکت نتایجی را بطور رندم و بطور گسترده برای همه میفرستاده. گویا این روش شیوه‌یِ موجودی از کلاه برداری ست.
اگر بخواهیم یک کم بیشتر توضیح دهیم اینطور می‌شود:
آن شرکت با 128 نفر شروع می‌کند و به نیمی از آنها پیش‌بینیِ افزایش سهام و به نیمی دیگر پیش‌بینی کاهش سهام را می‌دهد، در هفته‌ی بعد، نتیج در مورد 64 نفر درست بوده، به نیمی از آن 64 نفر دوباره افزایش سهام را پیام می‌دهد و به نیمی دیگر کاهش سهام را و همینطور تا 7 بار که تنها یک نفر باقی می‌ماند اینکار را ادامه می‌دهد، یعنی تنها یک نفر باقی مانده که همه ی پیش‌بینی‌های ارسالی به او درست بوده آن یکی شما هستید.با خود حساب می‌کنید که احتمال درست بودنِ توام 7 پیش‌بینی یک‌دوم به توانِ هفت است و این احتمال بسیار اندکی‌ست، اما دیدیم که چگونه به سادگی می‌توان افراد را فریفت.

MEHDI
01-17-2014, 10:39 PM
http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/63.jpg



افلاتون : سُقرات حاصل ضربِ دو شماره یِ پرهامیِ بزرگتر از 1 و کوچکتر از 100 را به من گفته.
اریستو : به من نیز جمع آن دو شماره را گفته.


افلاتون : نمی توانم آن دو شماره را بیابم.


اریستو : می دانستم که نمی توانی.
افلاتون : می دانستی؟ پس بدان که آن دو شماره را یافتم.
اریستو : پس من نیز آن دو شماره را یافتم.



سخته. یه راهنمایی کوچولو و موثر کنید.

Dariush
01-17-2014, 10:44 PM
سخته. یه راهنمایی کوچولو و موثر کنید.
خب اینطور اساسا غیرممکن است بتوان پاسخ این چیستان را داد. البته من هنوز نمی‌دانم معنای شماره‌ی پرهامی چیست ولی گمان نکنم تاثیر زیادی داشته باشد!

MEHDI
01-17-2014, 11:11 PM
خب اینطور اساسا غیرممکن است بتوان پاسخ این چیستان را داد. البته من هنوز نمی‌دانم معنای شماره‌ی پرهامی چیست ولی گمان نکنم تاثیر زیادی داشته باشد!

من سرچ کردم یعنی عدد طبیعی. :) تاثیر که صددرصد داره ولی فکر کنم یک قاعده ریاضی هست که کار رو ساده میکنه و من بلد نیستم. میتونم بفهمم منظور مسئله از نفهمیدن و فهمیدن های سقراط و افلاطون چیه ولی اون قاعده ریاضی که خیلی از اعداد رو حذف میکنه رو بلد نیستم.

Dariush
01-17-2014, 11:17 PM
من سرچ کردم یعنی عدد طبیعی. :) تاثیر که صددرصد داره ولی فکر کنم یک قاعده ریاضی هست که کار رو ساده میکنه و من بلد نیستم. میتونم بفهمم منظور مسئله از نفهمیدن و فهمیدن های سقراط و افلاطون چیه ولی اون قاعده ریاضی که خیلی از اعداد رو حذف میکنه رو بلد نیستم.
آهان، این پس خیلی تاثر دارد، ببینیم دوستان چه می‌کنند، اگر نشد من هم شانس خود را امتحان خواهم کرد.

مزدك بامداد
01-18-2014, 12:36 AM
نمی‌دانم معنای شماره‌ی پرهامی چیست ول
پرهام = طبیعت = " پدر همگان"= ابراهیم
شماره ی پرهامی = عدد طبیعی = natürliche Zahlen

مزدك بامداد
01-18-2014, 12:54 AM
خب اینطور اساسا غیرممکن است بتوان پاسخ این چیستان را داد. البته من هنوز نمی‌دانم معنای شماره‌ی پرهامی چیست ولی گمان نکنم تاثیر زیادی داشته باشد!
چیزی که در گام نخست به ویر من میرسد این است که
:
١- همفزود دو شماره، میتواند به ما بگوید که آن دو شماره هر دو جفت /تاک یا یکی جفت و دیگری تاک هستند.
بزبان دیگر، اگر همفزود دو شماره تاک باشد، بیگمان یکی از شماره ها تاک و دیگری جفت است
و اگر همفزود دو شماره جفت باشد یا هردو جفت و یا هردو تاک هستند.
٢- هر چندینه ای از بس‌شماری شماره های نخست prime درست شده است.:
f.e.:
36=2*2*3*3
۳ - شماره ٢ یکی از شماره های نخست است که همزمان، هر فراورده ای را جفت میسازد.
۴- برخی فراورده ها گویا هستند مانند ۳۵ که فراورده چیزی نمیتواند باشد جز ۵ و ۷ ولی
برخی دیگر میتوانند از چند راه بدست آمده باشند، مانند ۳۶ که هم ۳ در ١٢ هست و هم ۹ در ۴
و هم ١۸ در ٢ ...
---> ۶
۵- از چیستان میتوان در یافت که این فراورده گویا نبوده و آگاهی دیگر که همان همفزود باشد،
زوج و تاک بودن یکی از پایه های فراورده را روشن نموده است
۶- از چیستان به گمان من بر میاید که این فراورده تنها از دو راه میتوانسته بدست آید، چرا که
پس از آگاهی از دانسته های آن فیسلوف، این فیلسوف توانسته یکی از گزینه ها را کنار بنهد.
۷- از چیستان به گمان من چنین بر می اید که همفزود جفت بوده و دو گزینه بجای
مینهاده : هردو شماره جفت و یا هردو شماره تاک، که سپس ، پس از آگاهی از اینکه
فیسلوف دیگر توانسته یکی از گزینه هارا کنار بنهد، این فیلسوف هم توانسته
یکی از گزینه هارا کنار بنهد.


تاک = فرد
جفت = زوج
نخست مر = شماره ی نخست = عدد اوَل
همفزود = مجموع
فراورده = حاصل (ضرب)
بس‌شماری = ضرب ( multiplication )
پارسیگر

Mehrbod
01-18-2014, 01:29 AM
افلاتون : سُقرات حاصل ضربِ دو شماره یِ پرهامیِ بزرگتر از 1 و کوچکتر از 100 را به من گفته.
اریستو : به من نیز جمع آن دو شماره را گفته.
افلاتون : نمی توانم آن دو شماره را بیابم.
اریستو : می دانستم که نمی توانی.
افلاتون : می دانستی؟ پس بدان که آن دو شماره را یافتم.
اریستو : پس من نیز آن دو شماره را یافتم.

نیک نیاندیشیدم, ولی آیا دو مَر, ٤ و ١٣ هستند؟


پارسیگر

Theodor Herzl
01-18-2014, 04:19 AM
خوندن نوشته‌های مزدک گرامی‌ چیستان را ۴ برابر سخت تر می‌کند!:e415:

pulsar
01-18-2014, 07:25 AM
نیک نیاندیشیدم[١], ولی آیا دو مَر[٢], ٤ و ١٣ هستند؟

پاسخ خود ا با فرنود بیان کنید.
پروانه ی سود جستن از برنامه نویسی رایانه ای را هم نداریم.

Mehrbod
01-18-2014, 07:29 AM
درست است.
پروانه ی سود جستن از برنامه نویسی رایانه ای را هم نداریم.

من از برنامه‌نویسی سود جُستم, ولی نه برای brute force کردن! (:

پروانه‌یِ بازگویی روش کار هست؟

pulsar
01-18-2014, 07:35 AM
من از برنامه‌نویسی سود جُستم, ولی نه برای brute force کردن! (:

پروانه‌یِ بازگویی روش کار هست؟

روش خودتان را بیان کنید، مشکلی نیست.
این دو فیلسوف برنامه نویسی بلد نیستند.
پاسخ را باید بدون برنامه نویسی پیدا کنیم.

Mehrbod
01-18-2014, 08:19 AM
روش خودتان را بیان کنید، مشکلی نیست.
این دو فیلسوف برنامه نویسی بلد نیستند.
پاسخ را باید بدون برنامه نویسی پیدا کنیم.

چشم, ولی بی برنامه‌نویسی هم همین میشد, تنها کمی زمانبَر‌تر بود.



افلاتون : سُقرات حاصل ضربِ دو شماره یِ پرهامیِ بزرگتر از 1 و کوچکتر از 100 را به من گفته.
اریستو : به من نیز جمع آن دو شماره را گفته.
افلاتون : نمی توانم آن دو شماره را بیابم.
اریستو : می دانستم که نمی توانی.
افلاتون : می دانستی؟ پس بدان که آن دو شماره را یافتم.
اریستو : پس من نیز آن دو شماره را یافتم.


شیوه‌یِ فرجامیابی:


١- افلاتون بس‌شمار (حاصل ظرب) را دارد.
٢- ارستو همفزود را دارد.
٣- ارستو میداند که افلاتون با داستن بس‌شمار همچنان نمیتواند دو مَر را بیابد.
...


درخورترین نکته اینجا ٣ است که به ما میگوید دو مَر نامبرده نمیتوانند نُخُست‌مر باشند, زیرا فرآورده‌یِ دو نخست‌مر تنها و تنها به همان دو بخش‌پذیر خواهد بود, مانند ٥ x ٧ = ٣٥
پس افلاتون مَر‌هایی را دارد که به بیشتر از یک راه میتوانند فرآورده شوند و برای بدست آوردن همه‌یِ
آنها ما تنها دو سامه‌یِ کوچک داریم: همه‌یِ دو مَرهایی که در بازه‌یِ ١-١٠٠ بوده و بیش از دو فاکتور داشته باشند:


# Barâye barresiye noxostmarih (primality):
is_prime = lambda a: all(a % i for i in range(2, a))


در سویِ دیگر, همفزود دو مَر, بگوییم ٨ اینگونه بدست میاید:


٨ = ٧ + ١ —> نادرست, زیرا بازه‌یِ ما از ١ بزرگتر و نه خود ١ است.
٨ = ٦ + ٢
٨ = ٥ + ٣
٨ = ٤ + ٤
٨ = ٣ + ٥
٨ = ٢ + ٦
٨ = ١ + ٧ —> نادرست


که کُد بدست آوردن این هم میشود:


import math

def poss(x):
ret = [(a,b) for a in range(2, x) for b in range(2,x) if a + b == x];
return ret[:math.ceil(len(ret)/2)]



که با آمایش ایندو میتوانیم همه‌یِ مَرهایی که ارستو میتوانسته داشته را برون‌کشیم:


>>> hamfozudhâ = [i for i in range(4, 100) if not any(is_prime(a) and is_prime(b) for a, b in poss(i))]
>>> hamfozudhâ
[11, 17, 23, 27, 29, 35, 37, 41, 47, 51, 53, 57, 59, 65, 67, 71, 77, 79, 83, 87, 89, 93, 95, 97]


اکنون در دنباله:


٤- افلاتون پس از اینکه ارستو میگوید میدانستم نمیتوانی در بیاوری, درمیابد که که دو مَر کدام هستند, ولی چگونه؟


در اینجا افلاتون از سخن ارستو درمیابد که دو مری که همفزود ارستو را میتوانند بسازند, در همه‌یِ چهره‌هایِ خود بیش از ٣ فاکتور دارند و تنها
٢٤ مَر بالا هستند که این ویژگی را دارند. پس مَری که او در دست دارد یک سامه‌یِ افزوده میابد:


بس‌شمار دو مَری که بشوند آنچه او در دست دارند + همفزود دو مَری که بشوند یکی از ٢٤ مَر بالا.

