توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشتهیِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بر علیه زنانگی
Ouroboros
01-04-2011, 08:46 PM
قبل از هرچیز لازم است در اینجا یادآوری بکنم که هیچ مشکلی با حقوق اجتماعی برابر برای زنان ندارم، و چه بسی از آن دفاع هم می کنم. همچنین باور دارم که زنان جزو تواناترین نیروهای جامعه برای مقابله با هرنوع دگماتیسم ِ فرهنگی، مذهبی و سیاسی محسوب می شوند، چراکه همواره اولین قربانیان ِ آن هستند. هرگز حضور اجتماعی آنها را امری منفی نمی دانم و از همه مهمتر، به جنسیتی بودن ِ مشخصه های رفتاری ِ نوع انسان اعتقادی ندارم. فمینیسم با تمام فقر فلسفی به ما می آموزد که جنسیتی کردن ِ رفتارها تا اندازه ای باورنکردنی تربیتی هستند تا ذاتی. پس این تاپیک درباره ی ِ چه خواهد بود؟
من معتقدم آنچه تحت عنوان زنانگی تعریف می شود و مجموعه رفتارهای ِ مشخصی در آن قرار می گیرد، امروز تبدیل به سنجه های ِ عینی، بلامنازع محوری ِ جامعه ی ِ مدرن برای زندگی ِ سالم و طبیعی ِ اجتماعی شده است. احترام به بیان حقیقت، امن بودن به تفریح، سلامت به عیش، وفاداری به رضایتمندی، خانواده به فردیت و کودکان به بزرگسالان ترجیح داده می شوند. تمام آنچه روزی تحت عنوان ارزشهای زنانه ریشخند، ستایش، رد و یا تائید می شد، امروز تبدیل به ارزشهای ِ بدیهی و غیرقابل ِ چالش جوامع مدرن، از انواع تحت سلطه و منفعل مثل ایران تا گونه های پر شر و شور و دموکراتیک مثل فرانسه شده.
نظر شما در اینباره چیست؟
doubt
01-06-2011, 05:35 AM
به نظر من بیان حقیقت(احترام گذاشتن به ذات انسانی) ،تفریح(ایجاد شادی و هیجان و...)،عیش(دوری از اندوه و خوشگذرانی)،رضایتمندی(تامین نیاز های انسانی)، فردیت(حق انتخاب) به مراتب با ارزش تر از فاکتور های مقابل ان ها هستند (دلایل اینجانب خارج از حوصله ی این پست هست)
در کل هر گروه یا اشخاصی ارزش های مخصوص به خود را دارند که با این که ما ان ها را قبول نداریم(به دلایل ...) ولی به ان ها احترام میگذاریم و تا جایی که با حقوق پایه و اساسی انسان ها (مانند حقوق بشر) در تعارض نباشد با ان مشکلی نخواهیم داشت(حداقل من که این جوریم!)
فقط یه مسئله دیگر رو هم اشاره کنم از لحاظ دستوری بر علیه زنانگی واژه ی درستی نیست و به جای ان یا از علیه زنانگی یا بر زنانگی باید استفاده شود ،(بر علیه زنانگی =بر بر زنانگی!)
Mehrbod
01-08-2011, 01:07 AM
درود،
براستی به نکته خوبی اشاره کردید، آنچه من فکر میکنم شاید به این
دگرگونی در شیوه فکر کردن ما دامن زده باشد نزدیکتر شدن زن و مرد به یکدیگر بوده است.
فکر میکنم در همبودهای نیاکان ما در هر جای زمین، زنان و مردان هر یک وظیفه مشخص
و یکتای خود را داشتهاند، ولی امروز زن و مرد در کنار یکدیگر و به چَم راستین آن با هم زندگی میکنند.
اکنون اگر بگوییم به یکدیگر نزدیک شدهاند، شاید پرسش پسین این باشد که چرا ویژگیهای
زنانه (یکی از بارزترین آنها همان وفاداری به رضایتمندی که اشاره کردید) بیشتر جاافتادهاند تا واژگون.
