PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



meysam73
12-30-2011, 02:43 PM
با سلام

از دوستان درخواست مي شود در ارسال مشاعره ها نكات زير را به جهت كمك به ما در انجام خدمت مطلوب تر لحاظ نمايند :

1_ هر كاربر فقط مجاز به ارسال يك مشاعره در روز مي باشد .

2_ ارسال ها بايد حداقل دو بيت باشند .

3_اشعار ارسالي تكراري نباشند .

4_ اشعار ارسالي همراه با نام شاعر آن باشد .


مهر افزونhttp://www.daftarche.com/images/imported/2011/12/1.gif






آسمان رقصید و بارانی شدیم

موج زد دریا و طوفانی شدیم




بغض چندین ساله ی ما باز شد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

- دکتر محمود اکرامی فر -

قلم
12-30-2011, 09:35 PM
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون

روی سوی خانه خمار دارد پیر ما

حافظ

meysam73
12-31-2011, 02:28 PM
اي که در کوچه معشوقه ما مي‌گذري

بر حذر باش که سر مي‌شکند ديوارش



آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

هر کجا هست خدايا به سلامت دارش



صحبت عافيتت گر چه خوش افتاد اي دل

جانب عشق عزيز است فرومگذارش



صوفي سرخوش از اين دست که کج کرد کلاه

به دو جام دگر آشفته شود دستارش



دل حافظ که به ديدار تو خوگر شده بود

نازپرورد وصال است مجو آزارش



(حافظ)

قلم
12-31-2011, 03:10 PM
شادی به روزگار گدایان کوی دوست

بر خاک ره نشسته بامید کوی دوست

گفتم به گوشه ای بنشینم ولی دلم

ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست

صبرم ز روی دوست میسر نمی شود

دانی طریق چیست تحمل ز خوی دوست

خاطر به باغ می رودم روز نوبهار

تا با درخت گل بنشینم به بوی دوست

سعدی

meysam73
01-01-2012, 01:21 PM
ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست


نان حلال شیخ زآب حرام ما


حافظ زدیده دانه ی اشکی همی فشان


باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما


دریای اخضر فلک و کشتی هلال


هستند غرق نعمت حاجی قوام ما


(حافظ)

قلم
01-01-2012, 03:02 PM
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار

ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

نکته روح فزا از دهن دوست بگو

نامه خوش خبر از عالم اسرار بیار

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام

شمه ای از نفحات نفس یار بیار

حافظ

meysam73
01-04-2012, 04:37 AM
روز مردن سويم از رحمت نگاهي کرد و رفت

وقت رفتن به حسرت طرفه آهي کرد و رفت




دل حديث شوق خود در بزم جانان گفت و مرد

دادخواهي عرض حالش را به شاهي کرد و رفت




تا نظر بر عارضش کردم، خط مشکين دميد

تا به حشرم صاحب روز سياهي کرد و رفت




ترک چشم او ز مژگان بر سرم لشکر کشيد

غارت ملک دلم باز از سپاهي کرد و رفت




يارب آسيبي مباد آن کرکس مستانه را

زان که تا محشر مدام است ار نگاهي کرد و رفت




هم سفالين ساغرم بشکست و هم مسکين دلم

شحنه‌ي شهر امشب از سنگي گناهي کرد و رفت




ماهي از شوخي دلي پيش فروغي ديد و برد

شاهي از رحمت نظر بر دادخواهي کرد و رفت



(فروغي بسطامي)

کافر_مقدس
04-24-2012, 02:43 PM
تا که احمق باقی است اندر جهان / مرد مفلس کی شود محتاج نان؟!

