PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقش فرگشت در روابط انسانی‌ و اخلاق



Theodor Herzl
09-14-2011, 12:25 PM
فرگشت در روابط انسانی‌ و قوانین بین انسان‌ها نقشی‌ داشته است؟ مثلا در برهه‌ای بوده است که آدم خواری در زمین مرسوم بوده باشد؟ یا احساساتی‌ مثل عشق ، عصبی شدن ، تنفر داشتن ، دروغ گوی بودن ، فحش دادن و اینها ، آیا فرگشت عاملی در ایجاد اینها بوده است؟ چه خصوصیات مشخصاتی از حیوانات دیگر به صورت مستقیم هنوز در ما هست؟

Mehrbod
09-14-2011, 01:16 PM
آدم‌خواری هم‌اکنون هم در جاهای ناپیدایی مرسوم است!

فرگشت اما تنها یک سیستم ساده است که ارجحیت آن «کار کردن» و نه «بهینه بودن» است.
روی فرگشت سیستم دیگری به نام «فرهنگ» درست می‌شود (یک لایه بالاتر) که خود با
فرگشت «زد و بازخورد» دارد و با دگرگونی رویکرد فرگشت و به نوبه آن رویکرد خود، پیش می‌رود.

از همین‌رو، تقریبا همه رفتارها و هنجارهای آدم امروز یا از فرهنگ برآمده‌اند (که خود از فرگشت می‌آید) و یا سرراست، از فرگشت گرفته شده‌اند.


همه احساسات گفته شده «ترس، عشق، نفرت، وفاداری، ...» در دیگر جانداران دیده می‌شود و حتی پروسه‌‌های بسیار پیچیده‌تر مانند «خودآگاهی» نیز منحصر به آدم نیست.

Theodor Herzl
09-15-2011, 03:58 AM
هر احساس انسانی‌ نتیجه یک فعالیت بیولوژیکی درون بدن انسان است ، مثلا اگر فرگشت به گونه دیگری پیش میرفت امکان آن بود که احساساتی‌ تولید میشد که اکنون وجود ندارند ، مثلا با کتک خوردن خنده میکردیم و یا با پیروزی عصبانی‌ میگشتیم و یا از خوابیدن وحشت داشتیم ، یک چیزی به این صورت که اکنون نیست.

Russell
09-15-2011, 09:40 AM
خوبه به اینا هم یه نگاهی بکنید.

http://en.wikipedia.org/wiki/Evolutionary_psychology#Emotion_and_motivation

این Steven Pinker هم از افراد معروف در این زمینه هست.هر چند ویدئو طولانیه و یه جاهایی نامربوط ولی ارزش یک ساعت دیدن رو داره.


http://www.youtube.com/watch?v=yIMReUsxTt4

Russell
09-15-2011, 03:08 PM
از حدود دقیقه 6 ویدئو اول در مورد همین مساله اخلاق و داروینیسم میشه.


http://www.youtube.com/watch?v=8maJwoh81eU&feature=BFa&list=PL467E296591C 354B3&lf=results_main


http://www.youtube.com/watch?v=xbHcMJk8juc&feature=BFa&list=PL467E296591C 354B3&lf=results_main


http://www.youtube.com/watch?v=gZ1sEHHXVRY&feature=BFa&list=PL467E296591C 354B3&lf=results_main


http://www.youtube.com/watch?v=bDiLCvcQEto&feature=BFa&list=PL467E296591C 354B3&lf=results_main

Anarchy
11-04-2011, 05:44 PM
من یه سوالی برام پیش اومده.این اخلاق فرگشتی رو میشه خیلی خلاصه دوستان برام توضیح بدن؟یعنی اخلاق دقیقا از طریق ژن ها به ما منتقل شده؟اگه این طوری باشه پس انسان تو عمل اخلاقی که انجام میده اختیاری از خودش داره اصلا؟ و اینکه اگه از طریق ژن هست پس چرا شاهد این هستیم که عده ای رفتار های غیر اخلاقی انجام میدن؟!

sonixax
11-04-2011, 05:49 PM
من یه سوالی برام پیش اومده.این اخلاق فرگشتی رو میشه خیلی خلاصه دوستان برام توضیح بدن؟یعنی اخلاق دقیقا از طریق ژن ها به ما منتقل شده؟اگه این طوری باشه پس انسان تو عمل اخلاقی که انجام میده اختیاری از خودش داره اصلا؟ و اینکه اگه از طریق ژن هست پس چرا شاهد این هستیم که عده ای رفتار های غیر اخلاقی انجام میدن؟!