Ouroboros
01-08-2011, 09:33 PM
سپاس از دوستان. آنچه در اینباره ناگفته ماند، حضور این برتری در عرصه های پیچیده تر از بطن جامعه مانند نهادهای روشنفکری و «اندیشه» در مفهوم عام آنست. چند ماه پیش با عده ای از دوستان پیرامون ِ واقعه ای که در هند رخ داده بود گفتگو می کردیم. ماجرا از این قرار بود که یک شرکت چند ملیتی بر اثر فشار جامعه ی مذهبی هند پیرامون تولید نوعی دستگاه صنعتی با استفاده از روغن گاو(چیزی شبیه به همین)عقب نشسته بود. به اعتقاد برخی از دانشمندترین اشخاص حاضر در جمع این نوعی پیروزی برای «مالتی کالچریسم» و مقاومت دربرابر فرهنگ مصرف و یک پیروزی دربرابر گلوبالیزاسیون محسوب می شد. درپی ِ اشاره ی من به این حقیقت که گاو یک حیوان معمولی ست و مقدس بودن ِ آن چیزی بیش از یک باور ابلهانه ی مذهبی نیست، شدیدا متهم به دگماتیسم وعدم تسامح شدم. و واقعیت روزمره هم به همین سرنوشت ِ دردناک دچار شده، ما حفظ احترام طرف مقابل را به بیان ِ حقیقت ترجیح می دهیم. و اینها مخرب است.
مثال ِ دیگر بحث سیگار کشیدن و ارتباط ِ آن با مفهوم ِ «سلامت» است. ما دیگر بر مبنای علایق و سلایق خود رفتار نمی کنیم، بلکه یک مجموعه ی ِ بسیار کنترل شده و غیرعقلانی از هنجارهای انتزاعی برای افزایش طول عمر علم کرده ایم که خود زندگی کردن را فدای ِ آن می کنیم. دست زدن به سیگار ممنوع، هر نوع غذای لذیذ(چرب، شیرین..)مطلقا ممنوع، مواد مخدر و الکل، بد. من هیچ مخالفتی با اهمیت دادن به سلامتی ندارم، وانگهی بدل کردن آن به نوعی مفهوم متافیزیکی که در هر لحظه ی ِ زندگی حاضر و دخیل باشد را حرکتی بسیار ابلهانه ارزیابی می کنم.
Mehrbod
01-17-2011, 02:32 AM
سپاس از دوستان. آنچه در اینباره ناگفته ماند، حضور این برتری در عرصه های پیچیده تر از بطن جامعه مانند نهادهای روشنفکری و «اندیشه» در مفهوم عام آنست. چند ماه پیش با عده ای از دوستان پیرامون ِ واقعه ای که در هند رخ داده بود گفتگو می کردیم. ماجرا از این قرار بود که یک شرکت چند ملیتی بر اثر فشار جامعه ی مذهبی هند پیرامون تولید نوعی دستگاه صنعتی با استفاده از روغن گاو(چیزی شبیه به همین)عقب نشسته بود. به اعتقاد برخی از دانشمندترین اشخاص حاضر در جمع این نوعی پیروزی برای «مالتی کالچریسم» و مقاومت دربرابر فرهنگ مصرف و یک پیروزی دربرابر گلوبالیزاسیون محسوب می شد. درپی ِ اشاره ی من به این حقیقت که گاو یک حیوان معمولی ست و مقدس بودن ِ آن چیزی بیش از یک باور ابلهانه ی مذهبی نیست، شدیدا متهم به دگماتیسم وعدم تسامح شدم. و واقعیت روزمره هم به همین سرنوشت ِ دردناک دچار شده، ما حفظ احترام طرف مقابل را به بیان ِ حقیقت ترجیح می دهیم. و اینها مخرب است.
این «احترام به عقیده» یکی از بیخودترین و آسیبرسانترین هنجارهایی است که ما امروز داریم.
