PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : داستان عید پوریم چیست؟



Anarchy
12-14-2010, 10:30 AM
دوستان من داستان پوریم رو خوندم و دیدم خیلی ها به این گیر میدن که یهودی ها ایرانی کشی کردن و این حرفا!!! حالا اصلا این واقعیت داره یا افسانه هست؟
شاید کسری جان بهتر بتونه این مساله رو برای ما تو توضیح بده.

sonixax
12-14-2010, 04:23 PM
من یک سری فیلم و عکس از این جشن دیدم که یهودی ها حتا دارند پرچم اسرائیل رو آتش میزنند .
نتیجه ای که خودم از این تصویر گرفتم این بود که در این جشن برخی افراد (بی جنبه ها در همه ی جوامع پیدا میشند) تا خرخره میخورند و دیگه نمیفهمند دارند چه کار میکنند و یک سری اعمالی مثل آتش زدن همین پرچم اسرائیل ازشون سر میزنه . حالا یک عده فرصت طلب اومدند از مستی و پرت و پلایی برخی از شرکت کنندگان در این مراسم سوء استفاده کردند و سعی کردند بگویند که هدف این جشن ایرانی کشی است و ضد ایرانی و این مدل حرفها !

Anarchy
12-14-2010, 07:07 PM
من یک سری فیلم و عکس از این جشن دیدم که یهودی ها حتا دارند پرچم اسرائیل رو آتش میزنند .
نتیجه ای که خودم از این تصویر گرفتم این بود که در این جشن برخی افراد (بی جنبه ها در همه ی جوامع پیدا میشند) تا خرخره میخورند و دیگه نمیفهمند دارند چه کار میکنند و یک سری اعمالی مثل آتش زدن همین پرچم اسرائیل ازشون سر میزنه . حالا یک عده فرصت طلب اومدند از مستی و پرت و پلایی برخی از شرکت کنندگان در این مراسم سوء استفاده کردند و سعی کردند بگویند که هدف این جشن ایرانی کشی است و ضد ایرانی و این مدل حرفها !
خب اون کارا به کنار من اصل داستان رو میگم!!! یعنی اتفاقی که میگن در مورد عید پوریم واقعیت داره؟

sonixax
12-14-2010, 07:33 PM
خب اون کارا به کنار من اصل داستان رو میگم!!! یعنی اتفاقی که میگن در مورد عید پوریم واقعیت داره؟

خوب این رو کسرا جان باید توضیح بدند .

Theodor Herzl
12-14-2010, 09:07 PM
با درود. ماجرای جشن پوریم که شاد‌ترین جشن یهودی است به ۴ قرن قبل از میلاد در زمان پادشاهی خشایار شاه بر ۱۲۷ سرزمین برمیگردد. معبد اول تخریب شده بود و یهودیان در درون امپراطوری پارس به آزادی زندگی‌ میکردند.۳ سال بعد از اینکه خشایار شاه به پادشاهی رسید و جای خود را محکم کرد در شهر شوش یک جشن ۶ ماهه به راه انداخت. در قسمت زنان کاخ نیز وشتی زن خشایار شاه که از نسل نبوکدنضر بود برای زن‌ها یک جشن جداگانه داشت.در روز هفتم این جشن ، خشایار شاه دستور میدهد که وشتی در جشن میان مردان بیاید ، ولی‌ او گوش نمیکند و به همین خاطر اعدام میشود. بعد از این خشایار شاه به دنبال همسر می‌‌گشت که با استر ازدواج کرد و او ملکه ایران زمین شد.در این میان شخصی‌ به اسم هامان که نخست وزیر خشایار شاه بود ، عقاید یهود ستیزی شدیدی داشت. هامان از نسل عمالیق نوه عیسو و ادومی بود(یعنی‌ اصلا ایرانی‌ نبود). خشایار شاه دستور داده بود هر جا که هامان میرود همه به او تعظیم کنند.هامان همچنین همیشه یک بت با زنجیر به گردن خود آویزان میکرد. در این میان مردخای که رهبر یهودیان شهر شوش بود از تعظیم کردن به هامان خود داری کرد. به همین جهت هامان نزد خشایار شاه میرود و از او اجازه می‌‌خواهد که در مقابل ۱۰ هزار سکه نقره بتواند تمامی‌ یهودیان را بکشد.خشایار شاه بدون گرفتن پول این اجازه را به او میدهد که هر کاری دلش می‌خواهد با یهودیان درون امپراطوری پارس انجام بدهد.استر در این میان باعث میشود که شاه متوجه بشود که در گذشته چگونه مردخای در گذشته جان شاه را در مساله‌ای نجات داده است و سر همین شاه بسیار مردخای را جلال میدهد ، ولی‌ هامان دست از سر مردخای بر نمیداشت و به همین جهت خشایار شاه او را اعدام می‌کند و مردخای را بجای او نخست وزیر می‌کند ، همچنین به یهودیان اجازه میدهد که هر کجا که خواستند میتوانند در مقابل دشمنان از خود دفاع کنند. یهودیان نیز آماده شده و با دشمنان خود یعنی‌ ادومی‌ها که از اقوام هامان بودند به جنگ پرداختند که در این میان ۷۷ هزار نفر از دشمنان آنها کشته شدند.

sonixax
12-14-2010, 09:11 PM
با درود. ماجرای جشن پوریم که شاد‌ترین جشن یهودی است به ۴ قرن قبل از میلاد در زمان پادشاهی خشایار شاه بر ۱۲۷ سرزمین برمیگردد. معبد اول تخریب شده بود و یهودیان در درون امپراطوری پارس به آزادی زندگی‌ میکردند.۳ سال بعد از اینکه خشایار شاه به پادشاهی رسید و جای خود را محکم کرد در شهر شوش یک جشن ۶ ماهه به راه انداخت. در قسمت زنان کاخ نیز وشتی زن خشایار شاه که از نسل نبوکدنضر بود برای زن‌ها یک جشن جداگانه داشت.در روز هفتم این جشن ، خشایار شاه دستور میدهد که وشتی در جشن میان مردان بیاید ، ولی‌ او گوش نمیکند و به همین خاطر اعدام میشود. بعد از این خشایار شاه به دنبال همسر می‌‌گشت که با استر ازدواج کرد و او ملکه ایران زمین شد.در این میان شخصی‌ به اسم هامان که نخست وزیر خشایار شاه بود ، عقاید یهود ستیزی شدیدی داشت. هامان از نسل عمالیق نوه عیسو و ادومی بود(یعنی‌ اصلا ایرانی‌ نبود). خشایار شاه دستور داده بود هر جا که هامان میرود همه به او تعظیم کنند.هامان همچنین همیشه یک بت با زنجیر به گردن خود آویزان میکرد. در این میان مردخای که رهبر یهودیان شهر شوش بود از تعظیم کردن به هامان خود داری کرد. به همین جهت هامان نزد خشایار شاه میرود و از او اجازه می‌‌خواهد که در مقابل ۱۰ هزار سکه نقره بتواند تمامی‌ یهودیان را بکشد.خشایار شاه بدون گرفتن پول این اجازه را به او میدهد که هر کاری دلش می‌خواهد با یهودیان درون امپراطوری پارس انجام بدهد.استر در این میان باعث میشود که شاه متوجه بشود که در گذشته چگونه مردخای در گذشته جان شاه را در مساله‌ای نجات داده است و سر همین شاه بسیار مردخای را جلال میدهد ، ولی‌ هامان دست از سر مردخای بر نمیداشت و به همین جهت خشایار شاه او را اعدام می‌کند و مردخای را بجای او نخست وزیر می‌کند ، همچنین به یهودیان اجازه میدهد که هر کجا که خواستند میتوانند در مقابل دشمنان از خود دفاع کنند. یهودیان نیز آماده شده و با دشمنان خود یعنی‌ ادومی‌ها که از اقوام هامان بودند به جنگ پرداختند که در این میان ۷۷ هزار نفر از دشمنان آنها کشته شدند.

به عبارت ساده تر ربطی به ایرانی کشی ندارد .

راستی گفتید استر یاد حماقت اخیر اسلامگرایان افتادم که گفتند اگر مسجد الاقصا چیزیش بشه میزنیم آرامگاه استر رو خراب میکنیم !!!!! بعد این جانوان وحشی اسم خودشون رو ایرانی هم گذاشتند .

Anarchy
12-14-2010, 09:25 PM
با درود. ماجرای جشن پوریم که شاد‌ترین جشن یهودی است به ۴ قرن قبل از میلاد در زمان پادشاهی خشایار شاه بر ۱۲۷ سرزمین برمیگردد. معبد اول تخریب شده بود و یهودیان در درون امپراطوری پارس به آزادی زندگی‌ میکردند.۳ سال بعد از اینکه خشایار شاه به پادشاهی رسید و جای خود را محکم کرد در شهر شوش یک جشن ۶ ماهه به راه انداخت. در قسمت زنان کاخ نیز وشتی زن خشایار شاه که از نسل نبوکدنضر بود برای زن‌ها یک جشن جداگانه داشت.در روز هفتم این جشن ، خشایار شاه دستور میدهد که وشتی در جشن میان مردان بیاید ، ولی‌ او گوش نمیکند و به همین خاطر اعدام میشود. بعد از این خشایار شاه به دنبال همسر می‌‌گشت که با استر ازدواج کرد و او ملکه ایران زمین شد.در این میان شخصی‌ به اسم هامان که نخست وزیر خشایار شاه بود ، عقاید یهود ستیزی شدیدی داشت. هامان از نسل عمالیق نوه عیسو و ادومی بود(یعنی‌ اصلا ایرانی‌ نبود). خشایار شاه دستور داده بود هر جا که هامان میرود همه به او تعظیم کنند.هامان همچنین همیشه یک بت با زنجیر به گردن خود آویزان میکرد. در این میان مردخای که رهبر یهودیان شهر شوش بود از تعظیم کردن به هامان خود داری کرد. به همین جهت هامان نزد خشایار شاه میرود و از او اجازه می‌‌خواهد که در مقابل ۱۰ هزار سکه نقره بتواند تمامی‌ یهودیان را بکشد.خشایار شاه بدون گرفتن پول این اجازه را به او میدهد که هر کاری دلش می‌خواهد با یهودیان درون امپراطوری پارس انجام بدهد.استر در این میان باعث میشود که شاه متوجه بشود که در گذشته چگونه مردخای در گذشته جان شاه را در مساله‌ای نجات داده است و سر همین شاه بسیار مردخای را جلال میدهد ، ولی‌ هامان دست از سر مردخای بر نمیداشت و به همین جهت خشایار شاه او را اعدام می‌کند و مردخای را بجای او نخست وزیر می‌کند ، همچنین به یهودیان اجازه میدهد که هر کجا که خواستند میتوانند در مقابل دشمنان از خود دفاع کنند. یهودیان نیز آماده شده و با دشمنان خود یعنی‌ ادومی‌ها که از اقوام هامان بودند به جنگ پرداختند که در این میان ۷۷ هزار نفر از دشمنان آنها کشته شدند.
کسری جان اینکه همون نقل ویکی پیدیا هست!! یعنی کاملا واقعی هست؟ و اینکه اونایی که کشته شدن ایرانی نبوده توشون؟!

Theodor Herzl
12-14-2010, 09:43 PM
من از ویکیپدیا نقل نکردم ، خوب داستان استر در عهد عتیق هست و بروید کتاب استر را بخوانید همان را میفهمید. جنگ یهودیان ایران هم با اقوام و نسل هامان بوده است که ادومی بودند و ربطی‌ به ایرانی‌ ندارد. مطلبی که نوشتم از ترجمه من از این لینک است ، البته مسائل مربوط به دعا و روزه یهود را حذف کردم چون برای شما معنی‌ نمیدهد ، فقط آنچه تاریخی‌ بود را بیان کردم.
http://www.chabad.org/holidays/purim/article_cdo/aid/645995/jewish/The-Basic-Purim-Story.htm

sonixax
12-14-2010, 09:48 PM
این طور که من فهمیدم این جشن به مناسبت به دست آوردن حق و حقوق یهودیان در ایران بوده ، هر چند که قبل از اون هم آزاد بودند و حق و حقوقشان محفوظ ولی همینکه بهشون از طرف حکومت اجازه دفاع از خودشون داده شده براشون خیلی فرخنده و مبارک بوده . درسته یا بد فهمیدم ؟

Theodor Herzl
12-14-2010, 09:55 PM
این طور که من فهمیدم این جشن به مناسبت به دست آوردن حق و حقوق یهودیان در ایران بوده ، هر چند که قبل از اون هم آزاد بودند و حق و حقوقشان محفوظ ولی همینکه بهشون از طرف حکومت اجازه دفاع از خودشون داده شده براشون خیلی فرخنده و مبارک بوده . درسته یا بد فهمیدم ؟

جشن بیشتر بخاطر جلوگیری از یک کشتار یهودیان است که به وسیلهٔ هامان قرار بود اتفاق بیفتد و ملکه استر از آن جلوگیری کرد.

