PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : علمِ ضد خدا، به سمت اثبات خدا پیش می رود



کوشا
05-30-2016, 08:58 PM
شفقنا- (http://fa.shafaqna.com/news/147336) در مقاله پیش رو اثر اریک متاکزاس است که در وال استریت ژورنال منتشر شده نشان داده می شود که هرچه بر دانایی و علم انسان افزوده می شود به اثبات خدا نیز نزدیکتر می شود.
به گزارش شفقنا به نقل از مهر، متن پیش رو ترجمه مقاله ای است که توسط اریک متاکزاس در وال استریت ژورنال منتشر شده است. نویسنده در این مقاله ضمن پرداختن به سوالاتی در زمینه وجود خدا و نیاز بشر به خدا در نهایت نتیجه می گیرد که هرچه بر دانایی و علم انسان افزوده می شود به اثبات خدا نیز نزدیکتر می شود.
ترجمه این مقاله در ادامه آمده است؛سال ۱۹۶ بود که مجله‌ آمریکایی تایم بر روی جلدش پرسید: «آیا خدا مرده است؟» خیلی‌های در آن زمان طرفدار گزاره‌ رایجی بودند که می‌گفت نظریه وجود «خدا»یی برای جهان، جزو افکار پوسیده است و با پیشرفت‌ علم حالا می‌توانیم هر چیزی که در اطرافمان رخ می‌دهد را تفسیر کنیم؛ علم قادر است در عمق این جهان کاوش کند و در نتیجه نیازی به «خدا» نداریم تا به وسیله‌ آن، [چرایی و چگونگی] پدیده‌های جهان را تفسیر کرده یا از طریق آن جواب‌های کلی برای [درک] جهان بیابیم.

اما تمام چیزهایی که بعد از آن سال رخ داد، ثابت کرد برای تصدیق ادعای «مرگ خدا» خیلی زود بوده است، حتی بالاتر از این، آنچه معتقدین به این نظریه، نقطه‌ اصلی قوت خود پنداشته بودند، حالا تبدیل شده است به نقطه‌ ضعف اصلی‌شان و آن هم چیزی نیست جز همان بحث «علم».
نتایج تحقیقات جدید این را نشان می‌دهد.ابتدای داستان برمی‌گردد به همان سال که مجله‌ تایم بر روی جلدش از «مرگ» خدا پرسیده بود. در آن سال اخترشناس آمریکایی کارل ساگان [Carl Sagan]، آنچه در هر سیاره‌ای باید وجود داشته باشد تا در آن بتوان زندگی کرد (درست مثل زندگی‌ای که بر روی سیاره‌ زمین خودمان می‌شناسیم) را اعلام کرد. ساگان، در این موضوع فقط دو عامل را لازم شمرد:
اول، وجود یک ستاره مناسب (مثل خورشید در منظومه‌ شمسی ما)
و دوم، مسافت و فاصله‌ [مناسب] بین آن سیاره و آن ستاره.
در آن زمان، این اعتقاد به وجود آمد که اگر سیاره‌ای در فاصله‌ «درست» از یک ستاره‌‌ای «درست» قرار بگیرد، آن وقت زندگی بر روی آن سیاره ممکن خواهد بود.
بر پایه‌ همین تصور ساده‌‌سازی‌شده و با توجه به اینکه جهانی که ما می‌شناسیم در بردارنده‌ اوکتیلیون سیاره است (octillion، یک و در مقابل آن بیست و چهار صفر)
فلذا می‌توان سپتیلیون سیاره در نظر گرفت که زندگی بر روی آنها ممکن است. (septillion، یک و در مقابل آن بیست و یک صفر)با توجه به این احتمالات حیرت‌انگیز، تعداد زیادی از برنامه‌های علمی برای پیدا کردن موجودات هوشمند در خارج از کره‌ زمین، تأمین مالی شده و آغاز به کار کرد.
تمام طرف‌هایی که از اوایل دهه‌ شصت میلادی بودجه‌ این برنامه‌ها را تأمین کرده بودند (چه طرف‌های دولتی و موسسات خصوصی) امیدوار بودند که بتوانند طی مدت کوتاهی به ثمره‌ این تحقیقات دست پیدا کنند.دانشمندان، شبکه‌ای عظیم از تلسکوپ‌ها را به کار گرفتند تا بتوانند پالس‌هایی که از فضای خارجی می‌آید را دریافت کنند، آنان با این کار به دنبال اشاره‌ای بودند که این پالس‌ها را از مجموعه پالس‌های بی‌هدف خارج کند [و نشان دهد طرفی، عالمانه و عامدانه مشغول فرستادن پیام است].اما با گذشت سالیان، دانشمندان هیچ چیز جز سکوتی که در دنیای بی‌کران اطراف ما جاری بود به دست نیاوردند. همین باعث شد کنگره‌ آمریکا بودجه‌ مخصوص طرح جستجوی حیات در خارج از زمین (موسوم به طرح SETI) را در سال ۱۹۹۳ قطع کند.

البته تحقیقات، کماکان با بودجه‌هایی که از طرف نهادهای غیر دولتی تأمین می‌شد، ادامه پیدا کرد.با فرا رسیدن سال ۲۰۱۴، به توجه به نتایج تحقیقات صورت گرفته، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که عدد دقیق سیاراتی که ملزومات حیات بر روی آن وجود دارد «صفر» است،
یعنی آنکه علم حتی نمی‌تواند درباره‌ اینکه چرا بر روی کره‌ زمین خود ما هم زندگی وجود دارد تفسیری ارائه کند!

اما دانشمندان چطور به این نتیجه رسیدند؟
با افزایش شناختمان نسبت به جهان، کم کم روشن شد تعداد عواملی که باید در یک سیاره وجود داشته باشد تا بتوان بر روی آن زندگی کرد بسیار بیشتر از آن دو عامل ساده‌ای است که کارل ساگان در دهه‌ شصت میلادی فرض کرده بود، دو عاملی که ساگان به عنوان عوامل لازم و کافی برای حیات عنوان کرده بود، بعدها تبدیل شد به ده عامل، سپس بیست عامل، تا آنکه به پنجاه عامل رسید. و هر بار که تعداد این عوامل برای زندگی بر روی یک کره [با اعلام از سوی دانشمندان] بالا می‌رفت، طبیعتا در مقابل تعداد کرات محتمل برای زندگی کاهش می‌یافت تا جایی که تعداد این کرات قابل حیات احتمالی [از آن عدد حیرت انگیز] به چند هزار رسید، و به شکل سریعی باز هم این عدد رو به کاهش بود.
همین مساله موجب شد خود نیروهای موسسه SETI مجبور شوند به مشکلی که با آن مواجه شده بودند اعتراف کنند.
در همین راستا پیتر شینکل در مقاله‌ای که در سال ۲۰۰۶ در مجله‌ای علمی منتشر کرد، نوشت: «در سایه‌ جدیدترین نتایجی که از پژوهش‌ها به دست آمده، باید از خوش‌بینی مفرط دست برداریم.
خیلی ساده باید اعتراف کنیم هیچ چیزی نیست که پیش‌بینی‌های اولیه‌مان را تأیید کند.»

و با ادامه‌ کشف عوامل لازم بیشتر برای امکان حیات بر روی یک کره، تعداد کراتی که ممکن بود بتوان در آن زندگی کرد به صفر رسید. به عبارت دیگر، طبق [علمِ] احتمالات، هیچ احتمالی وجود نداشت که در این جهان بتوان سیاره‌ای پیدا کرد که حیات بر روی آن امکان‌پذیر باشد.
یعنی اگر بخواهیم طبق این احتمالات نظر دهیم باید بگوییم حتی ما هم الان نباید بر روی کره‌ زمین در حال زندگی باشیم!
امروزه بیش از دویست عامل ذکر می‌شود که وجود همه‌ آنها و به صورتی کاملا در هم‌تنیده لازم است تا حیات بر روی کره‌ای امکان‌پذیر باشد. به عنوان مثال، اگر در نزدکی همین زمین خودمان سیاره‌ مشتری با آن جرم عظیمش وجود نداشت و با جاذبه‌اش اجسام کوچک را از زمین دور نمی‌کرد، هزاران مورد از آنها با زمین برخورد می‌کردند.
با همین نگاه، می‌بینیم تعداد عوامل لازم برای آنکه حیات بر روی کره‌ای ممکن باشد حقیقتا حیرت‌آور است.اما ما نه تنها اینجا هستیم، بلکه داریم از امکان وجود حیات هم حرف می‌زنیم. این چطور ممکن شده؟
آیا واقعا عوامل فراوان لازم برای حیات، به این حد منظم به صورت خود به خود یا از سر تصادف به وجود آمده و در کنار هم قرار گرفته است؟
انصاف این است که اعتراف کنیم که خود «علم» بیشتر این را تصدیق می‌کند که ما در نتیجه‌ کار برخی نیروهای بی حساب و کتاب به وجود نیامده‌ایم.
آیا اینکه فرض کنیم اراده‌ای خاص این شرایط بی‌نظیر برای حیات را به وجود آورده، خیلی راحت‌تر نیست تا بپذیریم که کره‌ی زمین با این شرایط خاص [خود به خود] به وجود آمده تا فقط همه‌ این احتمالات باورنکردنی را یکباره محقق کند؟
مساله فقط این نیست. چرا که جریانات دقیقی که یک کره لازم دارد تا از حیات برخوردار شود اصلا چیز چشم‌گیری محسوب نمی‌شود، اگر آن را با جریانات دقیقی که لازم بود باشد تا این جهان اساسا وجود داشته باشد مقایسه کنیم. مثلا، اخترفیزیکدانان، امروز مقدار چهار نیروی اساسی طبیعت را می‌دانند (نیروی جاذبه، نیرو الکترومغناطیسی، نیروی هسته‌ای ضعیف، نیروی هسته‌ای قوی)
این دانشمندان این را هم می‌دانند که مقدار این نیروها با به وجود آمدن جهان (بیگ بنگ، انفجار بزرگ) در چند میلیونیم ثانیه به وجود آمده است.
اگر فقط مقدار یکی از این نیروها متفاوت با چیزی که الان هست می‌بود، این جهان از اساس وجود نمی‌داشت. به عنوان مثال اگر نسبت میان نیروی هسته‌ای قوی و نیروی الکترومغناطیسی، چند میلیاردم کوچکتر می‌بود، از اساس هیچ ستاره‌ای در هیچ صورتی در این جهان نمی‌توانست به وجود بیاید.
حالا درصد احتمال وجود یک عامل را برای اینکه چنین شرایط استثنایی‌ای وجود داشته باشد، در مابقی احتمالات برای دیگر نیروها ضرب کن تا با این حقیقت حیرت‌انگیز رو برو شوی که
[بر اساس این ضرب‌ها و بر اساس علم احتمالات]، اصل بر این بوده که از اساس چنین جهانی وجود نداشته باشد و گفتن اینکه تمام آنچه رخ داده فقط «تصادف» بوده، مسخره کردن منطق سلیم و بدیهیات تفکر منطقی است.

مثل اینکه بپذیری ممکن است یک سکه را کونتالیون بار ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ (یک، و در مقابل آن نوزده صفر) بالا بیندازی و بدون استثنا هر بار خط بیاید!
آیا واقعا چنین چیزی رخ می‌دهد؟

فرد هویلی، اخترشناسی که اصطلاح بیگ بنگ یا انفجار بزرگ را ایجاد کرد، می‌گوید «خداناباوری» او بعد از اطلاع از نتایج این پژوهش‌ها به شدت دچار تزلزل شده است.

او بعد از این جریانات نوشت: «تفسیر بدیهی و منطقی این حقایق علمی،
احتمال وجود یک نیروی عظیم که علوم فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی را به بازی گرفته تقویت می‌کند
[چون طبق آن علوم، نباید جهانی وجود می‌داشت]. ارقامی که از این حقایق علمی به دست می‌‌آید باعث می‌شود نتوانم این برداشتم را مورد تردید قرار دهم.»
دانشمندان انگلیسی فیزیک نظری، پل دیویس، هم می‌گوید:
«شکل‌دهی آگاهانه و با برنامه در این جهان، مسئله‌ای است شدیدا واضح.»
دکتر جان لینوکس استاد دانشگاه آکسفور هم گفته است:
«هرچقدر چیزهایی که از این جهان می‌دانیم بیشتر می‌شود، برای تفسیر اسباب وجود داشتنمان فرضیه وجود خالقی برای این جهان صدق بیشتری پیدا می‌کند.»

مترجم: وحید خضاب

کوشا
06-02-2016, 01:44 PM
مثل اینکه بپذیری ممکن است یک سکه را کونتالیون بار ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ (یک، و در مقابل آن نوزده صفر) بالا بیندازی و بدون استثنا هر بار خط بیاید!
آیا واقعا چنین چیزی رخ می‌دهد؟


آیا معنای جمله فوق این است که:

اگر یک سکه را 10/000/000/000/000/000/000 بار بالا پرتاب کنیم و تمام موارد خط بیاید آنگاه خدا وجود ندارد؟؟؟

اگر چنین است آیا همچنان جایی برای شک در وجود خدا و عدم اعتقاد به او وجود دارد؟

Mehrbod
06-02-2016, 10:57 PM
آیا معنای جمله فوق این است که:

اگر یک سکه را 10/000/000/000/000/000/000 بار بالا پرتاب کنیم و تمام موارد خط بیاید آنگاه خدا وجود ندارد؟؟؟

اگر چنین است آیا همچنان جایی برای شک در وجود خدا و عدم اعتقاد به او وجود دارد؟


اگر 10/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000 سال زمان بدهیم و
یک سکّه را بالا پرتاب کنیم و اگر یکبار /000/000/000/000/000/000 تنها خط بیاید, پس خدا هست؟

سارا
06-02-2016, 11:21 PM
درود
راستش این مقاله ی جناب Eric Metaxas در سال 2014 منتشر شد و همانموقع هم از طرف جامعه ی علمی چندان مورد توجه قرار نگرفت هر چند معدودی از اهل دانش نقدی به آن نوشتند ولی در کل چندان اهمیتی به آن از طرف جامعه ی علمی داده نشد! چرا؟! چون نویسنده ی آن از آن جامعه نیست! این را یکی از مخالفان این مقاله Krauss می گوید! وی در ابتدای مقاله اش می گوید که Metaxas دانشمند و از اهل دانش نیست و بیشتر یک نویسنده و مجری تلویزیون هست ! و خب راست هم می گوید ! و راست هم می گوید وقتی می گوید در علم بحث خدا نیست و راست هم می گوید! همانطور که سالها پیش اینیشتین ماهیت این علمِ مرده ریگ را افشا کرد! علمی که به دنبال حقیقت نیست بلکه به دنبال توجیه پدیده هاست! علمی که ضد علم است! علمی که تکلیف خودش با خودش مشخص نیست!
دیگر بزرگتر از Elsevier, Springer, ASME, Taylor & francis ناشر برای مقالات معتبر علمی نداریم و اصلا برای آنکه از علم روز و پیشرفت تکنولوژی در یک زمینه ی علمی آگاه شویم باید ژورنالهای چاپ شده توسط این ناشران را مطالعه کنیم! و نکته ی با مزه ای که همه ی پژوهشگران با آن مواجه شده اند اینست که هیچ استاندارد مشخص و ویژه ای هم برای اعتبار سنجی مقاله ها نیست ! اینکه یک مقاله ای برای نمونه توسط یکی از ژورنالهای معتبر اشپرینگر رد می شود آنهم به دلیل آنکه novelty ندارد و بعد همان مقاله در همان فرم و ریخت به یکی از معتبرترین ژورنالهای برای نمونه الزویر داده می شود و ادیتور برای داوری آن fast track در نظر می گیرد!!!! و بطور کامل و بدون هیچ ریوایزی اکسپت می کند!! و نکته ی جالب آنجاست که H index این ژورنال هم 4 برابر ژورنال ریجکت کننده بوده !! یعنی novelty در مقالات آن بسیار بسیار بالاتر از ژورنال ریجکت کننده بوده است!!
واقعا خود این علم تکلیفش با خودش مشخص نیست حال چگونه می شود با چنین علم بی ثباتی به اثبات ِ خدا رسید؟!

solo
06-03-2016, 06:41 PM
:دیگر وقت آن نیست که بدانیم
چه کسی جهان را آفریده است.
باید دید چه کسانی به خراب کردن آن مشغولند!
نوآم چامسکی

کوشا
06-03-2016, 08:08 PM
:دیگر وقت آن نیست که بدانیم
چه کسی جهان را آفریده است.

چرا؟

کوشا
06-03-2016, 08:11 PM
اگر 10/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000 سال زمان بدهیم و
یک سکّه را بالا پرتاب کنیم و اگر یکبار /000/000/000/000/000/000 تنها خط بیاید, پس خدا هست؟

مطمئنید تنها یکبار خط آمده است؟

solo
06-04-2016, 08:47 AM
چرا؟[/FONT][/COLOR]
جمله روشن هست و ابهمای درش نیست

باید توجه کرد که مسئله وجود یا عدم وجود خدا یک بحث فلسفی است و هیچ ارتباطی با علم ندارد. خداوند به دلیل فرا طبیعی بودن خود نمیتواند یک فرضیه علمی باشد زیرا علم چیزی به نام فراطبیعی (Supernatural) را به رسمیت نمیشناسد. خداباوران اصرار دارند بگویند حوزه علم محدود به واقعیت های طبیعت است و به واقعیت روحانی از حوزه علم خارج است، اما واقعیت این است که علم وجود چیزهای فراطبیعی را به این دلیل به رسمیت نمیشناسد که کوچکترین مدرک و شواهدی برای وجود چنین چیزی موجود نمیباشد. در واقع چیزهای فراطبیعی تماماً ساخته ذهن و تخیل انسانها است و حقیقتی ندارد. موسسه هایی مانند موسسه جیمز رندی سالها تمامی ادعاهای مربوط به وجود چیزهای فراطبیعی را بررسی کرده اند اما هرگز به شواهد معتبری دست نیافته اند. موسسه جیمز رندی مبلغ یک میلیون دلار جایزه را به کسی که بتواند وجود هر پدیده غیر طبیعی و فرا طبیعی را نشان بدهد و در شرایط آزمایشگاهی ثابت کند پاداش خواهد داد. برای اطلاعات بیشتر به نوشتاری با فرنام «جایزه یک میلیون دلاری موسسه جیمز رندی (https://zandiq.com/2007/02/24/jayezeh_james_randi/)» مراجعه کنید. نتیجه آنکه مسئله وجود یا عدم وجود خدا در تخصص دانشمندان نیست.

