PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلایل فروپاشی دولت شوروی چه بود؟



sonic
12-17-2010, 01:34 PM
به عنوان مدیر بخش تاریخ تصمیم گرفتم مرتبا تاپیکهایی به صورت سئوالی مطرح کنم تا کاربران پیرامون اون موضع گفتگو کنند اینجوری بار علمی سایت هم بیشتر میشود:3:
......
چرا وبه چه دلیل شوروی سقوط کرد؟
مقصران اصلی چه کسانی بودند؟
ویا شاید دوران سلطه کمونیسم پایان یافته بود؟

sonixax
12-17-2010, 05:17 PM
بهتر است بگویید دلیلش چه بود !

افراط

kheradgera
12-17-2010, 11:30 PM
از دیدگاه من دلیلش ایدئولوژی زدگی وحشتناک در حکومت شوروی بود. به مانند جمهوری اسلامی همه دانش های بشری را با پسوند سوسیالیستی و کمونیستی مطرح می کردند و در برابر دنیای غرب که در واقع دنیای آزاد بود ایدئولوژی آنها روز به روز رنگ باخت.
حکومت ایدئولوژیک دیر یا زود محکوم به نابودی است.

Ouroboros
12-17-2010, 11:38 PM
شوروی در کمتر از دو دهه از یک کشور عقب مانده، جنگ زده، و قحطی زده تبدیل به یک ابرقدرت جهانی شد. این روند ِ استثنایی و بی نظیر ِ رشد، تا مدتی(اوایل دهه 70)ادامه داشت، اما ناگهان از ناکجا، مشکلاتی خُردکننده ظاهر شدند : شاخص ِ بهره وری ِ صفر و ضایعات تولید ِ بسیار زیاد، و وقتی می گویم «بسیار زیاد»، منظورم در حدی فاجعه آمیز زیاد است. دلیل آن را روش ِ تولید پراکنده و غیرمتمرکز در آن کشور می دانند. شوروی، برخلاف تمام کشورهای دنیا(بجز آمریکا_1)، بجای ِ تمرکز به روی ِ صنعتی مشخص و تبدیل آن به محصولی بین المللی با بازاری بسیار وسیع، سالها برای خودکفا شدن در همه ی ِ زمینه ها تلاش کرده بود(همین حالا روسیه با هیچ کشوری مراوده ی ِ اقتصادی حقیقی ندارد، چراکه از هر جهت بی نیاز است.)، و این ناگهان باعث ِ انباشت کالا شد. اقتصادی که بازاری برای عرضه ی ِ محصولات ِ تولیدی ِ خود نداشت، اندک اندک ویران شد. هرچند گورباچف در اواسط ِ دهه ی ِ 80 جانی دوباره به اقتصاد ِ شوروی بخشید(با استفاده از روش تولیدی ِ «ارائه ی ِ تکنولوژی ِ جدید»)، اما مردم ایمان خود به سیستم را از دست داده بودند. مکانیزم ِ ناعادلانه و ناسیونالیستی ِ روسیه ی ِ شوروی در برخورد با جماهیر ِ دیگر که طی ِ نقطق های آتشین ِ آندروپف یادآوری شده بود، به حال ِ خود رها شد و این احساسات ناسیونالیستی در میان ِ ملتهای ِ غیر ِ روس بیدار کرد، آنها بیشتر مطالبه می کردند و بیشتر نبود. و از اینجا به بعد ضربه ها یکی/یکی آغاز می شوند: نفت طی پنج سال از 40 دلار به 12 دلار رسید، گورباچف از افغانستان عقب نشینی کرد و این شکست ِ روحی ِ بسیار بزرگی بود، او همچنین به پیمان ورشو پشت کرد(بعدها گفت به این خاطر که تصور می کرد شرق باری اضافی بر قطار است و مایل بود هرچه زودتر آنها را پیاده بکنند)، این ضربه ی ِ آخر بود. مثل ِ بنایی که از ورقهای بازی درست می کنند، وقتی ورق ِ افغانستان و جمهوری ِ دموکراتیک آلمان از وسط ِ بنا بیرون کشیده شد، بزرگترین امپراطوری ِ تاریخ بشر نیز از هم پاشید.

