PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آسیب‌شناسی ِ جامعه‌ی ایران



sonixax
02-20-2011, 03:36 AM
من اون موقع كه ميگفتم ايرانى ها يك برچسب باطل شد زدند روى مغزشون برخى دوستان منجمله جناب امير ناراحت شدند ولى حقيقت داره و من ميخوام بدونم چرا اين طوريه ؟

راستى راستى خنگيم يا فكر كردن و از مغز استفاده كردن به نفعمون نيست ؟

توى مقاله ى آخرم من نوشتم : به طور قطع ميتوان گفت ٩٠٪ ايرانيان مقيم خارج يا پناهنده بوده اند ، يا پناهنده هستند ...

معنى و مفهوم اين خيلى روشنه ولى يك عده معنى جمله به اين سادگى رو هم نفهميدند وبيايد ببينيد چه نتيجه گيرى هايى كردند !!!

يعنى هنوز فرق بودند با هستند رو نميدونند و فورى بدون يك لحظه فكر كردند شروع كردند به حمله ، اونهايى هم كه به من امتياز دادند فقط تيتر رو خوندند و بدون خوندن متن به به چه چه كردند ، فقط يك تعداد انگشت شمار اون رو با دقت خوندند و در بارش نظر دادند .

چرا اين طوريه ؟ با اينكه ادعامون ماتحت هر چارپايى رو پاره كرده ؟

Ouroboros
02-20-2011, 04:24 AM
من مقاله‌ی شما را به دقت خواندم، یکسری حرفها در آن گفته شده که ادعاهای بزرگی هستند، و نویسنده تلاشی برای اثبات‌شان نکرده. کلا این درک و رهیافت که «بیایید وگرنه سهمی نخواهید برد» را شما باید کنار بگذارید. هیچکس از نظر سیاسی موظف به مبارزه نیست، شاید از بُعد ِ اخلاقی باشد، اما بیشتر از آن می‌شود تکرار تز ِ «مگر ما شهید دادیم که...» و «مگر ما انقلاب کردیم برای ...». مهم نیست کی انقلاب کرده، مهم نیست چه کسی شرکت می‌کند، این تصمیمی کاملا شخصی‌ست که ما خواهیم آمد یا نه، رفتن من و نرفتن شما، هرگز منرا نسبت به نتایج و دستاوردهای احتمالی بیشتر محق نمی‌کند. اگرنه منهم می‌توانم به شما خرده بگیرم که در خارجه نشسته‌اید و برای ما که باید با هارترین نیروهای سرکوب ِ موجود در دنیا روبرو بشویم نظریه صادر می‌کنید.

یک چیز دیگری که نظر مرا جلب کرد این بود که شما در مقاله‌ی خود نوشته‌اید کسی که پناهندگی سیاسی گرفته الزاما باید فعالیت سیاسی داشته باشد. در مملکتی که طرف برای فرار از آن خودش را گی و بده و مفعول جلوه می‌دهد اگر سیاسی بودن را جلع کرد نباید زیاد متعجب شد. دلیل این وضع ریاکاری دول غربی‌ست، که با وجود آگاهی از شرایط غیرقابل زیست در ایران باز بر پناهجوی ایرانی سخت می‌گیرند که «چرا می‌خواهی پناهنده بشوی»، چنانکه از یک نفر بپرسند «چرا می‌خواهی زندگی بکنی»..

sonixax
02-20-2011, 01:39 PM
من مقاله‌ی شما را به دقت خواندم، یکسری حرفها در آن گفته شده که ادعاهای بزرگی هستند، و نویسنده تلاشی برای اثبات‌شان نکرده. کلا این درک و رهیافت که «بیایید وگرنه سهمی نخواهید برد» را شما باید کنار بگذارید. هیچکس از نظر سیاسی موظف به مبارزه نیست، شاید از بُعد ِ اخلاقی باشد، اما بیشتر از آن می‌شود تکرار تز ِ «مگر ما شهید دادیم که...» و «مگر ما انقلاب کردیم برای ...». مهم نیست کی انقلاب کرده، مهم نیست چه کسی شرکت می‌کند، این تصمیمی کاملا شخصی‌ست که ما خواهیم آمد یا نه، رفتن من و نرفتن شما، هرگز منرا نسبت به نتایج و دستاوردهای احتمالی بیشتر محق نمی‌کند. اگرنه منهم می‌توانم به شما خرده بگیرم که در خارجه نشسته‌اید و برای ما که باید با هارترین نیروهای سرکوب ِ موجود در دنیا روبرو بشویم نظریه صادر می‌کنید. یک چیز دیگری که نظر مرا جلب کرد این بود که شما در مقاله‌ی خود نوشته‌اید کسی که پناهندگی سیاسی گرفته الزاما باید فعالیت سیاسی داشته باشد. در مملکتی که طرف برای فرار از آن خودش را گی و بده و مفعول جلوه می‌دهد اگر سیاسی بودن را جلع کرد نباید زیاد متعجب شد. دلیل این وضع ریاکاری دول غربی‌ست، که با وجود آگاهی از شرایط غیرقابل زیست در ایران باز بر پناهجوی ایرانی سخت می‌گیرند که «چرا می‌خواهی پناهنده بشوی»، چنانکه از یک نفر بپرسند «چرا می‌خواهی زندگی بکنی»..


درسته ، برخی جاها تندروی کردم ولی عادت ندارم چیزی رو سانسور کنم برای همین ویرایشش نکردم .

در مورد پناهندگان سیاسی ، من نگفتم هر کسی که پناهندگی سیاسی میگیره الزامن باید فعالیت سیاسی داشته باشد - بلکه گفتم آنهایی که هر جایی که میرسند خود را فعال سیاسی معرفی میکنند و ادعایشان گوش فلک را کر کرده - حد اقل باید یک بار هم که شده یک فعالیت سیاسی ای چیزی داشته باشند دیگر !
دروغگویی و شارلاتانیزم بخشی از فرهنگ ایرانیان شده و وقتی این مساله رو بازگو میکنی یک عده مثل یک بابایی که در سایت دنباله نظر داده بود فوری بهت حمله میکنند و جالبه طرف مدعی میشه که من توی ایران نشستم دارم با فیلترشکن میام !
این مدل آدمها برای من سنبل بلاهت و حماقت هستند چرا که طرف حتا به خودش زحمت نداده یک چرخی در وبسایتهای من و وبلاگ من بزنه ببینه اصلن من کی هستم و چی میگم و برام جالبه که نمونه ی این افراد زیاد هم هستند ! کسانی که فکر میکنند ماتحت آسمان پاره شده اینها افتادند پایین و هر کسی چیزی بگه بخوره توی برجک اینها یا مزدوره ، یا تفرقه انداره یا فلانه یا بهمانه !

طرف نه از پناهندگی سیاسی سر در میاره ، نه میدونه پناهندگی اجتماعی چیه اومده یک سری لینک خبری از سایتهای یک لا قبا فرستاده که چرندیات خودش رو ثابت کنه در شرایطی که اصلن نمیدونه پناهندگی اجتماعی پس از پایان جنگ ایران و عراق به ایرانیان تعلق نمیگیره - حالا من باید بیام برای این آدمها از سایت انتگراسیون آلمان (http://if-id.de/) و بوندس آمت (http://www.bamf.de/cln_103/DE/Startseite/startseite-node.html) و ... لینک بذارم که بابا این چرندیاتی که میگی بیشتر از 20 ساله شامل حال ایرانیها نمیشه و جالبه این سایتهای رسمی میشند چرند و پرند و کشک ! ولی خبر از سایت ایرانیان بلژیک (http://www.iranian.be/news/2006/11/002463.htm)(سایتی مثل ایرانیان انگلستان (http://iranianuk.com/)) که تازه همیشه ی خدا سرورش مشکل داره به خاطر اینکه پول ندارند سرور درست و حسابی بگیرند ، میشه معتبر و درست و حسابی .

Ouroboros
02-23-2011, 12:21 PM
من پیشنهاد می‌کنم نام ِ تاپیک را به «آسیب‌شناسی ِ جامعه‌ی ایران» تغییر بدهید تا بتوانیم فراتر از واکنشهایی که به یکی از پستهای ِ وبلاگ شما شده صحبت بکنیم.

یکی از چیزهایی که حال ِ مرا بهم می‎‌زند درگیری ِ اذهان ِ مردم با مسئله‌ی ِ معیشت است. در شرایطی که سی و دو سال است ابتدایی‌ترین آزادی‌های انسانی ِ آنها سرکوب می‌شود، برخی نگران ِ این هستند که حقوق‌شان سال ِ بعد 5% اضافه می‌شود یا 10%. عوام هرجا می‌خواهند از ج.ا انتقاد بکنند از فقر و نداری می‌نالند، درحالی که آزادی بیان، آزادی مذهب، آزادی نشر و مطبوعات، آزادی جنسی، آزادی‌های فردی و آزادی‌های سیاسی سالهاست در ایران سرکوب می‌شوند، اینها از گران شدن ِ تخم مرغ و گوجه فرنگی شکوه می‌کنند. من مخالفتی با بیان و نگرانی بابت مشکلاتی حقیقی و عینی که بر سر ِ راه مردم است و آنها را آزار می‌دهد ندارم، چیزی که ناراحتم می‌کند کرختی نسبت به شأن انسانی و حساسیت ِ کاذب و منفعل(و نه حقیقی و بالقوه که به اعتراض بیانجامد)به کاه و یونجه است. جالب‌ست که این «ناراضیان» جزو اقشار شدیدا فقیر ِ جامعه هم نیستند، که اینها متانت و عزت ِ نفس به مراتب بیشتری دارند، بلکه به کم‌سوادهای ِ قشر متوسط‌ ِ جامعه تعلق دارند، کسانی که دغدغه‌ی پژو کردن ِ پرایدشان و سایدبای‌ساید کردن ِ یخچال معمولی‌شان مهم‌ترین دغدغه‌های اقتصادی‌شان است..

Reactor
02-23-2011, 01:13 PM
یکی از چیزهایی که حال ِ مرا بهم می‎‌زند درگیری ِ اذهان ِ مردم با مسئله‌ی ِ معیشت است. در شرایطی که سی و دو سال است ابتدایی‌ترین آزادی‌های انسانی ِ آنها سرکوب می‌شود، برخی نگران ِ این هستند که حقوق‌شان سال ِ بعد 5% اضافه می‌شود یا 10%. عوام هرجا می‌خواهند از ج.ا انتقاد بکنند از فقر و نداری می‌نالند، درحالی که آزادی بیان، آزادی مذهب، آزادی نشر و مطبوعات، آزادی جنسی، آزادی‌های فردی و آزادی‌های سیاسی سالهاست در ایران سرکوب می‌شوند، اینها از گران شدن ِ تخم مرغ و گوجه فرنگی شکوه می‌کنند. من مخالفتی با بیان و نگرانی بابت مشکلاتی حقیقی و عینی که بر سر ِ راه مردم است و آنها را آزار می‌دهد ندارم، چیزی که ناراحتم می‌کند کرختی نسبت به شأن انسانی و حساسیت ِ کاذب و منفعل(و نه حقیقی و بالقوه که به اعتراض بیانجامد)به کاه و یونجه است. جالب‌ست که این «ناراضیان» جزو اقشار شدیدا فقیر ِ جامعه هم نیستند، که اینها متانت و عزت ِ نفس به مراتب بیشتری دارند، بلکه به کم‌سوادهای ِ قشر متوسط‌ ِ جامعه تعلق دارند، کسانی که دغدغه‌ی پژو کردن ِ پرایدشان و سایدبای‌ساید کردن ِ یخچال معمولی‌شان مهم‌ترین دغدغه‌های اقتصادی‌شان است..

یک روانشناس یهودی به اسم حاج ابراهیم مازلو یک دسته بندی هایی راجع به خصایص انسان ها انجام داده که چکیده و یکی از مهم ترینشون همون هرم معروف مازلو هست:

اینجا را کلیک کنید (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/97/Maslow_Pyramid_2.png/400px-Maslow_Pyramid_2.png)

چیزی که شما انتظارش رو دارید سه پله بالاتر از اون چیزیه که اکثریت مردم اینجا درگیر بدست آوردنش هستند.
فکر مشغول و شکم گرسنه دین و ایمون نداره.
ایرانی و غیر ایرانی نداره. هر آدمی اگر نیازهای پایه اش محقق نشه نمیتونه به مرحله ی بالاتر برسه.
درسته که این وسط استثناهایی هم وجود داره ولی شامل حال همه نمیشه.
با استناد بر استثناء هم نمیشه انتظاری از همه داشت.
من خوشحالم که خیار و گوجه فرنگی گرون میشه.چون اینجور که معلومه فقط مشکلات اقتصادی میتونه مردم رو نسبت به حکومت عصبی کنه.

Ouroboros
02-23-2011, 02:02 PM
برای ِ شما متأسفم که سخت‌تر شدن ِ وضع ِ زندگی مردم را برای پیدا کردن هم‌فکر و هم‌سنگر تجویز و آرزو می‌کنید. وانگهی علاوه بر حس ِ همدردی و نوع‌دوستی و اخلاقیات یک چیز دیگر را هم به کلی از یاد برده‌اید، آنهم اینکه پوست ِ ایرانیان کلفت‌تر از پوست ِ تخم‌مرغ و گوجه‌فرنگی‌ست. آنها که سی سال با تورم ِ بالای ِ سالی 20% و استخدام قراردادی و نداشتن ِ سندیکا و حق اعتصاب و لواش دانه‌ای صد تومان و بنزین ِ لیتری 700 تومان ساخته‌اند و به نق زدن در ایستگاه اتوبوس و داخل تاکسی و صف نانوایی قناعت کرده‌اند، بعد از اینهم می‌سازند. و اگرهم روزی از فرط فلاکت و گرسنگی صدایی ازشان درآید، یقین بدارید در همراهی و هم‌رأیی با شما نخواهد بود، انقلاب برای نان با رسیدن به نان(یا حتی وعده‌ی رسیدن ِ به نان)تمام می‌شود و شما می‌مانید و حوض‌تان.

پیرامون بخش دیگر حرف‌های‌تان، یکبار دیگر یادآوری می‌کنم که این «شبه ناراضیان ِ نق نقو» هرگز جزو قشر حقیقتا فقیر و درهم‌شکسته‌ی ِ جامعه نیستند، بلکه آدمهایی با درآمد و سطح ِ زندگی ِ متوسط هستند. همین‌ها وقتی با انتقادی از جنس ِ انتقاد من روبرو می‌شوند به منتقد حمله می‌کنند که صدایت از جای گرم برخاسته و لابد به «مرفهان بی‌درد» تعلق داری. من فقر ِ سگی کشیده‌ام و می‌دانم که آدم را خرفت می‌کند و سطح ِ مطالبات را به نان ِ شب و اجازه‌ی ِ سر ماه تنزل می‌دهد. اما اینها «فقیر» نیستند، آلن بدیو در یک تعبیر ِ جالب از «احساس فقیر بودن» در انسان ِ دوران ِ پساسرمایه‌داری صحبت می‌کند و با تیزبینی شرح می‌دهد که چطور قشر متوسط اروپا، که سطح ِ زندگی‌ای به مراتب بالاتر از 90% باقی مردم ِ کره‌ی زمین دارند در قیاس خود با میلیونرها و ابرسرمایه‌داران دچار «توهم فقیر بودن» می‌شوند. برای شخص ِ حقیقتا فقیر مثل اینها مبارزه برای ِ معیشت از مبارزه برای حقوق ِ حقه‌ی انسانی جدا نیست، تلاش پدری برای خلاص شدن از شرمندگی در برابر درخواست فرزندانش برای اسباب بازی یا چیزی از این دست از مبارزه برای آزادی مقدس‌تر نباشد چیزی هم کم ندارد، اما اینها با چنین فقری روبرو نیستند، مرض‌شان همانطورکه گفتم یخچال ِ سایدبای‌ساید و مایکروویو است.

sonixax
02-23-2011, 07:31 PM
من پیشنهاد می‌کنم نام ِ تاپیک را به «آسیب‌شناسی ِ جامعه‌ی ایران» تغییر بدهید تا بتوانیم فراتر از واکنشهایی که به یکی از پستهای ِ وبلاگ شما شده صحبت بکنیم.