مسئله وجود خدا مربوط به فلسفه و بطور مشخص مربوط به شاخه فلسفه دین از فلسفه است. البته ممکن است در علم مسائلی مطرح شود که فلاسفه دین (6) علاقه مند شوند ممکن بودن پدیده خدا را با آن بسنجند. مثلا در کیهان شناسی قضیه بیگ بنگ (7) و در بیولوژی قضیه تکامل و مسائل بسیار متعدد ریاضی که با فلسفه دین پیوند میخورند، مثلاً تئوری مجموعه ها و تعریف جورج کانتور از مجموعه بینهایت. اما این باعث نمیشود که دانشمندان مستقیماً به پدیده خدا بپردازند. همچنین ممکن است دانشمندانی از روی فقر فلسفیشان نظم و پیچیدگی موجود در کشفیات خود را به وجود خدا نسبت بدهند. مثلاً نیوتون از این دسته افراد بوده است (برای جزئیات بیشتر پیرامون خداباوری نیوتون به نوشتاری با فرنام نیوتون و خداباوری او (https://zandiq.com/2008/11/22/newton-va-khoda-bavarie-o/) مراجعه کنید). برخی وجود نظم در طبیعت را اثباتی برای وجود خدا دانسته اند که بی اساس و غلط بودن این استدلال را در نوشتاری با فرنام «برهان نظم (https://zandiq.com/2011/11/26/borhane-nazm/)» نشان داده ایم. برخی از دانشمندان دلایل شخصی و غلط ویژه خود را داشته اند مثلا پاسکال برای وجود خدا استدلالی آورده است که به «شرط پاسکال» معروف است(برای جزئیات بیشتر از خداباوری پاسکال و ایرادات وارد بر آن به نوشتاری با فرنام شرح سفسطه اگر آخرتی باشد شما ضرر کرده اید ما ضرر نکرده ایم اگر نباشد باز هم ما ضرر نکرده ایم (https://zandiq.com/2008/11/22/agar-akherati-vojod-dashte-bashad-shoma-zarar-mikonid-va-ma-sood-sharte-pascal/) مطالعه کنید). افرادی مانند انیشتن اساساً خداباور نبوده و خداباوران به خطا آنان را خداباور می انگارند (برای جزئیات به نوشتاری با فرنام انیشتن و خدای او (https://zandiq.com/2010/03/04/einstein-va-khodabavarie-o/) مراجعه کنید).
اگر دانشمندی در یک کتاب علمی و دانشگاهی خداوند را وارد علوم خود کند، مثلاً در کتاب بیولوژی بنویسد که خداوند انسانها را خلق کرده است، و یا در کتاب مکانیک بنویسد که اگر نیرویی به جسم متحرک وارد شود انشاءالله از حرکت خواهد ایستاد، این نظر او ارزش و اعتبار علمی نخواهد داشت و باقی دانشمندان بعنوان دیوانه به او نگاه خواهند کرد. از همین رو است که در هیچ کتاب علمی (مثلاً کتابهایی که در دانشگاه ها تدریس میشوند) هیچ اثری از خدا نیست. خدا از دیدگاه علمی یک پدیده تخیلی همانند لولوخورخوره و سوپر من است. لذا اگر دانشمندی در مورد خدا اظهار نظر کند همانند این است که باقالی فروشی در مورد فیزیک کوانتومی نظر بدهد، یا یک فیزیکدان متخصص در زمینه فیزیک کوانتوم در مورد اینکه باقالی را چگونه باید پخت و در کجا باید ایستاد تا فروش بیشتری داشته باشد نظر بدهد. البته این به این معنی نیست که نظر یک باقالی فروش راجع به فیزیک کوانتوم و نظر یک دانشمند در مورد خدا بی اعتبار است و تنها فلاسفه دین حق دارند که در مورد پدیده خدا نظر بدهند. بلکه به این معنی است که از آنجا که پدیده خدا در حوزه دین علم مطرح نیست، باید احتمال آنرا داد که از آنجا که اکثر مردم خداباور هستند و به نوعی خدا اعتقاد دارند، و از آنجا که این دانشمندان نیز برخاسته از همان مردم هستند و تخصص ویژه ای در مورد قضیه خدا ندارند و اطلاعاتشان معمولاً در مورد دین و خداوند همانقدر است که اطلاعات مردم عادی است، باورهای دینی اکثر آنها همچون باورهای دینی اکثر مردم باشد. نتیجه آنکه باید انتظار داشت اکثر دانشمندان نیز مانند اکثر مردم به وجود خدا اعتقاد داشته باشند.

اگر خدا وجود داشته باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که این خدا الله باشد (چون فرض این استدلال مبنی بر نادانی کامل ما نسبت به قضیه خدا است)، اگر الله وجود نداشته باشد و بجای آن فرضاَ زئوس، خدای باستان وجود داشته باشد احتمالا تمام مسیحیان و یهودیان و مسلمانان و بهائیان را به جهنم خواهد فرستاد. در قرآن سوره شماره 21 آیه 98 اشاره میشود که هرکس غیر از الله کسی یا چیزی را بپرستد، آن شخص پرستشگر و شخص یا چیز پرستش شونده در دوزخ خواهند سوخت، بنابر این اگر فرض کنیم این الله است که وجود داشته باشد، تمامی غیر مسلمانان در جهنم خواهند سوخت، البته به دلیل ناسازمانیافته بودن و ادبیات ضعیف قرآن واقعا نمیتوان گفت نظر قرآن در مورد وضعیت غیر مسلمانان در آخرت چیست، چون حرفهای خود را در چندین جا نفی میکند و در این مورد دارای اختلافات و تناقضات بسیار است، این تناقضات در بخش تناقضات درونی تازینامه (https://zandiq.com/special/quran/internal-contradictions/) مورد بررسی قرار گرفته اند. اگر بجای الله، یهوه وجود داشته باشد و مسیحیت و اسلام آئینهای دروغین باشند، معلوم نیست یهوه خدای درنده و جانورخوی عهد عتیق چه بلایی سر مسلمانان و مسیحیان بیاورد، هندو ها و… که جای خود دارند. اینها همه نشان میدهد، اعتقاد داشتن به یک خدا، از لحاظ قوانین احتمال کمک چندانی به خداپرستان نمیکند، و فضای انتخاب در فرمول احتمال خدا، {خداهست، خدا نیست}، نیست! بلکه به اینگونه است {خدا نیست، الله هست، یهوه هست، مسیح هست، اهوره مزدا هست، زئوس (خدای یونان باستان) هست، ساترن (خدای رم باستان)، میترا هست، هرا هست، ویشکا هست و….} و در هر حالت، شانس برد خداباوران تنها یک واحد بیشتر از خداناباوران است، مسلمانان معمولا آنقدر آزاد اندیش نیستند که احتمال خطای خود را بدهند، بعنوان مثال فرض کنید الله و محمد دروغین باشند و در این آشفته بازار دین فروشی این مسیحیان باشند که حقیقت را بگویند، میدانید خدا در آنصورت چه بلایی سر مسلمانان خواهد آورد؟


رد براهین اثبات وجود خدا | زندیق (https://zandiq.com/special/five-lies/monotheism/refutations-on-theistic-arguments/)
جایزه یک میلیون دلاری موسسه جیمز رندی | زندیق (https://zandiq.com/2007/02/24/jayezeh_james_randi/)
رفتار حیرت انگیز اسلام با غیر مسلمانان | زندیق (https://zandiq.com/2008/11/16/raftare-heyrat-angize-eslam-ba-gheire-mosalmanan/)

Mehrbod
06-04-2016, 09:50 AM
مطمئنید تنها یکبار خط آمده است؟

پاسخ این است که چه یک گازیلیون بار خط بیاید, چه نیاید, بود و
نبود آفریدگار اثبات نمیشود, زیرا توضیح‌ ساده‌تر و دم‌دستتری برای آن خواهد بود = تیغ اوکّام.

برخی برای نمونه میگردند با لغزش و نداشتن دانش بسنده از آمایشیگان / combinatorics میگویند احتمال اینکه
DNA از بیجان پدید بیاید بهمان و بیسار خرد است, پس چون پدید آمده آفریدگار هوشمند آنرا درست کرده. خب اینجا
چندین توضیح ساده‌تر جا افتاده‌اند, مانند همینکه با دادن "زمان بسنده" هر چیزی میتواند بسادگی پیش بیاید, هر
اندازه که برای ما باورش ناشدنی باشد. عددی که آنجا از خط آمدن پشت سر هم آوردید بسیار
بزرگ است, ولی با تریلیون تریلیون بار زمان بیشتر به آن دادن چرا نتواند بسادگی روی بدهد؟


رویهم‌رفته دانشی که بسوی اثبات آفریدگار هوشمند برود مانند کارآگاهی‌ست که بجای پیدا
کردن قاتل در نزدیکان و کسانیکه از مرگ کشته سود میبرند, در فراطبیعت و جن و اجّنه باشد.

mbk
06-04-2016, 10:33 AM
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان


رویهم‌رفته دانشی که بسوی اثبات آفریدگار هوشمند برود مانند کارآگاهی‌ست که بجای پیدا
کردن قاتل در نزدیکان و کسانیکه از مرگ کشته سود میبرند, در فراطبیعت و جن و اجّنه باشد.
ببینید پس با این گفته تان کشنده یا قاتل آدم نبود،گلوله ای بود که مغزُ سوراخ کرد،یا نه کشته شده مغزش بیخود رفت سرِ راه گلوله که سوراخ شد، خداوندا مرا برپاساز پیوست نماز دار نه روگردان از خودت

کوشا
06-04-2016, 08:20 PM
رد براهین اثبات وجود خدا | زندیق (https://zandiq.com/special/five-lies/monotheism/refutations-on-theistic-arguments/)
جایزه یک میلیون دلاری موسسه جیمز رندی | زندیق (https://zandiq.com/2007/02/24/jayezeh_james_randi/)
رفتار حیرت انگیز اسلام با غیر مسلمانان | زندیق (https://zandiq.com/2008/11/16/raftare-heyrat-angize-eslam-ba-gheire-mosalmanan/)

اگر اراجیفی که در زندیق آمده مستند شماست دیگر جای بحثی باقی نمی ماند !

کوشا
06-04-2016, 08:29 PM
ولی با تریلیون تریلیون بار زمان بیشتر به آن دادن چرا نتواند بسادگی روی بدهد؟




زمان؟
خالق ؟ ! ؟

حاصل و خروجی خردگرایی شما همین است؟

solo
06-05-2016, 01:03 PM
اگر اراجیفی که در زندیق آمده مستند شماست دیگر جای بحثی باقی نمی ماند !
بنظر میاد شما دنبال فرار از بحث هستی
مشکلی نیست از سایر منابع لینک میدم

علم - WiKi (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85)
نقد قرآن - WiKi (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86)
موارد غیراخلاقی (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.D9.85 .D9.88.D8.A7.D8.B1.D8.AF_.D8.BA.DB.8C.D8.B1.D8.A7. D8.AE.D9.84.D8.A7.D9.82.DB.8C)
۱.۴ ناسخ و منسوخ (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.D9.86 .D8.A7.D8.B3.D8.AE_.D9.88_.D9.85.D9.86.D8.B3.D9.88 .D8.AE)
۱ متناقض بودن قرآن (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.D9.85 .D8.AA.D9.86.D8.A7.D9.82.D8.B6_.D8.A8.D9.88.D8.AF. D9.86_.D9.82.D8.B1.D8.A2.D9.86)
۱.۱ (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.D9.85 .D9.88.D8.A7.D8.B1.D8.AF.DB.8C_.D8.A7.D8.B2_.D8.AA .D9.86.D8.A7.D9.82.D8.B6.D8.A7.D8.AA_.D9.82.D8.B1. D8.A2.D9.86) مواردی از تناقضات قرآن (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.D9.85 .D9.88.D8.A7.D8.B1.D8.AF.DB.8C_.D8.A7.D8.B2_.D8.AA .D9.86.D8.A7.D9.82.D8.B6.D8.A7.D8.AA_.D9.82.D8.B1. D8.A2.D9.86)
بنیاد آموزشی جیمز رندی - WiKi (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AF_%D8%A2%D9%85%D9%88% D8%B2%D8%B4%DB%8C_%D8%AC%DB%8C%D9%85%D8%B2_%D8%B1% D9%86%D8%AF%DB%8C)
رده:برهان‌های اثبات نبودن خدا - WiKi (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86% E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A 7%D8%AA_%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86_%D8%AE%D8%A F%D8%A7)

تمامی لینک های که الان گذاشتم از ویکی پدیا هست

اگه تمایل داشتی بگو لیستی بلند مرتبه از منابعی که دارم در اختیارتون بزارم

کوشا
06-05-2016, 08:46 PM
بنظر میاد شما دنبال فرار از بحث هستی
مشکلی نیست از سایر منابع لینک میدم

علم - WiKi (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85)
نقد قرآن - WiKi (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86)
موارد غیراخلاقی (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.D9.85 .D9.88.D8.A7.D8.B1.D8.AF_.D8.BA.DB.8C.D8.B1.D8.A7. D8.AE.D9.84.D8.A7.D9.82.DB.8C)
۱.۴ ناسخ و منسوخ (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.D9.86 .D8.A7.D8.B3.D8.AE_.D9.88_.D9.85.D9.86.D8.B3.D9.88 .D8.AE)
۱ متناقض بودن قرآن (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.D9.85 .D8.AA.D9.86.D8.A7.D9.82.D8.B6_.D8.A8.D9.88.D8.AF. D9.86_.D9.82.D8.B1.D8.A2.D9.86)
۱.۱ (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.D9.85 .D9.88.D8.A7.D8.B1.D8.AF.DB.8C_.D8.A7.D8.B2_.D8.AA .D9.86.D8.A7.D9.82.D8.B6.D8.A7.D8.AA_.D9.82.D8.B1. D8.A2.D9.86) مواردی از تناقضات قرآن (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.D9.85 .D9.88.D8.A7.D8.B1.D8.AF.DB.8C_.D8.A7.D8.B2_.D8.AA .D9.86.D8.A7.D9.82.D8.B6.D8.A7.D8.AA_.D9.82.D8.B1. D8.A2.D9.86)
بنیاد آموزشی جیمز رندی - WiKi (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AF_%D8%A2%D9%85%D9%88% D8%B2%D8%B4%DB%8C_%D8%AC%DB%8C%D9%85%D8%B2_%D8%B1% D9%86%D8%AF%DB%8C)
رده:برهان‌های اثبات نبودن خدا - WiKi (https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86% E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A 7%D8%AA_%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86_%D8%AE%D8%A F%D8%A7)

تمامی لینک های که الان گذاشتم از ویکی پدیا هست

اگه تمایل داشتی بگو لیستی بلند مرتبه از منابعی که دارم در اختیارتون بزارم

تمایلی ندارم
ویکی پدیا حداقل نزد بیخدایان این سایت هیچ وزن و ارزشی ندارد

مقاله ارائه شده از نظر علمی هزاران برابر با ارزش تر از مطالب ویکی پدیا است در مورد مطالب ذکر شده در مقاله اگر نقدی دارید بفرمایید و الا شما را به خیر و ما را به سلامت

sonixax
06-06-2016, 01:44 AM
اگر اراجیفی که در زندیق آمده مستند شماست دیگر جای بحثی باقی نمی ماند !

این اراجیف را اگر میتوانید با دلیل و درست نقد کنید! در غیر این صورت اراجیف به هم نبافید!


ویکی پدیا حداقل نزد بیخدایان این سایت هیچ وزن و ارزشی ندارد

از خود مسلمانتان مایه بگذارید :)))

پ.ن : آن دسته از مقالات ویکی پیدیا که منابع معتبر علمی لینک نشده اند فاقد ارزش هستند! نه کلهم اجمعین سایت! از آنجایی که پیداست شما به خاطر عدم توانایی در به پیش بردن منطقی بحث دارید خود را به در و دیوار میکوبید که همه چیز را به غیر از ادعاهای خودتان اراجیف جا بزنید اون زیر فهرست منابع را لیست میفرمایند در ویکی پدیا ! پس اگر مطلبی از منبعی علمی و معتبر باشد! قطعن معتبر است و به محل درجش ربطی ندارد! پس بیخودی مغلطه نفرمایید جانم.

Agnostic
06-06-2016, 05:45 PM
1) حتما با این مقاله ثابت شده همین خدایی که در قرآن مرتکب هزار اشتباه شده خالق این دنیا است؟

2) بیخدایی دوستان در این تالار نوع بیخدایی افراطی است. گویا نوع بی خدایی هست که می گوید در ماده شعور و اختیار وجود دارد.

Agnostic
06-06-2016, 05:53 PM
این مبحث هم مرتبط است:
لینک (http://www.daftarche.com/%D8%AF%DB%8C%D9%86-11/%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D9%85%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D9%84%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%D9%87-379/)

Agnostic
06-06-2016, 05:56 PM
مسلمانان:
این مقاله گفته دنیا خالق دارد پس هاجستیم و واجستیم محمد رسول الله فرستاده اوست و قرآن را خدا نوشته و آقا امام خامنه ای اولی الامر است.

کوشا
06-09-2016, 07:50 PM
این اراجیف را اگر میتوانید با دلیل و درست نقد کنید! در غیر این صورت اراجیف به هم نبافید!

.

قبلا دوستان در گفتگو دات کام این کار رو کردند و برای همیشه درب آن سایت را گِل گرفتند.

کوشا
06-09-2016, 07:57 PM
1) حتما با این مقاله ثابت شده همین خدایی که در قرآن مرتکب هزار اشتباه شده خالق این دنیا است؟

2) بیخدایی دوستان در این تالار نوع بیخدایی افراطی است. گویا نوع بی خدایی هست که می گوید در ماده شعور و اختیار وجود دارد.

با پذیرش اینکه خالقی هست 99% راه طی شده است

آنگاه اگر تنها یک جو عقل وجود داشته باشد پیدا کردن مصداق این خالق کار سختی نیست.

sonixax
06-10-2016, 11:48 PM
قبلا دوستان در گفتگو دات کام این کار رو کردند و برای همیشه درب آن سایت را گِل گرفتند.

پس کما فی السابق حرفی برای گفتن ندارید و پاس میدهید به مدارکی که هرگز وجود نداشته اند :)))
عموجان یک دور در Address Bar مرورگر مبارک تایپ بفرمایید goftegu.com ببینید به کجا میرسید! همچنین بد نیست بدانید مدیران اینجا مدیران همانجا هستند! پس بیخود خالی نبندید که گندش در می آید :))

کوشا
06-13-2016, 07:38 PM
پس کما فی السابق حرفی برای گفتن ندارید و پاس میدهید به مدارکی که هرگز وجود نداشته اند :)))
عموجان یک دور در Address Bar مرورگر مبارک تایپ بفرمایید goftegu.com ببینید به کجا میرسید! همچنین بد نیست بدانید مدیران اینجا مدیران همانجا هستند! پس بیخود خالی نبندید که گندش در می آید :))

اینطوری قبول نیست !!!
اسم خالی چه فایده ای داره !!!

آرشیو رو هم برگردونید تا معلوم بشه گند کی درمیاد.

Nilftrondheim
06-14-2016, 02:19 PM
پس کما فی السابق حرفی برای گفتن ندارید و پاس میدهید به مدارکی که هرگز وجود نداشته اند :)))
عموجان یک دور در Address Bar مرورگر مبارک تایپ بفرمایید goftegu.com ببینید به کجا میرسید! همچنین بد نیست بدانید مدیران اینجا مدیران همانجا هستند! پس بیخود خالی نبندید که گندش در می آید :))

به wayback machine ارجاع دهید ببینیم مثلا چی میخواد رو کنه:e40e:

Waffen
06-16-2016, 01:32 PM
انصاف این است که اعتراف کنیم که خود «علم» بیشتر این را تصدیق می‌کند که ما در نتیجه‌ کار برخی نیروهای بی حساب و کتاب به وجود نیامده‌ایم.

به هیچ عنوان همچین نتیجه گیری از چیزهایی که این مقاله تا اینجا گفته نمی توان کرد. از اینکه n تعداد عامل مختلف برای به وجود آمدن زندگی بر روی کره ی زمین لازم است نمی توان به این نتیجه رسید که ما "براساس کار برخی نیروهای بی حساب کتاب به وجود آمده ایم". از این گذشته علم کی گفته ما براساس کار برخی نیروهای "بی حساب کتاب به وجود آمده ایم"؟ در ادامه از کی تا حالا در مقالات علمی معتبر در نتیجه گیری ها از کلماتی مثل "انصاف این است" استفاده می شود؟ از کی علم خودش را محدود به چنین مسائلی کرده که ببیند انصاف چیست؟


آیا اینکه فرض کنیم اراده‌ای خاص این شرایط بی‌نظیر برای حیات را به وجود آورده، خیلی راحت‌تر نیست تا بپذیریم که کره‌ی زمین با این شرایط خاص [خود به خود] به وجود آمده تا فقط همه‌ این احتمالات باورنکردنی را یکباره محقق کند؟

بله راحت تر است. همچنین بسیار راحت تر است که باور کنیم دلیل رعد و برق جنگیدن تور با شیاطین است. علم با اینکه چه چیزی برای باور ساده تر است کاری ندارد.
این احتمالات به یکباره محقق نشده اند.