با در دست داشتن این دو افلاتون درجا دو مر را میابد.



٥- افلاتون میگوید که دو مَر را یافته, ارستو پس از آنکه درمیابد افلاتون توانسته دو مَر را بیابد, او هم آنها را پیدا میکند, ولی چگونه؟


در اینجا بایستی از دیدگاه ارستو بنگریم. ارستو یکی از ٢٤ مَر بالا را دارد و هر کُدام از این ٢٤ مَر فهرستی از بس‌شُمار‌هایِ شایند در خود دارند. ب.ن. اگر
مَر همفزود در دست ارستو ٢٣ باشد, بس‌شمارهای شایند خواهند بود:


23 = (2, 21) 42, (3, 20) 60, (4, 19) 76, (5, 18) 90, (6, 17) 102, (7, 16) 112, (8, 15) 120, (9, 14) 126, (10, 13) 130, (11, 12) 132,


در اینجا همه‌یِ فهرست‌هایِ این ٢٤ مَر خواهند بود:


for hamfozud in hamfozudhâ:
print(hamfozud)
for a, b in poss(hamfozud): print((a,b), a*b, end=', ')
print('\n')

11
(2, 9) 18, (3, 8) 24, (4, 7) 28, (5, 6) 30,

17
(2, 15) 30, (3, 14) 42, (4, 13) 52, (5, 12) 60, (6, 11) 66, (7, 10) 70, (8, 9) 72,

23
(2, 21) 42, (3, 20) 60, (4, 19) 76, (5, 18) 90, (6, 17) 102, (7, 16) 112, (8, 15) 120, (9, 14) 126, (10, 13) 130, (11, 12) 132,

27
(2, 25) 50, (3, 24) 72, (4, 23) 92, (5, 22) 110, (6, 21) 126, (7, 20) 140, (8, 19) 152, (9, 18) 162, (10, 17) 170, (11, 16) 176, (12, 15) 180, (13, 14) 182,

29
(2, 27) 54, (3, 26) 78, (4, 25) 100, (5, 24) 120, (6, 23) 138, (7, 22) 154, (8, 21) 168, (9, 20) 180, (10, 19) 190, (11, 18) 198, (12, 17) 204, (13, 16) 208, (14, 15) 210,

...


که فهرست بسیار ترسناکی میشود, ولی در اینجا ما افلاتون کار ارستو را نیز انجامیده, زیرا زمانیکه افلاتون میگوید دو مَر
را یافتم, بس‌شمارِ در دست وی بباید نمیتواند یکزمان به دو تا از ٢٤ مر فهرست همفزودها بیانجامد. برای نمونه ما داریم:

11
(2, 9) 18, (3, 8) 24, (4, 7) 28, (5, 6) 30,

17
(2, 15) 30, (3, 14) 42, (4, 13) 52, (5, 12) 60, (6, 11) 66, (7, 10) 70, (8, 9) 72,


پس اگر بس‌شمار نمونه‌وار ٣٠ میبود, افلاتون نمیتوانست هرگز درآورد که این ٣٠ از ١١ آمده یا ١٧.

تا اینجا درست, ولی چگونه ارستو پس از اینکه در میابد افلاتون دو مَر را یافته, او هم در دنبال میابد؟ در اینجا تنها و تنها یک راه فرنودین بجا میماند, فهرستِ در دست
ارستو باید بگونه‌ای باشد که بجز یکی از مَر‌هایِ آن, دیگری‌ها همتایِ دوم یا بیشتری در فهرست داشته باشند, که از آنجاییکه افلاتون هیچکدام از
آنها را نگزیده (همچون ٣٠), پس ناگزیر تنها مَر بجا مانده همانْ بس‌شمار در دست افلاتون باشد; که در اینجا با یک نگاه سرسری این فهرست ویژه را در بالا میبینیم:


11
(2, 9) 18, (3, 8) 24, (4, 7) 28, (5, 6) 30,

17
(2, 15) 30, (3, 14) 42, (4, 13) 52, (5, 12) 60, (6, 11) 66, (7, 10) 70, (8, 9) 72,

23
(2, 21) 42, (3, 20) 60, (4, 19) 76, (5, 18) 90, (6, 17) 102, (7, 16) 112, (8, 15) 120, (9, 14) 126, (10, 13) 130, (11, 12) 132,

27
(2, 25) 50, (3, 24) 72, (4, 23) 92, (5, 22) 110, (6, 21) 126, (7, 20) 140, (8, 19) 152, (9, 18) 162, (10, 17) 170, (11, 16) 176, (12, 15) 180, (13, 14) 182,

29
(2, 27) 54, (3, 26) 78, (4, 25) 100, (5, 24) 120, (6, 23) 138, (7, 22) 154, (8, 21) 168, (9, 20) 180, (10, 19) 190, (11, 18) 198, (12, 17) 204, (13, 16) 208, (14, 15) 210,

35
(2, 33) 66, (3, 32) 96, (4, 31) 124, (5, 30) 150, (6, 29) 174, (7, 28) 196, (8, 27) 216, (9, 26) 234, (10, 25) 250, (11, 24) 264, (12, 23) 276, (13, 22) 286, (14, 21) 294, (15, 20) 300, (16, 19) 304, (17, 18) 306,

...





پارسیگر

pulsar
01-18-2014, 09:24 AM
۷- از چیستان به گمان من چنین بر می اید که همفزود جفت بوده

همفزود بی گمان تاک بوده. چرا که بر پایه ی گمان نیرومند گُلدباخ،
هر شماره ی جفت بزرگتر از دو را همواره می‌توان به صورت جمع
دو شماره ی نخست نوشت.

Philo
01-18-2014, 02:48 PM
البته ارسطو قطعا خالی بسته، چون سقراط 15 سال پیش از به دنیا آمدن ارسطو شهید شده بود.

Mehrbod
01-21-2014, 08:46 PM
خرید اسب

سه مردی می خواهند اسبی را بخرند که بهایش ١۰۰ درهم است، ولی هیچکدام به تنهایی پول بسنده ندارند.
مرد نخست به دو دیگر می گوید: اگر یکسوم پولتان را به من بدهید، ١۰۰ درهم من جور می شود.
مرد دوم می گوید: اگر شما یک چهارم پولتان را به من بدهید، پول من ١۰۰ درهم خواهد شد.
سرانجام مرد سوم می گوید: اگر یک پنجم پولتان را به من بدهید، پولم ١۰۰ درهم خواهد شد.

هر مرد، چند درهم دارد؟
---
mm


https://fbcdn-sphotos-b-a.akamaihd.net/hphotos-ak-ash3/1524816_634318106603391_1019932793_n.jpg
پ.ن.
ابوبکر محمد بن حسین کَرَجی (۹۵۳-١۰٢۹) مزدائیک‌دان و آب شناس، زاده‌ی کرج است. در ری مزدائیک آموخت و سپس راهی بغداد شد. به دنبال آشفتگی های "سیاسی" در بغداد به زادگاه خود بازگشت و نزدیک ٢۰ سال پیش از ابوریحان بیرونی در گذشت. برخی او را کرخی می نامند (زاده‌ی کرخ پیرامون بغداد). کرجی رویکردش به "ریاضی" ِ یونان بود و وارون "ریاضی" دانان آن زمان به "ریاضی" هند کمتر بها می داد. چیستان زیر در یکی از ماتیکان‌هایِ بجا مانده از کرجی به نام "الکافی فی الحساب"، نوشته شده است.

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/71.jpg

پارسیگر

homayoun
01-21-2014, 08:55 PM
مرد نخست به دو دیگر می گوید: اگر یکسوم پولتان را به من بدهید، ١۰۰ درهم من جور می شود.

درست 100 درهم خواهد داشت یا شاید بیشتر؟

homayoun
01-21-2014, 09:01 PM
سه مردی می خواهند اسبی را بخرند که بهایش ١۰۰ درهم است، ولی هیچکدام به تنهایی پول بسنده ندارند.
مرد نخست به دو دیگر می گوید: اگر یکسوم پولتان را به من بدهید، ١۰۰ درهم من جور می شود.
مرد دوم می گوید: اگر شما یک چهارم پولتان را به من بدهید، پول من ١۰۰ درهم خواهد شد.
سرانجام مرد سوم می گوید: اگر یک پنجم پولتان را به من بدهید، پولم ١۰۰ درهم خواهد شد

هرچند همچندی ساده ای است
a+1/3b+1/3c=100
b+1/4a+1/4c=100
c+1/5a+1/5b=100
سپس از همچندی دوم و سوم b و c را بدست آورده
در همچندی نخست میگذاریم و پس از کار روی همچندی و چند بار شماره گذاری همه بدست میاید!

پارسیگر

MEHDI
01-21-2014, 11:13 PM
هرچند همچندی ساده ای است
a+1/3b+1/3c=100
b+1/4a+1/4c=100
c+1/5a+1/5b=100
سپس از همچندی دوم و سوم b و c را بدست آورده
در همچندی نخست میگذاریم و پس از کار روی همچندی و چند بار شماره گذاری همه بدست میاید!

پارسیگر

داشتن ایده درست برای حل چیستان کافی نیست. شما چرا کار رو نیمه کاره رها می کنید؟ پاسخ چیستان را ننوشتید.

Mehrbod
01-22-2014, 10:16 PM
داشتن ایده درست برای حل چیستان کافی نیست. شما چرا کار رو نیمه کاره رها می کنید؟ پاسخ چیستان را ننوشتید.

پاسخ شما چیست مهدی جان؟

homayoun
01-22-2014, 11:05 PM
داشتن ایده درست برای حل چیستان کافی نیست. شما چرا کار رو نیمه کاره رها می کنید؟ پاسخ چیستان را ننوشتید.

از روی نداشتن رایانک (ماشین حساب مهندسی؟) در آن زمان.

پارسیگر

Russell
01-22-2014, 11:19 PM
خرید اسب

سه مردی می خواهند اسبی را بخرند که بهایش ١۰۰ درهم است، ولی هیچکدام به تنهایی پول بسنده ندارند.
مرد نخست به دو دیگر می گوید: اگر یکسوم پولتان را به من بدهید، ١۰۰ درهم من جور می شود.
مرد دوم می گوید: اگر شما یک چهارم پولتان را به من بدهید، پول من ١۰۰ درهم خواهد شد.
سرانجام مرد سوم می گوید: اگر یک پنجم پولتان را به من بدهید، پولم ١۰۰ درهم خواهد شد.

هر مرد، چند درهم دارد؟
حل به روش کرامر:
a=52
b=68
c=76

MEHDI
01-23-2014, 05:15 PM
من هم با اجازه mehrbod یک چیستان عملی در اینجا می نویسم. این چیستان را سال ها پیش خوانده بودم شاید برای بعضی ها تکراری باشد:

سه بطری را به طور ایستاده روی میز یا زمین صاف قرار دهید، طوری که هر یک از آن ها راس یک مثلث متساوی الاضلاع را تشکیل بدهد. فاصله بطری ها از یکدیگر باید کمی بیش از طول یک کارد غذاخوری باشد.
حال با استفاده از سه کاردی که در اختیار دارید یک سطح صاف را بر روی بطری ها تشکیل دهید به طوری که هیچ یک از کاردها با زمین تماس نداشته باشد و بتوان بر روی سطح ایجاد شده لیوان پر از آبی قرار داد.
لطفا وقتی چیستان را حل کردید از آن عکس بگیرید و اینجا قرار دهید.