اما من نمیتوانم به خوبی پیوند این به زنانه یا مردانه بودنش را ببینم،
میتوانید بیشتر در اینباره توضیح بدهید و اینکه چرا این را زاب و صفتی زنانه میدانید؟
مثال ِ دیگر بحث سیگار کشیدن و ارتباط ِ آن با مفهوم ِ «سلامت» است. ما دیگر بر مبنای علایق و سلایق خود رفتار نمی کنیم، بلکه یک مجموعه ی ِ بسیار کنترل شده و غیرعقلانی از هنجارهای انتزاعی برای افزایش طول عمر علم کرده ایم که خود زندگی کردن را فدای ِ آن می کنیم. دست زدن به سیگار ممنوع، هر نوع غذای لذیذ(چرب، شیرین..)مطلقا ممنوع، مواد مخدر و الکل، بد. من هیچ مخالفتی با اهمیت دادن به سلامتی ندارم، وانگهی بدل کردن آن به نوعی مفهوم متافیزیکی که در هر لحظه ی ِ زندگی حاضر و دخیل باشد را حرکتی بسیار ابلهانه ارزیابی می کنم.
این اندکی زیادهروی نیست؟ بیشتر کسانی که دستکم من میشناسم
از همان دستهای هستند که بر مبنای علایق و سلایق خود رفتار میکنند.
Mehrbod
08-30-2011, 11:46 PM
http://angryharry.com
shirin
08-31-2011, 11:19 AM
ببخشید هدف این بحث چیه؟ یا میخواید در مورد چی بحث کنید؟ حق و حقوق زنان؟ یا پایمال شدنشون؟ یه چیز دیگه هم خیلی ذهن منو مشغول کرده. چرا مدل حرف زدن شما اینجوریه؟ نمیشه یه کم روانتر حرف بزنید؟
Mehrbod
08-31-2011, 02:01 PM
ببخشید هدف این بحث چیه؟
هدف گفتمان به زبان ساده این است که شماری از ارزشهای اجتماعی که در جامعه مدرن امروزین خوب شناخته میشوند،
در حقیقت در تاریخ ارزشهایی وابسته به زنان بودهاند که به ارزشهای بدیهی و چالش ناپذیر امروزی تغییر شکل دادهاند.
ارزشهایی مانند:
وفاداری و تکهمسری
امن بودن تفریح و تقبیح بسیاری از چیزها مانند مواد مخدر و ..
برتری خانواده به فرد (دزدی کردن برای شکم گرسنه خودتان با دزدی کردن برای گرسنه نماندن شکم زن و بچهاتان، از دید جامعه امروزین تفاوت بسیار زیادی دارد!)
برُدباری در برابر مزخرفات و عقاید بیخود دیگران:
درپی ِ اشاره ی من به این حقیقت که گاو یک حیوان معمولی ست و مقدس بودن ِ آن چیزی بیش از یک باور ابلهانه ی مذهبی نیست، شدیدا متهم به دگماتیسم وعدم تسامح شدم. و واقعیت روزمره هم به همین سرنوشت ِ دردناک دچار شده، ما حفظ احترام طرف مقابل را به بیان ِ حقیقت ترجیح می دهیم. و اینها مخرب است.
...
یا میخواید در مورد چی بحث کنید؟
چیزهای بسیاری برای بحث و گفتگو اینجا میباشند.
یکی از مهمترینها این است که آیا ارزشهای نامبرده برای مردان هم خوب هستند؟
و اینکه چرا ما ارزشهای مردانه را در میان این ارزشهای بدیهی و هنجار شده جامعه نمیبینیم؟ یا اگر هستند کدام ارزشها میباشند؟
و پرسشهای دیگر ..