بر اساس این ضرب‌ها و بر اساس علم احتمالات]، اصل بر این بوده که از اساس چنین جهانی وجود نداشته باشد و گفتن اینکه تمام آنچه رخ داده فقط «تصادف» بوده، مسخره کردن منطق سلیم و بدیهیات تفکر منطقی است.

چگونه از استناد به آمار و ارقام مربوط به احتمال به وجود آمدن جهان به شکل کنونی به این نتیجه رسیده اند که "بنا" براین بوده که "از اساس" چنین جهانی وجود نداشته باشد؟
این دقیقا برخلاف کاری است که علم آمار انجام می دهد. چیزی که شما می توانید از این آمار و ارقام نتیجه بگیرید اصلا نمی تواند چنین نتیجه گیری هایی باشد. اینکه احتمال به وجود آمدن جهان به شکل کنونی احتمالی بسیار پایین دارد (همانطور که خیلی چیزهای دیگر در این جهان هم پیروی چنین نتیجه های آماری هستند) برابر با این نیست که بگوییم اصلا بنا نبوده چنین جهانی به وجود بیاید.


فرد هویلی، اخترشناسی که اصطلاح بیگ بنگ یا انفجار بزرگ را ایجاد کرد، می‌گوید «خداناباوری» او بعد از اطلاع از نتایج این پژوهش‌ها به شدت دچار تزلزل شده است.


ایشان همچنین معتقد بودند در جای دیگری از جهان intelligent life وجود داشته و بعد به شکلی به زمین منتقل شده و در آنجا رشد کرده!
این استدلال ایشان هم که به junkyard tornado fallacy معروف است از بنیان دچار مشکل است که می توانید در مورد آن بیشتر بخوانید همین نوع تفکر که ایشان در مورد فرگشت بیان کرده اند به شکل گسترده تری در مورد ساختار های شیمیایی اجرام اختری هم به کار رفته. این حرفها کمی رنگ رو رفته است و برای استناد مناسب نیست.

sonixax
06-23-2016, 12:32 AM
اینطوری قبول نیست !!!
اسم خالی چه فایده ای داره !!!

آرشیو رو هم برگردونید تا معلوم بشه گند کی درمیاد.

آرشیو همان زمانش از دسترس عموم خارج شد! در دسترس هم قرار نخواهد گرفت مگر اینکه دوستان شما در ایران دست از سر کسانی که مثل آنها فکر نمیکنند بر دارند و وحشی بازی را بگذارند کنار :))

کوشا
06-23-2016, 08:50 PM
آرشیو همان زمانش از دسترس عموم خارج شد! در دسترس هم قرار نخواهد گرفت مگر اینکه دوستان شما در ایران دست از سر کسانی که مثل آنها فکر نمیکنند بر دارند و وحشی بازی را بگذارند کنار :))

لطفا یه نفر جملات فوق رو به زبان فارسی قابل فهم برای من ترجمه کنه!!!!!

sonixax
06-24-2016, 01:24 AM
لطفا یه نفر جملات فوق رو به زبان فارسی قابل فهم برای من ترجمه کنه!!!!!

شما کلن فهم کردن برایتان سخت است! زور نزنید گیرپاژ میکنید :))
به جای این همه به در و دیوار کوبیدن و خود پاره کردن بفرمایید درست و حسابی مزخرفات زندیق را نقد بفرمایید! یا انقدر جرات داشته باشید که بگویید یک چرندی گفتید حال نادم و پشیمانید :))

Dariush
06-24-2016, 02:35 PM
پاسخ این است که چه یک گازیلیون بار خط بیاید, چه نیاید, بود و
نبود آفریدگار اثبات نمیشود, زیرا توضیح‌ ساده‌تر و دم‌دستتری برای آن خواهد بود = تیغ اوکّام.

برخی برای نمونه میگردند با لغزش و نداشتن دانش بسنده از آمایشیگان / combinatorics میگویند احتمال اینکه
DNA از بیجان پدید بیاید بهمان و بیسار خرد است, پس چون پدید آمده آفریدگار هوشمند آنرا درست کرده. خب اینجا
چندین توضیح ساده‌تر جا افتاده‌اند, مانند همینکه با دادن "زمان بسنده" هر چیزی میتواند بسادگی پیش بیاید, هر
اندازه که برای ما باورش ناشدنی باشد. عددی که آنجا از خط آمدن پشت سر هم آوردید بسیار
بزرگ است, ولی با تریلیون تریلیون بار زمان بیشتر به آن دادن چرا نتواند بسادگی روی بدهد؟


رویهم‌رفته دانشی که بسوی اثبات آفریدگار هوشمند برود مانند کارآگاهی‌ست که بجای پیدا
کردن قاتل در نزدیکان و کسانیکه از مرگ کشته سود میبرند, در فراطبیعت و جن و اجّنه باشد.

تئوری‌ای در احتمالات وجود دارد که می‌گوید که یک پیشامد اگر بینهایت بار تکرار شود، همه‌ی
اتفاقات درون آن فضای پیشامد حتما حداقل یکبار رخ خواهد، حتی اگر احتمال هر کدام از آنها
بسیار بسیار ناچیز و نزدیک صفر باشد.

مثلا شما فرض کنید یک تاس دارید که به جای آنکه 6 وجه داشته باشد، صدهزار میلیارد
وجه داشته باشد. در اینجا احتمال اینکه وجه شماره‌ی 10 در یک پرتاب رو بیاید، 1 بر روی
صدهزار میلیارد خواهد شد که بسیار نزدیک به صفر است، اما صفر نیست. با اینحال
اگر شما همین تاس را بینهایت بار بندازید، حتما همه وجه‌ها حداقل یکبار رو خواهند آمد.

کوشا
06-25-2016, 09:40 PM
تئوری‌ای در احتمالات وجود دارد که می‌گوید که یک پیشامد اگر بینهایت بار تکرار شود، همه‌ی
اتفاقات درون آن فضای پیشامد حتما حداقل یکبار رخ خواهد، حتی اگر احتمال هر کدام از آنها
بسیار بسیار ناچیز و نزدیک صفر باشد.

مثلا شما فرض کنید یک تاس دارید که به جای آنکه 6 وجه داشته باشد، صدهزار میلیارد
وجه داشته باشد. در اینجا احتمال اینکه وجه شماره‌ی 10 در یک پرتاب رو بیاید، 1 بر روی
صدهزار میلیارد خواهد شد که بسیار نزدیک به صفر است، اما صفر نیست. با اینحال
اگر شما همین تاس را بینهایت بار بندازید، حتما همه وجه‌ها حداقل یکبار رو خواهند آمد.

در فرض این مقاله که اتفاقا با واقع نیز مطابق است تاس ما تنها دو وجه دارد:

1-شیر
2-خط

و اگر این تاس را

10/000/000/000/000/000/000 بار بیندازیم و تمام موارد فقط و فقط خط بیاید آنگاه خدا وجود ندارد.

البته این عدد با توجه به علم امروز بشر است و هر مقدار به علم او افزوده شود عدد بزرگتر خواهد شد و

صد البته اگر این عدد میلیاردها میلیارد برابر هم بشود آنکه بر قلب او مهر خورده ایمان نخواهد آورد !!!

کوشا
06-25-2016, 09:51 PM
شما کلن فهم کردن برایتان سخت است! زور نزنید گیرپاژ میکنید :))
به جای این همه به در و دیوار کوبیدن و خود پاره کردن بفرمایید درست و حسابی مزخرفات زندیق را نقد بفرمایید! یا انقدر جرات داشته باشید که بگویید یک چرندی گفتید حال نادم و پشیمانید :))


زندیق نقد شده و رد شده ذاتی است و اقبال !!! انسانهای فهیم و خردمند به آن گویای این واقعیت است:

آن یکی پرسید اشتر را که : هی

از کجا می آیی ای فرخنده پی ؟

گفت : از حمام گرم کوی تو

گفت : خود پیداست در زانوی تو

شما که مدیر گفتگو بوده اید حتما دسترسی به آرشیو آن دارید، زحمت چندانی برایتان ندارد یکی از تاپیک های نقد زندیق را اینجا بارگذاری کنید

تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.

sonixax
06-27-2016, 11:13 PM
زندیق نقد شده و رد شده ذاتی است و اقبال !

کجا ؟ کو ؟ نشان دهید!

Dariush
06-28-2016, 12:20 AM
در فرض این مقاله که اتفاقا با واقع نیز مطابق است تاس ما تنها دو وجه دارد:

1-شیر
2-خط

و اگر این تاس را

10/000/000/000/000/000/000 بار بیندازیم و تمام موارد فقط و فقط خط بیاید آنگاه خدا وجود ندارد.

البته این عدد با توجه به علم امروز بشر است و هر مقدار به علم او افزوده شود عدد بزرگتر خواهد شد و

صد البته اگر این عدد میلیاردها میلیارد برابر هم بشود آنکه بر قلب او مهر خورده ایمان نخواهد آورد !!!

ها؟!

عزیزم، دارم می‌گویم، اگر یک سکه را بی‌نهایت بار پرتاب کنیم،
ممکن نیست همیشه فقط شیر یا خط بیاید. متوجهی؟ میدانی
فرق بین بینهایت و ده هزار هزار میلیارد چیست؟:e40e:

mbk
06-28-2016, 07:02 AM
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
".. ﺇِﻥَّ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻛَﻔَﺮُﻭﺍْ ﺳَﻮَﺍﺀٌ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢْ ﺃَﺃَﻧﺬَﺭْﺗَﻬُﻢْ ﺃَﻡْ ﻟَﻢْ ﺗُﻨﺬِﺭْﻫُﻢْ ﻻَ ﻳُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ‏ 6 ‏ ﺧَﺘَﻢَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻋَﻠَﻰ ﻗُﻠُﻮﺑِﻬﻢْ ﻭَﻋَﻠَﻰ ﺳَﻤْﻌِﻬِﻢْ ﻭَﻋَﻠَﻰ ﺃَﺑْﺼَﺎﺭِﻫِﻢْ ﻏِﺸَﺎﻭَﺓٌ ﻭَﻟَﻬُﻢْ ﻋَﺬَﺍﺏٌ ﻋﻈِﻴﻢٌ ‏ 7 ‏ ﻭَﻣِﻦَ ﺍﻟﻨَّﺎﺱِ ﻣَﻦ ﻳَﻘُﻮﻝُ ﺁﻣَﻨَّﺎ ﺑِﺎﻟﻠّﻪِ ﻭَﺑِﺎﻟْﻴَﻮْﻡِ ﺍﻵﺧِﺮِ ﻭَﻣَﺎ ﻫُﻢ ﺑِﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ‏ 8 .."
"..اگرِ همانها روپوشاندند یکسره ایست بَرِشان آیا اندرزانیشان یا نبوده می اندرزانیشان نه میباورند 6 مهُرید خداوند بر دلهاشانُ بر گوششانُ بر چشمهاشان پرده کلفتیُ تا آنها را ناگواریِ بزرگی پیچیده ای 7 هم از مردمها کسی می گوید باوریده ایم به خداوندُ به زمانِ دیگرشدهُ چه آنها باورگرهایی 8 .."

ها؟!
عزیزم، دارم می‌گویم، اگر یک سکه را بی‌نهایت بار پرتاب کنیم،
ممکن نیست همیشه فقط شیر یا خط بیاید. متوجهی؟ میدانی
فرق بین بینهایت و ده هزار هزار میلیارد چیست؟:e40e:

ببینید کمینه اش یکی بایستی تاس اندازی کند که آنچه یابد از رخها رخ، جایی که پیشامد یکی از رخها بیشتر هست انجامش خواستنی نیست؟، چرا بایستی جایگشت پیشامد ها رخ دهد؟ نمونه تاسی آهنربایی با دو رخ ناهمگن روی تخته ء نا آهنربا هم روی تخته آهنی یکسان خواسته نیست.گزینش اختیار هم واداری جبر داریم، پس یک سکهء افتاده روی میز به خودی خود رخ دگرگون نمیکند،
خداوندا مرا از نزدیکخواه های زودخواهِ فریب خورده مسازُ برپادارنده پیوست نماز همیشه زمانها دار

mbk
06-28-2016, 04:16 PM
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان
".. ﻭﻗﻞ ﺍﻟﺤﻖ ﻣﻦ ﺭﺑﻜﻢ ﻓﻤﻦ ﺷﺎﺀ ﻓﻠﻴﺆﻣﻦ ﻭﻣﻦ ﺷﺎﺀ ﻓﻠﻴﻜﻔﺮ ﺇﻧﺎ ﺃﻋﺘﺪﻧﺎ ﻟﻠﻈﺎﻟﻤﻴﻦ ﻧﺎﺭﺍ ﺃﺣﺎﻁ ﺑﻬﻢ ﺳﺮﺍﺩﻗﻬﺎ ﻭﺇﻥ ﻳﺴﺘﻐﻴﺜﻮﺍ ﻳﻐﺎﺛﻮﺍ ﺑﻤﺎﺀ ﻛﺎﻟﻤﻬﻞ ﻳﺸﻮﻱ ﺍﻟﻮﺟﻮﻩ ﺑﺌﺲ ﺍﻟﺸﺮﺍﺏ ﻭﺳﺎﺀﺕ ﻣﺮﺗﻔﻘﺎ 29 ‏.."
"..هم گو درست از پرورنده تان باز کسی خواست باز میباوردُ کسی خواست باز رومیپوشاند اگریم فراهم سازیم براستمکارها آتشی پوشانَد بِهِشان چادرهاشُ اگر میخواهند دادرسی دادرسی میشوند به آبی جورِ فلز گداخته کباب میسازد چهره ها بدی نوشابُ بد شده چند همنشین گشته ای 29.."

هر موقعه نوشته هات رو میخونم و به کلمه نماز برپا دار میرسم یاد این آیه قرآنی میفتم و خنده ام میگیره.

وقتی ماه های حرام پایان گرفت ، مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمینگاه ، بر سر راه آنها بنشینید! هر گاه توبه کنند ، و نماز را برپا دارند ، و زکات را بپردازند ، آنها را رها سازید زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است!

ببینید من همه اینها را باور دارم خواهید پوسخند زنید، خداوندا مرا برپاساز پیوست نماز دار

کوشا
06-30-2016, 07:10 PM
کجا ؟ کو ؟ نشان دهید!


آیا مایل به راه افتادن نسخه جدیدی از تارنمای زندیق هستید؟ (https://arashbikhoda.wordpress.com/2011/12/20/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF%D9%86-%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%B1/)Posted on دسامبر 20, 2011 by Arash_Bikhoda
امروز من تصمیم گرفتم روی زندیق یک مقدار بیشتر کار کنم ولی راستش رو بخواهید یک مقدار به تشویق نیاز دارم. به اینکه احساس کنم زندیق ارزش ادامه دادن دارد و به اندازه کافی آدمهایی در دنیا هستند که مایل به پیشرفت زندیق هستند و زندیق، بزرگترین مرکز نشر مطالب ضد اسلام به زبان فارسی در تاریخ بشر واقعاً ارزش ادامه دادن و بزرگتر شدن دارد.
برای اینکه من به این نتیجه برسم تصمیم گرفتم که یک شرط در این مورد را با دوست داران زندیق در میان بگذارم.
و آن این است که اگر تعداد هواداران زندیق در فیس بوک به ده هزار نفر برسد، نسخه جدیدی از سایت زندیق راه اندازی خواهد شد. بنابر این اگر شما مایل به راه اندازی نسخه جدیدی از زندیق هستید میتوانید این تمایل خود را با عضو شدن در برگه زندیق در فیس بوک نشان دهید.
https://www.facebook.com/Zandiq (http://www.facebook.com/Zandiq)

کوشا
06-30-2016, 08:02 PM
ها؟!

عزیزم، دارم می‌گویم، اگر یک سکه را بی‌نهایت بار پرتاب کنیم،
ممکن نیست همیشه فقط شیر یا خط بیاید. متوجهی؟ میدانی
فرق بین بینهایت و ده هزار هزار میلیارد چیست؟:e40e:


یعنی چون طبق فرض شما در بی نهایت پرتاب سکه حتما یکبار خط خواهد آمد پس خدا وجود ندارد

عقل شما متقاعد خواهد شد که خدا وجود ندارد؟؟؟؟

sonixax
07-01-2016, 11:25 PM
آیا مایل به راه افتادن نسخه جدیدی از تارنمای زندیق هستید؟

Posted on دسامبر 20, 2011 by Arash_Bikhoda
امروز من تصمیم گرفتم روی زندیق یک مقدار بیشتر کار کنم ولی راستش رو بخواهید یک مقدار به تشویق نیاز دارم. به اینکه احساس کنم زندیق ارزش ادامه دادن دارد و به اندازه کافی آدمهایی در دنیا هستند که مایل به پیشرفت زندیق هستند و زندیق، بزرگترین مرکز نشر مطالب ضد اسلام به زبان فارسی در تاریخ بشر واقعاً ارزش ادامه دادن و بزرگتر شدن دارد.
برای اینکه من به این نتیجه برسم تصمیم گرفتم که یک شرط در این مورد را با دوست داران زندیق در میان بگذارم.
و آن این است که اگر تعداد هواداران زندیق در فیس بوک به ده هزار نفر برسد، نسخه جدیدی از سایت زندیق راه اندازی خواهد شد. بنابر این اگر شما مایل به راه اندازی نسخه جدیدی از زندیق هستید میتوانید این تمایل خود را با عضو شدن در برگه زندیق در فیس بوک نشان دهید.
https://www.facebook.com/Zandiq

عجب!
پس اینکه آرش بیخدا زندیق را دقیقن با همان محتوا بدون کم و کاستی! از جوملا! انتقال داد روی ورد پرس و تمپلیتش را عوض کرد، شده نقد مطالب زندیق :))))

کوشا
07-03-2016, 08:13 PM
عجب!
پس اینکه آرش بیخدا زندیق را دقیقن با همان محتوا بدون کم و کاستی! از جوملا! انتقال داد روی ورد پرس و تمپلیتش را عوض کرد، شده نقد مطالب زندیق :))))

فکر می کردم باهوش تر این حرفها باشی !!!

آرش بیخدا می دونست نتیجه تلاش و کوششی که برای جمع آوری زندیق انجام داده با هیچ اقبالی مواجه نشده لذا برای اینکه کاملا از این موضوع مطمئن بشه

تقاضا کرد حداقل ده هزار نفر از زندیق حمایت کنند تا سر و سامان مجددی به این سایت بده که بعد از مدت های طولانی مثلا ده هزار نفر اعلام حمایت کردند اما

این حمایت ضعیف کاملا آرش رو دلسرد کرد به گونه ای که حتی از نوشتن در ورد پرس هم دست کشید و رفت پی کار و کاسبی

sonixax
07-04-2016, 01:19 AM
فکر می کردم باهوش تر این حرفها باشی !!!