3392

حالا کسی می تواند با چهار لیوان و چهار کارد یک سطح صاف را بر روی بطری ها تشکیل دهد تا بتوان لیوان آبی را بر روی آن قرار داد؟

یه نفر
01-23-2014, 07:23 PM
آن چیست که همه مَرد ها دارند. (قاعدتا باید داشته باشن :-) )
3 حرف هست
حرف اولش « ک » هست
حرف آخرش « ر » هست
آن چیست؟ :-) خیلی ساده ست



5سیب در یک سبد است. و 5 نفر دور سبد هستند. چجوری این 5 سیب را بین 5 نفر تقسیم کنیم که : 1- به هر نفر یک سیب کامل برسد. 2- یک سیب در سبد باقی بماند!

sonixax
01-23-2014, 07:52 PM
آن چیست که همه مَرد ها دارند. (قاعدتا باید داشته باشن :-) )
3 حرف هست
حرف اولش « ک » هست
حرف آخرش « ر » هست
آن چیست؟ :-) خیلی ساده ست

خیلی ها هم بی کار هستند !!!


5سیب در یک سبد است. و 5 نفر دور سبد هستند. چجوری این 5 سیب را بین 5 نفر تقسیم کنیم که : 1- به هر نفر یک سیب کامل برسد. 2- یک سیب در سبد باقی بماند!

به چهار نفر یکی یه دونه سیب میدیم به نفر آخری سب رو توی سبد میدیم!!!!


آخه اینها هم شد چیستان ؟!

یه نفر
01-23-2014, 08:25 PM
آخه اینها هم شد چیستان ؟!
در حد مهدکودک بود :-)

اگر راست میگی اینو جواب بده :-)
آن چیست که اینقــــــــــــــدره و دُم درازش اینقـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــدره؟ :-)

Mehrbod
01-23-2014, 11:03 PM
در حد مهدکودک بود :-)

اگر راست میگی اینو جواب بده :-)
آن چیست که اینقــــــــــــــدره و دُم درازش اینقـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــدره؟ :-)

پس بیخود نیست دانشجو‌هایِ ما این اندازه بیسواد اند, استاد که این باشد! :e405: ((:

یه نفر
01-24-2014, 06:17 AM
پس بیخود نیست دانشجو‌هایِ ما این اندازه بیسواد اند, استاد که این باشد!

آها.. تقصیر من شد! :-(
خب حداقل برای کودکان کودکستان که بی اندازه با سوادم! پس کودکانی بسیار باسواد و باهوش داریم که دلیلش وجود من و امثال من هست :e105:

MEHDI
01-24-2014, 05:54 PM
6 مکعب مستطیل(مثلا جعبه کبریت) را طوری قرار دهید که هر مکعب فقط با دو مکعب دیگر مماس باشد. مماس بودن هم یعنی تمام یا بخشی از سطح مکعب با تمام یا بخشی از سطح مکعب دیگر در تماس باشد. تماس یک گوشه یا لبه تماس محسوب نمی شود. همچنین آرایش مکعب مستطیل ها باید متکی به خود باشد و نباید به وسیله دست یا جسم دیگری نگه داشته شوند.

Mehrbod
01-24-2014, 07:25 PM
6 مکعب مستطیل(مثلا جعبه کبریت) را طوری قرار دهید که هر مکعب فقط با دو مکعب دیگر مماس باشد. مماس بودن هم یعنی تمام یا بخشی از سطح مکعب با تمام یا بخشی از سطح مکعب دیگر در تماس باشد. تماس یک گوشه یا لبه تماس محسوب نمی شود. همچنین آرایش مکعب مستطیل ها باید متکی به خود باشد و نباید به وسیله دست یا جسم دیگری نگه داشته شوند.

طوری کجا قرار دهیم!؟

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/76.jpg

شاهکاری دیگر (:

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/77.jpg

یه نفر
01-24-2014, 07:31 PM
مهربد جان اسم این نرم افزار چی هست؟

Mehrbod
01-24-2014, 07:41 PM
مهربد جان اسم این نرم افزار چی هست؟

نرمافزار همگاه ئه:
3D Design Gallery of Hot Now Tinkercad (https://tinkercad.com/things)

پارسیگر

MEHDI
01-24-2014, 08:15 PM
طوری کجا قرار دهیم!؟

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/76.jpg

شاهکاری دیگر (:

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/77.jpg

آفرین. حالا طوری مکعب مستطیل ها را بچین که هر مکعب با سه مکعب دیگر در تماس باشد.

مزدك بامداد
01-25-2014, 12:03 AM
آفرین. حالا طوری مکعب مستطیل ها را بچین که هر مکعب با سه مکعب دیگر در تماس باشد.
3413

MEHDI
01-25-2014, 10:17 AM
3413

:e00e: حالا طوری بچینید که هر مکعب مستطیل با 4 مکعب مستطیل دیگر در تماس باشد.

یه نفر
01-25-2014, 12:37 PM
حالا طوری بچینید که هر مکعب مستطیل با 4 مکعب مستطیل دیگر در تماس باشد.
مهربد تا 10 تا مکعبشو بلده. بیخیال. چیستان بعدی لطفا :-)

مزدك بامداد
01-25-2014, 02:06 PM
:e00e: حالا طوری بچینید که هر مکعب مستطیل با 4 مکعب مستطیل دیگر در تماس باشد.
3416

MEHDI
01-25-2014, 05:37 PM
3416
آرایش مکعب مستطیل ها باید متکی به خود باشد و نباید به وسیله دست یا جسم دیگری نگه داشته شوند یعنی نباید پایین بیفتد و بهم بریزد ولی اینطوری که شما این مکعبها رو قرار دادید اگر فرض کنید جعبه کبریت هستند، این آرایش بهم می ریزد.

مزدك بامداد
01-25-2014, 05:46 PM
آرایش مکعب مستطیل ها باید متکی به خود باشد و نباید به وسیله دست یا جسم دیگری نگه داشته شوند یعنی نباید پایین بیفتد و بهم بریزد ولی اینطوری که شما این مکعبها رو قرار دادید اگر فرض کنید جعبه کبریت هستند، این آرایش بهم می ریزد.




نگاه از بالا،
تیل های گرانیگاه در درون پایه جای دارند
100% stability



3419
پارسیگر

یه نفر
01-25-2014, 06:46 PM
ﮐﯽ میتونه ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻤﺎﺭﻭ ﺣﻞ ﮐنه؟

ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺟﻤﻠﻪ ﯼ:
ﮐﻮﭼﻪ ﺗﻨﮕﻪ ﺑﻠﻪ
ﻋﺮﻭﺱ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﺑﻠﻪ
ﭼﻪ ﺭﺑﻄﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﻗﯿﻘﺎ ؟ !

Alice
01-25-2014, 07:03 PM
ﮐﯽ میتونه ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻤﺎﺭﻭ ﺣﻞ ﮐنه؟

ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺟﻤﻠﻪ ﯼ:
ﮐﻮﭼﻪ ﺗﻨﮕﻪ ﺑﻠﻪ
ﻋﺮﻭﺱ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﺑﻠﻪ
ﭼﻪ ﺭﺑﻄﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﻗﯿﻘﺎ ؟ !

نخست رده‌بندی سنی چیستان را مشخص کنید تا پاسخ بدهیم.

یه نفر
01-25-2014, 07:32 PM
نخست رده‌بندی سنی چیستان را مشخص کنید تا پاسخ بدهیم.
بزرگساله دوسی :-)

MEHDI
01-25-2014, 07:32 PM
نگاه از بالا،
تیل های گرانیگاه در درون پایه جای دارند
100% stability



3419
پارسیگر

:e306: حالا آرایشی را ایجاد کنید که هر مکعب مستطیل با 5 مکعب مستطیل دیگر در تماس باشد.

Alice
01-25-2014, 07:56 PM
بزرگساله دوسی :-)

اگر مثل چیستان "کار" زیر هجده‌سال بود جواب دیگری داشت؛ اما چون بالای هجده سال است تنها پاسخی که می‌ماند:
فرض: 1. کوچه تنگ است 2. عروس خوشگل می‌باشد ==> نتیجه: می‌توانیم با عروس حال و حول بکنیم.

homayoun
01-25-2014, 08:00 PM
ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺟﻤﻠﻪ ﯼ:
ﮐﻮﭼﻪ ﺗﻨﮕﻪ ﺑﻠﻪ
ﻋﺮﻭﺱ ﻗﺸﻨﮕﻪ ﺑﻠﻪ
ﭼﻪ ﺭﺑﻄﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﻗﯿﻘﺎ ؟ !

50 60 سال پیش توی عروسی ها داماد یه سر کوچه و عروس اونسر دیگه میایستاد!
شاید برای این است!

homayoun
01-25-2014, 08:12 PM
مزدک ارجمند

از آن چیستان های بالن و لختی و اینها بگذارید که خیلی خوب بود!

مزدك بامداد
01-25-2014, 08:19 PM
بالن و لختی
??

homayoun
01-25-2014, 08:32 PM
??

همون که یه کاروان یه تن رو لخت مادرزاد پیدا کردند...
داستان رو با نگاره نمایاندید!مانند همان!

مزدك بامداد
01-26-2014, 02:20 AM
همون که یه کاروان یه تن رو لخت مادرزاد پیدا کردند...
داستان رو با نگاره نمایاندید!مانند همان!
در یک روز تابستانی، در اتاقی که در و پنجره های آن، از تو قفل
هستند و هیچ روزنه و راه دیگری به بیرون ندارد، و در آن هیچ
چارپایه و مبلمانی نیز دیده نمیشود، مردی خود را با ریسمانی بس
کوتاه، از چراغ سقف که سه متر با کف اتاق دورا دارد، دار زده است.
چگونه این؟
Wie das?

پارسیگر

homayoun
01-26-2014, 12:13 PM
در یک روز تابستانی، در اتاقی که در و پنجره های آن، از تو قفل
هستند و هیچ روزنه و راه دیگری به بیرون ندارد، و در آن هیچ
چارپایه و مبلمانی نیز دیده نمیشود، مردی خود را با ریسمانی بس
کوتاه، از چراغ سقف که سه متر با کف اتاق دورا[١] دارد، دار زده است.
چگونه این؟

سدها زامبی به دنبال میردی میروند و او دارد با کلیدی در دست
به سوی اتاقی میگریزد. هنگامی که میخواهد در را ببندد با زامبی ای
درگیر میشود. در خانه ریسمانی می یابد و با آن زامبی را خفه میکند
ولی زامبی میگریزد و دست او را گاز میگیرد و سپس میگریزد.
مرد که میبیند دارد زامبی میشود و زامبی های دیگر به سوی او میآیند
به درون اتاق میرود و در را از تو میبندد و خود را دار میزند که زامبی نشود!

پارسیگر

مزدك بامداد
01-26-2014, 01:26 PM
به درون اتاق میرود و در را از تو میبندد و خود را دار میزند که زامبی نشود!
چگونه خود را دار میزند در جاییکه نه سندلی و نه چارپایه هست؟

pulsar
01-26-2014, 03:41 PM
این یخ در آب چند بتواند بود
وین برف در آفتاب تا کی باشد.

homayoun
01-26-2014, 04:53 PM
چگونه خود را دار میزند در جاییکه نه سندلی و نه چارپایه هست؟

خوب ریسمان را به لوستر میبنند سپس میپرد!
بیازمایید باور کنید میشود!