Theodor Herzl
12-14-2010, 11:28 PM
کلا مطرح کردن انتقام گیری در مورد یک قضیه باستانی مسخره هست ، به فرض هم که ۷۷ هزار تا ایرانی‌ کشته شدند( که نشدند!) و یک عده بخواهد انتقام بگیرند ، اگر اینگونه باشد که ایران باید به تمامی‌ دنیا اعلان جنگ کند ، به یونان اعلان جنگ کند بخاطر کشتار اسکندر !!، به مغولستان اعلان جنگ کند بخاطر چنگیز خان ، به عربستان اعلان جنگ کند بخاطر محمد ، به افغانستان اعلان جنگ کند بخاطر محمد افغان ، و.............

sonixax
12-14-2010, 11:32 PM
این داستان انتقام چیه ؟

Theodor Herzl
12-15-2010, 03:51 AM
این داستان انتقام چیه ؟

منظورم صحبت‌های این بسیجی‌‌ها بود که یک دفعه احساس ناسیونالیستی ایرانیشون زده بالا و به اصطلاح انتقام ۷۷،۰۰۰ نفر رو که به دروغ ایرانی‌ خطاب میکنند رو بگیرند

Anarchy
12-15-2010, 10:24 AM
منظورم صحبت‌های این بسیجی‌‌ها بود که یک دفعه احساس ناسیونالیستی ایرانیشون زده بالا و به اصطلاح انتقام ۷۷،۰۰۰ نفر رو که به دروغ ایرانی‌ خطاب میکنند رو بگیرند
حالا جالب بودنش به اینه که اونا ایرانی قبل از اسلام رو میگن وحشی و عقب افتاده...

sonic
12-15-2010, 12:18 PM
منظورم صحبت‌های این بسیجی‌‌ها بود که یک دفعه احساس ناسیونالیستی ایرانیشون زده بالا و به اصطلاح انتقام ۷۷،۰۰۰ نفر رو که به دروغ ایرانی‌ خطاب میکنند رو بگیرند
بیشتر پان ترکان ومزدور توده ای ناصر پور پیرار این شبهات ابلهانه را ترویج میدهند:47: اسلامگرایان هم طبق معمول دنبال بهانه ای برای کوبیدن تاریخ با شکوه ایران هستند:14:

محمد افغان
اصلاح بفرمایید که محمود افغان درست است.(البته این تذکر نیست یک درخواست دوستانه برای رسیدن اطلاعات درست به مخاطب است):41:

Reactor
12-17-2010, 12:33 PM
هامان میخواسته کودتا کنه و مقام شاهنشاهی رو از خانواده هخامنشی بگیره. این وسط بخاطر کینه ای که بخاطر کشته شدن خانوادش بدست یهودیان در دوران کودکی داشته و چشم طمعش به ثروت یهودیان ایران موتور محرکه ای میشه براش تا یهودی ها رو کله پا کنه! خشایار شا طی جریانی وقتی میفهمه که هامان قصد کودتا داشته دستور میده خودش و خانوادش( مثل اینکه 10-11 تا فقط پسر داشته!) و قومش برن زیر خاک بخوابن. کشته شدن اون افراد ربطی به توطئه یهودی ها و این حرف ها نداره و مسلما یک امپراتورعاقلی مثل خشایارشا اونقدر میفهمیده که بخاطر بدگویی چند نفر چندهزار نفر از مردمش رو به کشتن نده!
شاه وقتی براش معلوم شد که هامان قصد کودتا علیه شاهنشاهی و کشتن شاه و نشستن بر روی تخت شاهی رو داره دستور قتل رو صادر کرد...
ضمنا این داستان پوریم چون مذهبیه بین تاریخدان ها پایه و اساس چندانی نداره و معلوم نیست اصلا همچین اتفاقی افتاده یا نه! تا جایی که من میدونم تنها شاهد قضیه همین جشن پوریم یهودی هاست.. ولی در کل محتوای داستان همین بود
یک فیلمی هم بود به اسم "شبی با پادشاه" من چند سال پیش دیدم همین داستان رو روایت میکرد..

Anarchy
12-17-2010, 04:35 PM
شاه وقتی براش معلوم شد که هامان قصد کودتا علیه شاهنشاهی و کشتن شاه و نشستن بر روی تخت شاهی رو داره دستور قتل رو صادر کرد...
منبع میدی که میخواسته پادشاه رو کله پا کنه؟!

Reactor
12-17-2010, 05:13 PM
منبع میدی که میخواسته پادشاه رو کله پا کنه؟!


داستان پوریم منبعش تا جایی که میدونم فقط همین عید پوریم یهودی هاست.
تا جایی که یادمه تو همون فیلم هم نشون میده که هامان چند تا از سردارهای سپاه ایران رو ترور میکنه و با پشتیبانش تو کاخ که مثل اینکه وزیر شاه بوده قرار میذارن که یهودی ها رو بکشن و بلوا تو کشور بپا کنن و بعد کودتا کنند و بشن شاه و وزیر. منبع ساختش هم حتما کتاب های یهودی ها هست.
در هر صورت منبع مستند تاریخی فکر نکنم داشته باشه

reeva
08-14-2011, 08:41 PM
داستان پوریم منبعش تا جایی که میدونم فقط همین عید پوریم یهودی هاست.
تا جایی که یادمه تو همون فیلم هم نشون میده که هامان چند تا از سردارهای سپاه ایران رو ترور میکنه و با پشتیبانش تو کاخ که مثل اینکه وزیر شاه بوده قرار میذارن که یهودی ها رو بکشن و بلوا تو کشور بپا کنن و بعد کودتا کنند و بشن شاه و وزیر. منبع ساختش هم حتما کتاب های یهودی ها هست.
در هر صورت منبع مستند تاریخی فکر نکنم داشته باشه
هزاران سال است که اساطیر به فرهنگها و تمدنهای مختلف وارد می شوند و زنده می مانند. اسطوره استر هم به این صورت ماندگار شده. در گوشه گوشه داستان استر می توان ردپای افسانه های مذهبی بابل باستان را مشاهده کرد. داستان استر واقعیت تاریخی ندارد بلکه اسطوره ای بابلی است که تغییر چهره داده و رنگ یهودی گرفته.

قلم
12-28-2011, 09:35 AM
با درود به تمام دوستان گرامی من به تازگی عضو این تالار شدم و خوشحال می شم با دوستان خوبی مثل شما آشنا بشم. و برای شروع فعالیت ترجیح دادم ابتدا از اینجا مطالبم رو آغاز کنم.همانطور که دوستان قبلی هم نوشتند اصل این داستان پوریم در کتاب عهد عتیق باب استر به طور کامل اومده که دوستان می تونند مطالعه کنند اما اولین کسی که داستان پوریم رو مطرح کرد و اون را به کشتار ایرانیان و روز سیزده به در و فلسفه بیرون رفتن از خانه ما در روز سیزده به در رو به هم ارتباط داد و مطرحش کرد شخصی به نام ناصر پورپیرار بود. حتما همگی شما درباره این آدم و اندیشه های مالیخولیایی اش آگاهی دارید(همین بس که این آدم تمام تاریخ و فرهنگ ایران رو جعلی و دروغ می دونه و معتقده سلسله هایی به نام اشکانیان و ساسانیان و .. و آدمهایی مانند فردوسی و سعدی و حافظ و خیام و... اصلا وجود خارجی ندارند) و بعد از او شخصی به نام رائفی پورکه ظاهرا یکی از اساتید دانشگاه گیلان هست و کنفرانس هاش در ایران طرفداران زیادی داره! این داستان رو پیگیری کرد.حالا داستان چیه؟اینها اومدن بیرون رفتن ایرانی ها در روز سیزده به در رو به این کشتار دسته جمعی ربط دادن. و میگن با توجه به قراین و شواهد تاریخی!!!واقعه پوریم در روز سیزدهم نوروز همان سال(منظور سلطنت خشایارشا) اتقاف افتاده و بعد از اون واقعه مردم برای نحسی چنین روزی مانند اجدادشون(که برای نجات جانشان از خانه بیرون رفتند) از خانه ها بیرون می روند و این است فلسفه سیزده به در!اما شواهدی که ثابت می کنه این داستان کاملا جعلی و ساختگیه:1- باید به اصل داستان در عهد عتیق شک کرد. چه تضمینی وجود داره که چنین داستانی جعلی نباشه! با توجه به اینکه بسیاری از مسلمانان اعتقاد دارند داستان های تورات جعلیه پس حالا چطور شد که یک داستان بی سر و ته جعلی نیست!2- روز پوریم و جشنی که در این روز یهودی ها برگزار می کنند با توجه به تقویم های عبری و سریانی مصادف با روز 15 اسفند ماه هست و هیچ ربطی به فروردین ماه و به ویژه روز سیزده فروردین نداره!3- چنین اتفاقی تاریخی ! در هیچ یک از کتب معتبر تاریخی ذکر نشده و تنها منبع استناد به این داستان همون کتاب عهد عتیق است.4- با توجه به فلسفه نوروز و روز سیزده به در (می تونید به کتاب نوروز و فلسفه هفت سین اثر محمد علی دادخواه مراجعه کنید) این روز در نزد ایرانیان نه تنها نحس نیست بلکه چنین روزی مردم برای جشن گرفتن و شادی و پیوند با طبیعت از خونه ها بیرون می روند نه برای ترس و واهمه از چیزی!به هر حال امیدوارم مطالبی که نوشتم مورد استفادتون قرار بگیره بدرود.

Anarchy
08-10-2012, 04:51 PM
سیزده به در و قتل عام ایرانیان!!!(دروغ آشکار) (http://7poa.com/post/87.htm)
نویسنده : مجید خالقیان (http://persianblog.ir/profiles/156678/)


نوشتار های کامل (http://7poa.com/tag/1260953.htm)، سخنان نادرست رائفی پور درباره جشن پوریم (http://7poa.com/tag/1277204.htm)، بی ربطی سیزده به در به قتل عام شدن ایرانیان (http://7poa.com/tag/1277205.htm)، بررسی داستان استر (http://7poa.com/tag/1277206.htm)
بررسی داستان استر و مردخای و بی ربطی این داستان به سیزده به در

نویسنده: مجید خالقیان تاریخ انتشار نخستین: ١٢ فروردین ١٣٩٠ تاریخ آخرین به روز رسانی: ۷ مرداد ۱۳۹۱

بخش هایی از این نوشتار توسط نگارنده این مقاله به ویکی پدیا پارسی افزوده شد.


این روز ها مشاهده می شود در داخل ایران برخی با تحریف کردن داستان استر به دنبال رسیدن به اهدافی هستند.

همانطور که می دانید سالانه یهودیان روزی به نام «پوریم» را جشن می گیرند که برخی معتقدند با دوران هخامنشیان و خشایارشا ارتباط پیدا می کند و همین باعث شده است سیزده به در (http://7country.persianblog.ir/post/157/) را ناشی از این روز بدانند.
می گویند ایرانیان در این روز همانطور که نیاکانشان برای محافظت از جانشان از خانه هایشان بیرون آمدند، در خانه ماندن را جایز نمی دانند.
از طرفی پادشاهان هخامنشی را هم در این جنایت دخالت می دهند و سیزده به در (http://7country.persianblog.ir/post/157/) که یکی از جشن های فرهنگی ایرانیان است را زیر سوال می برند.
اما همه این موارد دروغ هایی آشکار است. در ادامه سعی بر آن است تا این موضوع را به صورت جزئی تر، با منابع و مدارک دقیق بررسی کنیم. خواهیم دید که این داستان از نظر تاریخی قابل اثبات نیست و همچنین جشن سیزده به در هیچ ربطی به این داستان و جشن پوریم ندارد و حتی تاریخ برگزاری پوریم با جشن سیزده به در، متفاوت است.
http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/37.jpg

برای خوانایی بیشتر مقاله در ابتدا به سه واژه زیر توجه کنید:
http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/1.png
داستان تحریف شده

شاید مهم ترین کسی که به تحریف این داستان پرداخت، ناصر پورپیرار بود.

اما به تازگی علی اکبر رائفی پور، نقش مهمی در ترویج این دروغ آشکار داشته است.

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/38.jpg

علی اکبر رائفی پور ، از بزرگ ترین ترویج کنندگان دروغ آشکار
البته تمام داستان های تحریفی یکسان نیستند و گه گاه با تغییرات جزئی در این داستان ها مواجه هستیم.

ممکن است داستان تحریف شده ی استر و مردخای را به این مضمون شنیده باشید:

«شخصی به اسم مردخای - که یهودی بوده است - بعد از مدتی در دستگاه خشایارشا نفوذ می کند و در همان دوران خشایارشا در هنگام مستی به همسرش وشتی دستور می دهد که به صورت برهنه در میان جمع حاضر شود اما وشتی قبول نمی کند و همین باعث خشم خشایارشا می شود. از همین رو مردخای خشایارشا را مجاب می کند که همسرش را رها کند و بعد از این موضوع مردخای برادر زاده ی خودش یعنی «هدسه» که بعداً استر نام می گیرد را با روش هایی (مانند جادو جمبل!) به ازدواج خشایارشا در می آورد.

استر در هنگامی که شهبانوی ایران می شود، بسیاری از یهودیان را به رده های بالا می آورد.

هامان - وزیر قدرتمند ایرانی - از فتنه ی مردخای آگاهی پیدا می کند و این موضوع را به خشایارشا گوش زد می کند و از وی می خواهد تا یهودیان را از ایران اخراج کند و پادشاه قبول می کند.
هنگامی که مردخای از این موضوع آگاه می شود با استر دسیسه ای می چیند و یک مهمانی ترتیب می دهد. در آن مهمانی استر به شدت خشایارشا را مست می کند و در شب سیزدهم فروردین ماه، شاه ایران در هنگام مستی حکم اعدام هامان و هفتاد و هفت هزار نفر ایرانی را می دهد و در روز سیزدهم فروردین ماه پانزده قوم ایرانی را قتل عام می کنند.»

فیلم سخنرانی علی اکبر رائفی پور درباره داستان استر - بخش نخست (http://www.youtube.com/watch?v=5pnbM61C7Eo)

فیلم سخنرانی علی اکبر رائفی پور درباره داستان استر - بخش دوم (http://www.youtube.com/watch?v=mVmExy3YmQM&feature=related)



قبل از آن که به بررسی اصل داستان برسیم قضیه برهنه کردن ملکه وشتی بسیار جالب می نماید. موضوعی که حتی در کتاب دین و زندگی آموزش و پرورش هم قرار گرفت. جالب آنکه در این داستان هیچ کجا از فرمان دادن به برهنه کردن ملکه وشتی نقل نشده است . تنها بیان می شود : «وشتی ملکه را با تاج ملوکانه به حضور پادشاه بیاورند تا زیبایی او را به خلایق و سروران نشان دهد زیرا که نیکو منظر بود»

استر - باب اول

برخی از تحریف کنندگان، به صورت غیر مستقیم به مخاطب القا می کنند که کوروش هم در این کشتار نقش داشته است. آنها با توجه به آنکه کوروش یهودیان را از بند بابل نجات داده است این موضوع را بیان می کنند. هرچند علی اکبر رائفی پور دید مثبتی به کوروش بزرگ دارد.

داستان واقعی

اما حال ببینیم اصل داستان چیست!

در کتاب مقدس، کتاب اِستر داستانی از زمان پادشاهی به نام «اَخشُورُش» نقل می شود.