آرش بیخدا می دونست نتیجه تلاش و کوششی که برای جمع آوری زندیق انجام داده با هیچ اقبالی مواجه نشده لذا برای اینکه کاملا از این موضوع مطمئن بشه

تقاضا کرد حداقل ده هزار نفر از زندیق حمایت کنند تا سر و سامان مجددی به این سایت بده که بعد از مدت های طولانی مثلا ده هزار نفر اعلام حمایت کردند اما

این حمایت ضعیف کاملا آرش رو دلسرد کرد به گونه ای که حتی از نوشتن در ورد پرس هم دست کشید و رفت پی کار و کاسبی

من هم فکر میکردم باهوش تر از این حرفها باشید که فرق بین استقبال نشدن از یک سایت (بنا به ادعای مفت خودتان) را با نقد شدن مطالب بدانید!
حتا صندلی من هم این فرق ساده را متوجه میشود :))

پس حالا که درستان را گرفتید بروید از روی این متن صد بار بنویسید :

نقد شد ≠ استقبال نشد (یا) هَک شد (یا) سانسور شد (یا) فیلتر شد
ولی
حرف حساب نداریم جلویش بزنیم = فیلتر شد (یا) سانسور شد (یا) نمیتوانیم نقدش کنیم

کوشا
07-04-2016, 09:02 PM
من هم فکر میکردم باهوش تر از این حرفها باشید که فرق بین استقبال نشدن از یک سایت (بنا به ادعای مفت خودتان) را با نقد شدن مطالب بدانید!
حتا صندلی من هم این فرق ساده را متوجه میشود :))

پس حالا که درستان را گرفتید بروید از روی این متن صد بار بنویسید :

نقد شد ≠ استقبال نشد (یا) هَک شد (یا) سانسور شد (یا) فیلتر شد
ولی
حرف حساب نداریم جلویش بزنیم = فیلتر شد (یا) سانسور شد (یا) نمیتوانیم نقدش کنیم

هیچ نقدی محکم تر از بی اقبالی نیست

در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

در نهایت
دزد حاضر بز حاضر !
آرشیو گفتگو نزد شماست تاپیک هایی تحت عنوان نقد زندیق را منتشر کنید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.

sonixax
07-14-2016, 09:31 PM
هیچ نقدی محکم تر از بی اقبالی نیست

در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

در نهایت
دزد حاضر بز حاضر !
آرشیو گفتگو نزد شماست تاپیک هایی تحت عنوان نقد زندیق را منتشر کنید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.

پس همان طور که از پیش هم معلوم بود چنته خالی و ادعا مفت بود!

sonixax
07-14-2016, 09:48 PM
آرشیو گفتگو نزد شماست تاپیک هایی تحت عنوان نقد زندیق را منتشر کنید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.

آرشیو گفتگو در نتیجه حمله برادرانِ و همرزمان شما پودر شده رفته پی کارش! که همین هم البته نشان از این دارد که توانایی نقد کردن نداشتید سعی کردید از بیخ نابود کنید.
آن کس که منطق کم میاورد دست به ترور و نابودی میزند! درست مثل داعش.

کوشا
07-16-2016, 08:50 PM
آرشیو گفتگو در نتیجه حمله برادرانِ و همرزمان شما پودر شده رفته پی کارش! که همین هم البته نشان از این دارد که توانایی نقد کردن نداشتید سعی کردید از بیخ نابود کنید.
آن کس که منطق کم میاورد دست به ترور و نابودی میزند! درست مثل داعش.


صداقتت !!!!!!! منو کشته !!

البته درکت می کنم !

sonixax
07-17-2016, 04:16 PM
صداقتت !!!!!!! منو کشته !!

البته درکت می کنم !

در صداقت ما هیچ شکی نیست!
ولی به جایش در شرافت شما بسیار جای شک است که سعی دارید دروغهای خودتان (نقد شدن زندیق) را با آویزان شدن به دروغی دیگر به نام عدم استقابل از زندیق جا بیندازید :)))

kourosh_bikhoda
07-30-2016, 07:46 PM
اگر ذره ای از ماهیت و فلسفه علم آگاه باشید متوجه خواهید شد که علم اصلن نمیتونه خدا رو بررسی کنه :e415:

solo
07-31-2016, 07:03 PM
اگر ذره ای از ماهیت و فلسفه علم آگاه باشید متوجه خواهید شد که علم اصلن نمیتونه خدا رو بررسی کنه :e415:
درود ایشون کج فهم تشریف دارن....:e415:
بنده هم توی اولین صفحه جستار بهشون گفتم


باید توجه کرد که مسئله وجود یا عدم وجود خدا یک بحث فلسفی است و هیچ ارتباطی با علم ندارد. خداوند به دلیل فرا طبیعی بودن خود نمیتواند یک فرضیه علمی باشد زیرا علم چیزی به نام فراطبیعی (Supernatural) را به رسمیت نمیشناسد.

حالا باز این خوبه خوبشه
یه جا میخواست عدم استقبال رو جای نقد به ما بده !!
کلا فهم برایشان سخت و دشورا است.....

mbk
08-01-2016, 01:31 PM
به شناسه خداوند مهرگستر خیلی مهربان

اگر ذره ای از ماهیت و فلسفه علم آگاه باشید متوجه خواهید شد که علم اصلن نمیتونه خدا رو بررسی کنه :e415:


ببینید چون ناباورها خوشانشان نیست که انگیزانِ کنار زدنِ خداوند نیست، نمونه شما خوش ندارید یکی بازخواستتان کند از ریزُ بمتان آگاه باشد بتواند ناگوارا رساندتان یا کمکِ باورمندها آیدُ روزِ برپایی سروریشان دهدُ در خوشیُ بهشتشان درون کند،،،پس خداوند نیست!! کنون سد جور گریز ناباورها به بندی سخت برمیخورد ،
خداوندا ما باورمندها را که خودت یکیُ برآورنده هستیُ نبوده زاده میشویُ نبوده میزاییُ نبوده برایت طرازی یکی یاری رسان در گزینش راهی سمتتُ برپادارِ پیوست نماز دار

solo
08-01-2016, 05:20 PM
مهر تایید دیگری در فلسفی بودن اثبات یا رد وجود خدا


آیت الله سیدمصطفی محقق داماد، رئیس مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم و رئیس بخش کلام مؤسسه حکمت و فلسفه ایران،‌آمادگی خود را برای مناظره با منکران وجود خدا، به ویژه پروفسور استفان هاوکینگ اعلام کرد. نظریه جدید استفان هاوکینگ، دانشمند فیزیک فضایی بریتانیا مبنی بر خلق خودبخودی جهان، واکنش های شدیدی را در میان دانشمندان علوم دینی داشته است. در پی اظهار تردید استفان هاوکینگ، فیزیکدان معروف مبنی بر نقش خدا در خلق کهکشان‌ها، آیت‌الله محقق داماد در این زمینه می گوید "موضوع وجود خدا و مبدأ جهان یک مسأله صرفاً مادی و مرتبط با علوم تجربی محض نیست که یک فیزیکدان به راحتی آن را انکار کند. بلکه کاملاً کلامی و فلسفی است. یک فیزیکدان بدون داشتن تخصص فلسفی و عدم آگاهی از براهین مستحکم عقلی، بدون گفت‌وگو با حکیمان و الهیون جز اینکه اظهار عدم آگاهی و عجز کند، چاره‌ای ندارد." رئیس مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم افزود: "این اظهارنظر هرچند از سوی دانشمندی سرشناس باشد، یکی از نتایج جدایی و فاصله گرفتن علوم تجربی از الهیات است.این جدایی که در تاریخ علم سابقه چندان زیادی ندارد، موجب آفات عدیده‌ای است که در تاریخ علم و فلسفه رویارویی‌هایی به کرات دیده می شود. هنگامی که محمد زکریای رازی نسبت به برخی از مسائل دینی تردید و شبهه کرد، ابن‌سینا، به پاسخ شبهات او پرداخت و در آخر خطاب به وی گفت که این‌گونه سخن گفتن ناشی از آن است که از الهیات فاصله گرفته‌ای و غرق در علوم تجربی شده‌ای." محقق داماد تصریح کرد: "اینجانب اعلام آمادگی می‌کنم که به همراه استادان کلام و حکمت اسلامی، اعضای گروه مطالعات اسلامی از نظر کلامی و فلسفی و با مددگیری از عالمان بزرگ علوم تجربی در فرهنگستان علوم ایران از جهات علوم تجربی، چنانچه این فرصت فراهم شود، در یک رسانه جهانی، بدون هیچگونه تنشی با پروفسور هاوکینگ به مناظره بپردازم و داوری را به وجدان پاک انسان‌های صاحب اندیشه و فکور واگذار کنم."
مناظره با منکر خداوند (http://www.ettelaathekmatvamarefat.com/new/index.php?option=com_content&view=article&id=113:1389-07-05-11-24-37&catid=10:6&Itemid=2)

کوشا
08-02-2016, 08:38 PM
اگر ذره ای از ماهیت و فلسفه علم آگاه باشید متوجه خواهید شد که علم اصلن نمیتونه خدا رو بررسی کنه :e415:


مهر تایید دیگری در فلسفی بودن اثبات یا رد وجود خدا

اولا این حرف شما بر شاخ نشستن و بن بریدن است

تمام بیخدایانی که تا به حال با آنها گفتگو کرده ام با تکیه بر علم خدا را انکار می کرده اند؛ چون خدا قابل اثبات علمی نیست پس وجود ندارد !

ثانیا حاصل مقاله این جستار اثبات مستقیم خدا نیست که اشکال شود بحث وجود و عدم وجود خدا یک بحث فلسفی است و علم صلاحیت ورود در این عرصه را ندارد
بلکه این بحث تنها تلنگری است بر کسانی که با اعتماد بر علم از خدا فراری شده ا ند؛ علم در حال حاضر توانایی توضیح و توجیه هستی موجود را ندارد و هر چه بیشتر جلو می رود این عجز و ناتوانی بیشتر نمایان می شود

امروز احتمال عدم وجود خدا یک در 10/000/000/000/000/000/000 است و این عدد با کشفیات علمی جدید هر روز بزرگتر و بزرگتر می شود

نتیجه این احتمال بعلاوه چاشنی کردن یک مقدار عقل چیزی جز قبول آنچه در دین و فلسفه به عنوان خدا اثبات می شود نیست.

افی الله شک فاطر السموات و الارض

solo
08-03-2016, 10:52 AM
اولا این حرف شما بر شاخ نشستن و بن بریدن است

خودتان را به درو دیوار نکوبید
به حرف علمای دینتان گوش دهید آن ها هم میگویند بحث کاملا فلسفی هست...


تمام بیخدایانی که تا به حال با آنها گفتگو کرده ام با تکیه بر علم خدا را انکار می کرده اند؛ چون خدا قابل اثبات علمی نیست پس وجود ندارد !
با بی شرمی تمام دروغ میگید.
این هم یکی دیگر از ادعای های پوچ شماست....
اثبات کنید تمامی بیخدایان با تکیه بر علم خدا را رد میکنند؟
یادتان رفته موقع گفتگو با من در مورد خدا من حرفی از علم نزدم؟آیا من حرقی از علم زدم؟
یادتان رفته بهتان یک لینک دادم؟
2 سوال متداول از خداناباوران (http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/2-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%88%D 8%B1%D8%A7%D9%86-1938/)



ثابت کنید خدا وجود ندارد!!!!!
پاسخ:خداناباور اصلا وجود ندارد!این اسمی هست که شما روی ما گذاشته اید!درواقع ما انسانهایی هستیم آزاد.این یعنی نه دینی داریم نه خدایی.از چه موقع؟ از زمانی که اگاه شدیم.یعنی تاریخ تولد ما زمان اگاهی ماست.پس در واقع ما از بدو تولد بیخدا و بی دین بوده ایم.یعنی اگر شما از من بپرسید ثابت کن خدا وجود ندارد با این جمله رو به رو میشوید: خدا دیگر چیست!؟ بعد شما خدای خودتون رو تعریف میکنید.بعد من از شما میخواهم که این چیزی که تعریف کردید رو اثبات کنید.
به همین سادگی
این یعنی بار اثبات بر دوش مدعی هست.شما ادعا میکنید خدایی وجود دارد! ما اصلا هیچ ادعایی نداریم.مگر میشود ما عدم وجود چیزی را اثبات کنیم که وجود ندارد؟؟بار اثبات در فلسفه بر دوش مدعی هست.ما که باور ی نداریم ما که اعتقادی نداریم ،مگر میشود چیزی را که وجود ندارد اثبات عدم وجود کرد!راجب چی حرف میزنید؟ چه چیزی رو اثبات عدم وجود کنیم؟ خدا رو ؟ خدا دیگه چیه؟اول تعریف کن بعد هم تعریفت رو اثبات کن.
بنابراین وقتی به یک خداناباور میرسید از ایشون نخواهید که خدا رو "اثبات عدم وجود" کند، چون از دید اون بیخدا اصلا خدایی نیست و نبوده و حتی نمیدونه چی هست که اثبات عدم وجود کنه اون خدا رو!
پس:
"ادعای وجود باید اثبات شود"^"بار اثبات بر دوش مدعی هست"
به شخصه هر کسی میاد چت خصوصی من و میگه ثابت کن خدایی نیست سریع بلاک میکنم چون این شخص دیوانه هست ! اونقدر نادان هست که الفبای فلسفه رو نمیدونه و نمیدونه که اون باید ادعاش رو اثبات کنه واگرنه ما که ادعایی نداریم ،کاملا ازاد و رها داریم زندگیمون رو میکنیم، و هر کسی بگه خدا هست میریم سراغش تا دلایل این ادعا رو برامون بگه تا بررسیش کنیم.
فراموش نکنید هر انسانی بیخدا و بی دین به دنیا میاد با حافظه اعتقادی کاملا خالی ،برید توی زایشگاه بچه های لخت رو که تازه بدنیا اومدند ببینید کاملا بررسیشون کنید مهر دین و خداباوری هیچ کجای بدنشون نخورده.نه روی پیشونی نه روی باسن.کاملا لخت بدون هیچ برچسب اعتقادی.پس انسان بیخدا بدنیا می اید این خانواده و جامعه هستند که فرد رو از کودکی خداباور میکنند و بهش دین میدهند.
درواقع انسان مثل یک کاغذ سفید است از بدو تولد،این خانواده و جامعه هستند که روی این کاغذ دین و خدا رو نقاشی میکنند،واگرنه انسان کاملا بی دین و بیخدا بدنیا میاد.هیچ گونه شواهد علمی وجود ندارد که بگوید انسان مسلمان بدنیا میاد یا یهودی یا الله باور یهوه باور یا گاو پرست و ...،،،،،خانواده ،جامعه.
از طرفی اگر در سیر زمانی فرگشت انسان رو به عقب برید به انسانهای کم هوش ،کم هوشتر و ...میرسید که اصلا توانایی ابزار ساختن رو هم نداشتن حتی در حد پرت کردن یک سنگ!چه برسد به اینکه به خدایی باور داشته باشند این روند رو ادامه بدید به یک زندگی کاملا حیوانی از دید اجتماعی میرسید کاملا کم هوش در حد یک میمون.پس ما اول بیخدا بوده ایم بعدا و به مرور زمان این کلمه ی موجود برتر ساخته شده و کم کم صفاتش تکامل پیدا کرد ، یعنی هر چی انسان باهوشتر میشد در گذر زمان خدایان هم تعدادشون زیاد تر و صفاتشون پیشرفته تر میشد،چرا ؟ چون خود انسان این خدایان رو به وجود اورد کم کم ، و تکامل داد،تا جایی که در تمدن میان دو رود ما 65 هزار خدا رو در یک تمدن داشته ایم!!(رجوع کنید به کتاب خودم خدا از توهم تا تابو)
پس هرگز از یک بیخدا نپرسید ثابت کنید پری دریای وجود ندارد!! ثابت کنید یک فیل بالدار بین سیاره ی مشتری و زحل زندگی نمیکند! ثابت کنید خالقی با صفات بینهایت وجود ندارد!
اینها ادعاهای شماست ،شما باید ثابت کنید اینها وجود دارد.

آیا یادتان رفته .....
دروغ گو کم حافظه است.

یاد یک ضرب المثل عربی افتادم که از خودتان شنیدیم می گه الغریق یتشبث بکل حشیش

کسی که در حال غرق شدن است به هر علف خشکی چنگ می زند


ثانیا حاصل مقاله این جستار اثبات مستقیم خدا نیست که اشکال شود بحث وجود و عدم وجود خدا یک بحث فلسفی است و علم صلاحیت ورود در این عرصه را ندارد
چه مقاله بی مایه ای...
اگر قبول دارید که بحث اثبات یا رد خدا یک بحث فلسفی هست و علم صلاحیت ندارد پس نیازی به این همه یاوه گویی نیست و میتوانید به کسانی که طبق ادعای خودتان بر پایه علم بیخدا شده اند این موارد را گوش زد کنید.


بلکه این بحث تنها تلنگری است بر کسانی که با اعتماد بر علم از خدا فراری شده ا ند؛
مثلا چه کسانی نشانمان بدهید؟


علم در حال حاضر توانایی توضیح و توجیه هستی موجود را ندارد و هر چه بیشتر جلو می رود این عجز و ناتوانی بیشتر نمایان می شود

سفسطه عقل بشر ناقص است، علم ناقص است!
(https://zandiq.com/2008/11/22/aghle-bashar-naghes-ast-elm-naghes-ast)
http://www.daftarche.com/attachment.php?attachmentid=5038&stc=1


امروز احتمال عدم وجود خدا یک در 10/000/000/000/000/000/000 است و این عدد با کشفیات علمی جدید هر روز بزرگتر و بزرگتر می شود

اگر خدا باشد، لزوما همان خدایی نخواهد بود که در تورات و قرآن و .. درباره‌اش خوانده‌ایم
دلایل آن هم مربوط میشود به فلسفه
شما نمیتوانید خدایی با صفاتی همانند یکتا،قادر مطلق،عالم مطلق،خیر اعلی و...رو به اثبات برسانید.
برای مثال:
فریدریش نیچه:
عجب !
خدایی که انسانها را به شرطی دوست دارد که به او اعتقاد داشته باشند
و آدمهایی را که به این عشق و دوستی اعتقاد ندارند با نگاههایِ غضبناک و تهدید آمیز می نگرد!
عجیب است!
زیرا احساس قادر مطلق ؛ یک عشق قراردادی و مشروط است!
عشقی که حتی نتوانسته است بر احساس عزت و سربلندی و روحیه کینه توزی غلبه کند. چقدر این چیزها شرقی هستند!

مثالی دیگر:مشکل تو با قرآن چیست؟

کاوه- یکی از ایرادهای قرآن خشمگین شدن خداوند است، به نگر من خشمگین شدن خدا غیر منطقی است، خدایی که خشمگین میشود، شگفت زده شده است و شگفت زدگی هم از نادانی است، کسی که همه چیز را بداند هیچوقت شگفت زده نخواهد شد و هیچوقت هم خشمگین نخواهد شد


نتیجه این احتمال بعلاوه چاشنی کردن یک مقدار عقل چیزی جز قبول آنچه در دین و فلسفه به عنوان خدا اثبات می شود نیست.
خیر اینگونه نیست
از کی تا حالا خدا با فلسفه اثبات شده که ما نفهمیدیم؟

کوشا
08-03-2016, 04:56 PM
خودتان را به درو دیوار نکوبید
به حرف علمای دینتان گوش دهید آن ها هم میگویند بحث کاملا فلسفی هست...

با بی شرمی تمام دروغ میگید.
این هم یکی دیگر از ادعای های پوچ شماست....
اثبات کنید تمامی بیخدایان با تکیه بر علم خدا را رد میکنند؟
یادتان رفته موقع گفتگو با من در مورد خدا من حرفی از علم نزدم؟آیا من حرقی از علم زدم؟
یادتان رفته بهتان یک لینک دادم؟
2 سوال متداول از خداناباوران (http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/2-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%88%D 8%B1%D8%A7%D9%86-1938/)


آیا یادتان رفته .....
دروغ گو کم حافظه است.

یاد یک ضرب المثل عربی افتادم که از خودتان شنیدیم می گه الغریق یتشبث بکل حشیش

کسی که در حال غرق شدن است به هر علف خشکی چنگ می زند


چه مقاله بی مایه ای...
اگر قبول دارید که بحث اثبات یا رد خدا یک بحث فلسفی هست و علم صلاحیت ندارد پس نیازی به این همه یاوه گویی نیست و میتوانید به کسانی که طبق ادعای خودتان بر پایه علم بیخدا شده اند این موارد را گوش زد کنید.

