PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دانش ژنتیک، شبیه‌سازی، آینده و اخلاقیات



Anarchy
05-14-2012, 09:04 PM
از سال1996 که اولین گوسفند شبیه سازی شده متولد شد در زمینه شبیه سازی پیشرفت های زیادی حاصل و موجودات مختلفی شبیه سازی شده اند.شبیه سازی انسان هم به 3 شکل در حال بررسی و انجام است:

1) شبیه سازی درمانی(therapeutic cloning) : شبیه سازی سلول های انسان بالغ برای استفاده در علم پزشکی

2)شبیه سازی مولد(reproductive cloning) : ساختن انسان های شبیه سازی شده

3)شبیه سازی جایگزینی(replacement cloning) : این نوع شبیه سازی به صورت تئوری مطرح شده و به صورت ترکیبی از شبیه سازی درمانی و مولد است.در مواردی استفاده میشود که بدن به شکل گسترده از بین رفته یا در حال نابودی,از طریق شبیه سازی جایگزین شده و به دنبال این نیز پیوند کامل یا جزیی مغز صورت میگیرد.

در بسیاری از کشورها شبیه سازی انسان ممنوع شده,چه در شکل درمانی چه در شکل مولد و بیشتر هم مشکل رو از جنبه اخلاقی اون میدونن...
نظر شما دوستان در این مورد چیه,آیا باید این اجازه داده بشه؟ شبیه سازی انسان سودمند هست یا نه؟

sonixax
05-14-2012, 09:18 PM
به نظر من که خیلی هم خوبه

Mehrbod
05-14-2012, 09:21 PM
بالاترین دست‌آورد فندیک آدمی از روز یکم تا روز امروز همین شناخت ژنتیک و کُد خود بوده!

Anarchy
05-14-2012, 09:25 PM
به نظر من که خیلی هم خوبه


بالاترین دست‌آورد فندیک آدمی از روز یکم تا روز امروز همین شناخت ژنتیک و کُد خود بوده!
خب دیدگاه های اخلاقی مخالف این قضیه رو هم کمی موشکافی کنیم بد نیست...شبیه سازی کامل یک انسان بیشترین مخالفین رو داشته نسبت به دو مورد دیگه!!

sonixax
05-14-2012, 09:40 PM
خب دیدگاه های اخلاقی مخالف این قضیه رو هم کمی موشکافی کنیم بد نیست...شبیه سازی کامل یک انسان بیشترین مخالفین رو داشته نسبت به دو مورد دیگه!!

خوب دلیلشون چی بوده ؟ معمولن مخالفت ها دینی بوده با این بهانه که در امر خلقت نباید دخالت کرد .

Anarchy
05-14-2012, 09:48 PM
خوب دلیلشون چی بوده ؟ معمولن مخالفت ها دینی بوده با این بهانه که در امر خلقت نباید دخالت کرد .
قطعا بیشتر مخالفت ها مذهبی هست اما هنوز خودم همه رو نخوندم. مثلا این مورد رو ببینید که یونسکو تصویب کرده:

Universal Declaration on the Human Genome and Human Rights (http://portal.unesco.org/en/ev.php-URL_ID=13177&URL_DO=DO_TOPIC&URL_SECTION=201.html)

Theodor Herzl
05-15-2012, 05:11 PM
من امروز با یکی‌ از اقوام که دکترای بیولوژی و ژنتیک داره بحث می‌کردم در مورد خلق کردن موجودات جدید در آزمایشگاه ، مثلا یک انسانی‌ که شاخ یا دم داشته باشه ، یا یک انسانی‌ که بتونه ۱۰۰ مایل در ساعت بدود یا یک موجود کاملا جدید که نصف ببر نصف مار باشد!. چند تا مساله را ایشان به من گفت ، اول اینکه تا به امروز علم به اینجا رسیده است که بتوانند مثلا پروتئین‌هایی‌ که در بدن انسان تولید میشود را در بدن یک خوک تولید کنند با اضافه کردن چیز ژنوم‌هایی‌ از انسان به خوک ، ولی‌ میگفت که این کار اخلاقی‌ نیست و مثلا چه فایده دارد یک انسان با دم یا شاخ درست کنیم اگر هم بشود! من خودم به شخص خیلی‌ علاقمند به مهندسی‌ ژنتیک هستم و شاید در ۲-۳ سال آینده یک لیسانس دیگر در این زمینه بگیرم و کلا ادامه بدهم تا جایی که میشود ، نظر شما در مورد احتمال علمی‌ که آیا میشود این کار را کرد و مسئولیت اخلاقی‌ بشر در این زمینه چیست؟:39:

Mehrbod
05-15-2012, 09:45 PM
من امروز با یکی‌ از اقوام که دکترای بیولوژی و ژنتیک داره بحث می‌کردم در مورد خلق کردن موجودات جدید در آزمایشگاه ، مثلا یک انسانی‌ که شاخ یا دم داشته باشه ، یا یک انسانی‌ که بتونه ۱۰۰ مایل در ساعت بدود یا یک موجود کاملا جدید که نصف ببر نصف مار باشد!. چند تا مساله را ایشان به من گفت ، اول اینکه تا به امروز علم به اینجا رسیده است که بتوانند مثلا پروتئین‌هایی‌ که در بدن انسان تولید میشود را در بدن یک خوک تولید کنند با اضافه کردن چیز ژنوم‌هایی‌ از انسان به خوک ، ولی‌ میگفت که این کار اخلاقی‌ نیست و مثلا چه فایده دارد یک انسان با دم یا شاخ درست کنیم اگر هم بشود! من خودم به شخص خیلی‌ علاقمند به مهندسی‌ ژنتیک هستم و شاید در ۲-۳ سال آینده یک لیسانس دیگر در این زمینه بگیرم و کلا ادامه بدهم تا جایی که میشود ، نظر شما در مورد احتمال علمی‌ که آیا میشود این کار را کرد و مسئولیت اخلاقی‌ بشر در این زمینه چیست؟:39:

ما برای ژنتیک سه رویکرد داریم:


بِه‌کرد تراز و هوتاد (کیفیت) زندگی آدم امروزی
بِه‌کرد تراز و هوتاد زندگی نژاد نوینی از آدمی
کنار گذاشتن دانش ژنتیک


رویکرد سوم کمابیش تنها در نگره (تئوری) کار می‌کند و در کار دستکاری ژنتیکی تنها چالشی وابسته به دیر یا زود بودن است.

اما میان رویکرد یکم و دوم، تنها چیزی که می‌توان گفت این است که هر دو رویکرد اخلاقی هستند، ولی یکمی بهترین و اخلاقی‌ترین رویکرد به شمار می‌رود.

در رویکرد دوم می‌شود همانکه ما بیاییم و نژاد نویی از آدمی بسازیم که برای نمونه باهوش‌تر، توانمند‌تر،
تندتر و .. باشد. در رویکرد یکم ما در همین راستا پیش میرویم، ولی کوشش مهادینمان بر این است
که همه این زاب‌های خوب و خواستنی را برای آدمهایی که همین امروز زنده هستند داشته باشیم.




پ.ن.
با پروانه دوستان من جستارها را یکی کردم.

Mehrbod
05-15-2012, 10:03 PM
خب دیدگاه های اخلاقی مخالف این قضیه رو هم کمی موشکافی کنیم بد نیست...شبیه سازی کامل یک انسان بیشترین مخالفین رو داشته نسبت به دو مورد دیگه!!



1) شبیه سازی درمانی(therapeutic cloning) : شبیه سازی سلول های انسان بالغ برای استفاده در علم پزشکی

2)شبیه سازی مولد(reproductive cloning) : ساختن انسان های شبیه سازی شده

3)شبیه سازی جایگزینی(replacement cloning) : این نوع شبیه سازی به صورت تئوری مطرح شده و به صورت ترکیبی از شبیه سازی درمانی و مولد است.در مواردی استفاده میشود که بدن به شکل گسترده از بین رفته یا در حال نابودی,از طریق شبیه سازی جایگزین شده و به دنبال این نیز پیوند کامل یا جزیی مغز صورت میگیرد.