ما در فرگشت یک چیزی داریم به نام انتخاب طبیعی - توی این داستان هر گونه ای که ایراد داشته باشه خود به خود از بین میره .
آدمکشی یک عمل غیر اخلاقیست - حالا اخلاقیات فرگشتی در این مورد معنیش این میشه که به مرور زمان افرادی که آدم میکشند از جامعه ترد میشند و شانس تکثیر گونه ی خودشون رو از دست میدند در نتیجه طی چند سال (شاید میلیونها سال) دیگه انسانی وجود نخواهد داشت که به آدمکشی تمایل ذاتی داشته .

Anarchy
11-04-2011, 06:06 PM
ما در فرگشت یک چیزی داریم به نام انتخاب طبیعی - توی این داستان هر گونه ای که ایراد داشته باشه خود به خود از بین میره .
آدمکشی یک عمل غیر اخلاقیست - حالا اخلاقیات فرگشتی در این مورد معنیش این میشه که به مرور زمان افرادی که آدم میکشند از جامعه ترد میشند و شانس تکثیر گونه ی خودشون رو از دست میدند در نتیجه طی چند سال (شاید میلیونها سال) دیگه انسانی وجود نخواهد داشت که به آدمکشی تمایل ذاتی داشته .
میلاد جان بحث انتحاب طبیعی رو میدونم و اینکه از بین میره رو هم همین طور!!! اما میگم یعنی اخلاق هم یه خصوصیت ناشی از ژن هست؟ یعنی داشتن یا نداشتن یه صفت اخلاقی یه نوع فتوتیپ محسوب میشه و این تنوع که یکی ممکنه عمل اخلاقی انجام نده ناشی از جهش های ژنی هست؟ این جوری کلا فرد هر رفتار اخلاقی داشته باشه اختیارش دیگه دست خودش نیست!!!

sonixax
11-04-2011, 06:27 PM
میلاد جان بحث انتحاب طبیعی رو میدونم و اینکه از بین میره رو هم همین طور!!! اما میگم یعنی اخلاق هم یه خصوصیت ناشی از ژن هست؟ یعنی داشتن یا نداشتن یه صفت اخلاقی یه نوع فتوتیپ محسوب میشه و این تنوع که یکی ممکنه عمل اخلاقی انجام نده ناشی از جهش های ژنی هست؟ این جوری کلا فرد هر رفتار اخلاقی داشته باشه اختیارش دیگه دست خودش نیست!!!
تا جایی که من میدونم پایه های اخلاقی هر شخصی میتونه از ژنتیکش باشه ولی خیلی موارد رو هم از جامعه و محیط میگیره .
ولی به طور کلی من در مورد ژنتیک و پزشکی و این جور چیزها خیلی نمیدونم و در حد همین اطلاعات عمومی هستش شاید هم من چرند بگم :4: و به طور تجربی خودم دیدم که فرزندان یک زوج حتا اگر در اون خانواده بزرگ نشده باشند اخلاق و علایق و رفتارهای مشابهی نسبت به والدینشون دارند .

Russell
11-04-2011, 07:50 PM
من یه سوالی برام پیش اومده.این اخلاق فرگشتی رو میشه خیلی خلاصه دوستان برام توضیح بدن؟یعنی اخلاق دقیقا از طریق ژن ها به ما منتقل شده؟اگه این طوری باشه پس انسان تو عمل اخلاقی که انجام میده اختیاری از خودش داره اصلا؟ و اینکه اگه از طریق ژن هست پس چرا شاهد این هستیم که عده ای رفتار های غیر اخلاقی انجام میدن؟!
دکتر جان اینجا دو شاخه داریم.
یکی اینه که طبیعت قضاوت چی هست؟
مثلاً یک عده میگند که قضاوت ما از خوب و بد یک اجبار فرهنگی جامعه هست(نسبیت فرهنگی).در همین زمینه فرگشت میتونه در چیستی تصمیمات انسانها یک نظر باشه،اینکه انسان اینطور تکامل پیدا کرده که تمایل داره اینطور تصمیم بگیره.مثلاً بچه ها خودشون میدونند که آسیب زدن به یه بچه دیگه کار بدیه و ژن در اون موثر هست.اونهایی هم که این رو نمیفهمند از بچگی فاقد حس همدردی نسبت به بقیه انسانها هستند و یکسری ژنها رو ندارند.حالا این بحث اختیار هم در بحث اخلاق مطرح هست،ولی لازم نیست حتماً قصد انسانها ناشی از اراده آزاد باشه تا اخلاقی باشه یا نباشه.(ایراد بیخودی که خداباوران معمولاً میگند).