مثلا چه کسانی نشانمان بدهید؟



سفسطه عقل بشر ناقص است، علم ناقص است!
(https://zandiq.com/2008/11/22/aghle-bashar-naghes-ast-elm-naghes-ast)



اگر خدا باشد، لزوما همان خدایی نخواهد بود که در تورات و قرآن و .. درباره‌اش خوانده‌ایم
دلایل آن هم مربوط میشود به فلسفه
شما نمیتوانید خدایی با صفاتی همانند یکتا،قادر مطلق،عالم مطلق،خیر اعلی و...رو به اثبات برسانید.
برای مثال:
فریدریش نیچه:
عجب !
خدایی که انسانها را به شرطی دوست دارد که به او اعتقاد داشته باشند
و آدمهایی را که به این عشق و دوستی اعتقاد ندارند با نگاههایِ غضبناک و تهدید آمیز می نگرد!
عجیب است!
زیرا احساس قادر مطلق ؛ یک عشق قراردادی و مشروط است!
عشقی که حتی نتوانسته است بر احساس عزت و سربلندی و روحیه کینه توزی غلبه کند. چقدر این چیزها شرقی هستند!

مثالی دیگر:مشکل تو با قرآن چیست؟

کاوه- یکی از ایرادهای قرآن خشمگین شدن خداوند است، به نگر من خشمگین شدن خدا غیر منطقی است، خدایی که خشمگین میشود، شگفت زده شده است و شگفت زدگی هم از نادانی است، کسی که همه چیز را بداند هیچوقت شگفت زده نخواهد شد و هیچوقت هم خشمگین نخواهد شد


خیر اینگونه نیست
از کی تا حالا خدا با فلسفه اثبات شده که ما نفهمیدیم؟

مطمئنید که حالتون کاملا خوبه ؟؟؟

solo
08-03-2016, 05:19 PM
مطمئنید که حالتون کاملا خوبه ؟؟؟
استاد میبینم که در برابر استدلال ها کمر خم کرده و به یاوه گویی پناه برده اید.
چون قافیه تنگ اید شاعر به جفنگ آید
از پای منبر بلند شوید بروید چهار تا کتاب بخوانید جای دوری نمیرود.اما ظاهرا برای شما نمی صرفه و ترجیح میدید جنگولک بازی در بیارید
هنوز معلوم نیست با خودتان چند چند هستید !

kourosh_bikhoda
08-05-2016, 05:33 PM
اولا این حرف شما بر شاخ نشستن و بن بریدن است

تمام بیخدایانی که تا به حال با آنها گفتگو کرده ام با تکیه بر علم خدا را انکار می کرده اند؛ چون خدا قابل اثبات علمی نیست پس وجود ندارد !

ثانیا حاصل مقاله این جستار اثبات مستقیم خدا نیست که اشکال شود بحث وجود و عدم وجود خدا یک بحث فلسفی است و علم صلاحیت ورود در این عرصه را ندارد
بلکه این بحث تنها تلنگری است بر کسانی که با اعتماد بر علم از خدا فراری شده ا ند؛ علم در حال حاضر توانایی توضیح و توجیه هستی موجود را ندارد و هر چه بیشتر جلو می رود این عجز و ناتوانی بیشتر نمایان می شود

امروز احتمال عدم وجود خدا یک در 10/000/000/000/000/000/000 است و این عدد با کشفیات علمی جدید هر روز بزرگتر و بزرگتر می شود

نتیجه این احتمال بعلاوه چاشنی کردن یک مقدار عقل چیزی جز قبول آنچه در دین و فلسفه به عنوان خدا اثبات می شود نیست.

افی الله شک فاطر السموات و الارض
علم خدا رو انکار نمیکنه. علم اصلن کاری به خدا نداره! دانشمندان هم همینو میگن که شما فکر میکنید دارن خدا رو انکار میکنن. در واقع اونا اصلن کاری به خدا و اینها ندارند. در مورد پدیده ها فقط انقدر شواهد و دلایل تجربی و واقعی وجود داره که به قول مزدک لازم نیست برای خدا کت و شلوار بدوزند. خدای غیرمادی رو چه به بررسی علمی!



بلکه این بحث تنها تلنگری است بر کسانی که با اعتماد بر علم از خدا فراری شده ا ند؛ علم در حال حاضر توانایی توضیح و توجیه هستی موجود را ندارد و هر چه بیشتر جلو می رود این عجز و ناتوانی بیشتر نمایان می شود
علم نه تنها در حال حاضر، بلکه در حال غایب هم همچین قدرتی نخواهد داشت! خدا یک موجود موهوم، غیرمادی، غیرواقعی و غیر دنیویست. نه ما و نه دانشمندان چنین توقعی از علم نداریم. فقط کسانی که چیزی از علم سرشون نمیشه و علم رو خلاصه در حوزه های علمیه و طب امام صادق و دعای خیر و اینها میبینند چنین انتظاراتی از علم دارند جانم.



امروز احتمال عدم وجود خدا یک در 10/000/000/000/000/000/000 است و این عدد با کشفیات علمی جدید هر روز بزرگتر و بزرگتر می شود
کنتر که نداره. کسی هم نمیگه این عدد چیه. مگه نه؟:e105:

کوشا
08-05-2016, 08:45 PM
علم خدا رو انکار نمیکنه. علم اصلن کاری به خدا نداره! دانشمندان هم همینو میگن که شما فکر میکنید دارن خدا رو انکار میکنن. در واقع اونا اصلن کاری به خدا و اینها ندارند. در مورد پدیده ها فقط انقدر شواهد و دلایل تجربی و واقعی وجود داره که به قول مزدک لازم نیست برای خدا کت و شلوار بدوزند. خدای غیرمادی رو چه به بررسی علمی!

نگفتم علم خدا رو انکار می کنه بلکه گفتم اغلب بیخدایان مثل خود شما با تکیه بر علم تجربی منکر خدا هستند.





علم نه تنها در حال حاضر، بلکه در حال غایب هم همچین قدرتی نخواهد داشت! خدا یک موجود موهوم، غیرمادی، غیرواقعی و غیر دنیویست. نه ما و نه دانشمندان چنین توقعی از علم نداریم. فقط کسانی که چیزی از علم سرشون نمیشه و علم رو خلاصه در حوزه های علمیه و طب امام صادق و دعای خیر و اینها میبینند چنین انتظاراتی از علم دارند جانم.


ساینس یا نولج مسئله این است.

ساینس هیچ دردی از من و تو دوا نخواهد کرد؛ کرم های قبر و دیگر هیچ !



کنتر که نداره. کسی هم نمیگه این عدد چیه. مگه نه؟:e105:

کسی نمی گه چون بر خلاف شما مقاله صفحه اول جستار رو خونده اند !!

kourosh_bikhoda
08-12-2016, 06:06 PM
نگفتم علم خدا رو انکار می کنه بلکه گفتم اغلب بیخدایان مثل خود شما با تکیه بر علم تجربی منکر خدا هستند.
این یک حرف دیگست. توضیح پدیده ها در جهان بدون نیاز به فرض وجود خدا میسر است. همین باعث میشه فرض خدا، زائد باشه. اما این به معنی این نیست که علم خدا رو انکار یا اثبات میکنه.




ساینس هیچ دردی از من و تو دوا نخواهد کرد؛ کرم های قبر و دیگر هیچ !
یکی دیگر از دو رویی ها و سفسطه های دینداران در زمینه علم درست همینه. در این مواقع شماها علم رو انکار میکنید ولی به محض اینکه ناخن پاتون درد میگیره به یکی از نمایندگان ساینس، پزشک، مراجعه میکنید. آخوندها برای زائیدن همسرانشون بهترین پزشکان و بیمارستان ها رو اشغال میکنند. خود خامنه ای عمل جراحی میکنه. چرا نمیرید کتاب طب اسلامی باز کنید ببینید امام صادق در مورد اون درد چی گفته همونو عمل کنید؟ چرا وقتی میخواهید با ما صحبت کنید از کامپیوتر استفاده میکنید؟ یک بام و دو هوا که نمیشه. علم داره تمام زوایای زندگی ما رو سمت و سو میده. حالا چون مخالف عقاید شماست که نمیتونید انکارش کنید جانم :e057:

ساینس یا نولج مسئله این است.
نولج یعنی چه؟ نولجی که مد نظر شماست احتمالا فقط توی کتاب های دینی یافت میشه. در دنیای واقعی تمام اطلاعات ما از علم میاد. علم و تجربه و استقراء پایه همه دانسته های دنیوی ماست.

kourosh_bikhoda
08-12-2016, 06:19 PM
کسی نمی گه چون بر خلاف شما مقاله صفحه اول جستار رو خونده اند !!
مقاله اول جستار خیلی هم با اهمیت نیست. چون به طور خیلی ساده ای، اگر یک احتمال ناچیز نزدیک به صفر را در بی نهایت ضرب کنید، حاصل یک عدد بسیار بزرگ میشه. به این معنی که برای جهان ازلی که شروعی در زمان نداره و بی نهایت بار زندگی رو تجربه کرده، هیچ چیز بعید نیست. به عبارتی اگر یک میمون تایپیست در شرایط ذهنی ایده آل و با زمان محدود خودش رو مشغول تایپ کردن عبارات تصادفی کنه، احتمال تولید کردن یک اثر از شکسپیر برای او وجود داره.

البته موارد دیگه ای هم در اون مقاله وجود داره. مثلن اگر بدونید که کمتر از 5 درصد جهان هستی برای انسان قابل مشاهده و درک هست، شاید شوکه بشید و برای پر کردن این خلاءها با تئوری خدا یه مقدار دست نگه دارید.

نکته دیگه اینه که این مقاله در نهایت داره خدای حفرگان رو به رخ ما میکشه جانم :e415:

کوشا
08-28-2016, 08:35 PM
این یک حرف دیگست. توضیح پدیده ها در جهان بدون نیاز به فرض وجود خدا میسر است. همین باعث میشه فرض خدا، زائد باشه. اما این به معنی این نیست که علم خدا رو انکار یا اثبات میکنه.


هرگز توضیح همه پدیده ها توسط علم شدنی نیست، گاهی جهت توضیح به نقاطی می رسیم که عقلا راهی برای توضیح علمی وجود ندارد

مثل توضیح اولین آمیزش دو جنسی جهت تولید مثل که قبلا سوال کردم و کسی جوابی نداد !




یکی دیگر از دو رویی ها و سفسطه های دینداران در زمینه علم درست همینه. در این مواقع شماها علم رو انکار میکنید ولی به محض اینکه ناخن پاتون درد میگیره به یکی از نمایندگان ساینس، پزشک، مراجعه میکنید. آخوندها برای زائیدن همسرانشون بهترین پزشکان و بیمارستان ها رو اشغال میکنند. خود خامنه ای عمل جراحی میکنه. چرا نمیرید کتاب طب اسلامی باز کنید ببینید امام صادق در مورد اون درد چی گفته همونو عمل کنید؟ چرا وقتی میخواهید با ما صحبت کنید از کامپیوتر استفاده میکنید؟ یک بام و دو هوا که نمیشه. علم داره تمام زوایای زندگی ما رو سمت و سو میده. حالا چون مخالف عقاید شماست که نمیتونید انکارش کنید جانم :e057:


واقعا جای تاسف است که چنین اشکال بی محتوا و بی ربطی بیان می شه


نولج یعنی چه؟ نولجی که مد نظر شماست احتمالا فقط توی کتاب های دینی یافت میشه. در دنیای واقعی تمام اطلاعات ما از علم میاد. علم و تجربه و استقراء پایه همه دانسته های دنیوی ماست.

ساینس یعنی تلاش برای گذران زندگی کوتاه مدت دنیا به بهترین صورت
و
نولج یعنی تلاش برای یافتن راهی جهت رهایی از این چرخه باطل و بیهوده

کوشا
08-28-2016, 09:07 PM
مقاله اول جستار خیلی هم با اهمیت نیست. چون به طور خیلی ساده ای، اگر یک احتمال ناچیز نزدیک به صفر را در بی نهایت ضرب کنید، حاصل یک عدد بسیار بزرگ میشه. به این معنی که برای جهان ازلی که شروعی در زمان نداره و بی نهایت بار زندگی رو تجربه کرده، هیچ چیز بعید نیست. به عبارتی اگر یک میمون تایپیست در شرایط ذهنی ایده آل و با زمان محدود خودش رو مشغول تایپ کردن عبارات تصادفی کنه، احتمال تولید کردن یک اثر از شکسپیر برای او وجود داره.


نکته دیگه اینه که این مقاله در نهایت داره خدای حفرگان رو به رخ ما میکشه جانم :e415:

به عبارت دیگر
این مقاله داره فریاد می زنه که درسته که با استناد به علم بعضی از حفره های جهل ما پر شده اما

نه تنها از وسعت این حفره چیزی کم نشده بلکه هر چه عالم تر شده ایم حفره وسیع تر شده و نسبت مقدار علم و وسعت حفره همچنان برقرار است؛

هر چه عالم تر می شویم حفره های بیشتر و بزرگتری نمایان می شود به گونه ای که عقلا چاره ای جزء پذیرش مدیریت هوشمند هستی باقی نمی ماند.

با ساده انگاری و بازی با واژگانی همچون تکرار بی نهایت تولید حتی یک دانه گندم هم ممکن نیست چه رسد به توضیح موجودات بسیار پیچیده


البته موارد دیگه ای هم در اون مقاله وجود داره. مثلن اگر بدونید که کمتر از 5 درصد جهان هستی برای انسان قابل مشاهده و درک هست، شاید شوکه بشید و برای پر کردن این خلاءها با تئوری خدا یه مقدار دست نگه دارید.

یعنی همین مقدار که نهایتی برای هستی موجود قابل تصور نیست برای درک بزرگی این هستی کافی نیست؟

نسبت هستی موجود با تمام عرض و طول وحشتناک آن در مقایسه با بی نهایت صفر است

و اگر میلیاردها بار دیگر این هستی تکرار شده باشد باز در مقایسه با بی نهایت اندازه ای معادل صفر دارد و اگر بی نهایت بار این پروسه تکرار شود نتیجه چیزی جز صفر نیست !

امیدوارم شوکه نشده باشید و بتوانید این بزرگی دهشتناک را با چیزی غیر از خدا توجیه کنید.

kourosh_bikhoda
03-22-2017, 04:54 PM
هرگز توضیح همه پدیده ها توسط علم شدنی نیست، گاهی جهت توضیح به نقاطی می رسیم که عقلا راهی برای توضیح علمی وجود ندارد
عجب! نخست اینکه اگر عقلن راهی برایش نیست پس چه مکانیزم سیستماتیکی برای توضیح و تفسیر این مدل پدیده ها سراغ دارید؟ دو اینکه ممکنه چند نمونه از این بن بست های عقلی رو مثال بزنید؟



مثل توضیح اولین آمیزش دو جنسی جهت تولید مثل که قبلا سوال کردم و کسی جوابی نداد !
اگر این مثال شما باشهباید بگم مرتکب سفسطه توسل به نادانی شدید. به فرض اینکه علم جوابی هم برای این قضیه نداشته باشه، ولی این سوال سوالی تقریبن علمیست. یعنی میتوان با ابزار علم به سمت اون پیش رفت. اما چرا تقریبن علمیه؟ چون علم در این موارد به دنبال مصداق دقیق نیست بلکه مکانیزم ها رو تخمین میزنه. برای علم مهم نیست اولین دو جنس مختلفی که آمیزش کردند چی بودند بلکه این مهمه که این مدل آمیزش چرا و چگونه فرگشت یافت. بنابر این اگر قبلن هم پرسیدید و جواب نگرفتید فکر نکنید زدید به هدف. شما مشخصه که حقیقت و علم براتون بهادار نیست وگرنه یه دو جین مقاله انگلیسی و فیلم روی وب هست برای این سوال. وبلاگ فرگشت هم میتونست تا حدی کمکتون کنه:
فرگشت تولید مثل جنسی | فرگشت (https://fargasht.wordpress.com/2010/04/18/reproduction/)

kourosh_bikhoda
03-22-2017, 04:56 PM
یعنی همین مقدار که نهایتی برای هستی موجود قابل تصور نیست برای درک بزرگی این هستی کافی نیست؟
چی میگید شما؟ همین بزرگی رو هم با توسل به علم و خرد فهمیدیم :e415:
به قول مزدک از این پارچه نمیتونید برای خدا و جن و پری کت و شلوار بدوزید :e057:

حق گرا
03-25-2017, 10:03 AM
با درود
به عقیده من نه تنها علم به سمت اثبات خدا پیش میرود بلکه فلسفه و تلاش خدا ناباوران نیز به سمت اثبات خدای حقیقی پیش میرود .منظورم این است که تمام دوستانی که با سایه خدا (نه خود خدا )و با تعالیم ادیان (به خاطر اشنا نبودن با زبان باطنی ادیان ) مقابله میکنند خود حقیقتا حق پرست و خدا جو هستند و خود این مبارزات عین حق پرستی است اگر خدای واقعی شناخته شود زیرا خدای حقیقی همان حقیقت هستی و اصل وجود است که در تمام ممکنات عالم سریان دارد و خود انسان بزرگترین تجلی گاه خداست .البته دوستان گمان نکنند که بنده شعر میگویم بلکه تمام این مطالب پشتوانه عقلی و فطری دارد اگر دوستان حوصله و قابلیت درک این حقیقت را داشته باشند به عنایت حضرت حق نه تنها وجود حقیقی خدا را اثبات خواهم کرد بلکه مشخص خواهم نمود که هم باطن کلیه ادیان بر حق است و هم خود خدا ناباورانی که دغدغه جهل ستیزی دارند خدا پرست هستند و هم اثبات خواهد شد که تمام دانشمندان در تمام علوم که پرده از حقایق هستی برمیدارند به نوعی پیامبران الاهی هستند و نیز اثبات خواهد شد که حق در مرتبه وجودی بشریت به یک نقطه ختم میشود و ان نفی خود و دیگر خواهی است و این کیمیای هستی قادر است تمام گرایشات متضاد بشری را زیر یک چتر گرد اورد و ارمان دیرینه بشریت را محقق کند .
بنده به پشتوانه عنایت حضرت حق تمام اندیشمندان و محققان حاضر در این شبکه را در صورت تمایل به نقد نظریه خود دعوت میکنم و از هر ناقدی سپاس گزار خواهم بود زیرا از دو حال خارج نیست یا من بر خطا هستم و با کمک دوستان اگاه خواه شد و یا دوستان با بررسی موضوع بر اگاهیشان افزوده خواهد شد که در هر صورت و به حال مطلب برای هر دو طرف مفید خواهد بود .
اگر دوستان تمایل داشتند اعلام امادگی نمایند تا مطالب بیان گردد
با سپاس

folaani
03-25-2017, 10:30 AM
تنها عدهء معدودی از منکران دین و خدا ممکنه بقول شما حقیقت جوی واقعی باشن. بقیشون که بنظرم اکثریتشون هستن، آدمهایی هستن که وجود خودشون مشکل داره و شارلاتان هایی که میخوان راه هرزگی و شهوت رانی خودشون باز باشه. کلا دنیا به کامشون باشه دیگه! حالا به هر قیمتی به هر شکلی که شده.
وگرنه در عرفان و معنویت این مسئله وجود داره که افرادی که لیاقت داشته باشن بالاخره بویی از خدای واقعی میبرن و میفهمن اساس دین هم میتونه درست باشه و اینقدر کلی و مطلق به جنگ خدا و دین نمیرن.
درسته که ادیان دچار تحریفات و عقب ماندگی هایی هستن و ازشون سوء استفاده شده و میشه، ولی هنوزم آدمی که عقل سلیم و روح پاکی داشته باشه میتونه به خیلی نشانه ها و موارد حقانیت در باورهای ماورایی پی ببره.
مثلا من خودم حداقل به بخشهایی از دین اعتقاد دارم و دین و پیامبران و اولیاء خدا و بزرگانی مثل حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) رو یکسره نفی نمیکنم. ولی مشاهده میکنید که بعضیا میان و همه چیز رو به تمسخر میگیرن و حتی فحش های رکیک میدن به تمام مقدسات و چنین روح های عظیم عالم هستی!! اینها بعید میدونم حقیقت جو باشن، بلکه در درون خودشون رذالت و فسادی هست که گرچه سعی میکنن پنهانش کنن، و کسانیکه عنان خودشون رو کاملا به دست نفس سرکش حیوانی دادن.

