PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقد زرتشت و زرتشتیان



2567
03-28-2011, 02:57 PM
به نظر من باید در کنار نقد اسلام زررتشت و زرتشتیان رو هم نقد کنیم.
زیرا این روزها گروهی به اسم ملی گرای و وطن پرستی دارند دین اجدادی
ایرانیان رو زنده می کنند. به همین خاطر این گفتمان را اغاز کردم که زرتشت
و زرتشتیان را نقد کنیم تا فردا روزی که از اسلام رها شدیم در دست پدر بزرگ
او(زرتشتیان)گرفتار نشویم
بهتر است به گوشه ای از خرافات زرتشی که به نظر من یکی از دلایل اصلی
که ما از اعراب شکست خوردیم همین خرافاتی بود که بوسیله مغ ها(اخوند های امروزی)
به مردم ما تحمیل شد.

اگر زنی بچه اش مرده بدنیا بیاد ببینید این زرتشتیان چه بلای بسرش می اوردند
اهوره مزدا پاسخ می دهد:
باید سه یا شش یا نه جام "گمیز"(شاش گاو)آمیخته با خاکستر بیاشامد تا گور درون زهدان وی شسته شود
اوستا گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه ص715

دوستان مواردی دیگر هم است که در روزهای اینده
بدانها اشاره خواهم کرد و نیازمند کمک عزیزان نیز هستم
پاینده ایران

Mehrbod
03-28-2011, 03:56 PM
بایستی نگاه کرد که سرچشمه این خرافات از کجا می‌آید تا ارزش و اعتبار آن روشن باشد.

برای نمونه در اسلام ما می‌دانیم که سرچشمه مهادین و اصلی برای احکام و اصول قرآن می‌باشد، در زرتشت نیز
اگر ریفرنس شما گاثاها از اوستا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%A7%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7) یا سرچشمه معتبر دیگری باشد، آنگاه این نقد‌ها پذیرفتنی خواهند بود، اما اگر از اینکه یک شماری
یک جایی فلان چیز را از زبان زرتشت گفته‌اند و یا یک نویسنده اسلامگرایی فلان چیز را نوشته می‌آیند، خوب منطقا ارزشی نخواهند داشت.


هر آینه تا آنجایی که خود من گاثاها را خوانده‌ام، هرگز چنین احکام نابخردانه و خرفت‌واری ندیده‌ام و
بلکه بوارونه، در آن زرتشت پیروان خود را همواره به نیکی و نیک‌سرشت بودن در زندگی فراخوانده است.

sonic
03-28-2011, 04:21 PM
خیلی جالبه جریانات ضد ایرانی وارد معرکه شدند ومتاسفانه!
ازجناب مهربد گله نیست ولی از ان دوستی که زمانی به ملیگرا بودن و... شهره بود واسلامگرایان چپ وراست به خاطرعقایدش به وی حمله میکردند باید پرسید دلیل این سپاس چه بود؟


به نظر من باید در کنار نقد اسلام زررتشت و زرتشتیان رو هم نقد کنیم.
مقایسه آیین زرتشت واسلام کاردرستی نیست زرتشت هیچ وقت برای ترویج دینش به شمشیر متوسل نشد رمز پیروزی دین زرتشت در سه اصل بود گفتار نیک.کردار نیک.پندارنیک

زیرا این روزها گروهی به اسم ملی گرای و وطن پرستی دارند دین اجدادی ایرانیان رو زنده می کنند. به همین خاطر این گفتمان را اغاز کردم که زرتشت و زرتشتیان را نقد کنیم تا فردا روزی که از اسلام رها شدیم در دست پدر بزرگ او(زرتشتیان)گرفتار نشویم

بسیار خوشحالم که شمااز همین الان از آگاه شدن جوانان این مرز وبوم از آیین نیاکان وفرهنگ غنی شان به وحشت افتاده اید وسعی میکنید به نوعی جلوی این پیشرفت را بگیرید شمااگر ایرانی بودید هیچ وقت نباید این جستاررا ایجاد میکردید از قدیم الایام میگفتندکارد دسته خودرانمیبرد ولی امروز این اتفاق افتاده تا به کی باید ببینیم مردم این سرزمین بر ضد ارزش های خود عمل میکنند دوستان دست از دشمنی با ارزشهای خویش بردارید گول امثال پورپیرار ها وآرش بیخداها و این افراد بی بهره از علم ودانش را نخورید اینها دشمنان کشورماهستند که بعضی مواقع هم ژست ناسیونالیست ها رابه خودمیگیرند ولی در حقیقت بویی ازایرانیت نبرده اند برای ما بهترین گزینه بیداری آیین کهن زرتشت است وبس!هرکس غیراین گفت بی شک در گم راهی به سر میبرد.

Mehrbod
03-28-2011, 04:39 PM
خیلی جالبه جریانات ضد ایرانی وارد معرکه شدند ومتاسفانه!
ازجناب مهربد گله نیست ولی از ان دوستی که زمانی به ملیگرا بودن و... شهره بود واسلامگرایان چپ وراست به خاطرعقایدش به وی حمله میکردند باید پرسید دلیل این سپاس چه /بود؟


آن دوستمان این چند ماهی که "هوادار دموکراسی" اینجا نیستند
وظیفه ایشان را به عهده گرفته و زیر همه پیک‌ها سپاسگزاری می‌زنند، سخت نگیرید :4:




مقایسه آیین زرتشت واسلام کاردرستی نیست زرتشت هیچ وقت برای ترویج دینش به شمشیر متوسل نشد رمز پیروزی دین زرتشت در سه اصل بود گفتار نیک.کردار نیک.پندارنیک


:53:

من با اینکه خودم را زرتشتی نمی‌دانم، ولی این سه اصل بسیار ساده و زیبا، برای من همه اخلاقیات را در خود کوتاه می‌کنند.





بسیار خوشحالم که شمااز همین الان از آگاه شدن جوانان این مرز وبوم از آیین نیاکان وفرهنگ غنی شان به وحشت افتاده اید وسعی میکنید به نوعی جلوی این پیشرفت را بگیرید شمااگر ایرانی بودید هیچ وقت نباید این جستاررا ایجاد میکردید از قدیم الایام میگفتندکارد دسته خودرانمیبرد ولی امروز این اتفاق افتاده تا به کی باید ببینیم مردم این سرزمین بر ضد ارزش های خود عمل میکنند دوستان دست از دشمنی با ارزشهای خویش بردارید گول امثال پورپیرار ها وآرش بیخداها و این افراد بی بهره از علم ودانش را نخورید اینها دشمنان کشورماهستند که بعضی مواقع هم ژست ناسیونالیست ها رابه خودمیگیرند ولی در حقیقت بویی ازایرانیت نبرده اند برای ما بهترین گزینه بیداری آیین کهن زرتشت است وبس!هرکس غیراین گفت بی شک در گم راهی به سر میبرد.

در یک همانندی ساده و منطقی، بدون هیچ شک و گمانی زرتشت هزاران
هزار بار بهتر و خردمندانه‌تر از اسلام است و هر کس پر پاد این بگوید، دروغ گفته است.

Russell
03-28-2011, 07:11 PM
من با اینکه خودم را زرتشتی نمی‌دانم، ولی این سه اصل بسیار ساده و زیبا، برای من همه اخلاقیات را در خود کوتاه می‌کنند.
مهربد جان دعوت به نیکی و دوری از بدی و شر با تقسیم بندی اعمال انسان به رفتار گفتار و پندار چیز جدیدی نمیگه که بخواد دستور اخلاقی باشه،البته تشویق به نیکی آنهم بعنوان شعار بسیار پسندیده ست.
در این مورد مثلاً قانون طلایی کنفسیوس که با دیگران کاری نکن که دوست نداری با تو بکنند بسیار کاربردی تر هست.

sonixax
03-28-2011, 09:58 PM
خیلی جالبه جریانات ضد ایرانی وارد معرکه شدند ومتاسفانه! ازجناب مهربد گله نیست ولی از ان دوستی که زمانی به ملیگرا بودن و... شهره بود واسلامگرایان چپ وراست به خاطرعقایدش به وی حمله میکردند باید پرسید دلیل این سپاس چه بود؟


بسیار خوشحالم که شمااز همین الان از آگاه شدن جوانان این مرز وبوم از آیین نیاکان وفرهنگ غنی شان به وحشت افتاده اید وسعی میکنید به نوعی جلوی این پیشرفت را بگیرید شمااگر ایرانی بودید هیچ وقت نباید این جستاررا ایجاد میکردید از قدیم الایام میگفتندکارد دسته خودرانمیبرد ولی امروز این اتفاق افتاده تا به کی باید ببینیم مردم این سرزمین بر ضد ارزش های خود عمل میکنند دوستان دست از دشمنی با ارزشهای خویش بردارید گول امثال پورپیرار ها وآرش بیخداها و این افراد بی بهره از علم ودانش را نخورید اینها دشمنان کشورماهستند که بعضی مواقع هم ژست ناسیونالیست ها رابه خودمیگیرند ولی در حقیقت بویی ازایرانیت نبرده اند برای ما بهترین گزینه بیداری آیین کهن زرتشت است وبس!هرکس غیراین گفت بی شک در گم راهی به سر میبرد.


وقتی میگوییم ما منتقد دین هستیم ، منظورمان مفهوم و فلسفه ی وجودی و ماهیت دین است نه یک روش و منش و مذهب و ... با اسمی خاص !

ما یک دین داریم به اسم دین زرتشت ، و یک شخصیت تاریخی داریم به نام زرتشت . زرتشت هرگز خودش رو پیامبر معرفی نکرده پس دینی هم نداره - آنچه که بعدها مُغ ها به نام دین به خورد مردم داده اند خودش یک بی ارزشی تمام عیار است و برای شخصی مثل من هیچ ارزشی ندارد و نقد به آن را واجب هم میدانم .

کسی که به دینی باور دارد یعنی به خدا باور دارد ، از آنجایی که فردی مثل من به خدا باور ندارد پس نمیتواند ارزشی برای ادیان قایل باشد حتا از جنس ایرانیش .

و اگر شما خدا را باور دارید بگذارید یک داستانی را برایتان تعریف کنم :

پدری در بستر مرگ بود و سه فرزند داشت ، وی تصمیم گرفت انگشتری که بسیار گرانبها بود را به محبوب ترین فرزندش بدهد ولی وقتی که بررسی کرد متوجه شد که هر سه فرزندش را به یک اندازه دوست دارد پس انگشتر اصلی را نابود کرد و 3 تا بدلی از آن انگشتر را به فرزندانش داد .

در این داستان :

پدر = خدا
فرزندان = انسان
انگشتر = دین

نتیجه گیری پای شما .

sonic
03-28-2011, 10:17 PM
میلاد گرامی

که زرتشت و زرتشتیان را نقد کنیم
میبینی که هدف استارتر کوبیدن زرتشت است وبعد کوبیدن آیین او اندکی ملاحظه بفرما!

sonixax
03-28-2011, 10:59 PM
میلاد گرامی

میبینی که هدف استارتر کوبیدن زرتشت است وبعد کوبیدن آیین او اندکی ملاحظه بفرما!

منظور از زرتشت دین زرتشت و منظور از زرتشتیان پیروان آن دین است .

مثل اینکه بگوییم اسلام و مسلمین را نقد کنیم - تصادفن نام زرتشت با دینی که منصوب به اوست یکی شده !

Mehrbod
03-28-2011, 11:08 PM
مهربد جان دعوت به نیکی و دوری از بدی و شر با تقسیم بندی اعمال انسان به رفتار گفتار و پندار چیز جدیدی نمیگه که بخواد دستور اخلاقی باشه،البته تشویق به نیکی آنهم بعنوان شعار بسیار پسندیده ست.
در این مورد مثلاً قانون طلایی کنفسیوس که با دیگران کاری نکن که دوست نداری با تو بکنند بسیار کاربردی تر هست.


درود، البته من با قانون طلایی کنفسیوس که گفتید مشکل
چندانی ندارم، ولی خوب چندجایی هم درست کار نمی‌کند، برای نمونه:


من دوست ندارم دیگران به من کمک کنند، ولی آیا من هم نباید به دیگران کمک کنم؟
من دوست ندارم در زندگی به کسی وابسته باشم، آیا کسی هم نباید به من وابسته باشد (بچه‌هایم برای نمونه)؟



اما این سه بندِ «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» (که پشت سر یکدیگر هم می‌آیند) از آنجاییکه بسیار باز
و جهان‌شمول هستند و به چیز ویژه‌ای اشاره نمی‌کنند، برای من با دیدگاه خردگرایی بسیار بیشتر هم‌خوانی دارند.