من هم موافقم - مدیر عزیز بی زحمت یک حالی به این داستان بدهید .

kourosh_bikhoda
02-23-2011, 08:39 PM
من اون موقع كه ميگفتم ايرانى ها يك برچسب باطل شد زدند روى مغزشون برخى دوستان منجمله جناب امير ناراحت شدند ولى حقيقت داره و من ميخوام بدونم چرا اين طوريه ؟

پیش از اونکه بپرسید چرا بهتره اول موضع خودتون رو اثبات کنید.

Ouroboros
02-23-2011, 09:15 PM
پیش از اونکه بپرسید چرا بهتره اول موضع خودتون رو اثبات کنید.

:53:
من می‌خواهم از این اشاره‌ی شما استفاده کرده، پیشنهادی دوستانه به سونیاکس بدهم. هرچند این منبر رفتن‌ها را آفت گفتگو می‌دانم و مایه‌ی ِ شرمساری، اما نگفتن ِ آنها را هم روا نمی‌بینم.

به باور من حتی اگر او ادعاهای ِ خود را اثبات هم بکند، باز اتخاذ ِ چنین شیوه‌ای(جدا کردن ِ خود از ملت و فحش دادن به آن)به سود ِ هیچکس و هیچ چیز نیست. اگر قصد تغییر ِ این همه فضاحت و نکبت را داریم باید به جای پرخاش آنهم با این حجم ِ تأسف‌برانگیز از کلی‌گویی(90% و «همه مردم» و «ایرانی ها» و غیره که دوست عزیزمان سونیاکس زیاد بکار می‌برد)تلاش بکنیم دلایل، ابعاد حقیقی و روشهای بُرون‌رفت از این منجلاب را پیدا و مطرح بکنیم. چندبار گفته‌ام که انسان ذاتا مایل به باقی ماندن در موضع ذهنی خود است، و ما به هنگام هجمه‌ی ِ بی‌مهابای ِ دیگری حتی به زشت‌ترین و ناپسندترین عادات و عقاید ِ خود سفت‌تر از قبل می‌چسبیم. ما ایرانیان عادات بسیار بدی داریم، شکم‌پرستی، عرفان‌زدگی، فرهنگ ِ شفاهی ِ مبتنی بر شعر و رندی، مذهب‌زدگی ِ عمومی که قبل و بعد از اسلام وجود داشته و ده‌ها نقص فرهنگی ِ بزرگ دیگر. یکی از آنها، طلبکاری ِ دائمی از جامعه است. جامعه‌ای که صدها سال سرکوب شده، ستم دیده، بی‌سواد و احمق نگه‌داشته شده، در کشور ِ خودش به بردگی رفته اما هنوز آدمهای پیشتازی مثل سونیاکس تولید می‌کند. مرزی بسیار باریک وجود دارد میان ِ انتقاد به قصد تغییر و اتخاذ ِ روش «خاک بر سر ِ خرتان، لایق ِ همین هستید»..

سونیاکس نمی‌تواند متعجب باشد که چرا عده‌ی پرشماری از چند خط اول ِ نوشته‌ی ِ او پریشان شده و بدون ِ خواندن کامل ِ آن به او حمله کرده‌اند، لحنی که مقاله دارد(جدا از محتوای ِ آن)، لحن ِ خدایان اولمپ است! همینجا چندبار گفته که چرا مردم ایران اینقدر ابلهند، گویی او ایرانی نیست، از این مجموعه جداست، آدمی وارسته و خودآگاه است با بیزاری ِ اشتیرنر واری نسبت به جامعه، که توده‌ای ابله و کم‌شعور از آدمهای ملال‌آوری هستند که ارزش وقت طلف کردن ندارند. شخصا شک ندارم که او نمی‌خواهد چنین باشد، حتی چه بسی به احتمال بسیار زیاد چنین ادعایی را باور هم ندارد، او عصبانی‌ست، و برای عصبانی بودن حق هم دارد، اینکه هنوز اکثریتی قاطع از ایرانیان دست ِ قاتلان خود را می‌بوسند، اینکه بسیاری مثلا در مس‌هیستریای ِ مُحَرَم شرکت می‌کنند، اینکه به کسانی که هزار بار به آنها خیانت کردند دوباره اعتماد می‌کنند و اینکه در کلام از شیر شرژه‌تر و در عمل از موش بزدل‌ترند همگی خشم‌برانگیز است. آدمی که عصبانی نشود مشکل دارد. اما این عصبانیت به ما پروانه‌ی اتخاذ مواضع نیهیلستی یا الیتیستی را نمی‌دهد، آدم انقلابی در اوج خستگی و درماندگی، وقتی هزار بار چیزی را بازشکافت در تفهیم ِ آن به جامعه شکست خورد، بجای وادادن و دندان به دندان فشردن، برای بار هزار و یکم شروع می‌کند. می‌بینید که من استیصال او را می‌فهمم، به او حق می‌دهم، در عصبانیت ِ او شریکم، اما از او هم توقع دارم که رفتار از روی ِ استیصال و عصبانیت مردمی دل‌مرده را که حتی به تیرخلاص‌زن ِ سابق و قاضی ِ شرع اسبق و تدراکاتچی ِ پیشین نظام دل می‌بندند و هر مار زهرآگینی را به جای ِ ریسمان چنگ می‌زنند بفهمد و آنها را بخاطر این رفتار احمق و مخ‌تعطیل تلقی نکند.

sonixax
02-23-2011, 09:33 PM
پیش از اونکه بپرسید چرا بهتره اول موضع خودتون رو اثبات کنید.

یعنی بیام بشینم 70 میلیون آدم رو دونه دونه بررسی کنم ؟
بزرگترین اثباتش حاکمیت جمهوری اسلامی در ایرانه !

---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:33 pm ---------- ارسال قبلی در 09:29 pm ----------


:53:
من می‌خواهم از این اشاره‌ی شما استفاده کرده، پیشنهادی دوستانه به سونیاکس بدهم. هرچند این منبر رفتن‌ها را آفت گفتگو می‌دانم و مایه‌ی ِ شرمساری، اما نگفتن ِ آنها را هم روا نمی‌بینم.

به باور من حتی اگر او ادعاهای ِ خود را اثبات هم بکند، باز اتخاذ ِ چنین شیوه‌ای(جدا کردن ِ خود از ملت و فحش دادن به آن)به سود ِ هیچکس و هیچ چیز نیست. اگر قصد تغییر ِ این همه فضاحت و نکبت را داریم باید به جای پرخاش آنهم با این حجم ِ تأسف‌برانگیز از کلی‌گویی(90% و «همه مردم» و «ایرانی ها» و غیره که دوست عزیزمان سونیاکس زیاد بکار می‌برد)تلاش بکنیم دلایل، ابعاد حقیقی و روشهای بُرون‌رفت از این منجلاب را پیدا و مطرح بکنیم. چندبار گفته‌ام که انسان ذاتا مایل به باقی ماندن در موضع ذهنی خود است، و ما به هنگام هجمه‌ی ِ بی‌مهابای ِ دیگری حتی به زشت‌ترین و ناپسندترین عادات و عقاید ِ خود سفت‌تر از قبل می‌چسبیم. ما ایرانیان عادات بسیار بدی داریم، شکم‌پرستی، عرفان‌زدگی، فرهنگ ِ شفاهی ِ مبتنی بر شعر و رندی، مذهب‌زدگی ِ عمومی که قبل و بعد از اسلام وجود داشته و ده‌ها نقص فرهنگی ِ بزرگ دیگر. یکی از آنها، طلبکاری ِ دائمی از جامعه است. جامعه‌ای که صدها سال سرکوب شده، ستم دیده، بی‌سواد و احمق نگه‌داشته شده، در کشور ِ خودش به بردگی رفته اما هنوز آدمهای پیشتازی مثل سونیاکس تولید می‌کند. مرزی بسیار باریک وجود دارد میان ِ انتقاد به قصد تغییر و اتخاذ ِ روش «خاک بر سر ِ خرتان، لایق ِ همین هستید»..

سونیاکس نمی‌تواند متعجب باشد که چرا عده‌ی پرشماری از چند خط اول ِ نوشته‌ی ِ او پریشان شده و بدون ِ خواندن کامل ِ آن به او حمله کرده‌اند، لحنی که مقاله دارد(جدا از محتوای ِ آن)، لحن ِ خدایان اولمپ است! همینجا چندبار گفته که چرا مردم ایران اینقدر ابلهند، گویی او ایرانی نیست، از این مجموعه جداست، آدمی وارسته و خودآگاه است با بیزاری ِ اشتیرنر واری نسبت به جامعه، که توده‌ای ابله و کم‌شعور از آدمهای ملال‌آوری هستند که ارزش وقت طلف کردن ندارند. شخصا شک ندارم که او نمی‌خواهد چنین باشد، حتی چه بسی به احتمال بسیار زیاد چنین ادعایی را باور هم ندارد، او عصبانی‌ست، و برای عصبانی بودن حق هم دارد، اینکه هنوز اکثریتی قاطع از ایرانیان دست ِ قاتلان خود را می‌بوسند، اینکه بسیاری مثلا در مس‌هیستریای ِ مُحَرَم شرکت می‌کنند، اینکه به کسانی که هزار بار به آنها خیانت کردند دوباره اعتماد می‌کنند و اینکه در کلام از شیر شرژه‌تر و در عمل از موش بزدل‌ترند همگی خشم‌برانگیز است. آدمی که عصبانی نشود مشکل دارد. اما این عصبانیت به ما پروانه‌ی اتخاذ مواضع نیهیلستی یا الیتیستی را نمی‌دهد، آدم انقلابی در اوج خستگی و درماندگی، وقتی هزار بار چیزی را بازشکافت در تفهیم ِ آن به جامعه شکست خورد، بجای وادادن و دندان به دندان فشردن، برای بار هزار و یکم شروع می‌کند. می‌بینید که من استیصال او را می‌فهمم، به او حق می‌دهم، در عصبانیت ِ او شریکم، اما از او هم توقع دارم که رفتار از روی ِ استیصال و عصبانیت مردمی دل‌مرده را که حتی به تیرخلاص‌زن ِ سابق و قاضی ِ شرع اسبق و تدراکاتچی ِ پیشین نظام دل می‌بندند و هر مار زهرآگینی را به جای ِ ریسمان چنگ می‌زنند بفهمد و آنها را بخاطر این رفتار احمق و مخ‌تعطیل تلقی نکند.

من فقط یک چیزی رو بگم ، شما فکر میکنید که من خودم رو از جامعه ی ایرانی جدا میدونم در صورتی که این طوری نیست - بدون شک من هم در بسیاری از موارد مخم تعطیل است و تنها دلیلش این است که خودم یک سلول از 70 میلیون سلول بدنی به نام ایران هستم .

دلیل اینکه این مطالب رو مطرح میکنم اینه که بدونم و بدونیم و بررسی کنیم چرا این بدن مدام سلول سرطانی تولید میکند ! در صورتی که در جوامع دیگه ای که من دیدم اگر چنین افرادی وجود داشته باشند هرگز اجازه ی خودنمایی پیدا نمیکنند تا آن را به گند بکشند .

البته سوای اسلام که گویا دوا درمان درست و حسابی ندارد باید دلایل دیگری هم باشد چون در بین همین کشورهای اسلامی ما از عقب مانده هایش محسوب میشویم ، پس در نتیجه ما یک درد دیگری سوای اسلام داریم .

ملتی که به قول شما مدام مظلوم واقع میشود ، یک مشکل دارد که مدام مظلوم واقع میشود و توسری میخورد .

یهودیان در تمام طول تاریخ مظلوم واقع شده اند و تو سری خوردند ولی اکنون یک دنیا را کنترل میکنند ، برای همین فکر نمیکنم مظلوم واقع شدن دلیل خوبی برای توجیه عقب ماندگی های یک جامعه و کشور باشد چون حد اقل یک مثال نقض برایش وجود دارد .

shirin
02-23-2011, 10:44 PM
احتمالا ایرانیا یه مشکل ژنتیکی دارن و یه قوم رو به زوال هستن. :4:

sonixax
02-23-2011, 11:21 PM
احتمالا ایرانیا یه مشکل ژنتیکی دارن و یه قوم رو به زوال هستن. :4:

یک آماری بود چند وقت پیش من توی گفتگو گذاشته بودم که نشون میداد میانگین بهره ی هوشی ایرانی ها کمتر از 85 هستش !!!
شاید مشکل ژنتیکی باشه ولی خیلی عوامل مثل آلودگی هوا روی مغز انسانها تاثیر میذاره و اجازه ی درست کار کردن رو نمیده - البته باز مشکل تا به اینجا هم نیست ایرانی ها بیشتر احساسی عمل میکنند تا منطقی .

یک نمونه اش سر چیزی که من نوشته بودم ، یک سری بدون اینکه بخونن و تنها از روی عنوان دمت گرم و چاکریم مخلصیم فرستاده بودند و یک سری دیگه هم باز بدون اینکه بخونند شروع کرده بودند دری وری گفتن .

جالبه که خیلی از اونهایی که ایراد گرفتند هنوز فرق بین هستند و بودند رو نمیدونند و یک عده هم که کلن از مرحله پرت بودند و نوشته بودند طبق چه آماری میگی 90% ایرانی ها نشستند توی خونه ویسکی میخورند :27:

بقیه هم که چرند و پرند نوشته بودند رسمن و میگفتند تو از کجا میدونی این مقدار از ایرانی ها پناهنده بودند یا هستند در صورتی که اداره ی مهاجرت آمار پناهندگی 2 تا 3 % اعلام کرده . یعنی خودشون جواب خودشون رو داده بودند - میزان پناهندگی های اهدا شده توسط اداره ی مهاجرت 2 تا 3 % از کل متقاضیان بوده و ما بقی در دادگاه های ایالتی که ربطی به اداره ی مهاجرت نداره اقامت بر مبنای پناهندگی میگیرند که بیش از 90% کل متقاضیان پناهندگی رو تشکیل میده . حالا بماند جاش اینجا نیست خواستید در بارش بیشتر بدونید به صورت مستند برید اینجا ها :http://if-id.de/ و http://www.bamf.de/cln_118/DE/Startseite/startseite-node.html

خوب من فقط با دسته ای که باهام مخالفت کردن مشکل ندارم چون اونها سعی داشتند از خودشون دفاع کنند و تقریبن همشون از دسته کسانی بودند که پناهندگی رو ننگ میدونند و هر طوری شده حتا با توسل به دروغ میخوان گذشته شون رو پاک کنند - من حتا آدمی دیدم که اینجا توی گالریا خواست کلاه بخره به دوستش گفت این نه مثل اونهایی میمونه که پناهنده ها سرشون میذارند !!! ، بلکه من با اونهایی هم کیلویی دمت گرم و ماشاالله ایشاالله فرستادند هم مشکل دارم .

اصلن به نظر من معنی نمیده که از روی عنوان چیزی در بارش قضاوت کرد چه خوب ، چه بد . مثل این میمونه من بگم الان چون جناب امیر ، اسمش امیره پس حتمن تروریستی چیزیه !!! یا دیگران بگویند چون اسم من میلاده پس حتمن سومریه و گاگول گلابی !!!

همین رفتار که یکی از جنبه های عدم استفاده از قشر سلولی متراکمی با تعدادی سلول خاکستری که فقط قند میسوزونه به نام مغز هستش در آینده و سرنوشت من و شما تاثیر داشته و ملت بدون یک دقیقه فکر کردن آنچنان تعصبی روی خمینی پیدا کردند و دنبالش راه افتادند که 32 ساله نمیشه گند کاری این مردک رو جمع کرد .

kourosh_bikhoda
02-24-2011, 06:46 PM
به باور من حتی اگر او ادعاهای ِ خود را اثبات هم بکند، باز اتخاذ ِ چنین شیوه‌ای(جدا کردن ِ خود از ملت و فحش دادن به آن)به سود ِ هیچکس و هیچ چیز نیست. اگر قصد تغییر ِ این همه فضاحت و نکبت را داریم باید به جای پرخاش آنهم با این حجم ِ تأسف‌برانگیز از کلی‌گویی(90% و «همه مردم» و «ایرانی ها» و غیره که دوست عزیزمان سونیاکس زیاد بکار می‌برد)تلاش بکنیم دلایل، ابعاد حقیقی و روشهای بُرون‌رفت از این منجلاب را پیدا و مطرح بکنیم.