1) در آمریکا بدلیل وجود ِ بازاری بسیار بزرگ، پراکندگی در تولید خاصیت ِ مرگ بار ِ خود را از دست می دهد و بالعکس تبدیل به موتور ِ محرکی بسیار قوی می شود، علاوه بر این، در مواقع بحران که قدرت ِ خرید از بین می رود، سیستم بانکی ِ بسیار هوشمندانه ای طراحی شده که هم صنعت را حفظ بکند، هم تمام کشور را بدهکار ِ دولت. علاوه بر تمام ِ اینها، آمریکا برگ برنده ای در اختیار دارد که شوروی نداشت : بازار جهانی.

Ouroboros
12-17-2010, 11:50 PM
حکومت ِ غیرایدئولوژیک که جوک است و معنا ندارد، در غرب هم لیبرال دموکراسی حاکم است، که از هر جهت نوعی ایدئولوژی محسوب می شود(هم نظام دموکراتیک نوعی ایدئولوژی ست، هم حزب و جناح ِ حاکم در آن نظام نوعی ایدئولوژی دارد)، و برخلاف تصور دوستان، توانایی ِ انعطاف ِ بسیار کمی دارد(چه از نظر ِ اصول ِ مطروحه در قانون اساسی، چه از نظر پایبندی به نظام ِ اقتصادی ِ مطلوب و چه از نظر فرهنگی تعامل در غرب هرگز بیش از آن ِ شوروی نبود).

kheradgera
12-18-2010, 11:52 AM
حکومت ِ غیرایدئولوژیک که جوک است و معنا ندارد، در غرب هم لیبرال دموکراسی حاکم است، که از هر جهت نوعی ایدئولوژی محسوب می شود(هم نظام دموکراتیک نوعی ایدئولوژی ست، هم حزب و جناح ِ حاکم در آن نظام نوعی ایدئولوژی دارد)، و برخلاف تصور دوستان، توانایی ِ انعطاف ِ بسیار کمی دارد(چه از نظر ِ اصول ِ مطروحه در قانون اساسی، چه از نظر پایبندی به نظام ِ اقتصادی ِ مطلوب و چه از نظر فرهنگی تعامل در غرب هرگز بیش از آن ِ شوروی نبود).

این چیزی که شما می گویید برای دوران جنگ سرد بود که تازه شدت آن در دنیای غرب و سرکوب چپ ها اصلا قابل مقایسه با شوروی و سرکوب مخالفین کمونیسم و سوسیالیسم در شوروی نبود ولی پس از فروپاشی شوروی و سقوط دیوار برلین در دنیای غرب دیگر حکومت ایدئولوژیک نیست. احزاب چپ و کمونیستی در کنار احزاب راست و لیبرال در یک کشور هستند و هیچکدامشان محکوم اعضایشان زندانی نمی شوند ولی حتی همین امروز هم در روسیه رسوبات کمونیسم تاثیر زیادی در حاکمیت آن دارد.

Ouroboros
12-18-2010, 01:29 PM
ببینید مسئله «حدود دو طرف» است. در غرب ِ لیبرال دقیقا مشابه شوروی(منظور شوروی متاخر است)، مرز ِ فعالیت ِ سیاسی را بقای نظام مشخص می کرد : «شما مجاز به انجام هر کاری هستید، تا زمانی که دموکراسی را به خطر نیاندازید» در برابر «شما مجاز به انجام هرکاری هستید، تا زمانی که سوسیالیسم را به خطر نیاندازید» قرار می گرفت. و شوروی هم البته در حالاتی به خصوص کشوری دموکراتیک بود، یعنی خود را نماینده ی ِ اکثریت مردم می دانست(و چه بسی، در این ادعا محق بود). حدودی که دموکراسی ِ لیبرالی و دموکراسی ِ سوسیالیستی برای ِ « هر کاری » مشخص می کردند، و می کنند، به یک اندازه محدود، اما در کیفیات ِ ظهور متفاوت است. از برخورد ِ امروز غرب با مسلمانان مثلا، می بینیم که توانایی انعطاف ِ نظام لیبرالی تا چه اندازه کم است(شما حق دارید نماز بخوانید، غذاهای حلال بخورید و به مسجد بروید، اما نمی توانید همسر خود را کتک بزنید، چهارتا زن بگیرید و اگر یکی شان خیانت کرد او را سنگسار بکنید.