در تاگِش (تاگیدن = to clone) یا شبیه‌سازی، رویکرد و آماج ما بهکرد هوتاد (کیفیت) زندگی آدم است.
برای اینکه برای نمونه دل (قلب) از کار افتاده یک آدم را درمان کنیم (و هوتاد زندگی او را بالا ببریم)، با نگرش به رویکردها ما می‌توانیم:


به کمک تاگش بازسازیک (reproductive cloning) یک تاگ (clone) از آن آدم ساخته باشیم و با کشتن او و در آوردن دِلش آن را پیوند بزنیم!
به کمک تاگِش درمانیک (therapeutic cloning) یک دِل از روی کُد ژنتیکی کس رویانده و به وی پیوند بزنیم.
به کمک تاگش جایگزینیک (replacement cloning) یک کالبد نو از روی کد ژنتیکی کس رویانده، سپس مغز او را در تن نو جایگزینیم.


رویکرد یکم که روشن است سراسر نااخلاقی می‌باشد. ما برای یک دِل ساده نیاز به ساختن یک آدم بالغ داریم که سپس با کشتن! او دلش را در آورده و پیوند بزنیم.

رویکرد دوم هیچ بار نااخلاقیکی ندارد و بسیار هم خوب است، ولی بهترین رویکرد از دیدگاه دانشیک و فندیک (technological) به شمار نمی‌رود.

رویکرد سوم نیز تنها در همان نگرا و تئوری است و روشن است که خود مغز هم پیر می‌شود، و نمی‌توان سپس خود آن را به خودش پیوند زد.

در اینجا بهترین و اخلاقی‌ترین رویکرد همان دومی است که تاگش درمانیک (therapeutic/partial cloning) باشد. این نزدیکترین و
دم‌دست‌ترین کاری است که ما می‌توانیم با دانش کنونی‌مان انجام دهیم و به شایمند و احتمال بالایی نخستین فرآورده تلاش‌‌های ما خواهد بود.

خرده نااخلاقی که بر این تاگش‌ها می‌گیرند این است که تنها آدم‌های پولدار دسترسی و توانایی تاگش اندام خود را خواهند داشت که البته در
آغاز درست است، ولی مانند هر کالای دیگری، زمانی که دانش ما پیشرفته‌تر شود دسترسی به فرآورده‌های آن دانش برای همگان فراهم می‌شود.

نمونه خوب آن شاید تلویزیون، موبایل، ماهواره و امروز اینترنت باشد که در آغاز تنها شمار اندکی از مردم به
آن‌ها دسترسی داشتند، ولی با پیشرفت فند و دانش و کلان‌سازی پروسه ساخت و ... ارزان شده و برای همگان فراهمیده‌اند.

Anarchy
05-17-2012, 06:00 PM
به کمک تاگِش درمانیک (therapeutic cloning) یک تاگ (clone) از آن آدم ساخته باشیم و با کشتن او و در آوردن دِلش آن پیوند بزنیم.
به کمک تاگش بازآوریک (reproductive cloning) یک دِل از روی کُد ژنتیکی کس رُشد داده و به او پیوند بزنیم.
مهربد جان مورد اول و دوم رو جا به جا نوشتی!!!

Advocates of human therapeutic cloning (http://en.wikipedia.org/wiki/Somatic_cell_nuclear_transfer) believe the practice could provide genetically identical cells for regenerative medicine (http://en.wikipedia.org/wiki/Regenerative_medicine), and tissues and organs for transplantation

Mehrbod
05-18-2012, 01:38 PM
450

Gene Expression in Eukarya

آشکارش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86_%DA%98%D9%86) ژن در هو‌هستگان (یاختگان هو‌هسته‌ایک)

Theodor Herzl
05-18-2012, 06:11 PM
آشکارانش ژن در هو‌هستگان (یاختگان هو‌هسته‌ایک)مهربد جان می‌شه به زبان فارسی باستان ننویسی ما هم بتونیم بخونیم:4:

Mehrbod
05-21-2012, 01:30 AM
مهربد جان می‌شه به زبان فارسی باستان ننویسی ما هم بتونیم بخونیم:4:

شدنش که می‌شود کسرا جان، ولی پارسیک مانند اهرم یادگیری می‌ماند فراگیری‌اش در آغاز زمان می‌برد، سپس ولی به فرآیند یادگیری و شناخت و پیوند واژگان و اندریافت‌ها بیکدیگر شتاب زیاد می‌دهد.