خلاصه این داستان :

«اخشورش پادشاه در سال سوم پادشاهی خود میهمانی با شکوهی در کاخ شوش برگزار می کند و پس از آنکه دل پادشاه از شراب خوش شد، فرمان می دهد که ملکه اش ( وشتی) را با تاج ملوکانه به حضور پادشاه بیاورند تا زیبائیش را به بزرگان و سایر مردم نشان دهد چون زنی نیکو منظر بود، اما ملکه از این کار خود داری می کند. شاه بسیار خشمگین می شود و پس از مشورت با بزرگان کشور ملکه را بر کنار می کند.[استر - باب ۱]

همچنین اخشورش تصمیم می گیرد در همه ولایتها، نمایندگانی قرار می دهد تا دختران شایسته را به دار السلطنه شوش بیاورند و دختری که در دیدگاه پادشاه پسند آید به عنوان شهبانو برگزیده شود. در این میان پادشاه دختری به نام «هدسه» را می پسندد و به شهبانویی بر می گزیند که این شخص بعداً اِستر نام میگیرد. استر عموئی به نام مُردخای دارد که وی را تربیت کرده است (مردخای از قبل در دارالسلطنه شوش بوده است). استر یهودی بوده است اما این موضوع را به درخواست عمویش مردخای پنهان می کرده است. در این داستان ذکر می شود که مردخای توطئه ای را که دو تن از خواجه سرایان بر ضد شاه ترتیب داده بوده اند کشف می کند [استر - باب ۲] و همین موضوع بعد ها باعث ترفیع وی می شود. [استر - باب ۶]
یکی از بزرگان کشور به نام هامان بن همداتای اجاجی که از بی حرمتی مردخای و تعظیم نکردن او دل آزرده است، کینه ی یهودیان را به دل گرفته و با دلایلی مانند اینکه شرایع قوم یهود مخالف همه قومها است؛ از شاه اجازه می خواهد تا تمام آنان را به هلاکت رساند. [استر - باب ۳] ولی مردخای از جریان آگاه شده و بسیار غمگین می شود. مردخای از استر می خواهد که جلوی این کار را بگیرد. [استر - باب ۴] استر پادشاه را به همراه هامان به دو میهانی دعوت می کند [استر - باب ۵] استر در میهمانی دوم به پادشاه می گوید که یهودی است و هامان قصد نابودی قوم یهود را دارد [استر - باب ۷] و در ادامه استر حکمی از شاه می گیرد که به موجب آن یهودیان از انهدام رهایی می یابند و دشمنان یهود به ویژه هامان به دار آویخته می شوند. [استر - باب ۷ و ۸]
بر طبق گفته تورات یهودیان هفتاد و هفت هزار نفر از مبغضان خویش را کشتند و از دشمنان خود آرامی یافتند اما دست خود را به تاراج نگشادند. [استر - باب ۹] »




این داستان به طور کامل در کتاب استر بیان شده است و یهودیان از آنجایی که معتقدند از نابودی رهایی یافتند این روز با نام «جشن پوریم» گرامی می دارند.

برای خواندن متن کامل کتاب استر بنگرید به: متن کامل کتاب استر (http://www.7poa.ir/page/esther.htm)

باید توجه داشت که بیشتر منابعی که درباره این موضوع سخن گفتند در اصل منابع یهودی بوده اند و دیگر کتاب ها با استناد به همان منابع این موضوع را بیان کرده اند.

آیا این داستان تاریخی است؟!

به طور کلی این داستان با ابهامات زیادی روبرو است. در این بخش به بررسی این موضوع می پردازیم.

خاموش بودن منابع غیر یهودی

این داستان تنها در منابع یهودی بیان شده است و نشانی از آن در گفته مورخان یونانی و آثار به جا مانده از هخامنشیان نیست.

این در حالی است که در کتاب استر ادعا می شود که چگونگی معظم ساخته شدن مردخای توسط پادشاه در کتاب تواریخ مادی و پارسی مکتوب است. [استر - باب ۱۰] اما با منابع کنونی که در دست است (منابع غیر یهودی)، نامی از مردخای دیده نمی شود و این موضوع، ابهاماتی درباره تاریخی بودن این داستان، بوجود می آورد.


اخشورش کیست؟! - تضاد با منابع معتبر


سابقا اخشورش را همان اردشیر درازدست می دانستند اما نام اردشیر در قسمت های دیگر تورات به صورت «اَرتَه خشثتا» آمده است.

بنگرید به: کتاب عزرا، باب هفتم

اَرتَه خشثتا با جزئی تصحیحی همان اَرتَه خشثرای(اردشیر) کتیبه ها است، و اگر این حکایت راجع به اردشیر درازدست بود، همین نام را می نوشتند.

این در حالی است که صفات شخصی که در داستان بیان می شود به خشایارشایی (به انگلیسی: Xerxes) که در منابع یونانی گفته شده است نزدیک است؛ شخصی بخشنده و نیک محضر ولی دارای چنان اراده ای نبوده است.

اما مورخان یونانی گفته اند که خشایارشا تنها یک ملکه به نام آمس تریس داشته است که به سن کهولت رسیده است و در سخن این مورخان حرفی از تغییر ملکه نیامده است.

نگاه کنید به: تاریخ هرودوت - تاریخ کتزیاس(پرسیکا)، خلاصه فوتیوس - نمایش حزن انگیز پارسیان، اشیل


از تاریخ چنین بر می آید که شاهنشاهی هخامنشی در دوره خشایارشا بیست و چند «دَهیو» یا «ساتراب» (استان) داشته است.

بنگرید به: کتیبه XPh خشایارشا

اما در کتاب استر، صد و بیست و هفت ایالت برای فرمانروایی اخشورش قائل می شود.

استر، ۱:۱

در کتیبه های به جا مانده از دوران خشایارشا چهره ای دیگر از وی ترسیم می شود. این موارد ابهامات را در مورد صحت این داستان افزایش می دهد.

برای دانش بیشتر بنگرید به: کتیبه خشایارشا در دروازه ملل کاخ پارسه (تخت جمشید) (http://www.livius.org/aa-ac/achaemenians/XPa.html)

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/39.jpg

خشایارشای هخامنشی

کمرنگ بودن یهودیان در آثار به جا مانده از هخامنشیان

موضوع قابل توجه دیگر این است که در کتیبه های دوران هخامنشی هیچ گاه به صورت مستقیم از یهودیان سخنی به میان نیامده است. حتی در کتیبه مشهور کوروش بزرگ بعد از فتج بابل (منشور حقوق بشر) هیچ گاه به صورت مستقیم از آنها سخن به میان نمی آید.

برای دانش بیشتر بنگرید به: ترجمه ی دقیقی از استوانه ی کوروش بزرگ (http://7poa.com/page/cyrus-cylinder.htm)

در تخت جمشید نگاره های زیادی از اقوام حوزه قلمروی هخامنشی وجود دارد اما اثری از یهودیان نیست.

تصاویر زیر برخی از اقوام گوناگونی که تصویر شده اند را نشان می دهد:

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/40.jpg

البته این بدان معنا نیست که یهودیان در امپراتوری هخامنشی وجود خارجی نداشتند. می توان نتیجه گرفت یهودیان اقلیتی بیش نبودند و هیچ گاه رویکرد جدی به آنان وجود نداشته است. در صورتی که بر طبق داستان استر، ملکه ی مملکت و بعد ها وزیر بزرگ امپراتوری، یهودی بوده اند. در این صورت وجود ردپای کوچکی از آنان در آثار به جا مانده از هخامنشیان منطقی به نظر می رسد، اما چنین چیزی مشاهده نمی شود.

بی ربط بودن فضای داستان به هخامنشیان

برای یافتن فضای کلی داستان، نیاز است تا کتاب استر به طور کامل خوانده شود. اما بد نیست به منظور ملموس شدن فضای داستان به آثار هنرمندان نگاهی بیندازیم.

این داستان افسانه وار مورد توجه بسیاری از هنرمندان بوده است و فیلم ها و نقاشی های زیادی درباره ی آن وجود دارد.

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/41.jpg


http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/42.jpghttp://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/43.jpg

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/44.jpg


فیلم ها:

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/45.jpg http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/46.jpg

طبیعتاً هنرمندان بر اساس آنچه که با خواندن کتاب مقدس به ذهنشان می آید، اشخاص این داستان را ترسیم کرده اند.

همانطور که می بینیم، این تصاویر همخوانی چندانی با هنر و وضعیت هخامنشیان ندارد زیرا به طور کلی فضای داستان استر همخوانی زیادی با این دوره ی تاریخی ندارد.

برای دانش بیشتر بنگرید به: تصاویری از هخامنشیان (http://7poa.com/post/16.htm)

نام ها

نام های اشخاص در این داستان بیشتر حالت غیر ایرانی دارند. حتی گفته می شود نام هایی مانند استر، مردخای و هامان، نزدیک به نام اسطوره های بابلی هستند که این موضوع را بررسی خواهیم کرد.

اینها نام های هفت خواجه سرای دربار می باشند که در کتاب استر بیان می شوند:

مهُومان و بِزتا و حَربونا و بِغتا واَبَغتا واَبغتا و زاتَر و کَرکَسرا

اینها هم نام های بزرگان پارسی و مادی می باشد که در داستان بیان می شوند:

کَرشَنا و شیتار و اَدماتا و تَرشیش و مَرَس و مَرسَنا و مَمُوکان

استر، باب اول

استر و مردخای در گفته پژوهشگران

دانشنامه بریتانیکا در نوشتار مربوط به عید پوریم می‌نویسد: حقیقت تاریخی این واقعه کتاب مقدس، معمولاً مورد سوال می‌باشد. در مورد جشن پوریم، نیز هرچند مشخص است که عید پوریم تا حدود قرن دوم میلادی به سنتی تثبیت شده در میان یهودیان تبدیل شده بوده، ریشه تاریخی این جشن ناشناخته‌ است.
(Purim In Encyclopædia Britannica. Retrieved March 11, 2009 from Encyclopædia Britannica Online)


بگفته تاریخچه دنیای کتاب مقدس چاپ دانشگاه آکسفورد، اگر چه برخی بنیادگرایان کتاب استر را تاریخی می‌ پندارند ولی ژانر ادبی کتاب استر، همانند اکثر کتاب دانیال از نوع رمان بوده‌است. نه نویسندگان این کتاب قصد بازگو کردن حوادث گذشته را داشتند، و نه انتظار داشتند که خوانندگان آن را به عنوان تاریخ قلمداد کنند؛ شخصیتی به نام استر وجود خارجی نداشته است. با توجه به ژانر ادبی کتاب چند سؤال مربوطه اینها است که «چه کسی این کتاب را نوشته؟ قصد آن‌ها از نوشتن این کتاب چه بوده و تا چه حدی به آن رسیده‌اند؟ مخاطبان این کتاب چه کسی بوده؟ از مقایسه این کتاب و مخاطبان آن با موارد مشابه در دنیای یونانی-رومی چه نتایجی حاصل می‌شود؟»
(Greenspoon, ‎Leonard J.. Ed: Micheal D. Coogan. The Oxford History of the Biblical World. Oxford University Press, 2001, 322-323.)


بگفته شائول شاکد، استاد ارشد دانشگاه عبری اورشلیم و پژوهش‌گر نامدار تاریخ یهودیت، در نوشتار مربوط به پوریم در دانشنامه ایرانیکا، گواهی بر صحت این داستان از دیدگاه تاریخی وجود ندارد و معمولاً در مورد واقعیت تاریخی داستان با شک و تردید نگریسته می‌شود. نظریه‌هایی وجود دارد که داستان بر مبنای اساطیر ایلامی و یا بابلی است. هرچند چنین نظری را نمی‌توان با اطمینان پذیرفت. این کتاب را بیشتر می‌توان نمونه‌ای از تم (theme) معروف دسیسه‌های درون دربار و نجات یافتن‌های معجزه آمیز نامید.
(Shaul Shaked, “ESTHER,BOOK OF” Encyclopaedia Iranica Online, Access March 15, 2009, available at www.iranica.com (http://www.iranica.com/))


بگفته تاریخچه یهودیت چاپ دانشگاه کمبریج نویسنده کتاب استر ممکن است نام‌های ایرانی یا ایلامی برای کتابش را می‌دانسته، اما نشان داده نشده که نویسنده اطلاعات دست اولی راجع به وضعیت جغرافیایی قصر در شوش و یا فضای حاکم در دربار ایران داشته‌است. اگر چه تاریخی بودن کتاب به دلیل وجود غیر محتملات و خطاهازیر سؤال می‌رود، اما افسانه بودن داستان به معنی این نیست که از داخل خلأ زاده شده‌است. بدون شک داستان بر پایه اتفاقی تاریخی که در شوش افتاده بنا شده‌است، هرچند تشخیص ماهیت این اتفاق سخت می‌باشد. همچنین عید پوریم قبل از نوشته شدن کتاب استر جشن گرفته می‌شده و این داستان سعی در توجیه این جشن کرده‌است.
(Davies, ‎William David. Louis Finkelstein. The Cambridge history of Judaism. William Horbury, John Sturdy, Steven T. Katz. Cambridge University Press, 1990, ISBN 0-521-21929-9, 9780521219297, ‏366-367.)

فرهنگ بابلی در داستان استر
برخی از پژوهشگران معتقدند نام هایی که در این داستان آمده است بسیار شبیه نام خدایان بابلی و ایلامی است. استر و مردخای بابلیانی هستند که نقاب یهودی به چهره زده‌اند.
نام استر معادل نام ایشتار است.
مردخای شبیه به مردوک می باشد.
دشمن آنها ‌هامان را می‌توان بر مبنای زبانشناسی با هومان یک خدای ایلامی، یگانه دانست.
وشتی مکلهٔ پارس را نیز که استر جای او را می‌گیرد، بر همان ترتیب می‌توان با مشتی ایزد ایلامی تطبیق داد.
بر روی هم، همانندی‌ها آنقدر زیاد است که نمی‌توان آنرا تصادفی دانست بلکه تشابه نام‌ها با نام خدایان نشان می‌دهد که مأخذ و منبعی که در ورای این کتاب قرار دارد، دربارهٔ ستیز اساتیری خدایان مشرکان است. از آنجا که مردوک (مردخای) و ایشتار (استر) پیروزی می‌یابند پس این افسانه در بابل پرداخته شده و شواهد تاریخی و زبانی آشکار می‌ دارد که عید پوریم به احتمال قوی از بابل سرچشمه گرفته‌است. به نظر می‌رسد غرض ظاهری این افسانه آن بوده‌است که برای جشن گرفتن عید پوریم یک حقانیت و واقعیت تاریخی ذکر شود. در واقع کتاب استر همه چیز می‌تواند باشد جز تاریخ.