shirin
08-31-2011, 02:34 PM
بعضی از ارزشهایی که گفتی فکر نمیکنم الان ارزش باشند. در گذشته بیشتر ارزش بودن. مثل برتری خانواده به فرد. الان آسایش و آرامش خود فرد بیشتر مهمه. طوریکه اگر در یک خانواده که شامل مرد و زن یک بچه باشد. اگر زن یا مرد احساس خوشحالی نداشته باشد در اون خانواده بهترین راه براش جدا شدن از اون خانواده هست. هیچ مشاور به چنین فردی توصیه نمیکنه به خاطر حفظ خانوادت از خوشحالی خودت چشم پوشی کن. کلا به نظرم امروزه نسبت به قبل ارزش خانواده خیلی پایینتر و کمرنگتر شده. زندگیهای امروزه نسبت به گذشته بیشتر به سمت فردگرایی میره. خط کشی هایی که در گذشته بین جوامع مختلف و بین مرد و زن و پسر و دختر بوده الان یا از بین رفتن یا در حال از بین رفتن هستن. فارغ از اینکه در گذشته دقیقا چه عواملی باعث شدن که زنان جنس ضعیفتر باشن و در حقشون کلی اجحاف بشه و به طور کلی فارغ از اینکه چه عواملی باعث به وجود اوردن ارزشهایی به نام مردانه و یا زنانه بوده باشه ، امروزه چیزی که بیشتر از همه ارزش داره رفاه و آسایش تک تک افراد جامعه جهانی هست. بدون در نظر گرفتن زن یا مرد بودنشون. به عبارتی ارزشهای مرد و زن یکی شدن و ارزشهای انسانی نام گرفتن.
سامان
09-01-2011, 04:53 AM
چون اسم فرانسه تو يكي از پاسخ ها به ميون اومد من يه خاطره ميگم:
تو فرانسه به خيلي از مراكز دولتي كه برين پوستري نصب شده كه در اون شماره تلفن يه مركز مبارزه با خشونت در مورد زنان داده شده و از زنان خواسته شده كه اگه تو خانواده در موردشون بدرفتاري ميشه با اون مركز تماس بگيرن. اين پوستر رو گاها در مراكز عمومي هم ميشه ديد.
يه بار من تو خيابون ميرفتم يه زن و شوهر جا افتاده اي وسط خيابون با هم دعواشون شده بود. مرده همش داشت التماس زنه رو ميكرد. ناگهان زنه شترق خوابوند تو گوش مرده و گذاشت و رفت!! مرده هم نشست كنار خيابون شروع به گريه كردن! انقدر دلم به حال مرده سوخت :4:
متاسفانه مركز مبارزه با خشونت در مورد مردها اونجا وجود نداشت كه من بتونم شماره تلفنشو به مرده بدم.
بعضي مواقع احساس ميكنم اونوري ها هم ديگه دارن تو فمينيسم افراط ميكنن.
به نظر من بهترين حالت اينه كه انسانها حقوق مساوي داشته باشن و در عين حال تفاوتهاشون به رسميت شناخته بشه.
Mehrbod
09-01-2011, 05:48 PM
...
به نظر من بهترين حالت اينه كه انسانها حقوق مساوي داشته باشن و در عين حال تفاوتهاشون به رسميت شناخته بشه.
:53:
این جمله را باید گِل بگیرن سرلوحه کنن!
سامان
09-01-2011, 07:59 PM
:53:
این جمله را باید گِل بگیرن سرلوحه کنن!
تو فارسي معمولا ما وقتي ميگيم يه چيزي رو بايد گل بگيرن يعني چيز مزخرف و بي ارزشيه كه بايد زير خاك دفنش كرد. :4:
ولي منظور شما احتمالا از گل گرفتن تشبيه به با گل ساختن منشورهاي با ارزش قديمي هست كه بايد براي آيندگان باقي بمونه. :3:
ممنونم دوست عزيز :53:
ماشالله دوستان انقدر با كمالات و با سواد هستن كه واقعا شرمنده ميشم پستي بذارم اينجا.