یه گمان دیگر اینکه ریسمان را به لوستر میزند و خود را بالا میکشد . سپس ریسمان را به جایی
بالاتر میبندد و سپس به دور گردن خود میاویزد و هنگامی که بپرد زیر پایش پوچ است او آویخته میشود
و میمیرد!

پارسیگر

Mehrbod
01-26-2014, 07:01 PM
:e306: حالا آرایشی را ایجاد کنید که هر مکعب مستطیل با 5 مکعب مستطیل دیگر در تماس باشد.

چینشی که هر درازکاب با پنج درازکاب دیگر مُماس است:

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/78.jpg





کاب = مکعب
درازکاب = مکعب مستطیل


http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/79.jpg

پارسیگر

مزدك بامداد
01-26-2014, 11:45 PM
خوب ریسمان را به لوستر میبنند سپس میپرد!
بیازمایید باور کنید میشود!

یه گمان دیگر اینکه ریسمان را به لوستر میزند و خود را بالا میکشد . سپس ریسمان را به جایی
بالاتر میبندد و سپس به دور گردن خود میاویزد و هنگامی که بپرد زیر پایش پوچ است او آویخته میشود
و میمیرد!
-->

مردی خود را با ریسمانی بس
کوتاه، از چراغ سقف که سه متر با کف اتاق دورا ...
:e020:

sonixax
01-27-2014, 01:14 AM
در یک روز تابستانی، در اتاقی که در و پنجره های آن، از تو قفل
هستند و هیچ روزنه و راه دیگری به بیرون ندارد، و در آن هیچ
چارپایه و مبلمانی نیز دیده نمیشود، مردی خود را با ریسمانی بس
کوتاه، از چراغ سقف که سه متر با کف اتاق دورا[١] دارد، دار زده است.
چگونه این؟

چراغ کجا بوده ؟ اگر نزدیک در بوده خیلی راحت میشده از چارچوب در بالا رفت این طوری :

3428

Alice
01-27-2014, 01:31 AM
در یک روز تابستانی، در اتاقی که در و پنجره های آن، از تو قفل
هستند و هیچ روزنه و راه دیگری به بیرون ندارد، و در آن هیچ
چارپایه و مبلمانی نیز دیده نمیشود، مردی خود را با ریسمانی بس
کوتاه، از چراغ سقف که سه متر با کف اتاق دورا[١] دارد، دار زده است.
چگونه این؟
Wie das?

کمی راهنمایی می‌کنید؟ فقط رابطه‌ی چیستان با "یک روز تابستانی" را بگویید.

sonixax
01-27-2014, 01:32 AM
کمی راهنمایی می‌کنید؟ فقط رابطه‌ی چیستان با "یک روز تابستانی" را بگویید.

پنکه سقفی ؟
روشنش کن ، طناب را پرتاب کن به سمت پروانه هایش ، انا لله و انا الیه راجعون :e105:

Alice
01-27-2014, 01:42 AM
پنکه سقفی ؟
روشنش کن ، طناب را پرتاب کن به سمت پروانه هایش ، انا لله و انا الیه راجعون

قدیم‌ها پنکه بود، دهانمان را جلوی پرّه‌هایش می‌گرفتیم و آ آ آ آ آ آ . . .
چه حالی می‌کردیم.

Anarchy
01-27-2014, 10:15 AM
قدیم‌ها پنکه بود، دهانمان را جلوی پرّه‌هایش می‌گرفتیم و آ آ آ آ آ آ . . .
چه حالی می‌کردیم.

وای آلیس جان ، چه خاطره ای رو برام زنده کردی :e414: ... به کلی یادم رفته بود این کاری که میکردیم !!

مزدك بامداد
01-27-2014, 10:41 AM
چراغ کجا بوده ؟ اگر نزدیک در بوده خیلی راحت میشده از چارچوب در بالا رفت این طوری :
:e415::e415::e415:
نه اتاق ۵ متر در شش متر بوده ! و چراخ هم درست در میان ان!
ولی اگر اینجور هم بوده، در را چگونه بست و کلید هم کرده؟

مزدك بامداد
01-27-2014, 10:43 AM
پنکه سقفی ؟
روشنش کن ، طناب را پرتاب کن به سمت پروانه هایش ، انا لله و انا الیه راجعون :e105:

نه پنکه ای در کار نبود!

مزدك بامداد
01-27-2014, 10:45 AM
کمی راهنمایی می‌کنید؟ فقط رابطه‌ی چیستان با "یک روز تابستانی" را بگویید.
آفرین، این واژه ها در چیستان، بیخود بکار نرفته اند!
راهنمایی را هم سرکار pulsar نموده اند!

MEHDI
01-27-2014, 02:10 PM
چینشی که هر درازکاب با پنج درازکاب دیگر مُماس است:

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/78.jpg




کاب = مکعب
درازکاب = مکعب مستطیل


http://www.daftarche.com/images/imported/2014/01/79.jpg

پارسیگر

درسته. آخرین چیستان مکعب مستطیل ها هم حل کنید:

شش مکعب مستطیل را به ترتیبی منظم کنید که:

- یکی از مکعب ها تنها با یک مکعب دیگر در تماس باشد.
- یکی از مکعب ها تنها با دو مکعب دیگر در تماس باشد.
- یکی از مکعب ها تنها با سه مکعب دیگر در تماس باشد.
- یکی از مکعب ها تنها با چهار مکعب دیگر در تماس باشد.
- یکی از مکعب ها تنها با پنج مکعب دیگر در تماس باشد.

Alice
01-27-2014, 02:44 PM
آفرین، این واژه ها در چیستان، بیخود بکار نرفته اند!
راهنمایی را هم سرکار @pulsar نموده اند!


با توجه به چیستان قبلی شما، درست مثل یک پوآرو باید ریزترین داده‌های چیستان
را کنار هم گذاشت تا به برآیندی منطقی برسیم!


این یخ در آب چند بتواند بود
وین برف در آفتاب تا کی باشد.

اگر هیچ راه در رویی به بیرون نداریم و درها از تو قفل است، و هیچ چهارپایه و صندلی هم نداریم،
با این شعر فقط یک فرض پابرجا می‌ماند، به جای چارپایه می‌شود از یخی بهره برد که در اثر مجاورت
با گرمای تابستان زیر پای وی «آب» می‌شود؟؟!

مزدك بامداد
01-27-2014, 03:01 PM
درسته. آخرین چیستان مکعب مستطیل ها هم حل کنید:

شش مکعب مستطیل را به ترتیبی منظم کنید که:

- یکی از مکعب ها تنها با یک مکعب دیگر در تماس باشد.
- یکی از مکعب ها تنها با دو مکعب دیگر در تماس باشد.
- یکی از مکعب ها تنها با سه مکعب دیگر در تماس باشد.
- یکی از مکعب ها تنها با چهار مکعب دیگر در تماس باشد.
- یکی از مکعب ها تنها با پنج مکعب دیگر در تماس باشد.
با نگرش به انیکه گرچه دو تا از درازکاب ها با ۳ درازکاب دیگر
بساوایی دارند ولی از انجا که چیستان نگفته است که :
"تنها یکی از مکعب ها تنها با سه مکعب دیگر در تماس باشد"
پس این پاسخ برآورنده ی پرسش است.


3432
پارسیگر

مزدك بامداد
01-27-2014, 03:02 PM
با توجه به چیستان قبلی شما، درست مثل یک پوآرو باید ریزترین داده‌های چیستان
را کنار هم گذاشت تا به برآیندی منطقی برسیم!



اگر هیچ راه در رویی به بیرون نداریم و درها از تو قفل است، و هیچ چهارپایه و صندلی هم نداریم،
با این شعر فقط یک فرض پابرجا می‌ماند، به جای چارپایه می‌شود از یخی بهره برد که در اثر مجاورت
با گرمای تابستان زیر پای وی «آب» می‌شود؟؟!
exact! brava!

Alice
01-27-2014, 03:09 PM
exact! brava!

همین؟ ما چشم براه نگاره‌ی چیستان بودیم تا لذت ببریم! :)
پاسخ راستین را هم جناب pulsar دادند که اگر راهنمائی ایشان نبود
پاسخ آن را نمیافتم.

homayoun
01-27-2014, 03:14 PM
مزدک

پس نگاره چی شد؟ هیچ داستانی نداشت این چیستان!

Alice
01-27-2014, 03:24 PM
مزدک

پس نگاره چی شد؟ هیچ داستانی نداشت این چیستان!

نه جانم. این چیستان بالن و لختی نداشت! :)

homayoun
01-27-2014, 03:59 PM
نه جانم. این چیستان بالن و لختی نداشت!

هیچی نداشت. آخه انگیزه و داستان مهند است.
نه اینکه یکی بیاد 4 تا کاب یخ بزاره زیر پاش خودشو بکشه!
خب چرا کشت! تازه با روش من هم کار میکرد. ریسمان را مینداخت به لوستر
و از ریسمان بالا میرفت . سپس ریسمان را به جایی بالاتر گره میزد!

پارسیگر

مزدك بامداد
01-27-2014, 04:03 PM
هیچی نداشت. آخه انگیزه و داستان مهند[١] است.
باشه بزودی برایتان مینویسم !

Alice
01-27-2014, 04:28 PM
مزدک بازهم چیستان بگوئید. :e11b: ولی مثل اولی هیجان‌انگیز باشد و نگاره و داستان منطقی داشته باشد. :e418:

مزدك بامداد
01-27-2014, 04:37 PM
همین؟ ما چشم براه نگاره‌ی چیستان بودیم تا لذت ببریم! :)
3433
این مرد ورشکسته شده و دار و ندارش را گماشتگان
دادگاه فروگرفته بودند. همچنین نامه ای دریافت کرده
بود که بایستی خانه اش را تا روزی دیگر رها کند.
تنها چیزی که گماشتگان نبرده بودند، بلوک های یخ
در زیرزمینش بود. او آنها را به اتاق آورد و رویشان
رفته و با کراوات خود، خود را دار زد. یخ ها که
دیگر در سردخانه نبودند، آب شدند و بدینگونه ، این
صحنه ی دلخراش ولی پرسش بر انگیز پدید امد !

MEHDI
01-27-2014, 05:00 PM
با نگرش به انیکه گرچه دو تا از درازکاب ها با ۳ درازکاب دیگر
بساوایی دارند ولی از انجا که چیستان نگفته است که :
"تنها یکی از مکعب ها تنها با سه مکعب دیگر در تماس باشد"
پس این پاسخ برآورنده ی پرسش است.


3432
پارسیگر


well done. :e303:



3433
این مرد ورشکسته شده و دار و ندارش را گماشتگان
دادگاه فروگرفته بودند. همچنین نامه ای دریافت کرده
بود که بایستی خانه اش را تا روزی دیگر رها کند.
تنها چیزی که گماشتگان نبرده بودند، بلوک های یخ
در زیرزمینش بود. او آنها را به اتاق آورد و رویشان
رفته و با کراوات خود، خود را دار زد. یخ ها که
دیگر در سردخانه نبودند، آب شدند و بدینگونه ، این
صحنه ی دلخراش ولی پرسش بر انگیز پدید امد !