امید عطایی. پیامبر آریایی، ریشه‌های ایرانی در کیش‌های جهانی. تهران: انتشارات عطائی، ۱۳۸۶. به نقل از کتاب آئین شهریاری در شرق، ص ۲۹۲

داستان استر نمونه بارز حماسه و افسانه
به هر حال تاریخی نبودن این داستان، از ارزش آن نمی کاهد.

می دانیم افسانه ها بازگو کننده ی اندیشه و بینش های یک ملت هستند و شاید ارزش افسانه ها بیشتر از تاریخ یک ملت باشد. وقتی به درون مایه ی داستان کتاب استر نگاهی می اندازیم می فهمیم که این داستان حرف دل قوم کهنه ی یهود را می زند. قومی که چندین بار در طول تاریخ در معرض نابودی قرار گرفته است و رنج های زیادی دیده است.

یهودیان در برابر هامان که نمادی از دشمنی با خداوند و قوم یهود است، پیروز می شوند و هامان و تمام مبغضان یهود را به سزای اعمالشان می رسانند. شاید بتوان گفت که این داستان نمونه بارز یک افسانه است تا یک رویداد تاریخی. این داستان با نماد های گوناگون آرمان ها و درد های این قوم کهن را بیان می کند.

نوشتار کامل تر... (http://7country.persianblog.ir/page/ester-myth-test)

آرامگاه استر و مردخای

آرامگاهی منسوب به استر و مردخای در شهر همدان ایران وجود دارد.

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/47.jpg

همانطور که اشاره کردیم پذیرفتن این داستان از دیدگاه تاریخی بسیار مشکل است و در نتیجه می توان گفت وجود چنین آرامگاهی هم با ابهامات زیادی رو به روست. البته باید دید چه چیزی باعث چنین تصوری شده است. آیا آثار و مدراک دقیقی برای این موضوع وجود دارد یا خیر؟!

این در حالی است که پیش از این چنین اشتباهاتی درباره آثار باستانی ایران وجود داشته است که در این باره می توان به «تخت جمشید » و «آرامگاه کوروش بزرگ» اشاره کرد.

کاخ پارسه، به اشتباه : تخت جمشید

از کتیبه های بدست آمده می توان نتیجه گرفت نام اصلی تخت جمشید، پارسه بوده است. تخت جمشید نامی است که مورخین بعد از اسلام و نویسندگان و سرایندگان شاهنامه مخصوصا فردوسی به کاخ شاهان هخامنشی نسبت داده اند و علت هم آن بود که آنان آنطور که باید و شاید به تاریخ باستانی و حقیقی ایران بواسطه از بین رفتن مدارک و اسناد کتبی در حملات [و سلطه ] مقدونیها و تازیان آگاهی نداشتند و از روی داستان ها و مانده های اوستا و اطلاعاتی که سینه به سینه گشته و بیاد مانده بود این بنای عظیم را همان دژ و تختی که جمشید ساخت دانسته اند.

علی رضا آزاد آور. تخت جمشید شکوهی شگفت. شیراز: موسسه فرهنگی و پژوهشی دانشنامه فارس با همکاری کانون کاج فارس، ١٣٨۵، ص ٧

آرامگاه کوروش، به اشتباه : مقبره مادر حضرت سلیمان

آرامگاه کوروش بزرگ مدت ها به عنوان آرامگاه مادر حضرت سلیمان در بین مردم شناخته می شده است. اما با پیدا شدن کتیبه ها و شواهد تاریخی، مشخص شد که به احتمال قوی این مکان آرامگاه کوروش بزرگ است.

این موارد نشان می دهد که برای اثبات وجود چنین عنوانی برای این آرامگاه، نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر وجود دارد. هرچند، مطمئناً آن چیزی که باعث آباد شدن این بنا شده است، داستان استر در منابع یهودی می باشد اما اینکه اصل این آرامگاه مربوط به این اشخاص است یا خیر جای بررسی بیشتر دارد.

http://www.daftarche.com/images/imported/2012/08/48.jpg

دروغ آشکار
حال به بررسی دروغ هایی که ترویج کنندگان دروغ آشکار می گویند می پردازیم.
شاید بگویید که تورات تحریف شده است و آنچه در کتاب استر نوشته شده، حقیقت ندارد (البته این موضوع را تا حدودی بررسی کردیم). در پاسخ باید گفت اولاً چرا این ترویج کنندگان دروغ آشکار به منابع یهودی استناد می کنند و می گویند در منابع یهودی این داستان نقل شده است ثانیاً اگر هم بپذیریم تورات تحریف شده است (که این هم نیاز به بررسی بیشتر دارد)، باید دید که ترویج کنندگان دروغ آشکار، با چه منابع و مدارکی، داستان خود را یک رویداد تاریخی می دانند.
با توجه به مواردی که گفته شد، می بینیم که اصلا نمی توان وجود اشخاصی مانند، هامان، مردخای، استر و ... را در تاریخ ایران و دوره هخامنشی اثبات کرد چه برسد که داستان کتاب استر را بپذیریم.
حال چطور می شود که دوستانمان این رویداد را یک حقیقت تاریخی می دانند ؟!
حداقل کسانی که داستان استر را یک داستان تاریخی می دانند یک منبع برای گفته های خویش دارند. جالب آنکه ترویج کنندگان دروغ آشکار، ابتدا داستان موجود در کتاب استر را تحریف می کنند و سپس این داستان تحریف شده را یک حقیقت تاریخی می دانند!!
در این بخش به چند مورد مشهور از این موارد اشاره می کنیم.

از کجا معلوم است خشایارشا باشد؟!

همانطور که اشاره شد، به درستی مشخص نیست که این اخشورش چه کسی است.

رجوع کنید به بخش آیا این داستان تاریخی است؟! - اخشورش کیست؟! در همین مقاله
اما ترویج کنندگان دروغ آشکار بدون هیچ اشاره ای به این ابهامات، این رویداد را مربوط به خشایارشای هخامنشی می دانند.

مردخای باعث حذف وشتی نمی شود
معمولا در گفته ترویج کنندگان دروغ آشکار گفته می شود، مردخای باعث حذف شدن وشتی می شود.

رجوع کنید به بخش داستان تحریف شده در همین مقاله
اما بنا به گفته کتاب استر یکی از بزرگان به نام مَمُوکان به پادشاه پیشنهاد می کند که به دلیل نافرمانی، وشتی را برکنار کند.

استر، ۱۶:۱

مردخای در برگزیده شدن استر نقشی نداشته است
معمولا در داستان های تحریفی گفته می شود، مردخای برادر زاده ی خودش یعنی «هدسه» که بعداً استر نام می گیرد را با روش هایی (مانند جادو جمبل!) به ازدواج خشایارشا در می آورد.

رجوع کنید به بخش داستان تحریف شده در همین مقاله

اما در هیچ جا بیان نمی شود که مردخای این کار را انجام داده است. و حتی شاید برای آنکه خود را از چنین اتهاماتی دور کند، به استر پیشنهاد می کند که یهودی بودنش را پنهان کند.

هامان از قوم عمالقه بوده است
وقتی به صحبت برخی از تحریف کنندگان داستان استر گوش می دهیم، به نظر می رسد که آنان احترام ویژه ای برای «هامان» قائل هستند و او را یک وزیر قدرتمند ایرانی می نامند.
در صورتی که در کتاب های ایرانی نامی از این شخص نیامده است و در کتاب مقدس چهره ای خودخواه از او نمایان شده است که قصد نابودی یهودیان را دارد. بر اساس کتاب استر وی از قوم عمالقه بوده است.
در کتاب استر، هامان این چنین معرفی می شود : هامان بن همداتای اجاجی

استر ۱:۳

اجاج نام عمومی پادشاهان عمالقه بود، هچنان که سلاطین مصر را فراعنه می گفتند.

بنگرید به: سفر اعداد ۷:۲۴ و کتاب اول سموئیل ۸:۱۵

در تورات مذکور است که سموئیل آخرین پادشاه عمالقه را در حضور خداوند قطعه قطعه نمود. چنان می نماید که برای ظلمهای فضیح که از دست وی جاری شده بود بدین عذاب هولناک مبتلا گردید.

بنگرید به: کتاب سموئیل ۳۳:۱۵

حال ببینیم این عمالقه دیگر چیست؟!
عَمالیق. بنو عِملیق . قومی از عرب بائده ، و از فرزندان عملیق(عملاق) ابن لاوَبن اِرَم بن سام بن نوح بودند. آنان امتی بودند بزرگ با قامتی دراز و با تنومندی.

لغت نامه دهخدا، توضیحات واژه «عمالقة»

همان طور که مشاهده می شود بر طبق منابع یهودی، قوم هامان از دیر باز با یهودیان ستیز داشتند.

هامان قصد نابودی یهود را داشته است
بسیاری از ترویج کنندگان دروغ آشکار معتقدند یهودیان در دربار مشغول ایجاد شبکه بودند و هامان این موضوع را متوجه می شود. استر وقتی می فهمد که هامان متوجه شده است، موضوع را به مردخای یهودی می گوید و همین باعث کشته شدن هامان می شود.

رجوع کنید به بخش داستان تحریف شده در همین مقاله
در صورتی که بنا بر کتاب استر در عهد عتیق، هامان که از بی حرمتی مردخای و تعظیم نکردن او دل آزرده است، کینه ی یهودیان را به دل گرفته و با دلایلی مانند اینکه شرایع قوم یهود مخالف همه قومها است؛ از شاه اجازه می خواهد تا تمام آنان را به هلاکت رساند.

استر، باب سوم

اخشورش در حالت مستی حکم اعدام را نداده است
ترویج کنندگان داستان دروغین، با آب و تاب خاصی می گویند خشایارشا در حالت مستی، حکم اعدام هفتاد و هفت هزار نفر ایرانی را داده است.

رجوع کنید به بخش داستان تحریف شده در همین مقاله
در صورتی که هیچ جا نقل نمی شود که این حکم در حالت مستی داده شده است. گرچه حقایق و قصد هامان در مجلس شراب برای اخشورش روشن می شود، اما مشخص نیست که وی در حالت مستی بوده است یا خیر.

استر، باب هفتم

گفته ی کتاب استر درباره ی شراب نوشیدن پادشاه در این قسمت به هیچ وجه مانند باب اول آن نیست.

همچنین تنها همین یک بار نیست که استر از پادشاه می خواهد که به وی اجازه دهد دشمنان یهود را نابود کند. در چندین جا استر این موضوع را از پادشاه می خواهد و پادشاه درخواستش را اجابت می کند که دیگر حرفی از مجلس شراب هم نیست.

استر، باب هشتم و نهم
آیا هفتاد و هفت هزار نفر بی گناه بوده اند؟!
معمولا در ادامه گفته می شود که یهودیان در شب سیزده فروردین حکم قتل هامان و هفتاد و هفت هزار ایرانی را از پادشاه می گیرند.

رجوع کنید به بخش داستان تحریف شده در همین مقاله
حال باید دید اولا تعریف دوستانمان از ایرانی بودن چیست؟ چرا که در قلمروی هخامنشی، اقوام گوناگونی حضور داشتند. ولی به هر حال تمام این اقوام به عنوان ملت ایران محسوب می شدند.

رجوع کنید به بخش آیا این داستان تاریخی است؟! - کمرنگ بودن یهودیان در آثار به جا مانده از هخامنشیان در همین مقاله
ثانیاً در کتاب استر تأکید می شود که این هفتاد و هفت هزار نفر از مبغضان یهودیان در سراسر کشور بودند.

استر، ۱۶:۹
همچنین بسیاری از یهودیان معتقدند که این هفتاد و هفت هزار نفر از هم دستان هامان بودند که قصد نابودی یهودیان را داشتند و از همین رو یهودیان آنها را قتل عام کردند.

سیزده به در ربطی به این داستان ندارد

هرچند در میان جشن های ایرانی، دو جشن چهارشنبه سوری (http://7country.persianblog.ir/post/153) و سیزده به در (http://7country.persianblog.ir/post/157/) کمی ابهام دارند، اما باید پذیرفت سیزده به در هیچ ارتباطی با پوریم یهودیان ندارد.

در کتاب‌های تاریخی پیش از قاجار اشاره‌ی مستقیم و دقیقی به وجود جشن سیزده به در نشده است و این موضوع، گمانه زنی هایی ایجاد می کند که این جشن، با دوره باستان پیوندی ندارد. اما در منابع کهن اشاره هایی به روز سیزدهم فروردین داریم.

برای دانش بیشتر درباره جشن سیزده به در، بنگرید به: سیزده به در (http://7country.persianblog.ir/post/157/)


در این بخش به بررسی بی ارتباط بودن پوریم به سیزده به در می پردازیم.

در منابع ایرانی اثری از این داستان نیست

وقتی به منابع کهن ایرانی مراجعه می کنیم اثری از این داستان نمی بینیم و همچنین اثری هم از نحس بودن عدد سیزده و روز سیزدهم فروردین وجود ندارد. هیچ کجا نقل نشده است که سیزدهم فروردین ناشی از حادثه روز پوریم بوده است. فقط در دوران معاصر به ویژه در دوره جمهوری اسلامی با این نظریه روبرو می شویم که گویندگان این موضوع اکثر اوقات با تحریف کردن داستان واقعی به نتیجه می رسند.

سیزده به در (http://7country.persianblog.ir/post/157/) به عنوان یک روز فرخنده شناخته می شود و تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار سعد و فرخنده دانسته اند مثلاً در آثار الباقیه، جدولی برای سعد و نحس بودن دارد که در آن جدول، سیزده نوروز که تیر روز نام دارد کلمه ی سعد که به معنی نیک و فرخنده است آمده و به هیچ وجه نحسی و کراهت ندارد.

ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه عن القرون الخالیه، ص ۲۲۶

به نظر می رسد بیشتر از آنکه سیزده به در تحت تأثیر پوریم باشد، عید پوریم نوعی اقتباس از عید نوروز و جشن های مربوط به آن است.

عدم تطابق تاریخ پوریم با سیزده به در

بنا به گفته کتاب استر در عهد عتیق این اتفاقات در سیزدهم و چهاردهم ماه اذار می افتد.

استر، باب نهم

باید توجه داشت که مبنای تقویم یهودی با مبنای گاهشماری خورشیدی کمی متفاوت است و ماه اذار بیشتر نزدیک به اسفند ماه است.
کوروش محسنی در تارنگار تاریخ ایران / آریا پارس (http://ariapars.persianblog.ir/) قیاس خوبی انجام داده است:

ماه آدار = نزدیک اسفند ماه

ماه نیسان = نزدیک فروردین ماه

پس این روز به سیزده بدر(۱۳ فروردین) پیوندی ندارد. همچنین در زمان گذشته، در پایان ماه اسفند ایرانی، پنج روز (پنجه ی گمشده) را می افزودند، چون هر ماه ۳۰ روز داشت... و یهودیان هم جشن پوریم را بیشتر در اسفند برگزار می کنند.

Purim will occur on the following days of the Gregorian calendar

Jewish Year 5766 : sunset March 13, 2006 - nightfall March 14, 2006

Jewish Year 5767 : sunset March 3, 2007 - nightfall March 4, 2007

Jewish Year 5768 : sunset March 20, 2008 - nightfall March 21,

Jewish Year 5769 : sunset March 9, 2009 - nightfall March 10,2009

Jewish Year 5770 : sunset February 27,2010 - nightfall February 28, 2010

بن مایه ها و یاری نامه ها :

کتاب مقدس، ترجمه شده از زبان های اصلی عبرانی و کلدانی و یونانی، به همت انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل، ۱۳۵۹(۱۹۸۱)

علامه علی اکبر دهخدا، لغت نامه

بیرونی. مترجم: اکبر داناسرشت. ترجمه آثارالباقیه عن القرون الخالیه. تهران: کتابخانه خیام به شرکت مترجم. چاپخانه شرکت طبع کتاب، ١٣٢١

هرودوت. مترجم: مرتضی ثاقب فر. تاریخ هرودوت. چاپ نخست. تهران: انتشارات اساطیر، ١٣٨٩

فوتیوس. مترجم: کامیاب خلیلی. خلاصه تاریخ کتزیاس از کوروش تا اردشیر(معروف به خلاصه فوتیوس). چاپ نخست. تهران: انتشارات کارنگ، ١٣٨٠

علی رضا آزاد آور. تخت جمشید شکوهی شگفت. شیراز: موسسه فرهنگی و پژوهشی دانشنامه فارس با همکاری کانون کاج فارس، ١٣٨۵، ص ٧

کوروش محسنی، تاریخ ایران، آریا پارس (http://ariapars.persianblog.ir/)

کتیبه های شاهنشاهان هخامنشی، livius.org (http://www.livius.org/aa-ac/achaemenians/inscriptions.html)

Encyclopædia Britannica Online (http://www.britannica.com/)

The Oxford History of the Biblical World. Oxford University Press (http://www.oup.com/us/catalog/general/subject/ReligionTheology/BiblicalStudies/%7E%7E/dmlldz11c2EmY2k9OTc4MDE5NTEzOTM3Mg==)

Encyclopaedia Iranica Online (http://www.iranicaonline.org/)

The Cambridge history of Judaism. Cambridge University Press (http://www.cambridge.org/)

freydoon
08-17-2012, 01:41 PM
بررسی داستان استر و مردخای و بی ربطی این داستان به سیزده به در


این روز ها مشاهده می شود در داخل ایران برخی با تحریف کردن داستان استر به دنبال رسیدن به اهدافی هستند.

همانطور که می دانید سالانه یهودیان روزی به نام «پوریم» را جشن می گیرند که برخی معتقدند با دوران هخامنشیان و خشایارشا ارتباط پیدا می کند و همین باعث شده است سیزده به در (http://7country.persianblog.ir/post/157/) را ناشی از این روز بدانند.
می گویند ایرانیان در این روز همانطور که نیاکانشان برای محافظت از جانشان از خانه هایشان بیرون آمدند، در خانه ماندن را جایز نمی دانند.
از طرفی پادشاهان هخامنشی را هم در این جنایت دخالت می دهند و سیزده به در (http://7country.persianblog.ir/post/157/) که یکی از جشن های فرهنگی ایرانیان است را زیر سوال می برند.
اما همه این موارد دروغ هایی آشکار است. در ادامه سعی بر آن است تا این موضوع را به صورت جزئی تر، با منابع و مدارک دقیق بررسی کنیم. خواهیم دید که این داستان از نظر تاریخی قابل اثبات نیست و همچنین جشن سیزده به در هیچ ربطی به این داستان و جشن پوریم ندارد و حتی تاریخ برگزاری پوریم با جشن سیزده به در، متفاوت است.

درود. بسیار سپاس گزارم.

کاملا مشخصه که این موضوع بی ارتباط به سیزده به در است. شاید بیش از آنکه سیزده به در تحت تأثیر پوریم باشد، پوریم تحت تأثیر جشن های ایرانی است.

داستان استر و مردخای هم بیشتر شبیه یک افسانه است. متأسفانه در جنگ سیاسی میان اسرائیل و جمهوری اسلامی، ایران و تاریخ ایران دچار تحریف شده است.

Ouroboros
08-17-2012, 03:06 PM
داستان هرچه باشد، نوع رهیافت اسلام‌گرایان به آن گواه دیگریست بر درک تک‌بعدی مذهبیون از تاریخ، سیاست، جامعه و حقیقت: آنچه یهودیان ممکن است دو هزار و پانصد سال قبل کرده یا نکرده باشند کوچکترین ربطی به آنچه این جماعت از بازتعریف یا بازتحریف این ماجرا می‌گیرند ندارد. هرچند به نظر می‌رسد این مهملات بیش از آنکه طرحی جهت‌مند برای تحریف تاریخ با هدف تخریب چهره‌ی مثبت یا دستکم خنثای یهودیان در تاریخ این کشور باشد، تلاشی مذبوحانه است برای تعمیم دادن مشکلات و دشواری‌های میان اعراب و یهودیان به ایرانی که نه سر پیاز است و نه ته پیاز و توجیه لاش‌خوری‌ها، دخالت‌ها و جنایات جمهوری اسلامی برعلیه مردم اسرائیل و اقلیت یهودی ایران.

فاشیسم برای وجود داشتن نیاز به فاصله گرفتن از یک عنصر خارجی و دشمنی کاذب دارد، تا از طریق آن توده‌ها را برعلیه خودشان متحد بکند.

Agnostic
08-18-2012, 03:11 PM
در کتاب تاریخ ایران امیر حسین خنجی گفته است که در نوشتن تورات تخیل یهودیان نیز دخیل بوده و هامان یک صاحب منصب فلسطینی بوده که در خدمت فرمانروای مصر بوده ( اشاره ای به قرآن دارد ) قرآن از روی داستانهای یهودیان مقیم عربستان وام گرفته احتمالا آنان گفته اند هامان وزیر فرعون مصر بوده.
یهودیان بعدا در نوشتن تورات برای شاخ و برگ دادن و جذاب کردن ماجرا آن را به خشایار شاه نسبت داده اند.

parnianhamed
10-07-2012, 06:28 PM
درود بر خوانندگان گرامی این جستار در باب پوریم و اسناد اقای پورپیرار اجازه می خواهم اسنادی که به صورت پرسش و پاسخ بر وبلاگ گفتمان ارائه شد را عینا اینجا کپی کنم




تناقض ها در باب پوریم :




گفتمان دروغهای تاریخ (http://cae.blogfa.com/post/3)


پرسش ها با پاسخ های پژوهشگر پرنیان حامد
پرسش: در کتاب استر آمده خشایارشا چند هزار ایرانی را کشت، و در ادامه تاریخ آمده که اسکندر برای انتقام به پارس حمله کرد. در جمع بندی کتاب اسکندر ایرانی، الکساندر مقدونی نیست، اسکندر از رومیه در ایر ان دو سوی ارس بوده، و به شوش و تخت جمشید حمله می کند. پس آیا می تواند داستان استر درست باشد؟
پاسخ پرنیان حامد: در داستان استر آمده است، که اخشویرش ......
اخشویرش یا اخشروش به چه سندی می تواند خشایارشای هخامنشی باشد؟ شما حداقل یک سند در یکی بودن این دو شخصیت تاریخی به من ارائه بدهید!
1 . نه نام این دو شباهتی به هم دارد.
2 . نه شخصیت و اعمال اخشویرش در استر شباهتی به شخصیت و اعمال خشایارشا در کتیبه های هخامنشی دارد
3 . به روایات باقی مانده خشایارشا تنها یک ملکه به نام آمستریس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%B3) داشته است که به سن پیری رسیده است و بر اساس این روایات تغییر ملکه در زمان خشایارشا رخ نداده است.
4 . تأکید نویسنده کتاب استر بر صد و بیست و هفت ایالت شاهنشاهی ایران با واقعیت تاریخی بیست ایالت در زمان خشایارشا در تضاد است.
5 . شجره نامه احشویرش در تاریخ ایران: احشویرش پسر کیرش پسر جاماسپ (ملقب به عالم)، با شجره نامه خشایارشا در تاریخ ایران: خشایارشا پسر داریوش نوه کورش پسر کمبوجیه .... تفاوت فاحش دارد!
6 . در تاریخ ایران احشویرش یکی از چهار سرداری است، که با بخت النصر (از نوادگان گودرز) به فرمان بهمن بیت المقدس را با خاک یکسان می کنند. او سپس با پادشاه هند کارزار کرد و منشور حکومت هند را از بهمن دریافت کرد. احشویرش را زنی بود بزرگوار به نام وشنا, که چون او را خطایی رفت, او را کشت و زن دیگری از بنی اسرائیل با نام استیر (استیژ-اشتر-استر- استاره) اختیار کرد که نام فرزند او کیورش بود.
کدام قسمت این روایت با خشایارشا هخامنشی هم خوانی دارد؟ خشایارشا تا آنجا که می دانیم نه بیت المقدس را با خاک یکسان کرده! نه به هند لشکر کشیده! نه زن خود را کشته! نه زن یهودی داشته! نه نام فرزند او کورش بوده! و نه خودش و پسرش به مذهب یهودی بوده اند! در تمامی کتیبه های هخامنشی قسم به اهورا مزدا و اهورا میترا و آناهیتا است!
پس باید بدانیم که به درستی مشخص نیست، که اخشوروش دقیقا کدام یک از پادشاهان ایران است.
بگفته شائول شاکد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D8%A6%D9%88%D9%84_%D8%B4%D8%A7%DA%A9% D8%AF)، استاد ارشد دانشگاه عبری اورشلیم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9% D8%A8%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%B4%D9%84%D B%8C%D9%85) و پژوهش‌گر نامدار تاریخ یهودیت، در نوشتار مربوط به پوریم در دانشنامه ایرانیکا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_% D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9%D8%A7)، گواهی بر صحت این داستان از دیدگاه تاریخی وجود ندارد، و معمولاً در مورد واقعیت تاریخی داستان با شک و تردید نگریسته می‌شود. نظریه‌ هایی وجود دارد که داستان بر مبنای اساطیر ایلامی و یا بابلی است.
برخی محققین کتاب مقدس تاریخ نگارش کتاب استر را به دوران سلوکی‌ها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%84%D9%88%DA%A9%DB%8C) مربوط می‌سازند، ولی عدم وجود کلمات یونانی و شیوه زبان محلی عبری نویسنده بیانگر این است، که کتاب قبل از شکست ایران از سپاه الکساندر نوشته شده‌است.
حال اخشویرش که بوده؟ و چه کسی به انتقام چه چیزی به روایت چه کسی (لابد یونانیان؟) به ایران حمله کرده؟ خودتان قضاوت کنید ببینید فرض و حکم این مسئله شما چقدر دچار تناقض است.

parnianhamed
10-07-2012, 06:45 PM
2.ناصر پورپیرار و اسناد جعلی او و پاسخ های شخص ایشان با نام طرفدار به اینجانب :


(http://cae.blogfa.com/post/4)
گفتمان دروغهای تاریخ (http://cae.blogfa.com/post/4)


عزیزان هم میهن، لطف نموده در این بحث شرکت کنید.
این گفتمان با ایمیل و یا در نظر های وبلاگ بوده است، که در این صفحه جمع کردم. عزیزانی که این گفتگوها را مطالعه و پیگیری می کنند، بدانند اینها فقط برای روشن شدن تاریخ و موضوع ها و مسائل تاریخ و تاریخ اجتماعی است. خواهشاً وبلاگ را با دید آزادی اندیشه و قلم، و در محیط دمکرات بررسی کنید. در این وبلاگ ساده که نسبت آن به انبوه وسایل ارتباطی و اطلاعاتی خیلی کم است، به هیچ وجه اتهامی و اهانتی به کسی نمی باشد و روا نمی دارد، هر شخص می تواند با حفظ اصول دمکراسی نظر خودش را بنویسد.