ياد مزدك گرامي بخير كه يه چندتا بي سواد بار ما كنه :1:
كسي از ايشون خبري نداره؟
Mehrbod
09-01-2011, 08:46 PM
تو فارسي معمولا ما وقتي ميگيم يه چيزي رو بايد گل بگيرن يعني چيز مزخرف و بي ارزشيه كه بايد زير خاك دفنش كرد. :4:
ولي منظور شما احتمالا از گل گرفتن تشبيه به با گل ساختن منشورهاي با ارزش قديمي هست كه بايد براي آيندگان باقي بمونه. :3:
ممنونم دوست عزيز :53:
منظور همان لوح گلی بود! پارسی هم دارد یادمان میرود ... :21:
ياد مزدك گرامي بخير كه يه چندتا بي سواد بار ما كنه :1:
كسي از ايشون خبري نداره؟
:53:
من هم خبری از ایشان ندارم، امیدوارم سری هم به این فاروم بزنند.
Mehrbod
03-28-2012, 02:28 AM
آیا زنان براستی میخواستند بیرون رفته و کار کنند؟
10/9/01
angryharry.com (http://www.angryharry.com/esDidWomenReallyWantToGoOutToWork.htm)
یکی از زهرآگینترین ساختهای فمینیستی در سی سال گذشته ما این بوده است. برای نمونه، نزدیک به دو نسل و دودمان کامل تاکنون، بچههای ما با این پروپاگاندای فریبآمیز بزرگ شدهاند که همسرگزینی، مکانیسیمی بوده که مردان زنان را ستمکشیده و به گونهای آنها را وادار به خانه ماندن میکردهاند هنگامیکه خود، در جهان آزاد بیرون به کار و زندگی هیجان انگیزشان میپرداختند – آنهم گرایندانه (احتمالا) برای خوشگذرانی و آسودگی، خوشنودی و خودایستایی.
جهان کار تاکنون و در بزرگترین بخش خود، جهانی بیاندازه نادلپذیر بوده است
فریب بکار رفته در اینجا است که در واقعیت، «جهان کار» تا به امروز در بزرگترین بخشِ خود، جهانی بیاندازه نادلپذیر و ناخوشایند برای بودن در آن بوده است – مگر تا به همین تازگی.
بیشتر مردان و تا همین تاریخ نزدیک در شرایطِ دهشتناک و سراسر کثیف معادن ترسناک – در پیشههایِ داغ، ناگوار و زهرآگین خانه و قایق سازی، در پروژههای دشوار و سنگین مهندسی همچون پلسازی و راهسازی – در کارخانههای دستی و کارهای عرقآور، با کار 16 ساعتهیِ بی وقفه و پی در پیِ هفتگی – در ارتش، دور افتاده از خانه گاهی زمانها برای سالیان دراز و رویارو با بدترین شرایط زندگی و آبوهوا ها، در برابر بیماری، آسیبها، مرگها و جنگها – در کشاوری، جاییکه مردان بی دسترسی به فندآوریهای امروزین به شخم و کشت درگیر بودهاند – و حتی در دفترهای نوترِ امروز، جایی که رژ به رژ دفتردارها ساعتهای زندگی خود را به رونویسی و مستندسازی دستیِ خروارها داده میگذراندهاند.
در جهان کاری مردان بسیار بیشتر از همسرانِ در خانه ماشان "ستمکشیده" بودهاند
آنها سرسپردهیِ کارفرما بودهاند و سود بس اندکی نیز در راستایِ زمینههایِ حقوقی، امنیتی, ایمنی و دستمزدی خود دریافت میکردهاند.
در فرجام و در بزرگترین بخش خود، کارهای گذشته بیشتر کارهایی سوهان روح، اگر سرراست نگوییم هراسآور
و سرکوبگرِ روان آدمی بودهاند، و این مردان بودند که بیشترِ آنها را در راستای برآوردن نیازهای زن و فرزندان خود انجام میدادهاند.
«جهانِ کار» جایِ خوشایندی برای بودن نبوده. و جایی نبوده که بیشتر زنان، چه آن زمان, یا چه امروز، بخواهند برایِ بودنِ خود بگزینند.