در دیدگاه خردگرایی می‌دانیم که همه چیز نسبی است و هیچ قانون ویژه‌ای در همه زمان‌ها و شرایط درست نخواهد بود،
از همین‌رو اگر بدانیم در هر موقعیتی نیک چیست و شر کدام است، آنگاه می‌توانیم با برگزیدن راه نیک در زندگی به رستگاری برسیم.

Russell
03-29-2011, 10:22 AM
درود، البته من با قانون طلایی کنفسیوس که گفتید مشکل
چندانی ندارم، ولی خوب چندجایی هم درست کار نمی‌کند، برای نمونه:


من دوست ندارم دیگران به من کمک کنند، ولی آیا من هم نباید به دیگران کمک کنم؟
من دوست ندارم در زندگی به کسی وابسته باشم، آیا کسی هم نباید به من وابسته باشد (بچه‌هایم برای نمونه)؟



اما این سه بندِ «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» (که پشت سر یکدیگر هم می‌آیند) از آنجاییکه بسیار باز
و جهان‌شمول هستند و به چیز ویژه‌ای اشاره نمی‌کنند، برای من با دیدگاه خردگرایی بسیار بیشتر هم‌خوانی دارند.

در دیدگاه خردگرایی می‌دانیم که همه چیز نسبی است و هیچ قانون ویژه‌ای در همه زمان‌ها و شرایط درست نخواهد بود،
از همین‌رو اگر بدانیم در هر موقعیتی نیک چیست و شر کدام است، آنگاه می‌توانیم با برگزیدن راه نیک در زندگی به رستگاری برسیم.

من هم نمیگم که صد در صد این قانون اخلاقی هست،ولی معیار خیلی خوبی بوده و هست برای انسانها و اخلاق انسانی که نتیجه فرگشت اوست را تا حدودی بیان میکند.
مشکل شعار زرتشت دقیقاً همین است که به چیز خاصی اشاره نمیکند.من نمیدانم چطور قرار است این قانون به تنهایی کمکی به اخلاقی تر شدن جامعه کند،بر عکس قانون طلایی برای مثال.

2567
03-29-2011, 04:42 PM
با درود
خرده های که دوستان بر من گرفته اند را بر دیده گذاشت و با جان و دل می پذیرم
نخست با یاد بگویم که به علت بی دقتی بنده به جای نوشتن نو زرتشتیان، زرتشت
را نوشتم از همه دوستان پوزش می خواهم واز مدیریت خواهشمندم که تصحیح بفرمایند
زیرا که مقصود من کسانی بوده که با بزرگ کردن زرتشت قصد خراب کردن شخصیت او را دارند

جناب سونیک
من از آگاه شدن جوانان ایران از ایین گذشته وحشت نکرده ام،
بلکه به بیراه کشیدن این اگاهی بسیار می ترسم من بر ضد
ارزش ها عمل نکردم بلکه گروهی را به نقد کشیده ام
بر خلاف نظر شما به نظر من بهترین گزین برای بیداری ایرانیان
خردورزیست.
کاری که شما انجام می دهید همین کاری است که جمهوری
اسلامی میکند و اجازه نقد ارزشهای اسلامی را نمی دهد
شما قصد بت ساختن از زرتشت دارید در حالی که بر پایه
اموزه های این ایرانی چنین چیزی نیست امثال شما
فرادی روزی که ایران از این بلای خانمان سوز رهای یابد
به اسم ارزش های ایرانی بنیان ایرانیان را از جا می کنید
و با ساختن بارگاه ملکوتی برا بزرگان ایران بت کده ای جدید
بنا می کنید و کسی هم نمی تواند انها را نقد کند چرا چون
این ها ارزش های ایرانی هستند همان گونه که در روزگار
ساسانیان پس از نفوذ مغ های زرتشتی ملت ایران را به
اسم ارزش های ایرانی به بدبختی کشاندند.
ان مغ ها "کارد" بودند و ملت ایران دسته پس کارد هم دسته خود را می برد.
شما ملی گرا نیستید بلکه یک فرد متعصب هستید که خود را ملی گرا می داند

sonic
03-29-2011, 06:33 PM
من از آگاه شدن جوانان ایران از ایین گذشته وحشت نکرده ام،

پس علت نگرانی شما از گسترش آیین زرتشت چیست؟

بلکه به بیراه کشیدن این اگاهی بسیار می ترسم من بر ضد ارزش ها عمل نکردم بلکه گروهی را به نقد کشیده ام بر خلاف نظر شما به نظر من بهترین گزین برای بیداری ایرانیان خردورزیست.

دین زرتشت بر پایه خردورزی استواراست از لحاظ فلسفی فرقی بین آیین زرتشت ومکاتب خردگرا نیست بلکه اکثر مکاتب خرد گرایانه غربی اندیشه های خود را از زرتشت وام گرفته اند والبته مقداری هم از آینن میترا!

کاری که شما انجام می دهید همین کاری است که جمهوری اسلامی میکند و اجازه نقد ارزشهای اسلامی را نمی دهد

نه دوست گرامی من جلودار نقد زرتشت نیستم چون برای زرتشت ارزش تقدس قائل نه بوده ونیستم ولی امثال شما برای ژست روشن فکری گرفتن میخواهیدارزش های پاک زرتشت رابا ارزش های اسلامی یکی بدانید وقتی اکثر فلاسفه دنیادر مورد زرتشت نوشته ومینویسند واز وی تجلیل میکنند آیا انصاف است شما باارزشهای اسلامی یکی بدانیدش!

ما قصد بت ساختن از زرتشت دارید در حالی که بر پایه اموزه های این ایرانی چنین چیزی نیست امثال شما فرادی روزی که ایران از این بلای خانمان سوز رهای یابد به اسم ارزش های ایرانی بنیان ایرانیان را از جا می کنید

تنها راه نجات ایرانیان همان سه اصل زرتشت است دلیل عقب ماندگی فعلی ایرانیان هم دور شدناز این سه اصل است البتهکه باید مقام زرتشت به عنوان روشنفکترین ودانشمند ترین وبزرگ ترین شخصیت دنیا شناسانده شود ولی این به معنای بت سازی از وی نیست ایا هندیان زمانی که برای گاندی ارزش بسیار زیاد قائل میشوند از وی بت ساخته نه اصلا اینچنین نیست!

و با ساختن بارگاه ملکوتی برا بزرگان ایران بت کده ای جدید بنا می کنید و کسی هم نمی تواند انها را نقد کند چرا چون این ها ارزش های ایرانی هستند

شما نقد نکردید بزرگوار شما شمشیر از رو بستید ودر همان پیک آغازین با آیین زرتشت وزرتشتیان اعلامجنگ کردید شما که اینقدرروشنفکر ودلسوز مردم هستید چرا به مسیحیت نمیتازید شمار کسانی که مسیحی میشوند چندبرابر زرتشتی شده هاست نمیدانم چرا امثال میلادومهربد بهاین گونه قضایا توجه نمیکنند اگر مسیحیت رادوستندارید بکوبید چرابهاییت رانمیکوبید چرادشمنی با دین ملی وکهن ایران

همان گونه که در روزگار ساسانیان پس از نفوذ مغ های زرتشتی ملت ایران را به اسم ارزش های ایرانی به بدبختی کشاندند.

در زمان ساسانی ایران یک کشور پیشرفته وثروتمند بود ومردمانش در رفاهکی انهارا بدبخت کرد جز آن فریب خوردگان عیسوی شده کهبه نوکری رم پرداختند درهمین تیسفون پایتخت ساسانیان عیسویان وفادار به ایران بیشترین آزادی دینی را داشتند.
مسیحیت رانقد کنیم چون خطرمسیحیت برسایه ایران سنگینی میکند نگذاریم یک دین سامی برود ویک دین سامی دیگر جانشینش شود!
فقط برای گسترش آیینملی بکوشیم.

sonixax
03-29-2011, 07:47 PM
نمیدانم چرا امثال میلاد و مهربد به این گونه قضایا توجه نمیکنند اگر مسیحیت رادوست ندارید بکوبید چرابهاییت رانمیکوبید چرادشمنی با دین ملی وکهن ایران

شما که میگویید در گفتگو بوده اید ، پس باید به خاطر بیاورید جر و بحث من با جوینده گرامی را بر سر مسیحیت ؟!
و آنچه که بر مسیحیت وارد است خود به خود بر یهودیت هم وارد است چرا که نیمی از مسیحیت را یهودیت تشکیل میدهد ، کتاب مقدس بی کم و کاستی متشکل از انجیل و تورات است .
سایر ادیان هم که یا در ایران اصلن نیستند و یا اگر هستند اصلن توان ابرازوجود ندارند ، مثل بهاییت و مطمئن باشید اگر روزگاری بهاییت هم مثل اسلام و سایر ادیان در ایران همه گیر شود به آن هم خواهیم پرداخت .
کسرا یهودی است و خیلی هم در مورد دینش و اسرائیل متعصب ولی هرگز نیومده بگه چرا شما دارید یهودیت رو نقد میکنید و یا شمشیر رو از رو بستید ! چرا که به این درک رسیده که اگر یهودیت و یا اسرائیل برای وی مقدس است برای دیگری نیست همان طور که عقاید یک مسلمان یا بودایی برای کسرا مقدس نیست . من اسم این رو مذارم پختگی و اسم برخورد شما رو میذارم کم تجربگی و خامی .

sonic
03-29-2011, 08:04 PM
جر و بحث من با جوینده گرامی را بر سر مسیحیت ؟!

میلاد عزیز نظریاتی که شما درباره مسیحیت میدهید باعث تغییر در عقاید مسیحیان نمیشود چون شما علم وشناخت کافی درباره مسیحیت ندارید.


شما که میگویید در گفتگو بوده اید ، پس باید به خاطر بیاورید جر و بحث من

تنها چیزهایی را که من به یاد می آورم یک سونیکزاز ناسیونالیستت دو آتیشه بود که متاسفانهدر دفترچه از آن خبری نیست.


سایر ادیان هم که یا در ایران اصلن نیستند و یا اگر هستند اصلن توان ابرازوجود ندارند ، مثل بهاییت و مطمئن باشید اگر روزگاری بهاییت هم مثل اسلام و سایر ادیان در ایران همه گیر شود به آن هم خواهیم پرداخت .

پس دشمنی بر سر همه گیر شدن آیین زرتشت است اشاره کرده ام دین زرتشت دویمن دین پرطرفدار مسلمین از دین برگشته است ومسیحیت اولی!

کسرا یهودی است و خیلی هم در مورد دینش و اسرائیل متعصب ولی هرگز نیومده بگه چرا شما دارید یهودیت رو نقد میکنید و یا شمشیر رو از رو بستید !

انگار ماجرای قهر اینجناب وجوینده رافراموش کرده ایداگه فراموش کرده اید لینک بگذارم جناب کسرا یک سامی هستند وسامی ها میانه ای با آزادی سایر پیروان ادیان ندارند این رو از خودم نمیگم تاریخ ثابت کرده جنایات یهودیان درتشکیل اسراییل را ببینید خود متوجه میشوید آن دسته از یهودیان کمی متمدن آنهایی هستند که درجوار کوروش وداریوش کسب علم وفضیلت کرده اند نه اینکه خودشان ذاتا متمدن باشند!

من اسم این رو مذارم پختگی و اسم برخورد شما رو میذارم کم تجربگی و خامی .

خدارو شکر جناب کسرا پخته شدند امیدوارم در حد پختگی بمانند :71:من ادعای تجربه و... ندارم میبینید اگه هر کسی جای من بود اختلافات بر سر همان انجمن باعث میشد دفترچه را ترک کند اما من به استعفا از تیم مدیریتی بسنده کردم چون میدانم فعالیت من در اینجا به سود ایران وایرانی میباشد بس با این حساب خام بودم را ترجیح میدم بر پختگی که بخاطرعدم تحمل شنیدن صدای مخالف مجبور به فرار وقهر ازسایت باشم.

sonixax
03-29-2011, 08:36 PM
میلاد عزیز نظریاتی که شما درباره مسیحیت میدهید باعث تغییر در عقاید مسیحیان نمیشود چون شما علم وشناخت کافی درباره مسیحیت ندارید.

خوب شما در این مورد که من شناخت دارم یا نه ، نه صلاحیت دارید که نظر بدید و نه اطلاع !


تنها چیزهایی را که من به یاد می آورم یک سونیکزاز ناسیونالیستت دو آتیشه بود که متاسفانهدر دفترچه از آن خبری نیست.

آدمها عوض میشوند ، من به این نتیجه رسیده ام که ناسیونالیست و دو آتشه بودن چیز خوبی نیست و باعث ایجاد نوعی تعصب کور در انسانها میشود .


پس دشمنی بر سر همه گیر شدن آیین زرتشت است اشاره کرده ام دین زرتشت دویمن دین پرطرفدار مسلمین از دین برگشته است ومسیحیت اولی!