پس تصویرهای دادگاه چی شد؟ کلا از اولش شروع کنید که کارش چی بود و چی شد ورشکسته شد و کار به دادگاه کشید و همه چیزش رو از دست داد... :)

مزدك بامداد
01-27-2014, 05:13 PM
کلا از اولش شروع کنید که کارش چی بود و چی شد ورشکسته شد
میخواست در سیلیکون ولی کمپانی نرم افزار بزند
ولی هماورد او که سرمایه بیشتری داشت با
بکاری گیری نیرو های ارزان هندی، بازار او را
گرفت و او را به ورشکستگی رسانید. زنش هم
تا دید بی پول شده، او را رها نمود!
:e308:

Alice
01-27-2014, 07:09 PM
خیلی باحال بود خوشمان آمد! :-) ولی رنگ و بوی ایدئولوژیک داشت.
باز هم چیستان بگوئید :-)
:e303:

Mehrbod
01-27-2014, 10:05 PM
وای آلیس جان ، چه خاطره ای رو برام زنده کردی :e414: ... به کلی یادم رفته بود این کاری که میکردیم !!

بجایِ این بازیگوشی‌ها دو تا چیستان بگشای :e405: (:

sonixax
01-27-2014, 11:06 PM
ولی اگر اینجور هم بوده، در را چگونه بست و کلید هم کرده؟

ما دوران بچگی از همان در بسته اش هم بالا میرفتیم این طوری :دی

sonixax
01-27-2014, 11:10 PM
exact! brava
ولی نگفتید کف اتاق خیس بوده!


این مرد ورشکسته شده و دار و ندارش را گماشتگان
دادگاه فروگرفته بودند. همچنین نامه ای دریافت کرده
بود که بایستی خانه اش را تا روزی دیگر رها کند.
تنها چیزی که گماشتگان نبرده بودند، بلوک های یخ
در زیرزمینش بود. او آنها را به اتاق آورد و رویشان
رفته و با کراوات خود، خود را دار زد. یخ ها که
دیگر در سردخانه نبودند، آب شدند و بدینگونه ، این
صحنه ی دلخراش ولی پرسش بر انگیز پدید امد !


میخواست در سیلیکون ولی کمپانی نرم افزار بزند
ولی هماورد او که سرمایه بیشتری داشت با
بکاری گیری نیرو های ارزان هندی، بازار او را
گرفت و او را به ورشکستگی رسانید. زنش هم
تا دید بی پول شده، او را رها نمود!

چه قدر بی جنبه!!
من اولین باری و آخرین باری که ورشکست شدم و دوست دخترم ولم کرد نه تنها ناراحت نشدم بلکه با بررسی گذشته و نبود دوست دختر به سمت آینده رفتم و کلی وضعم خوب شد و هر روز بهتر هم میشود :e14c:

مزدك بامداد
01-28-2014, 09:50 AM
ولی نگفتید کف اتاق خیس بوده!
این را برای شنوندگا ن زیر ١٢ سال میگویم.
برای شما، کف اتاق خشک بوده، چون تابستان
بسیار داغی در کالیفرنیا داشتیم که هتّا جنگلها
آتش گرفتند!



ه قدر بی جنبه!!
من اولین باری و آخرین باری که ورشکست شدم و دوست دخترم ولم کرد نه تنها ناراحت نشدم بلکه با بررسی گذشته و نبود دوست دختر به سمت آینده رفتم و کلی وضعم خوب شد و هر روز بهتر هم میشود
:e032:
----
ایشان برای بار دوم ورشکست شده بود و پیر هم بود!

MEHDI
01-28-2014, 09:07 PM
3392

حالا کسی می تواند با چهار لیوان و چهار کارد یک سطح صاف را بر روی بطری ها تشکیل دهد تا بتوان لیوان آبی را بر روی آن قرار داد؟

کسی ایده ای برای این چیستان ندارد؟

sonixax
01-29-2014, 02:19 AM
برای شما، کف اتاق خشک بوده، چون تابستان
بسیار داغی در کالیفرنیا داشتیم که هتّا جنگلها
آتش گرفتند!
در اتاقی که در و پنجره تا خرخره بسته است! در دمای بالا در صورتی که کف اتاق خشک بماند باید دم شدید ایجاد شود!
در نتیجه چنین دمی هم یحتمل در و دیوار کپک میزند!!!


ایشان برای بار دوم ورشکست شده بود و پیر هم بود!

افراد پیری هستند که چندین بار ورشکست شده اند و خودکشی نکرده اند! به نظر من (نظر شخصی) خودکشی کار افراد ضعیف است.

مزدك بامداد
01-29-2014, 12:39 PM
در اتاقی که در و پنجره تا خرخره بسته است! در دمای بالا در صورتی که کف اتاق خشک بماند باید دم شدید ایجاد شود!
در نتیجه چنین دمی هم یحتمل در و دیوار کپک میزند!!!
پس از مردن ، دم + کپک هم دیگرزیانی نمیرساند!



افراد پیری هستند که چندین بار ورشکست شده اند و خودکشی نکرده اند! به نظر من (نظر شخصی) خودکشی کار افراد ضعیف است.
این یارو هم, هم کم توان بوده و هم نا امید!

sonixax
01-29-2014, 03:37 PM
پس از مردن ، دم + کپک هم دیگرزیانی نمیرساند!
آثارش که باقی میماند؟!

این یارو هم, هم کم توان بوده و هم نا امید!
ضعیف بوده!

Mehrbod
01-29-2014, 04:24 PM
آثارش که باقی میماند؟!


در هوایِ گرم آب نُژمیده و میرود پی کار اش.

از کل کل در جُستار چیستان خوددارید.


پارسیگر

sonixax
01-29-2014, 10:36 PM
در هوایِ گرم آب نُژمیده[١] و میرود پی کار اش.

از کل کل در جُستار چیستان خوددارید.

خوب من هم همین رو پرسیدم دیگه!
در و پنجره بسته بوده! آب بخار میشود اتاق دم میکند!!!

Alice
01-29-2014, 10:39 PM
خوب من هم همین رو پرسیدم دیگه!
در و پنجره بسته بوده! آب بخار میشود اتاق دم میکند!!!

بی‌خیال دیگر ! :e412:

مزدك بامداد
01-29-2014, 10:39 PM
خوب من هم همین رو پرسیدم دیگه!
در و پنجره بسته بوده! آب بخار میشود اتاق دم میکند!!!
Mir gefällt Ihre Hartnäckigkeit, erinnert mich an mich selbst,
schade dass diese enorme Energie in der falschen Richtung liegt!!
:e00e:

MEHDI
06-05-2014, 06:18 PM
**
* x
-----------
**
**+
--------
**

به جای 9 تا ستاره اعداد 1 تا 9 را قرار دهید تا معادله بالا به درستی شکل بگیرد. از هر عدد 1 بار باید استفاده کنید.ببخشید از لحاظ گرافیکی امکانات نبود...

Dariush
07-16-2014, 03:32 PM
تصور بکنید که از طرف موسسه‌ای هر روز برایتان هر هفته ایمیلی می‌آید مبنی بر این که می‌توانند رکود یا صعود ارزش سهام شرکت‌ها در بورس پیش‌بینی کنند. از قضا در هفت هفته تمام پیش‌بینی‌های آنها درست از آب در‌می‌آیند. شما بعد از اینکه هفت نتیجه‌ی درستِ پیش‌بینی‌های آنها را دیدید متقاعد می‌شوید که با آنها قرارداد ببندید تا در مدتِ یکسال به شما از این توصیه‌ها بکنند. اما در همان هفته‌ی هشتم پیش‌بینی آنها نادرست از آب درمی‌آید. چطور چنین چیزی ممکن است؟

Russell
07-16-2014, 03:54 PM
تصور بکنید که از طرف موسسه‌ای هر روز برایتان هر هفته ایمیلی می‌آید مبنی بر این که می‌توانند رکود یا صعود ارزش سهام شرکت‌ها در بورس پیش‌بینی کنند. از قضا در هفت هفته تمام پیش‌بینی‌های آنها درست از آب در‌می‌آیند. شما بعد از اینکه هفت نتیجه‌ی درستِ پیش‌بینی‌های آنها را دیدید متقاعد می‌شوید که با آنها قرارداد ببندید تا در مدتِ یکسال به شما از این توصیه‌ها بکنند. اما در همان هفته‌ی هشتم پیش‌بینی آنها نادرست از آب درمی‌آید. چطور چنین چیزی ممکن است؟
البته اینرا یکبار مطرح کرده بودی‌ها داریوش جان، من هم پاسخ داده بودم :e404:
ولی باز هم ببینیم بقیه ارواح سرگردان محترم (کاربران سابق) می‌توانند جواب دهند یا نه.

Dariush
07-16-2014, 04:06 PM
البته اینرا یکبار مطرح کرده بودی‌ها داریوش جان، من هم پاسخ داده بودم :e404:
ولی باز هم ببینیم بقیه ارواح سرگردان محترم (کاربران سابق) می‌توانند جواب دهند یا نه.
جدا؟ مطمئنید؟ من با تقریب 95 درسد اطمینان دارم که این چیستان را قبلا اینجا مطرح نکرده‌ام. آدرسی از جایی که مطرحش کرده‌ام دارید؟

Russell
07-16-2014, 04:14 PM
جدا؟ مطمئنید؟ من با تقریب 95 درسد اطمینان دارم که این چیستان را قبلا اینجا مطرح نکرده‌ام. آدرسی از جایی که مطرحش کرده‌ام دارید؟
من هم با تقریب 95.001 درصد میگویم که گفته‌ای !!
اما جدا از شوخی مطمئنم گفته‌ای، احتمالا هم در همین تاپیک باشد. نشان به آن نشان که جواب من ناقص بود و جواب دقیق را خودت در ادامه دادی.

Dariush
07-16-2014, 04:20 PM
من هم با تقریب 95.001 درصد میگویم که گفته‌ای !!
اما جدا از شوخی مطمئنم گفته‌ای، احتمالا هم در همین تاپیک باشد. نشان به آن نشان که جواب من ناقص بود و جواب دقیق را خودت در ادامه دادی.
راست‌اش من همچنان به خاطر نمی‌آورم که اینجا این را گفته باشم. ولی حرف شما سند است. حالا ببینم شما یا این ارواح سرگردان می‌توانند این یکی را پاسخ بدهند:
فرض کنید 10 سبد داریم که در هر کدام 10 سکه وجود دارد. تمامِ سکه‌های این سبدها 10 گرمی هستند به جز یک سبد که در آن تمامِ ده سکه نه گرمی‌ست. چطور می‌توانیم با یکبار وزن کردن سبدی که در آن سکه‌های 9 گرمی‌ست بیابیم؟

Russell
07-16-2014, 04:40 PM
راست‌اش من همچنان به خاطر نمی‌آورم که اینجا این را گفته باشم. ولی حرف شما سند است. حالا ببینم شما یا این ارواح سرگردان می‌توانند این یکی را پاسخ بدهند:
فرض کنید 10 سبد داریم که در هر کدام 10 سکه وجود دارد. تمامِ سکه‌های این سبدها 10 گرمی هستند به جز یک سبد که در آن تمامِ ده سکه نه گرمی‌ست. چطور می‌توانیم با یکبار وزن کردن سبدی که در آن سکه‌های 9 گرمی‌ست بیابیم؟
بگمانم با یک حرکت اندازه گیری که نمیشود. ولی با یکار چنینش سبدها در ترازوی تعادلی چرا.