زمانیکه فمینیستها این توهم را به جوانان میدهند که کار کردن در گذشته، فرآیندی نیروساز، تعالیدهنده و هتا درمانگرانه بوده, بسادگی دروغ میگویند.
در زمانههای نزدیک، پیشرفتهای فندآوری بیشتر نماهای زشت اینچنینی از "کار"ها را زدوده و در پیِ آن، پیشههای دیگری
که نیاز کمتری به انجام کارهای نفرتانگیز دارند پدیدآمدهاند؛ نمونههایِ آن: رسانههایِ همگانی (media)، کامپیوتر و اقتصاد.
در این زمانههایِ بسیار خوشخیمتر و آسانتر است که زنان امروزین، با این دروغ که «جهان باشکوه کاری» تاکنون از آنها دریغ میشده است پیوسته تلقین و شستشوی مغزی میشوند.
حقیقت این است که هیچگاه از آنها دریغ نشده است.
از آن رهانده شده بودند.
Reactor
03-30-2012, 10:46 AM
ياد مزدك گرامي بخير كه يه چندتا بي سواد بار ما كنه :1:كسي از ايشون خبري نداره؟هر جا هستند شاد و خوش و سلامت باشند. قدیم ها یادمه دم عید یک سفر میرفتند پیش فرزندانشون. ظاهرا در دوتا کشور مختلف زندگی میکردند.ولی ادبیات صحبت و بار علمی مهربد عزیز من رو زیاد یاد مزدک بامداد گرامی میندازه! :53:
Mehrbod
04-01-2012, 01:12 AM
امروزگرایی و زنان
354
http://www.bls.gov/mlr/1997/04/art2full.pdf
در نگارهی بالا اگر خوب بنگرید، در پیشههای لیست شده زیر درسد زنان از سالهای 1975 تا 1995 کم و بیش یکسان مانده است:
Operators, fabricators, and laborers (منشیتلفنی، سازندگی، کارگری)
Handlers, equipment cleaners, helpers, and laborers (پاکسازی، رسیدگی، کارگری)
Transportation and material moving occupations (پیشههای ترابریک (جابهجایی مواد))
Machine operators, assemblers, and inspectors (کار با ماشینآلات سخت و سرهمبندی)
Farming, forestry, and fishing (کشاورزی، جنگلبانی، ماهیگیری)
...
ولی در پیشههای زیر افزاینده بوده و نزدیک به 50 درسد و یا بیشتر پیشهها را زنان از آن خود کردهاند:
Managerial and professional specialty (مدیریت و تخصصهای حرفهای)
Executive, administrative, and managerial (مدیریت اجرایی، مدیریت اداری و مدیریتی)
Professional speciality (تخصص حرفهای)
Technical, sales, and administrative support (فنآوریک، بازاریابی و پشتیبان مدیریتی)
Technicians and related support (فنآورها و پشتیبانی وابست
Sales occupation (بازاریابی)
Administrative support, including clerical (پشتیبان مدیریتی + دفترداری)
همچنان که میتوان دید، تقریبا بار همه کارهای سخت و دستی را مردها یک تنه به دوش میکشند. تنها کارهای سادهای مانند دفترداری/منشیتلفنی
و یا پیشههای حرفهای که پردرآمد و از گونه پژوهشی/آزمایشگاهی هستند را زنها گرایش به کارگُماری دارند، که البته به خودی خود چیز بدی نیست.
ولی در راستای نوشتار بالا "آیا زنان میخواستند براستی بیرون رفته و کار کنند؟" میتوانیم ببینیم که اگر شرایط را به گذشته برگردانده و به جای کارهای آسان و خواستنی مانند مدیریت،
شرکتداری، بازریابی و ... کارهای سخت و دستی مانند کارگری، کشاورزی و ساختمانسازی را بیاوریم، گرایش زنان به کار کردن به مانند گذشته بسیار اندک شده و به 0 میگِراید.
atefeh
06-25-2012, 06:23 AM
موافقم
Mehrbod
06-25-2012, 11:43 AM
موافقم
با چی؟
Powered by vBulletin® Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.