(مولوی)

negar
08-09-2012, 01:43 AM
نفرین به زندگی که تو ماهی من آدمم
نفرین به من که پیش فراوانی ات کمم
نفرین به آنکه فرق نهاده است بین ما
تا تو بهشت پاکی تا من جهنمم
نفرین به خلقتی که مرا عرضه کرده است
من که تمام رنجم، من که فقط غمم

"سید رضا محمدی"

Mehrbod
08-09-2012, 01:57 AM
مهمان عزیزی که پی دیدن رویش - همسایه همه سرکشد از بام و در اینجاست

ساز خوش و آواز خوش و باده دلکش - آی بیخبر آخر چه نشستی خبر اینجاست


شهریار



به فروم دفترچه خوش آمدید گرامی :53:

negar
08-09-2012, 05:55 PM
تاریکی است و هیچ کسی هیچ چی ندید
مانده ست روی گردنشان جای بوس ها
یک روز می کـشند مرا تا ته جنون
یک روز می کـُشند مرا این دیوث ها

"سید مهدی موسوی"

.
ممنون از خوش آمدگویی شما:53:

کافر_مقدس
09-14-2012, 01:32 PM
آنکس که بداند و بداند که بداند / اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

آنکس که بداند و نداند که بداند / بیدارش نمایید که بیش خفته نماند

آنکس که نداند و بداند که نداند / لنگان خرک خویش به منزل برساند

آنکس که نداند و نداند که نداند / در جهل مرکب ابد الدهر بماند

(ابن یمین)

2567
11-24-2012, 08:29 PM
دوش می امد و رخساره بر افروخته یود*تا کجا باز دل غم زده ای سوخته یود*رسم عاشق کشی و شیوه شهر اشوبی *جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود*حافظ

iranbanoo
11-24-2012, 08:43 PM
برو می نوش و رندی ورز و ترک زرق کن ای دل
از این بهتر عجب دارم طریقی گر بیاموزی

2567
11-24-2012, 10:37 PM
ببخشید فکر کنم بابد با دال شعر می گفتی

iranbanoo
11-24-2012, 10:42 PM
عه؟!!
من فکر کردم مفهومیه!
گفتم تریپ نصیحت بیام واستون
الان دال میام براتون....:e415:

iranbanoo
11-24-2012, 10:44 PM
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آنچنان ابروووووو

mamad1
11-24-2012, 10:46 PM
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من

تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من


این شعری بود که به عشق اول زندگیم گفتم

کافر_مقدس
11-24-2012, 11:02 PM
من آن نیم که حلال از حرام نشناسم / شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام

(سعدی)

mamad1
11-24-2012, 11:05 PM
ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم


شعریه که خیلی تو زندگیم مصداق داشته

کافر_مقدس
11-24-2012, 11:28 PM
من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود / وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم ؟!

(حافظ)

iranbanoo
11-24-2012, 11:39 PM
می مخوربا همه کس تا نخورم خون جگر

سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
(حافظ)

کافر_مقدس
11-25-2012, 12:09 AM
من مست و تو دیوانه / ما را که برد خانه

صد بار تو را گفتم / کم خور ، دو سه پیمانه !

(مولوی)

mahtab71
11-25-2012, 07:01 AM
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو از کینه ها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو

مولوی

iranbanoo
11-25-2012, 01:01 PM
ور تو افلاتون و لقمانی به علم و کر وفر
من به یک دیدار نادانت کنم نیکو شنو

تو به دست من چو مرغ مرده ای دست شکار
من صیادم,دام مرغانت کنم ,نیکو شنو

mahtab71
11-25-2012, 01:21 PM
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند

حافظ

iranbanoo
11-25-2012, 01:40 PM
در عیش نقد کوش که چون ابخور نماند
آدم بهشت رو ضه ی دار السلام را

می وزد از چمن نسیم بوی بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب

حافظ)

mahtab71
11-25-2012, 01:52 PM
برخیز و بیا بـتا برای دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا بهم نوش کـنیم
زان پیش که کوزه‌ها کنند از گـل ما

خیام

iranbanoo
11-25-2012, 02:02 PM
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی

mahtab71
11-25-2012, 02:09 PM
یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی
غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا
هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی
نک سرده مهمان شد تا باد چنین بادا

مولوی