5 سبد را به طور قرینه دو طرف ترازوی تعادلی می‌چینیم (مانند الاکلنگ)، سپس در طرف سنگین‌تر به ترتیب از هر سبد یک سکه برمی‌داریم و سر جایش می‌گذاریم تنها در یک سبد با برداشتن سکه تعادل حاصل می‌شود و نقطه‌یِ متناظر آن در طرف دیگر می‌شود آن سبد تحت تعقیب ما !!

Dariush
07-16-2014, 04:52 PM
بگمانم با یک حرکت اندازه گیری که نمیشود. ولی با یکار چنینش سبدها در ترازوی تعادلی چرا.

5 سبد را به طور قرینه دو طرف ترازوی تعادلی می‌چینیم (مانند الاکلنگ)، سپس در طرف سنگینتر به ترتیب از هر سبد یک سکه برمیداریم و سر جایش میگذاریم تنها در یک سبد با برداشتن سکه تعادل حاصل می‌شود و نقطه‌یِ متناظر آن در طرف دیگر می‌شود آن سبد تحت تعقیب ما !!
خیر! ترازو دیجیتالی‌ست و با یکبار وزن کردن هم می‌توان سبد تحت تعقیب را پیدا کرد.

rahnamaee: mitavan az har kodam az sabadha har tedad sekeh bardasht

Russell
07-16-2014, 05:18 PM
خیر! ترازو دیجیتالی‌ست و با یکبار وزن کردن هم می‌توان سبد تحت تعقیب را پیدا کرد.
آها!
سبدها را از 1-10 شماره می‌زنیم و از هر سبد به تعداد شماره‌اش در ترازو سکه می‌ریزیم.
حالا اگر شماره‌یِ سبد تحت تعقیب ما x باشد، وزن نشان داده شده در ترازو می‌شود: 550-x

Russell
07-16-2014, 05:46 PM
این هم یک معمایی که من از کودکی خاطرم هست:
فردی با قایقی با ظرفیت یک محموله میخواهد یک کیسه‌یِ گندم، یک مرغ و یک روباره خود را از یک سو به سوی دیگر رودخانه ببرد. چگونه اینکار را بکند تا مرغ با گندم و روباه با مرغ هرگز تنها نمانند.

MEHDI
07-17-2014, 01:43 PM
**
* x
-----------
**
**+
--------
**

به جای 9 تا ستاره اعداد 1 تا 9 را قرار دهید تا معادله بالا به درستی شکل بگیرد. از هر عدد 1 بار باید استفاده کنید.ببخشید از لحاظ گرافیکی امکانات نبود...



4313

Dariush
07-17-2014, 08:14 PM
مهدی گرامی این چیستان شما که جواب یکتا ندارد. من همان دفعهی‌ اول که چیستانِ شما را دیدم گمان کردم که نفهمیده‌امش یا شما جایی اشتباه کرده و شرطی را بیان نکرده‌اید. اما گویا همه چیز درست بوده. مثلا چرا پاسخ زیر یکی قبول نیست؟
15
*3
-----------
45
+20
------------
65


==============================
راسل جان این چه چیستانی‌ست آخر برادر؟! چیستان باید در این سطح باشد:
فرض کنید اتاقی داریم که در آن n نفر هستند. حداقل یک و حداکثر n نفر از افرادِ درونِ اتاق روی بدنشان خال است. این افراد به هیچ شکلی نمی‌توانند با هم حرف بزنند، یعنی هیچ جوری نمی‌توانند به هم بفهمانند که روی بدنِ طرفِ روبرویی خال هست. حال فرض کنید که ایکس نفر از n نفرِ درونِ اتاق خالدار هستند. چطور در حداکثر x شب خالدارها از اتاق خارج خواهند شد؟ هر کس با یک بار نگاه کردن به شخص مقابل می‌تواند بفهمد که خال دارد یا نه. افراد خودشان هم نمیدانند که خال دارند یا نه.

Russell
07-17-2014, 08:31 PM
فرض کنید اتاقی داریم که در آن n نفر هستند. حداقل یک و حداکثر n نفر از افرادِ درونِ اتاق روی بدنشان خال است. این افراد به هیچ شکلی نمی‌توانند با هم حرف بزنند، یعنی هیچ جوری نمی‌توانند به هم بفهمانند که روی بدنِ طرفِ روبرویی خال هست. حال فرض کنید که ایکس نفر از n نفرِ درونِ اتاق خالدار هستند. چطور در حداکثر x شب خالدارها از اتاق خارج خواهند شد؟ هر کس با یک بار نگاه کردن به شخص مقابل می‌تواند بفهمد که خال دارد یا نه. افراد خودشان هم نمیدانند که خال دارند یا نه.
در هر شب هر شخص با چند نفر ملاقات می‌کند؟
بیرون رفتن را متوجه نمیشوم؟ هر فرد خودش (به هر روشی) متوجه بشود که خال دارد خودش می‌رود بیرون؟

Dariush
07-17-2014, 08:37 PM
در هر شب هر شخص با چند نفر ملاقات می‌کند؟
بیرون رفتن را متوجه نمیشوم؟ هر فرد خودش (به هر روشی) متوجه بشود که خال دارد خودش می‌رود بیرون؟
هر چند نفر که خواست را می‌تواند ملاقات کند.
بیرون رفتن، بیرون رفتن است دیگر راسل جان! معما هم دقیقا بر همین اساس که چطور شخص می‌فهمد که خودش خال دارد حل می‌شود.

Russell
07-17-2014, 08:55 PM
اعلام عمومی چه؟ میشود چیزی را به اطلاع همه رساند یا هر گونه اطلاع‌رسانی ممکن نیست؟

Dariush
07-17-2014, 09:01 PM
اعلام عمومی چه؟ میشود چیزی را به اطلاع همه رساند یا هر گونه اطلاع‌رسانی ممکن نیست؟
:e056:
خیر!

Russell
07-17-2014, 09:09 PM
خیر!
ای بابا !!
من هنوز داستان «شب» را متوجه نمی‌شوم. هر شب بخشی از این n نفر در اتاق هستند یعنی؟

Dariush
07-17-2014, 09:21 PM
نه، همه‌ی این آدمها در یک اتاق هستند. اینها فقط و فقط با نگاه کردن به هم باید بفهمند که خودشان یا نفر روبرویی خال دارد یا نه! در پایان ایکس شب(واحد زمان)، همه‌ی خالدارها باید خارج شده باشند.
راست‌اش این چیستان در طبقه بندی پنج‌سطحی چیستان‌ها از لحاظ دشواری، در سطح پنجم است. خودم هم نتوانستم این را حل بکنم و پاسخ را شخصی که نقل می‌کرد به من گفت.

یک چیستان دیگر:
فرض کنید شخصی درون زندان است و دو در وجود دارد. هر کدام از این درها یک نگهبان دارد، یکی راستگو و دیگری دروغگو(زندانی نمی‌داند کدام راستگو و کدام دروغگوست). یکی از این دو در، درِ آزادی‌ست، چطور شخص زندانی تنها با یکبار سوال کردن(هر نوع سوال) از یکی از نگهبان‌ها( فقط از یکی از نگهبانها به انتخاب می‌تواند یک پرسش بکند)، در آزادی را تشخیص بدهد. شما باید پرسش درست و راهکارِ شخصِ زندانی را بیابید.

Russell
07-17-2014, 09:32 PM
فرض کنید شخصی درون زندان است و دو در وجود دارد. هر کدام از این درها یک نگهبان دارد، یکی راستگو و دیگری دروغگو(زندانی نمی‌داند کدام راستگو و کدام دروغگوست). یکی از این دو در، درِ آزادی‌ست، چطور شخص زندانی تنها با یکبار سوال کردن(هر نوع سوال) از یکی از نگهبان‌ها( فقط از یکی از نگهبانها به انتخاب می‌تواند یک پرسش بکند)، در آزادی را تشخیص بدهد. شما باید پرسش درست و راهکارِ شخصِ زندانی را بیابید.
سوال: اگر من از نگهبان دیگر می‌پرسیدم در آزادی کدام است کدام در را نشان می‌داد؟
راهکار:در دیگر در آزادی‌ست.

Dariush
07-17-2014, 09:40 PM
سوال: اگر من از نگهبان دیگر می‌پرسیدم در آزادی کدام است کدام در را نشان می‌داد؟
راهکار:در دیگر در آزادی‌ست.
آفرین. قبلا آن را نشنیده بودید؟
این چیستان به نگرم جالب‌ترین کاربردِ «قاعده‌ی منفی در مثبت می‌شود منفی» است که من در همه‌ی دورانِ تحصیل دیده‌ام.:e415:

Russell
07-17-2014, 09:53 PM
آفرین. قبلا آن را نشنیده بودید؟
این چیستان به نگرم جالب‌ترین کاربردِ «قاعده‌ی منفی در مثبت می‌شود منفی» است که من در همه‌ی دورانِ تحصیل دیده‌ام.
:e415:
نه به گمانم نشنیده بودم.
من همچنان در کف ان معمای خالخالی هستم !!
بالاخره یک عمل زمانبری هست که ما در انجام آن محدودیت داریم چون بدون اتفاق و تغییر که زمان معنا ندارد، ولی آن عامل محدود کننده را صورت معما نمی‌گوید و تنها می‌گوید که چیزی هست که محدودیت ماست.

MEHDI
07-17-2014, 10:22 PM
مهدی گرامی این چیستان شما که جواب یکتا ندارد. من همان دفعهی‌ اول که چیستانِ شما را دیدم گمان کردم که نفهمیده‌امش یا شما جایی اشتباه کرده و شرطی را بیان نکرده‌اید. اما گویا همه چیز درست بوده. مثلا چرا پاسخ زیر یکی قبول نیست؟
15
*3
-----------
45
+20
------------
65


اصلا صورت مسئله را نخوندی ها! من نوشتم به جای 9 تا ستاره اعداد 1 تا 9 را قرار دهید تا معادله بالا به درستی شکل بگیرد. از هر عدد 1 بار باید استفاده کنید.

جوابی هم که دادم جواب یکتاست یعنی هیچ راه دیگری برای حل این مسئله وجود نداره.

Dariush
07-17-2014, 10:28 PM
من همچنان در کف ان معمای خالخالی هستم !!
بالاخره یک عمل زمانبری هست که ما در انجام آن محدودیت داریم چون بدون اتفاق و تغییر که زمان معنا ندارد، ولی آن عامل محدود کننده را صورت معما نمی‌گوید و تنها می‌گوید که چیزی هست که محدودیت ماست.
آری! یک راهنمایی می‌کنم. ببینید، فرض کنید دو نفری که همدیگر را می‌بینند هر دو خالدار هستند. اولی خالِ دومی را می‌بیند اما نمی‌داند که خودش هم خال دارد و دومی هم همینطور. حالا نفر اول فکر می‌کند خودش خال دارد اما می‌داند نفر دوم خال دارد و همین حالت برای شخص دوم هم پیش می‌آید. پس نفر اول انتظار دارد که نفر دوم شب اول برود بیرون اما نفر دوم بیرون نمی‌رود چرا با دیدنِ خال نفر اول فکر می‌کند که او باید بیرون برود. بنابراین نه نفر اول و نه نفر دوم شب اول بیرون نمی‌روند. حالا در شب دوم وقتی نفر اول می‌بیند که نفر دوم بیرون نرفته، می‌فهمد که خودش خال دارد و می‌رود بیرون و همینطور نفر دوم هم همین فکر را می‌کند و می‌رود بیرون. پس اگر دو نفر خالدار در کل جمعیت وجود داشته باشد، دو نفرشان در همان شبِ اول از اتاق خارج می‌شوند. حالا شما باید دیگر حالات را آنالیز کنید و ببینید اگر این حالات را به n نفر برسانیم چیستان چطور حل می‌شود.