حق گرا
03-25-2017, 09:43 PM
تنها عدهء معدودی از منکران دین و خدا ممکنه بقول شما حقیقت جوی واقعی باشن. بقیشون که بنظرم اکثریتشون هستن، آدمهایی هستن که وجود خودشون مشکل داره و شارلاتان هایی که میخوان راه هرزگی و شهوت رانی خودشون باز باشه. کلا دنیا به کامشون باشه دیگه! حالا به هر قیمتی به هر شکلی که شده.
وگرنه در عرفان و معنویت این مسئله وجود داره که افرادی که لیاقت داشته باشن بالاخره بویی از خدای واقعی میبرن و میفهمن اساس دین هم میتونه درست باشه و اینقدر کلی و مطلق به جنگ خدا و دین نمیرن.
درسته که ادیان دچار تحریفات و عقب ماندگی هایی هستن و ازشون سوء استفاده شده و میشه، ولی هنوزم آدمی که عقل سلیم و روح پاکی داشته باشه میتونه به خیلی نشانه ها و موارد حقانیت در باورهای ماورایی پی ببره.
مثلا من خودم حداقل به بخشهایی از دین اعتقاد دارم و دین و پیامبران و اولیاء خدا و بزرگانی مثل حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) رو یکسره نفی نمیکنم. ولی مشاهده میکنید که بعضیا میان و همه چیز رو به تمسخر میگیرن و حتی فحش های رکیک میدن به تمام مقدسات و چنین روح های عظیم عالم هستی!! اینها بعید میدونم حقیقت جو باشن، بلکه در درون خودشون رذالت و فسادی هست که گرچه سعی میکنن پنهانش کنن، و کسانیکه عنان خودشون رو کاملا به دست نفس سرکش حیوانی دادن.

بادرود
البته منظور من هم این نیست که تمام منکران خدا حق پرست هستند همچنان که تمام متدینین و به ظاهر خدا پرستان هم حق پرست نیستند بلکه ملاک اصلی حقیقت دیگر خواهی و نفی خود است که خود دارای مراتب بسیار است .
ناگفته نماند که بنده خود مدتی بعد از ایمان بنا به دلایل عقلی به کفر مطلق رسیده و تصمیم گرفتم که به جبران عمر بر باد رفته با نقد ادیان خصوصا قران به رد خدا پرستی بپردازم و هدفم در این راه تنها جهل ستیزی و خدمت به خلق بود تا دیگران دچار اشتباه من نشده و صدماتی که من خورده بودم را نخورند و با وجود اینکه میدانستم صدمات این راه به مراتب بیشتر از صدمات قبلی است ولی در ان زمان انقدر از خدایی که سالیان طولانی عبادت کرده و تمام فرصتهای زندگی خود را در راهش فدا کرده بودم عصبانی بودم که به هیچ چیزی جز مقابله با دین و خدا پرستی فکر نمیکردم و حقیقتا دوست نداشتم کسی مانند من متضرر شود و دقیقا در وسط مباحث نقد قران به صورت غیر ارادی نظریه وحدت وجود بدون اینکه مطالعه ای در ان زمینه داشته باشم به ذهنم خطور کرد و به یکباره با تغییر مبانی فکری نسبت به حقیقت وجود خدا نه تنها تمام شبهات ذهنم به یکباره حل شد اصلا خودم هم نفهمیدم چگونه به یکباره از جبهه منتقدان خدا پرستی به جبهه مدافعان وارد شدم بعدا با انالیز گذشته و حال خود متوجه شدم چرا که هر چه خدا را صدا میکردم جواب نمی گرفتم و همین جواب نگرفتن باعث شد با تبر خرد تمام اعتقادات بچه گانه و تصورات نادرست از خدا را بشکنم تا قادر باشم دور نمایی حقیقی از خدا را در ضمیر خود درک کنم .
این را گفتم تا دوستان بدانند که هر منکر خدایی لزما هوا پرست و خود پرست نیست بلکه بسیارند کسانی که از وقت خود و اعتبار خود و حتی امنیت خود و گاها از جان خود میگذرند تا با انچه خرافات و اباطیل میدانند مبارزه کنندو من به جرئت این از خود گذشتگی و نفی خود و دیگر خواهی را حق پرستی میدانم و معتقدم تمام ادیان نیز در زمان خود ماهیتا با جهل و خرافات و ظللم و ستم مبارزه کرده اند ولی با گذشت زمان و افزایش معرفت بشری دیگر ان قالب فکری مشخص که منحصر به زمان و مکان خاصی بوده در زمان دیگر نتیجه عکس میدهد به همین خاطر است که هر پیامبر و مصلحی در زمان خود با متولیان دین قبلی در ستیز بوده و اگر زمینه فرا هم میبود همه انبیا سرنوشت حضرت مسیح را میداشتند .
بنده معتقدم ما د ر عرصه معرفتی نیز باید از همان متد علوم تجربی استفاده کنیم یعنی به جایی ظاهر بینی به عمق مکاتب معرفتی برویم و ریشه اصلی اخلاف و اشتراک اعتقادی بشر را درک کنیم .

با سپاس

mbk
03-26-2017, 01:54 PM
به شناسه خداوند پُرمهر خیلی مهربان
".. ﻳَﺎ ﺑُﻨَﻲَّ ﺃَﻗِﻢِ ﺍﻟﺼَّﻠَﺎﺓَ ﻭَﺃْﻣُﺮْ ﺑِﺎﻟْﻤَﻌْﺮُﻭﻑِ ﻭَﺍﻧْﻪَ ﻋَﻦِ ﺍﻟْﻤُﻨْﻜَﺮِ ﻭَﺍﺻْﺒِﺮْ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﺎ ﺃَﺻَﺎﺑَﻚَ ﺇِﻥَّ ﺫَﻟِﻚَ ﻣِﻦْ ﻋَﺰْﻡِ ﺍﻟْﺄُﻣُﻮﺭِ ﴿۱۷﴾.."
"..ای پسرم برپادار پیوست نمازُ دستور دِه به شناخته هاُ جلوگیر فرابارهء ناشناسندگیُ شکیب بر چه برخورَدَت اگرِ این از آهنگیِ دستور ها ١٧.."

چی میگید شما؟ همین بزرگی رو هم با توسل به علم و خرد فهمیدیم :e415:
به قول مزدک از این پارچه نمیتونید برای خدا و جن و پری کت و شلوار بدوزید :e057:

بینید نمونه دست آدمی خیلی از ناخن بگیریم تا پوست پیچیده هم بزرگ هست که بدیدم پایانی برایش نیست، که چه چیزهایی در کوچکی کنار هم با چینش استوار هم کارکردی هدف دار جای دارند،نمونه ناخن که جنسش جور تخته چوبهای هم راستا به هم چسبیده اند هم پیوسته به سمت بالا روان هستند، که کوتاه میکنیم آنها را، برای پوست کندن پرتقال خاراندن پوست، خراش افکندن ، یا قشنگی یا،،، کاربرد دارد،،، کنون پوست بماند که دریافت گرما،، درد شناخت چیزها نگهبانی از گوشت خون را بر خود دارد پیامرسانی به مغز پیامگیری از مغز،،،،
تا برسیم در بیرون در زمین هم آسمان کششهای چیزها به هم جور کشش زمین به ماه رانش از هم روشنایی نور آهنربایی ،، که نمونه تخمی کوچک هم در ربایش زمین هست،،، کنار آن به دگر سرا هم دلارام شویم همان گونه که پیشتر خداوند از نیست آفریدمان،نمونه آدم کنونی در سد سال پیش نبودیم که پس از سه تاریکی از تخم پدر از تخمک مادر هم تخمک بارور به نوزاد درآمدیم،، این از چینش های هدف دار که ما را به خداوند رهنمون میکند، باز پری جنها را به پنهان بودن از چشم نمیتوانیم دریابیم نه این که نباشند، جور کوری که رنگ چیزها را نمیتواند در مغزش بیابد برای پردازش آنها یا کری که صدای برهم خوردن چیزی را نشنود، باز آنها را نمیتوانیم گوییم چون نمیبیند یا نمیشنوند پس نیستند،،،
خداوندا مرا به یادت پیوسته برپاساز پیوست نماز دار تویی که همتا نداری این خیلی سری از همه سرها هم خیلی برتری از هر برتر

Transcendence
03-26-2017, 02:43 PM
دقت کردید جدیدا همه شدن عارف و صوفی و در حال سیر در افاق و انفس هستند!!چند دهه قبل تفسیر رایج و فهم رایج از دین ،یااسلام انقلابی -حکومتی بود یا اسلام فقهی -شرعی

سنتی .ولی جدیدا دین مداران ،از دین تقلیدی -اخرت گرا -اجباری -سخت گیر-بی مدارا-تاریخی-جمعی و مراسمی -اسطوره ای -نقلی و تلقینی به سمت قرائتی عارافانه -

مداراگرایانه-شهودی -فردی -اخلاقی -دنیوی -وحدت وجودی- حرکت کردند.البته همگی ایشان هم معترف هستند که اون اسلام ها(یا ان گونه فهم از اسلام )راستین نبوده است و

اسلام راستین اسلام عرفا می باشد(یا اسلام عرفا به اسلام راستین نزدیک تر است).این تغییر از اسلام سنتی و حکومتی به اسلام عرفانی بیشتر نوعی از سرخوردگی و شکست

ارمان های اسلام انقلابی و نوعی ناسازگاری و تضاد اسلام سنتی با دنیای امروز می باشد.اما اسلام عرفانی به دلیل نداشتن مولفه های خشونت و ستیز و نوعی از روحیه جهان

وطنی و فردگرایی سازگاری بیشتر و بهتری دارد.به همین دلیل هم معقول تر به نظر می رسد.

حق گرا
03-27-2017, 05:49 AM
دقت کردید جدیدا همه شدن عارف و صوفی و در حال سیر در افاق و انفس هستند!!چند دهه قبل تفسیر رایج و فهم رایج از دین ،یااسلام انقلابی -حکومتی بود یا اسلام فقهی -شرعی

سنتی .ولی جدیدا دین مداران ،از دین تقلیدی -اخرت گرا -اجباری -سخت گیر-بی مدارا-تاریخی-جمعی و مراسمی -اسطوره ای -نقلی و تلقینی به سمت قرائتی عارافانه -

مداراگرایانه-شهودی -فردی -اخلاقی -دنیوی -وحدت وجودی- حرکت کردند.البته همگی ایشان هم معترف هستند که اون اسلام ها(یا ان گونه فهم از اسلام )راستین نبوده است و

اسلام راستین اسلام عرفا می باشد(یا اسلام عرفا به اسلام راستین نزدیک تر است).این تغییر از اسلام سنتی و حکومتی به اسلام عرفانی بیشتر نوعی از سرخوردگی و شکست

ارمان های اسلام انقلابی و نوعی ناسازگاری و تضاد اسلام سنتی با دنیای امروز می باشد.اما اسلام عرفانی به دلیل نداشتن مولفه های خشونت و ستیز و نوعی از روحیه جهان

وطنی و فردگرایی سازگاری بیشتر و بهتری دارد.به همین دلیل هم معقول تر به نظر می رسد.

با درود
حدس شما درست است و این مسر تحول ومعرفت بشری است یعنی گرایش به وحدت وجود جزء طبیعت بشر است و خواه نا خواه معرفت بشری به این سمت خواهد رفت یعنی علوم طبیعی ،فلسفه و ادیان ریشه در این حقیقت دارند و به ان نیز باز گردانده خواهند شد زیرا هیچ موجودی نمی تواند خارج از سلطه وجود باشد . این حقیقت در علوم طبیعی نیز به روشنی قابل روئیت است که اگر عمری بود به ان پرداخته خواهد شد اما قبل از ان باید مسئله از بعد فلسفی تبیین و تفسیر گردد بنده مبانی مختصری از وحدت وجود در جستار «ایا وجود خدا قابل اثبات است » را بیان کردم و بر اساس ان روشن خواهد شد که مباحث غامضی مانند ،خیر و شر ،جبر و اختیار ،عشق ،مبانی اخلاق ،فلسفه خلقت ،ضرورت وجود خدا ،رابطه انسان با خدا و عالم هستی ،رابطه ادیان با علم و اخلاق و رفع تعارضات ان و.....به راحتی قابل حل است .به عبارت کلی وحدت وجود کیمیایی است که قادر است اکثر
دغدغه های معرفتی بشررابه ر احتی حل کند..واین حقیقتاشدنی است وتخیل نیست واگرعمری بودتک تک این مباحث،درجای خودبیان خواهدشد.
با سپاس

folaani
03-28-2017, 04:27 PM
بادرود
البته منظور من هم این نیست که تمام منکران خدا حق پرست هستند همچنان که تمام متدینین و به ظاهر خدا پرستان هم حق پرست نیستند بلکه ملاک اصلی حقیقت دیگر خواهی و نفی خود است که خود دارای مراتب بسیار است .
ناگفته نماند که بنده خود مدتی بعد از ایمان بنا به دلایل عقلی به کفر مطلق رسیده و تصمیم گرفتم که به جبران عمر بر باد رفته با نقد ادیان خصوصا قران به رد خدا پرستی بپردازم و هدفم در این راه تنها جهل ستیزی و خدمت به خلق بود تا دیگران دچار اشتباه من نشده و صدماتی که من خورده بودم را نخورند و با وجود اینکه میدانستم صدمات این راه به مراتب بیشتر از صدمات قبلی است ولی در ان زمان انقدر از خدایی که سالیان طولانی عبادت کرده و تمام فرصتهای زندگی خود را در راهش فدا کرده بودم عصبانی بودم که به هیچ چیزی جز مقابله با دین و خدا پرستی فکر نمیکردم و حقیقتا دوست نداشتم کسی مانند من متضرر شود و دقیقا در وسط مباحث نقد قران به صورت غیر ارادی نظریه وحدت وجود بدون اینکه مطالعه ای در ان زمینه داشته باشم به ذهنم خطور کرد و به یکباره با تغییر مبانی فکری نسبت به حقیقت وجود خدا نه تنها تمام شبهات ذهنم به یکباره حل شد اصلا خودم هم نفهمیدم چگونه به یکباره از جبهه منتقدان خدا پرستی به جبهه مدافعان وارد شدم بعدا با انالیز گذشته و حال خود متوجه شدم چرا که هر چه خدا را صدا میکردم جواب نمی گرفتم و همین جواب نگرفتن باعث شد با تبر خرد تمام اعتقادات بچه گانه و تصورات نادرست از خدا را بشکنم تا قادر باشم دور نمایی حقیقی از خدا را در ضمیر خود درک کنم .
این را گفتم تا دوستان بدانند که هر منکر خدایی لزما هوا پرست و خود پرست نیست بلکه بسیارند کسانی که از وقت خود و اعتبار خود و حتی امنیت خود و گاها از جان خود میگذرند تا با انچه خرافات و اباطیل میدانند مبارزه کنندو من به جرئت این از خود گذشتگی و نفی خود و دیگر خواهی را حق پرستی میدانم و معتقدم تمام ادیان نیز در زمان خود ماهیتا با جهل و خرافات و ظللم و ستم مبارزه کرده اند ولی با گذشت زمان و افزایش معرفت بشری دیگر ان قالب فکری مشخص که منحصر به زمان و مکان خاصی بوده در زمان دیگر نتیجه عکس میدهد به همین خاطر است که هر پیامبر و مصلحی در زمان خود با متولیان دین قبلی در ستیز بوده و اگر زمینه فرا هم میبود همه انبیا سرنوشت حضرت مسیح را میداشتند .
بنده معتقدم ما د ر عرصه معرفتی نیز باید از همان متد علوم تجربی استفاده کنیم یعنی به جایی ظاهر بینی به عمق مکاتب معرفتی برویم و ریشه اصلی اخلاف و اشتراک اعتقادی بشر را درک کنیم .

با سپاس
نظر شما درمورد این همه ظواهر و مناسک و آداب دست و پاگیر در ادیان چیست؟
بنده در این مورد همیشه مشکل داشته ام و در شگفت هستم که چرا در ادیان اینقدر این ظواهر و نمایش ها و آداب فیزیکی وجود دارد. اصلا خوشم نمی آید و شخصا پایبند نیستم. مثلا نماز نمیخوانم، چون به لحاظ تجربی و عقلانی در آن سود و معنای چندانی ندیدم، به حج اعتقادی ندارم، و غیره.
در این مورد قبلا تاپیک زده بودم: ادیان - پر از ظواهر! (https://www.daftarche.com/%D8%AF%DB%8C%D9%86-11/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B8%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1-1705/)
یک تاپیک هم در فروم هممیهن: ظواهر چه ارزشی دارند؟ (https://forum.hammihan.com/thread211087.html)
اخیرا هم دوباره یک تاپیک زدم در فروم هممیهن که حذفش کردند (در آن چیزهایی مثل نماز و وضو و حج را زیر سوال برده و مسخره دانسته بودم).