دلیل پر طرفدار بودن دین مسیحیت در بین ایرانیانی که از اسلام برگشته اند ، فقط و فقط گرفتن اقامت و یا پناهندگی از کشور های خارجیست - طرف میاد مسیحی میشه دستهاشو باز میکنه میگه عیسی خداست ! بعد همون آدم سفره ابوالفضل هم پهن میکنه :71:


انگار ماجرای قهر اینجناب وجوینده رافراموش کرده ایداگه فراموش کرده اید لینک بگذارم جناب کسرا یک سامی هستند وسامی ها میانه ای با آزادی سایر پیروان ادیان ندارند این رو از خودم نمیگم تاریخ ثابت کرده جنایات یهودیان درتشکیل اسراییل را ببینید خود متوجه میشوید آن دسته از یهودیان کمی متمدن آنهایی هستند که درجوار کوروش وداریوش کسب علم وفضیلت کرده اند نه اینکه خودشان ذاتا متمدن باشند!

من جنایتی از طرف یهودیان نمیبینم ، ولی از طرف ارتش اسرائیل چرا و اینکه بگوییم چون ارتش اسرائیل را سربازان یهودی تشکیل داده پس همه یهودیان جنایتکارند کار بسیار اشتباهی است - ارتشی که حتا با خود یهودیان هم رفتار جنایتکارانه داشته چه برسد به فلسطینی هایی که اگر ولشان کنیم نه تنها یهودیان بلکه تک تک مردم کره زمین را زنده زنده میخورند :


http://www.youtube.com/watch?v=B8goaeVJNxQ
http://www.youtube.com/watch?v=kv5VGXl0In8


این فیلم رو کسرا به من معرفی کرد و پیشنهاد کرد که ببینم ، پیشنهاد میکنم شما هم ببینید تا اتهام جنایتکار بودن را اینچنین برای همه کس حراج نکنید .




خدارو شکر جناب کسرا پخته شدند امیدوارم در حد پختگی بمانند من ادعای تجربه و... ندارم میبینید اگه هر کسی جای من بود اختلافات بر سر همان انجمن باعث میشد دفترچه را ترک کند اما من به استعفا از تیم مدیریتی بسنده کردم چون میدانم فعالیت من در اینجا به سود ایران وایرانی میباشد بس با این حساب خام بودم را ترجیح میدم بر پختگی که بخاطرعدم تحمل شنیدن صدای مخالف مجبور به فرار وقهر ازسایت باشم.

اینکه جناب کسرا اینجا را ترک کردند تنها و تنها بر سر یک سوء تفاهم بود که فکر میکردند دوستان در اینجا در حال دفاع از تیوری نازیسم هستند و وقتی که متوجه شدند این چنین نیست باز گشتند .

زمانی که پست های انجمن مخفی همگانی شود خودتان خواهید دید که کسرا خودش پیشنهاد انتقاد به یهودیت را داده است و اعلام کرده با آن نه مشکل و نه مخالفتی دارد .

Theodor Herzl
03-29-2011, 09:15 PM
جناب کسرا یک سامی هستند وسامی ها میانه ای با آزادی سایر پیروان ادیان ندارند این رو از خودم نمیگم تاریخ ثابت کرده جنایات یهودیان درتشکیل اسراییل را ببینید خود متوجه میشوید آن دسته از یهودیان کمی متمدن آنهایی هستند که درجوار کوروش وداریوش کسب علم وفضیلت کرده اند نه اینکه خودشان ذاتا متمدن باشند!
شما که وبلاگ زده بودی در گفتگو به همه فحش میدادی و بسیجی‌ ۲ آتیشه بودی ، چی‌ شده حالا ناسیونالیست شدی؟ یا از روی مریضی بود یا اینکه الان رنگ عوض کردی ، یه نقشه چیزی داری ، شما هم خیلی‌ از جنایت اسرائیل بدتان می‌‌آید ، بیضه دارید تشریف بیاورید غزه مبارزه کنید ، هارت و پورت زیادی هم نکنید دیگه

---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:15 pm ---------- ارسال قبلی در 09:12 pm ----------


اینکه بگوییم چون ارتش اسرائیل را سربازان یهودی تشکیل داده

این سخن اشتباه است ، دروزی‌های عرب که مسلمان نیستند ، در ارتش اسرائیل خدمت میکنند ، بسیاری از عرب‌های مسلمان و مسیحی‌ نیز در ارتش اسرائیل خدمت میکنند ، سربازی برای یهودیان و دروزی‌ها اجباری هست ، ولی‌ برای مسلمانان و مسیحیان اختیاری ، پس همهٔ ارتش اسرائیل یهودی نیستند

sonixax
03-29-2011, 09:33 PM
این سخن اشتباه است ، دروزی‌های عرب که مسلمان نیستند ، در ارتش اسرائیل خدمت میکنند ، بسیاری از عرب‌های مسلمان و مسیحی‌ نیز در ارتش اسرائیل خدمت میکنند ، سربازی برای یهودیان و دروزی‌ها اجباری هست ، ولی‌ برای مسلمانان و مسیحیان اختیاری ، پس همهٔ ارتش اسرائیل یهودی نیستند


پس اون قسمت سخنم رو تصحیح میکنم :

چون توی ارتش اسرائیل سرباز یهودی هم هست .

sonic
03-29-2011, 10:39 PM
چی‌ شده حالا ناسیونالیست شدی؟

من تا یادم میاد ناسیونالیست بودم ومربوط به امروز نمیشود وبه هیچ کسی هم فحش نداده ام.


؟ یا از روی مریضی بود یا اینکه الان رنگ عوض کردی ، یه نقشه چیزی داری ، شما هم خیلی‌ از جنایت اسرائیل بدتان می‌‌آید ، بیضه دارید تشریف بیاورید غزه مبارزه کنید ، هارت و پورت زیادی هم نکنید دیگه

متاسفانه تربیت شما درهمین حد است از شما انتظاری جز زدن انگ بسیجی بودن به میهن پرستان را نداشتم نقشه ای هم جز پیشرفت ایران ندارم البته حق میدم تئوری توطئه برای شماتداعی بشه وهمه رو فکر کنید بسیجی وپاسدار و.. هستند.

Theodor Herzl
03-29-2011, 10:44 PM
من تا یادم میاد ناسیونالیست بودم ومربوط به امروز نمیشود وبه هیچ کسی هم فحش نداده ام.



متاسفانه تربیت شما درهمین حد است از شما انتظاری جز زدن انگ بسیجی بودن به میهن پرستان را نداشتم نقشه ای هم جز پیشرفت ایران ندارم البته حق میدم تئوری توطئه برای شماتداعی بشه وهمه رو فکر کنید بسیجی وپاسدار و.. هستند.

همه که یادشونه شما چه بسیجی‌ بودید ، دیگه این فیلم‌ها رو برای ما بازی نکنید. البته من که کاری به کار شما ندارم ، مثل گفتگو اینجا هم چرندیات بنویسید باعث شادی و تفریح کاربران فراهم شود. شما مگه نمیگی تو گفتگو بودی؟ خوب چرا می‌ترسی‌ بگی‌ چه نامی‌ داشتی؟ چون همه از تو بدشون میومد و آخر هم با اردنگی انداختنت بیرون.

Mehrbod
03-29-2011, 11:32 PM
من هم نمیگم که صد در صد این قانون اخلاقی هست،ولی معیار خیلی خوبی بوده و هست برای انسانها و اخلاق انسانی که نتیجه فرگشت اوست را تا حدودی بیان میکند.
مشکل شعار زرتشت دقیقاً همین است که به چیز خاصی اشاره نمیکند.من نمیدانم چطور قرار است این قانون به تنهایی کمکی به اخلاقی تر شدن جامعه کند،بر عکس قانون طلایی برای مثال.


شاید حق با شما باشد و به تنهایی کمک نکند.

ولی در ایران امروز ارزش‌های دیگری هم داریم، مانند کلاه‌بردار بودن، دزد بودن، دورو بودن (تقیه کردن)،
فریب دادن و .. که همگی به گونه‌ای ضمنی به تیز‌هوشی و باهوش بودن فرد تفسیر می‌شوند و بسیار فراگیر هستند.

این با ارزش‌هایی که ما در آیین‌مان داشته‌ایم، مانند خردگرایی و دانش‌دوستی به جای دودره‌بازی و
کلاه‌گذاری، نیک‌سرشتی و راستگویی به جای دوچهرگی و دروغ‌پردازی و ... به هیچ روی همخوانی ندارند.

هر آینه، اخلاقیات زرتشتی‌گری در آن سه بند برای من کوتاه می‌شوند، ولی خود آن بسیار ژرف‌تر و گسترده‌تر است.

برای نمونه، رویکرد زرتشتی‌گری در برابر ایمان کور یا خردگرایی بدینگونه است:



زرتشتی گری همان اندازه که از ناآگاهی و ايمان کور دوری می
جويد از فرنودگری ابزارمندانه و استراتژيک نيز پرهيز می کند
و نه تنها خردگرايانه است که برپايه ی گفتگو و داد و ستد
انديشه ها يا ديالوگ بنا شده است. بدين چم که آن، بر روی
خردی نيک بنا شده است که تنها برای به چيرگی درآوردن نبوده
و زندگی را رد نمی کند بلکه فرنودی دارد که پايه اش بر هم
فهمی و همگان فهمی و خشنودی همه ی کسانی است که آنرا به کار
می بندند. اين رفاهِ همگانی است که سنجه ی (معيار) خرد است و
نه کاميابی. بنابراين، بر اساس فرزان زرتشتی، آن رفتار و
منشی که بر پايه ی فريب و به بازی گرفتن ديگران بنا شده باشد
نمی‌تواند خردمندانه باشد حتا اگر به کام رسان باشد.



جهان بينی زرتشتی می آموزاند که زورگويی و زورشنوی و ايمان
کور، دشمن خردنيک هستند. پس در يسنای 30 بند 2 به ما گفته می‌شود
که نخست بشنويم و سپس ميان نيک و بد برای خود برگزينيم.

همانگونه که آمد، سنجه ی شناخت و تميز خرد (نيک)، کاميابی و
کارايی نيست و خرد نبايد تا رده ی يک ابزار پايين بيايد
بلکه بايد برای شناخت و فهميدن بکار آيد. يک داو (ادعا)
زمانی پشتوانه دارد و ارزش می يابد که تمامی کسانی که در آن
درگير هستند بتوانند و بخواهند که برای استوار گرداندن (ثابت
کردن) آن شرکت کنند. برای نمونه يک کنش، تنها زمانی دادگرانه
است که هماهنگ باشد با آن هنجارهای (نُرم های) رفتاری که از
سوی کسانی که در پيوند با آن هستند آزادانه و آگاهانه
برگزيده شده است. پس يک کنش زمانی خردمندانه است که نه تنها
شادی افزاست و زيستگاه را نگاهبانی می کند بلکه آزادی را
نيز پاسدار است. اين در يسنای 31 بند 11 گفتگو شده است که در
آنجا پايه ی گزينش هر کس را خواست آزادانه ی او ميداند.

بنابراين، خردگرايی تنها بنمايه ی اين جهان بينی نيست، که
بايد از بهره برداری ابزاری و استراتژيک دور نگاهداشته شود و
در پی رستگاری باشد. تعريف آزادی نيز بسيار يکتاست که چنين
تعريفی هم در گاتها شده است و هم در اوستای پسين تر. در
نوشتاری که شايد از سده ی ﻧﻬم به جا مانده است (شکند گمانيک
ويچار= سخنان گمان شکن) گفته می شود که هتا (حتا) اهورامزدا
نيز آزاد نيست که کار ناشدنی انجام دهد. پس آزادی نمی تواند
بيرون از مرزهای فرنود برود. آزادی به آرش (مفهوم) بهره بردن
و بهره کشی از خود، ديگران و/يا زيستگاه نيست. آن يگانی که
چنين کند آزاد نيست بلکه سرشت بد آن است که ناگزيرش می
سازد. بنابراين برخورد بهره کشانه از جهان از روی آزادی
نبوده و يک کنش ناگزير (اجباری) است. اينگونه بهره کشی،
ويرانسازی و غارت جهان و هر آنچه در آن است با درک زرتشتی
از آزادی يکسان نيست. وارون بيشتر دين های خدامرکز، برداشت
دين زرتشتی از آزادی، حتا آزادی خداوند، با زورِ بی مرز در
پيوند نيست بلکه آزادی، پيامد بازتاب و سنجش خردمندانه بوده
و از ديد سرشتی و گوهری با همه - توانا بودن همسان نيست. آن
کنشی آزاد است که ناگزير نبوده و وارون خواست خردمندانه انسان نباشد.

sonic
03-30-2011, 05:41 AM
همه که یادشونه شما چه بسیجی‌ بودید ، دیگه این فیلم‌ها رو برای ما بازی نکنید. البته من که کاری به کار شما ندارم ، مثل گفتگو اینجا هم چرندیات بنویسید باعث شادی و تفریح کاربران فراهم شود. شما مگه نمیگی تو گفتگو بودی؟ خوب چرا می‌ترسی‌ بگی‌ چه نامی‌ داشتی؟ چون همه از تو بدشون میومد و آخر هم با اردنگی انداختنت بیرون.