چند پرسش تاریخی از آقای ناصر پورپیرار

پرسش پژوهشگر پرنیان حامد: با سلام با خواندن مقاله شما " برآمدن مردم، مقدمه 6" سوالاتی در ذهن این حقیر شکل گرفته، و از آنجا که خود شخصا پژوهشگر دروغ های تاریخ ایران می باشم، و به طور مثال اسکندر تاریخ ایران , الکساندر یونانی نیست را با 280 صفحه سند، به صورت کتاب چاپ کرده و در اختیار ملت ایران قرار دادم، تا بخوانند و بدانند که با تاریخمان چه کرده اند! از شما تقاضا دارم بزرگواری بفرمایید و سوالات این حقیر را پاسخ گو باشید:

* 1 ــ "اعتراض آقای رهبر هنوز با اعتقاد به حضور و قبول سلسله های سنگین اسلحه هخامنشی و اشکانی و ساسانی است، که گویا چند قرن با رومیان و یونانیان جنگیده اند". اسناد شما در رد سلسله های هخامنشی, اشکانیان و ساسانیان کدامند؟

* 2 ــ “کورش دروغین " ؟؟ آثار شخصی با نام کی اورش در تاریخ ایران, در تاریخ یونانی با نام هرودت (2300 سال پیش), در کتیبه های ایران, و منشوری در بابل یافت شده است، که قبر او نیز می گویند در محلی در شیراز که امروزه به آن تخت جمشید می گویند میباشد. منظور شما از دروغین چیست و به چه سندی؟

* 3 ــ " فارسیان را سرپرست بلامعارض مردم اقالیمی معرفی کنند، که از هند تا مصر و..."، اگر پارس ها حاکم اقلیم های یاد شده نبودند, کتیبه داریوش هخامنشی در کانال سوئز چه می کند، و این پادشاه به چه مناسبت فضولی به ساختن کانالی کرده که در منطقه حکومتی اش نبوده؟

متاسفانه از مقاله شما نتوانستم دقیقا موضع شما را در موارد زیر درک کنم:

1. شما شاهنامه فردوسی را اشعار پارسی نوشته ابوالقاسم فردوسی میدانید، یا این اثر نوشته یهودیان و کنیسه هاست؟ یا شاید منظورتان این است که فردوسی از یهودیان پول گرفته، و این اثر را برای آنان تهیه کرده است، تا آنها بتوانند "با تزریق داستان های شاه نامه ای، به ذهن عامی ترین مردم، در قهوه خانه ها و امروز در کانال های مختلف تلویزیون و نمایش بی توقف چند سنگ نیمه تراش در بنایی نیمه تمام، با نام گذاری تخت جمشید، فارسیان را سرپرست بلامعارض مردم اقالیمی معرفی کنند، که از هند تا مصر و یونان امتداد دارد، تا ضمن صورت سازی خصمانه میان اقوام ساکن این حوزه، رد پای قوم یهود در کشتار پوریم را، با اختراع ده ها و صدها نمایه جاعلانه تاریخی، محو کرده باشند."؟

2. این سنگهای نیمه تراش در این بنای نیمه تمام، که شما می فرمایید نام آن هم تخت جمشید نیست (محبت بفرمایید نام باستانی و اصیل آن را ذکر کنید)، مربوط به چه کسانی و جه زمانی است؟

3. شما افسانه پوریم را با عنوان تاریخ و حقیقت و کشته شدن ایرانیان را قبول دارید، یا آن را رد می کنید؟ اگر قبول دارید پس مجبوریم به استناد خود این روایت پادشاهان شوش در این داستان را نیز با عنوان قدرتمندترین پادشاهان آن زمانه بپذیریم. ! اگر هم قبول ندارید که دیگر دلیلی بر تغییر لباس خاخام ها به صورت باستان شناس نیست!

4. در مورد نادر شاه هم متاسفانه موضع شما به درستی مشخص نیست. آیا منظورتان این است که اصلا نادر شاهی نبوده؟ یا منظور این است که چند مورخ طبق معمول برای چاپلوسی اغراق نوشته اند؟ در مورد این مورخین چاپلوس, زیاد خودتان را ناراحت نکنید, فراوانند در تاریخ ایران که زیاده روی کرده اند. اگر واقعا دوست دارید متاثر و متاسف شوید بروید ببینید شاه یک کشور ( ناصرالدین شاه) پس از هدر کردن سرمایه های ملی حداقل چه سفرنامه کامل و منظومی برایمان باقی گذاشته است! صد رحمت به حکایت های ملانصر الدین! اما متاسفانه به علت مزخرفات ناصرالدین شاه در سفرنامه اش، نمی توانیم موجودیت این پادشاه را رد کنیم. با سپاس از شما پرنیان حامد

پاسخ آقای پور پیرار (اصل کپی): آقای حامد. شما اگر لااقل ۳۰۰ یادداشت ایران شناسی بدون دروغ و یا کتاب اشکانیان مرا بخوانید سئوال بی جواب مانده ای نخواهید داشت. در بادی امر با رجوع به یادداشت فوق، معلوم است که به کلی با مطالب این ویلاگ بیگانه اید.

متقابلاً جواب خانم پرنیان حامد، (اصل کپی): با سپاس از شما همان طور که شما هم فرمودید من با وبلاگ شما هیچ اشنایی ندارم و همانطور که در بالای سوالات بیان شده تنها با خواندن یک مقاله شما "بر امدن مردم مقدمه 6" سوالات فوق پیش آمده است. امید است با خواندن کتاب اشکانیان شما سوالات بی جواب مانده ای نماند. باز هم با سپاس از راهنمایی های شما. خانم پرنیان حامد.

نظر انوش راوید: همانگونه که بارها نوشته ام بسیاری از ایرانیها برابر با اصول انبوه سازی قرن 20 (http://ravid2.blogfa.com/page/1.aspx) عادت کرده اند، فوری و بدون تحقیق و تحلیل بپرسند و پاسخ دهند، آقای پور پیرار یا هوا دار ایشان، گویا خیلی عجله داشتند که پاسخ گویند، و حتی نتوانستند و وقت نکردند نگاهی به جلد کتاب: اسکندر تاریخ ایران، الکساندر یونانی نیست (http://ravid1.blogsky.com/1390/08/06/post-76/)، بیاندازند، که در چند جای وبلاگ است، و ببینند پرنیان حامد، خانم هستند نه آقا، و ممکن است حرف های جدیدی داشته باشند. ایشان و بسیاری از ایرانیان مطابق معمول همان اندیشه قرن 20 فکر می کنند، علم همان است که گفته اند، و آنرا منجمد کرده و در چند نوشته بسته و تمام کرده اند. در واقع برای علم پایانی نیست، و آنچه که ما می دانیم اول آن است، بویژه در علم تاریخ و تاریخ و اجتماعی، هر آن ممکن است با کشف جدیدی، تحولی و دگرگونی پیش آید.

توجه ــ جای نظر شما عزیز: . . . . .

بخش دیگری از پرسش های بانو پرنیان حامد از آقای ناصر پور پیرار و پاسخ ایشان:

پاسخ آقای ناصر پور پیرار: آقای حامد. به ادرس زیر بروید. wwww.naria.ir
و 300 یادداشت ایران شناسی بدون دروغ را از شماره 1 به بعد بخوانید. دقت کنید که این سایت با 4 عدد دبلیو باز می شود. در پایان سئوال بی جوابی نخواهید داشت.


پرسش خانم پرنیان حامد: با سلام حضور محترم آقای ناصر پورپیرار

غرض از این مزاحمت تنها تبادل نظر و تحصیل علم برای پیشرفت و بیان و اشاعه ی واقعیات تاریخ و فرهنگ کشورمان می باشد و اینجانب هیچ عمدی در ایرادگیری یا توهین به شما ندارم اما با کمال تاسف پس از مطالعه وب لاگ شما, نه تنها به سوالات این حقیر پاسخی داده نشد که سوالات بیشمار دیگری نیز پدیدار شد از شما تقاضا دارم علاوه بر سوالات مطرح شده بالا حداقل به دو سوال زیر نیز پاسخ گویید.

1 ــ شما با کوشش فراوان سعی در رد خاندان هخامنشی در ایران کردید , لاجرم افرادی چون کوروش, داریوش و خشایارشا در نظریه شما وجود خارجی ندارند, سپس خود می فرمایید به زمان خشایارشا هخامنشی (از کجا آمد؟) که زن یهودی داشته است یهودیان به ایران حمله کرده و اثری از ایرانیان باقی نگذاشتند. نظر شخص شما در مورد این ضد و نقیض چیست؟

(اسناد شما برای رد کتیبه های هخامنشی در تخت جمشید متاسفانه قابل قبول نیست شما به طور مثال با بزرگ کردن عکسی که آقای پور ترک در اختیارتان گذاشته اند سایه های اصلی عکس که بیانگر کتبیه آن است, بدون توجه به سایه ای که از ستون مقابل روی این کتیبه است, و بدون توجه به دوربین و لنزی که قبل از سال 1300 این عکس با آن گرفته شده است, و بدون توجه به مقدار گلی که قبل از حفاری و تمیز کاری بر روی این کتیبه بوده است آن را با عکس امروزی که در آفتاب کامل و لنز عالی و ... گرفته شده است مقایسه می کنید! یا بفرمایید برای مرمت سرستونی که کنده شده و متاسفانه یکی از کتیبه ها هم روی آن است, سنگ و سیمان 2500 سال پیش را از کجا بیاورند که خط نیفتد! و .....)

2 ــ شما در مقاله های: مدخلی بر ایران شناسی بی دروغ و بینقاب، ۱۹ ,20 , 21 , 22 ,23 ,24 در نهایت تاسف با توهین بی مورد به اساتید ایران! از جمله مرحوم ایرج افشار, مرحوم مجتبی مینوی و .... با به در و تخته زدن ثابت فرمودید که شاهنامه به دستنویس فردوسی در جهان موجود نمی باشد. بفرمایید: دستنویس اصلی رخداد پوریم, در کدام موزه جهان است؟

دستنویس تورات توسط حضرت موسی, دستنویس انجیل توسط حضرت عیسی, دستنویس قران توسط حضرت محمد (ص) در کدام موزه می باشد؟ آیا می خواهید وجود این پیامبران را به علت نبودن اصل نوشته آنان رد کنید ؟ در کتاب قران از وجود افرادی چون ذولقرنین , اصحاب کهف .... در منطقه ای که شما خالی از سکنه نام بردید سخن به میان است ! در این جا توجه به قران ندارید, چند سطر بعد قران را به سندیت می آورید! نظر شخصی خود را در مورد اینهمه ضد و نقیضی که خواننده در مقالاتتان دچار آن می شود بفرمایید؟ فردوسی و شاهنامه اش مزخرف و دروغ و ساخته یهودیان! تاریخ بلعمی, تاریخ طبری, آثارالباقیه ابوریحان بیرونی, تاریخ مسعودی, بندهش, نوشته های راویان عرب و .......... ببخشید اینها همه دیوانه بودند که همان تاریخ را هی تکرار کرده اند؟ آقای پورپیرار آیا واقعا در مرام یک پژوهش گر است که فرضیه خود را با توهین به دیگران ابراز کند؟ خانم پرنیان حامد

نظر انوش راوید: در گفتمان های تاریخی برای تنویر افکار عمومی هیچ مطلبی نباید پنهانی باشد، بلکه باید همه در اینترنت منتشر شود، تا جوانان با هوش متخصص ایرانی بتوانند سبک کارها و روش های تاریخ نویسی (http://ravid0.blogfa.com/page/4.aspx) را بسنجند و مدل های انبوه سازی قرن 20 را کنار بگذارند، و دید جدید بیابند.
پاسخ هوادار آقای پور پیرار: با سلام خدمت آقای حامد! (می بینید من چه قدر بی سوادم خانم پرنیان؟!)
به حضور شما عارضم که از دیدار نوشته شما خیلی خوشحال شدم. همان طور که گوشه وبلاگ باید موجود باشد، نوشته ام که من آقای پورپیرار نیستم ، این وبلاگ نه متعلق به ایشان ولی در خدمت ایشان است و به همین دلیل، نوشته شما برای ایشان ارسال گردیده است که احتمالا چنین پاسخی خواهید شنید که:
«پاسخ:
آقای حامد. به ادرس زیر بروید.
wwww.naria.ir.
و 300 یادداشت ایران شناسی بدون دروغ را از شماره 1 به بعد بخوانید. دقت کنید که این سایت با 4 عدد دبلیو باز می شود. در پایان سئوال بی جوابی نخواهید داشت.»
و برای اینکه خیال همه راحت شود، اضافه می کنم که از عناصر مطرود و ملعون و منفوری هستم که مهر آنوسی را بر پیشانی من با تمام قدرت کوبیده اند!
اما با این همه، حقیقت را با هیچ چیز معاوضه نمی کنم و انصافا و عقلا باید به شما همان جوابی را بدهم که خود آقای پورپیرار در همین پستی که برای آن نظر نوشته اید، داده اند و بار دیگر من باب تاکید، فاقا قرار داده ام. از آنجا که خیلی به یهودای اسخریوطی علاقه دارم، دوست دارم همچنان خائن به آرمان ها شمرده شوم، بنابراین با سوابق جسته و گریخته ای که از شما در ذهن دارم، دوستانه به شما پیشنهاد می کنم به طور کلی درگیر این مباحث نشوید، به زندگی و کسب و کار خود بپردازید و قید آقای پورپیرار و نظریاتش را بزنید که هیچ امیدی به ارشاد ایشان توسط کسی نیست و ما چند نفری که بیکار هستیم، از زور بیکاری، کار برای خودمان درست کرده ایم! یکبار گفتم کورش ... ، بلافاصله آقای پورپیرار فرمودند کدام کورش؟! کورش کیه اصلا؟! (جرات ندارم بقیه را بنویسم!)
حال شما در مقدمه کتابتان که در وبلاگ هایتان موجود است، نوشته اید:
شخصی که در تاریخ ایران با نام اسکندر از او یاد شده است, نه تنها یونانی نیست, بلکه یک ابر مرد تاریخ ایران , از نژاد مادها و مذهب میترائی بوده است, که همچون دیگر دلاوران ایرانی, رستم, اسفندیار, گیو, کی خسرو (هوخشتره), کورش کبیر ... از افتخارات این مرز و بوم می باشد.
واویلا! در همین وبلاگ حقیر، ببینید که چه یادداشت هایی در مورد شاهنامه نوشته شده؟!! اصلا فاجعه است! ردیه پشت ردیه، گاف گیری پشت گاف گیری، ...! اصلا فردوسی از سر تا پا، گلاب گیری و آفتابه گیری شده و هنوز هم آب آن خشک نشده! در مورد حافظ هم همین طور است! سعدی که نگو! اصلا برایش کتاب نوشته به اسم مگر این پنج روزه! می بینید؟ بدتر از همه، رنگ جلد آن کتاب است! سیاه!
من موکدا به شما و دیگر دوستانی که چنین سوالات پایه ای و بنیانی دارند و معلوم است که یا کتابهای ایشان را اصلا نخوانده اند و یا بعد از نیمه شب تا طلوع آفتاب خوانده اند، پیشنهاد می کنم بیخیال آقای پورپیرار شوید، به جواب درستی برای این بهانه ها نخواهید رسید و فاصله های فیمابین، عمیق تر و وسیع تر از آن چیزی است که حتی تصور شود! همین پاسخ من به شما، گویای همه چیز هست وبلکه بیشتر! مثلا همین یک یادداشت را هم از آقای پورپیرار بخوانید تا بدانید که او، چگونه فردی است! (خداوند به او خیر کثیر عنایت کند و ما را در صراط مستقیم قرار دهد) :

http://purpirar.blogsky.com/pages/jezyeh/

مخصوصا چند پاراگراف آخر! و بعد با پاراگرافی که از شما نقل کرده ام، مقایسه کنید! تهوع آور نیست؟!



. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .


پاسخ متقابل خانم پرنیان حامد: باسلام

چنانچه پاسخ آقای پورپیرار به حدس شما اینگونه خواهد بود به ایشان بفرمایید :

1.صحت گفته شما در از میان رفتن ایلام به هم کاری کوروش اول هخامنشی به سندیت دو کتاب شاهنامه فردوسی و ایلیاد هومر آشوری ( و نه یونانی) تایید می شود که متاسفانه شما هر دو کتاب را رد کرده اید .

2. آنکه شما دائما از او سخن می گویید نه داریوش هخامنشی است و نه پسرش . این شخص فردی با نام یا لقب گشتاسپ است که به سندیت نوشته های یاد شده حامی یهودیان بوده است . کاش یک بار هم که شده به تاریخ مکتوب ایران (شاهنامه فردوسی , تاریخ بلعمی , تاریخ طبری , ابوریحان بیرونی .....) رجوع می کردید و برای مردم از هم آنچه که می پذیرند در تایید سخنانتان سند می آوردید ! یا کاش با یک مطالعه کوچک نژاد مو بور و چشم آبی کاسهای ایرانی را که حداقل 4000 سال است در شمال ایرانند را به بی ناموسی پیوند با رومی که اصلا ایتالیا نبوده و همان مدائن خودمان است نمی کشاندید .

3. اگر از مقدمه کتاب خودم برایم سندیت می اورید کاش آن را تا خط آخر مطالعه می فرمودید :

کورش کبیر هخامنشی , البته از بزرگترین افتخارات این مرز و بوم است , اما او نیز همچون فردوسی , ابوریحان بیرونی , بلعمی, طبری ... , شما و من , وارث و حافظ فرهنگ و تمدن بزرگی بود که از گذشتگانی همچون جمشید , رستم, گیو , کی خسرو (پدر بزرگ او) و هزاران دلاور و شخصیت تاریخ ایران ,که متاسفانه ما آنان را افسانه انگاشتیم , به او رسیده بوده است . اگر هرودوت یونانی را پدر تاریخ جهان گفته اند ! خود هرودوت میگوید : " به گفته ایرانیان که در تاریخ تبحر دارند" ماخذ تاریخ هرودوت تاریخ ایران است . ودریغا که ما ایرانیان تاریخ واقعی جهان را که به همت بزرگانی چون فردوسی , ابوریحان بیرونی , بلعمی, طبری..... در دسترس ماست افسانه پنداشتیم , و از یاوه های مفسرین تاریخ یونان و اروپا برای خود تاریخی جدید خلق کرده , به هیچ افتخار می کنیم !

کاش به یکی دو سوال در این وبلاگ نگاهی می کردید:

پرسش: آیا نوشتن عیلام درست است؟ پرسش: در کتاب استر آمده خشایارشا چند هزار ایرانی را کشت، و در ادامه تاریخ آمده که اسکندر برای انتقام به پارس حمله کرد. ...

4. کاش به جای تصور جواب سربالا دادن به دختر بچه ی تازه از فرنگ آمده ‍! به مریدانتان می آموختید که یکی از راه های کسب علم و پیشرفت سوال و جواب مودبانه می باشد و نیازی نیست که با فحش بر روی وبلاگ دیگری از شما دفاع کنند اینجا میدان جنگ نیست !

به نصیحت شما من می روم پی کار و زندگی خودمما را به خیر شما را به سلامت. پرنیان حامد

پاسخ هوادارآقای ناصر پور پیرار:
با سلام، دوست عزیز، بارها و بارها مکررا به شما گفته شده است که مجموعه 8 جلدی تاملی در بنیان تاریخ ایران نوشته آقای ناصر پورپیرار را بخوانید و سپس یادداشت های ایشان تحت عنوان ایران شناسی را بخوانید و آنگاه ما جهت پاسخ در خدمتیم. ولی شما یا نخوانده اید و یا خوانده اید و عمدا مزاحم می شوید. اصلا شما چرا از خود ایشان مستقیما نمی پرسید؟! ضمن اینکه ایشان نیازی به دفاع ما هم ندارند!
کامنت شما را تایید کردم تا آیندگان ببینند که چه کسانی خاک در چشم حقیقت می پاشند و می کوشند با یاوه بافی، توهمات اذهان مشوش ملهم از تریاک و بنگ را در قالب جملات زیبای بی بها، وقت دیگران را تلف کنند. با گفتن شما را به خیر و ما را به سلامت که البته از نظر ادبی هم غلط است، خود را طلبکار جلوه ندهید و از تکنیک فرار رو به جلو استفاده نکنید.




چند سوال بسیار کلی - ستارگان دروغ از فرشتگان خیانت؛آزادی بیان حق و صبر(ناصر پورپیرار) (http://purpirar.blogsky.com/1390/09/12/post-1255/)


.................................................. ...........................


نظر خانم پرنیان حامد: آقای راوید همانگونه که مشاهده می فرمایید امکان هیچگونه تبادل علمی با آقای ناصرپورپیرار میسر نمی باشد. با توجه به تناقض های موجود در فرضیه ارائه شده ایشان بدون جواب صریح و رسمی ایشان به سوالات مطرح شده گفتار ایشان هیچگونه ارزش و سندیت علمی و تاریخی ندارد و قابل قبول نمی باشد . با توجه به پاسخ های غیر علمی و به دور از نزاکت اجتماعی از سوی این فرقه از شما تقاضا دارم مرا از این مهم معاف بفرمایید و این فرقه را در خیال واهی کشف حقیقت با جعل اسناد و عوام فریبی با سیاست ضد و نقیض و توهین به اساتید و بزرگان ایران به حال خود بگذارید.


نظر انوش راوید: با سپاس از این تبادل نظرات، امیدوارم ادامه و گسترش پیدا کند، و همه عزیزان در این بحث شرکت کنند.

Persepolis
02-07-2014, 01:23 PM
شگفتا !!
این کتاب استر یهودیان که هیچ بزرگترش که تلمود هست اگه نوشته های تلمود رو بخوانید بعضی جاهاش میمیرید از خنده بعضی جاهاش خونتون به جوش میاد و بعضی جاهاش خیلی خیلی ببخشید از ترس خودتان را خیس می کنید!
یه نفر الان داره یه گوشه ای با خوندن خبر های اینچنینی غیرت دینیش به جوش میاد، قرینه توی ذهنش به دست میاد و از به لیست دشمنی ها از خیبر تا فلسطین، این ماجرا رو هم اضافه می کنه، از اون بدتر توی دور تسلسل تئوری توطئه فراماسون و یهودیت و … میوفته !

viviyan
02-07-2014, 02:06 PM
به تازگی به خاطر این داستان مورد حملات ددمنشانه ای قرار گرفته ام. الان میرم جواب دندان شکن میدهم بهشان.

Theodor Herzl
02-07-2014, 06:38 PM
این کتاب استر یهودیان که هیچ بزرگترش که تلمود هست اگه نوشته های تلمود رو بخوانید بعضی جاهاش میمیرید از خنده بعضی جاهاش خونتون به جوش میاد و بعضی جاهاش خیلی خیلی ببخشید از ترس خودتان را خیس می کنید!هیچ کدام از دیگری بزرگتر یا کوچکتر نیست. کتاب استر بخشی از کتاب‌های مقدس یهودی است که مجموعاً تناخ نامیده میشود ، تلمود هم oral Torah است.

Tanakh - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Tanakh)

Oral Torah - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Oral_Torah)

Persepolis
02-07-2014, 06:54 PM
هیچ کدام از دیگری بزرگتر یا کوچکتر نیست. کتاب استر بخشی از کتاب‌های مقدس یهودی است که مجموعاً تناخ نامیده میشود ، تلمود هم oral Torah است.

Tanakh - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Tanakh)

Oral Torah - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Oral_Torah)

بزرگ یا کوچک بودنش فرقی نمی کند اصل سخن چیز دیگریست که گفته شد! البته شما اگر در ایران درس خوانده باشید یهودیان را با کتاب تلمود معرفی می کنند مثل زرتشتیان که با کتاب اوستا و مسلمانان با قرآن و مسیحیان با انجیل.

مزدك بامداد
02-08-2014, 12:52 AM
pars (http://www.freewebs.com/mazdak_bamdad/purimx.html)
ادعای های برخی در باره ی كشتار ایرانیان بدست یهود
یا تیتر" پوریم جشن ایرانی كـُشی" درست مانند گزاره ی
پرآوازه ی: " خسن و خسین هر سه دختران مغاویه بودند"
آتشفشانی از ناراستی و دروغ است كه اكنون به گستردگی
بدان میپردازیم.

نخست میبینم كه آیا این داستان درستی تاریخ دارد یا خیر؟
و سپس با فرض درستی این داستان، بررسی خواهیم كرد
كه آیا این رویداد میتواند كشتار ایرانیان بدست یهود شمرده
شود یاخیر!



داستان استر و یا كتاب استر كه از كتاب های گردآوری شده
در تورات است، نمیتواند سند تاریخی بشمار برود، چون
تورات امیزه ای از افسانه ها و الگوری ها وتاریخ است
و پیشفرض ان است كه هر داستانی را نباید تاریخی و
درست دانست، مگر اینكه تواتر و گواهان تاریخی دیگر
باشند و اینكه كل داستان خردپذیر ( منطقی) باشد.

امّا ما می بینیم كه از رویداد های این داستان، كه گویا در
زمان شاهنشاه خشایارشای هخامنش بوده در هیچ جای
دیگر یاد نشده است. هرودوت كه از سیر تا پیاز در باره ی
خشایارشا نوشته، از لشگر كشی های او گواهی داده و
دوست خشایارشا هم نمیتواند شمرده شود، در باره این
رویداد بزرگ كشتار همگانی 70000 تنی در ایران یادی
نكرده و سخنی نگفته!
هیچ كتیبه و یا برگه ای هم از ان زمان بدست نیامده
است كه حتی گوشه ای از این داستان در آن باشد.
برای نمونه، از كوروش و آزاد سازی شهر بابل
هم در توارت سخن در میان است ولی انرا كسان
دیگر هم تایید كرده و حتی منشور كوروش هم پیدا
شده است كه درستی داستان تورات را در باره ی
او میرساند ( كه البته انجا هم او را مسیح خدا و ..
شمرده اند كه باز این ها هم تاریخی نیست و باور
دینی است)
از سوی دیگر،كشوری كه گویا در ان كشتار همگانی
شده و حتی برخی ادعا كرده اند كه ایران تهی از
ایرانیان شده، چگونه تواند بود كه مرزهای ایران
در آنزمان به بیشترین بزرگی خود رسیده و چگونه
خشایارشا از این كشور تهی از مردم، لشگر یك
میلیونی درست كرده است؟
آیا در كشوری كه یكروزه 70000 تن را میكشند،
نا امنی و شورش و ناخرسندی مردم پدید نمیاید؟
آیا گریز ها و كوچ ها و .. پدید نمیاید؟
در روند همین " انقلاب اسلامی " چندین هزار تن
كه كشته و اعدام شدند، نزدیك 4 میلیون ایرانی
از ایران گریخته و شورش های خیابانی و مقاومت
مسلحانه پید امد!
ازسوی دیگر، در تاریخ هخامنشیان دیده نشده است
كه انها فرمان كشتار شهروندان ( سیویل یست) ها
را بدهند. اصولاً كسانی كه مالیات میدادند و فرمانبردار
بوده اند، در ایین هخامنشی از كشتار بری بودند و
آنها تنها شورشیانی را كه پادشاهی انها را نمی پذیرفته اند
میكشته اند. این كار با آیین و دین هخامنشیان كه
نمونه ی آن در منشور حقوق بشر كوروش هست،
نمیخواند. بویژه اینكه روزی بدرخواست یك وزیر
و گرفتن پول، فرمان كشتار كمابیش 40000
یهودی را بدهند و وز دیگر به درخواست ملكه !
فرمان كشتار 70000 تن را بدهد!
نكته ی دیگر اینكه ، داستان استر از دید تورات
شناسی هم یك استثناست، چون تنها كتابی است كه
در ان نام " یهوه" یعنی خدای یهودیان برده نشده است.
نكته جالب دیگر اینكه نام های كاراكتر های این داستان،
با نام های خدایان بابلی و ایلامی( عیلامی) مانستگی
دارد. مثلاً " مردخای " با " مردوخ"، یا " استر" با
" ایشتار" و " هامان " با " آمّان /آمون" و " وشتی"
با " مشتی" كه دوتای نخست خدایان بابلی و دوتای
پسین، خدایان ایلامی بوده اند. فزون بر این، همانگونه
كه خدای مردوخ، عموی خدایبانو ایشتار بوده، مردخای
داستان ما هم عموی ملكه استر بوده است!
پس این داستان بیشتر یك الگوری ( allegory )
و یا داستان جانشین( استعاری) است كه جایگزین شدن
خدایان بابلی رابجای خدایان ایلامی را بصورت افسانه
تاریخی نما( history fiction ) است.
فردی ادعا كرده بود كه این مردخای همان است كه در
جای دیگر در تورات، آزاد شدن او از بند بابلی ها
بدست كوروش آمده است. باید گفت كه مردخای یك
نام یهودی است و دو مردخای نباید یكی باشند و
اثبات انهم این بود كه میان این دو رویداد، از زمان
كوروش تا خشایارشا، كمابیش 70 سال جدایی است
و این مردخای اگر همو باشد، باید در زمان خشایارشا،
با یك حساب كوچك سر انگشتی، نزدیك 120 سال داشته
باشد بویژه اینكه نام مردخای در رویداد نخست، بهمراه
نام های دیگر خدایان نیامده و از كاراكتر های مهادین آن
داستان نیز نبوده و تنها نامی از میان نامهای فهرست وار
آزادشدگان بوده است.
در سایت معتبر تاریخ پژوهی لیویوس هم این داستان
بعنوان داستانی كه پایه تاریخی آن گمان الود است یاد
شده و انرا داشتان بامزه خوانده اند.
برخی وجود گور و یا ارامگاه استر و مردخای را در
همدان گواه اورده اند كه باید گفت كه كهنگی این ساختمان
به دوهزار واندی سال پیش بر نمی گردد و روش مهرازی
( معماری) آنهم پسا اسلامی است. از این گذشته، استر
درآن داستان شهربانوی ایران بوده و گور او میبایست
باشكوه و در شوش میبود و نه فرومایه و در همدان.
همچنین مردخای كه گویا در این داستان وزیر هم بوده.
پس این گور ها( مانند بسیاری دیگر از امامازاده ها
و گنبد و بارگاه ها) جعلی و ی در بهترین گمان،نمادین
هستند.