یک شاخه دیگه هم اینه که چطور بدونیم درست چیه.در این زمینه فرگشت کاری نداره مستقیم،ولی موثر میتونه باشه غیر مستقیمتر،مثلاً اگر بدونیم عمل خوب اینه که آسایش انسانها رو تامین کنه،اینکه انسان چطور فرگشت پیدا کرده در اینکه چی میخواد و چطور خوشحالتره موثره.این معنیش اینه که هر چی طبیعی هست لازم نیست خوب هم باشه.مثلاً انسانها یکسری چیزها درشون هست که دیگه لازمشون نداره که هیچ مضر هم هستند مثل خشونت بالا که با اینکه میدونیم داره کم میشه ولی هنوز خوب نیست برای انسانها.یا اگر انسان بخواد طبیعی رفتار کنه و همینجور هرکی 9 تا بچه داشته باشه (با بالا رفتن سلامت) و بخواد تو 40 سالگی هم بمیره خیلی براش جالب نیست .فرگشت بیشتر نگران تولید مثل موفق هست تا راحتی انسانها.

Mehrbod
11-04-2011, 07:54 PM
میلاد جان بحث انتحاب طبیعی رو میدونم و اینکه از بین میره رو هم همین طور!!! اما میگم یعنی اخلاق هم یه خصوصیت ناشی از ژن هست؟ یعنی داشتن یا نداشتن یه صفت اخلاقی یه نوع فتوتیپ محسوب میشه و این تنوع که یکی ممکنه عمل اخلاقی انجام نده ناشی از جهش های ژنی هست؟ این جوری کلا فرد هر رفتار اخلاقی داشته باشه اختیارش دیگه دست خودش نیست!!!


ما ژن‌هایی برای خود «اراده آزاد» هم داریم و ساختار جلوی مغز (Prefrontal cortex (http://en.wikipedia.org/wiki/Prefrontal_cortex)) نگره داده شده است که بیشترین نقش در آن را دارد.



نکته دیگر این است که ژن‌ها اصولا به سختی از میان می‌روند. روش معمولی که گزینش سرشتی (طبیعی) دنبال می‌کند تیکه دوزی روی هم
است: اگر ژنی داریم که پیشتر راه خود را به استخر ژنی باز کرده و بگوییم انگیزش آدمکشی می‌دهد، به جای پاک شدن، ژن دیگری خواهیم
داشت که بر پاد آن انگیزه بشردوستی داده و ایندو در چالش همیشگی با یکدیگر پیش خواهند رفت (که به احساس دوگانگی و شاید اراده آزاد می‌انجامد)

Mehrbod
11-04-2011, 08:07 PM
تا جایی که من میدونم پایه های اخلاقی هر شخصی میتونه از ژنتیکش باشه ولی خیلی موارد رو هم از جامعه و محیط میگیره .
ولی به طور کلی من در مورد ژنتیک و پزشکی و این جور چیزها خیلی نمیدونم و در حد همین اطلاعات عمومی هستش شاید هم من چرند بگم :4: و به طور تجربی خودم دیدم که فرزندان یک زوج حتا اگر در اون خانواده بزرگ نشده باشند اخلاق و علایق و رفتارهای مشابهی نسبت به والدینشون دارند .

من در یک بررسی روانشناسی (Twins reared apart (http://en.wikipedia.org/wiki/Minnesota_Twin_Family_Study#Twins_reared_apart)) برای دوقلوی‌های یکسانی که جدا از هم بزرگ شده باشند این را خوانده بودم:




http://www.washingtonpost.com/wp-srv/national/longterm/twins/twins2.htm:
On average, identical twins raised separately are about 50 percent similar -- and that defeats the widespread belief that identical twins are carbon copies.

Mehrbod
11-04-2011, 08:17 PM
فرگشت بیشتر نگران تولید مثل موفق هست تا راحتی انسانها.

:53:

فرگشت در نهایت به هوشمندی و خردگرایی می‌رسد و رفتارهای اخلاقی پیچیده‌تر (امروزین)، نیازمند فکر کردن و هوش هستند تا چیز دیگر.