خب شمادرتوهم بمانیدبله من با آرش بیخدادرگیری داشتم ولی با بقیه کاربران صمیمی بودم و اتفاقا خیلی قبل ترازاینکه شما آنجا باشید برای ترویج خردگرایی تلاش میکردم حالا مهم نیست هرجور مایلی فکر کن:71:

Theodor Herzl
03-30-2011, 03:08 PM
ش بیخدادرگیری داشتم ولی با بقیه کاربران صمیمی بودم

اصلا شما کی‌ هستید که با آرش اختلاف داشتید یا نداشتید ، مثل این هست که ممد آقا بقال بگه من با نوام چامسکی سر این قضیه اختلاف داشتم! خوشبختانه اکثریت کاربران هستند و همه یادشان هست منصور چه موجود کثیف و زبونی بود.

Mehrbod
03-30-2011, 03:24 PM
اصلا شما کی‌ هستید که با آرش اختلاف داشتید یا نداشتید ، مثل این هست که ممد آقا بقال بگه من با نوام چامسکی سر این قضیه اختلاف داشتم! خوشبختانه اکثریت کاربران هستند و همه یادشان هست منصور چه موجود کثیف و زبونی بود.


این‌ها که همه‌اش سفسته پرداختن به سخنگو بود.

اینکه آرش بی‌خدا ناگهان بت و اسطوره برای شما شده‌اند و هر کس که گفت
با ایشان درگیری داشته از دید شما ممد‌ آقای بقال به شمار می‌رود تنها برای خودتان ارزش دارد،

آرش بی‌خدا و هر آدم دیگری تنها به اندازه منطق سخن‌شان ارزش دارند و بس.


پ.ن. گرداننده این تالار مهر ورزیده پیک‌های ناوابسته را جدا کند.

Theodor Herzl
03-30-2011, 03:31 PM
اینکه آرش بی‌خدا ناگهان بت و اسطوره برای شما شده‌اند و هر کس که گفت
با ایشان درگیری داشته از دید شما ممد‌ آقای بقال به شمار می‌رود تنها برای خودتان ارزش دارد،

من هر کس را نگفتم جناب مهربد ، ایشان را گفتم . بعد هم سخن شما از سفسطه اشتباه است ، مثلا شما به رهبر کرهٔ شمالی بگویید تو در موقعیتی نیستی‌ که از آمریکا در مورد نقض حقوق بشر انتقاد کنی‌ ، چون میلیون بار پایین تر هستی‌ ، سفسطه پرداختن به شخص است؟

Russell
03-30-2011, 03:45 PM
شاید حق با شما باشد و به تنهایی کمک نکند.

ولی در ایران امروز ارزش‌های دیگری هم داریم، مانند کلاه‌بردار بودن، دزد بودن، دورو بودن (تقیه کردن)،
فریب دادن و .. که همگی به گونه‌ای ضمنی به تیز‌هوشی و باهوش بودن فرد تفسیر می‌شوند و بسیار فراگیر هستند.

این با ارزش‌هایی که ما در آیین‌مان داشته‌ایم، مانند خردگرایی و دانش‌دوستی به جای دودره‌بازی و
کلاه‌گذاری، نیک‌سرشتی و راستگویی به جای دوچهرگی و دروغ‌پردازی و ... به هیچ روی همخوانی ندارند.

هر آینه، اخلاقیات زرتشتی‌گری در آن سه بند برای من کوتاه می‌شوند، ولی خود آن بسیار ژرف‌تر و گسترده‌تر است.

برای نمونه، رویکرد زرتشتی‌گری در برابر ایمان کور یا خردگرایی بدینگونه است:

مهربد جان اگر من درست متوجه شده باشم شما رگه های سوسیالیستی (یا چیزی شبیه آن) در گاتها میبینید و دوست میدارید؟

---------- ارسال جدید اضافه شده در 04:45 pm ---------- ارسال قبلی در 04:42 pm ----------

میگم دوستان اسلامستیز یه صلوات بفرستند تا بیخ پیدا نکرده بحث :21:

Mehrbod
03-30-2011, 03:52 PM
من هر کس را نگفتم جناب مهربد ، ایشان را گفتم . بعد هم سخن شما از سفسطه اشتباه است ، مثلا شما به رهبر کرهٔ شمالی بگویید تو در موقعیتی نیستی‌ که از آمریکا در مورد نقض حقوق بشر انتقاد کنی‌ ، چون میلیون بار پایین تر هستی‌ ، سفسطه پرداختن به شخص است؟


روشن است که این هم سفسته پرداختن به سخنگو است!

منطق سخن پیوندی با سخنگوی آن ندارد، چنانکه احمدی‌نژاد
هم بگوید ماست سفید است، دروغ نگفته است چون احمدی‌نژاد است!!


از سوی دیگر، اینکه احمدی‌نژاد بگوید در آمریکا هم حقوق بشر اجرا نمی‌شود خود سفسته
«تو هم بدی» به شمار می‌رود، بدین چَم که چون حقوق بشر در آمریکا هم اجرا
نمی‌شود (که براستی هم جاهایی نمی‌شود)، فرنود آنکه در ایران هم نشود نیست.

Mehrbod
03-30-2011, 04:06 PM
مهربد جان اگر من درست متوجه شده باشم شما رگه های سوسیالیستی (یا چیزی شبیه آن) در گاتها میبینید و دوست میدارید؟<font color="silver">



اگر نگر من را می‌پرسید، من بیشتر رگه‌هایی از خردگرایی و انگیزش
مردم به داشتن زندگی‌ای‌ شاد و در آرامش و همراهی با دیگران را دیده‌ام.

Theodor Herzl
03-30-2011, 04:23 PM
روشن است که این هم سفسته پرداختن به سخنگو است!

منطق سخن پیوندی با سخنگوی آن ندارد، چنانکه احمدی‌نژاد
هم بگوید ماست سفید است، دروغ نگفته است چون احمدی‌نژاد است!!


از سوی دیگر، اینکه احمدی‌نژاد بگوید در آمریکا هم حقوق بشر اجرا نمی‌شود خود سفسته
«تو هم بدی» به شمار می‌رود، بدین چَم که چون حقوق بشر در آمریکا هم اجرا
نمی‌شود (که براستی هم جاهایی نمی‌شود)، فرنود آنکه در ایران هم نشود نیست.

حالا من نمیخواهم بخاطر این موجود با شما بحث فلسفی‌ بکنم ، ولی‌ وقتی‌ شخصی‌ خود در اوضاع بسیار بسیار پایین تری قرار دارد ، سخنش اعتبار ندارد ، این حمله به شخص نیست ، در نظر گرفتن اعمال اوست ، در یک اظهار نظر اولین مساله credibility شخص است. مثلا یک چوپان در اندازه‌ای نیست که نظریه فیزیک کوانتوم یک استاد هاروارد را رد کند ، در هر موضوعی نیز این جریان صدق می‌کند ، حمله شخصی‌ و پرداختن به شخص زمانی‌ هست که بگویید چون تو این کار را انجام میدهی‌ ، من نیز حق دارم انجام بدهم.

Mehrbod
03-30-2011, 06:01 PM
حالا من نمیخواهم بخاطر این موجود با شما بحث فلسفی‌ بکنم ، ولی‌ وقتی‌ شخصی‌ خود در اوضاع بسیار بسیار پایین تری قرار دارد ، سخنش اعتبار ندارد ، این حمله به شخص نیست ، در نظر گرفتن اعمال اوست ، در یک اظهار نظر اولین مساله credibility شخص است. مثلا یک چوپان در اندازه‌ای نیست که نظریه فیزیک کوانتوم یک استاد هاروارد را رد کند ، در هر موضوعی نیز این جریان صدق می‌کند ، حمله شخصی‌ و پرداختن به شخص زمانی‌ هست که بگویید چون تو این کار را انجام میدهی‌ ، من نیز حق دارم انجام بدهم.


من هم کاری ندارم شما چه می‌خواهید، چیزی که می‌گویید سفسته منطقی است و توجیه‌اتان هم خنده‌دار است.

یک چوپان هم می‌تواند درباره فیزیک کوانتومی انگاره و تئوری بدهد و کسی هم نمی‌تواند انگاره کسی را از روی آنکه
چوپان است یا معلم است و یا ناشناس است رد کند، مگر آنکه دسته به سفسته‌بازی و رفتارهای فاشیستی بزند که می‌شود کار شما.


سد البته، من جلوی حق شما برای سفسته کردن را نگرفته‌ام، تنها برایتان روشن کردم که اگر کاری به جز سفسته‌گری
و انگ شخصی چسباندن به کاربر سونیک ندارید بروید یک جای دیگر دعوایتان را بکنید و جستار را خراب نکنید.

sonic
03-30-2011, 06:28 PM
اصلا شما کی‌ هستید که با آرش اختلاف داشتید یا نداشتید ، مثل این هست که ممد آقا بقال بگه من با نوام چامسکی سر این قضیه اختلاف داشتم! خوشبختانه اکثریت کاربران هستند و همه یادشان هست منصور چه موجود کثیف و زبونی بود.

اصلا نمیدانم شما چرا باید اینقدر بر جهل خوداصرار ورزیده ! مهم نیست برای شما آرش یک بت باشد چون امثال شما دوست دارند همواره یک مرجعی برای خود داشته باشندتا از وی تقلید کنند چون توانایی تفکر را ندارندبرای همین شما را آزاد میگذارم تا هرچه میخواهید فکرکنید اصلا من منصور.فاتح.کاربرتوفان ترک و.............. هستم و با ایدی سونیک اومدم بین بیخداها تفرقه بندازم وبه ریش همشون بخندم!عجب بسیجی بدی هستم:71:
خب خیالت راحت شد؟

و انگ شخصی چسباندن به کاربر سونیک ندارید بروید یک جای دیگر دعوایتان را بکنید و جستار را خراب نکنید.

اگر جناب کسرا تمایل داشته باشند با حضور آن دسته از کاربران گرامی دفترچه که در پالتاک هستندحاضرم با ایشان گفتگو داشتم باشم تاایشان رامتقاعد کنم درگمراهی به سرمیبرند یا اگرمایل به گفتگو در پالتاک نباشند هرکجا که بخواهند حاضرم باایشان گفتگو کنم.
پالتاک خوبه؟

Theodor Herzl
03-30-2011, 06:41 PM
جناب مهربد ، شما این شخص را انگار نمی‌شناسید . این آقا یک حزب‌اللهی ۲ آتیش بود و به همه در وبلاگش فحش جنسی‌ میداد ، حالا هم همه شما را گول زده است ، فیلم روشنفکری بازی می‌کند . دیدید هم هی‌ می‌خواست به تالار مخفی‌ نفوذ کند واسه خبر چینی‌. به هر حال به نظر من این شخص عنصر مخرب است ، ببینید کی‌ گفتیم.

---------- ارسال جدید اضافه شده در 06:36 pm ---------- ارسال قبلی در 06:33 pm ----------


اگر جناب کسرا تمایل داشته باشند با حضور آن دسته از کاربران گرامی دفترچه که در پالتاک هستندحاضرم با ایشان گفتگو داشتم باشم تاایشان رامتقاعد کنم درگمراهی به سرمیبرند یا اگرمایل به گفتگو در پالتاک نباشند هرکجا که بخواهند حاضرم باایشان گفتگو کنم.
پالتاک خوبه؟

نخیر من با شما گفتگو نمیکنم ، از این به بعد هم ایگنور می‌کنم شما رو ، فعلا پروژه مهمی‌ داریم باید به آن رسیدگی کنیم.

---------- ارسال جدید اضافه شده در 06:41 PM ---------- ارسال قبلی در 06:36 PM ----------


مهم نیست برای شما آرش یک بت باشد چون امثال شما دوست دارند همواره یک مرجعی برای خود داشته باشندتا از وی تقلید کنند چون توانایی تفکر را ندارندبرای همین شما را آزاد میگذارم
سنگ پای قزوین که میگن یعنی‌ شما ، با آن سابقه کثیفی که دارید بهتر است اینها را به خودتان بگویید. البته برای من مهم نیست که یک جانور اسلام گرا چه چیزی در مورد من فکر می‌کند.

sonic
03-30-2011, 07:16 PM
سنگ پای قزوین که میگن یعنی‌ شما ، با آن سابقه کثیفی که دارید بهتر است اینها را به خودتان بگویید. البته برای من مهم نیست که یک جانور اسلام گرا چه چیزی در مورد من فکر می‌کند.

ادامه بدید من سکوت اختیارمیکنم.