بزرگترین مشکل امروز ِ روسیه نژادپرستی ست، که شوربختانه مازاد ِ ناگزیر ِ نظام سرمایه داری ست.

kheradgera
12-18-2010, 03:34 PM
ببینید مسئله «حدود دو طرف» است. در غرب ِ لیبرال دقیقا مشابه شوروی(منظور شوروی متاخر است)، مرز ِ فعالیت ِ سیاسی را بقای نظام مشخص می کرد : «شما مجاز به انجام هر کاری هستید، تا زمانی که دموکراسی را به خطر نیاندازید» در برابر «شما مجاز به انجام هرکاری هستید، تا زمانی که سوسیالیسم را به خطر نیاندازید» قرار می گرفت. و شوروی هم البته در حالاتی به خصوص کشوری دموکراتیک بود، یعنی خود را نماینده ی ِ اکثریت مردم می دانست(و چه بسی، در این ادعا محق بود). حدودی که دموکراسی ِ لیبرالی و دموکراسی ِ سوسیالیستی برای ِ « هر کاری » مشخص می کردند، و می کنند، به یک اندازه محدود، اما در کیفیات ِ ظهور متفاوت است. از برخورد ِ امروز غرب با مسلمانان مثلا، می بینیم که توانایی انعطاف ِ نظام لیبرالی تا چه اندازه کم است(شما حق دارید نماز بخوانید، غذاهای حلال بخورید و به مسجد بروید، اما نمی توانید همسر خود را کتک بزنید، چهارتا زن بگیرید و اگر یکی شان خیانت کرد او را سنگسار بکنید.

بزرگترین مشکل امروز ِ روسیه نژادپرستی ست، که شوربختانه مازاد ِ ناگزیر ِ نظام سرمایه داری ست.

اینهایی که شما می گویید دلیلش بالا رفتن سطح شعور بشری است که دموکراسی و برابری دو جنس مختلف انسان جزو ارزش ها هستند و ارتباطی به غربی و شرقی بودن ندارد.
آزادی تا زمانی است که به حقوق و آزادی انسان دیگر تجاوز نشود. بدون شک اگر کسی از این خول و چل بازیهای اسلامی در بیاورد در هر جای دنیا باشد باید او را مجرم شناخت. این اصلا ارتباطی به غربی و شرقی ندارد. این یک ارزش انسانی است.
درباره این غرب لیبرال هم باید بگویم که به جز آمریکا کشورهای اروپایی و کانادا بیشتر به سوسیال دموکراسی تمایل دارند.

Ouroboros
12-18-2010, 04:23 PM
چند ماه پیش با دوستان ِ بسیار منورالفکری مشغول گفتگو بودیم، یکی از آنها مطلبی پیرامون ِ پروتستهایی در هند عنوان کرد، مبنی بر اینکه گروه های ِ مذهبی ِ آنجا برعلیه نوعی شرکت ِ چندملیتی ِ تولید مهر و شبلون که از چربی ِ گاو برای بخشی از محصولاتش استفاده می کند. گویا پس از مدتی این پروتستها به نتیجه رسیده و شرکت مذکور چیز ِ دیگری را جایگزین چربی ِ این حیوان مقدس کرده، و این دوستان ِ لیبرال و دموکرات، جملگی اینرا پیروزی ِ جامعه ی ِ مدنی و توانایی ِ بالای ِ ذموکراسی در انطباق و انعطاف در برخورد با فرهنگهای گوناگون می دانستند. من بنظرم رسید که: یک لحظه اجازه بدهید، در اینباره که گاو یک پستاندار معمولی ست و تقدس ِ آن یک باور احمقانه ی ِ مذهبی بیش نیست چه می گویید؟ خوب، من بلافاصله به دگم بودن و ناتوانی از درک و احترام به فرهنگهای گوناگون محکوم شدم.. غرض از اینهمه پُرگویی، آنچه عنوان شد و شما پاسخکی به آن دادید، «موضع ِ من» نیست. حد ِ نهایت ِ لیبرال دموکراسی ِ مورد ِ پسند ِ شماست، که دو انتخاب پیش ِ روی شما می گذارد : فاشیسم ِ معطوف به محور گرفتن ِ یک باور/فرهنگ/نظام/ایده/مذهب، و سرکوب ِ تمام ِ آنهای ِ دیگر، یا مالتی کالچریسم ِ نژادپرستانه، که در آن مثل آدمهای احمق وانمود می کنیم عقاید ِ طرف ریشخندآمیز و بلاهت آلوده نیست، تا بتوانیم از او به عنوان کارگر ارزان قیمت استفاده بکنیم و محصولات ِ تجاری خود را به آنها بفروشیم.