Russell
11-04-2011, 09:37 PM
فرگشت در نهایت به هوشمندی و خردگرایی می‌رسد و رفتارهای اخلاقی پیچیده‌تر (امروزین)، نیازمند فکر کردن و هوش هستند تا چیز دیگر.
حتی مثل اینکه اینکه مغز بزرگ چقدر کارکرد فرگشتی داره برای حیوانات هم بحث هست.بالای 20 انرژی دریافتی بدن انسان رو مغز مصرف میکنه و برای بقیه حیوانات هم هزینه بر هست.یا با زیاد شدن یکسری فعالیتها بخشهای مربوط مغز که استفاده میشند بزرگتر میشند و اگر استفاده نشند تحلیل میرند(برای یک موجود در طول عمر خودش از جمله انسان).این موضوع درباره حیوانات دیگه هم صادقه.مثلاً حیواناتی که برای تهیه غذاشون به هوش بالا نیاز ندارند اگر مغز بزرگ داشته باشند بیشتر مضر هست تا مفید.


ما ژن‌هایی برای خود «اراده آزاد» هم داریم و ساختار جلوی مغز (Prefrontal cortex) نگره داده شده است که بیشترین نقش در آن را دارد.
این همون بخشی هست که تصمیمات اخلاقی هم بهش مربوط هست مثل اینکه.

Mehrbod
11-04-2011, 10:54 PM
حتی مثل اینکه اینکه مغز بزرگ چقدر کارکرد فرگشتی داره برای حیوانات هم بحث هست.بالای 20 انرژی دریافتی بدن انسان رو مغز مصرف میکنه و برای بقیه حیوانات هم هزینه بر هست.یا با زیاد شدن یکسری فعالیتها بخشهای مربوط مغز که استفاده میشند بزرگتر میشند و اگر استفاده نشند تحلیل میرند(برای یک موجود در طول عمر خودش از جمله انسان).این موضوع درباره حیوانات دیگه هم صادقه.مثلاً حیواناتی که برای تهیه غذاشون به هوش بالا نیاز ندارند اگر مغز بزرگ داشته باشند بیشتر مضر هست تا مفید.


در حقیقت حتی «فکر کردن» همیشه بهترین کارکرد را نداشته و «گزینش‌های سرشتین» در جاهای بسیاری آن را بدردنخور می‌بینند.

برای نمونه، یک آدم نخستینی با دیدن سایه یک شیر گرسنه، اگر بخواهد به این فکر کند که «این چیزی که من می‌بینیم شیر است یا آهو*» احتمال مرگ بسیار بالاتری دارد تا اینکه
با نخستین نگاه، ترسیده و پا به فرار بگذارد: اگر اشتباه دیده باشد، رویداد خاصی رخ نداده ولی اگر اشتباه ندیده باشد، جان سالم بدر برده و ژن خود را به ما می‌رساند.

در این سناریو استراتژی‌هایی که روی «توهم» و «احساس درونی» هستند بهتر کار می‌کند تا استراتژی‌هایی
که روی آناکافت (analysis) منطقی و خطی استوار باشند، هرچند یکمی هزینه‌های "ناچیز" روانی و استرس داشته باشد.



* نمونه فلسفی‌ امروزین: آیا جهان بیرونی و دیگران بخشی از توهمات ذهنی من هستند یا ..







این همون بخشی هست که تصمیمات اخلاقی هم بهش مربوط هست مثل اینکه.


کلا هر چیزی که نیاز به تراز فکری بالاتری از "کنش و واکنش" تنها داشته باشد به این شاهراه مغزی می‌رسد.

Anarchy
06-25-2012, 09:41 AM
من یه سوالی برام پیش اومده.این اخلاق فرگشتی رو میشه خیلی خلاصه دوستان برام توضیح بدن؟یعنی اخلاق دقیقا از طریق ژن ها به ما منتقل شده؟اگه این طوری باشه پس انسان تو عمل اخلاقی که انجام میده اختیاری از خودش داره اصلا؟ و اینکه اگه از طریق ژن هست پس چرا شاهد این هستیم که عده ای رفتار های غیر اخلاقی انجام میدن؟!