فیلم روشنفکری بازی می‌کند . دیدید هم هی‌ می‌خواست به تالار مخفی‌ نفوذ کند واسه خبر چینی‌. به هر حال به نظر من این شخص عنصر مخرب است ، ببینید کی‌ گفتیم.

:42:

نخیر من با شما گفتگو نمیکنم ، از این به بعد هم ایگنور می‌کنم شما رو ، فعلا پروژه مهمی‌ داریم باید به آن رسیدگی کنیم.

آفرین موافقم!
اگه خواستی بیای پالتاک بگو آیدیمو بذارم.

2567
03-30-2011, 07:42 PM
بادرود
بر خاتم جهل و خرافت محمد صلوات
واقعه خیلی عجیب که ما ایرانیان نمی توانیم
بر سر کوچکترین مسئله ها با هم دیگه گفتگو کنیم
همیشه سعی بر اینه که گفتگو ها رو منحرف کنیم
بعدشم ادعای روشنفکری می کنیم
جا دار اینجا از جناب سونیکزا و راسل وخصوصا جناب مهربد
که سعی در به نتیجه رساندن گفتگو را داشتند صمیمانه تشکر کنم
پاینده ایران

zartoshtabarensan
08-27-2011, 11:01 AM
دوستان عزیز من از شما عذر خواهی می کنم چون من هنوز زیاد به کلمات و جمله بندیهای پارسی مسلط نشده ام....!!!!

من زرتشت را قابل احترام می دانم و هم بودا و کنفوسیوس را چون اینان سعی داشته اند تا انسان را به سوی خردگرائی و نیک اندیشی و در کل عشق و مهربانی سوق بدهند

و نه ادعای این را داشته اند که از طرف یک منبع مافوق بشری آمده اند تا مردم را به راه راست هدایت کنند فقط آنچه را که در روشنگریهایشان که با تفکر عمیق در طبیعت و هستی لایتناهی

بدان رسیده بودندیا از تعمق ونگاه دقیق به روابط انسانی بدان دست پیدا کرده بودند را بازگو می کردند ..... و نکته ای که مرا به آنها علاقه مندتر می کند این است که آنها به خودشناسی می پرداختند

و انسان را به سوی خودشناسی رهنمون می شدند ...... ولی الان دیگر ما نباید فقط حرفهای گذشتگان را تکرار کنیم ...... باید به خویشتنمان رجوع کنیم و با خردی که داریم در هستی به تفکر بپردازیم

و خود را به خود آ ئی برسانیم ...... من نظرم این است که خودمان باشیم و با گسترش بیشتر علم و تکنولوژی هستی را بیشتر بشناسیم و ضعفهای انسانی را بشناسیم و آنها را درمان کنیم و دنیا را به سوی یکی شدن

سوق بدهیم و مرزهای جغرافیائی را حذف کنیم و نسلهای جدیدمان را به سوی روشنفکری بیشتر حرکت دهیم ....... دیگه بحث بر سر اینکه گذشتگان چه گفته اند و چه کرده اند کافی است شاید بهتر باشد که قدری هم به

اینکه خودمان چگونه ایم بپردازیم .........

با سپاس از تمامی عزیزان دل .......... :53:حالا که هستیم با این هستی چه باید کرد ؟؟........:53:


279

Mehrbod
09-15-2012, 10:00 PM
فرزان (فلسفه) اخلاقی 1 یا منش زرتشت

برگرفته از جستاری به زبان انگلیسی به نام: Moral Philosophy of Zarathushtra

نویسنده : کامبیز سخایی
برگردان آزاد: موبد کامران جمشیدی

در این نوشتار از بی همتا بودن فرزان منشی زرتشت و دیدگاه
دگرگون کننده ی آن به زندگی سخن خواهم گفت. در این زمینه به
فشردگی به سه بنمایه ی منش زرتشتی، همانا خردگرایی، شادی و
خشنودی و آزادی نگاه خواهد شد. همچنین سخن گفته خواهد شد
درباره ی ویژگی های نمایان و روشن کننده ی هر کدام از این
بنمایه ها که پیامد آمیزش آنان است. به این نیز نگاه خواهد
شد که برهان آوری یا فرنودگری 2 زرتشتی ابزاری نیست، شادی
خواهیِ آن، کامجوییِ خودخواهانه نیست و آزادی آن نیز بی بند و
بار نیست.

در تاریخ فرزان های منشی همواره کشاکشی بوده است ، از یکسو
میان آن ایده ای که بر روی جنبه ی خردگرایانه زندگی پامی
فشارد، و از سوی دیگر ایده ای که کشش به یافتن شادی و خشنودی
در زندگی دارد. بیشتر چنین می نماید که در پی شادی بودن تلاشی
است خودخواهانه و تکروانه در هالی 3 که خردگرایی را به سود
گروه می دانند. از این رو میان خرد و شادی جدایی می
اندازند، که درست نیست. این جدایی خود بر پایه انگاره
(فرضیه – تئوری) دیگری سوار است که آن نیز بی بنیاد است و
آن ناسازگاری فرد 4 با همبودگاه (جامعه) می باشد. منش زرتشتی
از اینگونه دوگانگی آزاد می باشد. دستورهای اخلاقی زمانی
خردمندانه به شمار می آیند که به شادی انسان و همچنین پاسداری
از زیستگاه (محیط زیست) کمک کنند.

در یسنا 31 بند 19 به ما گفته می شود که کسی که در جستجوی
راستی و آمیغ (حقیقت) است، زندگی ساز است (اهوم بیش). از
سوی دیگر در پی شادی بودن زمانی وهومنی (نیک منشی - اخلاقی)
به شمار می آید که در خرد و برهان پایه داشته باشد. میان راه
و روشِ زندگی سازِ نیک منشیِ زرتشتی و خردگراییِ آن پیوندی
درونی برپاست. یسنا 30 بندهای 3 و 4 می گویند که برخورد بد و
بهتر سرچشمه ی زندگی و نازندگی است.

فرزان خردگرایانه ی وهومنی که زرتشت بیانگرش بود بسیار به
فرزان منشی امانوئل کانت می ماند. در هر دو آﻧﻬا انسان چون
آزادکام (خودمختار) است تنها زیر فرمانِ خردِ خویش است. اما
فرزان زرتشتی در اینجا نمی ماند و در آن، بنمایه ی خردگرایانه در بنمایه ی
شادی جویانه درهم می شوند.

فرزان زرتشتی انبازیِ (شرکت) شادی جویانه در زندگی را یک خویشکاری
که برای او در پی شادی سرشتی « کانت » وهومنانه می داند، وارونِ
بودن، کردارهای نیک منشانه ی انسان را بی بها می سازد.

زرتشتیان نیازی نمی بینند که برای نپذیرفتن بیداد در همبودگاهی
که در آن زندگی می کنند، از پذیرش گوهر والای زندگی سر باز
زنند. آﻧﻬا برای داشتن یک زندگی سازنده نیازی به آزردن تن و
روان خویش نمی بینند. در این فرزان هیچ سفارشی به خودآزاری و
یا دیگر شیوه های پس زدن زندگی نشده است. همچنین به هیچ کنش
برده واری نیز که هدفش برای فرد روشن نباشد سفارش نشده است.
و سرانجام هیچ باور کور و یا سرنوشت از پیش نوشته شده ای نیز
نیست که کنترل زندگی را از دست فرد بگیرد. زرتشتیان تنها به
این سفارش شده اند که در پی یافتن آنچیزی باشند که برای
خودشان و برای دیگران شادی آور است و بگونه ای آن را
برآورده سازند که به زیستگاه و آخشیج ها (عناصر طبیعت)
آسیبی نرسد. به زبان دیگر از آﻧﻬا خواسته نشده است که در
اندیشه ی چیرگی بر چیزی یا کسی باشند. از آﻧﻬا خواسته شده
است که از زندگی به درستی بهره ببرند در حالی که به نیازهای
خود و دیگران و زیستگاه نیز ارج می گذارند.

بنابراین می توان گفت که منش زرتشتی بر برخوردی بسیار
خردمندانه و فرنودین به زندگی پایه دارد، اگرچه در اینجا
گفتگو در مورد گونه ی ویژه ای از فرنود است که در این آیین
در راستای جانبخشی و زندگی سازی و شادی آوری است و نه برای
برهان آوریِ (توجیه) مرگ، اندوه و فزون خواهی. برای فرنودگری
در مورد بودنِ بدی در جهان نیازی نمی بیند که هوش و خرد انسان
را رد کند. دراینجا هیچ دوگانگی وجود ندارد که ناچار باشد
خود را یگانه جلوه دهد. چنین برخورد خردمندانه ای با زندگی
شدنی نبود اگر آفریننده ی جهان همانی می بود که مرگ و نابودی
را هم می آفرید، که اگر چنین بود بایست که در این جهان بینی
همه- » از شکوهِ خداوندی آن نیز سخن می رفت. در اینجا هیچ
وجود ندارد که ناچار باشد با ناتوانی خود در از « توانایی
میان برداشتن بدی از جهان، آشتی کند. هستی برتر 5 در این آیین
آن همه- توانایی نیست که بتواند ناشدنی را شدنی سازد. آن چه
بسا هنوز هم به رسایی نرسیده است (کامل نشده است) بلکه در
این روند (پروسه) به پیش می رود و این انساﻧﻬا هستند که در
این فرآیند به آن یاری می رسانند. برای رسایی یافتن بایست که
مرگ و نابودی از میان برود و این از راه تلاشِ گروهیِ انسان ها
جلوه گر می شود.

ویژگی دیگری که خردمندانه بودن این فرزان را می رساند آن
است که تنها برای رسیدن به کامیابی نیست.
زرتشتی گری همان اندازه که از ناآگاهی و ایمان کور دوری می
جوید از فرنودگری ابزارمندانه و استراتژیک نیز پرهیز می کند
و نه تنها خردگرایانه است که برپایه ی گفتگو و داد و ستد
اندیشه ها یا دیالوگ بنا شده است. بدین چم که آن، بر روی
خردی نیک بنا شده است که تنها برای به چیرگی درآوردن نبوده
و زندگی را رد نمی کند بلکه فرنودی دارد که پایه اش بر هم
فهمی و همگان فهمی و خشنودی همه ی کسانی است که آنرا به کار
می بندند. این رفاهِ همگانی است که سنجه ی (معیار) خرد است و
نه کامیابی. بنابراین، بر اساس فرزان زرتشتی، آن رفتار و
منشی که بر پایه ی فریب و به بازی گرفتن دیگران بنا شده باشد
نمی تواند خردمندانه باشد حتا اگر به کام رسان باشد.

از این رو همه ی کارهایی که در گروه بزرگترِ همبودگاهی انجام می
گیرند بایست که چندین پیش نیاز را برآورده سازند تا در رده
ی کارهای بخردانه 6 جای بگیرند. یکی از مهم ترین این بایستگی
ها، همانگونه که گفته شد، دست یابی به شادی و خشنودی است.
خویشکاری خرد، افزون بر جدایی نیکتر از بد، یا سازنده از
ویرانگر، فراهم آوردن شادی و گرامی داشتن زندگی و جان است.
از دید این فرزان، هر آنچه که زندگی و شادی را رد می کند،
گزینشی نادرست و نا اشایی و ویرانگر یا به گفته ای دیگر
است. آن خوشی و شادی که خودِ زندگی برای بخشیدن « اهریمنی »
است. رد کردن و نپذیرفتن چنین شادی است که « وهومنی » دارد
اهریمنی می باشد!

بنابراین در دیدگاه زرتشتی هیچ ناهمخوانی میان خرد و شادی
نیست. نبرد میان خوبی و بدی برابر با نبرد میان خواسته های
فردی و خردمندانه بودن آﻧﻬا نیست. برای داشتن منش نیک نیاز
نیست تا از خشنود کردن خواسته ها و نیازهای فردی چشم پوشید
و این خشنود گرداندن، خودخواهانه نیست اما، در پی شادی بودن
ابزاری نیست که تنها برای رسیدن به شادی تکی باشد زیرا که
انسان در این جهان تنها نیست و همگی انساﻧﻬا در این نبرد با
بدی و اهریمنی با هم همکارند. جهان جایگاهی است که در آن،
شادی از راه تلاش انساﻧﻬای راست و درست برای زندگی سازی و جان
بخشی و پاسداری از آن و ایستادگی در برابر ستم و بیداد و
نادانی استوار می گردد . شادی برابر با نیکی است که از راه
از میان برداشتن بدی، که همانا مرگ و نابودی است، بدست می
آید.