الان در تمام دنیا نظام بازار آزاد حاکم است، سوسیال دموکراسی، بجز یکی دو کشور اسکاندیناوی که جمعیتهای کم و یکسان دارند در باقی دنیا یک کلمه ی ِ دیگر است، مثل کمونیسم، دموکراسی و ...

kheradgera
12-18-2010, 04:36 PM
چند ماه پیش با دوستان ِ بسیار منورالفکری مشغول گفتگو بودیم، یکی از آنها مطلبی پیرامون ِ پروتستهایی در هند عنوان کرد، مبنی بر اینکه گروه های ِ مذهبی ِ آنجا برعلیه نوعی شرکت ِ چندملیتی ِ تولید مهر و شبلون که از چربی ِ گاو برای بخشی از محصولاتش استفاده می کند. گویا پس از مدتی این پروتستها به نتیجه رسیده و شرکت مذکور چیز ِ دیگری را جایگزین چربی ِ این حیوان مقدس کرده، و این دوستان ِ لیبرال و دموکرات، جملگی اینرا پیروزی ِ جامعه ی ِ مدنی و توانایی ِ بالای ِ ذموکراسی در انطباق و انعطاف در برخورد با فرهنگهای گوناگون می دانستند. من بنظرم رسید که: یک لحظه اجازه بدهید، در اینباره که گاو یک پستاندار معمولی ست و تقدس ِ آن یک باور احمقانه ی ِ مذهبی بیش نیست چه می گویید؟ خوب، من بلافاصله به دگم بودن و ناتوانی از درک و احترام به فرهنگهای گوناگون محکوم شدم.. غرض از اینهمه پُرگویی، آنچه عنوان شد و شما پاسخکی به آن دادید، «موضع ِ من» نیست. حد ِ نهایت ِ لیبرال دموکراسی ِ مورد ِ پسند ِ شماست، که دو انتخاب پیش ِ روی شما می گذارد : فاشیسم ِ معطوف به محور گرفتن ِ یک باور/فرهنگ/نظام/ایده/مذهب، و سرکوب ِ تمام ِ آنهای ِ دیگر، یا مالتی کالچریسم ِ نژادپرستانه، که در آن مثل آدمهای احمق وانمود می کنیم عقاید ِ طرف ریشخندآمیز و بلاهت آلوده نیست، تا بتوانیم از او به عنوان کارگر ارزان قیمت استفاده بکنیم و محصولات ِ تجاری خود را به آنها بفروشیم.

الان در تمام دنیا نظام بازار آزاد حاکم است، سوسیال دموکراسی، بجز یکی دو کشور اسکاندیناوی که جمعیتهای کم و یکسان دارند در باقی دنیا یک کلمه ی ِ دیگر است، مثل کمونیسم، دموکراسی و ...

چیزی که من گفتم این بود که کشورهای غرب به جز آمریکا اتفاقا بیشتر به سوسیال دموکراسی تمایل دارند نه اینکه سوسیال دموکراسی صد در صد و مطلق در آنها جاری است همانگونه که در هیچ جای دنیا حتی آمریکا لیبرال دموکراسی صد در صد و مطلق نیست.
علاوه بر کشورهای اسکاندیناوی اسپانیا - انگلیس و حتی تا حدی فرانسه سوسیال در آنها تا حدی اجرا می شود. اینکه مطلق اجرا نمی شود کاملا درست است همانگونه که لیبرال دموکراسی مطلق اجرا نمی شود و برای همین است که من کشورهای اروپایی را بسیار بیشتر می پسندم چون نه چپ مطلق هستند و نه راست مطلق.
پیرامون آن مثالی که درباره گاو زدید من موافق آن دیدگاه مقابل شما نیستم ولی گروه دیگری هم هستند که آن دیدگاه را دارند و آن مدافعان حقوق حیوانات هستند.

sonixax
12-18-2010, 04:58 PM
الان در تمام دنیا نظام بازار آزاد حاکم است، سوسیال دموکراسی، بجز یکی دو کشور اسکاندیناوی که جمعیتهای کم و یکسان دارند در باقی دنیا یک کلمه ی ِ دیگر است، مثل کمونیسم، دموکراسی و ...