به نظر من اگر میلاد این اثبات رو بیاره، بعد از اون دیگه این بحث به عنوان یک بحث عقلی و زبانی خوبه. یعنی من که در اینجور موقع ها با بحث موافقم حتم دارم شما هم همینطورید.

---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:16 pm ---------- ارسال قبلی در 09:07 pm ----------


یعنی بیام بشینم 70 میلیون آدم رو دونه دونه بررسی کنم ؟

معنی اثبات اینه؟ من نمیدونم چکار باید بکنید. خودت باید بشینی یک راه ابتکاری پیدا کنی که قابل دفاع باشه. وگرنه من هم میتونم بگم چون الان نازیسم در آلمان نیست پس مردم آلمان بیشعور هستند.


بزرگترین اثباتش حاکمیت جمهوری اسلامی در ایرانه !

اونوقت اگر همین امشب ج.ا از بین بره به دست مردم، این حکم شما یکباره عوض میشه؟ چی میشه جریان؟

sonixax
02-24-2011, 07:01 PM
معنی اثبات اینه؟ من نمیدونم چکار باید بکنید. خودت باید بشینی یک راه ابتکاری پیدا کنی که قابل دفاع باشه. وگرنه من هم میتونم بگم چون الان نازیسم در آلمان نیست پس مردم آلمان بیشعور هستند.

شما داری میگی یک سری چیز ها که به صورت تجربی به دست اومده و به صورت مستند وجود نداره رو بشین اثبات کن !!!


اونوقت اگر همین امشب ج.ا از بین بره به دست مردم، این حکم شما یکباره عوض میشه؟ چی میشه جریان؟

بستگی داره بعدش چی جاش رو میگیره - من حرکت از یک حکومت تقریبن مدرن رو به سمت یک حکومت کاملن متحجر رو اون هم با آرای بالای 90% رو چیزی جز حماقت نمیدونم - اگر شما میدونید توضیح بدید .
اعتراضاتی هم که امروز وجود داره به خاطر مسایلی مثل آزادی و حق بیان و حق و حقوق اقلیت ها و ... نیست - گرانی ها به مردم فشار آورده صداشون در اومده و جالبه که در هیمن اعتراضات از یک مسیر عقلانی استفاده نمیکنند و رفتارشون قابل پیشبینی هست و برای همینه که هر کاری میکنند اتفاق خاصی نمیوفته و سرکوب میشند .

بعد از این طرف همون رفتار سال 57 رو داریم میبینیم - بت سازی هایی که اون زمان در مورد خمینی انجام شده بود الان در مورد موسوی و کروبی وجود داره . من یک مطلب نسبتن طنزی نوشتم که توش سعی کردم بگم داستان همون داستانه و مردم همون مردم - فقط شیوه بیانشون عوض شده : http://sonixax.wordpress.com/2011/01/07/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%A1%D9%A3%DB%B5%DB%B7-%D8%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%DB%B1%DB%B3%DB%B8%DB%B9/

kourosh_bikhoda
02-24-2011, 08:59 PM
شما داری میگی یک سری چیز ها که به صورت تجربی به دست اومده و به صورت مستند وجود نداره رو بشین اثبات کن !!!

یعنی چی به صورت تجربی بدست اومده؟ مگه تجربی راه اثبات نداره؟ کلن میتونی اثباتش کنی یا نه؟


بستگی داره بعدش چی جاش رو میگیره - من حرکت از یک حکومت تقریبن مدرن رو به سمت یک حکومت کاملن متحجر رو اون هم با آرای بالای 90% رو چیزی جز حماقت نمیدونم - اگر شما میدونید توضیح بدید .

فرض کن یک حکومت مشابه امریکا بیاد سر کار. میخوام بدونم این حکمی که در مورد مردم ایران صادر کردی آیا به چشم بهم زدنی عوض میشه یا نه؟ اگه بله بر چه اساسی؟ چطور میتونی الان ازش دفاع کنی؟

sonixax
02-24-2011, 09:43 PM
یعنی چی به صورت تجربی بدست اومده؟ مگه تجربی راه اثبات نداره؟ کلن میتونی اثباتش کنی یا نه؟

مسائل استقرایی رو با توجه به همون استقرا هم میشه اثبات کرد . دلایل من رفتار اکثریت مطلق کاربران سایتهایی مثل بالاترین یا دنباله و .. هست .


فرض کن یک حکومت مشابه امریکا بیاد سر کار. میخوام بدونم این حکمی که در مورد مردم ایران صادر کردی آیا به چشم بهم زدنی عوض میشه یا نه؟ اگه بله بر چه اساسی؟ چطور میتونی الان ازش دفاع کنی؟

فرض کنیم که همچین اتفاقی بیوفته ، خوب اون موقع من اشتباه کردم - چیز عجیبی نیست . حالا آیا چنین امکانی وجود دارد ؟ با توجه با سابقه ی تاریخی ایرانیان به نظر من بعیده .

kourosh_bikhoda
02-24-2011, 10:32 PM
حالا آیا چنین امکانی وجود دارد ؟

محال نیست. اگرم باشه فرضش معقوله.

sonixax
02-24-2011, 11:17 PM
محال نیست. اگرم باشه فرضش معقوله.

من هم نگفتم محاله ، گفتم به نظر من بعیده . هرگاه در ایران حکومت هایی سر کار آمده که با تجدد در مبارزه و ستیز بوده جامعه به شدت با اون حکومت مخالفت کرده - البته شاید الان وضع اینگونه نباشه من دیدی که دارم از ایران و ایرانیان مربوط میشه به چند سال پیش که ایران بودم و ما بقیش رو هم از روی وبسایتهایی مانند بالاترین و ... بدست آوردم . گفتم شاید هم من اشتباه کنم ولی فعلن شواهد نشون میده من اشتباه نکردم . خودم امیدوارم که اشتباه کرده باشم .

Ouroboros
02-25-2011, 02:03 AM
ملتی که به قول شما مدام مظلوم واقع میشود ، یک مشکل دارد که مدام مظلوم واقع میشود و توسری میخورد ..

صحبت از مظلومیت ملت ایران به این خاطر بود که شما گویا اثرات ِ طبیعی و قابل ِ انتظار ِ قرن‌ها بردگی و دیکتاتوری را در رفتار و شخصیت ِ جمعی ِ ایرانیان نادیده گرفته‌اید، نه اینکه «حالا شما کوتاه بیا، اینها حالی‌شان نیست». یهودیان هم به سهم خود از این لطمات رنج برده‌اند و خواهند برد، وانگهی تفاوت ِ آنها با ایرانیان اینست که اساسا آنها چندین قرن به عنوان بیگانه‌ای که مداوم باید مراقب خود باشد در کشورهای دیگر زندگی کردند و این باعث بوجود آمدن ِ نوعی همبستگی میان آنها شد که مشابه‌اش در باقی جوامع وجود ندارد، تمام جوامع ِ عادی ِ بشری از درون شکاف‌ خورده‌اند، میان منافع طبقاتی تضادی آشتی ناپذیر وجود دارد که اتحاد حقیقی میان ِ آنها را ناممکن می‌کند، یهودیان این شکاف را از میان برده بودند، چراکه برای بقا نیاز به اتحاد حقیقی داشتند. بعد هم که کشوری با حمایت تمام دنیای متمدن درست کردند دیگر چیزی نمی‌توانست جلودارشان باشد. توجه بکنید که می‌گویم درست کردند، از نقطه‌ی صفر شروع کردند، و مثل ما کار را از نقطه‌ی منفی ِ هزار دست نگرفتند.


مسائل استقرایی رو با توجه به همون استقرا هم میشه اثبات کرد .

خیر گزاره‌ی ِ استقرایی را نمی‌توان با استناد به همان استقرا «اثبات» کرد، درباره‌ی مجموعه‌های بسته‌ی ریاضی که حرف نمی‌زنیم، در جامعه‌شناسی استدلال ِ استقرایی را فقط می‌توان مطرح کرد. برای ِ درستی/نادرستی ِ آن باید از جایی شاهد بیاورید. نمی‌شود که مرتب ادعاهای پوشالی طرح کرد و در برابر تقاضای ِ خواننده برای مستندسازی از این حرفها زد. شما مدعی هستید، باید اثبات بکنید. وانگهی هیچ‌کدام از این حرفهایی که می‌زنید قابل اثبات نیستند و خودتان هم می‌دانید.


یعنی بیام بشینم 70 میلیون آدم رو دونه دونه بررسی کنم ؟

نه، احکام ِ کیلویی "90%" و "اکثریت" و "غالب" که نه معنی می‌دهند و نه قابل اثبات هستند ارائه نکنید. یا به روش ِ خودتان : «من نمی‌دانم ایرانی جماعت چه اصراری دارد برای نشان دادن جدیت ِ حرف خود از درصد ِ قلابی و «ترین» ِ ناموجود و «شمار» غیرحقیقی و کثرت ِ کاذب استفاده بکند؟» :71:

می‌خواهید از اپیدمی بودن ِ یک عادت ناپسند حرفی بزنید، بگویید تعدادی، برخی، بعضی.. که هم بتوانید سر و ته آن‌را جمع بکنید، هم بتوانید به سادگی ادعای خود را(با آوردن فقط یکی دو شاهد)اثبات بکنید و هم مخاطب را بی‌خود پریشان نکنید. بدون ِ آمار کذایی و من‌درآوردی هم اگر انتقاد حقیقی و مأنوس باشد کار ِ خود را خواهد کرد.

sonixax
02-25-2011, 02:35 AM
وانگهی هیچ‌کدام از این حرفهایی که می‌زنید قابل اثبات نیستند و خودتان هم می‌دانید.

و من خودم هم گفتم اثبات پذیر نیست و بسته به تجربه و دقت افراد با سایر افراد در محیطی که زندگی میکنند داره .


نه، احکام ِ کیلویی "90%" و "اکثریت" و "غالب" که نه معنی می‌دهند و نه قابل اثبات هستند ارائه نکنید.

90% برای شمار ایرانیان مقیم خارج بود - به جز یک دسته بسیار کوچک که از طریق ازدواج و یا سرمایه گذاری و یا کار موفق به اخذ اقامت اروپا شده اند و یا همینجا متولد شده اند - مابقی همگی از طریق پناهندگی اقامت دریافت کرده اند که عده ای هنوز پناهنده محسوب میشوند و عده ای یا با گرفتن تابعیت دیگر پناهنده نیستند و یا خودشان پناهندگیشان را پس داده اند و اقامتشان را در پاسپورت ایرانی چپانده اند !

این آمار مربوط به سال 2006 و 2007 هستش که ایرانیان رو در جایگاه های پنجم و نهم نشون میده : http://mazi125.blogfa.com/post-163.aspx

و اما آنچه که من میگفتم : http://www.if-id.de/New/index.php?option=com_content&task=view&id=5473&Itemid=46


- پناهنده سیاسی (بر اساس ماده 16 آ قانون اساس آلمان): 6879 نفر
- پناهنده تحت پوشش کنوانسیون ژنو (بر اساس بند یک ماده 60 قانون اقامت آلمان): 5119 نفر
- پناهنده بر اساس ممنوعیت اخراج (مطابق بند 3 ماده 25 قانون اقامت): 871 نفر
- جوانان 18 سال به بالا دارنده اقامت مشروط (بر اساس ماده 104 آ قانون اقامت): 39 نفرهمان طور که میبینید بیش از 90% افرادی که متقاضی پناهندگی بوده اند اقامت به واسطه ی پناهندگی سیاسی دریافت کرده اند که 6879 نفر آن با ماده 16 آ قبولی گرفته اند (یعنی طبق قوانین آلمان) و 5119 نفر بر اساس کنوانسیون ژنو و بند یک ماده 60 قانون اقامت آلمان که این هم پناهندگی سیاسی هستش و فقط 871 نفر اقامت بر اساس پناهندگی اجتماعی و یا انساندوستانه اقامت گرفتند . اون 39 نفر آخر هم که سیاسی محسوب نمیشوند و پناهندگی اجتماعی هم نگرفته اند و فقط اقامت اجتماعی دریافت کرده اند .

این روال در تمام سالهایی که ایرانیان به اروپا و آمریکا مهاجرت کرده اند تقریبن همینطوری بوده که بخش بزرگیش به دوران جنگ مربوط میشه - پس میبینید که آمار 90% همچین هم بند تمبانی نیست ولی آنهایی که فوری حمله کرده اند بدون تحقیق و بند تمبانی بوده حمله شان .

این دو تا لینک هم ربطی به آمار اقامت های داده شده بر اساس پناهندگی نداره ولی بسیار جای شرمساری داره برای ج.ا :

http://parsdailynews.com/77718.htm
http://noorportal.net/news/ShowNews.aspx?ID=20289

Ouroboros
02-25-2011, 11:38 AM
و من خودم هم گفتم اثبات پذیر نیست و بسته به تجربه و دقت افراد با سایر افراد در محیطی که زندگی میکنند داره .



90% برای شمار ایرانیان مقیم خارج بود - به جز یک دسته بسیار کوچک که از طریق ازدواج و یا سرمایه گذاری و یا کار موفق به اخذ اقامت اروپا شده اند و یا همینجا متولد شده اند - مابقی همگی از طریق پناهندگی اقامت دریافت کرده اند که عده ای هنوز پناهنده محسوب میشوند و عده ای یا با گرفتن تابعیت دیگر پناهنده نیستند و یا خودشان پناهندگیشان را پس داده اند و اقامتشان را در پاسپورت ایرانی چپانده اند !

این آمار مربوط به سال 2006 و 2007 هستش که ایرانیان رو در جایگاه های پنجم و نهم نشون میده : http://mazi125.blogfa.com/post-163.aspx

و اما آنچه که من میگفتم : http://www.if-id.de/New/index.php?option=com_content&task=view&id=5473&Itemid=46
همان طور که میبینید بیش از 90% افرادی که متقاضی پناهندگی بوده اند اقامت به واسطه ی پناهندگی سیاسی دریافت کرده اند که 6879 نفر آن با ماده 16 آ قبولی گرفته اند (یعنی طبق قوانین آلمان) و 5119 نفر بر اساس کنوانسیون ژنو و بند یک ماده 60 قانون اقامت آلمان که این هم پناهندگی سیاسی هستش و فقط 871 نفر اقامت بر اساس پناهندگی اجتماعی و یا انساندوستانه اقامت گرفتند . اون 39 نفر آخر هم که سیاسی محسوب نمیشوند و پناهندگی اجتماعی هم نگرفته اند و فقط اقامت اجتماعی دریافت کرده اند .

این روال در تمام سالهایی که ایرانیان به اروپا و آمریکا مهاجرت کرده اند تقریبن همینطوری بوده که بخش بزرگیش به دوران جنگ مربوط میشه - پس میبینید که آمار 90% همچین هم بند تمبانی نیست ولی آنهایی که فوری حمله کرده اند بدون تحقیق و بند تمبانی بوده حمله شان .

این دو تا لینک هم ربطی به آمار اقامت های داده شده بر اساس پناهندگی نداره ولی بسیار جای شرمساری داره برای ج.ا :

http://parsdailynews.com/77718.htm
http://noorportal.net/news/ShowNews.aspx?ID=20289

این حرفها دیگر چیست که می‌زنید؟ شوخی‌تان گرفته دوست ِ عزیز؟:4:

مگر کسی از بابت ِ آن 90% اول ناراحت شده؟ چه اهمیتی دارد که 90% ایرانیان ِ اروپانشین پناهنده باشند یا نباشند؟ پناهنده بودن که اتهام نیست. مشکل سر ِ 90% دوم ِ متن شماست: «حال بماند که ۹۰٪ همین ۹۰٪ پس از گرفتن تابعیت کشوری که درش زندگی میکنند پاسپورت به دست به ایران باز میگردند و انگار نه انگار که تا دیروز میگفتند به خاطر فعالیت های سنگین سیاسی در ایران تحت پیگرد هستند و در صورت بازگشت زندانی و یا اعدام میشوند !».