زرتشت به ما می آموزد که دنیای تجربی 7 ما، جهانی است که هنوز
به سامان ایده آل 8 نرسیده است بلکه ﭘﻬنه ای است که در آن
روند سامان پذیری در کار رویدادن است. از این دیدگاه، جهان
هستی باید که دگرگون شده و به یک جهانِ همه سامان رسایی یابد.
انسان ها کارگزاران چنین دگرگونی هستند. پس این دین خواهان
دگرگونی جهان هستی است و آنچه که سر راه آن را گرفته است
مرگ و نابودی است. در نتیجه منش زرتشتی از انسان ها می
خواهد که در این راه بروند و به آن یاری رسانند تا زندگی را
با شادی جانشین مرگ سازند.

پس تمامی جهان در کارِ شدن است و انسان این روند را با
گرامیداشت و جشن گرفتن زندگی وشادی یاری میکند. هر چه بیشتر
چنین شود خشم و مرگ و نیستی نیز بیشتر از میان برداشته میشود
و چنین، کار خداوند نیز به پیش می رود.
یسنای 49 ، بند 4 می گوید که بدی آن نابخردی 9 است که خشم و ستم
را می افزاید و یسنا 30 بند 6 نیز همین را در مورد انساﻧﻬایی
می گوید که زندگی دیگران را با خشم خود تباه می کنند. یسنا
53 بند 9 می گوید که بدکاران در خشم خود راستی را آلود می
سازند. و یسنای 48 بند 7 به ما می گوید که از خشم دوری کنیم
و در برابر ستم بایستیم.

شادزیوی در این جهان بینی، پیوندی ناگسستنی و درونی دارد،
هم با اینکه همه ی انساﻧﻬا بتوانند خود را جلوه گر سازند (تحقق
بخشند) و هم دارای زیستگاه پاک و پاکیزه ای باشند. شادی تنها
یک چگونگی درونی نیست که از راه ژرف اندیشی 10 و یا از خود
بیخودی 11 به دست آید بلکه از راه نبرد انساﻧﻬا با ناراستی،
تباه گری و واپس زدن زندگی 12 و مانند آﻧﻬا به دست می آید. در
یسنا 53 بند 8 گفته می شود که نبرد با بدی پیوند دارد با
آرامش جویی و جلوگیری از کشتن، خسارت زدن و نابود کردن.
در اینجا گفتگوی ما به پیش نیاز دیگر این فرزان می رسد و آن
مقوله ی آزادی است. در آیین زرتشتی انساﻧﻬا آزاد و هوشمند به
شمار می آیند. همانگونه که دیدیم آﻧﻬا می توانند برگزینند که
زندگی ساز باشند و یا تباه گر آن. آنان می توانند برگزینند
که همکارانِ سازنده ی جهان بسامان باشند و یا از روند آن
پیشگیری کنند. همازوریِ آنان در فرآیند از میان برداشتن نیستی
از جهان یک گزینش آگاهانه است.

جهان بینی زرتشتی می آموزاند که زورگویی و زورشنوی و ایمان
کور، دشمن خردنیک هستند. پس در یسنای 30 بند 2 به ما گفته می
شود که نخست بشنویم و سپس میان نیک و بد برای خود برگزینیم.
همانگونه که آمد، سنجه ی شناخت و تمیز خرد (نیک)، کامیابی و
کارایی نیست و خرد نباید تا رده ی یک ابزار پایین بیاید
بلکه باید برای شناخت و فهمیدن بکار آید. یک داو (ادعا)
زمانی پشتوانه دارد و ارزش می یابد که تمامی کسانی که در آن
درگیر هستند بتوانند و بخواهند که برای استوار گرداندن (ثابت
کردن) آن شرکت کنند. برای نمونه یک کنش، تنها زمانی دادگرانه
است که هماهنگ باشد با آن هنجارهای (نُرم های) رفتاری که از
سوی کسانی که در پیوند با آن هستند آزادانه و آگاهانه
برگزیده شده است. پس یک کنش زمانی خردمندانه است که نه تنها
شادی افزاست و زیستگاه را نگاهبانی می کند بلکه آزادی را
نیز پاسدار است. این در یسنای 31 بند 11 گفتگو شده است که در
آنجا پایه ی گزینش هر کس را خواست آزادانه ی او میداند.

بنابراین، خردگرایی تنها بنمایه ی این جهان بینی نیست که
باید از بهره برداری ابزاری و استراتژیک دور نگاهداشته شود و
در پی رستگاری باشد. تعریف آزادی نیز بسیار یکتاست که چنین
تعریفی هم در گاتها شده است و هم در اوستای پسین تر. در
نوشتاری که شاید از سده ی ﻧﻬم به جا مانده است (شکند گمانیک
ویچار= سخنان گمان شکن) گفته می شود که هتا (حتا) اهورامزدا
نیز آزاد نیست که کار ناشدنی انجام دهد. پس آزادی نمی تواند
بیرون از مرزهای فرنود برود. آزادی به آرش (مفهوم) بهره بردن
و بهره کشی از خود، دیگران و/یا زیستگاه نیست. آن یگانی که
چنین کند آزاد نیست بلکه سرشت بد آن است که ناگزیرش می
سازد. بنابراین برخورد بهره کشانه از جهان از روی آزادی
نبوده و یک کنش ناگزیر (اجباری) است. اینگونه بهره کشی،
ویرانسازی و غارت جهان و هر آنچه در آن است با درک زرتشتی
از آزادی یکسان نیست. وارون بیشتر دین های خدامرکز، برداشت
دین زرتشتی از آزادی، حتا آزادی خداوند، با زورِ بی مرز در
پیوند نیست بلکه آزادی، پیامد بازتاب و سنجش خردمندانه بوده
و از دید سرشتی و گوهری با همه - توانا بودن همسان نیست. آن
کنشی آزاد است که ناگزیر نبوده و وارون خواست خردمندانه
انسان نباشد.

بنابراین، آزادی، خردگرایی و شادی بنیان های درهم تنیده ی
منش زرتشتی هستند. آزادی با زور ناب و بی مرز یکسان نیست
بلکه آن، بِخرَد بودن است و توانا بودن برای کردارهایی که
بتوان با فرنود و برهان از آﻧﻬا پدافند کرد. خردگرایی بخودی
خود ابزاری نیست که به فرنودگری برای چیره شدن بر جهان و
بهره کشی از آن برای آرماﻧﻬای خودخواهانه بینجامد بلکه باید
به انسان برای پیوندی نیک با دیگر انساﻧﻬا یاری کند.
خردگرایی آن است که روندِ رسیدن به هم- اندیشی را هم- پرسی
میداند، که می تواند همزبانی های بنیادین (توافق های اصولی)
را مورد گفتگو، بازبینی و بررسی (نقد) ارزشی قرار دهد،
هنجار های چیره را بدون ترس از پاداَفرَه (مجازات) به چالش
بکشد ، در پیوند تنگاتنگ با پیشبرد و افزایش شادی و زندگی
باشد و تنها ابزاری نباشد برای گفتگو از نیکی و یا بودنِ درد
و رنج در جهان. سرانجام شادی نیز نه یک پی گیری خودخواهانه
برای کامجوییِ دردَم (لحظه ای) است و نه رد کردن خوشی از بن.
شادی وابسته است به مبارزه با مرگ، نیستی، ناآگاهی، ایمان
کور و ستم و پیش نیازش از میان برداشتن نیروهای بازدارنده ی
انسان از جلوه بخشیدن به تواناییهای زندگی ساز می باشد.



1 Moral philosophy
2 برهان یا فرنود = منطق. فرنودین = منطقی. فرنودگری = منطق آوردن = برهان آوردن
3 « حال » واژه ای پارسی است که تازی شده و بگونه ی « هال » در آمده است.
4 فرد، همان پرت است در چم کسی یا چیزی که از دیگران پرت افتاده است.
5 Supreme being
6 آن خردی را که هماهنگ با اشا و راستی باشد خرد نیک یا بخردانه می توان گفت زیرا که خرد می تواند در راه نادرست نیز بکار رود.
7 Empirical universe
8 cosmos
9 همانگونه که به خرد نیک، بخردی می توان گفت به خرد بد نیز نابخردی می توان گفت.
10 contemplation
11 Ecstasy
12 necrophilia

iranbanoo
11-15-2012, 08:59 PM
این باعث تاسفه که زرتشت و فلسفه ی اون رو با اسلام مقایسه میکنند!!!

sonixax
11-15-2012, 09:02 PM
این باعث تاسفه که زرتشت و فلسفه ی اون رو با اسلام مقایسه میکنند!!!

هر دو چیزی که در یک شاخه قرار گیرند را میشود با هم مقایسه کرد ، چرا که نه ؟

Mehrbod
11-15-2012, 09:04 PM
هر دو چیزی که در یک شاخه قرار گیرند را میشود با هم مقایسه کرد ، چرا که نه ؟

دو خودروی ژیان و مک‌لارن هم در یک شاخه جای میگیرند، ولی همسنجیشون یک اندازه‌ای بی‌مهریه :e405:

زرتشت پر از آموزه‌های درخور اندیشه است و پایه‌ی فلسفه «روشنایی و تاریکی» یا همان دو نیروی نیکی و بدی است.


اسلام چه فلسفه‌ای دارد به جز دست بریدن و صیغه و زباله‌های اینچنینی؟

iranbanoo
11-15-2012, 09:06 PM
اما من اعتقاد دارم سرشت زرتشتیت با ادیان ابراهیمی متفاوت است.اینکه زرتشتیت هم دچار تحریف و سوءاستفاده شد حرفی نیست اما خود فلسفه زرتشت قابل ستایش است و هیچ گاه کهنگی ندارد

sonixax
11-15-2012, 09:10 PM
دو خودروی ژیان و مک‌لارن هم در یک شاخه جای میگیرند، ولی همسنجیشون یک اندازه‌ای بی‌مهریه :405:

ولی با این حال میشود هر دو را مقایسه کرد و امتیاز داد ! مثلن :

حجم موتور :



ژیان : ۶۰۲ سی سی
مک لارن اف یک : ۶ لیتر


وزن :



ژیان : ۵۷۰ کیلو گرم
مک لارن اف یک : ۱۲۰۰ کیلو گرم


قدرت موتور :



ژیان : ۳۵ اسب بخار
مک لارن اف یک : ۶۰۰ اسب بخار



برنده : ژیان :e107: :e415: :e415:

iranbanoo
11-15-2012, 09:22 PM
جناب مهربد کاش مک لارن را با گاری با چهار پا مقایسه میکردید که حرفی برای گفتن داشتیم:)

Ouroboros
11-16-2012, 02:17 PM
اما من اعتقاد دارم سرشت زرتشتیت با ادیان ابراهیمی متفاوت است.اینکه زرتشتیت هم دچار تحریف و سوءاستفاده شد حرفی نیست اما خود فلسفه زرتشت قابل ستایش است و هیچ گاه کهنگی ندارد
کدام فلسفه؟ «گفتار نیک و..» را می‌گویید؟ خب اینکه «فلسفه‌ای» نیست، تمام مشکل بشریت از اغاز تا به امروز بر سر توصیف و تشریح و تعریف «نیک» بوده، اگرنه دو طرف تمام جبهه‌های عالم بر سر «نیک» بودن «نیکی» توافق دارند.. مشکل بر سر مصداق است..

iranbanoo
11-16-2012, 03:36 PM
خیر دوست گرامی.تنها این نیست گرچه همین مسئله که به قول شما بدیهیست در هیچ یک از ادیان ابراهیمی دیده نمی شود .
جهان بینی زرتشت,پویایی آفرینش,مسئله ی حقوق بشر,محیط زیست ,زمان و فضا تماما مسائلیست که تنها از زبان یک دانشمند و فیلسوف میتوانست بیان شود نه یک چوپان امی یا یک ز..زاده!!!
تمامی این مسائل وجه تمایز یست بین دین زرتشت با دیگر ادیان و حساب ان را از دیگران جدا میکند

Mehrbod
11-16-2012, 03:54 PM
کدام فلسفه؟ «گفتار نیک و..» را می‌گویید؟ خب اینکه «فلسفه‌ای» نیست، تمام مشکل بشریت از اغاز تا به امروز بر سر توصیف و تشریح و تعریف «نیک» بوده، اگرنه دو طرف تمام جبهه‌های عالم بر سر «نیک» بودن «نیکی» توافق دارند.. مشکل بر سر مصداق است..

کوتاه از فلسفه زرتشت: نقد زرتشت و زرتشتیان - صفحه 2 (http://www.daftarche.com/%D8%AF%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D8%8C-%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D8%8 C-%D8%A2%DB%8C%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-11/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%B2%D8%B1%D8%AA%D8%B4%D8%AA-%D9%88-%D8%B2%D8%B1%D8%AA%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D9%86-334/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-2.html#post15423)

در دنباله همسنجی، در زرتشتی‌گری والاترین و پربهاترین چیز «زندگی» و «زیستن» است - بر پاد آموزه‌های دیگر دین‌های بدردنخور (بویژه ابراهیمی) که والاترین چیز "عشق به خدا" و "عالم کبیر و صغیر" و پرت و پلاهای اینچنینی است - از همینرو نیز در زرتشتی‌گری آدمی میکوشد به جایگاه آفریدگار رسیده و به امُردادگی (نامیرایی) و خرد جاویدان دست یابد.