Alice
10-09-2012, 09:29 PM
شدنش که می‌شود کسرا جان، ولی پارسیک مانند اهرم یادگیری می‌ماند فراگیری‌اش در آغاز زمان می‌برد، سپس ولی به فرآیند یادگیری و شناخت و پیوند واژگان و اندریافت‌ها بیکدیگر شتاب زیاد می‌دهد.

من کم و بیش همه پیک هایتان را می فهمم ؛
ولی نیکوتر است برای نوشتارهای دانشیک عامیانه تر سخن برانید ! تقریباً در پیک های عادی تان که واژگان را برگردان نمی کنید ؛ و این برای کاربران جدید می تواند ناخوشایند باشد ؛
اگر اندیشه پیچیده تر باشد که دیگر فهم آن دشوارتر می گردد...

Mehrbod
10-09-2012, 09:54 PM
من کم و بیش همه پیک هایتان را می فهمم ؛
ولی نیکوتر است برای نوشتارهای دانشیک عامیانه تر سخن برانید ! تقریباً در پیک های عادی تان که واژگان را برگردان نمی کنید ؛ و این برای کاربران جدید می تواند ناخوشایند باشد ؛
اگر اندیشه پیچیده تر باشد که دیگر فهم آن دشوارتر می گردد...


فرایافت‌های (concepts) بسیار پیچیده از زمانیکه من آغاز به اندیشیدن به پارسی کرده‌ام برایم بس آسان و دریافتنی‌ شده‌اند آلیس جان، بیگمان برای دیگران نیز همین باشد.

توانایی پارسی در پر و پال دادن به اندیشه آن اندازه شگرف و خوشی‌آور است که من میتوانم ساعت‌ها درباره
آن پرسخنی کنم، هر آینه سخن کوتاه، در اینجا من تن‌آسایی خود را به "خوش خوشان شدن خواننده" برمیگزینم (ترجیح میدهم) :e402:

Alice
10-09-2012, 10:03 PM
در اینجا من تن‌آسایی خود را به "خوش خوشان شدن خواننده" برمیگزینم (ترجیح میدهم

خب من نمی توانم در یک گفتارگاه غیرایرانی بروم و فارسی سخن برانم و بگویم برای تن آسانی خودم است ؛ مخاطب شما خوانندگان هستند ، بر این اساس تن آسانی مخاطب مهندتر (مهم تر) است ؛

shirin
10-09-2012, 10:13 PM
شاید داستان من سرزنش برانگیز باشه ولی من زبان دری رو بهتر میفهمم. البته هیچ تلاشی برای اینگونه سخن گفتن یا درک کردنش هم نمیکنم و حس تلاش کردن و علاقمندی هم در من ایجاد نمیشه. :D

Mehrbod
10-09-2012, 10:54 PM
خب من نمی توانم در یک گفتارگاه غیرایرانی بروم و فارسی سخن برانم و بگویم برای تن آسانی خودم است ؛ مخاطب شما خوانندگان هستند ، بر این اساس تن آسانی مخاطب مهندتر (مهم تر) است ؛


کردیم و شد :pidgin_040:


من هم نمیدانم دیگر خوانندگان سخنگاه‌ها (گفتارگاه آدم را یاد کشتارگاه میاندازد!) چرا میخوانند، ولی میخوانند و هتا سپاسگزاری هم میکنند از پارسی‌گویی آلیس گرامی!


این زبان بیگانه که نیست، زبان مادری‌امان است و ساختار آن بیشتر از هر چیز دیگر برای ما دریافتنی است.
شیوه نگارش من نیز شاید در نگاه آغازین نو و نابهنجار به چشم آید، ولی روی هم رفته باز دریافتنی است.


نمونه اینجا،


"آشکارش ژن در هو‌هستگان (یاختگان هو‌هسته‌ایک)"


کمتر کسی امروز کارواژه آشکاردن را بکار میبرد و هتا بیشترین نمیدانند این نامواژه با "-ِش" چگونه ساخته میشود، ولی بر پاد
دیگر زبان‌ها میشود درآورد که درباره "آشکار کردن یا شدن" یک چیزی در هوهستگان یا همان ژن یاختگان هوهسته‌ایک سخن میگوییم.