پ.ن: راستی برای عوض کردن ِ تیتر تاپیک گویا کافی‌ست عنوان پست ِ اول خود را ویرایش کنید.

doubt
02-25-2011, 12:34 PM
از طریق مدارک و شواهد تحقیقی که مبتنی بر تحقیق تجربی باشه می تونین نظریات روانشناسانه ی خودتون رو معرفی کنید که این همان چیزیست که در این مورد علمی و غیر علمی بودن رو مجزا میکنه.
البته این نظریات رو معمولا درباره ی این که انسان ها دقیقا چگونه رفتار میکنن ارائه نمیدند(چون که تمام ابعاد رفتاری انسان مشخص نیست) بلکه بیشتر درصدد حمایت تجربی از نظریه های ارائه شدشون هستند.
قاعدتا هم که از روش های تحقیقی زیر استفاده میکنند:
روش آزمایشی
مطالعات همبستگی
مشاهده ی طبیعی
البته این مشاهده ی طبیعی باید با مدرک باشه و هر مشاهده ی مستقیمی رو کسی قبول نمیکنه! و در غیر این صورت فقط به عنوان یک نظر شخصی است که قابل نقد و بررسی نیست(البته نه این که نباشه ،ارزشش رو نداره)

sonixax
02-25-2011, 02:12 PM
این حرفها دیگر چیست که می‌زنید؟ شوخی‌تان گرفته دوست ِ عزیز؟ مگر کسی از بابت ِ آن 90% اول ناراحت شده؟ چه اهمیتی دارد که 90% ایرانیان ِ اروپانشین پناهنده باشند یا نباشند؟ پناهنده بودن که اتهام نیست. مشکل سر ِ 90% دوم ِ متن شماست: «حال بماند که ۹۰٪ همین ۹۰٪ پس از گرفتن تابعیت کشوری که درش زندگی میکنند پاسپورت به دست به ایران باز میگردند و انگار نه انگار که تا دیروز میگفتند به خاطر فعالیت های سنگین سیاسی در ایران تحت پیگرد هستند و در صورت بازگشت زندانی و یا اعدام میشوند !». پ.ن: راستی برای عوض کردن ِ تیتر تاپیک گویا کافی‌ست عنوان پست ِ اول خود را ویرایش کنید.

پس مشکل شما با آن است ، خوب شاهد این داستان هم خالی نبودن همیشگی پروازهای به سمت ایران است که اخیرن به خاطر تحریم ها ترکیش ایرلاینز و امیریت هم بهشون اضافه شده . من نمیدونم شما اروپا هستید یا خیر - اینجا اگر کسی بخواهد به ایران سفر کند باید حد اقل از 6 ماه قبل بلیط رزرو کند تا شاید جای خالی گیرش بیاید - با توجه به جمعیت 30 هزار نفر ایرانی در شهر کلن و 2 پرواز (فقط ایران ایر) در هفته از فرودگاه کلن-بن که هر کدام حدود 300 نفر را جابجا میکند فقط و فقط شمار افرادی که در شهر کلن زندگی میکنند و در طول یک سال به ایران رفت و آمد میکنند چه قدر میشود ؟ میشود 14400 نفر در طول یک سال . سایر شرکت های پروازی را نیز به این آمار اضافه بفرمایید متوجه میشوید که حدود از نیمی از جمعیت ایرانی شهر کلن تنها و تنها در طول یک سال به ایران رفت و آمد میکنند . (همان طوری که آنجا هم نوشته ام - این افراد بعد از گرفتن تابعیت آلمانی اقدام به این کار میکنند و نه قبل از آن) .

این مقاله هم میتونه بهتون کمک زیادی بکنه : http://iransos.org/indexfarsi/index.php?option=com_content&view=article&id=2797:-2000-2009-&catid=40:1388-10-13-10-35-45&Itemid=75

پ.ن : من اجازه ی ویرایش پست نخست را ندام :2: گویا برای ویرایش پستها محدودیت وجود دارد - مدیر گرامی این تالار باید این کار را بکنند .

Ouroboros
02-25-2011, 02:50 PM
پس مشکل شما با آن است ، خوب شاهد این داستان هم خالی نبودن همیشگی پروازهای به سمت ایران است که اخیرن به خاطر تحریم ها ترکیش ایرلاینز و امیریت هم بهشون اضافه شده . من نمیدونم شما اروپا هستید یا خیر - اینجا اگر کسی بخواهد به ایران سفر کند باید حد اقل از 6 ماه قبل بلیط رزرو کند تا شاید جای خالی گیرش بیاید - با توجه به جمعیت 30 هزار نفر ایرانی در شهر کلن و 2 پرواز (فقط ایران ایر) در هفته از فرودگاه کلن-بن که هر کدام حدود 300 نفر را جابجا میکند فقط و فقط شمار افرادی که در شهر کلن زندگی میکنند و در طول یک سال به ایران رفت و آمد میکنند چه قدر میشود ؟ میشود 14400 نفر در طول یک سال . سایر شرکت های پروازی را نیز به این آمار اضافه بفرمایید متوجه میشوید که حدود از نیمی از جمعیت ایرانی شهر کلن تنها و تنها در طول یک سال به ایران رفت و آمد میکنند . (همان طوری که آنجا هم نوشته ام - این افراد بعد از گرفتن تابعیت آلمانی اقدام به این کار میکنند و نه قبل از آن) .

این مقاله هم میتونه بهتون کمک زیادی بکنه : http://iransos.org/indexfarsi/index.php?option=com_content&view=article&id=2797:-2000-2009-&catid=40:1388-10-13-10-35-45&Itemid=75

پ.ن : من اجازه ی ویرایش پست نخست را ندام :2: گویا برای ویرایش پستها محدودیت وجود دارد - مدیر گرامی این تالار باید این کار را بکنند .

گویا شما به هیچ وجه حاضر نیستید بپذیرید که اشتباه کرده‌اید و نباید آمار الله بختکی می‌دادید و نباید مشاهدات خود را از 50 نفر به 50000 نفر تعمیم بدهید و نباید حرف غیرقابل اثبات بزنید و 90 درصد ِ 90 درصد نمی‌شود 50 درصد ِ کل و... مهم نیست، طرف مقابل ِ شما هم علاقه‌ای به ترک موضع خود ندارد. در نتیجه چاره‌ای برای شما باقی نمی‌ماند بجز اینکه از این به بعد اگر می‌خواهید خواننده‌ای که موضوع ِ نقد شما واقع می‌شود بیشتر از یک خط ِ نوشته‌تان را بخواند از این روش ِ آب‌دوغ‌خیاری بپرهیزید. خلاص.

پ.ن1: حالا خوب است در فرانسه نیستید وگرنه از عصبانیت آمار 900% می‌دادید. هرچه ایرانی من آنجا دیدم(در حد ِ 40-50 نفر)یا وابسته به مجاهدین و ملی‌مذهبیون(و دیگر ورشکستگان سیاسی)بود یا طرفدار در ارتباط با سفارت ِ ج.ا. دانشجویان هم که اصلا علاقه‌ای به فعالیت سیاسی نشان نمی‌دادند و سرشان به کار ِ خودشان بود. این ایرانیان آلمان انصافا آدمهای فعال و همیشه در صحنه‌ای به نظر می‌رسند و حتی از جمعیت میلیونی ایرانیان ساکن آمریکا هم بیشتر به چشم می‌آیند.

پ.ن2: عجیب است، چون من می‌توانم عنوان تاپیک‌هایم را تغییر بدهم! اگر می‌خواهید به یکی از مدیران پی‌ام بدهید.

sonixax
02-25-2011, 03:25 PM
گویا شما به هیچ وجه حاضر نیستید بپذیرید که اشتباه کرده‌اید و نباید آمار الله بختکی می‌دادید و نباید مشاهدات خود را از 50 نفر به 50000 نفر تعمیم بدهید و نباید حرف غیرقابل اثبات بزنید و 90 درصد ِ 90 درصد نمی‌شود 50 درصد ِ کل و... مهم نیست، طرف مقابل ِ شما هم علاقه‌ای به ترک موضع خود ندارد. در نتیجه چاره‌ای برای شما باقی نمی‌ماند بجز اینکه از این به بعد اگر می‌خواهید خواننده‌ای که موضوع ِ نقد شما واقع می‌شود بیشتر از یک خط ِ نوشته‌تان را بخواند از این روش ِ آب‌دوغ‌خیاری بپرهیزید. خلاص. پ.ن1: حالا خوب است در فرانسه نیستید وگرنه از عصبانیت آمار 900% می‌دادید. هرچه ایرانی من آنجا دیدم(در حد ِ 40-50 نفر)یا وابسته به مجاهدین و ملی‌مذهبیون(و دیگر ورشکستگان سیاسی)بود یا طرفدار در ارتباط با سفارت ِ ج.ا. دانشجویان هم که اصلا علاقه‌ای به فعالیت سیاسی نشان نمی‌دادند و سرشان به کار ِ خودشان بود. این ایرانیان آلمان انصافا آدمهای فعال و همیشه در صحنه‌ای به نظر می‌رسند و حتی از جمعیت میلیونی ایرانیان ساکن آمریکا هم بیشتر به چشم می‌آیند. پ.ن2: عجیب است، چون من می‌توانم عنوان تاپیک‌هایم را تغییر بدهم! اگر می‌خواهید به یکی از مدیران پی‌ام بدهید.


من مشاهدات خود را از 50 نفر به 50 هزار نفر تعمیم ندادم ، وقتی تنها در کشور آلمان و تنها در شهر کلن بیش از نیمی از جمعیت ایرانی ساکن در طول یک سال به ایران رفت و آمد میکنند و ما بقی یا چند سال یک بار این کار را میکنند و یا هنوز تابعیت نگرفته اند و اجازه سفر به ایران را ندارند (ته پاس پناهندگیشون خیلی واضح نوشته شده که حق سفر به ایران ندارند) - آماری که ارایه دادم مشکلی برایش پیش نمی آید . یعنی 90% از کسانی که از راه پناهندگی اقامت دریافت کرده اند و اکنون تابعیت به ایران سفر میکنند و مشکلی در سخن ما نیست .
یعنی کسی که اقامت پناهندگی دریافت کرده و میخواهد به ایران سفر کند یا باید قید اقامتش را بزند (که عمرن) یا باید صبر کند تا تابعیت بگیرد و وقتی تابعیت گرفت دیگر خارجی محسوب نمیشود . شما مکررن بخش دوم یعنی داشتن تابعیت را نادیده میگیرید .

برای اینکه آن داستان پرواز را هم مستند کرده باشم : http://www.airport.ir/HomePage.aspx?TabID=6262&Site=ikia.airport&Lang=fa-IR

اینها مال همین الان است ، تنها 8 پرواز اروپایی آن هم در شرایطی که پرواز های ایرانی به اروپا به شدت محدودیت دارد و ویزا گرفتن کار حضرت فیل است ! برای یک روز که سه تای این پروازها برای ایالت WestFallen آلمان است یعنی شهر های دوسلدرف و فرانکفورت جالبه که برای شهر فرانکفورت دو پرواز در یک روز !!! یکی لوفتانزا و دیگری ایران ایر .

اینجا هم میتونید آمار پرواز های فرودگاه کلن-بن را در بیاورید : نزدیک ترین پرواز به تهران 27 ام هستش یعنی دو روز دیگه : http://www.airport-cgn.de/main.php?id=13&lang=2

شما هم در تفهیم آن بخش 90% همین 90% دچرا مشکل شده اید اگر نیاز داشتید و هنوز درست متوجه نشدید بگویید تا برایتان بهتر توضیح بدهم .

sonixax
02-25-2011, 03:37 PM
بذارید یک آمار جالبی رو از ایرانیان از سال 1991 تا سال 2006 بهتون نشون بدم :

http://www.if-id.de/New/index.php?option=com_content&task=view&id=1198&Itemid=46



1) جمعیت

جمعیت ایرانیان ساکن در آلمان (بدون احتساب ایرانیانی که تابعیت آلمانی کسب کرده اند) حد فاصل سال 2004 تا 2006:


- 2006: 58707 نفر ( 43.8% زن و 56.2% مرد)
- 2005: 61792 نفر
- 2004: 65187 نفر
(جدول 6-6 ، ص 312 و جدول 8-6 ص 314)



4) پناهندگی


4.1) تعداد درخواست های اولیه پناهندگی ارائه داده شده در سال 2006 از سوی ایرانیان:
611 نفر (برابر با 2.5% مجموع کل پناهجویان) میباشد.
(ص 69)


4.2 ) تعداد درخواست های مجدد پناهندگی ارائه داده شده در سال 2006 از سوی ایرانیان: 788 مورد بوده است. (درخواست های اولیه داده شده در همین سال 611 مورد)
(ص 101)


4.3) آمار قبولی پناهندگی ایرانیان به دلایل اخص جنسیتی در سال 2006: 43 نفر
(جدول 2.6.2.3 ، ص 108)


4.4) درخواستهای پناهندگی ( درخواست اول) ارائه شده در آلمان از سوی ایرانیان حد فاصل سال 1991 تا 2006
- 1991: 8643 نفر
- 1992: 3834 نفر
- 1993: 2664 نفر
- 1994: 3445 نفر
- 1995: 3908 نفر
- 1996: 4089 نفر
- 1997: 3838 نفر
- 1998: 2955 نفر
- 1999: 3407 نفر
- 2000: 4878 نفر
- 2001: 3455 نفر
- 2002: 2642 نفر
- 2003: 2049 نفر
- 2004: 1369 نفر
- 2005: 929 نفر
- 2006: 611 نفر
جمع کل: 52713 نفر

(جدول 42-2 ، ص 285 و 286)


4.5) مجموع پرونده های درخواست پناهندگی رسیدگی شده در سال 2006 : 1267 پرونده
- قبولی پناهندگی بر اساس ماده 16 آ قانون اساسی: 28 نفر
- قبولی پناهندگی بر اساس بند 1 ماده 60 قانون اقامت (ممانعت از اخراج): 105 نفر
- اجازه اقامت بر اساس بند 2،3،5،7 ماده 60 قانون اقامت ( ممنوعیت اخراج): 34 نفر
- جواب رد: 486 نفر
- حل و فصل پرونده به طرق دیگر(جزئیات آن ذکر نشده است): 614 نفر
(جدول 44-2 ، ص 291)
در این گزارش تنها در سال 2006 بوده که شمار کسانی که از روشهایی به غیر از پناهندگی به آلمان مهاجرت کردند از شمار کسانی که تقاضای پناهندگی کردند بیشتر بوده !

این هم آمار کسانی که تابعیت گرفته اند و آن 90% پناهنده ای که بعد از گرفتن تابعیت به ایران رفت آمد میکنند از همین دسته هستند :




2) کسب تابعیت آلمانی
تعداد ایرانیانی که تابعیت آلمانی کسب کرده اند، حد فاصل سال 2000 تا 2006:

- 2000: 14410 نفر
- 2001: 12020 نفر
- 2002: 13026 نفر
- 2003: 9440 نفر
- 2004: 6362 نفر
- 2005: 4482 نفر
- 2006: 3662 نفر
جمع کل: 63402 نفر
(جدول 13-6 ، ص 320)
به توجه به باقی جدول هایی که برایتان لینک کردم ، اکثریت مطلق ایرانیان ساکن آلمان که موفق به اخذ تابعیت آلمان شده اند پناهنده بوده اند - و همین افراد پس از دریافت تابعیت شروع به سفر به ایران میکنند در صورتی که تا چند روز قبلش مدعی بودند در صورت بازگشت به ایران پخ پخ میشوند !!!

Ouroboros
02-25-2011, 03:53 PM
پس گزاره‌ی فعلی شما اینست: «50 درصد از 100 درصد ِ 90 درصد ِ ایرانیان ِ ساکن آلمان به ایران می‌روند، پس 90 درصد ایرانیان آلمانی فعالیت سیاسی نمی‌کنند».

90% اولی: تعداد کل پناهندگان در میان مهاجران ِ ایرانی ِ ساکن آلمان
90% دومی: تعداد کل پناهندگانی که به ایران سفر می‌کنند
90% سومی: تعداد کل پناهندگان اقامت گرفته در میان پناهندگان ِ در میان مهاجران ِ ایرانی ِ ساکن آلمان که به ایران سفر می‌کنند.