برخی میگویند هرودوت خبر از كشتار نداشته و ننوشته!
بیا گفت كه انگاه هزاران افسانه ی دیگر را هم میتوان
به تاریخ بست و گفت كه هرودوت و یا گزنفون و پلوتارخ
و غیره هم خبر نداشته و ننوشته! مهم اینست كه او ننوشته،
هیچكس دیگر هم ننوشته، پس به فرمان خرد و شیوه ی
پژوهش دانشیك تاریخی، نمیتوان این فرنود " وجود در نفی"
را پذیرفت. بویژه اینكه این یك رویداد كوچك و كشته شدن
یك گربه در زیر گاری نبوده است كه بی ارزش یادآوری
باشد. مبینیم كه خود شاهان هخامنشی هم اگر شورشی را
سركوب و یا كشتار كرده اند، آنرا با دقت در كتیبه ها
داده اند بكنند و نبشته كنند! .

پس از همه اینها میتوان دریافت كه احتمال تاریخی بودن
این داستان سست است و حقیقت این داستان تنها در
الگوری آن یعنی واقعیت تاریخی است كه ناپدید و كمرنگ
شدن ایلامیان را در برابر بابلیان و اسوریان میرساند.


امّا اینك میپردازیم به اینكه با فرض درستی این داستان،
جنایتی از سوی یهود در حق ایرانیان انجام شده یا خیر؟
نخست باید گفت كه این جدایی میان یهود و " ایرانیان "
ساختگی و ساخته ی آماجمند مدعیان این داستان است،
چرا كه در ان شاهنشاهی بنام ایران، شهروندان ایرانی
امیزه و همجوشی ( conglomerate ) از تیره های
گوناگون بوده اند، همچون بابلی ها، پارسی ها، یهودیان،
مادها، پارت ها، مصریان، سكاها، مادهای كوچك
( همان آذرپادگانی ها و تالش ها و گیل ها) وبیش و بیش ...

پس كشته شدن گروهی ایرانی بدست گروهی ایرانی دیگر
بوده است و یك داستان درون كشوری" جنایی" است و
به حقوق جنایی هم بر میگردد و نه به پرسمان نژادی.
برای نمونه اگر در امریكا، گروهی سیاه پوست ، گروهی
سفید پوست را بكشند، نمیتوان گفت كه " سیاهپوستان
مهمان " ! آمریكاییهای " میزبان " را كشتار كردند!
اگر این گروه سیاه پوست، مثلاً كسانی باشند كه یك گروه
كوكلوس كلان سفید پوست را برای دفاع از خود كشته
باشند و سپس سالروز انرا در روز سن جورج مثلاً
جشن بگیرند، نمیتوان تیتر زد :
" جشن سن جورج، جشن امریكایی كـُشی"
مگر اینكه هدف، انداختن فتنه و درگیری در میان
پیورزان ( متعصب های) هر دو گروه باشد كه از
آن میان چیزی به فتنه انگیز هم برسد!

بهرروی با نگاه كردن به این داستان میبینیم كه آغاز
كننده دشمنی، هامان وزیر بوده است كه آماج او هم
پست منشانه، یعنی بدست آوردن جاه و زدودن رقیب و
بدست اوردن دارایی های او و به بردگی كشیدن یك
گروه و تیره به تمامی، بوده است. این هامان دارای
پسران و دار دسته همكاران و همدستان در هر شهر
بزرگ بوده، ( مثلان باند رفسنجانی وپسرانش را
در ایران با هواداران او در سپاه و بسیج و اداره
ها و غیره درنگر بگیرید و یا باند مصباح یزدی و
مدرس حقانی و غیره)
او به بهانه اینكه مردخای و یهود تنها در برابر خدای
خود و نه در برابر خشایارشا تعظیم میكنند، اندیشه ی
شاهنشاه را برآشفته و با دادن پولی هم فرمان كشتار
و بردگی انها را گرفته .
یعنی او كسی بوده كه بهر دیگران چاه كنده است.
( و البته سپس خود در همان چاه خود كنده افتاده)
سپس بخت با یهود یار بوده كه استر زن زیبایی بوده
و به دربار خشایارشا راه یافته بوده و مردخای از این
برگ برنده برای نگهداشت یهود از نابودی سود
برده و فرمان " دفاع از خود" را گرفته : " شاهنشاه
به آنها پروانه داد كه برای نگهداشت جانهای خود
پایداری كنند و هر كسی و گروهی را كه قصد ازار
ایشان را داشته باشد، بكشند و غارت و برده كنند".
كه البته یهود از همه این اختیارات كه بدانها داده
شده بود سود نبرده و تنها به كشتن كسانی كه قصد
كشتار انها را داشته اند بسنده كرده اند، انهم تازه
بدست مامورین شاهنشاهی ، چون خودشان كه ارتش
و یا گروه جنگی كارازموده نبوده اند. یعنی دست به
هیچگونه غارت و چپاول و به بردگی كشیدن هم
نزده اند، كه نشان میدهد كه آماج پست منشانه برای
پولدار شدن و برده دار شدن هم نداشته اند. پس این
كشتار كه به انها نسبت داده میشود، ابتدا به ساكن از
سوی یهود نبوده و برای هیچ چیزی نقشه كشی نشده
بوده است و تنها جنبه ی واكنشی ( انفعالی) و پدافند
از خود را داشته است. زمانی یك كشتن، پست منشانه
و قتل عمد است كه از پیش برای رسید به سودی
برنامه ریزی شده باشد، مانند نقشه ی هامان بر كشتار
یهودیان. در حالیكه یهود هیچ انگیزه ای نداشته است كه
مردمی را كه سبب ازادی آنان از بردگی و بندگی بوده
اند، همینجوری برای تفریح ! كشتار كنند!.
تازه این پدافند از خود هم نه خودسرانه، بلكه با
داشتن فرمان قانونی خشایارشا كه لابد مصلحت
كشور خود را بهتر از مدعیان كنونی میدانسته،
كاملاً بصورت قانونی و مشروع انجام شده است
و خشایارشا هم خود ایرانی بوده !

پس از هر سو كه به این داستان نگاه كنیم، خرد و
گواهان و تاریخ به ما میگویند كه این ادعا ها، بیپایه
هستند و در هر گزینه ای گنهی متوجه ایرانیان یهودی
نبوده و شاه هم هیچ گناهی بر گردن ندارد.

امّا اكنون بپردازیم كه چرا و به چه انگیزه ای گروهی
چنین داستان هایی را درست میكنند و انهم ساده است:
میدانیم كه یكی از ویژگی های فاشیسم، یهودی ستیزی
است و اسلام و جمهوری اسلامی ، ایین و حكومتی
فاشیستی هستند كه یك پای ثابت سیاست انها یهودی
ستیزی و اسرائیل ستیزی است. پیشتر ، از پس سال
57، كه اسلام مانند اكنون رسوا و رنگ باخته نبود،
به همان یهودی ستیزی دینی كه از عربستان 1400
سال پیش با كشتار بنی قریه و دیگر یهودیان بیگناه
آغاز شده بود، بسنده میشود و چاشنی هایی مانند اشغال
قدس شریف و خوردن حق برادران مسلمان فلستینی
و غیره میپرداختند. پس از انیكه مردم از اسلام زده
شدند و دیگر كسی فلستینی ها را كه برای صدام،
قاتل ایرانیان جشن میگرفتند، برادر دینی خود نمیدانست،
و كم كم روحیه ملی گرایی و ایران دوستی رو میامد
( بطوریكه بیشتر از مدال های طلای الله و محمد و حسین و
علی، مدال های طلای فروهر و ایران و سرباز هخامنشی
و .. فروخته میشود!)، سران حكومت فاشیستی هم روی
این موج سرمایه گذاری كرده و مثلا از انرژی اتمی ملی
كه حق مسلم ماست!، سخن گفتند و پس از سالها، در 22
بهمن، مهدی بازرگان و زنان بی حجاب آنزمان را هم
نشان دادند و در باب یهودی ستیزی هم پورپیرار كه
همه تاریخ را توطئه یهود میداند، به كمك انها امده و این
داستان را با جعلیات خود آراسته و پیراسته كردند تا
مگر گروهی از ملی گرایان و ایران دوستان ناآگاه
را با نفرت افكنی بسوی یهود، در پشت سر خود در
لشگر فاشیسم بكشانند و از ناسیونالیسم و ناسیونالیست
های ناآگاه و بیسواد هم سواری بكشند.
البته در این میان ، هواران پا توركی و پان عربی هم
به این داستان ها دامن میزنند و از حماقت جمهوری
اسلامی كژ سود میبرند ، چون میدانند كه یك جنگ
میان ایران و اسرائیل، هر دو ملت شریف و بافرهنگ
و هوشمند و خدمتگذار به بشریت را نابود و یا ناتوان
خواهد كرد و تورك و تاتار و تازی میتوانند بر ایران
و یا بخش هایی از ان چنگ اندازی كنند و اسرائیل را
هم غارت و لگد مال نمایند.

مزدك بامداد

Persepolis
02-20-2014, 07:54 PM
بابا جان پاک کن این دروغ نگاری جهود رو چون در غیر اینصورت باید بگوییم استر یک بی شرف ایران ستیز بود !

Anarchy
02-20-2014, 08:51 PM
بابا جان پاک کن این دروغ نگاری جهود رو چون در غیر اینصورت باید بگوییم استر یک بی شرف ایران ستیز بود !

کی ، چی رو پاک کنه دقیقا ؟؟ ما اینجا موضوع رو به طور کامل بررسی کردیم که ...

Persepolis
02-20-2014, 09:11 PM
کی ، چی رو پاک کنه دقیقا ؟؟ ما اینجا موضوع رو به طور کامل بررسی کردیم که ...

این پایینی رو باید پاک کرد البته نه در اینجا بلکه در ذهن و افکار !!

با نگاه كردن به این داستان میبینیم كه آغاز
كننده دشمنی، هامان وزیر بوده است كه آماج او هم
پست منشانه، یعنی بدست آوردن جاه و زدودن رقیب و
بدست اوردن دارایی های او و به بردگی كشیدن یك
گروه و تیره به تمامی، بوده است.
و البته در دو ارسال پیشترم در این جستار گفتم این داستان رو از نظر عقلی و شعوری نمیتوان پذیرفت همانند فیلم ضد ایرانی 300 و ضد شاه شاهان خشایارشا

Theodor Herzl
02-21-2014, 02:53 PM
داستان عید پوریم به احتمال قریب به یقین واقعیت تاریخی‌ ندارد ، تازه اگر با داستان هم پیش برویم هامان و قوم او که خشایار شاه آنها را کشت ایرانی‌ نبودمد ادومی بودند!

Persepolis
02-24-2014, 06:17 PM
داستان عید پوریم به احتمال قریب به یقین واقعیت تاریخی‌ ندارد ، تازه اگر با داستان هم پیش برویم هامان و قوم او که خشایار شاه آنها را کشت ایرانی‌ نبودمد ادومی بودند!
(هامان = اومان، هومن، هومان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%86)) نامی اوستایی هست که در شاهنامه هم آمده.

هئو- هو، مترادفه با خوب و نیکو.. هامان(هئومان) یعنی نیکومنش
در کتاب استر که هامان(نیکومنش) و پدرش همداتای(همزاد، جم) نامبرده شده اند و نام قبیله آنها هم اجاجی(دوردست و بالایی) قید شده.
-------
یک ایران‌‏شناس و استاد زبان‌‏های ایران باستان معتقد است؛ اگر از مقطع کارشناسی تا مقطع دکترا، تنها دو واحد ادبیات و زبان‌‏های ایران باستان تدریس می‌‏شود؛ بدون شک فرهنگ و تاریخ ایران را به ریشخند گرفته‌‏اند !

Persepolis
02-24-2014, 06:22 PM
این افسانۀ یهودی استر از بیخ غرض خاصی داشته اما هر چه هست رویداد واقعی تاریخی نیست.
عید پوریم قبل از نوشته شدن کتاب استر جشن گرفته میشده و این رمان ساختگی استر سعی در توجیه این جشن کرده‌ است!
به نظر میرسه این داستان تخیلی بیشتر یک نوع عقده‌گشایی به خاطر استخفافی است که در طول تاریخ بر یهود رفته ‌است که بعدها ضمیمهٔ کتاب مقدس شده‌است. جالب اینست که این داستان جزو کهنترین اشارات به سامی‌ستیزی(شما بخوانید یهود ستیزیAnti-Semitism) است که ظاهرن در ازمنه‌ٔ باستان هم رایج بوده. البته بنیاد آن بر اتهامات دیگری بوده ‌است و ربطی به توهم برتری نژاد آریا و اینگونه مزخرفات ندارد.
و شوربختانه این ماجرای تخیلی دستاویزی بوده‌ است برای ننگی چون پورپیرار (دروغ نگار ج.ا) که قصد دارند تاریخ باشکوه ایران باستان را تخریب کنند و نمی توانند تاریخ باشکوه پیش از اسلام در ایران را ببینند !