در کنار آن در فلسفه زرتشت بکوتاهی ما دو نیروی نیک و بد داریم. نیروی نیکی میکوشد آدمی را از بند مرگ رهانده و او را به جایگاه خدایی ببرد،
نیروی بدی همان بیماری‌ها و مرگ و رنج و گرفتاری‌ها هستند و رفتارهایی که در راستای آنها میروند: سُستی، ناراستی، تنبلی، ...

از همه اینها زیباتر، در زرتشتی‌گری برای رسیدن به نیکی یک راه بیشتر نیست و آنهم خردورزی است؛ که این کوچکترین دگرسانی‌ای با فلسفه خردگرایی ندارد.
هر کس که خرد و اندیشه خود را به کار بیاندازد خود به خود سوی نیکی رهنمود میشود، آنکس که پی‌ورزانه و نابخردانه بزیوَد (زندگی کند)، در سوی تاریکی پیش میرود.



اینها را اکنون بهمسنجید با ارث دختر نیمی از پسر و نمیدانم مرد چهار زن عقدی میتواند بگیرد و n صیغه‌ و ... :e405:

Ouroboros
11-16-2012, 07:47 PM
به گمانم پربها‌ترین چیز در زرتشتی‌گری آتش است، یا شاید هم آب، که آلودن آن نمی‌دانم هزار، ده هزار یا چند صد هزار تازیانه مجارات دارد. اینها هم نباشد، «حقیقت» است که بیش از هرچیز مورد تاکید مزدیسناست نه «زندگی» و «زیستن». کل این مذهب حول محور این سه چیز است: دروغ نگوِ، آب و آتش را احترام بگذار و نیک باش! بناست ما ادیان را با هم مقایسه بکنیم و هر کدام بهتر بود را مورد ستایش قرار بدهیم یا منطق و دانش و عینیت را سنجه بگیریم و هرچه با آن هماهنگی نداشت را از زیر تیغ برنده‌ی نقد عبور بدهیم؟ پیچیدگی ادیان سامی برآمده از پیچیدگی‌های زندگی مردمانی‌ست که آن‌را پدید آورده‌اند، هم‌اکنون نیز می‌بینید که از آخوند و پاپ توقع می‌رود پیرامون همه چیز، از تلفن همراه تا کاندوم اظهار نظر بکنند و آن‌ها را پوشش بدهند.

Mehrbod
11-17-2012, 05:09 PM
...بناست ما ادیان را با هم مقایسه بکنیم و هر کدام بهتر بود را مورد ستایش قرار بدهیم یا منطق و دانش و عینیت را سنجه بگیریم و هرچه با آن هماهنگی نداشت را از زیر تیغ برنده‌ی نقد عبور بدهیم؟ پیچیدگی ادیان سامی برآمده از پیچیدگی‌های زندگی مردمانی‌ست که آن‌را پدید آورده‌اند، هم‌اکنون نیز می‌بینید که از آخوند و پاپ توقع می‌رود پیرامون همه چیز، از تلفن همراه تا کاندوم اظهار نظر بکنند و آن‌ها را پوشش بدهند.

بنا به چیزی که نیست، ولی گفتیم در همسنجی میان زرتشت و اسلام بی‌مهری بسیاری میرود، اگرنه روشن است که هر دو دینی آسمانی (= پنداریک {تخیلی}) هستند، ولی این کجا و آن کجا!

پیچیدگی دین هم نمایانگر ناکارآمدی آن است. دین و آیین‌های زندگی بایستی ساده و پراکنده باشند و خود زاینده رویکردهای دیگر.
در زرتشت برای نمونه گفته دروغ نگویید و هرگز وام نگیرید که شما را به دروغگویی بیشتر می‌وادارد. این دو قانون بسیار ساده از گونه نایشیک (منفی)
خود راهکار بسیاری از دشواری های آدمی میشوند.

یا اینکه در جای جای آن آدمی را به خردورزی می‌اندرزد و اینکه کاربرد اندیشه و خرد، چنانکه بالا هم گفتیم خود به خود به نیکی می‌انجامد؛ ما در فلسفه خردگرایی هم چیز دیگری نداریم.

در کنار همه اینها، رویکرد زرتشتی‌گری همواره بر افزودن به شادمانی است و فراخوانی آدمی به خوشی بردن از زندگی و ارزش دادن به آن.
این را میخواهید با مسیحیت بهمسنجیم که خدا در کالبد آدم به زمین میاید و به صلیب کشیده میشود تا گناهان مردم بخشوده شود!؟
یا با اسلام بهمسنجیم که یکبند می‌نالد خدا قهار و مکار و کینه‌توز و .. است و در دوزخ بهمان بهمانتان میکند؟


آب و آتش و باد و خاک (چهار آخشیج) چیزی بیشتر از نمادهای سازنده زندگی نیستند.

درباره زرتشت و رسیدن به جاودانگی (مینوی و خاکی):


پروردگارا؛ دو بخشش «رسایی و جاودانگی» مردم را به فروغ مینوی و آگاهی درونی خواهد‌ رسانید. در پرتوی نیروی خواست، منش پاک، راستی و پاکی، دوستی و باور به اهورامزدا، زندگانی پایدار و نیروی مینوی می‌افزاید. ای خداوند خرد، در پرتوی این فروزگان بر دشمنان فیروزی توان یافت.
(یسنا – هات ۳۴ بند ۱۱)

ای اهورامزدا بشود که با اندیشه‌ی یک به تو نزدیک شوم و با پیروی از داته «اشا» به ارزش‌های مادی و مینوی (معنوی) خود پی برم تا بدینراه دینداران را به سرای روشنی و خرمی و زندگی نیک هر دو جهان رهبری کنم.
یسنا ۲۸ بند ۲

«دانایی که آیین راستی را می‌گستراند و مردم را از پیام سپنتایی (مقدس) که آنها را به رسایی و جاویدانگی رهنمود است بیاگاهاند، از بهترین خوشبختی برخوردار خواهد شد.» گاتها- هات۳۱، بند۶٫



رونوشت:
در گات‌ها به شش نام نِماره شده و هریک از آنها نیز فروزه ای (صفتی) از اهورامزدا دانسته شده اند، چه این فروزه ها در آدمی وجود دارند و آدمیان با بهره گیری از این فروزه های اهورایی است که میتوانند تا به جایگاه خدایی و یکی شدن با خدا پیش روند.

شش فروزه این میباشند:


1. وَهیشتامَنَ، Vahištâ mana :
بچم برترین خرد و اندیشه میباشد؛ وهومن (خردنیک) را میتوان بازتابی از وهیشتامن دانست.

2. اَشَه وَهیشته، Aša vahišta :
در پارسی <اردیبهشت> شده است و بچم بهترین اشویی و راستی میباشد، بهترین اشا: اشایی که قانون و هنجار دگرگون ناپذیر گیتی میباشد و همان خواست اهورایی است.

3. خَشَترَ وَئیریَه، Xašatra vaee riya :
سومین فروزه ی اهورایی و بچم نیرو، توان و شهریاری خدایی میباشد، نیرویی سازنده و پیش برنده نه ویرانگر، این واژه در پارسی به گونه ی شهریور در آمده.

4. سِپَنته آرمَئیتی، Sepanta Âarmâiti :
این واژه بچم مهر، ایمان و آرامش افزاینده و پاک میباشد چه در نتیجه ی مهر، وفاداری دوستی، فروتنی و همدردی بدست می آید، این واژه در پارسی اسپند شده است.

5. هَاور وَتات، Hâur Vatât :
بچم پیشرفت و رسایی (تکامل) میباشد، چه در پی کاربرد فروزه های پیش از خود است که بدست می آید و نشانی است از خودشناسی؛ این واژه در پارسی به خورداد شده است.

6. ا َ مِرتات، Amertât:
این واپسین از شش فروزه ی اهورایی بچم نامیرایی و جاودانگی میباشد. چه بیشتر دو فروزه ی هورتات و امرتات با یکدیگر در اوستا آمده اند، که میتوان چنین دریافت که راه رسیدن به جاودانگی و بیمرگی همانا پیشرفت و رسیدن به رسایی است، همچنین امرتات پیامد کاربرد پنج فروزه ی دیگر میباشد؛ این واژه در پارسی اَمُرداد شده است و بنادرستی مُرداد هم گفته میشود، هنگامیکه چم مرداد میشود مرگ و نیستی!


این شش فروزه در یسنای <هفتَن یشت> بگونه ی <امشاسپندان> آمده اند و چم خود این واژه را دَهِشمندان جاوید دانسته اند و در اثر باورهای پیشا‌ اشوزرتشت، به اینان سویه‌ی نگاهبانی داده های اهورایی داده شده است، چونانچه:


وهومن: نگاهبان جانوران در گیتی ونگهدارنده‌ی خرد نیک در جهان مینوی.
اشا: پاسدار آتش و همچنین تندرستی.
خَشَترا: نگهدار فلزها و نگهبان دارایی‌.
آرمَئیتی: پاسدار زمین، مهرافزای و راهنمای سُهش‌ها (احساس‌ها)
هَاور وَتات: پاسدار آب و راهنمای وژدان.
اَمِرتات: نگهبان گیاهان و پاسدار بهترین زندگی و نامیرایی.


همچنین سه فروزه ی وُهومَنَ، اشا و خَشَترا در دستور زبان گات ها خنثی و دیرتر نرینه شده‌اند و سه فروزه ی آرمَئیتی، هَاوروَتات و اَمِرتات مادینه هستند و نشان دیگری است در برابری زن و مرد در باور ایرانیان، چه پیش از اشوزرتشت و چه پس از وی.

بجز این فروزه ها و امشاسپندان، در هنود (اثر) رخنه باورهای پیش از اشوزرتشت، آنهایی که پیش از وی از خدایگان بودند، در جایگاه ایزدان در کیش زرتشتی درآمدند، ایزدانی که پدید آمده ی اهورامزدا هستند، همچون میترا، آناهیتا، سروش و...

azadah
03-19-2013, 10:16 AM
درود

شكست ایران متمدن از عرب بیابان گرد . چراهائی را پیش روی ما می گذارد و سئوالاتی مطرح می شود كه :چرا در اغلب جنگها به ویژه جنگهای تن به تن عربها موفق بودند . در حالیكه همه می دانیم ایرانی از نطرقدرت بدنی از عرب برتر است . و این ادعا در مسابقات جهانی كشتی و ورزش های رزمی به اثبات رسیده .

چرا با كشته شدن فرمانده سپاه ایران شیرازه كار ازهم می گسلد و لشگر پای به فرار می گذارد . در حالیكه با كشته شدن فرمانده تازیان . فرددیگری جای او را می گیرد و پای می فشارد تا به پیروزی می رسد . چرا ایرانیان بصورت موضعی و انفعالی عمل می كنند . هر شهر جداگانه دفاع می كند ومنتظر می ماند . تادشمن از راه برسد . چنانكه شهرهای همدان . ری . قم . كاشان . استخر . كرمان و سیستان كردند .

چرا نظم و سازماندهی و امكان تداركاتی در دستگاه ساسانی نبود ؟ تا نیروهای كمكی را ازمنطقه ای به منطقه دیگر اعزام دارد ؟ آنگونه كه اعراب می داشتند . این پراکندگی ها را چگونه می توان توجیه کرد ؟ چرا بزرگان كشور اصل و نصب و نژاد و فره ایزدی را بر شایستگی و لیاقت مقدم می داشتند ؟ چرا بزرگان ایران دشمن را دست کم گرفته بودند ؟ وقبل از آنكه عربستان قدرت بگیرد . تدبیری در جهت دفع آن نیاندیشیدند .

چرا موبدان زردشتی كه در میان مردم و دربار نفوذ معنوی و قدرت مادی داشتند . مردم را از نظر روحی و ایمانی تقویت و بسیج نکردند ؟ چنان كه آئین مزدک و مانی را قلع و قمع كرده بودند .‌و چرا بودائیان وهندوان در مقابل اسلام پایداری كردند اما زردشتیان نتوانستند ؟ و چرا اسلام نتوانست بر چین و ژاپن غلبه كند ؟ چرا هم زمان با پیروزی بهمن جادویه . آشوب وفتنه در تیسفون بر پا می شود که او از تعقیب اعراب منصرف شده برای فرو نشاندن شورش داخلی به تیسفون بازگردد؟

مورخان دلایل متعددی برای شكست ایران درقادسیه ذكر كرده اند . كه می توان در دو بخش برشمرد . الف- عوامل درونی . ب- عوامل بیرونی . شاید عوامل داخل مهم تر باشد . كه اگریك نظام از درون پوسیده نباشد . از بیرون آسان شكسته نمی شود .