سند: هفته‌ای دو پرواز از کلن به ایران می‌شود.

:71:

sonixax
02-25-2011, 05:52 PM
پس گزاره‌ی فعلی شما اینست: «50 درصد از 100 درصد ِ 90 درصد ِ ایرانیان ِ ساکن آلمان به ایران می‌روند، پس 90 درصد ایرانیان آلمانی فعالیت سیاسی نمی‌کنند». 90% اولی: تعداد کل پناهندگان در میان مهاجران ِ ایرانی ِ ساکن آلمان 90% دومی: تعداد کل پناهندگانی که به ایران سفر می‌کنند 90% سومی: تعداد کل پناهندگان اقامت گرفته در میان پناهندگان ِ در میان مهاجران ِ ایرانی ِ ساکن آلمان که به ایران سفر می‌کنند. سند: هفته‌ای دو پرواز از کلن به ایران می‌شود.


همان طور که گفتم شما یا هنوز درک نکرده اید ، یا نمیخواهید درک کنید .

اولین مورد اینکه شما هنوز فرق تابعیت رو با اقامت گویا نمیدونید !

و من در مقاله ام نوشته ام 90% از کسانی که پس از دریافت اقامت از طریق پناهندگی تابعیت میگیرند به ایران سفر میکنند . از آنجایی که 100% جمعیت ایرانی تنها شهری مانند کلن تابعیت ندارند و با این حال بیش از نیمی از آنها به ایران سفر میکنند مشکلی در استدلال ما بوجود نمی آورد .

مورد دوم اینکه من چند خط بالاتر نوشته ام که شما برای تهیه بلیط پرواز به ایران مجبورید 6 ماه قبل رزرو کنید تا شاید جای خالی گیرتان بیاید یعنی پروازهایی که به ایران صورت میگیرد با ظرفیت کامل است . فرودگاه هایی که پرواز مستقیم دارند به ایران تا جایی که من میدونم :

کلن - بن
هامبورگ
فرانکفورت
دوسلدرف
برلین

هر کدام دو بار در هفته ، هر سال میشود 4*12*5 یعنی 240 پرواز در سال فقط و فقط پروازهای ایرانی مانند ماهان و ایران ایر آن هم فقط و فقط از آلمان - هر هواپیما به طور متوسط 300 صندلی برای مسافران دارد و از آنجایی که با ظرفیت کامل پرواز میکنند میشود 240*300 یعنی 72000 نفر در سال .
تعداد ایرانیانی که تا پایان سال 2009 تابعیت آلمانی گرفته اند 72441 نفر است [1] - در نتیجه اعلام عدد 90% از کسانی که تابعیت گرفته اند و به ایران سفر میکنند نه تنها زیاد نیست - بلکه کم هم هست .

(پرواز های غیر ایرانی مانند لوفتانزا و یا پرواز های غیر مستقیم مانند تورکیش ایر ویز رو هم اضافه بفرمایید - افزایش تعداد مسافران در فصل تابستان رو هم در نظر بگیرید ، آمار کسانی که در سال بیش از یک بار به ایران سفر میکنند و آنهایی که ویزای تحصیلی یا توریستی یا کاری و ... دارند را هم از این آمار کم بفرمایید)

در مورد اینکه چند درصد ایرانیان ساکن فقط و فقط آلمان که اکنون تابعیت گرفته اند قبلن پناهنده بوده اند میتوانید این مقاله را مطالعه بفرمایید : http://www.if-id.de/New/index.php?option=com_content&task=view&id=1198&Itemid=46

من وظیفه داشتم آنچه که ادعا کرده بودم را مستند کنم و این کار را هم کردم - شما هم گویا وظیفه داشتید مطالب را سرسری بخوانید و کیلویی حکم صادر کنید و گیر بدهید و بعدش از روی عادت دست پیش گرفتن فرمودید که :


گویا شما به هیچ وجه حاضر نیستید بپذیرید که اشتباه کرده‌اید و نباید آمار الله بختکی می‌دادید(هر که زودتر بگوید برنده است !)

دیگه قضاوت در مورد آنچه من گفته ام و مستند نیز ساخته ام و گیر های سه پیچ شما بر عهده خوانندگان .

پ.ن : شاید شما فکر میکنید مسافرت از آلمان به ایران ، مسیر تهران کرج است که 2 پرواز در هفته از هر فرودگاه برایتان کمی عجیب است و کم به نظر می آید ؟ :3:
------------------------------------------------------------------------------

1 - http://www.if-id.de/New/index.php?option=com_content&task=view&id=7247&Itemid=46

Ouroboros
02-25-2011, 06:44 PM
مشکلی در استدلال ما بوجود نمی آورد .

اجازه بدهید ماجرا را مرور بکنیم: شما هرگز نتوانستید ثابت بکنید که 90% ایرانیان ِ ساکن آلمان پناهنده‌ی سیاسی هستند(چون این آمار غلط است، و طبق لینکها و ادعاهای خودتان از بیش از 70000 نفر ایرانی ِ ساکن آلمان، کمتر از 16000 نفر پناهنده هستند، سعی کردید اینرا با تغییر «هستند» به «بودند» توجیه بکنید که نتوانستید، چراکه خواننده ابله نیست و تفاوت ِ بین آنچه ادعا کرده‌اید و ادعا می‌کنید را متوجه می‌شود)، هرگز نتوانستید ثابت بکنید که 90% آن 90% کذایی به ایران می‌آیند(تعداد پروازها صد برابر جمعیت ِ ایرانیان آلمان هم که باشد چیزی را ثابت نمی‌کند)، و هرگز نمی‌توانید ثابت بکنید که سفر به ایران یعنی عدم ِ فعالیت ِ سیاسی. و دست آخر، اگر تمام ِ این مقدمات هم اثبات بشوند(که نمی‌شوند)هرگز نتیجه‌ی ِ دلخواه شما، که برنهاده‌ی بنیادین ِ آن سلب حق ِ دعوت به مبارزه‌ی مردم داخل توسط «ویسکی‌خوران ِ بی‌کنش» بوده توجیه نخواهد شد. در یک کلام، سراسر استدلال‌تان بنیاد منطقی یا عینی ندارد.

در پاسخ به حرفهای شما گفتیم که اولا آمار کشکی داده‌اید و حالا اینطرف/آنطرف بدنبال سند ِ جعلی و بی‌ربط برای اثبات آن می‌گردید، ثانیا فرض هم بگیریم که آمار شما درست باشد(که نیست)به عدم فعالیت سیاسی این اشخاص در آلمان منتج نمی‌شود، ج.ا اگر می‌خواست هر مخالفی را بگیرد و ببندد باید یک زندان 70 میلیون نفری درست می‌کرد و اینکه شخصی به ایران رفت و آمد دارد به معنی ِ سیاسی نبودن ِ او نیست، صرفا می‌تواند از مهم نبودن ِ فعالیت او برای حاکمیت و دروغ بودن اینکه توسط ج.ا تحت تعقیب است را برساند. و ثالثا اگرهم فعالیت سیاسی نداشته باشند و با ادعای سیاسی‌گری پناهنده شده باشند باز هم: 1. حق دارند که این کار را بکنند چون ایران جای زندگی نیست(شما هم اینرا پذیرفتید و با ادعا کردنشان مخالفت کردید) و 2.هم حق دارند ادعای سیاسی بودن داشته باشند چون در ایران نفس کشیدن هم سیاسی بوده و هست و اینها هم ایرانی هستند و 3. هم حق دارند از مردم داخل توقع مبارزه داشته باشند(چون اگر خودشان آمده‌اند الزاما به این معنا نیست که عزیزان و کسان‌شان هم آمده‌اند)و 4. هم در پیروزی ِ احتمالی مردم ایران سهم خواهند برد(چون ایران کشور آنها هم هست).

پس ادعاهای ِ شما 1. مستند نیستند، 2. مستدل نیستند، 3. درست نیستند. نه 90% ایرانیان ساکن آلمان پناهنده‌ی سیاسی هستند، نه 90% آنها بعد از اخذ اقامت دائم به ایران سفر می‌کنند، نه این سفر به معنای سیاسی نبودن آنهاست، نه سیاسی نبودن آنها حق حرف زدن‌شان را از بین می‌برد.

حالا هِی شما پارگراف‌پارگراف مطلب ِ بی‌ربط از تعداد ایرانیان کلن و پروازهای آلمان/ایران بیاورید و مرا به نفهمیدن متهم بکنید و قضاوت را به خواننده واگذار بکنید، تا بیشتر بخندیم.

sonixax
02-25-2011, 08:46 PM
اجازه بدهید ماجرا را مرور بکنیم: شما هرگز نتوانستید ثابت بکنید که 90% ایرانیان ِ ساکن آلمان پناهنده‌ی سیاسی هستند(چون این آمار غلط است، و طبق لینکها و ادعاهای خودتان از بیش از 70000 نفر ایرانی ِ ساکن آلمان، کمتر از 16000 نفر پناهنده هستند، سعی کردید اینرا با تغییر «هستند» به «بودند» توجیه بکنید که نتوانستید، چراکه خواننده ابله نیست و تفاوت ِ بین آنچه ادعا کرده‌اید و ادعا می‌کنید را متوجه می‌شود)، هرگز نتوانستید ثابت بکنید که 90% آن 90% کذایی به ایران می‌آیند(تعداد پروازها صد برابر جمعیت ِ ایرانیان آلمان هم که باشد چیزی را ثابت نمی‌کند)، و هرگز نمی‌توانید ثابت بکنید که سفر به ایران یعنی عدم ِ فعالیت ِ سیاسی. و دست آخر، اگر تمام ِ این مقدمات هم اثبات بشوند(که نمی‌شوند)هرگز نتیجه‌ی ِ دلخواه شما، که برنهاده‌ی بنیادین ِ آن سلب حق ِ دعوت به مبارزه‌ی مردم داخل توسط «ویسکی‌خوران ِ بی‌کنش» بوده توجیه نخواهد شد. در یک کلام، سراسر استدلال‌تان بنیاد منطقی یا عینی ندارد.

این را که ثابت کردیم ، تمام شد رفت ، برای درک بهتر : http://sonixax.wordpress.com/2011/02/25/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%DB%8C%D9%85-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A7%D9%82%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA/


هرگز نتوانستید ثابت بکنید که 90% آن 90% کذایی به ایران می‌آیند(تعداد پروازها صد برابر جمعیت ِ ایرانیان آلمان هم که باشد چیزی را ثابت نمی‌کند)، و هرگز نمی‌توانید ثابت بکنید که سفر به ایران یعنی عدم ِ فعالیت ِ سیاسی.

و ما هم چنین نگفتیم ، بلکه گفتیم 90% ایرانیان پس از گرفتن تابعیت آلمانی به ایران سفر میکنند و این نشان میدهد که شما مطالب را سرسری میخوانید درست مثل بقیه کسانی که من باهاشون مشکل داشتم .


در پاسخ به حرفهای شما گفتیم که اولا آمار کشکی داده‌اید و حالا اینطرف/آنطرف بدنبال سند ِ جعلی و بی‌ربط برای اثبات آن می‌گردید، ثانیا فرض هم بگیریم که آمار شما درست باشد

تنها یک طرفدار آنارشیسم آمار رسمی وزارت خارجه ی آلمان را سند جعلی میداند !!! : http://www.bmi.bund.de/SharedDocs/Downloads/DE/Themen/MigrationIntegration/AsylZuwanderung/Migrationsbericht_2006.pdf?__blob=publicationFile



به عدم فعالیت سیاسی این اشخاص در آلمان منتج نمی‌شود، ج.ا اگر می‌خواست هر مخالفی را بگیرد و ببندد باید یک زندان 70 میلیون نفری درست می‌کرد و اینکه شخصی به ایران رفت و آمد دارد به معنی ِ سیاسی نبودن ِ او نیست

و من هم این رو نگفتم که باز بر میگرده به سرسری خوندن مطالب و عدم فهم درست آن .



ثالثا اگرهم فعالیت سیاسی نداشته باشند و با ادعای سیاسی‌گری پناهنده شده باشند باز هم: 1. حق دارند که این کار را بکنند چون ایران جای زندگی نیست

خیلی صریح و بی رودرباستی بگویم : زمانی که این کار نتیجه اش میشود سخت تر شدن شرایط برای کسانی که به راستی جانشان در خطر است ، غلط میفرمایند این کار را میکنند .


2.هم حق دارند ادعای سیاسی بودن داشته باشند چون در ایران نفس کشیدن هم سیاسی بوده و هست و اینها هم ایرانی هستند و

اینها توجیحات صد من یک غازی بیش نیست وگرنه با این مدل توجیحات میشود یک قاره ی آفریقا را مستحق اقامت در اروپا دانست و اگر با این منطق های چپر چلاغ پیش برویم کار به استدلال های مدل احمدینژادی میرسد !


هم حق دارند از مردم داخل توقع مبارزه داشته باشند(چون اگر خودشان آمده‌اند الزاما به این معنا نیست که عزیزان و کسان‌شان هم آمده‌اند)

باز هم چرند بافتید ، کسی که در سایه امنیت تمرگیده حق ندارد به دیگران بگوید خود را جلوی گلوله قرار دهند ، حتا اگر آن شخص نزدیک ترین و عزیز ترین کسش باشد .


هم در پیروزی ِ احتمالی مردم ایران سهم خواهند برد(چون ایران کشور آنها هم هست).

و کسی با این مورد شما مشکلی هم ندارد ، ولی کسانی که من تعریفشان را کرده ام شما به عمرتان هم ندیده اید و اگر ببینید شخصن جرشان میدهید .


پس ادعاهای ِ شما 1. مستند نیستند، 2. مستدل نیستند، 3. درست نیستند. نه 90% ایرانیان ساکن آلمان پناهنده‌ی سیاسی هستند، نه 90% آنها بعد از اخذ اقامت دائم به ایران سفر می‌کنند، نه این سفر به معنای سیاسی نبودن آنهاست، نه سیاسی نبودن آنها حق حرف زدن‌شان را از بین می‌برد.

مستند هست ، شما نخواندید چون به نفعتان نیست - آمار رسمی از وزارت خارجه ی آلمان آورده شده .
مستدل و درست هم هستند و همان طور که گفتم به نفع یک طرفدار آنارشیسم که تمایلات کمونیستی هم دارد نیست که این داستان ها را درست بشنود و بهتر است در این موارد به عنوان جستار عمل کند و در مغز را تخته بفرماید .


حالا هِی شما پارگراف‌پارگراف مطلب ِ بی‌ربط از تعداد ایرانیان کلن و پروازهای آلمان/ایران بیاورید و مرا به نفهمیدن متهم بکنید و قضاوت را به خواننده واگذار بکنید، تا بیشتر بخندیم.

شما میتوانید بخندید ، مشکلی نیست .

پیشتر در مورد طرفداران آنارشیسم شنیده بودم که پای خود را در یک کفش میکنند حتا اگر با سند و مردک برایشان توضیح بدهید و اگر بفهمند اشتباه میکنند چون متعصب و کور هستند سخنان دیگران را به هیچ عنوان حتا بررسی هم نمیکنند چه برسد به اینکه اشتباه خود را قبول کنند و اکنون دارم یک نمونه اش را میبینم .

آنچه شما نوشته اید به روشنی نشان میدهد حتا یک دور هم آنچه من نوشته ام را مطالعه نفرمودید یا اگر مطالعه فرمودید یک خط در میان بوده - برای مثال :



سعی کردید اینرا با تغییر «هستند» به «بودند» توجیه بکنید که نتوانستید

نه تنها چیزی تغییر داده نشده ، بلکه در خود مقاله هم به روشنی نوشته شده که هستند و یا بودند - یعنی هر دو در کنار هم آمده و شما فهم نکردید و حتا این را در همان پست نخست این جستار هم عنوان کرده ام :


توى مقاله ى آخرم من نوشتم : به طور قطع ميتوان گفت ٩٠٪ ايرانيان مقيم خارج يا پناهنده بوده اند ، يا پناهنده هستند ...