خیر گرامی اینچنین نیست ، تقریبن تمام اروپای متحد نظامشان سوسیال دموکراسی است .


علاوه بر کشورهای اسکاندیناوی اسپانیا - انگلیس و حتی تا حدی فرانسه سوسیال در آنها تا حدی اجرا می شود.

ایتالیا ، آلمان ، اسپانیا ، لوکزامبورگ ، سوییس ، اطریش ، هلند ، بلژیک و بسیاری دیگر از کشور های اروپای متحد هم نظام سوسیال دموکراسی دارند ، حتا ما در آلمان سازمانی به نام SozialAmt داریم که وظیفه اصلی اش چیزی است که در کشور های 100% سرمایه داری مانند آمریکا حتا به مخیله مردم هم نمیرسد ، وظیفه اصلی این سازمان تامین هزینه های زندگی افراد بیکار هستش هزینه هایی مثل : پول آب و برق ، پول اجاره محل سکونت و یا تامین آن و حتا پول تو جیبی که بسته به ایالت فرق دارد ولی به طور میانگین 350 یورو ماهیانه هستش . وظیفه های دیگری هم داره مثل تامین هزینه تحصیلات برای تمام ساکنین آلمان ، تامین هزینه های درمانی برای تمام ساکنین آلمان (این با بیمه فرق داره) ، کمک هزینه برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی ، کمک هزینه برای خرید وسایل منزل و بسیاری دیگر از خدمات سوسیالی ، البته تمام این خدمات مشروط بر این است که شما بیکار یا دانشجو یا دانش آموز باشید و استثنایی هم وجود ندارد یعنی برای تمام افراد مثلن بیکار این خدمات به صورت یکسان هست و کار ندارند که چرا طرف بیکاره ، جالبترش اینه که این خدمات برای مهاجرین و غیر آلمانی ها هم با کمی تخفیف هست یعنی به جای ماهی 350 یورو پول توی جیبی ، ماهیانه 250 یورو به آنها پول میدهند و یا آپارتمانها و ساختمان های کوچکتری را برای این افراد در نظر میگیرند .
مانند همین سازمانها در باقی کشور هایی که نام بردم هم هست ولی در کشور های اسکاندیناوی فعالیت پر رنگ تری دارند .
توضیحات بیشتر فکر نمیکنم در این زمینه لازم باشه .

Ouroboros
12-18-2010, 05:01 PM
روزی بیست و پنج هزار نفر از گرسنگی در جهان می میرند، آنوقت نوعی متفکر ِ مخالف ِ نظام ِ حاکم در جهان هست بنام «مدافع حقوق حیوانات»... سانتی مانتالیسم محض!


http://www.jomhourieslami.com/1383/13830705/13830705_jomhori_islami_06_goonagoon_27_1.jpg


http://www.daftarche.com/images/imported/2010/12/17.jpg

Ouroboros
12-18-2010, 05:17 PM
خیر گرامی اینچنین نیست ، تقریبن تمام اروپای متحد نظامشان سوسیال دموکراسی است .



ایتالیا ، آلمان ، اسپانیا ، لوکزامبورگ ، سوییس ، اطریش ، هلند ، بلژیک و بسیاری دیگر از کشور های اروپای متحد هم نظام سوسیال دموکراسی دارند ، حتا ما در آلمان سازمانی به نام SozialAmt داریم که وظیفه اصلی اش چیزی است که در کشور های 100% سرمایه داری مانند آمریکا حتا به مخیله مردم هم نمیرسد ، وظیفه اصلی این سازمان تامین هزینه های زندگی افراد بیکار هستش هزینه هایی مثل : پول آب و برق ، پول اجاره محل سکونت و یا تامین آن و حتا پول تو جیبی که بسته به ایالت فرق دارد ولی به طور میانگین 350 یورو ماهیانه هستش . وظیفه های دیگری هم داره مثل تامین هزینه تحصیلات برای تمام ساکنین آلمان ، تامین هزینه های درمانی برای تمام ساکنین آلمان (این با بیمه فرق داره) ، کمک هزینه برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی ، کمک هزینه برای خرید وسایل منزل و بسیاری دیگر از خدمات سوسیالی ، البته تمام این خدمات مشروط بر این است که شما بیکار یا دانشجو یا دانش آموز باشید و استثنایی هم وجود ندارد یعنی برای تمام افراد مثلن بیکار این خدمات به صورت یکسان هست و کار ندارند که چرا طرف بیکاره ، جالبترش اینه که این خدمات برای مهاجرین و غیر آلمانی ها هم با کمی تخفیف هست یعنی به جای ماهی 350 یورو پول توی جیبی ، ماهیانه 250 یورو به آنها پول میدهند و یا آپارتمانها و ساختمان های کوچکتری را برای این افراد در نظر میگیرند .
مانند همین سازمانها در باقی کشور هایی که نام بردم هم هست ولی در کشور های اسکاندیناوی فعالیت پر رنگ تری دارند .
توضیحات بیشتر فکر نمیکنم در این زمینه لازم باشه .