حق گرا
03-29-2017, 10:32 AM
با درود

چنانکه قبلا هم بیان کردم تمام این گره های کور معرفتی با درک دست وحدت وجود یکی بعد از دیگری قابل گشودن است
در خصوص ظاواهر ادیان که با عقل ،علم و اخلاق تناقض اشکار دارد تمام مشکل به دیک نادرست از خدا و وحی برمیگردد یعنی اگر ما خدا را به درستی بشناسیم و جایگاه انسان را در سیستم وجود بیابیم متوجه میشویم که خدا انسان وار نیست بلکه خدا حقیقت و اصل هستی است که مجرد محض است و تمام این صفاتی که در ادیان به ان داده شده در ظرف معمرفتی بشریت است و اگر این درک شود متوجه خواهیم شد که رابطه مستقیم انسان و خدا به ان شکل که در ادیان بیان شده مطلقا ناممکن است ولی به ان معنی نیست که انبیا به دورغ خود را مرسل و مبعوث از طرف خدا دانسته اند بلکه حقیقت این است که انسان میتواند با طی مراحلی که عمده ان نفی خود و دیگر خواهی در سطوح مختلف است ضمیر وجود خود را با دیگر خواهی و نفی عالم مادی به مرتبه ای برساند که قادر به درک حقیقت هستی گردد و حقایق مجرد را در سطح درک و معرفت خود (که این خود نیز از نظر معرفتی تابع زمان و مکان است ) تنزیل دهد پس انچه انبیا بیان کرده اند میزان درک انها از حقیقت است نه همه حقیقت درست مانند این که ما یک حقیقتی داریم به نام آب که بیشکل است و ان را در هر ظرفی بریزی خود را شبیه ان ظرف میکند لذا ما در ظرفهای مختلف ابهایی به شکل ان ظروف داریم و این تفاوت در اشکال و حجمهای مختلف دلیل بر این نیست که چند نوع اب داریم بلکه نشان از این دارد که اب حقیقتی واحد دارد که میتواند خود را به هر شکلی در اورد .بنابر این انچه انبیا بیان کرده و اندکی در اشکال با ادیان دیگر متفاوت است به دلیل ظرف معرفتی که حاصل زمان و مکان است میباشد .
بنابر این ظاهر هر دینی تنها متناسب با شرایط معرفتی ان دوران است و قابلیت انتقال به زمان دیگر را ندارد ولی باطن تمام ادیان حقیقتی واحد است که به نفی خود و دیگر خواهی برای تقرب به اصل وجود بر میگردد که ظهورش در ان دوران تنها متناسب با ان دوران است و به همین خاطر است که هر پیامبری ظهور کرده دست به اصلاحاتی دین قبلی زده و تقریبا تمام انها توسط طرفداران دین قبلی نفی شده اند .
لذا ظاواهر دین اگر نتوانند هدف اصلی دین را که کمک به کمال انسانی است را محقق کنند خود به خود منسوخ میشوند وما اگر دین را بخواهیم خلاصه کنیم در یک کلام به دیگر خواهی ونفی خود خواهیم رسید . پس اگر احکام هر دینی نتواند این مهم را عملی کند اصلا دین نیست زیرا در دین حقیقی ما هیچ نفعی به خدا نمی توانیم برسانیم بلکه باید از طریق کمک به دیگران به اصل وجود که هستی بخش مطلق است برسیم زیرا در عالم هستی منیت با حق پرستی قابل جمع نیست و راه رسیدن به تکامل جز از راه دیگر خواهی ممکن نیست البته این دیگر خواهی در حقیقت عین خود خواهی است منتها فرق این خو دخواهی اصلی با ان خو خواهی کذایی فاصله بسیار است زیرا در خود خواهی عالم حیوانی ما باید دیگران را فدای خود کنیم ولی در خود خواهی حقیقی خود را فدای دیگران میکنیم وخود خواهی ما عین دیگر خواهی است . واین خلاصه مسیر تکامل انسان است که ریشه اخلاق و باطن ادیان است .
اما در خصوص تباین ادیان با علم نیز چنان که بیان شد علم ادیان منحصر به علم زمان خویش است و ادیان در حقیقت مربوط به علم خود سازی است و کانال و روش علم تجربی در دستگاه خلقت از راه تعقل و کوشش و خطاست و تنها از این طریق است که بشر میتواند از رموز هستی در جنبه مادی پرده بردارد و این به این معنی است که تمام دانشمندان خود پیامبران عرصه علم هستند و تمام اکتشافات به نوعی الهام الاهی محسوب میشود و خواست الهی بر این است که انسان هم در حوزه علم و هم در حوزه اخلاق خود حقایق هستی را کشف کند تا لایق مقام خلیفه الاهی گردد و از همین جا به دو نکته اصلی اشاره میکنم یکی مسئله جبر و اختیار است که خلاصه ان این است که بشر وقتی به کمال میرسد که بتواند با تمام جبرهای بیرونی و درونی مقابله کرده و با قدرت اختیار جبر شکنی کند لذا هر قدم که بشر در علم پیشرفت میکند و هر قدم که در اخلاق رشد کند به نوعی جبر شکنی و کمال بشریت محسوب میشود .
نکته دیگر اینکه خیر و شر تنها در حوزه معرفتی بشر صدق میکند و اصلا در مرتبه اصل وجود خیر و شری معنی ندارد زیرا خیر و شر یا به طبیعت برمیگردد یا به رفتارهای انسانی
در بعد رفتارهای انسانی تماما به اختیار انسان برای صعود از مرتبه ای به مرتبه دیگر بر میگردد که خود داخل در اصل وجود است یعنی اگر طبق عالم حیوانی عمل کند بر حق است و اگر طبق عالم انسانی و دیگر خواهی عمل کند باز هم حق است و هر دو به خدا بر میگردند پس از نگاه کلان وجودی برای خدا که اصل وجود است تفاوتی ندارد ولی برای انسان که تکاملش در دیگر خواهی است در یک سمت صعود است و در سمت دیگر سقوط .
در بعد شرور طبیعت و رابطه ان با انسان نیز از نظر ما مثلا زلزله یک شر است ولی از نظر اصل وجود که تمام مراتب وجود جلوه او هستند و هر مرتبه طبق قوانین خود عمل میکند این تنها یک تقابل مراتب وجود است که در عالم هستی مدام در جریان است و مراتب وجود مدام در حال تغییر و تحول هستند .
این چند نکته را گفتم تا گواهی بر ادعای قبلی باشد که بیان کردم وحدت وجود همان حلقه اتصال علوم و گره گشای تمام معضلات تفکری بشر است که متاسفانه هر گز بشر درک درستی از ان نداشته ولی به گمانم مسیر تکامل بشر به درک این حقیقت بسیار نزدیک شده .
البته هر کدام از این مباحث خود میتواند در چنیدن شاخه به طور مفصل بحث و بررسی شود و این تنها نمونه ای از خلوار بود تا دوستان از هر زاویه که خواستند وارد شوند و اگر خدا بخواهد لایق پاسگوئی باشم .در پناه حق
با سپاس

folaani
03-30-2017, 08:18 PM
...

بد نبود ولی بنظرم درمورد دیگرخواهی یک مقدار اغراق میکنید!
شاید هم برای انسانهایی در سطح روحانی ما، دیگرخواهی فقط تا یک حدی ممکن/عاقلانه است. مثلا من هرچه فکر میکنم توی کتم نمیرود که خودم را تحت هر شرایطی فدای دیگران کنم، آن هم چه دیگرانی مثلا یک مشت آدم دوزاری شارلاتان؟ این خشم مرا برمی انگیزد! مگر اینکه اول/همزمان منافع خودم هم کم و بیش حفظ شود.
بهرحال شما هم شاید دارید یک اشتباه مطلق گرایان و افراطی های مذهبی را تکرار میکنید و آن اینکه مدام دم از دیگرخواهی میزنید، درحالیکه هرچیزی یک مراتب و ظرفیت و سیرتکاملی را طلب میکند و اکثریت مطلق انسانها در سطحی نیستند که بتوانند این دیگرخواهی را بقدر کافی درک و عمل کنند، و اگر تلاش و سعی در تلقین و اجبار در این راه داشته باشند چه بسا هم که در کل و در نهایت به نتایج منفی بیانجامد (مثلا سرخوردگی) و مایهء پشیمانی شود. اصلا شاید یکی از دلایلی که خود بنده از دین کلاسیک زده شدم همین نفی بیش از حد خودخواهی بود.

پس همیشه سعی کنید در گفته هایتان نسبیت را رعایت کرد و از سطح معمول انسانها خیلی بالاتر نروید چون عملا قابل درک و عمل نخواهد بود بلکه میتواند گمراه کننده و آزاردهنده و خسارت آفرین باشد.
ضمنا گاهی جواب صریح چیز خوبیست! مثلا من از شما این سوال صریح را دارم: به تجربه و عقل خود سودی در نماز خواندن ندیده ام و وجدانم نیز میگوید خویش را بیهوده برای پیروی از این کلیشه های مبهم آزار نده؛ آیا در این صورت بنده مجاز هستم که نماز نخوانم؟ آیا بنظر شما نماز بر من هم واجب است و نخواندن آن برایم باعث گناه میشود؟
لطفا جواب صریح بفرمایید: بله - خیر - نمیدانم - یا نمیخواهم در این مورد نظری بدهم! (فکر میکنم بالاخره هرکسی حق این گزینهء آخری را هم دارد).

راستی مطالب شما جالب است، اما آنها را در این فروم که کاربر و بازدید زیادی ندارد درج میکنید، ضمنا این فروم در ایران فیلتر است و از سوی دیگر بخاطر ظاهر و محتوای ضد دین و ضدنظام آن خیلی ها جرات نمیکنند یا تمایل ندارند مطالب آن را نگاه کنند، آیا اگر مطالب خود را در یک فروم دیگری مثل فروم هممیهن نیز درج کنید مفید نیست؟

Transcendence
03-30-2017, 10:46 PM
با درود
حدس شما درست است و این مسر تحول ومعرفت بشری است یعنی گرایش به وحدت وجود جزء طبیعت بشر است و خواه نا خواه معرفت بشری به این سمت خواهد رفت یعنی علوم طبیعی ،فلسفه و ادیان ریشه در این حقیقت دارند و به ان نیز باز گردانده خواهند شد زیرا هیچ موجودی نمی تواند خارج از سلطه وجود باشد . این حقیقت در علوم طبیعی نیز به روشنی قابل روئیت است که اگر عمری بود به ان پرداخته خواهد شد اما قبل از ان باید مسئله از بعد فلسفی تبیین و تفسیر گردد بنده مبانی مختصری از وحدت وجود در جستار «ایا وجود خدا قابل اثبات است » را بیان کردم و بر اساس ان روشن خواهد شد که مباحث غامضی مانند ،خیر و شر ،جبر و اختیار ،عشق ،مبانی اخلاق ،فلسفه خلقت ،ضرورت وجود خدا ،رابطه انسان با خدا و عالم هستی ،رابطه ادیان با علم و اخلاق و رفع تعارضات ان و.....به راحتی قابل حل است .به عبارت کلی وحدت وجود کیمیایی است که قادر است اکثر
دغدغه های معرفتی بشررابه ر احتی حل کند..واین حقیقتاشدنی است وتخیل نیست واگرعمری بودتک تک این مباحث،درجای خودبیان خواهدشد.
با سپاس

با سلام...البته من منظورم کاملا چیز دیگری بود و شما با دیدگاه عرفانی خود برداشت دیگری کردید. اما در مورد عرفان تا انجایی که من راجع به ان خوانده ام ناسازگاری هایی با اسلام یا فهم رایج از اسلام دارد..بلاخره خدای اسلام خدای متشخص انسان وار است و وجود بهشت و جهنم و قیامت و عذاب وپاداش جسمانی و..غیره موید وجود چنین تصویری است و حتی تا انجا این مسئله پیش می رود که خداوند با موسی راجع به چوب دستی اش صحبت می کند !!همچنان که می توان خدا را یک شی نامید و از اشیای دیگر تمیز داد ،و چیزی به اسم هستی مجرد محض با شی بودن خدا که در دیانت اسلام تاکید می شود به نظر می رسد که ناسازگار است البته تا انجا که من میدانم عرفا به ظاهری بودن چنین برداشتی از اسلام باور دارند و مدعی هستند که باطن قران با باورهای انان سازگار است. در مجموع من احساس می کنم که عرفان بیشتر یک پدیده وارداتی به اسلام است .

حق گرا
03-31-2017, 07:28 PM
بد نبود ولی بنظرم درمورد دیگرخواهی یک مقدار اغراق میکنید!
شاید هم برای انسانهایی در سطح روحانی ما، دیگرخواهی فقط تا یک حدی ممکن/عاقلانه است. مثلا من هرچه فکر میکنم توی کتم نمیرود که خودم را تحت هر شرایطی فدای دیگران کنم، آن هم چه دیگرانی مثلا یک مشت آدم دوزاری شارلاتان؟ این خشم مرا برمی انگیزد! مگر اینکه اول/همزمان منافع خودم هم کم و بیش حفظ شود.
بهرحال شما هم شاید دارید یک اشتباه مطلق گرایان و افراطی های مذهبی را تکرار میکنید و آن اینکه مدام دم از دیگرخواهی میزنید، درحالیکه هرچیزی یک مراتب و ظرفیت و سیرتکاملی را طلب میکند و اکثریت مطلق انسانها در سطحی نیستند که بتوانند این دیگرخواهی را بقدر کافی درک و عمل کنند، و اگر تلاش و سعی در تلقین و اجبار در این راه داشته باشند چه بسا هم که در کل و در نهایت به نتایج منفی بیانجامد (مثلا سرخوردگی) و مایهء پشیمانی شود. اصلا شاید یکی از دلایلی که خود بنده از دین کلاسیک زده شدم همین نفی بیش از حد خودخواهی بود.

پس همیشه سعی کنید در گفته هایتان نسبیت را رعایت کرد و از سطح معمول انسانها خیلی بالاتر نروید چون عملا قابل درک و عمل نخواهد بود بلکه میتواند گمراه کننده و آزاردهنده و خسارت آفرین باشد.
ضمنا گاهی جواب صریح چیز خوبیست! مثلا من از شما این سوال صریح را دارم: به تجربه و عقل خود سودی در نماز خواندن ندیده ام و وجدانم نیز میگوید خویش را بیهوده برای پیروی از این کلیشه های مبهم آزار نده؛ آیا در این صورت بنده مجاز هستم که نماز نخوانم؟ آیا بنظر شما نماز بر من هم واجب است و نخواندن آن برایم باعث گناه میشود؟
لطفا جواب صریح بفرمایید: بله - خیر - نمیدانم - یا نمیخواهم در این مورد نظری بدهم! (فکر میکنم بالاخره هرکسی حق این گزینهء آخری را هم دارد).

راستی مطالب شما جالب است، اما آنها را در این فروم که کاربر و بازدید زیادی ندارد درج میکنید، ضمنا این فروم در ایران فیلتر است و از سوی دیگر بخاطر ظاهر و محتوای ضد دین و ضدنظام آن خیلی ها جرات نمیکنند یا تمایل ندارند مطالب آن را نگاه کنند، آیا اگر مطالب خود را در یک فروم دیگری مثل فروم هممیهن نیز درج کنید مفید نیست؟



قسمت اعظم جواب شما در مطالبی که در جستار «عرفان چیست» بیان شد زیرا سوال تقریبا مشترک بود مضاف برا ین که اگر دقت کنیم بنده عرض کردم سیتم فطری بشر بسیار هوشمند است و اگر درست به کار گرفته شود خود به خود و مرحله به مرحله با افزایش مراتب افزایش ظرفیت نیز به ما عطا می کند و اینکه ما گاهی سرخورده میشویم دو علت دارد .یا لقمه را بزرگتر از دهن برداشته و به عبارتی مثلا از دنده یک یک دفعه به دنده چهار پریده و رعایت سلسله مراتب را نکرده ایم و یا اینکه ذهنیت غلطی از نفی خود داشته و مثلا توقع داشته ایم که اگر جایی کار خیر کرده و از خود گذشته ایم باید سریع عکس العمل ان را ببینیم و یا اینکه خدا مثلا در جای دیگر هوای ما را داشته باشد و اتفاقا من در هر دو مورد تجربه اش را داشته و خود نیز به ورطه خطرناکی افتاده و از اساس منکر همه چیز شدم ولی از ان جا که سیتم الاهی به گونه ای است که نیت خیر و نفی خود نزد خدا گم نمی شود این دفعه این خود خدابود که در جای خود و به وقتش دست گیری کرد
گرچه حافظ در رنجش زدو پیمان بشکست /لطف او بین که به صلح از در ما باز امد
نکته دگر انکه ما حقیقتا در نفی خود چیزی از دست نمی دهیم بلکه در واقع خود را پرورش میدهیم و به عبارتی ما در دیگر خواهی که به نفی خود منجر میشود از دیگران استفاده ابزاری میکنیم و در حقیقت ماجرا به خود خدمت میکنیم و در درون خود با گزینش گرایشات بهتر در درون به بقا اصلح دست پیدا میکنیم به عبارت روشن ترنظام هستی به گونه ای تنظیم شده که با وجود اختلاف در تمام زمینه ها این فرطت برای ما فراهم میشود که با استفاده از هم به کمال میرسیم مثلا غنی با فقیر و فقیر با غنی ،قوی با ضعیف و ضعیف با قوی و.. در حقیقت سیتم بشری نیز مانند سیستم مکانیکی باید اجزایی متفاوت داشته باشد تا این اجزا با هم جفت شوند و مجموعه واحدی را به حرکت دراورند .
بنابر این نظام هستی در مرتبه بشریت قانون خاص خود را دارد که در یک کلام دیگر خواهی و نفی خود است حال اگر کسی توانست خود را با این شرایط سازگار کرد که برد کرده در غیر این صورت محکوم به قانون دیگر میشود
یعنی نظام هستی یک ابر نرم افزار بسیار پیچیده است که برای هر عمل اختیری ما برنامه دارد و ما اجبارا در این نرم افزار هستیم ولی این اختیار را داریم که کدام مسیر را انتخاب کنیم درست مانند نرم افزار رایانه که برای هر کلیدی برنامه تعریف کرده و شما نمی توانی خارج از این برنامه عمل کنی ولی این اختیار را داری که با زدون دکمه های درست بهترین استفاده را از این نرم افزار بیری

در خصوص سوال از نماز
مشکل شما با نماز علتش این است که فلسفه درست ان را نشناخته ای و تنها به قالب ان نگریسته ای از نگاه ما نماز یک تمرین است برای اینکه شما اولا بتوانی با رکوع و سجود ان تکبر و خودبینی خود را بشکنی تا بتوانی با تمرین و تکرار این خود شکنی را در ذهنت ملکه کنی تا بتوانی در نبرد با خود که کل عرصه زندگی را در بر میگیرد تقویت شوی .
نکته دیگر در مورد نماز این است که نماز به ما کمک میکند با یاد اوری یاد خدا پنج بار در روز بر یکی از جبرهای درونی یعنی گرایش به ماده و فراموشی معنا غالب اییم و به مرور زمان حضور خدا را در خود پررنگ کنیم تا جایی که هیچگاه بین خود و او فاصله ای نبینیم و تمام حرکات و اعمال ما تبدیل به نماز گردد البته این درک حضور خدا مستلزم عوامل دیگر هم هست ولی نماز نیز در این راستا میتواند کارگشا باشد .البته نماز محاسن دیگری هم دارد ولی مهمترین انها همین است حال اگر با این دید به نماز نگاه کنی میتوان گفت نماز به هر شکلی و در هر زمانی میتواند محقق شود و در حقیقت نماز یک حقیقت است که میتواند به هر شکلی جلوه کند البته این جنبه فردی ان است که میتوان قالب شکنی کرد ولی بعد دیگر نماز بعد احتماعی ان است که به نسبت تاثیری که بر دیگران میتواند داشته باشد کمی دست و بال ما را میبندد که خود بحث مفصلی است
بنابر این نماز اگر باطنش درک نشود ونتواند ان دو هدف را محقق سازد عملا به هیچ دردی نمی خورد زیرا نماز صرفا برای انسان است و مطلقا سودی برای خدا ندارد و اگر نتواند نفعی به ما برساند بیفایده خواهد بود .
لذا بنده شما را اگر متدین و مقید به دین هستید به باطن گرایی در کلیه احکام دعوت میکنم زیرا تمام احکام در ادیان در جهت دوری از خود و نزدیکی به حضرت حق است و اگر فلسفه ان به درستی درک شود به راحتی میتوان احکام را به روز کرد و ان را به بهترین شکل در مسیر تکامل به کار برد در غیر این صورت تنها وبالی است که ما را از معنویت دور خواهد کرد و شامل تمام احکام در هر دینی میشود و هیچ دین و ایینی از این قاعده مستثنا نیست



اتفاقا در شبکه هم میهن هم فعال هستم اما انتخاب این شبکه به این علت است که غالبا خدا ناباور یا ندانم گرا هستند و انصافا با وجود کمیت از نظر کیفی در سطح بالایی قرار دارد و کاربران فعال ان از قدرت تجزیه و تحلیل خوبی برخوردار هستند و این برای بنده که دو هدف را دنبال میکنم مکان مناسبی است
ان دو هدف این است که هدف اصلی من مبارزه با بیخدایی است و هدف دوم این است که دوست دارم افکارم نقد شوند و برای این کار احتیاج به نقاد قوی دارم تا بتوانم افکارم را تست کنم
با سپاس
ا