MEHDI
07-17-2014, 10:38 PM
حالا یک چیستان ساده تر!
چطور یک ساعت دیواری رو به 3 قسمت تقسیم کنیم که جمع اعداد هر 3 قسمت با هم مساوی بشه؟

Dariush
07-17-2014, 10:47 PM
آری! یک راهنمایی می‌کنم. ببینید، فرض کنید دو نفری که همدیگر را می‌بینند هر دو خالدار هستند. اولی خالِ دومی را می‌بیند اما نمی‌داند که خودش هم خال دارد و دومی هم همینطور. حالا نفر اول فکر می‌کند خودش خال دارد اما می‌داند نفر دوم خال دارد و همین حالت برای شخص دوم هم پیش می‌آید. پس نفر اول انتظار دارد که نفر دوم شب اول برود بیرون اما نفر دوم بیرون نمی‌رود چرا با دیدنِ خال نفر اول فکر می‌کند که او باید بیرون برود. بنابراین نه نفر اول و نه نفر دوم شب اول بیرون نمی‌روند. حالا در شب دوم وقتی نفر اول می‌بیند که نفر دوم بیرون نرفته، می‌فهمد که خودش خال دارد و می‌رود بیرون و همینطور نفر دوم هم همین فکر را می‌کند و می‌رود بیرون. پس اگر دو نفر خالدار در کل جمعیت وجود داشته باشد، دو نفرشان در همان شبِ اول از اتاق خارج می‌شوند. حالا شما باید دیگر حالات را آنالیز کنید و ببینید اگر این حالات را به n نفر برسانیم چیستان چطور حل می‌شود.
چقدر بد راهنمایی کردم اینجا! تماما اشتباه نوشتم:e40e:.
اینطور است:
فرض کنید پدرام و کیان تنها کسانی هستند که خال دارند. اینها وقتی دیگر افرادِ درون جمع را می‌بینند متوجه هیچ خالی نمی‌شوند تا اینکه به همدیگر برسند! پدارم به کیان نگاه می‌کند و می‌بیند که کیان خال دارد بنابراین انتظار دارد که او همان شب از اتاق خارج شود. اما کیان هم همین فکر را در مورد پدرام می‌کند. بنابراین در شبِ اول هر دوی آنها انتظار دارند که دیگری بیرون برود اما هیچکدام بیرون نمی‌رود. شب دوم وقتی پدرام می‌بیند که کیان با اینکه خال دارد بیرون نرفته، متوجه می‌شود که کیان در او خال دیده و منتظر بوده که او بیرون برود. بنابراین پدرام بیرون می‌رود و همین اتفاق هم برای کیان می‌افتد. بنابراین هر دوی آنها شبِ دوم از اتاق خارج می‌شوند.

MEHDI
07-17-2014, 11:29 PM
4320
هشت کارت که بر روی هر یک عددی نوشته شده در دو ستون مطابق شکل قرار گرفته اند. مجموع اعداد ستون های راست و چپ به ترتیب 19 و 20 هستند. چطور این کارت ها را با
کم ترین حرکت ممکن مرتب کنیم تا مجموع دو ستون با هم برابر شود؟

MEHDI
07-17-2014, 11:49 PM
داریوش گرامی شما وقتی ایکس برابر 2 باشد را استدلال کردید. حالا برای 3 نفر در نظر می گیریم. افراد را الف، ب و پ می نامیم. افراد داخل اتاق می دانند که دستکم یک نفر خال دارد. شخص پ با خود فکر می کند که اگر من خال نداشته باشم آنوقت الف و ب می بینند که من خال ندارم و می توانند بین خود استدلال x=2 را انجام دهند و در نتیجه شب دوم هر دو از اتاق بیرون می روند. بنابراین اگر شب دوم الف و ب بیرون نروند آنوقت پ می فهمد که خودش خال دارد و شب سوم از اتاق بیرون می رود. همین روند فکری را الف و ب دنبال می کنند و آن ها هم شب سوم از اتاق بیرون می روند پس الگوی کلی مسئله روشن می شود و این استدلال را برای x=n نفر ادامه می دهیم.

Russell
07-18-2014, 11:04 AM
در این معما من اصلا حواسم به اینکه حداقل یک نفر باید خال داشته باشد نبود و برای همین دیشب اصلا دوزاریم نمی‌افتاد. الان گرفتن و با مهدی موافقم.

Dariush
07-18-2014, 01:50 PM
داریوش گرامی شما وقتی ایکس برابر 2 باشد را استدلال کردید. حالا برای 3 نفر در نظر می گیریم. افراد را الف، ب و پ می نامیم. افراد داخل اتاق می دانند که دستکم یک نفر خال دارد. شخص پ با خود فکر می کند که اگر من خال نداشته باشم آنوقت الف و ب می بینند که من خال ندارم و می توانند بین خود استدلال x=2 را انجام دهند و در نتیجه شب دوم هر دو از اتاق بیرون می روند. بنابراین اگر شب دوم الف و ب بیرون نروند آنوقت پ می فهمد که خودش خال دارد و شب سوم از اتاق بیرون می رود. همین روند فکری را الف و ب دنبال می کنند و آن ها هم شب سوم از اتاق بیرون می روند پس الگوی کلی مسئله روشن می شود و این استدلال را برای x=n نفر ادامه می دهیم.
آفرین، درست است. البته وقتی که من راهِ حل را برای دو نفر ارائه کردم، تقریبا چیستان حل شده بود.



در این معما من اصلا حواسم به اینکه حداقل یک نفر باید خال داشته باشد نبود و برای همین دیشب اصلا دوزاریم نمی‌افتاد. الان گرفتن و با مهدی موافقم.
معما چو حل گشت..... ...؟!:e105:
جالبیِ این معما این است که همه‌ی افراد دقیقا در شبِ آخرِ مهلتِ مقرر بیرون می‌روند. من خیلی روی این معما فکر کردم آن موقع اما نتوانستم حل‌اش کنم. یک راهکارهای عجیب و غریبی به ذهنم می‌رسید که نگو:e404:.

MEHDI
07-18-2014, 03:04 PM
حالا یک چیستان ساده تر!
چطور یک ساعت دیواری رو به 3 قسمت تقسیم کنیم که جمع اعداد هر 3 قسمت با هم مساوی بشه؟


4320
هشت کارت که بر روی هر یک عددی نوشته شده در دو ستون مطابق شکل قرار گرفته اند. مجموع اعداد ستون های راست و چپ به ترتیب 19 و 20 هستند. چطور این کارت ها را با
کم ترین حرکت ممکن مرتب کنیم تا مجموع دو ستون با هم برابر شود؟


برای حل این چیستان ها هم کوشا باشید!

Russell
07-18-2014, 03:13 PM
برای حل این چیستان ها هم کوشا باشید!
جای 3و 2 را عوض می‌کنیم؟!

MEHDI
07-18-2014, 03:23 PM
جای 3و 2 را عوض می‌کنیم؟!

به همین سادگی؟! خودت بعد از این تعویض کارت، اعداد را می توانی جمع بزنی تا ببینی جمع دو ستون برابر شده یا نه که جواب منفی است.

Russell
07-18-2014, 03:28 PM
به همین سادگی؟! خودت بعد از این تعویض کارت، اعداد را می توانی جمع بزنی تا ببینی جمع دو ستون برابر شده یا نه که جواب منفی است.
تعداد کارت‌های هر ستون باید 4 بماند؟

MEHDI
07-18-2014, 03:45 PM
تعداد کارت‌های هر ستون باید 4 بماند؟

صد البته. حواست باشد با کمترین حرکت ممکن کارت ها باید به پاسخ برسی.

Russell
07-18-2014, 04:14 PM
به همین سادگی؟! خودت بعد از این تعویض کارت، اعداد را می توانی جمع بزنی تا ببینی جمع دو ستون برابر شده یا نه که جواب منفی است.
نمی‌شود آقا جان، سرکاری‌ست !!
جمع اعداد 39 است، 39 هم که تقسیم بر دو نمی‌شود که !!!

MEHDI
07-18-2014, 05:10 PM
جمع اعداد 39 است، 39 هم که تقسیم بر دو نمی‌شود که !!!

نکته همینجاست! من گفتم به چه صورت این کارت ها را با کم ترین حرکت ممکن مرتب کنیم تا مجموع دو ستون با هم برابر شود. در ضمن نیازی نیست دو ستون لزوما چهار کارت داشته باشند یعنی می توانی یک کارت از یک ستون برداری و در ستون دیگر بگذاری.

Russell
07-18-2014, 05:16 PM
نکته همینجاست! من گفتم به چه صورت این کارت ها را با کم ترین حرکت ممکن مرتب کنیم تا مجموع دو ستون با هم برابر شود. در ضمن نیازی نیست دو ستون لزوما چهار کارت داشته باشند یعنی می توانی یک کارت از یک ستون برداری و در ستون دیگر بگذاری.
خب من پرسیدم که باید تعداد کارت هر ستون 4 بماند گفتی باید بماند که؟!
و فرقی نمی‌کند تا وقتی که مجموع تمام کارت‌هایِ دو ستون 39 می‌ماند تعداد کارت‌هایِ آنها هم تفاوتی در این حقیقت که 39 بر 2 بخشپذیر نیست ایجاد نمی‌کند.

MEHDI
07-18-2014, 05:33 PM
خب من پرسیدم که باید تعداد کارت هر ستون 4 بماند گفتی باید بماند که؟!
و فرقی نمی‌کند تا وقتی که مجموع تمام کارت‌هایِ دو ستون 39 می‌ماند تعداد کارت‌هایِ آنها هم تفاوتی در این حقیقت که 39 بر 2 بخشپذیر نیست ایجاد نمی‌کند.

می تواند تعداد کارت های ستون ها نابرابر باشد ولی راه حل پایانی در هر دو ستون 4 کارت دارد. من هم این استدلالت رو خوندم ولی کلمه حرکت رو بلد کردم یعنی منظور من از حرکت کارت صرفا برداشتن کارت از یک ستون و گذاشتنش در ستون دیگر نیست. هر نوع حرکتی مجاز است. فقط دو ستون داریم با هشت کارت با وضعیتی که مشاهده کردی. فکر کن این کارت ها الان جلوی چشمت هستند حالا با کمترین حرکت ممکن کارت ها کاری کن که جمع اعداد دو ستون برابر شوند. فقط هیچ کارتی را کنار نمی توانی بگذاری.

MEHDI
07-31-2014, 11:08 AM
4320
هشت کارت که بر روی هر یک عددی نوشته شده در دو ستون مطابق شکل قرار گرفته اند. مجموع اعداد ستون های راست و چپ به ترتیب 19 و 20 هستند. چطور این کارت ها را با
کم ترین حرکت ممکن مرتب کنیم تا مجموع دو ستون با هم برابر شود؟

جای کارت های 8 و 9 را عوض می کنیم. سپس کارت 9 را می چرخانیم می شود 6! حالا هر دو ستون برابر است با 18.