حق با شماست، من بی احتیاطی کردم.

نظامی در آنجاهایی که نام بردید حاکم است که دولتها تا سطح مشخصی خود را در برابر شهروندانشان موظف می شمارند(کم و زیاد ِ آن هم کشور به کشور متفاوت است مثلا سطح ِ این کمکها در انگلستان و ایتالیا قابل قیاس با فرانسه و بلژیک نیست)، اما در اغلب ِ آن کشورها(تمامشان؟)این حقوق از مبارزه ی ِ مداوم با سیستمی که هر لحظه مایل به ارتجاع به بازار ِ مطلقا آزاد است بدست آمده و حفظ می شود(بهترین مثال: فرانسه). یعنی نظام در ذات ِ خود، مایل به ارتجاع است، و این فشار از پائین و جامعه است که مانع از این اتفاق می شود. و کلا از اینها گذشته، سوسیال دموکراسی هم برای من ِ آنارشیست قانع کننده نیست و در رادار ِ فاشیسم شناسی، برایم راست ِ گوسفندنما، یا در بهترین حالت چپ ِ هپروتی طبقه بندی می شود.:53:

sonixax
12-18-2010, 05:31 PM
حق با شماست، من بی احتیاطی کردم.

نظامی در آنجاهایی که نام بردید حاکم است که دولتها تا سطح مشخصی خود را در برابر شهروندانشان موظف می شمارند(کم و زیاد ِ آن هم کشور به کشور متفاوت است مثلا سطح ِ این کمکها در انگلستان و ایتالیا قابل قیاس با فرانسه و بلژیک نیست)، اما در اغلب ِ آن کشورها(تمامشان؟)این حقوق از مبارزه ی ِ مداوم با سیستمی که هر لحظه مایل به ارتجاع به بازار ِ مطلقا آزاد است بدست آمده و حفظ می شود(بهترین مثال: فرانسه). یعنی نظام در ذات ِ خود، مایل به ارتجاع است، و این فشار از پائین و جامعه است که مانع از این اتفاق می شود. و کلا از اینها گذشته، سوسیال دموکراسی هم برای من ِ آنارشیست قانع کننده نیست و در رادار ِ فاشیسم شناسی، برایم راست ِ گوسفندنما، یا در بهترین حالت چپ ِ هپروتی طبقه بندی می شود.:53:

دقیقن با شما همنگرم ، و به عنوان کسی که داره در این سیستم زندگی میکنه معتقدیم که این سیستم تنها به تولید افراد تنبل و تن پرور مینجامد ، ولی از طرفی سطح رفاه اجتماعی این کشور ها در جهان بی نظیر است .
البته این نکته رو هم بگم که هیچ کدام از این کشور ها مطلقن نظام سوسیالی نیستند و ترکیبی از هر دو نظام نامبرده هستند و شاید دلیل موفقیتشان هم همین باشد .