میلاد جان بحث انتحاب طبیعی رو میدونم و اینکه از بین میره رو هم همین طور!!! اما میگم یعنی اخلاق هم یه خصوصیت ناشی از ژن هست؟ یعنی داشتن یا نداشتن یه صفت اخلاقی یه نوع فتوتیپ محسوب میشه و این تنوع که یکی ممکنه عمل اخلاقی انجام نده ناشی از جهش های ژنی هست؟ این جوری کلا فرد هر رفتار اخلاقی داشته باشه اختیارش دیگه دست خودش نیست!!!



دکتر جان اینجا دو شاخه داریم.
یکی اینه که طبیعت قضاوت چی هست؟
مثلاً یک عده میگند که قضاوت ما از خوب و بد یک اجبار فرهنگی جامعه هست(نسبیت فرهنگی).در همین زمینه فرگشت میتونه در چیستی تصمیمات انسانها یک نظر باشه،اینکه انسان اینطور تکامل پیدا کرده که تمایل داره اینطور تصمیم بگیره.مثلاً بچه ها خودشون میدونند که آسیب زدن به یه بچه دیگه کار بدیه و ژن در اون موثر هست.اونهایی هم که این رو نمیفهمند از بچگی فاقد حس همدردی نسبت به بقیه انسانها هستند و یکسری ژنها رو ندارند.حالا این بحث اختیار هم در بحث اخلاق مطرح هست،ولی لازم نیست حتماً قصد انسانها ناشی از اراده آزاد باشه تا اخلاقی باشه یا نباشه.(ایراد بیخودی که خداباوران معمولاً میگند).

یک شاخه دیگه هم اینه که چطور بدونیم درست چیه.در این زمینه فرگشت کاری نداره مستقیم،ولی موثر میتونه باشه غیر مستقیمتر،مثلاً اگر بدونیم عمل خوب اینه که آسایش انسانها رو تامین کنه،اینکه انسان چطور فرگشت پیدا کرده در اینکه چی میخواد و چطور خوشحالتره موثره.این معنیش اینه که هر چی طبیعی هست لازم نیست خوب هم باشه.مثلاً انسانها یکسری چیزها درشون هست که دیگه لازمشون نداره که هیچ مضر هم هستند مثل خشونت بالا که با اینکه میدونیم داره کم میشه ولی هنوز خوب نیست برای انسانها.یا اگر انسان بخواد طبیعی رفتار کنه و همینجور هرکی 9 تا بچه داشته باشه (با بالا رفتن سلامت) و بخواد تو 40 سالگی هم بمیره خیلی براش جالب نیست .فرگشت بیشتر نگران تولید مثل موفق هست تا راحتی انسانها.



ما ژن‌هایی برای خود «اراده آزاد» هم داریم و ساختار جلوی مغز (Prefrontal cortex (http://en.wikipedia.org/wiki/Prefrontal_cortex)) نگره داده شده است که بیشترین نقش در آن را دارد.



نکته دیگر این است که ژن‌ها اصولا به سختی از میان می‌روند. روش معمولی که گزینش سرشتی (طبیعی) دنبال می‌کند تیکه دوزی روی هم
است: اگر ژنی داریم که پیشتر راه خود را به استخر ژنی باز کرده و بگوییم انگیزش آدمکشی می‌دهد، به جای پاک شدن، ژن دیگری خواهیم
داشت که بر پاد آن انگیزه بشردوستی داده و ایندو در چالش همیشگی با یکدیگر پیش خواهند رفت (که به احساس دوگانگی و شاید اراده آزاد می‌انجامد)

دوست جدیدمون اهل بیت گرامی باعث شد من یاد این بحث و سوال قدیمی بیوفتم چون اون زمان جوابم رو نگرفتم...ضمن اینکه مطالعه این تاپیک رو به ایشون هم توصیه میکنم!!!
البته میشد این سوال رو در تایپک مرز قانون و اخلاقیات تا کجاست؟ (http://www.daftarche.com/showthread.php/472-%D9%85%D8%B1%D8%B2-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D8%A7-%DA%A9%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F) هم مطرح کرد.
سوال من این هست که اخلاق از فرگشت تاثیر گرفته و مثلا کسی که قاتل سریالی هست احتمالا از نظر ژنتیکی هم تفاوت هایی با بقیه داشته...پس با این حساب نقش اختیار کجا هست این وسط؟ در واقع میشه باید پرسید آیا ژن ها هستن که ما رو کنترل میکنن به طور کامل؟ اگه به طور کامل این جور نیست,اون قسمت مستقل از کجا ناشی شده؟ با توجه به جواب این سوال میشه بعد پرسید اگه اگه تحت تاثیر ژن هستیم خب چرا فرد مجرم رو مجازات میکنن؟!