Mehrbod
03-19-2013, 02:23 PM
درود

شكست ایران متمدن از عرب بیابان گرد . چراهائی را پیش روی ما می گذارد و سئوالاتی مطرح می شود كه :چرا در اغلب جنگها به ویژه جنگهای تن به تن عربها موفق بودند . در حالیكه همه می دانیم ایرانی از نطرقدرت بدنی از عرب برتر است . و این ادعا در مسابقات جهانی كشتی و ورزش های رزمی به اثبات رسیده .


نژادپرستی؟ http://www.daftarche.com/images/imported/2012/10/1.gif




چرا با كشته شدن فرمانده سپاه ایران شیرازه كار ازهم می گسلد و لشگر پای به فرار می گذارد . در حالیكه با كشته شدن فرمانده تازیان . فرددیگری جای او را می گیرد و پای می فشارد تا به پیروزی می رسد . چرا ایرانیان بصورت موضعی و انفعالی عمل می كنند . هر شهر جداگانه دفاع می كند ومنتظر می ماند . تادشمن از راه برسد . چنانكه شهرهای همدان . ری . قم . كاشان . استخر . كرمان و سیستان كردند .
...


ریشه‌یابی فرنودها[1] آب در هاون کوبیدن است, من به شما میگویم چرا شکست خوردیم: زیرا ویرانگری آسانتر از ساختن است.

در تاریخ بیشمار بار یک گروه کوچک بربر بر شهرمندی‌هایِ[2] بزرگ چیره گشته‌اند, همانجور که یک ویروس کوچک HIV میتواند یک سازواره‌یِ[3] ٤ تریلیون یاخته‌ایِ که هومن[4] باشد را بآسانی ناکار کند.


----
1. ^ Farnud|| فرنود: استدلال; منطق; دلیل ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Reason_(argument)) Reason
2. ^ Šahrmandi|| شهرمندی: متمدن ( سیویلیزه) ، بر پاد بربر و بیابانی ϢEn (http://en.wikipedia.org/wiki/Civilization) Civilization
3. ^ Sâzvâre|| سازواره: جاندار زنده; هر ساز و کاری که همانندیک موجود زنده با مجموعه ای از اجزا و دستگاههای دارای کنش متقابل با یکدیگر عمل می کند. Organism
4. ^ Human|| هومن: آدم Human

Gilgamesh
03-19-2013, 02:29 PM
درود

شكست ایران متمدن از عرب بیابان گرد . چراهائی را پیش روی ما می گذارد و سئوالاتی مطرح می شود كه :چرا در اغلب جنگها به ویژه جنگهای تن به تن عربها موفق بودند . در حالیكه همه می دانیم ایرانی از نطرقدرت بدنی از عرب برتر است . و این ادعا در مسابقات جهانی كشتی و ورزش های رزمی به اثبات رسیده .

چرا با كشته شدن فرمانده سپاه ایران شیرازه كار ازهم می گسلد و لشگر پای به فرار می گذارد . در حالیكه با كشته شدن فرمانده تازیان . فرددیگری جای او را می گیرد و پای می فشارد تا به پیروزی می رسد . چرا ایرانیان بصورت موضعی و انفعالی عمل می كنند . هر شهر جداگانه دفاع می كند ومنتظر می ماند . تادشمن از راه برسد . چنانكه شهرهای همدان . ری . قم . كاشان . استخر . كرمان و سیستان كردند .

چرا نظم و سازماندهی و امكان تداركاتی در دستگاه ساسانی نبود ؟ تا نیروهای كمكی را ازمنطقه ای به منطقه دیگر اعزام دارد ؟ آنگونه كه اعراب می داشتند . این پراکندگی ها را چگونه می توان توجیه کرد ؟ چرا بزرگان كشور اصل و نصب و نژاد و فره ایزدی را بر شایستگی و لیاقت مقدم می داشتند ؟ چرا بزرگان ایران دشمن را دست کم گرفته بودند ؟ وقبل از آنكه عربستان قدرت بگیرد . تدبیری در جهت دفع آن نیاندیشیدند .

چرا موبدان زردشتی كه در میان مردم و دربار نفوذ معنوی و قدرت مادی داشتند . مردم را از نظر روحی و ایمانی تقویت و بسیج نکردند ؟ چنان كه آئین مزدک و مانی را قلع و قمع كرده بودند .‌و چرا بودائیان وهندوان در مقابل اسلام پایداری كردند اما زردشتیان نتوانستند ؟ و چرا اسلام نتوانست بر چین و ژاپن غلبه كند ؟ چرا هم زمان با پیروزی بهمن جادویه . آشوب وفتنه در تیسفون بر پا می شود که او از تعقیب اعراب منصرف شده برای فرو نشاندن شورش داخلی به تیسفون بازگردد؟

مورخان دلایل متعددی برای شكست ایران درقادسیه ذكر كرده اند . كه می توان در دو بخش برشمرد . الف- عوامل درونی . ب- عوامل بیرونی . شاید عوامل داخل مهم تر باشد . كه اگریك نظام از درون پوسیده نباشد . از بیرون آسان شكسته نمی شود .


ببینید برای دلایل شکست می‌توان هزاران دلیل آورد ولی اگر کسی تاریخ را بخواند می‌فهمد که جنگ ۲۷ ساله‌ی ایران و بیزانس مهم‌ترین دلیل شکست هر دو تمدن از عرب‌ها بود. به گمانم خبر دارید بیشتر سرزمین‌های بیزانس هم توسط عرب‌های صدر اسلام فتح شد و تنها به لطف دریا بود که کل تمدن بیزانس به دست عرب‌ها نیفتاد.

azadah
03-20-2013, 10:13 AM
نژادپرستی؟

درود

دوست عزیز بیان یك امرحقیقی كه نژادپرستی نیست . این كه ایرانیان از نظر قدرت بدنی بر عربها پیشی می گیرند . از این جهت عرض كردم كه تیم كشتی آزاد و فرنگی ایران در دنیا صاحب نام است و هرسال در چند وزن مدال می آورد . و این را همه می دانند . حال از نظر قد و پهنا و جثه ممكن است عربها هیكل بزرگتری داشته باشند . و یا در رشته ای مثل فوتبال برتر باشند . به هرحال هدف كشف حقیقت است نه نژادپرستی و یا چیز دیگر . اما از جمله عوامل درونی و نقاط ضعفی كه ایرانیان در آن دوران داشتند . آنطور كه دوست و دشمن گفته اند . در 9 مورد خلاصه می شود .

1-افزایش فاصله طبقاتی و نابرابرای که انگیزه ظهور مزدک و مانی شده بود . و پس از کشتار فجیع مزدکیان همچنان ادامه داشت .

2- رجال دانا و توانا . و سرداران كارآزموده ایرانی در تصفیه های خونین خسرو پرویز از میان رفته بودند . اركان مملكت تضعیف شده . وكشور از مدیران لایق و افراد كارآمد تهی گردیده یود . به ویژه در ماجرای بهرام چوبین و جنگهای فرسایشی او طی سالهای متمادی با روم . ازآن جمله رفتار ناشایست خسروپرویز با بزرگمهر حكیم است . كه 13 سال در دربار انوشیروان خدمت كرده بود . خسرو پرویز او را به زندان افكند . و در نامه ای به او نوشت . بهره خردمندی و دانش تو این شد كه تو را كشتنی ساخت . و بزرگمهر در پاسخ نوشت . تا بخت یار من بود از خرد خود بهره بردم و اكنون كه نیست از شكیبائی خود بهره می گیرم . اگر نیكوكاری از دست رفته . از بدكاری هم آسوده ام . اگر مقام وزارت از من سلب شده رنج ستمكاری هم از من دست كشیده . پس مرا چه باك است . وقتی نامه به دست خسرو رسید فرمان داد . كه بینی و لبهای بزرگمهر را ببرند . وقتی بزرگمهر از اجرای فرمان آگاه شد . گفت .لبهای من به مجازاتی بیش از این سزاوار است . خسرو پرسید از چه رو ؟ بزرگمهر گفت . نزد خاص و عام تو را به صفائی ستودم كه دارای آن نبودی . خوبیها از تو پخش كردم كه در نهاد و طبیعت تو نبود . خسرو خشمگین شد . فرمان داد او را گردن زدند .

3- موریانه نفاق تار و پود وحدت را گسیخته بود . سپهبد فرخ زاد كه خود منتخب پوراندخت . شاه پیشین بود از حمایت همه مقامات برخوردار نبود . در تیسفون مبارزه بر سر تصاحب قدرت ادامه داشت و اتفاق نظر در تصمیم گیری ها وجود نداشت . كینه و عداوت به مرز خیانت رسیده بود . برخی چنان سرخورده و از دین و دولت و دربار بریده بودند كه آرزو می كردند نجات دهنده ای از غیب بیاید آنها را نجات دهد . چنان که امروز هم عده ای گمان می برند اگر آمریکا بیاید. از ستم تبعیض رهائی خواهند یافت . شاعری می گوید . نادری پیدا نخواهد شد دریغ . كاشكی اسكندری پیدا شود .

4- بی ثباتی و آشفتگی دربار چنان بود که در فاصله زمانی قتل خسرو پرویز (628)تا جلوس یزدگرد (634) در طی 6 سال یازده پادشاه بر تخت سلطنت نشستند .

5-دخالت موبدان زردشتی در بسیاری از امور و باورمندی به برتری نژاد شاهی .مانع از آن بود که فردی لایق زمام امور را به دست گیرد .

6- جوانی . خامی . بی تجربگی و بی تدبیری یزدگرد نیز عامل مهم بود . او كه كمتر از 20 سال سن داشت ارزیابی درستی از كم و كیف مهاجمان مسلمان نداشت . نقاط ضعف و قوت دشمن را نمی شناخت و میزان كارائی و قدرت رزمی آنان را نمی دانست . لذا در امر بسیج مردم و گسیل نیروی كارآمد و تدارك جنگ افزار كارائی چندانی بروز نداد . دوراندیشی و پیش بینی او آنقدر نبود كه فرمانده دوم و سومی برگزیند تا بعد از رستم اتحاد و انسجام سپاه را نگه دارد . او شخصا در جبهه جنگ حضور نیافت . تا به سپاهیان روحیه و قوت قلب بدهد . بلکه ترسان و لرزان ازمقابل سپاه دشمن ازشهری به شهر دیگر می گریخت .

7- اسپهبدان ایرانی درمیدان رزم . به انگیزه فخرفروشی ابزار فاخر و سلاح زرین باخود داشتند . تو گوئی در جشن عروسی حضوریافته اند . و این اشتباهی سهمگین بوده . چرا كه حرص و آز عرب گرسنه چشم را برمی انگیختند تا بكشد و غنیمت بگیرد .

8- بعضی ازفئودالها به طمع كسب قدرت منطقه ای و تجزیه طلبی . ترجیح دادند با فاتحان عرب باج و خراج بدهند . تا اراضی و حقوق فئودالی آنها محفوظ بماند .

9-باور به اوهام و خرافات و رمز و اسطرلاب و اختر بینی و اعتقاد ایرانیان به قضا و قدر و تقدیر گرائی نقش عمده ای درشكست آنان داشته . چنانكه از رستم فرخزاد می شنویم . بدانست رستم شمار سپهر / ستاره شمر بود و با داد و مهر بیآورد صلاب و اختر گرفت / به روز بلا دست بر سر گرفت همی گفت كاین رزم را روی نیست / ره آب شاهان بدین جوی نیست بیاورد صلاب و اختر گرفت / ز روز بلا دست بر سر گرفت

در نامه ای که رستم خطاب به برادرش نوشته از سرنوشت ساسانیان و شکست آتی ایران سخن می‌گوید :
یکی نامه سوی برادر به درد - نبشت و سخن‌ها همه یاد کرد
زبهرام و زهره است ما را گزند - نشاید گذشتن زچرخ بلند
همان تیر و كیوان برابر شده است - عطارد به برج دوپیكر شده است

در همین روزها یک پدیده ماه گرفتگی هم رخ می دهد . که حادثه زمینی و آسمانی را بهم گره می زند و بر تشویش و نگرانی می افزاید . بنابراین ایرانیان در حالی به جنگ قادسیه می رفتند که نه در آسمان و نه در زمین بخت و اقبال یارشان نبوده و روحیه مناسبی نداشته اند . چنانكه گوئی در خلق این تراژدی همه عوامل دست به دست هم دادند . و همه احتمالات درجهت نامساعد شکل گرفتند تا شکست ایران را تضمین نمایند . شاید هم تقدیر چنین بوده باشد که ملتی بزرگ و متمدن زیر سلطه عرب بیابان گرد قرار گیرد . وآزادگان ایران برده تازیان شوند .