حالا اینکه شما حتا پست اول رو هم درست نخوندید چه برسه به مقالات و منابع فرستاده شده چیزی جز علاقه ی شما برای خودنمایی با مخالفت با چیزی که حتا از محتوایش هم به درستی باخبر نیستید نشان نمیدهد .

به هر حال بحث من با شما به عنوان یک آدم متعصب که حاضر نیست اشتباهات خود را قبول کند و تمام مطالب را سرسری و یک خط در میان مطالعه میکند تمام است ، هر آنچه که باید گفته میشد - گفته شد اسنادی که باید آورده میشد از معتبر ترین جا در رابطه با شمار مهاجران ایرانی در آلمان (سایت وزارت خارجه آلمان (http://www.bmi.bund.de/SharedDocs/Downloads/DE/Themen/MigrationIntegration/AsylZuwanderung/Migrationsbericht_2006.pdf?__blob=publicationFile) ) آورده شد و کسی که میگوید اینها اسناد جعلی هستند ! یا کور تشریف دارد یا انقدر در اعتقادات وارونه ی خود که هیچ جایگاهی در دنیای امروز غرق شده که آمار رسمی وزارت خارجه ی یک کشور را در مورد مهاجرینش جعلی میداند یا روی مغز خود یک برچسب تعطیل است چسبانده که نکند در نتیجه استفاده از آن دست دوم محسوب شده و از قیمتش کم شود :71:

sonixax
02-25-2011, 09:07 PM
راستی گفتم شاید بد نباشد آمار دقیق پروازها را هم از خود وبسایت ایران ایر آلمان بذارم تا کسانی که مطالعه یک متن و تحقیق در باره اش را نیاموخته اند و فقط بلدند نق بزنند و بگویند اشتباه است بدون اینکه برای اثبات اینکه سخنی اشتباه است سند و مدرکی بیاورند بهانه ای نداشته باشند .

http://www.iran-air.de/HomePage.aspx?TabID=3648&Site=DouranPortal&Lang=fa-IR


ايران اير در طول هفته مجموعاً هشت پرواز مستقيم به مقصد تهران و مشهد از شهرهاي فرانكفورت، هامبورگ و كلن برقرار نموده است. هم‌چنين شرايط ويژه‌اي براي مسافرت از ديگر شهرهاي آلمان به شهرهاي مبدا پرواز از طريق هوايي و ريلي با استفاده از بليط ايران اير مهيا مي‌باشد. جهت كسب جزئيات بيشتر در اين خصوص مي‌توانيد به صفحات مربوطه مراجعه نماييد. ايران اير انتخابي مطمئن براي پرواز به ايران بوده كه گواه آن حجم بالاي مسافرين آن مي‌باشد. این هم مال هما : http://www.mahan.aero/timetable.asp?dep=DUS&arr=IKA&lang=fa

4 پرواز در هفته ، مجوعن 12 پرواز در هفته که میشه 576 پرواز در سال ، یعنی 172800 نفر در سال که از جمعیت ایرانیان ساکن آلمان هم بیشتره :71: طبق منطق چپکی جناب امیر الان در آلمان نه تنها ایرانی ای که قبلن پناهنده بوده نداریم - بلکه اصلن پناهنده نداریم و شمار پناهندگان منفی هم هست :21:

جالبه آماری که من در مورد پرواز ها داشتم مال 2 سال پیش بود که هفته ای 2 پرواز بود :71: گویا بیشتر هم شده .

Ouroboros
02-25-2011, 09:28 PM
طبق منطق چپکی جناب امیر الان در آلمان نه تنها ایرانی ای که قبلن پناهنده بوده نداریم - بلکه اصلن پناهنده نداریم و شمار پناهندگان منفی هم هست

دوست عزیز من از آنچه بین ِ ما پیش آمده متأسفم.:53:

از زحمتی که کشیده‌اید و لینک‌هایی که جمع‌آوری کردید(و قطعا زمان زیادی برده‌ است)باخبرم و برای آن ارزش قائلم. اگر حرفی در جهت ریشخند آنها زدم چه بسی برآمده از در تنگنا قرار گرفتن در برابر آن و پیرو همان اصل باقی ماندن در موضع ذهنی تحت فشار مستقیم ِ خصم بوده. شک نداشته باشید که نوشته‌های شما را به دقت می‌خوانم و به تمام لینک‌هایی هم که داده‌اید سرمی‌زنم، حتی نوشته‌ی اخیر ِ وبلاگ شما را هم قبل از ارسال پست قبلی خواندم و با بیشینه‌ی حرفهای شما در آن پست ِ آغازین‌تان موافق و همدلم، و چنانکه گفتم فقط با ادبیات و نحوه‌ی بیان ِ آنها مشکل دارم(و البته یک مورد کوچک دیگر و آنهم گرفتن ِ حق سخن گفتن و دعوت کردن از دیگران به هر دلیلی). تنها چیزی که هست به نظر ِ من شواهد شما در تناسب با ادعاهای‌تان کافی نبوده، و این نظر را با ذکر دلایلم مطرح کردم. حالا شما با آنها مخالفید، می‌توانیم در اینباره بحث بکنیم، نیازی نیست مرتبا آنارشیست بودن مرا در جایگاه ِ گونه‌ای دشنام بکار ببرید و از عباراتی همچون «کور هستی» و «قصد جلب توجه داری» و «چرند می‌بافی» و «مغزت را تعطیل کرده‌ای» استفاده بکنید و عصبانی بشوید. من اصلا تصور نمی‌کردم گفتگو پیرامون موضوعی تا این حد جزئی باعث چنین کدورتی بشود و اصلا نمی‌دانم چطور به اینجا رسیدیم.

من به اندازه‌ی کافی در فروم‌های دیگر خروشنده و پرجدل هستم و دوست دارم اینجا در محیطی صمیمی و دوستانه به گفتگو بپردازم. امیدوارم اگر جسارتی شده ببخشید و تجدیدنظر بکنید.

پ.ن: عنوان تاپیک متعلق به شماست دوست ارجمند. من خواستم گستره‌ی امکان طرح موضوع را در آن افزایش بدهم نه بیشتر. هرطور صلاح می‌دانید همان بکنید. :53:

Mehrbod
02-25-2011, 10:55 PM
همان طور که میبینید بیش از 90% افرادی که متقاضی پناهندگی بوده اند اقامت به واسطه ی پناهندگی سیاسی دریافت کرده اند


پس گزاره‌ی فعلی شما اینست: «50 درصد از 100 درصد ِ 90 درصد ِ ایرانیان ِ ساکن آلمان به ایران می‌روند، پس 90 درصد ایرانیان آلمانی فعالیت سیاسی نمی‌کنند».


دوستان، 90 درسد 90 درسد می‌شود 81 درسد.
پس تا اینجا میلاد گرامی، آمار پناهندگان سیاسی که شما از آن
می‌گویید، دست‌بالا %80≈ همه ایرانیان مقیم خارج خواهد بود.



پ.ن. من این پیک را آفلاین و پیش از خواندن پیک بالا نوشته بودم.
پ.ن2. یکی هم برای من بگوید آمار پناهندگان چه پیوندی به نداشتن مغز دارد؟

sonixax
02-25-2011, 11:03 PM
دوست عزیز من از آنچه بین ِ ما پیش آمده متأسفم.:53:

از زحمتی که کشیده‌اید و لینک‌هایی که جمع‌آوری کردید(و قطعا زمان زیادی برده‌ است)باخبرم و برای آن ارزش قائلم. اگر حرفی در جهت ریشخند آنها زدم چه بسی برآمده از در تنگنا قرار گرفتن در برابر آن و پیرو همان اصل باقی ماندن در موضع ذهنی تحت فشار مستقیم ِ خصم بوده. شک نداشته باشید که نوشته‌های شما را به دقت می‌خوانم و به تمام لینک‌هایی هم که داده‌اید سرمی‌زنم، حتی نوشته‌ی اخیر ِ وبلاگ شما را هم قبل از ارسال پست قبلی خواندم و با بیشینه‌ی حرفهای شما در آن پست ِ آغازین‌تان موافق و همدلم، و چنانکه گفتم فقط با ادبیات و نحوه‌ی بیان ِ آنها مشکل دارم(و البته یک مورد کوچک دیگر و آنهم گرفتن ِ حق سخن گفتن و دعوت کردن از دیگران به هر دلیلی). تنها چیزی که هست به نظر ِ من شواهد شما در تناسب با ادعاهای‌تان کافی نبوده، و این نظر را با ذکر دلایلم مطرح کردم. حالا شما با آنها مخالفید، می‌توانیم در اینباره بحث بکنیم، نیازی نیست مرتبا آنارشیست بودن مرا در جایگاه ِ گونه‌ای دشنام بکار ببرید و از عباراتی همچون «کور هستی» و «قصد جلب توجه داری» و «چرند می‌بافی» و «مغزت را تعطیل کرده‌ای» استفاده بکنید و عصبانی بشوید. من اصلا تصور نمی‌کردم گفتگو پیرامون موضوعی تا این حد جزئی باعث چنین کدورتی بشود و اصلا نمی‌دانم چطور به اینجا رسیدیم.

من به اندازه‌ی کافی در فروم‌های دیگر خروشنده و پرجدل هستم و دوست دارم اینجا در محیطی صمیمی و دوستانه به گفتگو بپردازم. امیدوارم اگر جسارتی شده ببخشید و تجدیدنظر بکنید.

پ.ن: عنوان تاپیک متعلق به شماست دوست ارجمند. من خواستم گستره‌ی امکان طرح موضوع را در آن افزایش بدهم نه بیشتر. هرطور صلاح می‌دانید همان بکنید. :53:

وقتی که شما بنده را متهم میکنید که آمار جعلی درست کرده ام ! یعنی دارید من رو متهم به دروغگویی میکنید ، من در یک مورد اشتباه کرده بودم و آن هم ندادن منبع و ریفرنس برای ادعایم بود که در نوشته جدیدم تمام اعدادی را که اعلام کرده ام از طریق سایت انتگراسیون ایرانیان آلمان و وزارت خارجه ی آلمان مستند کردم . فقط مانده بود مستند کردن تعداد پروازها به ایران که آن را هم با لینک دادن به سایت هواپیمایی ماهان و ایران ایر مستند کردم و نیازی نمیبینم مال سایر شرکتهای هوایی نظیر لوفتانزا را نیز مستند کنم .

من قصد توهین به کسی به خصوص شما رو ندارم و نداشته ام ولی تعجب نکنید که وقتی بنده رو متهم میکنید به اینکه دارم آمار جعلی درست میکنم برایتان کف و سوت بزنم آن هم در شرایطی که آماری را که ادعای خودم رو بر پایه آنها پی ریزی کرده ام با استناد به آمار وزارت خارجه ی آلمان و لینک مستقیم به آمار از وبسایت وزارت خارجه مستند کردم .

من بر این گمان بودم که سایر ایرانیانی که خارج از ایران زندگی میکنند به مانند خود من در بدو ورودشان در این زمینه ها که چه مقدار ایرانی در اینجا زندگی میکند و این تعداد چگونه موفق به دریافت اقامت شده اند اندک تحقیق کرده اند و برای همین وقتی از آمار 90% ای سخن گفتم نیازی نمیدیدم که حتمن مستندش کنم - یعنی فکر میکردم همان طور که همه ی ایرانیها میدانند ایران کمی بیش از 70 میلیون نفر جمعیت دارد - همه ی ایرانیان خارج از کشور هم این آمار را حد اقل در مورد کشوری که درش زندگی میکنند دارند که گویا شدیدن اشتباه میکردم و میبایستی از همان اول که این اعداد رو عنوان کردم منبعش رو هم ذکر میکردم ، که به هر حال این کار رو کردم و در رابطه با اینکه اکثریت ایرانیان مقیم خارج کشور چگونه موفق به گرفتن اقامت شده اند را با استفاده از آمار رسمی کشور مستند کردم .

در مورد اینکه چند درصد از ایرانیان مقیم آلمان (که نشان دادم اکثریت مطلقشان از طریق پناهندگی اقامت دریافت کرده اند) به ایران رفت و آمد میکنند هم پروازهای به ایران را مد نظر قرار دادم و وقتی که میبینیم تعداد نفراتی که از طریق این پروازها به ایران جابجا میشوند از تعداد ایرانیان ساکن آلمان بیشتر است شما به چه نتیجه ی دیگری میرسید ؟ (البته خودم میدانم که تعدادی در سال بیش از یک بار به ایران سفر میکنند) .

در کل لب سخن من این است : ایرانیان از طریق اعلام پناهندگی موفق به گرفتن اقامت یک کشور آزاد میشوند ، همین افراد پس از گرفتن تابعیت به سفارت ایران میروند و پاسپورت ایرانی دریافت میکنند و به ایران سفر میکنند - یعنی به این کارشان به دولت آن کشور اعلام میکنند که ما به شما دروغ گفته ایم - نتیجه این میشود که شرایط گرفتن اقامت برای افرادی که در آینده قصد مهاجرت دارند و به راستی مشکل جانی در ایران دارند بسیار سخت میشود و خیلی از آنها به واسطه ی اینکه این دولتها فکر میکنند شخص داره دروغ میگه به ایران دیپورت میشوند و به محض رسیدنشان به ایران زندانی و یا اعدام میشوند و خون این افراد بر گردن آنهایی است که چنین رفتاری از خود نشان داده اند و نشان میدهند و پس از آن با وقاحت تمام یا مدعی میشوند که من از اولش هم اصلن پناهنده نبودم و یا کماکان مدعی هستند که فعال سیاسی هستند !

مورد دیگه ای که خیلی من رو آزار داده - داشتم با یکی از مثلن دوستان صحبت میکردم ، من با این شخص در یک کمپ پناهندگی بودیم و ایشون مدعی بود که در خود ایران بر علیه حکومت آشکارا فعالیت میکرده و بعد شناسایی شده و مجبور شده فرار کنه ، زمانی که پست یک پاکت زرد گنده برای ایشون آورد که توش نوشته شده بود جناب آقای فلانی شما با استناد به ماده 16 قانون مهاجرت بند آ اجازه ی اقامت در کشور آلمان را دریافت کرده اید - من کنار دستش نشسته بودم و انقدر خوشحال شده بود که کم مونده بود سرش رو بکوبه توی دیوار و بعدش رفت بالا منبر که خداوکیلی من در ایران فعال سیاسی بودم و مشکل دارم و Blah Blah Blah ....
حالا بعد از گذشت چند سال وقتی به این آدم میگم دارند در ایران مردم رو میکشند و شما که میگیتو خود جمهوری اسلامی علیه حکومت فعالیت میکردی و از وقتی که اومدی اینجا حتا به صورت ناشناس یک وبلاگ راه ننداختی و چیزی علیه حکومت ننوشتی ، حد اقل کاری که میتونی بکنی اینه که در این تظاهراتی که هست و همه ی احزاب یعنی چپی و راستی و سلطنت طلب و ... توش شرکتن دارند یه ماسک بزن به صورتت شرکت کن - بر میگرده به من با یک لحن بسیار منزجر کننده میگه : ول کن بابا تو هم دلت خوشه ، بشین ببینیم چی میشه :14:

خوب سابقه ی برخورد من با آدمهای این طوری در اینجا زیاد بوده ، و شما که میگید نوشته ی من رو با دقت مطالعه کردید حتمن متوجه شدید که من هرگز نگفتم 90% ایرانی ها رفتار اینطوری دارند بلکه نوشتم بخشی و تمام آنچه که در آن مقاله نوشتم متوجه همین بخشی بوده و وقتی که اون مطلب رو نوشتم افرادی از جنس همین آقا اومدند و هر چی از دهنشون در آمده به من گفتند (که برایم مهم نیست بیشتر از اینها از برادران بسیجی شنیده ایم) و بعدش شروع کردند به اتهام زنی که این آماری که دادی همش جعلی و من در آوردی هست - که البته اون رو ثابتش کردم جای بحثی دیگه روش نیست ، یک عده هم فقط از روی عنوان مطلب توی بالاترین و دنباله و ... کیلویی + دادند بدون اینکه باز خونده باشند من اونجا چی نوشتم - همین داستان باعث شد که من این جستار رو آغاز کنم ، چون دیدم عده ای بدون اینکه این متن رو بخونند باهاش موافقت یا مخالفت کرده بودند و برای من معنی این حرکت عدم تفکر و استفاده از مغز هستش . در مورد اینکه من اشتباه کرده بودم و همان اول منابعم رو ذکر نکرده بودم خودم هم قبول دارم و برای هنیت مطلب جدید با ذکر منابع درست و حسابی نوشتم .