kheradgera
12-18-2010, 05:49 PM
ایتالیا ، آلمان ، اسپانیا ، لوکزامبورگ ، سوییس ، اطریش ، هلند ، بلژیک و بسیاری دیگر از کشور های اروپای متحد هم نظام سوسیال دموکراسی دارند ، حتا ما در آلمان سازمانی به نام sozialamt داریم که وظیفه اصلی اش چیزی است که در کشور های 100% سرمایه داری مانند آمریکا حتا به مخیله مردم هم نمیرسد ، وظیفه اصلی این سازمان تامین هزینه های زندگی افراد بیکار هستش هزینه هایی مثل : پول آب و برق ، پول اجاره محل سکونت و یا تامین آن و حتا پول تو جیبی که بسته به ایالت فرق دارد ولی به طور میانگین 350 یورو ماهیانه هستش . وظیفه های دیگری هم داره مثل تامین هزینه تحصیلات برای تمام ساکنین آلمان ، تامین هزینه های درمانی برای تمام ساکنین آلمان (این با بیمه فرق داره) ، کمک هزینه برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی ، کمک هزینه برای خرید وسایل منزل و بسیاری دیگر از خدمات سوسیالی ، البته تمام این خدمات مشروط بر این است که شما بیکار یا دانشجو یا دانش آموز باشید و استثنایی هم وجود ندارد یعنی برای تمام افراد مثلن بیکار این خدمات به صورت یکسان هست و کار ندارند که چرا طرف بیکاره ، جالبترش اینه که این خدمات برای مهاجرین و غیر آلمانی ها هم با کمی تخفیف هست یعنی به جای ماهی 350 یورو پول توی جیبی ، ماهیانه 250 یورو به آنها پول میدهند و یا آپارتمانها و ساختمان های کوچکتری را برای این افراد در نظر میگیرند .
مانند همین سازمانها در باقی کشور هایی که نام بردم هم هست ولی در کشور های اسکاندیناوی فعالیت پر رنگ تری دارند .
توضیحات بیشتر فکر نمیکنم در این زمینه لازم باشه .

سپاس بابت این توضیح مختصر و فوق العاده مفید.:53:

---------- ارسال جدید اضافه شده در 05:44 pm ---------- ارسال قبلی در 05:41 pm ----------


روزی بیست و پنج هزار نفر از گرسنگی در جهان می میرند، آنوقت نوعی متفکر ِ مخالف ِ نظام ِ حاکم در جهان هست بنام «مدافع حقوق حیوانات»... سانتی مانتالیسم محض!


http://www.daftarche.com/


http://www.daftarche.com/images/imported/2010/12/17.jpg

زمانی که شخصی در هند که فقر و بدبختی در آنجا بیداد می کند برای خودش و همسر و فرزندانش خانه ای به قیمت حدود یک میلیارد دلار می سازد دیگر چنین صحنه هایی متاسفانه طبیعی به نظر می رسد.:46:

---------- ارسال جدید اضافه شده در 05:49 PM ---------- ارسال قبلی در 05:44 PM ----------


حق با شماست، من بی احتیاطی کردم.

نظامی در آنجاهایی که نام بردید حاکم است که دولتها تا سطح مشخصی خود را در برابر شهروندانشان موظف می شمارند(کم و زیاد ِ آن هم کشور به کشور متفاوت است مثلا سطح ِ این کمکها در انگلستان و ایتالیا قابل قیاس با فرانسه و بلژیک نیست)، اما در اغلب ِ آن کشورها(تمامشان؟)این حقوق از مبارزه ی ِ مداوم با سیستمی که هر لحظه مایل به ارتجاع به بازار ِ مطلقا آزاد است بدست آمده و حفظ می شود(بهترین مثال: فرانسه). یعنی نظام در ذات ِ خود، مایل به ارتجاع است، و این فشار از پائین و جامعه است که مانع از این اتفاق می شود. و کلا از اینها گذشته، سوسیال دموکراسی هم برای من ِ آنارشیست قانع کننده نیست و در رادار ِ فاشیسم شناسی، برایم راست ِ گوسفندنما، یا در بهترین حالت چپ ِ هپروتی طبقه بندی می شود.:53:

اصولا بیشتر این تمایلات سوسیالیستی در حکومت های کشورهای اروپایی مربوط به مبارزات نیروهای مترقی در دهه های شصت و هفتاد است.
اگر مبارزان سیاسی پیش از انقلاب در ایران به مانند سوسیالیست های اسپانیا یا سوئد شعور سیاسی داشتند و منافع ملی را بر منافع ایدئولوژیک خود ترجیح می دادند وضعیت کشور ما اینگونه بود. البته خود این موضوع مبحثی جداگانه است که اینجا جای بحثش نیست.