Mehrbod
06-25-2012, 11:49 AM
اختیار در پادافره دادن آن اندازه مَهندینگی (اهمیت) ندارد. یک کارخانه خودروسازی 100 تا ماشین میسازد ولی یکی از آنها درست کار نمیکند، پس آنرا برمیگرداند و اوراق میکند (=پادفره خودرو)

Anarchy
06-25-2012, 11:56 AM
اختیار در پادافره دادن آن اندازه مَهندینگی (اهمیت) ندارد. یک کارخانه خودروسازی 100 تا ماشین میسازد ولی یکی از آنها درست کار نمیکند، پس آنرا برمیگرداند و اوراق میکند (=پادفره خودرو)
اگر اختیار اهمیت نداره,پس چی اهمیت داره؟ در قانون این موضوع مطرح میشه...برای فرد دیوانه هیچ گاه مجازات اعدام یا زندان طولانی در صورت مرتکب شدن قتل در نظر نمیگیرن!!!

Mehrbod
06-25-2012, 11:57 AM
سوال من این هست که اخلاق از فرگشت تاثیر گرفته و مثلا کسی که قاتل سریالی هست احتمالا از نظر ژنتیکی هم تفاوت هایی با بقیه داشته...پس با این حساب نقش اختیار کجا هست این وسط؟ در واقع میشه باید پرسید آیا ژن ها هستن که ما رو کنترل میکنن به طور کامل؟


اینجا باز هم یک پیوند دیالکتیکی داریم:



549


همه این بخشها و بسیاری دیگر با یکدیگر اندرکنش دارند.

Mehrbod
06-25-2012, 12:03 PM
اگر اختیار اهمیت نداره,پس چی اهمیت داره؟ در قانون این موضوع مطرح میشه...برای فرد دیوانه هیچ گاه مجازات اعدام یا زندان طولانی در صورت مرتکب شدن قتل در نظر نمیگیرن!!!

شما که فکر نمیکردید در قانون و داتیک همه چیز را درست انجام میدهند؟

پایه راستین داتیک اختیار آزاد نیست، تراز آسیبرسانی کس به دیگران است. از همینرو یک آدم باهوش ولی بی‌احساس
که با دوراندیشی دست به کشتار میزند، بسیار بیشتر از یک دیوانه که چون قرصش را نخورده بود آدم کشته آسیب‌رسان و خطرناک است.

Anarchy
06-25-2012, 12:08 PM
شما که فکر نمیکردید در قانون و داتیک همه چیز را درست انجام میدهند؟

پایه راستین داتیک اختیار آزاد نیست، تراز آسیبرسانی کس به دیگران است. از همینرو یک آدم باهوش ولی بی‌احساس
که با دوراندیشی دست به کشتار میزند، بسیار بیشتر از یک دیوانه که چون قرصش را نخورده بود آدم کشته آسیب‌رسان و خطرناک است.
نه همچین فکری نکردم...اصولا شاید یکی از دلایل اینکه مجازات های خشونت آمیز را در خیلی از کشور ها لغو کردن همین باشه!!! شاید بهتر بود ابتدا اختیار آزاد رو تعریف میکردیم..تعریف از نظر شما چیه؟آیا اختیار آزاد وجود داره؟

Mehrbod
06-25-2012, 04:50 PM
آیا اختیار آزاد وجود داره؟

گمان نمیکنم :4:




شاید بهتر بود ابتدا اختیار آزاد رو تعریف میکردیم..تعریف از نظر شما چیه؟

خواست آزاد (free will) = اندیشه‌ و کنشی که بیرون از داتهای (قانونهای) مادی باشند.


برای نمونه، بتوان بچیزی اندیشید که از راه پروسه‌ای نامادی بدست آمده باشد.
تا آنجاییکه میدانیم چیزی بنام رندم راستین هم هستش (وجود) ندارد.

Russell
08-28-2012, 08:42 PM
خب در این ریخت مادینه دیگر جانوران و پستانداران هم باید حس شرم داشته باشند که گویا ندارند.

آن باورهایی که شما درباره تجاوز مرد به زن دارید نیز آنچنان درست نیست، در بخش "کوتاهی"
از روندفرگشت شاید اینگونه بوده، ولی یکی از فاکتور‌هایی که ما از روی آن میدانیم
تجاوز امری فراگیر نبوده تن و جثه کمابیش یک اندازه زن و مرد است.