و در مورد اونهایی هم که میاند خودشون رو پناهنده سیاسی معرفی میکنند و با اینکه دلشون برای ایران میسوزه و مثل این آدم وقیح نیستند و پس از گرفتن تابعیت به ایران تردد میکنند که این کارشون باعث شده شرایط برای سایرین بدتر و بدتر بشه ، با اینکه نظرم رو در بارشون گفتم ولی به مراتب ارزش بیشتری براشون قایل هستم تا آدمهایی مثل اینی که برایتان در بارش نوشتم .

حتمن شما آرش بیخدا رو میشناسید ، من فکر میکنم ایشون حتا اسمش آرش هم نباشه و با اینکه اسم و مشخصات خودش رو نداده و به ایران رفت و آمد میکنه - ولی به جاش یک گنجینه ای درست کرده به نام زندیق و طبیعتن منظور من افرادی مثل آرش نیستند ، کسانی هم هستند که نه فعالیت سیاسی دارند و نه پناهندگی دریافت کرده اند و نه ... و من به اونها هم خرده ای نمیگیرم - قرار نیست که همه فعال سیاسی باشند !

برای همین بود که در جستاری که کسرا جان راه اندازی کردند به نام مهاجرت ، من اولش نوشتم اگر قراره کسی بیاد اینجا و برای گرفتن اقامت خودش رو پناهنده معرفی کنه و بعدش بخواد رفتاری مثل چیزی که بالاتر نوشتم از خودش نشون بده - من یکی نیستم .

در آخر هم اگر فکر میکنید به شما بی احترامی شده در این گفتگو من از شما عذر خواهی میکنم :53:

---------- ارسال جدید اضافه شده در 11:03 PM ---------- ارسال قبلی در 10:58 PM ----------


دوستان، 90 درسد 90 درسد می‌شود 81 درسد.
پس تا اینجا میلاد گرامی، آمار پناهندگان سیاسی که شما از آن
می‌گویید، دست‌بالا %80≈ همه ایرانیان مقیم خارج خواهد بود.

این رو هم اضافه کنم ، آماری که من مستند کردم تا آخر سال 2006 هستش - تا سال 2009 رو هم میتونید در سایت وزارت خارجه پیدا کنید ولی طبق گفته ی خودشون هنوز تایید نهایی نشده برای همین من از اونها استفاده نکردم و آمار جدید تری هنوز در دسترس نیست به جز اینکه موج آلمان اعلام کرده که آمار متقاضیان ایرانی در آلمان 111% افزایش داشته ، که با توجه به اتفاقاتی که بعد از 22 خرداد 88 افتاد خیلی هم عجیب نیست .

متاسفانه آمارگیری های اینجا یک ایراد بزرگ داره ، وقتی که یک خارجی تابعیت میگیره از فهرست مهاجران خارج میشه - در صورتی که این شخص به هر حال مهاجر است و خود این کار رو سخت تر میکنه .

Ouroboros
02-26-2011, 12:59 AM
پ.ن. من این پیک را آفلاین و پیش از خواندن پیک بالا نوشته بودم.
پ.ن2. یکی هم برای من بگوید آمار پناهندگان چه پیوندی به نداشتن مغز دارد؟

ربط خاصی ندارد، ما به نوشته‌ی اخیر وبلاگ سونیاکس می‌پردازیم و واکنشهای به آن. به نظر من واکنشهایی که به او شده بدلیل اولا فقدان سندیت ِ ادعاها در آن پست و ثانیا لحن بسیار تهاجمی طبیعی بوده، خودش اینرا نشانه‌ی بی‌مغزی خوانندگانش می‌داند و معتقد است اگر حرف او را بخوانید چیز دیگری گفته و انتقاداتی که به او می‌شود سوء تعبیر بوده.


مورد دیگه ای که خیلی من رو آزار داده...

یکی دو نکته درباره‌ی این پیام شما:
1. منظور من از جعل مدرک این بود که اسناد شما ربطی به ادعای‌تان ندارند، و چیز مورد مناقشه اینست که اساسا شریک نبودن یک نفر در فعالیت‌های سیاسی برعلیه ج.ا او را از حق دعوت مردم به اعتراض محروم نمی‌کند. لزوم ِ عینی ندارد که شیخ حتما به آنچه سر منبر موعظه می‌کند عمل بکند یا نه(لزوم اخلاقی دارد و البته به اعتبار ِ او نزد اطرافیانش خواهد افزود، وانگهی الزام ِ عینی ِ قابل رجوعی نیست که شما بخواهید از آن شاهد بیاورید). اگر به همین درک ِ مرحله‌ای ِ شما باور داشته باشیم، طبق همین تز من در این رابطه از شما صلاحیت ِ بیشتر و حق بالاتری برای اظهار نظر دارم، چون داخل ایران هستم!

2. اینکه خیلی‌ها پس از گرفتن تابعیت به ایران می‌آیند(بخوانید درباره‌ی تحت تهدید از سوی دولت ایران بودن دروغ می‌گویند)به باور ِ من قابل توجیه است، قابل توجیه هم نباشد خیلی سخت می‌توان گفت که غیراخلاقی‌ست. قربانیان ِ مستقیم هدف‌گرفته شده توسط ِ ج.ا هرگز فرصت فرار کردن و خارج رفتن و پناهنده شدن پیدا نمی‌کنند و اعدام می‌شوند. عده‌ی کثیری از این پناهندگان حقیقتا توانایی ادامه‌ی زندگی در ایران را ندارند، و من متعجبم که چرا شما فقط وجه سیاسی ماجرا را می‌بینید؟(به قول معروف: شما دیگر چرا؟). مگر همه نوع فشاری که بر جامعه‌ی ایران هست سیاسی‌ست؟ اکثر پناهندگان سیاسی که من دیده‌ام و می‌شناختم(راستش همه‌شان بجز یکی)بدلیل فشار اجتماعی و روانی ترک وطن کرده بودند، ولو اینکه اروپایی به این چیزها پناهندگی نمی‌دهد و ناچارند خود را سیاسی جا بزنند، ولی اینها هم به همان اندازه‌ی ج.ا کشنده و غیرقابل تحمل هستند. هرکس آستانه‌ی تحملی دارد، مال من 27 سال بوده، مال یکی دیگر 30 سال است و مال آن یکی 50 سال. وانگهی زیر این فشار ِ دیوانه‌وار بالاخره همه خرد خواهند شد، و برخی از آنها که هنوز جوان‌تر و بی‌چیزتر و کمتر پایبند هستند ممکن است کشور به کشور جان و مال خود را به قاچاقچی بسپرند و بیایند آنجا برای پناهندگی. حقیقتا اعتقاد دارید کسی تا فعال سیاسی نباشد حق فرار از ایران ندارد؟ اگر از من بپرسید هر شخص مونث ایرانی باید یک پناهندگی ِ دائم از غرب بگیرد، چون حجاب اجباری و سنگسار و محرومیت از حق طلاق و ارث نابرابر و نداشتن حق حضانت و خروج از کشور و چندهمسری و غیره(یا نصف این)برای جستن ِ پناه و پناهجو شدن کافی‌ست!

3. آدمهایی مثل آن رذلی که مثالش را زدید زیاد نیستند. البته کم ِ آنها هم زیاد است و غیرقابل ِ تحمل، وانگهی من هرگز نخواهم پذیرفت که اکثریتی، یا حتی اقلیت ِ بزرگی از ایرانی‌های مقیم آلمان اینطور زباله‌هایی باشند، ولو یک ایرانی ِ مقیم آلمان هم به عمرم ندیده باشم و صلاحیت ِ تجربی ِ شما را در اینباره نداشته باشم، می‌دانم که اینها انگشت شمارند، همانطورکه می‌دانم فقط میان ِ ایرانیان نیستند.. ولی حتی اینها هم حق همه کاری(اظهار نظر، دعوت کردن دیگران به مبارزه، شرکت در مثلا انتخابات ایران ِ آزاد فرضی به عنوان رأی دهنده یا کاندیدا و غیر)را دارند، چون ما مثل ِ آنها نیستیم و خود را به چنان مرحله‌ای فرونخواهیم انداخت. آنها حق حرف زدن دارند، ما هم حق گوش نکردن. و وظیفه‌ای هم اگر داشته باشیم، برملا کردن چهره‌ و رسوایی چنین جانورانی‌ست در محضر جامعه.

4. یک نظری هم درام درباره‌ی اینکه چرا این دسته از ایرانیان چنین می‌شوند. شاید آن دوست ِ شما حقیقتا در ایران فعال سیاسی بوده، و شاید نبوده، این مهم نیست. یکبار قبلا گفتم که ایرانی وقتی به غرب می‌رود از آسودگی جامعه و فضای بی‌تشنج و سرخر ِ آنجا علاوه بر تذلذ، تعجب هم می‌کند و واکنشها به این پدیده متفاوت است. در من حسرت‌برانگیز بود و آزردگی، که چرا ما نمی‌توانیم اینطور راحت و بی‌شیله‌پیله زندگی‌مان را بکنیم، در بعضی دیگر(بخصوص مهاجرین عرب_در فرانسه منظورم است_)این پدیده اثر دیگری می‌گذاشت: بیزاری از جامعه‌ی غرب. آنها هم سوال مرا از خودشان می‌پرسیدند، و پاسخی که می‌دادند این بود که غربی‌ها با تاراج منابع انسانی و اقتصادی ما و با حمایت از دیکتاتوری‌های حاکم باعث بدبختی ما شده‌اند، پس مرگ بر غرب. در میان ایرانیان اما(چون یک فقره انقلاب از آن ذهنیت غرب ستیز برآمد و بدبختی نه فقط درمان نشد بلکه تشدید شد)، پاسخ ِ محبوب و رایج این بود که ما ملتی ذاتا خر هستیم، درست بشو نیستیم، و «مرگ بر خودمان»!

این درک نیهیلستی و ضدجامعه به طریقی وحشت‌برانگیز در میان ایرانیان خارج‌نشینی که من دیدم زیاد بود، و نیازی به گفتن نیست که چنین درکی چه راحت به بیزاری از تمام مظاهر ایرانیت می‌انجامد و در پی ِ آن بی‌اعتنایی به آنچه بر سر مردم می‌رود.

sonixax
02-26-2011, 02:03 AM
حقیقتا اعتقاد دارید کسی تا فعال سیاسی نباشد حق فرار از ایران ندارد؟

خیر همچین اعتقادی ندارم ، بلکه به این اعتقاد دارم :

اگر خود را فعال سیاسی معرفی میکنید به دنیای غرب ، در قبال بد نام کردن کشور خود با هر حکومتی که میخواهد باشد باید حد اقل هایی را انجام دهید و کاری کنید سایرینی که در دامان این حکومت گرفتار شده اند بتوانند از این بدنامی سود برده و به مکانی امن مهاجرت کنند - نه اینکه در قبال این بدنامی که ایجاد کرده اید با بازگشت خود این بار علیه جامعه ی ایرانی بدنامی بوجود آورید که این بدنامی منجر به سخت تر شدن شرایط برای مهاجرت سایر هموطنانت به غرب شود و کاری نکنی که راه آنها مسدود شود . یک بار یکی از ایرانیانی که میشناسم ازم پرسید تو که با اسم و مشخصات واقعی خودت داری فعالیت میکنی و دیگه نمیتونی برگردی ایران دلت برای دوستات و خانوادت و ... تنگ نمیشه ؟ گفتم : اگر هم میتوانستم برگردم ترجیح میدادم تا با فرستادن دعوتنامه و یا هزینه ی سفرشان به یک کشوری که میتوانند به آنجا مسافرت کنند آنها را از ایران بیرون بکشم و ملاقات کنم نه اینکه در این شرایطی که خودشان نان شب ندارند بخورند و در ایران چیزی به جز نکبتی نیست بروم بر سرشان خراب شوم ، این طوری هم من دوستانم رو دیدم هم اونها یک تفریحی کرده اند .


3. آدمهایی مثل آن رذلی که مثالش را زدید زیاد نیستند. البته کم ِ آنها هم زیاد است و غیرقابل ِ تحمل، وانگهی من هرگز نخواهم پذیرفت که اکثریتی، یا حتی اقلیت ِ بزرگی از ایرانی‌های مقیم آلمان اینطور زباله‌هایی باشند، ولو یک ایرانی ِ مقیم آلمان هم به عمرم ندیده باشم و صلاحیت ِ تجربی ِ شما را در اینباره نداشته باشم، می‌دانم که اینها انگشت شمارند، همانطورکه می‌دانم فقط میان ِ ایرانیان نیستند.. ولی حتی اینها هم حق همه کاری(اظهار نظر، دعوت کردن دیگران به مبارزه، شرکت در مثلا انتخابات ایران ِ آزاد فرضی به عنوان رأی دهنده یا کاندیدا و غیر)را دارند، چون ما مثل ِ آنها نیستیم و خود را به چنان مرحله‌ای فرونخواهیم انداخت. آنها حق حرف زدن دارند، ما هم حق گوش نکردن. و وظیفه‌ای هم اگر داشته باشیم، برملا کردن چهره‌ و رسوایی چنین جانورانی‌ست در محضر جامعه.

درسته زیاد نیستند ، ولی هستند و وجودشان در جوامع ایرانی به نظر من از 100 تا جمهوری اسلامی هم بد تر است و البته انگشت شمار هم نیستند - من درک نمیکنم چه طور میشود شخصی نسبت به کشته شدن همنوع خود به خصوص اگر هموطن هم باشد اینچنین حس بیخیالی داشته باشد !
شاید من بگویم ایرانیها نفهم هستند و یا خیلی هاشون در مغز رو تخته کردند ولی هرگز نسبت به هیچ کدامشان حتا آن بسیجی اینچنین بیخیال و بیتفاوت نمیشوم - دلیل اینکه این طوری مینویسم رو قبلن براتون گفتم .


این درک نیهیلستی و ضدجامعه به طریقی وحشت‌برانگیز در میان ایرانیان خارج‌نشینی که من دیدم زیاد بود، و نیازی به گفتن نیست که چنین درکی چه راحت به بیزاری از تمام مظاهر ایرانیت می‌انجامد و در پی ِ آن بی‌اعتنایی به آنچه بر سر مردم می‌رود.

این رفتار بعضی از ایرانهای خارج نشین منجر به ایجاد حس تنفر در دل بسیاری از داخل نشین ها شده و این افراد خود به خود دارند خودشون رو از حضور در جامعه ی ایرانی برای همیشه محروم میکنند - بعد برای من خیلی جالبه کسی که هیچ حسی به ایران و ایرانی نداره چه طور چپ و راست به ایران سفر میکنه ؟!


اگر به همین درک ِ مرحله‌ای ِ شما باور داشته باشیم، طبق همین تز من در این رابطه از شما صلاحیت ِ بیشتر و حق بالاتری برای اظهار نظر دارم، چون داخل ایران هستم!

راستش را بخواهید من به این مورد باور دارم ، چون من در هاله ای از امنیت نمیتوانم برای شمایی که هر لحظه ممکن است به خاطر برخورد گلوله ای یا چیزی مانند آن آسیب ببینید موعظه کنم ولی در عین حال به خودم هم اجازه نمیدهم نسبت به مسایل ایران بیخیال و بیتفاوت باشم - یک آلودگی هوا در تهران در اینجا شده بود مساله ی شب و روز ما که چه بر مردم میگذرد .