MEHDI
12-30-2017, 11:42 PM
شما می خواهید عضو یک کلوب شطرنج شوید. بازیکنی را می آورند و می گویند شرط عضویت این است که سه بازی با او انجام دهی و در دو بازی متوالی به برد برسید. می دانیم که در بازی شطرنج داشتن مهره سفید یک برتری محسوب می شود. شما ترجیح میدهید به ترتیب در این سه بازی، مهره سفید سیاه سفید را داشته باشید یا سیاه سفید سیاه؟ چرا؟

Canary
12-31-2017, 08:54 AM
شما می خواهید عضو یک کلوب شطرنج شوید. بازیکنی را می آورند و می گویند شرط عضویت این است که سه بازی با او انجام دهی و در دو بازی متوالی به برد برسید. می دانیم که در بازی شطرنج داشتن مهره سفید یک برتری محسوب می شود. شما ترجیح میدهید به ترتیب در این سه بازی، مهره سفید سیاه سفید را داشته باشید یا سیاه سفید سیاه؟ چرا؟
نکته اولی که باید در نظر بگیریم اینه که کلید موفق شدن تو این چالش برد در بازی دومه.چراکه در صورت باخت یا مساوی در بازی دوم هر نتیجه دیگری در دو بازی دیگه بگیرید باعث عدم راهیابی شما به به این کلوپ خواهد شد.
قدم دوم در نظر گرفتن شرایط احتمالی حریف قبل از انتخاب ماست(اینکه سیاه سفید سیاه رو انتخاب کنیم یا سفید سیاه سفید). با کمی تفکر میتونیم متوجه بشیم که قدرت ما نسبت به حریف یکی از این 3 حالت زیر ممکنه باشه:
1-ما بسیار قوی تر از حریف هستیم.
2-ما با حریف تقریبا در یک سطح هستیم.
3-حریف بسیار قوی تر از ماست.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ
در حالت های اول و سوم انتخاب ما تفاوت زیادی در نتیجه نخواهد داشت چراکه اگه ما خیلی قوی تر از حریف باشیم در هر دو صورت(سیاه سفید سیاه یا سفید سیاه سفید) پیروز میشم و اگه حریف خیلی قوی تر باشه ما در هر صورت بازنده.
ــــــــــــــــــــــــ
اما در حالت دوم:
همونطور که گفتم کلید موفقیت ما در این چالش برد در بازی دومه چراکه فارغ از هر نتیجه ای که در بازی اول و سوم به دست میاد در صورت باخت در بازی دوم نمیتونیم با موفقیت چالشو پشت سر بذاریم. پس بهتر در بازی دوم در بهترین و کم خطر ترین حالت ممکن بازی کنیم.
اگه ما با مهره سفید شروع کنیم و بازنده بشیم احتمال اینکه بتونیم بازی دوم رو ببریم بسیار کم خواهد بود چرا که ما با وجود برتریمون در بازی اول باختیم چه برسه به حالا که رقیب با داشتن مهره سفید به ما برتری هم داره. و اگر هم برنده بشیم باز احتمال اینکه تو بازی دوم بازنده بشیم بیشتر از باخت تو بازی اوله چرا که اینبار حریف به ما برتری داره و ما هیچ وقت تجربه بازی زمانی که اون به ما برتری داشته رو نداشتیم و بازی اون رو زمانی که به ما برتری داره آنالیز نکردیم.

اما اگه با مهره سیاه شروع کنیم:
در صورت برد ما در بازی اول کار به بازی سوم نمیکشه(چون برد ها باید متوالی باشن پس برد یا باخت چالشو تموم میکنه) و در صورت باخت در درجه اول شانس خودمون رو تو برد بازی دوم به حد ماکسیمم رسوندیم و در درجه دوم به خودمون این فرصت رو دادیم که حریف رو در صورت داشتن برتری (داشتن مهره سفید) آنالیز کنیم،واضحه که آنالیز حریف زمانی که تو بازی اول نسبت به ما برتری داشته شانس برد مارو تو بازی سوم(در صورت برد در بازی دوم) افزایش میده.

نتیجه:بهتره چالش رو به صورت سیاه سفید سیاه انجام بدیم.

پ.ن:هر جا کلمه باخت آورده شده شامل مساوی کردن هم میشه(باخت یا مساوی).

MEHDI
12-31-2017, 04:20 PM
نکته اولی که باید در نظر بگیریم اینه که کلید موفق شدن تو این چالش برد در بازی دومه.چراکه در صورت باخت یا مساوی در بازی دوم هر نتیجه دیگری در دو بازی دیگه بگیرید باعث عدم راهیابی شما به به این کلوپ خواهد شد.
قدم دوم در نظر گرفتن شرایط احتمالی حریف قبل از انتخاب ماست(اینکه سیاه سفید سیاه رو انتخاب کنیم یا سفید سیاه سفید). با کمی تفکر میتونیم متوجه بشیم که قدرت ما نسبت به حریف یکی از این 3 حالت زیر ممکنه باشه:
1-ما بسیار قوی تر از حریف هستیم.
2-ما با حریف تقریبا در یک سطح هستیم.
3-حریف بسیار قوی تر از ماست.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ
در حالت های اول و سوم انتخاب ما تفاوت زیادی در نتیجه نخواهد داشت چراکه اگه ما خیلی قوی تر از حریف باشیم در هر دو صورت(سیاه سفید سیاه یا سفید سیاه سفید) پیروز میشم و اگه حریف خیلی قوی تر باشه ما در هر صورت بازنده.
ــــــــــــــــــــــــ
اما در حالت دوم:
همونطور که گفتم کلید موفقیت ما در این چالش برد در بازی دومه چراکه فارغ از هر نتیجه ای که در بازی اول و سوم به دست میاد در صورت باخت در بازی دوم نمیتونیم با موفقیت چالشو پشت سر بذاریم. پس بهتر در بازی دوم در بهترین و کم خطر ترین حالت ممکن بازی کنیم.
اگه ما با مهره سفید شروع کنیم و بازنده بشیم احتمال اینکه بتونیم بازی دوم رو ببریم بسیار کم خواهد بود چرا که ما با وجود برتریمون در بازی اول باختیم چه برسه به حالا که رقیب با داشتن مهره سفید به ما برتری هم داره. و اگر هم برنده بشیم باز احتمال اینکه تو بازی دوم بازنده بشیم بیشتر از باخت تو بازی اوله چرا که اینبار حریف به ما برتری داره و ما هیچ وقت تجربه بازی زمانی که اون به ما برتری داشته رو نداشتیم و بازی اون رو زمانی که به ما برتری داره آنالیز نکردیم.

اما اگه با مهره سیاه شروع کنیم:
در صورت برد ما در بازی اول کار به بازی سوم نمیکشه(چون برد ها باید متوالی باشن پس برد یا باخت چالشو تموم میکنه) و در صورت باخت در درجه اول شانس خودمون رو تو برد بازی دوم به حد ماکسیمم رسوندیم و در درجه دوم به خودمون این فرصت رو دادیم که حریف رو در صورت داشتن برتری (داشتن مهره سفید) آنالیز کنیم،واضحه که آنالیز حریف زمانی که تو بازی اول نسبت به ما برتری داشته شانس برد مارو تو بازی سوم(در صورت برد در بازی دوم) افزایش میده.

نتیجه:بهتره چالش رو به صورت سیاه سفید سیاه انجام بدیم.

پ.ن:هر جا کلمه باخت آورده شده شامل مساوی کردن هم میشه(باخت یا مساوی).

استدلال من هم مشابه همین بود که باید بازی دوم را برد پس نیاز به مهره سفید است و بردن یکی از دو بازی با مهره سیاه محمتل است. ولی وقتی پاسخ را خواندم دیدم این بهترین شیوه استدلال نیست. اثبات منطقی این مسئله می تواند به شکل زیر و با استفاده از تکنیک coupling در علم احتمالات صورت گیرد. در این تکنیک شما صورت مسئله را به شکلی تغییر می دهید که در نهایت با متغیرهای مسئله اصلی مرتبط می شود و با مقایسه متغیرهای این دو مسئله جواب روشن می شود. اثبات مسئله بدون استفاده از جبر به شکل زیر است:

فرض کنید که شما باید به جای سه بازی چهار بازی در مقابل این بازیکن انجام دهید. در این چهار بازی رنگ مهره شما به ترتیب، سفید سیاه سفید سیاه خواهد بود. شما باید در دو بازی متوالی به برد برسید ولی باید در ابتدا تصمیم بگیرید که نتیجه بازی اول را نادیده بگیرید یا نتیجه بازی آخر را.

اگر بازی اول را تبدیل به بازی تمرینی کنید حاصل می شود سیاه سفید سیاه و اگر بازی آخر را تبدیل به بازی تمرینی کنید حاصل می شود سفید سیاه سفید. پس می بینیم که رسیدیم به مسئله اصلی. حالا برای اینکه مشخص شود که شما باید بازی آخر را نادیده بگیرید یا بازی اول را باید نتیجه برد برد باخت بی ارزش باشد یا بی ارزش باخت برد برد. یعنی اگر دو بازی اول را ببرید و بازی سوم را ببازید آرزو می کنید که بازی آخر را بی ارزش کرده بودید و اگر بازی دوم را ببازید و دو بازی آخر را ببرید آرزو می کنید که بازی اول را بی ارزش کرده بودید. ولی روشن است که بی ارزش باخت برد برد محتمل تر از برد برد باخت بی ارزش است.

دو برد در هر دو حالت حاصل یک برد با سفید و یک برد با سیاه است اما باخت در بی ارزش باخت برد برد با مهره سیاه است که محتمل تر از باخت با مهره سفید در برد برد باخت بی ارزش می باشد. در نتیجه شما ترجیح می دهید بازی اول را بی ارزش کنید که در مسئله اصلی باعث می شود شما با مهره سیاه سفید سیاه بازی کنید.

MEHDI
12-31-2017, 04:29 PM
حالا مسئله ای که می تواند با تکنیک مشابه ای حل شود:

فرض کنید که شما و همسرتان برای تعیین کسی که ظرف ها را می شوید سکه پرتاب می کنید. اگر شیر بیاید او می شوید و اگر خط بیاید شما می شویید. ولی امشب همسرتان می گوید که می خواهد یک قانون جدید وضع کند. شما سیزده بار سکه را پرتاب می کنید و همسرتان 12 بار. اگر شما تعداد شیرهای بیشتری بیاورید او می شوید و اگر شما همان تعداد شیر و یا کمتر بیاورید شما ظرف ها را می شویید. آیا شما باید از انجام این معامله خوشحال باشید؟

MEHDI
01-02-2018, 09:51 PM
حالا مسئله ای که می تواند با تکنیک مشابه ای حل شود:

فرض کنید که شما و همسرتان برای تعیین کسی که ظرف ها را می شوید سکه پرتاب می کنید. اگر شیر بیاید او می شوید و اگر خط بیاید شما می شویید. ولی امشب همسرتان می گوید که می خواهد یک قانون جدید وضع کند. شما سیزده بار سکه را پرتاب می کنید و همسرتان 12 بار. اگر شما تعداد شیرهای بیشتری بیاورید او می شوید و اگر شما همان تعداد شیر و یا کمتر بیاورید شما ظرف ها را می شویید. آیا شما باید از انجام این معامله خوشحال باشید؟

تصور می کنیم که شما و همسرتان هر کدام 12 بار سکه پرتاب می کنید. اگر تعداد متفاوت با هم شیر بیاورید هر کسی کمتر شیر آورده باشد، ظرف ها را می شوید فارغ از نتیجه پرتاب سکه برای سیزدهمین بار. در غیراینصورت اگر تعداد شیر ها مساوی شود، پرتاب سکه برای سیزدهمین بار نتیجه را تغیین می کند. پس همچنان حاصل کار 50 50 است و قانون جدید تفاوتی با قانون پیشین ندارد.