در جانورانی که تجاوز فراگیر است جثه نرینه (یا گاهی هم مادینه تجاوزگر) بسیار بیشتر و گاه دو برابر دیگری است.


مهربد جان بیشتر توضیح میدی؟
من تا اونجا که میدونم تجاوز یک امر کاملا نرینه هست مخصوصا در انسان.
یک علت اصلیشم همون عدم تقارن هزینه برای بچه ها هست.وقتی ماده هزینه بیشتری میکنه و انتخاب با اونه و نرها میجنگند بر سر ماده ها،تجاوز ماده قابل باور نیست.
البته از نظر فیزیکی هم در پستاداران قابل تصور نیست برای من تجاوز ماده به نر،مثل رانندگی مقصر همیشه خورو عقبیه :21:

Mehrbod
08-28-2012, 10:38 PM
مهربد جان بیشتر توضیح میدی؟
من تا اونجا که میدونم تجاوز یک امر کاملا نرینه هست مخصوصا در انسان.
یک علت اصلیشم همون عدم تقارن هزینه برای بچه ها هست.وقتی ماده هزینه بیشتری میکنه و انتخاب با اونه و نرها میجنگند بر سر ماده ها،تجاوز ماده قابل باور نیست.
البته از نظر فیزیکی هم در پستاداران قابل تصور نیست برای من تجاوز ماده به نر،مثل رانندگی مقصر همیشه خورو عقبیه :21:

نه، تا جاییکه من میگمانم یک زمانی شاید فراگیر بوده، ولی دیرتر به همان مونوگامی یا تک‌همسری از سوی مادینه رسیده‌ایم.



ازدواج - صفحه 19 (http://www.daftarche.com/showthread.php/410-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC?p=8535&viewfull=1#post8535)


گفتیم که انسان و تعداد زیادی از پستانداران گرایش به چند زنی دارن.این صفت با صفتهای دیگه ای همنشینه مثل رقابت و نزاع نرها. ولی کدوم حاصل دیگریه؟ نرها چون باهم می جنگن فقط دنبال یه بهونه هستن و چی بهتر از یه دختر چشم رنگی یا برعکسش؟

قوچ و گوزنها هم باهم سر ماده ها می جنگن. (باید صحنه نبرد قوچها و از اون بدتر کل بز رو تو طبیعت به چشم بینین) هر دو این گونه ها شاخ دارن. ولی شاخ گوزن منشاء استخوانی داره و شاخ گوسفند منشاء پوستی. نشون می دهه که دو گونه راههای متفاوتی رو رفتن برای یه هدف. مبارزه با همنوع سر جنس مقابل. (خانمها شاید نشدیدن ولی این جمله تو یه سنی تو آقایون خطاب به هم خیلی به کار می ره: نامرد منو به یه دختر فروختی. پیشنهاد می کنم پست آقای پوآرو رو در تاپیک نقد مدیران بخونین)

نرها در خیلی از پستانداران از جمله انسان از ماده ها بزرگترن. نر بزرگ جثه (تو مایه های قوی ترین مردان) امتیاز تکاملی بیشتری داره. زیرا به طور بالقوه نر می تونه چند ماده رو در انحصار خودش در بیاره.

دندونهای نرها اغلب بزرگتر از ماده هاست. تو گونه های تک همسر معمولاً اندازه دندونهای دو جنس برابره در حالی که در گونه هایی که حرم دارن یعنی چند زنی هستن دندون نرها بزرگتره. چون به درد دعوا می خوره. (حداقل تو آدما به درد دندون قروچه می خوره)

اندازه بیضه ها:وزن این اندام رابطه مستقیم با میزان تولید اسپرم داره. آدم همین طوری فکر می کنه که گونه های چند زنه باید بیضه ای سنگین تر داشته باشن. ولی جالبه که سنگین ترین میمونها (بهتره بگیم نخستی ها) یعنی گوریل و اورانگوتان که سیستم چند زنی دارن و بیضه هاشون حدوداً 30 گرمه ولی نوعی شانپانزه که سیستم هرج و مرج و چند شوهری داره وزن بیضه 120 گرمه. تو این گونه نر باید اسپرم و خروجی بیشتری تولید کنه که با نرهای دیگه رقابت کنه.