حق گرا
04-01-2017, 05:39 AM
با سلام...البته من منظورم کاملا چیز دیگری بود و شما با دیدگاه عرفانی خود برداشت دیگری کردید. اما در مورد عرفان تا انجایی که من راجع به ان خوانده ام ناسازگاری هایی با اسلام یا فهم رایج از اسلام دارد..بلاخره خدای اسلام خدای متشخص انسان وار است و وجود بهشت و جهنم و قیامت و عذاب وپاداش جسمانی و..غیره موید وجود چنین تصویری است و حتی تا انجا این مسئله پیش می رود که خداوند با موسی راجع به چوب دستی اش صحبت می کند !!همچنان که می توان خدا را یک شی نامید و از اشیای دیگر تمیز داد ،و چیزی به اسم هستی مجرد محض با شی بودن خدا که در دیانت اسلام تاکید می شود به نظر می رسد که ناسازگار است البته تا انجا که من میدانم عرفا به ظاهری بودن چنین برداشتی از اسلام باور دارند و مدعی هستند که باطن قران با باورهای انان سازگار است. در مجموع من احساس می کنم که عرفان بیشتر یک پدیده وارداتی به اسلام است .
بادرود
بنده متوجه منظور کنایی شما بودم و متقابلا کنایتا ادعای خود را مطرح کردم که در تقابل با منظور شماست
اما در خصوص ارتباط عرفان و ادیان از نگاه ما عرفان همان باطن ادیان است و بین این دو با وجود تفاوت ظاهری در ذات و باطن هیچ تفاوت و تباینی نیست ولی ااثبا ت این قضیه جایش این سایت نیست به علت اینکه این جا شبکه ای بیخداست و بنده برای اثبات ارتباط این دو باید هم عرفان را ثابت کنم و هم ادیان را و تازه به ارتباط و تشابهات ان پرداخته شود پس من ترجیح میدهم در این سایت فعلا در محدوده اثبات وحدت اندر کثرت وجود بحث کنم نه ارتباط ان با ادیان .
اما در خصوص ارتباط وحدت وجود با ادیان بنده در شبکه هم میهن این بحث را مطرح کرده ام و در انجا مخاطبانم در انجا غالبا متدینین هستند (هرچند هنوز دینداری این مطلب را نقد نکرده و تنها به نمی پسندم قناعت کرده اند وباز مخالفان ادیان پیش قدم شده اند) که دین و خدا برایشان بدیهی است و تنها در ارتباط دین و عرفان مشکل دارند. لذا بنده در جستار «ایا وحدت وجود تفکری اسلامی است » با نام کاربری «aletaha» این مطلب را مورد بحث قرارد اده و مخالفان را به نقد دعوت کرده ام واگرشما مایل بودیددر این زمینه در ان جستار میتوانید مطلب را پی گیری کنید .
با سپاس

folaani
04-02-2017, 05:07 PM
مشکل شما با نماز علتش این است که فلسفه درست ان را نشناخته ای و تنها به قالب ان نگریسته ای از نگاه ما نماز یک تمرین است برای اینکه شما اولا بتوانی با رکوع و سجود ان تکبر و خودبینی خود را بشکنی تا بتوانی با تمرین و تکرار این خود شکنی را در ذهنت ملکه کنی تا بتوانی در نبرد با خود که کل عرصه زندگی را در بر میگیرد تقویت شوی.
اولا در خودم تکبر و خودبینی نامعقولی نمیبینم که بخوام بشکنمش.
یعنی اصولا تکبر و خودبینی برام زیاد مفهوم نیست. من فقط دنبال منافعم هستم، ولی غرور ندارم به اون شکل. خدا رو هم قبول دارم و حاضرم در برابرش کرنش کنم، ولی نماز یه چیز کلیشه ای تکراری بی معنیه از نظر من که فقط زحمت و اتلاف وقت و انرژی بی مورده برام.

نکته دیگر در مورد نماز این است که نماز به ما کمک میکند با یاد اوری یاد خدا پنج بار در روز بر یکی از جبرهای درونی یعنی گرایش به ماده و فراموشی معنا غالب اییم و به مرور زمان حضور خدا را در خود پررنگ کنیم تا جایی که هیچگاه بین خود و او فاصله ای نبینیم

خب من همینطوریش هم همیشه تمایل زیادی به ماده گرایی ندارم!
البته تا ببینیم تعریف و منظور از ماده گرایی چیه. چون بهرحال ما در این جهان مادی داریم زندگی میکنیم و مجبوریم برای خودمون امکانات مادی خاصی رو فراهم کنیم. مثلا من میبینم توی این دنیا باید تلاش کرد قوی شد چون بقول معروف ضعیف در این دنیا پایمال میشه، بخاطر همین همیشه دنبال قدرت بوده و هستم و مثلا ورزش میکنم، به دانش و توانایی های علمی و تخصصی و کلا زندگی خودم اضافه میکنم؛ منظورم از ماده لزوما پول نیست، بلکه بیشتر قدرتهای اصیل و درونیه (قدرت بدنی و جنگندگی، قدرت روح و روان و ذهن و علم و ...).


ولی بعد دیگر نماز بعد احتماعی ان است که به نسبت تاثیری که بر دیگران میتواند داشته باشد کمی دست و بال ما را میبندد که خود بحث مفصلی است
منظورتون رو از این قسمت متوجه نشدم.

حق گرا
04-03-2017, 08:12 AM
اولا در خودم تکبر و خودبینی نامعقولی نمیبینم که بخوام بشکنمش.
یعنی اصولا تکبر و خودبینی برام زیاد مفهوم نیست. من فقط دنبال منافعم هستم، ولی غرور ندارم به اون شکل. خدا رو هم قبول دارم و حاضرم در برابرش کرنش کنم، ولی نماز یه چیز کلیشه ای تکراری بی معنیه از نظر من که فقط زحمت و اتلاف وقت و انرژی بی مورده برام.

جواب
خود بینی و نفی خودی که مد نظر بنده است بسیار پیچیده تر و تو ر تو تر از این است که شما گمان کنی از ان مبرا هستی زیرا این گراایشات ذاتی ماست و خروج از ان غایت کمال بشریت است که در جستار عرفان چیست در جواب یکی از دوستان بیان شد و بیان شد که نماز ظاهری که در ادیان به اشکال مختلف وجود دارد یک استارت اولیه است که شما مرحله به مرحله بتوانی بر این گرایشات خود خواهنه فائق ایی تا تانایی درک بهتر خود و سپس خالق خود را داشته باشی و چنان که بیان کردم بنده اصلا تاکیدی بر ظاهر خاصی از نماز ندارم و معتقدم نماز به هر شکلی که باشد میتواند ما را به کمال نزدیک کند اگر به باطن ان توجه شود

شما
خب من همینطوریش هم همیشه تمایل زیادی به ماده گرایی ندارم!
البته تا ببینیم تعریف و منظور از ماده گرایی چیه. چون بهرحال ما در این جهان مادی داریم زندگی میکنیم و مجبوریم برای خودمون امکانات مادی خاصی رو فراهم کنیم. مثلا من میبینم توی این دنیا باید تلاش کرد قوی شد چون بقول معروف ضعیف در این دنیا پایمال میشه، بخاطر همین همیشه دنبال قدرت بوده و هستم و مثلا ورزش میکنم، به دانش و توانایی های علمی و تخصصی و کلا زندگی خودم اضافه میکنم؛ منظورم از ماده لزوما پول نیست، بلکه بیشتر قدرتهای اصیل و درونیه (قدرت بدنی و جنگندگی، قدرت روح و روان و ذهن و علم و ...).

جواب
این گرایشات مختلف در وجود ما مانند حب قدرت ،ثروت ،زیبایی.حقیقت و...همگی در جای خود به حق هستند منتها چون انسان موجودی دو بعدی است این گرایشات در هر بعدی معنی خاصی پیدا میکند به عبارت دیگر این حقایق ذو مراتب هستند که در هر مرتبه تجلی خاص ان مرتبه را دارند .مثلا همین قدرت که بیان فرمودی از جنبه عالم مادی و حیوانی ما همان است که در عالم حیوانات هست منتها با قدرت تعقل اشکال ان پیچیده تر و گسترده تر میشود لی ماهیت ان یکسان است و ان در یک جمله یعنی دیگران را فدای خود کردن یا کسب قدرت به هر شکل ممکن .اما در عالم انسانی کسب قدرت دقیقا معنی متضادی پیدا میکند زیرا کمال عالم انسانی با کمل عالم حیوانی دو مقوله متفاوت است یعنی کمال عالم حیوانی حفظ خود و خود خواهی است ولی کمال عالم حیوانی در دیگر خواهی و نفی خود است لذا قدرت در عالم انسانی به این است که شما بتوانی هر چه بیشتر خود خواهی خود را نفی کنی و به عالم دیگر خواهی راه پیدا کرده و از قوانین عالم ما که فنا و تغیر و تحول مدام در چرخه حیات است نجات پیدا کنی و به عالم مجردات که عالم بقا و پایداری است راه پیدا کنی و به اصل وجود نزدیک گردی پس در حقیقت شما در عالم انسانی به دیگر خواهی به قدرت میرسی ولی در عالن حیوانی با خود خواهی و نفی دیگران به عبارت روشن تر خو خواهی و قدرت عالم انسانی به اثبات دیگران منجر میشود ولی قدرت عالم حیوانی با نفی دیگران اثبات میشود و این یعنی تکامل انسانی از علم حیوانی

شما
منظورتون رو از این قسمت متوجه نشدم.

جواب
یعنی شما مثلا وقتی در یک محیط مذهبی زندگی میکنی و پایبندی یا عدم پایبندی شما به ظاهر احکام مانند نماز بر دیگران تاثیر مثبت یا منفی دارد شما اگر چه میتوانی بدون نیاز به ظاهر نماز به خدا نزدیک شوی یعنی از ظاهر به باطن شریعت رهنمون شده ای و اصلا تمام اعمالت در طی روز به نوعی نماز محسوب میشود زیرا خدا را همیشه و همه جا حاضر میبینی و ان را در درون خو مییابی دیگر نماز ظاهری در اوقات مشخص مفهومی ندارد (مانند حضرت علی و زرگان دگر )ولی باز هم بنا به مصالحی به ظاهر ان پایبند میمانی هرچند عملا دیگر نماز ظاهری سودی به حال شما ندارد . مانند کسی که فیزیک معمولی را پشت سر گذرانده و با شناخت فیزیک کونتوم پی برده که بسیاری از قوانین فیزیک به ان اقتدار قبلی نیست ولی باز هم برای دانش اموزان متوسطه همان علوم را تجویز و تدریس میکند زیرا درک کوانتوم را مستلزم درک ابتدائی فیزیک میداند و این مسیر بید پله ای طی شود تا درک ان ممکن باشد .
امید که مطلب رسا بیان شده باشد
با سپاس

حق گرا
04-03-2017, 08:17 AM
با عرض پوزش به خاطر تعجیل فراموش کردم مطلب را ویرایش کنم لذا از وجود غلهای املایی غذر خواهی میکنم

حق گرا
04-03-2017, 08:47 AM
با عرض پوزش به خاطر تعجیل فراموش کردم مطلب را ویرایش کنم لذا از وجود غلهای املایی غذر خواهی میکنم

folaani
04-04-2017, 09:52 AM
خود بینی و نفی خودی که مد نظر بنده است بسیار پیچیده تر و تو ر تو تر از این است که شما گمان کنی از ان مبرا هستی زیرا این گراایشات ذاتی ماست و خروج از ان غایت کمال بشریت است که در جستار عرفان چیست در جواب یکی از دوستان بیان شد و بیان شد که نماز ظاهری که در ادیان به اشکال مختلف وجود دارد یک استارت اولیه است که شما مرحله به مرحله بتوانی بر این گرایشات خود خواهنه فائق ایی تا تانایی درک بهتر خود و سپس خالق خود را داشته باشی و چنان که بیان کردم بنده اصلا تاکیدی بر ظاهر خاصی از نماز ندارم و معتقدم نماز به هر شکلی که باشد میتواند ما را به کمال نزدیک کند اگر به باطن ان توجه شود
...
این گرایشات مختلف در وجود ما مانند حب قدرت ،ثروت ،زیبایی.حقیقت و...همگی در جای خود به حق هستند منتها چون انسان موجودی دو بعدی است این گرایشات در هر بعدی معنی خاصی پیدا میکند به عبارت دیگر این حقایق ذو مراتب هستند که در هر مرتبه تجلی خاص ان مرتبه را دارند .مثلا همین قدرت که بیان فرمودی از جنبه عالم مادی و حیوانی ما همان است که در عالم حیوانات هست منتها با قدرت تعقل اشکال ان پیچیده تر و گسترده تر میشود لی ماهیت ان یکسان است و ان در یک جمله یعنی دیگران را فدای خود کردن یا کسب قدرت به هر شکل ممکن .اما در عالم انسانی کسب قدرت دقیقا معنی متضادی پیدا میکند زیرا کمال عالم انسانی با کمل عالم حیوانی دو مقوله متفاوت است یعنی کمال عالم حیوانی حفظ خود و خود خواهی است ولی کمال عالم حیوانی در دیگر خواهی و نفی خود است لذا قدرت در عالم انسانی به این است که شما بتوانی هر چه بیشتر خود خواهی خود را نفی کنی و به عالم دیگر خواهی راه پیدا کرده و از قوانین عالم ما که فنا و تغیر و تحول مدام در چرخه حیات است نجات پیدا کنی و به عالم مجردات که عالم بقا و پایداری است راه پیدا کنی و به اصل وجود نزدیک گردی پس در حقیقت شما در عالم انسانی به دیگر خواهی به قدرت میرسی ولی در عالن حیوانی با خود خواهی و نفی دیگران به عبارت روشن تر خو خواهی و قدرت عالم انسانی به اثبات دیگران منجر میشود ولی قدرت عالم حیوانی با نفی دیگران اثبات میشود و این یعنی تکامل انسانی از علم حیوانی

خب همهء این حرفایی که میزنید در تئوری قشنگه، ولی این تئوری ها کاملا ثابت نشدن، و کسی حاضر میشه برای اونا مایه بذاره که مثلا ایمان قوی ای داشته باشه، درحالیکه اکثریت مردم ایمان قوی ندارن.
بنده خودم حاضر نیستم برای چیزهایی که هنوز وجود و کیفیت اونا بر من اثبات نشده و درشون شک و ابهامات زیادی هست، زیاد از خودم مایه بذارم و خودم رو قربانی کنم!
در حدی در زندگیم مقید هستم و به خودم زحمت میدم که بصورت تجربی و عقلانی و وجدانی برام توجیه کافی داشته باشه. مثلا سعی میکنم نان حرام نخورم (منظورم حق الناسه)، و انتظار دارم روزی ام هم بقدر کفایت باشه حداقل، که هست، و غیر از این باشه بعید میدونم بتونم برای مدت و سختی زیادی تحمل کنم.
خب خیلی چیزهای دین و عرفان هست بنظر بنده در همین حد هم آدم عمل کنه در زندگی نتایج و نشانه هاش رو میتونه کاملا لمس کنه، چون خودم در زندگیم اینطور تجربه و حس داشتم و حتی در زندگی های دیگران هم دیده ام. و فکر میکنم همینقدر برای آدمهای بی ایمان کفایت میکنه و بهرصورت نمیتونن بیشتر هم باشن، و البته فکر میکنم باوجود همین حداقل ها هم آدم به مرور از نظر روحانی پیشرفت میکنه.

حق گرا
04-04-2017, 06:56 PM
خب همهء این حرفایی که میزنید در تئوری قشنگه، ولی این تئوری ها کاملا ثابت نشدن، و کسی حاضر میشه برای اونا مایه بذاره که مثلا ایمان قوی ای داشته باشه، درحالیکه اکثریت مردم ایمان قوی ندارن.
بنده خودم حاضر نیستم برای چیزهایی که هنوز وجود و کیفیت اونا بر من اثبات نشده و درشون شک و ابهامات زیادی هست، زیاد از خودم مایه بذارم و خودم رو قربانی کنم!
در حدی در زندگیم مقید هستم و به خودم زحمت میدم که بصورت تجربی و عقلانی و وجدانی برام توجیه کافی داشته باشه. مثلا سعی میکنم نان حرام نخورم (منظورم حق الناسه)، و انتظار دارم روزی ام هم بقدر کفایت باشه حداقل، که هست، و غیر از این باشه بعید میدونم بتونم برای مدت و سختی زیادی تحمل کنم.
خب خیلی چیزهای دین و عرفان هست بنظر بنده در همین حد هم آدم عمل کنه در زندگی نتایج و نشانه هاش رو میتونه کاملا لمس کنه، چون خودم در زندگیم اینطور تجربه و حس داشتم و حتی در زندگی های دیگران هم دیده ام. و فکر میکنم همینقدر برای آدمهای بی ایمان کفایت میکنه و بهرصورت نمیتونن بیشتر هم باشن، و البته فکر میکنم باوجود همین حداقل ها هم آدم به مرور از نظر روحانی پیشرفت میکنه.
با درود
نکته اول اینکه فرضیه ای که بنده بیان کردم اثباتی دو زمانه دارد یعنی در یک سطح وظیفه من است که در برابر اصحاب اندیشه دلایل خود را مستدل بیان منم و سطح دیگر این است که ان را هر کسی باید در درون خود به اثبات برساند و خالق هستی تمام لوازم ان را در درون ما فراهم کرده که قبلا هم بیان شد ما هم به نیروی تعقل و هم با تدبر در گرایشات فطری درونی و محوریت وجدان قادر هستیم این فرضیه را اثبات کنیم و خواست خدا هم همین است که انسان خود اختیارا این اثبات را انجام دهد البته این را قبول دارم که گرایشات و قدرت تعقل و حتی اراده و همت در انسانها به یک اندازه نیست لذا نتایج نیز یکی نیست ولی باز هم این جبر های بیرونی و درونی حرف اخر را نمی زند و هر کس به وسع خود باید تلاش کند و خود همین تفاوتهاست که ضرورت انبیا و حکما را اثبات میکند زیرا این گونه افراد زحمت استخراج قوانین عالم معنا را بنا به استعداد ذاتی خود فراهم کرده و مستضعفین این عرصه از زحمات انها استفاده میکنند درست مانند همین تخصصهای علوم طبیعی که افراد مستعد هر کدام در زمینه ای به بشر خدمت میکنند و لایه های معرفت الاهی در عرصه عالم ماده را کشف میکنند و به این ترتیب عالم بشریت به عنوان یک مجموعه واحد در تمام ابعاد رشد میکند
نکته دیگر اینکه عرفان قانون «همه یا هیچ »نیست بلکه یک حقیقت تشکیکی و ذو مراتب است که در تمام جنبه های زندگی جاریست و شما مختاری که هر چقدر مایلی در این راه گام برداری و به قول معروف «هر چقدر پول بدی اش میخوری » البته قبول دارم که مسیر مسیر دشواری است زیرا قالب شکنی عالم ماده در عین اینکه تمام بیرون و درون ما را به ماده می خواند کاری بس دشوار است زیرا شما میبایست با جبر شکنی از مرتبه مخلوقیت به عالم خالقیت گام برداری و این ارتقا مرتبه کمی نیست و به سختی ان می ارزد نکته دیگر اینکه این عرصه نیز مانند عرصه های عالم مادی پله پله است یعنی مانند یک وزنه بردار که ابتدا وزنه های سبک را بلند میکند و به مرور با تمرین مدام بر وزنه ها افزوده و نهایتا قادر میشود وزنه ای را بزند که شاید خودش هم تصور نمیکرد .
نکته دیگر اینکه این نظریه دو نتیجه مشخص دارد یکی افزایش مرتبه انسانی و اثاری که مربوط به بعد از مرگ میشود ودیگری اثاری که در همین زندگی مادی دارد که حتی اگر مردم به حداقل این فرضیه که رعایت اخلاقیات سطح پایین است عمل کنند همین دنیا نیز به یک دنیای ایده ال تبدیل خواهد شد .بنابر این شما از هر زاویه به این دیدگاه نگاه کنی خیر محض است و هیچ زیان و شر حقیقی ندارد
باسپاس

folaani
04-05-2017, 10:41 AM
آفرین شما به حقایقی اشاره کردید که امثال آخوندها صدها سال توی کتشان نرفته یا خیلی به سختی رفته!
بنظر بنده اکثر آخوندها موجودات خنگ و مزخرفی هستند!
و این حرفهای شما نشانهء خوبیست بر صداقت و حسن نیت شما.