من تنها در مورد آخوندها . یا اشخاصی مثل اونی که براتون نوشتم هیچ حسی ندارم ، یا بهتر است بگویم حس تنفر دارم - چون این افراد دانسته و با آگاهی چنین رفتاری از خود بروز میدهند و منافع خود را مقدم بر منافع و حتا زندگی هر انسان دیگه ای میدونند و هر بلایی بر سرشان بیاید اگر من در جهت تقویت آن بلا کاری نکنم در بهترین حالت هیچ کاری به کارشان ندارم :4:

sonixax
02-26-2011, 02:36 AM
پ.ن. من این پیک را آفلاین و پیش از خواندن پیک بالا نوشته بودم. پ.ن2. یکی هم برای من بگوید آمار پناهندگان چه پیوندی به نداشتن مغز دارد؟

آمار پناهندگان ربطی به نداشتن مغز ندارد ، داستان سر این است :


خوب سابقه ی برخورد من با آدمهای این طوری در اینجا زیاد بوده ، و شما که میگید نوشته ی من رو با دقت مطالعه کردید حتمن متوجه شدید که من هرگز نگفتم 90% ایرانی ها رفتار اینطوری دارند بلکه نوشتم بخشی و تمام آنچه که در آن مقاله نوشتم متوجه همین بخشی بوده و وقتی که اون مطلب رو نوشتم افرادی از جنس همین آقا اومدند و هر چی از دهنشون در آمده به من گفتند (که برایم مهم نیست بیشتر از اینها از برادران بسیجی شنیده ایم) و بعدش شروع کردند به اتهام زنی که این آماری که دادی همش جعلی و من در آوردی هست - که البته اون رو ثابتش کردم جای بحثی دیگه روش نیست ، یک عده هم فقط از روی عنوان مطلب توی بالاترین و دنباله و ... کیلویی + دادند بدون اینکه باز خونده باشند من اونجا چی نوشتم - همین داستان باعث شد که من این جستار رو آغاز کنم ، چون دیدم عده ای بدون اینکه این متن رو بخونند باهاش موافقت یا مخالفت کرده بودند و برای من معنی این حرکت عدم تفکر و استفاده از مغز هستش . در مورد اینکه من اشتباه کرده بودم و همان اول منابعم رو ذکر نکرده بودم خودم هم قبول دارم و برای هنیت مطلب جدید با ذکر منابع درست و حسابی نوشتم .

Ouroboros
02-26-2011, 10:34 AM
خیر همچین اعتقادی ندارم ، بلکه به این اعتقاد دارم :

اگر خود را فعال سیاسی معرفی میکنید به دنیای غرب ، در قبال بد نام کردن کشور خود با هر حکومتی که میخواهد باشد باید حد اقل هایی را انجام دهید و کاری کنید سایرینی که در دامان این حکومت گرفتار شده اند بتوانند از این بدنامی سود برده و به مکانی امن مهاجرت کنند - نه اینکه در قبال این بدنامی که ایجاد کرده اید با بازگشت خود این بار علیه جامعه ی ایرانی بدنامی بوجود آورید که این بدنامی منجر به سخت تر شدن شرایط برای مهاجرت سایر هموطنانت به غرب شود و کاری نکنی که راه آنها مسدود شود . یک بار یکی از ایرانیانی که میشناسم ازم پرسید تو که با اسم و مشخصات واقعی خودت داری فعالیت میکنی و دیگه نمیتونی برگردی ایران دلت برای دوستات و خانوادت و ... تنگ نمیشه ؟ گفتم : اگر هم میتوانستم برگردم ترجیح میدادم تا با فرستادن دعوتنامه و یا هزینه ی سفرشان به یک کشوری که میتوانند به آنجا مسافرت کنند آنها را از ایران بیرون بکشم و ملاقات کنم نه اینکه در این شرایطی که خودشان نان شب ندارند بخورند و در ایران چیزی به جز نکبتی نیست بروم بر سرشان خراب شوم ، این طوری هم من دوستانم رو دیدم هم اونها یک تفریحی کرده اند .



حالا که می‌بینم آنارشیست(و طبیعتا اَندیویدوالیست)بودن ِ من بی‌تردید نقش بزرگی در ریشه‌های مخالفت ما دارد. من هرگز نخواهم پذیرفت که فرد نسبت به جامعه‌ای که در آن به دنیا آمده به صرف به دنیا آمدن و بزرگ شدن «وظیفه»ای دارد، بلکه بالعکس، معتقدم جامعه به عنوان نهادی که فلسفه‌ی وجودی ِ آن اعتلای سطح زندگی افراد بوده در برابر اعضای خود مسئول است. حداکثر تخفیفی که می‌توانم بدهم اینست که بپذیرم این مسئولیت «می‌تواند» دوطرفه باشد، یعنی اگر جامعه‌ای همه چیز را برای فرد محیا کرد و آن فرد انگل بودن را برگزید، "شاید" بتوان او را سرزنش کرد، اما جامعه‌ای مثل ایران که در آن قانون جنگل حاکم است و جز رنج و عذاب و فلاکت به اعضای خود چیزی هدیه نمی‌کند(و باز تأکید می‌کنم که بخش بزرگی_بیشینه‌ی_از مشکلات ما به ج.ا ربطی ندارند. این حکومت معلول "بسیاری" نقص‌های بزرگ فرهنگی و اخلاقی این جامعه و علت "برخی" از آنهاست)هرگز نمی‌تواند طلبکار باشد که «تو وظیفه داری برای من دل بسوزانی». اگر کسی چنین فداکاری کرد و تصمیم گرفت برای اعتلای ِ جامعه‌ای که جز تحمیل و سرکوب در همه‌ی ارکان به او چیزی نداده مبارزه کند، هرگز «انجام وظیفه» نکرده، بلکه دارد به عنوان یک اومانیست ِ تمام عیار به بشریت خدمتی بلاعوض می‌کند و بس. گمان کرده‌اید درک ِ «بنشین بگذار ببینیم چه می‌شود؟» فقط متعلق به خارج‌نشین‌هاست؟ جامعه‌ای که در آن یک میدان پر از آدم قمه خوردن یکی دیگر را از دور تماشا می‌کند نمی‌تواند و نمی‌باید از هیچکس، هیچ چیز بخواهد. اگر کسی با خود گفت «من حاضر نیستم برای این «جامعه» حتی یک قدم بردارم، چون حتی یک قدم برای ِ من برنداشته»، نه فقط حق دارد، بلکه اصلا دارد حرف درستی هم می‌زند!

هرکس باید تا هر اندازه که می‌تواند به فکر نجات خودش باشد، و حتی اگر توانست به نجات دیگران کمکی بکند و نکرد، با عنایت به مشاهدات من از جامعه‌ی ایران، فقط به ایرانی بودن ِ خود وفادار مانده و معامله‌ای با مردم ِ خود کرده که هر لحظه با او کرده‌اند. بگذارید یک قدم ِ دیگر هم پیش بیایم و بگویم حتی اگر به افتاده بر زمین لگد هم بزند باز کار خلاف عرف و اخلاق، آنطورکه «جامعه‌ی ایران» تعریفش می‌کند نکرده! «هرکه برای خود، همه برای خودم».


بعد برای من خیلی جالبه کسی که هیچ حسی به ایران و ایرانی نداره چه طور چپ و راست به ایران سفر میکنه ؟!

اینهم سوال جالبی‌ست. نظر من اینست که برای ِ آنها هم مثل من و شما «ایران» چیزی انتزاعی‌ست که یادآور برخی بوهای خوب یا چه می‌دانم، خاطرات دل‌انگیزست. اغلب این اراذل* از مردم ایران و ایرانیت بیزارند نه مرزهای جغرافیایی ایران، توده‌ی مردم را در قالب ِ چیزی عینی تکفیر می‌کنند و ایران را به عنوان چیزی ذهنی دوست دارند.

*: می‌بینید که من هنوز با وجود دفاع تئوریک، در عمل این آدمها را رذل می‌دانم. چون فردگرایی فقط به معنای ِ ترجیح ِ فرد بر جمع نیست، بلکه همینطور به معنای داشتن ِ توقع ِ استقلال ذهنی و شخصیتی و یا به عبارتی «استقلال روانی» از جامعه و بهره‌مندی از فردیت معتدل، یا در یک کلام همراه نشدن با ابتذال جامعه هم هست(یعنی صرف جانورمنش بودن ِ جامعه_اگر باشد، که متأسفانه هست_، پروانه‌ی جانورمنشی به ما نخواهد داد).. ولی چه می‌شود کرد؟ این بحث بقدری طرف ِ درگیر و محق دارد که پیدا کردن مقصری که همه بتوانیم با خیال راحت از او بیزار باشیم غیرممکن به نظر می‌رسد.

پ.ن: عنوان تاپیک عوض شد. لوول. :53:

sonixax
02-26-2011, 08:45 PM
حالا که می‌بینم آنارشیست(و طبیعتا اَندیویدوالیست)بودن ِ من بی‌تردید نقش بزرگی در ریشه‌های مخالفت ما دارد. من هرگز نخواهم پذیرفت که فرد نسبت به جامعه‌ای که در آن به دنیا آمده به صرف به دنیا آمدن و بزرگ شدن «وظیفه»ای دارد، بلکه بالعکس، معتقدم جامعه به عنوان نهادی که فلسفه‌ی وجودی ِ آن اعتلای سطح زندگی افراد بوده در برابر اعضای خود مسئول است. حداکثر تخفیفی که می‌توانم بدهم اینست که بپذیرم این مسئولیت «می‌تواند» دوطرفه باشد، یعنی اگر جامعه‌ای همه چیز را برای فرد محیا کرد و آن فرد انگل بودن را برگزید، "شاید" بتوان او را سرزنش کرد، اما جامعه‌ای مثل ایران که در آن قانون جنگل حاکم است و جز رنج و عذاب و فلاکت به اعضای خود چیزی هدیه نمی‌کند(و باز تأکید می‌کنم که بخش بزرگی_بیشینه‌ی_از مشکلات ما به ج.ا ربطی ندارند. این حکومت معلول "بسیاری" نقص‌های بزرگ فرهنگی و اخلاقی این جامعه و علت "برخی" از آنهاست)هرگز نمی‌تواند طلبکار باشد که «تو وظیفه داری برای من دل بسوزانی». اگر کسی چنین فداکاری کرد و تصمیم گرفت برای اعتلای ِ جامعه‌ای که جز تحمیل و سرکوب در همه‌ی ارکان به او چیزی نداده مبارزه کند، هرگز «انجام وظیفه» نکرده، بلکه دارد به عنوان یک اومانیست ِ تمام عیار به بشریت خدمتی بلاعوض می‌کند و بس. گمان کرده‌اید درک ِ «بنشین بگذار ببینیم چه می‌شود؟» فقط متعلق به خارج‌نشین‌هاست؟ جامعه‌ای که در آن یک میدان پر از آدم قمه خوردن یکی دیگر را از دور تماشا می‌کند نمی‌تواند و نمی‌باید از هیچکس، هیچ چیز بخواهد. اگر کسی با خود گفت «من حاضر نیستم برای این «جامعه» حتی یک قدم بردارم، چون حتی یک قدم برای ِ من برنداشته»، نه فقط حق دارد، بلکه اصلا دارد حرف درستی هم می‌زند! هرکس باید تا هر اندازه که می‌تواند به فکر نجات خودش باشد، و حتی اگر توانست به نجات دیگران کمکی بکند و نکرد، با عنایت به مشاهدات من از جامعه‌ی ایران، فقط به ایرانی بودن ِ خود وفادار مانده و معامله‌ای با مردم ِ خود کرده که هر لحظه با او کرده‌اند. بگذارید یک قدم ِ دیگر هم پیش بیایم و بگویم حتی اگر به افتاده بر زمین لگد هم بزند باز کار خلاف عرف و اخلاق، آنطورکه «جامعه‌ی ایران» تعریفش می‌کند نکرده! «هرکه برای خود، همه برای خودم».


من با کلیات گفتار شما مشکلی ندارم ، فقط من بر این باورم کسی که خودش از طریقی مجبور به فرار از ایران شده و بعدش رفتاری از خودش بروز میده که باعث میشه اون راه برای سایرین مسدود بشه کار درستی انجام نمیده و اینجاست که باید جلوش گرفته بشه تا باعث آسیب رساندن به سایرین نشه - اگر شما روزی تصمیم گرفتید به هر دلیلی ایران را ترک کنید و به غرب بیایید در صورتی مهاجرت شما به صورت پناهندگی اقدام کنید متوجه میشید که رفتار قبلی ها چه نتایج مخربی بر مهاجرت ، زندگی و آینده شما گذاشته ، اون موقع فکر میکنم که مثل من فکر کنید . تازه من خیلی خوش شانس بودم که توانسته بودم مدارک قابل قبولی از ایران با خودم بیاورم وگرنه الان مثل خیلی های دیگه وضعیت خوبی نداشتم فقط و فقط به خاطر رفتار قبلی ها . این چیزی بود که قاضی من توی دادگاه بهم گفت - میگفت از کجا معلوم مدارک شناساییت درست باشه ! یا از کجا معلوم فلان مدرکت درست باشه ؟ ایرانیهای قبل تو از این آت و آشغال ها زیاد آوردند و از این ادعاها زیاد کردند بعدش راه افتادند رفتند ایران و ...
یک بار هم بهم گفت از کجا معلوم تو میکی ماوس نباشی میگی فلانی هستی :71:

---------------------------------

یک نفر زیر مطلبی که نوشتم یک لینک جالب گذاشته که اینجا هم میذارمش به درد میخوره :

در نروژ هم همین طور است. نگاه کنید به لینکها از
http://www.udi.no/Norwegian-Directorate-of-Immigration/Oversiktsider/Statistikk-/Asylum/Asylum-applications-by-nationality/Asylum-applications-by-nationality-2010/
http://www.udi.no/Norwegian-Directorate-of-Immigration/Oversiktsider/Statistikk-/Family/Permits-granted-for-family-immigration/Permits-granted-for-family-immigration-by-nationality-and-month-2010/


دوستان اگر شما هم در این موارد لینکهایی مثل اینها دارید جمع آوری کنید ، به درد میخوره .

sonixax
02-27-2011, 03:18 PM
کسی آمار درستی از وضعیت طلاق در ایران داره ؟

من توی یک هفته ی اخیر خبر طلاق گرفتن 8 نفر از اطرافیانم رو شنیدم - یعنی 4 تا زوج !!!
خیلی هاشون بیش از 30 سال بود که با هم زندگی میکردند و حتا بچه هاشون الان خودشون ازدواج کردند !با این حال شاید اتفاقی باشه که اطرافیان من همه با هم تصمیم گرفتند طلاق بگیرند .

اگر به راستی این آمار این طوری زیاد شده سوای اینکه فرهنگ به زور چپاندن دو نفر به همدیگه در ایران هنوز هم به قوت خودش باقیه و در کنارش مشکلات اقتصادی و اینکه اصلی ترین عامل طلاق ازدواجه !!! ، چه عواملی باعث و بانی این داستان در ایران میشه ؟

و به نظر شما آیا طلاق میتونه به جامعه آسیبی برسونه یا خیر ؟

به نظر خود من در شرایطی خاص میتونه آسیب برسونه .

Ouroboros
03-05-2011, 10:35 AM
http://www.daftarche.com/images/imported/2011/03/1.jpg

ملت سرافراز، امت شهیدپرور، خلق ِ قهرمان، شما را به مقدسات ملی/مذهبی/کمونیستی ِ خود، عطر و ادکلن بزنید!
باور بفرمایید، پنجاه هزار و صد هزار تومان هر دو سه ماه نه من را کشته که جزو قشر متوسط ِ معلوم‌الحالم، نه شما را می‌کشد که از فقر و گرسنگی درحال مرگید! شما را به خدای ناموجود یا موجود عطر بزنید. عطر نمی‌زنید، لااقل حمام بروید، بدن ِ انسان هومو-خاورمیانه‌ای پر از پشم است، عرق می‌کند، هفته‌ای یکبار یک ربع حمام کافی نیست، روزی یک بار بروید. گور پدر کم آبی، مردن از تشنگی یکی دو روز طول می‌کشد، خفگی از تعفن یک عمر! به فکر آبروی ِ ملی/اسلامی/خلقی خود باشید، اگر یک مستعمر/مستکبر/سرمایه‌دار بیاید در متروی ِ تهران چه فکری راجع به تمدن دو هزار پانصد ساله/اسلامیت هزار و چهارصد ساله/ جنگ طبقاتی سه هزار ساله‌ی شما خواهد کرد؟